حديث

توصیه ای از آیت الله فشارکی بیان شده است که وقتی مردم دچار وبا شدندآیا می توان آن را برای ویروس کرونا هم تجویز کرد؟
آثار اعمال، آثار و خواص زیارت، شفابخشی ادعیه، شفابخشی زیارت عاشورا، شفابخشی روزه

توصیه ای از آیت الله فشارکی بیان شده است که وقتی مردم دچار وبا شدند، ایشان سفارش به سه روز، روزه همراه با قرائت زیارت عاشورا کردند؛ شیعیان به این دستور عمل کردند و حتی یک نفر هم از دنیا نرفت؛ آیا این واقعیت دارد؟ و آیا می توان آن را برای ویروس کرونا هم تجویز کرد؟

پاسخ اجمالی

عموم شیعیان، با الهام از روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در زمان مشکلات و بحران‌ها، به علمای دین مراجعه می‌نمودند. علما نیز بر اساس آموزه‌های قرآن و حدیث، راهکارهایی را برای ایشان مطرح می‌کردند. ازجمله سفارش‌های بیان‌شده، قرائت زیارت عاشورا و برخی دیگر از اعمال، مانند گرفتن روزه است.

پاسخ تفصیلی

داستان سفارش مرحوم آقای سید محمد فشارکی رضوان‌الله علیه در سایت‌های متعدد از طریق علما نقل‌شده است، به‌عنوان‌مثال در سایت «مرکز تنظیم و نشر آثار مرحوم آیت‌الله بهجت» چنین آمده که وقتی طاعون در سامرا زیاد شد ایشان فرمودند: «من بر همه شیعه حکم می‌کنم که سه روز، روزه‌بگیرند ـ البته روزه مظنونم است و یقینی نیست ـ و در این سه روز، زیارت عاشورا را بخوانند؛ خداوند به‌واسطه‌این کارشان، این بلا را از شیعه رفع می‌کند».

اهل سامرا دیدند فوج فوج از غیر شیعه وفات می‌کنند، ولی یک نفر از شیعه وفات نمی‌کند. البته یک نفر در تمام جمعیت شیعه وفات کرد، ولی نه به طاعون. یک پاره‌دوزی به یک مرض دیگری وفات کرد و الا احدی به طاعون وفات نکرد و این‌ها تعجب کردند که این چه بلایی است که مخصوص غیر شیعه است و فوج فوج از غیر شیعه، به طاعون وفات می‌کنند... . (1)

1. مستند رجوع مردم به علماء

در جواب این‌که آیا می‌توان این دستور را برای تمام بیماری‌ها به کاربرد؟ با توضیح مقدمه‌ای به این سؤال جواب داده می‌شود: «اسحاق بن یعقوب»‎‏ نامه‌ای برای حضرت ولی‌عصر (عجل الله تعالى فرجه الشریف) می‌نویسد و از مشکلاتی که‏‎ ‎‏برایش رخ‌داده سؤال می‌کند؛ «محمد بن عثمان عمری» نماینده آن حضرت، نامه را می‌رساند.‏‎ ‎‏جواب نامه به خط مبارک صادر می‌شود که «أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیکمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیهِم‏» (2) یعنی در حوادث و پیشامدها به راویان حدیث ما رجوع‏‎ ‎‏کنید، زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدای بر آن‌ها هستم‏.

بر اساس این حدیث، مردم در پیشامدهای اجتماعی و گرفتاری‌ها به سراغ علمای دین می‌روند و آن‌ها نیز بر اساس آموزه‌های قرآن و حدیث، در زمان مشکلات و گرفتاری‌های اجتماعی، دستوراتی را سفارش می‌دهند.

2. مستند سفارش به قرائت زیارت عاشورا

 یکی از سفارش‌های علمای دین، تجویز قرائت زیارت عاشورا برای رفع بیماری‌ها است. این توصیه نیز برخاسته از حدیث امام صادق (علیه‌السلام) هست که به «صفوان» فرمودند:

 زیارت عاشورا را بخوان و بر آن مواظبت کن، به‌درستی که من چند خیر را برای خواننده آن تضمین می‌کنم، اول زیارتش قبول شود. دوم سعی و کوشش او مشکور باشد. سوم حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و ناامید از درگاه او برنگردد زیرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. (3)

بنابراین چه‌بسا علت این‌که برای عدم شیوع بیماری برای شیعیان و دیگر مسلمانان «قرائت زیارت عاشورا» سفارش شده، وعده استجابت دعا بعد از قرائت این دعا است. با توجه به روایت امام صادق (علیه‌السلام)، درمان بیماری با قرائت زیارت عاشورا، مختص به یک بیماری خاص نیست بلکه به‌صورت مطلق برای هر حاجتی می‌توان قرائت کرد. البته تعدادی که علما مطرح نمودند و هدیه‌ی آن به شخص خاص، از مجربات هست و در متون حدیثی به این مسائل اشاره نشده است؛ اما انجام آن‌ها برای مداومت بر زیارت مطلوب است.

3. مستند سفارش به روزه گرفتن

دستوری که در مورد روزه گرفتن نیز صادر می‌شود، برگرفته از روایات است، مثلاً امام حسن (علیه‌السلام) فرمودند:

«إِنّ لِکُلِّ صائِمٍ عِندَ فَطُورِهِ دَعوَةً مُستَجابَةً»؛ (4)

برای هر روزه‌داری در هنگام افطارش یک دعای مستجاب است.

هم‌چنین از پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم) نقل‌شده است:

«دَعوَةُ الصّائِمِ تُستَجابُ عِندَ إِفطارِهِ»؛ (5)

دعای روزه‌دار هنگام افطارش مستجاب می‌شود.

بنابراین، روزه نیز مانند زیارت عاشورا در استجابت دعا بسیار مؤثر است. البته در خصوص از بین رفتن بسیاری از بلایا به‌واسطه روزه ماه رجب، سفارش ویژه‌ای در روایات وجود دارد، به‌عنوان‌مثال، «ابوسعید خدرى» نقل کرده که رسول اکرم (صلی‌الله علیه و اله و سلّم) فرمودند:

 «وَ مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ أَرْبَعَةَ أَیامٍ عُوفِی مِنَ الْبَلَایا کلِّهَا مِنَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَص»؛ (6)

یعنی هر کس چهار روز از ماه رجب را روزه بگیرد، از تمام بلاها از قبیل دیوانگى و خوره و پیسى‏ در امان باشد.

نتیجه

با توجه به روایاتی که در فضیلت زیارت عاشورا و روزه گرفتن، وجود دارد به نظر می‌رسد سفارش مرحوم آقای «سید محمد فشارکی رضوان‌الله علیه»، نیز برگرفته از همان روایات است و این دستور، ان‌شاءالله در شفاء تمام بیماری‌ها تأثیرگذار است و مخصوص بیماری و یا زمان خاصی نیست.

پی‌نوشت‌ها:

  1. برگرفته از سایت: https://bahjat.ir/fa/content/1667.
  2. ابن‌بابویه، محمد بن على (شیخ صدوق)، کمال‌الدین و تمام النعمة، تهران: اسلامیه‏، چاپ دوم، 1395 ق، ج ‏2، ص 484.
  3. طوسى، محمد بن الحسن‏، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، بیروت: مؤسسه فقه الشیعة، چاپ اول، 1411 ق، ج ‏2، ص 781.
  4. ابن طاووس، على بن موسى‏، اقبال الأعمال، تهران: دار الکتب الإسلامیه‏، چاپ دوم، 1409 ق، ج 1، ص 244.
  5. طبرسى، حسن بن فضل‏، مکارم الأخلاق، قم: الشریف الرضى‏، چاپ چهارم، 1412 ق، ج 1، ص 69.
  6. ابن‌بابویه، محمد بن على (شیخ صدوق)، ثواب الاعمال، قم: دارالشریف الرضی، چاپ دوم، 1406 ق، ص 54.

 

کلمات کلیدی

آثار اعمال، آثار و خواص زیارت، شفابخشی ادعیه، شفابخشی زیارت عاشورا، شفابخشی روزه

آثار مثبت نیکی به والدین در دنیا
نیکی به والدین آثار دنیایی فراوانی برای انسان به همراه دارد. این عمل نه‌تنها یک وظیفه اخلاقی و دینی است، بلکه کلید موفقیت، آرامش و برکات در زندگی دنیا است.

پرسش:

براساس روایات، نیکی به والدین چه اثرات مثبتی در دنیای ما دارد؟

پاسخ:

مقدمه

نیکی به والدین در فرهنگ اسلامی جایگاه ویژه‌ای دارد و آثار دنیوی و اخروی فراوانی برای انسان به همراه دارد. در آموزه‌های دینی، بر اهمیت ارتباط خوب با والدین و احترام به آن‌ها تأکید زیادی شده است. این ارتباط نه‌تنها موجب رضایت خداوند می‌شود، بلکه برکات زیادی در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی به همراه دارد.

 در ادامه به بیان برخی از مهم‌ترین آثار دنیایی نیکی به والدین پرداخته‌ شده است.

1. فزونی رزق و عمر

یکی از آثار نیکی به والدین، فزونی رزق و عمر است. روایات متعددی در این زمینه بیان شده که نشان می‌دهند ارتباط خوب با والدین می‌تواند موجب افزایش برکت در زندگی، طول عمر و رزق شود. در حدیثی امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند:

«مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُخَفِّفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ فَلْیَکُنْ لِقَرَابَتِهِ وَصُولًا وَ بِوَالِدَیْهِ بَارّاً فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ هَوَّنَ اللَّهُ عَلَیْهِ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ وَ لَمْ یُصِبْهُ فِی حَیَاتِهِ فَقْرٌ أَبَداً؛(1) هرکسی که دوست دارد خداوند سختی‌های مرگ را از او کاهش دهد، باید با خویشاوندان خود پیوندی نیکو داشته باشد و نسبت به والدین خود نیکوکار باشد. در این صورت، خداوند سختی‌های مرگ را برای او آسان کرده و هرگز در زندگی‌اش فقر نخواهد دید

در حدیثی از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز چنین نقل شده است:

«مَنْ سَرَّهُ أَنْ یُمَدَّ لَهُ فِی عُمُرِهِ وَ یُبْسَطَ فِی رِزْقِهِ فَلْیَصِلْ أَبَوَیْه‏؛(2) هر کسی که می‌خواهد عمرش طولانی شود و رزقش فراوان گردد، باید با والدین خود ارتباط نیکو داشته باشد

در حدیثی دیگر آمده است:

«حنان بن سدیر می‌گوید: ما نزد امام صادق علیه‌السلام بودیم که در میان ما مِیسر بود. امام صادق علیه‌السلام درباره‌ی ارتباط با اقوام صحبت کردند و فرمودند: ای میسر! مرگ تو بارها و بارها نزدیک شده است، ولی خداوند به دلیل صله‌ی رحم، عمر تو را طولانی کرده است. اگر می‌خواهی عمرت زیاد شود، به والدین خود نیکی کن.»(3)

احادیث در این موضوع منحصر به موارد بیان شده نیست و ده‌ها روایت در این مورد از اهل‌بیت علیهم‌السلام نقل شده است. این متون به‌وضوح نشان می‌دهند که نیکی به والدین و ارتباط خوب با آن‌ها باعث افزایش رزق، طول عمر و دفع مشکلات زندگی می‌شود.

2. دفع مرگ‌های بد

یکی از آثار نیکی به والدین، دفع مرگ‌های بد و جلوگیری از وقوع مرگ‌های ناپسند است. در روایات آمده است که نیکی به والدین و انجام کارهای نیکو نه‌تنها باعث افزایش عمر می‌شود، بلکه از مرگ‌های بد و ناگوار نیز جلوگیری می‌کند. امام باقر علیه‌السلام در این زمینه می‌فرمایند:

«الْبِرُّ وَ صَدَقَةُ السِّرِّ یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ وَ یَزِیدَانِ فِی الْعُمُرِ وَ یَدْفَعَانِ عَنْ سَبْعِینَ مِیتَةَ سَوْءٍ؛(4) نیکی به والدین و صدقه‌ی پنهانی، فقر را از بین می‌برد، عمر را افزایش می‌دهد و از هفتاد مرگ بد جلوگیری می‌کند

3. استجابت دعای والدین در حق فرزند

یکی از آثار نیکی به والدین، استجابت دعاها و برآورده شدن درخواست‌های آن‌ها است. در روایات متعددی آمده که دعاهای والدین برای فرزندانشان، مستجاب می‌شود. به‌عنوان نمونه در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام چنین نقل شده است:

«ثَلَاثُ دَعَوَاتٍ لَا یُحْجَبْنَ عَنِ اللَّهِ تَعَالَى: دُعَاءُ الْوَالِدِ لِوَلَدِهِ إِذَا بَرَّهُ، وَ دَعْوَتُهُ عَلَیْهِ إِذَا عَقَّهُ، وَ دُعَاءُ الْمَظْلُومِ علی ظَالِمِهِ، وَ دُعَاؤُهُ لِمَنِ انْتَصَرَ لَهُ مِنْهُ، وَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ دَعَا لِأَخٍ لَهُ مُؤْمِنٍ وَاسَاهُ فِینَا؛(5) سه دعایی که از سوی خداوند متعال رد نمی‌شود: دعاى پدر و مادر براى فرزندش، زمانى که به او نیکى کنند و نفرینشان بر او وقتی‌که ایشان را بیازارد. نفرین مظلوم علیه ظالم و دعایش براى کسى که وى را علیه ظالم یارى کرده است. دعاى مؤمن براى برادر مؤمنى که او را در راه ما یارى کرده باشد

در حدیثی دیگر از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله آمده است که:

«سه دعای مستجاب وجود دارد که هیچ شکی در آن‌ها نیست: دعای مظلوم، دعای مسافر و دعای والدین برای فرزند.»(6)

بنابراین، هم دعای خیر و هم عاق پدر و مادر و نفرین آن‌ها نزدیک به استجابت است. این روایات تأکید می‌کنند که دعاهای والدین به‌ویژه زمانی که فرزندان با آن‌ها نیکو هستند، از اهمیت خاصی برخوردار است و خداوند به‌سرعت و به‌صورت قطعی به آن‌ها پاسخ می‌دهد. بنابراین، نیکی به والدین نه‌تنها باعث خوشبختی و برکات دنیوی می‌شود، بلکه دعاهای والدین نیز می‌تواند در زندگی فرد تأثیرات مثبتی داشته باشد.

