خواستگاری

من هنوز ازدواج نكردم چون خواستگار مناسب خودم رو نداشتم الان خواهر كوچكترم براش خواستگار آمده نه ميتونم جلوي شانس اون رو بگيرم نه ميتونم خرد شدن خودم رو ببينم من در خانواده‌اي زندگي مي‌كنم كه اگر من بمونم ديگه امكان ازدواج برام مهيا نميشه چون بعد از اينكه خواهر بعدي خودم ازدواج كنه ديگران جرات پيدا ميكنند براي خواهر سومم بيان جلو اون طوري من براي هميشه مي‌مونم شما بگيد چه كار كنم در ضمن خيلي دعا كردم كه خدا يه خواستگار خوب برام بفرسته هرشب يس خوندم ذكر گفتم اما نشد امروز از خدا خيلي دلم گرفته فكر مي‌كنم ديگه نمي‌خوام دوستش داشته باشم چون توي اين دنيا فقط خدا رو داشتم اميدم به اون بود اما امروز خدا تنهام گذاشت و دلم رو شكست حتي نمي‌دونم كه بايد هنوز دعا بخوانم يا نه چون اعتماد و ايمانم نسبت به خدا از دست دادم

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
متأسفانه شما سن دقيق خودتان را بيان نکرده ايد، ترتيب يا عدم رعايت ترتيب در ازدواج همشيران يکي ديگر از مسايل مهم در ازدواج است.
والدين معتقدند كه دختران شان را به ترتيب اولويت بزرگسالي شوهر دهند. اين نوع انديشه گاهي موجب ماندن چندين دختر در خانه مي‌گردد.
گاهي والدين استدلال مي‌کنند که اگر از دختر بزرگ عبور کنيم، ممکن است خواستگاري براي دختر بزرگ‌تر مراجعه نکند. اين باور گاهي باعث مي‌شود سرنوشت چند خواهر يا برادر به يکديگر وابسته شود و آنان نيز با مشکلاتي در اين زمينه روبرو شوند.
رعايت احترام نسبت به برادر يا خواهر بزرگ‌تر ضروري است، اما اگر در صدد باشيم که آن را به طور مطلق رعايت نماييم، گاهي مي‌تواند باعث از دست رفتن برخي موقعيت‌هاي مناسب براي خواهران و برادران محسوب گردد. در اين موارد اگر سن دختر يا پسري که به عنوان برادر يا خواهر کوچک‌تر مطرح هستند، چنان است که هنوز شانس ازدواج براي آنان هست، بهتر است کمي تحمل نمايند و اجازه دهند تا ترتيب ازدواج محقق شود.
اما چنانچه به دليل شرايط سني يا هر شرايطي ديگر، دختر يا پسر کوچک‌تر در معرض مخاطره قرار داشته و شانس ازدواج اندکي دارد، هرگز نبايد وارد اين اقدام مخاطره‌آميز گردد. در اين صورت، لازم است همشيره کوچک‌تر، در نخستين فرصت مناسب، پيش از همشيران بزرگ‌تر خود براي ازدواج اقدام نمايد.
همچنين گاهي فرد مناسب که از لحاظ جميع شرايط ممکن مطلوب است، براي خواستگاري از خواهر کوچک‌تر پيش‌قدم مي‌شود؛ در اين موارد، چنانچه امکان داشته باشد، خانواده‌ها مي‌توانند دو طرف را به يکديگر متعهد نمايند و برخي جنبه‌هاي تشريفاتي را به آينده واگذار نمايند؛ در غير اين صورت، انجام يک مراسم رسمي بدون ممانعت خواهد بود.
اما بدون ترديد، در مواردي که خواهران يا برادران ازدواج خودشان را عمداً به تأخير مي‌اندازند و يا خواستگارهاي شان را ردّ مي‌کنند، هرگز نبايد منتظر ازدواج آنان ماند و يا ازدواج را به تأخير انداخت. به هر حال به خدا توکل کنيد و مطمئن باشيد که خداوند بندگان خوب خودش را رها نخواهد کرد. خواندن يس هم به حکم يک وظيفه است و بخوانيد. ان شاء الله مؤثر واقع شود. اما هيچ يک باعث نمي‌شود تا ساير شؤون زندگي را تعطيل کنيد و منتظر بمانيد تا ازدواج محقق شود و سپس به زندگي ادامه دهيد.

باسلام لطفا براي دانستن در باره زندگي مشترك و مسائل زناشوئي چند كتاب معرفي بفرمائيد

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
مطالعه کتاب هاي زير خواسته شما را ان شاءالله تأمين مي کند :
1- نقش دين در خانواده: احسان بخش، صادق، رشت: ناشر، 1372.
2- بهشت خانواده: دكتر مصطفوي
3- آيين همسرداري، ابراهيم اميني
4- ازدواج مكتب انسان سازي، شهيد دكتر پاك‏نژاد
5- بهداشت ازدواج از نظر اسلام، دكتر صفدر صانعي
6- همسران برتر، دكتر غلامعلي افروز
7- اخلاق معاشرت، دكتر علي قائمي
8- خانواده متعادل، شرفي

با سلام و خسته نباشيد و آرزوي قبولي طاعات مشكلي برايم پيش آمده كه و اقعا من را درمانده كرده و واقعا نياز به راهنمايي دارم. 3سال پيش با پسري آشنا شدم.من دانشجوي سال آخر برق هستم و او ديپلم دارد و هر دو هم سن هستيم.او در مغازه فروش لوازم كامپيوتر يكي از آشنايانش مشغول به كار با حقوق خوبي است.مادرم و همچنين مادر او در اين مدت تا حدودي از رابطه ما با خبر بود و رفت و آمدهاتحت نظرايشان انجام مي گرفت و بيشتر اوقات ابراز رضايت مي كرد . تا اينكه آذر سال پيش به خواستگاري آمد و پدرم و حتي مادرم به شدت مخالفت كردند.به سه علت اول خواهر بزرگ من كه مجرد بودو دوم مدرك تحصيلي او و سوم كارش. به عقيده پدرم كار او پشتوانه نداشت و ممكن بود بيكار شود هرچند او آدم خيلي كاري است.به اصرار من به تحقيق رفتند و همه چيز خوب بود.ولي با اين وجود نيز پدرم گفت بايد شرايطش مهيا شود. مادرم وقتي اصرار مرا ديد گفت اگر كار يا درسش درست شود جواب ما مثبت مي شود.خواهرم در اين چند ماه عقد كرد.و ما منتظر شهريور بوديم تا جواب كنكور بيايد.تا اينكه پدرم به طور كاملا اتفاقي تلفن مارا شنيد و به كل مخالف شد.چرا كه ما داشتيم سر همين مسائل علت مخالفت خانواده ام بحث مي كرديم.درم به من گفته حق رابطه با او را ندارم و تا كار ودرس او درست نشود جواب نه است.در حالي كه قرار درست شدن يكي از اين ها بود.خواهش ميكنم راهنماييم كنيد.پدرم اين اتفاق يعني شنيدن حرف ما را حكمت خدا مي داند.من خيلي درمانده ام يعني واقعا حكمت خدا اينست كه ما جدا شويم يا چيز ديگري؟من بايد رابطه ام را با او قطع كنم و در اين شرايط او را تنها بگذارم؟چه كار كنم كه خانواده ام راضي شوند مگر نه اينكه خدا زوج جوان را از فضل خود غني مي كند پس اين دلايل چيست؟من چه كار كنم تو رو خدا كمكم كنيد

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در فرهنگ ايراني و اسلامي ما هر گونه رابطه مستقيم دختر و پسر مورد نکوهش قرار مي گيرد، زيرا باعث آسيب هايي مي باشد که بيش تر آن ها بعد از ازدواج آشکار مي شوند . زوج هاي جواني که به دليل بدبيني و يا وسواس فکري به دادگاه هاي خانواده و يا کلينک هاي مشاوره مي روند، بسيارند . شايد طرف مقابل شما در حال حاضر اگر با ايشان قطع رابطه کنيد، ناراحت شوند، ولي بعد از گذشت مدتي از زندگي مشترک ،زماني که افکار بدبينانه اي مانند اين که از کجا من بدانم که همسرم با کسي ديگري نبوده ،چون ازدواج ما با دوستي شروع شده ، آن زمان مي توانيد به ايشان بگوييد که حتي رابطه ام را با شما هم قطع کردم . چطور ممکن است که رابطه با فرد ديگري داشته باشم؟ از اين طريق ايشان به شما مطمئن شده و به شما که حتي رابطه ات را با ايشان قطع کردي، افتخار خواهد کرد. از طرفي در ازدواج هايي که با دوستي شروع مي شود، به تفاوت هاي شخصي ، خانوادگي و فرهنگي ،همچنين موضوعاتي سرنوشت ساز مانند رابطه والدين ، وضعيت اعضاي ازدواج کرده ، وضعيت شغلي و تحصيلي ، وضعيت دوستان انتخابي و نظر کارفرما نسبت به وضعيت ارتباطي ايشان ، اهميت داده نمي شود . اگر مشکلاتي در اين موضوعات باشد، دو طرف توجيه مي کنند، غافل از اينکه بعد از گذشت مدتي از زندگي زناشويي و کاهش احساسات، تمام اين موضوعات توجيه شده، باعث دردسر و ناسازگاري هاي زناشويي خواهد شد. بنابراين اگر رابطه خودتان را به تدريج قطع کنيد و به ايشان بگوييد که به دليل فشار خانواده و احساس عذاب وجدان و گناه به دليل عدم رضايت پدر رابطه را قطع مي کنيد ، امتيازات زير را کسب خواهيد کرد:
1- عدم احساس گناه به دليل رابطه نامشروع حتي به صورت کلامي.
2- ايجاد اضطراب در فرد مقابل که باعث تلاش و کوشش چند برابر براي موضوعات کار و تحصيل .
3- جلوگيري و پيشگيري از بدبيني هايي که معمولا بعد از ازدواج در زن و شوهر هايي که ازدواج شان با دوستي شروع شده، وجود دارد.
4- افزايش اعتماد و عزت نفس و خود ارزشمندي به دليل اينکه ايشان بايد رسما به خواستگاري اقدام کنند، نه مخفيانه و پنهاني .
5- فرصت براي تفکر و تحقيق محلي دقيق و جزيي بيش تر فارغ از احساسات توجيه کننده.
بنابراين با توجه به اين امتيازات و از طرفي عدم رضايت ولي که براي دختر شرط است، به تدريج اين رابطه را قطع و از ايشان بخواهيد که به خواستگاري رسمي اقدام کنند. از طرفي به دست آوردن يک مدرک تحصيلي با توجه به مراکز مختلف تحصيلي کار مشکلي نيست اما در صورتي که اين دو موضوع محقق نشد ، باز اين رابطه پنهاني و مخفيانه ، نامناسب است .بهتر است از طريق معتمدين و واسطه هاي مناسب صيغه عقد خوانده شود . در ايام نامزدي که بهتر است يک سال باشد ،کار و تحصيل مناسب پي گيري شود. موفق باشيد.

با سلام پسری هستم 23 ساله. مدتی با دختری 24 ساله رابطه ای را به قصد ازدواج آغاز نموده ام.در این رابطه به غیر از صحبت کردن پیرامون ازدواج اتفاق دیگری نیفتاده است. از نظر فکری و مذهبی و اخلاقی به هم نزدیک بوده و به توافق رسیده ایم. حال در نظر دارم برای ازدواج با وی اقدام نمایم. مسئله را با خانواده ام بدون گفتن اینکه رابطه داشته ایم در میان گذاشتم و آنان هم پذیرفته اند که به خواستگاری وی بروند. ولی مدتی است که به این فکر میکنم که برای من دختری بهتر نیز برای ازدواج هست. از نظر خانوادگی و شغل پدر و شرایط زندگی و مالی در سطح پایین تری نسبت به ما قرار دارند. به طوری که خود او نیز ابراز داشته خواستگاری به خوبی من نداشته است. خانواده من هم به دلیل اینکه پدرم یکی از افراد با موقعیت شغلی و خانوادگی خوب اشت شاید در نظر داشته باشند که با خانواده ی بهتری وصلت کنم. برای روشن تر شدن موضوع اینکه پدر من رییس یک شرکت و شناس مردم شهر است ولی پدر وی کشاورزی مسن و ساکن روستا هستند. من خودم شخصا این مسائل رو برتری نمیدانم و فقط ملاکم ایمان و اخلاق خود دختر برای انتخاب بود. ولی نگرانیم از تفاوت خانواده هاست و اینکه این مسئله در آینده ی زندگیم مشکل ساز نشود. از شما تقاضا دارم به نحوی که صلاح میدانید بنده رو راهنمایی فرمایید. از طرفی فکر موقعیت ازدواج بهتر در سرم هست و از طرفی دختر را میشناسم و اخلاق و ایمانش و همینطور مدتی که با وی بودم و ناراحتی و عذاب ترک کردنش باعث میشود تنوانم او را کنار بگذارم. پیشاپیش از راهنمایی هایتان صمیمانه تشکر مینمایم.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
عنوان کلي تفاوت بين خانواده‌ها چندان مفهوم نيست؛ به خوبي مي‌دانيم که هيچ خانواده مشابهي را نمي توان يافت. حتي مي‌توان تصور نمود که افراد داراي يک صنف واحد نيز با يکديگر تفاوت هايي بنيادين دارند. به همين دليل تفاوت بين خانواده‌ها به تنهايي نمي‌تواند مشکل جدي براي ازدواج فرزندان تلقي گردد. همين طور تفاوت سني بين والدين دختر و پسر نيز به تنهايي نمي تواند به عنوان يک مانع قلمداد گردد.
اما مادامي که تفاوت‌ها منجر به تفاوت فرهنگي شوند و يا به تفاوت فرهنگي بازگردند، نمي‌توان آن ها را ناديده انگاشت؛ بنابراين بهتر است هر گونه تفاوت که مي‌تواند اختلاف جدي در سبک و روش زندگي را به وجود آورد ، مهم و جدي تلقي کرد.
با توجه به آنچه در نامه نوشته ايد، زندگي در روستا و شهر مادامي که تفاوت جدي در نگرش و تلقي به وجود نياورد ،مانعي نخواهد بود. بالاخره بايد پذيرفت که هر کسي در جايي خاص زندگي مي‌کند و به حرفه اي خاص نيز اشتغال دارد. اما گاهي بين ساير مشخصات خانواده‌ها مانند سطح سواد و نوع معاشرت و آداب و رسوم کاملاً متناقض با يکدگير است که مي‌تواند مهم باشد. اما گاهي دختر روستايي نمي‌تواند خود را با زندگي شهري تطبيق دهد و به رفتارهاي خاص خود در روستا همچنان ادامه مي‌دهد، اين مي تواند مشکلي جدي را به وجود آورد.
هم چنين اگر اين احتمال وجود داشته باشد که در آينده اين مسأله را دستمايه تمسخر و طنز قرار داده ، هر يک از مسايل خرده فرهنگي که دختر با آن درگير است ، به ريشخند بگيريد، بايد از ازدواج اجتناب نماييد و يا پس از تغيير و خودسازي واقعي به ازدواج پاسخ مثبت دهيد.
اما در مجموع به نظر مي‌رسد قاطعيت لازم را در بارة ازدواج با اين فرد نداريد و در ترديد به سر مي‌بريد؛ به همين دليل نياز به شناخت بيش تر نسبت به برخي ابعاد اين دختر و خودتان داريد. در هر صورت چنانچه باوجود آگاهي بيش تر باز هم ترديد در شما وجود داشت و نتوانستيد به اطمينان کافي دربارة آينده برسيد، بايد از ازدواج منصرف گرديد. همين طور لازم است که از هر گونه خجالت‌زدگي و احساس گناه درباره او فارغ شويد و تصميم خودتان را به او بگوييد.
به هر حال اگر مي بينيد كه در آينده ممكن است دچار تزلزل و بي ثباتي در تصميم به ازدواج با او داشته باشيد، بايد از او فاصله بگيريد. هيچ كس نبايد در يك ازدواج احساس تحميلي بودن كند. تحميل منحصراً مربوط به اصرار والدين نيست؛ بلکه گاهي خود را به حکم يک وظيفه ملزم به ارايه يک پاسخ مثبت مي‌بينيم که البته براي هر دو طرف مخاطره آميز خواهد بود. به ويژه آن که در فکر آن هستيد که شايد فردي مناسب تر از اين فرد براي شما وجود داشته باشد که در اين صورت ترديد شما بيش تراز ميزان لازم خواهد بود. براي دريافت راهنمايي بيش تر مي توانيد با سرويس مشاوره تلفني مركز با شماره 09640 تماس بگيريد و با روانشناسان اين مركز نيز گفتگو كنيد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها