حديث

ماه رجب ازجمله ایامی است که ائمه اطهار علیهم‌السلام در خصوص فضیلت آن و اعمالی که در این ماه از ثواب خاصی دارند، مطالبی را بیان نمودند.

پرسش:
اعمال و فضیلت‌های ماه رجب چیست؟ چه مناسبت‌هایی در این ماه قرار دارد؟
 

پاسخ:
مقدمه:
خداوند متعال برای برخی از ایام فضیلت خاصی قرار داده است؛ ماه رجب ازجمله ایامی است که ائمه اطهار علیهم‌السلام در خصوص فضیلت آن و اعمالی که در این ماه از ثواب خاصی دارند، مطالبی را بیان نمودند که به گوشه‌ای از این روایات اشاره می‌گردد:
فضیلت ماه رجب
جایگاه خاص ماه رجب در میان ماهه‌ای دیگر به‌اندازه است که در روایتی پیامبر اکرم (ص) فرمود:
آگاه باشید که رجب ماه خداست و آن ماه بسیار بزرگی است. این ماه «اصم» نامیده شد؛ بدان سبب که هیچ ماهی در فضیلت و حرمت در نزد خدا با او برابری نمی‌کند. (1)
پیغمبر اکرم (صلی‌الله علیه وآله) ماه رجب را «ماه اَصَبّ» نامیده است، زیرا رحمت خدا در این ماه بر امّت فرومی‌ریزد. (2)
از ابن عباس نقل است که: هرگاه ماه رجب می‌آمد، رسول خدا (ص) مسلمانان را دور خود جمع می‌کرد و میان آن‌ها می‌ایستاد. آنگاه خطبه می‌خواند، حمد و ثنای الهی را به‌جای می‌آورد و صلوات بر انبیای گذشته می‌فرستاد و می‌فرمود: ای مسلمانان، ماه بسیار بزرگ و بابرکتی بر شما سایه انداخته است ـ یعنی ماه رجب ـ و آن ماهی است که در آن، رحمت خدا بر کسی که خدا را عبادت کند، فرومی‌ریزد؛ بدان شرط که مشرک و بدعت گزار نباشد. آگاه باشید که در ماه رجب، شبی است که هر که خواب را در آن، بر خود حرام کند و به عبادت خدا بپردازد، خدا بدنش را بر آتش حرام می‌کند و هفتاد هزار ملک با او مصافحه می‌کنند و برایش تا رجب بعد آمرزش می‌طلبد. (3)
اینکه آن شب نامعلوم که در ذیل خبر ذکر شد، چه شبی است، علما با استفاده از اخبار دیگر، چهار احتمال داده‌اند: احتمال دارد مراد، شب اول ماه رجب باشد و یا شب جمعه اول رجب که به لیلة الرغائب موسوم است. نیز احتمال دارد مراد، نیمه رجب و یا بیست و هفتم رجب باشد. (4)
ثواب فراوان اعمال در ماه رجب
خداوند متعال در ماه رجب ثواب‌های زیادی را برای اعمال قرار داده است؛ در روایتی پيامبر گرامى می‌فرماید: خداى متعال، در آسمان هفتم، فرشته‌ای به نام «داعى» قرار داده است. هرگاه ماه رجب فرارسد، آن فرشته دعوت‌کننده، هر شب تا به صبح گويد: خوشا به حال كسانى كه به ذكر الهى مشغول‌اند; خوشا به حال كسانى كه با ميل و رغبت تمام، رو به‌سوی درگاه خدا آرند؛ و خداوند می‌فرماید: من هم‌نشین كسى هستم كه با من هم‌نشین باشد و مطيع كسى هستم كه فرمان مرا ببرد و آمرزنده‌ام كسى را كه از من طلب آمرزش كند. اين ماه رجب ماه من، بنده هم بنده من و رحمت هم از آن‌ من است; هركس مرا در اين ماه بخواند، پاسخ مثبت دهم; و هركس از من چيزى بخواهد، به او عطا كنم; و هركس از من هدايت جويد، هدايتش كنم. (5)
در این روایت خداوند علاوه بر اعطای ثواب‌های فراوان به ‌جایگاه عابدان و ذاکران و دعاکنندگان در ماه رجب اشاره می‌نماید.
فضیلت صدقه در ماه رجب
 و از حضرت امیر مؤمنان علی (ع) نقل است که:
هر کس در ماه رجب صدقه بدهد، خداوند روز قیامت در بهشت او را به ثوابی گرامی می‌دارد که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به خاطر بشری خطور نکرده است. (6)
فضیلت روزه در ماه رجب
 شفاعت در قیامت و روزه ماه رجب
از امام رضا (ع) نیز روایت‌شده است:
هر که به اشتیاق ثواب، روز اول ماه رجب را روزه بدارد، خدای عزوجل، بهشت را بر او واجب گرداند؛ هر که روز وسط رجب را روزه بدارد، می‌تواند دو قبیله (پرجمعیت) مانند ربیعه و مضر را شفاعت کند؛ و هر که روز آخرش را روزه بدارد، خدای عزوجل او را از پادشاهان بهشت گرداند و شفاعتش را درباره پدر، مادر و هم بستگان و آشنایان و همسایگان بپذیرد، گرچه در میان آن‌ها مستحقان دوزخ باشند. (7)
دفع عذاب قبر و روزه ماه رجب
در روایتی از پیامبر گرامی اسلام از زبان شخصی به نام ثوبان این‌چنین آمده است که: با رسول خدا (ص) در قبرستان بودیم. حضرت ایستاد و گذشت و دوباره ایستاد. عرض کردم: یا رسول‌الله، چرا این‌گونه رفتار می‌کنید؟ پس آن حضرت گریه شدیدی کرد، ما هم گریه کردیم. آنگاه فرمود: ای ثوبان، صدای ناله اهل عذاب را شنیدم. بر آن‌ها رحم کردم، دعا کردم و خداوند عذاب آن‌ها را تخفیف داد. سپس فرمود: ای ثوبان! اگر کسانی از اهل این قبرستان که در عذاب‌اند، یک روز از ماه رجب را روزه گرفته بودند و یک‌شب را تا صبح قیام می‌کردند و به عبادت می‌پرداختند، در قبرها معذب نمی‌شدند. (8)
دفع سکرات موت و عذاب قبر و هول قیامت با روزه ماه رجب
شخصی به نام سالم نامی که از صحابه حضرت صادق (ع) بود، می‌گوید: چند روزی از ماه رجب باقی‌مانده بود که خدمت آن حضرت مشرف شدم. فرمود: ای سالم، آیا چیزی از این ماه را روزه گرفته‌ای؟ عرض کردم: خیر. فرمود: آن‌قدر ثواب از تو فوت‌شده که مقدار آن را تنها خدا می‌داند! سپس فرمود: همانا رجب، ماهی است که خداوند او را فضیلت داده و بسیار احترام کرده و کرامت آن را برای روزه‌داران واجب ساخته است. سالم گوید: عرض کردم: یا بن رسول‌الله، اگرچند روزی باقی‌مانده از این ماه راه روزه بدارم، به مقداری از ثواب‌های آن می‌رسم؟ فرمود: ای سالم! هر که یک روز از آخر این ماه را روزه بدارد، خدا ایمن می‌گرداند او را از سختی سکرات مرگ و هول قیامت و عذاب قبر (9)
نماز سلمان در ماه رجب:
رسول خدا (ص) فرمود: ای سلمان، هر مرد و زن مؤمن که در ماه رجب سی رکعت نماز بخواند و در هر رکعت پس از حمد سه مرتبه «قل هو الله احد» و سه مرتبه سوره «قل یا ایّها الکافرون» را قرائت کند، خداوند هر گناهی را که در پیری و جوانی کرده است، از نامه عمل او محو می‌کند و ثواب کسی را که در تمام آن ماه، روزه گرفته باشد، به او عطا می‌کند و تا سال آینده نام او را از نماز گزارندگان می‌نویسد و در هرروز از آن ماه، ثواب شهیدی از شهدای بدر برای او باشد و خداوند میان او و آتش فاصله انداخته و به عدد هر رکعت، ثواب هزارهزار رکعت در نامه عمل او می‌نویسد و او از پل صراط به‌سلامت رد می‌شود؛ و طریقه نماز این است که: ده رکعت روز اول، ده رکعت روز نیمه و ده رکعت در روز آخر ماه رجب به‌جا آورد، هر دو رکعت به یک سلام و بعد از هر دو رکعت، دست‌ها را به آسمان بلند و چنین دعا کند: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ‏ وَحْدَهُ‏ لا شَرِيكَ لَهُ‏- لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ‏ وَ هُوَ حَيٌّ لَا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ اللَّهُمَّ لَا مَانِعَ لِمَا أَعْطَيْتَ وَ لَا مُعْطِيَ‏ لِمَا مَنَعْتَ‏ وَ لَا يَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْكَ الْجَد. (10)
اعمال مشترک این ماه
تعداد این اعمالی که مخصوص روز معینی نیست، بلکه در تمام ماه انجام می‌شود، زیاد است ازجمله:
در تمام ماه رجب، این دعا را بخواند: یا مَنْ یَمْلِکُ حَوآئِجَ السّآئِلینَ، ویَعْلَمُ ضَمیرَ الصّامِتینَ، لِکُلِّ مَسْئَلَه؛ ای که مالک حاجات خواستارانی و ای‌ که نهاد خاموشان دانی برای هر خواسته‌ای، مِنْکَ سَمْعٌ حاضِرٌ وَجَوابٌ عَتیدٌ. اللّهُمَّ وَمَواعیدُکَ الصّادِقَهُ واَیادیکَ الفاضِلَهُ؛ از جانب تو گوشی شنوا و پاسخی آماده است خدایا به‌حق وعده‌های راستت و نعمت‌های بسیار، وَ رَحْمَتُکَ الواسِعَهُ فَاَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّد وَآلِ محمد؛ و رحمت وسیعت از تو خواهم که درود فرستی بر محمّد و آل محمد، واَنْ تَقْضِیَ حَوائِجی لِلدُّنْیا وَالاْخِرَهِ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْء قَدیرٌ؛ و حوایج دنیا و آخرتم را برآوری که به‌راستی تو بر هر چیز توانایی. (11)
همچنین رسول خدا (ص) فرموده‌اند: هر کس در ماه رجب ۱۰۰ مرتبه بگوید «أَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذِی لا إلهَ إِلاّ هُوَ، وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و در پایان صدقه‌ای بدهد، خداوند کارش را به رحمت و مغفرت پایان دهد و هر کس ۴۰۰ مرتبه آن را بگوید فضیلت شهیدان را دارد. (12)
همچنین ایشان فرمودند: کسی که در ماه رجب هزار مرتبه «لا اِلهَ اِلاَّ اللّه» بگوید، خداوند برای او حسنات فراوانی می‌نویسد. (13)
در روایتی آمده است: «هر کس در ماه رجب، در وقت صبح، ۷۰ مرتبه و شبانگاه نیز ۷۰ مرتبه بگوید اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَ أَتُوبُ اِلَیْهِ و پس‌ازآن، دست‌ها را بلند کند و بگوید أَللّهُمَّ اغْفِرْ لی وَ تُبْ عَلَیَّ اگر در همان ماه رجب بمیرد، خداوند از او راضی خواهد بود…». (14)
«سیّد بن طاووس» در «اقبال» فضیلت فراوانی برای خواندن سوره «قل هو الله احد» در ماه رجب نقل کرده است. ازجمله از رسول خدا (ص) روایت کرده است که هر کس با نیت پاک در ماه رجب، ۱۰ هزار مرتبه سوره «قل هو الله احد» را بخواند، وارد عرصه قیامت شود درحالی‌که از گناه پاک باشد مانند روزی که از مادر متولدشده است و ۷۰ فرشته به استقبال او می‌آیند و به وی بشارت بهشت را می‌دهند. (15)
همچنین آن حضرت فرمود: هركس  صدبار «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» بخواند، او و فرزندان و خاندان و همسايگانش مبارك و پر خیروبرکت مى‌گردند و هركس آن را در ماه رجب بخواند،  خداوند متعال  دوازده  كاخ آراسته به مرواريد و ياقوت در بهشت براى او بنيان مى‌نهد و یک‌میلیون عمل نيك براى او مى‌نويسد، سپس مى‌گويد: بنده‌ى مرا ببريد و آنچه را كه براى او مهيا كرده‌ام به او نشان دهيد. ده هزار  قهرمان كه كارگزار جايگاه سكناى او در بهشت هستند، مى‌آيند  و در یک‌میلیون كاخ از مرواريد و یک‌میلیون كاخ از ياقوت سرخ را به روى آنان مى‌گشايند، به‌گونه‌اى كه همه‌ى آن كاخ‌ها به مرواريد و ياقوت و پارچه‌هاى زيبا و جواهرآلات آراسته‌شده‌اند  و توصيف‌كنندگان از وصف آن عاجزند و جز خداوند -تبارك و تعالى-از آن اطلاع ندارد. هنگامی‌که شخص آن كاخ‌ها را مى‌بيند، سرگشته مى‌گردد و مى‌گويد: اين براى كدام‌يك از پيامبران است؟ گفته مى‌شود: براى هركس كه «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» خوانده است. (16)
در روایتی از رسول خدا (ص) نقل‌شده است که آن حضرت فرمود: «هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بدارد و چهار رکعت نماز بگزارد (هر دو رکعت با یک سلام) و در رکعت اول ۱۰۰ مرتبه «آیه‌الکرسی» بخواند و در رکعت دوم ۲۰۰ مرتبه «قل هو الله احد»، پیش از مردن جای خود را در بهشت می‌بیند و یا دیگری جای او را ببیند (و برای او توصیف کند). (17)
برخی از ادعیه دیگر هم در منابع ذکرشده که توسط مرحوم محدث قمی در کتاب مفاتیح‌الجنان جمع‌آوری‌شده است. برای بهره‌مندی از این سفره پرفیض الهی می‌توان از این ادعیه بهره برد.
مناسبت‌های ماه رجب
مشروح تقویم و اعمال ماه رجب بنا بر منابع دینی به این شرح است:
روز اول: مطابق بعضی از روایات، روز ولادت امام محمدباقر (ع) در سال ۵۷ هجری
روز سوم: روز شهادت امام علی النقی (ع) در سال ۲۵۴ هجری
روز دهم: روز ولادت امام محمدتقی (ع) طبق بعضی از روایات
روز سیزدهم: روز ولادت امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب (ع) در داخل کعبه؛ ۱۲ سال قبل از بعثت رسول خدا (ص)
روز پانزدهم: مطابق برخی از نقل‌ها، روز وفات حضرت زینب کبری (س) در سال ۶۳ هجری
روز هجدهم: روز وفات جناب ابراهیم، فرزند رسول خدا (ص)
روز بیست و پنجم: روز شهادت امام موسی بن جعفر (ع) در سال ۱۸۳ هجری
روز بیست و ششم: مطابق روایتی، روز وفات حضرت ابوطالب (ع)
روز بیست و هفتم: بعثت پیامبر گرامی اسلام (ص)
نتیجه:
فضایل ماه رجب بسیار است و اعمال زیادی در کتب ادعیه معتبر برای این ماه ذکرشده است، لذا می‌توان با بهره بردن از این فرصت، خود را به خداوند نزدیک و از ماه شعبان و ماه رمضان بهره بیشتری کسب نمود.

