رذائل و فضائل اخلاقي

آیا از نظر شرعی و اخلاقی باید به درخواست مادرم عمل كنم.
یكی از مهمترین علل اختلاف بین همسران، دخالت دیگران و اعمال سلیقه شخصی در زندگی آنهاست. یعنی دخالت های فامیل مثل مادر یا مادر بزرگ پدر یا پدر بزرگ خواهران ...

مادر زنم (خاله من) با طعنه زدن به افرادی كه مهمان من میشوند باعث شده كسی رغبت نكند به خانه ما (در شهر دیگری ساكن و از خانواده هایمان دور هستیم) بیاید. همچنین ایشان ظاهراً قبول ندارند كه اختیار زن با شوهر است و با حرفهایش خانواده مرا تحریك میكند. با دیه ای كه به خاطر مصدومیت ناشی از تصادف خانمم از بیمه گرفتیم خانه ای خرید كردیم. خانواده ام نگرانند كه مادر زنم در آینده به دلیل اینكه چند دانگ خانه مال دخترش است مشكلاتی ایجاد كند. مثلاً دخترش را تحریك به گرفتن اجاره از من كند (در فامیلمان چنین موردی وجود داشته) و یا اینكه استقلال من در مدیریت خانواده را با تحریك دخترش كم كند و حرفهایی از این قبیل كه با توجه به اخلاق مادر زنم بعید نیست. حالا خانواده ام از من میخواهند كه از خانه را فروخته و پول همسرم را به او برگردانم. بطوریكه مادرم تهدید كرده در صورت انجام ندادن این كار هرگز به خانه من پا نم گذارد. این مسئله در حال تبدیل شدن به معضلی اساسی در زندگیم است كه ممكن است كار را به جای باریك بكشاند. خواهشمند است راهنمایی بفرمایید. با توجه به توضیحات مذكور آیا به صلاح هست در خانه ای زندگی كنیم كه تمام یا بخشی از آن به اسم همسرم است. و آیا از نظر شرعی و اخلاقی باید به درخواست مادرم عمل كنم.

یكی از مهمترین علل اختلاف بین همسران، دخالت دیگران و اعمال سلیقه شخصی در زندگی آنهاست. یعنی دخالت های فامیل مثل مادر یا مادر بزرگ پدر یا پدر بزرگ خواهران برادران و یا حتی بیگانگان سبب می شود كه آنها در اموری كه به حسب ظاهر با هم اختلافی نیز ندارند به مرور زمان اختلاف افتد.

از جمله دخالت های تهدید كنندهی سلامت روانی خانواده، عدم احترام به استقلال فرزندان پس از ازدواج است. یعنی گاهی والدین به استقلال فرزندانشان احترام نمی گذارند و به خود اجازه هرگونه مداخله را می دهند. دراینگونه موارد والدین به تمایز خود از فرزندان خویش نرسیده اند. البته در مواردی هم مشاهده می شود كه فرزندان به تمایز خود از دیگری نرسیده اند. یعنی برای هر كاری با والدین خود اجازه می گیرند. باید توجه داشت كه نباید مسائل زناشویی را و به قولی مسائل درون خانواده را با خانواده های اصلی در میان گذاشت. زمانی كه مامشكلاتمان را با افراد در میان می گذریم در واقع اجازه دخالت را به آنان می دهیم.

و اما چه باید كرد:

1-خانواده درمانگران سیستمی بر این اعتقادند كه وقتی دختر و پسری با هم ازدواج میكنند از سیستم قبلی خود كه خانواده های اصلی هستند جدا میشوند و بنای سیستم جدیدی را می ریزند، و بدینسان یك سیستم جدید شكل می گیرد. هر سیستم برای بقاء نیاز به رعایت قوانین خاصی دارد كه اگر رعایت نشود سیستم از هم می پاشد. یكی از قوانین سیستم اینست كه اعضاء نباید اجازه دخالت افراد خارج از سیستم را در سیستم خودشان بدهند، یعنی زن و شوهر باید بطور مودبانه و قاطع به خانواده های خود تفهیم كنند كه اگر دوستشان دارند از دخالت بپرهیزند، و در صورت نیاز به مشورت با آنها حتما اطلاع خواهند داد. در قرآن كریم حتی دادن مشورت به زوجین منوط به تقاضای آنها از دیگران شده است. یعنی هیچ كس نباید به خود حق دهد كه در زندگی دیگران دخالت كند و لو اینكه پدر و یا مادر زن و شوهر باشند. شعار معروف زوج درمانگران اینست كه وقتی دختر و پسری با هم ازدواج كردند به معنی اینست كه به همدیگر سلام می كنند و به پدر و مادر خود می گویند، خداحافظ البته خداحافظ به معنی این نیست كه دیگر آنها را نمی خواهند ببینند، بلكه به این معنی است كه حالت قبلی كه من دختر و یا پسر شما بودم و مطیع شما و هرچه شما می گفتید من باید گوش می كردم به پایان رسید. الان من خودم شوهر و یا زن یك خانه هستم و مستقل شده ام.

2- یكی دیگر از راه حل ها، فرستادن علایم و سیگنال ها از طرف زوجین به خانواده هایشان است. ابراز محبت و علاقه به یكدیگر در مقابل دیگران. مثلا صدا زدن یكدیگر با لغات و كلمات محبت آمیز. البته این، مستلزم خطاب كردن یكدیگر با لغات محبت آمیز در خانه است.

3- علاوه بر اینها نحوه تعامل با خانواده مهم است.افراد مسن دوست دارند به سخنانشان توجه شود. بهتراست به سخنان آنان خوب گوش دهید و حتی خلاصه سخنانشان را مجددا تكرار كنید تا آنها بفهمند كه شما گوش می دادید.قول دهید كه حتما به حرفهایشان فكرمی كنید.گفتن جملاتی مثل:"به حرفهای شما فكرمی كنم. ولی در مورد تصمیم گیری دوست دارم همسرم نیز نظر بدهد. چنانچه مورد توافق ما بود حتما اقدام خواهیم كرد" بسیار مناسب است.

با توجه به این نكات می گوییم:

متاسفانه برای ما ننوشته اید كه همسرتان تا چه اندازه از مادرشان تاثیرپذیرند؟ آیا ایشان چون ما و شما بر این عقیده اند كه مسائل درون خانواده را نباید با خانواده های اصلی در میان گذاشت یا نه ؟ آیا ایشان با ما در این كه، در میان گذاشتن مشكلات با افراد مساوی است اجازه دخالت را به آنان، هم نظرند یا نه؟ اگر ایشان دراین موارد و سایر مواردی كه گفتیم با ما و شما هم عقیده و هم نظر باشند، مشكلی نیست. زیرا در فرضی كه مادر ایشان نیز اقدام به تحریك نماید اما از آن جایی كه ایشان آگاه به مسئله هستند با درایتی خاص و نیزكمك شما می توانند از اعمال نظرو دخالت های مادر خود در زندگیتان جلوگیری كند و با گفتن جملاتی نظیر "به حرفهای شما فكرمی كنم. ولی در مورد تصمیم گیری دوست دارم همسرم نیز نظر بدهد. چنانچه مورد توافق ما بود حتما اقدام خواهیم كرد" به ایشان می فهماند كه نباید در زندگیتان دخالت كند.

سخن در مورد برخورد با مادرتان نیز همین است.

