۱۴۰۲/۱۰/۲۵ ۱۰:۳۶ شناسه مطلب: 99076
پرسش:
سب اصلی انتقال امام هادی علیهالسلام به سامرا چه بود و چرا حضرت مانند جدش امام رضا علیهالسلام نفرمود این سفر بازگشت ندارد؟ مردم مدینه در بدرقه ایشان چه کردند؟
پاسخ:
از زمان مأمون عباسی به بعد، خلفای عباسی سیاستی را در پیش گرفتند تا از طریق آن قادر باشند تمام تحرکات و ارتباطات امامان شیعه را تحت کنترل و نظارت داشته باشند و مانع از اقدامات ایشان در جهت مقابله با دستگاه خلافت شده و از ارتباط و وابستگی شدید مردم به ایشان بکاهند. از این جهت، تصمیم گرفتند تا ایشان را از مدینه النّبی به مرکز خلافت آن زمان (که در هر دورهای متفاوت بود) احضار کنند. دریکی از این انتقالها متوکل عباسی طی مراحلی، ترتیبی داد تا امام هادی علیهالسلام را در سال 233 از مدینه به سامرا (مرکز خلافت عباسی در آن زمان) منتقل سازند. (1)
گزارشات تاریخی نیز این مسئله را تأیید میکند. (2) شیخ مفید سعایت فردی به نام عبدالله بن محمد هاشمی (امیر مدینه) از امام را سبب احضار ایشان به سامرا دانسته است. (3) ابن جوزی نیز گزارشهای مختلف به متوکل را مبنی بر علاقه و میل مردن به امام و نیز بدگویی عدهای از افراد از ایشان، دلیل بر احضار امام هادی علیه¬السلام به سامرا میداند. (4) بُرَیحه عباسی امام جماعت حرمین از جانب خلیفه عباسی، طی نامهای به متوکل چنین بیان میدارد: «اگر مکه و مدینه را میخواهی، علی بن محمد را ازآنجا بیرون کن؛ زیرا او بهسوی خود دعوت میکند و شمار زیادی را دور خود جمع کرده است». (5) گرچه امام هادی علیهالسلام این اتهامات را رد کرد، (6) اما همین گزارشات دورغین سبب شد تا متوکل از ترس به خطر افتادن حکومتش، نامهای برای امام نوشته و از وی خواست تا به سامرا بیاید.
از سوی دیگر، گرچه متوکل سعی داشت تا محترمانه امام را به سامرا منتقل کند، اما برای مردم مدینه مشخصشده بود که این سفر یک سفر معمولی و با میل و رغبت امام نیست. نوع برخورد مأموران حکومتی، این مطلب را تأیید میکرد. مأمور خلیفه قبل از حرکت به سامرا و همراه بردن امام با خود، اقدام به تفتیش منزل امام کرده و جز کتابهای ادعیه و علمی چیزی نیافت. (7) شاهد دیگر این است که یحیی بن هرثمه که مأموریت انتقال امام هادی علیهالسلام را به سامرا بر عهده داشت، درباره وضعیت شهر مدینه و مردم آن را به هنگام خروج حضرت چنین شرح میدهد: «مردم مدینه بسیار ناراحت و برآشفته شدند و دست به یک سری عکسالعملهای غیرمنتظره و درعینحال ملایم زدند. بهتدریج ناراحتی آنان به حدی رسید که ناله و شیون به راه انداختند و تا آن زمان، مدینه چنین وضعی به خود ندیده بود. آنها بر جان امام هادی علیهالسلام میترسیدند ...». (8) نهایتاً عبدالله بن محمد هاشمی حاکم مدینه و یحیی بن هرثمه امام را تا سه روز مهلت دادند تا خود را برای سفر آماده سازد. (9) خود امام هادی علیهالسلام نیز در روایتی میفرماید: «من را بهاجبار به سامرا آوردهاند». (10)
از مطالب فوق دو نکته قابلاستخراج است: اول اینکه، از همان ابتدا مردم پی به اجباری بودن و خطر این سفر برای امام هادی علیهالسلام برده بودند لذا، نیازی به تأکید امام مبنی بر بیبازگشت بودن این سفر نبود؛ اما در ماجرای احضار امام رضا علیهالسلام به مرو، مأمون عباسی دلیل این دعوت را سپردن خلافت و یا ولایتعهدی به امام ذکر میکند تا هیچگونه حساسیتی از جانب شیعیان و مردم مدینه به وجود نیاید.
و اما نکته دوم که ناظر به قسمت سوم پرسش است، وضعیت مردم مدینه و نوع وداع آنان با امام هادی علیهالسلام بود؛
همانطور که از نقل یحیی بن هرثمه برمیآید، مردم مدینه بسیار آشفته و نگران حال امام بوده و ناله و فغان سر میدادند بهگونهای که فرستاده متوکل را بسیار متعجّب کرده بود تا جایی که وی میگوید تا آن زمان مدینه را بدین شکل برافروخته و نالان مشاهده نکرده بود. (11)
نتیجتاً اینکه، متوکل عباسی بهمنظور مقابله با تهدیداتی که از جانب قیامهای شیعی و همچنین امام شیعیان متوجه حکومت نامشروع عباسیان بود، تصمیم به احضار امام هادی علیهالسلام به سامرا نمود. گرچه وی بنا داشت تا محترمانه امام را به سامرا ببرد، اما مقدماتی که برای این سفر مهیا شده بود، نشاندهنده اجبار امام به این سفر و خطرات احتمالی آن برای حضرت بود بهگونهای که مردم مدینه نیز متوجه این خطرات و تهدیدات شده بودند و ازاینجهت ناله و شیون میکردند. البته تجربه مشابه برای مردم مدینه در احضار امام رضا علیهالسلام به مرو توسط مأمون و حوادث مرتبط به آن، آنان را به این نتیجه رسانده بود که این نوع رفتارها از سوی دستگاه خلافت میتواند جان امام را با تهدید مواجه سازد. لذا بدون اینکه امام هادی علیهالسلام همانند جد بزرگوار خویش امام رضا علیهالسلام در آستانه سفر برخورد کنند، مردم مدینه خودشان باحالتی بسیار غمگین و اندوهبار، به خطر این سفر برای امام پی برده و یک وداع معنادار و خاصی با ایشان داشتند.
واژگان کلیدی:
امام هادی علیهالسلام، متوکل، سامرا.
منابع بیشتر برای مطالعه:
-حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان.
-سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی.
پینوشتها:
1. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1388 ق، ج 1، ص 501.
2. علامه مجلسی نیز دلیل جلب امام هادی به سامرا را، گزارشهای منفی و سعایت برخی افراد در مدینه برمیشمارد. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403 ق، ج 50، ص 213، به نقل از عیون المعجزات.
3. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، تحقیق مؤسسه آل البیت، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413 ق، ج 2، ص 309.
4. ابن جوزی، سبط، تذکره الخواص، تهران، مکتبه نینوی، ص 359.
5. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، قم، انصاریان، ۱۴۲۶ ق، ص ۲۳۳.
6. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، قم، نشر بصیرتی، ص 333.
7. مسعودی، ابوالحسن علی بن حسن، مروج الذهب تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، 1409 ق، ج 4، ص 84 ؛ ابن جوزی، پیشین.
8. مسعودی، همان؛ ابن جوزی، همان.
9. مجلسی، پیشین، ج 50، ص 209.
10. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، قم، نشر علامه، چاپ اول، 1379 ق، ج 2، ص 454.
11. مسعودی، پیشین، ج 4، ص 84؛ ابن جوزی، پیشین.