توبه

روایات متعددی در مورد بخشش گناهان به واسطه گریه بر امام حسین علیه السلام وارد شده است لکن این روایات، پیش فرض هایی دارند که در روایات دیگر بیان شده است.
اثر گریه بر امام حسین علیه السلام

پرسش:
آیا گریه و عزاداری بر امام حسین علیه‌السلام یا زیارت قبر ایشان باعث آمرزش گناهان صغیره و کبیره حتی آن‌هایی که در آینده انجام می‌دهیم، می‌شود؟ پس چه طور است که می‌گویند برای بخشیده شدن فقط باید توبه کرد؟ یا گناه نا کرده آینده چطور الآن بخشیده می‌شود؟
 

پاسخ:
زیارت اهل‌بیت از جمله زیارت امام حسین علیه‌السلام، نیز از بزرگ ترین و مؤثرترین و با ارزش‌ترین عبادات است که توفیق می‌خواهد. برای این زیارت‌ها اثرات بسیار زیادی گفته شده که یکی از آن‌ها بهشتی شدن یا بخشش گناهان است که شبهاتی ایجاد کرده است. 
برای رفع این شبهات و شناخت دقیق این دسته روایات نیاز به تفصیل بیشتر است که در ادامه ذکر می‌کنیم:

1. در روایات بسیاری از ثواب گریه و عزاداری گفته شده که بخشش گناهان یا بهشتی شدن با گریه بر امام حسین علیه‌السلام و همراهی اهل‌بیت علیهم‌السلام یکی از این اثرات است؛ که امام رضا علیه‌السلام فرمود: «هرکسی مصیبت ما را یاد کند و برای ظلم‌هایی که به ما شده گریه کند، در روز قیامت با ما و در درجه ما خواهد بود». (1) امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید: «هر مؤمنی که برای کشته شدن حسین اشک بریزد تا بر گونه‌اش جاری شود، خداوند او را در غرفه‌های بهشتی جای می‌دهد که مدتی طولانی در آن‌ها ساکن باشد». (2) امام صادق علیه‌السلام فرمود: «هرکس که نزد او از حسین علیه‌السلام یاد شود و به اندازه بال مگسی از چشمانش اشک جاری شود، ثواب او بر عهده خدای عزوجل است و خدای متعال به کمتر از بهشت برای او راضی نمی‌شود.»(3) از این روایات که ثواب‌های عظیمی برای زیارت امام حسین علیه‌السلام گفته شده بسیار زیاد است که در کتب مزار و زیارت‌ها آمده است.

2. نکته مهم این است که بخشش گناهان بعدی و قبلی اولین بار در خود قرآن آمده و در مورد پیامبر است. «إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِراطاً مُسْتَقِیماً وَ یَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْراً عَزِیزا» «ما براى تو پیروزى آشکارى فراهم ساختیم! تا خداوند گناهان گذشته و آینده‏اى را که به تو نسبت مى‏دادند ببخشد (و حقّانیت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام کند و به راه راست هدایتت فرماید»(4) در مورد معنای بخشش گناهان آینده پیامبر با وجود عصمت پیامبر برخی مفسران این طور گفته‌اند که اینکه این گناهان، گناهان واقعى نبود، بلکه گناهانى بود پندارى و در افکار مردم و در باور آن‌ها، چنان که در آیه 14 سوره شعراء داستان موسى علیه‌السلام مى‏خوانیم که موسى به پیشگاه خدا عرضه داشت: فرعونیان بر من گناهى دارند که مى‏ترسم به جرم آن گناه مرا بکشند در حالى که گناه او چیزى جز یارى فرد مظلومى از بنی‌اسرائیل و کوبیدن (سهوی) ستمگرى از فرعونیان نبود. بدیهى است این نه تنها گناه نبود، بلکه حمایت از مظلوم بود، ولى از دریچه چشم فرعونیان گناه محسوب مى‏شد. به تعبیر دیگر «ذنب» در لغت به معنى آثار شوم و تبعات کارى است، ظهور اسلام در آغاز، زندگى مشرکان را به هم ریخت، ولى پیروزی‌های بعد سبب شد که آن تبعات به دست فراموشى سپرده شود. مشرکان مکه، چه قبل از هجرت و چه بعد از آن، ذهنیات نادرستى درباره اسلام و شخص پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) داشتند که پیروزی‌های بعد بر همه آن‌ها خط بطلان کشید.

3. با بررسی که در روایات زیارت و کلیدواژه بخشش گناهان گذشته و آینده انجام شد، معلوم گردید که این عبارت در مورد گریه بر امام حسین (علیه السلام) وارد نشده است. اگرچه ثواب‌های زیادی مانند وجوب بهشت و حرمت دوزخ و بخشش گناهان و... آمده، ولی این عبارت «ماتقدم منها و ما تأخر» در مورد چند چیز آمده است یکی زیارت امام حسین و امام رضا علیهماالسلام (5) و دیگری برای ثواب برخی اعمال ماه شعبان و رمضان (6) و در این مورد روایت خاصی در مورد گریه بر امام حسین علیه‌السلام یافت نشد.

4. فارغ از این موضوع، این عبارت معنای درست و قابل قبولی نیز می‌تواند داشته باشد. معنای بخشش گناهان آینده در صورت انجام اعمال خاصی، این است که این اعمال باعث ایجاد نورانیت و معنویت می‌شود و این نورانیت و معنویت در انسان باعث می‌شود انسان خود به خود از گناهان آینده دور شود؛ یعنی معنای باطنی این عبارت تشویق به گناهان آینده نیست، بلکه برعکس معنای عبارت این است که این نورانیت باعث می‌شود که زمینه گناهان آینده در انسان از بین برود. بخشش گناهان آینده به معنای ترک گناهان آینده از طریق نورانیت و معنویت حاصل شده است.

5. روایات به این مضمون درباره گریه بر اباعبدالله و زیارت امامان معصوم و بعض اعمال مستحبی و ... وارد شده است که دلالت دارد این اعمال ثواب فراوان داشته و باعث آمرزش گناهان می‌شود؛ اما اولاً این وعده‌ها اجمالی است و قید و شرط آن‌ها در روایات دیگر به صراحت و بارها ذکر شده است. مثلاً آیه شریفه می‌فرماید: إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین‏ (8) خدا فقط از باتقوایان می‌پذیرد. این آیه قید عامی را به همه عبادات و اعمال ما می ‌زند و آن رعایت تقوا است. قرآن در این آیه با حصر انما اعلام می‌کند که فقط از با تقواها می‌پذیرد؛ بنابراین اگر کسی تقوا سرلوحه اعمالش نباشد و به اندازه آب، دردی از او دوا نخواهد کرد. پس این وعده‌ها اجمالی است و با قید و شرط است و امید زا هست و بنده را به سوی خدا جلب می‌کند و تا شرط حقیقی‌اش حاصل نشود، قطعی نمی‌گردد، ولی همین امید کافی است و عامل مهمی در جهت حرکت و رسیدن به صلاح و فلاح است.

6. نکته دیگر این که برای بخشش گناه راه‌های متعددی از سوی خدا طراحی شده است یکی از مهم‌ترین آن‌ها توبه است و دیگری زیارت اهل‌ بیت و توسل و گریه برای مظلومیت آن‌ها مخصوصاً امام حسین علیه‌السلام است و این‌ها با هم منافاتی ندارد. انجام عبادت و عمل صالح با خلوص، جهاد اکبر است و بسیار سخت می‌باشد و سختی خالصانه به جا آوردن عمل، کمتر از سختی توبه خالصانه نیست و وقتی توبه واقعی همه گناهان گذشته را می‌آمرزد و به حسنه تبدیل می‌کند، چرا اشکی که خالصانه برای اباعبدالله ریخته شده، چنین نباشد؟ مگر خداوند درباره توبه نمی‌فرماید: «مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان را به حسنات تبدیل می‏کند». (9) بله همان گونه که توبه واقعی فرد را منقلب می‌کند و به جبران گذشته وا می‌دارد، اشک واقعی و ناشی از عشق خالصانه به امام حسین هم انسان را منقلب کرده و به جبران گذشته وا می‌دارد و او به یاری خدا بر جبران حقوق خدا و خلق که ضایع کرده همت می‌کند و اگر هم نتواند و فرصت نیابد این حقوق را جبران کند خداوند از جانب او آن قدر به طلبکارانش عطا می‌کند تا از او بگذرند و گناهش در ارتباط با آن‌ها محو شود.

نتیجه:
روایات در مورد بخشش گناهان با گریه بر امام حسین زیاد است. اگرچه عبارت بخشش گناهان آینده ابتدا در قران برای پیامبر آمده و به معنای از بین رفتن تصورات بد و تهمت‌هایی است که از سوی کفار به پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) زده شده است و در روایات نیز این عبارت برای زیارت امام حسین و امام رضا علیه‌السلام و برخی اعمال ماه شعبان و رمضان آمده است؛ اما اصل این عبارت توجیه پذیر است اولاً به معنای از بین رفتن زمینه گناهان آینده است نه مجوزی برای گناهان آینده و ثانیاً هر اثر و نتیجه‌ای که در روایات آمده مانند بخشش گناهان مشروط به شرایطی مانند تقوا و دوری از گناه است که این نیز در قرآن ذکر شده است. برای بخشش گناه راه‌های متعددی از سوی خدا طراحی شده است. یکی از مهم‌ترین آن‌ها توبه است و دیگری زیارت اهل ‌بیت و توسل و گریه برای مظلومیت آن‌ها مخصوصاً امام حسین علیه‌السلام است و این‌ها با هم منافاتی ندارد و خودش در واقع نوعی توبه به حساب می‌آید.

منابع برای مطالعه بیشتر:
-فلسفه اشک، سید عبدالله حسینی.
-گریه بر امام حسین علیه‌السلام و آثار شگفت آن، سید محسن مهدوی.
-معجزه اشک، حمزه کریم‌خانی.

پی‌نوشت‌ها:
1. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء بیروت - لبنان، 1404 هجرى قمرى، ج 44، ص 278.
2. همان، ص 285.
3. همان، ص 288.
4. سوره فتح، آیه 1-2.
5. تفسیر نمونه، ج‏22، ص 21.
6. بحارالانوار، همان، 49، ص 286.
7. ابن طاووس، على بن موسى، إقبال الأعمال، دار الکتب الإسلامیه - تهران، چاپ دوم، 1409 ق، ج 1، ص 277.
8. سوره مائده، آیه 27.
9. سوره فرقان، آیه 70.
 

