بندگي

حضور قلب در نماز، نیاز به انجام اقداماتی قبل از نماز، در طول و بعد ازآن دارد که با رعایت آن‌ها و تمرین و صبوری می‌توان کم‌کم حضور قلب در نماز را بیشتر کرد.
راهکارهای تحصیل حضور قلب در نماز

پرسش:
در نماز حضور قلب ندارم به نظرتان چه کنم؟
 

پاسخ:
نماز عمود و ستون اصلی خیمه دین است. اگر قبول گردد، بقیة کارهای انسان قبول شده و اگر رد شود بقیة اعمال انسان هم مردود خواهد شد. این معجون خوش‌ترکیب زیبا، دارای آثار فراوان جسمی، روحی، مادی، معنوی، فردی، اجتماعی، دنیوی و اخروی است؛ منتهی درصورتی‌که با شرایط لازم برپا شود که از مهم‌ترین شرایط آن داشتن حضور قلب در نماز است. به‌طوری‌که در روایات آمده که از نماز انسان به همان اندازه که در آن حضور قلب دارد قبول می‌شود و بقیه رد خواهد شد و طبیعتاً آثار نماز هم به‌اندازه میزان حضور قلب در نماز است؛ پس باید برای تحصیل حضور قلب در نماز راهکارهای لازم را شناخت و آن‌ها را به‌کار گرفت تا از برکات بیشمار نماز واقعی بهره‌مند شد. در اینجا راهکارهای لازم برای تحصیل حضور قلب را به سه قسمت تقسیم می‌نماییم. راهکارهایی که مربوط به قبل نماز،  در حال نماز و راهکارهای مربوط به بعد از نماز.

راهکارهای تحصیل حضور قلب در نماز

قسمت اول: راهکارهای لازم قبل از نماز

1. خودشناسی
تا انسان ارزش جان خود و هدف خلقت خود را نشناسد و همه توجه و همت و آرزو و اهدافش در تحصیل ثروت و امکانات و لذت‌های دنیایی محدود شده باشد و نداند که شناخت و قرب و محبت حق‌تعالی هدف نهایی و بالاترین و شریف‌ترین و شیرین‌ترین لذتی است که می‌توان چشید، نمی‌تواند دل به نماز ببندد و برای آن وقت و حوصله داشته باشد و دنبال اصلاح آن باشد؛ تا جهت شخصیت انسان رو به دنیاست نمی‌تواند جهت قلب خود را به خدا و آخرت متمایل نماید؛ ازین‌رو زیربنایی‌ترین مسئله در تحصیل حضور قلب مسئله خودشناسی است که باید برای تحصیل آن مطالعه نمود.

2. مراقبه و تقوی
نماز هم در اعمال دیگر انسان تاثیرگزار است و می‌تواند آن‌ها را اصلاح کند و هم از آن‌ها تأثیرپذیر است. اگر می‌خواهیم در نمازهایمان حضور قلب داشته باشیم باید در طول شبانه‌روز مراقبه داشته باشیم و مراقب باشیم حلال و حرام خدا را در حد توان رعایت کنیم. قلبی که در طول شبانه‌روز، پیوسته با ارتکاب گناهان در حال سیاه شدن و سنگین شدن است، نمی‌تواند به‌یک‌باره موقع نماز نورانی و لطیف شود و با عالم نور و معنی ارتباط برقرار کند.

3. مطالعه
انسان طبیعتاً و ذاتاً در پی جلب منفعت است. هرچقدر ارزش و اهمیت مسئله‌ای را درک کرد و تأثیر آن را در خوشبختی خود دریافت طبیعتاً به انجام آن و رعایت شرایط آن‌هم مشتاق و مایل می‌گردد. نماز هم از این قاعده مستثنا نیست؛ لذا باید در مورد نماز و اهمیت و آثار فراوان آن و همچنین در مورد اهمیت و آثار حضور قلب و در مورد معنی و حقیقت و اسرار نماز و اجزاء آن مطالعه و شناخت حاصل کرد تا شوق و رغبت لازم برای تحصیل حضور قلب در نماز را به دست آورد.