4. برطرف شدن مشکلات خانوادگی

یکی از آثار نیکی به والدین، برطرف شدن مشکلات خانوادگی است. در روایات مختلف آمده که نیکی و مدارا با والدین می‌تواند به حل مشکلات و تسهیل روابط خانوادگی کمک کند. به‌عنوان نمونه در حدیثی چنین نقل شده است:

«بکر بن صالح گوید: دامادم به امام جواد (علیه‌السلام) نوشت: پدرم مرد ناصبى بداعتقادى است و از جانب وى با شداید و زحماتى چند روبرو گشته‏ام، در صورت صلاح‌دید درباره‌ام دعا کنید، و بیان فرمایید که نظرتان دراین‌باره چیست؟ آیا با وى به دشمنى و پرخاش برخیزم یا مدارا نمایم؟ حضرت در پاسخ نوشتند: نوشته‏ات را فهمیدم و به آنچه درباره پدرت یاد کرده‏اى پى بردم، و ان شاء اللَّه درباره تو دست از دعا نمى‏کشم، و مدارا براى تو بهتر از دشمنى و پرخاشگرى است، و همراه با هر مشکلى آسانى است، صبر را پیشه ساز که عاقبت از آن پرهیزکاران است، خداوند تو را بر ولایت آن‌کس که ولایتش را پذیرفته‏اى ثابت بدارد، ما و شما در امانت خداییم، همان خدایى که امانت‌هایش ضایع و تباه نگردد. بکر گوید: پس‌ازآن خداوند دل پدر او را براساس میل وى برگرداند به‌طوری‌که در هیچ‌چیز با او مخالفت نمى‏ورزید.»(7)

این روایت نشان می‌دهد که مدارا و صبر در مواجهه با مشکلات خانوادگی، به‌ویژه در روابط با والدین، می‌تواند تأثیر زیادی در بهبود وضعیت و حل مشکلات داشته باشد. نیکی به والدین و برخورد با آن‌ها به‌طور مؤدبانه و صبورانه، حتی در شرایط سخت، می‌تواند موجب تغییرات مثبت و بهبود روابط خانوادگی شود.

5. برگشت نیکی‌ها

یکی از آثار مهم نیکی به والدین، برگشت این نیکی به خود فرد است. به‌عبارت‌دیگر، هنگامی‌که فرد به والدین خود نیکی می‌کند، این نیکی به خود او باز می‌گردد. امام صادق علیه‌السلام در حدیثی به این حقیقت اشاره کرده‌اند که:

«بَرُّوا آبَاءَکُمْ یَبَرَّکُمْ أَبْنَاؤُکُمْ وَ عِفُّوا عَنْ نِسَاءِ النَّاسِ تَعِفَّ نِسَاؤُکُمْ؛(8) با پدران خود نیکوکار باشید تا فرزندانتان با شما نیکوکار شوند و نسبت به زنان مردم عفت بورزید تا زنان شما نیز عفیف باشند

این حدیث بیان می‌کند که نیکی به والدین موجب می‌شود فرزندانتان نیز با شما به نیکی رفتار کنند. به‌این‌ترتیب، نیکی به والدین نه‌تنها به خوشبختی و آرامش فرد در زندگی دنیوی کمک می‌کند، بلکه این خوبی‌ها به نسل‌های بعدی نیز منتقل می‌شود و به‌نوعی برگشت نیکی‌ها به خود فرد خواهد بود.

6. سبک شدن سختی‌های مرگ

یکی از آثار مهم نیکی به والدین، کاهش سختی‌های مرگ و تسهیل در گذر از مراحل آن است. در روایاتی از امام صادق علیه‌السلام که در بخش‌های قبلی هم ذکر شده بود آمده است:

«هر کسی که دوست دارد خداوند سختی‌های مرگ را از او کاهش دهد، باید با خویشاوندان خود پیوندی نیکو داشته باشد و نسبت به والدین خود نیکوکار باشد. در این صورت، خداوند سختی‌های مرگ را برای او آسان کرده و هرگز در زندگی‌اش فقر نخواهد دید.»(9)

این روایت نشان می‌دهد که نیکی به والدین در زمان مرگ می‌تواند سبب تسهیل سختی‌های آن شده و مرگی راحت را به همراه داشته باشد.

7. خیر و برکت در عبادت و زندگی

نیکی به والدین و انجام اعمالی مانند نماز، صدقه، حج و روزه برای آن‌ها موجب خیر و برکت زیادی می‌شود. در روایات آمده است که فرد می‌تواند درحالی‌که والدینش زنده یا حتی فوت کرده‌اند، از طریق عبادات و اعمال نیکو برای آن‌ها اقدام کرده و در عوض خیروبرکت فراوانی برای خود کسب کند. امام صادق علیه‌السلام در این زمینه فرموده‌اند:

«مَا یَمْنَعُ الرَّجُلَ مِنْکُمْ أَنْ یَبَرَّ وَالِدَیْهِ حَیَّیْنِ وَ مَیِّتَیْنِ یُصَلِّیَ عَنْهُمَا وَ یَتَصَدَّقَ عَنْهُمَا وَ یَحُجَّ عَنْهُمَا وَ یَصُومَ عَنْهُمَا فَیَکُونَ الَّذِی صَنَعَ لَهُمَا وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِکَ فَیَزِیدَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِبِرِّهِ وَ صِلَتِهِ خَیْراً کَثِیراً؛(10) چه چیزی مانع شما می‌شود که به والدین خود چه در حال حیات و چه پس از وفات نیکی کنید؟ برای آن‌ها نماز بخوانید، صدقه بدهید، برایشان حج کنید و روزه بگیرید. در این صورت، هرچه برای آن‌ها انجام می‌دهید، برای شما نیز همان پاداش خواهد بود و خداوند به دلیل نیکی و عباداتی که برای آن‌ها انجام می‌دهید، خیروبرکت فراوانی به شما خواهد بخشید

این روایت نشان می‌دهد که نیکی به والدین، حتی پس از مرگ آن‌ها، می‌تواند با انجام عبادات مختلف مانند نماز، صدقه، حج و روزه به آن‌ها انجام شود و در عوض، فرد از خیروبرکت عظیمی در زندگی خود بهره‌مند می‌شود.

نتیجهگیری

نیکی به والدین آثار دنیایی فراوانی برای انسان به همراه دارد. نیکی به والدین نه‌تنها موجب افزایش برکات و فزونی رزق و عمر می‌شود، بلکه در برطرف کردن مشکلات زندگی، دفع مرگ‌های ناگوار و افزایش دعاهای مستجاب برای فرزند تأثیر بسزایی دارد. این ارتباط نیکو باعث بهبود روابط خانوادگی، رفع سختی‌های زندگی و در نهایت خیروبرکت در عبادات و اعمال دینی می‌شود. بنابراین، نیکی به والدین نه‌تنها یک وظیفه اخلاقی و دینی است، بلکه کلید موفقیت، آرامش و برکات در زندگی دنیاست.

پی‌نوشتها

1. ابن بابویه، محمد بن علی‏، الأمالی، محقق / مصحح: ندارد، تهران: کتابچى‏، 1376ش، ص389، ح14.

2. قطب‌الدین راوندى، سعید بن هبه‌الله‏، الدعوات (للراوندی) / سلوه الحزین، محقق / مصحح: ندارد، قم: انتشارات مدرسه امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف)، 1407ق، ص126.

3. قطب‌الدین راوندى، سعید بن هبه‌الله‏، الدعوات (للراوندی) / سلوه الحزین، محقق / مصحح: ندارد، قم: انتشارات مدرسه امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف)، 1407ق، ص125، ح309.

4. کوفى اهوازى، حسین بن سعید، الزهد، محقق / مصحح: عرفانیان یزدى، غلامرضا، قم: المطبعه العلمیه، 1402ق، ص33، ح86.

5. طوسى، محمد بن الحسن‏، الأمالی، محقق / مصحح: مؤسسه البعثه، قم: دارالثقافه، 1414ق، ص280، ح541.

6. ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، محقق / مصحح: ندارد، تهران: مکتبه النینوى الحدیثه، بى‌تا، ص187.

7. مفید، محمد بن محمد، الأمالی (للمفید)، محقق / مصحح: استاد ولى، حسین و غفارى علی‌اکبر، قم: کنگره شیخ مفید، 1413ق، ص191، ح20.

8. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏5، ص554، ح5.

9. ابن بابویه، محمد بن علی‏، الأمالی، محقق / مصحح: ندارد، تهران: کتابچى‏، 1376ش، ص389، ح14.

10. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و

عاق شدن بعد از مرگ والدین
بر اساس آموزه های اسلامی، نیکی به والدین یکی از مهم ترین اصول اخلاقی و دینی است، این اصل در زمان حیات آن‌ها بلکه پس از مرگ نیز ادامه دارد.

پرسش:

یکی از دستوراتی که در روایات بیان شده، نیکی به والدین و دوری از عاق والدین است، سؤال بنده این است که آیا این دستور مخصوص زمان زنده‌بودن آن‌ها است و یا بعد از موت آن‌ها نیز ما وظیفه داریم نیکی کنیم و اگر نیکی نکنیم عاق می‌شویم؟

پاسخ:

مقدمه

در آموزه‌های اسلامی، نیکی به والدین به‌عنوان یکی از مهم‌ترین اصول اخلاقی و دینی مورد تأکید قرار گرفته است. این نیکی نه‌تنها در دوران حیات والدین، بلکه پس از وفات آنان نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. احادیث مختلفی از معصومان علیهم‌السلام دراین‌باره نقل شده که بر اهمیت احترام و برّ به والدین حتی بعد از مرگشان تأکید می‌کند.

 در ادامه برخی ازاین‌روایات بیان و ارائه خواهند شد.

 

1. دستور به نیکی پس از مرگ

در احادیث اسلامی بر نیکی و برّ به والدین چه در زمان حیات و چه بعد از وفات آن‌ها اشاره شده است. به‌عنوان‌مثال در حدیثی از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله چنین نقل شده است:

«سَیِّدُ الْأَبْرَارِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ رَجُلٌ بَرَّ وَالِدَیْهِ بَعْدَ مَوْتِهِمَا؛(1)

سید ابرار (یعنی بزرگ بخشندگان) در روز قیامت فردی است که پس از مرگ والدینش به آن‌ها نیکى کردهاست

در حدیثی دیگر نیز بیان شده که:

«إِنَّ رَجُلًا أَتَى النَّبِیَّ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی فَقَالَ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ شَیْئاً وَ إِنْ حُرِّقْتَ بِالنَّارِ وَ عُذِّبْتَ إِلَّا وَ قَلْبُکَ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمَانِ وَ وَالِدَیْکَ فَأَطِعْهُمَا وَ بَرَّهُمَا حَیَّیْنِ کَانَا أَوْ مَیِّتَیْن‏؛(2)

مردى نزد پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و گفت: یا رسول اللّه، به من سفارشى فرما، حضرت در پاسخ فرمود: چیزى را با خدا شریک مگیر گرچه به آتش سوخته و شکنجه شوى جز آنکه دلت وابسته به ایمان به خداى واحد باشد و پدر و مادر خود را فرمان‌بر باش و به آن‌ها احسان کن چه زنده باشند و چه مرده

این روایات نشان می‌دهند که نیکی به والدین نه‌تنها در زمان حیات، بلکه پس از وفات نیز مورد سفارش قرار گرفته است و به‌نوعی وظیفه‌ای دینی و اخلاقی به شمار می‌آید.

 

2. عاق پس از مرگ

بیان شد که در احادیث سفارش‌هایی بر نیکی به والدین حتی پس از مرگ آن‌ها وجود دارد. با توجه به لزوم نیکی به والدین، می‌توان نتیجه گرفت که چنین برّ و نیکوکاری پس از مرگ نیز لازم و واجب است و چنانچه فردی از این کار خودداری کند، مورد عاق والدینش قرار خواهد گرفت. در حدیثی از امام باقر علیه‌السلام در مورد عاق پس از مرگ آمده است:

«إِنَّ الْعَبْدَ لَیَکُونُ بَارّاً بِوَالِدَیْهِ فِی حَیَاتِهِمَا ثُمَّ یَمُوتَانِ فَلَا یَقْضِی عَنْهُمَا دُیُونَهُمَا وَ لَا یَسْتَغْفِرُ لَهُمَا فَیَکْتُبُهُ اللَّهُ عَاقّاً وَ إِنَّهُ لَیَکُونُ عَاقّاً لَهُمَا فِی حَیَاتِهِمَا غَیْرَ بَارٍّ بِهِمَا فَإِذَا مَاتَا قَضَى دَیْنَهُمَا وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمَا فَیَکْتُبُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَارّاً؛(3)

همانا بنده‌ای نسبت به پدر و مادر خویش در زمان حیاتشان نیکوکار است، سپس آن‌ها می‌میرند و او بدهى آن‌ها را نمی‌پردازد و براى آن‌ها آمرزش نمی‌خواهد، لذا خدا او را عاق و نافرمان می‌نویسد و بنده دیگر در زمان حیات پدر و مادر خود عاق آن‌ها است و نسبت به آن‌ها نیکى نمی‌کند، ولى چون مُردند بدهى آن‌ها را می‌پردازد و براى آن‌ها آمرزش می‌خواهد و خداى عز و جل او را نیکوکار مى‌نویسد

روایتی مشابه این حدیث از امام صادق علیه‌السلام نیز نقل شده است.(4) بنابراین عاق شدن به والدین تنها محدود به زمان حیات آن‌ها نیست و پس از مرگ نیز ممکن است اتفاق بیفتد. درصورتی‌که فرد پس از وفات والدین خود به وظایف شرعی و اخلاقی مانند پرداخت بدهی‌های آن‌ها یا دعا برایشان عمل نکند، ازنظر دینی به‌عنوان فردی عاق شناخته می‌شود؛ بنابراین، نیکی به والدین باید همچنان پس از مرگ آن‌ها ادامه یابد تا از عواقب عاق شدن در امان بمانیم.

