حديث

توصیه ای از آیت الله فشارکی بیان شده است که وقتی مردم دچار وبا شدندآیا می توان آن را برای ویروس کرونا هم تجویز کرد؟
آثار اعمال، آثار و خواص زیارت، شفابخشی ادعیه، شفابخشی زیارت عاشورا، شفابخشی روزه

توصیه ای از آیت الله فشارکی بیان شده است که وقتی مردم دچار وبا شدند، ایشان سفارش به سه روز، روزه همراه با قرائت زیارت عاشورا کردند؛ شیعیان به این دستور عمل کردند و حتی یک نفر هم از دنیا نرفت؛ آیا این واقعیت دارد؟ و آیا می توان آن را برای ویروس کرونا هم تجویز کرد؟

پاسخ اجمالی

عموم شیعیان، با الهام از روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در زمان مشکلات و بحران‌ها، به علمای دین مراجعه می‌نمودند. علما نیز بر اساس آموزه‌های قرآن و حدیث، راهکارهایی را برای ایشان مطرح می‌کردند. ازجمله سفارش‌های بیان‌شده، قرائت زیارت عاشورا و برخی دیگر از اعمال، مانند گرفتن روزه است.

پاسخ تفصیلی

داستان سفارش مرحوم آقای سید محمد فشارکی رضوان‌الله علیه در سایت‌های متعدد از طریق علما نقل‌شده است، به‌عنوان‌مثال در سایت «مرکز تنظیم و نشر آثار مرحوم آیت‌الله بهجت» چنین آمده که وقتی طاعون در سامرا زیاد شد ایشان فرمودند: «من بر همه شیعه حکم می‌کنم که سه روز، روزه‌بگیرند ـ البته روزه مظنونم است و یقینی نیست ـ و در این سه روز، زیارت عاشورا را بخوانند؛ خداوند به‌واسطه‌این کارشان، این بلا را از شیعه رفع می‌کند».

اهل سامرا دیدند فوج فوج از غیر شیعه وفات می‌کنند، ولی یک نفر از شیعه وفات نمی‌کند. البته یک نفر در تمام جمعیت شیعه وفات کرد، ولی نه به طاعون. یک پاره‌دوزی به یک مرض دیگری وفات کرد و الا احدی به طاعون وفات نکرد و این‌ها تعجب کردند که این چه بلایی است که مخصوص غیر شیعه است و فوج فوج از غیر شیعه، به طاعون وفات می‌کنند... . (1)

1. مستند رجوع مردم به علماء

در جواب این‌که آیا می‌توان این دستور را برای تمام بیماری‌ها به کاربرد؟ با توضیح مقدمه‌ای به این سؤال جواب داده می‌شود: «اسحاق بن یعقوب»‎‏ نامه‌ای برای حضرت ولی‌عصر (عجل الله تعالى فرجه الشریف) می‌نویسد و از مشکلاتی که‏‎ ‎‏برایش رخ‌داده سؤال می‌کند؛ «محمد بن عثمان عمری» نماینده آن حضرت، نامه را می‌رساند.‏‎ ‎‏جواب نامه به خط مبارک صادر می‌شود که «أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیکمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیهِم‏» (2) یعنی در حوادث و پیشامدها به راویان حدیث ما رجوع‏‎ ‎‏کنید، زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدای بر آن‌ها هستم‏.

بر اساس این حدیث، مردم در پیشامدهای اجتماعی و گرفتاری‌ها به سراغ علمای دین می‌روند و آن‌ها نیز بر اساس آموزه‌های قرآن و حدیث، در زمان مشکلات و گرفتاری‌های اجتماعی، دستوراتی را سفارش می‌دهند.

2. مستند سفارش به قرائت زیارت عاشورا

 یکی از سفارش‌های علمای دین، تجویز قرائت زیارت عاشورا برای رفع بیماری‌ها است. این توصیه نیز برخاسته از حدیث امام صادق (علیه‌السلام) هست که به «صفوان» فرمودند:

 زیارت عاشورا را بخوان و بر آن مواظبت کن، به‌درستی که من چند خیر را برای خواننده آن تضمین می‌کنم، اول زیارتش قبول شود. دوم سعی و کوشش او مشکور باشد. سوم حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و ناامید از درگاه او برنگردد زیرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. (3)

بنابراین چه‌بسا علت این‌که برای عدم شیوع بیماری برای شیعیان و دیگر مسلمانان «قرائت زیارت عاشورا» سفارش شده، وعده استجابت دعا بعد از قرائت این دعا است. با توجه به روایت امام صادق (علیه‌السلام)، درمان بیماری با قرائت زیارت عاشورا، مختص به یک بیماری خاص نیست بلکه به‌صورت مطلق برای هر حاجتی می‌توان قرائت کرد. البته تعدادی که علما مطرح نمودند و هدیه‌ی آن به شخص خاص، از مجربات هست و در متون حدیثی به این مسائل اشاره نشده است؛ اما انجام آن‌ها برای مداومت بر زیارت مطلوب است.

3. مستند سفارش به روزه گرفتن

دستوری که در مورد روزه گرفتن نیز صادر می‌شود، برگرفته از روایات است، مثلاً امام حسن (علیه‌السلام) فرمودند:

«إِنّ لِکُلِّ صائِمٍ عِندَ فَطُورِهِ دَعوَةً مُستَجابَةً»؛ (4)

برای هر روزه‌داری در هنگام افطارش یک دعای مستجاب است.

هم‌چنین از پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم) نقل‌شده است:

«دَعوَةُ الصّائِمِ تُستَجابُ عِندَ إِفطارِهِ»؛ (5)

دعای روزه‌دار هنگام افطارش مستجاب می‌شود.

بنابراین، روزه نیز مانند زیارت عاشورا در استجابت دعا بسیار مؤثر است. البته در خصوص از بین رفتن بسیاری از بلایا به‌واسطه روزه ماه رجب، سفارش ویژه‌ای در روایات وجود دارد، به‌عنوان‌مثال، «ابوسعید خدرى» نقل کرده که رسول اکرم (صلی‌الله علیه و اله و سلّم) فرمودند:

 «وَ مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ أَرْبَعَةَ أَیامٍ عُوفِی مِنَ الْبَلَایا کلِّهَا مِنَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَص»؛ (6)

یعنی هر کس چهار روز از ماه رجب را روزه بگیرد، از تمام بلاها از قبیل دیوانگى و خوره و پیسى‏ در امان باشد.

نتیجه

با توجه به روایاتی که در فضیلت زیارت عاشورا و روزه گرفتن، وجود دارد به نظر می‌رسد سفارش مرحوم آقای «سید محمد فشارکی رضوان‌الله علیه»، نیز برگرفته از همان روایات است و این دستور، ان‌شاءالله در شفاء تمام بیماری‌ها تأثیرگذار است و مخصوص بیماری و یا زمان خاصی نیست.

پی‌نوشت‌ها:

  1. برگرفته از سایت: https://bahjat.ir/fa/content/1667.
  2. ابن‌بابویه، محمد بن على (شیخ صدوق)، کمال‌الدین و تمام النعمة، تهران: اسلامیه‏، چاپ دوم، 1395 ق، ج ‏2، ص 484.
  3. طوسى، محمد بن الحسن‏، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، بیروت: مؤسسه فقه الشیعة، چاپ اول، 1411 ق، ج ‏2، ص 781.
  4. ابن طاووس، على بن موسى‏، اقبال الأعمال، تهران: دار الکتب الإسلامیه‏، چاپ دوم، 1409 ق، ج 1، ص 244.
  5. طبرسى، حسن بن فضل‏، مکارم الأخلاق، قم: الشریف الرضى‏، چاپ چهارم، 1412 ق، ج 1، ص 69.
  6. ابن‌بابویه، محمد بن على (شیخ صدوق)، ثواب الاعمال، قم: دارالشریف الرضی، چاپ دوم، 1406 ق، ص 54.

 

کلمات کلیدی

آثار اعمال، آثار و خواص زیارت، شفابخشی ادعیه، شفابخشی زیارت عاشورا، شفابخشی روزه

زمان های مناسب سفر
بر اساس روایات روزهایی مانند شنبه،سه‌شنبه و پنج‌شنبه بهترین زمان‌ها برای شروع سفر محسوب می‌شوند وبرخی روزها مانند صبح جمعه،دوشنبه وچهارشنبه مکروه شمرده شده‌اند.

پرسش:

چه زمان‌هایی برای مسافرت مناسب است و کدام زمان‌ها باید از آن اجتناب کرد؟

پاسخ:

یکی از مسائل مهم و تأثیرگذار در سفر، انتخاب زمان مناسب برای آغاز آن است که می‌تواند نقش به‌سزایی در کیفیت، امنیت و برکت سفر ایفا کند. در آموزه‌های دینی و احادیث معصومان علیهم‌السلام، به اهمیت زمان‌بندی سفر توجه ویژه‌ای شده و روزها و ایامی خاص برای سفر توصیه یا منع شده‌اند. در ادامه، با استناد به منابع روایی، به بررسی زمان‌های مناسب و نامناسب برای مسافرت در طول هفته و ماه قمری پرداخته شده تا افراد بتوانند با آگاهی کامل، برنامه‌ریزی بهتری برای سفرهای خود داشته باشند.

الف: بررسی روزهای هفته از منظر روایات سفر

در روایات اسلامی، برای برخی ایام هفته بر پرهیز از سفر یا بالعکس، بر برکت‌داشتن آن تأکید کرده‌اند. در این بخش، دیدگاه روایات درباره مناسب یا نامناسب بودن روزهای هفته برای آغاز سفر بررسی می‌شود؛ ابتدا با روز جمعه آغاز می‌کنیم که موقعیتی ویژه در فرهنگ اسلامی دارد:

1. جمعه

از نگاه روایات، سفر در صبح روز جمعه نامناسب دانسته شده است. علت این کراهت، آن است که شخص مسافر از برکات فریضه مهم عبادی و سیاسی نماز جمعه بی‌بهره می‌ماند. امام صادق علیه‌السلام در این زمینه می‌فرمایند:

«یُکْرَهُ السَّفَرُ وَ السَّعْیُ فِی الْحَوَائِجِ یَوْمَ الْجُمُعَهِ بُکْرَهً مِنْ أَجْلِ الصَّلَاهِ فَأَمَّا بَعْدَ الصَّلَاهِ فَجَائِزٌ یُتَبَرَّکُ بِهِ؛ (1)

مکروه است سفر کردن و سعى در کارها کردن در روز جمعه از صبح تا پیشین از جهت آن‌که مبادا غفلتى دست دهد یا به سفر روند و از سعادت نماز جمعه محروم شوند

در روایت دیگری از ایشان آمده است:

«روز شنبه از براى ما است‏ روز یکشنبه از براى شیعیان ما است و روز دوشنبه از براى بنی‌امیه است و روز سه‌شنبه از براى شیعیان بنی‌امیه است و روز چهارشنبه از براى بنی‌عباس است و روز پنج‌شنبه از براى شیعیان بنی‌عباس است‏ و جمعه برای همه مردم است و در آن روز سفری نیست. خداوند فرمود: "فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاهُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ؛" یعنی روز شنبه را. (و مقصود آن است که چون روز جمعه نماز خود را گذاردید در روز شنبه و در زمین منتشر شوید و سفر کنید.)» (2)

همچنین آن حضرت توصیه کرده‌اند:

«روز جمعه برای انجام کار و خروج مناسب نیست؛ اما هنگامی‌که روز شنبه فرارسید و آفتاب طلوع کرد، برای کارهای خود خارج شو.» (3)

در برخی دیگر از احادیث، سفر در روز جمعه خوب دانسته شده است که با توجه به روایات بیان‌شده، این سفر برای بعد از نماز جمعه است. در حدیثی نقل شده که:

«کَانَ أَحَبُّ الْأَیَّامِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص أَنْ یُسَافِرَ فِیهِ یَوْمَ الْجُمُعَهِ؛ (4)

محبوب‌ترین روزها برای پیامبر خدا جهت سفر، روز جمعه بود

همچنین، سفر در شب جمعه (پنجشنبه‌شب) نیز ازنظر روایات اشکالی ندارد:

«لَا بَأْسَ بِالْخُرُوجِ فِی السَّفَرِ لَیْلَهَ الْجُمُعَهِ؛ (5)

خروج در سفر در شب جمعه مانعی ندارد

بنابراین، می‌توان چنین نتیجه گرفت که اگر سفر ضرورت ندارد، بهتر است صبح روز جمعه آغاز نشود تا فرصت شرکت در نماز جمعه از دست نرود؛ ولی شب جمعه یا پس از اقامه نماز، سفر اشکالی ندارد.

2. شنبه

برخلاف روز جمعه که آغاز سفر در صبح آن ناپسند دانسته شده، روایات متعددی روز شنبه را برای شروع سفر، مناسب و پربرکت معرفی کرده‌اند. امام صادق علیه‌السلام در حدیثی می‌فرمایند:

«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: مَنْ کَانَ مُسَافِراً فَلْیُسَافِرْ یَوْمَ السَّبْتِ فَلَوْ أَنَّ حَجَراً زَالَ عَنْ جَبَلٍ یَوْمَ السَّبْتِ لَرَدَّهُ اللَّهُ عَزَّ ذِکْرُهُ إِلَى مَوْضِعِهِ؛ (6)

هر که خواهد به سفر رود، روز شنبه مسافرت کند؛ چراکه اگر سنگی در روز شنبه از کوهی جدا شود، خدای عزوجل آن را به‌جای خود بازمی‌گرداند

این تعبیر، نشان‌دهنده‌ی نوعی حرز و حفظ الهی در سفرهایی است که در روز شنبه آغاز می‌شوند. گویی در این روز، روند حوادث به شکلی رقم می‌خورد که موجب ایمنی، بازگشت و برکت بیشتر برای مسافر خواهد شد.

3. یکشنبه

در منابع روایی، نکته‌ی خاصی درباره‌ی نهی یا توصیه ویژه برای سفر در روز یکشنبه یافت نشد. ازاین‌رو، می‌توان چنین نتیجه گرفت که سفر در این روز، نه ناپسند است و نه دارای فضیلت ویژه‌ای؛ بنابراین، در نبود نص خاص، اصل بر جواز است و شخص می‌تواند بدون نگرانی، سفر خود را در این روز آغاز کند.

4. دوشنبه

درباره‌ی روز دوشنبه روایات گوناگونی در منابع اسلامی وارد شده که در نگاه نخست، ظاهری متفاوت یا حتی متعارض دارند. برخی از این روایات، آغاز سفر در این روز را مطلوب و همراه بابرکت معرفی کرده‌اند، درحالی‌که برخی دیگر، آن را شوم و نامناسب دانسته و از سفر در این روز نهی کرده‌اند.

روایاتی که دوشنبه را روزی مبارک برای سفر معرفی کرده‌اند:

در پاره‌ای از روایات، روز دوشنبه، روزی مناسب برای سفر و کسب موفقیت و روزی دانسته شده است. ازجمله، در روایتی منسوب به امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمده است:

«وَ فِی الْإِثْنَیْنِ إِنْ سَافَرْتَ فِیهِ سَتَظْفَرُ بِالنَّجَاحِ وَ بِالثَّرَاء؛ (7)

اگر در روز دوشنبه مسافرت کنی، به‌زودی به پیروزی و ثروت دست می‌یابی

همچنین نقل شده که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز دوشنبه و پنجشنبه سفر می‌کردند و در این روزها لشکر و پرچم‌ها را حرکت می‌دادند. (8)

در موردی نیز امام هادی علیه‌السلام به یکی از شیعیان خود توصیه کردند که سفر خود را از یکشنبه به دوشنبه به تأخیر بیندازد:

«تصمیم گرفته‌ای که یکشنبه سفر کنی. امیدوارم خداوند در آن خیر قرار دهد، ولی بهتر آن است که سفر را تا دوشنبه تأخیر بیندازی... .» (9)

البته این روایت ممکن است جنبه‌ی شخصی داشته باشد و قابل‌تعمیم نباشد.