4. تحصیل نشاط و شادابی و آمادگی جسمی
حس و روح انسان در یکدیگر اثرگذار هستند. غالباً اگر جسم انسان خسته و کسل و تحت فشارهای مختلف باشد روح انسان هم معذب است و نشاط و شادابی کارهای مختلف بخصوص انجام امور معنوی را ندارد؛ بدین سبب یکی از اقدامات لازم برای تحصیل حضور قلب حفظ نشاط و شادابی بدن، موقع نماز است. چنانچه حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: «هیچ‌یک از شما با کسالت و خواب‌آلودگی به نماز نایستد و به خودش نیز فکر نکند؛ زیرا در پیشگاه پروردگارِ عزّ و جلّ خویش قرار دارد. نصیب بنده از نمازش همان‌قدر است که با توجّهِ قلبى او همراه باشد.»(1)
همچنین باید موقع نماز جسم انسان از هر سختی و فشاری در امان باشد. چنانچه امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «نماز حاقن و حاقب و حازق درست نیست؛ حاقن کسى است که بولش گرفته و حاقب کسى است که غائطش گرفته و حازق کسى است که پایش در فشار است.»(2)

5. انتخاب مکان مناسب
برای موفق شدن به حضور قلب در نماز، حتماً نیاز به مکانی مناسب است؛ توجه انسان معمولاً در مکان‌های شلوغ و پر سروصدا و پر رفت‌وآمد زیاد به این‌طرف و آن‌طرف جلب می‌شود و در نقطه مقابل مکان خلوت و آرام برای انجام عبادات مناسب‌تر است. بهترین مکان برای انجام عبادات حرم‌های اهل‌بیت علیهم‌السلام و مساجد است. در روایات هم آثار فراوانی برای مسجد و حتی قدم‌هایی که برای رفتن به مسجد برداشته می‌شود بیان شده است. ازجمله پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند: «تا زمانی که در مسجد به سر می‌‌بری خداوند به تعداد هر نَفَسی در آن یک درجه منزلت در بهشت برای تو بالا می‌‌برد و فرشتگان بر تو درود می‌‌فرستند و دَه حسنه برایت ثبت و دَه گناهت پاک می‌شود.»(3)
همچنین مستحب است انسان در منزل خود نیز محلی مناسب و خلوت را به عبادت اختصاص بدهد.

6. انتخاب زمان مناسب
زمانی که برای نماز اختصاص می‌دهیم در کیفیت نماز مؤثر است. اول وقت نماز، آثار و نورانیت خاص به خود را دارد که برای عبادت خدا شرایط مهیاتر است. گویا به انسان در این اوقات برای انجام عبادت باکیفیت‌تر مددهایی می‌شود. ازاین‌رو در قرآن و روایات تأکیدات شدید و بسیاری بر نماز اول وقت شده است. ازجمله امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «فضیلت اوّل وقت [نماز] بر آخر وقت همچون فضیلت آخرت بر دنیاست.»(4)
همچنین در روایتی دیگر فرمودند: «(نماز) اول وقت موجب رضایت خداوند و نماز پایان وقت بخشش خداوند است و بخشش موقع انجام گناه معنی می‌دهد.»(5) کنایه از اینکه تأخیر انداختن نماز تا آخر وقت گناه است و نماز در آخر وقت موجب بخشش این گناه است، اما دیگر رضایت الهی که مخصوص نماز اول وقت است را در پی ندارد.