 

3. وظایف فرزندان پس از مرگ والدین

برای فرزندان پس از مرگ والدین، در اسلام وظایفی ترسیم شده است. چنانچه افراد این وظایف را انجام دهند، از عاق والدین در امان خواهند بود، مثلاً پرداخت بدهی‌های مالی و معنوی، از این امور است که در روایات پیشین به آن اشاره شد. همچنین دعا کردن و طلب آمرزش و رحمت نیز موضوع دیگری است که در روایات بر آن تأکید شد. در کنار این، امور دیگری نیز هستند که می‌توان برای پدر و مادر انجام داد. در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام چنین نقل شده است:

«مَا یَمْنَعُ الرَّجُلَ مِنْکُمْ أَنْ یَبَرَّ وَالِدَیْهِ حَیَّیْنِ وَ مَیِّتَیْنِ یُصَلِّیَ عَنْهُمَا وَ یَتَصَدَّقَ عَنْهُمَا وَ یَحُجَّ عَنْهُمَا وَ یَصُومَ عَنْهُمَا فَیَکُونَ الَّذِی صَنَعَ لَهُمَا وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِکَ فَیَزِیدَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِبِرِّهِ وَ صِلَتِهِ خَیْراً کَثِیراً؛(5)

چه مانعى است براى فردی از شما که به پدر و مادرش احسان کند، زنده باشند یا مرده که از طرف آن‌ها نماز بخواند و از طرف آن‌ها صدقه بدهد و از طرف آن‌ها حج کند و از طرف آن‌ها روزه بدارد تا ثواب آنچه را که کرده است از آنِ آن‌ها باشد و مانند آن‌ها هم به خود او بدهند و خداى عز و جل بر احسان و صله او خیر فراوانى بیفزاید

بنابراین، صدقه و انجام برخی عبادات نیابتی مانند نماز و روزه و حج از دیگر اعمالی است که افراد می‌توانند برای پدر و مادر خود انجام دهند. همچنین در منابع فقهی و حدیثی، به فرزندان دستور پرداخت و ادای برخی دیون پس از فوت پدر و مادر شده است؛ مثلاً قضای نماز پدر بر پسر بزرگ‌تر واجب است. یا پس از فوت والدین، پرداخت بدهی آن‌ها از اصل مال آن‌ها واجب دانسته شده است.(6) این‌ها به‌نوعی نیکی است که باید نسبت به والدین انجام داد؛ بنابراین لازم است که افراد برای اطلاع بیشتر در مورد این احکام به رساله مرجع خود مراجعه کنند. در کنار این مطالب، بیان شده کسی که پدر و مادرش را از دست داده می‌تواند با نیکی به فرزندانش، نیکوکاری به والدینش را جبران نماید.(7) البته باید توجه داشت که همراه این کارها، شخص باید اعمالی که موجب بی‌احترامی به آن‌ها می‌شود را نیز انجام ندهد. به‌عنوان‌مثال باعث لعن و نفرین(8) و فحش(9) دیگران به پدر و مادرش نشود.

نتیجه

با توجه به احادیث اسلامی، نیکی به والدین نه‌تنها در زمان حیات آن‌ها بلکه پس از مرگ نیز ضروری است. فرزندان باید همچنان پس از مرگ والدین به وظایف خود عمل کنند تا رضایت خداوند را جلب کرده و از عواقب منفی عاق شدن به والدین در امان بمانند. درصورتی‌که اگر فرد ازانجام وظایف شرعی و اخلاقی نسبت به والدین پس از مرگشان، (مانند پرداخت نکردن بدهی‌ها، دعا نکردن و انجام ندادن عبادات نیابتی مانند نماز، روزه و حج) غفلت کند او ازنظر دینی به‌عنوان فردی عاق شناخته می‌شود.

پی‌نوشت‌ها

1. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی‏، بحار الأنوار (ط - بیروت)، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی‏، 1403 ق‏، ج‏71، ص 86، ذیل حدیث 101.

2. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏2، ص 158، ح 2.

3. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏2، ص 163، ح 21.

4. قطب‌الدین راوندى، سعید بن هبه الله‏، الدعوات (للراوندی) / سلوه الحزین، محقق / مصحح: ندارد، قم: انتشارات مدرسه امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف)، 1407 ق‏، ص 126، ح 311.

5. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏2، ص 159، ح 7.

6. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1413 ق‏، ج‏2، ص 154.

7. منسوب به على بن موسى، امام هشتم علیه‌السلام‏، الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیه‌السلام، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام‏، مشهد: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام‏، 1406 ق‏، ص 336

8. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏8، ص 71، ح 27.

9. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏2، ص 159، ح 5

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

شباهت امام علی علیه السلام به کعبه
پیامبر اسلام (ص) در روایتی امام علی (ع) را به کعبه پوشیده تشبیه کرده است، این تشبیه اشاره به اهمیت ولایت و اطاعت از امام علی (ع) است.

پرسش:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، امام علی علیه السلام را به کعبه تشبیه می کند و می فرماید: «مَثَلُ عَلِیٍّ فِیکُمْ أَوْ قَالَ فِی هَذِهِ الْأُمَّهِ کَمَثَلِ‏ الْکَعْبَهِ الْمَسْتُورَهِ النَّظَرُ إِلَیْهَا عِبَادَهٌ وَ الْحَجُّ إِلَیْهَا فَرِیضَه» منظور از کعبه مستور چیست؟ لطفا توضیحی هم در مورد روایت بیان کنید.

پاسخ:

کعبه‌ یکی از مکان‌های مهم اسلامی است. روایات زیادی در فضیلت این بنای مقدس وجود دارد. آداب و اعمالی نیز برای این مکان وجود دارد و حج که از ارکان اسلامی و بزرگ‌ترین شعائر است هرساله توسط میلیون‌ها حاجی بر اطراف این بنا برگزار می‌شود. در حدیثی پیامبر صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به این مکان مقدس تشبیه نموده‌اند. در ادامه توضیحاتی پیرامون این تشبیه ارائه شده است.

1-تشبیه امیرالمؤمنین علیه‌السلام به کعبه پوشیده

یکی از ویژگی‌های خانه کعبه پوشش آن است که در اصطلاح به آن «پرده کعبه» نیز گفته می‌شود. انداختن پوشش برای کعبه از زمان قدیم مرسوم بوده است. در روایتی امام صادق علیه‌السلام بیان کرده‌اند که این پوشش از زمان ابراهیم علیه‌السلام وجود داشته است. (1) در حدیث دیگر آمده که امیرالمؤمنین علیه‌السلام هر سال برای پوشاندن کعبه پرده‌ای می‌فرستادند. (2) بنابراین یکی از سنت‌های مهم در مورد کعبه پوشش آن است. روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به «کعبه پوشانده» تشبیه نموده است.

قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله مَثَلُ عَلِیٍّ فِیکُمْ أَوْ قَالَ فِی هَذِهِ الْأُمَّهِ کَمَثَلِ الْکَعْبَهِ الْمَسْتُورَهِ النَّظَرُ إِلَیْهَا عِبَادَهٌ وَ الْحَجُّ إِلَیْهَا فَرِیضَهٌ. (3)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: مثال علی در میان شما یا فرمودند در میان امت (مردم) مانند کعبه پوشیده است. نگاه به او عبادت است و حج به‌سوی او واجب است.

در این روایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به کعبه تشبیه نموده‌اند و نگاه به ایشان را مانند نگاه به کعبه دارای فضیلت و عبادت می‌شمارند. در روایتی دیگر از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «به‌خدا سوگند تماشاى على علیه‌السلام عبادت است و چه عبادتى برتر از آن است‌؟ نگریستن همراه با عشق و ایمان به فضیلت امیرالمؤمنین علیه‌السلام، برتر از آن است که همه دنیا پر از طلاى سرخ بوده و به تو تعلق داشته باشد و آنگاه همه را در راه خدا انفاق کنى. تو در هر نفس کشیدن خود، حق شفاعت هزار گناهکار را دارى که خداوند آنان را در دوزخ با شفاعت تو رها خواهد نمود».(4)

ویژگی دیگر کعبه، واجب بودن طواف دور آن است. این طواف در مراسم حج تمتع و عمره انجام می‌گیرد. در روایت رسول خدا صلی الله علیه و آله وجوب طواف و به عبارتی حج، به امیرالمؤمنین علیه‌السلام تشبیه شده است. همچنین آنچه در مورد امیرالمؤمنین علیه‌السلام واجب است، لزوم قبولی ولایت ایشان و همچنین اطاعت از این امام بزرگوار است. در این زمینه روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله در وجوب اطاعت همگان از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل شده است:

«مَنْ أَطَاعَ عَلِیّاً فَقَدْ أَطَاعَنِی وَ مَنْ أَطَاعَنِی فَقَدْ أَطَاعَ اللَّه‏‏. »(5)

بنابراین همان‌گونه که یکی از واجبات مهم در اسلام بحث حج و طواف دور کعبه است، اطاعت و ولایت مداری از امام علی علیه‌السلام نیز از مهم‌ترین واجبات و بلکه از ارکان دین است.

2-معنای پوشیده بودن کعبه

 با بررسی احادیث، دلیلی از زبان معصومان علیه‌السلام برای تشبیه امیرالمؤمنین علیه‌السلام به کعبه‌ی «پوشیده» یافت نشد. اما با مراجعه به لغت می‌توان برداشتی مناسب از این روایت نمود:

واژه «النظر» در لغت به معنای نگاه کردن و توجه کردن است. این توجه می‌تواند هم با «چشم» و هم با «قلب» صورت گیرد، همچنان که در معنای آن چنین گفته شده است:

«النَّظَرُ... من نَظَرِ العَیْنِ و نَظَر القَلْب‏.»(6)

النَّظَرُ از نگاه چشم و نگاه قلب (به وجود می‌آید).

بنابراین دیدن کعبه و یا امیرالمؤمنین علیه‌السلام فقط با چشم سر فضیلت نداشته بلکه توجه و نگاه قلبی به ایشان نیز دارای اجر و ثواب است. این کاربرد نیز در قرآن کریم آمده است، چنانکه در آیه 77 سوره آل‌عمران در احوال برخی بندگان در روز قیامت بیان شده:

«وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَه.»

ترجمه: خداوند (در قیامت) با آن‌ها صحبت نمی‌کند و به آن‌ها نظر نمی‌نماید.

در این آیه قطعاً مراد چشم ظاهری نیست چراکه خداوند منزه از هرگونه شکل و اندامی است. در این آیه شریفه منظور این است که خداوند به این بندگان گنه‌کار و عاصی «توجه» نمی‌نماید.

واژه «مستور» نیز به معنای مخفی بودن است.(7) به همین جهت است که به خداوند «ستارالعیوب» به معنای مخفی کننده عیب‌ها خطاب می‌کنند. (8) حال این خفا می‌تواند به‌وسیله لباس یا پرده و یا عاملی مانند زمان و مکان باشد. بنابراین در مورد کعبه فقط پوشش ظاهری«پرده کعبه» مقصود نیست و بلکه برای کسی که در کنار کعبه نیست و فاصله دارد نیز مستور است.

با توجه به معانی این لغات، معنای حدیث نبوی چنین است که برای کسی که با چشم سر می‌تواند به کعبه نگاه کند، نگاه به آن فضیلت دارد. اما کسی که به جهت دوری مسیر نمی‌تواند چشم به آن بیندازد، با توجه قلبی و عزم به‌سوی آن می‌تواند این فضیلت را درک کرده و عبادت نماید. این فضیلت برای امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز به این شکل جاری است که افرادی که در زمان ایشان حضور ندارد و فیض دیدن ظاهری ایشان را ندارد، با توجه قلبی و روی آوردن به‌سوی این امام بزرگوار می‌تواند از ثواب این عبادت بهره ببرد.

نتیجه:

کعبه دارای فضائل زیادی است. یکی از فضائل این بنای مبارک، ثواب داشتن نگاه به آن و همچنین طواف دور آن است. در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه‌السلام به «کعبه‌ی پوشیده» تشبیه شده است. پیامبر صلی الله علیه و آله در این تشبیه بیان می‌کنند که همان‌گونه که نگاه به کعبه عبادت است، نگاه به چهره علی علیه‌السلام نیز عبادت محسوب می‌شود. مطابق روایات این نگاه حتی از انفاق فراوان بالاتر بوده و باعث حق شفاعت برای فرد می‌شود. همچنین پیامبر وجوب طواف کعبه را با ایشان مقایسه نموده است. در احادیث زیادی آمده که اطاعت از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز واجب می‌باشد. کسانیکه در زمان امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیستند و توفیق زیارت ایشان را از نزدیک ندارند، با توجه قلبی به این امام بزرگوار می‌توانند از این فیض بهره‌مند شوند.

پی‌نوشت‌ها

1. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏4، ص 215.

2. حمیرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهم السلام‏، قم: مؤسسه آل البیت علیهم السلام‏، 1413ق، ص 139.

3. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، محقق / مصحح: ندارد، قم: علامه، 1379ق، ج‏3، ص 202.

4. ابن بابویه، محمد بن على‏، الأمالی‏، محقق / مصحح: ندارد، تهران: کتابچی، 1376ق، ص 362.

5. ابن بابویه، محمد بن على‏، معانی الأخبار، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1403ق، ص 373.

6. قرشى بنایى، على اکبر، قاموس قرآن، محقق / مصحح: ندارد، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1412ق. ج‏7، ص 81.

7. ابن منظور، محمد بن مکرم‏، لسان العرب، محقق / مصحح: میر دامادى، جمال الدین‏، بیروت: دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع- دار صادر، 1414ق، ج‏4، ص 343.

8. کبیر مدنی شیرازی، سید على خان بن احمد، الطراز الأول و الکناز لما علیه من لغه العرب المعول، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث‏، مشهد: مؤسسه آل البیت( علیهم السلام) لإحیاء التراث‏، 1384ق، ج‏8، ص: 75.

اعتبار و زمان اعمال ام داوود
یکی از اعمال توصیه شده درماه رجب، اعمال ام داوود است با توجه به ملاک هایی که در حدیث آمده، می توان این اعمال را در ماه های دیگر نیز به جای آورد.

پرسش:

یکی از اعمالی که برای ماه رجب توصیه می‌کنند انجام اعمال ام داوود است، آیا این اعمال بر اساس روایات معتبر ذکرشده است؟ و آیا می‌توان در غیر ماه رجب نیز انجام داد؟

پاسخ:
اعمال ام داوود، برگرفته از حدیثی است که در برخی از کتب حدیثی شیعه آمده است. مطابق این احادیث، زنی به نام ام داوود، از فراق فرزندش به امام صادق علیه‌السلام شکایت می‌کنند و ایشان نیز اعمال و دعایی را به او آموزش می‌دهند که به اعمال ام داوود شهرت یافته است. در ادامه به بیان روایت و اعتبار آن پرداخته‌شده و همچنین جایز بودن انجام این عمل در ایامی غیر ماه رجب بررسی‌شده است.

1. بیان روایت و اعتبار سنجی

 مطابق جست‌وجوی انجام‌شده، اعمال ام داوود در منابع زیر آمده است:
1- کتاب فضائل الأشهر الثلاثه

در این کتاب، داستان ام داود و مشرف شدنش به نزد امام صادق علیه‌السلام نقل‌شده و آدابی از امام علیه‌السلام برای برطرف شدن مشکلش بیان‌شده است. شیخ صدوق در کتاب خود، متن دعای ام داود را ذکر نکرده و آن را به کتاب «عمل السنه» خود ارجاع داده که این منبع متأسفانه موجود نیست و درگذر زمان از بین رفته است.(1) این روایت با سه سند ذکرشده که هر سه سند آن ضعیف می‌باشند. در این حدیث، امام صادق علیه‌السلام به ام داوود می‌فرمایند ماه رجب که ماه بزرگی است نزدیک هست و دعا در آن شنیده می‌شود. پس در ایام البیض آن یعنی سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم روزه‌بگیر و این اعمال را به‌جا بیاور.

2- کتاب مصباح المتهجد

 این کتاب نوشته‌ شیخ طوسی است. در این کتاب اعمال بیان‌شده بدون ذکر داستان ام داوود و همچنین بدون سند در قسمت اعمال نیمه رجب بیان گردیده و دعای مخصوص به آن نیز در آن نقل‌شده است.(2) در این متن اشاره‌ای به ایام البیض نشده و فقط بیان‌شده که در این سه روز (13 تا 15 ماه) روزه گرفته شود و اعمال ذکرشده به‌جا آورده شود.

3 - کتاب فضائل شهر رجب‏

 «فضائل شهر رجب» نوشته‌ حاکم حسکانی از علمای اهل سنت است.

نکته‌ قابل‌توجه این‌که به‌جز این کتاب، در هیچ‌یک از کتاب‌های اهل سنت به ذکر این حدیث نپرداخته است. او این اعمال را در بخش اعمال نیمه رجب آورده و دعای مخصوص آن نیز در این منبع ذکرشده است.(3) در این حدیث امام به ام داوود سفارش می‌کنند ماه رجب که ماه بزرگی است در پیش است و دعا در آن شنیده ‌شده است، بنابراین در سه روز بیان‌شده روزه گرفته شود و اعمال مذکور به‌جا آورده شود.

در این حدیث اشاره‌ای به ایام البیض نشده است. در مورد اعتبار این حدیث باید بیان کرد که این حدیث نیز از جهت سندی قابل‌پذیرش نیست.
 4- کتاب الإقبال الاعمال

از منابع دیگری که اعمال ام داوود به همراه دعای آن ذکرشده کتاب الاقبال است.(4) ابن طاووس در کتابش با توضیح در مورد شخصیت ام داوود و بزرگی و جلالت او، به بیان برخی اقوال در بزرگی شأن این بانو نیز می‌پردازد. ابن طاووس مدعی است که این حدیث را از طرق مختلف و با اسناد فراوانی دیده است و این اسناد را در کتاب الاجازات خود منتشر ساخته است. متأسفانه کتاب الاجازات ابن طاووس به دست ما نرسیده است. همچنین وی بیان می‌کند که این حدیث در بین عرفا و اهل حدیث شناخته ‌شده است و معروف به اجابت است. همچنین ایشان توضیح می‌دهد که در نزدش چندین حدیث وجود دارد که قدری باهم اختلاف دارند و برای احتیاط و درک کامل این اعمال، کامل‌ترین روایت را در کتاب خود ذکر کرده است. با این مطالب مشخص می‌شود که اعمال ام داوود در کتاب الاقبال، بدون سند ذکرشده است. در این حدیث نیز امام صادق علیه‌السلام به ام داوود سفارش می‌کنند چون ماه رجب نزدیک است، در ایام البیض آنکه 13 تا 15 ماه است روزه بگیرد و سپس اعمال بیان‌شده را انجام دهد.

 5- کتاب‌های المصباح الکفعمی(5) و بلد الامین(6)

 در این دو کتاب نیز اعمال ام داوود نقل‌شده است. حدیث مذکور در این دو منبع همانند کتاب مصباح المتهجد هستند و نکته‌ جدیدی ندارند. با توجه به توضیحات بیان‌شده، مشخص می‌شود که در نگاه اول، حدیث ام داوود از جهت سندی روایتی قوی نیست، ولی چند نکته در مورد این حدیث وجود دارد که آن را قابل‌اعتنا می‌سازد:

 1. اول این‌که حدیث ام داود از چند طریق به دست ما رسیده است (منظور چند سلسله سند است). درست است که این اسناد از جهت رجالی قوی نیستند، ولی همین تعدد اسناد، می‌تواند اعتماد ما را به صحت این روایت فزون بسازد. علاوه بر این‌که بیان شد ابن طاووس در الاقبال، ادعا دارد اسناد فراوانی از این حدیث در اختیار داشته است. با توجه به این‌که ابن طاووس از عالمان بزرگ در عرصه دعا است، این ادعا خود اعتماد بیشتری به سند روایت مذکور می‌بخشد.

 2. این اعمال در منابعی قدیمی همچون کتاب فضائل الأشهر الثلاثه ذکر شده است. باوجود اینکه متن دعا در این کتاب نیامده، ولی قدمت آن می‌تواند شاهدی بر مشهور بودن این دعا از زمان‌های قدیم و نزدیک به عصر ائمه علیهم‌السلام باشد.

 3. یکی از راه‌های بررسی یک روایت، ارزیابی آن بر اساس محتوا است. با بررسی انجام‌شده، محتوای این حدیث (اعمال ام داوود) هیچ منافاتی با قرآن، سنت اهل‌بیت علیهم‌السلام و عقل ندارد و لذا این موافقت می‌تواند شاهدی بر اعتبار آن باشد. همچنین متن این دعا از جهت محتوا نیز بسیار عمیق و خوش مضمون است و این مطلب نیز می‌تواند قرینه‌ای بر صدور آن از معصوم علیه‌السلام باشد.

4. با توجه به رویکرد علمائی بزرگ همچون شیخ صدوق (صاحب کتاب من لا یحضره الفقیه از کتب اربعه شیعه)، شیخ طوسی (صاحب کتاب التهذیب و الاستبصار از کتب اربعه شیعه)، ابن طاووس (از علماء بزرگ دعا)، حاکم حسکانی (از عالمان بزرگ اهل سنت و صاحب کتاب شواهد التنزیل) به این حدیث و نقل آن در کتب خود، اعتماد به این دعا بالاتر رفته و در اعتباربخشی به این اعمال تأثیر گزار است. با توجه به مطالب بیان‌شده، می‌توان گفت که این دعا قابل‌پذیرش بوده و می‌توان از آن بهره برد.

 2. انجام این اعمال در غیر ماه رجب

 منابعی که به ذکر این اعمال (ام داوود) پرداخته‌اند، هیچ‌یک اشاره‌ای به مجاز بودن انجام این دعا در سایر ایام سال نکرده‌اند؛ اما نکته‌ قابل‌توجه اینکه همان‌طور که بیان گردید، در برخی منابع، ذکرشده که امام صادق علیه‌السلام، به ام داود سفارش می‌کنند چون ماه رجب نزدیک است و ماه بزرگی است و دعا در آن شنیده می‌شود، این اعمال را به‌جا آورده و دعا را بخواند. متن این فرمایش مطابق نقل کتاب فضائل الاشهر الثلاثه چنین است:

 «یَا أُمَّ دَاوُدَ فَقَدْ دَنَا هَذَا الشَّهْرُ الْحَرَامُ یُرِیدُ علیه­السلام شَهْرَ رَجَبٍ وَ هُوَ شَهْرٌ مُبَارَکٌ عَظِیمُ الْحُرْمَهِ مَسْمُوعُ الدُّعَاءِ فِیهِ فَصُومِی مِنْهُ ثَلَاثَهَ أَیَّامٍ الثَّالِثَ عَشَرَ وَ الرَّابِعَ عَشَرَ وَ الْخَامِسَ عَشَرَ وَ هِیَ الْأَیَّامُ الْبِیض؛(7) ای ام داوود این ماه حرام (منظور حضرت ماه رجب است) نزدیک است و این ماه، ماه مبارک و با حرمت زیادی است که دعا در آن شنیده می‌شود. (مستجاب می‌شود) پس سه روز سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم آن را روزه‌بگیر و این همان ایام البیض است.»‏

 نکته قابل اشاره این‌که ایام البیض (روزهای سپید) به‌روزهای سیزدهم تا پانزدهم هرماه گفته می‌شود و اختصاصی به ماه رجب ندارد. حتی برای ایام البیض برخی ماه‌ها مثل شعبان و رمضان نیز اعمال و ادعیه‌ای ویژه وجود دارد.(8) نکته‌ دیگر این‌که در برخی ماه‌های دیگر نیز دعا مسموع است. به‌عنوان‌مثال ماه رمضان از ماه‌های بزرگی است که مطابق روایات دعا در آن شنیده می‌شود.(9) بنابراین به نظر می‌رسد امام صادق علیه‌السلام از جهت این‌که نسبت به زمان صدور روایت، ماه رجب اولین ماهی بوده که بزرگ بوده و دعا در آن ویژه است، دستور داده‌اند در ماه رجب این اعمال به‌جا آورده شود. با این تحلیل چنانچه ماهی دیگر که این ویژگی‌ها نیز در آن وجود داشته باشد (مانند شعبان و رمضان) نیز می‌توان این اعمال را به‌جا آورد.

نتیجه:

 اعمال ام داوود برگرفته از حدیثی است که در منابع قدیمی روایی شیعه نقل‌شده است. این حدیث از جهت سندی ضعیف است، ولی با توجه به محتوا، تعدد اسناد، نقل در منابع کهن و همچنین رویکرد علماء به آن دارای اعتنا بوده و قابل‌پذیرش است. این اعمال برای ماه رجب توصیه‌شده است، ولی با توجه به ملاکی که امام صادق علیه‌السلام در حدیث به آن اشاره‌کرده‌اند، می‌توان آن را در برخی ماه‌های دیگر مانند شعبان و رمضان نیز به‌جای آورد.

پی‌نوشت ها:

1. ابن‌بابویه، محمد بن على‏ (شیخ صدوق)، فضائل الأشهر الثلاثه، ص 35، ح 14.

2.طوسى، محمد بن الحسن‏، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص 807.

3. ر.ک: حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، فضائل شهر رجب.

4. ابن طاووس، على بن موسى‏، الإقبال بالأعمال الحسنه (ط - الحدیثه)، ج‏3، ص 243.

5. کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح (جنه الأمان الواقیه و جنه الإیمان الباقیه ص 531.

6. کفعمى، ابراهیم بن على عاملى‏، البلد الأمین و الدرع الحصین، ص 180.

7. ابن‌بابویه، محمد بن على‏ (شیخ صدوق)، فضائل الأشهر الثلاثه، ص 34، ح 14.

8.کفعمى، ابراهیم بن على عاملى‏، المصباح للکفعمی (جنه الأمان الواقیه)، ص ۳۵۸.

9. ابن‌بابویه، محمد بن على‏ (شیخ صدوق)، فضائل الأشهر الثلاثه، ص 109.

 

دنیای مادی سرای تکلیف است و آخرت سرای پاداش و جزا. آن دنیا محل کمالات است که وجود حریم بین انسان ها هم عقلا، کمالی برای ایشان است اما چگونگی آن مورد بحث است..
محرم و نامحرم در قیامت

پرسش:
بر اساس روایات ظاهراً در قیامت مَحرَم و نامَحرَم معنا ندارد، پس چرا در حدیث آمده است که وقتی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها وارد محشر می‌شوند، ندا می‌آید که چشم‌هایتان را ببندید؟
 

پاسخ:
می‌گویند در برخی روایات آمده است که وقتی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها می‌خواهند وارد محشر شوند، خطاب می‌آید که چشم‌ها را فرو گذارید تا آن حضرت وارد شوند. با توجه به سؤال مطرح‌شده، پاسخ در دو بخش ارائه می‌شود. بخش اول این که آیا چنین روایتی وجود دارد؟ در بخش دوم، در صورت اطمینان به وجود چنین روایتی، معنای آن چیست و آیا در قیامت مَحرم و نامَحرم وجود دارد؟

بخش اول: بررسی روایت بستن چشمها در قیامت
در این باره چند حدیث وجود دارد از جمله این که امیرمؤمنان علیه‌السلام می‌گویند، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند:
 «یُمَثَّلُ لِفَاطِمَهَ رَأْسُ الْحُسَیْنِ مُتَشَحِّطاً بِدَمِهِ فَتَصِیحُ وَا وَلَدَاهْ وَا ثَمَرَهَ فُؤَادَاهْ فَتَصِیحُ الْمَلَائِکَهُ لِصَیْحَهِ فَاطِمَهَ علیها السلام وَ یُنَادُونَ أَهْلَ الْقِیَامَهِ قَتَلَ اللَّهُ قَاتِلَ وَلَدِکِ یَا فَاطِمَهُ قَالَ فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَفْعَلُ بِهِ وَ لِشِیعَتِهِ وَ أَحِبَّائِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ إِنَّ فَاطِمَهَ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ عَلَى نَاقَهٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّهِ مُدَبَّجَهَ الجبینین (الْجَنْبَیْنِ‏) وَاضِحَهَ الْخَدَّیْنِ شَهْلَاءَ الْعَیْنَیْنِ رَأْسُهَا مِنَ الذَّهَبِ الْمُصَفَّى وَ أَعْنَاقُهَا مِنَ الْمِسْکِ وَ الْعَنْبَرِ خِطَامُهَا مِنَ الزَّبَرْجَدِ الْأَخْضَرِ رَحَائِلُهَا مُفَضَّضَهٌ بِالْجَوْهَرِ عَلَى النَّاقَهِ هَوْدَجٌ غِشَاوَتُهُ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ حَشْوُهَا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ خِطَامُهَا فَرْسَخٌ مِنْ فَرَاسِخِ الدُّنْیَا یَحُفُ‏ بِهَوْدَجِهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ بِالتَّسْبِیحِ وَ التَّمْجِیدِ وَ التَّهْلِیلِ وَ التَّکْبِیرِ وَ الثَّنَاءِ عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ثُمَّ یُنَادِی مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ یَا أَهْلَ الْقِیَامَهِ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ فَهَذِهِ فَاطِمَهُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ تَمُرُّ عَلَى الصِّرَاطِ فَتَمُرُّ فَاطِمَهُ علیها السلام وَ شِیعَتُهَا عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ یُلْقَى أَعْدَاؤُهَا وَ أَعْدَاءُ ذُرِّیَّتِهَا فِی جَهَنَّمَ؛(1) روز قیامت، سر خونین حسین علیه‌السلام‏ براى حضرت فاطمه سلام اللَّه علیها مجسّم می‌شود، ایشان فریاد بر می‌آورد: فرزندم؛ میوه دلم! فرشتگان از ناله فاطمه سلام اللَّه علیها بیهوش می‌شوند و اهل محشر ندا می‌دهند: اى فاطمه! خداوند قاتل فرزندت را بکشد! خداوند بزرگ می‌فرماید: این کار را در مورد قاتل او و پیروان و دوستداران و رهروانش انجام می‌دهم و همانا فاطمه سلام اللَّه-علیها در آن روز سوار بر شترى از شترهاى بهشتى است که پیشانیش زیبا، گونههایش برآمده و روشن، چشمانش میشى، سرش از زر ناب، گردنش مشکین و عنبرین، لگامش از زبرجد سبز، جهازش درّى باشد که با گوهر آراسته شده است، بر روى شتر کجاوه ای باشد که پوشش آن نور خدا و درونش رحمت اوست و لگامش به درازاى یک فرسخ از فرسخهای دنیاست. گرداگرد کجاوهاش هفتاد هزار فرشته در حال تسبیح، تمجید، تهلیل، تکبیر و ثناى پروردگار جهانیان به پیش آیند، سپس نداگرى از درون عرش ندا دهد: اى اهل محشر! چشمان خویش را فرود آرید؛ این فاطمه دختر محمّد، پیامبر خداست که از پل صراط می‌گذرد، پس فاطمه سلام اللَّه علیها و شیعیانش مانند پرتوى خیره کنندهای از پل صراط می‌گذرند و نیز پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: دشمنان فاطمه سلام اللَّه علیها و فرزندانش را به دوزخ فرو ریزند.»
در حدیث دیگری آمده است:
 «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ نَادَى مُنَادٍ یَا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ‏ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَهُ بِنْتُ مُحَمَّد؛(2) رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند: هنگامى که روز قیامت فرا می‌رسد منادى ندا می‌دهد: اى خلایق! چشمان خود را ببندید تا فاطمه دختر محمّد عبور کند.»

بخش دوم: بررسی و تبیین معنا و علت بستن چشمها
اکنون این سؤال مطرح می‌شود که مگر در قیامت، مَحرم و نامَحرم وجود دارد که دستور داده می‌شود هنگام ورود حضرت زهرا سلام الله علیها، همگان چشمان خود را ببندند؟
 در پاسخ این سؤال چند احتمال مطرح می‌شود.

احتمال اول
در روایتی از امیرمؤمنان علیه‌السلام آمده است:
 «روزى رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نزد حضرت زهرا سلام الله علیها آمد و ایشان را محزون دید، به فاطمه سلام الله علیها فرمودند: دخترم! سبب غم و اندوه تو چیست؟ فاطمه سلام الله علیها فرمودند: «روز محشر و برهنگى مردم به خاطرم آمد.» رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند: آرى آن روز، روز بسیار بزرگى است، ولى جبرئیل از طرف خداوند رئوف به من خبر داد: هنگامى که در آن روز زمین شکافته شود، اوّل کسى که از زمین خارج شود من هستم، بعد از من، ابراهیم خلیل، بعد از او شوهر تو على بن ابى طالب، آنگاه خداوند مهربان جبرئیل را با هفتاد هزار ملک نزد قبر تو خواهد فرستاد، بر قبر تو هفت قبه نور نصب خواهد شد، اسرافیل سه حله نور براى تو می‌آورد، نزد تو توقف نموده و صدا می‌زند؛ اى دختر محمّد بیا به صحراى محشر! تو در حالى از قبر بیرون می‌آیی که بدنت پوشیده باشد و از خوف آن روز در امان خواهى بود، اسرافیل آن حُلّه‌ها را به تو می‌دهد و تو آنها را می‌پوشی، آن گاه ملکى که او را زوقائیل می‌گویند، ناقهای براى تو می‌آورد که مهار آن از مروارید و کجاوه ای از طلا بر پشت آن نصب شده باشد. تو بر آن ناقه سوار می‌شوی و زوقائیل در حالى که در پیش تو هفتاد هزار ملک باشد و عَلم‌های تسبیح در دست داشته باشند مهار آن را خواهد کشید. هنگامى که حرکت کنى تعداد هفتاد هزار ملک به استقبال تو می‌آیند و از نظر کردن به تو خوشحال می‌شوند، هر یک از آنان منقلى از نور بدون آتش در کف دارند که عود از آن ساطع می‌شود، هر یک از ایشان تاجى از زبرجد بر سر خواهد داشت، آنان در طرف راست تو خواهند بود و چون مقدارى از راه را طى کنى، مریم بنت عمران با هفتاد هزار حوریه به استقبال تو می‌آیند و بر تو سلام می‌کنند و در طرف چپ تو خواهند بود. آنگاه مادرت خدیجه دختر خویلد که در میان زنان عالم اوّل کسى است که به خداوند و رسول ایمان آورده است، با هفتاد هزار ملک که عَلم‌های تکبیر در دست دارند به استقبال تو می‌آیند. پس از آن که نزدیک محشر رسیدى، حوّا با هفتاد هزار ملک و آسیه زن فرعون به استقبال تو خواهند آمد و با تو حرکت می‌نمایند. هنگامى که وارد صحراى محشر شوى منادى از زیر عرش ندایى می‌کند که خلایق عموماً می‌شنوند و می‌گوید: «چشمان خود را ببندید تا فاطمه دختر محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و این زنان مطهّره که با او می‌باشند عبور نمایند! در آن روز غیر از ابراهیم و شوهرت على بن ابى طالب کسى به تو نظر نخواهد کرد.»(3)
بر اساس این روایت دلیل دستور به مردم برای بستن چشم‌ها، وجود محرم و نامحرم نیست، زیرا حضرت زهرا سلام الله علیها حُلّه‌ها و لباس‌های بهشتی بر خود پیچیده و علاوه بر آن حاله‌هایی از نور آن حضرت را پوشانده‌اند و چیزی از بدن آن حضرت مکشوف نیست؛ بلکه شاید دلیل دستور برای فرو انداختن سرها و بستن چشم‌ها، عظمت و بزرگی آن حضرت باشد و این عمل نوعی ادب و احترام در مقابل ایشان است. 

احتمال دوم
منظور از مَحرم و نامحَرم بودن در قیامت، مَحرم و نامَحرم مادی و جسمی نیست، بلکه منظور نامَحرم به لحاظ معنوی است که همگان جز اهل‌بیت علیهم‌السلام به آن حضرت نامَحرمند؛ یعنی هیچ کس حق، مقام و جایگاه آن حضرت نزد خدای متعال را نشناخته است. ازاین‌رو، نه‌تنها به مردان دستور داده می‌شود سر فرود آورند، بلکه زنان اهل بهشت و حوریان نیز باید چنین کنند. 

احتمال سوم
احتمال دیگر این که چون پوشش بدن از نظر عقلی امری ممدوح است و نوعی کمال برای انسان محسوب می‌شود، می‌توان گفت در بهشت هم حجاب و پوشیدگی وجود دارد؛ ولی نحوه و حدود آن برای ما مشخص نیست. قرآن کریم در مدح حوریان بهشتی می‌فرماید: «حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیام؛(4) ‏بهشت دارای زنان بهشتی است که در سراپرده‌های خود مستورند.» بنابراین پوشیدگی بانویی مانند حضرت زهرا سلام الله علیها، در بهشت نیز علامت و نشانه کمال ایشان است.
از سوی دیگر، در مورد احکام مَحرم و نامَحرم در برزخ و بهشت هم می‌توان همین نکته را بیان نمود که چون احکام شرعی ریشه در حکم عقلی و حسن و قبح ذاتی دارد، ازاین‌رو هیچ‌گاه تغییر نمی‌کنند، زیرا احکام عقلی همواره ثابت هستند و قابل تغییر نیستند. خدای متعال در وصف متقین می‌فرماید: «کَذلِکَ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عین؛(5) ‏آنها را با حورالعین تزویج می‌کنیم.» از این آیه می‌فهمیم که در بهشت هم مَحرم و نامَحرم وجود دارد و این گونه نیست که هر کسی بتواند بدون هیچ محدودیتی با هر کس ارتباط بگیرد؛ زیرا اگر همگان با هم مَحرم بودند، ازدواج معنا نداشت.

در تایید این مطلب می‌توان به آیه «فیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَان؛ در باغهای بهشتی زنانی هستند که جز به همسران خود عشق نمی‌ورزند و هیچ انس و جنّی پیش از اینها با آنان تماس نگرفته است.»(6) از این آیه نیز می‌توان استفاده کرد؛ زیرا اگر در بهشت همه به هم مَحرم بودند و روابط آزاد بود، هر زن بهشتی باید به همه عشق می‌ورزید و با همگان ارتباط می‌گرفت. 

احتمال چهارم
پوشش بدن و دوری از ولنگاری، مَحرم و نامَحرم بودن، اجرای قاعده و محدودیت در روابط جنسیتی، جزئی از فطرت آدمی است. بهشت نیز جای انسان‌های با فطرت پاک است، ازاین‌رو به طور فطری و غریزی دوست دارند قواعد و آداب مَحرم و نامَحرم را رعایت نمایند؛ هر چند الزام و تکلیفی برای آن نباشد. چنان که ملائکه هر چند ملزم به دوری از گناه و معصیت نیستند، اما گناه نمی‌کنند.

نتیجه گیری
روایات متعددی وجود دارد که می‌فرماید هنگام ورود حضرت زهرا سلام الله علیها به قیامت و محشر، فرمان داده می‌شود همگان سر خود را پایین بیندازند و یا چشمان را ببندند. درباره معنا و مقصود این حدیث احتمالات متعددی وجود دارد که از جمله آنها احترام به مقام و جایگاه آن حضرت، نامحرم بودن به معنای عدم شناخت و معرفت به مقام آن حضرت، رعایت آداب محرمیت به دلیل حکم و تایید عقل و همچنین همسو بودن آن با فطرت آدمی است.