پی‌نوشت‌ها:
1.    ابن‌بابویه، محمد بن على. الأمالي ( للصدوق)، كتابچى‏، تهران، ص 534
2.    ابن‌بابویه، محمد بن على‏، عيون أخبار الرضا علیه‌السلام، نشر جهان‏، تهران‏، ج‏2، ص 71
3.    مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی بحار الأنوار (ط - بيروت)، دار إحياء التراث العربي‏، ج‏94، بيروت‏، ص 47.
4.    برگرفته از: سید محمود طاهری، ماه عجب (فضیلت ماه رجب)مجله  موعود  مرداد 1385، شماره 66 .
5.    ابن طاووس، على بن موسى‏، إقبال الأعمال (ط - القديمة، دار الكتب الإسلاميه‏، تهران‏)، ج‏2، ص: 628.
6.    ابن‌بابویه، محمد بن على. الأمالي ( للصدوق)، كتابچى‏، تهران، ص 542
7.    فضائل الأشهر الثلاثة، ابن‌بابویه، محمد بن على‏، کتاب‌فروشی داورى‏، قم، ص: 18
8.    ابن‌بابویه، محمد بن على. الأمالي ( للصدوق)، كتابچى‏، تهران، ص 10.
9.    مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی بحار الأنوار (ط - بيروت)، دار إحياء التراث العربي‏، ج‏94، بيروت‏، ص 47
10.    طوسى، محمد بن الحسن‏، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، مؤسسة فقه الشيعة، بیروت، ج‏2، ص: 818
11.    همان، ص 801
12.    ابن طاووس، على بن موسى‏، إقبال الأعمال (ط - القديمة، دار الكتب الإسلاميه‏، تهران‏)، ج‏2، ص: 648.
13.    همان، ص: 629.
14.    عمان، ص 648.
15.    همان.
16.    همان.
17.    همان، ص 637.
 

تنها اشکال این حدیث، ضعف سندی آن است و دلیلی بر جعلی بودن آن وجود ندارد.

پرسش:

آیا لیلة الرغائب (شب آرزوها) و نماز آن و احاديث در فيضيلت آن از لحاظ سند معتبر است؟ 

پاسخ:

مقدمه

ماه رجب از ماه هاى بسيار پرفضيلت است، از روایات متعدد که معصومان علیهم السلام درباره ماه رجب بیان کرده‌اند، می توان به اهمیت بالای آن پی برد. در روایتی که منسوب به پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله است، اولین شب جمعه ماه رجب را «لیلة الرغائب» نامند. بر اساس این روایت، یکی از اعمال این شب نیز «نماز لیلة الرغائب» است. بین محدثان و عالمان شیعه و سنی نظرات متفاوتی در اعتبار این روایت وجود دارد؛ برخی این روایت را جعلی دانسته و درنتیجه نماز ذکرشده را هم بدعت می‌دانند و برخی روایت موردنظر را از جهت سند ضعیف دانسته، درعین‌حال خواندن «نماز لیلة الرغائب» را نیز جایز می‌دانند. از سوی دیگر متأسفانه در سال‌های اخیر، بنابر یک اعتقاد اشتباه، «لیلة الرغائب» را به معنای «شب آرزوها» نام‌گذاری کرده‌اند. در ادامه به‌صورت مفصل به تبیین و توضیح مطالب بیان‌شده در مقدمه پرداخته می‌شود.

الف) متن حدیث

حدیث لیلة الرغائب به نقل از «انس بن مالک» بیان‌شده است؛ وی می‌گوید: پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله فرمود: رجب ماه خدا و شعبان ماه من و رمضان ماه امت من است.

سپس رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله فضیلت‌های این ماه را چنین برشمرد است:

هر کس همه این ماه را روزه بدارد سه چیز برای او بر خداوند لازم می‌گردد: همه گناهان گذشته‌اش را می‌آمرزد، در باقی‌مانده عمر او را از گناه حفظ می‌کند و برای او امانی از تشنگی در روز ترس بزرگ (قیامت) هست.

شخص ناتوانی برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا، من قادر بر روزه گرفتن تمام این ماه نیستم؛ حضرت فرمود: روز اول، وسط و آخر را روزه بگیرد چون خداوند کار نیک را ده برابر می‌کند؛ اما از نخستین شب جمعه این ماه غفلت نکنید، که فرشتگان آن را «لیلة الرغائب» نامند.

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در ادامه سخن خویش فضائل این شب را نیز چنین بیان می‌فرمایند: در این زمان فرشته‌ای در آسمان‌ها و زمین نباشد مگر آنکه در اطراف کعبه جمع شوند و خدا بر آنان وارد شود و گوید: «ای فرشتگان من، هر چه می‌خواهید از من درخواست کنید» آنان می‌گویند: پروردگارا حاجت ما این است که روزه دارای ماه رجب را بیامرزی. خدای عزوجل می‌فرماید: آن را آمرزیدم.

سپس رسول خدا صلی‌الله علیه و آله علاوه بر «لیلة الرغائب» نمازی را برای این شب سفارش می‌کند که در کتاب‌های حدیثی شیعه و سنی به «صلاة الرغائب» مشهور است. حضرت فرمودند: هر کس نخستین پنجشنبه ماه رجب را روزه بگیرد و مابین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز دورکعتی بخواند به این صورت که در هر رکعت یک‌مرتبه «سوره حمد» و سه مرتبه «سوره انا انزلناه» و دوازده مرتبه «سوره قل هوالله احد» بخواند و بعد از نماز، هفتاد مرتبه «صلوات» فرستاده و سپس به سجده رود و هفتاد مرتبه بگوید: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ» سپس بعد از سجده، هفتاد مرتبه بگوید: «رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيُّ الْأَعْظَمُ» دوباره به سجده رود و هفتاد مرتبه بگوید: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ» و در همان سجده از خدا حاجت خود را طلب کند، حاجتش برآورده می‌شود.