در حدیثی دیگر آمده است:

«قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام یَوْمُ السَّبْتِ یَوْمُ مَکْرٍ وَ خَدِیعَهٍ وَ یَوْمُ الْأَحَدِ یَوْمُ غَرْسٍ وَ بِنَاءٍ وَ یَوْمُ الْإِثْنَیْنِ یَوْمُ سَفَرٍ وَ طَلَب‏؛ (10)

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: شنبه روز فریب و حیله و یک‌شنبه‏ روز بنا کردن و درخت کاشتن و دوشنبه روز سفر و طلب‏ است

در برخی نسخه‌های این حدیث، دوشنبه روز سفر تا محل استسقا و طلب باران دانسته شده نه مطلق سفر. (11) همچنین در روایتی مشابه از امیرالمؤمنین علیه‌السلام، روز دوشنبه روز جنگ و روز سه‌شنبه روز سفر دانسته شده است. (12)

روایاتی که سفر در روز دوشنبه را ناپسند می‌دانند:

از سوی دیگر، در برخی از روایات معتبر، به شوم بودن روز دوشنبه تصریح شده و از سفر یا حتی انجام امور مهم در این روز نهی شده است.

ازجمله، امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند:

«لَا تُسَافِرْ یَوْمَ الْإِثْنَیْنِ وَ لَا تَطْلُبْ فِیهِ حَاجَهً؛ (13)

در روز دوشنبه به سفر مرو و بطلب حاجت نیز مرو

و در روایت دیگری، ایشان با انتقاد از تلقی مردمی درباره مبارک بودن این روز، می‌فرمایند:

«ابو ایوب خزاز گوید: ما خواستیم (به مسافرت) بیرون رویم پس براى خداحافظى به نزد امام صادق علیه‌السلام رفتیم، حضرت فرمود: گویا شما برکت روز دوشنبه را (براى مسافرت) جویا هستید؟ عرض کردیم: آرى، فرمود: چه روزى از روز دوشنبه شوم‌تر است، روزى که پیغمبرمان از دست ما رفت و وحى از میان ما برخاست، روز دوشنبه بیرون نروید و روز سه‌شنبه بروید.» (14)

همچنین، در روایت دیگری، امام باقر علیه‌السلام نیز روزه گرفتن و سفر در این روز را نهی کرده‌اند:

«عقبه بن بشیر گفت: روز دوشنبه نزد امام باقر علیه‌السلام رفتم، به من فرمود: بخور، گفتم: من روزه دارم، فرمود: چگونه روزه گرفتى؟ گفتم: چون پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در آن روز به دنیا آمده است، فرمود: شما روزى را که پیامبر در آن متولد شده نمى‏دانید ولى روز وفات او را مى‏دانید، سپس فرمود: در آن روز روزه نگیر و مسافرت هم نکن.» (15)

برای جمع میان این دودسته روایت، دو نکته قابل تأمل است:

اعتبار و قوت سندی: بیشتر روایاتی که سفر در روز دوشنبه را ناپسند می‌دانند، ازنظر منابع حدیثی و سند و متن، معتبرتر و دقیق‌ترند؛ لذا در مقام عمل، تقدم با این روایات خواهد بود.

وجود راهکار برای رفع شومی دوشنبه: در یکی از روایات، راهکاری برای رفع اثرات منفی روز دوشنبه ذکر شده است. امام حسن عسکری علیه‌السلام می‌فرمایند:

«علىّ بن عمر عطّار، گفت روز سه‌شنبه بر امام یازدهم علیه‌السلام وارد شدم فرمودند: دیروز ندیدمت. گفتم نخواستم روز دوشنبه حرکت کنم فرمود: اى على هر که خواهد خدایش از شرّ روز دوشنبه نگه دارد باید در رکعت یکم نماز بامدادش "هَلْ أَتى‏ عَلَى الْإِنْسانِ" را بخواند سپس این آیه را خواند "فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَهً وَ سُرُوراً" خدایشان از شرّ آن روز نگهداشت و با خرمى و شادى با آن‌ها برخورد کرد.» (16)

بر این اساس، می‌توان گفت که اصل بر ناپسند بودن سفر در روز دوشنبه است، اما اگر چاره‌ای جز این نیست، با توکل و رعایت توصیه‌های معنوی (مانند خواندن آیه یا دعا) می‌توان این روز را برای سفر انتخاب کرد.

5. سه‌شنبه

در روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام، روز سه‌شنبه به‌عنوان زمانی مناسب برای آغاز سفر و پیگیری امور دنیوی معرفی شده است. این روز در مقایسه با دوشنبه که در برخی روایات شوم و نامناسب دانسته شده، روزی پربرکت برای حرکت، تلاش و طلب حاجات معرفی شده است.

از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که فرمودند:

«اطْلُبُوا الْحَوَائِجَ یَوْمَ الثَّلَاثَاءِ فَإِنَّهُ الْیَوْمُ الَّذِی أَلَانَ اللَّهُ فِیهِ الْحَدِیدَ لِدَاوُدَ علیه‌السلام‏؛ (17)

حاجت‌هایتان را در روز سه‌شنبه طلب کنید، زیرا آن روزی است که خداوند آهن را برای داوود علیه‌السلام نرم گرداند

این تعبیر، بیانگر نوعی شرایط مناسب در این روز برای تحقق امور و گشایش کارهاست.

همچنین، از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل شده است:

«یَوْمُ الثَّلَاثَاءِ یَوْمُ سَفَرٍ وَ طَلَبٍ؛ (18)

روز سه‌شنبه، روز سفر و طلب است

در بخش قبل گذشت که در برخی روایات، زمان مناسب سفر برای کسانی که قصد حرکت در روز دوشنبه داشتند، به روز سه‌شنبه منتقل شده است. از این نکات می‌توان نتیجه گرفت که سه‌شنبه، روزی مطلوب برای شروع سفر و انجام کارهای مهم دنیوی دانسته شده است. این روز می‌تواند گزینه‌ای مطمئن و مورد تأیید برای کسانی باشد که در انتخاب زمان سفر خود، دقت دارند.

6. چهارشنبه

درباره‌ی سفر در روز چهارشنبه نیز نکاتی در منابع اسلامی وارد شده که نگاه احتیاط‌آمیزی را به‌ویژه نسبت به برخی چهارشنبه‌ها، به‌ویژه چهارشنبه آخر ماه، توصیه می‌کند. در روایتی چنین آمده است:

«راوی می‌گوید: شنیدم فضل بن ربیع می‌گفت: روزی با مولایم مأمون (خلیفه عباسی) بودم و می‌خواستیم در روز چهارشنبه‌ای از خانه خارج شویم. مأمون گفت: این روز خوشایندی نیست. من از پدرم هارون‌الرشید شنیدم که می‌گفت از پدرش مهدی شنید، او از منصور و او از پدرش محمد بن علی و او از پدرش علی و او از پدرش عبدالله بن عباس و او از پیامبر خدا صلى‌الله‌علیه‌وآله شنید که فرمودند: آخرین چهارشنبه ماه، روزی نحس و همیشگی است.» (19)

بااین‌حال، بعضی از روایات، این شومی را مطلق ندانسته‌اند و راهکارهایی برای رفع اثرات احتمالی آن ارائه کرده‌اند. (20) ازجمله، در حدیثی نقل شده است:

«عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام أَ یُکْرَهُ السَّفَرُ فِی شَیْ‏ءٍ مِنَ الْأَیَّامِ الْمَکْرُوهَهِ الْأَرْبِعَاءِ وَ غَیْرِهِ فَقَالَ افْتَتِحْ سَفَرَکَ بِالصَّدَقَهِ وَ اقْرَأْ آیَهَ الْکُرْسِیِّ إِذَا بَدَا لَکَ؛ (21)

حماد بن عثمان می‌گوید: به امام صادق علیه‌السلام عرض کردم: آیا سفر کردن در برخی روزهای ناخوشایند، مانند چهارشنبه و مانند آن، مکروه است؟ حضرت فرمود: سفرت را با صدقه آغاز کن و وقتی خواستی حرکت کنی، آیه‌الکرسی بخوان

از مجموعه‌ی این روایات چنین برمی‌آید که خوب است افراد سفر در روز چهارشنبه را ترک کنند، اما اگر می‌خواهند این کار را انجام بدهند، با انجام برخی اعمال نظیر دادن صدقه و خواندن آیه‌الکرسی می‌توانند اثرات بد آن را از بین ببرند.

7. پنجشنبه

در منابع روایی، روز پنجشنبه یکی از بهترین زمان‌ها برای آغاز سفر معرفی شده است. در روایات متعدد، ازجمله احادیث امام باقر علیه‌السلام، تأکید شده که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله سفرهای خود را در این روز آغاز می‌کردند:

«کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله یُسَافِرُ یَوْمَ الْخَمِیسِ؛ (22)

رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در روز پنجشنبه به سفر می‌رفتند

در بخش‌های قبل بیان شد که حضرت، روزهای دوشنبه و پنجشنبه را برای سفر برمی‌گزیدند و در همین روزها پرچم‌ها را می‌بستند. (23)

افزون بر روزهای هفته، در برخی روایات نیز به اوقات مناسب شبانه برای سفر اشاره شده است. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند:

«عَلَیْکُمْ بِالسَّیْرِ بِاللَّیْلِ فَإِنَّ الْأَرْضَ تَطْوِی بِاللَّیْلِ؛ (24)

بر شما باد به حرکت در شب؛ زیرا زمین در شب تا می‌شود (و راه کوتاه‌تر و سبک‌تر می‌گردد).»

این توصیه می‌تواند هم ناظر به آسایش بیشتر در سفر شبانه باشد (مانند خنکی هوا و آرامش) و هم نشانه‌ای از آسان‌سازی راه برای مسافران با امداد الهی.

بنابراین، بررسی روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام نشان می‌دهد که آغاز سفر در روزهای هفته ازنظر دینی اهمیت دارد. روز شنبه و پنجشنبه برای سفر پربرکت و مناسب دانسته شده‌اند و سه‌شنبه نیز روز مطلوبی برای سفر است. یکشنبه روزی بی‌اشکال است و در روایات نکوهشی درباره آن نیامده؛ اما دوشنبه به دلیل برخی وقایع تاریخی، ناپسند شمرده شده، هرچند با اعمالی خاص می‌توان کراهت آن را برطرف کرد. چهارشنبه به‌ویژه چهارشنبه آخر ماه، نحس شمرده شده است، ولی با صدقه و آیه‌الکرسی می‌توان از آثار منفی آن کاست. سفر در صبح جمعه تا پیش از نماز جمعه ناپسند است، اما پس از نماز توصیه شده است.

ب: تأثیر روزهای ماه قمری بر زمان‌بندی سفر

در منابع روایی، علاوه بر توصیه‌هایی درباره‌ی روزهای هفته، درباره‌ی برخی روزهای خاص ماه قمری نیز نکاتی برای سفر بیان شده است که توجه به آن‌ها می‌تواند در انتخاب زمان مناسب سفر مؤثر باشد. امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند:

«اتَّقِ الْخُرُوجَ إِلَى السَّفَرِ فِی الْیَوْمِ الثَّالِثِ مِنَ الشَّهْرِ وَ الرَّابِعِ مِنَ الشَّهْرِ وَ الْحَادِی وَ الْعِشْرِینَ مِنْهُ وَ الْخَامِسِ وَ الْعِشْرِینَ مِنْهُ فَإِنَّهَا أَیَّامٌ مَنْحُوسَه؛ (25)

از سفر در روزهای سوم، چهارم، بیست و یکم و بیست و پنجم ماه بپرهیزید، زیرا این روزها نحس هستند

البته در برخی روایات دیگر، روز چهارم و روزهای اول و بیستم ماه به‌عنوان روزهای صالح برای سفر معرفی‌شده‌اند. (26) همچنین در برخی نقل‌ها آمده است که روزهای روز هشتم، بیست و سوم، (27) سوم، پنجم، سیزدهم، شانزدهم، بیست‌و‌یکم، بیست‌و‌چهارم و بیست‌و‌پنجم ماه از روزهای مکروه برای سفر هستند. (28)

همچنین در روایات، علاوه بر روزهای ماه، وضعیت قمری ماه نیز مورد توجه قرار گرفته است. امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند:

«مَنْ سَافَرَ أَوْ تَزَوَّجَ وَ الْقَمَرُ فِی الْعَقْرَبِ لَمْ یَرَ الْحُسْنَى؛ (29)

کسی که در حالتی که قمر در عقرب قرار دارد سفر کند یا ازدواج نماید، به‌خوبی و خوشی نخواهد رسید

همچنین نقل شده است که امیرالمؤمنین علیه‌السلام از سفر یا ازدواج در زمان محاق ماه (3 شب آخر ماه) ناخشنود بودند و آن را ناپسند می‌دانستند:

«کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام یَکْرَهُ أَنْ یُسَافِرَ الرَّجُلُ أَوْ یُزَوِّجَ وَ الْقَمَرُ فِی الْمُحَاقِ؛ (30)

امیرالمؤمنین علیه‌السلام دوست نداشت فردی در زمانی که ماه در محاق است، سفر یا ازدواج کند.

بنابراین علاوه بر انتخاب روزهای مناسب هفته، توجه به روزهای خاص ماه و وضعیت قمری آن می‌تواند در تعیین بهترین زمان برای سفر مؤثر باشد. پرهیز از سفر در روزهای نحس ماه و زمان‌هایی که ماه در برج عقرب یا در محاق قرار دارد، می‌تواند از مشکلات و ناخوشی‌های سفر بکاهد و برکات آن را افزون سازد.

بااین‌حال، اگر کسی ناگزیر باشد در ایامی که در روایات اسلامی نسبت به سفر در آن‌ها نهی یا کراهت بیان شده، سفر کند، راهکارهایی برای رفع تبعات احتمالی آن ارائه شده است. ازجمله مهم‌ترین این توصیه‌ها، دادن صدقه پیش از سفر، قرائت آیه‌الکرسی و... است که در احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام آمده‌اند.

نتیجه‌گیری:

بررسی روایات نشان می‌دهد که انتخاب زمان مناسب برای آغاز سفر، از دیدگاه دینی دارای اهمیت خاصی است و می‌تواند بر کیفیت و برکت سفر تأثیرگذار باشد. روزهایی مانند شنبه، سه‌شنبه و پنج‌شنبه بهترین زمان‌ها برای شروع سفر محسوب می‌شوند و برخی روزها مانند صبح جمعه، دوشنبه و چهارشنبه به دلایل مختلف مکروه شمرده شده‌اند. همچنین در ماه قمری روزهای خاصی وجود دارد که سفر در آن‌ها توصیه نشده است. بااین‌حال، در شرایط ضرورت و اجبار، احادیث راهکارهایی برای رفع تبعات منفی سفر در این ایام معرفی کرده‌اند؛ بنابراین، آگاهی از این آموزه‌ها و رعایت آن‌ها می‌تواند به مسافران کمک کند تا سفر خود را با آرامش و اطمینان بیشتری آغاز کنند.

پی‌نوشت‌ها:

1. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1413 ق، ج‏1، ص 424، ح 1252.

2. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، عیون أخبار الرضا علیه‌السلام، محقق / مصحح: لاجوردى، مهدى‏، تهران: نشر جهان‏، 1378 ق، ج‏2، ص 43، ح 146.

3. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1413 ق، ج‏2، ص 267، ح 2396.

4. طبرسى، حسن بن فضل‏، مکارم الأخلاق، محقق / مصحح: ندارد، قم: الشریف الرضى‏، 1412 ق‏، ص 241.

5. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1413 ق، ج‏2، ص 266، ح 3290.

6. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏8، ص 143، ح 109.

