ارتکاب گناه

شیطان در آموزه‌های دینی اسلام، به‌عنوان دشمن اصلی انسان‌ها شناخته می‌شود که از ابزارهای مختلف برای فریب و گمراهی انسان‌ها استفاده می‌کند.

پرسش:

شیطان دشمن قسم خورده ما انسان‌ها است و طبیعتاً تلاش می‌کند که ما را گمراه کند، در نتیجه ما باید حواسمان باشد که گمراه نشویم، حالا ابزارها و وسایل شیطان جهت گمراه کردن انسان‌ها بر اساس روایات چیست؟

پاسخ:

مقدمه

شیطان در آموزه‌های دینی اسلام به‌عنوان دشمن اصلی انسان‌ها شناخته می‌شود که از ابزارهای مختلف برای فریب و گمراهی انسان‌ها استفاده می‌کند. این ابزارها، که در قرآن و روایات اسلامی به آن‌ها اشاره شده است، به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم باعث انحراف فرد از مسیر صحیح زندگی و دوری از خداوند می‌شوند. در ادامه به بررسی برخی از مهم‌ترین ابزارهای شیطان شده است. شناخت این ابزارها و آگاهی از آن‌ها می‌تواند به انسان کمک کند تا از دام‌های شیطان دوری کرده و در مسیر صحیح الهی گام بردارد.

1. مشغول کردن انسان به آرزوی طولانی

آرزوهای دست‌نیافتنی یا بلندپروازی‌های بیش‌ازحد، یکی از ابزارهای اصلی شیطان برای گمراه کردن انسان‌ها است. این آرزوها که اغلب با توهمات و تخیلات همراه است، فرد را از واقعیت و هدف‌های واقعی زندگی دور و در دام وسوسه‌های شیطان گرفتار می‌کند. در حقیقت، شیطان از این ابزار برای انحراف انسان‌ها از مسیر درست استفاده می‌کند، چرا که فرد با دنبال کردن این آرزوها، به‌جای تلاش برای رشد معنوی و اخلاقی، در دنیا و آخرت دچار زیان می‌شود. در آیات 119 و 120 سوره نساء خداوند متعال چنین می‌فرمایند:

«وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ ... مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبیناً. یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُوراً»؛

«و بی‌گمان، آنها را سخت گمراه خواهم کرد و قطعاً آنان را به آرزوهاى (دور و دراز) مى‌اندازم... و هر کس شیطان را به جای خدا سرپرست و یار خود گیرد، مسلماً به زیان آشکاری دچار شده است. به آنان (مردم) وعده مى‌دهد و به آرزوهاى (دور و دراز)شان مى‌کشاند و شیطان آنان را جز فریب وعده نمى‌دهد

نتیجة دنبال کردن آرزوهای دور و دراز، چیزی جز «خسارت آشکار» نخواهد بود. فرد ممکن است زمان و انرژی زیادی را صرف اهدافی کند که هیچ‌گاه به دست نمی‌آورد و این در نهایت موجب افسردگی، ناامیدی و کاهش انگیزه می‌شود.

2. درگیر کردن افراد به غضب

خشم، یک احساس طبیعی در انسان‌ها است؛ اما زمانی که از حد معقول و منطقی خارج می‌شود، می‌تواند به ابزار شیطان تبدیل شود. در روایتی آمده است که ابلیس به حضرت نوح چنین وصیت کرده است:

«اذْکُرْنِی فِی ثَلَاثَةِ مَوَاطِنَ فَإِنِّی أَقْرَبَ مَا أَکُونُ إِلَى الْعَبْدِ إِذَا کَانَ فِی إِحْدَاهُنَّ اذْکُرْنِی إِذَا غَضِبْتَ وَ اذْکُرْنِی إِذَا حَکَمْتَ بَیْنَ اثْنَیْنِ وَ اذْکُرْنِی إِذَا کُنْتَ مَعَ امْرَأَةٍ خَالِیاً لَیْسَ مَعَکُمَا أَحَدٌ»؛(1)

