رقیه

با سلام یه شبهه ای وجود داره در مورد وجود حضرت رقیه در صحنه کربلا! می خواستم بدونم چقدر این شبهه درست یا اشتباه هست؟ خیلی ممنون

پاسخ:
در مدارك كهن معتبر ميان فرزندان امام حسين نامي از حضرت رقيه برده نشده است. محدث قمي نيز در فرزندان حسين بن علي ذكري از حضرت رقيه به ميان نياورده است.
اما در منتهي الآمال(1) از كامل بهائي نقل كرده است: كه در شام از بچه هاي كوچك شهادت پدرشان را مخفي مي كردند و به آن ها مي گفتند پدرتان به مسافرت رفته. بر همين وضع بود تا يزيد آن ها را به خانه شخصي خود منتقل نمود. امام دختري چهارساله داشت. شبي از خواب بيدار شد. گفت: پدرم كو. اكنون او را در خواب ديدم. ناراحت و پريشان بود. زنان كه نواي اين كودك را شنيدند. همه صدا به گريه بلند كردند. ساير بچه ها نيز گريه مي كردند. يزيد از خواب بيدار شد. پرسيد: چه خبر است؟ جريان را به او گفتند. دستور داد سر پدرش را برايش ببرند. سر را آوردند. در دامن آن كودك گذاردند. پرسيد: چيست؟ گفتند: اين سر پدر توست. چنان ناراحت شد كه فريادي زد. از همان ناراحتي مريض گرديد و پس از چند روز فوت شد.
اين واقعه بنابر قول وقايع الشهور و الايام آيت ا... بيرجندي در پنجم ماه صفر اتفاق افتاده است. در كتاب رياض القدس مي‌نويسد كه روز پنجم صفر بنا به قولي حضرت رقيه خاتون از دنيا رفته و آن طفل كوچك كه مرحوم آيت الله بيرجندي در كتاب وقايع فرموده. به احتمال قوي رقيه بوده است. (2)
روايت فوق نام اين دختر را بيان نكرده و از او فقط با تعبير دخترك چهارساله ياد كرده است.
براي وجود چنين دختري دو شاهد مي‌توان آورد:
شاهد اول:هنگامي كه زينب(س) در كوفه با سر بريده امام حسين(ع) مواجه شد. اشعاري سرود كه در ضمن آن آمده است: «اي برادرم! با فاطمه كوچك سخن بگو كه نزديك است قلبش تهي گردد». (3) كه نشان از وجود چنين دختر خردسالي كه در فراق پدر بي‌تاب بوده دارد.
شاهد دوم: امام حسين(ع) در آخرين لحظات حيات خويش. هنگام مواجهه با شمر فرمود: الا يا زينب يا سكينه! يا ولدي! من ذايكون لكم بعدي؛ الا يا رقيه! يا ام‌كلثوم! انتم وديعة ربي. اليوم قد قرب الوعد. (4)
اگر چه اين جا نيز تنها يك نقل تاريخي است.
ابن فندق (م 565ق) نيز در لباب الانساب از رقيه به عنوان دختر امام حسين(ع) ياد كرده است.(5)
آقاي محمد باقر مدرس مي گويد: درباره اين دختر امام حسين از مرحوم آيت ا... نجفي كتباً و شفاهاً سؤالاتي نمودم. فرمود: اگر چه مدارك معتبر از وجود چنين دختري ساكت است. لكن با وجود اين شهرت نمي شود انكار كرد. (6)

پي نوشت ها:
1. محدث قمى، منتهى الآمال في تواريخ النبي و الآل‏،ناشر: دليل‏، مكان نشر قم‏، سال چاپ: 1379 ش‏، نوبت چاپ اول‏، ج‏2، ص 1002.
2. حضرت رقيه دختر امام حسين، شيخ علي فلسفي خراساني، ص5.
3. « …يا اخي فاطمة الصغيرة كلمّها فقد كاد قلبها ان يذوبا »بحارالانوار، ج 45، ص 115؛ القندوزي، ينابيع المودة، ج 2، ص 421،انتشارات الشريف الرضي، چاپ اول 1371 ش.
4. مـوسوعة كلمات الامـام الحسين، معهد تحقيقات بـاقرالعلوم، ص511، دارالمعروف، قم، 1415 هـ. چاپ اول؛ ينابيع الموده، ج 2، ص 416.
5. ابن فندق، لباب الانساب، ج 1، ص 355، تحقيق سيد مهدي رجايي، كتابخانه آيت الله نجفي.
6. شخصيت حسين، محمد باقر مدرس بستان آبادي، ناشر دارالكتب الاسلاميه، ص458.
موفق باشید.

من سه سوال در مورد واقعه کربلا داشتم:

1- آیا حضرت رقیقه (س) و حضرت سکینه (س) یک نفر بودند و اگر هردو فرزند امام حسین (ع) بودند نام مادرشان کیست؟

2- آیا حضرت عباس (ع) ازدواج کرده بودند اگر ازدواج کرده بودند نام همسرشان کیست و آیا فرزند دارد و در کربلا بودند یا نه؟

3- آیا جناب لیلا مادر حضرت علی اکبر (ع) در کربلا حضور داشتند یا نه؟

پاسخ1:
سكينه و رقيه دو نفر بودند مادر سكينه رباب بود و مادر رقيه معلوم نيست در باره رقيه به مطلب زير توجه نمائيد:
در مدارك معتبر ميان فرزندان امام حسين نامي از حضرت رقيه برده نشده است. محدث قمي نيز در فرزندان حسين بن علي ذكري از حضرت رقيه به ميان نياورده است.
اما در منتهي الآمال(1) از كامل بهائي نقل كرده است: كه در شام از بچه هاي كوچك شهادت پدرشان را مخفي مي كردند و به آن ها مي گفتند پدرتان به مسافرت رفته. بر همين وضع بود تا يزيد آن ها را به خانه شخصي خود منتقل نمود. امام دختري چهارساله داشت. شبي از خواب بيدار شد. گفت: پدرم كو. اكنون او را در خواب ديدم. ناراحت و پريشان بود. زنان كه نواي اين كودك را شنيدند. همه صدا به گريه بلند كردند. ساير بچه ها نيز گريه مي كردند. يزيد از خواب بيدار شد. پرسيد: چه خبر است؟ جريان را به او گفتند. دستور داد سر پدرش را برايش ببرند. سر را آوردند. در دامن آن كودك گذاردند. پرسيد: چيست؟ گفتند: اين سر پدر توست. چنان ناراحت شد كه فريادي زد. از همان ناراحتي مريض گرديد و پس از چند روز فوت شد.
اين واقعه بنابر قول وقايع الشهور و الايام آيت ا. . . بيرجندي در پنجم ماه صفر اتفاق افتاده است. در كتاب رياض القدس مي‌نويسد كه روز پنجم صفر بنا به قولي حضرت رقيه خاتون از دنيا رفته و آن طفل كوچك كه مرحوم آيت الله بيرجندي در كتاب وقايع فرموده. به احتمال قوي رقيه بوده است.(2)
روايت فوق نام اين دختر را بيان نكرده و از او فقط با تعبير دخترك چهارساله ياد كرده است.
براي وجود چنين دختري دو شاهد مي‌توان آورد:
شاهد اول: هنگامي كه زينب(س) در كوفه با سر بريده امام حسين(ع) مواجه شد. اشعاري سرود كه در ضمن آن آمده است: «اي برادرم! با فاطمه كوچك سخن بگو كه نزديك است قلبش تهي گردد». (3) كه نشان از وجود چنين دختر خردسالي كه در فراق پدر بي‌تاب بوده دارد.
شاهد دوم: امام حسين(ع) در آخرين لحظات حيات خويش. هنگام مواجهه با شمر فرمود: الا يا زينب يا سكينه! يا ولدي! من ذايكون لكم بعدي؛ الا يا رقيه! يا ام‌كلثوم! انتم وديعة ربي. اليوم قد قرب الوعد. (4)
اگرچه اين جا نيز تنها يك نقل تاريخي است.
ابن فندق (م 565ق)نيز در لباب الانساب از رقيه به عنوان دختر امام حسين(ع) ياد كرده است.(5)
آقاي محمد باقر مدرس مي گويد: درباره اين دختر امام حسين از مرحوم آيت ا. . . نجفي كتباً و شفاهاً سؤالاتي نمودم. فرمود: اگر چه مدارك معتبر از وجود چنين دختري ساكت است. لكن با وجود اين شهرت نمي شود انكار كرد. (6)

