۱۴۰۴/۰۶/۲۰ ۱۲:۳۶ شناسه مطلب: 100687
پرسش:
آیا پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودهاند که به قبر پیامبران یا خود ایشان متوسل شوید؟ احادیث چه نگاهی به توسل به انبیاء دارند؟
پاسخ:
توسل، از باورهای مشترک مسلمانان است. برای مشروعیت و جواز شرعی توسل به انبیاء و پیامبر صلیاللهعلیهوآله، به قرآن کریم، روایات، سیره مسلمانان و دلیل عقلی استناد کردهاند. روایات فراوانی از منابع روایی شیعه و اهلسنت نقل شده که بر مشروعیت و جواز توسل در شرع اسلام دلالت دارند. در توسل تفاوتی بین حیات و ممات آن بزرگان نیست. در این نوشتار برخی از روایات در موضوع توسل ذکر میشود.
1. مفهوم توسل
توسل از لحاظ لغوی با واژة «وسیله» همریشه است. «وسیله» هر آنچیزی است که برای نزدیک شدن به چیز دیگری از آن استفاده میشود.(1) توسل، واسطهقراردادن شخص یا چیزی نزد خداوند، برای تقرّب به او و برآوردهشدن حاجات است.
در یک تقسیمبندی، توسل بر دو نوع است:
1. توسل به ذات؛ یعنی توسل به خود پیامبر و ائمه طاهرین علیهمالسلام؛ 2. توسل به واسطه؛ یعنی پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام را میان خود و خدا واسطه قرار میدهیم و به حق آنها از خداوند حاجت بخواهیم.
از روایاتی که در موضوع توسل وارد شده، هر دو نوع آن استفاده میشود؛ چنان که در ادامه خواهد آمد.(2)
2. توسل در قرآن
خداوند در قرآن کریم به مؤمنان دستور داده است که برای تقرب به خداوند وسیلهای بجویند:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَهَ»؛(3)
همچنین به گنهکاران توصیه کرده که نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله بروند و از او درخواست کنند که درباره آنها از خداوند طلب مغفرت کند:
«وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً»(4)
از دیگر آیاتی که بر مشروعیت توسل دلالت میکند، آیهای است که در آن فرزندان حضرت یعقوب از پدرشان درخواست کردند که برای آنها طلب مغفرت کند:
«قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئینَ * قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»(5)
بنابراین از دیدگاه قرآن، توسل به انبیا الهی نهتنها اشکال ندارد، بلکه توصیه نیز شده است؛ چنان که توسل به پیامبر صلیاللهعلیهوآله در آیه بالا صراحت داشت و تفاوتی هم بین زمان حیات و ممات ایشان نیست.
3. روایات توسل
روایاتی که در منابع حدیثی شیعه، دربارة استحباب توسل به اولیاء خدا نقل شده، بسیار زیاد است و ذکر آن، در این نوشتار نمیگنجد.
روایات توسل، به چند دسته تقسیم میشوند:
1. روایاتی که دلالت میکند اهلبیت علیهمالسلام به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله توسل کردهاند.
2. روایاتی که در آن، ائمه علیهمالسلام دستور به توسل دادهاند.
3. روایاتی که توسل ارادتمندان اهلبیت علیهمالسلام را به آنها گزارش کردهاند.
این سه دسته از روایات، فعل، قول و تقریر معصومین علیهمالسلام را بیان میکنند.
الف. توسل ائمه علیهمالسلام به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، فرشتگان و انبیاء
1. امیرمؤمنان علیهالسلام بعد از نماز ظهر به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، فرشتگان و انبیاء توسل میکردند و به واسطه آنها به درگاه خداوند تقرب میجستند. امام صادق علیهالسلام فرمودند که امیرمؤمنان علیهالسلام بعد از اتمام نماز ظهر این دعا را میخواند:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِمَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ؛(6) خداوندا! به تو تقرّب مى جویم به وسیله جود و کرمت؛ تقرّب مىجویم به سوی تو، به حقّ محمد که بندة تو و رسول تو است و تقرّب میجویم به وسیله فرشتگان مقرّبت و پیغمبران مرسلت.»
2. بعد از رحلت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، امیرمؤمنان علیهالسلام نخستین فرد از میان اهلبیت علیهمالسلام بود که به آن حضرت توسل کرد، در حالی که هنوز بدن شریفشان به خاک سپرده نشده بود. بعد از غسل رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و تجهیز آن حضرت، امیرمؤمنان فرمود: «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِکَ مَا لَمْ یَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیْرِکَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ ... بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی اذْکُرْنَا عِنْدَ رَبِّکَ وَ اجْعَلْنَا مِنْ بَالِک؛(7) پدر و مادرم فدایت، اى پیامبر خدا! همانا با مرگ تو چیزى قطع شد که با مرگ دیگرى قطع نگشت و آن نبوت و اخبار و آگاهى از آسمان بود... پدر و مادرم فدایت باد، ما را در پیشگاه پروردگارت یاد کن، و ما را هرگز فراموش مکن.»
طبق این روایت، امیرمؤمنان علیهالسلام به ذات رسول خدا صلیاللهعلیهوآله متوسل شده و از ایشان شفاعت خواسته است.
3. درباره حضرت سید الشهدا علیهالسلام نیز روایت شده است که ایشان وقتی میخواستند از مدینه به سوی مکه خارج شوند، نزد قبر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آمدند و به قبر حضرت توسل کردند:
«فلما کانت اللیلة الثانیة خرج إلى القبر أیضاً و صلّى رکعات فلمّا فرغ من صلاته جعل یقول اللّهم هذا قبر نبیّک محمّد و أنا إبن بنت نبیّک و قد حضرنی من الأمر ما قد علمت اللّهم إنّی أحبّ المعروف و أنکر المنکر و أنا أسألک یا ذا الجلال و الإکرام بحق القبر و من فیه إلّا اخترت لی ما هو لک رضى و لرسولک رضى؛(8) وقتی شب دوم فرا رسید، بار دوم به سوی قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآله خارج شد و دو رکعت نماز خواند، وقتی از نماز فارغ شد، فرمود: خدایا! این قبر پیامبرت محمد است و من پسر ایشان هستم، و امری که خودت میدانی برایم پیشامد کرده است. خدایا! من معروف را دوست دارم و از منکر بدم میآید. ای صاحب جلال و اکرام! به حق این قبر وآن کسی که در آن مدفون است از تو آنچه را میخواهم که مورد رضایت توست.»
ب. دستور پیامبر و ائمه علیهمالسلام به توسل
پیامبر صلیاللهعلیهوآله و ائمه علیهمالسلام پیروانشان را دستور دادهاند که به پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام توسل کنند و دعا و ذکر به آنها تعلیم دادهاند.
1. سلمان فارسی میگوید از حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله شنیدم که میگفت:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ یَا عِبَادِی أَ وَ لَیْسَ مَنْ لَهُ إِلَیْکُمْ حَوَائِجُ کِبَارٌ لَا تَجُودُونَ بِهَا إِلَّا أَنْ یَتَحَمَّلَ عَلَیْکُمْ بِأَحَبِّ الْخَلْقِ إِلَیْکُمْ تَقْضُونَهَا کَرَامَةً لِشَفِیعِهِمْ أَلَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَکْرَمَ الْخَلْقِ عَلَیَّ وَ أَفْضَلَهُمْ لَدَیَّ مُحَمَّدٌ وَ أَخُوهُ عَلِیٌّ وَ مِنْ بَعْدِهِ الْأَئِمَّةُ الَّذِینَ هُمُ الْوَسَائِلُ إِلَیَّ أَلَا فَلْیَدْعُنِی مَنْ هَمَّتْهُ حَاجَةٌ یُرِیدُ نَفْعَهَا أَوْ دَهَتْهُ دَاهِیَةٌ یُرِیدُ کَشْفَ ضَرَرِهَا - بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ - أَقْضِهَا لَهُ أَحْسَنَ مَا یَقْضِیهَا مَنْ یَسْتَشْفِعُونَ بِأَعَزِّ الْخَلْقِ عَلَیْهِ؛(9) خداوند عز و جل میگوید: اى بندگان من! آیا اتفاق نیفتاده که فردى از شما حاجتهاى بزرگى بخواهد که شما آن حوائج را نمىدهید مگر اینکه محبوبترین خلق نزد شما را حاضر کند و شما به احترام آن شفیعِ محبوب و دوستداشتنى درخواستهاى او را بدهید؟ آگاه باشید و بدانید که با کرامتترین و برترین خلق نزد من، محمد و برادرش على و پس از آن ائمه هستند، آنانى که وسیله تقرب به من مىباشند. آگاه باشید که هر کس حاجت مهمى دارد و مىخواهد نفعى به او برسد یا مشکلى برایش پدید آمده و خواهان دفع ضرر آن است، اگر مرا به محمد و خاندان پاکش بخواند، آنچنان حاجتش را برآورده مىسازم که بهتر و برتر باشد از برآورده ساختن کسى که محبوبترین خلق را نزد او شفیع قرار مىدهند.»
2. از امام صادق علیهالسلام نقل شده که امام حسین علیهالسلام از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پرسید:
«مَا جَزَاءُ مَنْ زَارَکَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ مَنْ زَارَنِی حَیّاً أَوْ مَیِّتاً أَوْ زَارَ أَبَاکَ أَوْ زَارَ أَخَاکَ أَوْ زَارَکَ کَانَ حَقّاً عَلَیَّ أَنْ أَزُورَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى أُخَلِّصَهُ مِنْ ذُنُوبِهِ؛(10) زائرین شما چه پاداشی دارند؟ رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: پسرم! هرکس مرا در حال زنده بودن یا بعد از رحلتم زیارت کند، یا پدر و برادرت و تو را زیارت کند، من روز قیامت او را در سختترین شرایط زیارت کرده و از گناهانش نجات میدهم.»
3. امام صادق علیهالسلام به نقل از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «مَنْ أَتَانِی زَائِراً کُنْتُ شَفِیعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛(11) هرکس به زیارت من بیاید، در روز قیامت او را شفاعت خواهم کرد.»
4. شخصی در زمان امیرمؤمنان دعایی کرده بود که اجابت نشد، نزد امیرمؤمنان علیهالسلام رفت و از مستجاب نشدن دعایش شکایت کرد. حضرت دعای سریع الاجابه را به ایشان یاد دادند که در پایان دعا، حضرت دستور توسل به اهلبیت علیهمالسلام را بیان فرمودهاند. معاویه بن عمار میگوید حضرت صادق علیهالسلام بدون سخن و پرسشى به من فرمود: «یَا مُعَاوِیَةُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَجُلًا أَتَى أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام فَشَکَا الْإِبْطَاءَ عَلَیْهِ فِی الْجَوَابِ فِی دُعَائِهِ فَقَالَ لَهُ أَیْنَ أَنْتَ عَنِ الدُّعَاءِ السَّرِیعِ الْإِجَابَهِ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ مَا هُوَ قَالَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الْأَعْظَمِ ... وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ اهلبیتهِ أَسْأَلُکَ بِکَ وَ بِهِمْ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا؛(12) اى معاویه! آیا نمیدانى که مردى خدمت امیرالمؤمنین علیهالسلام آمد و از اینکه اجابت دعایش دیر شده بود به آن حضرت شکایت کرد، آن حضرت به او فرمود: چرا دعاى سریع الاجابه را (یعنى دعائى که زود به اجابت رسد) نخواندى؟ آن مرد عرض کرد: آن دعا کدام است؟ فرمود: بگو... و به سوی تو، به حق محمد و اهلبیتش رو آوردهام، به حق تو و آنها از شما درخواست دارم که بر محمد و آل محمد دورد فرستی و فلان حاجت مرا برآورده سازی.»
5. امام صادق علیهالسلام به معاویه بن عمار کیفیت زیارت قبر مطهر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را تعلیم فرموده و در قسمتی از آن چگونگی توسل به آن حضرت را هم یاد دادهاند. معاویه بن عمار از امام صادق علیهالسلام نقل میکند:
«إِذَا دَخَلْتَ الْمَدِینَةَ فَاغْتَسِلْ قَبْلَ أَنْ تَدْخُلَهَا أَوْ حِینَ تَدْخُلُهَا ثُمَّ تَأْتِی قَبْرَ النَّبِیِّ صلیاللهعلیهوآله ثُمَّ تَقُومُ فَتُسَلِّمُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآله... اللَّهُمَّ إِنَّکَ قُلْتَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً وَ إِنِّی أَتَیْتُ نَبِیَّکَ مُسْتَغْفِراً تَائِباً مِنْ ذُنُوبِی وَ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَى اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکَ لِیَغْفِرَ لِی ذُنُوبِی وَ إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَاجْعَلْ قَبْرَ النَّبِیِّ صلیاللهعلیهوآله خَلْفَ کَتِفَیْکَ وَ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَهَ وَ ارْفَعْ یَدَیْکَ وَ اسْأَلْ حَاجَتَکَ فَإِنَّکَ أَحْرَى أَنْ تُقْضَى إِنْ شَاءَ اللَّهُ؛(13) قبل از وارد شدن به مدینه یا هنگامی که وارد شدی، غسل کن، سپس نزد قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآله برو، بایست و به آن حضرت سلام کن... و میگویی... خدایا خودت فرمودی: «اگر گروه گنهکاران به واسطه گناه بر خود ستم کنند و سپس نزد تو آیند و به واسطه تو از خدا طلب آمرزش کنند و تو از خدا طلب مغفرت کنى، البته خواهند دید که خداوند توبه ایشان را پذیرفته و به آنها ترحم مىنماید» و من در حالى که طلب آمرزش کرده و از گناهانم توبه مىکنم به نزد پیامبرت آمدهام و ای پیامبر! من به واسطه تو به سوی پروردگار خودم به شما رو آوردهام تا گناهانم را ببخشد. و اگر حاجت داشتی قبر مطهّر را پشت سر قرار بده و رو به قبله بایست و دو دستت را بلند نما و سپس حاجتت را از خدا بخواه که إنشاءاللَّه مستجاب خواهد شد.»
6. همچنین در روایت دیگر امام صادق علیهالسلام دعایی را تعلیم فرمودهاند که توسل نمازگزار را به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بیان میکند: «إِذَا قُمْتَ إِلَى الصَّلَاةِ فَقُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أُقَدِّمُ إِلَیْکَ مُحَمَّداً صلیاللهعلیهوآله بَیْنَ یَدَیْ حَاجَتِی وَ أَتَوَجَّهُ بِهِ إِلَیْکَ فَاجْعَلْنِی بِهِ وَجِیهاً عِنْدَکَ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ اجْعَلْ صَلَاتِی بِهِ مَقْبُولَةً وَ ذَنْبِی بِهِ مَغْفُوراً وَ دُعَائِی بِهِ مُسْتَجَاباً إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛(14) هنگامى که به نماز برخاستى این دعا را بخوان: خدایا! من محمّد صلیاللهعلیهوآله را پیشاپیش حاجت خود قرار میدهم، و به واسطه او، به تو رو میکنم. پس تو نیز مرا به واسطه آن حضرت در دنیا و آخرت داراى آبرو گردان، و مرا از مقرّبان قرار بده، و نمازم را به خاطر آن حضرت (و بهحقّ) او مورد قبول خویش قرار ده، و گناهانم را به شفاعت او بیامرز، و دعایم را به یمن او مستجاب گردان، که البتّه تو خود آمرزنده و مهربان هستى.»
ج. تأیید توسل شیعیان به پیامبر صلیاللهعلیهوآله از سوی ائمه علیهمالسلام
برخی از روایات، صریح در این است که شیعیان به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله متوسل شدهاند و این توسل از سوی ائمه طاهرین علیهمالسلام مورد تأیید واقع شده است. بعد از شهادت امام صادق علیهالسلام، هشام بن سالم در مدینه آمد و به خاطر تردیدی که برایش پیرامون امام بعدی پیش آمده بود، به قبر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله استغاثه کرد و با این توسل حجت خداوند و امام زمانش برایش روشن شد.
«دَخَلْتُ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بَعْدَ مَوْتِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) وَ کَانَ ادَّعَى الْإِمَامَهَ، فَسَأَلْتُهُ عَنْ شَیْءٍ مِنَ الزَّکَاةِ، فَقُلْتُ لَهُ: کَمْ فِی الْمِائَةِ؟ فَقَالَ: خَمْسَةِ دَرَاهِمَ. قُلْتُ: وَ کَمْ فِی نِصْفِ الْمِائَةِ؟ قَالَ: دِرْهَمَیْنِ وَ نِصْفٍ. فَقُلْتُ: مَا قَالَ بِهَذَا أَحَدٌ مِنَ الْأُمَّةِ. فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّیاللَّهُعَلَیْهِوَآلِهِ) مُسْتَغِیثاً بِرَسُولِ اللَّهِ، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِلَى مَنْ؟ إِلَى الْقَدَرِیَّةِ؟ إِلَى الْحَرُورِیَّةِ؟ إِلَى الْمُرْجِئَةِ؟ إِلَى الزَّیْدِیَّةِ؟ فَإِنِّی لَکَذَلِکَ إِذْ أَتَانِی رَسُولُ أَبِی الْحَسَنِ (علیهالسلام)، غُلَامٌ صَغِیرٌ دُونَ الْخُمَاسِیِّ، فَقَالَ: أَجِبْ مَوْلَاکَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ. فَأَتَیْتُهُ فَلَمَّا بَصُرَ بِی مِنْ صَحْنِ الدَّارِ ابْتَدَأَنِی فَقَالَ: یَا هِشَامُ! قُلْتُ: لَبَّیْکَ. قَالَ: لَا إِلَى الْقَدَرِیَّةِ، وَ لَا إِلَى الْحَرُورِیَّةِ، وَ لَا إِلَى الْمُرْجِئَةِ، وَ لَا إِلَى الزَّیْدِیَّةِ، وَ لَکِنْ إِلَیْنَا. فَقُلْتُ: انْتَ صَاحِبِی؛ فَسَأَلْتُهُ فَأَجَابَنِی عَنْ کُلِّ مَا أَرَدْتُ؛(15) هشام بن سالم میگوید: بعد از شهادت امام صادق علیهالسلام بر عبدالله بن جعفر بن محمد (پسر امام صادق علیهالسلام) وارد شدم که ادعای امامت داشت. از او پرسیدم صد درهم چه مقدار زکات دارد؟ گفت: پنج درهم. گفتم: زکات پنجاه درهم چه مقدار میشود؟ گفت: دو درهم و نیم. گفتم هیچکس از امت اینگونه فتوا ندادهاند. بیرون آمدم و به سوی قبر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله رفتم و به آن حضرت توسل و استغاثه کردم و عرض کردم: ای رسول خدا! به چه کسی پناهنده شوم؟ به قدریه؟ حروریه؟ مرجئه؟ زیدیه؟ در این هنگام بود که فرستاده ابوالحسن علیهالسلام که یک پسر کمتر از پنج سال بود، به سوی من آمد و گفت: مولایت موسی بن جعفر (تو را طلب کرده) ایشان را اجابت کن. نزد آن حضرت رفتم، وقتی مرا در صحن خانه دیدند این چنین سخن آغاز کردند: ای هشام! عرض کردم بلی. فرمود: نه به سوی قدریه، نه به سوی مرجئه و حروریه و زیدیه، بلکه به سوی ما بیا! عرض کردم شما صاحب امر من هستی. از محضر ایشان سؤالاتم را پرسیدم و ایشان تمام موارد را پاسخ دادند.»
طبق این روایت توسل و استغاثه به خود اولیاء الهی جایز است؛ علاوه بر آن، روایت، تقریر امام معصوم علیهالسلام را نیز بیان میکند. اگر توسل جایز نبود، چرا امام کاظم علیهالسلام برای هشام نفرمود: چرا رفتی به رسول خدا استغاثه کردی؟ اما آن حضرت نهتنها منع نکرد و کار او را تقبیح نکرد، بلکه این توسل را تقریر کرد.
در برخی از روایات، اهلبیت علیهمالسلام بهعنوان وسیله برای تقرب به خداوند معرفی شدهاند. امام على علیهالسلام درباره آیه «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ؛(16) و براى تقّرب به خداوند، وسیله بجویید»، فرمودند: «أَنَا وَسِیلَتُهُ؛(17) من وسیله او هستم.» علی بن ابراهیم در تفسیرش «الوسیله» را به امام معنا کرده است: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ فقال تقربوا إلیه بالإمام؛ به وسیله امام به خداوند تقرب بجویید.»(18) حضرت زهرا سلاماللهعلیها میفرمایند: «نحن وسیلته فی خلقه و نحن خاصته و محل قدسه؛(19) ما واسطه الهی در میان مخلوقاتش و برگزیدگان خدا و جایگاه قدس اوییم.»
نتیجهگیری:
توسل یکی از اعتقادات مهم مسلمان است که ریشه در قرآن کریم و روایات صحیح منقول از اهلبیت علیهمالسلام دارد و این عقیده صرف نظر از دلیل قرآنی، از روایات صحیح شیعه و اهلسنت نیز قابل اثبات است. طبق روایات شیعه که در موضوع توسل وارد شده، اهلبیت علیهمالسلام به پیامبر و ائمه علیهمالسلام توسل کردهاند و به شیعیان نیز دستور دادهاند تا به اهلبیت متوسل شوند. همچنین، توسل شیعیان را مورد تأیید قرار دادهاند.
پینوشتها:
1. «الوَسِیلَةُ: المَنْزِلة عند المَلِک. و الوَسِیلة: الدَّرَجة. و الوَسِیلة: القُرْبة. و وَسَّلَ فلانٌ إِلى الله وَسِیلَةً إِذا عَمِل عملًا تقرَّب به إِلیه... و تَوَسَّلَ إِلیه بوَسِیلَةٍ إِذا تقرَّب إِلیه بعَمَل... و الوَسِیلَةُ: الوُصْلة و القُرْبى»؛ إبن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج11، ص724، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.
2. https://www.valiasr-aj.com/persian/mobile_shownews.php?idnews=6905
3. سوره مائده، آیه 35.
4. سوره نساء، آیه 64.
5. سوره یوسف، آیات 97 و 98.
6. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی ، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص545.
7. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغه (للصبحی صالح)، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، خطبه 235.
8. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى، بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج44، ص328.
9. إبن فهد حلى، احمد بن محمد، عده الداعی و نجاح الساعی، دارالکتب الإسلامی، چاپ اول، 1407ق، ص163و164.
10. إبن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، دارالمرتضویه، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش، ص11.
11. إبن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، دارالمرتضویه، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش، ص12.
12. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص582 و 583.
13. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج4، ص550 و 551.
14. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج3، ص309.
15. طبرى آملى صغیر، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامه، بعثت، ایران، قم، چاپ اول، 1413ق، ص324.
16. سوره مائده، آیه 35.
17. إبن شهرآشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبیطالب علیهمالسلام، علامه، قم، چاپ اول، 1379ق، ج3، ص75.
18. قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، دارالکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق، ج1، ص168.
19. جوهرى بصرى، احمد بن عبدالعزیز، السقیفه و فدک، مکتبه نینوى الحدیثه، تهران، بیتا، ص99.