«در سه جا به یاد من باش که نزدیک‏ترین حالات من به بنده خدا در یکى از این سه مورد است؛ به هنگام خشمت به یاد من باش و هنگامى که میان دو نفر قضاوت کنى به یاد من باشد و هنگامى که با زنى به خلوت نشسته‏اى و هیچ کس دیگر با شما نیست به یاد من باش

در این روایت به یکی از ابزار‌های دیگر شیطان، با عنوان قضاوت نادرست نیز اشاره دارد. در روایتی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام بیان شده که:

«لَیْسَ لِإِبْلِیسَ وَهَقٌ أَعْظَمُ مِنَ الْغَضَبِ وَ النِّسَاء؛(2) ابلیس، کمندى بزرگ‌تر از خشم و زنان در اختیار ندارد

3. ترساندن از فقر

شیطان یکی از ترفندهای اصلی خود برای فریب انسان‌ها را «ترساندن از فقر» قرار داده است. این ترس می‌تواند به‌ویژه در مواقعی که فرد در شرایط مالی سخت قرار دارد، بیشتر تأثیرگذار باشد. شیطان به‌وسیله این ترس، انسان‌ها را از انجام کارهای خوب و مثبت مانند انفاق، صدقه دادن، کمک به دیگران و فعالیت‌های خیریه باز می‌دارد. در آیه 268 سوره بقره بیان شده که:

«الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَهً مِنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ»؛

«شیطان به شما وعده فقر و بى‏چیزى داده و وادارتان مى‏کند به اعمال زشت، ولى حقّ تبارک و تعالى به شما وعده آمرزش و احسان مى‏دهد و او رحمت بى‏منتها بوده و به همه امور دانا است

در این وضعیت، شیطان سعی می‌کند تا انسان را به این باور برساند که اگر در راه خداوند هزینه کند یا کمک کند، خود او فقیر خواهد شد یا به‌طور کلی با مشکلات مالی مواجه خواهد شد. این ترس، می‌تواند انگیزه‌های فرد را برای انجام کارهای خیر از بین ببرد و او را از مسیر درست زندگی باز دارد.

4. ارجاع به طاغوت و اطاعت از آن

طاغوت در قرآن به عنوان نمادی از سرکشی، فساد و ستم معرفی می‌شود. طاغوت‌ها کسانی هستند که بر خلاف دستورات الهی عمل می‌کنند و به جای پیروی از هدایت الهی، خود و مردم را در مسیر باطل و ظلم قرار می‌دهند. شیطان از این مسیر برای انحراف انسان‌ها استفاده می‌کند، زیرا اطاعت از طاغوت به معنای عبور از فرمان خداوند و پذیرش حکم‌های نادرست و باطل است. افراد با مراجعه به افراد نابکار و سرکش، در واقع خود را در اختیار شیطان قرار می‌دهند. در آیه 60 سوره نساء بیان شده که:

«آیا به کسانی که گمان می‌کنند به آنچه بر تو و پیش از تو نازل شده ایمان آورده‌اند، ننگریستی، که می‌خواهند (در موارد نزاع و اختلافشان) داوری و محاکمه نزد طاغوت برند؟ (همان حاکمان ستمکار و قاضیان رشوه خواری که جز به باطل حکم نمی‌رانند،) در حالی که فرمان یافته‌اند به طاغوت کفر ورزند، و شیطان (با سوق دادنشان به محاکم طاغوت) می‌خواهد آنان را به گمراهی دوری (که هرگز به رحمت خدا دست نیابند) دچار کند

در آیه 76 همین سوره نیز چنین آمده است:

«الَّذِینَ آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا»؛

«آنان که ایمان آورده‌اند، در راه خدا می‌جنگند؛ و کسانی که کافر شده‌اند، در راه طاغوت می‌جنگند. پس شما با یاران شیطان بجنگید، که یقیناً نیرنگ و توطئه شیطان (در برابر اراده خدا و پایداری شما) سست و بی‌پایه است

یکی از مهم‌ترین نتایج اطاعت از طاغوت، گمراهی است. وقتی انسان‌ها به طاغوت‌ها رجوع می‌کنند، خود را از هدایت‌های الهی دور می‌کنند و در دنیای پر از فساد و تباهی طاغوت‌ها گرفتار می‌شوند. در این مسیر، شیطان سعی می‌کند که انسان را به پذیرش قوانین باطل و غیرالهی تشویق کند و در نهایت، فرد را از مسیر درست زندگی باز دارد.