7. فکر
فکر، امام و پیشوای قلب انسان است. لذا انسان به هرچه فکر کند قلب هم به همان سمت توجه پیدا می‌کند؛ از‌این‌رو خیلی مناسب است دقائقی قبل از نماز - بخصوص موقع رفتن به سمت مسجد - مقداری سکوت کند و به موضوعات مناسب و مرتبط با عبادت و نماز فکر کند؛ مثلاً به عظمت و جلال و شکوه حضرت حق که لطف کرده و منت گذاشته و اجازه داده که در برابر او بایستد و با او صحبت کند یا به نیازهای زیادی که به رحمت و لطف او در دنیا و آخرت دارد، فکر نماید یا در مورد گناهان و خطاها و تنبلی‌ها و سستی‌هایی که انجام داده تفکر نماید یا به عمر و فرصت ازدست‌رفته یا به مسیر طولانی که تا مقام قرب الهی دارشته و نیزبه برکات و اهمیت نماز و حالات و سیره اهل‌بیت علیهم‌السلام و علمای ربانی در نماز تأمل نماید یا ...
پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به ابوذر غفارى فرمود: «اى ابوذر! دو رکعت نماز کوتاه که با تفکّر و تدبّر همراه باشد بهتر است از شبى را تا به صبح با دلى غافل نمازخواندن.»(6)

8. ذکر
غالب انسان‌ها به‌یک‌باره نمی‌توانند با گفتن تکبیره الاحرام به‌یک‌باره وارد فضای نماز و توجه به حضرت حق بشوند. پس باید بین فعالیت‌ها و کارها و تلفن‌ها و صحبت‌های دنیایی و شروع نماز فاصله انداخت. ازاین‌رو در منابع دینی و کلمات بزرگان توصیه شده که علاوه بر فکر که قبلاً اشاره شد، دقائقی قبل از ورود به نماز مقداری انسان ذکر خدا را بگوید تا کم‌کم توجهش از مادیات منصرف به عالم معنا شود. بخصوص اذکاری مانند استغفار یا ذکر شریف لا اله الا الله که به گفتن آن‌ها توصیه بسیاری شده است و خاصیت پاک‌کنندگی ذهن و قلب را دارند.
در همین راستا در دستورات دینی توصیه شدید به گفتن اذان و اقامه قبل از ورود به نماز شده است که می‌تواند همین نقش را ایفا کند و انسان را آماده نماز با حضور قلب نماید. از امام صادق علیه‌السلام روایت شده است که فرمودند: «هر کس نمازش را با اذان و اقامه بخواند، دو صف از فرشتگان پشت سر او نماز می‌خوانند و اگر بدون اذان و فقط با اقامه بخواند، یک صف از فرشتگان پشت سر او نماز می‌خوانند.»(7)

9. پرهیز از امور تشتت‌زا
اگر در طول شبانه‌روز ظرف ذهن و خیال خود را پر از امور مختلف و متعدد و تشتت آفرین کنیم که چه‌بسا لغو و بی‌فایده می‌باشند طبیعتاً این شلوغی ذهن زمینه تمرکز در امور مختلف زندگی ازجمله نماز را از بین می‌برد. ازاین‌رو پرهیز از امور لغو، تأثیر زیادی در تمرکز و بالا رفتن توان فکری و ذهنی ما دارد. گشت‌وگذار بی‌خود در فضای حقیقی و بخصوص فضای مجازی یکی از کارهای لغو تشتت آفرین است که پرش ذهن و خیال انسان را زیاد می‌نماید.

10. تصمیم و دعا و توسل برای حضور قلب
برای تحصیل حضور قلب نیاز به اراده و تصمیم جدی و تمرین است و خودبه‌خود حاصل نمی‌شود. لازم است قبل از هر نماز این تصمیم در وجود ما تجدید شود. همچنین با دعا و التماس از خداوند متعال کمک خواست و چنانچه بزرگان توصیه کرده‌اند به اولیای الهی توسل نمود تا کمک کنند و ما بتوانیم بهتر و سریع‌تر به حضور قلب در نماز برسیم و لذت و آرامش و برکات بیشمار نماز را به دست آوریم.

قسمت دوم: راهکارهای لازم موقع نماز
بعد از شروع به نماز هم لازم است اموری رعایت شود تا حضور قلب انسان بیشتر گردد

1. تمرین توجه
باید از ابتدای نماز قلب و ذهن را متوجه حضرت حق و معانی نماز و افعال و اذکار آن نمود و سعی و تمرین کرد تا ذهن جای دیگری نرود. هر وقت هم که ذهن جای دیگری رفت و انسان یادش افتاد دوباره آن را به نماز برگرداند و همین‌طور این مبارزه و تمرین را ادامه دهد. به تعبیر برخی از بزرگان اگر در هرروز بتواند یک ثانیه بیشتر از روزهای قبل حضور قلب در نماز و عبادات خود را حفظ کند بعد از مدت کوتاه به موفقیت‌های بزرگی دست خواهد یافت. این کار در روزهای اول سخت است، اما با گذشت زمان آسان‌تر و گواراتر خواهد بود.

2. گرفتن حالت خشوع در جسم
حالت‌هایی که ما به جسم خود می‌گیریم در وضعیت روحی و نفسانی ما اثر دارد. اگر سربه‌هوا با شانه‌ها بالا و متکبرانه در مقابل حق‌تعالی بایستیم به غفلت و تکبر و غرور و خودبینی نزدیکتریم. در نقطه مقابل اگر سربه‌زیر و با شانه‌های افتاده و دست‌هایی بر ران پا گذاشته شده نماز بخوانیم و به محل سجود نگاه کنیم به خشوع قلبی نزدیکتر خواهیم بود و زمینه برای حضور قلب بیشتر خواهد بود؛ ازاین‌رو در روایات به چگونگی حالت جسمانی ما در نماز اهمیت داده شده است. ازجمله حضرت على علیه‌السلام فرمودند: «مرد نباید در نمازش با ریش خود و یا با چیزى که او را از نمازش غافل و بى توجّه می‌کند، بازى کند.»(8)

3. رعایت آداب نماز
آداب و مستحباتی که برای نماز بیان شده هم نقش مهمی در تحصیل حضور قلب دارند. هر چه این آداب را بشناسیم و در حد توان رعایت کنیم حضور قلب ما در نماز بیشتر خواهد بود؛ مثلاً نماز را با آرمش و شمرده بخوانیم، رکوع و سجود و اعمال آن را کامل و با آرامش انجام دهیم، اذکار نمازها را سه بار تکرار کرده و نماز را با صوتی حزین و کمی بلند بخوانیم و ... همه این امور در تحصیل حضور قلب در نماز خیلی می‌تواند مؤثر باشد. از پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نقل شده که فرمودند: «کسى که رکوع و سجود نماز را کامل به‌جا نیاورد، نمازش نماز نیست.»(9)

قسمت سوم: راهکارهای لازم بعد از نماز
مواردی هم برای بعد از نماز توصیه شده که می‌تواند در تکمیل نماز و بیشتر شدن حضور قلب ما در نمازهای بعدی مؤثر باشد. ازجمله:

1. خواندن تعقیبات و نوافل
حفظ حضور قلب در نماز مانند شرکت در یک مبارزه و مسابقه است؛ چون در روایات داریم که با شروع نماز شیطان هم شروع به ایجاد مزاحمت می‌کند و مسائل مختلفی که برای انسان مهم است را به یاد او می‌اندازد تا او را از یاد خدا غفلت کند. هر مبارزه و مسابقه‌ی نیاز به تمرین‌های قبلی دارد؛ بدون تمرین وارد مسابقه شدن معمولاً نتیجه مطلوبی ندارد؛ خواندن تعقیبات بعد از نمازها و داشتن خلوت و عبادت در طول شبانه‌روز نقش تمرینی برای تحصیل حضور قلب در میدان نماز را دارد. هرچه بیشتر سر سجاده بنشینیم و با خدا خلوت و راز و نیاز داشته و لذت عبادات را بچشیم، برای تحصیل حضور قلب آماده‌تر خواهیم بود. لذا در روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام تعقیبات متنوع و بسیاری با حجم‌های کم‌ و زیاد و با فضیلت‌ها و آثار فراوان و همچنین نوافل نمازها(10) بیان شده که خواندن آن‌ها می‌تواند خیلی نتیجه‌بخش باشد.

2. شکر و استغفار
بعد از نماز، خدا را بر موفقیت بر نماز و آن مقداری که توانستیم حضور قلب داشته باشیم شکرگزاری کنیم تا خداوند این نعمت را زیاد کند و در نمازهای بعد حضور قلب بیشتری داشته باشیم و برای لحظاتی که بی‌ادبی نمودیم و از یاد او غافل شدیم استغفار کنیم تا باز به برکت استغفار (چنانچه در قرآن وعده داده شده) نیرو و قوت بیشتری برای تحصیل حضور قلب در نمازهای بعدی به دست آوریم.

3. پرهیز از ناامیدی
تحصیل حضور قلب در کل نماز کار آسانی نیست؛ لذا نباید از خود توقع بیجا داشته باشیم که یک‌مرتبه با کمترین تمرین و تلاش به حضور قلب کامل در نماز برسیم. نباید ناامید شده و باید صبوری نمود و تمرین و مبارزه را رها ننمود تا به‌تدریج به نتیجه مطلوب رسید. فراموش نکنیم که از هرکسی به‌اندازه وسع او توقع دارند.

نتیجه
پس رسیدن به حضور قلب در نماز نیاز به انجام اقدامات متعددی قبل نماز و در طول نماز و بعدازآن دارد که با رعایت آن‌ها و با تمرین و صبوری می‌توان کم‌کم حضور قلب در نماز را بیشتر نمود و از خلوت و انس با حق‌تعالی لذت برد و برکات دنیوی و اخروی بسیار نماز را تحصیل نمود. اگر نماز عمود و ستون اصلی دین است و حضور قلب شرط اصلی و اساسی نتیجه‌بخش بودن نماز، پس باید دریافت حضور قلب در نماز کلید سعادت و خوشبختی انسان است که جا دارد برای تحصیل آن، ‌وقت و انرژی بسیار صرف کرد و از تعدد راهکارهای فوق تعجب ننمود.

منابع مطالعاتی
1. حضور قلب در نماز، علی‌اصغر عزیزى تهرانى.
2. حضور قلب در نماز، محمد بدیعى.
3. آداب‌الصلوه یا پرواز در ملکوت، امام خمینى قدس سره
4. اسرار الصلوه، مرحوم میرزا جواد آقا ملکى تبریزی رحمت‌الله علیه

پی‌نوشت‌ها
1. ابن‌بابویه، محمد بن على، الخصال، قم: جامعه مدرسین‏، چاپ اول، 1362 ش، ج‏2، ص: 613.
2. ابن‌بابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، تهران: کتابچى، چاپ ششم، 1376 ش، ص: 413.
3. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل البیت، چاپ اول، 1409 ق، ج‏4، ص: 117.
4. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم،1407 ق، ج‏3، ص: 274.
5. ابن‌بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1413 ق، ج‏1، ص: 217.
6. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل البیت، چاپ اول، 1409 ق، ج‏4، ص: 74.
7. ابن‌بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1413 ق، ج‏1، ص: 287. حضور ملائکه در کنار انسان طبیعتاً دارای آثار وضعی هست و موجب دور شدن شیاطین و کم شدن وسوسه‌های او و مهیا شدن زمینه بیشتر برای تحصیل حضور قلب خواهد بود.
8. ابن‌بابویه، محمد بن على، الخصال، قم: جامعه مدرسین‏، چاپ اول، 1362 ش، ج‏2، ص: 620.
9. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، نجف، مطبعه حیدریه، چاپ: اول، بی‌تا. ص: 74.
10. امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «همانا از نماز بنده گاهی نیمی از آن، گاهی یک‌سوم، گاهی یک‌چهارم و گاهی یک‌پنجم آن بالا برده می‌شود و تنها بخشی از نماز که بنده با قلب خود به آن توجه داشته باشد، پذیرفته می‌شود؛ و همانا به نمازهای مستحب دستور داده شده تا کاستی‌های نمازهای واجب را با آن‌ها تکمیل کنند.» فیض کاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى، الوافی، اصفهان، کتابخانه امام امیرالمؤمنین على علیه‌السلام‏، چاپ: اول، 1406 ق، ج‏8، ص: 847.
 

انسان موجودی کمال‌گراست و برای رسیدن به کمال، درصدد الگوبرداری از دیگران است. برترین الگوها، کامل‌ترین آن‌ها هستند همانند وجود مقدس این بزرگواران.
حضرت زهرا و حضرت زینب -سلام الله علیهما- الگوی زنان

پرسش:
یک زن چگونه می‌تواند به ‌جایگاه والایی مثل حضرت زهرا و حضرت زینب سلام الله علیهما برسد؟ این بانوان چه‌کارهایی انجام داده بودند؟
 

پاسخ:
انسان موجودی کمال‌گرا است و همین ویژگی باعث می‌شود تا او همواره در تکاپو برای رسیدن به مدارج کمال باشد. او در این مسیر از طریق فعلیت بخشیدن به استعدادهای فطری و درونی خویش قدم در مسیر تکامل می‌گذارد. انگیزه رسیدن به قله تکامل، میل به اسوه و الگوپذیری را در انسان شکوفا می‌کند و او همواره دوست دارد از تجربه کمال‌یافتگان بهره ببرد. میل به الگوخواهی باعث می‌شود تا انسان بعد از شناخت و یافتن اهل کمال، از روش و سیره آن‌ها تبعیت و الگوبرداری کند.

تقلید و تبعیت از سیره و روش دیگران، گاهی ممکن است خالی از هرگونه اندیشه و تفکر باشد و انسان تقلیدی ناآگاهانه و بدون هدف یا تنها باهدف‌هایی کم‌ارزش را پیش گیرد. طبیعتاً چنین الگو گیری اگرچه اصلش برگرفته از میلی فطری است؛ اما چنین شخصی در روش خود دچار خطا و اشتباه شده است؛ اما گاهی تقلید و تبعیت از دیگران تقلیدی کورکورانه نیست؛ بلکه انسان کاملاً آگاهانه و با هدف و همراه با علم و شناخت، دیگران را الگوی خویش قرار می‌دهد.  قرآن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را اسوه و الگو معرفی می‌نماید و می‌فرماید: «لَقَدْ کانَ لَکمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یرْجُو اللَّهَ وَالْیوْمَ الْآخِرَ وَذَکرَ اللَّهَ کثِیرًا»؛ «مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آن‌ها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند». (1)

زنان الگو
آنچه منجر به برتری انسان‌ها از یکدیگر می‌شود تقوا و میزان تسلیم در برابر حق است و این امر میان زنان و مردان مشترک است. به‌عنوان‌ مثال خداوند در آیاتی از قرآن آسیه همسر فرعون را به‌عنوان الگو و اسوه مؤمنان معرفی می‌کند. قرآن می‌فرماید: «وَضَرَبَ اللَّهُ مثلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَک بَیتًا فِی الْجَنَّهِ وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ» «و خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانه‌ای برای من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی‌بخش!» (2)
پیامبر اسلام نیز دخترشان را الگوی زنان جهان معرفی کرده و می‌فرمایند: «اَتانی مَلَک فَبَشّرَنِی إِنَّ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّهِ وَ نِساءِ أُمَّتِی» (3)«فرشته‌ای بر من نازل شد و به من بشارت داد که فاطمه، سرور همه زنان اهل بهشت و نیز سرآمد همه بانوان امّتم است».در نگاه اسلام کسی می‌تواند الگو باشد که در برابر حق تسلیم است و میزان اسوه بودن هر کس به میزان تسلیم بودن در برابر خداوند و دستورات الهی بازمی‌گردد. انسان‌های کامل، الگوی کاملی هستند و انسان می‌تواند در تمام ابعاد زندگی به سیره آن‌ها مراجعه کرده و از آن‌ها تبعیت نماید. حضرت زهرا سلام ‌الله‌ علیها یا حضرت زینب سلام ‌الله ‌علیها می‌توانند الگوی همه زنان و مردان عالم باشند؛ همان‌گونه که یک مرد نیز همچون حضرت علی علیه‌السلام یا وجود مقدس پیامبر صلی ‌الله‌ علیه ‌و ‌اله می‌توانند الگوی کاملی برای همه مردان وزنان عالم باشند؛ چراکه زن و مرد در توان تقرب به خدای متعال و رسیدن به هدف خلقت باهم تفاوتی ندارند.