برای توبه مراحلی تعریف شده تا شخص با پشت سر گذاشتن این مراحل به‌سوی مغفرت خدا بازگردد. اولین مرحله پشیمانی از گناه و سپس شخص خود را برای اصلاح گذشته آماده کند.
جبران گناه، شرط قبولی توبه

پرسش:
آیا شرط قبولی توبه، جبران گناهان است؟ چگونه باید جبران کرد، خصوصاً درباره گناهانی مثل غیبت یا زنا؟
 

پاسخ:
حقیقت توبه پشیمانی فرد از گناه و بازگشت از معصیت به اطاعت است و بر انسانی که بخواهد از معصیت خدا به اطاعت او بازگردد لازم است تا آنچه از واجبات را که به‌واسطه گناه ضایع نموده به جا آورد و آنچه را که از حرام انجام داده به‌واسطه ترک، جبران نماید.
توبه چیزی فراتر از استغفار زبانی است. توبه زمانی کامل می‌شود که شخص بعد از پشیمانی از گناه و عزم جدی برای عدم بازگشت دوباره به گناه، آنچه را ازدست‌داده جبران نماید. گناه، آثار سوء درونی و بیرونی دارد. گاهی اثر گناه فقط روح انسان را مکدر می‌سازد و گاه به‌واسطه گناهانِ فرد، خانواده، سایر افراد و یا اجتماع هم آسیب می‌بیند؛ بنابراین توبه حقیقی زمانی شکل می‌گیرد که شخص گناهکار تمام تلاش خود را برای از بین‌ بردن آثار سوء گناه در تمام ابعاد اعم از فردی، خانوادگی و اجتماعی به کار گیرد. قرآن می‌فرماید: ﴿ إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾؛ «مگر کسانی که پس از آن، توبه کنند و اصلاح نمایند؛ (و در مقام جبران گناهان گذشته برآیند که توبه آن‌ها پذیرفته خواهد شد) زیرا خداوند، آمرزنده و بخشنده است». (1)

جبران گناه
مهم‌ترین بخش توبه، جبران گناه است. اصلاً شرط اصلی پذیرش توبه همین اصلاح و جبران گناه است. اگر شخصی توبه کند؛ اما قدم در مسیر اصلاح و جبران گناهان گذشته نگذارد؛ یعنی توبه‌اش کامل نیست. قرآن می‌فرماید: ﴿ ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهَالَهٍ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ وَأَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِیمٌ ﴾؛ «پروردگار تو برای کسانی که از روی نادانی مرتکب کاری زشت شوند، سپس توبه کنند و به صلاح آیند، آمرزنده و مهربان است». (۲) پشیمانی از گناه و عزم بر ترک گناه برای همه گناهان یکسان است؛ یعنی چه گناهان فردی و چه اجتماعی و ... همه‌ و همه برای توبه نیازمند پشیمانی و تصمیم جدی بر ترک هستند؛ اما در بخش اصلاح و جبران گناه تفاوت‌هایی میان گناهان وجود دارد.
اگر گناه انسان حق‌الناس باشد انسان سریعاً باید حقوق مردم را ادا نماید. گاهی این حقوق مادی و مالی است که در این شرایط باید آن مال را به صاحبش بازگرداند و اگر آن شخص در قید حیات نباشد باید به وارثان او برگرداند. 
گاهی هم حقوق مردم معنوی است؛ مانند زمانی که پشت سر کسی غیبت کرده‌اید در این حالت اگر شرایط برای طلب حلالیت وجود دارد باید از آن شخص حلالیت بطلبید و اگر شرایطش نیست با انجام کار خیر به نیت او جبران نمایید؛ مثلاً به نیت او قرآن بخوانید یا صدقه دهید یا هر عمل صالح دیگری را از جانب او به جا آورید. 
بخشی از گناهان انسان هم حق‌الله است؛ مانند زمانی که انسان نماز و روزه‌اش را ضایع نموده است. برای اصلاح و جبران این گناهان هم شخص گناهکار باید عباداتی را که از او فوت‌شده قضا نماید و اگر کفّاره دارد (مانند ترک روزه عمدی و شکستن عهد و نذر) کفّاره آن را بدهد.

گاهی انسان با عمل خویش اسباب انحراف افراد دیگر را فراهم کرده است. مثلاً پوشش و گفتار و رفتار و نوشته‌های او چه در فضای حقیقی و چه مجازی منجر به انحراف دیگران شده است که در این شرایط برای جبران باید تمام همت خویش را به کار گیرد و برای هدایت و بازگرداندن آن افراد اقدام نماید. 
گاهی نیز انسان هم خودش گناه می‌کند و هم‌بستر گناه را برای دیگری فراهم می‌کند؛ مانند زمانی که شخص دچار گناه زنا می‌شود در این شرایط نیز شخص گناهکار باید از گناه خود توبه کند و متناسب با میزانی که در فراهم نمودن شرایط گناه برای خود و دیگران مقصر بوده، به جبران گناه بپردازد. با توجه ‌به حساسیت این موضوع، بیان این گناه برای دیگران یا طلب حلالیت از طرف مقابل لزومی ندارد و شخص باید با انجام عمل صالح و دعا برای هدایت خود و دیگری به جبران گناه بپردازد.
درعین‌حال با توجه ‌به اینکه گناه قلب انسان را مکدر می‌کند شخص باید با انجام عمل صالح و تقویت رابطه باخدا تاریکی قلب را به نور ایمان مبدل سازد و این‌گونه به اصلاح قلب مبادرت ورزد. امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لاذَنْبَ لَهُ، وَ الْمُقیمُ عَلَى الذَّنْبِ وَ هُوَ مُسْتَغْفِرٌ مِنْهُ کَالْمُسْتَهْزِءُ»؛ (۳)«کسی که از گناه خویش توبه [کامل و جامع‌الشرایط] کند، مانند کسی است که گناهی از او سر نزده، امّا کسی که گناه را ادامه می‌دهد درحالی‌که از آن استغفار می‌کند، مانند کسی است که استهزاء می‌نماید».

اصلاح کردن
همان‌طور که اشاره شد انسان اهل گناه باید حق‌الله و حق‌الناس را جبران کند؛ اما در عین‌حال بعد از جبران گناه، شخص باید با تقویت عمل خویش مسیر اصلاح را در پیش گیرد و با انجام عمل صالح جبران مافات کند تا آثار گناه نیز از بین برود. قرآن می‌فرماید: ﴿ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ﴾؛ «چراکه حسنات، سیئات (و آثار آن‌ها را) از بین می‌برند». (۴) حسنات و کارهای نیکو مطلق‌اند و شامل عبادات و سایر امور ارزشمندی می‌شوند که شرع آن‌ها را تأیید کرده است. پس هر کار خیری را که شخص با قصد تقرب به‌جا آورد می‌توان در دایره حسنات قرارداد.
امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: «إنّ اللّه عزّ و جلّ یُکَفِّرُ بکلِّ حَسَنهٍ سیّئهً»؛ (۵) «خداوند متعال با هر کار نیکی، یک کار بد را می‌زداید»؛ به‌عنوان ‌مثال ازجمله راه‌هایی که برای اصلاح توصیه می‌شود کمک و انفاق به دیگران است. قرآن می‌فرماید: ﴿إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِیَ ۖ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۚ وَیُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئَاتِکُمْ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ﴾؛ «اگر انفاق‌ها را آشکار کنید، خوب است! و اگر آن‌ها را مخفی ساخته و به نیازمندان بدهید، برای شما بهتر است! و قسمتی از گناهان شما را می‌پوشاند؛ (و در پرتو بخشش در راه خدا، بخشوده خواهید شد.) و خداوند به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است». (6)

و یا در روایتی دیگر آمده است: ابو عثمان می‌گوید: من با سلمان فارسی زیر درختی نشسته بودم، او شاخه خشکی را گرفت و تکان داد تا تمام برگ‌هایش فروریخت، سپس رو به من کرد و گفت سؤال نکردی چرا این کار را کردم. گفتم: بگو ببینم منظورت چه بود؟ گفت: این همان کاری بود که پیامبر انجام داد هنگامی‌که خدمتش زیر درختی نشسته بودم، سپس پیامبر این سؤال را از من کرد و گفت سلمان نمی‌پرسی چرا چنین کردم؟ من عرض کردم بفرمائید چرا؟ فرمود: «ان المسلم اذا توضأ فاحسن الوضوء ثم صلی الصلوات الخمس تحاتت خطایاه کما تحات هذا الورق»؛ هنگامی‌که مسلمان وضو بگیرد و خوب وضو بگیرد، سپس نمازهای پنج‌گانه را بجا آورد، گناهان او فرومی‌ریزد، همان‌گونه که‌برگ‌های این شاخه فروریخت. (7)
در برخی روایات خواندن نمازهای مستحبی و نافله، مخصوصاً نماز شب عامل محو گناهان معرفی‌شده است. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «قَالَ صَلَاهُ الْمُؤْمِنِ بِاللَّیْلِ تَذْهَبُ بِمَا عَمِلَ مِنْ ذَنْبٍ بِالنَّهَارِ»؛ (۸)«نماز شب مؤمن، گناهان روز او را محو و نابود می‌سازد»؛ و در روایتی در رابطه‌ با جبران گناه غیبت آمده است: «سُئِلَ النَّبِىُّ صلی‌الله علیه و آله ما کَفّارَهُ الإغتِیابِ قالَ: تَستَغفِرُاللّه لِمَن اغتَبتَهُ کُلَّما ذَکَرتَهُ»؛ (۹)«از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله سؤال شد: کفّاره غیبت کردن چیست؟ فرمود: هرگاه او را یاد کردی برای او از خدا طلب مغفرت کنی».

نتیجه:
برای توبه مراحلی تعریف‌شده است تا شخص با پشت سر گذاشتن این مراحل به‌سوی بخشش و مغفرت خدا بازگردد. اولین مرحله ندامت و پشیمانی از گناه است. عزم بر ترک گناه برای همیشه، بعد از پشیمانی انجام می‌گیرد و سپس شخص خود را برای اصلاح یا همان جبران مافات مجهز می‌نماید. جبران حق‌الناس و ادای حق‌الله از مهم‌ترین شرایط پذیرش توبه است. با توجه‌ به اینکه گناه در روح و جان انسان اثر منفی دارد شخص بعد از توبه باید با انجام حسنات، اثر گناه را رفع نماید.

منابع برای مطالعه بیشتر:
1. توبه آغوش رحمت، حسین انصاریان.
2. توبه، حسین مظاهری.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره آل‌عمران، آیه ۸۹.
2. سوره نحل، آیه ۱۱۹.
3. الشیخ الکلینی، الکافی، المحقق / مصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۲، ص ۴۳۵.
4. سوره هود، آیه ۱۱۴.
5. مفید، محمد بن محمد، الأمالی، محقق / مصحح: استاد ولی حسین و علی‌اکبر غفاری، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول،  1413 ق، ص ۲۶۲.
6. سوره بقره، آیه ۲۷۱.
7. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و دوم، 1374 ه. ش، ج ۹، ص ۲۶۸.
8. الشیخ الکلینی، الکافی، المحقق / المصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۳، ص ۲۶۶.
9. الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بتصحیحه وتحقیقه الرازی، الشیخ محمد، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ج ۱۵، ص ۵۸۳.

توبه از همه گناهان به یک صورت است و آن هم به معنای پشیمانی قلبی از گناه و تلاش برای جبران است. آنچه تفاوت دارد روش جبران آن است که نسبت به هر گناهی تفاوت دارد.
روش توبه از گناهان

پرسش:
آیا برای همه گناهان می‌توان به یک‌شکل توبه کرد یا توبه از گناه به نسبت هر گناهی فرق دارد؟
 

پاسخ:
توبه و تأکید بر آن‌یکی از پرتکرارترین و مهم‌ترین موضوعاتی است که در معارف اسلامی نسبت به آن تأکید شده است؛ اما توبه، در واقع بازگشت از نافرمانى خدا به‌سوی اطاعت اوست که برآمده از پشیمانى فرد نسبت به گناهان گذشته است؛ اما در مورد اینکه برای خروج از حالت گناه، فرد باید چه مراحلی را طی کند و چه وظایفی را انجام دهد، باید مطالب را تقدیم کنیم.

1. مهم‌ترین عنصر تشکیل‌دهنده توبه و رکن اساسى آن، ندامت و پشیمانى است از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله است که فرمود: «کفى بالندم توبه»؛ (1) «در توبه، پشیمانى کافى است» اولین مرحله، همین حالت پشیمانی است که لازم است در فرد ایجاد شود تا دست از گناه بکشد؛ اما در کنار آن، عزم بر ترک گناه برای همیشه هم لازم است؛ و شرط بعدی آن جبران و اصلاح یا همان جبران مافات با عمل صالح و نیکوست. یعنى تا آنجا که در توان دارد، حق‌الله و حق‌الناس را جبران کند و  آثار بد و زشت گناهان گذشته را از درون خود و افراد و جامعه برچیند. از همین رو در قرآن کریم درآیات بسیارى، (2) توبه با اصلاح و جبران همراه آمده است. مثلاً در سوره نحل به‌صورت یک قانون کلی در همه گناهان می‌فرماید: ﴿ ثَّم انَّ رَبَّکَ للَّذینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَهٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ اصْلَحُوا انَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لغَفُورٌ رحیمٌ ﴾؛ (3)؛ «امّا پروردگارت نسبت به آن‌ها که از روى جهالت بدى کرده‌اند و سپس توبه نموده و در مقام جبران برآمده‌اند خداوند بعد از آن آمرزنده و مهربان است».

2. نکته مهم آن است که دو مرحله اول یعنی پشیمانی قلبی و تصمیم برای ترک همیشگی گناه در همه گناهان بدون تفاوت جریان دارد، ولی مرحله سوم که جبران است، اولاً در تمام گناهان جاری نیست و ثانیاً نسبت به گناهان مختلف متفاوت است. جبران نسبت به گناهان مختلف، متفاوت است و چون در قرآن به‌صورت مطلق آمده است، هرگونه جبران مافاتی را نسبت به گناهان مختلف شامل می‌شود، مثلاً:

-شخص توبه‌کار باید حق‌الناس‌هایی را که ضایع کرده به آن‌ها بازگرداند؛ اگر زنده هستند به خودشان و اگر از دنیا رفته‌اند به وارثان آن‌ها برساند.
-اگر آبرو یا حیثیّت کسى را به خاطر غیبت کردن یا اهانت از بین برده، باید از او حلالیت بطلبد و اگر از دنیا رفته است به‌تلافی حیثیّت بر باد رفته، کار خیر براى او انجام دهد تا روح او راضى گردد.
- اگر نماز یا روزه یا عباداتى از او فوت شد، قضا نماید؛ و اگر کفّاره دارد (مانند ترک روزه عمدی و شکستن عهد و نذر) کفّاره آن را بدهد.
- اگر سبب گمراهى دیگران شده مانند تبلیغات سوء؛ بدعت‌گذاری در دین خدا، خواه از طریق بیان و سخن باشد یا از طریق کتابت و نوشته‌ها اصلاح و جبران آن در صورتى حاصل می‌شود که تمام افرادى را که به خاطر عمل او به انحراف کشیده شده‌اند تا آنجا که توان و قدرت دارد بازگرداند یا اگر در حضور مردم، افرادى را به‌ دروغ‌گویی و بى عفّتى و امثال این امور متّهم ساخته، باید درملأعام سخنان خود را باز پس بگیرد و استغفار تنها کافی نیست.

در حدیث معتبرى از امام صادق علیه‌السلام می‌خوانیم که از حضرتش سؤال کردند: آیا کسى که حدّ الهى بر او جارى شد اگر توبه کند شهادتش مقبول است؟ فرمود: «هنگامی‌که توبه کند و توبه‌اش به این است که ازآنچه گفته بازگردد و نزد امام و نزد مسلمین حاضر شود و سخنان خود را تکذیب کند، هنگامی‌که چنین کند بر امام لازم است که شهادت او را بپذیرد  و توبه‌اش قبول است»، (4) این روایت نشان می‌دهد جبران انحراف، به ایجاد هدایت برای همان افراد گمراه شده است.

3. با توجّه به اینکه گناه، قلب را تاریک می‌سازد ازنظر معنوی باید به همان میزان یا بیشتر از میزان کمی و کیفی گناهی که کرده است، اطاعت و بندگى کند تا تاریکی قلبش از بین برود، این نیز نوعی اصلاح است که باید نسبت به قلب خود انجام دهد. همان‌طور که در نهج‌البلاغه در شرح استغفار از زبان امیرالمؤمنین علیه‌السلام این‌طور بیان‌شده است که: «ششم آنکه به همان اندازه که لذّت و شیرینى گناه را چشیده‌ای درد و رنج طاعت را نیز بچشى»؛ (5) البته باید توجّه داشت که این شرط تحقق توبه نیست و برای کامل‌تر شدن توبه توصیه‌شده است.

نتیجه:
 توبه پشمانی قلبی و تصمیم بر ترک همیشگی گناه و جبران حق‌الله و حق‌الناس است؛ اما این جبران در گناهان مختلف متفاوت است. گاهی باید ادای پول کرد. گاهی حلالیت گرفت، گاهی برای افراد صاحب حق دعا کرد گاهی باید گفتار را اصلاح کرد. گاهی باید به همان میزان انحرافی که ایجاد کرده هدایت ایجاد کرد. البته ازنظر معنوی به همان میزان گناهی که کرده عبادت و بندگی کند. این نسبت به گناهان مختلف متفاوت است.

منابع برای مطالعه بیشتر:
-توبه و استغفار از دیدگاه قرآن و روایات، ابوالقاسم کردستانی.
-توبه، محمد قنبری.

پی‌نوشت‌ها:
1. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران،  دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 426.
2. سوره بقره، آیه 160 و سوره آل‌عمران، آیه 89 و سوره نور، آیه 5.
3. سوره نحل، آیه 119.
4. الکافی، همان، ج 7، ص 397.
5. سید رضی؛ محمدحسین، نهج‌البلاغه، قم؛ هجرت، کلمات قصار، کلمه 417.

توبه به معنای بازگشت از گناه است و شناخت گناه، اولین قدم در معرفت دینی است. قدم بعد، بوجود آمدن انگیزه برای بازگشت از گناه است که نیاز به مقدمات مهمی دارد.
عادی شدن گناه و عدم انگیزه برای توبه

پرسش:
توبه چرا حال توبه نداریم و نسبت به گناهانی که انجام می‌دهیم بی‌تفاوت شدیم؟ آیا راه یا راهکارهایی هست که برای توبه انگیزه پیدا کنیم؟
 

پاسخ:
یکی از ویژگی‌های انسان حب ذات است بدین معنا که انسان همواره خویشتن را دوست می‌دارد و به همین دلیل آنچه برایش منفعت دارد را به سمت خویش جذب نموده و ازآنچه برایش مضر است دوری می‌کند. وقتی آدمی نسبت به فواید و یا عوارض کاری آگاه گردد انگیزه‌اش برای ترک یا انجام آن کار افزون می‌شود. گناه عملی است برخلاف نظم نظام خلقت و در تضاد با فطرت پاک انسان و طبیعتاً آنچه خلاف حقیقت باشد سود و منفعتی نخواهد داشت. تأمل در این امور انگیزه انسان را برای ترک گناه بالا می‌برد.

توجه به آثار گناه
ازجمله راهکارهایی که می‌تواند انسان را از انجام گناه منصرف نماید توجه و تمرکز بر آثار گناه است. گناهان دارای اثرات متعدد دنیوی، اخروی، فردی، خانوادگی، اجتماعی، روحی و روانی‌اند. وقتی شخص به عاقبت گناه خود بیندیشد و متوجه این امر شود که بابت لذت آنی، عذابی ابدی را خواهد چشید از انجام گناه منصرف خواهد شد. قرآن می‌فرماید: ﴿ بَلَی مَن کَسَبَ سَیِّئَهً وَ أَحَاطَت بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُلئِکَ أَصحَابُ النَّارِ هُم فِیهَا خالِدُون﴾؛ «آری، کسانی که کسب گناه کنند و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آن‌ها اهل آتش‌اند؛ و جاودانه در آن خواهند بود». (۱) مکدر شدن روح، انحطاط از مقام انسانی، خوار شدن، عذاب الهی، حبط اعمال، کم‌اثر شدن اعمال نیک به‌واسطه گناه و... ازجمله آثار مخرب گناه است. شخصی که توبه را به تأخیر می‌اندازد نسبت به این آثار بی‌توجه است.

تنبلی
یکی از مهم‌ترین دلایل در عقب انداختن توبه، تنبلی انسان است. شخصی که اهل گناه است می‌داند که اگر بخواهد گناه را کنار بگذارد باید تلاش کند؛ اما تنبلی و تن‌پروری او باعث می‌شود که نخواهد رنج طاعت را به جان بخرد؛ بنابراین برای موفقیت در توبه باید تنبلی را کنار گذاشت و در صورت لزوم آن را درمان کرد.

عادت
وقتی انسان رفتار خوب یا بدی را برای مدتی تکرار کند، آن عمل به شکل عادت درمی‌آید. ترک عادت طبیعتاً همراه با سختی است چراکه جسم و روح انسان برای مدتی با آن عمل خو گرفته و حالا جدایی جسم و روح از آن عمل همراه با رنج خواهد بود. یکی از دلایلی که ما حال توبه نداریم به خاطر ترس از ترک عادت است. عادت‌ها فراتر از رفتار، از حیث روانی انسان را درگیر می‌کنند و انسانی که عادت به امر نیک یا بدی دارد دائماً در ذهن خویش درگیر آن عمل است. با تمرین ترک عادت‌های بد، موفقیت ما در توبه بیشتر خواهد شد.

ریشه‌یابی
برخی از افراد نسبت به گناه خویش توبه می‌کنند؛ اما دوباره مرتکب گناه می‌شوند. قرار گرفتن فرد در چرخه توبه و تکرار گناه باعث می‌شود فرد پس از مدتی از توبه ناامید شده و انگیزه‌ای برای ترک گناه نداشته باشد. به نظر می‌رسد این افراد در ریشه‌یابی گناه خود موفق نبوده‌اند. برای ترک گناه باید ریشه‌یابی کرد و علت گناه را فهمید و در ادامه با حذف بسترها، به ترک گناه مبادرت ورزید.