5. دوری کردن انسان از نماز و کمک به دیگران

دوری از نماز، نه‌تنها باعث قطع ارتباط انسان با خداوند می‌شود، بلکه اثرات منفی زیادی بر روح و روان انسان خواهد داشت. نماز، علاوه بر آن‌که عبادتی برای تقرب به خداوند است، باعث آرامش روحی، تمرکز ذهنی و تقویت اراده نیز می‌شود. وقتی انسان از نماز فاصله می‌گیرد، خود را از برکات این ارتباط معنوی محروم می‌کند و زمینه را برای ورود شیطان به زندگی‌اش فراهم می‌آورد. در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام چنین روایت شده است:

«یَا ابْنَ جُنْدَبٍ إِنَّ لِلشَّیْطَانِ مَصَائِدَ یَصْطَادُ بِهَا فَتَحَامَوْا شِبَاکَهُ وَ مَصَائِدَهُ قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَا هِیَ قَالَ أَمَّا مَصَائِدُهُ فَصَدٌّ عَنْ بِرِّ الْإِخْوَانِ وَ أَمَّا شِبَاکُهُ فَنَوْمٌ عَنْ قَضَاءِ الصَّلَوَاتِ الَّتِی فَرَضَهَا اللَّه‏»؛(3)

«اى پسر جندب! به راستى، شیطان را دام‌هایى است که بدان‌ها شکار کند، پس از دام‌ها و تله‏هاى او اجتناب کنید. عرض کردم: اى پسر پیامبر خدا! آنها کدامند؟ فرمود: امّا تله‏هاى او، جلوگیرى از نیکى با برادران است و امّا دام‌هاى او، به خواب ماندن هنگام نمازگزاری‌هایى است که خدا واجبشان کرده است

در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام نیز چنین نقل شده است:

«إِذَا هَمَّ أَحَدُکُمْ بِخَیْرٍ أَوْ صِلَهٍ فَإِنَّ عَنْ یَمِینِهِ وَ شِمَالِهِ شَیْطَانَیْنِ فَلْیُبَادِرْ لَا یَکُفَّاهُ عَنْ ذَلِکَ»؛(4)

«هر گاه یکی از شما به کار خوب یا کمک و اعطا به فرد دیگر تصمیم بگیرد، در جانب چپ و راست او دو شیطان قرار دارند. پس باید نیکوکار بر آن کار خوب پیشی بگیرد تا شیاطین وی را از کارش باز ندارند

از نکات جالب در آموزه‌های اسلامی این است که شیطان، هرگاه انسان تصمیم به انجام کار خیر می‌گیرد، در مقابل او قرار می‌گیرد تا او را از انجام آن منصرف کند. این خصومت شیطان با کارهای خیر، نه‌تنها در زمینه نماز و عبادات، بلکه در تمامی امور نیکو به چشم می‌آید. کمک به دیگران، صدقه دادن، خیرات و هر نوع فعل نیکو، همه جزو مواردی هستند که شیطان برای جلوگیری از آنها، از تمام ابزارهای خود استفاده می‌کند.

6. پیروی از شیطان

در قرآن کریم، به وضوح بیان شده است که شیطان هیچ‌گونه سلطه‌ای بر بندگان خداوند ندارد، مگر بر کسانی که از او پیروی کنند. این یعنی اختیار انسان در پیروی یا نپذیرفتن وسوسه‌های شیطان، دست خود اوست. اما زمانی که انسان اراده خود را تسلیم شیطان می‌کند، شیطان به راحتی می‌تواند بر او تسلط یابد. این تسلط، نه‌تنها فرد را از مسیر درست و هدایت الهی منحرف می‌کند؛ بلکه به تدریج او را به فردی کاملاً مطیع شیطان تبدیل می‌سازد. در آیه 42 سوره ی حجر چنین آمده است:

«إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ؛ قطعاً تو را بر بندگانم تسلّطی نیست، مگر بر گمراهانی که از تو پیروی می‌کنند

هنگامی که انسان تصمیم می‌گیرد که از شیطان پیروی کند، به‌طور غیرمستقیم در حال دور شدن از خداوند است. خداوند به انسان اختیار داده است که راه راست را انتخاب کند و از شیطان پیروی نکند؛ اما زمانی که فرد از شیطان پیروی می‌کند، در حقیقت این انتخاب او است که مسیر باطل را بپذیرد و از مسیر هدایت الهی منحرف شود. در نتیجه، این تبعیت از شیطان می‌تواند به کم‌رنگ شدن ایمان، کاهش تقوا و در نهایت، گمراهی و سقوط معنوی منجر شود.

7. گذراندن وقت به بطالت

افراد بی‌کار و کسانی که وقت خود را به هیچ کار مفید و سازنده‌ای اختصاص نمی‌دهند، به‌طور خاص در معرض وسوسه‌های شیطان قرار دارند. زمانی که انسان هیچ فعالیتی ندارد و یا در کارهای بی‌هدف و غیرسازنده مشغول است، شیطان به راحتی می‌تواند ذهن او را به سمت گناه، هوس‌ها و بی‌فکری سوق دهد. در چنین شرایطی، فرد بیشتر احتمال دارد که وارد دام‌های شیطانی شود؛ چرا که شیطان از بی‌حوصلگی، سردرگمی و بی‌هدفی افراد سوءاستفاده می‌کند. در روایتی از امام صادق علیه‌السلام چنین آمده است:

«أَمَّا الْمُهْمِلُ لِأَوْقَاتِهِ فَهُوَ صَیْدُ الشَّیْطَانِ؛(5) کسی که اوقات و فرصت‌های خویش را بیهوده تلف می‌کند، به دام شیطان خواهد افتاد

فردی که بی‌کار است و یا وقت خود را به کارهای بی‌فایده و پوچ می‌گذراند، بیشتر در دسترس شیطان بوده و تأثیرپذیر‌تر از کسی است که سرش شلوغ بوده و در زمینه‌های مختلف مشغول است.

8. فراموشی خدا

در بسیاری از آیات قرآن به اثر مثبت ذکر و یاد خدا بر قلب انسان‌ها اشاره شده است. یکی از این آیات مشهور، آیه 28 سوره رعد است که می‌فرماید: «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ آگاه باشید که تنها با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌یابد.» وقتی انسان در مسیر خدا و یاد او قرار می‌گیرد، از بسیاری از دغدغه‌ها و فشارهای دنیوی رهایی می‌یابد و دل او به آرامش می‌رسد. این آرامش باعث می‌شود که فرد، کمتر تحت تأثیر وسوسه‌های شیطان قرار گیرد. برعکس، غفلت از خدا و عدم توجه به ذکر او، موجب تشویش و پریشانی در زندگی انسان می‌شود و شیطان می‌تواند به راحتی از این حالت استفاده کند. در حدیثی از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله آمده است که:

«إِنَّ الشَّیْطَانَ لَیَجْثِمُ عَلَى قَلْبِ بَنِی آدَمَ لَهُ خُرْطُومٌ کَخُرْطُومِ الْکَلْبِ إِذَا ذَکَرَ الْعبداللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَنَسَ أَیْ رَجَعَ عَلَى عَقِبَیْهِ وَ إِذَا غَفَلَ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَسْوَس‏»؛(6)

«قطعاً شیطان بر دل‌های فرزندان آدم می‌نشیند. او خرطومی مانند خرطوم سگ دارد. وقتی بنده یاد خداوند عز و جل می‌کند، او عقب‌نشینی می‌کند و به عقب برمی‌گردد، اما وقتی بنده از یاد خدا غفلت می‌کند، وسوسه می‌کند

در آیه 3 سوره حج نیز بیان شده که برخی با جدال جاهلانه برای انکار خدا، از شیطان پیروی می‌نمایند:

«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ؛ و برخی از مردم هستند که (همواره) بدون هیچ دانشی، (بلکه از روی جهل و نادانی) درباره خدا (با اصرار بر یک اعتقاد بی‌پایه) برخورد خصمانه و گفتگوی ستیزآمیز می‌کنند، و از هر شیطان سرکشی پیروی می‌نمایند

این آیه درباره افرادی است که بدون علم و دانش در مقابل خداوند و حقیقت قیام می‌کنند و از شیطان پیروی می‌نمایند. این مسئله نشان می‌دهد که گاهی اوقات انسان‌ها از طریق جهالت و گمراهی، در مخالفت با خدا قرار می‌گیرند و به طور غیرمستقیم در دام شیطان می‌افتند. این‌گونه افراد بدون آگاهی و از روی تعصب یا جهل، در تلاش برای انکار حقایق دینی هستند و در این مسیر از وسوسه‌های شیطان پیروی می‌کنند.

9. رعایت نکردن نکات بهداشتی

در روایات مختلف، رعایت نکات بهداشتی، نه‌تنها به سلامت جسمی انسان مربوط می‌شود، بلکه به جنبه‌های معنوی و روحی او نیز پیوند دارد. روایات تأکید دارند که نادیده گرفتن مسائل بهداشتی، می‌تواند راه را برای ورود شیطان هموار کند. این به این معنا است که شیطان از شرایطی که انسان‌ها در آن بی‌دقت و غافل هستند بهره‌برداری می‌کند و به تدریج بر آنان مسلط می‌شود. به عنوان مثال پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله چرک زیر ناخن را موجب نزدیک شدن شیطان می‌دانند.(7)

در حدیثی دیگر، امیرالمؤمنین علیه‌السلام بر شستن دست بچه‌ها تأکید دارند و ترک این کار را موجب اذیت و آزار آن‌ها توسط شیاطین می‌دانند.(8)

در حدیثی دیگر نیز پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، ماندن زباله در خانه را موجب لانه‌گزینی شیطان دانسته‌اند.(9)

روایات ارتباط شیطان با رعایت نکردن نکات بهداشتی، منحصر در موارد بیان شده نیست و احادیث فراوانی در این زمینه وجود دارد.

10. آلوده سازی به گناه

از جمله ابزارهای شیطان، درگیر کردن افراد با گناه و معصیت است. در آیه 155 سوره آل عمران چنین آمد است:

«إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُوا؛ قطعاً کسانی از شما که در روزی که دو گروه با هم رویاروی شدند، به دشمن پشت کردند، جز این نیست که شیطان آنان را به سبب برخی از گناهانی که مرتکب شده بودند لغزانید

همه گناهان به نوبة خود موجب تسلط شیطان بر انسان می‌شوند، ولی برخی گناهان مورد تأکید بیشتری قرار گرفته و به صورت مستقل در آیات و روایات بیان شده‌اند. گناهان جنسی،(10) شراب و قمار،(11) غنا،(12) حسادت،(13) اسراف،(14) رباخواری(15) و غیبت (16) هر کدام از ابزارهای شیطان هستند که مطابق آموزه‌های دینی بر روح انسان تأثیر می‌گذارند و او را در دام گمراهی می‌اندازند.

نتیجهگیری:

شیطان از ابزارهای مختلفی برای گمراه کردن انسان‌ها استفاده می‌کند که هرکدام از آن‌ها می‌تواند بر جنبه‌های مختلف زندگی انسان تأثیر منفی بگذارد. از مشغول کردن فرد به آرزوهای دست‌نیافتنی و بلندپروازانه گرفته تا درگیر کردن او با خشم، ترساندن از فقر و هدایت به سوی طاغوت، همه این‌ها به نوعی انسان را از مسیر هدایت الهی دور می‌کنند. همچنین، دوری از عباداتی مانند نماز، غفلت از یاد خدا و آلوده شدن به گناه، از دیگر ابزارهایی هستند که شیطان برای تسلط بر روح و روان انسان‌ها به کار می‌برد. از سوی دیگر، رعایت نکردن نکات بهداشتی و گذراندن وقت به بطالت نیز زمینه‌ساز تسلط شیطان می‌شود.

پی‌نوشتها:

1. ابن بابویه، محمد بن على‏، الخصال، محقق/مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: جامعه مدرسین‏، 1362ش، ج‏1، ص132، ح140.

2. تمیمى آمدى، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق/مصحح: درایتى، مصطفى‏، قم: دفتر تبلیغات‏، 1366ش، ص408، ح9377.

3. ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، تحف العقول، محقق/مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: جامعه مدرسین‏، 1363ق، ص302.

4. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق/مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏2، ص143، ح8.

5. منسوب به جعفر بن محمد، امام ششم علیه‌السلام‏، مصباح الشریعه، محقق/مصحح: ندارد، بیروت‏: اعلمی، 1400ق، ص80.

6. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى‏، بحارالأنوار (ط-بیروت)، محقق/مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی‏، 1403ق، ج‏67، ص49.

7. پاینده، أبوالقاسم‏، نهج الفصاحه (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله)، محقق/مصحح: ندارد، تهران: دنیاى دانش‏، 1382ش، ص460، ح1456.

8. ابن بابویه، محمد بن على‏، علل الشرائع، محقق/مصحح: ندارد، قم: کتاب‌فروشى داورى‏، 1385ش، ج‏2، ص557.

9. ابن بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق/مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1413ق، ج‏4، ص5، ح4968.

10. الخصال، ابن بابویه، محمد بن على‏، الخصال، محقق/مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: جامعه مدرسین‏، 1362ش، ج‏1، ص132، ح40.

11. سوره مائده، آیه 91.

12. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار (للشعیری)، محقق/مصحح: ندارد، نجف: مطبعه حیدریه، بی‌تا، ص154.

13. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق/مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏2، ص327، ح2.

14. سوره اسراء، آیه 26 و 27.

15. سوره بقره، آیه 275.

16. ابن بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق/مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1413ق، ج‏4، ص417، ح5909.

باسلام. من چندی پیش بدون اینکه بدونم شهادت یکی از ائمه (علیهم السلام) است، مرتکب گناهی شدم حال عذاب وجدان دارم که چون تو همچین روزی گناه کردم دیگه گناهم خیلی سنگین تر و نابخشیدنی تر از روزهای عادیه؟ آیا مرتکب گناه شدن در روزهای شهادت چه آگاهانه چه ناآگاهانه سنگین تره؟ باتشکر

پاسخ:
پرسشگر گرامی درست است که شکستن حرمت روز شهادت اهل بیت (علیه السلام) و گناه کردن در آن روزها عمدا گناه بیشتری دارد. چون علاوه بر گناه، نوعی بی اعتنایی به ایشان و شعائر دینی نیز می باشد. ولی اوّلا شما با علم به اینکه روز شهادت است گناه نکردید. بلکه نمی دانستید روز شهادت است و اگر گناه در روز شهادت سنگین تر باشد شامل شما که نمی دانستید نمی شود.
و ثانیا هیچگاه راه بازگشت و توبه بسته نیست و شما می توانید با توبه واقعی دوباره محبوب خدا شوید. قرآن کریم مى فرماید: ای بندگان که بر خود اسراف و ستم کردید، از رحمت خدا مأیوس نشوید که خدا همه گناهان را مى آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.(1)
پس با توبه می توانید وجدان خود را آرام کنید.

پی نوشت ها:
1.سوره زمر، آیه 53.

سلام علیکم، 1. اگر کسی ولایت فقیه را قبول نداشته باشد آیا مرتکب گناه (کبیره یا صغیره) شده است؟

2. آیا نماز خواندن پشت سر کسی که می دانیم ولایت فقیه را قبول ندارد اشکال دارد؟

3. این مسائل در مورد کسی که اصل ولایت فقیه را قبول دارد ولی "مطلقه" بودن آن را قبول ندارد متفاوت است؟

4. در مورد کسی که اصل ولایت فقیه را قبول دارد ولی در مورد مصداق، حرف دارد چگونه است؟