حضرت در ادامه فضائل بسیاری مانند: بخشش تمام گناهان، شفاعت از هفتاد نفر و... برای کسی که این نماز را بخواند، بیان می‌کند؛ این نماز در شب اول قبر با نیکوترین صورت و روی گشاده و زبان فصیح به آن شخص بشارت می‌دهد و مونس او در قیامت می‌شود. (1)

ب) منابع این روایت و موافقین «صلاة لیلة الرغائب»

در بین منابع شیعه، قدیمی‌ترین کتابی که به بیان فضیلت اولین شب جمعه ماه رجب و اعمال آن پرداخته، کتاب «مفید العلوم و مبید العموم» منتسب به شخصی به نام «محمد بن عباس خوارزمی» است که این روایت را بدون سند و منبع نقل کرده است (2) و سپس سید بن طاووس در کتاب «اقبال الاعمال» (3) بدون ذکر سند و پس از وی ابن باقی در کتاب «اختیار المصباح الکبیر» نیز روایت را بدون ذکر سند آورده است. (4) سپس علامه حلی در اجازه کبیرش به بنی زهره با ذکر سند خود تا روایت، به نقل آن پرداخته (5) و در کتاب منهاج الصلاح، آداب نماز لیلة الرغائب را از قول جابر بن یزید جعفی آورده است. (6) همچنین در قرن‌ها بعدی عالمان و محدثانی مانند کفعمی، شیخ حر عاملی، شیخ عباس قمی و... این روایت را ذکر کرده‌اند. (7)

ظاهراً در بین اهل سنت نیز قدیمی‌ترین منبعی که این روایت را ذکر کرده، کتاب «احیا علوم الدین» در قرن پنج هجری قمری است؛ غزالی بعد از ذکر روایت می‌گوید: «در نظر من این نماز مستحب است، چراکه در طول سال‌ها تکرار شده ... و مردم سرزمین قدس بر آن مواظبت کرده‌اند و به همین خاطر ترجیح دادم آن را بازگو کنم. (8)

ج) مخالفین با «صلاة لیلة الرغائب»

در مقابل افرادی که این روایت را ذکر و توصیه به خواندن «صلاة لیلة الرغائب» کرده‌اند، علما و حدیث پژوهان متعدد دیگر از شیعه و سنی به این روایت خدشه نموده‌اند. برخی از علمای شیعه معتقدند که این نماز از طریق اهل سنت وارد کتاب‌های شیعه شده است. علامه مجلسی در کتاب «زاد المعاد» بعدازاینکه اجمالاً نماز هر شب ماه رجب را بیان می‌کند، می‌نویسد: «بعضی از نمازهای ذکرشده -برای شب‌های ماه رجب- طولانی است و باید بین نماز مغرب و عشا خوانده شود و ناچار بعد از داخل شدن وقت نماز عشا خوانده می‌شود و این خالی از اشکال نیست، به این جهت و به دلیل عامی بودن سند، نماز لیلة الرغائب را در این رساله ذکر نکردم» (9)

مرحوم علامه محمدتقی شوشتری نیز این حدیث را به دلیل اینکه اهل سنت آن را نقل کرده‌اند، غیر معتبر و غیرقابل‌اعتماد می‌داند. (10)

آیت‌الله فاضل لنکرانی در جواب سؤال از مستحب بودن «نماز لیلة الرغائب» در اولین شب جمعه از ماه رجب و روزه روز پنج‌شنبه قبل از آن می‌گوید: «فضیلت لیلة الرغائب و روزه روز پنج‌شنبه قبل از آن را، علامه مجلسی در اجازه علامه به بنی زهره و از کتاب اقبال روایت کرده است که در اعتبار هر دو روایت تأمل و اشکال است و لذا حکم به استحباب نماز لیلة الرغائب و روزه روز قبل از آن مشکل است». (11)

در میان محدثان و علمای اهل سنت نیز برخی این حدیث را نپذیرفته‌اند به‌عنوان‌مثال: «ابن اجوزی» بعد از نقل حدیث با متنی شبیه آنچه سید بن طاووس نقل کرده است، می‌گوید: «این حدیث به نام رسول خدا صلی‌الله علیه و آله جعل‌ شده است و ابن جهیم متهم به این جعل است که او را درغگو می‌دانند» ایشان در ادامه می‌گوید: «واضع این حدیث از بدعت‌گذاران است». (12) همچنین ابن اثیر از دیگر علمای اهل سنت است که این حدیث را جعلی می‌داند (13) ابن حجر هم سند حدیث را ضعیف می‌داند (14)

«نووی» در شرح صحیح مسلم می‌نویسد: نماز لیلة الرغائب بدعت و نتیجه آن، گمراهی و جهالت است و در آن امور غیرمشروع و ناپسند روشن و واضحی است. (15)

د) وجه جمع بین دو نظریه

بنابراین تعابیر بیان‌شده از عالمان و محدثان شیعه و سنی به سه دسته کلی تقسیم می‌شود: 1. برخی، این حدیث را پذیرفته و حکم به جواز و استحباب خواندن این نماز داده‌اند. 2- عده‌ای این حدیث را جعلی دانسته و قائل به بدعت «صلاة لیلة الرغائب» شده‌اند. 3. برخی دیگر این حدیث را نامعتبر دانسته اما عمل کردن به آن را نیز به‌قصد رجاء جایز می‌دانند.

به نظر می‌رسد از مجموعه سخنان چنین بتوان برداشت کرد که تنها اشکال این حدیث، ضعف سندی آن است و دلیلی بر جعلی بودن آن وجود ندارد. به‌عبارت‌دیگر هرچند از جهت سند ضعیف است اما ضعف سند دلیل بر جعلی بودن و کذب نیست بلکه باید گفت صحت روایت یادشده ثابت نشده است. درنتیجه بر اساس «ادله تسامح در سنن» تا زمانی که یقین به بطلان آن روایات مستحبه نباشد، می‌توانیم به محتوای آن عمل کنیم. «ادله تسامح در سنن» عنوانی است برای مجموعه روایاتی که می‌گویند هر عبادت مستحبی که از پیامبر صلی‌الله علیه و آله و ائمه علیهم‌السلام واردشده است، اگر کسی به آن عمل کند امید است به ثواب‌های وعده داده‌شده بر آن عبادت برسد؛ بنابراین می‌توان گفت که این نماز را باید به‌قصد رجا و امید به ثواب و پاداش وعده داده‌شده در روایت به‌جا آورد.

ه) معنای واژه رغائب

یکی از کلمات کلیدی در فهم این حدیث، معنای واژه «رغائب» است. در میان عوام و برخی خواص مشهور است که «رغائب» به معنای آرزوهاست. به همین دلیل در سال‌های اخیر، بین مردم «لیلة الرغائب» به شب آرزوها شهرت یافته است. وجود رسانه‌ها نیز در ترویج این نظر تأثیر زیادی داشته است به‌گونه‌ای که دیگر عموم مردم، شب جمعه نخست ماه رجب را به شب آرزوها می‌شناسند. البته در توضیح شب آرزوها نیز بیشتر به بیان درخواست‌های دینی از خداوند اشاره می‌شود که در حقیقت، این نوع درخواست، همان دعا است نه آرزو.

یکی از مسائلی که در آسیب‌شناسی ترجمه متون آیات و روایات به فارسی باید موردتوجه قرار بگیرد، آسیب «فارسی زدگی» است. در زبان فارسی، کلمات متعددی وجود دارد که از عربی به این زبان راه‌یافته‌اند، این واژه‌ها بعد از ورود به زبان فارسی معنای جدید یافته‌اند، اما برخی از افراد با شنیدن آن کلمه در زبان فارسی، فوراً معنای متداول فارسی را به‌جای معنای اصلی واژه قرار می‌دهند و همین سبب فهم ناصحیح از معنای آیه یا روایت می‌شود. به نظر می‌رسد در معنای واژه «رَغائب» نیز چنین اشتباهی صورت گرفته است. در کتاب‌های لغت، «رَغائب» به معنای آرزو معنا نشده است بلکه به عطا و بخشش فراوان و بزرگ (16) و یا اموال نفیس و ارزشمند که مطلوب همه است و همگان به آن تمایل دارند (17) و یا به معنای عطای بسیار به جهت مطلوبیت و یا به جهت زیادی و وسعت آن است «رغیبه» گفته می‌شود (18) و جمع آن َرغائب است. گاه به معنای ثواب عظیم نیز به کار می‌رود (19) و لیلة الرغائب را نیز به این جهت چنین نامیده‌اند که در این شب خداوند به هر آن‌که بخواهد، بسیار عطا نماید. (20) به‌عبارت‌دیگر «رَغائب» به معنای ثواب مورد رغبت و امید است. (21)

طریحی می‌گوید: نماز رغائب یعنی نمازی که برای آن ثواب زیادی امید می‌رود و آن نمازی است که در نخستین جمعه ماه رجب به جار آورده می‌شود (22)

ابن اثیر نیز می‌گوید این‌که گفته‌شده است دو رکعت نماز نافله صبح را از دست نده که در آن رغائب است، منظور از رغائب، ثواب عظیم است. (23)

این معنا از رغائب در روایات متعدد دیگر نیز به چشم می‌خورد، به‌عنوان‌مثال امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: لَمَّا أَظْهَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَضْلَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ كَانَ الْمُنَافِقُونَ يَتَخَافَتُونَ بِذَلِكَ وَ يَسْتُرُونَهُ خَوْفاً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى أَنْ خَطَبَ أَكَابِرُ قُرَيْشٍ فَاطِمَةَ، وَ بَذَلُوا فِي تَزْوِيجِهَا الرَّغَائِبَ، فَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) لَا يُزَوِّجُ أَحَداً مِنْهُمْ حَتَّى خَطَبَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب‏. (24)

ترجمه: هنگامی‌که رسول خدا فضیلت و برتری امیرالمؤمنین را آشکار کرد، منافقان از ترس رسول خدا در خفا و پنهانی درباره آن گفت‌وگو می‌کردند، تا اینکه بزرگان قریش حضرت فاطمه را از رسول خدا خواستگاری کرده و برای ازدواج با ایشان پیشنهاد بخشش رغائب به آن حضرت دادند، اما پیامبر فاطمه را به هیچ‌کدام تزویج نکرد.

همان‌گونه که مشاهده می‌شود، در این روایت، «رَغائب» در مورد مهریه‌های بزرگ و بی‌اندازه به‌کاررفته است.

بنابراین معنای «رَغائب» هیچ ارتباطی با آرزوها ندارد بلکه به بخشش و عطاهای بزرگ و فراوان و همچنین ثواب عظیم و بزرگ اطلاق می‌شود و در هیچ کجا در لغت عرب به معنا آرزو به کار نرفته است.

نتیجه

از مجموعه سخنان مطرح‌شده چنین نتیجه‌گیری می‌شود که «لیلة الرغائب» و اعمالی که برای آن ذکرشده، مخصوصاً «نماز شب رغائب» سند معتبری ندارد. به دلیل این ضعف سند علمای شیعه و اهل سنت درباره آن دو موضع مختلف گرفته‌اند: عده‌ای بر مشروعیت و حتی استحباب این نماز نظر داده‌اند و به انجام آن سفارش کرده‌اند و در مقابل، عده‌ای دیگر از علما به عدم اعتبار و استحباب آن نظر داده‌اند. درصورتی‌که کسی بخواهد به این اعمال بپردازد و نماز مورداشاره را بخواند، می‌تواند به‌قصد رجا این اعمال و عبادات را انجام دهد. از سوی دیگر درباره معنای واژه «رَغائب» از طریق مراجعه به کتاب‌های لغت و روایات به دست آمد که این واژه هیچ ارتباطی به آرزوها ندارد و معنا کردن «لیلة الرغائب» به شب آرزوها نادرست است.