تقویت شناخت
برخی از افراد نسبت به عوارض گناه شناخت دارند؛ اما عامدانه و بی‌توجه به عوارضش مرتکب گناه می‌گردند؛ اما برخی دیگر معرفتشان نسبت به گناه و عوارضش اندک است و با تقویت شناخت به‌راحتی می‌توانند گناه را کنار بگذارند. گناه، پیش و بیش از اینکه بخواهد برای دیگران عوارضی داشته باشد بالاترین عارضه‌اش نصیب شخص گناهکار خواهد شد. قرآن می‌فرماید: ﴿ وَ مَنْ یَکْسِبْ إِثْماً فَإِنَّما یَکْسِبُهُ عَلی نَفْسِهِ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً﴾؛ «و هر که گناهی کند، آن گناه را به زیان خودکرده است و خدا دانا و حکیم است». (۲) یا در آیه‌ای دیگر می‌خوانیم: ﴿ لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اککتَسَبَتْ ﴾؛ «(انسان)، هر کار (نیکی) را انجام دهد، برای خود انجام داده؛ و هر کار (بدی) کند، به زیان خودکرده است». (۳) بنابراین، شناخت این حقیقت که به‌وقت گناه، زیانکار اصلی خود انسان است  می‌تواند انگیزه او را در ترک گناه بالا ببرد.

نعمت یا نقمت
خداوند انسان را با اراده آفرید تا خود به دست خویشتن دست به انتخاب بزند. فهم این امر که جذب‌کننده نعمت و دفع‌کننده آن خود انسان است می‌تواند انگیزه‌ای بر ترک گناه باشد. گناه منشأ نقمت است و ترک گناه منبع رحمت؛ و آیا از انسان عاقل انتظاری جز این است که نعمت را بر نقمت ترجیح دهد؟!

گرفتار شدن به مصائب
ازجمله آثار گناه گرفتار شدن انسان در مصائب است. افرادی که در زندگی به‌اصطلاح به چه کنم چه کنم گرفتارند باید اعمال خویش را رصد نمایند. در روایت آمده است: «عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ هِلَالٍ الشَّامِیِّ مَوْلًى لِأَبِی الْحَسَنِ مُوسَى علیه¬السلام قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع یَقُولُ کُلَّمَا أَحْدَثَ الْعِبَادُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْمَلُونَ أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْرِفُونَ». (۴)«عباس بن هلال شامی غلام حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام می‏گوید: از حضرت رضا علیه‌السلام شنیدم که می‏فرمود: هرگاه بندگان، گناهان جدیدی را بیاورند که قبلاً از آن آگاهی نداشتند، خداوند بلاهای جدیدی را برای آنان می‏آورد که قبلاً از آن آگاه نبودند»؛ بنابراین، اگر بخواهیم مصائب و بلاها در زندگی ما کم‌رنگ شود باید به امر توبه جدی‌تر فکر کنیم. تفکر در رهایی از مصائب می‌تواند انگیزه انسان را در توجه به توبه بالا ببرد.

تیرگی روح
ازجمله عوارض و آثار گناه تیره شدن قلب و روح انسان است. وقتی انسان گناه روی گناه انجام دهد قلبش مکدر شده و توان دریافت حقایق را از دست می‌دهد؛ بنابراین یکی از دلایلی که منجر به بی‌انگیزه شدن ما نسبت به گناه می‌شود همین تیرگی روح است. افرادی که می‌خواهند گناه را جبران کنند باید با تقویت رابطه معنوی با خداوند مخصوصاً از طریق نماز اول وقت اقدام به رفع تیرگی روح نمایند. قرآن می‌فرماید: ﴿ وَ أَقِمِ الصَّلاهَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْل إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ﴾؛ «در دو طرف روز و اوایل شب، نماز را برپا دار؛ چراکه حسنات، سیئات (و آثار آن‌ها را) از بین می‌برند؛ این تذکّری است برای کسانی که اهل تذکّرند»! (5)

توجه به محدودیت عمر
ازجمله دلایلی که انسان توبه را به تأخیر می‌اندازد این است که تصور مرگ را تصوری دور می‌پندارد. انسان به دلیل حب ذات تمایلی به مردن ندارد و همین امر باعث می‌شود که هرگز مرگ را پشت در خانه حاضر نبیند. توجه به اجل و مرگ‌های ناگهانی می‌تواند انسان را نسبت به تعویق توبه، هشدار دهد و او را قبل از اینکه فرصتش از دست برود وادار به توبه نماید. امیر مؤمنان علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «مسوف نفسه بالتوبه من هجوم الاجل علی اعظم الخطر» (۶) «کسی که توبه را در برابر هجوم اجل به تأخیر بیندازد، در برابر بزرگ‌ترین خطر قرار می‌گیرد، (که عمرش پایان گیرد درحالی‌که توبه نکرده باشد)!» فراموشی مرگ و بی‌توجهی به‌روز قیامت انسان را به فراموشی توبه وادار می‌سازد و بالعکس توجه به مرگ و روز قیامت انسان را به اقدام برای توبه تشویق می‌کند. قرآن می‌فرماید: ﴿وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ﴾؛ «و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد؛ کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند»! (7)

توجه به فواید توبه
توجه کردن در فواید هر امری انگیزه انسان را برای انجام آن امر بالا می‌برد. ازجمله فواید توبه عبارت‌اند از:
۱. محبوب خدا شدن
﴿ ...إِنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ المُتَطَّهِّرِینَ﴾؛  خداوند توبه‌کاران و پاکیزگان را دوست دارد. (8)
۲. حل مشکلات و وسعت رزق
﴿ ... وَ مَن یَتَّقّ اللهَ یَجعَل لَه مَخرَجاً وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب﴾. و هر کس از خدا پروا کند، [خدا] برای او راه بیرون‌ شدنی قرار می‌دهد و از جایی که حسابش را نمی‌کند، به او روزی می‌رساند... .
۳. جلب نعمت
﴿ فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً. یُرسِلِ السَّمّاءَ عَلَیکُم مِدراراً و یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً﴾. به آن‌ها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است... تا باران آسمان بر شما فراوان نازل کند و شمارا با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغ‌های سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار دهد. (10)
۴. تبدیل بدی‌ها به خوبی‌ها
﴿إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا﴾. مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل می‌کند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است!(11)

ناامیدی
یکی از دلایل ترک توبه، ناامید شدن از درگاه الهی است. برخی از افراد به کثرت گناهان خویش که نظر می‌افکند بخشیده شدن را دور از ذهن می‌پندارند و به همین دلیل انگیزه‌ای برای توبه ندارند حال‌آنکه خداوند خود در قرآن وعده بخشش داده است. قرآن می‌فرماید: ﴿ قُل یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسرَفُوا عَلی أَنفُسِهِم لا تَقنُطُوا مِن رَحمَهِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ﴾؛ بگو: ای بندگان من که بر خویشتن زیاده‌روی روا داشته‌اید، از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را می‌آمرزد که او خود آمرزنده مهربان است. (12)

ترک تدریجی
اگرچه توصیه به ترک همه گناهان شده‌ایم؛ اما اگر خود را برای ترک تمامی گناهان عاجز دیدیم می‌توانیم با ترک تدریجی اقدام به توبه نماییم. منظور از ترک تدریجی این است که گناهانی که بیشتر گرفتار آن هستیم را انتخاب نموده و در وهله اول برای ترک آن‌ها اقدام نماییم در ادامه بعد از موفقیت در ترک یک یا چند گناه سراغ ترک سایر گناهان برویم. مشارطه بدین معنا که هرروز صبح باخدای خویش عهد ببندیم و شرط نماییم که گناه نکنیم و مراقبه بدین معنا که در طول روز از اعمال خویش مراقبت نماییم تا دچار گناه نشویم و محاسبه بدین معنا که در انتهای شب عملکرد روزانه خود را مورد حسابرسی قرار دهیم و معاتبه و معاقبه بدین معنا که اگر کوتاهی داشته‌ایم نفس خویش را سرزنش نموده و برای خود جریمه اخلاقی مدنظر قرار دهیم می‌تواند راهکار مناسبی برای ترک گناه و اقدام به توبه باشد.

نتیجه:
گناه امری برخلاف فطرت است و توبه امری لازم و واجب. انسان گناهکار باید عزم خویش را بر توبه جزم نماید و با تأمل در عوارض و آسیب‌های گناه و توجه به فواید توبه انگیزه خویش را بالا ببرد. حذف بستر گناه همچون هم‌نشینی با دوستان ناباب، عدم حضور در مکان و فضای گناه‌آلود، هم‌نشینی با دوستان خوب و اهل ایمان، شرکت در مجالس مذهبی، تقویت رابطه باخدا و برنامه تدریجی تهذیب می‌تواند انسان را در امر توبه موفق بدارد.

 

 

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره بقره، آیه ۸۱.
2. سوره نساء، آیه ۱۱۱.
3. سوره بقره، آیه ۲۸۶.
4. الشیخ الکلینی، الکافی، المحقق / المصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۲، ص ۲۷۵.
5. سوره هود، آیه ۱۱۴.
6. النوری الطبرسی، الشیخ حسین، مستدرک‌الوسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث، ج ۱۲، ص ۱۳۰.
7. سوره ص، آیه ۲۶.
8. سوره بقره، آیه ۲۲۲.
9. سوره طلاق، آیات ۲ و ۳.
10. سوره نوح، آیات ۱۰ و ۱۱ و ۱۲.
11. سوره فرقان، آیه ۷۰.
12. سوره زمر، آیه ۵۳.
 

خداوند متعال توبه انسان گنهکار را می پذیرد ولی باید دانست که توبه واقعی شرایط خاص خود را دارد و همچنین آثار تأثیرگذار گناه، ممکن است تا مدتها همراه انسان باشد.
تفاوت توبه کننده با شخص بی گناه

پرسش:
آیا با توبه، گناه از نامه عمل به کلی پاک می‌شود یا فقط بایگانی می‌شود؟ و فرق بین کسی که توبه کرده باکسی که گناه نکرده در چیست؟
 

پاسخ:
یکی از پرتکرارترین موضوعات در معارف اسلامی توبه و شرایط و آداب و آثار و پیامدهای آن است. خداوند متعال توبه را بین بندگان قرار داده تا آن‌ها را از عذاب دور کند. به‌صراحت در قرآن می‌فرماید تا وقتی توبه بین مردم رواج دارد آن‌ها را عذاب نمی‌کنم ﴿وَمَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾؛ (1) «مادامی‌که به درگاه خدا توبه و استغفار کنند باز خدا آن‌ها را عذاب نکند»؛ بنابراین خدا به دنبال بازگشت به‌سوی بندگان است و وقتی آن‌ها برگردند و توبه کنند حتماً خداوند می‌بخشد و این کار نوعی امتنان و منتی از سوی خدا بر سر بندگان است؛ و این بخشی از برکات آن است؛ اما در مورد بخشش و بایگانی یا تفاوت توبه‌کننده و کسی که گناه نمی‌کند به چند نکته توجه بفرمایید.