پرسش1: اگر کسي ولايت فقيه را قبول نداشته باشد آيا مرتکب گناه (کبيره يا صغيره) شده است؟
پاسخ:
اگر کسي ولايت فقيه را قبول نداشته باشد، در صورتي که اهانت به ولي فقيه نکند، مرتکب گناه نمي شود.
ولايت فقيه يک بحث اعتقادي است. اگر کسي آن را قبول نکند، در صورتي که موجب اهانت به فقها نباشد، گناه حساب نمي شود. بايد با راه و روش درست او را قانع کند که ولايت فقيه در زمان غيبت براي اداره امور جامعه اسلامي ضروري و مورد نياز است.(1)

پي نوشت:
1.سؤال تلفني(7720500-0251) ازدفتر آيت الله فاضل لنکراني، پنج شنبه 22/2/1390- ساعت30/12.
----------------------------
پرسش2: آيا نماز خواندن پشت سر کسي که مي دانيم ولايت فقيه را قبول ندارد اشکال دارد؟
پاسخ:
اگر او را عادل مي دانيد، اقتدا به او اشکال ندارد. چون از شرايط شرعي امام جماعت بودن قبول ولايت فقيه نيست.(1)

پي نوشت:
1. آيت الله فاضل، توضيح المسائل، م 1462.
-------------------------------