پینوشت‌ها
1. ابن بابویه، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم، ‏دارالشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406ق، ص220. 
2. على بن موسى، امام هشتم علیه‌السلام، صحیفه الإمام الرضا علیه‌السلام، محقق / مصحح، نجف، محمدمهدى‏، مشهد، کنگره جهانى امام رضا علیه‌السلام، چاپ اول، 1406ق، ج1، ص63. 
3. «دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ذَاتَ یَوْمٍ عَلَى فَاطِمَهَ علیها‌السلام وَ هِیَ حَزِینَهٌ فَقَالَ لَهَا مَا حَزَنَکِ یَا بُنَیَّهِ قَالَتْ یَا أَبَتِ ذَکَرْتَ الْمَحْشَرَ وَ وُقُوفَ النَّاسِ عُرَاهً یَوْمَ الْقِیَامَهِ قَالَ یَا بُنَیَّهِ إِنَّهُ لَیَوْمٌ عَظِیم... .»‏ کوفى، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ‏محقق / مصحح، کاظم، محمد، مؤسسه الطبع و النشر فی وزاره الإرشاد الإسلامی، تهران، چاپ اول، 1410ق، ص445.
4. سوره الرحمن، آیه 72.
5. سوره دخان، آیه 54.
6. سوره الرحمن، آیه 56.
 

موضوع گریه بر مصیبت سالار شهیدان و فهم جریان عاشورا هیچ‌گونه منافاتی با یکدیگر ندارد؛ بلکه هر دو مسأله مورد تأکید روایات و آموزه‌های دینی است.
ژست روشنفکری و گریه بر امام حسین علیه السلام

پرسش:
عده‌ای با ژست روشنفکری دینی می‌گویند: امام حسین علیه‌السلام شهید نشد که ما گریه کنیم و توی سر و کله بزنیم. باید راه حسین را شناخت، حسین به این عزاداری‌ها نیاز ندارد. آیا بر اساس روایات این نکته درست است و یا این که این سخن برخلاف نظر معصومان علیهم‌السلام است؟
 

پاسخ:
بخش عظیمی از فهم و انتقال مفاهیم متعالی، از طریق پیوند خوردن با احساسات پاک که گریه اوج آن است، امکان‌پذیر است. گریه کردن در سوگ امام حسین علیه‌السلام و شهدای کربلا، تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیه فکری و روحی به وسیله این مکتب است. اشک ریختن نشانه پیوند قلبی با اهل‌بیت علیهم‌السلام و نوعی قرارداد مودّت با امام حسین علیه‌السلام است. روایات فراوانی درباره ثواب عزاداری و گریستن بر مصائب امام حسین علیه‌السلام نقل شده که در آنها شیعیان به این امر تشویق و ترغیب شده‌‌اند.

 در این نوشتار به برخی از روایات گریه بر سیدالشهداء پرداخته می‌شود.

1. روایات گریه بر امام حسین علیه‌السلام
اهل‌بیت علیهم‌السلام به‌ویژه امام سجاد علیه‌السلام و اهل‌بیت امام حسین علیه‌السلام، پس از واقعه کربلا با به‌کارگیری روش‌هایی به ظاهر غیرسیاسی، در قالب حرکتی فرهنگی و معنوی، موجب شدند تا یاد واقعه عاشورا و مصائب اهل‌بیت در تاریخ ثبت شود و راه و هدف امام حسین علیه‌السلام از تحریف و وارونه سازی محفوظ بماند و پیام آن به درستی به جامعه منتقل شود. یکی از اقدامات اهل‌بیت برای تداوم مبارزه و پاسداشت نهضت حسینی، عزاداری علنی و گریه بر شهدای کربلا بود که نوعی مبارزه منفی با حکومت یزید محسوب می‌شد. همه بازماندگان بنی‌هاشم و زنان اهل‌بیت و ائمه معصومین علیهم‌السلام به این امر اهتمام داشتند (1) و دیگران را به این امر تشویق می‌کردند.
 در ادامه برخی از روایات فضیلت گریه و عزاداری بر امام حسین علیه‌السلام ذکر می‌شود.

1.1. ریان بن شبیب می‌‌گوید: روز اول ماه محرم به محضر امام رضا علیه‌السلام رسیدم. حضرت در ضمن حدیثی طولانی فرمودند:
 «ای پسر شبیب! محرّم، ماهی است که در عهد جاهلیت، آن را محترم می‌‌شمردند و ظلم و جنگ در آن را حرام می‌‌دانستند؛ اما این امّت، حرمت این ماه و حرمت پیامبر صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله را نگه نداشتند. در این ماه فرزندان پیامبر را کشتند و زنان او را اسیر کردند و اثاث او را غارت کردند. خداوند هرگز این جرم آنها را نبخشد. یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ اهل‌بیتهِ ثَمَانِیَهَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَکَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ؛ ‌ای پسر شبیب! بر حسین علیه‌السلام گریه کن که او را مثل گوسفند سر بریدند و هجده نفر از مردان خاندانش با او کشته شدند که در روی زمین مانند ندارند و آسمان‌های هفت‌گانه و زمین‌ها در قتل او گریستند... . یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى الْحُسَیْنِ ع حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً ‌ای پسر شبیب؛ اگر بر حسین علیه‌السلام گریه کنی چندان که اشک تو بر گونه هایت روان گردد، خداوند هر گناهی که کرده باشی، کوچک یا بزرگ، اندک یا بسیار می‌‌آمرزد... . یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ‏ سَرَّکَ‏ أَنْ‏ تَکُونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا؛ ‌ای پسر شبیب! اگر دوست داری در درجات بالای بهشت با ما باشی، به سبب حزن ما محزون، و برای شادمانی ما شاد باش.»(2)

1.2.  امیرالمؤمنین علیه‌السلام در حدیثی شامل چهارصد خصلت می‌فرماید: «کُلُّ عَیْنٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ بَاکِیَهٌ وَ کُلُّ عَیْنٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ سَاهِرَهٌ إِلَّا عَیْنَ‏ مَنِ اخْتَصَّهُ اللَّهُ بِکَرَامَتِهِ وَ بَکَى عَلَى مَا یُنْتَهَکُ مِنَ الْحُسَیْنِ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (علیهم‌السلام)؛(3) هر دیده‌ای روز قیامت، گریان و هر چشمی (از روی نگرانی) بیدار است، مگر چشم کسی که خداوند او را بر کرامت خود اختصاص داده باشد و بر هتک حرمتی که از حسین علیه‌السلام و خاندان پیامبر می‌‌شود، گریسته باشد.»

1.3.  امام باقر علیه‌السلام از امام سجاد علیه‌السلام روایت می‌‌کند: «أَیُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍ‏ع دَمْعَهً حَتَّى تَسِیلَ‏ عَلَى‏ خَدِّهِ‏ بَوَّأَهُ اللَّهُ بِهَا فِی الْجَنَّهِ غُرَفاً یَسْکُنُهَا أَحْقَاباً وَ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ حَتَّى تَسِیلَ‏ عَلَى‏ خَدِّهِ‏ فِینَا لِأَذًى مَسَّنَا مِنْ عَدُوِّنَا فِی الدُّنْیَا بَوَّأَهُ اللَّهُ بِهَا فِی الْجَنَّهِ مُبَوَّأَ صِدْق؛(4) هر مؤمنی که برای کشته شدن امام حسین علیه‌السلام گریان شود به طوری که اشک بر صورتش جاری شود، خداوند متعال غرفه‌هایی در بهشت برای او آماده می‌‌کند که مدتی طولانی در آنها ساکن باشد، و هر مؤمنی که به دلیل آزار و اذیتی که از دشمنان در دنیا به ما رسیده، گریان شود، به‌گونه‌ای که اشک بر صورتش جاری شود، خداوند متعال در بهشت، او را در جایگاه صدق ساکن می‌‌گرداند.»

1.4.  امام صادق علیه‌السلام فرمود: «إِنَّ الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ مَکْرُوهٌ لِلْعَبْدِ فِی کُلِّ مَا جَزِعَ‏ مَا خَلَا الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍ‏ع فَإِنَّهُ فِیهِ مَأْجُورٌ؛(5) گریه و بی‌تابی برای انسان مکروه است، جز برای حسین بن علی علیه‌السلام که موجب اجر و پاداش است.»

1.5.  ابوهارون مکفوف از امام صادق علیه‌السلام روایت می‌کند: «مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ ع عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ (عَیْنَیْهِ‏) مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ‏ ذُبَابٍ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّهِ؛(6) هرکس که نزد او از حسین علیه‌السلام یاد شود و به اندازه بال مگسی از چشمانش اشک جاری شود، ثواب او برعهده خدای عزوجل است و خدای متعال به کمتر از بهشت برای او راضی نمی‌شود.»

1.6.  مسمع بن عبدالملک روایت می‌کند: «قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا مِسْمَعُ أَنْتَ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ أَ مَا تَأْتِی قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع قُلْتُ لَا أَنَا رَجُلٌ مَشْهُورٌ عِنْدَ أَهْلِ الْبَصْرَهِ وَ عِنْدَنَا مَنْ یَتَّبِعُ هَوَى هَذَا الْخَلِیفَهِ وَ عَدُوُّنَا کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ القَبَائِلِ مِنَ النُّصَّابِ وَ غَیْرِهِمْ وَ لَسْتُ آمَنُهُمْ أَنْ یَرْفَعُوا حَالِی عِنْدَ وُلْدِ سُلَیْمَانَ فَیُمَثِّلُونَ بِی قَالَ لِی أَ فَمَا تَذْکُرُ مَا صُنِعَ بِهِ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَتَجْزَعُ قُلْتُ إِی وَ اللَّهِ وَ أَسْتَعْبِرُ لِذَلِکَ حَتَّى یَرَى أَهْلِی أَثَرَ ذَلِکَ عَلَیَّ فَأَمْتَنِعُ مِنَ الطَّعَامِ حَتَّى یَسْتَبِینَ ذَلِکَ فِی وَجْهِی قَالَ رَحِمَ اللَّهُ دَمْعَتَکَ أَمَا إِنَّکَ مِنَ الَّذِینَ یُعَدُّونَ مِنْ أَهْلِ الْجَزَعِ لَنَا وَ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ یَخَافُونَ لِخَوْفِنَا وَ یَأْمَنُونَ إِذَا أَمِنَّا أَمَا إِنَّکَ سَتَرَى عِنْدَ مَوْتِکَ حُضُورَ آبَائِی لَکَ وَ وَصِیَّتَهُمْ مَلَکَ الْمَوْتِ بِکَ وَ مَا یَلْقَوْنَکَ بِهِ مِنَ الْبِشَارَهِ أَفْضَلُ وَ لَمَلَکُ الْمَوْتِ أَرَقُ‏ عَلَیْکَ‏ وَ أَشَدُّ رَحْمَهً لَکَ مِنَ الْأُمِّ الشَّفِیقَهِ عَلَى وَلَدِهَا؛(7) امام صادق علیه‌السلام به من فرمودند: ای مسمع آیا مصائب حسین را یاد می‌‌کنی؟ عرض کردم: «آری». فرمود: آیا بی تابی (و گریه) می‌‌کنی؟ عرض کردم: «بلی، به خدا قسم طوری گریه می‌‌کنیم که اهل و عیالم اثر آن را در (سیمای) من مشاهده می‌‌کنند، و از خوراک امتناع می‌‌کنم؛ چندان که اثر گرسنگی در صورتم مشاهده می‌‌شود. حضرت فرمود: رحمت خداوند بر اشک‌های تو؛ آگاه باش که تو از گریه‌کنندگان بر ما محسوب می‌‌شوی و از کسانی هستی که در شادی ما شاد، در حزن ما محزون، در هنگام ترس ما ترسان و در زمان ایمنی ما، ایمن هستند. هنگام مرگ خواهی دید که پدران من نزد تو حاضر شده، سفارش تو را به ملک الموت می‌کنند و از این بالاتر آن که تو را (به بهشت) بشارت می‌‌دهند و ملک ‌الموت از هر مادر مهربان بیشتر به تو مهربانی کند. تا آن که فرمود: هیچ کس به خاطر دلسوزی به ما و به سبب مصائبی که بر ما وارد شده، گریه نمی‌‌کند، مگر آن که قبل از آمدن اشک از چشمش، خدا او را رحمت می‌‌کند. پس وقتی اشک‌ها بر گونه‌اش جاری شد، اگر قطره‌‌ای از آن در جهنم بیافتد، گرمای جهنم را از بین می‌‌برد تا آنجا که دیگر برای آن حرارتی باقی نمی‌‌ماند... هیچ چشمی برای ما گریه نمی‌‌کند، مگر آن که از نعمت نظر کردن به (حوض) کوثر بهره‌مند می‌‌شود و با کسانی که ما را دوست دارند، از آن سیراب می‌‌شود.»

2.  روایات گریاندن بر امام حسین علیه‌السلام
درباره ثواب گریاندن و سرودن شعر در عزای امام حسین علیه‌السلام روایاتی نقل شده است که برخی از آنها را بیان می‌شود.

