۱۴۰۴/۰۲/۲۳ ۱۱:۵۰ شناسه مطلب: 100093
پرسش:
گذشته خوبی نداشتم. الان خواستگار آمده است. از گذشته میپرسد نمیتوانم حقیقت را بگویم چون آبرویم میرود! چه کنم؟(استثنائات کذب- حفظ آبرو)
مقدمه
صداقت در نگاه اسلام از اهمیت فراوانی برخوردار است و به وقت تصمیم برای تشکیل خانواده و امر مقدسی چون ازدواج اهمیت آن دوچندان میگردد. در پروسه شناخت برای ازدواج، آنچه میتواند دختر و پسر را به نتیجه مطلوب برساند صدق و راستی است، چراکه دروغ گفتن اگرچه در ابتدا ممکن است انسان را به هدف برساند؛ اما در ادامه حتماً مشکلاتی را پدید خواهد آورد. به همین دلیل دختر و پسر در امر ازدواج باید بنای گفتگوهای خویش را بر مدار راستگویی تنظیم نمایند.
پاسخ تفصیلی:
دروغ از گناهان کبیره است و در دین اسلام مورد مذمت قرار گرفته است. حضرت امام باقر علیهالسلام فرمودند: «خدای عزوجل برای بدی قفلهایی قرار داده و کلیدهای آنها را شراب قرار داده و دروغ بدتر از شراب است».(1) هدف از راستگویی این است که سعادت و سلامت روحی و روانی فرد و اجتماع تأمین گردد. حال اگر راستگویی منجر به آسیب جدی به فرد یا اجتماع گردد و بهواسطهی راست گفتن جان و مال و آبروی انسان به خطر افتد بنا بر مصلحت میتوان دروغ گفت. درواقع تجویز دروغ در این موارد مانند حلال بودن خوردن مردار (اکل میته) در موارد ضرورت است که باید به مقدار ضرورت و تنها در مواردی که راهی جز آن نیست اکتفا شود. در حدیث معروفی از امام صادق علیهالسلام میخوانیم:
«هیچ حرام الهی نیست مگر اینکه خداوند آن را برای کسی که مضطر شده است حلال فرموده است».(2)
بنابراین، دروغ مصلحتی تنها در صورتی جایز است که موضوع بسیار بااهمیتی مانند حفظ جان مؤمن، حفظ آبروی مؤمن، دفع فتنه و فساد و دفع ضرر بدنی و مالی در برابر ظالم یا اصلاح بین دو نفر باشد.
ازدواج
ازدواج را میتوان مهمترین بخش زندگی هر انسانی دانست. دختر و پسری که برای ازدواج قدم برمیدارند با هزار امید و آرزو دوست دارند که بهترین انتخاب را داشته باشند تا پشیمانی به بار نیاید. به همین دلیل تأکید بر صداقت از مهمترین مؤلفههای شناخت به شمار میرود. از سوی دیگر هرکسی ممکن است قبل از ازدواج با مسائل گوناگونی اعم از مشکلات جسمی، روحی، خانوادگی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و... مواجه شده باشد. آنچه از میان زندگی گذشته فرد نیازمند بازگوشدن است اتفاقات و مواردی است که اولاً همچنان ادامه دارد و ثانیاً ندانستن آن بتواند خوشبختی و سعادت زوجین را به خطر بیندازد. بهعنوانمثال اگر دختر یا پسر درگذشته درگیر یک بیماری جسمی بوده و این بیماری به شکل کامل درمان شده و اثری در زندگی متأهلی او نخواهد داشت در این شرایط نیازی به گفتن این بیماری نیست. از دیگر مواردی که میتوان در امر ازدواج آن را پنهان نمود خطاها و گناهانی است که انسان درگذشته انجام داده و بعد پشیمان شده و توبه نموده و به هنگام ازدواج، دیگر درگیر آن گناه نیست؛ در این شرایط نیز نیازی به گفتن گناهان گذشته نیست. ضمن اینکه خداوند ستارالعیوب است و دوست ندارد گناهان بندهاش نزد دیگران بازگو شود. اعتراف به گناه در مقابل دیگران، خود یک گناه است و باید از آن اجتناب شود. در روایت میخوانیم: امام صادق علیهالسلام فرمود: «خداوند همهچیز را به خود مؤمن واگذار کرده، مگر ذلیل کردن خود را، یعنی حق ندارد خودش را خوار و ذلیل کند.»(3)
توریه کردن
البته به دلیل زشتی دروغ نیز تا آنجا که ممکن است شخص توریه کند و از دروغ گفتن پرهیز کند. توریه این است که انسان بدون اینکه دروغ بگوید، بهگونهای حرف بزند که طرف مقابل برداشت دیگری کند. بهعنوانمثال اگر در خواستگاری پرسیدند با نامحرم ارتباط داشتهاید یا نه؟ بگویید من اهل دوستی با نامحرم نیستم (و منظورتان حالت فعلیتان باشد که در حال حاضر اهل این گناه نیستید).
نتیجهگیری:
صداقت در امر ازدواج از ارکان اصلی زندگی مشترک است و دروغ گفتن گناه کبیره بوده و در نگاه دین بسیار مذموم شمرده شده است؛ بنابراین دروغ گفتن امری زشت و ناپسند است و تنها درجایی که مصلحتی جدی وجود داشته باشد میتوان دروغ مصلحتی گفت. اعتراف به گناهان گذشته نزد خواستگار هیچ فایده عقلایی ندارد. طبیعتاً بیان این امر باعث میشود که پسران بهمحض شنیدن این گناهان قید ازدواج با آن دختر را بزنند و شرایط ازدواج برای دختر ناممکن شود. به همین دلیل در این موقعیتها باید دقت کرد. درست است که دروغ گفتن جایز نیست؛ اما راست گفتن نیز وجوبی ندارد؛ یعنی میتوان مطلب را بهگونهای بیان کرد که شخص متوجه آن گناهان نشود حتی اگر در این شرایط، دختر مجبور بهدروغ شد بازهم مانعی ندارد. به شرطی که گناه را ترک کرده و حقیقتاً خطای گذشته خود را کنار گذاشته و قصد فریب نداشته باشد.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1. اخلاق در قرآن جلد 3، آیتالله مکارم شیرازی
2. زندگی در پرتو اخلاق، آیتالله مکارم شیرازی
پینوشتها:
1. «إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّ أَقْفَالاً وَ جَعَلَ مَفَاتِیحَ تِلْکَ اَلْأَقْفَالِ اَلشَّرَابَ وَ اَلْکَذِبُ شَرٌّ مِنَ اَلشَّرَابِ»، الشیخ الکلینی، الکافی، محقق / المصحح: غفاری علیاکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج 2، ص 339
2. «لَیْسَ شَیْءٌ مِمّا حَرَّمَ اللّهُ اِلاّ وَقَدْ اَحَلَّهُ لِمَنِ اضْطُرَّ اِلَیْهِ»، علامه مجلسی، بحارالانوار، تحقیق: المیانجی، السید ابراهیم و محمد الباقر البهبودی، دارالاحیاء التراث، چاپ سوم، ۱۴۰۳ هـ. ق، ج 101، ص 284
3. «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فَوَّضَ إِلَى الْمُؤْمِنِ کُلَّ شَیْءٍ إِلَّا إِذْلَالَ نَفْسِهِ»، شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آلالبیت (علیهمالسلام)، ج 16، ص 157