رذائل و فضائل اخلاقي

این‌چنین نیست که دعای بد و لعن و نفرین همیشه صحیح باشد و مورد اجابت واقع شود، بلکه باید نفرین کننده یا شخصی باشد که مظلوم واقع‌شده باشد.

پرسش:

من در دوران کودکي به صورت خيلي عجيبي با خدا بودم و نماز اول وقت مي‌خواندم و به نظر خودم توي فضاي معنوي خاصي بودم در اون دوران ما يک همسايه اي داشتيم که من رو خيلي اذيت مي‌کرد، من يک روز سر نماز ايشون رو نفرين کردم و از خدا خواستم ايشون حتي ديگر نتواند راه برود! مدتي نگذشت که ايشون یکباره فلج شد و دکترا به هيچ وجه دليل فلج شدن ايشون رو کشف نکردند! آيا امکان دارد نفرين من گرفته باشد و اين بلا سر اين بنده خدا اومده باشد؟ من چند وقته عذاب وجدان دارم و اگر بخاطر نفرین من بوده من چه کار کنم؟ آخه ايشون اون موقع تازه اوايل نوجوانيش بود و من نگرانم در حق ايشون جفا کرده باشم؟

پاسخ:
مقدمه:
دعا به‌طورکلی بر دو قسم است. دعا به خیر و دعا به شر، كه همان نفرین یا لعنت است. نفرین، به معنای دعای بد برای مرگ، ناکامی و بدبختی کسی یا چیزی است بنابراین نفرین نوعی دعا است که به ضرر شخص دعا شونده باشد؛ به‌عبارت‌دیگر، دعا بر دو نوع است؛ مثبت که همان دعای معروف و شناخته‌شده است و دعای منفی که نفرین باشد، ولی برای مؤثر بودن، شرایط و ضوابطی دارد که در ادامه اشاره می‌کنیم.
پاسخ اصلی:
 1. انگیزه‌ها و عواملی که موجب می‌شود یک انسان در حق کسی دعای شر بکند و او را لعن و نفرین نماید، متفاوت است، لذا به‌حسب موارد، صحت و عدم صحت نفرین و استجابت و عدم استجابت آن نیز فرق خواهد کرد. اگر باانگیزه ظلم‌ستیزی کسی را نفرین کند، هیچ محذور و اشکالی ندارد به همین جهت در برخی زیارات نسبت به کسانی که به پیامبر (ص) و خاندان او ظلم کرده‌اند لعن و نفرین‌شده است. این لعن و نفرین‌ها از طرفی اعلان موضع و اظهار تنفر و بیزاری از دشمنان دین است تا چهره زشت آن‌ها بر جهانیان معلوم شود و این خود یکی از محورهای اساسی ارتباطات در دین اسلام می‌باشد که در فروع دین از آن به تَبَرّی تعبیر شده، البته این لعن و نفرین‌ها فقط در زیارت‌ها نمی‌باشد،بلکه قرآن هم در مورد کفار معاند چنین می‌فرماید: «کافران را خدا لعنت می‌کند و لعنت کنندگان هم لعنتشان می‌کنند.»(1) و درجایی دیگر می‌فرماید: «کسانی که کافر شدند و در حال کفر مردند لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر آنان باد»(2).
2. اما اگر دعای بد و لعن و نفرین نسبت به کسی بر اساس انگیزه‌های نفسانی باشد و از روی بدخواهی بی‌مورد و کینه و حسادت و سایر عوامل و امور نفسانی صورت گیرد، به‌طور یقین ناصواب است و اسلام هرگز آن کار را تأیید نمی‌کند یعنی شخصی که به دیگران نفرین می‌کند، اگر به‌ناحق باشد یا از روی عصبانیت و احساسات باشد و از صمیم قلب نباشد، تأثیری در زندگی فرد نفرین‌شده ندارد. در روایاتی از امام باقر( علیه‌السلام) آمده است که ایشان فرمودند: «چون لعنت از دهان شخصی بیرون آید میان او و آن شخص که به او لعنت شده تردد می‌کند اگر آن شخص مستحق لعن باشد به او تعلق می‌گیرد و اگر نباشد به صاحبش برمی‌گردد.»(3) اساساً توصیه‌شده اهل نفرین به دیگران نباشیم چون اگر انسان اهل نفرین باشد ممکن است نفرین دیگران نیز در مورد ما محقق شود. امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: «هرگاه مردى مورد ظلم و ستم واقع شد و شروع كند به نفرین كردن بر ظالم و ستمكار خود، خداوند عزوجل به او می‌گوید: همان‌طوری كه تو به ظالم خود نفرین می‌کنی، كسى دیگر هم از دست ظلم و ستم تو نفرین می‌کند. اگر می‌خواهی، نفرینت را درباره‌ی ظالم تو بپذیرم و نفرین مظلومت را هم درباره‌ی تو و اگر خواستى، نفرین هر دو شمارا به تأخیر بیندازم تا شاید رحمت و عفو من شمارا فراگیرد!»(4)
3. نکته سوم و مهم‌تر این است ک خداوند عادل است و به میزان خطای افراد مجازت و تاوان می‌دهد. بیش از استحقاق طرف هیچ نفرینی گیرا نیست مثلاً اگر کسی شمارا اذیت کرده باشد و شما نفرین کنید که اصلاً نتواند راه برود، به نظرتان آیا این عادلانه است؟ این نفرین بیش از استحقاق او نیست؟ آیا او پای شمارا قطع کرده بوده که نفرین کردید نتواند راه برود؟ نکته مهم اینجاست که اجابت نفرین دست خداست و خدا کسی را بیش از استحقاق مجازات و مکافات نمی‌کند. بديهي است خداي عادل، عالم و حكيم، به‌اندازه آنچه حق است، نفرين را اجابت می‌کند، نه بيشتر (5) مطلبی که شما نوشتید از همین نوع است. نفرین شما تناسبی با تخلف و اذیتی که کرده نداشته است. آیا تاوان اذیت کردن او مصیبتی است که با آن نتواند راه برود؟ حتماً پاسخ شما منفی است. اساساً هیچ دلیلی نیست که اتفاقی که برای آن همسایه پیش‌آمده به خاطر نفرین شما بوده است. در عالم مصیبت‌ها اتفاقات و مشکلات زیادی دامن‌گیر همه ما انسان‌ها می‌شود که علت و فلسفه‌اش امتحان الهی است. سنت الهی روی زمین امتحان گرفتن از بندگان به انواع امتحانات است. خداوند می‌فرماید: «قطعاً همه شمارا با چيزى از ترس، گرسنگى و كاهش در مال ها و جان‌ها و ميوه‏ها، آزمايش مى‏كنيم؛ و بشارت‌ده به استقامت کنندگان!»(6) مصیبتی که برای ایشان پیش آمد کرده از همین نوع امتحان الهی می‌تواند باشد و اصلاً جایی برای عذاب وجدان شما نیست. بهترین کاری که می‌توانید بکنید این است که اول به خاطر اذیت‌هایش او را ببخشید و دوم با دعا و راز و نیاز موقع عبادت تان از خداوند سلامتی و شفای ایشان را بخواهید. این بهترین کاری است که می‌توانید در حق او بکنید و با این کار حتماً آرامش پیدا خواهید کرد.
نتیجه:
بنا بر آنچه نوشته شد این‌چنین نیست که دعای بد و لعن و نفرین همیشه صحیح باشد و مورد اجابت واقع شود، بلکه باید نفرین کننده یا شخصی باشد که مظلوم واقع‌شده و حقی به گردن دیگری داشته باشد و به انگیزه حق‌طلبی نفرین کند یا نفرین شونده از کسانی باشد که دین اجازه لعن آن‌ها را داده باشند. در این صورت است که خداوند تضمین کرده که نفرین مورد اجابت واقع خواهد شد. البته خدای متعال عادل است و بیش از استحقاق ظالم او را عذاب نمی‌کند. موردی که شما ذکر کردید نیز از همین مورد است که میزان مجازات بیشتر از استحقاق فرد است. علل دیگری برای مصیبت‌های افراد وجود دارد مانند امتحان الهی. شاید همسایه شما مورد امتحان قرارگرفته باشد و شما با بخشش او و دعا برای شفا و سلامتی‌اش حتماً می‌توانید به او کمک کرده و آرامش خود را نیز بازیابید.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. معراج السعادة، ملا احمد نراقي، ص 260 تا ص 263، انتشارات هجرت، چاپ سوم، تابستان 1375.
2. مجازات گناه‌کاران، سيد جواد رضوي، ص 110، 133، 135، 137، ناشر: گلستان ادب، چاپ اول، زمستان 1379.
کلیدواژه‌ها:  نفرین، بیماری، شفا، عذاب وجدان، ظلم.
پی‌نوشت‌ها:
1.    سوره بقره، آیه 159.
2.    همان، 161.
3.    كلينى، محمد بن يعقوب، كافی، انتشارات إسلاميه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 360.
4.    شیخ صدوق، محمد بن على، الأمالی، انتشارات اعلمى، بيروت، چاپ پنجم، 1400 ق ، ص 318.
5.    كلينی، محمد بن یعقوب، كافی، نشر فرهنگ اهل‌بیت، تهران، بيتا، ج 4، ص 287.
6.    سوره بقره، آیه 155.
 