1. با توبه حتماً انسان بخشیده می‌شود و عذاب از انسان دور و او مستحق بهشت می‌شود. (2) جایی که خدا به انسان توبه‌کار وعده بهشت می‌دهد چه معنایی دارد که گناهش بایگانی باشد. بایگانی بودن گناه توبه‌کننده‌ای که در بهشت است لغو و بیهوده است چراکه خداوند متعال کسی که به بهشت رفته را از بهشت بیرون نمی‌کند. رفتن به بهشت بعد از حساب‌وکتاب الهی است و بهشتیان دیگر نباید دغدغه‌ای  داشته باشند؛ بنابراین بایگانی شدن گناه توبه‌کننده که طبق نص صریح قرآن به بهشت می‌رود مخالف حکمت الهی است و خداوند کار بیهوده و غیر حکیمانه می‌کند.
2. و طبق برخی روایات معتبر «توبه‌کننده از گناه مانند کسی است که گناه نکرده است». (3) البته این توبه واقعی طبق روایات باید چهار رکن اصلی را داشته باشد.

الف:  پشیمانى درونی و قلبی.
 ب:  استغفار زبانی.
ج:  عمل با اعضاء و جوارح. 
د:  تصمیم جدی بر عدم بازگشت به گناه. (4)

ولی این مطلب که توبه‌کننده و شخص بی‌گناه عین یکدیگر باشند، درست نیست. بین آن‌ها گاهی تفاوت وجود دارد مثلاً آثار وضعی گناه ممکن است تا مدت‌ها با توبه‌کننده باشد درحالی که فرد بی‌گناه این آثار را ندارد. کسی که مدت‌ها فیلم مستهجن دیده و بعد توبه واقعی کرده است بخشیده می‌شود و عذاب ندارد، ولی آثار وضعی این نگاه مانند آلودگی دل، تحریک به گناه به‌صورت مداوم، یادآوری صحنه‌های گناه و... تا مدت‌ها با اوست درحالی‌که فردی که این نگاه را نداشته این آثار را ندارد. این‌یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های توبه‌کننده با بی‌گناه است. یا مثلاً کسی که تهمتی زده یا فحاشی کرده هرچند توبه کند و جبران کند تا مدت‌ها ممکن است جایگاه و احترام و آبرویش نزد مخاطبان مخدوش باشد و کم‌کم در اثر بندگی و اصلاح و رفتار درست این ذهنیت جبران می‌شود ولی کسی که گناه نکرده این تبعات و عواقب را ندارد.

نتیجه:
توبه‌کننده طبق معارف الهی  بخشیده می‌شود و بهشتی است و فرد بهشتی معنا ندارد گناهان بخشیده شده‌اش بایگانی شود. این با حکمت الهی منافات دارد.  بین انسان توبه‌کار و بی‌گناه شباهتی است در بخشیده شدن و برداشته شدن عذاب است. ولی گاهی تفاوتی نیز دارند که انسان توبه‌کار آثار وضعی گناهش تا مدت‌ها ممکن است دنبالش باشد.

منابع برای مطالعه بیشتر:
1. توبه ‎آغوش رحمت، نویسنده، حسین انصاریان.
2. توبه تولدی دوباره، محمد سبحانی نیا. 

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره انفال، آیه 33.
2. سوره تحریم، آیه 8.
3. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، انتشارات إسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 435.
4. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏،  1403 ق‏، ج 75، ص 81.
 

خداوند متعال مسیر توبه را بسیار باز گذاشته است که حتی اگر بنده ای توفیق پیدا کند و در لحظات آخر، توبه کند همان توبه می تواند باعث دفع عذاب قطعی آماده فرد شود
توبه به موقع، موجب بدا در عذاب قوم حضرت یونس علیه السلام

پرسش:
کدام قوم بودند که آثار عذاب و هلاکت برایشان آشکار شد ولی با توبه بخشیده شدند؟ چرا؟ مگر توبه قبل از عذاب نیست پس چگونه می‌تواند عذابی که آمده را بردارد؟
 

پاسخ:
طبق آیات قرآن کریم، تنها قومی که پس از دیدن نشانه‌های عذاب، ایمان آوردند و عذاب از آن‌ها برداشته شد، قوم یونس علیه‌السلام بودند؛ ﴿ فَلَوْلَا کَانَتْ قَرْیَهٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِیمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِینٍ﴾؛ چرا هیچ شهرى نبود که [اهل آن‌] ایمان بیاورد و ایمانش به حال آن سود بخشد؟ مگر قوم یونس که وقتى [در آخرین لحظه‌] ایمان آوردند، عذاب رسوایى را در زندگى دنیا از آنان برطرف کردیم و تا چندى آنان را برخوردار ساختیم. (1)

داستان قوم یونس علیه‌السلام:
در کتاب «تفسیر قمی» نقل‌شده که امام صادق علیه‌السلام داستان قوم یونس را اینگونه بیان می‌فرماید: مرد عابدى در میان ایشان بود که نامش «ملیخا» بود و مرد دانشمند و عالمى دیگر هم بود که اسمش «روبیل» بود. آن عابد یعنى ملیخا پیوسته به یونس علیه‌السلام می‌گفت: درباره این مردم نفرین کن، ولى آن مرد عالم او را از نفرین کردن نهى می‌کرد و می‌گفت: در حق اینان نفرین مکن که خداى تعالى دعایت را مستجاب می‌کند، ولى نابودى و هلاکت بندگانش را دوست ندارد. یونس در این میان قول آن مرد عابد را پذیرفت و درباره آن مردم نفرین کرد، خداى تعالى به یونس علیه‌السلام وحى کرد که عذاب در فلان ماه و در فلان روز به سراغ آن‌ها می‌آید.
همین‌که موعد مزبور نزدیک شد یونس با آن مرد عابد از میان آن‌ها بیرون رفتند، ولى آن مرد عالم در شهر ماند و چون روز موعد فرارسید، آن مرد عالم به آن‌ها گفت: به درگاه خدا رو آورده و به او پناه ببرید شاید خداوند به شما رحم کند و عذاب را از شما دور سازد و براى این کار همگى رو به صحرا نهاده و میان زنان و کودکان و حیوانات دیگر را با مادرهایشان جدایى افکنده همه را از هم جدا و دور سازید، آنگاه به گریه و دعا مشغول شوید. مردم چنین کردند و خداوند عذاب را که بر آنان فرود آمده و نزدیکشان شده بود از آن‌ها دور ساخت. (2)
در واقع درباره قوم یونس علیه‌السلام باوجود آن‌که عذاب مقدر شده بود و طبق سنت الهی باید این قوم دچار عذاب می‌شدند، اما به دلیل توبه به‌موقع آنان، مسئله بداء حاصل شد که این نیز یکی از سنت‌های الهی است.

بداء
واژه «بَداء» در لغت در چندمعنا به‌کار رفته است: آشکار شدن از خفا (۳)، ظهور چیزی از عدم (۴)، تغییر در قصد (۵) و استصواب (خوب و درست شمردن چیزی بعد از آنکه چنین دانسته نمی‌شد). (6)
توضیح: بداء در لغت به معنای آشکار شدن چیزی پس از مخفی شدن است. در اصطلاح نیز ظاهر شدن اراده خداوند بر اساس شرایط و مصالحی جدید است، به‌گونه‌ای که این اراده برای بندگان قابل‌انتظار نبود و به همین خاطر آن را تقدیری جدید می‌پندارند. این تقدیر جدید الهی نه به معنای علم نداشتن وجود ذات مقدسش از تغییر شرایط بلکه به معنای ظهور اراده خداوند است که پنهان از توقع مردم بوده است.

بیانی دیگر؛
بَداء درباره خدا به معنای آشکار شدن و ظهور چیزی از خدا برخلاف آن چیزی که عادتاً انتظارش را داشتیم است، اما بَداء به معنای استصواب و تغییر در قصد که ناشی از جهل و عجز و محدودیت در دانایی و توانایی است، اگرچه برای انسان پیش می‌آید، اما انتساب آن به خدا -که مطلقاً دانا و توانا است- اشتباه است. (7) در قضا و قدر غیر حتمی که خداوند در آن وقوع چیزی و یا عدم آن را تقدیر می‌کند، ولی تحقّقش را به مشیت خویش معلّق می‌سازد، بداء ممکن است و واقع می‌شود. (8)

نتیجه:
تنها قومی که پس از دیدن نشانه‌های عذاب، ایمان آوردند و عذاب از آن‌ها برداشته شد، قوم یونس علیه‌السلام بودند. یونس علیه‌السلام قومش را به ایمان دعوت می‌کرد و آن‌ها اجابت نکردند؛ سپس بر آنان نفرین کرد. خداوند به او وحی کرد که در فلان روز عذاب بر قومش نازل می‌شود. آن‌ها در آن روز گریه کرده توبه نمودند و خدا عذاب را از آنان برگرداند. در واقع درباره قوم یونس علیه‌السلام باوجود آنکه عذاب مقدر شده بود و طبق سنت الهی باید این قوم دچار عذاب می‌شدند، اما به دلیل توبه به‌موقع آنان، مسئله بداء حاصل شد که این نیز یکی از سنت‌های الهی است.
بَداء درباره خدا به معنای آشکار شدن و ظهور چیزی از خدا برخلاف آن چیزی که عادتاً انتظارش را داشتیم است. در قضا و قدر غیر حتمی که خداوند در آن وقوع چیزی و یا عدم آن را تقدیر می‌کند ولی تحقّقش را به مشیت خویش معلّق می‌سازد، بداء ممکن است و واقع می‌شود.

 

 

 منابع برای مطالعه بیشتر:
فانی اصفهانی، سید علی، بداء ازنظر شیعه، ترجمه سید محمدباقر بنی سعید لنگرودی، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام، ۱۳۹۴ ش، ص ۹۹-۱۰۱.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره یونس، آیه 98.
2. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، مصحح طیب موسوى جزائرى، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، 1404 ق، ج ۱، ص ۳۱۷.
3. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن،‌ دمشق، ‌دارالعلم الدار الشامیه، ۱۴۱۲ ق، ص ۱۱۳.
4. فضلی، عبد الهادی، خلاصه علم الکلام، قم، دارالکتاب الاسلامی، ۱۴۱۴ ق، ص ۱۰۵.
5. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۱ ق، ص ۲۱۲.
6. ابن الاثیر الجزری، علی بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، بیروت، المکتبه العلمیه، ۱۳۹۹ ق، ج ۱، ص ۱۰۹.
7. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، انتشارات مرتضوی، ۱۴۱۶ ق، ص ۴۴-۴۸؛ مفید، محمد بن محمد، تصحیح الاعتقاد و الامامیه، به کوشش حسین درگاهی، قم، الموتمرالعالمی لالفیه‌ الشیخ‌المفید، ۱۴۱۳ ق. ص ۶۵-۶۷.
8. خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، انوارالهدی، ۱۴۰۱ ق، ص ۳۸۸-۳۸۷.
 