فلسفه الگو بودن حضرت زهرا
دلیل اینکه پیامبر اسلام حضرت زهرا را الگو معرفی می‌کنند این است که اسوه گری حضرت زهرا جلوه دیگری از اسوه بودن پیامبر اسلام است؛ یعنی فاطمه زهرا استمرار همان اسوه حسنه (پیامبر) است. دفاع حضرت زهرا سلام ‌الله ‌علیها از ارزش‌های اسلامی، گذشتن از جان در راه بقا و دوام ولایت، تقوا، عفت، مهربانی، فرزند پروری و همسرداری ایشان الگوی بی‌بدیلی برای همه انسان‌هاست. به همین دلیل وجود مقدس امام ‌زمان نیز مادر خویش را الگوی خود دانسته و می‌فرمایند: «وَ فِی اِبْنَهِ رَسُولِ اللهِ لِی اُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» (4)«همانا در دختر رسول خدا برای من، الگویی شایسته وجود دارد».درواقع چون وجود حضرت زهرا سلام ‌الله ‌علیها استمرار وجود پیامبر است اسوه‌پذیری از او نیز همان اسوه‌پذیری از رسول‌الله است. حضرت زینب سلام ‌الله ‌علیها نیز با قدم‌ گذاشتن در همین مسیر شایستگی الگو بودن را دارا هستند.

هدایت، پیش‌زمینه تأسی
خداوند در قرآن می‌فرماید: «أُولَٰئِک الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ ۖ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ ۗ»؛ «آن‌ها کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده؛ پس به هدایت آنان اقتدا کن!» (5) در این آیه ابتدا به مسئله هدایت انبیا اشاره ‌شده و سپس موضوع الگو بودن آن‌ها بیان می‌گردد؛ یعنی دلیل و علت اینکه انبیا می‌توانند الگو باشند این است که پیش‌زمینه لازم برای الگو بودن را دارا هستند و آن پیش‌زمینه چیزی جز هدایت نیست. ما نیز باید از کسانی الگو بگیریم و تأسی نماییم که خودشان هدایت یافته باشند. وجود مقدس حضرت زهرا و حضرت زینب سلام‌الله علیهما پیش‌زمینه هدایت را دارا هستند.

الگو گیری مستقیم و غیرمستقیم
نکته دیگری که در امر الگو گیری باید به آن دقت کنیم این است که گاه الگو گیری به شکل مستقیم است یعنی گفتار و کردار شخص الگو را عیناً تکرار می‌کنیم. مثلاً پیامبر ما نماز را اول وقت می‌خواندند، ما نیز با الگو گیری از ایشان نماز خود را اول وقت می‌خوانیم. گاهی نیز الگو گیری به شکل غیرمستقیم است؛ یعنی ممکن است همان عمل در زمان حاضر قابلیت تکرارشدن نداشته باشد؛ اما روح و حقیقت آن عمل را الگوبرداری کرده و با تحلیل و بررسی سیره آن بزرگواران وظیفه خویش را در تمام ابعاد زندگی به انجام می‌رسانیم. مثلاً حضرت زهرا لباسی مندرس و وصله‌دار می‌پوشیدند، طبیعتاً در اینجا منظور از الگو گیری از ایشان این نیست که ما نیز لباس وصله‌دار بپوشیم؛ بلکه روح و حقیقت این رفتار یعنی همان زهد و پرهیز از دنیاگرایی باید مورد توجه ما قرار گیرد.