اما در صورتی كه همسرتان به تاثیر از مادر در مواردی كه گفتیم با ما و شما هم عقیده و هم نظر نیستند، لازم است ضمن تماس با گروه مشاوره بخش تلفنی به شماره (09640) راهكارهای اقناعی ایشان دراین زمینه و همفكری و همسویی ایشان با خودتان را جویا شوید.

نكته:

در این زمینه فراموش نكنید كه برخورد شما با همسرتان در تمام مراحل زندگی باید به گونه ای باشد كه به هیچ عنوان تحت تاثیر دیگران قرار نگیرد. تنها راه آن هم محبت به ایشان است. یعنی همسرتان را تحسين كنيد. همان گونه كه شما هم به عنوان یك شوهر، آرزو دارید كه ایشان شما را تحسين كند. اين نخستين نياز او در خانه است. او با شما ازدواج كرد ،چون میاندیشید بهترين همسر دنيا هستيد. او به حمايت و تمجید شما نياز دارد. براي آنكه هميشه با شور و نشاط باشد، و گرنه به زندگی اش بيرغبت میشود و به دنبال آن دخالت های دیگران سبب مشكلات بعدی می شود. از همين حالا تصميم بگيريد كه وجود شوهر را در منزل جدي بگيريد. هنگامي كه صحبت میكند، تحسيناش كنيد. به چيزي كه میگويد توجه كنيد. اجازه دهيد كه احساس كند خيلي به او اهميت میدهيد. همه مردها صفات قابل تحسيني دارند. همچنين میتوانيد از هوش و عقل و درايتش، از اخلاق خوبش، از وقتشناس بودنش و... تعريف و تمجيد كنيد. دراین صورت از مشكلات بعدی نیز جلوگیری كرده اید.

حالا چكار كنم؟
وقتي دو نفر با هم ازدواج مي كنند در واقع گسترۀ وسيعي از ارتباطات اجتماعي را تشكيل مي دهند. بخش عمده اي از اين روابط بين زن و شوهر و سپس اقوام و دوستان و ...

من با خانواده همسرم مشكل پيدا كردم، پدر خانمم انسان بي سواد و بي تربيتيه توي عالم جاهلي قديمه،جلوي من بي ادبانه صحبت ميكنه و با همسرم رفتارش ناپسنده خيلي خودشو ميگيره،اداي پدر سالار رو در مياره،برادر خانمم هم به تبع همين طوري رفتار ميكنه خيلي داره جاهل ميشه، با همه بي ادب و بي تربيته ،خواهر كوچكش شده كيسه بوكسش و خانم منم يكي دو بار زده (خانمم بزرگتره)از اون سري من با هاش حرف نميزنم ،پنج شنبه هفته قبل من از سركار رفته بودم اونجا ساعت چهار رسيدم مادرشون بهشون غذا نداده بودمن رفتم لباسامو عوض كنم كه يه هو برادر خانمم داد و بيداد راه انداخت كه مگه خونه خالس ،زير لفظي ميخواد كه بياد پايين؟بعد منم لباسامو پوشيدم و با خانمم شب رو توي شركت خوابيدم،الانم اينقدر وضع بده كه مادر خانمم پنج شنبه قبل،بهش گفته كه رفتي ديگه برنمي گردي!چون من خونشون نميرم اون اومده بود سمت ما، حالا چكار كنم؟

وقتي دو نفر با هم ازدواج مي كنند در واقع گسترۀ وسيعي از ارتباطات اجتماعي را تشكيل مي دهند. بخش عمده اي از اين روابط بين زن و شوهر و سپس اقوام و دوستان و آشنايان و بخشي هم به ارتباطات خانواده هاي زن و شوهر بر مي گردد كه پس از شروع زندگي مشترك خود به خود به هم گره خورده اند. در اين ميان رابطه عروس با خانواده شوهر و داماد با خانواده زن در فرهنگ ما اهميت ويژه اي دارد. طبيعي است كه عضو جديد در هر خانواده بايد پذيرفته شود. اما گاه پيش مي آيد كه به دلايل مختلف، خانواده ها وجوه مشترك كمي با يكديگر دارند.

بنابراين بهتر است عروس و داماد جوان براي پرهيز از به وجود آمدن تنش بين خود و خانواده ها به برخي نكات توجه كنند.

1. اولين گام احترام متقابل است. رابطه اي كه در آن احترام حاكم باشد هرگز به تنش و دعوا و درگيري متمايل نمي شود. طرفين بايد سعي كنند از رفتارهايي كه حساسيت فرد مقابل را برمي انگيزد، خودداري كنند. عروس خانم و آقا داماد بايد سعي كنند با ذكاوت و تيزبيني خود اين موارد را بدون اين كه از زبان همسر بشنوند شناسايي و با رعايت آنها و جلب احترام، از بروز تنشها جلوگيري نمايند.

2. لازم نيست زن و شوهر جوان كوچك ترين اختلاف خود را با پدر و مادر در ميان بگذارند. پدر و مادر از سر محبت و دلسوزي بيش از حد به فرزند، ناراحتي دختر يا پسر خود را فراموش نمي كنند در حالي كه زوج جوان ساعتي بعد، همه چيز را فراموش كرده اند.

3. يكي ديگر از اقدامات اين است كه طرفين نبايد رفتار نادرست والدين همسرشان را به حساب همسرشان بگذارند. آنها بهتر است صبر كنند و در موقعيتي مناسب همسر خود را در جريان آزردگي خاطرشان قرار دهند تا مسئله راحت تر حل و فصل شود.

4. بيان شكايت آميز از رفتار و گفتار خانواده همسر، فقط رنج و ناراحتي فرد مقابل را تشديد مي كند و در طول زمان باعث عميق شدن اختلاف ها مي شود. بهتر است آزردگي هاي تان را  نه به صورت شكايت بلكه به صورت درد دل بيان نماييد.

5. بي اهميتي به والدين همسر ، قطع رابطه با آن ها، كاستن علاقه فرزندان به خانواده فرد مقابل، جبهه گيري در بيشتر موارد، توجه بيش از حد به والدين خود و رفتارهايي از اين دست، فقط در طول زمان به جدايي بيشتر زوج از يكديگر و توجه بيشتر به خانواده ها مي انجامد و زمينه اختلاف هاي بعدي را فراهم مي سازد.

- قوانين كلي و راهگشا درمورد نحوۀ رفتار با خانواده همسر:

1- روان شناسان توصيه مي كنند زن و شوهر پس از ازدواج بايد تفاوت هاي ميان والدين خود و والدين همسر را فراموش كنند و آن ها را همان طور كه هستند بپذيرند. سعي كنيد از خانواده همسرتان درك بهتري پيدا كنيد و آن طور كه هستند آنها را بپذيريد. به آنها نشان بدهيد چقدر از بودن در كنار آنها خوش بختيد. ببينيد از چه بدشان ميآيد، آن كار را نكنيد و آن حرف را نزنيد تا آنها را آزار ندهيد.

2- اگر مادر همسرتان به شما بدي ميكند و  بد شما را ميگويد، شما به او بدي نكنيد و بدش را نگوييد. خيلي سخت است ولي ارزشش را دارد. در روي پدر و مادر همسرتان نايستيد. نگذاريد سيل انتقادات و اختلاف نظرها شما را با خود ببرد. به آنها احترام بگذاريد. حتي اگر لايق آن نيستند.

3- كمي طنز داشتن براي بهتر شدن رابطه با خانواده همسر ميتواند خيلي موثر باشد. اگر كنايهاي به شما مي زنند سعي كنيد با كمي لبخند و طنز آن را با شوخي رد كنيد. عصبانيت اوضاع را بدتر ميكند. لبخند زدن در جواب كنايههايي كه ميشنويد باعث ميشود كنايهها كمتر شود.

4- ساختن با خانواده همسر به بلوغ فراواني نياز دارد. بايد بپذيريد آنها پدر و مادر شما نيستند پس هميشه كمي فاصله بين شما وجود خواهد داشت. هنگام برخورد با خانواده همسرتان سعي كنيد خودتان را به جاي آنها بگذاريد. به جاي شكايت از اين كه چرا به شما تبعيض مي شود از غريزه‌‌تان كمك بگيريد و هوشمندانه رفتار كنيد.

- نكات پاياني:

1- اين گونه مشكلات و برخوردهاي ناپخته كه بعضاً از خانواده ها و جوانان صادر مي شود، تقريباً در عصر امروز كاملاً طبيعي به نظر مي رسد و با صبر و گذر زمان، رفته رفته مشكل حل خواهد شد، البته به شرطي كه گاهاً با بي تدبيري هاي خود مشكل را دو چندان نكنيم.

2- برخورد برادرخانم با همسرتان را ناديده بگيريد و به حساب دعواي خواهر و برادري بگذاريد؛ نسبت به صحبت هاي پدر خانم و مادر خانم هم حساسيت نشان ندهيد و با برخورد محبت آميز ايشان را از فضاي أخلاقي خود آگاه سازيد.

3- والدين همسرتان را همانند والدين خود بدانيد و رفتارشان را منفي تلقي نكنيد و با كوتاه آمدن در مشكلات ايجاد شده توسط ايشان، به زندگي با همسرتان فكر كنيد. به اين فكر كنيد كه اين مدت كوتاه با صبر و حوصله مي توان تمام كرد و يك عمر به صورت مستقل زندگي كرد.

4- با رفتن به خانۀ همسر و برخورد كاملاً طبيعي و عادي، بدون تنش و برخورد با برادر خانم و والدين همسرتان، قضيه را تمام كنيد. از اين گونه تهديدها و پيغام پسغام ها در روابط دو خانواده زياد ديده مي شود كه عمقي ندارد. اگر هم برخوردي داشتند به خاطر دور انديشي خود كوتاه بياييد.

- معرفي كتاب هايي در مورد همسرداري و روش رفتار با خانواده همسر:

1- آيين همسرداري، نويسنده: ابراهيم اميني، ناشر: انديشه اسلامي.

2- بهشت خانواده، نويسنده: سيد جواد مصطفوي، انتشارات دارلفكر.

3- آيين همسرداري و تدبير خانواده نويسنده: حسن هاشمي داران، انتشارات پرسمان.

آيا از لحاظ شرعي، من كار اشتباهي مي كنم؟
ما نمي دانيم به چه علت شما اختلاف پيدا كرديد، شايد اگر توضيح بيشتري مي داديد، دقيق تر راهنمايي مي كرديم، ولي به طور خلاصه بايد بگوييم كه اين اختلافات ...

من با خانواده شوهرم اختلاف پيدا كرديم ديگر تحمّلشان را ندارم ديگر نمي خوام رفت وآمدي داشته باشم ومي خواهم شوهرم هم رفت وآمد نداشته باشد آيا از لحاظ شرعي، من كار اشتباهي مي كنم؟

پرسش گر گرامي از لحاظ شرعي قطع ارتباط و رفت و آمد با خانواده همسرتان براي شما كار اشتباهي است و اين كه بخواهيد شوهرتان را نيز از رفت و آمد منع كنيد، اصلا جايز نيست و قطع رحم محسوب مي شود، مخصوصا براي شوهرتان قطع ارتباط با والدينش اصلا جايز نيست و حرام است.

ما نمي دانيم به چه علت شما  اختلاف پيدا كرديد، شايد اگر توضيح بيشتري مي داديد، دقيق تر راهنمايي مي كرديم، ولي به طور خلاصه بايد بگوييم كه اين اختلافات كم و بيش در غالب خانواده ها وجود دارد، و نبايد اين اختلاف ها باعث جدايي شوند، فرزندان در مقابل والدين بايد تواضع كنند و با مدارا و بخشش و مهرباني و مديريت رفتارهاي شان، از اين اختلافات كم كنند، البته والدين يا خانواده همسر نيز به خاطر بد رفتاري ها ودخالت هاي بي جا، حتما در پيش گاه خداوند مسئول هستند، ولي از آن جايي كه غالبا تغيير آن ها ممكن نيست، بهتر است با مدارا و بخشش و مديريت رفتار ها از اين اختلافات كم كنيد.

در مكاتبۀ بعدي با توضيح بيشتر و بيان علت ما را در پاسخ گويي بهتر ياري كنيد.

بهترين راه براي پيشگيري از اعتياد چيه؟
چشم انتظار معجزه نباشيد، خوشبختي تصادفي نيست، راه و رسم آن را در زندگي بايد آموخت، خوشبختي بدين معني نيست كه خانواده درگير مشكلات و اختلافات نشود. ما بايد ...

دو سوال داشتم:

1-مهم ترين چيزي كه ميتونه مانع خوشبختي يه خونواده بشه چيه؟(نداشتن درستي و صداقت با همديگر،نبود گذشن،مسئوليت ناپذيري،صبور نبودن،بي پولي،نبود مهرباني و صميميت)

2-بهترين راه براي پيشگيري از اعتياد چيه؟(خانواده،دوستان،مدارس و دانشگاه ها،صدا و سيما يا ...)

پرسشگر محترم! قبل از بيان هر مطلبي توجه شما را به نكات ابتدايي جلب مي كنيم:

1- چشم انتظار معجزه نباشيد، خوشبختي تصادفي نيست، راه و رسم آن را در زندگي بايد آموخت، خوشبختي بدين معني نيست كه خانواده درگير مشكلات و اختلافات نشود. ما بايد ياد بگيريد چگونه اختلافات و مشكلات و بحران هاي زندگي را مديريت كنيم.

2- طبق نظر اكثر روان شناسان و آموزه هاي اديان بشري، در خانواده خوشبخت، اعضاي آن معقتدند و هيچگاه از ياد خدا غافل نمي شوند و در لحظه لحظه زندگي به او توكل مي كنند، لذا با اين انرژي مثبت مشكلات را ناچيز مي بينند.

3- مهمترين مشخصۀ خانوادۀ خوشبخت، خوش اخلاقي، خوش خلقي و خوش رفتاري در ميان اعضاء آن است، قدرت كنترل عصبانيت خود را داشته باشيد. راه هايي به كار ببريد تا در صورت بروز عصبانيت رفتار ناشايسته اي از خود بروز ندهيد.

4- مشكلات، بخش لاينفك زندگي است، خانواده آگاه، با مشكلات با صبر و حوصله برخورد مي كنند. در ميان اعضاي خانواده الفاظ خودخواهانه به طور كلي رد و بدل نمي شود، چرا كه اعضا به گفتگو و مشورت منطقي معتقدند و احساس مسوليت مي كنند. به خاطر داشته باشيد عملكردهاي شماست كه داستان زندگي تان را ترسيم مي كند، خانواده با برنامه ريزي در زندگي براي رسيدن به چشم انداز جمع با يكديگر مشاركت فعال مي كنند. خانواده خوشبخت  هدفمند و با برنامه ريزي به پيش مي روند، اگر از خود توقع زيادي نداشته باشد، سال ها در همان پله اي كه بوده درجا مي زند. پس به اهداف بلند فكر كنيد.

براي داشتن سعادت و آرامش مطلوب در زندگي زناشويي، ارتباط سالم و سازنده ميان زن و مرد، نياز اصلي است و حرف اول را ميزند. اما در بعضي موارد از ارتباطات زناشويي موانعي بر سر راه قرار مي گيرد كه البته رفع آنها تنها به خود همسران بستگي دارد و كاملاً دو طرفه است.

- اما مهم ترين موانع خوشبختي از قرار زير است:

1- جر و بحث: يكي از مسائل اساسي در حفظ ارتباط، پرهيز از جر و بحث و جدال هاي تند بر سر مسائل گوناگون و گاه كم اهميت است. اين گونه بحث ها آثاري مخرّب بر روابط انساني بر جاي مي گذارد و موجب دور شدن از هم و دلخوري و رنجش خاطر همسران مي شود.

2- سخت گيري: سخت گيري در خانواده مصاديق مختلفي دارد. از جمله آن ها مي توان به بهانه گيري در امور خانه اشاره كرد. تجربه ثابت كرده است كه اين عمل جز ناراحتي خود و دلسردي همسر نتيجه اي در بر نخواهد داشت.

3- سخنان فتنه انگيز: يكي از مهم ترين عوامل اختلاف بين زن و شوهر اين است كه يكي يا هر دو خوبي هاي مرد و زن ديگري را به رخ هم بكشد. اين گونه مقايسه هاي نا به جا فتنه انگيزي بزرگي در زندگي ايجاد خواهد كرد و جز تلخي و سردي كانون خانواده نتيجه اي به دنبال نخواهد داشت.

4- تعصب و بي اعتمادي: گاهي در اثر عوامل مختلفي از قبيل علاقه افراطي و يا بدبيني ممكن است زن يا مرد نسبت به هم حساسيت بي مورد پيدا كنند. به طوري كه در حفظ و پاكدامني هم دچار وسواس و سخت گيري بي جا شوند. اين گونه رفتارها و كنترل هاي افراطي زمينه رواني را براي سقوط انسان به سمت فساد و بي قيدي فراهم مي كند. زيرا روح انسان در برابر فشار، عكس العمل نشان مي دهد و شانه خالي مي كند. پيامبر اكرم(ص) در اين رابطه مي فرمايند: تعليم دهيد و آسان گيريد. سخت نگيريد و نويد دهيد و ديگران را طرد نكنيد.

5- ترشرويي: درست است كسي كه ناراحتي و خستگي روحي دارد، ناخود آگاه آثار آن در چهره اش نمودار مي شود. ولي اسلام به پنهان داشتن درد درون دستور مي دهد. انتقال ناراحتي مسائل بيرون از منزل به همسر و يا بالعكس در ارتباط همسران مانع بزرگي در حفظ آرامش و سكون خانواده خواهد بود. حضرت علي(ع) در نهج البلاغه مي فرمايند: «الْمُؤمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزنُهُ فِي قَلبِه‏» شادى مؤمن در چهره او، و اندوه وى در دلش پنهان است‏.(1)

6- ناسزا گويي: در روابط زناشويي اگر گاهي كدورتي پيش آمد كرد، نبايد با كلمات تند و ناشايست بر آتش قهر آن دامن زد. بايد مواظب بود كه سخني از دهن پريده نشود كه بعداً موجب خجالت و شرمساري از طرف مقابل گردد. به طور كلي اخلاق در كلام، يكي از پشتوانه هاي تضمين كننده روابط زن و مرد به شمار مي رود.

7- اهانت: خداوند توهين و آزار مؤمن را اعلام جنگ با خود به حساب آورده است.(2) سرزنش، تهمت، دشنام و شماتت، هر كدام موجب آزار ديگري مي شود؛ كه علاوه بر كيفر الهي و عقوبت اُخروي، آرامش و سلامت زندگي را هم به هم مي ريزد.

8- انتقاد ناپذيري: اسلام و تربيت ديني كاملاً روحيه انتقاد پذيري را تأييد مي كند امام جواد(ع) مي فرمايند: «الْمُؤمِنُ يَحْتاجُ إلي ثَلاثِ خِصال: تَوْفيق مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ يَنْصَحُهُ»(3) مومن نياز دارد به توفيقي از طرف خدا و به پندگويي از طرف خودش و به پذيرش از كسي كه او را نصيحت كند. خطر انتقاد ناپذيري، اين است كه محبت ميان زن و شوهر را كمرنگ مي سازد و حس لجاجت را در آنان تقويت مي كند.

- بيان راهكارهايي جهت پيشگيري از اعتياد براي والدين و مربيان:

در اين راه دو تفكر ريشه اي وجود دارد:

1- اين كاملاً بي نتيجه است كه مسئولين فقط مانع توليد و عرضه مواد مخدر شوند، زيرا اين مسئله به مرور زمان غير ممكن مي شود، بلكه بايد بيشتر تلاش  در جهت ممانعت از به وجود آمدن وپيشترفت اعتياد باشد. يعني قدم اول مبارزه بامواد مخدر نيست بلكه هدف پيشگيري از بوجود آمدن اعتياد است.

2- بهترين روش براي جلوگيري از اعتياد معالجه آن نيست، بلكه پيشگيري از بوجود آمدن آن است. طي ساليان گذشته متخصصين به اين نتيجه رسيده اند كه يك برنامه صحيح پيشگيري از اعتياد خيلي زود تر از آن چيزي كه قبلاً تصور مي كردند بايد آغاز شود.

بنابراين آنقدر كه پيشگيري از ايجاد اعتياد اهميت دارد معالجه آن از اين اهميت بر خودار نيست.

تمام تحقيقات دراز مدتي كه تا كنون دردنيا در اين زمينه انجام شده نتايجي مشابه داشته وآن اين است كه، كودكاني كه در دوران كودكي از سلامت روحي و جسمي برخوردارند و زندگي رضايت بخشي دارند كمتر در خطر اعتياد مي باشند و برعكس كودكاني كه از اين شرايط برخوردار نيستند علائم واضحي نشان مي دهند كه احتمال گرايش آنها به اعتياد را در آينده بخوبي نشان مي دهد.  

امروزه محققين مي توانند با اطمينان بگويند: كودكي كه در زندگيش تعادل وجود دارد و از نظر جسمي ورواني زندگي رضايت بخشي دارد شخصيت مستحكمي مي يابد و مشكلات را بهتر تحمل مي كند وداراي اعتماد به نفس قوي مي شود، اين كودكان نيازي  براي روي آوردن به مواد مخدر در خود نمي يابند.

- بر اساس همين آگاهي ها براي پيشگيري صحيح از اعتياد فرزندان براي والدين و مربيان راهكارهايي پيشنهاد مي كنيم:

1- استفاده از مباني ديني بهترين راه پيشگيري از اعتياد در سطح كشور است. مردم جامعه ما به دليل علاقه و توجه خاص به مباني ديني، از اين طريق مسايل را بهتر ميپذيرند لذا تمامي دستگاههاي مسوول در امر مبارزه با مواد مخدر از اين طريق بايد درصدد پيشگيري از اعتياد بر بيايند، زيرا مهمترين عامل كه به ويژه در جوانان سبب تمايل به سمت اعتياد است نداشتن رشد و تربيت اسلامي و مكتبي است.

2- براي پيشگيري از ابتلاي جوانان به بلاي خانمانسوزاعتياد، يكي از راهها، آموزش وآشنا كردن آنها با مصائب مواد مخدر است.

3- ديگر راه مراقبت از جوانان اين است كه والدين آنها را آماده برخورد با مشكلات كنند. با انكار، هيچ مشكلي حل نمي شود، بلكه فقط بر آن سرپوش گذاشته مي شود. والدين بهتر است چشم هاي خود را باز نگه دارند و به خود بگويند: «هر نوجواني حتي بچه ها مي توانند دچار مشكل مصرف مواد و الكل شوند.»

4- راه ديگر براي اينكه بتوانيم از اعتياد جلوگيري كنيم اين است كه دو خانه اصلي جوان يعني خانه و مدرسه را به مكانهايي امن تبديل كنيم. وقتي نهاد خانواده را تقويت و آن را آسيبناپذير كرده و جوانان را با قدرت و توانمندي از لحاظ روحي وارد اجتماع كنيم بسياري از آسيبها آنها را تهديد نميكند.

5- از عوامل مهم گرايش به سمت اعتياد، بيكاري جوانان و نوجوانان است. در فصل تابستان با توجه به وجود اوقات فراغت بايد بستر براي غني كردن اين اوقات فراغت براي جوانان و نوجوانان فراهم شود. البته سرگرميها بايد داراي سه مشخصه اصلي شامل نشاطبخشي، هدفمندسازي و هدفگذاري و مهارتآموزي باشند.

 

پي نوشت ها:

1. نهج البلاغه، محمد دشتي، حكمت333، نشر لقمان، چاپ سوم، 1379ش.

2. اصول كافى، محمد بن يعقوب كليني، تهران دارالكتب الاسلامية. ج 2 ص 351.

3. مجلسي، بحارالأنوار، نشردار الاحيا التراث العربي بيروت1403 ق. ج 72، ص 65، ح 3.

حال چگونه مي توانم ايشان را تغيير دهم؟
همانطور كه خود اشاره كرديد، مدت زيادي از زندگي مشترك شما نگذشته است و هرتغيير پايداري نياز به زمان دارد، وگرنه آن تغيير چه مثبت باشد و چه منفي، پايدار نخواهد...

من مدت كوتاهي است با زني كه قبلا حجاب مناسبي نداشته است ازدواج كرده ام. و هم اكنون با صحبتهايي كه با او كرده ام چادر مي زند. ولي رعايت حجاب از طرف او صرفا بخاطر رضايت من است و بخاطر عقيده و علاقه او به حجاب نيست . و هرچه از دين و قيامت براي او صحبت مي كنم مي گويد همه را قبول دارم ولي از كودكي به چادر نزدن عادت كرده ام و نمي توانم آنطور كه تو مي گويي مسائل حجاب و ارتباط با نامحرم مثل دست دادن را رعايت كنم. و اين مسائل و ارتباطات( حجاب ناقص و دست دادن با بعضي از نامحرم ها براي ايشان عادي شده است.حال چگونه مي توانم ايشان را تغيير دهم . خواهشمند است كه بنده را راهنمايي كرده و راه حلي اصولي و كارآمد پيش روي بنده قرار دهيد. 

توجه به چند نكته مي تواند براي شما بسيار راهگشا باشد و كمك كند كه سريعتر به زندگي ايدئال خود برسيد.

1- همانطور كه خود اشاره كرديد، مدت زيادي از زندگي مشترك شما نگذشته است و هر تغيير پايداري نياز به زمان دارد، وگرنه آن تغيير چه مثبت باشد و چه منفي، پايدار نخواهد بود.

2-تلاش شما براي همسرتان، بسيار مقدس بوده و صبر در اين راه نيز از طرف خداوند مأجور خواهد بود إن شاء الله.

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع بَعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى الْيَمَنِ فَقَالَ يَا عَلِيُّ لَا تُقَاتِلَنَّ أَحَداً حَتَّى تَدْعُوَهُ إِلَى الْإِسْلَامِ- وَ ايْمُ اللَّهِ لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى يَدَيْكَ رَجُلًا خَيْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَكَ وَلَاؤُهُ يَا عَلِي.

اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: هنگامي كه رسول گرامي اسلام مرا به سوي يمن مي فرستاد فرمويد:

اي علي، با هيچ كس جنگ نكن تا اين كه او را به اسلام دعوت كني و به خدا سوگند اگر يك نفر به دست تو هدايت شود، براي تو بهتر از آن چيزي است كه خورشيد برآن مي تابد، در حالي كه ولايت تو را پذيرفته باشد.(1)

3- رمز يك تبليغ خوب و اثر گذار،داشتن اخلاق خوب و برخورد مناسب با ديگران است، اگر شما چنين در نظر بگيريد كه من براي خدا سعي در اصلاح ايشان دارم و بايد به عنوان يك شخص دين دار، متدين بودن خودم را با اخلاق خوب، تبليغ كنم، آنوقت مطمئن باشيد كه همسرتان مجذوب اخلاق خوب شما شده و بسيار سريعتر و راحت تر رويه خود را تغيير مي دهد.

4- در اين مدت،لازم است اگر خطائي از همسرتان سر زد، با تندي برخورد نكرده و حتما خود را ناراحت نشان دهيد، به طوري كه ايشان متوجه شوند، شما از اين اشتباه ناراحت شده و آن را نمي پذيريد، ولي بر اساس اخلاق اسلامي تندي و پرخاش نمي كنيد.

5- رفتارهاي مثبت ديني همسرتان را مورد تشويق قرار دهيد و رضايت قلبي خود را به ايشان اظهار كنيد.

6-صرفا ايشان را تشويق به مطالعه نكنيد،بلكه خود نيز اهل مطالعه باشيد و گاهي نكات مفيد كتاب را براي ايشان علامت زده و يا بيان كنيد.

در مورد بحثهاي اعتقادي كتابهاي شهيد دستغيب(توحيد،معاد،نبوت،عدل،امامت) بسيار مفيد بوده و در مورد حجاب نيز كتاب فلسفه حجاب شهيد مطهري بيان خوبي دارد.

عمل كردن به مجموع موارد ذكر شده،إن شاء الله تأثير مثبتي در زندگي شما خواهد داشت.

 

پي نوشت:

1. وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، آل البيت، بيروت، ج 15،  ص 43.

باید چه كنم؟
سعی كنید از تنش و درگیری با آن ها دوری كنید . هر موقع بحثی می شود، با دوری از بحث و رفتن به اتاق تان زمینه را برای بحث شدید از بین ببرید. كاری نكنید...

وقتی با پدر و مادرم اختلاف نظر دارم به طور خیلی شدید باید چه كنم ؟ (بیشتر مشكلمان بر سر رفت و آمد من با دوستانم در خانه و بیرون از خانه است یا بر سر گوشی همراهم )

پرسشگر گرامی! اختلاف نظر با پدر و مادر هیچ اشكالی ندارد، ولی اگر اختلاف شدید شود و باعث بی احترامی یا جر و بحث با آن ها یا اذیت شدن شان بشود، جائز نیست و حرام است.

سعی كنید از تنش و درگیری با آن ها دوری كنید . هر موقع بحثی می شود، با دوری از بحث و رفتن به اتاق تان زمینه را برای بحث شدید از بین ببرید. كاری نكنید( هم در باره دوستان تان یا تلفن كردن تان) كه آن ها را حساس كند. به عنوان مثال برای مدتی گوشی همراه تان را از هر چیزی كه  حساسند خالی كنید . در معرض آن ها قرار دهید تا نسبت به این موضوع دیگر حساسیت نداشته باشند.

 در مورد دوستان تان مدتی طوری كه آن ها می خواهند ، رفتار كنید یا برای مدتی در برخورد با آن ها ، چه در منزل یا بیرون به گونه ای برخورد كنید كه والدین تان حساس نشوند . رفتار كاملا عادی از خود نشان دهید. تا از حساسیت آن ها كاسته شود. حتی اگر لازم است، مدت كوتاهی ارتباط تان را با ایشان قطع كنید تا  حساسیت شان از بین برود.

 والدین ما بیش ترین دلسوزی را برای ما دارند . در بيش تر مواقع حساسيت هاي آنان به جا و به حق مي باشد. نباید به خاطر دوست یا گوشی همراه ، محبت یا اعتمادشان را از دست بدهیم.

اگر در باره جزئیات قضیه توضیح  بدهید ، بهتر می توانیم شما را راهنمایی كنیم.

موفق باشید.

آيا از لحاظ شرعي من كار اشتباهي مي كنم؟
از لحاظ شرعي قطع ارتباط و رفت و آمد با خانواده همسرتان براي شما كار اشتباهي است و اين كه بخواهيد شوهرتان را نيز از رفت و آمد منع كنيد، اصلا جايز نيست و ...

من با خانواده شوهرم اختلاف پيدا كرديم ديگر تحمّلشان را ندارم ديگر نمي خوام رفت وآمدي داشته باشم ومي خواهم شوهرم هم رفت وآمد نداشته باشد، آيا از لحاظ شرعي من كار اشتباهي مي كنم؟

پرسش گر گرامي از لحاظ شرعي قطع ارتباط و رفت و آمد با خانواده همسرتان براي شما كار اشتباهي است و اين كه بخواهيد شوهرتان را نيز از رفت و آمد منع كنيد، اصلا جايز نيست و قطع رحم محسوب مي شود، مخصوصا براي شوهرتان قطع ارتباط با والدينش اصلا جايز نيست و حرام است.

ما نمي دانيم به چه علت شما  اختلاف پيدا كرديد، شايد اگر توضيح بيشتري مي داديد، دقيق تر راهنمايي مي كرديم، ولي به طور خلاصه بايد بگوييم كه اين اختلافات كم و بيش در غالب خانواده ها وجود دارد، و نبايد اين اختلاف ها باعث جدايي شوند، فرزندان در مقابل والدين بايد تواضع كنند و با مدارا و بخشش و مهرباني و مديريت رفتارهاي شان، از اين اختلافات كم كنند، البته والدين يا خانواده همسر نيز به خاطر بد رفتاري ها ودخالت هاي بي جا، حتما در پيش گاه خداوند مسئول هستند، ولي از آن جايي كه غالبا تغيير آن ها ممكن نيست، بهتر است با مدارا و بخشش و مديريت رفتار ها از اين اختلافات كم كنيد.

در مكاتبۀ بعدي با توضيح بيشتر و بيان علت ما را در پاسخ گويي بهتر ياري كنيد.

اگر طلاق بگیرم، گناه می كنم؟
در زندگی مشترك ممكن است انسان به مشكلات و اختلاف سلیقه های زیادی برخورد كند. نمی شود به خاطر این مسائل زندگی اش را به هم بریزد. متاسفانه برای ما ننوشته اید ...

من از زندگی مشترك با همسرم ناراضی هستم و شوهرم اون چیزی نبود كه من می خواستم و می دانم كه با طلاق زندگی آسوده تری دارم می خواستم بدانم اگر طلاق بگیرم، گناه می كنم؟

در زندگی مشترك ممكن است انسان به مشكلات و اختلاف سلیقه های زیادی برخورد كند. نمی شود به خاطر این مسائل زندگی اش را به هم بریزد. متاسفانه برای ما ننوشته اید كه به چه علتی از زندگی مشترك با همسرتان ناراضی هستید و شوهرتان آن چیزی نبود كه می خواستید؟ زیرا معمولا برای ازدواج موفق، قبل از اینكه دو طرف تصمیم به ازدواج بگیرند، خود را كاملاً معرفی كرده و انتظارات و علاقه ها و خواسته ها و نیازها و موضوعاتی را كه برای آن ها مهم است، به طرف مقابل می گویند تا هر دو با آگاهی از شخصیت اصلی همدیگر ازدواج داشته باشند و این دلیل های مختلفی ممكن است داشته باشد از جمله اینكه این امر توسط شما به طور كامل انجام نشده یا نادیده گرفته شده است و یااینكه طرف مقابلتان از صداقت كافی برخوردار نبوده و شاید هم توقعات شما بالا رفته است!...

هم چنین ننوشته اید در كجای مسیر زندگی مشترك هستید؟ ابتدای آن و یا این كه چند سالی است كه زندگی مشتركتان را شروع كرده اید؟ آیا فرزندی هم دارید و یا نه ؟ راهنمایی در باره درست و غلط بودن طلاق در شرایط فعلی نیاز به روشن شدن پاسخ های این سوالات و نیز توضیحات بیشتری از جانب شما دارد كه می طلبد برای ریشه یابی دقیق مشكل و رسیدن به راهكار اساسی، با مشاوری دینی، به صورت حضوری و یا تلفنی صحبت نمایید.جهت این منظور می توانید با شماره(09640) تماس حاصل فرمایید.

نوشته اید :"می دانم كه با طلاق زندگی آسوده تری دارم"

از شما می پرسم این دانایی را از كجا به دست آورده اید ؟ آیا تا به حال درد دل همسرانی كه چند وقتی است طلاق گرفته اند و از آب و تاب افتاده اند گوش كرده اید؟ آیا سرنوشت آنها در جامعه و نوع نگاه مردم به آنها را دیده اید؟

اگر كمی دقت كنیم این واقعیت جامعه را می بینیم كه حتی زنان و مردانی كه از همسران خود به دلایلی محكم جدا می شوند برای شروع زندگی مشترك دیگر با مشكلات زیادی روبرو می شوند كه از جمله آنها سرگردانی و حیران تا ازدواج مجدد و رفتارهای غیر منطقی مردم با ایشان  است.

توصیه ما به شما :

فعلا به طلاق فكر نكنید. حتی از این واژه استفاده ننمایید. طلاق آخرین راه حل است. طلاق، طبق روایات مبغوض ترین حلال هاست كه در شرایط اضطراری محقق می شود. پس سعی كنید علل عدم موفقیت خود در زندگی مشترك را پیدا كنید. شاید خواست خداوند این باشد كه این پیوند گسسته نشود. آیا در این مورد تامل كرده اید؟

پس با كمی فكر و مشورت از دیگران به جای جدایی به فكر حل مشكلات خود باشید. برای اطمینان بیشتر و تصمیم گیری نهایی برای ادامه رابطه و ماندن در ازدواج و یااقدام به جدایی و طلاق، از مشاوران با تجربه كمك بگیرید. در این زمینه نیز می توانید با شماره (09640) بدون كد، تماس گرفته و از راهنمایی های مشاوران این مركز بهره بگیرید.البته  بعد از مشورت با كارشناس، اگر قرار به طلاق گرفتن شد،می توانید اقدام به جدایی كنید و گناهی نكرده اید.

مطالعه كتاب های زیر را توصیه می كنیم:

"تا ساحل آرامش" اثر آقای عباسی

"گلبرگ زندگی" اثرحسین دهنوی

چطور بر خشمم در برابر همسرم غلبه كنم؟
شناخت و آگاهی نسبت به علت رفتار نامناسب و خشم شما، مهم ترین چیزی است كه قبل از پاسخ باید مورد توجه قرار بگیرد و روشن شود. زیرا شناخت ریشه ها و برطرف ساختن ...

چطور بر خشمم در برابر همسرم غلبه كنم؟

شناخت و آگاهی نسبت به علت رفتار نامناسب و خشم شما، مهم ترین چیزی است كه قبل از پاسخ  باید مورد توجه قرار بگیرد و روشن شود. زیرا شناخت ریشه ها و برطرف ساختن انگیزه ها یكي از راه های درمان است.

متاسفانه برای ما ننوشتید علت خشم  چیست؟ یعنی همسرتان چگونه رفتار می كند كه باعث خشم شما می شود؟ مسلماً رفتاری كه همسرتان با شما دارد،یا خشم شما بدون علت نخواهد بود. به همین جهت احتمال تغییر رویه و رفتار با شناسایی و رفع عامل بروز این گونه رفتارها افزایش می یابد.

 لازم است بعضی از موارد توضیح داده شده و برخی از ابهامات برطرف شود:

بداخلاقی بیش تر در چه مواردی است و علت  چیست؟در چه مواردی با همسرتان اختلاف دارید؟ آیا همیشه تندخو هستید و یا در بعضی مواقع، مثل مواقعی كه از كار روزانه خسته باشید؟ در زمانی كه مشكلات روزمره به شما فشار می آورد؟ علاوه بر این كه آیا شما شاغل هستند ؟

لازم است در نامه ای دیگر توضیح بدهید تا بتوانیم راهنمایی های كاربردی را تقدیم كنیم. اما تا فرصت بعدی توصیه می كنیم :

در گام اول سعی كنید علت رفتارهای غلط خود و همسرتان را پیدا كنید.در این زمینه مراجعه به متخصصان مربوطه و روانشناسان و مشاوران با تجربه كه نگرش اسلامی دارند، تا حد بسیار زیادی می تواند شما را كمك كرده،بتوانید علت رفتارها را شناخته و راهكارهای درمانی و تغییر و اصلاح رفتار خود و شوهر را امتحان كنید. از این جهت امیدتان را از دست ندهید. بر تلاش و كوشش تان بیفزایید.

دومین راه از راه اول سخت تر به نظر می رسد. اگر تمامی راه های درمانی را طی كردید و در نهایت به نتیجه ای نرسیدید، شیوه ای را در پیش بگیرید كه مشكلات زندگی شما در همین حد باقی بماند و افزایش نیابد. این راه از آن جهت سخت است كه نیاز به فداكاری بسیار و بالابردن صبر و تحمل و پرهیز از كارهایی دارد كه منجر به تنش در زندگی زناشویی شما می گردد. نیز خویشتنداری و گذشت از بسیاری از خواسته های به حق زندگی، می باشد. البته آنچه مهم است ،داشتن درك و شناخت صحيح از مشكلات و چگونگي برخورد با آن ها و نيز چگونگي توجه به عنايات الهي است. به هر حال امیدوار باشید.

فراموش نكنید تحمل همسر نشانه حلم و صبر در برابر مشكلات است. این برخورد حاكیاز سازگاری و بزرگواریو احساسمسئولیت میباشد. دستور اسلام در اینموارد چشمپوشی با هدف كسب رضایت پروردگار است.

پس با خدا معامله كنید كه خداوند ناظر بر اعمال بندگانش می باشد. صبر و تحملی كه در زندگی متحمل می شوید، در منظر الهی است. یقیناً باعث افزایش درجه و رتبه شما و اجر و ثواب بسیار می گردد.

در صورت تمایل می توانید با شماره 09640 (بدون كد) تماس گرفته و از مشاوره تلفنی مشاوران و كارشناسان این مركز نیز بهره مند شوید.

مسايل مربوط به ازدواج مثل مراسم هاي مربوطه ومهريه چیست؟
پرسش تان از دو قسمت تشكيل شده، الف- بايدهاي اسلام در مورد انتخاب همسر شايسته. ب- جمله « مسايل مربوط به ازدواج مثل مراسم هاي مربوطه»، اين قسمت خيلي كلي است، ...

بايدهاي اسلام در مورد انتخاب همسر شايسته و مسايل مربوط به ازدواج مثل مراسم هاي مربوطه ومهريه؟

پرسش تان از دو قسمت تشكيل شده، الف- بايدهاي اسلام در مورد انتخاب همسر شايسته. ب- جمله « مسايل مربوط به ازدواج مثل مراسم هاي مربوطه»، اين قسمت خيلي كلي است، سؤال را ريز و جزئي بپرسيد، تا پاسخ مشخص دريافت كنيد. بنا بر اين، در اينجا فقط  ديدگاه اسلام در مورد ويژگي هاي همسر شايسته  و موضوع مهريه پاسخ داده مي شود.

اول - در ديدگاه اسلام در مورد ويژگي هاي همسر شايسته به سه نكته مهم توجه كنيد:

نكته اول: 

معيارها و ملاك هايي كه در انتخاب همسر بايد در نظر گرفته شود دو نوع است:

 الف. آنهايي كه ركن و اساس اند و براي يك زندگي سعادتمندانه حتما" لازم اند.

 ب . آنهايي كه شرط كمال هستند و براي بهتر و كاملتر شدن زندگي اند و بيشتر به سليقه و موقعيت افراد بستگي دارد.

 ملاك هاي دسته اول عبارتند از:

1- تدين و دين دار بودن فرد: زيرا انساني كه دين ندارد هيچ ندارد. انسان بي دين در حقيقت مرده ي متحرك است و كسي كه پاي بند به دين (كه اصلي ترين مسأله زندگي است) نباشد هيچ تضميني وجود ندارد كه پاي بند به رعايت حقوق همسر و زندگي مشترك باشد. انسان ديندار هرگز نمي تواند با همسر بي دين كنار بيايد و با هم زندگي سعادتمندانه اي داشته باشند.

توضيح: البته توجه داريد كه «ايمان» يك صفت قلبي است ، تنها راه شناخت و پي بردن به آن ، دقت در اعمال و رفتار طرف مقابل است. مثل" شجاعت يك صفت نفساني و دروني است. كسي نيست كه ادعاي شجاعت نكند. ولي راه تشخيص فرد شجاع از ترسو، دقت در رفتارهاي وي  است. كسي كه شب از بيرون رفتن و يا واقع شدن در تاريكي امتناع مي ورزد، و با مشاهده يك صحنه پراضطراب، رنگ رخساره اش را مي بازد، نمي تواند شجاع باشد. حال براي پي بردن به ايمان ادعايي يا واقعي افراد نيز بايد او را در عرصه عمل و اخلاق شناخت." شخص با ايمان به سهولت غيبت نمي كند، تهمت نمي زند، از انجام واجبات غفلت نمي ورزد،  و نمازهاي واجب را در اول وقت و با حضور قلب و كيفيت برتر به جا مي آورد. خيانت نمي كند، اهل فريب و كلاه گذاشتن سر مردم نيست، وقتي به مال حرام و شبه ناك مي رسد، توقف مي كند. در رعايت حساب مالي (خمس و زكات ) دقت دارد. عفيف و پاكدامن، و مراقب چشم و گوش و زبان خويش است، تا او را به گناه آلوده نسازد، اگر زن است، اهل حجاب و پوشش اسلامي است و... بنابراين به صرف ادعا نمي توان كسي را با ايمان دانست. چون مدعيان ايمان كم نيستند. آيا نشنيده ايد سخن عمر سعد را در روز عاشورا؟ او فرمان جنگ و كشتن امام حسين(ع) و يارانش را اين گونه بيان كرد: اي لشكر خدا ! به ياري خدا بشتابيد كه بهشت در پيش روي شماست!! 

 2- خوش اخلاقي: اخلاق نيك داشتن كه منظور داشتن صفات و خلق و خوهاي پسنديده در نظر عقل و شرع است. در واقع اخلاق و دين دو ملاك و معيار اصلي و زير بنايي در ازدواج و انتخاب همسر است.

اگر بخواهيم نمونه هايي از اخلاق خوب و بد را اشاره كنيم مي توان موارد زير را ذكر كرد.

 الف -  خوش زباني و بدزباني: زبان ترجمان و بيانگر احوال درون است. زبان دريچه اي است از محتويات درون فرد.  زبان انسان آيينه ي دل اوست.

ب - بزرگواري، و حسادت

ج -  خوش خُلقي،  و كج خُلقي

د- حق پذيري، و لجاجت و يكدنگي

3-  شرافت و اصالت خانوادگي: كه منظور نجابت و پاكي خانواده است. ازدواج دختر و پسر تنها پيوند و تركيب دو فرد نيست، بلكه پيوند دو خانواده است. نمي توان گفت من مي خواهم با خود اين فرد ازدواج كنم و كاري به خانواده و فاميلش ندارم. زيرا اين فرد شاخه اي است از درخت خانواده، و از ريشه هاي همان درخت خانواده تغذيه كرده است، و صفات اخلاقي , روحي، عقلاني و جسمي آن خانواده را  از راه وراثت و محيط و عادات به اين فرد منتقل كرده است.

 4- عقل و درايت: يعني همان نور افكني كه جاده زندگي را روشن مي كند. پس لازم است زن و شوهر براي اداره ي زندگي و تربيت فرزندان از نيروي عقل و فهم مجهز برخوردار باشند، و رشد عقلي كافي پيدا كرده باشند. به همين جهت ائمه اطهارعليهم السلام  ما را از ازدواج با افراد احمق و كم عقل نهي فرموده اند.

ملاك هاي دسته دوم: بيشتر ملاك هاي دسته دوم را مي توان تحت عنوان « تناسب و همتايي » مطرح كرد.

 تناسب, همتايي و كفو همديگر بودن اگر چه در دسته بندي معيارها در مرحله دوم قرار مي گيرد، ليكن گاهي بي توجهي به آن ها « زندگي » را به « مُردگي » يا مرگ تدريجي تبديل مي كند.  از حساس ترين نكاتي كه  در اين دسته از معيارها بايد مورد توجه قرار گيرد، عبارت است از تناسب و همتايي در:

الف. تدين و ميزان پاي بندي به دستورات شرع

ب. همتايي و هماهنگي فرهنگي و فكري

ج. همتايي اخلاقي و پاي بندي به آداب اخلاقي

د. تناسب و همتايي  از نظر سطح  تحصيلات

ه. تناسب در زيبايي

و. تناسب سني

ز. تناسب مالي و سطح اقتصادي و...

در ملاك هاي دسته دوم، حد نرمال و آيده آل در نظر گرفته شده ، بنا بر اين نبايد انتظار داشته باشيد شخص مورد نظر شما از بالاترين حد معيارهاي ذكر شده، برخوردار باشد. زيرا مگر من و شما در حد عالي از اين معيارها  برخورداريم، تا انتظارش را در همسر آينده مان داشته باشيم؟ پس بايد به اين معيارها با توجه به موقعيت  خودمان، و در مقايسه با افراد و گزينه هاي ديگر جهت همسري نگاه كنيم. و معيارها را به صورت نسبي در نظر بگيريم.

-راه شناخت و تحقيق

 براي شناسايي ملاك هاي فوق و اطلاع يافتن از وجود آنها در يك فرد از راه هاي زير مي توان اقدام كرد:

1- تحقيق و بررسي از خانواده و چگونگي روابط خانوادگي و فاميلي. چون هر فردي تحت تأثير محيط خانواده به دنيا آمده و رشد كرده است،  و از آن فضاي فرهنگي و اجتماعي تأثير پذير بوده و هست.

2- تحقيق و شناسايي از طريق  دوستان و نزديكان و رفقاي صميمي خود يا آن فرد مورد نظر در محل زندگي و سكونت، يا محل درس و محل كار.

3- گفتگوي مستقيم (ولي با اطلاع خانواده هاي دو طرف و تحت نظارت آن ها) با يكديگر و اطلاع يافتن از نقطه نظرات همديگر درباره مسائل مختلف و آنچه در آينده مي تواند در زندگي مشترك تان تأثيرگذار باشد، و كسب اطلاع از ميزان اهتمام وي نسبت به ملاك ها و معيارهاي معرفي شده.

در پايان توصيه مي شود جهت اطلاعات بيشتر و دقيق تر و تصميم گيري واقع بينانه تر براي مهمترين تصميم دوران زندگي و نقطه عطف عمر خود بهتر است در اين زمينه هم بيشتربينديشيد، و هم با خانواده محترمتان به گفتگو و مشورت بپردازيد، و هم از نظرات مشورتي افراد با تجربه استفاده نماييد، و هم  كتاب هاي معرفي شده را نيز مطالعه فرماييد.

1- جوانان و انتخاب همسر، علي اكبر مظاهري، انتشارات پارسايان

2- انتخاب همسر، آيت الله ابراهيم اميني، سازمان تبليغات اسلامي

3- تشكيل خانواده از سري آموزش خانواده، جمعي از مؤلفان، انجمن اولياء مربيان

4- همسران برتر از دكتر غلامعلي افروز

دوم -  مهر السنه، يا مهريه حضرت زهرا سلام الله عليها، كه از آن تعبير به مهر السنة مي شود. اندك بوده است. از روايات استفاده مي شود كه پانصد درهم نقره بوده است .درهم شرعى برابر  با 6/12 نخود نقره سكّه دار است، بنابراين پانصد درهم نقره ، معادل دويست و شصت و دو مثقال و نيم به مثقال صيرفى (24 نخود)  نقره سكه دار مى شود.

صفحه‌ها