وسوسه های شیطان و نفس اماره انسان، همیشه وجود دارد و لحظه لحظه سعی در گمراه کردن انسان دارند. مهم آن است که اگر خطایی از انسان سرزد مأیوس نشده و توبه کند.
توبه، بال پرواز انسان

پرسش:
آیا با توبه می‌توانیم همان انسان قبلی یا بهتر از آن شویم؟
 

پاسخ:
روح انسان قابلیت و ظرفیت فراوانی دارد تا جایی که انسان می‌تواند با حفظ نورانیت روح، خود را به درجات عالی انسانی برساند و یا با مکدر ساختن روح به‌واسطه گناه، مقام خود را در حد حیوان تنزل دهد. وقتی گناه انجام پذیرد روح، کدر می‌شود و وقتی شخص به توبه از گناه مبادرت ورزد روح، جان تازه‌ای می‌گیرد و صفای خویش را بازمی‌یابد. هرچقدر تعهد و ماندن بر توبه، بیشتر باشد و تلاش برای جبران مافات گسترده‌تر، انسان به پاکی قبل از گناه نزدیک‌تر خواهد شد و چنانچه انسان گناه را به‌طورکلی و برای همیشه کنار بگذارد چه‌بسا بعد از توبه حقیقی بتواند به جایگاهی برسد که قبل از آن تجربه‌اش ننموده است.
یکی از موانعی که شیطان بر سر راه انسان گناهکار قرار می‌دهد این است که فکر او را درگیر نبخشیده شدن می‌کند. شخص گناهکار از گناهش ناراحت و پریشان است و دلش می‌خواهد به سمت خدا بازگردد؛ اما وسوسه‌های شیطان به‌گونه‌ای است که او را از بازگشت مأیوس می‌نماید. 
شیطان گاه به او تلقین می‌کند که گناهت بزرگ است و آب از سرت گذشته است، گاه نیز پاکی قبل از گناه را به او یادآور می‌شود و می‌گوید تو قبل از این گناه پاک بودی؛ اما بعد از توبه هرگز آن پاکی را تجربه نخواهی کرد و از این طریق انسان را از توبه مأیوس و ناامید می‌سازد. انسان گناهکار در هیچ شرایطی نباید از رحمت خداوند مأیوس باشد؛ زیرا هرچقدر که گناه او بزرگ‌تر باشد باز رحمت الهی واسع‌تر است.

توبه حقیقی
وقتی توبه حقیقی باشد؛ یعنی تمام شرایط اعم از پشیمانی از گناه، عزم جدی بر ترک گناه، ادای حق‌الله و حق‌الناس و جبران گناهان گذشته در آن مدنظر قرار داده شود، لطف خدا شامل حال شخص توبه‌کار می‌گردد و به‌واسطهٔ این لطف گناهان او بخشیده می‌شود. وقتی گناه انسان بخشیده شود ممکن است هنوز رد گناه بر بدن روح باقی بماند؛ شبیه زخمی که عمیق بوده و بهبود یافته، اما هنوز ردش باقی است؛ ولی باگذشت زمان و به‌واسطه انجام عمل صالح و حسنات، این زخم ترمیم می‌گردد تا جایی که بعد از مدتی اثری از آن به جا نمی‌ماند و شخص می‌تواند دوباره مثل قبل مسیر بندگی را طی نماید. قرآن می‌فرماید: ﴿ قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ﴾؛ «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است». (1)

میزان تلاش
میزان تلاش انسان برای رفع کردن اثرات سوء گناه، مشخص‌کننده این امر است که آیا او بعد از توبه شبیه قبل از آن می‌شود یا خیر؟ همان‌طور که اشاره شد، شخص توبه‌کار بعد از پشیمانی و تصمیم بر ترک گناه قدم در مسیر جبران می‌گذارد و با جبران حق‌الله و حق‌الناس خود را از عقوبت در امان می‌دارد؛ اما برای رسیدن به کمال فقط دور شدن از عقوبت و عذاب جهنم ملاک نیست؛ بلکه نزدیک شدن به اعمال نیک و خیرات و حسنات هم شرط است.

تأثیر اعمال
نظام خلقت بر مبنای قانون سبب و مسببی یا همان علت و معلولی خلق‌شده است. پس هرآن چه که انسان انجام می‌دهد در امور بعدی و اتفاقاتی که قرار است در ادامه بیفتد مؤثر است. همان‌طور که گناه، روح را آلوده می‌سازد توبه آلودگی روح را رفع می‌کند. قرآن می‌فرماید: ﴿ إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا﴾؛ «مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و عمل صالح به‌جای آرند، پس خدا گناهان آن‌ها را بدل به حسنات گرداند و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است». (۲) یا در آیه‌ای دیگر چنین می‌خوانیم: ﴿إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾؛ «مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند (که خداوند آن‌ها را می‌بخشد) زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است». (3)

وعده رستگاری
ازجمله وعده‌هایی که خداوند به توبه‌کاران حقیقی داده است وعده رستگاری است. قرآن می‌فرماید: ﴿وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ﴾؛ «همگی به‌سوی خدا بازگردید ای مؤمنان تا رستگار شوید!» (۴) ازآنجایی‌که خداوند صادق الوعد است اطمینان به این وعده الهی یعنی رستگاری توبه‌کاران، امری منطقی و کاملاً عقلانی است و نشان دهنده این امر است که انسان با توبه به پاکی قبل از گناه بازمی‌گردد.

پله‌های کمال
انسان در مسیر سعادت بر نردبان کمال پا می‌گذارد و یکی‌یکی پله‌ها را بالا می‌رود. گناه اما او را به پایین‌ترین پله و بلکه سقوط می‌کشاند و حالا دوباره برای برخاستن نیازمند توبه و جبران گناه است. توبه، شخص خطاکار را به مسیر اصلی بازمی‌گرداند؛ اما قدم‌گذاردن بر پله‌های بعدی مستلزم تلاش مضاعف است. امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لاذَنْبَ لَهُ، وَ الْمُقیمُ عَلَى الذَّنْبِ وَ هُوَ مُسْتَغْفِرٌ مِنْهُ کَالْمُسْتَهْزِءُ» (۵) «کسی که از گناه خویش توبه [کامل و جامع‌الشرایط] کند، مانند کسی است که گناهی از او سر نزده، امّا کسی که گناه را ادامه می‌دهد درحالی‌که از آن استغفار می‌کند، مانند کسی است که استهزاء می‌نماید».

نتیجه:
انسان دائماً با وسوسه‌های شیطان و فریب نفس اماره روبروست و به همین دلیل خداوند برای حفظ انسان از شر شیطان چراغ عقل و فطرت را به‌عنوان راهنمایان درون و پیامبران و معصومان را به‌عنوان روشنگران بیرونی برای هدایت او قرار داده است. درعین‌حال اگر با وجود عقل و فطرت و پیامبر و امام، باز هم انسان مرتکب گناه شد باب دیگری با عنوان توبه برای او باز می‌شود تا سریع از مسیر گناه بازگردد و به جبران مبادرت ورزد. نفس اماره به‌محض روبرو شدن با گناه انسان به او تلقین می‌کند که آب از سرت گذشته است و توبه فایده‌ای ندارد؛ اما نفس لوامه به سرزنش او می‌پردازد و یادآور می‌شود که جلوی ضرر را هر زمان بگیری منفعت است. در این کشمکش میان عقل و نفس، انسان توبه‌کار با توبه کردن سعادت خویش را رقم می‌زند و با جبران گناه و تقویت دوباره ارتباط باخدا و انجام حسنات به حالتی همچون قبل از گناه و چه‌بسا مراتبی بالاتر از آن بازمی‌گردد.

 

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره زمر، آیه ۵۳.
2. سوره فرقان، آیه ۷۰.
3. سوره نور، آیه ۵.
4. سوره نور، آیه ۳۱.
5. الشیخ الکلینی، الکافی، المحقق / مصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۲، ص ۴۳۵.

سوره مبارکه توبه، از سوره هایی است که آیات قابل توجهی از آن، مربوط به مشرکان ومنافقان و جهاد باآنان بوده و آیاتی در رابطه با توبه و مصادیقی از آن ذکر شده است.
علت نامگذاری سوره مبارکه «توبه»

پرسش:
علت نام‌گذاری سوره توبه چیست؟ آیا آیاتش درباره توبه است و موضوع توبه در این سوره بیشتر مطرح‌شده؟
 

پاسخ:

بسیاری از مفسران معتقدند که اسامى سوره‌ها مانند تعداد آیات هر سوره، «توقیفى» هستند و با صلاح‌دید شخص پیامبر صلی‌الله  علیه  و آله  نام-گذارى شده  است. بیشترِ سوره‌ها یک نام دارند و برخى دو یا چند نام. این نام‌گذاری‌ها، طبق شیوه عرب با کوچک‌ترین مناسبت انجام می‌گرفته  است. (1)

نام سوره توبه
نامیدن کل به جزء، یعنی نامیدن یک سوره به نام واژه‌ای که در آن ذکرشده و جزئی از محتوای سوره را به خود، ویژه ساخته است. علت نام‌گذاری سوره توبه کاربرد مکرر کلمه «توبه» با اشتقاقات مختلف آن (۱۲ بار) و احکام آن در این سوره ذکرشده  است؛ ﴿تُبْتُمْ﴾ (۲)، ﴿تَابُوا﴾ (۳)، ﴿یَتُوبُ﴾ (۴)، ﴿یَتُوبُوا﴾ (۵)، ﴿التَّائِبُونَ﴾ (۶)، ﴿تَابَ﴾ (۷)، ﴿لِیَتُوبُوا﴾ (۸)، ﴿التَّوَّابُ﴾. (9) هم‌چنین دو مصداق مهم از توبه پذیری خداوند، در این سوره است (۱۰) که در جنگ تبوک اتفاق افتاده   است.

