سکینه

روایات ناظر به نقش صبر در ایجاد آرامش اجتماعی
روایات اهل‌بیت نشان می‌دهند که صبر موجب تقویت ایمان، شادکامی، تحمل سختی‌ها، کاهش اثر مصیبت، پیروزی بر دشمنان و گره‌گشایی از مشکلات می‌شود.

پرسش:

رهبر معظم انقلاب فرمودند: صبر و سکینه و ثبات مردمی در جامعه فراگیر شود؛ بر اساس این توصیه، مهم‌ترین روایات ناظر به نقش صبر، سکینه و ثبات در ایجاد آرامش و پایداری اجتماعی کدام‌اند تا بتوانیم در پیشبُرد این هدف بر مبنای روایات حرکت کنیم؟

پاسخ:

بحران، باعث ایجاد اضطراب و نگرانی در جامعه می‌شود. یکی از بحران‌هایی که همواره جوامع بشری را تهدید می‌کند، جنگ است. مقام معظم رهبری، یکی از دستورالعمل‌هایی که برای ایجاد آرامش در جامعه بیان فرمودند، فراگیری صبر و ثبات مردمی است. اکنون با توجه به فرمایش معظم‌له این سؤال مطرح می‌شود که چگونه صبر با ایجاد آرامش درونی، باعث تسکین سختی‌ها و افزایش تاب‌آوری در مقابل مشکلات گردیده و منجر به آرامش اجتماعی و ثبات مردمی می‌گردد. با بررسی روایات اهل‌بیت به تبیین نقش صبر در ایجاد ثبات و پایداری اجتماعی پرداخته می‌شود.

1. نقش صبر در تقویت ایمان

یکی از کارکردهای صبر، تقویت ایمان است و تقویت ایمان، منجر به ایجاد آرامش می‌شود. به دو روایت ذیل دقت کنید:

«روزی امیر مؤمنان علیه‌السلام هنگام ورود به مسجد، شخصی را دیدند که محزون و ماتم‌زده، درب مسجد نشسته‌اند، حضرت فرمودند: "مَا لَکَ؛ تو را چه شده است؟" گفت: "یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أُصِبْتُ‏ بِأَبِی [وَ أُمِّی‏] وَ أَخِی‏ وَ أَخْشَى أَنْ أَکُونَ‏ قَدْ وَجِلْتُ؛ ای امیر مؤمنان! پدر، مادر و برادرم از دنیا رفته‌اند! می‌ترسم از ترس و اضطراب بمیرم!" امام علیه‌السلام به او فرمودند: "عَلَیْکَ‏ بِتَقْوَى اللَّهِ‏ وَ الصَّبْرِ تَقْدَمْ‏ عَلَیْهِ‏ غَداً وَ الصَّبْرُ فِی الْأُمُورِ بِمَنْزِلَهِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا فَارَقَ الرَّأْسُ الْجَسَدَ فَسَدَ الْجَسَدُ وَ إِذَا فَارَقَ الصَّبْرُ الْأُمُورَ فَسَدَتِ الْأُمُورُ؛ (1) بر تو باد به تقوى نسبت به خدا و به صبر، تا فردا با تقوا و صبر پیش خداوند حاضر شوی! صبر در امور مانند سر است نسبت به بدن! همان‌گونه که اگر سر از بدن جدا شود، تن فاسد گردد اگر صبر در کارها نباشد، همه کارها فاسد گردد."»

بر اساس این روایت، جایگاه صبر نسبت به تقویت ایمان روشن است. بر اساس روایت دیگری، به نقش ایمان در آرامش بخشی به جامعه تصریح شده است.

امام صادق علیه‌السلام:

 «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْ إِیمَانِهِ‏ أُنْساً یَسْکُنُ‏ إِلَیْهِ‏ حَتَّى لَوْ کَانَ عَلَى قُلَّهِ جَبَلٍ یَسْتَوْحِشُ إِلَى مَنْ خَالَفَه؛ (2)‏ هیچ مؤمنی نیست مگر آن‌که خداوند ایمان را همدم و آرامش‌بخش او قرار می‌دهد، چنانچه اگر در قلّه کوهی هم باشد احساس تنهایی نمی‌کند

ابوحمزه ثمالی می‌گوید از امام باقر علیه‌السلام درباره آیه شریفه «أَنْزَلَ السَّکِینَهَ فِی‏ قُلُوبِ‏ الْمُؤْمِنِینَ» سؤال کردم، فرمودند: «هُوَ الْإِیمَان‏.» (3)

بنابراین هر چه ایمان در جامعه تقویت شود، آرامش بیشتری حاکم می‌شود و یکی از راه‌کارهای تقویت ایمان، صبر است.

2. صبر و ایجاد شادکامی

یکی دیگر از اموری که باعث ایجاد سکینه در جامعه می‌گردد، شادکامی و نشاط است. هر آنچه بتواند شادکامی را تقویت نماید، در حقیقت آرامش را توسعه داده است. بر اساس روایتی از امام صادق علیه‌السلام، صبر باعث شادکامی می‌گردد:

 «کَمْ‏ مِنْ‏ صَبْرِ سَاعَهٍ قَدْ أَوْرَثَتْ فَرَحاً طَوِیلا؛ (4) چه‌بسا ساعتی صبر، باعث شادکامی و نشاطی پایدار و طولانی می‌گردد

3. نقش صبر در تحمل سختی‌ها

اگر انسان باور داشته باشد که هیچ‌یک از سختی‌ها و فشارهایی که تحمل می‌کند، بدون اجر و مزد نیست، قدرت تحمل و تاب‌آوری او بالا رفته، درنتیجه، آرامش بیشتری می‌یابد.

امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

 «مَنِ ابْتُلِیَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ بِبَلَاءٍ فَصَبَرَ عَلَیْهِ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ أَلْفِ شَهِیدٍ؛ (5) اگر یکی از مؤمنین به بلایی مبتلا شود و بر آن صبر نماید، به او مانند اجر هزار شهید داده می‌شود

امیر المومنین علیه‌السلام:

 «إِنْ تَصْبِرُوا فَفِی اللَّهِ مِنْ کُلِّ مُصِیبَهٍ خَلَف؛‏ (6) اگر صبر کنید، خداوند برای هر مصیبتی جانشینی (اجر و مزدی) قرار می‌دهد

4. نقش صبر در کاهش مصیبت

یکی دیگر از اموری که باعث افزایش اضطراب و استرس در فرد و جامعه می‌شود، سنگینی مصیبت است. پس هر مقدار از عظمت و بزرگی مصیبت کاسته شود، از تنش‌ها و تنیدگی‌های آن کاسته می‌شود.

بر اساس روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام، یکی از کارکردهای صبر، کاهندگی مصائب است. ازاین‌رو به کاهش اضطراب منجر می‌شود. امام جواد علیه‌السلام می‌فرمایند:

 «الْمُصِیبَهُ لِلصَّابِرِ وَاحِدَهٌ وَ لِلْجَازِعِ اثْنَتَانِ؛ (7) مصیبت برای کسی که صبر می‌کند یکی است، ولی برای کسی که صبر ننموده و همواره جزع‌وفزع می‌کند، دو برابر می‌شود

5. نقش صبر در پیروزی بر دشمنان

یکی از اموری که در مواقع بحران و به‌طور خاص در جنگ‌ها باعث افزایش اضطراب در جامعه می‌شود، شکست در برابر دشمن است. ازجمله کارآیی‌های صبر این است که پیروزی بر دشمن و همچنین فائق آمدن بر سختی‌ها را تضمین می‌کند و باعث ایجاد آرامش و سکینه در جامعه می‌گردد. امام صادق علیه‌السلام فرمودند:

 «فَمَنْ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ‏ لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّى یُقِرَّ اللَّهُ لَهُ عَیْنَهُ‏ فِی أَعْدَائِهِ‏ مَعَ مَا یَدَّخِرُ لَهُ فِی الْآخِرَه؛ (8) کسی که صبر نماید و آن را به‌حساب خداوند گذارد، از دنیا نمی‌رود تا خداوند چشمش را با شکست دشمنانش روشن نماید علاوه‌بر پاداش‌هایی که برای آخرت او ذخیره خواهد کرد

6. نقش صبر در گره‌گشایی از مشکلات

ازجمله کارکردهای صبر، گشودن گره‌های زندگی است. با گشایش در کارها، آرامش و سکینه بر زندگی حاکم می‌شود امیر مؤمنان علیه‌السلام فرمودند: «کَمْ‏ یُفْتَحُ‏ بِالصَّبْرِ مِنْ‏ غَلَقٍ (9)‏؛ چه بسیار گره‌هایی که با صبر، گشوده می‌شود.»

نتیجه:

با بررسی روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام این نتیجه حاصل می‌شود که رونق صبر و سکینه در جامعه باعث افزایش آرامش می‌گردد. ازاین‌رو مقام معظم رهبری برای ایجاد آرامش، پایداری اجتماعی و بالا رفتن تاب‌آوری مردم، به فراگیری صبر و سکینه در جامعه توسعه نمودند. با تبیین نقش صبر در تقویت ایمان، نقش صبر در ایجاد شادکامی، نقش صبر در تحمل سختی‌ها، نقش صبر در پیروزی بر دشمن و همچنین نقش آن در گره‌گشایی از مشکلات، چگونگی کارکرد صبر در ایجاد پایداری اجتماعی روشن گردید.

پی‌نوشت‌ها:

1. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح، غفارى على‌اکبر و آخوندى، محمد، تهرن، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 90.

2. برقى، احمد بن محمد بن خالد، محاسن، ‏محقق / مصحح، محدث، جلال‌الدین، قم، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، 1371 ق، ج 1، ص 159.

3. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح، غفارى على‌اکبر و آخوندى، محمد، تهرن، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 15.

4. مفید، محمد بن محمد، امالی، ‏محقق / مصحح، استاد ولى، حسین و غفارى على اکبر، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413 ق، ص 42.‏

5. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح، غفارى على‌اکبر و آخوندى، محمد، تهرن، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 92.

6. تمیمى آمدى، عبد‌الواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم‏، محقق / مصحح، رجائى، سید مهدى، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410 ق، ص 255.

7. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، ‏محقق / مصحح، غفارى، على اکبر، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404 ق، ص 414.

8. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح، غفارى على‌اکبر و آخوندى، محمد، تهرن، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 89.

9. لیثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، محقق / مصحح، حسنى بیرجندى، حسین، قم، دار الحدیث‏، چاپ اول، 1376 ش، ص 380.‏

من سه سوال در مورد واقعه کربلا داشتم:

1- آیا حضرت رقیقه (س) و حضرت سکینه (س) یک نفر بودند و اگر هردو فرزند امام حسین (ع) بودند نام مادرشان کیست؟

2- آیا حضرت عباس (ع) ازدواج کرده بودند اگر ازدواج کرده بودند نام همسرشان کیست و آیا فرزند دارد و در کربلا بودند یا نه؟

3- آیا جناب لیلا مادر حضرت علی اکبر (ع) در کربلا حضور داشتند یا نه؟

پاسخ1:
سكينه و رقيه دو نفر بودند مادر سكينه رباب بود و مادر رقيه معلوم نيست در باره رقيه به مطلب زير توجه نمائيد:
در مدارك معتبر ميان فرزندان امام حسين نامي از حضرت رقيه برده نشده است. محدث قمي نيز در فرزندان حسين بن علي ذكري از حضرت رقيه به ميان نياورده است.
اما در منتهي الآمال(1) از كامل بهائي نقل كرده است: كه در شام از بچه هاي كوچك شهادت پدرشان را مخفي مي كردند و به آن ها مي گفتند پدرتان به مسافرت رفته. بر همين وضع بود تا يزيد آن ها را به خانه شخصي خود منتقل نمود. امام دختري چهارساله داشت. شبي از خواب بيدار شد. گفت: پدرم كو. اكنون او را در خواب ديدم. ناراحت و پريشان بود. زنان كه نواي اين كودك را شنيدند. همه صدا به گريه بلند كردند. ساير بچه ها نيز گريه مي كردند. يزيد از خواب بيدار شد. پرسيد: چه خبر است؟ جريان را به او گفتند. دستور داد سر پدرش را برايش ببرند. سر را آوردند. در دامن آن كودك گذاردند. پرسيد: چيست؟ گفتند: اين سر پدر توست. چنان ناراحت شد كه فريادي زد. از همان ناراحتي مريض گرديد و پس از چند روز فوت شد.
اين واقعه بنابر قول وقايع الشهور و الايام آيت ا. . . بيرجندي در پنجم ماه صفر اتفاق افتاده است. در كتاب رياض القدس مي‌نويسد كه روز پنجم صفر بنا به قولي حضرت رقيه خاتون از دنيا رفته و آن طفل كوچك كه مرحوم آيت الله بيرجندي در كتاب وقايع فرموده. به احتمال قوي رقيه بوده است.(2)
روايت فوق نام اين دختر را بيان نكرده و از او فقط با تعبير دخترك چهارساله ياد كرده است.
براي وجود چنين دختري دو شاهد مي‌توان آورد:
شاهد اول: هنگامي كه زينب(س) در كوفه با سر بريده امام حسين(ع) مواجه شد. اشعاري سرود كه در ضمن آن آمده است: «اي برادرم! با فاطمه كوچك سخن بگو كه نزديك است قلبش تهي گردد». (3) كه نشان از وجود چنين دختر خردسالي كه در فراق پدر بي‌تاب بوده دارد.
شاهد دوم: امام حسين(ع) در آخرين لحظات حيات خويش. هنگام مواجهه با شمر فرمود: الا يا زينب يا سكينه! يا ولدي! من ذايكون لكم بعدي؛ الا يا رقيه! يا ام‌كلثوم! انتم وديعة ربي. اليوم قد قرب الوعد. (4)
اگرچه اين جا نيز تنها يك نقل تاريخي است.
ابن فندق (م 565ق)نيز در لباب الانساب از رقيه به عنوان دختر امام حسين(ع) ياد كرده است.(5)
آقاي محمد باقر مدرس مي گويد: درباره اين دختر امام حسين از مرحوم آيت ا. . . نجفي كتباً و شفاهاً سؤالاتي نمودم. فرمود: اگر چه مدارك معتبر از وجود چنين دختري ساكت است. لكن با وجود اين شهرت نمي شود انكار كرد. (6)

پي نوشت ها:
1. محدث قمى، منتهى الآمال في تواريخ النبي و الآل‏،ناشر: دليل‏، مكان نشر قم‏، سال چاپ 1379 ش‏، نوبت چاپ اول‏، ج‏2، ص 1002.
2. حضرت رقيه دختر امام حسين، شيخ علي فلسفي خراساني، ص5.
3. « …يا اخي فاطمة الصغيرة كلمّها فقد كاد قلبها ان يذوبا »بحارالانوار، ج 45، ص 115؛ القندوزي، ينابيع المودة، ج 2، ص 421،انتشارات الشريف الرضي، چاپ اول 1371 ش.
4. مـوسوعة كلمات الامـام الحسين، معهد تحقيقات بـاقرالعلوم، ص511، دارالمعروف، قم، 1415 هـ. چاپ اول؛ ينابيع الموده، ج 2، ص 416.
7. ابن فندق، لباب الانساب، ج 1، ص 355، تحقيق سيد مهدي رجايي، كتابخانه آيت الله نجفي.
5. شخصيت حسين، محمد باقر مدرس بستان آبادي، ناشر دارالكتب الاسلاميه، ص458.
---------------------------

پاسخ2:
ابوالفضل العباس (ع) با لُبابَه دختر عبيدالله بن عباس، پسر عموي پيامبر اكرم (ص)، ازدواج نمود.(1) لبابه، از بانوان بزرگ زمان خويش بود.(2)
ثمره اين پيوند فرزنداني به نام هاي عبيدالله، فضل، حسن، قاسم و يك دختر بود.(3)
برخي نيز عبيدالله و محمد را فرزندان او برشمرده اند.(4)
درباره حضور و شهادت فرزندن ايشان در كربلا اختلاف وجود دارد. برخي اين امر را انكار و برخي شهادت برخي فرزندان عباس (ع) را گزارش كرده اند. (5)

پي نوشت ها:
1. ابوعبدالله المصعب بن عبدالله بن المصعب الزبيري، نسب قريش، دارالمعارف للطباعة والنشر، 1953 م، ج 1، ص 79؛ المحبّر، ابوجعفر محمد بن حبيب البغدادي، بيروت، منشورات دار الآفاق الجديدة، بي تا، ج 1، ص 44 .
2. عبدالرزاق المقرم، العباس(ع)، نجف، مطبعة الحيدرية، بي تا، ص 1952.
3. همان.
4. محسن امين العاملي، اعيان الشيعة، بيروت، دار التعارف للمطبوعات، 1406 ق، ج 1، ص610 .
5. اعيان الشيعة، ج 1، ص 610.
--------------------------------

پاسخ3:
ليلى بنت أبي مرة بن عروة بن مسعود ثقفي‏، مادر علي اكبر (ع) مي باشد.(1)
درباره حضور وي در كربلا اختلاف است، ولي در منابع كهن و معتبر از حضور وي در كربلا سخن به ميان نيامده است، از اين رو است كه شهيد مطهري اين امر را يكي از موارد تحريف در تاريخ كربلا، ذكر و آن را با استدلال رد مي‌نمايد.(2) محدث قمي مي‌گويد: «ظاهر آن است كه ليلا در كربلا نبوده و من در كتب معتبر نديدم.(3)
همچنين از سخن كشنده علي‌اكبر كه مي‌گويد: «علي آثام العرب ان مربي يفعل مثل ما كان يفعل ان لم اثعكه اباه، (4) گناه تمامي عرب به گردن من اگر اين جوان از كنار من بگذرد و پدر را به عزايش داغدار نسازم؛ در‌حالي‌ كه در عرف چنين مي‌گويند كه «مادرش را به عزايش بنشانم»؛ اما وي فقط از پدرش ياد مي‌كند؛ چنين استفاده مي‌شود كه نه‌تنها ليلا در كربلا نبوده، بلكه اصلاً در قيد حيات نبوده است.
بنابراين با توجه به قراين و شواهد بايد گفت ليلا در كربلا حضور نداشته است.

پي نوشت ها:
1 . شيخ مفيد، ار شاد، انتشارات علميه، ج2، ص 137، محسن امين، اعيان الشيعه بيروت، دارالتعارف للمطبو عات ، چاپ پنجم، 1418، ج2، ص 389.
ج ۱7، ص762 .
2. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ۱۳۷۳ ش، ج17، ص76.
3.شيخ عباس قمي، متنهي الآمال، انتشارات هجرت، ج1 ص 856.
4. طبري، محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، چاپ پنجم، بيروت مؤسسه اعلمي اللمطبوعات، ۱۴۰۹، ج ۴، ص ۳۴۰.
موفق باشید.