2.1.  ابوهارون مکفوف می‌‌گوید: «امام صادق علیه‌السلام به من فرمود:  ‌ای ابا هارون! برای من در مرثیه حسین شعری بخوان. من شروع به خواندن کردم. پس حضرت گریه کرد. سپس فرمود: آنچنان که برای خود می‌خوانی (یعنی با آهنگ محزون و رقت آور) برایم بخوان. پس من شروع به خواندن کردم و گفتم: امْرُرْ عَلَى جَدَثِ الْحُسَیْنِ‏      فَقُلْ لِأَعْظُمِهِ الزَّکِیَّهِ؛ بر مزار حسین بگذر و به استخوان‌های پاک پیکرش بگو. حضرت گریست. سپس فرمود: بیشتر بخوان. من قصیده دیگری را خواندم. حضرت باز گریست و صدای گریه را از پشت پرده شنیدم. چون از خواندن فارغ شدم، فرمود: یَا أبَا هَارُونَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ ع شِعْراً فَبَکَى وَ أَبْکَى عَشْراً کُتِبَتْ لَهُ الْجَنَّهُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَى وَ أَبْکَى خَمْسَهً کُتِبَتْ لَهُ الْجَنَّهُ وَ مَنْ أَنْشَدَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَى وَ أَبْکَى وَاحِداً کُتِبَتْ لَهُمَا الْجَنَّهُ وَ مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ ع عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ (عَیْنَیْهِ‏) مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّهِ؛(8) ای اباهارون! هرکس شعری در سوگ حسین علیه‌السلام بخواند و خود بگرید و ده تن را بگریاند، بهشت برای آنان نوشته می‌‌شود، و هر کس در سوگ حسین علیه‌السلام شعری بخواند و خود بگرید و پنج نفر را بگریاند، بهشت برای آنان ثبت گردد، و هر کس در سوگ حسین علیه‌السلام شعری بخواند، و خود بگرید و یک نفر را بگریاند، بهشت برای آن دو نوشته می‌‌شود، و هر کس نزد او یادی از حسین شود و از چشمانش به اندازه بال مگسی اشک بیرون آید، پاداش او برعهده خداوند عزوجل است، و او جز به بهشت برای وی راضی نمی‌شود.»

2.2.  زید شحام می‌گوید: امام صادق علیه‌السلام به جعفر بن عفان طائی فرمود:
 «‌ای جعفر! به من خبر رسیده که تو در مرثیه حسین علیه‌السلام به نیکو شعر می‌‌گویی، عرض کرد: آری، خدا مرا فدای شما گرداند. فرمود: شعری بخوان. پس او شعری خواند. آن حضرت و کسانی که گرد او بودند، گریستند و اشک بر صورت و محاسن آن حضرت جاری شد. آنگاه فرمود: یَا جَعْفَرُ وَ اللَّهِ لَقَدْ شَهِدَکَ مَلَائِکَهُ اللَّهِ الْمُقَرَّبُونَ هَاهُنَا یَسْمَعُونَ قَوْلَکَ فِی الْحُسَیْنِ (ع) وَ لَقَدْ بَکَوْا کَمَا بَکَیْنَا أَوْ أَکْثَرَ، وَ لَقَدْ أَوْجَبَ اللَّهُ تَعَالَى لَکَ یَا جَعْفَرُ فِی سَاعَتِهِ الْجَنَّهَ بِأَسْرِهَا وَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ، فَقَالَ یَا جَعْفَرُ أَ لَا أَزِیدُکَ! قَالَ نَعَمْ یَا سَیِّدِی، قَالَ: مَا مِنْ أَحَدٍ قَالَ فِی الْحُسَیْنِ (ع) شِعْراً فَبَکَى وَ أَبْکَى بِهِ إِلَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّهَ وَ غَفَرَ لَهُ؛(9) ‌ای جعفر! به خدا سوگند، ملائکه مقرب خدا حاضر بودند و سخن تو را درباره حسین می‌شنیدند، و همچون ما، بلکه بیشتر از ما گریستند. خداوند در این ساعت تمام (نعمت‌های) بهشت را بر تو واجب گردانید و تو را آمرزید. ‌ای جعفر! آیا بیش از این بگویم؟ عرض کرد: آری ‌ای سرور من! فرمود: هرکس درباره حسین شعری بگوید و بگرید و بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب گرداند و او را بیامرزد.»

نکته پایانی
در پایان باید توجه داشت که از اهداف قیام امام حسین علیه‌السلام فهمیدن مردم و خروج آنها از ضلالت عنوان شده است. امام صادق علیه‌السلام در زیارت اربعین، نجات بندگان از جهالت؛ سرگردانی و گمراهی را از اهداف سیدالشهدا دانسته است. «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ‏ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَه؛(10) و خون پاکش را در راه تو به خاک ریخت تا بندگانت را از جهالت و حسرت و گمراهى نجات دهد.» گریه از لوازم فهم درست هدف سیدالشهدا علیه‌السلام است. 
امام خمینی گریه و عزاداری برای امام حسین علیه‌السلام را موجب حفظ اسلام معرفی کرده است و فرموده‌اند: «هر مکتبى تا پایش سینه‌زن نباشد، تا پایش گریه‌کن نباشد، تا پایش توى سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمی‌شود.»(11) «گریه کردن بر شهید، زنده نگه داشتن نهضت است. گریه کردن بر عزاى امام حسین علیه‌السلام، زنده نگه داشتنِ همین معنا است که یک جمعیّت کمى در مقابل یک امپراطورى بزرگ ایستاد... جوان‌هاى ما خیال نکنند که مسأله، مسأله ملتِ گریه است، این را دیگران القاء کردند به شماها، که بگوئید ملت گریه. آنها از همین گریه‌ها مى‌‌ترسند، براى این که گریه‌اى است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است.»(12)
از نگاه شهید مطهری، تأکید فراوان امامان بر گریه و عزاداری برای امام حسین علیه‌السلام، از این جهت است که آنها می‌‌خواستند قیام امام حسین علیه‌السلام و مکتب آزادی و مبارزه با ظلم او همیشه باقی بماند. این سفارش امامان سبب شد در زمان خود آنها، جریانی زنده و انقلابی به وجود آید و نام امام حسین شعار انقلاب علیه ظلم شود.(13)
موضوع گریه بر مصیبت سالار شهیدان و فهم جریان عاشورا، هیچ‌گونه منافاتی با یکدیگر ندارد؛ بلکه هر دو مسئله مورد تأکید روایات و آموزه‌های دینی است. ازاین‌رو، تلاش برای تفکیک گریه از درایت و فهم، تلاشی بدون فائده است. هر چند تا فهم کامل عاشورا فاصله بسیار است؛ اما می‌توان انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، جنگ ۳۳ روزه لبنان، دفاع از حرم، تشکیل جبهه مقاومت و... را  فهم و الگوگیری از عاشورا دانست. 

نتیجه گیری
بخش عظیمی از فهم و انتقال مفاهیم متعالی، تنها از طریق پیوند خوردن با احساسات پاک، که گریه اوج آن است، امکان‌پذیر است. روایات فراوانی درباره ثواب عزاداری و گریستن و گریاندن بر مصائب امام حسین علیه‌السلام نقل شده که در آنها شیعیان به این امر تشویق و ترغیب شده‌اند. موضوع گریه بر مصیبت سالار شهیدان و فهم جریان عاشورا هیچ‌گونه منافاتی با یکدیگر ندارد؛ بلکه هر دو مسأله مورد تأکید روایات و آموزه‌های دینی است. گریه کردن در سوگ امام حسین علیه‌السلام و شهدای کربلا، تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیه فکری و روحی به وسیله این مکتب است.

پی‌نوشت‌ها
1. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، قم، 1390ش، ج1، ص170.
2. ابن بابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، کتابچى، تهران، چاپ ششم، 1376ش، ص130.
3. ابن بابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، کتابچى، تهران، چاپ ششم، 1376ش، ج‏2، ص625.
4. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، دارالمرتضویه، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش، ص100.
5. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، دارالمرتضویه، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش، ص100.
6. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، دارالمرتضویه، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش، ص100.
7. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، دارالمرتضویه، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش، ص101.
8. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، دارالمرتضویه، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش، ص104.
9. کشى، محمد بن عمر، رجال الکشی - إختیار معرفه الرجال، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، مشهد، چاپ اول، 1409 ق، ص289.
10. طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏6، ص113.
11. خمینی، روح الله، صحیفه نور، موسسه چاپ و نشر وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1370ش، ج8 ، ص70.
12. خمینی، روح الله، صحیفه نور، موسسه چاپ و نشر وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1370ش، ج10، ص31و 32.
13. مطهری، مرتضی، مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، صدرا، تهران، چاپ دوم، 1387ش، ج‏25، ص338.
 

راهکارهای تقویت حافظه تنها به راهکارهای مادی که پزشکان و متخصصین آن، ارائه می دهند محدود نمی شود بلکه راهکارهایی معنوی هم وجود دارد که در روایات بیان شده است.
عوامل تقویت عقل و حافظه در روایات

پرسش:
بر اساس روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام چه عواملی باعث تقویت و زیاد شدن حافظه می‌شود؟
 

پاسخ:
در روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام به موضوع عقل و حافظه تصریح شده و عواملی را باعث کاهش و حتی افزایش آن می‌داند. در ادامه برخی از عوامل و کارهایی که در افزایش عقل و حافظه تأثیرگذار هستند بیان خواهند شد.‏

عوامل تقویت عقل و حافظه
1. رعایت تقوی
در برخی روایات، گناه به‌عنوان عامل کاهش و زوال عقل شمرده شده است. در مقابل، ترک گناه و رعایت تقوا از موضوعاتی است که به‌عنوان راه افزایش عقل شمرده شده است. در روایتی طولانی امیرالمؤمنین علیه‌السلام به یکى از یارانش به‌عنوان موعظه و نصیحت نوشته‌اند که تقوی موجب عزتمندی و توانمندی است و کسی که از نگاهش به جهان واپسین باشد و از حرام‌ها دست بکشد و به اندک دنیا اکتفا کند، خداوند در عوض بر عقلش می‌افزاید.(1)

2. اطاعت از فرد ناصح
در روایتی چنین گفته شده که اطاعت از کسانی که دلسوز و اندرز دهنده هستند، می‌تواند در افزایش عقل تأثیرگذار باشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده‌اند: «أَمَّا طَاعَهُ النَّاصِحِ فَیَتَشَعَّبُ مِنْهَا الزِّیَادَهُ فِی الْعَقْلِ وَ کَمَالُ اللُّبِّ وَ مَحْمَدَهُ الْعَوَاقِبِ؛»(2) «اما آنچه از پیروى ناصح و اندرزگوى به وجود می‌آید: فزونى عقل، تکامل فهم و سرانجام خوش است.»

3. فراگیری علم و تجربه‌آموزی
از راهکارهای زیاد شدن عقل علم‌آموزی و تجربه کردن است. در روایتی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام چنین بیان شده است:  «الْعَقْلُ غَرِیزَهٌ تَزِیدُ بِالْعِلْمِ وَ التَّجَارِبِ؛»(3)  «عقل غریزه‌ای است که با علم و تجربه زیاد می‌شود.» این علم‌آموزی می‌تواند در علوم اجتماعی و تجربی و یا حتی علوم انسانی و وحیانی باشد. شاهد این مطلب حدیثی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام است که پس از بیان نکاتی عمیق و زیبا در موضوع‌های معارفی، این معارف را موجب زیاد شدن عقل می‌دانند: «عَلِّمُوا هَذِهِ الْحِکَمَ أَوْلَادَکُمْ فَإِنَّهَا زِیَادَهٌ فِی الْعَقْلِ وَ الْحَزْمِ وَ الرَّأْیِ؛»(4)  «این حکمت‏ها را به فرزندانتان بیاموزید، زیرا این‌ها بر عقل و شناخت و قدرت تصمیم مى‏افزاید.»

4. قرائت قرآن و روزه گرفتن
در برخی احادیث آمده که قرائت قرآن نیز می‌تواند در قدرت حافظه تأثیرگذار باشد. در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است:  «یَا عَلِیُّ ثَلَاثَهٌ یَزِدْنَ فِی الْحِفْظِ وَ یَذْهَبْنَ السُّقْمَ اللُّبَانُ وَ السِّوَاکُ وَ قِرَاءَهُ الْقُرْآن؛»(5)  «یا على سه چیز قوه حافظه را می‌افزاید و بیمارى را از تن بیرون می‌کند: کندر خوردن و مسواک کردن و قرآن خواندن.» در روایتی دیگر نیز از پیامبر صلی الله علیه و آله چنین بیان شده است: «ثَلَاثٌ یُذْهِبْنَ النِّسْیَانَ وَ یُحْدِثْنَ الذُّکْرَ قِرَاءَهُ الْقُرْآنِ وَ السِّوَاکُ وَ الصِّیَامُ؛»(6) «سه چیز فراموشى را از بین می‌برد و حافظه می‌آورد: تلاوت قرآن، مسواک زدن و روزه.»

5. عطر زدن
عمل دیگری که در تقویت عقل مؤثر است، عطر زدن است. در حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله چنین سفارش شده است:  «مَا طَابَتْ رَائِحَهُ عَبْدٍ إِلَّا زَادَ عَقْلُه‏؛»(7) «عطر لباس انسان خشک نمی‌شود مگر اینکه عقلش زیاد می‌شود.» در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام نیز استفاده از عطر موجب بقا و پایداری عقل معرفی شده است:  «مَنْ تَطَیَّبَ أَوَّلَ النَّهَارِ لَم‏ یَزَلْ عَقْلُهُ مَعَهُ إِلَى اللَّیْل‏؛»(8)  «کسی که در اول روز از عطر استفاده کند تا شب عقلش باقی می‌ماند.»

6. حجامت
در احادیث فوایدی برای حجامت بیان شده است. یکی از این فواید، زیاد شدن عقل است. در حدیثی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام چنین نقل شده است:  «إِنَّ الْحِجَامَهَ تُصَحِّحُ الْبَدَنَ وَ تَشُدُّ الْعَقْل‏؛»(9)  «حجامت بدن را سالم می‌کند و عقل را تقویت می‌کند.» در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله نیز نقل شده که:  «الْحِجَامَهُ تَزِیدُ الْعَقْلَ وَ تَزِیدُ الْحَافِظَ حِفْظاً؛»(10)  «حجامت عقل را زیاد می‌کند و سبب تقویت حافظه هم می‌شود.»

7. مسواک زدن
مسواک عملی بهداشتی است که در احادیث تأکید فراوان و تأثیرات شگرفی برای آن بیان شده است. از دیگر کارهایی که مطابق احادیث در افزایش عقل انسان مؤثر است، مسواک زدن است. در روایتی از امام باقر علیه‌السلام چنین نقل شده است:  «السِّوَاکُ یَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَ یَزِیدُ فِی الْعَقْلِ؛»(11)  «مسواک زدن بلغم را برطرف می‌کند و عقل را زیاد می‌کند.»
 در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام نیز در مورد فواید مسواک زدن 12 نکته آمده که یکی از آن‌ها، افزایش حافظه است. «در مسواک زدن دوازده فایده و اثر است: جزء سنّت است و پاکیزه‏کننده دهان است، روشنی‌بخش چشم است و خداوند را خشنود می‌سازد، دندان‌ها را سفید می‌کند و زردى دندان را از بین می‌برد، لثه را محکم ساخته و اشتهاى غذا مى‏آورد، بلغم را از بین برده و حافظه را زیاد می‌کند، اجر و حسنات را دوچندان کرده و فرشتگان بدان شادمان می‌شوند.»(12)

8. استفاده از برخی خوراکی‌ها
در احادیث توصیه‌هایی برای استفاده از برخی خوراکی‌ها و مواد برای افزایش عقل وجود دارد. به‌عنوان‌مثال «سداب» در روایات عامل افزایش عقل شمرده شده است.(13) یا در مورد «کندر» و تأثیر آن بر افزایش عقل و تیزی ذهن و رفع فراموشی احادیث فراوانی نقل شده است.(14) حتی کندر برای تیزهوشی جنین(15) و زیاد شدن عقل(16) نیز سفارش شده است. توصیه شده که کندر برای تأثیرگذاری در افزایش عقل، خوب جویده شود و فوراً قورت داده نشود.(17) علاوه بر این، کرفس نیز در احادیث موجب تقویت حافظه(18) و عقل(19) دانسته شده است. از دیگر خوراکی‌ها که موجب افزایش عقل دانسته شده، «سرکه» است.(20) همچنین در حدیثی مصرف سرکه موجب تقویت ذهن دانسته شده است.(21) خرفه،(22) چغندر،(23) کدو،(24) و به(25) نیز از دیگر خوراکی‌هایی هستند که در احادیث موجب افزایش عقل دانسته شده‌اند.

9. تجارت
نکته‌ی قابل‌توجه این‌که در برخی روایات، تجارت کردن از عوامل افزایش عقل شمرده شده است. در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام آمده است: «التِّجَارَهُ تَزِیدُ فِی الْعَقْلِ؛»(26)  «تجارت عقل را زیاد می‌کند.» در مقابل حدیثی نیز وجود دارد که تجارت نکردن را عامل زوال عقل می‌داند.(27) البته ممکن است در این دسته از روایات مراد از عقل، عقل معاش باشد.

نتیجه گیری
در روایات به عواملی تصریح شده که با انجام آن‌ها می‌توان عقل و حافظه را افزایش داد. مطابق احادیث، رعایت تقوی، اطاعت از فرد ناصح و فراگیری علم و تجربه‌آموزی از این موارد شمرده می‌شوند. در کنار این، قرائت قرآن و روزه گرفتن نیز در این امر بی‌تأثیر نیست. عطر زدن، حجامت کردن و مسواک زدن نیز می‌تواند در افزایش عقل انسان مفید باشد. هم‌چنین استفاده از برخی خوراکی‌ها و تجارت کردن به‌عنوان عملی برای افزایش حافظه و عقل تصریح ‌شده است.

پی‌نوشت‌ها
1. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق، ج‏2، ص‌136، ح 32.
2. ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، تحف العقول، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: جامعه مدرسین‏، 1363 ق، ص‌18.
3. لیثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، محقق / مصحح: حسنى بیرجندى، حسین‏، قم: دارالحدیث‏، 1376 ش، ص‌52، ح 1346.
4. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، معانی الأخبار، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1403 ق، ص‌401، ح 62.
5. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، الخصال، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: جامعه مدرسین‏، 1362 ش‏، ج‏1، ص‌126، ح 132.
6. ابن حیون، نعمان بن محمد مغربى‏، دعائم الإسلام، محقق / مصحح: فیضى، آصف‏، قم: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام‏، 1385 ق، ج‏2، ص‌137، ح 481.
7. ابن حیون، نعمان بن محمد مغربى‏، دعائم الإسلام، محقق / مصحح: فیضى، آصف‏، قم: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام‏، 1385 ق، ج‏2، ص‌165، ح 593.
8. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق، ج‏6، ص‌511، ح 7.
9. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، الخصال، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: جامعه مدرسین‏، 1362 ش، ج‏2، ص‌611، ح 10.
10. طبرسى، حسن بن فضل‏، مکارم الأخلاق، محقق / مصحح: ندارد، قم: الشریف الرضى‏، 1412 ق، ص‌76.
11. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم: دارالشریف الرضی للنشر، 1406 ق، ص‌18.
12. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1413 ق، ج‏1، ص‌55، ح 126.
13. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق، ج‏6، ص‌367، ح 1.
14. مستغفرى، جعفر بن محمد، طب النبی صلى الله علیه و آله و سلم، محقق / مصحح: الهى خراسانى، علی‌اکبر، نجف: مکتبه الحیدریه، 1385 ق، ص‌25.
15. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق ، ج‏6، ص‌23، ح 7.
16. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق، ج‏6، ص‌23، ح 6.
17. طبرسى، حسن بن فضل‏، مکارم الأخلاق، محقق / مصحح: ندارد، قم: الشریف الرضى‏، 1412 ق ص‌194.
18. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار (ط - بیروت)، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی‏، 1403 ق، ج‏63، ص‌240، ح 2.
19. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار (ط - بیروت)، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی‏، 1403 ق، ج‏59، ص‌300.
20. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق، ج‏6، ص‌329، ح 2.
21. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق، ج‏6، ص‌329، ح 4.
22. برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق / مصحح: محدث، جلال‌الدین، قم: دارالکتب الإسلامیه، 1371 ق، ج‏2، ص‌517، ح 712.
23. برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق / مصحح: محدث، جلال‌الدین، قم: دارالکتب الإسلامیه، 1371 ق، ج‏2، ص‌520، ح 725.
24. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق، ج‏6، ص‌371، ح 5.
25. برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق / مصحح: محدث، جلال‌الدین، قم: دارالکتب الإسلامیه، 1371 ق، ج‏2، ص‌550، ح 887.
 26. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق ، ج‏5، ص‌148، ح 2.
 27. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق، ج‏5، ص‌148، ح 1.

مجموعه آموزه‌های دینی در رابطه باسنت ها و آیین‌های کهن به دست می‌آید این است که دیدگاه اسلام نسبت به موارد مختلف، متفاوت است

پرسش:
دیدگاه اسلام در مورد برگزاری آیین‌های کهن ایرانی مانند «شب یلدا» یا «شب چله» چیست؟ آیا این مراسمات مورد تأیید روایات است؟

پاسخ:
مقدمه
یکی از موضوعاتی که همواره مورد سؤال قرار می‌گیرد این است که دیدگاه اسلام درباره آیین‌های کهن ایرانی مانند «شب یلدا»، «سیزده به در» و... چیست؟ به‌طور کلی باید گفت اسلام، دین منطق، عقل و انصاف است و همواره بر همین مبنا حکم نموده است یعنی هر جا قوم و قبیله‌ای رسوم و آدابی موافق باعقل و منطق داشته‌اند را تأیید نموده و هر جا مخالف باعقل و منطق نبوده آن را رد کرده است. در مواردی که سنتی در بین طایفه و قبیله‌ای وجود داشته که با آموزه‌های دینی منافاتی نداشته و از سوی دیگر، فایده و بهره فردی و اجتماعی مادی و معنوی مهمی هم در آن نبوده، با آن مخالفت نکرده ضمن اینکه تأییدی هم برای نیامده است. اکنون به‌صورت تفصیل، موضع‌گیری دین در برابر سنت‌های پیشین و به‌طور خاص، «شب یلدا یا چله» مورد بررسی قرار می‌گیرد.
الف) دیدگاه اسلام در مورد سنت‌های غیر اسلامی
دیدگاه اسلام در مورد سنت‌ها و فرهنگ‌های بومی هر منطقه و برگزاری آیین‌های کهن در بین مردم، به سه دسته تقسیم می‌شود.
1. سنت‌های موافق
 دسته اول سنت‌هایی که اسلام با آن‌ها موافقت نموده است؛ این سنت‌ها به دلیل خیروبرکت فراوانی که در آن‌ها بوده، با آموزه‌های دینی مطابق نموده، لذا مورد تأیید اسلام قرارگرفته است. صله‌رحم و غبار رویی و نظافت منزل در عید نوروز که ازجمله سنت‌های ایرانیان باستان بوده نمونه‌ای از این موارد است.
2. سنت‌های مخالف
دسته دیگر شامل سنت‌هایی می‌شود که اسلام با آن‌ها مبارزه و مخالفت نموده است. هر سنتی که باعث ایجاد فحشا و منکر گردیده و ضرر و زیان فردی یا اجتماعی را به همراه داشته باشد، از منظر آموزه‌های دینی مردود است. زنده‌به‌گور کردن دختران که از سنت‌های اعراب جاهلی بوده از این دسته است.
3. سنت‌های ممتنع
دسته سوم از سنت‌ها، اموری است که در برخی قبیله‌ها یا مناطق جغرافیایی وجود داشته، اما به دلیل اینکه با آموزه‌های دینی مخالفتی نداشته و مصلحت چندانی هم در آن نبوده، اسلام نسبت به آن‌ها سکوت نموده است یعنی نه آن‌ها را تأیید کرده و نه در آموزه‌های دینی با آن‌ها مخالفتی صورت گرفته است. آیین و مراسم‌های ازدواج و رحلت در بسیاری از قبایل جزو این دسته‌اند.
ب) نظر اسلام درباره «شب یلدا»
نظر اسلام درباره آیین «شب یلدا» یا «شب چله»، دیدگاه سوم است یعنی نسبت به اصل برگزاری مراسم «شب یلدا» در آموزه‌های دینی، مطلبی بیان‌نشده است، اما نسبت به برخی سنت‌های حسنه مانند صله ارحام و احوال‌پرسی از همسایگان و دوستان که در این شب انجام می‌شود، دیدگاه اسلام مثبت است، اما نظر اسلام درباره برخی سنت‌های مذموم مانند اسراف در پوشاک یا خوراک، چشم هم‌چشمی و غیبت افراد که ممکن است در دورهمی شب یلدا انجام شود، منفی است.
مؤمن به بهانه این شب می‌تواند بسیاری از سنت‌های شایسته را احیا نماید و انجام دهد، در روایتی از امیر مؤمنان علیه‌السلام آمده است «الْمُؤْمِنُ‏ کَیِّسٌ‏ عَاقِلٌ؛ (1) مؤمن، زیرک و عاقل است» یعنی از هر فرصتی برای پیشرفت مادی و معنوی خود و دیگران استفاده می‌نماید. به‌عنوان نمونه دیگر در روایتی از امام صادق علیه‌السلام آمده است: «الشِّتَاءُ رَبِیعُ‏ الْمُؤْمِنِ‏ یَطُولُ فِیهِ لَیْلُهُ فَیَسْتَعِینُ بِهِ عَلَى قِیَامِهِ وَ یَقْصُرُ فِیهِ نَهَارُهُ فَیَسْتَعِینُ بِهِ عَلَى صِیَامِهِ؛ (2) زمستان، بهار مؤمن است بنده مؤمن از شب‌های طولانی آن برای عبادت و شب‌زنده‌داری بهره می‌برد و روزهای آن به دلیل کوتاهی، روزه‌داری می‌کند»؛ بنده مؤمن می‌توان با زیرکی و ظرافت، در شب یلدا هم خود به عبادت خدای متعال بپردازد و هم دیگران را به عبادت و شب‌زنده‌داری تشویق نماید و از این فرصت برای احیای این سنت حسنه بهره گیرد.
نتیجه:
آنچه از بررسی مجموعه آموزه‌های دینی در رابطه باسنت ها و آیین‌های کهن به دست می‌آید این است که دیدگاه اسلام نسبت به موارد مختلف، متفاوت بوده و به‌طور کلی به مبارزه با همه سنت‌های محلی نپرداخته است بلکه نوع تعامل اسلام بافرهنگ‌ها و آیین‌های کهن، به‌درستی یا نادرستی محتوای آن‌ها بستگی داشته است. در مورد «شب یلدا»، به‌طور خاص در آموزه‌های دینی روایتی یافت نشد؛ اما می‌توان گفت هر عمل  نیک و پسندیده‌ای که در این شب انجام می‌گیرد مورد تأیید اسلام بوده و هر عمل مخالف عقل و منطق که باکرامت انسانی منافات دارد را مردود می‌داند.
کلیدواژه:
شب یلدا، شب چله، سنت‌های کهن، آیین‌های کهن.
پی‌نوشت‌ها:
1. لیثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، محقق/مصحح: حسنى بیرجندى، حسین‏، قم، دارالحدیث‏، چاپ اول، 1376 ش، ص 30.
2. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، الامالی، تهران، کتابچى‏، چاپ ششم، 1376 ش، ص 237.

صفحه‌ها