همان‌گونه که در نمازخواندن به دستور خدا اجر وجود دارد در نماز نخواندن نیز اگر به دستور خدا باشد ثوابی نهفته است.

پرسش:

خواندن نماز مخصوص براي برآورده شدن حاجات براي مدت دو هفته عملا براي خانم ها به علت عادت ماهانه امکان پذير نيست. اين نمازها فقط مخصوص آقايان يا زنان يائسه است و زنان جوان از آن بي بهره اند.آيا اين عادلانه است؟

پاسخ:
مقدمه:
در نگاه اسلام زن و مرد هر دو توان رسیدن به کمال رادارند و ازاین‌جهت هیچ تفاوتی میان زن و مرد وجود ندارد. آنچه زن و مرد را از یکدیگر متفاوت می‌سازد تنها تفاوت در ساختار و ویژگی‌های خلقت و تکوین آن‌هاست و البته وظایف و مسئولیت‌هایی است که بر عهدهٔ هر یک از آن‌هاست متناسب با ویژگی‌های ظاهری و خصوصیات روحی و جسمی زن و مرد است. درواقع می‌توان چنین برداشت کرد که قوانین تشریعی منطبق و هماهنگ بر نظام تکوین هستند.
پاسخ اصلی:
مهم‌ترین نکته‌ای که در پاسخ به این سؤال وجود دارد این است که ما زن و مرد را به‌عنوان دو موجودی که با یکدیگر تفاوت ظاهری و ساختاری دارند بپذیریم. وجود همین تفاوت‌های تکوینی منجر به تفاوت در حقوق و وظایف زن و مرد می‌شود مثلاً بارداری یا عادت ماهیانه مختص زنان است و جهاد مختص مردان و البته تفاوت در حقوق و وظایف لزوماً به معنی بی‌عدالتی نیست.
معنای عدالت:
برخی عدالت را فقط در شباهت حقوق و تکالیف معنا می‌کنند اما عدالت یعنی هر چیزی سر جای خودش که گاهی مستلزم تساوی و گاهی مغایر با تساوی است دقیقاً مثل‌اینکه دانش‌آموزی بخواهد معلمش عدالت داشته باشد. آیا اگر معلم به همهٔ بچه‌ها بدون اینکه تفاوت بچه‌ها را در نظر بگیرد مثلاً نمرهٔ هجده بدهد عادل است؟ یا اگر به هر دانش‌آموزی متناسب با شرایطش نمره دهد عادل خواهد بود؟ بنابراین نمی‌توان دو موجودی که از حیث ساختمان وجودی باهم تفاوت دارند را به یک‌شکل موظف نمود.

عدل الهی:
نکته مهم‌تر اینکه فارغ از تمام این تفاوت‌ها آنچه بر این تفاوت‌ها سایه افکنده، عدالت خداوند است یعنی خداوند هرگز به زن یا مرد ظلم نمی‌کند و طبق فرموده قرآن برترین انسان‌ها باتقواترین آن‌ها هستند (1) وبرتری به زن یا مرد بودنشان نیست. در نگاه اسلام زن و مرد از حیث انسان بودن و توانایی رسیدن به کمال شایستهٔ خویش با یکدیگر برابرند. هر دو توان عبادت و تقرب دارند و می‌توانند بهترین بندگان خدا باشند همان‌گونه که حضرت علی علیه‌السلام و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نیز چنین بودند. قرآن می‌فرماید: فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکمْ مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثَیٰ بَعْضُکمْ مِنْ بَعْضٍ: پس خدا دعاهای ایشان را اجابت کرد که البته من (که پروردگارم) عمل هیچ‌کس از مرد و زن را بی‌مزد نگذارم، زیرا شما از یکدیگرید (و همه در نظر من یکسانید)(2).
دلیل ممنوعیت:
عادت ماهیانه یک موضوع کاملاً طبیعی و متناسب با فیزیک زنان است و حیض بودن زن هرگز به معنی نجس یا نحس بودن او نیست. حالت حیض برای زنان مثل زمانی است که انسان فاقد وضو یا غسل است و نمی‌تواند نماز بخواند. درواقع زن به دلیل عدم طهارت عارض شده، نمی‌تواند نماز بخواند.
معنای بندگی:
بندگی یعنی سر تعظیم فرود آوردن در برابر آنچه خداوند برای انسان رقم‌زده است؛ بنابراین زن و مرد هر دو قادرند بندگی خدا را کنند و میزان اخلاص آن‌ها، میزان بندگی‌شان را تعیین خواهد کرد و این اخلاص ربطی به زن و مرد بودن یا حائض و غیر حائض بودن ندارد بنابراین اگر خداوند جایی برای عبادت تخفیفی قائل می‌شود یا به چیزی امر و از چیز دیگری نهی می‌کند همهٔ این‌ها بر اساس مصلحت است و بندهٔ واقعی کسی است که در برابر این مصلحت‌ها تسلیم شود. حالا فرض کنید زنی در حالت حیض نماز نمی‌خواند و به مسجد هم نمی‌رود همین عدم انجام عبادت خودش نوعی بندگی است یعنی چون حکم الهی این است، زن تبعیت می‌کند و همین برایش درجه و اجروقرب می‌شود.
انتخاب سایر روش‌ها:
اگرچه زن در این ایام از نمازخواندن محروم می‌شود، اما از سایر روش‌ها می‌تواند برای اظهار بندگی خویش بهره ببرد مثلاً موقع اذان سجاده‌اش را پهن کند و به مناجات و دعا مشغول شود. سجده‌های طولانی کند و ذکر خداوند را همواره بر لب داشته باشد تا جبران این کمبودها گردد و یا موقع ماه مبارک رمضان اگرچه روزه نیست، اما تا جای ممکن امساک نماید و از این طریق بخشی از ثواب روزه‌داری را نصیب خود نماید.
فرصت مهم:
عادت ماهیانه زمینه‌ساز بارداری و مادر شدن برای زنان است. بنابراین ازاین‌جهت وقتی به این مسئله نگاه کنید می‌بینید به‌هیچ‌وجه بی‌عدالتی نیست و اتفاقاً به‌واسطهٔ همین پیش‌زمینه، زن امکان بارداری و مادر شدن را پیدا می‌کند و به مقام مادر بودن می‌رسد.
طهارت شرط عبادت:
عادت ماهیانه خواه‌ناخواه زن را از طهارت ظاهری دور می‌کند و برایش سختی ایجاد می‌کند؛ اما در نماز انسان نیازمند طهارت است و همچنین تمرکز و آرامش؛ لذا چون باوجود عادت ماهیانه بستر طهارت و آرامش فراهم نیست زن در این ایام از خواندن نماز معاف شده است؛ بنابراین نماز نخواندن در این ایام نه به دلیل زن بودن بلکه به دلیل عدم طهارت طبیعی و نه عمدی است همان‌گونه که برای مردان نیز جنابت مانع خواندن نماز است. قرآن می‌فرماید: وَیسْأَلُونَک عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًی ...(3) و سؤال کنند تو را از عادت شدن زنان، بگو: آن رنجی است (برای زنان)...در این آیه خداوند حیض را نوعی رنج معرفی کرده و به خاطر این رنج، به زن تخفیف در عبادت داده است تا مجبور نشود برای طهارت خویش دچار رنج و عذاب مضاعف گردد و مشکل کسب طهارت و ایجاد تمرکز و حضور در نماز با آن شرایط سخت، بر مشکلات دوران عادت ماهیانه‌اش افزوده شود. دقیقاً مثل مسافری که به خاطر سختی سفر، باید نمازش را شکسته بخواند. از طرفی اگرچه زنان در دوران عادت ماهیانه نمی‌توانند نماز بخوانند اما با توجه به اینکه شش سال زودتر به سن تکلیف می‌رسند عبادت را هم زودتر شروع می‌کنند و این کمبود از آن طریق جبران می‌گردد.
نتیجه:
داشتن عادت ماهیانه یکی از ویژگی‌های جسمانی زنان است و منطبق بر قوانین تکوین می‌باشد؛ به‌گونه‌ای که حتی اگر کسی به‌موقع عادت ماهیانه برایش اتفاق نیافتد نشانهٔ عدم سلامت اوست و باید به پزشک مراجعه نماید. علاوه بر این ترک نماز و روزه در این ایام برای زنان دستوری الهی است و تبعیت از این دستور مانند سایر دستورات برای زنان اجر و ثوابی در پی خواهد داشت. پس همان‌گونه که در نمازخواندن به دستور خدا اجر وجود دارد در نماز نخواندن نیز اگر به دستور خدا باشد ثوابی نهفته است. علاوه بر این، قرآن دوران حیض را دوران رنج معرفی می‌کند و طبیعتاً رنج انسان در نزد خداوند دارای ثواب است و زن نیز به دلیل شرایط سخت در این دوران مورد رحمت خداوند قرار می‌گیرد و هرگز از خداوند دور نمی‌شود بنابراین حرمت انجام عبادتی مثل نماز در این ایام نشانهٔ امتنان و لطف خداوند است و نه دلیلی بر بی‌عدالتی یا بی‌حرمتی و بی‌اعتنایی به زنان. بااین‌حال بازهم می‌تواند برخی عبادت‌ها را به شیوه دیگری انجام دهد.
کلیدواژه‌ها:
 حقوق زنان، بی‌عدالتی، عبادت در ایام حیض.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.    نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری.
2.    زن در آیینه جمال و جلال، عبدالله جوادی آملی.
3.    درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام محمدرضا زیبایی نژاد- محمدتقی سبحانی.

پی‌نوشت‌ها:
1.    سوره حجرات، آیه 12.
2.     سوره آل‌عمران، آیه 195.
3.    سوره بقره، آیه 222
 

اصرار و پافشاری در دعا هم امری است مطلوب که در روایات آمده است امّا آنچه در دعا کردن پسندیده نیست، تعیین تکلیف کردن برای خدا و وقت تعیین کردن برای دعا است.

پرسش:

فرمودند در دعا کردن پافشاري کنيد و اينقدر در بزنيد تا اين در باز شود و حاجت خود را بگيريد. جايي ديگر گفته شده در دعا پافشاري نکنيد شايد صلاح نباشد. مانده ام اصرار کنم يا نه؟ ما وقتي دعا ميکنيم از خداوند درخواست ميکنيم به خير وخوشي سلامتي دعایمان را اجابت کند و اگر به صلاح نيست به صلاحمان کند. آيا اينگونه دعا کردن خوب است؟ ضرر نخواهیم کرد؟

پاسخ:

مقدمه:

امید بخش ترین ابزار برای انسان، دعا کردن و درخواست از خداوند می باشد. چون در پرتو دعا است که انسان می تواند با بزرگ‏ترين منبع فيض هستى ارتباط صميمانه برقرار کند و از تنهايى و بی‌کسی نجات يابد؛ این ارتباط داراي آدابي است که در روایات به آن اشاره شده است از جمله: «بسم الله گفتن، تمجيد و ستودن حق تعالی، صلوات فرستادن، نام بردن خواسته خود در دعا و همچنین اصرار در دعا و...؛ بر اساس روایات، هیچ منعی در اصرار و تداوم در دعاکردن نداریم، بلکه توصيه به اصرار بر دعا نيز داريم.

بعد از مقدمه فوق نکاتی در پاسخ به سؤال شما بیان می­گردد:

کسی که از بزرگی، امید بخشش و عطا دارد، لازم است در خواستن، ابرام و اصرار به خرج دهد. خداوند تبارک و تعالی، تنها مقامی است که قدرت برآورده نمودن حاجات تک تک بندگانش را دارد به خاطر همین یکی از اسمای الهی "قاضی الحاجات" است. بنابراین در دعا و خواستن حاجت از پروردگار نباید از باب مسامحه و سهل انگاری باشد بلکه باید اصرار ورزید و پافشاری نمود. لذا پافشاری و اصرار بر دعا، نه‌تنها گناهی ندارد بلکه کار بسیار خوبی است و خدا آن را دوست دارد. پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه وآله) فرموده است: « رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً طَلَبَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَةً فَأَلَحَّ فِي الدُّعَاءِ؛(2) خداوند بنده‌ای را که از او طلب و حاجتی دارد و بر آن پافشاری می‌کند، مورد رحمت خویش می‌دهد» بنابراین، اصرار و پافشاری بر دعا، نیکو است.

در برخی از روایات اهل بیت(علیهم السلام)اصرار بر دعا، علاوه بر اینکه مطلوب بوده بلکه زمینه ساز استجابت دعا خواهد بود. وليد بن عقبۀ هجرى گويد: شنيدم حضرت باقر عليه السلام فرمودند: « وَ اَللَّهِ لاَ يُلِحُّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي حَاجَتِهِ إِلاَّ قَضَاهَا لَهُ؛(3) بخدا سوگند هيچ بنده‌اى در دعا پافشارى و اصرار بدرگاه خداى عز و جل نكند جز اينكه حاجتش را برآورد.

  همچنین دراین‌باره امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: « أَلِحَّ فِی الطَّلَبِ، فَإِنَّه یحِبّ إِلْحَاحَ الْملِحِّینَ مِنْ عِبَادِهِ الْموْمِنِین؛ در دعا و خواست خود اصرار داشته باش، چراکه خداوند اصرار مؤمنانی که بر دعای خود اصرار می‌کنند را دوست دارد»(4).

اما با وجود چنین روایات، چرا برخی از علما و بزرگان توصیه نموده اند که چیزی را به‌زور از خدا نخواهیم. و یا اینکه در گرفتن حاجت از خداوند اصرار نورزیم؟ دلیلشان هم این است که شاید حاجت شما به مصلحت­تان نباشد، اگر در آینده و پس از مرگ ( روز قیامت) متوجه شویم که استجابت آن دعا به خیر ما نبوده، خدا را شکر می کنیم که آن دعا را مستجاب نکرده است؟

در پاسخ باید گفت:

هر دو مطلب و هر دو گروه درست می گویند، چون  منظور علما و بزرگان، از عدم پافشاری در دعا، در واقع  عدم پافشاری و اصرار ورزیدن بر نتیجه دعا است. پس انسان باید بر خواسته خود در هنگام دعا اصرار داشته باشد اما بر استجابت ظاهری یا همان نتیجه مشخص، اصرار نداشته باشد. مثلاً؛ شخصی که صاحب اولاد نمی­شود، نباید ناامید شده و دست از دعا کردن بر دارد، بلکه باید تا آخر عمر دعا کند تا خداوند به او فرزند صالح عطا کند اما بر استجابت و نتیجه آن اصرار و پافشاری نکند؛ و از اینکه به‌ظاهر این دعا برآورده نمی‌شود بی‌تابی نکرده و ناامید از رحمت الهی نشده و افسرده نگردد (5)

پس آنجای که گفته می شود در دعا اصرار و پافشاری نکنید، منظور اصرار در وصول به نتیجه خاصی است. چون ممکن است آن نتیجه به صلاح ما نباشدچنانکه در قرآن کریم آمده است: «عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏؛ چه‌بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال‌آنکه خيرِ شما در آن است؛ و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال‌آنکه شرِّ شما در آن است؛ و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانيد»(6). و یا در اثر پافشاری و اصرار بر نتیجه، و نرسیدن به حاجت شخص افسرده و ناامید از درگاه الهی گردد.

پس اگر در روایات توصیه به دعا و اصرار بر آن شده، منظور این است که زیاد دعا کنید و فراوان از خدا بخواهید، زیرا دعا مخ عبادت است و تأثیر معنوی فراوانی برای انسان دارد و اصرار بر دعا خود زمینه اجابت است. آنچه در دعا اهمیت دارد توجه به حقیقت و پی بردن به ارزش دعا است. چون دعا نوعی مناجات و توسل عاشقانه موجودی بی ارزش با وجود بی نهایت است. در پرتو این مناجات، موجود بی ارزش، ارزش پیدا کرده و مورد توجه حق تعالی قرار می گیرد.« مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ؛(7)  اگر دعای شما (و ناله و زاری و توبه شما) نبود خدا به شما چه توجه و اعتنایی داشت؟» و به حقیقت وجودی حق تعالی نزدیک می شود. لذا دعا و توسل به حق تعالی صرفا ابزاری برای گرفتن حاجت نمی باشد؛[ نه اینکه حاجات خود را از طریق دعا نخواهیم] بلکه مقصود این است که بدانیم نفس دعا کردن، عبادت است یعنی دعا از دعوت (8) است.  در دعا انسان از خداوند دعوت می‌کند تا در دل‌وجان او با صفات جمال و جلال اش تجلی کند و به دل مؤمن که عرش خدا است بنشیند بنابراین دعاکننده چه نتیجه دلخواه بگیرد و چه نگیرد عبادت کرده و به خداوند نزدیک شده است.

 نتیجه:

بنا بر آنچه گفته شد نتیجه می‌گیریم که دعا مطلوب خداوند متعال است و اصرار و پافشاری در دعا هم امری است مطلوب که در روایات آمده است امّا آنچه در دعا کردن پسندیده نیست، تعیین تکلیف کردن برای خدا و وقت تعیین کردن برای دعا است چون ممکن است آن زمانی که شما معین کردید نتیجه حاصل نشود و بعدازآن حاصل شود یا اصلاً نتیجه به مصلحت شما نباشد که مستجاب شود و شما با این تعیین وقت موجبات ناراحتی و ناامیدی خودتان را در صورت نرسیدن به نتیجه در موعد مشخص فراهم کنید؛ بلکه بهتر است همراه با اصرار و پافشاری بر دعا همیشه راضی به مقدرات خدا باشید و برای خدا وقت تعیین نکنید تا به حاجتتان برسید.

کلمات کلیدی:

اصرار بر دعا، استجابت دعا، اصرار بر نتیجه، تسلیم بودن.

منابع جهت مطالعه بیشتر:

استجابت دعا (شرایط و موانع)، احمد تشکر.

آزادی معنوی، مرتضی مطهری.

پی‌نوشت‌ها:

  1. شيخ کليني، اصول کافي، دارالکتب الاسلاميه، تهران،1365 ش، ج 2، ص 475.
  2. همان،
  3. همان.
  4. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، قم، مؤسسه آل البیت (ع)، چاپ اول، 1413 ق، ص 6.
  5. https://www.porseman.com/!11450
  6. سوره بقره، آيه 216.
  7. سوره فرقان، آیه 77.
  8. اصفهانی، راغب، المفردات فی غریب القرآن، تهران: موسسه‌الصادق‌الطباعه‌والنشر، 1387، ذيل ماده دعو.

برگرفته از کتاب دعا منتشر شده در کتابخانه نرم افزار کاربردی( اپلیکیشن) پاسخگو:
 https://api.pasokhgoo.ir/books/files/EqXO2DfgvobAJnIaa98urzNmgw2TJS2CsOy...

 

 

اين قضيه به زندگيم داره لطمه ميزنه.
به عنوان يك مسلمان معتقديم آنچه خداوند از ما بندگان خواسته و بر ما تكليف نموده است، جز به سود ما و در جهت سعادت و كمال ما نيست. مصالح و منافع واقعي اجراي ...

همسر من به حجاب علاقه نداره. لباس جذب و بد جور نمي پوشه. فقط دوست داره موهاشو بيرون بذاره. من ملزم كردم اين كارو نكنه. البته زياد بيرو نميذاره. حالا هم دوست داره موهاشو رنگ كنه. اين قضيه به زندگيم داره لطمه ميزنه. ايا به حال خودش واگذار كنم . تا موهاشو بيرون بذاره. ازشم علتشو ميپرسم . ميگه دوست داره اين كارو. من هميشه راهنماييش ميكنم. شما بگيد چي كاركنم . اخه همش زور كنم ازم زده ميشه. اين همه مرد تو بيرون هستن با گشتن بد زناشون مشكل ندارن. راهنماييم كنيد.نمازش رو هم ميخونه . روزه هم ميگيره. كاراي ديني شو انجام ميده.

در ابتدا به دو نكته توجه كنيد:

1. به عنوان يك مسلمان معتقديم آنچه خداوند از ما بندگان خواسته و بر ما تكليف نموده است، جز به سود ما و در جهت سعادت و كمال ما نيست. مصالح و منافع  واقعي اجراي احكام و مقررات ديني متوجه خود ما مي شود؛ زيرا نه اعمال نيك ما به خداوند سودي مي رساند و نه اعمال بد، ضرري را متوجه او مي سازد. سود و ضرر همه متوجه خود ما است. خداوند نيز به جهت محبت و عشق به بندگانش و اينكه خواهان سعادت و خوشبختي و كمال آن ها است؛ احكامي را مقرر نموده است و از جمله اين احكام، وجوب رعايت حجاب است.

2. ضعف در خداشناسي و سستي در ايمان به خدا و پيامبر و اهل بيت، ضعف در شناخت حقايق امور و عدم شناخت پيامدهاي ناگوار دنيوي و اخروي ناديده انگاشتن دستورات الهي، ضعف در خودشناسي و نداشتن درك درست از خويشتن و غرق شدن در امور مادي و شهواني ... مجموعه عللي هستند كه موجب مي شوند انسان در انجام احكام الهي سستي كند يا برخي محرمات را مرتكب شود.

با توجه به اين نكته مي گوييم:

بيشتر افرادي كه احكام الهي را رعايت نمي كنند نه به خاطر دشمني با خدا و بلكه به خاطر عللي در ابتداي پاسخ به آن اشاره شد، دچار انحراف و كج روي شده اند. امام علي (ع)مي فرمايد: "الناس أعداء ما جهلوا؛ (1) انسان ها دشمن چيزي هستندكه به آن جهل دارند"

پرسشگر گرامي؛

آن چه در سوال بيان كرده ايد، حاكي از عدم آگاهي همسرتان درباره فوايد و فلسفه حجاب و احكام الهي است. از اين رو لازم است با استفاده از آيات و روايات، متون قوي ديني، اعتقادات ايشان تقويت و ايشان را به فلسفه حجاب آشنا سازيد. براي ترغيب و تشويق به ايشان به رعايت حجاب در آغاز زير بناهاي فكري همسرتان را مورد بررسي قرار داده و در اصلاح آن بكوشيد. ديدگاه فرد در مورد خداوند، جهان هستي، انسان، معاد و ... اموري است كه داراي نتيجه مستقيم بر عملكرد فرد است. پس بايد در تقويت و اصلاح اين مباني بكوشيد. يعني به جاي الزام ايشان سعي كنيد با بالابردن عنصر آگاهي در ايشان،به گونه اي برخوزد كنيد كه ايشان با علاقه واختيار خود حجاب و بلكه حجاب برتر را برگزيند. چنان چه ايشان از پشتوانه ايمان و اعتقاد ديني مستحكم برخوردار شوند و با فلسفه حجاب آشنا شوند و گوهر وجودي خويش را بشناسند چنين سخناني را بر زبان جاري نمي سازند. علاوه بر آن كه ايشان بايد توجيه شوند كه با بي توجهي خود به مقوله حجاب زمينه گناه را براي ديگران فراهم مي كنند. پس از اين جهت نيز مقصر و گناه كارند.

البته برخي موارد اشكالي ندارد. مثل رنگ كردن مو، در صورتي كه ايشان حجاب خود را رعايت كنند، از نظر شرعي مانعي ندارد كه ايشان موهاي خود را رنگ كنند و روشن است در حرمت در معرض ديد نامحرم قرار دادن،فرقي بين موي رنگ شده و غير آن نيست.

برادر گرامي؛

هر شخصي يك نقطه پذيرش و به قول معروف «رگ خوابي» دارد. براي اينكه بفهميم از چه راهي بايد همسرتان را با مسأله آشنا سازيد بايد سعي كنيد اين رگ خواب و نقطه پذيرش را در ايشان به دست آوريد. متناسب با آن، راهي موثر را انتخاب كرد. اما به طور كلي تذكر نبايد در ميان جمع باشد. بايد با زبان نرم و لطيف با او برخورد كنيد.(2) با زبان خوش و شيرين به او متذكر شويد.(3) سعي كنيد از توصيه اي كه نوعي نگاه از بالا به پايين ميباشد، كه باعث موضعگيري منفي وي شود، پرهيز كنيد، زيرا اثر معكوس خواهد داشت. فراموش نكنيد تذكرات شما براي تبديل به وضعيت بهتر و نيكوتر است. راهنمايي هاي تكميلي در اين زمينه را از همكاران بخش تلفني همين مركز به شماره (096400) جويا شويد.

براي آشنا كردن ايشان با فلسفه حجاب و بالا بردن آگاهي هاي ايشان،لازم است مطالعاتي داشته باشيد. لذا براي مطالعة بيش تر كتاب هايي را معرفي مي كنيم. البته مي توانيد از خود ايشان نيز بخواهيد آن كتاب ها را مطالعه كنند:

1- مسئلة حجاب، از استاد مطهري؛

2- نظام حقوق زن در اسلام، از استاد مطهري؛

3- حجاب زينت برتر، تأليف عطيه صادق كوهستاني

4- حجاب شناسي، از حسين مهدي زاده

5- حجاب از ديدگاه قرآن و سنت،  خانم فتحيه فتاحي زاده

پينوشت ها:

1. علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسه الوفا، بيروت، 1404 ه ق، ج1، ص 219.

2. اسراء (17) آيه .

3. طه (16) آيه 43.

آیا از نظر شرعی و اخلاقی باید به درخواست مادرم عمل كنم.
یكی از مهمترین علل اختلاف بین همسران، دخالت دیگران و اعمال سلیقه شخصی در زندگی آنهاست. یعنی دخالت های فامیل مثل مادر یا مادر بزرگ پدر یا پدر بزرگ خواهران ...

مادر زنم (خاله من) با طعنه زدن به افرادی كه مهمان من میشوند باعث شده كسی رغبت نكند به خانه ما (در شهر دیگری ساكن و از خانواده هایمان دور هستیم) بیاید. همچنین ایشان ظاهراً قبول ندارند كه اختیار زن با شوهر است و با حرفهایش خانواده مرا تحریك میكند. با دیه ای كه به خاطر مصدومیت ناشی از تصادف خانمم از بیمه گرفتیم خانه ای خرید كردیم. خانواده ام نگرانند كه مادر زنم در آینده به دلیل اینكه چند دانگ خانه مال دخترش است مشكلاتی ایجاد كند. مثلاً دخترش را تحریك به گرفتن اجاره از من كند (در فامیلمان چنین موردی وجود داشته) و یا اینكه استقلال من در مدیریت خانواده را با تحریك دخترش كم كند و حرفهایی از این قبیل كه با توجه به اخلاق مادر زنم بعید نیست. حالا خانواده ام از من میخواهند كه از خانه را فروخته و پول همسرم را به او برگردانم. بطوریكه مادرم تهدید كرده در صورت انجام ندادن این كار هرگز به خانه من پا نم گذارد. این مسئله در حال تبدیل شدن به معضلی اساسی در زندگیم است كه ممكن است كار را به جای باریك بكشاند. خواهشمند است راهنمایی بفرمایید. با توجه به توضیحات مذكور آیا به صلاح هست در خانه ای زندگی كنیم كه تمام یا بخشی از آن به اسم همسرم است. و آیا از نظر شرعی و اخلاقی باید به درخواست مادرم عمل كنم.

یكی از مهمترین علل اختلاف بین همسران، دخالت دیگران و اعمال سلیقه شخصی در زندگی آنهاست. یعنی دخالت های فامیل مثل مادر یا مادر بزرگ پدر یا پدر بزرگ خواهران برادران و یا حتی بیگانگان سبب می شود كه آنها در اموری كه به حسب ظاهر با هم اختلافی نیز ندارند به مرور زمان اختلاف افتد.

از جمله دخالت های تهدید كنندهی سلامت روانی خانواده، عدم احترام به استقلال فرزندان پس از ازدواج است. یعنی گاهی والدین به استقلال فرزندانشان احترام نمی گذارند و به خود اجازه هرگونه مداخله را می دهند. دراینگونه موارد والدین به تمایز خود از فرزندان خویش نرسیده اند. البته در مواردی هم مشاهده می شود كه فرزندان به تمایز خود از دیگری نرسیده اند. یعنی برای هر كاری با والدین خود اجازه می گیرند. باید توجه داشت كه نباید مسائل زناشویی را و به قولی مسائل درون خانواده را با خانواده های اصلی در میان گذاشت. زمانی كه مامشكلاتمان را با افراد در میان می گذریم در واقع اجازه دخالت را به آنان می دهیم.

و اما چه باید كرد:

1-خانواده درمانگران سیستمی بر این اعتقادند كه وقتی دختر و پسری با هم ازدواج میكنند از سیستم قبلی خود كه خانواده های اصلی هستند جدا میشوند و بنای سیستم جدیدی را می ریزند، و بدینسان یك سیستم جدید شكل می گیرد. هر سیستم برای بقاء نیاز به رعایت قوانین خاصی دارد كه اگر رعایت نشود سیستم از هم می پاشد. یكی از قوانین سیستم اینست كه اعضاء نباید اجازه دخالت افراد خارج از سیستم را در سیستم خودشان بدهند، یعنی زن و شوهر باید بطور مودبانه و قاطع به خانواده های خود تفهیم كنند كه اگر دوستشان دارند از دخالت بپرهیزند، و در صورت نیاز به مشورت با آنها حتما اطلاع خواهند داد. در قرآن كریم حتی دادن مشورت به زوجین منوط به تقاضای آنها از دیگران شده است. یعنی هیچ كس نباید به خود حق دهد كه در زندگی دیگران دخالت كند و لو اینكه پدر و یا مادر زن و شوهر باشند. شعار معروف زوج درمانگران اینست كه وقتی دختر و پسری با هم ازدواج كردند به معنی اینست كه به همدیگر سلام می كنند و به پدر و مادر خود می گویند، خداحافظ البته خداحافظ به معنی این نیست كه دیگر آنها را نمی خواهند ببینند، بلكه به این معنی است كه حالت قبلی كه من دختر و یا پسر شما بودم و مطیع شما و هرچه شما می گفتید من باید گوش می كردم به پایان رسید. الان من خودم شوهر و یا زن یك خانه هستم و مستقل شده ام.

2- یكی دیگر از راه حل ها، فرستادن علایم و سیگنال ها از طرف زوجین به خانواده هایشان است. ابراز محبت و علاقه به یكدیگر در مقابل دیگران. مثلا صدا زدن یكدیگر با لغات و كلمات محبت آمیز. البته این، مستلزم خطاب كردن یكدیگر با لغات محبت آمیز در خانه است.

3- علاوه بر اینها نحوه تعامل با خانواده مهم است.افراد مسن دوست دارند به سخنانشان توجه شود. بهتراست به سخنان آنان خوب گوش دهید و حتی خلاصه سخنانشان را مجددا تكرار كنید تا آنها بفهمند كه شما گوش می دادید.قول دهید كه حتما به حرفهایشان فكرمی كنید.گفتن جملاتی مثل:"به حرفهای شما فكرمی كنم. ولی در مورد تصمیم گیری دوست دارم همسرم نیز نظر بدهد. چنانچه مورد توافق ما بود حتما اقدام خواهیم كرد" بسیار مناسب است.

با توجه به این نكات می گوییم:

متاسفانه برای ما ننوشته اید كه همسرتان تا چه اندازه از مادرشان تاثیرپذیرند؟ آیا ایشان چون ما و شما بر این عقیده اند كه مسائل درون خانواده را نباید با خانواده های اصلی در میان گذاشت یا نه ؟ آیا ایشان با ما در این كه، در میان گذاشتن مشكلات با افراد مساوی است اجازه دخالت را به آنان، هم نظرند یا نه؟ اگر ایشان دراین موارد و سایر مواردی كه گفتیم با ما و شما هم عقیده و هم نظر باشند، مشكلی نیست. زیرا در فرضی كه مادر ایشان نیز اقدام به تحریك نماید اما از آن جایی كه ایشان آگاه به مسئله هستند با درایتی خاص و نیزكمك شما می توانند از اعمال نظرو دخالت های مادر خود در زندگیتان جلوگیری كند و با گفتن جملاتی نظیر "به حرفهای شما فكرمی كنم. ولی در مورد تصمیم گیری دوست دارم همسرم نیز نظر بدهد. چنانچه مورد توافق ما بود حتما اقدام خواهیم كرد" به ایشان می فهماند كه نباید در زندگیتان دخالت كند.

سخن در مورد برخورد با مادرتان نیز همین است.

اما در صورتی كه همسرتان به تاثیر از مادر در مواردی كه گفتیم با ما و شما هم عقیده و هم نظر نیستند، لازم است ضمن تماس با گروه مشاوره بخش تلفنی به شماره (09640) راهكارهای اقناعی ایشان دراین زمینه و همفكری و همسویی ایشان با خودتان را جویا شوید.

نكته:

در این زمینه فراموش نكنید كه برخورد شما با همسرتان در تمام مراحل زندگی باید به گونه ای باشد كه به هیچ عنوان تحت تاثیر دیگران قرار نگیرد. تنها راه آن هم محبت به ایشان است. یعنی همسرتان را تحسين كنيد. همان گونه كه شما هم به عنوان یك شوهر، آرزو دارید كه ایشان شما را تحسين كند. اين نخستين نياز او در خانه است. او با شما ازدواج كرد ،چون میاندیشید بهترين همسر دنيا هستيد. او به حمايت و تمجید شما نياز دارد. براي آنكه هميشه با شور و نشاط باشد، و گرنه به زندگی اش بيرغبت میشود و به دنبال آن دخالت های دیگران سبب مشكلات بعدی می شود. از همين حالا تصميم بگيريد كه وجود شوهر را در منزل جدي بگيريد. هنگامي كه صحبت میكند، تحسيناش كنيد. به چيزي كه میگويد توجه كنيد. اجازه دهيد كه احساس كند خيلي به او اهميت میدهيد. همه مردها صفات قابل تحسيني دارند. همچنين میتوانيد از هوش و عقل و درايتش، از اخلاق خوبش، از وقتشناس بودنش و... تعريف و تمجيد كنيد. دراین صورت از مشكلات بعدی نیز جلوگیری كرده اید.

حالا چكار كنم؟
وقتي دو نفر با هم ازدواج مي كنند در واقع گسترۀ وسيعي از ارتباطات اجتماعي را تشكيل مي دهند. بخش عمده اي از اين روابط بين زن و شوهر و سپس اقوام و دوستان و ...

من با خانواده همسرم مشكل پيدا كردم، پدر خانمم انسان بي سواد و بي تربيتيه توي عالم جاهلي قديمه،جلوي من بي ادبانه صحبت ميكنه و با همسرم رفتارش ناپسنده خيلي خودشو ميگيره،اداي پدر سالار رو در مياره،برادر خانمم هم به تبع همين طوري رفتار ميكنه خيلي داره جاهل ميشه، با همه بي ادب و بي تربيته ،خواهر كوچكش شده كيسه بوكسش و خانم منم يكي دو بار زده (خانمم بزرگتره)از اون سري من با هاش حرف نميزنم ،پنج شنبه هفته قبل من از سركار رفته بودم اونجا ساعت چهار رسيدم مادرشون بهشون غذا نداده بودمن رفتم لباسامو عوض كنم كه يه هو برادر خانمم داد و بيداد راه انداخت كه مگه خونه خالس ،زير لفظي ميخواد كه بياد پايين؟بعد منم لباسامو پوشيدم و با خانمم شب رو توي شركت خوابيدم،الانم اينقدر وضع بده كه مادر خانمم پنج شنبه قبل،بهش گفته كه رفتي ديگه برنمي گردي!چون من خونشون نميرم اون اومده بود سمت ما، حالا چكار كنم؟

وقتي دو نفر با هم ازدواج مي كنند در واقع گسترۀ وسيعي از ارتباطات اجتماعي را تشكيل مي دهند. بخش عمده اي از اين روابط بين زن و شوهر و سپس اقوام و دوستان و آشنايان و بخشي هم به ارتباطات خانواده هاي زن و شوهر بر مي گردد كه پس از شروع زندگي مشترك خود به خود به هم گره خورده اند. در اين ميان رابطه عروس با خانواده شوهر و داماد با خانواده زن در فرهنگ ما اهميت ويژه اي دارد. طبيعي است كه عضو جديد در هر خانواده بايد پذيرفته شود. اما گاه پيش مي آيد كه به دلايل مختلف، خانواده ها وجوه مشترك كمي با يكديگر دارند.

بنابراين بهتر است عروس و داماد جوان براي پرهيز از به وجود آمدن تنش بين خود و خانواده ها به برخي نكات توجه كنند.

1. اولين گام احترام متقابل است. رابطه اي كه در آن احترام حاكم باشد هرگز به تنش و دعوا و درگيري متمايل نمي شود. طرفين بايد سعي كنند از رفتارهايي كه حساسيت فرد مقابل را برمي انگيزد، خودداري كنند. عروس خانم و آقا داماد بايد سعي كنند با ذكاوت و تيزبيني خود اين موارد را بدون اين كه از زبان همسر بشنوند شناسايي و با رعايت آنها و جلب احترام، از بروز تنشها جلوگيري نمايند.

2. لازم نيست زن و شوهر جوان كوچك ترين اختلاف خود را با پدر و مادر در ميان بگذارند. پدر و مادر از سر محبت و دلسوزي بيش از حد به فرزند، ناراحتي دختر يا پسر خود را فراموش نمي كنند در حالي كه زوج جوان ساعتي بعد، همه چيز را فراموش كرده اند.

3. يكي ديگر از اقدامات اين است كه طرفين نبايد رفتار نادرست والدين همسرشان را به حساب همسرشان بگذارند. آنها بهتر است صبر كنند و در موقعيتي مناسب همسر خود را در جريان آزردگي خاطرشان قرار دهند تا مسئله راحت تر حل و فصل شود.

4. بيان شكايت آميز از رفتار و گفتار خانواده همسر، فقط رنج و ناراحتي فرد مقابل را تشديد مي كند و در طول زمان باعث عميق شدن اختلاف ها مي شود. بهتر است آزردگي هاي تان را  نه به صورت شكايت بلكه به صورت درد دل بيان نماييد.

5. بي اهميتي به والدين همسر ، قطع رابطه با آن ها، كاستن علاقه فرزندان به خانواده فرد مقابل، جبهه گيري در بيشتر موارد، توجه بيش از حد به والدين خود و رفتارهايي از اين دست، فقط در طول زمان به جدايي بيشتر زوج از يكديگر و توجه بيشتر به خانواده ها مي انجامد و زمينه اختلاف هاي بعدي را فراهم مي سازد.

- قوانين كلي و راهگشا درمورد نحوۀ رفتار با خانواده همسر:

1- روان شناسان توصيه مي كنند زن و شوهر پس از ازدواج بايد تفاوت هاي ميان والدين خود و والدين همسر را فراموش كنند و آن ها را همان طور كه هستند بپذيرند. سعي كنيد از خانواده همسرتان درك بهتري پيدا كنيد و آن طور كه هستند آنها را بپذيريد. به آنها نشان بدهيد چقدر از بودن در كنار آنها خوش بختيد. ببينيد از چه بدشان ميآيد، آن كار را نكنيد و آن حرف را نزنيد تا آنها را آزار ندهيد.

2- اگر مادر همسرتان به شما بدي ميكند و  بد شما را ميگويد، شما به او بدي نكنيد و بدش را نگوييد. خيلي سخت است ولي ارزشش را دارد. در روي پدر و مادر همسرتان نايستيد. نگذاريد سيل انتقادات و اختلاف نظرها شما را با خود ببرد. به آنها احترام بگذاريد. حتي اگر لايق آن نيستند.

3- كمي طنز داشتن براي بهتر شدن رابطه با خانواده همسر ميتواند خيلي موثر باشد. اگر كنايهاي به شما مي زنند سعي كنيد با كمي لبخند و طنز آن را با شوخي رد كنيد. عصبانيت اوضاع را بدتر ميكند. لبخند زدن در جواب كنايههايي كه ميشنويد باعث ميشود كنايهها كمتر شود.

4- ساختن با خانواده همسر به بلوغ فراواني نياز دارد. بايد بپذيريد آنها پدر و مادر شما نيستند پس هميشه كمي فاصله بين شما وجود خواهد داشت. هنگام برخورد با خانواده همسرتان سعي كنيد خودتان را به جاي آنها بگذاريد. به جاي شكايت از اين كه چرا به شما تبعيض مي شود از غريزه‌‌تان كمك بگيريد و هوشمندانه رفتار كنيد.

- نكات پاياني:

1- اين گونه مشكلات و برخوردهاي ناپخته كه بعضاً از خانواده ها و جوانان صادر مي شود، تقريباً در عصر امروز كاملاً طبيعي به نظر مي رسد و با صبر و گذر زمان، رفته رفته مشكل حل خواهد شد، البته به شرطي كه گاهاً با بي تدبيري هاي خود مشكل را دو چندان نكنيم.

2- برخورد برادرخانم با همسرتان را ناديده بگيريد و به حساب دعواي خواهر و برادري بگذاريد؛ نسبت به صحبت هاي پدر خانم و مادر خانم هم حساسيت نشان ندهيد و با برخورد محبت آميز ايشان را از فضاي أخلاقي خود آگاه سازيد.

3- والدين همسرتان را همانند والدين خود بدانيد و رفتارشان را منفي تلقي نكنيد و با كوتاه آمدن در مشكلات ايجاد شده توسط ايشان، به زندگي با همسرتان فكر كنيد. به اين فكر كنيد كه اين مدت كوتاه با صبر و حوصله مي توان تمام كرد و يك عمر به صورت مستقل زندگي كرد.

4- با رفتن به خانۀ همسر و برخورد كاملاً طبيعي و عادي، بدون تنش و برخورد با برادر خانم و والدين همسرتان، قضيه را تمام كنيد. از اين گونه تهديدها و پيغام پسغام ها در روابط دو خانواده زياد ديده مي شود كه عمقي ندارد. اگر هم برخوردي داشتند به خاطر دور انديشي خود كوتاه بياييد.

- معرفي كتاب هايي در مورد همسرداري و روش رفتار با خانواده همسر:

1- آيين همسرداري، نويسنده: ابراهيم اميني، ناشر: انديشه اسلامي.

2- بهشت خانواده، نويسنده: سيد جواد مصطفوي، انتشارات دارلفكر.

3- آيين همسرداري و تدبير خانواده نويسنده: حسن هاشمي داران، انتشارات پرسمان.

آيا از لحاظ شرعي، من كار اشتباهي مي كنم؟
ما نمي دانيم به چه علت شما اختلاف پيدا كرديد، شايد اگر توضيح بيشتري مي داديد، دقيق تر راهنمايي مي كرديم، ولي به طور خلاصه بايد بگوييم كه اين اختلافات ...

من با خانواده شوهرم اختلاف پيدا كرديم ديگر تحمّلشان را ندارم ديگر نمي خوام رفت وآمدي داشته باشم ومي خواهم شوهرم هم رفت وآمد نداشته باشد آيا از لحاظ شرعي، من كار اشتباهي مي كنم؟

پرسش گر گرامي از لحاظ شرعي قطع ارتباط و رفت و آمد با خانواده همسرتان براي شما كار اشتباهي است و اين كه بخواهيد شوهرتان را نيز از رفت و آمد منع كنيد، اصلا جايز نيست و قطع رحم محسوب مي شود، مخصوصا براي شوهرتان قطع ارتباط با والدينش اصلا جايز نيست و حرام است.

ما نمي دانيم به چه علت شما  اختلاف پيدا كرديد، شايد اگر توضيح بيشتري مي داديد، دقيق تر راهنمايي مي كرديم، ولي به طور خلاصه بايد بگوييم كه اين اختلافات كم و بيش در غالب خانواده ها وجود دارد، و نبايد اين اختلاف ها باعث جدايي شوند، فرزندان در مقابل والدين بايد تواضع كنند و با مدارا و بخشش و مهرباني و مديريت رفتارهاي شان، از اين اختلافات كم كنند، البته والدين يا خانواده همسر نيز به خاطر بد رفتاري ها ودخالت هاي بي جا، حتما در پيش گاه خداوند مسئول هستند، ولي از آن جايي كه غالبا تغيير آن ها ممكن نيست، بهتر است با مدارا و بخشش و مديريت رفتار ها از اين اختلافات كم كنيد.

در مكاتبۀ بعدي با توضيح بيشتر و بيان علت ما را در پاسخ گويي بهتر ياري كنيد.

بهترين راه براي پيشگيري از اعتياد چيه؟
چشم انتظار معجزه نباشيد، خوشبختي تصادفي نيست، راه و رسم آن را در زندگي بايد آموخت، خوشبختي بدين معني نيست كه خانواده درگير مشكلات و اختلافات نشود. ما بايد ...

دو سوال داشتم:

1-مهم ترين چيزي كه ميتونه مانع خوشبختي يه خونواده بشه چيه؟(نداشتن درستي و صداقت با همديگر،نبود گذشن،مسئوليت ناپذيري،صبور نبودن،بي پولي،نبود مهرباني و صميميت)

2-بهترين راه براي پيشگيري از اعتياد چيه؟(خانواده،دوستان،مدارس و دانشگاه ها،صدا و سيما يا ...)

پرسشگر محترم! قبل از بيان هر مطلبي توجه شما را به نكات ابتدايي جلب مي كنيم:

1- چشم انتظار معجزه نباشيد، خوشبختي تصادفي نيست، راه و رسم آن را در زندگي بايد آموخت، خوشبختي بدين معني نيست كه خانواده درگير مشكلات و اختلافات نشود. ما بايد ياد بگيريد چگونه اختلافات و مشكلات و بحران هاي زندگي را مديريت كنيم.

2- طبق نظر اكثر روان شناسان و آموزه هاي اديان بشري، در خانواده خوشبخت، اعضاي آن معقتدند و هيچگاه از ياد خدا غافل نمي شوند و در لحظه لحظه زندگي به او توكل مي كنند، لذا با اين انرژي مثبت مشكلات را ناچيز مي بينند.

3- مهمترين مشخصۀ خانوادۀ خوشبخت، خوش اخلاقي، خوش خلقي و خوش رفتاري در ميان اعضاء آن است، قدرت كنترل عصبانيت خود را داشته باشيد. راه هايي به كار ببريد تا در صورت بروز عصبانيت رفتار ناشايسته اي از خود بروز ندهيد.

4- مشكلات، بخش لاينفك زندگي است، خانواده آگاه، با مشكلات با صبر و حوصله برخورد مي كنند. در ميان اعضاي خانواده الفاظ خودخواهانه به طور كلي رد و بدل نمي شود، چرا كه اعضا به گفتگو و مشورت منطقي معتقدند و احساس مسوليت مي كنند. به خاطر داشته باشيد عملكردهاي شماست كه داستان زندگي تان را ترسيم مي كند، خانواده با برنامه ريزي در زندگي براي رسيدن به چشم انداز جمع با يكديگر مشاركت فعال مي كنند. خانواده خوشبخت  هدفمند و با برنامه ريزي به پيش مي روند، اگر از خود توقع زيادي نداشته باشد، سال ها در همان پله اي كه بوده درجا مي زند. پس به اهداف بلند فكر كنيد.

براي داشتن سعادت و آرامش مطلوب در زندگي زناشويي، ارتباط سالم و سازنده ميان زن و مرد، نياز اصلي است و حرف اول را ميزند. اما در بعضي موارد از ارتباطات زناشويي موانعي بر سر راه قرار مي گيرد كه البته رفع آنها تنها به خود همسران بستگي دارد و كاملاً دو طرفه است.

- اما مهم ترين موانع خوشبختي از قرار زير است:

1- جر و بحث: يكي از مسائل اساسي در حفظ ارتباط، پرهيز از جر و بحث و جدال هاي تند بر سر مسائل گوناگون و گاه كم اهميت است. اين گونه بحث ها آثاري مخرّب بر روابط انساني بر جاي مي گذارد و موجب دور شدن از هم و دلخوري و رنجش خاطر همسران مي شود.

2- سخت گيري: سخت گيري در خانواده مصاديق مختلفي دارد. از جمله آن ها مي توان به بهانه گيري در امور خانه اشاره كرد. تجربه ثابت كرده است كه اين عمل جز ناراحتي خود و دلسردي همسر نتيجه اي در بر نخواهد داشت.

3- سخنان فتنه انگيز: يكي از مهم ترين عوامل اختلاف بين زن و شوهر اين است كه يكي يا هر دو خوبي هاي مرد و زن ديگري را به رخ هم بكشد. اين گونه مقايسه هاي نا به جا فتنه انگيزي بزرگي در زندگي ايجاد خواهد كرد و جز تلخي و سردي كانون خانواده نتيجه اي به دنبال نخواهد داشت.

4- تعصب و بي اعتمادي: گاهي در اثر عوامل مختلفي از قبيل علاقه افراطي و يا بدبيني ممكن است زن يا مرد نسبت به هم حساسيت بي مورد پيدا كنند. به طوري كه در حفظ و پاكدامني هم دچار وسواس و سخت گيري بي جا شوند. اين گونه رفتارها و كنترل هاي افراطي زمينه رواني را براي سقوط انسان به سمت فساد و بي قيدي فراهم مي كند. زيرا روح انسان در برابر فشار، عكس العمل نشان مي دهد و شانه خالي مي كند. پيامبر اكرم(ص) در اين رابطه مي فرمايند: تعليم دهيد و آسان گيريد. سخت نگيريد و نويد دهيد و ديگران را طرد نكنيد.

5- ترشرويي: درست است كسي كه ناراحتي و خستگي روحي دارد، ناخود آگاه آثار آن در چهره اش نمودار مي شود. ولي اسلام به پنهان داشتن درد درون دستور مي دهد. انتقال ناراحتي مسائل بيرون از منزل به همسر و يا بالعكس در ارتباط همسران مانع بزرگي در حفظ آرامش و سكون خانواده خواهد بود. حضرت علي(ع) در نهج البلاغه مي فرمايند: «الْمُؤمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزنُهُ فِي قَلبِه‏» شادى مؤمن در چهره او، و اندوه وى در دلش پنهان است‏.(1)

6- ناسزا گويي: در روابط زناشويي اگر گاهي كدورتي پيش آمد كرد، نبايد با كلمات تند و ناشايست بر آتش قهر آن دامن زد. بايد مواظب بود كه سخني از دهن پريده نشود كه بعداً موجب خجالت و شرمساري از طرف مقابل گردد. به طور كلي اخلاق در كلام، يكي از پشتوانه هاي تضمين كننده روابط زن و مرد به شمار مي رود.

7- اهانت: خداوند توهين و آزار مؤمن را اعلام جنگ با خود به حساب آورده است.(2) سرزنش، تهمت، دشنام و شماتت، هر كدام موجب آزار ديگري مي شود؛ كه علاوه بر كيفر الهي و عقوبت اُخروي، آرامش و سلامت زندگي را هم به هم مي ريزد.

8- انتقاد ناپذيري: اسلام و تربيت ديني كاملاً روحيه انتقاد پذيري را تأييد مي كند امام جواد(ع) مي فرمايند: «الْمُؤمِنُ يَحْتاجُ إلي ثَلاثِ خِصال: تَوْفيق مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ يَنْصَحُهُ»(3) مومن نياز دارد به توفيقي از طرف خدا و به پندگويي از طرف خودش و به پذيرش از كسي كه او را نصيحت كند. خطر انتقاد ناپذيري، اين است كه محبت ميان زن و شوهر را كمرنگ مي سازد و حس لجاجت را در آنان تقويت مي كند.

- بيان راهكارهايي جهت پيشگيري از اعتياد براي والدين و مربيان:

در اين راه دو تفكر ريشه اي وجود دارد:

1- اين كاملاً بي نتيجه است كه مسئولين فقط مانع توليد و عرضه مواد مخدر شوند، زيرا اين مسئله به مرور زمان غير ممكن مي شود، بلكه بايد بيشتر تلاش  در جهت ممانعت از به وجود آمدن وپيشترفت اعتياد باشد. يعني قدم اول مبارزه بامواد مخدر نيست بلكه هدف پيشگيري از بوجود آمدن اعتياد است.

2- بهترين روش براي جلوگيري از اعتياد معالجه آن نيست، بلكه پيشگيري از بوجود آمدن آن است. طي ساليان گذشته متخصصين به اين نتيجه رسيده اند كه يك برنامه صحيح پيشگيري از اعتياد خيلي زود تر از آن چيزي كه قبلاً تصور مي كردند بايد آغاز شود.

بنابراين آنقدر كه پيشگيري از ايجاد اعتياد اهميت دارد معالجه آن از اين اهميت بر خودار نيست.

تمام تحقيقات دراز مدتي كه تا كنون دردنيا در اين زمينه انجام شده نتايجي مشابه داشته وآن اين است كه، كودكاني كه در دوران كودكي از سلامت روحي و جسمي برخوردارند و زندگي رضايت بخشي دارند كمتر در خطر اعتياد مي باشند و برعكس كودكاني كه از اين شرايط برخوردار نيستند علائم واضحي نشان مي دهند كه احتمال گرايش آنها به اعتياد را در آينده بخوبي نشان مي دهد.  

امروزه محققين مي توانند با اطمينان بگويند: كودكي كه در زندگيش تعادل وجود دارد و از نظر جسمي ورواني زندگي رضايت بخشي دارد شخصيت مستحكمي مي يابد و مشكلات را بهتر تحمل مي كند وداراي اعتماد به نفس قوي مي شود، اين كودكان نيازي  براي روي آوردن به مواد مخدر در خود نمي يابند.

- بر اساس همين آگاهي ها براي پيشگيري صحيح از اعتياد فرزندان براي والدين و مربيان راهكارهايي پيشنهاد مي كنيم:

1- استفاده از مباني ديني بهترين راه پيشگيري از اعتياد در سطح كشور است. مردم جامعه ما به دليل علاقه و توجه خاص به مباني ديني، از اين طريق مسايل را بهتر ميپذيرند لذا تمامي دستگاههاي مسوول در امر مبارزه با مواد مخدر از اين طريق بايد درصدد پيشگيري از اعتياد بر بيايند، زيرا مهمترين عامل كه به ويژه در جوانان سبب تمايل به سمت اعتياد است نداشتن رشد و تربيت اسلامي و مكتبي است.

2- براي پيشگيري از ابتلاي جوانان به بلاي خانمانسوزاعتياد، يكي از راهها، آموزش وآشنا كردن آنها با مصائب مواد مخدر است.

3- ديگر راه مراقبت از جوانان اين است كه والدين آنها را آماده برخورد با مشكلات كنند. با انكار، هيچ مشكلي حل نمي شود، بلكه فقط بر آن سرپوش گذاشته مي شود. والدين بهتر است چشم هاي خود را باز نگه دارند و به خود بگويند: «هر نوجواني حتي بچه ها مي توانند دچار مشكل مصرف مواد و الكل شوند.»

4- راه ديگر براي اينكه بتوانيم از اعتياد جلوگيري كنيم اين است كه دو خانه اصلي جوان يعني خانه و مدرسه را به مكانهايي امن تبديل كنيم. وقتي نهاد خانواده را تقويت و آن را آسيبناپذير كرده و جوانان را با قدرت و توانمندي از لحاظ روحي وارد اجتماع كنيم بسياري از آسيبها آنها را تهديد نميكند.

5- از عوامل مهم گرايش به سمت اعتياد، بيكاري جوانان و نوجوانان است. در فصل تابستان با توجه به وجود اوقات فراغت بايد بستر براي غني كردن اين اوقات فراغت براي جوانان و نوجوانان فراهم شود. البته سرگرميها بايد داراي سه مشخصه اصلي شامل نشاطبخشي، هدفمندسازي و هدفگذاري و مهارتآموزي باشند.

 

پي نوشت ها:

1. نهج البلاغه، محمد دشتي، حكمت333، نشر لقمان، چاپ سوم، 1379ش.

2. اصول كافى، محمد بن يعقوب كليني، تهران دارالكتب الاسلامية. ج 2 ص 351.

3. مجلسي، بحارالأنوار، نشردار الاحيا التراث العربي بيروت1403 ق. ج 72، ص 65، ح 3.

حال چگونه مي توانم ايشان را تغيير دهم؟
همانطور كه خود اشاره كرديد، مدت زيادي از زندگي مشترك شما نگذشته است و هرتغيير پايداري نياز به زمان دارد، وگرنه آن تغيير چه مثبت باشد و چه منفي، پايدار نخواهد...

من مدت كوتاهي است با زني كه قبلا حجاب مناسبي نداشته است ازدواج كرده ام. و هم اكنون با صحبتهايي كه با او كرده ام چادر مي زند. ولي رعايت حجاب از طرف او صرفا بخاطر رضايت من است و بخاطر عقيده و علاقه او به حجاب نيست . و هرچه از دين و قيامت براي او صحبت مي كنم مي گويد همه را قبول دارم ولي از كودكي به چادر نزدن عادت كرده ام و نمي توانم آنطور كه تو مي گويي مسائل حجاب و ارتباط با نامحرم مثل دست دادن را رعايت كنم. و اين مسائل و ارتباطات( حجاب ناقص و دست دادن با بعضي از نامحرم ها براي ايشان عادي شده است.حال چگونه مي توانم ايشان را تغيير دهم . خواهشمند است كه بنده را راهنمايي كرده و راه حلي اصولي و كارآمد پيش روي بنده قرار دهيد. 

توجه به چند نكته مي تواند براي شما بسيار راهگشا باشد و كمك كند كه سريعتر به زندگي ايدئال خود برسيد.

1- همانطور كه خود اشاره كرديد، مدت زيادي از زندگي مشترك شما نگذشته است و هر تغيير پايداري نياز به زمان دارد، وگرنه آن تغيير چه مثبت باشد و چه منفي، پايدار نخواهد بود.

2-تلاش شما براي همسرتان، بسيار مقدس بوده و صبر در اين راه نيز از طرف خداوند مأجور خواهد بود إن شاء الله.

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع بَعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى الْيَمَنِ فَقَالَ يَا عَلِيُّ لَا تُقَاتِلَنَّ أَحَداً حَتَّى تَدْعُوَهُ إِلَى الْإِسْلَامِ- وَ ايْمُ اللَّهِ لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى يَدَيْكَ رَجُلًا خَيْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَكَ وَلَاؤُهُ يَا عَلِي.

اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: هنگامي كه رسول گرامي اسلام مرا به سوي يمن مي فرستاد فرمويد:

اي علي، با هيچ كس جنگ نكن تا اين كه او را به اسلام دعوت كني و به خدا سوگند اگر يك نفر به دست تو هدايت شود، براي تو بهتر از آن چيزي است كه خورشيد برآن مي تابد، در حالي كه ولايت تو را پذيرفته باشد.(1)

3- رمز يك تبليغ خوب و اثر گذار،داشتن اخلاق خوب و برخورد مناسب با ديگران است، اگر شما چنين در نظر بگيريد كه من براي خدا سعي در اصلاح ايشان دارم و بايد به عنوان يك شخص دين دار، متدين بودن خودم را با اخلاق خوب، تبليغ كنم، آنوقت مطمئن باشيد كه همسرتان مجذوب اخلاق خوب شما شده و بسيار سريعتر و راحت تر رويه خود را تغيير مي دهد.

4- در اين مدت،لازم است اگر خطائي از همسرتان سر زد، با تندي برخورد نكرده و حتما خود را ناراحت نشان دهيد، به طوري كه ايشان متوجه شوند، شما از اين اشتباه ناراحت شده و آن را نمي پذيريد، ولي بر اساس اخلاق اسلامي تندي و پرخاش نمي كنيد.

5- رفتارهاي مثبت ديني همسرتان را مورد تشويق قرار دهيد و رضايت قلبي خود را به ايشان اظهار كنيد.

6-صرفا ايشان را تشويق به مطالعه نكنيد،بلكه خود نيز اهل مطالعه باشيد و گاهي نكات مفيد كتاب را براي ايشان علامت زده و يا بيان كنيد.

در مورد بحثهاي اعتقادي كتابهاي شهيد دستغيب(توحيد،معاد،نبوت،عدل،امامت) بسيار مفيد بوده و در مورد حجاب نيز كتاب فلسفه حجاب شهيد مطهري بيان خوبي دارد.

عمل كردن به مجموع موارد ذكر شده،إن شاء الله تأثير مثبتي در زندگي شما خواهد داشت.

 

پي نوشت:

1. وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، آل البيت، بيروت، ج 15،  ص 43.

باید چه كنم؟
سعی كنید از تنش و درگیری با آن ها دوری كنید . هر موقع بحثی می شود، با دوری از بحث و رفتن به اتاق تان زمینه را برای بحث شدید از بین ببرید. كاری نكنید...

وقتی با پدر و مادرم اختلاف نظر دارم به طور خیلی شدید باید چه كنم ؟ (بیشتر مشكلمان بر سر رفت و آمد من با دوستانم در خانه و بیرون از خانه است یا بر سر گوشی همراهم )

پرسشگر گرامی! اختلاف نظر با پدر و مادر هیچ اشكالی ندارد، ولی اگر اختلاف شدید شود و باعث بی احترامی یا جر و بحث با آن ها یا اذیت شدن شان بشود، جائز نیست و حرام است.

سعی كنید از تنش و درگیری با آن ها دوری كنید . هر موقع بحثی می شود، با دوری از بحث و رفتن به اتاق تان زمینه را برای بحث شدید از بین ببرید. كاری نكنید( هم در باره دوستان تان یا تلفن كردن تان) كه آن ها را حساس كند. به عنوان مثال برای مدتی گوشی همراه تان را از هر چیزی كه  حساسند خالی كنید . در معرض آن ها قرار دهید تا نسبت به این موضوع دیگر حساسیت نداشته باشند.

 در مورد دوستان تان مدتی طوری كه آن ها می خواهند ، رفتار كنید یا برای مدتی در برخورد با آن ها ، چه در منزل یا بیرون به گونه ای برخورد كنید كه والدین تان حساس نشوند . رفتار كاملا عادی از خود نشان دهید. تا از حساسیت آن ها كاسته شود. حتی اگر لازم است، مدت كوتاهی ارتباط تان را با ایشان قطع كنید تا  حساسیت شان از بین برود.

 والدین ما بیش ترین دلسوزی را برای ما دارند . در بيش تر مواقع حساسيت هاي آنان به جا و به حق مي باشد. نباید به خاطر دوست یا گوشی همراه ، محبت یا اعتمادشان را از دست بدهیم.

اگر در باره جزئیات قضیه توضیح  بدهید ، بهتر می توانیم شما را راهنمایی كنیم.

موفق باشید.

صفحه‌ها