پی‌نوشت‌ها:

  1. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: دار إحياء التراث العربي‏، چاپ دوم، 1404 ق، ج 104، ص 123-126.
  2. خوارزمی، محمد بن عباس، مفید العلوم و مبید الهموم، بیروت: المکتبة العصریة، 1418 ق، ص 171.
  3. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، تهران: دار الكتب الإسلاميه‏، چاپ دوم، 1409 ق، ج‏ ‏2، ص 632.
  4. ابن باقی قرشی، علی بن الحسین، اختیار المصباح الکبیر، قم: مکتبة العلامة المجلسی، 1390 ش، ج 2، ص 229.
  5. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت: دار إحياء التراث العربي‏، چاپ دوم، 1404 ق، ج 95، ص 395.
  6. حلی، حین بن یوسف (علامه حلی)، منهاج الصلاح فی اختصار المصباح، قم: اتشارات علامه مجلسی، 1420 ق، ص 457.
  7. کفعمی، ابراهیم بن علی، البلد الامین و الدرع الحصین، بیروت: موسسه الاعلمی، 1418 ق، ص 69؛ شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، محقق/مصحح: مؤسسة آل البيت علیهم‌السلام، قم: مؤسسة آل البيت علیهم‌السلام، چاپ اول، 1409 ق، ج 8، ص 98.
  8. غزالی، محمد، احیا علوم الدین، بیروت: دارالکتاب العربی، بی تا، ج 1، ص 203.
  9. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، زاد المعاد، محقق / مصحح: اعلمى، علاءالدين‏، بیروت: موسسة الأعلمي للمطبوعات‏، چاپ اول، 1423 ق، ص 42.
  10. شوشتری، محمدتقی، النجعه فی شرح اللمعه، تهران: کتابفروشی صدوق، 1406 ق، ج ۳، ص 103.
  11. فاضل لنکرانی، جامع المسائل، قم: امیر، 1383 ش، ج ۲، ص ۱۷۲.
  12. ابن جوزی، جمال الدین، الموضوعات، مدینه: المکتبه السلفیه، 1966 م، ج ۲، ص ۱۲۶.
  13. ابن اثیر، مبارک بن محمد، جامع الاصول فی احادیث الرسول، بیروت: دارالفکر، 1420 ق، ج ۶، ص ۱۵۴.
  14.  ابن حجر عسقلانی، جمال الدین احمد بن علی، لسان المیزان، بیروت: موسسة الأعلمي، 1390 ق، ج 4، ص 255.
  15. نووی، محی الدین، شرح صحیح مسلم، بیروت: دارالکتاب العربی، 1407 ق، ج ۸، ص ۲۰.
  16. ابن فارس، أحمد، معجم المقاييس اللغة، محقق/مصحح: عبد السلام محمد هارون، قم: مكتب الاعلام الاسلامي‏، چاپ اول، 1404 ق، ج 2، ص 416.
  17. زمخشرى، محمود بن عمر أساس البلاغة، بیروت: دار صادر، چاپ اول، 1979 م، ص 239.
  18. ابن منظور، محمد بن مكرم‏، لسان العرب‏، محقق/مصحح: جمال الدين میر داماد‏، بیروت: دارالفكر للطباعة و النشر و التوزيع-دار صادر، چاپ سوم، 1414 ق، ج 1، ص 422.
  19. ابن ابی شامه، عبدالرحمن بن اسماعیل، الباعث علی انکار البدع و الحوادث، مکه: مکتبة النهض الحدیثة، 1401، ج 1، ص 42.
  20. حقى بروسوى اسماعيل، تفسير روح البيان، بیروت: دارالفكر، بی تا، ج 5، ص 520.
  21. مدنی، سید علی خان، الطراز الاول، مشهد: موسسة آل البیت علیهم السلام، 1384 ش، ج 2، ص 71-72.
  22. طریحی، فخرالدین، مجع البحرین، تهران: مرتضوی، 1375 ش، ج 2، ص 72.
  23. ابن اثير مبارك بن محمد، النهاية في غريب الحديث و الأثر، محقق: طناحى محمود محمد، قم: موسسه مطبوعاتي اسماعيليان‏، چاپ چهارم، 1367 ش، ج‏2، ص 238.
  24. خصيبى، حسين بن حمدان‏، الهداية الكبرى‏، بیروت: البلاغ‏، 1419 ق، ص 112.

برای شنیدن پادکست لیله الرغائب به لینک ذیل مراجعه فرمایید:
https://mmps.ir/sJDat

آیات متعددی در روایات به فاطمه(س) تفسیر یا تأویل شده است. در روایات نیز فضایل بی‌شماری برای آن حضرت از رسول خدا(ص)‌ و ائمه اطهار(ع) نقل شده است.

پرسش:

در قرآن و روایات چه فضائلی برای حضرت زهرا بیان شده است؟ لطفا منابعی را برای مطالعه معرفی نمایید.

پاسخ:
آیات متعددی در روایات به فاطمه(س) تفسیر یا تأویل شده است. در روایات نیز فضایل بی‌شماری برای آن حضرت از رسول خدا(ص)‌ و ائمه اطهار(ع) نقل شده است که در این نوشتار تنها به برخی از آنها اشاره می‌شود.
این نکته شایان ذکر است که برخی از فضایل، اختصاصی و مخصوص آن حضرت است و برخی از آنها میان اصحاب کساء یا اهل بیت(ع) مشترک است. با توجه به اینکه حضرت زهرا(س) یکی از اصحاب کساء و اهل بیت(ع) بود، همه فضایلی که برای ایشان بیان شده، شامل حضرت فاطمه(س) نیز می‌شود.
گفته شده فضایل فاطمه زهرا قابل شمارش نیست و کسی آنها را انکار نکرده مگر آنکه خداوند او را رسوا کرده است. (۱) به گفته ابن حجر عسقلانی از علمای برجسته اهل سنت، فضایل حضرت فاطمه(س) جداً فراوان است.(۲)
اسامی و القاب متعددی که برای حضرت زهرا(س) بیان شده، نیز‌ هر یک دلالت بر فضیلتی از فضایل ایشان دارد؛ مانند فاطمه که براساس روایات به جهت بریده شدن آن حضرت و شیعیانش از آتش جهنم یا بازداشته شدن از بدی‌ها و زشتی‌ها به این اسم نامگذاری شده است.(۳) درباره نامگذاری آن حضرت به زهراء نیز در روایات آمده است که به این جهت بود که خداوند او را از نور عظمت خود خلق کرد یا به این جهت بود که هنگامی که در محراب عبادت می‌ایستاد نورش برای اهل آسمان می‌درخشید.(۴)
در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است «لِفَاطِمَةَ ع تِسْعَةُ أَسْمَاءٍ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاطِمَةُ وَ الصِّدِّيقَةُ وَ الْمُبَارَكَةُ وَ الطَّاهِرَةُ وَ الزَّكِيَّةُ وَ الرَّاضِيَةُ وَ الْمَرْضِيَّةُ وَ الْمُحَدَّثَةُ وَ الزَّهْرَاء؛ فاطمه(س) نزد خداوند متعال ده اسم دارد: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه، زهراء».(۵)
فضایل اختصاصی:
برخی از فضایل اختصاصی حضرت فاطمه زهرا(سلام علیها) بدین قرار است:
۱. برترین بانوی عالم: براساس دیدگاه شیعه و روایات شیعی، فاطمه(سلام علیها) برترین بانو و سرور زنان دو عالم است.(۶)
در روایتی از امام صادق(ع) سؤال شد آیا فاطمه(س) سرور زنان زمان خود بود؟ حضرت فرمود: «... ذَاكَ لِمَرْيَمَ كَانَتْ سَيِّدَةَ نِسَاءِ عَالَمِهَا وَ فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ‏ مِنَ‏ الْأَوَّلِينَ‏ وَ الْآخِرِينَ؛ مریم سرور زنان زمان خود بود و فاطمه سرور زنان عالم از اول تا آخر است»‏.(۷)
در منابع روایی اهل سنت نیز فاطمه(س) «سيّدة نساء أهل الجنّة»، «سَيِّدَةَ نِسَاءِ المُؤْمِنِينَ» و «سَيِّدَةَ نِسَاءِ هَذِهِ الأُمَّةِ» خوانده شده است.(۸) حاکم نیشابوری، روایاتی با عبارت «سيدة نساء العالمين‏» را نقل کرده و برخی از آنها را صحیح شمرده است.(۹)
۲. خشنودی و خشم فاطمه، خشنودی و خشم خدا: براساس برخی روایات نبوی، خداوند به خشنودی فاطمه(س)، خشنود و به خشم او خشمگین می‌شود. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «يَا فَاطِمَةُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيَغْضَبُ لِغَضَبِكِ وَ يَرْضَى لِرِضَاك‏؛ ای فاطمه! همانا خداوند متعال به غضب تو غضبناک می‌شود و به رضایت و خشنودیت، خشنود می‌شود». (۱۰)
۳. پاره تن پیامبر(ص): رسول خدا(ص) در حدیث مشهور بضعه فرمود: فاطمه(س) پاره تن من است؛ هر کس او را خشنود کند، مرا خشنود کرده و هر که او را بیازارد و ناراحت کند، مرا آزرده و ناراحت کرده است. این حدیث در منابع شیعی و اهل سنت مانند صحیح بخاری و مسلم نقل شده است. (۱۱)
۴. نخستین شخصی که به بهشت وارد می‌شود: بنابه روایتی از رسول خدا(ص)، فاطمه(س) نخستین کسی است که وارد بهشت می‌شود.(۱۲)
۵. مصداق شب قدر: براساس برخی احادیث، فاطمه شب قدر است؛ هر که او را به صورت کامل بشناسد، شب قدر را درک کرده است. (۱۳) در توجیه تشبیه حضرت به شب قدر، موارد مختلفی بیان شده است. براساس یکی از آنها تشبیه حضرت به شب قدر به جهت ناشناخته بودن شب قدر و حضرت فاطمه(س) است؛‌ همانطور که حقیقت شب قدر برای مردم عادی پنهان و ناشناخته است، مقام و منزلت فاطمه(سلام علیها) نیز ناشناخته است.(۱۴)
۶. دریای بیکران علم: براساس روایتی از امام صادق(ع)، فاطمه(س) همانند امام علی(ع) دریای ژرف علم است.(۱۵) طبق روایات، حضرت فاطمه(س) به همه حوادث گذشته و حال و آینده علم داشت.(۱۶)
۷. تجسم خوبی‌ها: براساس روایت نبوی(ص)، اگر زیبایی و خوبی‌ها به صورت یک شخص مجسم شود، آن شخص فاطمه زهرا(س) خواهد بود؛‌ بلکه فاطمه(س) از آن شخص برتر خواهد بود.(۱۷)
۸. محبوب‌ترین شخص نزد پیامبر اسلام(ص): طبق روایات محبوب‌ترین زن نزد رسول خدا(س) حضرت فاطمه(س) بود.(۱۸)
افزون بر فضایل فوق، در آیه تطهیر، حضرت زهرا(س) به عنوان یکی از اهل بیت پیامبر(ع)، مظهر عصمت و طهارت شمرده شده است. در سوره کوثر، فاطمه(س) کوثر رسالت و ادامه دهنده نسل پیامبر(ص)(۱۹) معرفی شده است. برپایه دیدگاه مفسران شیعه و اهل سنت آیه مباهله در حق اصحاب کساء نازل شده و مراد از «نِساءَنا» در آن فقط حضرت زهرا(س) است(۲۰) که این بر فضیلت و برتری فاطمه(س) نسبت به سایر زنان دلالت دارد.(۲۱) همچنین حضرت زهرا(س)، یکی از مصادیق «کلمات الهی» در آیه « فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْه‏»(۲۲) معرفی شده که توبه حضرت آدم(ع) با توسل به آنها پذیرفته شد.(۲۳)
براساس آیه مودت (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏)، محبت و مودت حضرت زهرا(س) و اهل بیت(ع) به عنوان مزد و پاداش رسالت پیامبر(ص)، واجب معرفی شده است.  طبق روایات، مراد از «قربی» علی، فاطمه و حسنین(ع) هستند.(۲۴) این آیه بر وجوب محبت حضرت فاطمه(س) و اهل بیت پیامبر دلالت دارد.
همچنین حضرت زهرا(س) به همراه اهل بیت(ع)‌ در حدیث ثقلین، هم‌سنگ قرآن، در حدیث سفینه، کشتی نجات و در حدیث امان، امان اهل زمین و مردم معرفی شده است.