پي نوشت ها:
1. محدث قمى، منتهى الآمال في تواريخ النبي و الآل‏،ناشر: دليل‏، مكان نشر قم‏، سال چاپ 1379 ش‏، نوبت چاپ اول‏، ج‏2، ص 1002.
2. حضرت رقيه دختر امام حسين، شيخ علي فلسفي خراساني، ص5.
3. « …يا اخي فاطمة الصغيرة كلمّها فقد كاد قلبها ان يذوبا »بحارالانوار، ج 45، ص 115؛ القندوزي، ينابيع المودة، ج 2، ص 421،انتشارات الشريف الرضي، چاپ اول 1371 ش.
4. مـوسوعة كلمات الامـام الحسين، معهد تحقيقات بـاقرالعلوم، ص511، دارالمعروف، قم، 1415 هـ. چاپ اول؛ ينابيع الموده، ج 2، ص 416.
7. ابن فندق، لباب الانساب، ج 1، ص 355، تحقيق سيد مهدي رجايي، كتابخانه آيت الله نجفي.
5. شخصيت حسين، محمد باقر مدرس بستان آبادي، ناشر دارالكتب الاسلاميه، ص458.
---------------------------

پاسخ2:
ابوالفضل العباس (ع) با لُبابَه دختر عبيدالله بن عباس، پسر عموي پيامبر اكرم (ص)، ازدواج نمود.(1) لبابه، از بانوان بزرگ زمان خويش بود.(2)
ثمره اين پيوند فرزنداني به نام هاي عبيدالله، فضل، حسن، قاسم و يك دختر بود.(3)
برخي نيز عبيدالله و محمد را فرزندان او برشمرده اند.(4)
درباره حضور و شهادت فرزندن ايشان در كربلا اختلاف وجود دارد. برخي اين امر را انكار و برخي شهادت برخي فرزندان عباس (ع) را گزارش كرده اند. (5)

پي نوشت ها:
1. ابوعبدالله المصعب بن عبدالله بن المصعب الزبيري، نسب قريش، دارالمعارف للطباعة والنشر، 1953 م، ج 1، ص 79؛ المحبّر، ابوجعفر محمد بن حبيب البغدادي، بيروت، منشورات دار الآفاق الجديدة، بي تا، ج 1، ص 44 .
2. عبدالرزاق المقرم، العباس(ع)، نجف، مطبعة الحيدرية، بي تا، ص 1952.
3. همان.
4. محسن امين العاملي، اعيان الشيعة، بيروت، دار التعارف للمطبوعات، 1406 ق، ج 1، ص610 .
5. اعيان الشيعة، ج 1، ص 610.
--------------------------------

پاسخ3:
ليلى بنت أبي مرة بن عروة بن مسعود ثقفي‏، مادر علي اكبر (ع) مي باشد.(1)
درباره حضور وي در كربلا اختلاف است، ولي در منابع كهن و معتبر از حضور وي در كربلا سخن به ميان نيامده است، از اين رو است كه شهيد مطهري اين امر را يكي از موارد تحريف در تاريخ كربلا، ذكر و آن را با استدلال رد مي‌نمايد.(2) محدث قمي مي‌گويد: «ظاهر آن است كه ليلا در كربلا نبوده و من در كتب معتبر نديدم.(3)
همچنين از سخن كشنده علي‌اكبر كه مي‌گويد: «علي آثام العرب ان مربي يفعل مثل ما كان يفعل ان لم اثعكه اباه، (4) گناه تمامي عرب به گردن من اگر اين جوان از كنار من بگذرد و پدر را به عزايش داغدار نسازم؛ در‌حالي‌ كه در عرف چنين مي‌گويند كه «مادرش را به عزايش بنشانم»؛ اما وي فقط از پدرش ياد مي‌كند؛ چنين استفاده مي‌شود كه نه‌تنها ليلا در كربلا نبوده، بلكه اصلاً در قيد حيات نبوده است.
بنابراين با توجه به قراين و شواهد بايد گفت ليلا در كربلا حضور نداشته است.