7. میبدى، حسین بن معین‌الدین، دیوان امیرالمؤمنین علیه‌السلام، محقق / مصحح: زمانى، مصطفى‏، قم: دار نداء الإسلام للنشر، 1411 ق‏، ص 36.

8. حمیرى، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد (ط - الحدیثه)، محقق: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، قم: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، 1413 ق، ص 121، ح 426.

9. کشی، رجال الکشی (إختیار معرفه الرجال)، محقق / مصحح: رجایى، مهدى‏، قم: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، 1363 ش، ص 551.

10. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، الخصال، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: جامعه مدرسین‏، 1362 ش‏، ج‏2، ص 384، ح 62.

11. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، الخصال، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: جامعه مدرسین‏، 1362 ش‏، ج‏2، ص 384، ح 62.

12. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، عیون أخبار الرضا علیه‌السلام، محقق / مصحح: لاجوردى، مهدى‏، تهران: نشر جهان‏، 1378 ق، ج‏1، ص 248، ح 2.

13. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1413 ق، ج‏2، ص 267، ح 2399.

14. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏8، ص 314، ح 492.

15. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، الخصال، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: جامعه مدرسین‏، 1362 ش‏، ج‏2، ص 385، ح 66.

16. طوسى، محمد بن الحسن‏، الأمالی، محقق / مصحح: مؤسسه البعثه، قم: دار الثقافه، 1414 ق، ص 224، ح 389.

17. قمى، على بن ابراهیم‏، تفسیر القمی، محقق / مصحح: موسوى جزائرى، طیّب‏، قم: دار الکتاب‏، 1404 ق‏، ج‏2، ص 199.

18. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، عیون أخبار الرضا علیه‌السلام، محقق / مصحح: لاجوردى، مهدى‏، تهران: نشر جهان‏، 1378 ق، ج‏1، ص 248، ح 1.

19. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار (ط - بیروت)، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی‏، 1403 ق‏، ج‏56، ص 46، ح 18.

20. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1413 ق، ج‏2، ص 266، ح 2393.

21. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏4، ص 283، ح 3.

22. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1413 ق، ج‏2، ص 266، ح 2391.

23. حمیرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد (ط - الحدیثه)، محقق: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، قم: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، 1413 ق، ص 121، ح 426.

24. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1413 ق، ج‏2، ص 266، ح 2394.

25. طبرسى، حسن بن فضل‏، مکارم الأخلاق، محقق / مصحح: ندارد، قم: الشریف الرضى‏، 1412 ق‏، ص 241.

26. ابن طاووس، على بن موسى‏، الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، قم: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، 1409 ق‏، ص 33.

27. ابن طاووس، على بن موسى‏، الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، قم: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، 1409 ق‏، ص 33.

28. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار (ط - بیروت)، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی‏، 1403 ق‏، ج‏56، ص 142.

29. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏8، ص 275، ح 416.

30. طبرسى، حسن بن فضل‏، مکارم الأخلاق، محقق / مصحح: ندارد، قم: الشریف الرضى‏، 1412 ق‏، ص 242.

 

روایات ناظر به نقش صبر در ایجاد آرامش اجتماعی
روایات اهل‌بیت نشان می‌دهند که صبر موجب تقویت ایمان، شادکامی، تحمل سختی‌ها، کاهش اثر مصیبت، پیروزی بر دشمنان و گره‌گشایی از مشکلات می‌شود.

پرسش:

رهبر معظم انقلاب فرمودند: صبر و سکینه و ثبات مردمی در جامعه فراگیر شود؛ بر اساس این توصیه، مهم‌ترین روایات ناظر به نقش صبر، سکینه و ثبات در ایجاد آرامش و پایداری اجتماعی کدام‌اند تا بتوانیم در پیشبُرد این هدف بر مبنای روایات حرکت کنیم؟

پاسخ:

بحران، باعث ایجاد اضطراب و نگرانی در جامعه می‌شود. یکی از بحران‌هایی که همواره جوامع بشری را تهدید می‌کند، جنگ است. مقام معظم رهبری، یکی از دستورالعمل‌هایی که برای ایجاد آرامش در جامعه بیان فرمودند، فراگیری صبر و ثبات مردمی است. اکنون با توجه به فرمایش معظم‌له این سؤال مطرح می‌شود که چگونه صبر با ایجاد آرامش درونی، باعث تسکین سختی‌ها و افزایش تاب‌آوری در مقابل مشکلات گردیده و منجر به آرامش اجتماعی و ثبات مردمی می‌گردد. با بررسی روایات اهل‌بیت به تبیین نقش صبر در ایجاد ثبات و پایداری اجتماعی پرداخته می‌شود.

1. نقش صبر در تقویت ایمان

یکی از کارکردهای صبر، تقویت ایمان است و تقویت ایمان، منجر به ایجاد آرامش می‌شود. به دو روایت ذیل دقت کنید:

«روزی امیر مؤمنان علیه‌السلام هنگام ورود به مسجد، شخصی را دیدند که محزون و ماتم‌زده، درب مسجد نشسته‌اند، حضرت فرمودند: "مَا لَکَ؛ تو را چه شده است؟" گفت: "یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أُصِبْتُ‏ بِأَبِی [وَ أُمِّی‏] وَ أَخِی‏ وَ أَخْشَى أَنْ أَکُونَ‏ قَدْ وَجِلْتُ؛ ای امیر مؤمنان! پدر، مادر و برادرم از دنیا رفته‌اند! می‌ترسم از ترس و اضطراب بمیرم!" امام علیه‌السلام به او فرمودند: "عَلَیْکَ‏ بِتَقْوَى اللَّهِ‏ وَ الصَّبْرِ تَقْدَمْ‏ عَلَیْهِ‏ غَداً وَ الصَّبْرُ فِی الْأُمُورِ بِمَنْزِلَهِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا فَارَقَ الرَّأْسُ الْجَسَدَ فَسَدَ الْجَسَدُ وَ إِذَا فَارَقَ الصَّبْرُ الْأُمُورَ فَسَدَتِ الْأُمُورُ؛ (1) بر تو باد به تقوى نسبت به خدا و به صبر، تا فردا با تقوا و صبر پیش خداوند حاضر شوی! صبر در امور مانند سر است نسبت به بدن! همان‌گونه که اگر سر از بدن جدا شود، تن فاسد گردد اگر صبر در کارها نباشد، همه کارها فاسد گردد."»

بر اساس این روایت، جایگاه صبر نسبت به تقویت ایمان روشن است. بر اساس روایت دیگری، به نقش ایمان در آرامش بخشی به جامعه تصریح شده است.

امام صادق علیه‌السلام:

 «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْ إِیمَانِهِ‏ أُنْساً یَسْکُنُ‏ إِلَیْهِ‏ حَتَّى لَوْ کَانَ عَلَى قُلَّهِ جَبَلٍ یَسْتَوْحِشُ إِلَى مَنْ خَالَفَه؛ (2)‏ هیچ مؤمنی نیست مگر آن‌که خداوند ایمان را همدم و آرامش‌بخش او قرار می‌دهد، چنانچه اگر در قلّه کوهی هم باشد احساس تنهایی نمی‌کند

ابوحمزه ثمالی می‌گوید از امام باقر علیه‌السلام درباره آیه شریفه «أَنْزَلَ السَّکِینَهَ فِی‏ قُلُوبِ‏ الْمُؤْمِنِینَ» سؤال کردم، فرمودند: «هُوَ الْإِیمَان‏.» (3)

بنابراین هر چه ایمان در جامعه تقویت شود، آرامش بیشتری حاکم می‌شود و یکی از راه‌کارهای تقویت ایمان، صبر است.

2. صبر و ایجاد شادکامی

یکی دیگر از اموری که باعث ایجاد سکینه در جامعه می‌گردد، شادکامی و نشاط است. هر آنچه بتواند شادکامی را تقویت نماید، در حقیقت آرامش را توسعه داده است. بر اساس روایتی از امام صادق علیه‌السلام، صبر باعث شادکامی می‌گردد:

 «کَمْ‏ مِنْ‏ صَبْرِ سَاعَهٍ قَدْ أَوْرَثَتْ فَرَحاً طَوِیلا؛ (4) چه‌بسا ساعتی صبر، باعث شادکامی و نشاطی پایدار و طولانی می‌گردد

3. نقش صبر در تحمل سختی‌ها

اگر انسان باور داشته باشد که هیچ‌یک از سختی‌ها و فشارهایی که تحمل می‌کند، بدون اجر و مزد نیست، قدرت تحمل و تاب‌آوری او بالا رفته، درنتیجه، آرامش بیشتری می‌یابد.

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

 «مَنِ ابْتُلِیَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ بِبَلَاءٍ فَصَبَرَ عَلَیْهِ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ أَلْفِ شَهِیدٍ؛ (5) اگر یکی از مؤمنین به بلایی مبتلا شود و بر آن صبر نماید، به او مانند اجر هزار شهید داده می‌شود

امیر المومنین علیه‌السلام:

 «إِنْ تَصْبِرُوا فَفِی اللَّهِ مِنْ کُلِّ مُصِیبَهٍ خَلَف؛‏ (6) اگر صبر کنید، خداوند برای هر مصیبتی جانشینی (اجر و مزدی) قرار می‌دهد

4. نقش صبر در کاهش مصیبت

یکی دیگر از اموری که باعث افزایش اضطراب و استرس در فرد و جامعه می‌شود، سنگینی مصیبت است. پس هر مقدار از عظمت و بزرگی مصیبت کاسته شود، از تنش‌ها و تنیدگی‌های آن کاسته می‌شود.

بر اساس روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام، یکی از کارکردهای صبر، کاهندگی مصائب است. ازاین‌رو به کاهش اضطراب منجر می‌شود. امام جواد علیه‌السلام می‌فرمایند:

 «الْمُصِیبَهُ لِلصَّابِرِ وَاحِدَهٌ وَ لِلْجَازِعِ اثْنَتَانِ؛ (7) مصیبت برای کسی که صبر می‌کند یکی است، ولی برای کسی که صبر ننموده و همواره جزع‌وفزع می‌کند، دو برابر می‌شود

5. نقش صبر در پیروزی بر دشمنان

یکی از اموری که در مواقع بحران و به‌طور خاص در جنگ‌ها باعث افزایش اضطراب در جامعه می‌شود، شکست در برابر دشمن است. ازجمله کارآیی‌های صبر این است که پیروزی بر دشمن و همچنین فائق آمدن بر سختی‌ها را تضمین می‌کند و باعث ایجاد آرامش و سکینه در جامعه می‌گردد. امام صادق علیه‌السلام فرمودند:

 «فَمَنْ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ‏ لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّى یُقِرَّ اللَّهُ لَهُ عَیْنَهُ‏ فِی أَعْدَائِهِ‏ مَعَ مَا یَدَّخِرُ لَهُ فِی الْآخِرَه؛ (8) کسی که صبر نماید و آن را به‌حساب خداوند گذارد، از دنیا نمی‌رود تا خداوند چشمش را با شکست دشمنانش روشن نماید علاوه‌بر پاداش‌هایی که برای آخرت او ذخیره خواهد کرد

6. نقش صبر در گره‌گشایی از مشکلات

ازجمله کارکردهای صبر، گشودن گره‌های زندگی است. با گشایش در کارها، آرامش و سکینه بر زندگی حاکم می‌شود امیر مؤمنان علیه‌السلام فرمودند: «کَمْ‏ یُفْتَحُ‏ بِالصَّبْرِ مِنْ‏ غَلَقٍ (9)‏؛ چه بسیار گره‌هایی که با صبر، گشوده می‌شود.»

نتیجه:

با بررسی روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام این نتیجه حاصل می‌شود که رونق صبر و سکینه در جامعه باعث افزایش آرامش می‌گردد. ازاین‌رو مقام معظم رهبری برای ایجاد آرامش، پایداری اجتماعی و بالا رفتن تاب‌آوری مردم، به فراگیری صبر و سکینه در جامعه توسعه نمودند. با تبیین نقش صبر در تقویت ایمان، نقش صبر در ایجاد شادکامی، نقش صبر در تحمل سختی‌ها، نقش صبر در پیروزی بر دشمن و همچنین نقش آن در گره‌گشایی از مشکلات، چگونگی کارکرد صبر در ایجاد پایداری اجتماعی روشن گردید.

پی‌نوشت‌ها:

1. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح، غفارى على‌اکبر و آخوندى، محمد، تهرن، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 90.

2. برقى، احمد بن محمد بن خالد، محاسن، ‏محقق / مصحح، محدث، جلال‌الدین، قم، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، 1371 ق، ج 1، ص 159.

3. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح، غفارى على‌اکبر و آخوندى، محمد، تهرن، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 15.

4. مفید، محمد بن محمد، امالی، ‏محقق / مصحح، استاد ولى، حسین و غفارى على اکبر، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413 ق، ص 42.‏

5. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح، غفارى على‌اکبر و آخوندى، محمد، تهرن، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 92.

6. تمیمى آمدى، عبد‌الواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم‏، محقق / مصحح، رجائى، سید مهدى، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410 ق، ص 255.

7. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، ‏محقق / مصحح، غفارى، على اکبر، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404 ق، ص 414.

8. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح، غفارى على‌اکبر و آخوندى، محمد، تهرن، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 89.

9. لیثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، محقق / مصحح، حسنى بیرجندى، حسین، قم، دار الحدیث‏، چاپ اول، 1376 ش، ص 380.‏

«ایثار» از بالاترین آموزه‌های اخلاقی در فرهنگ دینی است. بر اساس آموزه‌های دینی، ایثار اوج فضیلت، نشانه ایمان و کامل‌ترین شکل جوانمردی است.

پرسش:

 آیا در روایات برای جان‌فشانی و ایثار در راه خدا توصیه و تشویق شده است؟

پاسخ:

«ایثار» از بالاترین آموزه‌های اخلاقی در فرهنگ دینی است؛ فضیلتی که ریشه در ایمان عمیق به خدا، خلوص نیت و عشق به دیگران دارد. این آموزۀ اخلاقی، در سیرۀ پیامبر اکرم (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله) و اهل‌بیت (علیهم ‌السلام) جایگاهی ویژه دارد؛ از‌این‌رو توصیه و مورد ستایش قرار گرفته است. در ادامه کوشیده می‌شود جلوه‌های مختلف این ارزش الهی در آینه روایات اهل‌بیت (علیهم ‌السلام) به تصویر کشیده شود.

1. انواع ایثار

«ایثار» از والاترین ارزش‌های اخلاقی در فرهنگ اسلامی است. این فضیلت الهی اقسام گوناگونی دارد که به ‌طور کلی می‌توان آن را در دو نوع اصلی تقسیم کرد:

الف) ایثار مالی

ایثار مالی یعنی گذشتن از مال و دارایی خود برای کمک به دیگران، حتی زمانی که خود انسان نیز در تنگدستی به سر می‌برد. این نوع ایثار در روایات اهل‌بیت (علیهم ‌السلام) بسیار تمجید شده است؛ برای نمونه امام باقر یا امام صادق (علیهما السلام) در پاسخ به پرسش ابوبصیر درباره برترین نوع صدقه فرمودند: «جُهْدُ الْمُقِلِّ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَه: صدقه و کوشش کسی که مال اندکى دارد، مگر نشنیده‌اى که خداوند مى‌فرماید: "و آنها را بر خود مقدم مى‌دارند، هرچند خودشان بسیار نیازمندند» (1). این روایت نشان می‌دهد ارزش ایثار مالی، زمانی دوچندان می‌شود که انسان در وضعیت مالی سختی قرار دارد و با وجود آن، دیگران را بر خود مقدم می‌دارد.

ب) ایثار جانی

والاترین مرتبۀ ایثار، ایثار جان در راه خدا و برای حفظ دین و ارزش‌های الهی است. این نوع ایثار در زندگی اهل‌بیت (علیهم ‌السلام) بارها تجلی یافته است. از برجسته‌ترین نمونه‌های این نوع، ایثار امیرالمؤمنین (علیه ‌السلام) در شب هجرت پیامبر (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله) است. در حدیثی از امام صادق (علیه ‌السلام) بیان شده است امیرالمؤمنین (علیه ‌السلام) با جان‌فشانی کامل، در بستر پیامبر (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) خوابید تا جان ایشان را از خطر مشرکان حفظ کند. خداوند نیز او را ستود و فرشتگان خود را مأمور حفاظت از او کرد تا صبح‌گاه که مشرکان برای قتل او هجوم آوردند، به ‌خواست خدا نتوانستند آسیبی به ایشان برسانند (2).

2. فضیلت ایثارگری

در سخنان نورانی اهل‌بیت (علیه ‌السلام)، ایثار افزون بر اینکه یکی از برجسته‌ترین صفات اخلاقی معرفی می‌شود، همواره تمجید نیز شده است؛ برای نمونه امیرالمؤمنین (علیه ‌السلام) می‌فرمایند: «مَنْ آثَرَ عَلَى نَفْسِهِ اسْتَحَقَّ اسْمَ الْفَضِیلَهِ: کسى که دیگران را بر خود مقدم بدارد، شایستۀ نامیده‌شدن به فردی بافضیلت است» (3). این امام بزرگوار در حدیثی دیگر می‌فرماید: «مَنْ آثَرَ عَلَى نَفْسِهِ بَالَغَ فِی الْمُرُوَّه: کسى که ایثار کند، به نهایت جوانمردی رسیده است» (4). همچنین فرمودند: «الْإِیثَارُ أَحْسَنُ الْإِحْسَانِ وَ أَعْلَى مَرَاتِبِ الْإِیمَان: ایثار، بهترین احسان و بالاترین مرتبۀ ایمان است» (5). پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز فرموده اند: «الْإِیثَارُ زِینَهُ الزُّهْدِ وَ بَذْلُ الْمَوْجُودِ زِینَهُ الْیَقِین: ایثار، جلوه‌گاه واقعی زهد و بی‌توجهی به دنیاست» (6).

بنابراین ایثار، بالاترین مرتبۀ مردانگی و بزرگواری و ایمان است و کسی که جان خود را در راه خدا می‌دهد، به بالاترین مقام‌های مردانگی و فضیلت و ایمان دست پیدا کرده است. افزون بر این، در احادیث برای کسی که جانش را در راه خدا نثار می‌کند نیز اجر، فضیلت و پاداش‌هایی بیان شده است که در ادامه به گوشه‌ای اشاره می‌شود.

3. فضیلت ایثارگران در راه خدا

بیان شد که ایثار نه‌تنها یکی از برجسته‌ترین فضایل اخلاقی است، بلکه جایگاهی والا در ایمان، اخلاق و بندگی دارد. کسانی که با ایثار جان و آسایش خود در راه خدا جهاد می‌کنند، از درجه‌ای بالاتر هم برخوردارند.

در روایات اسلامی برای این گروه فضیلتی ویژه و پاداشی عظیم در نظر گرفته شده است؛ به ‌گونه‌ای که هیچ‌یک از اعمال دیگران به ‌پای فداکاری و ایثار آنان نمی‌رسد. در ادامه چند روایت در شأن ایثارگران راه حق، بیان می‌شود.

الف) پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «خَیْرُ النَّاسِ رَجُلٌ حَبَسَ نَفْسَهُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُجَاهِدُ أَعْدَاءَهُ یَلْتَمِسُ الْمَوْتَ أَوِ الْقَتْلَ فِی مَصَافِّهِ: بهترینِ مردمان، مردى است که خود را وقف راه خدا کرده است و با دشمنان او جهاد مى‌کند و خواستار مرگ یا کشته‌شدن در میدان کارزار است» (7).

این حدیث، مجاهدانی که با نیت خالص، جان خود را در طبق اخلاص نهاده‌اند، برترین افراد معرفی می‌کند؛ زیرا آنان از همه تعلقات دنیوی گذشته‌اند و جان خود را فدای حقیقت کرده‌اند.

ب) پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «لِلْجَنَّهِ بَابٌ یُقَالُ لَهُ بَابُ الْمُجَاهِدِینَ یَمْضُونَ إِلَیْهِ فَإِذَا هُوَ مَفْتُوحٌ وَ هُمْ مُتَقَلِّدُونَ بِسُیُوفِهِمْ وَ الْجَمْعُ فِی الْمَوْقِفِ وَ الْمَلَائِکَهُ تُرَحِّبُ بِهِم: بهشت درى به نام در مجاهدان دارد که جهادگران به‌ سوی آن مى‌روند و آن در باز مى‌شود. آنها درحالی‌که شمشیرها را بر خود بسته‌اند، به سمت آن درمى‌آیند و مردم براى حسابرسى ایستاده‌اند و فرشتگان به آنان خوش‌آمد مى‌گویند» (8).

این روایت نشان می‌دهد جایگاه ایثارگران راه خدا در آخرت چنان والاست که دروازه‌ای ویژه در بهشت برای ورود آنان گشوده می‌شود و فرشتگان با احترام و افتخار به استقبالشان می‌آیند.

ج) امام باقر (علیه ‌السلام) می‌فرمایند مردى خدمت پیامبر (صلى الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: من خواهان و شیفته جهاد هستم. پیامبر فرمود: «پس در راه خدا جهاد کن؛ زیرا اگر کشته شوى، نزد خدا زنده‌اى و روزى مى‌خورى؛ اگر بمیرى، پاداشت با خداست؛ و اگر برگشتى، از گناهان پاک گشته‌اى» (9). این روایت سه حالت ممکن برای مجاهد راه خدا را به‌زیبایی بیان می‌کند که همگی پرفیض‌اند:

1. شهادت که پاداشش حیات ابدی و روزی‌گرفتن نزد خداست. ۲. مرگ طبیعی که ثوابش دریافت مستقیم اجر از خداست. ۳. بازگشت زنده که مساوی پاکی از گناهان دانسته شده است. بنابراین هر سه حالت، نشان از عظمت مقام ایثارگر و مجاهد در راه خدا دارد.

نتیجه:

با بررسی روایات اهل‌بیت (علیهم ‌السلام) معلوم شد ایثار به‌ویژه جان‌فشانی در راه خدا، نه‌تنها توصیه، بلکه به‌شدت تشویق و تمجید شده است. آموزه‌های دینی از یک‌سو ایثار را اوج فضیلت، نشانۀ ایمان و کامل‌ترین شکل جوانمردی معرفی کرده‌اند؛ از سوی دیگر، کسانی را که در راه خدا از جان خود می‌گذرند، در آخرت پاداشی ویژه دارند و حتی فرشتگان به استقبالشان می‌آیند. این مجموعه روایات نشان می‌دهد فرهنگ اسلامی، جان‌فشانی در مسیر حق و ارزش‌های الهی را وظیفه‌ای مقدس می‌داند و برای آن، جایگاهی بلند در دنیا و آخرت قائل است.

پی‌نوشت‌ها:

1. محمد بن یعقوب کلینى؛ الکافی؛ محقق/ مصحح: على‌اکبر غفاری و محمد آخوندى؛ تهران: دار‌الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج ‏4، ص 19، ح 3.

2. محمد بن على کراجکی؛ کنز الفوائد؛ محقق/ مصحح: عبدالله نعمه؛ قم: دارالذخائر، 1410 ق، ج ‏2، ص 55.

3. علی بن محمد لیثى واسطى؛ عیون الحکم و المواعظ؛ محقق/ مصحح: حسین حسنى بیرجندى؛ قم: دار‌الحدیث‏، 1376 ش، ص 435، ح 7522.

4. محمد بن حسین آقا‌جمال خوانسارى؛ شرح آقا‌جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم؛ محقق/ مصحح: جلال‌الدین حسینى ارموى محدث؛ تهران: دانشگاه تهران‏، 1366 ش‏، ج ‏5، ص 255، ح 8225.

5. همان، ج ‏2، ص 31، ح 1705.

6. محمد بن محمد شعیری؛ جامع الأخبار (للشعیری)؛ نجف: مطبعه حیدریه، [بى‌تا]، ص 123.

7. حسین بن محمد‌تقى نوری؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ قم: مؤسسه آل‌البیت علیهم السلام‏، 1408 ق، ج ‏11، ص 17، ح 12310.

8. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ محقق/ مصحح: على‌اکبر غفاری و محمد آخوندى؛ تهران: دار‌الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج ‏5، ص 2، ح 2.

9. محمد بن مسعود عیاشی؛ تفسیر العیاشی؛ محقق/ مصحح: سیدهاشم رسولى محلاتى؛ تهران: المطبعة العلمیه، 1380 ق‏، ج ‏1، ص 206.

در منابع روایی، برخی زمان‌ها برای انجام ازدواج و برخی دیگر نامناسب دانسته شده‌اند.

پرسش:

آیا انجام مراسم عقد در روز چهارشنبه بدشگون است و در روز‌های خاصی سفارش شده است؟ آیا در روزهای هفته از نظر خوب یا بد‌بودن تفاوتی وجود دارد؟

پاسخ
از جمله باورهای رایج میان مردم، اعتقاد به بدشگونی و نامبارکی انجام مراسم عقد ازدواج در روز چهارشنبه است. این نگرش سبب اجتناب برخی افراد از برگزاری عقد در این روز است و آن را زمان مناسبی برای چنین مراسم مهمی نمی‌دانند. در این نوشتار با بررسی منابع حدیثی، روشن می‌شود که آیا در دین اسلام منع یا نهی مشخصی برای عقد در روز چهارشنبه وجود دارد یا خیر؟ همچنین آیا روزهای هفته از نظر مناسب یا نامناسب‌بودن برای عقد تفاوت دارند یا نه؟

1. روزهای خوب و بد برای عقد
در منابع روایی، برخی زمان‌ها برای انجام ازدواج و برخی دیگر نامناسب دانسته شده‌اند. این توصیه‌ها فقط ناظر به ایام هفته نیست، بلکه به زمان‌های خاص ماه قمری و حتی ساعت‌های شبانه‌روز نیز در آنها توجه شده است. مجموعه این آموزه‌ها نشان‌دهندۀ نگاه دقیق و جزئی‌نگر دین دربارۀ امور مهم زندگی مانند ازدواج است. از جمله در حدیثی، ازدواج در ساعات بسیار گرم روز (مثل هنگام ظهر) ناپسند دانسته شده است و ائمه (علیهم ‌السلام) پیش‌بینی کرده‌اند ازدواج فردی که در این زمان ازدواج کند، پایدار نخواهد ماند (1). از سوی دیگر، شب زمانی آرام و مناسب برای ازدواج مطرح شده است (2).
در برخی احادیث، وضعیت ماه در آسمان نیز از حیث مناسب یا نامناسب‌بودن ازدواج مطرح شده است. یکی از زمان‌های نامناسب، هنگام قرار‌گرفتن ماه در برج فلکی عقرب است (3). همچنین در روایاتی دیگر محاق ماه، وقتی ناپسند برای ازدواج دانسته شده است (4).
در کنار زمان‌های نامناسب، روایات متعددی نیز به‌روزها یا زمان‌هایی اشاره دارند که برای ازدواج مناسب و فرخنده هستند؛ به ‌طور ویژه روز جمعه بارها بهترین روز برای ازدواج معرفی شده است (5).
بنابراین بین روزهای هفته برای ازدواج فرق وجود دارد و برخی روزها توصیه شده و بعضی روزها سفارش نشده است.
موضوع دیگر اینکه در منابع اسلامی، روایات متعددی دربارۀ اوقات مناسب یا نامناسب برای هم‌بستری (جماع) وارد شده‌اند؛ اما نکته‌ای مهم که باید به آن توجه کرد، تفاوت بین عقد ازدواج و هم‌بستری است. با این حال، این احادیث ناظر به جماع (عمل زناشویی) هستند، نه صرف عقد ازدواج.
بنابراین اگر تنها عقد انجام می‌شود و هنوز هم‌بستری انجام نمی‌گیرد، این زمان‌ها تأثیری ندارند؛ اما اگر عقد یا مراسم ازدواج (عروسی) به همراه هم‌بستری انجام می‌شود، رعایت این اوقات برای این مراسم توصیه می‌شود؛ زیرا آثار معنوی و جسمیِ فرزند برآمده از آن، در کلام معصومان (علیهم ‌السلام) به‌دقت بیان شده است.
2. بررسی روایات نهی از عقد در روز چهارشنبه
با بررسی‌های انجام‌شده در منابع حدیثی معتبر، هیچ روایت صریحی مبنی بر نهی از عقد ازدواج در روز چهارشنبه یافت نشد. در شعری منسوب به امیرالمؤمنین (علیه ‌السلام) ایشان بعد از خوب‌دانستن نوشیدن دارو در روز چهارشنبه، ازدواج و عروسی را در روز جمعه مناسب می‌دانند: 
«وَ فِی الْجُمُعَاتِ تَزْوِیجٌ وَ عُرْسٌ وَ لَذَّاتُ الرِّجَالِ مَعَ النِّسَاء: در روزهای جمعه، ازدواج و جشن عروسی است؛ و لذت [زناشویی] مردان با زنان» (6).
گفتنی است که این جمله و مانند آن فقط نشان‌دهندۀ ارجح‌بودن جمعه هستند، نه حرمت یا کراهت دیگر روزها. در حدیثی دیگر از امام صادق (علیه ‌السلام) نقل شده است: «لَیْسَ لِلرَّجُلِ أَنْ یَدْخُلَ بِامْرَأَهٍ لَیْلَهَ الْأَرْبِعَاءِ: برای مرد جایز نیست که شب چهارشنبه با همسرش نزدیکی کند» (7).
دربارۀ این روایت نکاتی گفتنی است؛ اول: این روایت ناظر به شب چهارشنبه (یعنی سه‌شنبه‌شب) است، نه خود روز چهارشنبه؛ دوم: موضوع آن دخول است نه عقد.
بنابراین با توجه به بررسی روایات موجود، می‌توان نتیجه گرفت هیچ منعی برای عقد ازدواج در روز چهارشنبه وجود ندارد؛ همچنین توصیه‌هایی مانند ازدواج در روز جمعه، بیشتر از دیدگاه فضیلت مطرح شده‌اند، نه به ‌منظور ایجاد ممنوع‌بودن برای دیگر روزها.

3. شوم‌بودن چهارشنبه در روایات
روز چهارشنبه در برخی روایات، روزی شوم و نامبارک معرفی شده است؛ از جمله امیرالمؤمنین (علیه ‌السلام) به حوادث ناگواری اشاره می‌کند که در این روز در طول تاریخ بشر رخ داده‌اند؛ سپس بعد از بیان رویدادهای تلخی که در روز چهارشنبه رخ داده است، فرموده‌اند: «یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ یَوْمٌ شُؤْمٌ فِیهِ یَتَطَیَّرُ النَّاسُ وَ یَوْمُ الْخَمِیسِ یَوْمُ الدُّخُولِ عَلَى الْأُمَرَاءِ وَ قَضَاءِ الْحَوَائِجِ وَ یَوْمُ الْجُمُعَهِ یَوْمُ خِطْبَهٍ وَ نِکَاحٍ: روز چهارشنبه، روز شومی است که مردم در آن فال بد می‌زنند. و روز پنج‌شنبه، روز دیدار با امیران و برآوردن حاجت‌هاست. و روز جمعه، روز خواستگاری و ازدواج است» (8).
در این روایت، شوم‌بودن چهارشنبه در کنار توصیه به عقد ازدواج در روز جمعه مطرح شده است؛ با این ‌حال، روایت پیش‌گفته تنها به بیان وضعیت چهارشنبه از حیث شوم‌بودن بسنده می‌کند و نهی مستقیمی از ازدواج در آن روز ارائه نمی‌دهد. 
پیامبر اکرم (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله) در حدیثی دیگر چهارشنبه را چنین توصیف کرده‌اند: «إِنَّ الْأَرْبِعَاءَ نَحْسٌ مُسْتَمِرٌّ وَ فِیهِ خُلِقَتْ جَهَنَّمُ: همانا چهارشنبه، نحسیِ پایدار [و همیشگی] دارد و در آن روز جهنم آفریده شد» (9).
روایت دیگری از حضرت رضا (علیه ‌السلام) نیز تأییدکنندۀ این نحسی است و حتی توصیه می‌کند در این روز از برخی اعمال اجتناب شود: «یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ یَوْمُ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ مَنِ احْتَجَمَ فِیهِ خِیفَ عَلَیْهِ أَنْ تَخْضَرَّ مَحَاجِمُهُ وَ مَنْ تَنَوَّرَ فِیهِ خِیفَ عَلَیْهِ الْبَرَصُ: روز چهارشنبه، روز نحسِ همیشگی است. کسی که در این روز حجامت کند، بیم آن می‌رود که محل‌های حجامت او سبز شود [نشانه‌ای از بیماری یا عارضه]، و کسی که در این روز نوره بزند، بیم آن می‌رود که بیماری برص [پیسی] بگیرد» (10).
همچنین امام صادق (علیه ‌السلام) چهارشنبه را روزی معرفی کرده‌اند که ابتدای وقوع عذاب الهی بر اقوام گذشته بوده است: «الْأَرْبِعَاءُ یَوْمُ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ لِأَنَّهُ أَوَّلُ یَوْمٍ وَ آخِرُ یَوْمٍ مِنَ الْأَیَّامِ الَّتِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَى سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَهَ أَیَّامٍ حُسُوماً: چهارشنبه، روزی است با نحسی همیشگی؛ زیرا این روز، نخستین و آخرین روز از روزهایی است که خداوند متعال [درباره قوم عاد] فرمود: ما آن باد سرد و تند را هفت شب و هشت روز پیاپی بر آنان مسلط کرد» (11).
روایات در این موضوع منحصر به موارد بیان‌شده نیست و احادیث دیگری نیز در‌این‌باره وجود دارد. با چشم‌پوشی از بررسی سندی این روایات، باید اشاره داشت این احادیث با وجود آنکه بار معنایی منفی برای چهارشنبه دارند، هیچ‌یک از آنها اشارۀ مستقیمی به عقد یا ازدواج در این روز نکرده‌اند؛ ولی با توجه به اینکه در این روایات روز چهارشنبه تاریخ وقوع برخی اتفاقات بد دانسته شده است، شاید بتوان گفت افراد در درجۀ اول بکوشند امور مهم خود را در این روز انجام ندهند. 
گفتنی است در منابع روایی، در کنار بیان شوم‌بودن روز چهارشنبه، راهکارهایی برای رفع یا بی‌اثر‌کردن این نحسی نیز ارائه شده است. این راهکارها نشان می‌دهند حتی در چنین ایامی هم با توکل و رعایت برخی توصیه‌های دینی، می‌توان به‌راحتی کارهای مهمی مانند عقد ازدواج را انجام داد؛ برای نمونه در حدیثی نقل شده است: «حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَ یُکْرَهُ السَّفَرُ فِی شَیْ‏ءٍ مِنَ الْأَیَّامِ الْمَکْرُوهَهِ الْأَرْبِعَاءِ وَ غَیْرِهِ فَقَالَ افْتَتِحْ سَفَرَکَ بِالصَّدَقَهِ وَ اقْرَأْ آیَهَ الْکُرْسِیِّ إِذَا بَدَا لَکَ: حمّاد بن عثمان گفت: به امام صادق (علیه ‌السلام) عرض کردم آیا سفر در برخی از روزهای مکروه ـ مانند چهارشنبه و غیر آن ـ کراهت دارد؟ فرمودند: سفرت را با صدقه آغاز کن و آیة‌الکرسی بخوان وقتی می‌خواهی حرکت کنی» (12).
این روایت بیان می‌کند حتی اگر فرد در روزهای مکروه مانند چهارشنبه قصد انجام سفر یا کار مهمی را داشته باشد، با صدقه‌دادن و خواندن آیة‌الکرسی، می‌تواند بر نحوست آن غلبه کند.
در روایت دیگری، یکی از ائمه (علیهم ‌السلام) از عمل پدر خود چنین نقل می‌کند: «کَانَ أَبِی إِذَا خَرَجَ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ مِنْ آخِرِ الشَّهْرِ وَ فِی یَوْمٍ یَکْرَهُهُ النَّاسُ مِنْ مُحَاقٍ أَوْ غَیْرِهِ تَصَدَّقَ بِصَدَقَهٍ ثُمَّ خَرَجَ: پدرم وقتی روز چهارشنبه از پایان ماه یا روزی که مردم آن را نحس می‌دانند، مثل ماه محاق یا روزهای دیگر بیرون می‌رفت، صدقه می‌داد و سپس حرکت می‌کرد» (13).
در روایاتی نیز بدون اشاره به روز خاصی، دادن صدقه برطرف‌کننده نحسی آن روز دانسته شده است؛ از جمله امام صادق (علیه ‌السلام) می‌فرماید: «مَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَهٍ إِذَا أَصْبَحَ دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ ذَلِکَ الْیَوْم: هر کس صبحگاهان صدقه‌ای بدهد، خداوند نحسی آن روز را از او دفع می‌کند» (14).
همۀ این روایات نشان می‌دهند عامل اصلی نجات از نحوست، باور و توکل به خداوند و التزام به اوست، نه پرهیز مطلق از ایام. شاهد این مطلب نیز روایتی است که مسافرت در روز چهارشنبه نه‌تنها نکوهش نشده است، بلکه با نفی تطیّر (فال بد)، چنین کاری نشانۀ ایمان و اعتماد به امداد الهی معرفی شده است. در توقیعی از امام هادی (علیه ‌السلام) در پاسخ به پرسش یکی از شیعیان آمده است: «مَنْ خَرَجَ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ لَا تَدُورُ خِلَافاً عَلَى أَهْلِ الطِّیَرَهِ وُقِیَ مِنْ کُلِّ آفَهٍ وَ عُوفِیَ مِنْ کُلِّ عَاهَهٍ وَ قَضَى اللَّهُ لَهُ حَاجَتَهُ: کسی که روز چهارشنبه بیرون برود و دنبال خرافات و باورهای غلط مردم نرود، از هر بلا و بیماری در امان می‌ماند و حاجتش برآورده می‌شود» (15).

نتیجه
با بررسی منابع روایی و احادیث معتبر، مشخص می‌شود روز چهارشنبه در اسلام روزی نحس و شوم معرفی شده است؛ اما هیچ روایت صریحی عقد ازدواج در این روز را منع یا نهی نمی‌کند. توصیه‌هایی که درباره برتری روز جمعه برای ازدواج آمده است، بیشتر ناظر به فضیلت و برکت آن روز است تا تحریم دیگر روزها. همچنین برخی احادیث مربوط به منع نزدیکی در شب چهارشنبه است، نه عقد یا ازدواج. نکته مهم این است که باور به نحسی یک روز نباید مانع انجام امور مهم زندگی شود؛ زیرا با توکل به خداوند، انجام عمل خیر مثل صدقه و دوری از خرافات، می‌توان بر هر نحوست غلبه کرد و کارها را با برکت به انجام رساند. بنابراین انجام مراسم عقد در روز چهارشنبه جایز است و می‌توان با رعایت توصیه‌های دینی، نگرانی‌های مربوط به شومی را به کمترین میزان رساند.
واژگان کلیدی: عقد ازدواج، روز چهارشنبه، نحسی و بدشانسی، زمان مناسب ازدواج، فضیلت روزهای هفته.

پی‌نوشت‌ها
1. کلینى، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ محقق/ مصحح: علی‌اکبر غفارى و محمد آخوندى؛ تهران: دار‌الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج ‏5، ص 366، ح 1.
2. همان، ص 367، ح 3.
3. همان‏، ج ‏8، ص 275، ح 416.
4. ابن‌بابویه، محمد بن على؛ من لا یحضره الفقیه؛ محقق/ مصحح: علی‌اکبر غفارى؛ قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1413 ق، ج ‏3، ص 394، ح 4389.
5. ابن‌بابویه، محمد بن على؛ الخصال؛ محقق/ مصحح: على‌اکبر غفارى؛ قم: جامعه مدرسین‏، 1362 ش‏، ج ‏2، ص 384، ح 62.
6. میبدى، حسین بن معین‌الدین؛ دیوان أمیر‌المؤمنین (علیه السلام)، محقق/ مصحح: مصطفی زمانى؛ قم: دار‌نداء الإسلام للنشر؛ 1411 ق‏، ص 40.
7. کلینى، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ محقق/ مصحح: علی‌اکبر غفارى و محمد آخوندى؛ تهران: دار‌الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج ‏5، ص 366، ح 3.
8. ابن‌بابویه، محمد بن على؛ علل الشرائع؛ قم: کتاب‌فروشى داورى‏، 1385 ش‏، ج ‏2، ص 598، ح 44.
9. ابن‌شعبه حرانى، حسن بن على؛ تحف العقول؛ محقق/ مصحح: على‌اکبر غفارى؛ قم: جامعه مدرسین‏، 1363 ق‏، ص 125.
10. ابن‌بابویه، محمد بن على؛ عیون أخبار الرضا (علیه السلام)؛ محقق/ مصحح: مهدی لاجوردى؛ تهران: نشر جهان‏، 1378 ق، ج‏ 1، ص 248، ح 2.
11. ابن‌بابویه، محمد بن على؛ علل الشرائع؛ قم: کتاب‌فروشى داورى‏، 1385 ش‏، ج ‏2، ص 381، ح 2.
12. برقى، احمد بن محمد بن خالد؛ المحاسن؛ محقق/ مصحح: جلال‌الدین محدث؛ قم: دار‌الکتب الإسلامیه، 1371 ق، ج ‏1، ص 348، ح 22.
13. همان، ح 24.
14. همان، ص 349، ح 27.
15. طبرسى، حسن بن فضل؛ مکارم الأخلاق؛ قم: الشریف الرضى‏، 1412 ق‏، ص 241.
 

در برخی از روایات به دفاع از وطن توصیه شده است اما آنچه بر فضیلت و ارزش این دفاع می‌افزاید،این است که دفاع از وطن با هدف دفاع از دین و گسترش اسلام انجام شود.

پرسش:

آیا در روایات برای دفاع از خاک و وطن در مقابل دشمن، ارزش و فضیلتی بیان شده است؟

پاسخ:

در برخی روایات به دفاع از وطن توصیه شده است و اجر و فضایلی هم برای آن بیان کرده‌اند؛ از سوی دیگر، برخی احادیث گر‌چه به‌صراحت به این مطلب نپرداخته‌اند، از آنها لزوم دفاع از وطن برداشت می‌شود؛ از‌این‌رو در پاسخ به پرسش طرح‌شده، نمونه‌ها و شواهدی از هر دو دسته آورده می‌شود.

 

الف) گونه‌شناسی روایات دفاع از وطن

گونۀ اول، روایاتی است که به‌صراحت درباره دفاع از وطن سخن گفته‌اند. در این آیات و روایات، کسانی که در دفاع از وطن خود سستی می‌کنند، سرزنش شده‌اند. امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَیَمْقُتُ الْعَبْدَ یُدْخَلُ‏ عَلَیْهِ‏ فِی‏ بَیْتِهِ‏ فَلَا یُقَاتِلُ: خداوند دشمن می‌دارد کسی که به خانۀ او حمله کنند، ولی او با آنها مقابله و نبرد نکند» (1).

بر اساس این روایت، کسی که از وطن خود دفاع نکند، مورد غضب الهی است؛ پس مفهوم مخالف آن این است که اگر کسی از وطن خود در برابر تهاجم دشمن دفاع کند، محبوب خداوند است.

خداوند متعال نیز در‌این‌باره می فرماید: ﴿إِنَّما یَنْهاکُمُ‏ اللَّهُ‏ عَنِ‏ الَّذِینَ‏ قاتَلُوکُمْ‏ فِی‏ الدِّینِ‏ وَ أَخْرَجُوکُمْ‏ مِنْ‏ دِیارِکُمْ‏ وَ ظاهَرُوا عَلى‏ إِخْراجِکُمْ‏ أَنْ‏ تَوَلَّوْهُمْ‏ وَ مَنْ‏ یَتَوَلَّهُمْ‏ فَأُولئِکَ‏ هُمُ‏ الظَّالِمُون﴾: ‏خداوند تنها شما را از دوستی با کسانی نهی می‌کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه‌هایتان بیرون کردند و یا به بیرون‌راندن شما کمک کردند. و هرکس با آنها دوستی کند، ظالم و ستمگر است (2).

امیر‌مؤمنان (علیه السلام) وقتی سستی کوفیان در دفاع از شهر انبار را دیدند، خطاب به آنها فرمودند: «أَلَا وَ إِنِّی قَدْ دَعَوْتُکُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ‏ لَیْلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ قُلْتُ لَکُمْ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ یَغْزُوکُمْ فَوَ اللَّهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا فَتَوَاکَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَیْکُمُ الْغَارَاتُ وَ مُلِکَتْ عَلَیْکُمُ الْأَوْطَان: گاه باشید، من شب و روز، پنهان و آشکار شما را به مبارزه با این قوم [معاویه و لشکریانش] دعوت کردم و گفتم پیش از آنکه با شما بجنگند، با آنها نبرد کنید. به خدا سوگند، هر ملّتی در خانه‌اش مورد هجوم دشمن قرار گیرد، ذلیل خواهد شد و برای نبرد با دشمن باید به بیرون از مرزها شتافت؛ ولی شما سستی کردید و دست از یاری برداشتید، تا‌آنجا‌که دشمن پیوسته به شما حمله کرد و سرزمین شما را مالک شد» (3). امام (علیه السلام) کوفیان را به دلیل دفاع‌نکردن از وطن و اجازه ورود دشمن به آن، سرزنش می‌کنند؛ بنابراین کسی که از وطن خود دفاع کند، افزون بر اینکه ذلیل و خوار نخواهد شد، از سوی امامش نیز سرزنش نمی‌شود.

آن حضرت بعد از حملۀ ضحاک بن قیس از فرماندهان معاویه به مکه، خطاب به کوفیان فرمودند: «... وَ لَا یُدْرَکُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ أَیَّ دَارٍ بَعْدَ دَارِکُمْ تَمْنَعُونَ: ‏حق جز با تلاش و کوشش به دست نمى‌‏آید؛ شما که از خانۀ خود دفاع نمی‌کنید، چگونه از خانه دیگران دفاع می‌کنید؟» (4) امام (علیه السلام) در این روایت نیز کوفیان را به دلیل دفاع‌نکردن از وطن، مقابله‌نکردن با دشمن و یاری مسلمانان در حفاظت از سرزمین مکه، سرزنش می‌کند.

ب) گونه‌شناسی روایات دوست‌داشتن وطن

گونۀ دوم از روایات، احادیثی است که گر‌چه به‌صراحت توصیه‌ای به دفاع از وطن نکرده‌اند، یا به بیان اهمیت حب وطن پرداخته‌اند که به طور بدیهی لازمۀ اثبات حب وطن، دفاع از آن در مقابل دشمنان است؛ یا به برخی ویژگی‌های وطن مناسب و نیکو مانند امنیت اشاره کرده‌اند که لازمه آنها نیز دفاع از وطن برای حفظ امنیت است.

امیرمؤمنان (علیه السلام) می‌فرماید: «مِنْ کَرَمِ الْمَرْءِ بُکَاهُ عَلَى مَا مَضَى مِنْ زَمَانِهِ وَ حَنِینُهُ إِلَى أَوْطَانِهِ وَ حِفْظُهُ قَدِیمَ إِخْوَانِهِ: از بزرگوارى انسان این است که بر زمان سپرى‌شده‌اش بگرید، به وطنش علاقه‌مند باشد و دوستان قدیمی‌اش را حفظ کند» (5).

بر اساس این روایت، از نشانه‌های علاقه‌مندی به وطن، دفاع از آن در برابر تهاجم دشمنان است؛ پس این دفاع، نشانه بزرگواری و کرامت انسانی است.

همچنین امیر‌مؤمنان (علیه السلام) در تأثیر حب وطن فرمودند: «عُمِّرَتِ‏ الْبُلْدَانُ‏ بِحُبِّ الْأَوْطَانِ: با حُب و دوستی شهرها، وطن آباد می‌شود» (6). به طور بدیهی، یکی از نشانه‌های حب و دوستی وطن، محافظت از آن در برابر دشمنان است؛ پس یکی از برکات دفاع از وطن، آبادانی آن است.

رسول خدا (صلى الله علیه و آله) نیز در‌این‌باره فرمودند: «لا خَیرَ... فی الوَطَنِ إلاّ مَع الأمنِ و السُّرورِ: خیرى در وطن مگر با امنیّت و شادمانی نیست» (7). آنچه سبب حفظ امنیت وطن می‌شود، محافظت از آن در برابر حملات دشمن است.

در روایتی از امیر‌مؤمنان (علیه السلام) نیز آمده است: «شَرُّ الْأَوْطَانِ مَا لَا یَأْمَنُ‏ فِیهِ‏ الْقُطَّانُ:‏ بدترین وطن‌ها، وطنى است که ساکنانش امنیّت و آسایش نداشته باشند» (8).

برای اینکه وطن انسان به بدترین وطن‌ها تبدیل نشود و امنیت آن همواره حفظ شود، چاره‌ای جز حفاظت از آن در برابر دشمنان وجود ندارد؛ پس باید گفت دفاع از وطن، سبب حفظ آن از شرور می‌شود.

حتی در روایت دیگری که به معصوم نسبت داده می‌شود، آمده است: «حُبُّ الْوَطَنِ مِنَ الاْیمانِ: دوست‌داشتن وطن، از ایمان است» (9). بر اساس این روایت، اگر حب وطن نشانۀ ایمان است و دفاع از وطن، علامت حب و دوستی آن است، به طریق اولی دفاع از وطن، نشانۀ ایمان است.

نتیجه:

برخی روایات، دفاع از وطن را ارزش برشمرده‌اند و به فضایلی نیز برای آن اشاره کرده‌اند؛ از جمله: محبوب خدا‌شدن، مورد سرزنش امام قرارنگرفتن و دوری از ذلت. برخی روایات نیز با وجود تصریح‌نکردن به ارزش‌ها و فضایل دفاع از وطن، به برخی آثار اشاره می‌کنند؛ از قبیل کرامت انسانی، آبادانی شهرها، حفظ امنیت و تقویت ایمان. همچنین از بررسی روایات مشخص می‌کند گرچه دفاع از وطن در برابر تهاجم دشمنان، موضوعی فطری و ذاتی است و حتی حیوانات هم از لانه و آشیانه خود دفاع می‌کنند، اما آنچه بر فضیلت و ارزش این دفاع می‌افزاید، این است که دفاع از وطن با هدف دفاع از دین و گسترش و توسعۀ اسلام انجام شود؛ یعنی فقط برای آب ‌و خاک جهاد نکند، بلکه ارزش‌های دینی را مدنظر داشته باشد.

پی‌نوشت‌ها:

1. محمد بن حسن طوسى؛ تهذیب الأحکام؛ محقق/ مصحح: حسن الموسوی خرسان؛ چ 4، تهران: دار‌الکتب الإسلامیه، 1407 ق، ج 6، ص 157.

2. ممتحنه: 9.

3. محمد بن یعقوب کلینى؛ الکافی؛ محقق/ مصحح: على‌اکبر غفاری و محمد آخوندى؛ چ 4، تهران: دار‌الکتب الإسلامیه، [بی‌تا]، ج 5، ص 4.

3. محمد بن حسین شریف الرضی؛ نهج‌البلاغه؛ محقق/ مصحح: صبحی صالح؛ قم: هجرت، 1414 ق، خطبه 19.

4. محمد بن على کراجکى؛ کنز الفوائد؛ محقق/ مصحح: عبدالله نعمه؛ قم: دارالذخائر، 1410 ق، ج 1، ص 94.

5. حسن بن علی ابن‌شعبه حرانى؛ تحف العقول؛ محقق/ مصحح: على‌اکبر غفاری؛ چ 2، قم: جامعه مدرسین، 1404 ق، ص 207.

6. محمد بن علی ابن‌بابویه؛ من لا یحضره الفقیه؛ ‏محقق/ مصحح: على‌اکبر غفاری؛ چ 2، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1413 ق، ج 4، ص 370.

7. عبدالواحد بن محمد تمیمى آمدى؛ غرر الحکم و درر الکلم؛ محقق/ مصحح: سید‌مهدى رجائى؛ چ 2، قم: دار‌الکتاب الإسلامی، 1410 ق، ص 410.

8. عباس قمی؛ سفینة البحار؛ قم: اسوه، 1414 ق، ج 8، ص 525.

برای توسل به امام زمان، در زمان غیبت اعمالی چون نمازهای هدیه به امام، دعا برای ظهور و در کنار این از زیارت ‌نامه‌هایی که برای امام وارد شده، نیز استفاده نمود.

پرسش:

چه دعاها، ذکرها و نمازهایی برای توسل و استغاثه به امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) هست؟ و هر دعا و ذکر رو باید چه مدت و چه تعداد بخوانیم؟

پاسخ:

موضوع مهدویت و فرج حضرت صاحب‌الزمان (عجل الله فرجه الشریف) از موضوعات مهم در جهان اسلام است. در روایات بسیاری به دعا برای ایشان امر شده است. اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نه ‌تنها به دعا سفارش کرده‌اند، بلکه دعا، نماز و زیارت‌هایی را نیز معرفی نموده‌اند. مؤمنان می‌توانند در ایام غیبت با تمسک به این اعمال، خود را به امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)، نزدیک نمایند و از توسل با او بهره بگیرند و باعث ثبوت ایمان و نجات از مهلکه‌ها و فتنه‌های آخرالزمان شود؛ در ادامه برخی از این ادعیه معرفی می‌شود:

در مورد ارتباط مؤمنان با امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) دعا، نماز و زیارت‌های فراوانی وجود دارد. این اعمال در کتاب‌هایی مانند مفاتیح‌الجنان و صحیفه مهدیه جمع‌آوری شده است. مفاتیح‌الجنان کتابی مشهور در موضوع دعا است که نویسنده آن شیخ عباس قمی از علما بزرگ شیعه به‌ حساب می‌آید. کتاب صحیفه مهدیه نیز اثر سید مرتضی مجتهدی سیستانی است که بسیاری از ادعیه و نمازها و زیارات امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) را جمع‌آوری نموده است.

ذکر تمامی این اعمال در متن حاضر نمی‌گنجد بنابراین برای نمازها و ادعیه مرتبط با امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) فقط به چند نمونه معتبر بسنده می‌شود.

1-نماز هدیه به امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)

از معصومان (علیهم‌السلام) نقل شده که اگر می‌توانید علاوه بر نمازهای یومیه، نماز دیگری بخوانید و آن را به یکی از ائمه (مثلاً امام زمان «عجل الله فرجه الشریف») هدیه نمایید. این نماز مانند سایرِ نمازهای دو رکعتی است با این توصیف که بعد از ذکر رکوع و سجده، در هر رکعت سه بار ذکر «صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِین‏.» گفته می‌شود. پس از سلام نماز نیز این دعا خوانده می‌شود:

اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَ مِنْکَ السَّلَامُ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ وَ أَبْلِغْهُمْ مِنِّی أَفْضَلَ التَّحِیَّهِ وَ السَّلَامِ اللَّهُمَّ إِنَّ هَذِهِ الرَّکَعَاتِ هَدِیَّهٌ مِنِّی إِلَى عَبْدِکَ وَ نَبِیِّکَ وَ رَسُولِکَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهَا مِنِّی وَ أَبْلِغْهُ إِیَّاهَا عَنِّی وَ أَثِبْنِی عَلَیْهَا أَفْضَلَ أَمَلِی وَ رَجَائِی فِیکَ وَ فِی نَبِیِّکَ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ وَصِیِّ نَبِیِّکَ وَ فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ ابْنَهِ نَبِیِّکَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سِبْطَیْ نَبِیِّکَ وَ أَوْلِیَائِکَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ (علیه‌السلام) یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ. (1)

2- دعا برای ظهور امام زمان در قنوت نماز

دعایی از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده که ایشان در قنوت نمازهای خویش می‌خواندند. در این دعا ظهور امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) را با عبارات زیر از خداوند طلب می‌نماییم.

اللَّهُمَّ إِلَیْکَ شُخِصَتِ الْأَبْصَارُ وَ نُقِلَتِ الْأَقْدَامُ وَ رُفِعَتِ الْأَیْدِی وَ مُدَّتِ الْأَعْنَاقُ وَ أَنْتَ دُعِیتَ بِالْأَلْسُنِ وَ إِلَیْکَ سِرُّهُمْ وَ نَجْوَاهُمْ فِی الْأَعْمَالِ رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحِینَ اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ غَیْبَهَ نَبِیِّنَا وَ قِلَّهَ عَدَدِنَا وَ کَثْرَهَ عَدُوِّنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ عَلَیْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا فَفَرِّجْ ذَلِکَ اللَّهُمَّ بِعَدْلٍ تُظْهِرُهُ وَ إِمَامِ حَقٍّ تَعْرِفُهُ إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ. (2)

می‌توان این دعا را در هر نماز واجب و مستحب قرائت کرد.

3-دعا امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) پس از هر نماز واجب

از امام صادق (علیه‌السلام) روایت شده که این دعا پس از هر نماز واجب خوانده شود. مضامین این دعا در مورد امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) است.

اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَانَا صَاحِبَ الزَّمَانِ أَیْنَمَا کَانَ وَ حَیْثُمَا کَانَ مِنْ مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا عَنِّی وَ عَنْ وَالِدَیَّ وَ عَنْ وُلْدِی وَ إِخْوَانِی التَّحِیَّهَ وَ السَّلَامَ عَدَدَ خَلْقِ اللَّهِ وَ زِنَهَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مَا أَحْصَاهُ کِتَابُهُ وَ أَحَاطَ عِلْمُهُ اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَهِ هَذَا الْیَوْمِ وَ مَا عِشْتُ فِیهِ مِنْ أَیَّامِ حَیَاتِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَهً لَهُ فِی عُنُقِی لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ نُصَّارِهِ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ وَ نَوَاهِیهِ فِی أَیَّامِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ اللَّهُمَّ فَإِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی شَاهِراً سَیْفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَهَ الدَّاعِی فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَهَ الرَّشِیدَهَ وَ الْغُرَّهَ الْحَمِیدَهَ وَ اکْحُلْ بَصَرِی بِنَظْرَهٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ اللَّهُمَّ اشْدُدْ أَزْرَهُ وَ قَوِّ ظَهْرَهُ وَ طَوِّلْ عُمُرَهُ اللَّهُمَّ اعْمُرْ بِهِ بِلَادَکَ وَ أَحْیِ بِهِ عِبَادَکَ فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنَا وَلِیَّکَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمَّى بِاسْمِ رَسُولِکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّى لَا یَظْفَرَ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْبَاطِلِ إِلَّا مَزَّقَهُ- وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یُحَقِّقُهُ اللَّهُمَّ اکْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّهَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّهِ بِظُهُورِهِ- إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیباً وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ. (3)

بنابراین خوب است این دعا به عنوان تعقیب بعد از هر نماز واجب قرائت شود.

4-دعاهای مربوط به امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) در ایام خاص

دعاهایی برای امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) نیز نقل شده که مربوط به اوقات خاصی از سال است. به‌عنوان نمونه دعای روز عاشورا منقول از امام صادق (علیه‌السلام) (5) از این نوع دعاهاست که در روز شهادت امام حسین (علیه‌السلام) قرائت می‌شود. دعای ندبه (4) که شکایت به خداوند در غیبت امام عصر (عجل الله فرجه الشریف) است در اعیادی مانند فطر، قربان و غدیر خوانده می‌شود. همچنین می‌توان دعا افتتاح (6) که برای هر شب ماه مبارک رمضان خوانده می‌شود را از این دست دعاها معرفی نمود. این دعاها نیز چون روز مشخصی دارند، خواندنشان در آن روز فضیلت بالاتری خواهد داشت.

5-دعاهایی که مخصوص روز معینی نیست

برخی از ادعیه مرتبط با امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)، ویژه روز مشخصی نیستند و می‌توان هر روز آن‌ها را قرائت نمود. برای نمونه می‌توان به دعای عهد (7) اشاره کرد که صبح‌ها خوانده می‌شود و بهترین وقت آن بعد از نماز صبح است.

دعای غریق نیز نیایشی است که قرائت آن سفارش شده است. این دعا از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده و ایشان فرموده‌اند که خواندن آن موجب نجات انسان از شبهات در موقعی که افراد بدون امام و راهنما هستند خواهد شد. متن این دعا چنین است:

یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِک. (8)‏

همچنین از این امام بزرگوار روایت شده که به یکی از اصحاب خود به نام زراره، سفارش نمود تا این دعا را در زمان غیبت امام عصر (عجل الله فرجه الشریف) بخواند: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی»‏. (9)

برای این دعاها تعداد و ایام خاصی مشخص نشده، بنابراین مؤمنان می‌توانند در حد توان از این ادعیه بهره بگیرند.

6-زیارت امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)

برای زیارت امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) نیز زیارت‌نامه‌های زیادی وجود دارد. از بهترین زیاراتی که می‌توان برای ایشان قرائت نمود، زیارت آل یاسین (10) است. برای این زیارت نامه نیز تعداد مشخصی لحاظ نشده است.

نتیجه‌:

اعمال که مؤمنان در زمان غیبت می‌توان به وسیله آن‌ها با امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) ارتباط بگیرند فراوان است. نمازهای هدیه به امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)، دعا برای ظهور ایشان و دعا برای امام (عجل الله فرجه الشریف) پس از نماز از جمله این اعمال شمرده می‌شود. همچنین دعاهایی برای ایشان ذکر شده است که برخی از این دعاها مربوط به روز خاصی از سال هستند و جهت بهره‌مندی کامل از آثار این اعمال، بهتر است در روز مشخص شده انجام شوند. دعاهایی نیز وارد شده که مخصوص روز خاصی نیست و مؤمنان می‌توانند در هر زمانی از آن‌ها بهره بگیرند. در کنار این نمازها و دعاها می‌توان از زیارت ‌نامه‌هایی که برای امام عصر (عجل الله فرجه الشریف) وارد شده، نیز استفاده نمود.

پی‌نوشت‌ها:

1. سید ابن طاووس، على بن موسى‏، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، قم: دار الرضى‏، 1330 ق، ص 17.

2. شیخ بهایى، محمد بن حسین‏، مفتاح الفلاح فی عمل الیوم و اللیله من الواجبات و المستحبات (ط - القدیمه)، بیروت: نشر دار الأضواء، 1405 ق، 57.

3. کفعمی، ابراهیم بن علی، البلد الأمین و الدرع الحصین، بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات‏، 1418 ق، ص 552.

4. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ‏بیروت: مؤسسه فقه الشیعه، 1411 ق‏، ج 2، ص 787.

5. ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق و مصحح: قیومی اصفهانی، جواد، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1419 ق، ص 574.

6. طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، تهران: دار الکتب الإسلامیه‏، ج‏3، ص 108.

7. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ‏بیروت: مؤسسه فقه الشیعه، 1411 ق‏، ج 1، ص 227.

8. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، کمال‌الدین و تمام النعمه، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، تهران: اسلامیه، 1395 ق، ج‏2، ص 352.

9. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: اسلامیه، 1407 ق، ج 1، ص 337.

10. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على اهل اللجاج (للطبرسی)، محقق / مصحح: خرسان، محمدباقر، مشهد: نشر مرتضى‏، 1403 ق، ج‏2، ص 493.

براساس گزارش مرحوم طبرسی، دعای فرج از سوی خود حضرت حجت علیه‌السلام آموزش داده‌شده است. این دعا در منابع دعایی شیعه با تفاوت‌هایی در عبارات، گزارش‌شده است.

پرسش:

در دعای «الهی عظم البلاء» ابتدای خطاب به خداوند است، بعد به‌یک‌باره خطاب به پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و امام علی علیه‌السلام می‌شود، سپس خطاب به امام زمان علیه‌السلام می‌شود و در آخر گفته می‌شود یا ارحم‌الراحمین! آیا این فرازها و محتوای دعا صحیح است؟ و آیا اساساً دعای «الهی عظم البلاء» از معصوم نقل‌شده است و دارای اعتبار سندی می‌باشد؟

پاسخ:

دعای فرج به‌عنوان دعایی کوتاه و خوش مضمون در محافل شیعی قرائت می‌شود. نکاتی معارفی و اعتقادی موجود در آن، عاملی برای شهرت و رواج آن محسوب می‌گردد. در ادامه عبارت و سند این دعا موردبررسی قرار می‌گیرد.

تغییر خطاب در متن دعا:

تغییر خطاب در ادعیه شیوه‌ای رایج در عرصه دعا محسوب می‌شود مثلاً در دعای توسل ابتدا با عبارت «اللّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَهِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ» (1) آغازشده و یک‌باره با عبارت «یَا أَبَا الْقاسِمِ، یَا رَسُولَ اللّهِ، یَا إِمامَ الرَّحْمَهِ، یَا سَیِّدَنا وَمَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا ...» (2) خطاب به پیامبر صلی‌الله علیه و آله تغییر کرده و تا پایان دعا نیز همه چهارده معصوم مورد خطاب قرار می‌گیرند. در زیارات هم این‌گونه است که خطاب از معصوم یا فرد مورد زیارت به خداوند تغییر می‌کند مانند زیارت عاشورا که بیشتر عبارات آن، خطاب به حضرت اباعبدالله علیه‌السلام است اما در بخش‌های پایانی و در مقام دعا، خداوند به‌عنوان مخاطب قرار می‌گیرد.

همچنین ممکن است در دعاکننده هم‌تغییر صورت گیرد مثلاً در دعای ابوحمزه ثمالی، امام سجاد علیه‌السلام معمولاً به‌صورت متکلم واحد خداوند را خطاب قرار می‌دهد اما در چند قسمت مانند «وَ کَیْفَ نَسْتَکْثِرُ أَعْمالاً نُقابِلُ بِها کَرَمَکَ؛ چگونه اعمال خود را بسیار انگاریم تا با آن‌ها با کرمت برابری کنیم» (3) تعابیر جمعی به کار می‌برند. همچنین نمونه دیگر، در دعای افتتاح است که با عبارت «اللّهُمَّ إِنِّى أَفْتَتِحُ الثَّناءَ بِحَمْدِکَ؛ خدایا، من همراه ستایشت مدح و ستودن تو را آغاز می‌کنم» (4) شروع‌شده، اما در ادامه، تعابیر جمعی مانند «اللّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِى دَوْلَهٍ کَرِیمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ؛ خدایا، به‌سوی تو مشتاقیم برای یافتن دولت کریمه‌ای که اسلام و اهلش را به آن توانمند گردانی» (5) به‌کاربرده می‌شود.

سند و اعتبار دعا:

این دعا نخستین بار، توسط امین الاسلام طبرسی (548 ق) در کتابی با عنوان «کنوز النجاح» نقل‌شده است. شیخ طبرسی درباره صدور این روایت چنین می‌نویسد که این دعا را حضرت صاحب‌الزمان علیه‌السلام به فردی با اسم «ابو‌الحسن محمد بن احمد بن ابی اللیث» که از ترس کشته شدن، به مقابر قریش در بغداد (کاظمین) گریخته و پناه برده بود، آموخته‌اند. (6)

این دعا که به دعای فرج امام زمان علیه‌السلام مشهور شده در کتاب‌های پس‌ازآن نیز گزارش‌شده است؛ اما بیشتر منابع، آن را به‌عنوان تعقیب نماز زیارت حضرت صاحب‌الزمان علیه‌السلام که دوازده رکعت است و در سرداب مقدس سامراء واردشده، گزارش کرده‌اند. (7)

متن ارائه‌شده در این منابع چنین است:

(اللَّهُمَّ) عَظُمَ الْبَلَاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ، وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ، وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ، وَ إِلَیْکَ (یَا رَبِّ) الْمُشْتَکَى، وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلًا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ (مِنْ ذَلِکَ). یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ، یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ، (انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَایَ، وَ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَایَ)، یَا مَوْلَایَ یَا صاحب‌الزمان، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی‏.

این عبارت به آنچه امروزه مشهور است و قرائت می‌شود نقص‌ها، جابه‌جایی‌ها و تفاوت‌هایی دارد که عبارت‌های متفاوت و جابه‌جاشده را با علامت پرانتز () مشخص کرده‌ایم، مثلاً در ابتدای دعایی که مشهور است از کلمه «الهی» استفاده می‌شود اما در این نسخه از واژه «اللهم» استفاده‌شده است.

جناب شهید اول هم در کتاب «المزار» خود پس از نماز زیارت دوازده رکعتی حضرت حجت علیه‌السلام همانند عبارت مزار الکبیر را آورده است (8) علامه مجلسی نیز هم این دعا را در جریان تشرف «ابو‌الحسن محمد بن احمد بن ابی اللیث» خدمت حضرت صاحب‌الزمان علیه‌السلام، نقل کرده (9) و هم آن را به‌عنوان تعقیب نماز امام زمان علیه‌السلام (10) و همچنین پس از نماز دوازده رکعتی زیارت حضرت، (11) گزارش کرده است.

سید بن طاووس در کتاب «جمال الاسبوع» پس از نقل نماز حضرت حجت که در هر رکعت آن، آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» 100 بار تکرار می‌شود، این دعا را باکمی تفاوت به‌عنوان تعقیب آن نماز نقل کرده است. عبارت دعا این‌چنین است:

(اللَّهُمَّ) عَظُمَ الْبَلَاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ (بمَا وَسِعَتِ) السَّمَاءُ وَ إِلَیْکَ (یَا رَبِّ) الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (الَّذِینَ أَمَرْتَنَا بِطَاعَتِهِمْ وَ عَجِّلِ اللَّهُمَّ فَرَجَهُمْ بِقَائِمِهِمْ وَ أَظْهِرْ إِعْزَازَهُ) یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا (کَافِیَایَ) (یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَایَ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ احْفَظَانِی فَإِنَّکُمَا حَافِظَایَ) یَا مَوْلَایَ یَا صاحب‌الزمان ثَلَاثَ مَرَّاتٍ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی (الْأَمَانَ الْأَمَانَ الْأَمَان)‏. (12)

شیخ حر عاملی نیز در کتاب «وسائل الشیعه»، این دعا را با همین مقدمه (به‌عنوان تعقیب نماز امام زمان علیه‌السلام) و عبارتی شبیه به سید بن طاووس نقل کرده است. (13) عبارات این دعا، هم با گزارش قبلی و هم با آنچه امروزه مشهور است تفاوت‌هایی دارد که با علامت پرانتز () مشخص‌شده است مثلاً عبارت «بما وسعت» در این گزارش اضافه است که درجاهای دیگر نقل نشده است.

شبیه‌ترین متن به دعایی که امروزه به‌عنوان دعای فرج خوانده می‌شود در «مصباح» مرحوم کفعمی گزارش‌شده است. در ابتدای دعا عنوان‌شده که حضرت صاحب‌الزمان علیه‌السلام این دعا را به فرد زندانی آموختند که باعث آزادی او شد. عبارت آن چنین است:

(اللَّهُمَّ) عَظُمَ الْبَلَاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلًا قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا (کَافِیَایَ) وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا (نَاصِرَایَ) یَا مَوْلَانَا یَا صاحب‌الزمان (الْأَمَانَ الْأَمَانَ الْأَمَانَ) الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَهَ السَّاعَهَ السَّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏. (14)

افزون بر شباهت‌های فراوانی که این متن با دعای مشهور دارد، تفاوت‌هایی نیز با آن دارد، مثلاً در فرازهای پایانی، واژه «الامان» سه بار تکرار شده که در قرائتی که امروزه شهرت یافته، وجود ندارد.

بنابراین سه گزارش مشهور از دعای فرج در منابع دعایی وجود دارد که هرکدام در تعدادی از کتاب‌ها گزارش‌شده است. هر سه گزارش با آنچه امروزه مشهور شده و در محافل قرائت می‌شود، تفاوت‌هایی دارند که این تفاوت‌ها بیشتر در عبارت بوده و محتوای همه آن‌ها تقریباً یک‌چیز است.

نتیجه:

بر اساس گزارش مرحوم طبرسی، دعای معروف به دعای فرج از سوی خود حضرت حجت علیه‌السلام آموزش داده‌شده است. این دعا در منابع دعایی شیعه با تفاوت‌هایی در عبارات، گزارش‌شده است. تغییر خطاب در این دعا از خداوند به اهل‌بیت علیهم‌السلام، مسئله عجیبی نیست و در بسیاری از دعاها و زیارات، شبیه این تغییر رایج بوده است.

برای آگاهی بیشتر درباره این دعا می‌توانید به کتاب «کاوشی در دعای الهی عظم البلاء» نوشته خانم زهرا بنویدی مراجعه نمایید.

پی‌نوشت‌ها:

1. مجلسى، محمدباقر‏، بحارالانوار، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج 99، ص 247.

2. همان.

3. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ‏بیروت: مؤسسه فقه الشیعه، چاپ اول، 1411 ق‏، ج 2، ص 585.

4. طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، تهران: دار الکتب الإسلامیه‏، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 3، ص 108.

5. همان، ج 3، ص 111.

6. ر.ک: مجلسى، محمدباقر‏، بحارالانوار، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج 53، ص 275.

7. ر.ک: ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق و مصحح: قیومی اصفهانی، جواد، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419 ق، ص 590.

8. عاملی (شهید اول)، محمد بن مکی، المزار فی کیفیه زیارات النبی و الأئمه (ع)، قم: مدرسه امام مهدی (عج)، چاپ اول، 1410 ق، ص 210.

9. مجلسى، محمدباقر‏، بحارالانوار، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج 53، ص 275.

10.        همان، ج 88، ص 190.

11.        همان، ج 99، ص 119.

12.        ابن طاووس، على بن موسى‏، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، قم: دار الرضى‏، چاپ اول، 1330 ق، ص 280.

13.        شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت، 1409 ق، ج 8، ص 184.

14.        کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح (جنه الأمان الواقیه و جنه الإیمان الباقیه)، قم: دار الرضی (زاهدی)، چاپ دوم، 1405 ق، ص 176.

«ذکر یونسیه» ذکری با‌فضیلت است که ریشه در قرآن و روایات دارد و برای رفع غم و اندوه و استجابت دعاها توصیه شده است.

پاسخ:

«ذکر» یکی از راه‌‌هاى پرورش ایمان است. ذکرهاى زبانى، وجود و حضور خداوند را به انسان تلقین مى‌‌کند، ضمیر او را تغییر می‌دهد و درنهایت به ذکر قلبى مى‌‌انجامد. از فواید ذکر زبانى این است که زبان آدمى به خیر خوی مى‌‌کند و به طاعت الهی مشغول مى‌‌گردد. «ذکر یونسیه» را در میان ذکرها به گره‌گشایی شگفت‌آور می‌شناسند؛ ذکری که با ختم آن می‌توان حاجت‌روایی را تجربه کرد. این نوشتار به بررسی ذکر یونسیه در روایات می‌پردازد.

1. ذکر یونسیه در قرآن

حضرت یونس علیه‌السلام مدتی در میان قوم خود تبلیغ کرد؛ چون ایمان نیاوردند، آنان را نفرین کرد و از نزد آنان رفت و سوار بر کشتی شد. خداوند حضرت یونس علیه‌السلام را به دلیل پایداری‌نکردن در دعوت مردم، در شکم ماهی گرفتار کرد؛ حضرت توبه کرد و برای نجات خود دست به دعا برداشت (1). «ذکر یونسیه» بخشی از آیۀ 87 سورۀ «انبیاء» است که حضرت یونس علیه‌السلام در شکم ماهی آن را می‌خواند و به واسطه آن از غم و اندوه نجات می‌یابد. ذکر به این ترتیب است: «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ: هیچ معبودی جز تو نیست؛ تو منزه‌ای، من از ستمکاران بودم».

2. ذکر یونسیه در روایات

«ذکر یونسیه» مستقیم از قرآن کریم (انبیاء: ۸۷) گرفته شده است؛ این مسئله نشان‌دهندۀ بالاترین درجه اصالت در میان متون اسلامی برای آن است. افزون بر این، روایات متعددی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) بر اهمیت و فضیلت این ذکر تأکید دارند که در ادامه روایاتی دراین‌باره اشاره می‌شود.

1. هشام بن سالم و محمّد بن حمران از امام صادق (ع) این‌گونه روایت کرده‌اند: «وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اِغْتَمَّ کَیْفَ لاَ یَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى "لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ اَلظّالِمِینَ" (2) فَإِنِّی سَمِعْتُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ بِعَقِبِهَا "فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ اَلْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی اَلْمُؤْمِنِینَ"‏ (3) (4): در شگفتم از کسى که اندوه دارد، چگونه به قول خداوند عزّ‌و‌جلّ‌ پناه نمی‌برد که [به حکایت از یونس پیغمبر] می‌فرماید: "معبود حقّى جز تو نیست؛ منزّه‌اى تو، همانا که من از ستمکاران بوده‌‌ام"؛ زیرا من از خداوند عزّ‌و‌جلّ‌ شنیده‌‌ام که به دنبال این بیان می‌گوید: "پس ما دعاى او را مستجاب کردیم و او را از آن بلیّه نجات دادیم و مؤمنان را این‌گونه نجات می‌دهیم"».

2. سید بن طاوس دعای یونس را که مشتمل بر «ذکر یونسیه» است، چنین نقل می‌کند: «یا رَبِّ مِنَ الْجِبَالِ أَنْزَلْتَنِی وَ مِنَ الْمَسْکنِ أَخْرَجْتَنِی وَ فِی الْبِحَارِ صَیرْتَنِی وَ فِی بَطْنِ الْحُوتِ حَبَسْتَنِی فَلا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» فَأَنْجَاهُ اَللَّهُ مِنَ اَلْغَمِّ (5): پروردگارا، مرا از کوه‌ها فرود آوردی و از خانه بیرون آوردی و در دریاها قرار دادی و در شکم ماهی محبوس کردی؛ معبودی جز تو نیست، منزه‌ای تو، همانا من از ستمکاران بودم». پس خداوند او را از اندوه نجات داد.

3. در برخی منابع اهل سنت از پیامبر (ص) نقل شده است: «دَعْوَهُ ذِی النُّونِ الَّتِی دَعَا بِهَا فِی بَطْنِ الْحُوتِ‌: لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ‌، لَمْ یَدْعُ مُسلَمٌ بِهَا فِی کُربَهٍ إلاّ اِسْتَجَاب اللَّهُ لَهُ‌ (6): دعای یونس که در شکم نهنگ انجام داد: "هیچ معبودی جز تو نیست؛ تو پاک و منزه‌ای، همانا من از ستمکاران بودم"، هیچ مسلمانی در مضیقه با آن دعا نکرد مگر اینکه خداوند او را اجابت کرد».

4. به خواندن آیات 87 و 88 سوره «انبیاء» که مشتمل بر «ذکر یونسیه» است، در رکعت اول نماز غفیله بعد از سوره حمد توصیه شده است (7). بنابراین با توجه به وجود آیات قرآن و روایات، «ذکر یونسیه» از اعتبار روایی برخوردار است.

3. تعداد ذکر در روایات

در روایات دربارۀ تعداد مشخص برای «ذکر یونسیه» عدد دقیقی ذکر نشده است؛ با این وجود برخی از عالمان و عارفان بر اساس تجربه‌های شخصی یا روایات غیر‌مستقیم، اعدادی را برای تکرار این ذکر پیشنهاد کرده‌اند. مهم‌‌ترین نکته در ذکر «یونسیه»، توجه به معنا و مفهوم آن و حضور قلب در هنگام ذکر‌گفتن است. بنابراین هرچه این ذکر با توجه و حضور قلب بیشتری ادا شود، آثار معنوی و روحی آن بیشتر خواهد بود.

4. زمان و دلیل خواندن ذکر یونسیه

ذکر را می‌توان در تمامی اوقات به کار برد؛ اما برای «ذکر یونسیه» برخی اوقات و دلایل خاص در روایات توصیه شده است:

1. برخی روایات بعد از نماز صبح را بیان کرده‌اند؛ محمد بن فرج گوید حضرت جواد (ع) این دعا را به من نوشت و آن را به من آموخت و فرمود: هرکه آن را پس از نماز صبح بخواند، حاجتى نخواهد جز اینکه برایش میسر گردد و خداوند مهم او را کفایت کند. و آن دعا این است: «بِسْمِ اَللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ «وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ فَوَقاهُ اَللّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا»، «لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ اَلظّالِمِینَ `فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ اَلْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی اَلْمُؤْمِنِینَ»، «حَسْبُنَا اَللّهُ وَ نِعْمَ اَلْوَکِیلُ `فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَهٍ مِنَ اَللّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ»، «ما شاءَ اَللّهُ»، لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّهَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِیِّ اَلْعَظِیمِ، مَا شَاءَ اَللَّهُ لاَ مَا شَاءَ اَلنَّاسُ مَا شَاءَ اَللَّهُ وَ إِنْ کَرِهَ اَلنَّاسُ حَسْبِیَ اَلرَّبُّ مِنَ اَلْمَرْبُوبِینَ حَسْبِیَ اَلْخَالِقُ مِنَ اَلْمَخْلُوقِینَ حَسْبِیَ اَلرَّازِقُ مِنَ اَلْمَرْزُوقِینَ حَسْبِیَ اَلَّذِی لَمْ یَزَلْ حَسْبِی مُنْذُ قَطُّ حَسْبِیَ اَللَّهُ اَلَّذِی «لا إِلهَ إِلاّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ اَلْعَرْشِ اَلْعَظِیمِ ... » (8).

2. برای فرزند‌دار‌شدن هم خواندن ذکر یونسیه وارد شده است؛ ابوجمیله گوید: مردى خراسانى در منطقه ربذه به امام صادق (ع) عرض کرد: فدایت گردم، من فرزنددار نمى‌‌شوم. امام (ع) فرمود: «إِذَا رَجَعْتَ إِلَى بِلاَدِکَ وَ أَرَدْتَ أَنْ تَأْتِیَ أَهْلَکَ فَاقْرَأْ إِذَا أَرَدْتَ ذَلِکَ: "وَ ذَا اَلنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادى فِی اَلظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ اَلظّالِمِینَ"، إِلَى ثَلاَثِ آیَاتٍ فَإِنَّکَ سَتُرْزَقُ وَلَداً إِنْ شَاءَ اَللَّهُ‏ (9): هنگامى که به وطن خود برگشتى و خواستى با همسرت آمیزش کنى، این آیه و سه آیه بعد از آن را بخوان: "وَ ذَا اَلنُّونِ‌ إِذْ ذَهَبَ‌ مُغاضِباً فَظَنَّ‌ أَنْ‌ لَنْ‌ نَقْدِرَ عَلَیْهِ‌ فَنادى‌ فِی اَلظُّلُماتِ‌ أَنْ‌ لا إِلهَ‌ إِلاّ أَنْتَ‌ سُبْحانَکَ‌ إِنِّی کُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّالِمِینَ‌" إن‌شاء‌اللّه به‌زودى فرزندى روزى تو خواهد شد».

نتیجه:

«ذکر یونسیه» ذکری با‌فضیلت است که ریشه در قرآن و روایات دارد و برای رفع غم و اندوه و استجابت دعاها توصیه شده است. تعداد مشخصی برای تکرار آن در روایات ذکر نشده است؛ اما مهم‌ترین نکته، توجه به معنا و حضور قلب هنگام ذکر‌گفتن است.

پی‌نوشت‌ها:

1. صافات: ۱۳۹ ـ ۱۴۸؛ انبیاء: ۸۷؛ یونس:۹۸؛ محمد‌باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج ۱۴، ص ۳۸۱ ـ ۳۸۲ (چ 2، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403 ق).

2. انبیاء: 87.

3. انبیاء: 88.

4. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، 4 ج‏4، ص393 (چ 2، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1413 ق).

5. علی بن موسی ابن‌طاووس، مهج الدعوات و منهج العبادات، ص311 (قم: دار‌الذخائر، 1411 ق).

6. محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری؛ المستدرک علی الصحیحین، ج 5، ص 70 (قاهره: دارالتأصیل، 1435 ق).

7. سید‌محمد‌کاظم طباطبایى یزدى، العروة الوثقى (المحشّى)، ج ‌2، ص 246 (قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1419 ق).

8. محمد بن یعقوب کلینى، الکافی، ج ‏2، ص 547 ـ 548 (چ 4، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق).

9. محمد بن یعقوب کلینى، الکافی، ج ‏6، ص 10 (چ 4، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق).

 

در اسلام، دختران دارای ارزش و جایگاه بالایی هستند. در آیات و روایات با تعابیر زیبایی همچون«هدیه الهی»، «گل ریحانه»،«حسنه و نیکی» و... از آنها نام برده شده است.

پرسش:

از دیدگاه روایات، دختران در خانواده چه جایگاهی دارند؟ لطفا مواردی از ارزش‌گذاری دختران در روایات را بیان کنید؟

پاسخ:

خانواده، در نگاه اسلام یک نهاد مقدسی است که نقش اساسی در فرهنگ‌سازی و سلامت افراد جامعه دارد. در این خانواده توقعات و وظایف زن و مرد با هم متفاوت است، اما آنچه انسان‌ها را نزد خداوند محبوب می‌کند جنسیت آن‌ها نیست؛ بلکه عملکرد آن می باشد. البته نوع لطف و رحمت خداوند بر هر کدام از جنس انسان نیز متفاوت است، در این میان، خداوند متعال وجود فرزند دختر را دارای برکت قرار داده است. از سوی دیگر، دین اسلام احترام به دختر را به عنوان یک ویژگی انسانی مورد توجه و تأکید قرار داده است. بر اساس آموزه های اسلام، احترام به دختر تنها در حرف و شعار نیست بلکه باید به گونه‌ای باشد که در عمل خود را نشان دهد. به همین جهت، احادیث متعددی نیز در سیره و سخن معصومان علیهم السلام وجود دارد که به مبارک بودن، احترام گذاشتن به دختران و... اشاره شده است، که در این نوشته به برخی از آنها اشاره خواهد شد.

بر اساس آموزه‌های اسلام، میان جنس مذکّر و مؤنّث، پسر و دختر، تفاوتی وجود ندارد بلکه ملاک سنجش و برتری فقط «تقوا» است همچنان که قرآن کریم خطاب به مردان و زنان می فرماید:

«يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ»؛ (1) ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!

پس از نگاه اسلام معیار خوب و بد بودن، جنسیت افراد نیست، بلکه آنچه انسان‌ها را نزد خداوند محبوب می‌کند عملکرد آن هاست. البته توقعات و وظایف زن و مرد با هم متفاوت است و نوع لطف و رحمتی که خداوند به زن و مرد، دختر و پسر نیز عطا می کند متفاوت است؛ در این میان فرزند دختر دارای ویژگی های خاصی است که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد.

نگاه ارزشی دین اسلام به دختر

همانگونه که بیان شد در فرهنگ و انديشه اسلامي، دختران از جایگاه خاصّی برخوردارند. تعابیر زیبایی که در آیات و روایات برای دختران به کار رفته، نشان از امتیاز و ویژگی خاص دختران دارد. قرآن کریم در آیه 49 سوره شوری از دختر به عنوان یک هدیه بزرگ یاد می‌کند که خداوند به هر کسی که دوست دارد، فرزند دختر هدیه می‌کند.

در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نیز زنان و دختران از جایگاه خاصی برخوردارند و با تعابیر ظریف و زیبا از آنها یاد شده است كه به عنوان نمونه برخي از آن ها مورد اشاره قرار می گیرد:

دختران همچون گل هستند

در روایات معصومان علیهم السلام، دختران همچون گل معرفی شده اند. امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:

«فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ فَدَارِهَا عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ أَحْسِنِ الصُّحْبَةَ لَهَا لِيَصْفُوَ عَيْشُكَ؛ (2) زن (مانند یک گل) ریحانه است و خدمتگزار نیست؛ با او در هر حال و موقعیتی مدارا کن و همنشینی با او را نیکو کن تا اینکه زندگی تو باصفا گردد».

همچنین در روایات متعدد از دختران تعبیر به «حسنه و نیکی» شده است. (3) به صورت متعدد گزارش شد است که اگر کسی از داشتن فرزند دختر احساس ناخشنودی می‌کرد، امامان علیهم السلام با آنان برخورد می کردند؛ به عنوان مثال امام صادق علیه السلام به شخصی که از دختر دار بودن ناراحت بود فرمودند: «هِيَ رَيْحَانَةٌ تَشَمُّهَا؛ (4) او گلى است كه آن را مى‏بوئى‏».

وقتی به پیامبر صلی الله علیه و آله مژده فاطمه سلام الله علیها داده ‌شد، ناخرسندی و کراهت در چهره اصحاب آن حضرت مشاهده شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله به آنها فرمودند: شما را چه شده است! چرا چهره‌های شما دگرگون شده است؟! دختر گل معطّری است که من آن ‌را می‌ بویم و روزی او با خداست. (5)

دختران درهای رحمت الهی

تولد دختر در احاديث اسلامى به عنوان گشوده شدن درهای رحمت‏ خدا به خانواده معرفى گردید است. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «خانه‏اى نيست كه در آن دختران باشند مگر اينكه هر روز بر آن خانه دوازده بركت و رحمت از آسمان نازل مى‏شود». (6)

در روایات از دختران به عنوان بهترین فرزندان تعبیر شده است که نه تنها خداوند با نگاه رحمت به آنها می نگردد بلکه به برکت وجود آنها پدر و مادر و حتی دیگر افراد نیز مورد لطف و رحمت الهی قرار می گیرند. امام صادق علیه السلام نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

دختران چه فرزندان خوبى هستند؛ با لطافت و مهربان، يار و مددکار، مونس و همدم، مبارک و پر خير، اهل نظافت و پاکيزگي‌. (7)

همچنین امام باقر عليه السلام فرمودند:

إِذَا أَصَابَ الرَّجُلُ ابْنَةً بَعَثَ اللَّهُ إِلَيْهَا مَلَكاً فَأَمَرَّ جَنَاحَهُ عَلَى رَأْسِهَا وَ صَدْرِهَا وَ قَالَ ضَعِيفَةٌ خُلِقَتْ مِنْ ضَعْفٍ الْمُنْفِقُ عَلَيْهَا مُعَانٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ؛  (8) آنگاه كه خانواده‌اى داراى دختر مى گردد، خداوند فرشته براى حمايت و نگهبانى آن دختر مى فرستد، و مى فرمايد: اين دختر عنصرى ضعيف است كه از ضعف و ناتوانى خلقت يافته و كسى كه او را مورد حمايت و نگهدارى خود قرار دهد، چنين كسى تا روز قيامت مورد يارى و عنايت خداوند خواهد بود.

امام رضا علیه السلام فرمودند: «خداوند به دختر مهربانتر از پسر است، كسى كه باعث خوشحالى دخترش شود، خداوند روز قيامت او را خوشحال مى كند». (9)

تجلیل اسلام از جایگاه دختران و تأکید بر لزوم توجه و محبت آنان منحصر به این موارد ذکر شده نیست بلکه این روایات آن قدر فراوان اند که در منابع روایی شیعه بخش های جداگانه ای را به خود اختصاص داده است.

برای نمونه، در کتاب کافی «بَابُ فَضْلِ الْبَنَات؛ درباره فضیلت دختران» (10) در وسائل الشیعه بابی به نام « بَابُ فَضْلِ الْبَنَات‏، بَابُ اسْتِحْبَابِ طَلَبِ الْبَنَاتِ وَ إِكْرَامِهِن‏؛ مستحب بودن طلب دختر از خداوند و تکریم دختران» (11) همچنین «بَابُ اسْتِحْبَابِ زِيَادَةِ الرِّقَّةِ عَلَى الْبَنَاتِ وَ الشَّفَقَةِ عَلَيْهِنَّ أَكْثَرَ مِنَ الصِّبْيَان‏؛ درباره دل سوزی و محبت بیشتر به دختران در مقایسه با دیگر فرزندان» (12) وارد شده است که نشان دهنده توجه والای اسلام به دختران است.

نتیجه:

بنابراین در دین اسلام، دختران دارای ارزش و جایگاه بالایی هستند. در آیات و روایات با تعابیر زیبایی همچون «هدیه الهی»، «گل ریحانه»، «حسنه و نیکی» و ... از آنها نام برده شده است که هر یک، نشان از امتیاز و ویژگی خاص طبیعی و روحی دختران دارد. دختران در فرهنگ روایات، بهترین اولاد هستند که مایه برکت و رحمت الهی می شوند. آنچه از آموزه های قرآن و حدیث بر می آید درسی است که به خانواده و جامعه داده می شود که با الگویی گیری از ثقلین (یعنی کلام خدا و اهل بیت علیهم السلام) ارتباط مهربان تر همراه با احترام و کرامت نسبت به دختران باید داشته باشیم.

پی نوشت ها:

1. حجرات / 13.

2. ابن بابویه، محمد بن على‏، محقق/مصحح: غفارى، على اکبر، من لا یحضره الفقیه‏، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، چاپ دوم، 1413ق، ج‏3، ص556.

3. کلینى، محمد بن یعقوب‏، محقق/مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق، ج6، ص6.

4. همان، ج‏6، ص 6.

5. ابن بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه‏، همان، ج3، ص481.

6. شعيري، محمد بن محمد، جامع الأخبار، نجف: مطبعة حيدرية، چاپ اول، بى تا، ص 105.

7. کلینى، محمد بن یعقوب، الكافي، همان، ج‏6، ص 5.

8. ابن بابويه، محمد بن على‏، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم: دارالشريف الرضي، چاپ دوم، 1406ق، ص 202.

9. کلینى، محمد بن یعقوب، الكافي، همان، ج‏6، ص 6.

10. همان، ج‏6، ص 4- 12.

11. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، محقق/مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، قم: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، چاپ اول، 1409ق، ج‏21، ص361- 13.

12. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة ،همان، ج‏21، ص367؛ نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل، قم: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، چاپ اول، 1408ق، ج‏15، ص118.

صفحه‌ها