عصمت حضرت فاطمه(س):
یکی از فضایل حضرت فاطمه(س)، عصمت و پاکی حضرت از هرگونه گناه و زشتی و خطاست. به گفته علامه مجلسی شیعیان بر عصمت آن حضرت اجماع دارند. (۲۵)
عالمان شیعه برای اثبات عصمت حضرت زهرا(س)،‌ به آیه تطهیر(۲۶) و حدیث بضعه(۲۷) برای اثبات عصمت حضرت زهرا(س) استفاده کرده‌اند.
اثبات عصمت حضرت زهرا(س)، آثار خاصی در پی‌دارد از جمله:
الف: حضرت زهرا(س) با برخورداری از عصمت، دارای برخی از شئون و مقامات پیامبران و ائمه اطهار(ع) همچون حجیت قول، فعل و تقریر، مرجعیت دینی و صلاحیت تفسیر و تبیین دین خواهد بود.
ب: با اثبات عصمت حضرت فاطمه(س)، سیره عملی و موضع‌گیری‌های او در مسائل و موارد مختلف همچون اعتراض به غضب خلافت امام علی(ع) و مصادره فدک، ملاک و معیار تشخیص حق از باطل خواهد بود.
ج: براساس پذیرش عصمت حضرت زهرا(س)، ایشان الگوی کاملی در تمام عرصه‌های زندگی به شمار خواهد آمد.(۲۸)
آنچه گفته شد قطره‌ای از دریای فضایل صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) است و شمارش تمام فضایل آن حضرت از عهده این نوشتار خارج و مثنوی هفتاد من می‌طلبد.

کتاب‌شناسی

فضایل حضرت زهرا(س)، علاوه بر اینکه در منابع روایی شیعه و اهل سنت نقل شده است، کتابهای مستقلی نیز در این باره نگارش و منتشر شده است که برخی از آنها عبارتند از:

مناقب فاطمه الزهراء و ولدها، نوشته طبری امامی

الروضة الزهراء فی مناقب فاطمه الزهراء، نوشته ابوسعید محمدبن احمد(جد ابوالفتوح رازی)

الخصائص الفاطمیة، نوشته باقر بن اسماعیل

الرسالة الباهرة فی تفضیل السیدة فاطمة الزهراء الطاهرة، نوشته سیدابومحمدحسن‌بن طاهر قائنی

الاربعون حدیثا فی فضائل فاطمه الزهراء بروایة اهل‌السنة نوشته نجم‌الدین تهرانی عسکری،

فضائل فاطمة الزهراء از نگاه دیگران نوشته ناصر مکارم شیرازی،‌

پرتویی از اسرار فضائل فاطمه(س) اثر محمدحسین یوسفی،

فاطمه زهرا از نظر روایات اهل‌سنت تألیف محمد واصف

علمای اهل سنت نیز درباره فضائل حضرت فاطمه(س) کتاب‌های مستقلی نگاشته‌اند که برخی از آنها عبارتند از: مناقب فاطمه الزهراء نوشته حاکم نیشابوری، الثغور الباسمة فی فضائل السیدة الفاطمة نوشته جلال‌الدین سیوطی و اتحاف السائل بما لفاطمة من المناقب و الفضائل نوشته محمد بن عبدالله اکراوی قَلقَشندی (متوفای ۱۰۳۵ق)

پی‌نوشتها:
1.    انصاری زنجانی، اسماعیل، موسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء(ع)، قم، نشر دلیلنا، بی‌تا، ج۲۱،‌ ص۲۱۴.
2.    ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، بیروت، دار صادر، بی‌تا، ج۱۲، ص۴۴۱.
3.    ر.ک: صدوق، محمد بن علی بن بابویه، علل الشرائع، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش، ج‏1، ص۱۷۸ و 179.
4.    همان، ص۱۸۰ و۱۸۱.
5.    همان، ج‏1، ص۱۷۸.
6.    برای نمونه ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتاب الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۵۹؛ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۷۹ و ۴۲۰؛ طوسی، تهذیب الاحکام، تهران، دار الکتب الإسلامیه‏، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۱۱۰ و ج۶، ص۵۷.
7.    ر.ک: صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار،  قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق،‌ص۱۰۷.
8.    برای نمونه ر.ک: بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، تحقیق محمد زهیر بن ناصر الناصر، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۲۰۳ و ج۵، ص۲۰ و ۲۹ و ج۸، ص۶۴؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا، ج۴،ص۱۹۰۴ و ۱۹۰۵؛ نسائی، السنن الکبری، ۱۴۲۱ق، ج۶، ص۳۸۰، ج۷، ص ص۳۶۸، ۳۹۱، ۳۹۲، ۳۹۳، ۴۵۵-۴۵۷ و ج۱۰، ص۴۲۹؛ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن التزمذی، مصر، شرکة مکتبة ومطبعة مصطفی البابی الحلبی، چاپ دوم، ۱۳۹۵ق، ج۵، ص۶۶۰ و ۷۰۱ و ۷۰۸.
9.    حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، فضائل فاطمه الزهراء، قاهره، دار الفرقان، چاپ اول، ۱۴۲۹ق، ص۴۱-۴۳.
10.    برای نمونه ر.ک: صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش، ص۳۸۴؛ طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، قم، دار الثقافة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ص۴۲۷.
11.    برای نمونه ر.ک: طوسی، الامالی، ص۲۲۴؛ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۶و۱۸۷؛ بخاری، صحیح البخاری، ج۵، ص۲۱ و ۲۹ و ج۷، ص۳۷؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۹۰۲ و ۱۹۰۳؛ ترمذی، سنن التزمذی، ج۵، ص۶۹۸؛ نسائی، سنن الکبری، ج۷،ص۳۹۴، ۴۵۷ و ۴۵۸.
12.    ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب،قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۳۲۹؛ متقی هندی، علاءالدین علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الاعمال، مؤسسه الرسالة، چاپ پنجم، ۱۴۰۱ق، ج۱۲، ص۱۱۰) براساس برخی روایات، فاطمه(س)، نخستین کسی است که در بهشت بر پیامبر(ص) وارد می‌شود. (ابونعیم اصفهانی، دلائل النبوة، بیروت، دار النفائس، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق، ص۶۶.)
13.    کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، هران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق، ص۵۸۱.
14.    یوسفی، محمدحسین، پرتوی از اسرار فضائل حضرت فاطمه(س)، تهران، انتشارات تک، چاپ دوم،  ۱۳۹۶ش، ص۱۷۹.
15.    صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۶۵.
16.    ر.ک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۴۰-۲۴۲.
17.    ابن شاذان، محمد بن احمد، مائة منقبة من مناقب أمیر المؤمنین و الأئمة، قم، مدرسة الإمام المهدی(عج)، چاپ اول، ۱۴۰۷ق، ص۱۳۶؛ حمویی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الائمة من ذریتهم(ع)، بیروت، مؤسسه محمودی، چاپ اول، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص۶۴.
18.    برای نمونه ر.ک: ترمذی، سنن التزمذی، ج۵، ص۶۹۸؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب(ع)، ج۳، ص۳۳۱.
19.    ر.ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۸۳۶ و ۸۳۷؛ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۳۹۰ق، ج۲۰، ص۲۷۰ و ۳۷۱؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش،ج۲۷، ص۳۷۵.
20.    برای نمونه ر.ک: قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق طیب موسوی جزایری، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۰۴؛ کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۸۶-۸۹؛ زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۷۰.
21.    ر.ک: طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۷۶۳؛ زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۱، ص۳۷۰.
22.    سوره بقره، آیه ۳۷.
23.    کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۵۷؛ کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۰۵.
24.    برای نمونه ر.ک: کلینی، الکافی،‌ ج۸، ص۹۳؛ کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۳۸۸-۳۹۹؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۴۳ و ۴۴؛ زمخشری، الکشاف، ج۴، ص۲۱۹ و ۲۲۰.
25.    مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۲۹، ص۳۳۵.
26.    ر.ک: سید مرتضی، علی بن حسین، الشافی فی الامامة، تهران، مؤسسه الصادق(ع)، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۹۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۹، ص۳۳۵.
27.    برای نمونه ر.ک: سید مرتضی، الشافی فی الامامة، ج۴، ص۹۵؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۳۳۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۹، ص۳۳۵.
28.    کافی، عبدالحسین و جواد شفیعیان، «عصمت فاطمه(س)»، دانشنامه فاطمی (ج۲)، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۳ش، ص۷۲.

اين حديث در کتاب شريف بحار الانوار، جلد 81، ص 225، نقل شده است و هم چنين احاديثي ديگري در باب پرستاري از مريض نقل شده است.

پرسش: 
اجر پرستاري از بيمار آنقدر اهميت دارد که پيامبر خدا صلي‏ الله ‏عليه و‏آله وسلّم فرمودند : هر کس يک شبانه روز بيماري را پرستاري کند ، خداوند ، او را همراه با ابراهيم خليل ، برمي‏ انگيزد و به سان برقي پُر درخشش ، از صراط مي‏گذرد . [2]
((ايا اين حديث صحت دارد؟))اگر درست است ايا جز پرستاري مشاغل ديگري هم هستند که موجب سعادت اخرت شوند؟

 

پاسخ: 
اين حديث در کتاب شريف بحار الانوار، جلد 81، ص 225، نقل شده است و هم چنين احاديثي ديگري در باب پرستاري از مريض نقل شده است. البته اين احاديث عموم کساني را که از مريض مراقبت مي کنند شامل مي شود و طبيعي است که پرستاران نيز شامل اين احاديث مي باشند و در مجموع مي توان گفت که خداوند به همه بندگانش که در رفع نيازهاي مومنين و بندگان خدا، خدمت مي کنند مثل پرستاري از ايتام، خدمت به سالخوردگان به ويژه پدر و مادر وتامين نياز هاي زندگي فقرا و نيازمندان، و ساير کار هاي که جنبه عمومي دارد و براي برطرف کردن نياز نياز مندان و اقشار محروم جامعه انجام گيرد، ثواب هايي زيادي براي آنان در روايت ذکر شده است اين نکته نيز اهميت دارد که انجام واجبات وترک محرمات و انجام وظايف شخصي نيز در اولويت قرار دارد. به عنوان نمونه به حديث ذيل توجه فرماييد. 
قالَ الإمامُ الصّادقُ - عليه السلام - : قَضاءُ حاجَةِ الْمُؤْمِنِ أفْضَلُ مِنْ ألْفِ حَجَّة مُتَقَبَّلة بِمَناسِكِها، وَ عِتْقِ ألْفِ رَقَبَة لِوَجْهِ اللهِ، وَ حِمْلانِ ألْفِ فَرَس في سَبيلِ اللهِ بِسَرْجِها وَ لَحْمِها. 
«أمالي الصدوق، ص 197»
امام جعفر صادق(عليه السلام) فرمود: برآوردن حوائج و نيازمندي هاي مؤمن از هزار حجّ مقبول و آزادي هزار بنده و فرستادن هزار اسب مجهّز در راه خدا، بالاتر و والاتر است.

 

مراد از علم، علوم الهی و ربانی است. آن هم نه تنها علم بلکه علم با عمل. آن علمی که انسان را به خداشناسی و خداپرستی رهنمون شود و از جهل و گمراهی انسان دور کند.

پرسش:
در مورد یک روایت از پیامبر(ص) که فرمود: "مردم دو دسته ‏اند: دانشجو و دانشمند و بقیه فرو مایگانند و فرومایگان در جهنم خواهند بود" توضیح دهید. آیا هر کس که علم نداشته باشد اهل دوزخ خواهند بود؟

پاسخ:
این روایت از امام صادق(ع) است: "الناس اثنان، عالم و متعلم و سائر الناس همج و الهمج فی النّار؛ (1) مردم دو دسته ‏اند: دانشمند و دانش ‏آموز و بقیه مردم همج الرعاع هستند"؛ یعنی افرادی که از خود اراده ‏ای ندارند و تابع آن دو قشر هستند و کسی که همج الرعاع باشد در آتش خواهد بود.
به مضمون این روایت از امام صادق علیه السلام نقل شده است: "یا عالِم باش یا دانش ‏آموز و یا با اهل علم دوست باش و جزء دسته چهارمی نباش تا هلاک شوی".(2)
شاید معنای این دو روایت در فرمایش امیرالمؤمنین (ع) به کمیل واضح ‏تر شود. حضرت فرمود: "الناس ثلاثه: عالِم ربانی و متعلم علی سبیل نجاه و همج رعاع اتباع کل ناعق یمیلون مع کلّ ریح لم یستضیئوا بنور العلم و لم یلجاؤوا الی رکن وثیق؛(3) مردم سه گروهند: اوّل علمای الهی، دوم دانش طلبانی که در راه نجات، دنبال تحصیل علم اند و سوم: نادانانِ بی سر و پا که دنبال هر صدایی می دوند و با هر بادی حرکت میکند (باد به هر طرف بوزد به همان طرف میروند و از خود اراده ندارند) همان‏ ها که با نور علم روشن نشده ‏اند و به ستون محکمی پناه نبرده ‏اند" از مجموعه این کلمات معلوم میشود:
1 - مراد از علم، علوم الهی و ربانی است. آن هم نه تنها علم بلکه علم با عمل. آن علمی که انسان را به خداشناسی و خداپرستی رهنمون شود و از جهل و گمراهی انسان دور کند. این علم دارای ارزش است و کسانی که به یادگیری این علم مشغول اند نیز اهل نجاتند.
2 - مراد از علم و عالم و دانش‏ آموز، معنای مرسوم نیست که مثلاً کلاس درسی باشد و مدرسه ‏ای و استادی... بلکه معنای وسیع آن مراد است مثلاً مردم عامی که پای سخنرانی یک عالم می نشینند، یا از عالمی سؤال می کنند یا به خانه وی می روند و از اخلاق و منش او درس می گیرند، این ‏ها همه دانش‏ آموز و طالب عمل محسوب می شوند. بنابر این، بسیاری از مردم که به اصطلاح دانش ‏آموز و دانشجو و اهل درس و بحث نیستند به این معنا طالب علم محسوب میشوند. فقط عده‏ ای باقی می مانند که همج الرعاع هستند و سر در گریبان خود فرو برده و هیچ توجهی به علم و یادگیری ندارند، در نتیجه استقلالی ندارند و گاهی تحت تأثیر سارقان انسان‏ ها قرار می گیرند و در نهایت به هلاکت و جهنم مبتلا می شوند. البته ممکن است این گونه افراد در جامعه بشری فراوان باشند که اصلاً به معنویت و هدایت بی توجهند و غرق در مادیات و شهوات هستند.

پی نوشت:

1. ابن بابويه، محمد بن على‏، الخصال، جامعه مدرسين‏، قم‏، ج‏1، ص 39.
2. كلينى، محمد بن يعقوب،الكافي (ط - الإسلامية)، دار الكتب الإسلامية، تهران، ج‏1، ص34.
3. ابن بابويه، محمد بن على‏، الخصال، جامعه مدرسين‏، قم‏، ج‏1، ص 186.

با توجه به این که حدیث مورد نظر در منابع روایی معتبر شیعه نیامده و از سوی دیگر دارای اشکالات سندی و متنی فراوانی نیز است، نمی‌توان آن را صادر شده از معصوم دانست

پرسش:

در روز «نهم ربیع الاول» برخی از افراد با استناد به حدیث «رفع القلم» مراسم‌های نامتعارفی انجام می‌دهند و معتقد هستند که اعمال آنها در این روز نوشته نمی‌شود! آیا واقعا چنین حدیث وجود دارد؟ در صورت صحیح بودن حدیث، مضمون و مفهوم روایت «رفع القلم» چیست؟

پاسخ:

مقدمه
«رفع‏القلم» عنوان روایتى است که علامه مجلسی به نقل از برخى از احمدبن اسحاق قمى بیان کرده است. بر اساس این گزارش، عده ای قائل هستند که خلیفه دوم اهل تسنن در نهم ربیع‏الاول به دست غلام ایرانی به قتل رسیده است؛ به همین بهانه در روز «نه ربیع الاول» مراسم جشنی با عنوان «عیدالزهرا» بر پا می‌کنند و علاوه بر اظهار مسرت و شادی، به روش‌های مختلف و حتی غیر متعارف، اعمالی انجام می دهند. در مقابل عده‌ای، روایت معروف به  «رفع‏القلم» را دارای اشکالات سندی و متنی متعددی دانسته و با استناد به منابع تاریخى معتبر شیعه و سنى، قتل خلیفه را در روزهاى پایانى ذى‏الحجه می‌دانند. 
1.    متن حدیث «رفع القلم»
همان گونه که بیان شد عده‌ای با تمسک به روایت احمد بن اسحاق، روز «نهم ربیع الاول» را به جهت قتل خلیفه دوم جشن اعلام کرده و فضایل و اسامی فراوانی نیز برای این روز بیان می کنند. این روایت را مجلسی در کتاب بحارالانوار به صورت مفصل و ترجمه آن را نیز در کتاب زاد المعاد آورده است. (1)
خلاصه روایت این است که دو نفر، با یکدیگر درباره «ابالخطاب» اختلاف پیدا کرده و به احمدبن اسحاق قمی، مراجعه می کنند تا مشکل خویش را حل کنند. به صورت اتفاقی، این مراجعه در روز نهم ربیع الاول رخ می دهد و آنها احمدبن اسحاق را در حال انجام دادن اعمال روز عید می بینند. با تعجب علت این امر را از او می پرسند. احمد بن اسحاق نیز با بیان اینکه در چنین روزی با گروهی نزد امام حسن عسکری (بنابر نقل دیگر امام هادی) علیهماالسلام رفته و امام را در این حال مشاهده کرده است، از قول امام فضیلت های این روز را برمی شمرد؛ در ادامه نیز به نقل روایتی طولانی از یکی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله، به نام حذیفه بن یمان می پردازد که او نیز از زبان پیامبر، فضایل و ویژگی های این روز را بیان کرده و علت آن را قتل یکی از منافقان و دشمنان خدا در این روز دانسته است.
در ادامه این روایت به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین نقل می شود که خداوند فرمود:
به درستي امر كرده‌ام ملائكه هفت آسمان خود را كه، این روز را براي شيعيان و محبان دين شما عيد بگرداند و امر كرده‌ام ملائكه را که تا سه روز قلم از جرائم مردم بردارند و ننويسند.
اي محمد! اين روز را عيد گردانيدم براي تو و اهل بيت تو و براي هر كه تابع ايشان است از مومنان و شيعيان و سوگند ياد مي‌كنم به عزت جلال علو منزلت و مكان خود، كسي كه اين روز را عيد كند از براي من، ثواب آنها كه دور عرش احاطه كرده‌اند به او عطا كنم.
2.    بررسی منابع روایت
علامه مجلسی این روایت را دو بار در بحارالانوار به نقل از کتاب «زوائد  الفوائد» (2) و کتاب «المحتضر» (3) نقل می کند. کتاب «محتضر» نوشته حسن بن سلیمان حلّی از شاگردان شهید اوّل است. کتاب «زوائدالفوائد» نوشته فرزند سید بن طاووس است، (4) البته علامه مجلسی این کتاب را از آثار سید بن طاوس می داند. (5)
3.    اشکالات سندی و متنی حدیث
این حدیث، از دو حیث سندی و محتوایی، دارای اشکالاتی است:
الف) اشکالات سندی
در روایات متعدد، ائمه علیهم السلام عید فطر، قربان، غدیر، روز جمعه و روز عرفه را بزرگترین اعیاد مسلمانان معرفی کرده اند. (6) با توجه به این که حدیث «رفع القلم» در صدد معرفی یکی از مهمترین اعیاد شیعیان است، انتظار می رفت که همچون روایت قبل، در منابع مهم حدیثی وجود داشته باشد در حالی که این حدیث در منابع اولیه ثبت نشده است، بلکه خبر واحدی است که فقط در برخی کتاب‌ها آن هم با سند ضعیف نقل شده است. 
اشکال دیگر این است که نام برخی راویان این حدیث مانند «یَحْیَی بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ حُوَیْجٍ الْبَغْدَادِیُّ» در هیچ یک از کتاب های رجالی شیعه موجود نیست و به غیر از این روایت، در سندی هیچ روایت دیگری نیز قرار ندارد در نتیجه این راوی «مجهول» و ناشناخته هست؛ علاوه بر آنکه حتی اسم این شخص و همچنین اسم «ابْنُ أَبِی الْعَلَاءِ الْهَمْدَانِیُّ الْوَاسِطِیُّ»  در همین سند نیز مختلف نقل شده است. (7) اشکال دیگر «مُرسَل» بودن سند روایت است؛ یعنی در سند آن افتادگی وجود دارد و نام برخی از افرادی که این روایت را گزارش کرده‌اند در سند ذکر نشده است و مشخص نیست که آن افراد مورد اعتماد بوده‌اند یا نه.
ب) اشکالات متنی روایت
علاوه بر سند در متن این روایت نیز تعارضاتی وجود دارد. یعنی اگر عبارت «يَوْمُ رَفْعِ الْقَلَمِ» را به این معنا بدانیم که افراد مجوز بر انجام دادن هر گونه رفتار و عمل قبیحی دارند -چنانچه برخی قائلان جشن نهم ربیع الاول گمان کرده‌اند- با قسمت های دیگر روایت که این روز را «يَوْمٌ يَقْبَلُ اللَّهُ أَعْمَالَ الشِّيعَةِ وَ يَوْمُ تَقْدِيمِ الصَّدَقَةِ، يَوْمُ التَّزْكِيَةِ وَ يَوْمُ كَشْفِ الْبِدَعِ وَ يَوْمُ الزُّهْدِ فِي‏ الْكَبَائِرِ وَ يَوْمُ التَّزَاوُرِ وَ يَوْمُ الْمَوْعِظَةِ وَ يَوْمُ الْعِبَادَة» می دانند، در تعارض است چون در این قسمت از روایت، «نهم ربیع الاول» روز زهد، توبه، انابه و بازگشت به سوی خداوند و روز تزکیه نفس خوانده شده است، قطعاً تحقق زهد با آزادی هر عمل و هر گناهی در این روز، جمع شدنی نیست. مگر این که عبارت «يَوْمُ رَفْعِ الْقَلَمِ» را به معنای برداشته شدن عقاب از شیعیان، به سبب سختی‌ها و مشقاتی که در راه دین خدا می کشند، دانسته و آن را مغتنم برای توبه و انابه بدانیم.
از سوی دیگر اساسا چنین معنایی با اصول اعتقادی برداشت از آیات قرآن(8) و روایات، ناهماهنگ و در تعارض است. (9) خداوند هر کس را در گرو اعمالش می‌داند (10) و می‌گوید شما جزای اعمالتان را خواهید دید (11) و اگر کسی به اندازة وزن یک ذرّه و خردل هم کار بد کند، آن کار را خواهد دید (12) و حتی تلفظ یک کلمه نیز نوشته می شود و در قیامت بازخواست صورت می‌گیرد. (13)
تعارض دیگر حدیث، از ابتدای پاسخ ابن اسحاق به دست می آید؛ امام حسن عسکری علیه السلام همواره تحت شدیدترین مراقبت ها در سامرا بود، به گونه ای که حتی ارتباطشان با شیعیان به سختی و بیشتر از طریق وکلایشان بوده است بعد چگونه این مقدار آزادی داشتند که با شیعیان و خادمان خود به برپایی جشن در مرگ خلیفه دوم مشغول باشند!
در پایان به این نکته نیز اشاره می شود که بسياري از بزرگان شيعه بر اين اتفاق نظر دارند كه تاريخ قتل خليفه دوم در ذي الحجة است (14) حتی علّامه مجلسی هم که از مدافعان بزرگداشت روز نهم ربیع است، با اعتراف به شهرت تاریخ ذی‏الحجه در میان عالمان شیعه می‌نویسد: «این سخن که عمر در ذی‏الحجه به قتل رسیده، بین فقهای امامیه مشهور است». (15)
نتیجه 
با توجه به این که حدیث مورد نظر در منابع روایی معتبر شیعه نیامده و از سوی دیگر دارای اشکالات سندی و متنی فراوانی نیز است، نمی‌توان آن را صادر شده از معصوم دانست. علاوه بر این که اگر «رفع القلم» را به معنای اجازه ارتکاب هر عمل قبیح بدانیم، با اصول اعتقادی برخاسته از آیات و روایات در تعارض خواهد بود. واضح است که اگر چنین فضایل و ویژگی‌هایی صحت داشت، دیگر امامان علیهم السلام نیز نقل می‌کردند، به ویژه آن که وضعیتی بهتر از وضعیت سخت و نظامی امام حسن عسکری علیه السلام داشتند.
پی نوشت‌ها:
1.    مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت: انتشارات دار احیاء التراث، چاپ دوم، 1403ق، ج31 ، ص120-131؛ مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، زاد المعاد، محقق / مصحح: اعلمى، علاءالدين‏، بیروت: موسسة الأعلمي للمطبوعات‏، چاپ اول، 1423ق، ص372-378.
2.    بحار الأنوار، ج ‏95، ص351.
3.    همان، ج ‏31، ص120.
4.    تهرانی، آقا بزرگ، الذریعة إلى ‏تصانیف ‏الشیعة، قم: اسماعیلیان، 1408ق، ج‏12، ص59؛ امین، سید محسن، أعیان ‏الشیعة، بیروت: دار التعارف للمطبوعات، 1406ق، ج‏2، ص267.
5.    بحار الانوار، ج ‏95، ص351.
6.    فرات كوفى ابوالقاسم فرات بن ابراهيم، تفسير فرات الكوفى، تحقيق: محمد كاظم محمودى، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى، چاپ اول، 1410ق، ص118.
7.    رجوع کنید: بحار الانوار، ج95، ص351؛ حلّی، حسن بن سلیمان، المحتضر، تحقیق سیدعلی اشرف، نجف اشرف، المکتبة الحیدریه، 1424ق، ص۹۳.
8.    سوره جاثیه، آیه21.
9.    رجوع کنید: کليني، محمد بن يعقوب، الکافي، محقق/مصحح، غفاري، علي‌اکبر، آخوندي، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص75.
10.    سوره مدّثر، آیه۳۸.
11.    سوره طور، آیه۱۶.
12.    سوره زلزال، آیه۷ و ۸.
13.    سورة ق، آیه18.
14.    رجوع کنید: محمّدبن نعمان مفید، مسارالشیعه فى مختصر تواریخ الشریعة، قم: کنگره شیخ مفید، 1364ق، ص 42؛ ابن ادريس، محمد بن احمد، السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي( و المستطرفات)، محقق / مصحح: الموسوى، حسن بن احمد و ابن مسيح، ابو الحسن‏، قم: ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه، چاپ دوم، 1410ق، ج 1، ص 418؛ سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، تهران: دار الكتب الإسلاميه‏، چاپ دوم، 1409ق، ج‏2، ص 379؛ كفعمى، ابراهيم بن على عاملى، ‏المصباح للكفعمي( جنة الأمان الواقية)، قم: دار الرضي، چاپ دوم، 1405ق، ص510.
15.    بحارالانوار، ج۳۱، ص۱۱۸.
 