پرسش3: اين مسائل (اقتدا كردن در نماز جماعت و مرتكب كبيره شدن) در مورد کسي که اصل ولايت فقيه را قبول دارد. ولي "مطلقه" بودن آن را قبول ندارد متفاوت است؟
پاسخ:
همان گونه كه در پاسخ هاي قبلي بيان شد، عدم پذيرش ولايت فقيه گناه به حساب نمي آيد. مشكلي براي نماز جماعت ايجاد نمي كند. در اين امر تفاوتي بين مطلقه و مقيده دانستن آن نيست.
اما درباره ولايت فقها - به يک اعتبار- از دو زاويه مي توان بحث نمود:
يکي اصل ولايت فقيه.
دوم قلمرو آن که از آن به عنوان ولايت مطلقه و ولايت مقيده ياد مي شود.
فقها درباره اصل ولايت فقيه اختلاف ندارند. اختلاف آنان درباره قلمرو ولايت فقيه مي باشد که درباره قلمرو ولايت فقيه، دو ديدگاه اساسى وجود دارد:
ديدگاهى که قلمرو ولايت فقيه را بسان قلمرو حکومت پيامبر (ص) و امامان معصوم(ع) گسترده مى داند. بر اين باور است که وليّ فقيه, در تدبير و اداره کشور و در تمام امور اجتماعي مردم, حقّ دخالت و تصميم گيرى دارد. از اين ولايت به عنوان ولايت مطلقه و ولايت عامه ياد مي شود.
طيف وسيعي از فقهاي پشين و متاخرين طرفدار اين مبنا مي باشند، از جمله امام خميني مي فرمايد:
تمام اختياراتي که پيامبر و امامان داشته‌اند، فقيه جامع الشرائط نيز دارا مي‌باشد.(1) تمامي دلايلي را که براي اثبات امامت پس از دوران عهد رسالت آورده‌اند، درباره ولايت فقيه در دوران غيبت جاري است. عمده ترين دليل ضرورت وجود کساني است که ضمانت اجرايي را عهده دار باشند، ‌زيرا احکام انتظامي اسلام مخصوص عهد رسالت يا عهد حضور نيست. بايستي همان گونه که حاکميت اين احکام تداوم دارد، مسئوليت اجرايي آن نيز تداوم داشته باشد. فقيه عادل شايسته ترين افراد براي عهده دار شدن آن مي‌باشد.(2)
اين گفتار امام درباره ولايت مطلقه فقيه همان است که فقهاي بزرگ و نامي شيعه قرن‌ها پيش گفته‌اند. از روزگاري که فقه شيعه تدوين يافت، ولايت فقيه مطرح گرديد. مسئوليت اجرايي احکام انتظامي اسلامي را بر عهده فقهاي جامع الشرائط دانستند. فقها اين مسئله را در ابواب مختلف فقه از جمله در کتاب جهاد، کتاب امر به معروف، کتاب حدود و قصاص و غيره مطرح کرده‌اند. از جمله مرحوم شيخ مفيد (متوفاي سال 413) و سلاّر (متوفاي سال 448) و شيخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسن طوسي (متوفاي سال 460).
ديدگاه دوم که در برابر ديدگاه, اول قرار دارد که به عنوان ولايت مقيده ... ياد مي شود. ولايت فقيه را محدود و قلمرو اختيار ولايت فقيه و دايره نفوذ آن را اندک پنداشته اند. از جمله دخالت در امور مال هايى که مالکان آن ناشناخته اند, کودکانِ بى سرپرست، چيزهايي که شارع راضي به زمين ماندن آن نيست. مانند ساخت مساجد و امور عام المنفعه و... که اصطلاحاً‌ امور حسبه مي گويند.
آنان معتقدند که فقيه نمى تواند حوزه اختيار خويش را بگستراند, بلکه تنها در همين چند مورد و موارد مشابه ولايت دارد . برخي علاوه بر آن، ولايت بر قضا و صدور حکم را نيز شأن فقها دانسته اند.
فقهايي چون شيخ انصاري در کتاب مکاسب يا آيت الله خويي(ره) و هم چنين آيت الله تبريزي از طرفداران ولايت فقيه به معناي دوم هستند .(3)
امام خميني به نقد اين ديدگاه پرداخته ، ياد آوري نموده است که ولايت فقيه محدود به ولايت بر مجانين و اموال يتيمان... نيست.
امام خميني مي‌فرمايد: اگر فرد لايقي که داراي دو خصلت فقاهت و عدالت باشد، به پا خاست و تشکيل حکومت داد، همان ولايتي را که حضرت رسول اکرم(ص) در امر اداره جامعه داشت، دارا مي‌باشد . بر همه مردم لازم است از او اطاعت کنند. (4)
پذيرش و اعتقاد به ولايت فقيه از ضروريات دين نيست , هر چند از مسائل مهم سياسي اسلام به شمار مي رود. در مورد ولايت معصومان که حقيقت امامت را تشکيل مي دهد, مسلّماً موظفيم به امامت به عنوان جزئي از اصول مذهب معتقد باشيم , اما در مورد ولايت فقيه اين گونه نيست که لازم باشد. مردم به عنوان جزئي از اصول مذهب به آن اعتقاد داشته باشند, چون اين امر لازم اعتقادي نيست , اما مسلّم است خدا براي فقيه ولايت قرارداده است .(5)
بنا بر اين اعتقاد به ولايت فقيه از ضروريات نيست . شاهد بر اين مطلب , اختلاف بزرگان در اين موضوع و تفاوت نظر فقها در محدوده آن مي باشد.
اما در احکام حکومتي همه موظفند از ولي فقيه تبعيت نمايند، هر چند در احکام فردي مانند فروع نماز و روزه و... هر کس تابع فتواي مرجع تقليد خود بوده و به فتواي او عمل مي کند.

پي‌نوشت‌ها:
1. امام خميني ،کتاب البيع ،تهران ، مؤسسة تنظيم ونشر آثار الامام الخميني. 1421ه‍ ، ج 2 ، ص 617 - 618.
2. محمد هادي معرفت، ولايت فقيه، ، موسسه فرهنگي انتشاراتي التمهيد، قم.ص44 .
3. همان، ص 50.
4 . امام خميني،‌ولايت فقيه،‌ مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني،ص 55 .
5 . محمد مؤمن ، مجله حکومت اسلامي ، شماره دوم ، ص9.
---------------------------------

پرسش 4:
در مورد کسي که اصل ولايت فقيه را قبول دارد. ولي در مورد مصداق، حرف دارد چگونه است؟
پاسخ:
اصل ولايت فقيه را قبول داشتن، ولي در مورد مصداق، حرف داشتن، کار حرامي نيست.
البته اگر کسي اين را بهانه قرار دهد و مرتکب خلاف شرعي مانند غيبت يا بهتان شود ،مسئله ديگري است.