پرسش:
با توجه به تأکید زیاد دین اسلام بر کاشت درخت، آیا در روایات آثار و فضیلتی نیز برای این کار بیانشده است؟
پاسخ:
درختکاری از موضوعاتی است که مورد توجه اهلبیت علیهمالسلام بوده و حتی خود بر آن اقدام مینمودهاند. با توجه به احادیث، این کار دارای آثار و فضائلی نیز است. افراد میتوانند علاوه بر آثار مادی درختکاری مانند استفاده از هوای پاک و بهرهبرداری از چوب و میوه درختان، از این ثوابهای معنوی نیز بهرهمند شوند. در ادامه برخی از آثار و ثوابهایی که در روایات برای درختکاری بیانشده، ارائه خواهد شد.
1. صدقه جاری
یکی از فواید درختکاری، ثبت ثواب برای کشاورز و غرس کننده است. در روایتی از پیامبر صلیالله علیه و آله چنین نقلشده است: هیچ مردى نیست که درختى بنشاند، مگر اینکه خداوند بهاندازه میوهاى که آن درخت مىدهد برایش اجر بنویسد. (1)
در برخی احادیث نیز بیانشده کسی که درختی بکارد یا چاهی حفر کند یا زمین مردهای را زنده کند، از جانب خدا و پیامبر صلیالله علیه و آله پاداش نصیب او میشود. (2)
ویژگی دیگر درختکاری این است که این عمل از صدقات جاری محسوب میشود. به تعبیر دیگر نهتنها کاشت درخت دارای ثواب و فضیلت است، بلکه تا وقتیکه آن درخت دارای منافعی مانند میوه و چوب و سایه و ... برای دیگران باشد، این منافع برای او ثواب محسوب میشود، حتی اگر فرد از دنیا رفته باشد.
در این رابطه حدیثی از امام صادق علیهالسلام نقلشده است: «خِصَالٌ یَنْتَفِعُ بِهَا الْمُؤْمِنُ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ وَلَدٌ صَالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ مُصْحَفٌ یُقْرَأُ مِنْهُ وَ قَلِیبٌ یَحْفِرُهُ وَ غَرْسٌ یَغْرِسُهُ وَ صَدَقَهُ مَاءٍ یُجْرِیهِ وَ سُنَّهٌ حَسَنَهٌ یُؤْخَذُ بِهَا بَعْدَهُ؛ (3) شش چیز است که مؤمن بعد از مرگ خود از آنها بهرهمند مىشود: فرزند صالحى که براى او آمرزش بطلبد، قرآنى که از روى آن تلاوت مىکند، چاهى که حفر مىنماید و درختى که مىنشاند و نهر آبى که درراه خدا جارى و وقف مىکند و سنّت (روش) پسندیدهاى که از خود بر جاى مىگذارد و بعد از او به آن عمل مىشود.»
در روایتی دیگر از پیامبر صلیالله علیه و آله نیز بیانشده که: «هرکه نهالی را بکارد و درختی را غرس نماید تا هرکجا که بندهای از بندگان خداوند مهربان بهرهمندی شود خداوند اجر و ثواب به او مرحمت میکند.» (4)
2. شغلی حلال و پاکیزه
درختکاری از کارهایی است که افراد با تلاش و کوشش و زحمت به نتایج آن دست می یابند و همچنین در آن منتظر برکت الهی هستند. از این منظر بهرهگیری از درخت میتواند شغلی حلال و پاکیزه برای افراد محسوب شود. در حدیثی از امام صادق علیهالسلام آمده است: «ازْرَعُوا وَ اغْرِسُوا فَلَا وَ اللَّهِ مَا عَمِلَ النَّاسُ عَمَلًا أَحَلَّ وَ لَا أَطْیَبَ مِنْه؛ (5) زراعت کنید و درخت بکارید؛ به خدا سوگند که مردم شغلى حلالتر و پاکیزهتر از آن پیشه نکردهاند.»
3. شغل انبیاء
از دیگر فضیلتهای درختکاری این است که بسیاری از انبیاء مفتخر به این شغل هستند. در روایات آمده که بیشتر انبیاء به کشاورزی و درختکاری مشغول بودهاند. (6) امام صادق علیهالسلام در این موضوع چنین فرمودهاند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اخْتَارَ لِأَنْبِیَائِهِ الْحَرْثَ وَ الزَّرْعَ؛ (7) خداوند عزوجل برای پیامبرانش درختکاری و زراعت را انتخاب کرده است.»
در حدیثی دیگر نیز بیان شده که وقتی حضرت آدم علیهالسلام از بهشت هبوط کرد، به خداوند از گرسنگی شکایت کرد و خداوند او را امر به کاشتن درخت نمود. (8)
با توجه به این روایات مشخص میشود که درختکاری شغل انبیاء است و به همین جهت دارای فضیلت است.
4. فضیلت آبیاری
واضح است که درختکاری فقط به (کاشت) درخت محدود نمیشود بلکه آبیاری و حفاظت از آن (داشت) نیز از دیگر مراحل درختکاری است. در حدیثی از پیامبر صلیالله علیه و آله آبیاری به درختان نیز دارای فضیلت دانسته شده است: «مَنْ سَقَى طَلْحَهً أَوْ سِدْرَهً فَکَأَنَّمَا سَقَى مُؤْمِناً مِنْ ظَمَإٍ؛ (9) هرکس درخت خرما یا سدری را آب بدهد گویا تشنهای را سیراب کرده است.»
نتیجه:
با توجه به روایات بیان شده، درختکاری عملی دارای آثار مادی و معنوی است. کاشت درخت ثواب فراوانی برای افراد در پی خواهد داشت. ویژگی ثواب درختکاری، دوام آثار معنوی آن تا زمان باقی بودن آن درخت است. همچنین در احادیث، درختکاری شغلی حلال و پاکیزه شمردهشده و از شغلهای انبیاء دانسته شده است. همه این موارد فضیلت بخش این عمل هستند. نکتهی دیگر اینکه فضیلت درختکاری فقط به کاشت آن نیست و نگهداری و آبیاری از آن نیز دارای اجر و ثواب است.
پی نوشت:
1. نورى، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج13، ص 460، ح 15893.
2. ابنبابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 240، ح 3877.
3. ابنبابویه، محمد بن على، الأمالی، ص 169، ح 2.
4. نورى، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج13، ص 460، ح 15895.
5. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج5، ص 260، ح 3.
6. طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام، ، ج6، ص 384، ح 1138.
7. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج5، ص 260، ح 1.
8. همان، ح 4.
9. عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج2، ص 86، ح 44