پي نوشت ها:
1 . شيخ مفيد، ار شاد، انتشارات علميه، ج2، ص 137، محسن امين، اعيان الشيعه بيروت، دارالتعارف للمطبو عات ، چاپ پنجم، 1418، ج2، ص 389.
ج ۱7، ص762 .
2. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ۱۳۷۳ ش، ج17، ص76.
3.شيخ عباس قمي، متنهي الآمال، انتشارات هجرت، ج1 ص 856.
4. طبري، محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، چاپ پنجم، بيروت مؤسسه اعلمي اللمطبوعات، ۱۴۰۹، ج ۴، ص ۳۴۰.
موفق باشید.

آیا امام حسین (علیه السلام) دختری به نام رقیه داشته؟

پاسخ:
در مدارك معتبر كهن ميان فرزندان امام حسين (علیه السلام) نامي از حضرت رقيه برده نشده است. محدث قمي در منتهي الآمال (1) از كامل بهائي نقل كرده است. امام دختري چهارساله داشت. شبي از خواب -در شام- بيدار شد. گفت: پدرم كو؟ اكنون او را در خواب ديدم. ناراحت و پريشان بود. زنان كه نواي اين كودك را شنيدند. همه صدا به گريه بلند كردند. ساير بچه ها نيز گريه مي كردند. يزيد از خواب بيدار شد. پرسيد: چه خبر است؟ جريان را به او گفتند. دستور داد سر پدرش را برايش ببرند. سر را آوردند. در دامن آن كودك گذاردند. پرسيد: چيست؟ گفتند: اين سر پدر توست. چنان ناراحت شد كه فريادي زد. از همان ناراحتي مريض گرديد و پس از چند روز فوت شد.
اين واقعه بنابر قول وقايع الشهور و الايام آيت الله بيرجندي در پنجم ماه صفر اتفاق افتاده است. در كتاب رياض القدس مي نويسد كه روز پنجم صفر بنا به قولي حضرت رقيه خاتون از دنيا رفته و آن طفل كوچك كه مرحوم بيرجندي در كتاب وقايع فرموده. به احتمال قوي رقيه بوده است. (2)
روايت فوق نام اين دختر را بيان نكرده و از او فقط با تعبير دخترك چهارساله ياد كرده است.
براي وجود چنين دختري دو شاهد مي توان آورد:
شاهد اول: هنگامي كه زينب (س) در كوفه با سر بريده امام حسين (ع) مواجه شد. اشعاري سرود كه در ضمن آن آمده است:«اي برادرم! با فاطمه كوچك سخن بگو كه نزديك است قلبش تهي گردد». (3) كه نشان از وجود چنين دختر خردسالي كه در فراق پدر بيتاب بوده، دارد.
شاهد دوم: امام حسين (ع) در آخرين لحظات حيات خويش هنگام مواجهه با شمر فرمود:
الا يا زينب يا سكينه! يا ولدي! من ذايكون لكم بعدي؛ الا يا رقيه! يا ام كلثوم! انتم وديعة ربي. اليوم قد قرب الوعد. (4)
امام نام رقيه را آورده است.
ابن فندق (م 565ق) نيز در لباب الانساب از رقيه به عنوان دختر امام حسين (ع) ياد كرده است. (5)
شيخ مهدي مازندراني از حمزاوي نقل كرده كه در كتاب نفحاتش گفته: براي امام دختري به نام رقيه بوده كه با حسين (ع) از مدينه حركت كرده. پنج يا هفت سال داشته و سپس به كربلا رسيده. با حلقه اسيران به شام آمده و در شام وفات كرده است.
آقاي محمد باقر مدرس مي گويد: درباره اين دختر امام حسين از مرحوم آيت الله نجفي كتباً و شفاهاً سؤالاتي نمودم. فرمود: ولو مدارك معتبر از وجود چنين دختري ساكت است لكن با وجود اين شهرت نمي شود انكار كرد. (6)

پي نوشت ها:
1. محدث قمى، منتهى الآمال في تواريخ النبي و الآل‏، ناشر دليل‏،مكان نشر: قم‏، سال چاپ 1379 ش‏، نوبت چاپ اول‏، ج‏2، ص 1002.
2. حضرت رقيه دختر امام حسين، شيخ علي فلسفي خراساني، ص5.
3. « …يا اخي فاطمة الصغيرة كلمّا فقد كاد قلبها ان يذوبا. بحارالانوار، ج 45، ص 115؛ القندوزي، ينابيع المودة، ج 2، ص 421.
4. مـوسوعة كلمات الامـام الحسين، معهد تحقيقات بـاقرالعلوم، ص511 ؛ ينابيع الموده، ج 2، ص 416.
5. لباب الانساب، ابن فندق، بي تا، ج 1، ص 355.
6. شخصيت حسين، محمد باقر مدرس بستان آباد، ناشر دارالكتب الاسلاميه، ص458.
موفق باشید.

این که بعضی می گویند در واقعه ی کربلا کسی به نام رقیه نداریم واصلا امام حسین (علیه السلام) چنین دختری ندارد. آیا درست است؟ دلیل بر رد این مدعا راهم بگویید. باتشکر

پاسخ:
در مدارک معتبر کهن میان فرزندان امام حسین(علیه السلام) نامی از حضرت رقیه برده نشده است. محدث قمی در منتهی الآمال (1) از کامل بهائی نقل کرده است. امام دختری چهارساله داشت. شبی از خواب- در شام- بیدار شد. گفت: پدرم کو. اکنون او را در خواب دیدم. ناراحت و پریشان بود. زنان که نوای این کودک را شنیدند. همه صدا به گریه بلند کردند. سایر بچه ها نیز گریه می کردند. یزید از خواب بیدار شد. پرسید: چه خبر است؟ جریان را به او گفتند. دستور داد سر پدرش را برایش ببرند. سر را آوردند. در دامن آن کودک گذاردند. پرسید: چیست؟ گفتند: این سر پدر توست. چنان ناراحت شد که فریادی زد. از همان ناراحتی مریض گردید و پس از چند روز فوت شد.
این واقعه بنابر قول وقایع الشهور و الایام آیت الله بیرجندی در پنجم ماه صفر اتفاق افتاده است. در کتاب ریاض القدس می نویسد که روز پنجم صفر بنا به قولی حضرت رقیه خاتون از دنیا رفته و آن طفل کوچک که مرحوم بیرجندی در کتاب وقایع فرموده. به احتمال قوی رقیه بوده است. (2)
روایت فوق نام این دختر را بیان نکرده و از او فقط با تعبیر دخترک چهارساله یاد کرده است.
برای وجود چنین دختری دو شاهد می توان آورد:
شاهد اول: هنگامی که زینب (س) در کوفه با سر بریده امام حسین (ع) مواجه شد. اشعاری سرود که در ضمن آن آمده است: «ای برادرم! با فاطمه کوچک سخن بگو که نزدیک است قلبش تهی گردد». (3) که نشان از وجود چنین دختر خردسالی که در فراق پدر بیتاب بوده. دارد.
شاهد دوم: امام حسین (ع) در آخرین لحظات حیات خویش هنگام مواجهه با شمر فرمود:
الا یا زینب یا سکینه! یا ولدی! من ذایکون لکم بعدی؛ الا یا رقیه! یا ام کلثوم! انتم ودیعة ربی. الیوم قد قرب الوعد. (4)
امام نام رقیه را آورده است.
ابن فندق (م 565 ق) نیز در لباب الانساب از رقیه به عنوان دختر امام حسین(ع) یاد کرده است. (5)
شیخ مهدی مازندرانی از حمزاوی نقل کرده که در کتاب نفحاتش گفته: برای امام دختری به نام رقیه بوده که با حسین(ع) از مدینه حرکت کرده. پنج یا هفت سال داشته و سپس به کربلا رسیده. با حلقه اسیران به شام آمده و در شام وفات کرده است.
آقای محمد باقر مدرس می گوید: درباره این دختر امام حسین از مرحوم آیت الله نجفی کتباً و شفاهاً سؤالاتی نمودم. فرمود: ولو مدارک معتبر از وجود چنین دختری ساکت است لکن با وجود این شهرت نمی شود انکار کرد. (6)

پی نوشت ها:
1. محدث قمى، منتهى الآمال في تواريخ النبي و الآل‏، ناشر دليل‏،مكان نشر قم‏، سال چاپ: 1379 ش‏،نوبت چاپ: اول‏، ج‏2، ص 1002.
2. حضرت رقیه دختر امام حسین، شیخ علی فلسفی خراسانی، ص5
3. « …یا اخی فاطمة الصغیرة کلمّا فقد کاد قلبها ان یذوبا. بحارالانوار،ج 45،ص 115؛ القندوزی، ینابیع المودة، ج 2، ص 421.
4. مـوسوعة کلمات الامـام الحسین، معهد تحقیقات بـاقرالعلوم، ص511 ؛ ینابیع الموده، ج 2، ص 416.
5. لباب الانساب، ابن فندق، بي تا ،ج 1، ص 355.
6. شخصیت حسین، محمد باقر مدرس بستان آباد، ناشر دارالکتب الاسلاميه، ص458.

با سلام چند وقت پیش هنگامی که فیلم مختار را نشان می داد با یکی از اقوام بحثی درگرفت. او می گفت در تاریخ نقاط مبهم زیادی است. اصلا امام حسین (علیه السلام) بچه ای رو روی دست نگرفته که آنها با تیر بزنند، امام حسین در آخرین خداحافظی که از اهل خیمه می کرده فقط علی اصغر را هم بوسیده و رفته؛ دختری بنام رقیه نداشته. البته ایشان فردی امروزی ولی اهل مطاله اند و به گفته خود تاریخ طبری را مطاله نموده اند، می خواستم مرا روشن کنید و منبع موثقی معرفی کنید.

پاسخ:
حضرت علی اصغر(ع):
ماجرای شهادت فرزند خردسال امام حسین (علیه السلام) در روز عاشورا در منابع کهن و قابل اعتماد آمده است. ابومخنف چنین نقل می کند: امام باقر(ع) به عقبه فرمود: شما بنی اسد گناهکارید وخونی از ما ریختید. عقبه پرسید: آن چیست و چه گناهی است؟ حضرت فرمود: فرزند خردسال امام حسین (ع) را نزد او آوردند. امام او را در دامن داشت که تیری از بنی اسد (حرمله بن کاهل اسدی) آمد و گلویش را درید.(1)
ابن طاووس گزارش می کند:
امام حسین (ع) وقتی که برای وداع با زنان و کودکان به خیمه ها آمد، به حضرت زینب (س) فرمود: «ناولینی ولدی الصغیر حتی اودعه؛ طفل کوچکم را بیاورید تا با او وداع کنم». حضرت او را در آغوش گرفت که ناگهان حرمله وی را با تیری مورد هدف قرار داد و کشت. (2)
ابن اعثم کوفی نیز همین گزارش را آورده است. (3) در ترجمه الفتوح (ترجمه در قرن ششم انجام گرفته ) گزارشی اضافه تر بدین قرار آمده است: امام طفل شیرخوار خود را ... در پیش زین گرفته، میان هر دو صف آورد و آواز برآورد: ای قوم، اگر به زعم شما گناهکارم، این طفل گناهی نکرده، او را جرعه ای آب دهید. چون آواز حسین (ع) شنیدند، یکی از آن گروه تیری به سوی آن حضرت روان کرد. آن تیر بر گلوی طفل شیرخوار آمد و از آن سوی بر بازوی حسین (ع) رسید. حضرت تیر را بیرون آورد و در آن ساعت، طفل جان داد. (4)
سید بن طاووس نیز پس از نقل گزارشی که از ایشان یاد شد، خبری شبیه خبر الفتوح نقل می کند و آن را صحیح تر می انگارد، و آن خبر این است:
حضرت زینب (س) طفل را نزد امام آورد و عرض کرد: این بچه تشنه لب است، برای او درخواست آب کن. امام کودک را بر روی دست گرفت و فریاد برآورد: یا قوم قد قتلتم شیعتی و اهل بیتی، و قد بقی هذا الطفل یتلظی عطشا فاسقوه شرب من الماء؛ ای مردم، پیروان و اهل بیتم را کشتید و تنها این کودک باقی مانده است که از تشنگی لبانش را بر هم می زند، او را با جرعه آبی سیراب کنید. پیش از اتمام سخن امام، تیری گلوی او را پاره کرد. (5)
قدیمی ترین منبع که نام علی اصغر را در آن یافتیم، کتاب فتوح ابن اعثم است که گوید: حضرت فرزند شیرخواری به نام علی داشت. گزارش شهادت او نظیر ابومخنف است. (6)
نام فرزند خردسال امام حسین (ع) به نام عبدالله نیز در تاریخ آمده که در روز عاشورا به شهادت رسید. شیخ مفید هنگام شمارش فرزندان امام حسین (ع) می نویسد: عبدالله بن حسین که در کودکی با تیری که از سوی دشمن پرتاب شد، در دامن امام حسین (ع) گلویش ذبح شده و شهید شد. (7)
خلیفه بن خیاط، طبری، قاضی نعمان، ابن اثیر و ذهبی نیز نام آن طفل شیرخوار را عبدالله ضبط کرده اند.(8)
احتمال دارد این شخص همان علی اصغر باشد که به دو صورت نام او در تاریخ ضبط شده است. این احتمال را هم می توان داد که دو فرزند خردسال امام در کربلا بوده اند. شهید قاضی طباطبایی بر این باور است که عبدالله رضیع غیر از علی اصغر است. (9)
حضرت رقیه (س):
در کتاب کامل بهایی بدون ذکر نام، از دختر خردسال امام حسین (ع) یاد و به داستان جانسوز او در خرابه شام اشاره کرده است. (10) بیشتر مورخان هنگام نام بردن از فرزندان امام حسین (ع) از رقیه نام نبرده اند. (11) اما ابن فندق (م 565ق) در لباب الانساب از رقیه به عنوان دختر امام حسین (ع) یاد کرده است. (12)
محمد بن ابی طالب (قرن 10) می گوید که در دمشق در شرق مسجد اعظم (مسجد جامع اموی) سنگ قبری در ویرانه ای است که در آن نوشته شده: «هذا قبر السیدة ملکة بنت الحسین علیه السلام بن امیرالمؤمنین» او توضیح می دهد که این مکان قبلا مسجد و بارگاه بود اما به دلیل بغض به اهل بیت(ع)، به آن جا بی توجهی شد و کم کم تبدیل به ویرانه شد . پس از آن دوباره شخصی همت کرد و بارگاه و مسجد را دوباره بنا کرد. (13)

پی نوشت ها:
1. نصوص من تاریخ ابی مخنف، ج 1، ص 487.
2. اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 68 و ر.ک: تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 245.
3. الفتوح، ج 5، ص 209 - 210.
4. ترجمه الفتوح، ص 908.
5. الملهوف علی قتلی الطفوف، ص 169.
6. الفتوح، ج 5، ص 209 - 210.
7. الارشاد، سلسله مؤلفات شیخ مفید ج 2، ص 137.
8. تاریخ الطبری، ج 5، ص 468؛ قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج 3، ص 178؛ الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 429؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج 5، ص 21؛ شمس الدین، انصار الحسین (ع)، ص 130 - 131
9. تحقیق در باره اولین اربعین، ص 670 به بعد.
10. کامل بهائی، عمادالدین طبری، ج 2، ص 179، مکتبه المصطفوی.
11. الارشاد، سلسله مؤلفات شیخ مفید، ج 2، ص 135؛ مناقب آل ابی‌طالب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 77، موسسه انتشارات علامه؛ اعلام الوری، طبرسی، ج 1، ص 478، موسسه آل‌بیت؛ نسب قریش، مصعب الزبیری، ص 59، دارالمعارف؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج 3، ص 1288، دارالفکر؛ تذکرة الخواص، سبط‌بن جوزی، ص 249، موسسه اهل البیت؛ کشف الغمة فی معرفة الائمة، اربلی، ج 2، ص 38، تحقیق رسولی، تبریز.
12. لباب الانساب، ابن فندق، ج 1، ص 355، تحقیق سید مهدی رجایی، کتابخانه آیت الله نجفی.
13. تسلیة المجالس، ج 2، ص 93 ـ 94.