دومین مناسبت که بین برخی از مردم به غلط مشهور شده، سالروز کشته شدن عمر بن خطاب است. طبق منابع تاریخی شیعی و سنی، عمر بن خطاب در روز بیست و سوم ذی الحجه ترور شد.

پرسش:
جشن «عیدالزهرا» به چه دلیل برگزار می‌شود؟ آیا سفارش اهل بیت است؟

پاسخ:
جشن گرفتن نهم ربیع الاول معروف به عید الزهرا به دو جهت می‌تواند باشد:
نخست آنکه سالروز به امامت رسیدن حضرت ولی عصر امام زمان(عج) است و شیعیان برای به امامت رسیدن ایشان جشن می‌گیرند و با این کار یک نوع ابراز ارادت نسبت به آن وجود شریف و مادر بزرگوارش حضرت زهرا(س) می‌کنند، اما درعین حال هیچ گونه توصیه‌ای از سوی معصومین بر جشن گرفتن این روز نداریم.

دومین مناسبت که بین برخی از مردم به غلط مشهور شده، سالروز کشته شدن عمر بن خطاب است. طبق منابع تاریخی شیعی و سنی، عمر بن خطاب در روز بیست و سوم ذی الحجه ترور شد و پس از چند روز درگذشت؛ بنابراین او در اواخر ذی الحجه درگذشته است و قتل او در ۹ ربیع الاول فاقد دلیل معتبر است.(۱) شیخ مفید در کتاب «مسار الشیعه» آورده است: در روز بیست و ششم ذی الحجة سال ۲۳ هجری عمر بن خطاب مجروح گردید و در بیست و نهم ماه درگذشت.(۲)(۳)

از شادمانی کردن و گرفتن جلسات شادی برای قتل عمر بن خطاب (فارغ از این که در چه تاریخی روی داده باشد) در دوران ائمه معصومین گزارشی نشده است. شیعیان نیز چنین برنامه‌ای نداشته‌اند. چنانچه برخی از شیعیان و نزدیکان ائمه به ناسزاگویی به خلفا می‌پرداختند و اهل بیت با آنان برخورد می‌نمودند. همچنین این کار توسط مراجع بزرگ تقلید شیعه نهی شده و توهین به بزرگان اهل سنت را جایز نمی‌دانند.
برگزاری این مراسم امروزه از طرف عده‌ای بعضاً همراه باکارهای زشت همراه است که مطمئناً برخلاف دین اسلام و توصیه ائمه اهل بیت(ع) است و در شرایط فعلی که اسلام بیش از همه زمان‌ها نیاز به اتحاد و انسجام مسلمانان دارد، شایسته نیست که ما شیعیان با برپایی چنین مراسمی دامنه اختلافات را گسترده‌تر و فاصله میان مسلمانان را بیشتر نماییم. وحدت و انسجام اسلامی از برترین نعمت‌های خدادادی است، همان گونه که امیرالمؤمنین فرمود: خداوند بر این امت منت نهاده و بین آن‌ها الفت و اتحاد ایجاد کرده که در سایه آن زندگی کنند. به کنف حمایت آن پناهنده شوند. این نعمتی است که احدی نمی‌تواند بهایی برایش بگذارد. زیرا از هر بهایی گران قدرتر و از هر چیز پرارزشی باارزش‌تر است.(۴)

برپایی چنین جلساتی با هر عنوان، آتش دشمنی اهل سنت را برمی‌افروزد و آنان را نیز به مقابله به مثل و توهین و هتک حرمت به مقدسات شیعه و احیاناً تعرض به جان شیعیان وا می‌دارد که این قطعاً مورد رضایت امام زمان نیست.
ظاهراً از دوران آل بویه که عصر اوج اختلاف میان شیعه و سنی بود و این دو مذهب یکدیگر را متهم می‌کردند این مسئله ایجاد شد و بعد در عصر صفویه، برگزاری عیدالزهرا گسترش یافت در صورتی که تشیع چنین چیزی را نمی‌پذیرد. در سال‌های اخیر، برای اصلاح این موضوع اقدامات خوبی از سوی محققان و دل سوزان انجام گرفته و ضمن بررسی موضوع سعی شده که این مراسم اصلاح شود که تا حدود زیادی مؤثر بوده است.

 پی نوشت‌ها:
۱. مروج الذهب و معادن الجوهر، علی بن حسین مسعودی‌، ج۲، ص۳۲۱؛ تاریخ یعقوبی، یعقوبی (متوفی ۲۸۴)، ج۲، ص۱۵۹؛ الطبقات الکبری‌، ابن سعد کاتب واقدی‌، ج۳، ص۲۵۸، ناشر:‌دار الکتب العلمیة، مکان نشر: بیروت‌، سال چاپ: ۱۴۱۸، نوبت چاپ: دوم‌؛ تاریخ مدینه، ابن شَبّه نمی‌‌ری (متوفی ۲۶۲)، ج۳، ص۸۹۵ و ۹۴۳؛ تاریخ خلیفه بن خیاط، خلیفه بن خیاط عصفری (متوفی ۲۴۰)، ص۱۰۹؛ أخبار الطِوال، ابوحنیفه دینوری (متوفی ۲۸۲)، ص۱۳۹؛ تاریخ کبیر، بخاری (متوفی ۲۵۶)، ج۶، ص۱۳۸؛ المصنف، ابن أبی شیبه کوفی (متوفی ۲۳۵)، ج۸، ص۴۱؛ أخبار الطِوال، ابوحنیفه دینوری (متوفی ۲۸۲)، ص۱۳۹؛ تاریخ طبری، طبری (متوفی ۳۱۰)، ج۳، ص۲۶۵؛ طبقات الکبری، محمد بن سعد (متوفی ۲۳۰)، ج۳، ص۳۶۴؛ أنساب‌الأشراف، بلا ذری (متوفی ۲۷۹)، ج‌۱۰، ص۴۳۹؛ اُسدالغابه، ابن اثیر (متوفی ۶۳۰)، ج۴، ص۷۷؛ شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید (متوفی ۶۵۶)، ج۱۲، ص۱۸۴.
 ۲. مسار الشیعة (المجموعة)، الشیخ المفید، ص۲۳.
۳. المصباح، کفعمی، ص۵۱۱.
۴. نهج البلاغه خطبه ۱۹۲.

حدیثی که به نقل از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) مشهور شده که می‌فرمایند: «هرکس مرا به پایان ماه صفر بشارت دهد من او را به بهشت بشارت می‌دهم» وجود ندارد.

سوال: آیا هرکس بشارت پایان ماه صفر را به دیگران بدهد اهل بهشت است؟ روایتی در این زمینه داریم؟

 حدیثی که به نقل از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) مشهور شده که می‌فرمایند: «هرکس مرا به پایان ماه صفر بشارت دهد من او را به بهشت بشارت می‌دهم» از نظر سند، در منابع معتبر شیعه و اهل سنت وارد نشده و در بعضی منابع هم که ذکر شده، سندی برای آن آورده نشده است.

بر پایه حدیث مذکور مرسوم شده است که برخی افراد در پایان ماه صفر و شب نخست ربیع‌الاول به در مساجد می‌روند و دق الباب می‌کنند و یا در هفت مسجد را می‌زنند که عدم جایز بودن این اعمال در فتاوای مراجع تقلید از جمله آیت‌الله مکارم شیرازی ذکر شده است.

بشارت بهشت فقط برای ابوذر

در کتاب «علل الشرایع» شیخ صدوق نقل شده است که جمعی محضر پیامبراکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) نشسته بودند که ایشان می‌فرمایند «نخستین کسی که از درب مسجد وارد شود بهشتی خواهد بود»، بعضی از حاضران در آن جمع به دلیل آن که مشمول این فرموده باشند، به قصد ورود مجدد از مسجد خارج شدند که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) با آگاهی از نیت ایشان به باقی اصحاب فرمودند «گروهی وارد مسجد خواهند شد که در ورود به مسجد از هم سبقت می‌گیرند و از میان آن‌ها کسی که مرا به پایان ماه آذار بشارت دهد، بهشتی خواهد بود». پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) از گروهی که وارد مسجد شده بودند سؤال می‌کنند، در کدام ماه رومی هستیم و ابوذر می‌گوید «ماه آذار به پایان رسید» که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند «می‌دانستم ولی می‌خواستم جایگاه و مقاوم ابوذر بر اصحاب روشن شود»، بنابراین حدیث فوق عمومیت ندارد و قابل تطبیق بر همه زمان‌ها نیست، در نتیجه اصل این عمل مبنای شرعی و روایی ندارد.

پی نوشت‌ها:
۱. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۱۷. 

ای ابوالحسن، آنچه گفتی، واقع شد، ولیکن در هنگامی که امر خدا- که عبارت است از مردن- بر رسول خدا صلی الله علیه و آله فرود آمد، و هنگام وفات آن حضرت رسید.

پرسش:
سؤالم دررابطه با حدیثی است که خداوند از پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندانشان تعهد بر صبر بر بلایا می‌گیرند تا مردم را بدین وسیله امتحان کنند. این مضمون کلی است که از حدیث می‌دانم ولی به متن کامل و مستند حدیث از کتب روایی معتبر نیاز دارم.

 

پاسخ:
شاید حدیث مورد اشاره شما این حدیث باشد که در اصول کافی آمده است:
امام کاظم علیه السلام از پدرش می‌پرسد: آیا چنین نبود که حضرت امیر المؤمنین علیه السلام، نویسنده وصیّت نامه خود بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله، بر آن حضرت املاء می‏فرمود، که او فرمود، و او نوشت، و جبرئیل و فرشتگان مقرّب علیهم السلام، گواه بودند». حضرت امام موسی می‏فرماید که: «حضرت صادق علیه السلام مدّتی طولانی سر به زیر افکند، بعد از آن، فرمود که:‌ای ابوالحسن، آنچه گفتی، واقع شد، ولیکن در هنگامی که امر خدا- که عبارت است از مردن- بر رسول خدا صلی الله علیه و آله فرود آمد، و هنگام وفات آن حضرت رسید، وصیّت نامه از نزد خدا فرود آمد، در حالتی که نوشته بود محکم، و جبرئیل با امینان خدای تبارک و تعالی از فرشتگان فرود آورد . پس جبرئیل علیه السلام عرض کرد که: یا محمد بفرما که هر که را نزد تو است، بیرون کنند، مگر وصیّ تو تا وصیّت نامه را از ما بگیرد ، و تو ما را شاهد بگیری به این‏که آن نامه را به سوی او تحویل دادی و او ضامن شد که عمل کند به آنچه در آن است و مقصود جبرئیل علیه السلام از وصیّ، علی علیه السلام بود. پس پیغمبر صلی الله علیه و آله امر فرمود که: هر که را که در آن اطاق یا خانه بود، بیرون کردند، غیر از علی علیه السلام و در این حال فاطمه علیها السلام بین پرده و در بود. پس جبرئیل علیه السلام عرض نمود که: یا محمد، پروردگارت تو را سلام می‏رساند و می‏فرماید که: این نوشته آن چیزی است که پیش از این با تو عهد کرده بودم و خبر داده بودم، و بر تو شرط کرده بودم و به این نوشته بر تو شاهد شدم، و فرشتگان خود را در باره آن بر تو شاهد گرفتم، و من یا محمد، کافیم که شاهد باشم. حضرت فرمود که: پس جمیع مفاصل و بندهای پیغمبر صلی الله علیه و آله به لرزه در آمد و رعشه در اندامش افتاد و فرمود که:‌ای جبرئیل، پروردگار من است که سلام است (یعنی: سالم از عیب‏ها و نقائص) و سلامتی‏ها تمام از اوست، و همه سلام‏ها و تحیّت‏ها به سوی او بر می‏گردد. راست فرموده پروردگار من عزّوجلّ، و نیک وفا به وعده نموده، نامه را بیاور. پس جبرئیل نامه را تسلیم آن حضرت نمود، و او را از جانب خدا امر فرمود که: به حضرت امیر المؤمنین علیه السلام تسلیم نماید. چون پیغمبر نامه را تسلیم امیر المؤمنین علیه السلام نمود، فرمود که:
این را بخوان. پس امیر المؤمنین آن را حرف به حرف خواند. پس حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: یا علی، این عهد و وصیّت پروردگار من تبارک و تعالی است که با من کرده بود، و پیمان شرطی است که بر من گرفته، و امانت اوست که در نزد من بود، و من تبلیغ رسالت کردم و خیرخواهی نمودم، و ادای امانت کردم.
پس علی علیه السلام عرض کرد که: و من شهادت می‏دهم از برای تو، پدر و مادرم فدای تو باد، به آن‏که تو تبلیغ رسالت خدا کردی، و خیرخواهی نمودی، و تصدیق کردی بر آنچه فرمودی، و شهادت می‏دهد به این، از برای تو گوش و چشم و گوشت و خون من. جبرئیل عرض کرد که: و من از برای شما هر دو بر این مطلب و راستی آن، از جمله گواهانم. بعد از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود که: یا علی، وصیّت مرا گرفتی و شناختی آن را و ضامن شدی برای خدا و برای من که وفا کنی به آنچه در آن است.
علی علیه السلام عرض کرد: آری، پدر و مادرم فدای تو باد، بر من است ضمان آن و بر خداست که مرا یاری کند و توفیق دهد، که آنها را به جا آورم. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود که: یا علی، من اراده دارم که بر تو شاهد بگیرم تا در روز قیامت برای من شهادت دهند که من آن را به تو تسلیم کردم، و از تو پیمان گرفتم.
علی علیه السلام عرض کرد: آری، شاهد بگیر. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود که: جبرئیل و میکائیل اکنون در این کارند که میان من و تو است، و مشغول تنسیق و انتظام آنند و هر دو حضور دارند، و فرشتگان مقرّب با ایشانند، و هر آینه ایشان را بر تو شاهد می‏گیرم. علی علیه السلام عرض کرد: آری، باید که ایشان شاهد باشند و من نیز ایشان را شاهد می‏گیرم، پدر و مادرم فدای تو باد.
پس رسول خدا صلی الله علیه و آله ایشان را شاهد گرفت و در آنچه پیغمبر بر علی شرط نمود به امر جبرئیل در آنچه خدای عزّوجلّ او را امر فرموده بود، این بود که به آن حضرت فرمود که: یا علی، وفا می‏کنی به آنچه در این وصیّت نامه نوشته شده است از: دوستی هر که خدا و رسول او را دوست دارد ، و بیزاری و دشمنی با هر که خدا و رسول او را دشمن دارد ، و تبرّی نمودن از ایشان، در حالتی که قرار داشته باشی بر صبری که از تو ناشی شود، بر فرو خوردن خشم، و بر رفتن حقّت، و غصب کردن خمست، و دریدن پرده حرمتت (که آن را رعایت نکنند).
عرض کرد: آری، یا رسول اللَّه، قبول کردم. پس حضرت امیر المؤمنین علیه السلام فرمود که:
سوگند یاد می‏کنم به آن کسی که دانه را شکافته و گیاه را بیرون آورده و بندگان را آفریده، که هر آینه شنیدم که جبرئیل علیه السلام به حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله می‏گفت که: یا محمد، به علی بشناسان و او را اعلام کن که هتک حرمت او خواهد  شد و حرمت او حرمت خدا و حرمت رسول خدا صلی الله علیه و آله است و او را مطلّع کن بر این‏که ریشش به خون تازه که از سرش می‏آید، رنگ خواهد  شد. امیر المؤمنین علیه السلام فرمود که: در هنگامی که این سخن را از امین خدا جبرئیل علیه السلام فهمیدم، مدهوش گردیدم، به مرتبه‏ای که بر رو در افتادم و گفتم: آری، قبول کردم و راضی شدم، و هر چند که هتک حرمت من شود و سنّت‏های پیغمبر معطّل و بیکاره گردد، و کتاب خدا دریده‏ و پاره پاره شود، و خانه کعبه خراب شود، و ریشم به خون تازه که از سرم آید، رنگ شود. و صبر خواهم کرد، و رضای خدا را طلب خواهم نمود تا بر تو وارد شوم.
 بعد از آن، رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهم السلام را طلبید، و بر ایشان اعلام فرمود مثل آنچه را که به امیر المؤمنین اعلام فرموده بود، و ایشان، مثل آنچه آن حضرت عرض کرده بود، عرض کردند. پس وصیّت نامه مهر شده به مهرهایی از طلا که آتش به آن نرسیده بود، تسلیم امیر المؤمنین علیه السلام شد».
عیسی می‏گوید که: به خدمت حضرت امام موسی علیه السلام عرض کردم که: پدر و مادرم فدای تو باد، آیا ذکر نمی‌‌‏فرمایی که در آن وصیّت نامه چه بود؟ حضرت فرمود که: «سنّت‏ های خدا و سنّت‏ های رسول او». عرض کردم که: آیا در وصیّت نامه بود که بر امیر المؤمنین علیه السلام مستولی خواهند شد، و با آن حضرت علیه السلام مخالفت خواهند کرد؟ حضرت فرمود: «آری، به خدا سوگند که چیز به چیز و حرف به حرف در آن بود (یعنی: تمام گفتار و کردار ایشان، یا تمام وقایع کلّی و جزئی در آن درج بود). آیا قول خدای عزّوجلّ را نشنیده‏ای که می‏فرماید: «إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتی‏ وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ»، یعنی: و به درستی که ما زنده می‏گردانیم مردگان را و می‏نویسیم آنچه را که پیش فرستاده‏اند و نشانه‏های قدم‏های ایشان را (یا آنچه را که بعد از ایشان بماند از اثر افعال ایشان)، و هر چیزی را شمرده‏ایم، و آن را بیان کرده‏ایم» (یعنی: نوشته‏ایم در دفتری که پیشوای روشن است که سر دفتر تمام دفترهاست. و در امام مبین خلاف است و بعضی آن را لوح محفوظ می‏دانند، و بعضی نامه اعمال و به امیر المؤمنین علیه السلام نیز تفسیر شده، ولیکن ظاهر این حدیث، وصیّت نامه است). و حضرت فرمود: «به خدا سوگند، که رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیر المؤمنین علیه السلام و فاطمه علیها السلام فرمود که:
 آیا چنین نیست که فهمیده باشید آنچه را که پیش داشتم به سوی شما و آن را قبول کرده باشید ؟ عرض کردند: بلی، فهمیدیم و قبول نمودیم و صبر کردیم بر آنچه ما را اندوهناک گردانید و به خشم آورد ما را».(1)(2)

پی نوشت:

1. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، اسلامیه، ج1، ص281.
2. تحفة الأولیاء (ترجمه أصول کافی)، ج‏1 ، ص885،

 

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها