اعمال

نوشتن متون مقدس و دعاها بر روی کفن در منابع دینی و اسلامی وارد شده است. از ذکرهایی که خوب است بر روی کفن میت نوشته شود، اقرار و شهادت بر وحدانیت خداوند است.

پرسش:

دیده شده که بعضی افراد، دعاهایی را روی کفن خود می‌نویسند؛ یا در بازار کفن‌هایی با دعا وجود دارد. براساس احادیث، نوشتن چه دعاها یا اذکاری روی کفن مناسب است؟

پاسخ:

مقدمه

در متون دینی و اسلامی، آداب‌ورسوم خاصی برای آماده‌سازی میت قبل از دفن وجود دارد؛ از جمله آن‌ها می‌توان به نوشتن متون مقدس و دعاها بر روی کفن اشاره کرد. در روایات آمده است که اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) بر این امر تأکید داشته و حتی دستور به نوشتن جملاتی خاص بر روی کفن میت داده‌اند. در ادامه، به بررسی برخی از این توصیه‌ها و ادعیه‌ای که برای نوشتن روی کفن میت مناسب دانسته شده‌اند، پرداخته می‌شود.

پاسخ تفصیلی

1. شهادت بر وحدانیت خدا و اهل‌بیت علیهم‌السلام

از ذکرهایی که خوب است بر روی کفن میت نوشته شود، اقرار به شهادت بر وحدانیت خداوند است. در روایات متعددی بیان شده که امام صادق علیه‌السلام این کار را بر روی کفن پسرشان اسماعیل انجام دادند. در حدیثی آمده که:

«حَضَرْتُ مَوْتَ إِسْمَاعِیلَ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام جَالِسٌ عِنْدَهُ فَلَمَّا حَضَرَهُ الْمَوْتُ شَدَّ لَحْیَیْهِ وَ غَمَّضَهُ وَ غَطَّى عَلَیْهِ الْمِلْحَفَةَ ثُمَّ أَمَرَ بِتَهْیِئَتِهِ فَلَمَّا فُرِغَ مِنْ أَمْرِهِ دَعَا بِکَفَنِهِ فَکَتَبَ فِی حَاشِیَهِ الْکَفَنِ إِسْمَاعِیلُ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»؛(1)

«من در لحظه‌ی مرگ اسماعیل حضور داشتم و ابوعبدالله (علیه‌السلام) کنار او نشسته بود. وقتی مرگ او فرا رسید، امام (علیه‌السلام) چانه اسماعیل را محکم بست و چشمانش را بست و او را با پارچه‌ای پوشاند. سپس دستور داد تا او را برای تدفین آماده کنند. وقتی از آماده‌سازی او فارغ شدند، امام (علیه‌السلام) خواست تا کفن او آورده شود و در حاشیه‌ی کفن نوشت: اسماعیل شهادت می‌دهد که هیچ معبودی جز الله نیست

در حدیث دیگری نیز ذکر شده که بر روی کفن حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها، جملات «فَاطِمَةَ علیه‌السلام تَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله» نوشته شده بود.(2)

در روایتی بیان شده که عبدالله بن جعفر حمیری از امام زمان علیه‌السلام در مورد کاری که امام صادق علیه‌السلام بر روی کفن اسماعیل پسرشان انجام دادند سؤال کرد:

«رُوِیَ لَنَا عَنِ الصَّادِقِ علیه‌السلام أَنَّهُ کَتَبَ عَلَى إِزَارِ ابْنِهِ إِسْمَاعِیلَ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَهَلْ یَجُوزُ أَنْ نَکْتُبَ مِثْلَ ذَلِکَ بِطِینِ الْقَبْرِ أَمْ غَیْرِهِ؛ از حضرت صادق علیه‌السلام براى ما روایت شده که آن حضرت بر کفن فرزندش إسماعیل مکتوب فرموده: «إسماعیل شهادت مى‏دهد که هیچ معبودى جز اللَّه نیست»، آیا براى ما نیز جایز است که آن جمله را با گل قبر (امام حسین علیه‌السلام) یا غیر آن بنگاریم یا نه؟»

امام زمان علیه‌السلام در جواب فرمودند:

«فَأَجَابَ یَجُوزُ ذَلِک‏؛(3) این مورد جایز است

بنابراین چه خوب است که اگر قرار است ذکر و دعایی بر کفن نوشته شود، با تربت انجام گیرد. برخی علماء نیز بیان کرده‌اند که خوب است این شهادت با تربت امام حسین علیه‌السلام نوشته شود و فضیلت زیادی دارد و با رنگ، به‌خصوص رنگ سیاه، نوشته نشود.(4)

همچنین برخی از عالمان نیز توضیح داده‌اند که خوب است شهادت سایر اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز بر روی کفن نگاشته شود. متن این شهادت می‌تواند این‌گونه باشد:

«فلَانٌ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ وَاحِداً وَاحِداً أَئِمَّةُ الْهُدَى الْأَبْرَارُ»؛(5)

«فلانى گواهى دهد که معبودى نیست جز خداى یگانه که شریک ندارد و به این‌که محمد رسول خدا است و على امیرمؤمنان است و امامان از فرزندانش و یک‌یک امامان را ذکر کند، پس بنویسد: امامان او و پیشوایان هدایت و نیکان هستند.»

در این شهادت نام همه‌ی ائمه آورده می‌شود و به‌جای فلَانٌ نیز نام متوفی نوشته می‌شود.

2. برخی ادعیه

در احادیث بر نوشتن برخی دعاها بر روی کفن توصیه شده است. در ادامه برخی از این ادعیه بیان می‌شوند:

الف. دعای جوشن کبیر و صغیر

از موارد دیگری که توصیه شده بر روی کفن نوشته شود، دعای جوشن صغیر است. در حدیث آمده است که:

«یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى إِنَّنِی أَسْتَحْیِی مِنْ عَبْدٍ یَکُونُ هَذَا الدُّعَاءُ عَلَى کَفَنِه‏؛(6) خداوند متعال می‌فرماید: من از بنده‌ای که این دعا بر روی کفن او باشد، شرم دارم

همچنین آمده است که:

«قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ صلی‌الله‌علیه‌وآله أَوْصَانِی أَبِی أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه‌السلام وَصِیَّةً عَظِیمَةً بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ حِفْظِهِ وَ قَالَ لِی یَا بُنَیَّ اکْتُبْ هَذَا الدُّعَاءَ عَلَى کَفَنِی وَ قَالَ الْحُسَیْنُ علیه‌السلام فَعَلْتُ کَمَا أَمَرَنِی أَبِی ِ وَ هُو بِه‏ سَرِیعُ الْإِجَابَةِ خَصَّ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ الْمُقَرَّبِینَ وَ مَا مَنَعَهُ عَنِ الْأَوْلِیَاءِ وَ الْأَصْفِیَاءِ وَ هُوَ کَنْزٌ مِنْ کُنُوزِ اللَّهِ وَ هُوَ الْمَعْرُوفُ بِدُعَاءِ الْجَوْشَنِ»؛(7)

«حسین بن علی (علیه‌السلام) فرمود: پدرم، امیرالمؤمنین علی بن أبی‌طالب (علیه‌السلام) به من وصیت کرد که این دعا را حفظ کنم و به من گفت: «ای پسرم! این دعا را بر روی کفن من بنویس.» حسین (علیه‌السلام) گفت: من همان‌طور که پدرم به من دستور داده بود عمل کردم. این دعا سریع‌الاجابه است و خداوند آن را برای بندگان مقرب خود اختصاص داده است. هیچ‌چیزی مانع از رسیدن آن به اولیاء و برگزیدگان نخواهد شد و این دعا یکی از گنج‌های خداوند است که به دعای جوشن معروف است

این دعا با عبارات زیر آغاز می‌شود:

«إِلَهِی کَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضَى عَلَیَّ سَیْفَ عَدَاوَتِهِ وَ شَحَذَ لِی ظُبَةَ مُدْیَتِهِ وَ أَرْهَفَ لِی شَبَا حَدِّهِ وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ وَ سَدَّدَ نَحْوِی صَوَائِبَ سِهَامِهِ وَ لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ وَ أَضْمَرَ أَنْ یَسُومَنِی الْمَکْرُوهَ وَ یُجَرِّعَنِی ذُعَافَ مَرَارَتِهِ فَنَظَرْتَ إِلَى ضَعْفِی عَنِ احْتِمَالِ الْفَوَادِحِ وَ عَجْزِی عَنِ الِانْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِمُحَارَبَتِه‏... .»

دعای جوشن کبیر نیز از سایر ادعیه‌ای است که خوب است بر روی کفن نوشته شود. در روایت آمده که:

«قَالَ الْحُسَیْنُ علیه‌السلام أَوْصَانِی أَبِی علیه‌السلام بِحِفْظِهِ وَ تَعْظِیمِهِ وَ أَنْ أَکْتُبَهُ عَلَى کَفَنِهِ وَ أَنْ أُعَلِّمَهُ أَهْلِی وَ أَحُثَّهُمْ عَلَیْه‏؛(8) امام حسین (علیه‌السلام) فرمود: پدرم (علیه‌السلام) به من وصیت کرد که این دعا را حفظ کنم و آن را بزرگ شمارم، و همچنین آن را بر روی کفن خود بنویسم و به خانواده‌ام بیاموزم و آن‌ها را به خواندن آن تشویق کنم

فراز‌های آغازین دعای جوشن کبیر نیز چنین است:

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا کَرِیمُ یَا مُقِیمُ یَا عَظِیمُ یَا قَدِیمُ یَا عَلِیمُ یَا حَلِیمُ یَا حَکِیمُ. یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ یَا رَافِعَ الدَّرَجَاتِ یَا وَلِیَّ الْحَسَنَاتِ یَا غَافِرَ الْخَطِیئَاتِ یَا مُعْطِیَ الْمَسْأَلَاتِ یَا قَابِلَ التَّوْبَاتِ یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ یَا عَالِمَ الْخَفِیَّاتِ یَا دَافِعَ الْبَلِیَّات‏... .»

ب. دعای تهلیل

دعایی با عنوان دعای تهلیل در کتاب بلد الامین(9) ذکر شده است. در کتاب مستدرک الوسائل، در مورد فضائل نوشتن این دعا بر روی کفن چنین نقل شده است:

«عَنِ النَّبِیِّ صلی‌الله‌علیه‌وآله أَنَّ جَبْرَئِیلَ نَزَلَ‏ عَلَیَّ بِهَذَا الدُّعَاءِ مِنْ عِنْدِهِ تَعَالَى وَ أَنَّهُ مَکْتُوبٌ عَلَى قَوَائِمِ الْعَرْشِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ مَنْ کَتَبَهُ عَلَى کَفَنِهِ بِکَافُورٍ جَعَلَ اللَّهُ قَبْرَهُ رَوْضَةً مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ وَ آنَسَهُ فِیهِ وَ سَهَّلَ عَلَیْهِ هَوْلَ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ وَ بَعَثَ إِلَى قَبْرِهِ سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ مَعَ کُلِّ مَلَکٍ طَبَقٌ عَلَیْهِ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ وَ یُبَشِّرُونَهُ بِالْجَنَّةِ وَ یَفْتَحُونَ لَهُ بَاباً إِلَیْهَا وَ یُوَسِّعُ عَلَیْهِ فِی قَبْرِهِ مَدَى بَصَرِهِ وَ لَا یُعَذِّبُهُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَى أَنْ قَالَ وَ یُسَمَّى دُعَاءَ التَّهْلِیل»؛(10)

«از پیامبر (صلى‌الله‌علیه‌وسلم) نقل شده است که جبرئیل به دستور خداوند متعال این دعا را بر من نازل کرد و این‌که این دعا بر ستون‌های عرش نوشته شده است. سپس فرمود: «هر کس این دعا را بر روی کفن خود با کافور بنویسد، خداوند قبر او را به باغی از باغ‌های بهشت تبدیل خواهد کرد و در آنجا به او انس خواهد داد و سختی‌های سؤالات منکر و نکیر را بر او آسان خواهد ساخت. همچنین به قبر او هفتاد هزار ملک خواهد فرستاد که هرکدام از آن‌ها طبق‌هایی پر از میوه‌های بهشتی با خود خواهند آورد و او را به بهشت بشارت خواهند داد و در آنجا درب‌هایی به‌سوی بهشت برایش باز خواهد شد. خداوند قبر او را به‌اندازه دید چشمش وسیع خواهد کرد و او را عذاب نخواهد کرد.» و این دعا به نام «دعای تهلیل» شناخته می‌شود

بخشی از متن این دعا چنین است:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِعَدَدِ کُلِّ تَهْلِیلٍ هَلَّلَهُ الْمُهَلِّلُونَ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ بِعَدَدِ کُلِّ تَکْبِیرٍ کَبَّرَهُ الْمُکَبِّرُونَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِعَدَدِ کُلِّ تَحْمِیدٍ حَمَّدَهُ الْحَامِدُونَ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ سُبْحَانَ اللَّهِ بِعَدَدِ کُلِّ تَسْبِیحٍ سَبَّحَهُ الْمُسَبِّحُونَ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ بِعَدَدِ کُلِّ اسْتِغْفَارٍ اسْتَغْفَرَهُ الْمُسْتَغْفِرُون‏... .»

به دلیل طولانی بودن متن این دعا و دعاهای جوشن از انعکاس آن‌ها در این نوشتار خودداری شده است. علاقه‌مندان می‌توانند با مراجعه به منبع اصلی این ادعیه که در پی‌نوشت مشخص شده، از این ادعیه بهره ببرند.

3. قرآن

از چیزهایی که برای نوشتن بر کفن میت مناسب دانسته شده است، سوره‌های قرآن کریم است. در حدیثی نقل‌شده که:

حسن بن عبداللَّه صیرفىّ از قول پدرش گفت: «موسى بن جعفر علیهماالسّلام در زندان سندىّ بن شاهک وفات یافت و حضرت را بر تابوتى گذاشته و نداء کردند: این امام رافضى‌ها (شیعیان) است، او را بشناسید... در این هنگام سلیمان بن أبی‌جعفر (عموى هارون) از قصرش بیرون آمد و... جنازه آن حضرت را گرفتند و بر سر چهارراه قرار دادند و منادیان نداء دادند: هر کس مى‏خواهد طیّب بن طیّب موسى بن جعفر علیهماالسّلام را ببیند، بیاید، مردم جمع شدند و حضرت را غسل دادند و با حنوطى فاخر و گران‌بها، ایشان را حنوط کردند و سلیمان بن أبی‌جعفر آن حضرت را در کفنى که براى خود ترتیب داده بود، از برد یمانى، که قیمت آن دو هزار و پانصد دینار بوده و تمام قرآن بر آن نوشته شده بود، کفن کرد، و خود با پاى برهنه، بدون عمامه و گریبان چاک، آن حضرت علیه‌السلام را تشییع کرد و در «مقابر قریش» دفن کرد.»(11)

مطابق این روایت، امام کاظم علیه‌السلام در کفنی که بر آن تمام قرآن نوشته شده بود کفن شد. البته همان‌گونه که در این روایت مشخص است، این کفن توسط خود امام معصوم علیه‌السلام تهیه نشده بود؛ بلکه توسط سلیمان بن أبی‌جعفر مهیا گشته بود. اما به جهت این که امام رضا علیه‌السلام در تشییع جنازه حضور داشتند و نهی از این کار نکردند، می‌توان این کار را بر استحباب حمل کرد.(12)

در روایتی دیگر نیز بدون استناد به معصوم علیه‌السلام، نوشتن سوره تحریم بر روی میت، موجب کم شدن عذاب او دانسته شده است که این روایت از جهت سندی قوی نیست.(13)

4. سایر موارد

علاوه بر عناوین بیان شده، مواردی دیگر نیز وجود دارد که بر روی کفن میت نوشته می‌شود:

الف. بعضی نوشتن حدیث سلسله‌الذهب و سند آن را توصیه کرده و برای آن آثاری همچون غفران الهی ذکر کرده‌اند.(14) برای این قول نیز مستندی از روایات ذکر نشده است. البته با توجه به این که یکی از موارد توصیه شده که دارای روایات متعدد و قابل قبولی بود، شهادت بر وحدانیت خداوند بود، شاید بتوان حدیث سلسه‌الذهب را به‌نوعی در راستای همین شهادت دانست و با این توجیه، آن را به موضوع شهادت ملحق دانست. کتاب عروه الوثقی نوشتن این حدیث را بر کفن مستحب می‌داند.(15)

متن این حدیث مطابق نقل بحارالأنوار چنین است:

«(قَالَ الإمام علی بن موسی الرضا علیه‌السلام) حَدَّثَنِی أَبِی مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ الْکَاظِمُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْبَاقِرُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ زَیْنُ الْعَابِدِینَ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ شَهِیدُ أَرْضِ کَرْبَلَاءَ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ شَهِیدُ أَرْضِ الْکُوفَهِ قَالَ حَدَّثَنِی أَخِی وَ ابْنُ عَمِّی مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله قَالَ حَدَّثَنِی جَبْرَئِیلُ علیه‌السلام قَالَ سَمِعْتُ رَبَّ الْعِزَّةِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى یَقُولُ کَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ قَالَهَا دَخَلَ حِصْنِی وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی صَدَقَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ صَدَقَ جَبْرَئِیلُ علیه‌السلام وَ صَدَقَ رَسُولُ اللَّهِ وَ الْأَئِمَّةُ علیه‌السلام‏.»

ب. در حدیثی دو بیت شعر به امیرالمؤمنین علیه‌السلام منسوب شده است و نقل شده که ایشان بر کفن سلمان رحمه‌الله‌علیه این اشعار را نوشته‌اند. این روایت از جهت سندی ضعیف است. درعین‌حال برخی نوشتن این اشعار را بر کفن مستحب می‌دانند. متن این شعار چنین است:

«رَفَدْتُ عَلَى الْکَرِیمِ بِغَیْرِ زَادٍ مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ الْقَلْبِ السَّلِیمِ‏ * وَ حَمْلُ الزَّادِ أَقْبَحُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ إِذَا کَانَ الْوُفُودُ عَلَى الْکَرِیم.»‏(16)

ج. در کنار این، دعایی نیز نقل شده که در منابع، منسوب به معصومان علیهم‌السلام نشده و برای آن نیز سندی یافت نشد و گفته شده می‌توان بر روی کفن نگاشت. این دعا نیز به دلیل مشکلات بیان شده از جهت سندی قابل‌اعتماد نیست. متن این دعا نیز چنین است:

«یَا قَاهِراً بِالْمَنَایَا کُلَّ قَهَّارٍ بِنُورِ وَجْهِکَ أَعْتِقْنِی مِنَ النَّارِ إِلَیْکَ أَعْلِمْنِی مَنْ کَانَ بَعْضُهُ مِنْ اهل‌بیتی وَ وُدِّی وَ مِثَالِی فِی مُظْلِمَةٍ غَبْرَاءَ مُوحِشَةٍ فَرْداً غَرِیباً وَحِیداً تَحْتَ أَحْجَارِی أَمْسَیْتُ ضَیْفَکَ یَا ذَا الْجُودِ مُرْتَهَناً وَ أَنْتَ أَکْرَمُ مَنْزُولٍ بِهِ یَا سَتَّارُ فَاجْعَلْ قِرَایَ بِفَضْلٍ مِنْکَ مَغْفِرَةً إِلَیْکَ أَنْجُو بِهَا یَا خَیْرَ غَفَّارٍ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا شَابَتْ عَبِیدُهُمْ أَعْتَقُوهُمْ فِی رِقِّهِمْ عِتْقَ أَحْرَارٍ وَ أَنْتَ یَا سَیِّدِی أَوْلَى بِهِمْ کَرَماً قَدْ شِبْتُ فِی الرِّقِّ فَأَعْتِقْنِی مِنَ النَّارِ یَا هُوَ یَا رَبِّ.»(17)

د. برخی نوشتن اسم چهل مؤمن بر روی کفن و شهادت آن‌ها بر ایمان متوفی را توصیه می‌کنند.(18) برای این کار، روایت و سفارشی از اهل‌بیت علیهم‌السلام یافت نشد.

در انتها باید اشاره کرد که درست است نوشتن آیات قرآن، دعاهای جوشن صغیر و کبیر و سایر متون مقدس بر روی کفن مستحب است، اما باید توجه داشت که این کار آداب خاصی دارد و نباید در مکانی صورت گیرد که به آن بی‌احترامی‌ شود. به‌طور مثال، باید از نوشتن این متون در قسمت‌هایی که ممکن است در معرض نجاست و آلوده شدن و بی‌احترامی قرار گیرند، پرهیز کرد.(19)

نتیجه‌گیری:

در پایان، می‌توان گفت که نوشتن شهادت به وحدانیت خداوند و اهل‌بیت علیهم‌السلام و همچنین برخی دعاها و آیات قرآن بر روی کفن میت، از دیدگاه روایات پسندیده است و می‌تواند موجب افزایش رحمت و برکت برای فرد متوفی می‌گردد. توجه به این نکته ضروری است که این عمل باید با رعایت آداب و احترام ویژه‌ای انجام شود تا از هرگونه بی‌احترامی و عدم ادب جلوگیری گردد.

پی‌نوشتها:

1. طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، محقق/مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، تهران: دارالکتب الإسلامیه‏، 1407ق، ج‏1، ص289، ح842.

2. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى‏، بحارالأنوار (ط-بیروت)، محقق/مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی‏، 1403ق، ج‏78، ص335، ح335.

3. طبرسى، احمد بن على‏، الإحتجاج‏، محقق/مصحح: خرسان، محمدباقر، مشهد: نشر مرتضى‏، 1403ق، ج‏2، ص489.

4. مفید، محمد بن محمد، المقنعه، محقق/مصحح: ندارد، قم: کنگره جهانى هزاره شیخ مفید (رحمه‌الله‌علیه)‏، 1413ق‏، ص78.

5. طوسى، محمد بن الحسن‏، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، محقق/مصحح: ندارد، بیروت: مؤسسه فقه الشیعه، 1411ق، ج‏1، ص18.

6. ابن طاووس، على بن موسى‏، مهج الدعوات و منهج العبادات، محقق/مصحح: کرمانى، ابوطالب و محرر، محمدحسن‏، قم: دارالذخائر، 1411ق‏، ص230.

7. ابن طاووس، على بن موسى‏، مهج الدعوات و منهج العبادات، محقق/مصحح: کرمانى، ابوطالب و محرر، محمدحسن‏، قم: دارالذخائر، 1411ق‏، ص231.

8. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى‏، بحارالأنوار (ط-بیروت)، محقق/مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی‏، 1403ق، ج‏91، ص384.

9. کفعمى، ابراهیم بن على عاملى‏، البلد الأمین و الدرع الحصین، محقق/مصحح: ندارد، بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات‏، 1418ق‏، ص374.

10. نورى، حسین بن محمدتقى‏، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، محقق/مصحح: مؤسسه آل‌البیت علیهم‌السلام‏، قم: مؤسسه آل‌البیت علیهم‌السلام‏، 1408ق، ج‏2، ص239، ح1878.

11. ابن بابویه، محمد بن على‏، عیون أخبار الرضا علیه‌السلام، محقق/مصحح: لاجوردى، مهدى‏، تهران: نشر جهان‏، 1378ق، ج‏1، ص100، ح5.

12. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى‏، بحارالأنوار (ط-بیروت)، محقق/مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی‏، 1403ق، ج‏78، ص328.

13. نورى، حسین بن محمدتقى‏، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، محقق/مصحح: مؤسسه آل‌البیت علیهم‌السلام‏، قم: مؤسسه آل‌البیت علیهم‌السلام‏، 1408ق، ج‏2، ص241، ح1879.

14. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى‏، بحارالأنوار (ط-بیروت)، محقق/مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی‏، 1403ق، ج‏49، ص127.

15. یزدى، محمدکاظم بن عبدالعظیم‌، العروه الوثقى، بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات‌، 1409ه.ق، ج1، ص412.

16. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى‏، زاد المعاد - مفتاح الجنان، محقق/مصحح: اعلمى، علاءالدین‏، بیروت: موسسه الأعلمی للمطبوعات‏، 1423ق، ص575.

17. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى‏، زاد المعاد - مفتاح الجنان، محقق/مصحح: اعلمى، علاءالدین‏، بیروت: موسسه الأعلمی للمطبوعات‏، 1423ق، ص575.

18. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى‏، بحارالأنوار (ط-بیروت)، محقق/مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی‏، 1403ق، ج‏102، ص149.

19. یزدى، محمدکاظم بن عبدالعظیم‌، العروه الوثقى، بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات‌، 1409ه.ق، ج1، ص410.

سید بن طاووس در کتاب جمال الأسبوع، نماز حضرت خضر علیه السلام را توصیه کرده است. خواندن این نماز در شب جمعه برای برآورده شدن حاجت، سفارش شده است.

پرسش:

آیا نمازی به نام نماز حضرت خضر، در روایات وجود داشته و معتبر است و یا آثار و فضیلت خاصی برای آن بیان گردیده است؟

پاسخ:

مقدمه

برای برآورده شدن حاجات و خواسته‌ها، نمازهایی توسط معصومین علیهم‌السلام معرفی شده است. یکی از نمازهایی که خواندن آن برای گرفتن حاجت توصیه شده است، نماز حضرت خضر علیه‌السلام است. در این نوشتار نماز حضرت خضر علیه‌السلام برای برآورده شدن حاجات، مورد بررسی سندشناسی قرار می‌گیرد.

1. شخصیت حضرت خضر علیه‌السلام:

امام رضا علیه‌السلام در مورد شخصیت حضرت خضر علیه‌السلام فرمودند: «إِنَّ الْخَضِرَ علیه‌السلام شَرِبَ مِنْ مَاءِ الْحَیَاةِ فَهُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ حَتَّى یُنْفَخَ فِی الصُّورِ وَ إِنَّهُ لَیَأْتِینَا فَیُسَلِّمُ فَنَسْمَعُ صَوْتَهُ وَ لَا نَرَى شَخْصَهُ وَ إِنَّهُ لَیَحْضُرُ حَیْثُ‏ مَا ذُکِرَ فَمَنْ ذَکَرَهُ مِنْکُمْ فَلْیُسَلِّمْ عَلَیْهِ، و إنّهُ لَیَحضُرُ المَوسِمَ کُلَّ سَنةٍ فیَقضی جَمیعَ المَناسِکِ و یَقِفُ بعَرَفَةَ فیُؤمِّنُ على دُعاءِ المؤمِنینَ، و سیُؤنِسُ اللّهُ بهِ وَحشَةَ قائمِنا فی غَیبَتِهِ، و یَصِلُ بهِ وَحدَتَهُ؛(1) خضر از آب حیات نوشید و ازاین‌رو زنده است و تا روزى که در صور دمیده شود نمی‌میرد. او نزد ما می‌آید و سلام می‌کند و ما صدایش را می‌شنویم، امّا خودش را نمی‌بینیم. هر جا اسمش برده شود، حاضر می‌شود. بنابراین، هر یک از شما نام او را برد، به وى سلام دهد. هر سال در موسم حج حاضر می‌شود و تمام مناسک را به جا می‌آورد و در عرفه می‌ایستد و براى دعاى مؤمنان آمین می‌گوید. زودا که خداوند او را انیس تنهایى قائم ما، در زمان غیبتش قرار دهد و به وسیله او، وى را از تنهایى به در آورد

2. نماز حضرت خضر علیه‌السلام:

سید بن طاووس در کتاب جمال الأسبوع، نمازهای متعددی برای شب جمعه ذکر کرده است که از جملة آنها نمازی است که به «نماز حضرت خضر» معروف است. این نماز، چهار رکعت (دو نماز دو رکعتی) بوده و کیفیت آن چنین است: در هر رکعت، یک مرتبه سوره حمد و صد مرتبه آیات زیر خوانده می‌‌شود:

 «أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ بِتَسْلِیمَتَیْنِ تَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ مَرَّةً وَ مِائَةَ مَرَّةٍ: وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادى‏ فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ‏ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ‏ (2) وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ‏.»(3)

 پس از اتمام نماز نیز، صد مرتبه ذکر «لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِی الْعَظیمِ»، گفته می‌‌شود. سپس حاجت خود را طلب کنید که إن ‌شاء‌اللّه برآورده خواهد شد.(4)

هر چند نویسندة کتاب، سندی برای این روایت ارائه نکرده است؛ اما به دلیل اعتبار مؤلف (سید ابن طاووس)، نسبت به آنچه وی در کتاب خود ارائه داده است، می‌توان به نیت رجاء (امید ثواب) به جا آورد. مرحوم شیخ عباس قمی این نماز را در مفاتیح الجنان ذکر نکرده است.

نتیجهگیری:

سید بن طاووس در کتاب جمال الأسبوع، برای شب جمعه، نماز‌های متعددی را عنوان کرده است، یکی از آنها نماز حضرت خضر علیه‌السلام است. خواندن این نماز در شب جمعه برای برآورده شدن حاجت، سفارش شده است. هر چند نویسندة کتاب، سندی برای این روایت ارائه نکرده است؛ اما به دلیل اعتبار مؤلف (سید ابن طاووس)، نسبت به آنچه وی در کتاب خود ارائه داده است، می‌توان به نیت رجاء (امید ثواب) به جا آورد.

پی‌نوشتها:

1. ابن بابویه، محمد بن على، کمال الدین و تمام النعمه، اسلامیه، تهران، چاپ دوم، 1395ق، ج‏2، ص390.

2. سوره انبیاء، آیه 87و88.

3. سوره غافر، آیه 44و45.

4. ابن طاووس، على بن موسى، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، دارالرضى، قم، چاپ اول، 1330ق، ص125و 126.

خودارضایی به عنوان یکی از گناهان بزرگ و ناپسند در آموزه‌های اسلامی شناخته شده است. این عمل عواقب روحی، اخلاقی و اجتماعی سنگینی دارد.

پرسش:

سلام، در احادیث درباره عواقب و مضرات عمل خودارضایی چه نکاتی آمده است؟

پاسخ:

مقدمه

در آموزه‌های دینی اسلام، توجه به کنترل شهوات و دوری از اعمال ناپسندی مانند خودارضایی، یکی از اصول مهم زندگی اخلاقی و معنوی به‌شمار می‌رود. خودارضایی در روایات اسلامی به عنوان یکی از گناهان بزرگ و بسیار زشت معرفی شده است و تأکید زیادی بر پرهیز از آن شده است. این عمل نه‌تنها از نظر شرعی ممنوع است، بلکه پیامدهای روحی، اخلاقی و اجتماعی بسیاری را به دنبال دارد. در ادامه به بیان برخی احادیث مربوط به خودارضایی و عواقب آن پرداخته شده و نشان داده خواهد شد که چگونه این عمل، انسان را از مسیر صحیح الهی منحرف کرده و به تباهی‌ منتهی می‌شود.

پاسخ اجمالی

توجه به کنترل شهوات و دوری از اعمال ناپسند مانند خودارضایی، یکی از اصول مهم اخلاقی و معنوی در اسلام به‌شمار می‌رود. خودارضایی، علاوه بر حرمت، پیامدهای روحی، اخلاقی و اجتماعی بسیاری نیز به دنبال دارد. لعنت خداوند و ملائکه، عذاب الهی در قیامت، همانندی آن با زنا، عدم قبولی توبه و استحقاق مجازات، از جمله عواقب این عمل می‌باشد که در روایات ذکر گردیده است.

مردی را که با آلت خود بازی کرده بود تا این که ارضاء شده بود را نزد امیرالمؤمنین علیه‌السلام آوردند. حضرت دست او را زد تا جایی که سرخ شد، سپس از محل بیت‌المال برای او زن گرفت. (تهذیب الأحکام، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، تهران: دارالکتب الإسلامیه‏، 1407ق، ج‏10، ص64، ح16)

البته این عمل به عنوان شهوت‌رانی، پیامدهای دنیایی هم دارد؛ ازجمله فساد عقل، رسوایی اجتماعی، بی‌اثر شدن حکمت در قلب، اندوه و پشیمانی و... . بنابراین خودارضایی به عنوان یک انحراف از مسیر طبیعی ارضای نیاز جنسی، نه‌تنها از نظر اخلاقی و انسانی، بلکه از منظر شرعی نیز ممنوع است.

پاسخ تفصیلی

1. ارتکاب گناه بزرگ

در روایات اسلامی، خودارضایی به عنوان یکی از گناهان بزرگ و بسیار زشت معرفی شده است. امام صادق علیه‌السلام در پاسخ به سؤالی درباره حکم خودارضایی فرموده‌اند:

«گناه بزرگی است که خداوند در کتابش از آن نهی کرده است. فردی که خودارضایی می‌کند، مانند کسی است که با خودش آمیزش جنسی کند. و اگر فردی که این کار را انجام می‌دهد را بشناسم، با او هم‌غذا نمی‌شوم.»(1)

امام صادق علیه‌السلام در ادامه توضیح می‌دهند که این گناه از نظر خداوند شدیداً ناپسند است و کسی که مرتکب آن می‌شود، همانند کسی است که از راه صحیح ازدواج و رابطه مشروع دوری کرده است. حضرت در پاسخ به سؤالی که آیا خودارضایی از زنا بزرگ‌تر است، می‌فرمایند:

«بعضی از گناهان سبک‌تر از برخی دیگر هستند، اما همه گناهان در نزد خداوند بزرگ و سنگین هستند چرا که همه آن‌ها معصیت الهی هستند و خداوند معصیت را از بندگانش دوست ندارد. خداوند ما را از گناهان نهی کرده است، زیرا این اعمال از کارهای شیطان است و شیطان دشمن شماست، او را دشمن خود بگیرید.»(2)

امام صادق علیه‌السلام همچنین در حدیثی دیگر درباره خودارضایی می‌فرمایند:

«هِیَ مِنَ الْفَوَاحِش؛ این عمل از فواحش (گناهان بزرگ و زشت) به‌شمار می‌آید.»(3)

این احادیث نشان می‌دهند که خودارضایی نه‌تنها از نظر اخلاقی ناپسند است، بلکه در اسلام به عنوان گناهی بزرگ و ناپسند شناخته می‌شود که باید از آن پرهیز کرد. از نگاه دینی، انجام چنین عملی نه‌تنها موجب دوری از رحمت خداوند می‌شود، بلکه انسان را به سوی شیطان و اعمال شیطانی سوق می‌دهد.

2. لعن الهی

در متون دینی، خودارضایی به شدت محکوم شده و برای کسانی که به این عمل آلوده می‌شوند، لعن و نفرین از سوی خداوند و سایر موجودات الهی ذکر شده است. یکی از احادیث معروف در این زمینه از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است که می‌فرمایند:

«نَاکِحُ الیَدِ مَلْعُون‏؛ کسی که با دست خود ازدواج کند (خودارضایی کند)، ملعون است.»(4)

این حدیث اشاره به این دارد که عمل خودارضایی نه‌تنها در دیدگاه شرعی نادرست است، بلکه عواقب روحی و معنوی سختی نیز به دنبال دارد. در حدیثی دیگر نیز پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله تصریح می‌کنند که خودارضایی نه‌تنها گناه است، بلکه موجب لعنت خداوند، فرشتگان و مردم نیز می‌شود.(5) به همین دلیل این عمل به عنوان یک رفتار ناپسند و گناه‌آلود در اسلام معرفی شده و از آن به شدت نهی گردیده است.

3. عذاب الهی در روز قیامت

در روایات آمده است که در روز قیامت، خداوند با کسانی که مرتکب گناهان خاصی شده‌اند، سخن نخواهد گفت، به آن‌ها نگاه نخواهد کرد و از آن‌ها راضی نخواهد بود. یکی از این گناهان، خودارضایی جنسی است. امام صادق علیه‌السلام در این زمینه فرموده‌اند:

«ثَلَاثَةٌ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ النَّاتِفُ شَیْبَةُ وَ النَّاکِحُ نَفْسَهُ وَ الْمَنْکُوحُ فِی دُبُرِهِ؛ سه دسته از افراد هستند که خداوند در روز قیامت با آن‌ها سخن نخواهد گفت، به آن‌ها نگاه نخواهد کرد، آن‌ها را پاک نخواهد کرد و در نتیجه عذاب دردناکی خواهند داشت: کسی که ریش خود را بکند، کسی که از خود لذت جنسی ببرد (یعنی خودارضایی کند) و کسی که لواط دهد.»(6)

این حدیث به وضوح نشان می‌دهد که کسی که خودارضایی و اعمال مشابه آن را انجام دهد، در آخرت موجب خشم الهی و عذاب شدید خواهد شد.

4. شمرده شدن جزء زناکاران

خودارضایی، که در بسیاری از روایات به عنوان یک گناه بزرگ و ناپسند شناخته می‌شود، در برخی متون دینی حتی معادل زنا تلقی شده است. در یکی از احادیث امام صادق علیه‌السلام، در این زمینه آمده است:

«فِی الرَّجُلِ یَنْکِحُ بَهِیمَةً أَوْ یَدْلُکُ فَقَالَ کُلُّ مَا أَنْزَلَ بِهِ الرَّجُلُ مَاءَهُ فِی هَذَا وَ شِبْهِهِ فَهُوَ زِنًى؛ هرکس که شهوت خود را به وسیله‌ای غیر از ازدواج مشروع، مانند حیوانات یا دیگر اعمال مشابه، دفع کند، در حکم زنا کردن است.»(7)

در این حدیث، امام صادق علیه‌السلام به صراحت بیان می‌کنند که هر عملی که باعث ارضاء جنسی شده و خارج از چارچوب شرعی و طبیعی باشد، در حکم زنا است. این تعبیر به وضوح بیان می‌کند که خودارضایی در دین اسلام، به عنوان عملی که خلاف فطرت و دستورات الهی است، نه‌تنها یک گناه است، بلکه در زمره گناهان کبیره و معادل زنا قرار می‌گیرد.

5. استحقاق مجازات و تأدیب

در برخی روایات آمده است که امیرالمومنین علیه‌السلام با کسانی که مرتکب گناه خودارضایی می‌شدند، برخورد سخت و جدی داشتند تا از انجام این عمل ناپسند جلوگیری کنند. در یکی ازاین‌روایات آمده است که:

«أُتِیَ عَلِیٌّ علیه‌السلام بِرَجُلٍ عَبِثَ بِذَکَرِهِ حَتَّى أَنْزَلَ فَضَرَبَ یَدَهُ بِالدِّرَّةِ حَتَّى احْمَرَّتْ وَ لَا أَعْلَمُهُ إِلَّا قَالَ وَ زَوَّجَهُ مِنْ بَیْتِ مَالِ الْمُسْلِمِینَ؛ مردی را که با آلت خود بازی کرده بود تا این که ارضاء شده بود را نزد امیرالمؤمنین علیه‌السلام آوردند. حضرت دست او را زد تا جایی که سرخ شد، سپس از محل بیت‌المال برای او زن گرفت.»(8)

روایتی مشابه این حدیث نیز در منابع وجود دارد.(9) در این روایت، امیرالمومنین علیه‌السلام ابتدا فرد گناهکار را به شدت تأدیب کرده و سپس به اصلاح وضع او اقدام می‌کنند، تا او از راه نادرست خود بازگردد. این برخورد امام نشان‌دهنده این است که گناه خودارضایی نه‌تنها از نظر دینی نادرست است، بلکه باید با آن به‌طور جدی برخورد شود تا فرد گناهکار بتواند راه خود را اصلاح کرده و به زندگی سالم‌تری ادامه دهد.

6. قبول نشدن توبه

در برخی روایات آمده است که اگر کسی در انجام گناهی خاص به طور مداوم اصرار کند و از آن توبه نکند، توبه او پذیرفته نخواهد شد. یکی از این احادیث از امیرالمومنین علیه‌السلام است که در آن درباره فردی که به عمل زشت خودارضایی خود ادامه می‌دهد و به آن عادت کرده است، چنین آمده است:

«یکی از افرادی که به خاطر انجام این عمل ناپسند (خودارضایی) دستگیر شد، پیش امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام برده شد. امام فرمودند تا چندین ضربه بر دستش زدند که خون از انگشتانش بیرون آمد. سپس امام فرمودند: هر کس مرتکب چنین گناهی شود، حتی اگر در هر رودخانه، دریا یا چشمه‌ای در عالم شستشو کند و غسل کند، پاک نخواهد شد و از حالت جنابت بیرون نمی‌آید، مگر آن زمانی که توبه کند و عزم راسخ کند که دیگر هرگز به سراغ آن گناه نرود.»(10)

این حدیث به طور خاص به کسانی که مرتکب گناهانی چون خودارضایی می‌شوند اشاره دارد و می‌فرماید که اگر فرد از عمل خود پشیمان نباشد و تصمیم جدی برای ترک آن نداشته باشد، توبه‌اش پذیرفته نمی‌شود و همچنان از گناه دور نخواهد شد.

7. مخالفت با سیر طبیعی تولید‌مثل و امر الهی

یکی از نکات مهم در آموزه‌های دینی، رعایت نظم الهی در ارضای نیازهای جنسی است. خداوند در قرآن و روایات، هر نوع انحراف از مسیر طبیعی تولید مثل را محکوم کرده و برای آن کیفرهایی در نظر گرفته است. خودارضایی نیز، به عنوان یک انحراف از مسیر طبیعی، نه‌تنها از نظر اخلاقی و انسانی، بلکه از منظر شرعی نیز ممنوع است.

در روایات آمده که هرگاه فردی از مسیر طبیعی و مشروع برای ارضای نیاز جنسی خود خارج شود، این عمل با مخالفت با دستور خداوند در زمینه تولید مثل و بقای نسل در تضاد است. در این زمینه امام صادق علیه‌السلام در پاسخ به پرسش فردی که از علت حرمت نزدیکی با حیوانات سؤال کرده بود، فرمودند:

«کَرِهَ أَنْ یُضَیِّعَ الرَّجُلُ مَاءَهُ وَ یَأْتِیَ غَیْرَ شَکْلِهِ وَ لَوْ أَبَاحَ ذَلِکَ لَرَبَطَ کُلُّ رَجُلٍ أَتَاناً یَرْکَبُ ظَهْرَهَا وَ یَغْشَى فَرْجَهَا وَ کَانَ یَکُونُ فِی ذَلِکَ فَسَادٌ کَثِیرٌ فَأَبَاحَ ظُهُورَهَا وَ حَرَّمَ عَلَیْهِمْ فُرُوجَهَا وَ خَلَقَ لِلرِّجَالِ النِّسَاءَ لِیَأْنَسُوا بِهِنَّ وَ یَسْکُنُوا إِلَیْهِنَّ وَ یَکُنَّ مَوَاضِعَ شَهَوَاتِهِمْ وَ أُمَّهَاتِ أَوْلَادِهِم‏؛ خداوند از این عمل نهی کرده است تا مردان آب خود را تلف نکنند و به شکلی که خداوند دستور داده است، از این نیرو استفاده کنند. خداوند برای انسان‌ها زنان آفریده تا با آنها انس بگیرند و به آنها آرامش یابند و آنها محل برآورده شدن شهوت‌هایشان و مادران فرزندانشان باشند.»(11)

این روایت به وضوح نشان می‌دهد که خداوند در امر تولید مثل، انسان‌ها را به سوی روابط مشروع هدایت کرده است و هرگونه انحراف از این مسیر، از جمله استمناء، مخالف با دستور الهی است. همچنین امام صادق علیه‌السلام در حدیث دیگری، در توضیح این که چرا زنا گناهی سنگین‌تر از شرب خمر است، فرموده‌اند:

 «که حد در هر دو یکسان است، اما در زنا به دلیل تضییع نطفه و قرار دادن آن در جایگاه غیرمشروع، مجازات سنگین‌تری در نظر گرفته شده است.»(12)

در این حدیث، امام علیه‌السلام به صراحت بیان می‌کنند که دلیل سخت‌تر بودن مجازات زنا، تضییع نطفه است.

در روایت دیگری از امام رضا علیه‌السلام، اشاره شده که اگر فردی با حیوانی آمیزش کند، نه‌تنها حیوان باید کشته شود، بلکه مجازات سختی برای فرد مرتکب در نظر گرفته می‌شود تا از ادامه چنین اعمالی جلوگیری شود. امام علیه‌السلام در اینجا هدف از این کار را چنین بیان می‌کنند که افراد دیگر جرئت این کار را نسبت به حیوانات نداشته باشند و نسل انسان‌ها قطع نشود.(13)

تمام این روایات و تأکیدات نشان‌دهنده این حقیقت است که خودارضایی، با توجه به مضرات روحی، جسمی و اخلاقی که به همراه دارد، به عنوان یک تخلف از مسیر طبیعی و یک عمل نامشروع در دین اسلام شناخته شده است. این عمل نه‌تنها تضییع نطفه است، بلکه مخالفت با امر الهی در خصوص روابط جنسی و تولید مثل محسوب می‌شود.

8. کنترل نکردن شهوات و پیامدهای آن

باید توجه داشت که در برخی روایات بدون اشاره به گناه خاصی مانند خودارضایی، زنا و... اشاره شده که کنترل نکردن شهوات و تمایلات نفسانی می‌تواند عواقب و آثار منفی بسیاری بر زندگی فردی و اجتماعی انسان داشته باشد. قرآن کریم و روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام، به‌وضوح از خطرات و پیامدهای پیروی از شهوات بی‌ضابطه هشدار داده شده است. برای نمونه در حدیثی از امام باقر علیه‌السلام چنین نقل شده است:

«جَهَنَّمُ مَحْفُوفَةٌ بِاللَّذَّاتِ وَ الشَّهَوَاتِ فَمَنْ أَعْطَى نَفْسَهُ لَذَّتَهَا وَ شَهْوَتَهَا دَخَلَ النَّارَ؛ جهنم احاطه شده است با لذت‌ها و شهوت‌ها، پس هر کسی که به نفس خود اجازه دهد که از لذت‌ها و شهوت‌هایش پیروی کند، به آتش خواهد افتاد.»(14)

این روایت نشان می‌دهد که پیروی از شهوات انسان را از مسیر مستقیم خداوند منحرف کرده و ممکن است به عذاب‌های دنیوی و آخرتی منتهی شود.

احادیث پیامدهای شهوت‌رانی، منحصر در این روایت نیست و در احادیث فراوانی به آن اشاره شده که به دلیل محدودیت، از ارائه متن آن‌ها خودداری شده است. فقط عناوین برخی از پیامدهای شهوت‌رانی بیان خواهد شد:

1. شهوات راهی به سوی گناه و معاصی.(15)

2. فساد عقل و دین در نتیجه فرمانبرداری از شهوات.(16)

3. بی‌اختیاری انسان در برابر خواسته‌های نفسانی.(17)

4. رسوایی اجتماعی به دنبال پیروی از شهوات.(18)

5. شهوات، سرچشمه تمام بدی‌ها.(19)

6. تضعیف شخصیت انسان در پیروی از شهوات.(20)

7. دور شدن از بهشت در پی پیروی از شهوات.(21)

8. بی‌اثر شدن حکمت در قلبی که درگیر شهوات است.(22)

9. ذلت و حقارت در پی تسلیم شدن به شهوات.(23)

10. اندوه و پشیمانی طولانی.(24)

این عناوین به وضوح بیان می‌کنند که شهوات و تمایلات نفسانی نه‌تنها باعث تباهی و گمراهی انسان می‌شوند، بلکه کنترل نفس و مبارزه با این تمایلات، یکی از مهم‌ترین ارکان رسیدن به کمال انسانی و نجات از عواقب دنیوی و اخروی است.

نتیجهگیری:

خودارضایی به عنوان یکی از گناهان بزرگ و ناپسند در آموزه‌های اسلامی شناخته شده است. این عمل نه‌تنها از نظر شرعی ممنوع است، بلکه عواقب روحی، اخلاقی و اجتماعی سنگینی دارد که می‌تواند زندگی فرد را به سمت انحرافات اخلاقی و گناه‌ورزی بیشتر سوق دهد. همان‌طور که در احادیث مختلف آمده است، پیروی از شهوات بی‌ضابطه نه‌تنها باعث دوری از رضایت الهی می‌شود، بلکه موجب فساد در عقل و دین، تضعیف شخصیت انسان، و ایجاد اندوه و پشیمانی خواهد شد. اسلام تأکید دارد که کنترل نفس و دوری از شهوات به انسان کمک می‌کند تا به کمال انسانی نزدیک‌تر شده و از عذاب‌های دنیوی و اخروی در امان بماند.

پی‌نوشت‌ها:

1. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل الشیعه، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام‏، قم: ناشر: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام‏، 1409ق، ج28، ص364، ح34978.

2. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل الشیعه، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام‏، قم: ناشر: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام‏، 1409ق، ج28، ص364، ح34978.

3. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏5، ص540، ح1.

4. قضاعی، محمد بن سلامه، شرح فارسى شهاب الأخبار (کلمات قصار پیامبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله)، محقق / مصحح: حسینى أرموى (محدث)، جلال‏الدین‏، تهران: مرکز انتشارات علمی و فرهنگی‏، 1361ش‏، ص236.

5. محمدی ری‌شهری، محمد، حکم النبی الأعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله، قم: مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر، 1387ه.ش، ج٥، ص622، ح7015.

6. ابن بابویه، محمد بن على‏، الخصال، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: جامعه مدرسین‏، 1362ش، ج‏1، ص106، ح68.

7. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏5، ص541، ح3.

8. طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، تهران: دارالکتب الإسلامیه‏، 1407ق، ج‏10، ص64، ح16.

9. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏7، ص265، ح25.

10. قضاعی، محمد بن سلامه، شرح فارسى شهاب الأخبار (کلمات قصار پیامبر خاتم ص)، محقق / مصحح: حسینى أرموى (محدث)، جلال‏الدین‏، تهران: مرکز انتشارات علمی و فرهنگی‏، ص236.

11. طبرسى، احمد بن على‏، الإحتجاج‏، محقق / مصحح: خرسان، محمد باقر، مشهد: نشر مرتضى‏، 1403ق، ج‏2، ص347.

12. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏7، ص262، ح12.

13. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏7، ص204، ح3.

14. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏2، ص90، ح7.

15. لیثى واسطى، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، محقق / مصحح: حسنى بیرجندى، حسین‏، قم: دارالحدیث‏، 1376ش، ص89، ح2126.

16. لیثى واسطى، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، محقق / مصحح: حسنى بیرجندى، حسین‏، قم: دارالحدیث‏، 1376ش، ص317، ح5527 و ص 318، ح5544.

17. لیثى واسطى، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، محقق / مصحح: حسنى بیرجندى، حسین‏، قم: دارالحدیث‏، 1376ش33، ح 587.

18- آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین‏، شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، محقق / مصحح: حسینى ارموى محدث، جلال الدین‏، تهران: دانشگاه تهران‏، 1366 ش‏، ج‏3، ص 399، ح 4885.

19- آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین‏، شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، محقق / مصحح: حسینى ارموى محدث، جلال الدین‏، تهران: دانشگاه تهران‏، 1366 ش‏، ج‏4، ص 124، ح 5531.

20- آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین‏، شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، محقق / مصحح: حسینى ارموى محدث، جلال الدین‏، تهران: دانشگاه تهران‏، 1366 ش‏، ج‏5، ص 211، ح 8022.

21- کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏2، ص 50، ح 1.

22- آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین‏، شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، محقق / مصحح: حسینى ارموى محدث، جلال الدین‏، تهران: دانشگاه تهران‏، 1366 ش‏، ج‏6، ص 436، ح 10519

23- تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق / مصحح: رجائى، سید مهدى‏، قم: دار الکتاب الإسلامی‏، 1410 ق‏، ص 464، ح 15.

24- کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏2، ص 451، ح 1.

عاق والدین به معنای آزاردهنده و نافرمانِ پدر و مادر است. اینکه فرزند به سبب گفتاری یا رفتاری آنها را برنجاند. این عمل در روایات پیامدهای دنیایی دارد.

پرسش:

منظور از عاق والدین چیست و آثار منفی‌ در زندگی دنیایی ما چیست؟

پاسخ:

مقدمه

خداوند و معصومین علیهم‌السلام تأکید بر احسان و خوش‌رفتاری با والدین داشته و نافرمانی، آزار و اذّیت و بی‌حرمتی به ایشان را مذموم دانسته‌اند. عقوق والدین از گناهان کبیره و رذائل اخلاقی است. عقوق والدین دارای پیامدها و عواقب دنیایی و اخروی است. این نوشتار به بررسی معنای عاقّ والدین و پیامدهای دنیوی آن در روایات می‌پردازد.

الف. مفهوم عقوق والدین

واژة «عقوق» از ماده عقق (عقّ) گرفته شده و در لغت به معنای شکافتن و بریدن آمده است.(1) در این صورت منظور از عاق والدین، قطع رحم با آنان است.(2) «عاقّ» اسم فاعل از «عقوق»، به معنای آزاردهنده و نافرمان پدر و مادر است. به این علّت نافرمانی پدر و مادر را عاق می‌خوانند که رشتة طاعت آن‌ها را پاره کرده است. ملا احمد نراقی عاقّ والدین را بدترین نوع قطع رَحِم دانسته و معتقد است هر آنچه که به نکوهش قطع رحم دلالت می‌‌کند، بر نکوهش عاق والدین نیز دلالت دارد.(3) عقوق والدین بدترین و شدیدترین انواع قطع رحم است، زیرا نزدیک‌ترین و خاص‌ترین ارحام به سبب ولادت تحقّق می‌یابد و بنابراین حق پدر و مادر را دو چندان می‌سازد.

علامه مجلسی در شرح کتاب اصول کافی درباره معنای عاق والدین می‌نویسد: «المراد بعقوق الوالدین‏ ترک الأدب لهما و الإتیان بما یؤذیهما قولاً و فعلاً، و مخالفتهما فی أغراضهما الجائزه عقلاً و نقلاً و قد عدّ من الکبائر، و دلّ على حرمته الکتاب و السّنه و أجمع علیها الخاصه و العامه؛ عقوق والدین به این است که فرزند، حرمت آنها را رعایت نکند و بی‌‌ادبی نماید و آنها را به سبب گفتاری یا رفتاری برنجاند و آزار و اذیت کند و در چیزهایی که منع شرعی و عقلی ندارد، از آنها نافرمانی کند.»(4)

ب. پیامدهای دنیوی عاقّ والدین

1. عذاب در دنیا

پیامبر خدا صلی‌الله‌‌علیه‌وآله فرمودند:

 «ثَلَاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُهَا وَ لَا تُؤَخَّرُ إِلَى الْآخِرَهِ: عُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ، وَ الْبَغْیُ عَلَى النَّاسِ، وَ کُفْرُ الْإِحْسَانِ‏؛(5) سه گناه است که کیفر آن به سرعت فرا می‌رسد و به آخرت واگذار نمی‌شود: عاق والدین (ناسپاسى پدر و مادر)، ستم بر مردم، ناسپاسى و نادیده گرفتن نیکى دیگران

2. خذلان و رسوایی در دنیا

از امام باقر علیه‌السلام نقل شده:

 «کَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ عَابِدٌ یُقَالُ لَهُ جُرَیْحٌ وَ کَانَ یَتَعَبَّدُ فِی صَوْمَعَةٍ فَجَاءَتْهُ أُمُّهُ وَ هُوَ یُصَلِّی فَدَعَتْهُ فَلَمْ یُجِبْهَا فَانْصَرَفَتْ ثُمَّ أَتَتْهُ وَ دَعَتْهُ فَلَمْ یَلْتَفِتْ إِلَیْهَا فَانْصَرَفَتْ ثُمَّ أَتَتْهُ وَ دَعَتْهُ فَلَمْ یُجِبْهَا وَ لَمْ یُکَلِّمْهَا فَانْصَرَفَتْ‏ وَ هِیَ تَقُولُ أَسْأَلُ إِلَهَ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنْ‏ یَخْذُلَکَ‏ فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْغَدِ جَاءَتْ فَاجِرَةٌ وَ قَعَدَتْ عِنْدَ صَوْمَعَتِهِ قَدْ أَخَذَهَا الطَّلْقُ فَادَّعَتْ أَنَّ الْوَلَدَ مِنْ جُرَیْحٍ فَفَشَا فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّ مَنْ کَانَ یَلُومُ النَّاسَ عَلَى الزِّنَا قَدْ زَنَى وَ أَمَرَ الْمَلِکُ بِصَلْبِهِ فَأَقْبَلَتْ أُمُّهُ إِلَیْهِ فَلَطَمَ وَجْهَهَا فَقَالَ لَهَا اسْکُتِی إِنَّمَا هَذَا لِدَعْوَتِکِ فَقَالَ النَّاسُ لَمَّا سَمِعُوا ذَلِکَ مِنْهُ وَ کَیْفَ لَنَا بِذَلِکَ قَالَ هَاتُوا الصَّبِیَّ فَجَاءُوا بِهِ فَأَخَذَهُ فَقَالَ مَنْ أَبُوکَ فَقَالَ فُلَانٌ الرَّاعِی لِبَنِی فُلَانٍ فَأَکْذَبَ اللَّهُ الَّذِینَ قَالُوا مَا قَالُوا فِی جُرَیْحٍ فَحَلَفَ جُرَیْحٌ أَلَّا یُفَارِقَ أُمَّهُ یَخْدُمُهَا؛(6) در بنی‌اسرائیل عابدی بود بنام جریح، که در صومعه خویش به عبادت مشغول بود. روزی مادرش در حالی که وی به نماز اشتغال داشت، وی را بخواند، و او مادر را پاسخ نداد. مادر برگشت، و بار دوم آمد و او را صدا زد، و باز پاسخ نداد، تا سه بار. در این بار مادر وی را نفرین کرد و گفت: از خدای بنی‌اسرائیل می‌خواهم که تو را به خود واگذارد و رسوایت سازد. روز بعد زن بدکاره‌ای به کنار صومعه او آمد و فرزندی را که در رحم داشت در آنجا وضع حمل کرد، و ادعا کرد که فرزند از آن جریح است. در میان بنی‌اسرائیل شایع شد که آن کس که مردمان را از زنا نهی می‌کرد، خود مرتکب زنا گشته است! حاکم دستور داد وی را بدار کشند، مادر بر سر و روی‌زنان به پای چوبه دار آمد. جریح گفت: ساکت باش که این نتیجه همان نفرین تو است. مردمان چون شنیدند گفتند: ما از کجا بدانیم که این تهمت و این نسبت دروغ است؟ جریح گفت: کودک را حاضر کنید. چون کودک بیاوردند، از او پرسیدند: پدرت کیست؟ وی به زبان آمد و گفت: فلان چوپان پدر من است، و بدین گونه خداوند بر اثر توبه‌ی جریح، وی را نجات داد، و جریح سوگند یاد کرد که از این پس از خدمت مادر جدا نگردد

3. سلب توفیق و گره در کار

محمّد بن سنان نقل کرده: حضرت رضا علیه‌السلام در نامه‌ای به او مرقوم فرمودند:

 «حَرَّمَ اللَّهُ عُقُوقَ الْوَالِدَیْنِ لِمَا فِیهِ مِنَ الْخُرُوجِ مِنَ التَّوْفِیقِ لِطَاعَةِ اللَّهِ تَعَالَى...؛(7) خداوند متعال عقوق والدین و نافرمانى از ایشان را حرام کرده؛ زیرا در نافرمانى ایشان انسان از توفیق براى اطاعت حق تعالى خارج مى ‌شود... .»

4. فقر و تنگدستی

امام هادى علیه‌السلام فرمودند:

 «الْعُقُوقُ یُعَقِّبُ‏ الْقِلَّةَ وَ یُؤَدِّی إِلَى الذِّلَّة؛(8) عقوق (والدین)، نادارى در پى دارد و به خوارى می‌کشاند.» امام صادق علیه‌السلام نیز فرمودند:

 «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُخَفِّفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ فَلْیَکُنْ لِقَرَابَتِهِ وَصُولًا وَ بِوَالِدَیْهِ بَارّاً فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ هَوَّنَ اللَّهُ عَلَیْهِ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ وَ لَمْ یُصِبْهُ فِی حَیَاتِهِ فَقْرٌ أَبَداً؛(9) هرکه دوست دارد خداوند عزّ و جلّ سکرات مرگ را بر او سبک گرداند، باید به خویشانش رسیدگى و به پدر و مادرش نیکى کند. اگر چنین کند، خداوند عزّ و جلّ سختى هاى مرگ را بر او آسان گرداند و در زندگیش هرگز به نادارى نیفتد

5. ذلت و خواری

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:

 «رَغِمَ‏ أَنْفُ‏ رَجُلٍ‏ ذُکِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ یُصَلِّ عَلَیَّ رَغِمَ‏ أَنْفُ‏ رَجُلٍ‏ أَدْرَکَ أَبَوَیْهِ عِنْدَ الْکِبَرِ فَلَمْ یُدْخِلَاهُ الْجَنَّةَ؛(10) بینی شخصی که والدین خود را (در حال کهولت سن) درک کند، امّا بوسیله آنها وارد بهشت نگردد بر خاک مالیده شده است

 امام هادى علیه‌السلام نیز فرمودند:

 «الْعُقُوقُ... وَ یُؤَدِّی إِلَى الذِّلَّة؛(11) عقوق (والدین)،... به خوارى می‌کشاند

6. جوان‌مرگی

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:

 «عُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ یَبْتُرُ الْعُمُر؛(12) عقوق والدین، عمر را کوتاه می‌کند

 همچنین امام صادق به نقل از پدر بزرگوارشان امام باقر علیه‌السلام فرمودند:

 «نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ وَ تُقَرِّبُ الْآجَالَ وَ تُخْلِی‏ الدِّیَارَ وَ هِیَ قَطِیعَةُ الرَّحِمِ وَ الْعُقُوقُ وَ تَرْکُ الْبِرِّ؛(13) از گناهانی که نابودی را تسریع می‌کند و أجل‌ها را نزدیک می‌سازد و باعث خالی شدن شهر و دیار می‌گردد، به خدا پناه می‌بریم. آن گناهان عبارتند از: قطع رحم و عقوق والدین و نیکی نکردن

7. دوری از رحمت خداوند

امام صادق علیه‌السلام فرمودند:

 «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ‏ ضَرَبَ‏ وَالِدَهُ‏ أَوْ وَالِدَتَهُ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ عَقَّ وَالِدَیْهِ؛(14) ملعون است، ملعون، کسى که پدر یا مادر خود را بزند، ملعون است، ملعون، کسى که پدر و مادر خود را نافرمانى کند و آزارشان رساند

8. گرفتگی زبان هنگام مرگ برای ادای شهادتین

امام صادق علیه‌السلام فرمود:

 «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَضَرَ شَابّاً عِنْدَ وَفَاتِهِ، فَقَالَ لَهُ: قُلْ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ. قَالَ: فَاعْتُقِلَ‏ لِسَانُهُ‏ مِرَاراً، فَقَالَ لِامْرَأَةٍ عِنْدَ رَأْسِهِ: هَلْ لِهَذَا أُمٌّ قَالَتْ: نَعَمْ، أَنَا أُمُّهُ. قَالَ: أَ فَسَاخِطَةٌ أَنْتِ عَلَیْهِ قَالَتْ: نَعَمْ، مَا کَلَّمْتُهُ مُنْذُ سِتِّ حِجَجٍ قَالَ لَهَا: ارْضَیْ عَنْهُ. قَالَتْ: رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ بِرِضَاکَ عَنْهُ. فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: قُلْ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ. قَالَ: فَقَالَهَا ... ثُمَّ طَفَا عَلَى تِلْکَ الْحَالِ؛(15) هنگام مرگِ جوانی، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله کنار بستر او حضور یافتند و به جوان فرمودند: بگو لا اله الا الله، فرمود: زبانش بند آمد، چندبار تکرار کرد ولی زبان او بند شد، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به زنی که کنار جوان بود فرمود: آیا این جوان مادر دارد؟ زن گفت: بله، من مادر او هستم، فرمود: آیا از او ناراضی هستی؟ زن گفت: بله شش سال است با او صحبت نکرده‌ام، فرمود: از او راضی شو، زن گفت: یا رسول الله! به خاطر رضایت شما خدا از او راضی شود. (من از او راضی شدم) سپس پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به جوان فرمود: بگو لا اله الا الله، جوان در این هنگام گفت: لا اله الا الله و پس از لحظاتی مرد

9. استجابت نفرین پدر

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمودند:

 «إِیَّاکُمْ وَ دَعْوَةَ الْوَالِدِ فَإِنَّهَا تُرْفَعُ فَوْقَ السَّحَابِ حَتَّى یَنْظُرَ اللَّهُ تَعَالَى إِلَیْها فَیَقُولَ ارْفَعُوهَا إِلَیَّ حَتَّى أَسْتَجِیبَ لَهُ فَإِیَّاکُمْ وَ دَعْوَةَ الْوَالِدِ فَإِنَّهَا أَحَدُّ مِنَ السَّیْفِ؛(16) بپرهیزید از نفرین پدر که تا بالاى ابر برسد تا آنجا که خداى تعالى بدان نظر کند و مى‌فرماید آن را بسوى من برآورید تا اجابتش کنم؛ پس بپرهیزید از نفرین پدر که تیزتر و برنده‌تر از شمشیر است

10. ناسپاسی خداوند

امام رضا علیه‌السلام فرمود:

 «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ بِثَلَاثَةٍ مَقْرُونٍ بِهَا ثَلَاثَةٌ أُخْرَى ... وَ أَمَرَ بِالشُّکْرِ لَهُ وَ لِلْوَالِدَیْنِ‏ فَمَنْ لَمْ‏ یَشْکُرْ وَالِدَیْهِ‏ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ... ؛(17) خداوند متعال فرمان داده سه چیز همراه سه چیز دیگر انجام گیرد: ... به سپاسگزارى از خودش و پدر و مادر فرمان داده است؛ پس کسى که از پدر و مادرش سپاسگزارى نکند، خدا را شکر نکرده است

11. خشم امام معصوم

امام باقر علیه‌السلام فرمودند:

 «إِنَّ أَبِی نَظَرَ إِلَى رَجُلٍ وَ مَعَهُ ابْنُهُ یَمْشِی وَ الِابْنُ مُتَّکِئٌ عَلَى ذِرَاعِ‏ الْأَبِ‏ قَالَ فَمَا کَلَّمَهُ أَبِی (علیه‌السلام) مَقْتاً لَهُ حَتَّى فَارَقَ الدُّنْیَا؛(18) نگاه پدرم به کسى افتاد که پسرش همراه او بود، در حالى که او می‌رفت و پسر به بازوى پدر، تکیه زده بود . پدرم از سرِ ناراحتى ، با آن پسر، سخن نگفت تا از دنیا رفت

نتیجهگیری

واژه «عقوق» از ماده عقق (عقّ) گرفته شده و در لغت به معنای شکافتن و بریدن آمده است. «عاقّ» اسم فاعل از «عقوق»، به معنای آزاردهنده و نافرمانِ پدر و مادر است. عقوق والدین به این است که فرزند، حرمت آنها را رعایت نکند و بی‌‌ادبی نماید و آنها را به سبب گفتاری یا رفتاری برنجاند و آزار و اذیت کند و در چیزهایی که منع شرعی و عقلی ندارد، از آنها نافرمانی کند. عذاب در دنیا، سلب توفیق و گره در کار، فقر و تنگدستی، جوان‌مرگی، رسوایی در دنیا، ناسپاسی خداوند، خشم امام معصوم و گرفتگی زبان هنگام مرگ برای گفتن شهادتین، از جمله پیامدهای دنیایی عاقّ والدین در روایات است.

پی‌نوشت‌ها

1. طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، الطبعه الثانیه، 1408 ه‌.ق، ج۳، ص۲۲۲؛ فی الحدیث (أدنى العقوق أف). یقال عقّ الولد أباه یعقّه عقوقاً من باب قعد: إذا آذاه وعصاه وترک الاحسان إلیه وهو البر به. و أصله من العقّ و هو الشق والقطع.

2. «عَقَّ وَالِدَیْهِ: قَطَعَهُمَا وَلَمْ یَصِلْ رَحِمَه مِنْهُمَا»؛ ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دار صادر، بیروت، الطبعه الثالثه، 1414ه.ق، ج۱۰، ص۲۵۶.

3. نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، انتشارات هجرت، چاپ اول، 1379ش، ص481.

4. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ دوم، 1404ق، ج‏10، ص371.

5. طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی، دارالثقافه، قم، چاپ اول، 1414ق، ص14.

6. قطب‌الدین راوندى، سعید بن هبه‌الله، قصص الأنبیاء علیهم‌السلام (للراوندی)، مرکز پژوهش‌هاى اسلامى، مشهد، چاپ اول، 1409ق، ص177.

7. ابن بابویه، محمد بن على، علل الشرائع، کتاب‌فروشى داورى، قم، چاپ اول، 1385ش، ج‏2، ص479.

8. شهید اول، محمد بن مکى، الدرّه الباهره من الأصداف الطاهره، انتشارات زائر، قم، چاپ اول، 1379ش، ص43.

9. فتال نیشابورى، محمد بن احمد، روضه الواعظین و بصیره المتعظین (ط - القدیمه)، انتشارات رضى، ایران، قم، چاپ اول، 1375ش، ج‏2، ص367.

10. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى، بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج‏71، ص86.

11. شهید اول، محمد بن مکى، الدرّه الباهره من الأصداف الطاهره، انتشارات زائر، قم، چاپ اول، 1379ش، ص43.

12. حلوانى، حسین بن محمد بن حسن بن نصر، نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، مدرسه الإمام المهدی عجل الله تعالى فرجه الشریف، قم، چاپ اول، 1408ق، ص37.

13. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص448.

14. کراجکى، محمد بن على، کنز الفوائ، دارالذخائر، ایران، قم، چاپ اول، 1410ق، ج‏1، ص150.

15. طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی، دارالثقافه، قم، چاپ اول، 1414ق، ص65.

16. ابن‌اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، مکتبه النینوى الحدیثه، تهران، چاپ اول، بی‌تا، ص186.

17. ابن بابویه، محمد بن على، الخصال، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 1362ش، ج‏1، ص156.

18. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص349.

بر اساس متون دینی، گناه آثار و پیامدهای دنیوی و اخروی دارد. یکی از این گناهان عاق والدین است که علاوه بر آثار زیانبار دنیوی، آثار و پیامد اخروی نیز دارد.

پرسش:

بر اساس روایات، اگر کسی «عاق والدین» قرار گرفت، چه پیشامد و آثار منفی در برزخ و آخرت دامنگیر او خواهد شد؟

پاسخ:

مقدمه

با بررسی متون دینی می‌توان آثار و پیامدهای گناهان را به گونه‌های مختلفی تقسیم کرد، مانند پیامدهای دنیوی و اخروی و آثار زیان‌بار مادی و معنوی. خداوند و معصومین علیهم‌السلام بر احسان و خوش‌رفتاری با والدین تأکید داشته و نافرمانی، آزار و اذّیت و بی‌حرمتی به ایشان را مذموم دانسته‌اند. در روایات عواقب و پیامدهای متعددی برای عاق والدین در دنیا و آخرت نقل شده است، این نوشتار به پیامدهای برزخی و آخرتی عاق والدین می‌پردازد.

پیامدهای عاقّ والدین در برزخ و آخرت

عاق والدین از رذایل اخلاقی است که در روایات به کبیره بودن این گناه تصریح شده است. امام صادق علیه‌السلام فرمودند:

 «إِنَّ مِنَ الْکَبَائِرِ عُقُوقَ الْوَالِدَیْنِ...؛(1) از جمله گناهان کبیره نافرمانى پدر و مادر است

 برای عاق والدین پیامدهایی در برزخ و آخرت بیان شده است:

1. ناتوانایی در ادای شهادتین هنگام مرگ و سختی جان دادن

امام صادق علیه‌السلام فرمود:

 «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَضَرَ شَابّاً عِنْدَ وَفَاتِهِ، فَقَالَ لَهُ: قُلْ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ. قَالَ: فَاعْتُقِلَ‏ لِسَانُهُ‏ مِرَاراً، فَقَالَ لِامْرَأَةٍ عِنْدَ رَأْسِهِ: هَلْ لِهَذَا أُمٌّ قَالَتْ: نَعَمْ، أَنَا أُمُّهُ. قَالَ: أَ فَسَاخِطَةٌ أَنْتِ عَلَیْهِ قَالَتْ: نَعَمْ، مَا کَلَّمْتُهُ مُنْذُ سِتِّ حِجَجٍ قَالَ لَهَا: ارْضَیْ عَنْهُ. قَالَتْ: رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ بِرِضَاکَ عَنْهُ. فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: قُلْ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ. قَالَ: فَقَالَهَا … ثُمَّ طَفَا عَلَى تِلْکَ الْحَالِ؛(2) هنگام مرگ جوانی، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله کنار بستر او حضور یافتند و به جوان فرمودند: بگو لا اله الا الله، فرمود: زبانش بند آمد، چندبار تکرار کرد ولی زبان او بند شد، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به زنی که کنار جوان بود فرمود: آیا این جوان مادر دارد؟ زن گفت: بله، من مادر او هستم، فرمود: آیا از او ناراضی هستی؟ زن گفت: بله شش سال است با او صحبت نکرده‌ام، فرمود: از او راضی شو! زن گفت: یا رسول الله به خاطر رضایت شما، خدا از او راضی شود. (من از او راضی شدم) سپس پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به جوان فرمود: بگو لا اله الا الله، جوان در این هنگام گفت: لا اله الا الله... و پس از لحظاتی مرد.» همچنین امام صادق علیه‌السلام فرمودند:

 «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُخَفِّفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ فَلْیَکُنْ لِقَرَابَتِهِ وَصُولًا وَ بِوَالِدَیْهِ بَارّاً فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ هَوَّنَ اللَّهُ عَلَیْهِ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ وَ لَمْ یُصِبْهُ فِی حَیَاتِهِ فَقْرٌ أَبَداً؛(3) هرکه دوست دارد خداوند عزّ و جلّ سکرات مرگ را بر او سبک گرداند، باید به خویشانش رسیدگى و به پدر و مادرش نیکى کند. اگر چنین کند، خداوند عزّ و جلّ سختى هاى مرگ را بر او آسان گرداند و در زندگیش هرگز به نادارى نیفتد

2. نابخشودگی

پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:

 «یُقَالُ‏ لِلْعَاقِ‏ اعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإِنِّی لَا أَغْفِرُ لَکَ وَ یُقَالُ لِلْبَارِّ اعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإِنِّی سَأَغْفِرُ لَک‏؛(4) به عاقّ والدین از (طرف خدا) گفته می‌شود: هر کارى می‌خواهى انجام بده! دیگر تو را نمی‌بخشم؛ و به نیکوکار (نسبت به پدر و مادر) هم گفته می‌شود: هر چه مى خواهى انجام ده! تو را می‌بخشم

3. ناخشنودی خداوند

رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌وآله فرمود:

 «رِضَا اللَّهِ مَعَ رِضَا الْوَالِدَیْنِ وَ سَخَطُ اللَّهِ مَعَ سَخَطِ الْوَالِدَیْنِ‏؛(5) خشنودى خدا در خشنودى پدر است و ناخشنودى خدا در ناخشنودى پدر

4. محرومیت از بهشت و استشمام بوی آن

یعقوب بن شعیب گوید: امام صادق علیه‌السلام فرمود:

 «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ کُشِفَ غِطَاءٌ مِنْ أَغْطِیَهِ الْجَنَّةِ فَوَجَدَ رِیحَهَا مَنْ کَانَتْ لَهُ رُوحٌ مِنْ مَسِیرَةِ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ إِلَّا صِنْفٌ وَاحِدٌ قُلْتُ مَنْ هُمْ قَالَ الْعَاقُّ لِوَالِدَیْهِ؛(6) چون روز قیامت شود یک پرده از پرده‌هاى بهشت را کنار زنند، هر جاندارى از مسافت پانصد سال بوى آن را بشنود، جز یک دسته، عرض کردم: آنان کیانند؟ فرمود: کسانى که عاق والدینهستند

 در روایات دیگر تعبیر هزار سال(7) و دو هزار سال دارد.(8) همچنین در روایت دیگر از امام صادق علیه‌السلام نقل شده:

 «لَا یَدْخُلُ‏ الْجَنّةَ الْعَاقُّ لِوَالِدَیْهِ؛ (9) عاق والدین وارد بهشت نمی‌‌شود

5. ورود به جهنم

امام کاظم علیه‌السلام از رسول خدا صلّى الله علیه و آله نقل فرمودند:

 «کُنْ بَارّاً وَ اقْتَصِرْ عَلَى الْجَنَّهِ وَ إِنْ کُنْتَ عَاقّاً فَظّاً فَاقْتَصِرْ عَلَى النَّارِ؛(با پدر و مادر) نیکو رفتار باش و در بهشت جایگزین شو و اگر عاق و جفا کارى با آتش (دوزخ) بساز.»(10)

 امام صادق علیه‌السلام در مورد گناهان کبیره‌ای که خدای متعال وعده آتش جهنّم به مرتکب آن داده است، فرمودند:

 «تُعْرَفُ عَدَالَةُ الرَّجُلِ... بِاجْتِنَابِ الْکَبَائِرِ الَّتِی أَوْعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهَا النَّارَ مِنْ شُرْبِ الْخُمُورِ وَ الزِّنَا وَ الرِّبَا وَ عُقُوقِ الْوَالِدَیْنِ»(11)

 پس عقوق والدین از جمله گناهان کبیره است.

6. فراموش شدن عاقّ والدین در قیامت

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:

 «ثَلَاثَةٌ فِی‏ الْمَنْسَى‏ یَوْمَ الْقِیَامَةِ... وَ الْعَاقُّ لِوَالِدَیْه؛(12) در روز قیامت سه گروه جزء فراموش‌شدگان قرار دارند... و شخصی که عاقّ والدین است

7. سخن نگفتن خدای عزّ وجلّ با عاقّ والدین

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:

 «ثَلَاثَهٌ فِی‏ الْمَنْسَى‏ یَوْمَ الْقِیَامَهِ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ... وَ الْعَاقُّ لِوَالِدَیْه‏؛(13) در روز قیامت سه گروه... خدای متعال با آنها سخن نمی‌گوید... و (از جمله) شخصی که عاقّ والدین است

8. محروم از نگاه رحمت‌آمیز الهی

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:

 «ثَلَاثَةٌ فِی‏ الْمَنْسَى‏ یَوْمَ الْقِیَامَهِ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ‏ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ‏... وَ الْعَاقُّ لِوَالِدَیْه‏؛(14) در روز قیامت سه گروه... خدای متعال ... نگاه رحمت آمیزش را به آنها معطوف نمی‌دارد... و شخصی که عاقّ والدین است

9. شامل نشدن تزکیه الهی برای عاقّ والدین

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:

 «ثَلَاثَةٌ فِی‏ الْمَنْسَى‏ یَوْمَ الْقِیَامَهِ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ‏ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ‏ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ‏ ... وَ الْعَاقُّ لِوَالِدَیْه‏؛(15) در روز قیامت سه گروه... خدای متعال... آنها را مورد تزکیه قرار نمی‌دهد و عذابی دردناک برای آنها خواهد بود... شخصی که عاقّ والدین است

نتیجهگیری

آثار و پیامدهای گناهان، شامل پیامدهای دنیوی و اخروی و آثار زیان‌بار مادی و معنوی می‌شود. طبق روایات عواقب و پیامدهای عاق والدین در برزخ و آخرت عبارت‌اند از: گرفتگی زبان هنگام مرگ برای ادای شهادتین(سختی جان دادن)، محرومیت از بهشت و استشمام بوی آن، ورود به جهنم، شامل نشدن تزکیه و طهارت الهی، سخن نگفتن خدای عزّ وجلّ با عاقّ والدین، محروم بودن از نگاه رحمت‌آمیز الهی.

پی‌نوشت‌ها

1. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص278.

2. طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی (للطوسی)، دارالثقافه، قم، چاپ اول، 1414ق، ص65.

3. فتال نیشابورى، محمد بن احمد، روضه الواعظین و بصیره المتعظین (ط - القدیمه)، انتشارات رضى، ایران، قم، چاپ اول، 1375ش، ج‏2، ص367.

4. فتال نیشابورى، محمد بن احمد، روضه الواعظین و بصیره المتعظین (ط - القدیمه)، انتشارات رضى، ایران، قم، چاپ اول، 1375ش، ج‏2، ص368.

5. فتال نیشابورى، محمد بن احمد، روضه الواعظین و بصیره المتعظین (ط - القدیمه)، انتشارات رضى، ایران، قم، چاپ اول، 1375ش، ج‏2، ص368.

6. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص348.

7. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص349.

8. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏6، ص50.

9. حمیرى، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، قم، چاپ اول، 1413ق، ص82.

10. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص348.

11. ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ دوم، 1413ق، ج‏3، ص38.

12. نورى، حسین بن محمدتقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، قم، چاپ اول، 1408ق، ج‏15، ص194.

13. نورى، حسین بن محمدتقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، قم، چاپ اول، 1408ق، ج‏15، ص194.

14. نورى، حسین بن محمدتقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، قم، چاپ اول، 1408ق، ج‏15، ص194.

15. نورى، حسین بن محمدتقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، قم، چاپ اول، 1408ق، ج‏15، ص194.

عاق شدن بعد از مرگ والدین
بر اساس آموزه های اسلامی، نیکی به والدین یکی از مهم ترین اصول اخلاقی و دینی است، این اصل در زمان حیات آن‌ها بلکه پس از مرگ نیز ادامه دارد.

پرسش:

یکی از دستوراتی که در روایات بیان شده، نیکی به والدین و دوری از عاق والدین است، سؤال بنده این است که آیا این دستور مخصوص زمان زنده‌بودن آن‌ها است و یا بعد از موت آن‌ها نیز ما وظیفه داریم نیکی کنیم و اگر نیکی نکنیم عاق می‌شویم؟

پاسخ:

مقدمه

در آموزه‌های اسلامی، نیکی به والدین به‌عنوان یکی از مهم‌ترین اصول اخلاقی و دینی مورد تأکید قرار گرفته است. این نیکی نه‌تنها در دوران حیات والدین، بلکه پس از وفات آنان نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. احادیث مختلفی از معصومان علیهم‌السلام دراین‌باره نقل شده که بر اهمیت احترام و برّ به والدین حتی بعد از مرگشان تأکید می‌کند.

 در ادامه برخی ازاین‌روایات بیان و ارائه خواهند شد.

 

1. دستور به نیکی پس از مرگ

در احادیث اسلامی بر نیکی و برّ به والدین چه در زمان حیات و چه بعد از وفات آن‌ها اشاره شده است. به‌عنوان‌مثال در حدیثی از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله چنین نقل شده است:

«سَیِّدُ الْأَبْرَارِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ رَجُلٌ بَرَّ وَالِدَیْهِ بَعْدَ مَوْتِهِمَا؛(1)

سید ابرار (یعنی بزرگ بخشندگان) در روز قیامت فردی است که پس از مرگ والدینش به آن‌ها نیکى کردهاست

در حدیثی دیگر نیز بیان شده که:

«إِنَّ رَجُلًا أَتَى النَّبِیَّ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی فَقَالَ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ شَیْئاً وَ إِنْ حُرِّقْتَ بِالنَّارِ وَ عُذِّبْتَ إِلَّا وَ قَلْبُکَ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمَانِ وَ وَالِدَیْکَ فَأَطِعْهُمَا وَ بَرَّهُمَا حَیَّیْنِ کَانَا أَوْ مَیِّتَیْن‏؛(2)

مردى نزد پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و گفت: یا رسول اللّه، به من سفارشى فرما، حضرت در پاسخ فرمود: چیزى را با خدا شریک مگیر گرچه به آتش سوخته و شکنجه شوى جز آنکه دلت وابسته به ایمان به خداى واحد باشد و پدر و مادر خود را فرمان‌بر باش و به آن‌ها احسان کن چه زنده باشند و چه مرده

این روایات نشان می‌دهند که نیکی به والدین نه‌تنها در زمان حیات، بلکه پس از وفات نیز مورد سفارش قرار گرفته است و به‌نوعی وظیفه‌ای دینی و اخلاقی به شمار می‌آید.

 

2. عاق پس از مرگ

بیان شد که در احادیث سفارش‌هایی بر نیکی به والدین حتی پس از مرگ آن‌ها وجود دارد. با توجه به لزوم نیکی به والدین، می‌توان نتیجه گرفت که چنین برّ و نیکوکاری پس از مرگ نیز لازم و واجب است و چنانچه فردی از این کار خودداری کند، مورد عاق والدینش قرار خواهد گرفت. در حدیثی از امام باقر علیه‌السلام در مورد عاق پس از مرگ آمده است:

«إِنَّ الْعَبْدَ لَیَکُونُ بَارّاً بِوَالِدَیْهِ فِی حَیَاتِهِمَا ثُمَّ یَمُوتَانِ فَلَا یَقْضِی عَنْهُمَا دُیُونَهُمَا وَ لَا یَسْتَغْفِرُ لَهُمَا فَیَکْتُبُهُ اللَّهُ عَاقّاً وَ إِنَّهُ لَیَکُونُ عَاقّاً لَهُمَا فِی حَیَاتِهِمَا غَیْرَ بَارٍّ بِهِمَا فَإِذَا مَاتَا قَضَى دَیْنَهُمَا وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمَا فَیَکْتُبُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَارّاً؛(3)

همانا بنده‌ای نسبت به پدر و مادر خویش در زمان حیاتشان نیکوکار است، سپس آن‌ها می‌میرند و او بدهى آن‌ها را نمی‌پردازد و براى آن‌ها آمرزش نمی‌خواهد، لذا خدا او را عاق و نافرمان می‌نویسد و بنده دیگر در زمان حیات پدر و مادر خود عاق آن‌ها است و نسبت به آن‌ها نیکى نمی‌کند، ولى چون مُردند بدهى آن‌ها را می‌پردازد و براى آن‌ها آمرزش می‌خواهد و خداى عز و جل او را نیکوکار مى‌نویسد

روایتی مشابه این حدیث از امام صادق علیه‌السلام نیز نقل شده است.(4) بنابراین عاق شدن به والدین تنها محدود به زمان حیات آن‌ها نیست و پس از مرگ نیز ممکن است اتفاق بیفتد. درصورتی‌که فرد پس از وفات والدین خود به وظایف شرعی و اخلاقی مانند پرداخت بدهی‌های آن‌ها یا دعا برایشان عمل نکند، ازنظر دینی به‌عنوان فردی عاق شناخته می‌شود؛ بنابراین، نیکی به والدین باید همچنان پس از مرگ آن‌ها ادامه یابد تا از عواقب عاق شدن در امان بمانیم.

 

3. وظایف فرزندان پس از مرگ والدین

برای فرزندان پس از مرگ والدین، در اسلام وظایفی ترسیم شده است. چنانچه افراد این وظایف را انجام دهند، از عاق والدین در امان خواهند بود، مثلاً پرداخت بدهی‌های مالی و معنوی، از این امور است که در روایات پیشین به آن اشاره شد. همچنین دعا کردن و طلب آمرزش و رحمت نیز موضوع دیگری است که در روایات بر آن تأکید شد. در کنار این، امور دیگری نیز هستند که می‌توان برای پدر و مادر انجام داد. در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام چنین نقل شده است:

«مَا یَمْنَعُ الرَّجُلَ مِنْکُمْ أَنْ یَبَرَّ وَالِدَیْهِ حَیَّیْنِ وَ مَیِّتَیْنِ یُصَلِّیَ عَنْهُمَا وَ یَتَصَدَّقَ عَنْهُمَا وَ یَحُجَّ عَنْهُمَا وَ یَصُومَ عَنْهُمَا فَیَکُونَ الَّذِی صَنَعَ لَهُمَا وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِکَ فَیَزِیدَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِبِرِّهِ وَ صِلَتِهِ خَیْراً کَثِیراً؛(5)

چه مانعى است براى فردی از شما که به پدر و مادرش احسان کند، زنده باشند یا مرده که از طرف آن‌ها نماز بخواند و از طرف آن‌ها صدقه بدهد و از طرف آن‌ها حج کند و از طرف آن‌ها روزه بدارد تا ثواب آنچه را که کرده است از آنِ آن‌ها باشد و مانند آن‌ها هم به خود او بدهند و خداى عز و جل بر احسان و صله او خیر فراوانى بیفزاید

بنابراین، صدقه و انجام برخی عبادات نیابتی مانند نماز و روزه و حج از دیگر اعمالی است که افراد می‌توانند برای پدر و مادر خود انجام دهند. همچنین در منابع فقهی و حدیثی، به فرزندان دستور پرداخت و ادای برخی دیون پس از فوت پدر و مادر شده است؛ مثلاً قضای نماز پدر بر پسر بزرگ‌تر واجب است. یا پس از فوت والدین، پرداخت بدهی آن‌ها از اصل مال آن‌ها واجب دانسته شده است.(6) این‌ها به‌نوعی نیکی است که باید نسبت به والدین انجام داد؛ بنابراین لازم است که افراد برای اطلاع بیشتر در مورد این احکام به رساله مرجع خود مراجعه کنند. در کنار این مطالب، بیان شده کسی که پدر و مادرش را از دست داده می‌تواند با نیکی به فرزندانش، نیکوکاری به والدینش را جبران نماید.(7) البته باید توجه داشت که همراه این کارها، شخص باید اعمالی که موجب بی‌احترامی به آن‌ها می‌شود را نیز انجام ندهد. به‌عنوان‌مثال باعث لعن و نفرین(8) و فحش(9) دیگران به پدر و مادرش نشود.

نتیجه

با توجه به احادیث اسلامی، نیکی به والدین نه‌تنها در زمان حیات آن‌ها بلکه پس از مرگ نیز ضروری است. فرزندان باید همچنان پس از مرگ والدین به وظایف خود عمل کنند تا رضایت خداوند را جلب کرده و از عواقب منفی عاق شدن به والدین در امان بمانند. درصورتی‌که اگر فرد ازانجام وظایف شرعی و اخلاقی نسبت به والدین پس از مرگشان، (مانند پرداخت نکردن بدهی‌ها، دعا نکردن و انجام ندادن عبادات نیابتی مانند نماز، روزه و حج) غفلت کند او ازنظر دینی به‌عنوان فردی عاق شناخته می‌شود.

پی‌نوشت‌ها

1. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی‏، بحار الأنوار (ط - بیروت)، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی‏، 1403 ق‏، ج‏71، ص 86، ذیل حدیث 101.

2. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏2، ص 158، ح 2.

3. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏2، ص 163، ح 21.

4. قطب‌الدین راوندى، سعید بن هبه الله‏، الدعوات (للراوندی) / سلوه الحزین، محقق / مصحح: ندارد، قم: انتشارات مدرسه امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف)، 1407 ق‏، ص 126، ح 311.

5. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏2، ص 159، ح 7.

6. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1413 ق‏، ج‏2، ص 154.

7. منسوب به على بن موسى، امام هشتم علیه‌السلام‏، الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیه‌السلام، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام‏، مشهد: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام‏، 1406 ق‏، ص 336

8. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏8، ص 71، ح 27.

9. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏2، ص 159، ح 5

اعتبار و زمان اعمال ام داوود
یکی از اعمال توصیه شده درماه رجب، اعمال ام داوود است با توجه به ملاک هایی که در حدیث آمده، می توان این اعمال را در ماه های دیگر نیز به جای آورد.

پرسش:

یکی از اعمالی که برای ماه رجب توصیه می‌کنند انجام اعمال ام داوود است، آیا این اعمال بر اساس روایات معتبر ذکرشده است؟ و آیا می‌توان در غیر ماه رجب نیز انجام داد؟

پاسخ:
اعمال ام داوود، برگرفته از حدیثی است که در برخی از کتب حدیثی شیعه آمده است. مطابق این احادیث، زنی به نام ام داوود، از فراق فرزندش به امام صادق علیه‌السلام شکایت می‌کنند و ایشان نیز اعمال و دعایی را به او آموزش می‌دهند که به اعمال ام داوود شهرت یافته است. در ادامه به بیان روایت و اعتبار آن پرداخته‌شده و همچنین جایز بودن انجام این عمل در ایامی غیر ماه رجب بررسی‌شده است.

1. بیان روایت و اعتبار سنجی

 مطابق جست‌وجوی انجام‌شده، اعمال ام داوود در منابع زیر آمده است:
1- کتاب فضائل الأشهر الثلاثه

در این کتاب، داستان ام داود و مشرف شدنش به نزد امام صادق علیه‌السلام نقل‌شده و آدابی از امام علیه‌السلام برای برطرف شدن مشکلش بیان‌شده است. شیخ صدوق در کتاب خود، متن دعای ام داود را ذکر نکرده و آن را به کتاب «عمل السنه» خود ارجاع داده که این منبع متأسفانه موجود نیست و درگذر زمان از بین رفته است.(1) این روایت با سه سند ذکرشده که هر سه سند آن ضعیف می‌باشند. در این حدیث، امام صادق علیه‌السلام به ام داوود می‌فرمایند ماه رجب که ماه بزرگی است نزدیک هست و دعا در آن شنیده می‌شود. پس در ایام البیض آن یعنی سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم روزه‌بگیر و این اعمال را به‌جا بیاور.

2- کتاب مصباح المتهجد

 این کتاب نوشته‌ شیخ طوسی است. در این کتاب اعمال بیان‌شده بدون ذکر داستان ام داوود و همچنین بدون سند در قسمت اعمال نیمه رجب بیان گردیده و دعای مخصوص به آن نیز در آن نقل‌شده است.(2) در این متن اشاره‌ای به ایام البیض نشده و فقط بیان‌شده که در این سه روز (13 تا 15 ماه) روزه گرفته شود و اعمال ذکرشده به‌جا آورده شود.

3 - کتاب فضائل شهر رجب‏

 «فضائل شهر رجب» نوشته‌ حاکم حسکانی از علمای اهل سنت است.

نکته‌ قابل‌توجه این‌که به‌جز این کتاب، در هیچ‌یک از کتاب‌های اهل سنت به ذکر این حدیث نپرداخته است. او این اعمال را در بخش اعمال نیمه رجب آورده و دعای مخصوص آن نیز در این منبع ذکرشده است.(3) در این حدیث امام به ام داوود سفارش می‌کنند ماه رجب که ماه بزرگی است در پیش است و دعا در آن شنیده ‌شده است، بنابراین در سه روز بیان‌شده روزه گرفته شود و اعمال مذکور به‌جا آورده شود.

در این حدیث اشاره‌ای به ایام البیض نشده است. در مورد اعتبار این حدیث باید بیان کرد که این حدیث نیز از جهت سندی قابل‌پذیرش نیست.
 4- کتاب الإقبال الاعمال

از منابع دیگری که اعمال ام داوود به همراه دعای آن ذکرشده کتاب الاقبال است.(4) ابن طاووس در کتابش با توضیح در مورد شخصیت ام داوود و بزرگی و جلالت او، به بیان برخی اقوال در بزرگی شأن این بانو نیز می‌پردازد. ابن طاووس مدعی است که این حدیث را از طرق مختلف و با اسناد فراوانی دیده است و این اسناد را در کتاب الاجازات خود منتشر ساخته است. متأسفانه کتاب الاجازات ابن طاووس به دست ما نرسیده است. همچنین وی بیان می‌کند که این حدیث در بین عرفا و اهل حدیث شناخته ‌شده است و معروف به اجابت است. همچنین ایشان توضیح می‌دهد که در نزدش چندین حدیث وجود دارد که قدری باهم اختلاف دارند و برای احتیاط و درک کامل این اعمال، کامل‌ترین روایت را در کتاب خود ذکر کرده است. با این مطالب مشخص می‌شود که اعمال ام داوود در کتاب الاقبال، بدون سند ذکرشده است. در این حدیث نیز امام صادق علیه‌السلام به ام داوود سفارش می‌کنند چون ماه رجب نزدیک است، در ایام البیض آنکه 13 تا 15 ماه است روزه بگیرد و سپس اعمال بیان‌شده را انجام دهد.

 5- کتاب‌های المصباح الکفعمی(5) و بلد الامین(6)

 در این دو کتاب نیز اعمال ام داوود نقل‌شده است. حدیث مذکور در این دو منبع همانند کتاب مصباح المتهجد هستند و نکته‌ جدیدی ندارند. با توجه به توضیحات بیان‌شده، مشخص می‌شود که در نگاه اول، حدیث ام داوود از جهت سندی روایتی قوی نیست، ولی چند نکته در مورد این حدیث وجود دارد که آن را قابل‌اعتنا می‌سازد:

 1. اول این‌که حدیث ام داود از چند طریق به دست ما رسیده است (منظور چند سلسله سند است). درست است که این اسناد از جهت رجالی قوی نیستند، ولی همین تعدد اسناد، می‌تواند اعتماد ما را به صحت این روایت فزون بسازد. علاوه بر این‌که بیان شد ابن طاووس در الاقبال، ادعا دارد اسناد فراوانی از این حدیث در اختیار داشته است. با توجه به این‌که ابن طاووس از عالمان بزرگ در عرصه دعا است، این ادعا خود اعتماد بیشتری به سند روایت مذکور می‌بخشد.

 2. این اعمال در منابعی قدیمی همچون کتاب فضائل الأشهر الثلاثه ذکر شده است. باوجود اینکه متن دعا در این کتاب نیامده، ولی قدمت آن می‌تواند شاهدی بر مشهور بودن این دعا از زمان‌های قدیم و نزدیک به عصر ائمه علیهم‌السلام باشد.

 3. یکی از راه‌های بررسی یک روایت، ارزیابی آن بر اساس محتوا است. با بررسی انجام‌شده، محتوای این حدیث (اعمال ام داوود) هیچ منافاتی با قرآن، سنت اهل‌بیت علیهم‌السلام و عقل ندارد و لذا این موافقت می‌تواند شاهدی بر اعتبار آن باشد. همچنین متن این دعا از جهت محتوا نیز بسیار عمیق و خوش مضمون است و این مطلب نیز می‌تواند قرینه‌ای بر صدور آن از معصوم علیه‌السلام باشد.

4. با توجه به رویکرد علمائی بزرگ همچون شیخ صدوق (صاحب کتاب من لا یحضره الفقیه از کتب اربعه شیعه)، شیخ طوسی (صاحب کتاب التهذیب و الاستبصار از کتب اربعه شیعه)، ابن طاووس (از علماء بزرگ دعا)، حاکم حسکانی (از عالمان بزرگ اهل سنت و صاحب کتاب شواهد التنزیل) به این حدیث و نقل آن در کتب خود، اعتماد به این دعا بالاتر رفته و در اعتباربخشی به این اعمال تأثیر گزار است. با توجه به مطالب بیان‌شده، می‌توان گفت که این دعا قابل‌پذیرش بوده و می‌توان از آن بهره برد.

 2. انجام این اعمال در غیر ماه رجب

 منابعی که به ذکر این اعمال (ام داوود) پرداخته‌اند، هیچ‌یک اشاره‌ای به مجاز بودن انجام این دعا در سایر ایام سال نکرده‌اند؛ اما نکته‌ قابل‌توجه اینکه همان‌طور که بیان گردید، در برخی منابع، ذکرشده که امام صادق علیه‌السلام، به ام داود سفارش می‌کنند چون ماه رجب نزدیک است و ماه بزرگی است و دعا در آن شنیده می‌شود، این اعمال را به‌جا آورده و دعا را بخواند. متن این فرمایش مطابق نقل کتاب فضائل الاشهر الثلاثه چنین است:

 «یَا أُمَّ دَاوُدَ فَقَدْ دَنَا هَذَا الشَّهْرُ الْحَرَامُ یُرِیدُ علیه­السلام شَهْرَ رَجَبٍ وَ هُوَ شَهْرٌ مُبَارَکٌ عَظِیمُ الْحُرْمَهِ مَسْمُوعُ الدُّعَاءِ فِیهِ فَصُومِی مِنْهُ ثَلَاثَهَ أَیَّامٍ الثَّالِثَ عَشَرَ وَ الرَّابِعَ عَشَرَ وَ الْخَامِسَ عَشَرَ وَ هِیَ الْأَیَّامُ الْبِیض؛(7) ای ام داوود این ماه حرام (منظور حضرت ماه رجب است) نزدیک است و این ماه، ماه مبارک و با حرمت زیادی است که دعا در آن شنیده می‌شود. (مستجاب می‌شود) پس سه روز سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم آن را روزه‌بگیر و این همان ایام البیض است.»‏

 نکته قابل اشاره این‌که ایام البیض (روزهای سپید) به‌روزهای سیزدهم تا پانزدهم هرماه گفته می‌شود و اختصاصی به ماه رجب ندارد. حتی برای ایام البیض برخی ماه‌ها مثل شعبان و رمضان نیز اعمال و ادعیه‌ای ویژه وجود دارد.(8) نکته‌ دیگر این‌که در برخی ماه‌های دیگر نیز دعا مسموع است. به‌عنوان‌مثال ماه رمضان از ماه‌های بزرگی است که مطابق روایات دعا در آن شنیده می‌شود.(9) بنابراین به نظر می‌رسد امام صادق علیه‌السلام از جهت این‌که نسبت به زمان صدور روایت، ماه رجب اولین ماهی بوده که بزرگ بوده و دعا در آن ویژه است، دستور داده‌اند در ماه رجب این اعمال به‌جا آورده شود. با این تحلیل چنانچه ماهی دیگر که این ویژگی‌ها نیز در آن وجود داشته باشد (مانند شعبان و رمضان) نیز می‌توان این اعمال را به‌جا آورد.

نتیجه:

 اعمال ام داوود برگرفته از حدیثی است که در منابع قدیمی روایی شیعه نقل‌شده است. این حدیث از جهت سندی ضعیف است، ولی با توجه به محتوا، تعدد اسناد، نقل در منابع کهن و همچنین رویکرد علماء به آن دارای اعتنا بوده و قابل‌پذیرش است. این اعمال برای ماه رجب توصیه‌شده است، ولی با توجه به ملاکی که امام صادق علیه‌السلام در حدیث به آن اشاره‌کرده‌اند، می‌توان آن را در برخی ماه‌های دیگر مانند شعبان و رمضان نیز به‌جای آورد.

پی‌نوشت ها:

1. ابن‌بابویه، محمد بن على‏ (شیخ صدوق)، فضائل الأشهر الثلاثه، ص 35، ح 14.

2.طوسى، محمد بن الحسن‏، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص 807.

3. ر.ک: حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، فضائل شهر رجب.

4. ابن طاووس، على بن موسى‏، الإقبال بالأعمال الحسنه (ط - الحدیثه)، ج‏3، ص 243.

5. کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح (جنه الأمان الواقیه و جنه الإیمان الباقیه ص 531.

6. کفعمى، ابراهیم بن على عاملى‏، البلد الأمین و الدرع الحصین، ص 180.

7. ابن‌بابویه، محمد بن على‏ (شیخ صدوق)، فضائل الأشهر الثلاثه، ص 34، ح 14.

8.کفعمى، ابراهیم بن على عاملى‏، المصباح للکفعمی (جنه الأمان الواقیه)، ص ۳۵۸.

9. ابن‌بابویه، محمد بن على‏ (شیخ صدوق)، فضائل الأشهر الثلاثه، ص 109.

 

غسل، اجتناب از گناه، عبادت، نماز و روزه عید غدیر از اعمال عبادی این روز شمرده می‌شوند.
اعمال عبادی شب و روز غدیر

چه اعمال عبادی برای روز و شب عید غدیر در احادیث ذکرشده است؟

پاسخ:

مقدمه:

غدیر روزی است که امیرالمؤمنین علیه‌السلام به امر خداوند به ولایت مؤمنین منصوب شدند. این روز در بین مسلمانان مهم بوده و شیعه آن را عیدی بزرگ می‌داند. برای این روز اعمالی در روایات سفارش شده است. برخی از این اعمال، عبادت‌هایی هستند که مؤمنان می‌توانند جهت تقرب خود به خداوند از آن‌ها بهره بگیرند. در ادامه برخی از این اعمال عبادی بیان می‌شوند.
1. غسل
یکی از آداب عبادی روز غدیر، غسل است. در روایتی از امام صادق علیه‌السلام آمده است:
فَإِذَا کَانَ صَبِیحَهُ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَجَبَ الْغُسْلُ فِی صَدْرِ نَهَارِه‏؛ (1)
لازم است که در ابتدای روز غدیر در هنگام صبح غسل انجام شود. 2. گناه نکردن
از دیگر اعمال این روز دوری از گناه و معصیت است، همچنان که امام رضا علیه‌السلام فرمودند:
یَوْمُ تَرْکِ الْکَبَائِرِ وَ الذُّنُوب‏؛ (2)
غدیر روز ترک کردن گناهان و گناهان بزرگ است.
3. عبادت
پرستش و عبادت الهی عمل دیگری است که در روز غدیر سفارش فراوانی بر آن شده است. در حدیثی راوی از امام صادق علیه‌السلام می‌پرسد شایسته است برای ما که در این روز چه کاری انجام دهیم؟
امام علیه‌السلام فرمودند: قَالَ تَذْکُرُونَ اللَّهَ عَزَّ ذِکْرُهُ فِیهِ بِالصِّیَامِ وَ الْعِبَادَه؛ (3)
خداوند متعال را با روزه گرفتن و عبارت یاد نمایید.
در روایاتی امام صادق علیه‌السلام (4) و امام رضا علیه‌السلام (5) با واژه «یوم العباده» و «یوم عباده»، غدیر را روز عبادت می‌دانند. در سخنی دیگر از امام رضا علیه‌السلام، برکت و زیادی در مال بهره‌ی کسی است که در این روز به عبادت بپردازد:
وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی یَزِیدُ اللَّهُ فِی مَالِ مَنْ عَبَدَ فِیه‏. (6)
غدیر روزى است که خداوند بر مال کسى که در آن عبادت کند، می‌افزاید.
همچنین در این روز عبادت و به‌طورکلی هر عمل خوبی چند هزار برابر محاسبه می‌شود. امام صادق علیه‌السلام فرمودند:
الْعَمَلُ فِیهِ یَعْدِلُ الْعَمَلَ فِی ثَمَانِینَ شَهْرا؛ (7)
عمل در این روز معادل عمل در 60 ماه است.
4. نماز
از اعمال مهم عبادی روز غدیر، نماز است. به‌صورت کلی مؤمنین می‌توانند هر نمازی که دوست دارند در این روز بخوانند چراکه در برخی روایات به‌صورت کلی این روز را روز نمازخواندن معرفی کرده‌اند. (8) همچنین در سخنی از امام صادق علیه‌السلام آمده است:
یَنْبَغِی لَکُمْ أَنْ تَتَقَرَّبُوا إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِالْبِرِّ وَ الصَّوْمِ وَ الصَّلَاه. (9)
(در این روز) برای شما شایسته است که به خداوند متعال با نیکوکاری و روزه و نماز تقرب بجویید.
برای شب و روز غدیر نیز نمازهای مخصوصی وجود دارد. به‌عنوان نمونه در ادامه به یک نماز ویژه شب عید غدیر و یک نماز روز عید غدیر اشاره می‌شود.
الف: نماز شب عید غدیر
این نماز دوازده رکعت است. هر دو رکعت یک تشهد دارد و در پایان رکعت دوازدهم باید سلام داد. در هر رکعت، بعد از سوره حمد، ده بار توحید و یک‌بار آیه‌الکرسی خوانده می‌شود. در رکعت دوازدهم باید هر یک از حمد و سوره را هفت بار خواند و این ذکر را ده بار در قنوت تکرار کرد:
لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی وَ هُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ
در دو سجده رکعت آخر، این ذکر ده بار خوانده مى‏شود:
سُبْحانَ مَنْ أَحْصى کُلَّ شَیْ‏ءٍ عِلْمُهُ، سُبْحانَ مَنْ لا یَنْبَغِی التَّسْبِیحُ الّا لَهُ، سُبْحانَ ذِی الْمَنِّ وَ النِّعَمِ، سُبْحانَ ذِی الْفَضْلِ وَ الطَّوْلِ، سُبْحانَ ذِی‏ الْعِزَّهِ وَ الْکَرَمِ؛ اسْأَلُکَ بِمَعاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ، وَ مُنْتَهىَ الرَّحْمَهِ مِنْ کِتابِکَ، وَ بِالاسْمِ الاعْظَمِ وَ کَلِماتِکَ التّامَّهِ انْ تُصَلِّیَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ رَسُولِکَ وَ اهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ انْ تَفْعَلَ بِی کَذا وَ کَذا، کذا [به جاى کذا و کذا حاجت خود را ذکر کند] انَّکَ سَمِیعٌ مُجِیبٌ. (10) ب: نماز روز عید غدیر
این نماز نیز در نیم ساعت قبل از ظهر خوانده می‌شود و قبل از آن باید غسل انجام داد. این نماز دو رکعت است و در هر رکعتی یک‌بار سوره حمد، ده بار توحید و ده بار آیت‌الکرسی و ده بار سوره قدر خوانده می‌شود. در فضیلت این نماز آمده است:
عَدَلَتْ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِائَهَ أَلْفِ حَجَّهٍ وَ مِائَهَ أَلْفِ عُمْرَهٍ وَ مَا سَأَلَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَهً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا وَ حَوَائِجِ الْآخِرَهِ إِلَّا قُضِیَتْ کَائِنَهً مَا کَانَتِ الْحَاجَهُ. (11)
نزد خداوند پاداشی برابر با هزار حج و هزار عمره خواهد داشت و خواست‌های دنیایی و آخرتی‌اش برآورده می‌شود.
در انتهای این روایت آمده که اگر کسی فراموش کرد این نماز را بخواند، می‌تواند بعداً قضای آن را به جای آورد.
5. روزه عید غدیر
در بین اعمال عید غدیر، هیچ عملی به روزه‌ی این روز نمی‌رسد چراکه سفارش زیادی در روایات بر آن شده است. معصومان علیهم‌السلام با ترغیب اصحاب به گرفتن روزه در روز عید غدیر، (12) روزه آن را به پیروان خود سفارش کرده‌اند. (13) این روز جزو چهار روز ممتاز برای روزه گرفتن است (14) و ثواب روز در این عید غدیر معادل شصت ماه روزه‌داری است. (15) برخی روایات از این نیز فراتر رفته و شصت سال عبادت را برای روزه‌دار این روز معین کرده است. در روایتی از امام صادق علیه‌السلام در ثواب روزه عید غدیر چنین آمده است:
یَجِبُ عَلَیْکُمْ صِیَامُهُ شُکْراً لِلَّهِ وَ حَمْداً لَهُ مَعَ أَنَّهُ أَهْلٌ أَنْ یُشْکَرَ کُلَّ سَاعَهٍ وَ کَذَلِکَ أَمَرَتِ الْأَنْبِیَاءُ أَوْصِیَاءَهَا أَنْ یَصُومُوا الْیَوْمَ الَّذِی یُقَامُ فِیهِ الْوَصِیُّ یَتَّخِذُونَهُ عِیداً وَ مَنْ صَامَهُ کَانَ أَفْضَلَ مِنْ عَمَلِ سِتِّینَ سَنَهً؛ (16)
بر شما لازم است که آن روز را به شکرانه و ستایش خداوند روزه‌بگیرید با توجه به اینکه خداوند همه‌وقت شایسته سپاسگزارى است؛ چنانچه همه پیغمبران به جانشینان خود دستور دادند روزى را که جانشینشان رسماً معرفی‌شده است روزه بدارند و آن را عید بدانند و هر کس این روز را روزه بدارد ثوابش از عبادت شصت سال برتر است.
در کنار این، شصت سال پاک شدن گناهان اثر دیگری است که روزه‌دار در روز غدیر به آن می‌رسد. امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند:
صَوْمُ یَوْمِ غَدِیرِ خُمٍّ کَفَّارَهُ سِتِّینَ سَنَهً؛ (17)
روزه روز غدیر خم، کفاره شصت سال است.
در برخی روایات اشاره شده که ثواب این روزه، مساوی روزه گرفتن به ‌اندازه‌ی تمام عمر دنیا است. (18) در کنار این آثار فراوان، فضیلت صد حج و عمره قبول‌شده (19) و رسیدن به مقام شاکران (20) نیز از دیگر آثار روزه‌دار عید غدیر است.
6. شکر و حمد خدا
روزید غدیر روز شکر و حمد الهی به خاطر نعمت ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام بر مردم است. در برخی روایات تصریح‌شده که عید غدیر، روز شکرگزاری خداوند است. (21) در این رابطه حمد و ستایشی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله نیز واردشده است. (22)
7. ذکر و دعا
از دیگر آداب عبادی روز عید غدیر، ذکر و دعا است. دعا در روز عید غدیر بسیار مهم بوده و بنا بر حدیثی از امام رضا علیه‌السلام، دعا در این روز مستجاب است:
و یوم یستجاب فیه الدعاء؛ (22)
روز غدیر روزی است که دعا در آن روز مستجاب است.
برای این روز دعاهای فراوانی از معصومان علیهم‌السلام وارد شده است به‌عنوان نمونه دعای ندبه از دعاهایی است که خواندن آن در این روز توصیه شده است. (23)
همچنین در این روز گفتن ذکر و یاد خداوند نیز مورد سفارش اهل‌بیت است. در روایتی از امام صادق علیه‌السلام در مورد این موضوع چنین آمده است:
یَنْبَغِی أَنْ یُکْثَرَ فِیهِ ذِکْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. (24)
شایسته است که در این روز زیاد خداوند عزوجل یاد و ذکر شود.
همانند دعا در این روز اذکار ویژه‌ای نیز از معصومان علیهم‌السلام توصیه‌شده است. در روایتی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله سفارش شده که این ذکر صدبار در روز غدیر گفته شود:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوَلَایَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام‏. (25)
حمد و شکر خداوند که کمال دینش و نهایت نعمتش را ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام قرار داد.
در روایتی دیگر از پیامبر صلی‌الله علیه و آله، عوذه (ذکری در پناه بردن به خداوند متعال) نیز برای این روز نقل‌شده است. (26) همچنین از بهترین و پرفضیلت ذکرهای این روز، ذکر شریف صلوات است که به دلیل اهمیت، در عنوانی مستقل بیان می‌شود:
8. صلوات
از دیگر اعمال عبادی روز غدیر که بسیار مورد سفارش است، صلوات فرستادن بر پیامبر صلی‌الله علیه و آله می‌باشد. در روایتی از امام صادق علیه‌السلام چنین آمده است:
وَ یَنْبَغِی أَنْ یُکْثَرَ فِیهِ ... الصَّلَاهُ عَلَى النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله؛ (27)
شایسته است که در این روز زیاد بر پیامبر صلی‌الله علیه و آله صلوات فرستاده شود.
زیاد صلوات فرستادن بر نبی مکرم اسلام در این روز مورد توصیه معصومان علیهم‌السلام است. تا جایی که در حدیثی از امام رضا علیه‌السلام روز غدیر روز زیاد صلوات فرستادن بر محمد و آلش نام گذاری شده است:
و َ یَوْمُ إِکْثَارِ الصَّلَاهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد؛ (28)
عید غدیر روز زیاد صلوات فرستادن بر محمد و آل او است.
در حدیثی دیگر از این امام بزرگوار آمده است که بهتر است در این روز ذکر پیامبر صلی‌الله علیه و آله و اهل‌بیت او انجام شود. (29)
این ذکر می‌تواند در مجالس جشن با مدح و بیان فضائل اهل‌بیت علیهم‌السلام و ارائه ویژگی‌ها و فضائل این روز انجام بپذیرد.
9. زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام
از بهترین آدابی که می‌توان در روز عید غدیر انجام داد، زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. در روایتی از امام رضا علیه‌السلام چنین آمده است:
احْضُرْ یَوْمَ الْغَدِیرِ عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَإِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ لِکُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَهٍ وَ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَهٍ ذُنُوبَ سِتِّینَ سَنَهً وَ یُعْتِقُ مِنَ النَّارِ ضِعْفَ مَا أَعْتَقَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَیْلَهِ الْقَدْرِ وَ لَیْلَهِ الْفِطْر؛ (30)
در روز غدیر به زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام برو. پس خداوند گناهان 60 ساله هر مرد و زن مؤمنی و هر مرد و زن مسلمانی را می‌بخشد و چند برابر کسانی را که در ماه رمضان و شب قدر و شب فطر از آتش رهایی می‌بخشد در این روز رهایی می‌بخشد.
بنابراین زیارت این امام بزرگوار بسیار مهم بوده و دارای ثواب و پاداش است. برای زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام زیارت‌نامه‌هایی نیز وارد شده است. به‌عنوان‌مثال زیارت امین‌الله، از زیارت‌نامه‌هایی است که برای روز غدیر سفارش شده است. (31)
همچنین زیارتی دیگر از امام هادی علیه‌السلام نیز برای این روز وارد شده است. به جهت طولانی بودن متن فقط فرازهای ابتدایی این زیارت‌نامه ارائه می‌شود:
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، وَ سَیِّدَ الْوَصِیِّینَ، وَ وَارِثَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ، وَ وَلِیَّ رَبِّ الْعَالَمِینَ، وَ مَوْلَایَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه‏؛ (32)
زیارات دیگری نیز برای امیرالمؤمنین علیه‌السلام وجود دارد که علاقه‌مندان می‌توانند برای مطالعه بیشتر از کتاب مفاتیح‌الجنان و سایر کتاب‌های مرتبط دیگر بهره بگیرند.
10. برائت از ظالمان اهل‌بیت
ولایتمداری و ابراز برائت از دشمنان اهل‌بیت علیهم‌السلام دو رکن اساسی در ایمان هستند. همان‌گونه که در این روز همگان برای بالا بردن سطح ولایتمداری و اطاعت خود از اهل‌بیت علیهم‌السلام تلاش می‌کنند، باید از دشمنان آن‌ها نیز تنفر داشته و از آن‌ها بی زاری بجویند. در روایتی از امام صادق علیه‌السلام تصریح‌شده که یکی از اعمال این روز باید تبری جستن از ظالمان در حق اهل‌بیت علیهم‌السلام باشد. (33)
همچنین دریکی از دعاهای این روز بزرگ آمده است:
نُبَرِّءُ مِمَّنْ تَبَرَّءَ مِنْهُ، وَ نُبْغِضُ مَنْ أَبْغَضَهُ، وَ نُحِبُّ مَنْ أَحَبَّه‏؛ (34)
ما بیزاری می‌جوییم از آن‌کس که از علی علیه‌السلام بیزاری جوید و دشمن‌داریم آن‌کس که علی علیه‌السلام را دشمن دارد و دوست داریم کسی را که علی علیه‌السلام را دوست دارد.
نتیجه:
غدیر از اعیاد بزرگ شیعه است که مطابق روایات اعمالی نیز دارد. غسل، اجتناب از گناه، عبادت، نماز و روزه عید غدیر از اعمال عبادی این روز شمرده می‌شوند. در کنار این، شکر و حمد خداوند و ذکر و دعا و به‌خصوص ذکر شریف صلوات از دیگر سفارش‌های این روز است. همچنین مؤمنان می‌توانند در این روز از زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام و برائت از دشمنان اهل‌بیت علیهم‌السلام استفاده نموده و از ثواب اعمال این روز بهره ببرند.

کلیدواژه:

عید غدیر، عید شیعه، ولایت، روزه عید غدیر، دعا در عید غدیر.

پی‌نوشت‌ها:
1. ابن طاووس، على بن موسى‏، الإقبال بالأعمال الحسنه (ط - الحدیثه)، محقق / مصحح: ندارد، تهران: دار­الکتب الإسلامیه‏، 1409 ق‏، ج‏2، ص 280.
2. همان، ج‏2، ص 261.
3. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی (ط - الإسلامیه)، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه‏، 1407 ق، ج‏4، ص 149، ح 3.
4. کوفى، فرات بن ابراهیم‏، تفسیر فرات الکوفی، محقق / مصحح: کاظم، محمد، تهران: مؤسسه الطبع و النشر فی وزاره الإرشاد الإسلامی‏،1410 ق، ص 118.
5. ابن طاووس، على بن موسى‏، الإقبال بالأعمال الحسنه (ط - الحدیثه)، همان‏، ج‏2، ص 261.
6. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، زاد المعاد - مفتاح الجنان، محقق / مصحح: اعلمى، علاءالدین‏، بیروت: موسسه الأعلمی للمطبوعات‏، ص 204.
7. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، محقق / مصحح: ندارد، قم: دار­الشریف الرضی للنشر، 1406 ق‏، النص، ص 75.
8. کوفى، فرات بن ابراهیم‏، تفسیر فرات الکوفی، همان، ص 118.
9. طوسى، محمد بن الحسن‏، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، محقق / مصحح: ندارد، بیروت: مؤسسه فقه الشیعه، 1411 ق، ج‏2، ص 736.
10. ابن طاووس، على بن موسى‏، الإقبال بالأعمال الحسنه (ط - الحدیثه)، همان‏، ج‏2، ص 238.
11.‏ طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام، محقق / مصحح: خرسان، حسن الموسوى‏، تهران: دار­الکتب الإسلامیه‏، 1407 ق، ج‏3، ص 144.
12. ابن طاووس، على بن موسى‏، الإقبال بالأعمال الحسنه (ط - الحدیثه)، همان‏، ج‏2، ص 265.
13. کوفى، فرات بن ابراهیم‏، تفسیر فرات الکوفی، همان، ص 118.
14. طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام، همان، ج‏4، ص 305، ح 4.
15. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، الخصال، ج‏1، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: جامعه مدرسین‏، 1362 ش، ص 264، ح 145.
16. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: جامعه مدرسین‏، 1413 ق، ج‏2، ص 90، ح 1817.
17. طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام، همان، ج‏3، ص 143، ح 1.
18. طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام، همان، ج‏3، ص 143، ح 1.
19. ابن طاووس، على بن موسى‏، الإقبال بالأعمال الحسنه (ط - الحدیثه)، همان‏، ج‏2، ص 260.
20. کوفى، فرات بن ابراهیم‏، تفسیر فرات الکوفی، همان، ص 118. 21. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار (ط - بیروت)، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار­إحیاء التراث العربی‏، 1403 ق‏، ج‏95، ص 321.
22. ابن طاووس، على بن موسى‏، الإقبال بالأعمال الحسنه (ط - الحدیثه)، همان‏، ج‏2، ص 261.
23. ابن مشهدى، محمد بن جعفر، المزار­الکبیر (لابن المشهدی)، محقق / مصحح: قیومى اصفهانى، جواد، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1419 ق‏، ص 573.
24. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، همان، ص 75.
25. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار (ط - بیروت)، همان، ج‏95، ص 321.
26. ابن طاووس، على بن موسى‏، الإقبال بالأعمال الحسنه (ط - الحدیثه)، همان‏، ج‏2، ص 276.
27. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، همان، ص 75.
28. ابن طاووس، على بن موسى‏، الإقبال بالأعمال الحسنه (ط - الحدیثه)، همان‏، ج‏2، ص 261.
29. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی (ط - الإسلامیه)، همان، ج‏4، ص 149، ح 3.
30. طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام، همان، ج‏6، ص 24، ح 52.
31. طوسى، محمد بن الحسن‏، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، همان، ج‏2، ص 738.
32. ابن مشهدى، محمد بن جعفر، المزار­الکبیر (لابن المشهدی)، همان، ص 264.
33. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی (ط - الإسلامیه)، همان، ج‏4، ص 149، ح 1.
34. ابن طاووس، على بن موسى‏، الإقبال بالأعمال الحسنه (ط - الحدیثه)، همان‏، ج‏2، ص 281.
 

عظمت و شرافت روز عرفه سبب شده است که ائمه علیهم‌السلام نیز احترام خاصی برای آن قائل شوند و مردم را به بزرگداشتش فراخوانند.
فضیلت و اعمال مأثور روز عرفه

پرسش:

لطفاً بر اساس روایات معصومان علیهم‌السلام فضیلت روز عرفه و اعمال و دعاهای آن را بیان کنید؟

پاسخ:

مقدمه

روز عَرَفَه، نهم ذی‌الحجه، یعنی یک روز قبل از عید قربان است. بر اساس روایاتی که در ادامه بیان خواهد شد، این روز بسیار پُرفضیلت است. غسل، نماز، روزه، استغفار، دعا و نیایش، قرائت دعای عرفه و زیارت امام حسین علیه‌السلام ازجمله آداب مستحبی برای این روز است. در ادامه ابتدا به‌صورت مختصر به فضیلت این روز بر اساس روایات اشاره می‌کنیم و سپس برخی از اعمال و آداب روز عرفه را با ذکر احادیث معصومان علیهم‌السلام بیان خواهیم کرد.

بخش اول: فضیلت

همان‌گونه که اشاره شد روز عرفه بسیار مهم، مقدس و پرفضیلت است. ائمه علیهم‌السلام احترام خاصی برای این روز قائل بودند و ضمن بزرگداشت این روز، سائلان (درخواست‌کنندگان) را به‌هیچ‌وجه دست‌خالی رد نمی‌کردند؛ همچنان که در مورد امام باقر علیه‌السلام گفته‌اند: چون روز عرفه فرامی‌رسید امام علیه‌السلام هيچ سائلى را ردّ نمى‏كرد. (1)

عرفه یکی از روزهای خاص الهی است که خداوند نگاه ویژه به این روز دارد. از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله نقل‌شده است «در شب عرفه همه‌ى دعاهاى خيرى كه مى‌شود، مستجاب مى‌گردد، نيز هركس در آن شب به عبادت خداوند متعال بپردازد، پاداش  صد و هفتادسال [عبادت] به او داده مى‌شود و اين شب، شب مناجات است و خداوند توبه‌ هركس را كه بخواهد، مى‌پذيرد». (2)

ماه مبارک رمضان، ماه رحمت و مغفرت الهی است؛ ماهی است که شب باعظمت قدر در آن قرار دارد؛ پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله درباره ماه رمضان فرمودند: «قَدْ اَقْبَلَ اِلَیْکُمْ شَهْرُ اللّهِ بِالْبَرَکَةِ وَالرَّحْمَةِ وَالْمَغْفِرَةِ؛ ماه خدا بابرکت و رحمت و بخشش به‌سوی شما روی آورده است». (3)

حال اگر کسی در ماه رمضان بخشیده نشد و یا توفیق نداشت که در دایره رحمت الهی قرار بگیرد، روز عرفه آن‌قدر عظمت و فضیلت دارد که بتواند جبران ماه رمضان کند. همچنان که امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «مَنْ لَمْ یغْفَرْ لَهُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ لَمْ یغْفَرْ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلَّا أَنْ یشْهَدَ عَرَفَةَ»؛ یعنی كسى كه در ماه رمضان آمرزيده نشود، تا ماه رمضان آينده آمرزيده نمى‏شود، مگر آنكه در عرفه حاضر شده باشد. (4)                       

امام سجاد به نقل از امام حسین و ایشان نیز از امیرالمؤمنین علیهم‌السلام نقل می‌کند که رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله فرمودند: «مِنَ الذُّنُوبِ ذُنُوبٌ لَا تُغْفَرُ إِلَّا بِعَرَفَاتٍ؛ برخی از گناهان جز در عرفات بخشوده نمی‌شوند». (5)

بر اساس این روایات، روز عرفه از روزهای خاص و بافضیلت است که باید سعی کنیم از لحظه‌لحظه آن استفاده کنیم و خود را از رحمت بی‌کران الهی در این روز محروم نکنیم.

بخش دوم: اعمال

برای روز عرفه اعمال متعدد و فراوانی در روایات نقل‌شده است که به‌صورت مختصر به برخی از آن اشاره خواهند شد.

  1. انجام دادن غسل

 غسل انجام دادن در این روز مستحب است (6) امام صادق علیه‌السلام درباره اعمال روز عرفه فرمود: غسل روزه عرفه در هنگام ظهر است. (7)

  1. نماز    

یکی از اعمال سفارش شده برای این روز، نمازخواندن است؛ امام صادق علیه‌السلام فرمودند: هركس در روز عرفه، پيش از آنكه براى دعا از منزل خارج شود و در فضاى باز زير آسمان به دعا مشغول گردد،  دو  ركعت نماز بخواند و در پيشگاه خداوند به گناهان و اشتباهات خود اعتراف كند، به كاميابى‌هايى كه وقوف کنندگان در عرفات بدان نائل مى‌گردند، مى‌رسد و تمام گناهان گذشته و آينده‌ او آمرزيده مى‌شود».(8)

  1. روزه

یکی دیگر از اعمال روز عرفه، روزه گرفتن است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله نقل می‌کند که حضرت فرمودند: «مَنْ صَامَ يَوْمَ عَرَفَةَ مُحْتَسِباً فَكَأَنَّمَا صَامَ الدَّهْرَ؛ یعنی ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺭﻭﺯ ﻋﺮﻓﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﮕﻴﺮﺩ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ عمر ﺭﻭﺯﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ». (9)

همچنین امام صادق علیه‌السلام فرمود: روزهِ روز ترويه- يعنى هشتم ماه ذى الحجّه- كفّاره گناهان يك سال و روزهِ روز عرفه كفّاره گناهان دو سال است. (10)

 البته بر اساس روایات در این روز، دعا بسیار اهمیت دارد و فضیلت اعمال، افضل از روزه روز عرفه است درنتیجه اگر روزه گرفتن مانع دعا شود، بهتر است که روزه گرفته نشود. (11) به‌عبارت‌دیگر اعمال، اذکار، دعا‌ها و نماز روز عرفه از اهمیت بالایی برخوردار است و اگر کسی به‌واسطه روزه گرفتن ضعف کند و نتواند آن اعمال را به‌جا بیاورد، بهتر است که روزه نگیرد و اعمال را به‌جا بیاورد. (12)

  1. دعا

عرفه، روز مخصوص برای دعا و نیایش است. همچنان که امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «يَوْمُ عَرَفَةَ يَوْمُ دُعَاءٍ وَ مَسْأَلَة؛ روز عرفه، روز دعا و درخواست است». (13)

روایت شده است که حضرت زین‌العابدین علیه‌السلام در روز عرفه صدای گدایی را شنید که از مردم درخواست کمک می‌کرد، به او فرمود: وای بر تو، آیا در این روز از غیر خدا درخواست می‌کنی؟! و حال‌ آنکه برای بچه‌های در رحم، در این روز امید می‌رود که احسان خدا شامل حالشان گردد و سعادتمند شوند. (14)

امام صادق علیه‌السلام فرمودند: تَخَيَّرْ لِنَفْسِكَ مِنَ الدُّعَاءِ مَا أَحْبَبْتَ وَ اجْتَهِدْ فَإِنَّهُ يَوْمُ دُعَاءٍ وَ مَسْأَلَة؛ هر چه می‏خواهی برای خود دعا بخوان و در دعا کردن بکوش که روز عرفه، روز دعا و درخواست است. (15)

یکی از اعمال پسندیده این است که در روز عرفه مؤمنین باهم دیگر اجتماع کنند (جمع شوند) و دعا بخوانند. امام صادق علیه‌السلام فرمودند: فِي يَوْمِ عَرَفَةَ يَجْتَمِعُونَ بِغَيْرِ إِمَامٍ فِي الْأَمْصَارِ يَدْعُونَ اللَّهَ تَعَالَى عَزَّ وَ جَلَّ؛ در روز عرفه، بدون امام، در شهرها جمع شوند و به درگاه خداوند عزوجل دعا كنند. (16)

دعاهایی از سوی معصومان علیهم‌السلام در کتاب‌های حدیثی شیعه وجود دارد که سفارش شده است این دعاها در روز عرفه قرائت شود، در ادامه به برخی از آن اشاره می‌شود.

  1. دعاهای مأثور از معصومان علیهم‌السلام

الف) شیخ طوسی می‌گوید مستحب است که در شب و روز جمعه و عرفه این دعا خواند شود:

«اللَّهُمَّ مَنْ تَعَبَّأَ وَ تَهَيَّأَ وَ أَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوِفَادَةٍ إِلَى مَخْلُوقٍ رَجَاءَ رِفْدِهِ وَ طَلَبَ نَائِلِهِ وَ جَائِزَتِهِ فَإِلَيْكَ يَا رَبِّ تَعْبِئَتِي وَ اسْتِعْدَادِي رَجَاءَ عَفْوِكَ وَ طَلَبَ نَائِلِكَ وَ جَائِزَتِكَ فَلَا تُخَيِّبْ دُعَائِي يَا مَنْ لَا يَخِيبُ عَلَيْهِ سَائِلٌ وَ لَا يَنْقُصُهُ نَائِلٌ فَإِنِّي لَمْ آتِكَ ثِقَةً بِعَمَلٍ صَالِحٍ عَمِلْتُهُ وَ لَا لِوِفَادَةِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ أَتَيْتُكَ مُقِرّاً عَلَى نَفْسِي بِالْإِسَاءَةِ وَ الظُّلْمِ مُعْتَرِفاً بِأَنْ لَا حُجَّةَ لِي وَ لَا عُذْرَ أَتَيْتُكَ أَرْجُو عَظِيمَ عَفْوِكَ الَّذِي عَلَوْتَ بِهِ عَنِ الْخَاطِئِينَ فَلَمْ يَمْنَعْكَ طُولُ عُكُوفِهِمْ عَلَى عَظِيمِ الْجُرْمِ أَنْ عُدْتَ عَلَيْهِمْ بِالرَّحْمَةِ فَيَا مَنْ رَحْمَتُهُ وَاسِعَةٌ وَ عَفْوُهُ عَظِيمٌ يَا عَظِيمُ يَا عَظِيمُ يَا عَظِيمُ لَا يَرُدُّ غَضَبَكَ إِلَّا حِلْمُكَ وَ لَا يُنْجِي مِنْ سَخَطِكَ إِلَّا التَّضَرُّعُ إِلَيْكَ فَهَبْ لِي يَا إِلَهِي فَرَجاً بِالْقُدْرَةِ الَّتِي تُحْيِي بِهَا مَيْتَ الْبِلَادِ وَ لَا تُهْلِكْنِي غَمّاً حَتَّى تَسْتَجِيبَ لِي وَ تُعَرِّفَنِيَ الْإِجَابَةَ فِي دُعَائِي وَ أَذِقْنِي طَعْمَ الْعَافِيَةِ إِلَى مُنْتَهَى أَجَلِي وَ لَا تُشْمِتْ بِي عَدُوِّي وَ لَا تُسَلِّطْهُ عَلَيَّ وَ لَا تُمَكِّنْهُ مِنْ عُنُقِي إِلَهِي إِنْ وَضَعْتَنِي‏ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْفَعُنِي وَ إِنْ رَفَعْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَضَعُنِي وَ إِنْ أَهْلَكْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَعْرِضُ لَكَ فِي عَبْدِكَ أَوْ يَسْأَلُكَ عَنْ أَمْرِهِ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَيْسَ فِي حُكْمِكَ ظُلْمٌ وَ لَا فِي نَقِمَتِكَ عَجَلَةٌ وَ إِنَّمَا يَعْجَلُ مَنْ يَخَافُ الْفَوْتَ وَ إِنَّمَا يَحْتَاجُ إِلَى الظُّلْمِ الضَّعِيفُ وَ قَدْ تَعَالَيْتَ يَا إِلَهِي عَنْ ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ فَأَعِذْنِي وَ أَسْتَجِيرُ بِكَ فَأَجِرْنِي وَ أَسْتَرْزِقُكَ فَارْزُقْنِي وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْكَ فَاكْفِنِي وَ أَسْتَنْصِرُكَ عَلَى عَدُوِّي فَانْصُرْنِي وَ أَسْتَعِينُ بِكَ فَأَعِنِّي وَ أَسْتَغْفِرُكَ يَا إِلَهِي فَاغْفِرْ لِي آمِينَ آمِينَ آمِينَ. (17)

ب) شیخ مفید می‌گوید: زمانی که در روز عرفه به زیارت امام حسین علیه‌السلام رفتید یا در عرفات بودید، قبل از ظهر غسل کنید و سپس زیر آسمان این دعا را قرائت کنید:

«اللَّهُمَّ أَنْتَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ وَ أَنْتَ اللَّهُ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ وَ أَنْتَ اللَّهُ الدَّائِبُ فِي غَيْرِ وَصَبٍ وَ لَا نَصَبٍ وَ لَا تَشْغَلُكَ رَحْمَتُكَ عَنْ عَذَابِكَ وَ لَا عَذَابُكَ عَنْ رَحْمَتِكَ ...». (18)

به دلیل طولانی بودن متن دعا، فقط ابتدای آن ذکر شد، می‌توانید به کتاب المزار شیخ مفید مراجعه و متن کامل آن را قرائت کنید.

مرحوم ابن مشهدی (از عالمان قرن هقتم) می‌گوید: قبل از قرائت این دعا 100 بار الله‌اکبر و 100 بار سبحان‌الله و 100 بار سوره توحید قرائت شود. (19)

ج) یکی دیگر از دعاهایی که برای این روز سفارش شده، دعای 47 صحیفه  سجادیه است.

د) دعای «أُمُّ دَاوُدَ» که در ماه رجب قرائت می‌شود، برای روز عرفه نیز سفارش شده است. (20)

ه) معاوية بن عمّار از امام صادق علیه‌السلام روايت كرده است كه فرمودند: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به امام على علیه‌السلام فرمود: آيا دعاى روز عرفه را كه دعاى پيمبران قبل از من است، به تو نياموزم؟ امیرالمؤمنین علیه‌السلام گفت: بله يا رسول اللَّه. حضرت فرمود:

فَتَقُولُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ‏ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ يُمِيتُ وَ يُحْيِي وَ هُوَ حَيٌّ لَا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ أَنْتَ كَمَا تَقُولُ وَ خَيْرُ مَا يَقُولُ الْقَائِلُونَ اللَّهُمَّ لَكَ صَلَاتِي وَ دِينِي وَ مَحْيَايَ وَ مَمَاتِي وَ لَكَ تُرَاثِي وَ بِكَ حَوْلِي وَ مِنْكَ قُوَّتِي اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفَقْرِ وَ مِنْ وَسْوَاسِ الصَّدْرِ وَ مِنْ شَتَاتِ الْأَمْرِ وَ مِنْ عَذَابِ النَّارِ وَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ خَيْرِ مَا تَأْتِي بِهِ الرِّيَاحُ وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ مَا تَأْتِي بِهِ الرِّيَاحُ وَ أَسْأَلُكَ خَيْرَ اللَّيْلِ وَ خَيْرَ النَّهَارِ. (21)

ی) دعای امام حسین در روز عرفه از دعاهای معروفی است که برای این روز سفارش شده است و مؤمنین در این روز به‌صورت دسته‌جمعی آن را قرائت می‌کنند. (22)

همچنین توصیه‌شده است که در پایان روز عرفه چنین خوانده شود:

«یَا رَبِّ إِنَّ ذُنُوبِی لَاتَضُرُّکَ، وَ إِنَّ مَغْفِرَتَکَ لِی لَاتَنْقُصُکَ، فَأَعْطِنِی مَا لَا یَنْقُصُکَ، وَاغْفِرْ لِی مَا لَایَضُرُّکَ». (23)

و نیز این دعا قرائت شود:

«اللّهُمَّ لَاتَحْرِمْنِی خَیْرَ مَا عِنْدَکَ لِشَرِّ مَا عِنْدِی، فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَرْحَمْنِی بِتَعَبِی وَنَصَبِی فَلا تَحْرِمْنِی أَجْرَ الْمُصابِ عَلَی مُصِیبَتِهِ». (24)

  1. زیارت امام حسین علیه‌السلام

در روایات فراوان، به زیارت امام حسین علیه‌السلام در روز عرفه سفارش و توصیه‌شده است و ثواب بسیاری برای آن نقل گردیده است.

شخصی به نام «بشير دهّان» می‌گوید: به امام صادق علیه‌السلام عرض كردم: در برخی موارد زيارت حج از من فوت‌شده (نتوانستم حج بروم) پس در روز عرفه به زيارت قبر حضرت امام حسين علیه‌السلام مى‏روم ازنظر شما چه گونه است؟

 حضرت فرمودند: كسى كه در روز عرفه با شناخت کامل به‌حق آن حضرت به زيارت قبر مطهّرش برود خداوند ثواب هزار حج و هزار عُمره مقبول و هزار بار جنگ نمودن با دشمنان خدا در ركاب نبى مرسل يا امام عادل به او مى‏دهد.

بشير مى‏گويد: به امام عرض كردم: چگونه اين اجر و ثواب‏ها براى من باشد درحالی‌که موقف را ترك كرده‏ام (حج نرفتم)؟

بشير مى‏گويد: حضرت نگاهى شبيه شخص غضبناك به من نموده سپس فرمودند:

اى بشير، هنگامی‌که مؤمن به زيارت قبر حسين بن على عليهماالسّلام در روز عرفه مى‏رود و در فرات غسل كرده و سپس به‌طرف قبر حضرت برود، خداوند به هر قدمى كه وى برمى‏دارد ثواب يك حج با تمام مناسك و اعمال آن به وی می‌دهد. (25)

همچنین امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «خداوند تبارک‌وتعالی عصر روز عرفه ابتدا به زوار قبر مطهّر حضرت امام حسين علیه‌السلام نظر مى‏كند». (26)

امام باقر علیه‌السلام فرمودند: كسى كه شب عرفه در كربلا بماند و آن شب را به عبادت به پا دارد تا وقتی‌که مراجعت كند خداوند او را از شرّ آن سال حفظ مى‏نمايد. (27)

روایات متعددی در مورد ثواب زیارت امام حسین علیه‌السلام در منابع و کتاب‌های معتبر حدیثی شیعه وجود دارد که ذکر همه آن‌ها طولانی است و به برخی از آن‌ها اشاره شد.

نتیجه

بنابراین روز عرفه بسیار بافضیلت و باعظمت در دين مقدس اسلام است و سفارش‌های فراوانی از سوی معصومان علیهم‌السلام نیز در این زمینه وجود دارد. عظمت و شرافت روز عرفه سبب شده است که ائمه علیهم‌السلام نیز احترام خاصی برای آن قائل شوند و مردم را به بزرگداشتش فراخوانند، به همین خاطر اعمال مختلفی همچون غسل، روزه، نماز، دعا و زیارت امام حسین علیه‌السلام نیز برای این روز سفارش کرده‌اند که مؤمنین با عمل کردن به آن به‌صورت خاص از فیض این روز بهره خواهند برد و در دایره رحمت ویژه الهی قرار خواهند گرفت.

پی‌نوشت‌ها

  1. ابن بابویه، محمد بن على (شیخ صدوق)‏‏، من لا يحضره الفقيه‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، قم: دفتر انتشارات، چاپ دوم، 1413ق، ج‏2، ص211.
  2. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، تهران: دار الكتب الإسلاميه‏، چاپ دوم، 1409ق، ج‏1، ص 325.
  3. ابن بابويه، محمد بن على، فضائل الأشهر الثلاثة، محقق / مصحح: عرفانيان يزدى، غلامرضا، قم: کتاب‌فروشی داورى‏، چاپ اول، 1396ق، ص 77.
  4. کليني، محمد بن يعقوب، الکافي، محقق/مصحح، غفاري، علي‌اکبر، آخوندي، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏4، ص66.
  5. ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى، دعائم الإسلام‏، ‏، محقق/مصحح: آصف فيضى، قم: مؤسسة آل البيت علیهم‌السلام، چاپ دوم، 1385ق، ج 1، ص294.
  6. ابن بابویه، محمد بن على (شیخ صدوق)‏‏، من لا يحضره الفقيه، همان، ج‏1، ص77.
  7. محمد بن الحسن (شیخ طوسى)، ‏تهذيب الأحكام، محقق/مصحح: خرسان، حسن الموسوى، ‏تهران: دارالكتب‌الإسلاميه، چاپ چهارم‏، 1407ق، ج 5، ص 607.
  8. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، همان، ج‏1، ص 336.
  9. ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى، دعائم الإسلام، همان، ج‏1، ص284.
  10. ابن بابویه، محمد بن على (شیخ صدوق)‏‏، من لا يحضره الفقيه، همان، ج‏2، ص 87.
  11. همان، ج‏2، ص 88.
  12. مفيد، محمد بن محمد، المقنعة، قم: كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد- رحمة الله عليه‏، چاپ اول، 1413ق، ص 377.
  13. ابن بابویه، محمد بن على (شیخ صدوق)‏‏، من لا يحضره الفقيه، همان، ج‏2، ص 88؛ الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 667
  14. ابن بابویه، محمد بن على (شیخ صدوق)‏‏، من لا يحضره الفقيه، همان، ج‏2، ص211.
  15. طوسی، محمد بن الحسن، ‏تهذيب الأحكام، همان، ج 5، ص182.
  16.  همان، ج‏3، ص 136.
  17. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد‏، بیروت: مؤسسة فقه الشيعة، چاپ اول، 1411ق، ج‏1، ص 269.
  18. مفيد، محمد بن محمد، كتاب المزار- مناسك المزار، محقق / مصحح: ابطحى، محمد باقر، قم: كنگره جهانى هزاره شيخ مفيد رحمة الله عليه‏، چاپ اول، 1413ق، ص153.
  19. ابن مشهدى، محمد بن جعفر، المزار الكبير، محقق/مصحح: جواد قيومى اصفهانى، قم: جامعه مدرسين حوزه علميه، چاپ اول، 1419ق، ص 445.
  20. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، همان، ج‏1،  ص421.
  21. ابن بابویه، محمد بن على (شیخ صدوق)‏‏، من لا يحضره الفقيه، همان، ج‏2، ص542.
  22. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، همان، ج‏1، ص 339.
  23. همان، ج‏1، ص 420.
  24. همان، ج1، ص 421.
  25. ابن قولويه، جعفر بن محمد، كامل الزيارات‏، محقق / مصحح: امينى، عبد الحسين‏، نجف اشرف: دار المرتضوية، چاپ اول، 1356ش، ص 169.
  26. همان، ص170.
  27. مفيد، محمد بن محمد، كتاب المزار- مناسك المزار، همان، ص 48.

سيد بن طاووس از عالمان بزرگ شيعي در قرن هفتم هجري قمري در کتاب خويش نقل کرده است

سلام اگر کسي نماز  توبه  ماه ذي القعده در چه کتابی آمده و آیا این نماز را هر زماني بخواند در هر سني، گناهان قبلي اش  هر چه بوده  پاک  مي شود؟  يا بايد قبل يا بعد از توبه گناهان خاص را نام ببرد؟

سيد بن طاووس از عالمان بزرگ شيعي در قرن هفتم هجري قمري در کتاب خويش نقل کرده است که رسول گرامي اسلام در روز يک‌شنبه در ماه ذي‌قعده رو به مردم کرد و فرمود: اي مردم کسي از شما خواستار توبه هست؟ گفتند: همه ما دلمان مي‌خواهد توبه کنيم، فرمود: غسل کنيد و وضو بسازيد و چهار رکعت (دو تا دورکعتي) نماز که پس از حمد، سه مرتبه سوره توحيد و يک‌مرتبه سوره فلق و ناس بخوانيد و سپس هفتاد مرتبه استغفارکنيد و در پايان «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» گفته و اين دعا را بخوانيد: «يا عَزِيزُ يا غَفَّارُ، اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ فَإِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ الَّا انْتَ». حضرت در ادامه مي‌فرمايد: اين نماز و استغفار سبب پاک شدن از گناهان است و نتايج ديگري نيز برمي‌شمرد. (1)
چند نکته سزاوار توجه است: اول اينکه توبه کردن از گناه فقط با نماز ماه ذي‌قعده نيست، اظهار پشيماني در پيشگاه الهي دستور خاصي ندارد. مهم عزم بر ترک گناه و ندامت و پشيماني دروني است.
ديگر اينکه آنچه در روايت آمده اين است که اين نماز مخصوص يک‌شنبه ماه ذي‌قعده است و خواندن آن در وقت ديگر وارد نشده است، البته خواندن در غير آن‌وقت حرام نيست به اميد ثواب و رسيدن به آن مطلوب و بخشش الهي خوانده شود که با کريمان کارها دشوار نيست.
همه آدميان در زندگي دچار خطا و گناه شده و مي‌شوند، مهم اين است که پس از گناه، اقرار کرده و پوزش بطلبند که خداي مهربان نيز حتماً مي‌بخشد:
قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم‏؛ بگو: «اى بندگان من كه بر خويشتن زياده‏روى روا داشته‏ايد از رحمت خدا نوميد مشويد. در حقيقت، خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، كه او خود آمرزنده مهربان است». (2)
البته برخي از گناهان است که فقط جنبه حق‌الله ندارند و با ارتکاب آن‌ها به حقوق ناس نيز تعرض مي‌شود که در اين صورت بايد در صورت امکان همراه با توبه و قصد عدم بازگشت به آن گناه، خسارت ياحقي که از بين رفته جبران شود يا حلاليت بطلبد تا توبه‌اي مقبول داشته باشد.
پي‌نوشت‌ها:
1. سيد بن طاووس، الإقبال بالأعمال الحسنة، قم: دفتر تبليغات، اول، 1376 ش، ج 2، ص 20.
2. سوره زمر، آيه 53.

صفحه‌ها