داستان اول
مفسران گفته‌اند آیه 117 سوره توبه در غزوه «تبوک» و مشکلات طاقت فرسائى که به مسلمانان در این جنگ رسید، نازل‌شده  است. این مشکلات به‌قدری بود که گروهى تصمیم به بازگشت گرفتند، اما لطف و توفیق الهى شامل حالشان شد و همچنان پابرجا ماندند. ازجمله کسانى که آیه در مورد او نازل‌شده: «ابو خیثمه» است که از یاران پیامبر صلی‌الله  علیه  و آله بود، نه از منافقان، ولى براثر سستى، از حرکت به‌سوی میدان «تبوک» خوددارى کرد اما وقتی دید که در هوای گرم همسرانش برای او سایه  بان هائى مرتب و آب‌خنک و طعام خوبى فراهم ساخته‌اند، ناگهان به یاد پیشواى خود پیامبر صلی‌الله  علیه  و آله افتاده و  کلمه‌ای بر زبان جارى نکرد و به سمت رسول خدا صلی‌الله  علیه  و آله حرکت کرد تا به نزدیکى «تبوک» رسید.
مسلمانان به یکدیگر می‌گفتند: این سوارى است که از کنار جاده می‌گذرد، اما پیامبر  صلی‌الله  علیه  و آله فرمود: اى سوار! «ابو خیثمه» باشى بهتر است! هنگامی‌که نزدیک شد و مسلمانان او را شناختند گفتند: آرى، «ابو خیثمه» است. شتر خود را بر زمین خواباند، به پیامبر سلام گفت و ماجراى خویش را بازگو کرد، پیامبر  به او خوش‌آمد گفت و براى او دعا فرمود. (11)

داستان دوم
در مورد آیه 118 سوره توبه چنین نقل‌شده: سه نفر از مسلمانان به نام «کعب بن مالک»، «مراره بن ربیع» و «هلال بن امیه»، از شرکت در جنگ «تبوک» و حرکت همراه پیامبر صلی‌الله  علیه  و آله سرباز زدند، ولى این به خاطر آن نبود که جزء دار و دسته منافقان باشند؛ بلکه به خاطر سستى و تنبلى بود، چیزى نگذشت که پشیمان شدند. هنگامی‌که پیامبر صلی‌الله  علیه  و آله از میدان «تبوک» به «مدینه» بازگشت، خدمتش رسیدند و عذرخواهى کردند، اما پیامبر حتى یک جمله با آن‌ها سخن نگفت و به مسلمانان نیز دستور داد: احدى با آن‌ها سخن نگوید. آن‌ها در یک محاصره عجیب اجتماعى قرار گرفتند تا آنجا که حتى کودکان و زنان آنان نزد پیامبر  آمدند و اجازه خواستند از آن‌ها جدا شوند، پیامبر اجازه جدائى نداد، ولى دستور داد: به آن‌ها نزدیک نشوند.
فضاى «مدینه» با تمام وسعتش، چنان بر آن‌ها تنگ شد که مجبور شدند براى نجات از این خوارى و رسوایی بزرگ، شهر را ترک گویند و به قله کوه هاى اطراف «مدینه» پناه ببرند. بستگان آن‌ها غذا می‌آوردند، اما حتى یک کلمه با آن‌ها سخن نمی‌گفتند. شب و روز گریه می‌کردند و از خدا درخواست مغفرت داشتند. مدتى به این صورت گذشت و پیوسته انتظار می‌کشیدند توبه آن‌ها قبول شود، اما خبرى نبود.
در این هنگام «کعب» چنین گفت: خدا بر ما خشم گرفته و اهل و برادران ما نیز بر ما خشم گرفته‌اند، پس چرا ما بر یکدیگر خشم نمی‌گیریم؟ (باید از گناهکاری یکدیگر خشنود نباشیم) پس شبانه از هم جدا شدند و سوگند خوردند که باهم سخن نگویند تا بمیرند یا خدا توبه آنان را بپذیرد. شب سوم خداوند توبه آنان را پذیرفت و این آیه نازل شد: ﴿وَ عَلَى الثَّلاثَهِ الَّذِینَ خُلِّفُوا... ﴾ (۱۲)(۱۳) و در مجموع دوران استغفار آنان پنجاه روز به طول انجامید. (14)

نتیجه:
علت نام‌گذاری سوره توبه کاربرد مکرر کلمه «توبه» با اشتقاقات مختلف آن (۱۲ بار) و احکام آن در این سوره ذکرشده  است.
هم‌چنین دو مصداق مهم از توبه پذیری خداوند در این سوره است که در جنگ تبوک اتفاق افتاده   است. داستان اول درباره توبه «ابوخیثمه» و ملحق شدن به رسول خدا برای جهاد است و داستان دوم نیز درباره «کعب بن مالک»، «مراره بن ربیع» و «هلال بن امیه» است که برای جهاد نرفته  بودند و پس از بازگشت رسول خدا از جنگ، توبه کردند و پس از پنجاه روز استغفار، آیه پذیرش توبه آنان نازل شد.

 

 منابع برای مطالعه بیشتر:
1- مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار، موسسه الوفاء، چاپ دوم،  1403 ق، ج 21، صص 218-220.
2- روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد 
پژوهش‌های اسلامى آستان قدس رضوى‏، چاپ اول، 1408ق، ج10، صص65-72.

پی‌نوشت‌ها:
1. ر. ک: البرهان فی علوم القرآن‏، الزرکشى، محمد بن عبدالله، دارالمعرفه، بیروت‏، 1410 هـ ق/ 1990 م، چاپ اوّل‏، ج 1، ص 366.
2. سوره توبه، آیه 3.
3. سوره توبه، آیه 5 و آیه 11.
4. سوره توبه، آیه 15 و آیه 27.
5. سوره توبه، آیه 74.
6. سوره توبه، آیه 112.
7. سوره توبه، آیه 117 دو بار و آیه 118.
8. سوره توبه، آیه 118.
9. پیشین.
10. محمد طاهر بن عاشور،التحریر و التنویر، تونس، الدار التونسیه للنشر، 1984م، ج۱۰، ص۹۵.
11. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق سید طیب موسوی جزایری، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، 1363ش، ج1، 296-297.
12. سوره توبه، آیه118.
13. قمی، پیشین.
14. روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامى آستان قدس رضوى‏، چاپ اول، 1408ق، ج10، ص۷۱.
 

انتصاب دلیل گناه انسان ها به لغزش حضرت آدم و حوا (علیهما السلام) در جریان درخت ممنوعه، برگرفته از روایاتی غیر معتبر و تحریفات مسیحیت است.
انتساب دلیل گناه انسان ها به لغزش حضرت آدم (علیه السلام)

پرسش:
در یک عکس نوشته با نشانه‌های مسیحی دیدم که نوشته بود: «خداوندا من برای گناهی که تو در وجودم قرار داده‌ای، گناهکار هستم. اگر قرار است مرا بازخواست کنی، در دفاع از خود چه بگویم؟!» منظور این عکس نوشته چیست؟ لطفاً دیدگاه اسلام درباره آن را شرح دهید.
 

پاسخ:
 این متن اشاره به «گناه اولیه» دارد که از آموزه‌های کلیدی در مسیحیت است. به باور مسیحیان، حضرت  آدم و حوا علیهما¬السلام مرتکب گناه شده و این گناه، پاکی را از ایشان و نسلشان گرفت و محصول آن چیزی جز رنج، سختی و مرگ نیست. سپس عیسی علیه‌السلام، که به باور آن‌ها انسان-خدا است، با مصلوب شدن و فدا کردن خود، فدیه گناهان بشر شد و دامن انسان را از این آلودگی پاک کرد. در ادامه در قالب نکاتی به توضیح بیشتر می‌پردازیم.

نکته اول:
در باب دوم و سوم از سِفر پیدایش در عهد عتیق، ماجرای نافرمانی آدم و حوا علیهما¬السلام و هبوط و خروج ایشان از بهشت بیان‌شده و پیامدهایی برای این گناه ذکرشده است: درد زایمان برای زن، (1) رنج و زحمت در کسب معاش،  (2) و مرگ. (3) در کتب عهد عتیق، مرگ انسان‌ها، نتیجه و پیامد گناه آدم تلقی شده (4) و نیز هبوط آدم، باعث هبوط همگی انسان‌ها شده است. (5) اما تصریحی در ارتباط مستقیم گناه حضرت آدم با طبیعتِ گناه‌آلود انسان‌ها و موروثی بودن گناه در نسل‌های آینده دیده نمی‌شود.

نکته دوم:
در عهد جدید که فقط مسیحیان آن را معتبر می‌دانند، تنها کسی که سخن از انتقال گناه حضرت آدم و حوا به نسل‌های پسینِ خود گره زده است، پولُس است. وی در نامه اول به قرنتیان چنین بیان می‌کند که: همان‌طور که به علیت گناه آدم، مرگ به این دنیا، آمد، در اثر نجات‌بخش مسیح نیز زندگی پس از مرگ نصیب ما شد. همه ما می‌میریم؛ زیرا از نسل آدم گناهکار هستیم، چون هر جا گناه باشد، مرگ نیز وجود دارد. (6) درجایی دیگر می‌گوید: پس همان‌گونه که گناه به‌واسطه یک انسان وارد جهان شد و به‌واسطه گناه، مرگ آمد و بدین‌سان مرگ دامن‌گیر همه آدمیان گردید، از آنجا که همه گناه کردند. (7) به اعتقاد پولس، ذات و فطرت انسان به علت خطای آدم، گناه‌کار است؛ زیرا گناه آدم از او به فرزندانش به ارث رسید و انسان را در وضعیتی گناه‌آلود قرار داد که حتی توان نجات خویش را ندارد... . (8)
اگرچه بعد از پولس، گناه نخستین از اواخر سده دوم نزد برخی از آباء یونانی و لاتینیِ کلیسا نظیر ایرنائوس، اوریگن و ترتولیان شکل گرفته بود، اما آگوستین، به‌عنوان مهم‌ترین نظریه‌پرداز گناه نخستین، با تاریخی کردن، روان‌شناختی ساختن و بالاتر از همه شهوانی تلقی کردنِ مسئله هبوط آدم، این آموزه را برجسته ساخت. (9)
آگوستین به‌عنوان بسط دهنده دیدگاه پولس، در توضیح آیه 5، باب 12 نامه به رومیان، نه تنها به گناه اولیه حضرت آدم اشاره داشته، بلکه بیان می‌کند هر انسانی از لحظه زاده شدن، این گناه را به ارث می‌برد و این دلیل آلودگی روح و جسم انسان‌ها و محکومیت آنان به مرگ است. (10)
آگوستین تکبر را نقطه آغاز گناه دانسته و تکبر را عامل نابودی و عصیان شیطان می‌داند. به همین خاطر شیطان برای فریب انسان، از در تکبر وارد گشت و تکبر، آغاز هر گناهی است. (11)
ایشان بر این عقیده است که خداوند، مجازاتی را به خاطر سرپیچی آدم و حوا بر ایشان تحمیل کرده که شامل از دست دادن بهشت، قابلیت ادراک رنج جسمانی، فرسودگی، بیماری و شهوت است. این وضعیت موروثی بوده و درنتیجه هر نسلی از انسان را آلوده می‌سازد؛ به عبارت دیگر، این وضعیت، ذاتی بوده و اکتسابی نیست و از طریق زاد و ولد انتقال می‌یابد نه از طریق تقلید و تأسی. (12)
آگوستین از آنجایی که الگوی توارث ژنتیکی را در باب گناه، غیر کاربردی می‌داند، (زیرا گناه مربوط به نفس است نه بدن و قابل‌انتقال از حیث فیزیولوژیکی نیست) و نیز آزادی اراده را شرط ضروری برای ارتکاب گناه قلمداد می‌کند؛ لذا میان ارتکاب گناه و بودن در وضعیت گناه‌آلود، تمایز قائل می‌شود. بدین‌صورت که ارتکاب گناه، شرط کافی برای بودن در وضعیت گناه‌آلود است، ولی شرط ضروری برای بودن در وضعیت گناه‌آلود نیست؛ یعنی می‌توان در وضعیت گناه‌آلود قرار گرفت، بدون اینکه مرتکب گناهی شد. ازنظر آگوستین آدم و حوا از رهگذر انجام دادن گناه اولیه در وضعیت گناه‌آلود قرارگرفته‌اند، اما فرزندان آنان بدون اینکه شخصاً مرتکب گناه شوند در وضعیت گناه‌آلود آن‌ها شریک گشته‌اند. به تعبیری دیگر آدم از سر اراده و اختیار مرتکب گناه شده است در حالی که این گناه برای ما طبیعی و ضروری است. (13)
حال اگر انسان‌ها ذاتاً در وضعیتی گناه‌آلود باشند، در این صورت لطف الهی لازم است تا آن‌ها به نجات ابدی دست یابند؛ یعنی اینکه طبیعت ما انسان‌ها به‌تنهایی نمی‌تواند باعث نجات ما شود (14) و فیض الهی یگانه عامل تعیین‌کننده اعمال ماست. (15) این فیض الهی، همان حیات پررنج و عذاب عیسی علیه‌السلام و مصلوب شدن اوست. (16)

نکته سوم:
این دیدگاه درباره گناه اولیه موردقبول اسلام نیست؛ چراکه:
•از آیات قرآن کریم، مخصوصاً آیه «من درروی زمین جانشین و حاکمی قرار خواهم داد» (17) استفاده می‌شود که آدم علیه‌السلام از اول برای زندگی و موت در زمین خلق شده بود و اینکه خدا، او و حوا در بهشت ساکن کرد، فقط برای آماده شدن برای انتقال به زمین بود. (18) منظور از بهشت نیز بهشت اخروی نیست چراکه شیطان در آن راهی ندارد بلکه احتمالاً منظور از جنت، باغی از باغ‌های زمین است. (19)
•اینکه مسیحیان گفتند: «گناه آدم به ذریه او رسید»، سخن درستی نیست و برخلاف آیات قرآن است که همیشه راه توبه را باز نهاده است. (20) 
بنابراین، پس از توبه، گناهی برای شخص گناهکار باقی نمی‌ماند تا گفته شود آن گناه به دیگران انتقال یافته است!

•بنا بر آیات قرآن، «هیچ‌کس بار گناه دیگری را بر دوش نمی‏گیرد. و اینکه برای انسان بهره‌ای جز سعی و کوشش او نیست».  (21) و آیات عهد عتیق همچون: «پسر، بار گناه پدر را نخواهد کشید و پدر بار گناه پسر را نخواهد کشید. صداقت صدیق بر او خواهد بود و شرارت شریر هم بر او خواهد بود».  (22) ادعای پولس و آگوستین، مبنی بر موروثی بودن گناه نخستین، وجهی نخواهد داشت. بنابراین، آموزه گناه اولیه، از جهت اسلامی و عقلی و حتی کتاب مقدس مسیحیان، قابل‌قبول نیست. (23)

نتیجه:
بنا بر آنچه گذشت، روشن می‌شود که لغزش آدم و حوا علیهماالسلام در متون عهد قدیم و عهد جدید و قرآن بازتاب یافته است، اما اینکه این لغزش، گناهی قلمداد شود که کل نسل آن‌ها را ناپاک کرده و همگی را وامدار تجسد خدا بر زمین و فدیه و ... کند، آموزه‌ای مسیحی است که توسط پولس و گروهی از مسیحیان بعدی، تأسیس‌شده و به جهان مسیحیت راه یافته است. این آموزه نه‌تنها باعقل و تعالیم اسلام سازگاری ندارد، بلکه حتی با آموزه‌های عهد قدیم و عهد جدید که مسیحیان نیز آن‌ها را قبول دارند، سازگار نیست.

 

 

پی‌نوشت‌ها:
1. سفر پیدایش، 3: 16.
2. همان، 17.
3. همان، 19.
4. حکمت سلیمان، 2: 23-24؛ کتاب چهارم عزرا، 7: 3.
5. کتاب چهارم عزرا، 7: 118.
6. نامه اول به قرنتیان، 15: 21-22.
7. نامه به رومیان، 5: 12.
8. ایلخانی، محمد، تاریخ فلسفه در قرون‌وسطی و رنسانس، تهران، سمت، 1386 ش، ص 19.
9. کونگ، هانس، متفکران بزرگ مسیحی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1386، ص 106.
10. همان، ص 106-107.
11.  St. Augustin: Anti-Pelagian Writings(1886), by Philip Schaff, New York: Christian Literature Publishing Co, p. 273.
12. Mann, William E. (2006) Augustine on Evil and Original Sin», in Stump, Eleonore& Kretzman, Norman(eds.), The Cambridge Companion to AUGUSTINE, Cambridge University Press,p. 47.
13. Resnick, Irven M (1991) Odo of Tournai's De peccato originali and the Problem of Original Sin , Medieval Philosophy and Theology, Volume 1, 19991, pp. 18-38.
14.  koterski, S.J. Joseph W (2009), An Introduction to MEDIEVAL PHILOSOPHY: Basic Concepts, Wiley Blackwell, p. 156.
15. استید، کریستوفر، فلسفه در مسیحیت باستان، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1387 ش، 355-356.
16. سنت آگوستین، اعترافات، ترجمه افسانه نجاتی، تهران، سخن، 1382 ش، ص 289-290.
17. سوره بقره، آیه 30: ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً...﴾.
18. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374 ش، ج 1، ص 195-196.
19. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374 ش، ج 1، ص 186-187.
20. طباطبائی، تفسیر المیزان، ج 3، ص 462-463.
21. سوره نجم، آیات 38-39: ﴿أَلَّا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَى* وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى﴾.
22. حزقیال، 20: 8.
23. برای مطالعه بیشتر، رک: خوش‌دل روحانی، مریم و رقیه بیگدلی، بررسی تطبیقی آموزه گناه نخستین ازنظر اسلام و مسیحیت با تکیه‌بر آرای علامه طباطبایی و آگوستین، نشریه جستارهای فلسفه دین، بهار 1392 ش، شماره 3، ص 19-46؛ ملایوسفی، مجید و داوود معماری، گناه نخستین از دیدگاه اسلام و مسیحیت، نشریه ادیان و عرفان، پاییز و زمستان 1390 ش، شماره 2، ص 101-126؛ افشار، بهروز، نقد و بررسی نظریه‌ی گناه ازلی در مسیحیت، فصل‌نامه معرفت ادیان، زمستان 1392 ش، شماره 17، ص 71-80.
 

چه کارهايي براي قبولي توبه و توسل به امام حسين (ع) انجام دهيم؟
توبه یعنی پشیمانی قلبی که لازمه اش ترک آن کار و تصمیم جدی داشتن، بر انجام ندادن گناهان است. در صورتی که قابل جبران باشد، لازم است است این کار انجام شود ...

سلام توسل به امام حسين (علیه السلام) براي توبه از گناهان چگونه است؟ چه کارهايي براي  قبولي توبه و توسل به امام حسبن (ع) انجام دهيم؟

«توسل» از ماده «وسل» به معناي تقرّب جستن يا چيزي كه باعث تقرّب به ديگري از روي علاقه و رغبت مي‌شود، مي‌باشد(1) توسل شامل شفاعت نيز مي‌شود، «شفاعت» از ماده «شفع» به معناي ضميمه كردن چيزي به همانند او است (2) و در مفهوم قرآني، شخص گناهكار به خاطر پاره‌اي از جنبه‌هاي مثبت (مانند ايمان، عمل صالح و...) شباهتي با اولياءالله پيدا مي‌کند و آن‌ها با کمک‌هاي خود، او را به‌سوي كمال سوق مي‌دهند و از پيشگاه خداوند تقاضاي عفو مي‌کنند. به‌عبارت‌ديگر: شفاعت قرار گرفتن موجود قوي‌تر و برتر در كنار موجود ضعيف‌تر و كمك نمودن به او د رراه پيمودن مراتب كمال، است(3).

قرآن کریم در آيه 35 سوره مائده، مي‌فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»: اي كساني كه ايمان آورده‌ايد پرهيزكاري پيشه كنيد و وسيله‌اي براي تقرب به خدا، انتخاب نماييد و درراه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.

وسيله در آيه فوق، معناي بسيار وسيعي دارد و هر كار و هر چيزي كه باعث نزديك شدن به پيشگاه مقدس پروردگار مي‌شود، شامل مي‌گردد، همانطوركه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ فرمودند: بهترين چيزي كه به‌وسيله آن مي‌توان به خدا نزديك شد، ايمان به خدا و پيامبر او و جهاد در راه او، نماز، زكات، روزه، حج، صله‌رحم، انفاق ... مي‌باشد(4).

متوسل شدن به افراد در حقيقت توسل به مقام روحاني آن‌هاست كه روح خود را پرورش داده، به كمالاتي رسيدند علاوه بر اين، توسل روح اميد را افزايش، روح يأس را كاهش و ايجاد رابطه معنوي باخدا و اولياءالله و تحصيل رضايت خداوند و توجه به سلسله شافعان و... را به وجود مي‌آورد بنابراين توسل به مقامِ بزرگي مانند امام حسين عليه‌السلام که جانش را براي احياي دين خدا، فدا کرد، بسيار مناسب است و در روايات بسياري هم به آن تأکيد شده است. آداب و ترتيب خاصي نيز براي اين‌گونه توسل ها، وجود ندارد و انسان مي‌تواند صميمانه با امامش درد دل کند و به‌وسيله او از خدا طلب مغفرت کند یا اینکه از خدای متعال بخواهد به خاطر آن بزرگوار، او را مورد بخشش قرار دهد.

توبه یعنی پشیمانی قلبی که لازمه اش ترک آن کار و تصمیم جدی داشتن، بر انجام ندادن گناهان است. در صورتی که قابل جبران باشد، لازم است است این کار انجام شود. می توان از سیدالشهدا علیه السلام خواست تا برای توفیق در این مسیر، برایتان دعا کند. از طرفی می توان از آن بزرگوار درخواست کرد تا به درگاه الهی برای شما، استغفار نماید.

 موفق باشيد.

پي‌نوشت‌ها:

1. قرشي، سيد علي‌اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ذيل ماده «وسل»

2. همان،‌ ذيل ماده «شفع»

3. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 1، ص 223

4. نهج‌البلاغه، خطبه 110

صفحه‌ها