اولویت‌بندی
آنچه در سیره حضرت زهرا و حضرت زینب سلام ‌الله علیهما شاهدیم توجه به اولویت‌ها در زندگی است. مهم‌ترین هدف برای آن‌ها بندگی خداست و متناسب با همین تعبد به اولویت‌بندی امور مبادرت می‌ورزند. در سیره این بزرگواران وظیفه مادری و همسرداری جایگزین ندارد؛ پس یک زن باید انجام این امور را در اولویت قرار دهد و سایر فعالیت‌ها نباید هرگز وظیفه مادری و همسری را تحت‌الشعاع قرار دهد.

تربیت کودک
خانواده اولین کانون تربیتی است که کودک قدم در آن می‌گذارد. باتوجه ‌به اینکه حساس‌ترین و مهم‌ترین دوران زندگی، کودکی است و کوچک‌ترین انحراف یا سهل‌انگاری ممکن است به شخصیت و آینده کودک لطمه‌های جبران‌ناپذیری وارد کند؛ متمرکز بودن یک زن بر امر تربیت ضروری است. ضمن این‌که توجه یک زن به امر تربیت فرزندش به‌نوعی قدم‌گذاردن در مسیر حضرت زهرا و حضرت زینب است.

مؤلفه‌های رفتاری
قدم‌گذاردن در مسیری که حضرت زهرا و حضرت زینب سلام ‌الله‌ علیهما در آن مسیر قدم گذاشته‌اند کار آسانی نیست؛ بلکه نیازمند تلاش مداوم، ایمان قوی، عمل صالح و پیروی از سیره معصومین علیهم‌السلام است. از مهم‌ترین الزامات این مسیر می‌توان به امور زیر اشاره کرد:
1. تقوا؛  تقوا سپری است که به‌واسطه‌ی انجام واجب و ترک حرام نصیب انسان می‌شود.
2. علم‌آموزی و کسب معرفت را می‌توان ازجمله ویژگی‌های حضرت زهرا و حضرت زینب دانست؛ بنابراین کسی که قصد الگوگیری از این بزرگواران را دارد باید در مسیر کسب علم و معرفت گام بردارد.
3. عبادت؛ عبادت‌های حضرت زهرا و حضرت زینب عامل اتصال آن‌ها به خدا بود. انسانی که خواهان تبعیت از این شخصیت‌های نورانی است باید به عبادت تمسک ورزد.
4. صبر؛ از مهم‌ترین ویژگی‌های این بزرگواران صبر بر بلا و مصیبت است. صبور بودن نیز از دیگر لوازم تبعیت است.
5. خدمت به خلق را می‌توان در سیره حضرت زهرا و حضرت زینب به‌وضوح مشاهده کرد.
6. تبعیت از ولایت از دیگر صفات بارز حضرت زهرا و حضرت زینب است.
7. تربیت نسل صالح
8. دفاع از حق و حقیقت

 نتیجه گیری
انسان موجودی کمال‌گراست و برای رسیدن به کمال درصدد الگوبرداری از دیگران است. در نگاه اسلام برترین الگوها، کامل‌ترین آن‌ها هستند. به همین دلیل وجود معصومین علیهم‌السلام به‌عنوان انسان کامل بهترین الگو و اسوه معرفی می‌شوند. ما قائل به این امر هستیم که وجود حضرات معصومین علیهم‌السلام از نوری واحد است و حقیقت نوری کردار و گفتار و رفتار آن‌ها یکسان است؛ بنابراین پیامبر اسلام و ائمه معصومین و همچنین حضرت زهرا و حضرت زینب سلام‌الله علیهما می‌توانند بهترین الگو برای ما باشند.اسلام احیاگر شخصیت زن و حافظ کرامت انسانی اوست؛ هر دستوری که در دین اسلام برای زن ارائه ‌شده است در جهت حفظ شأن و شخصیت زن است. زن در نگاه اسلام از جایگاه والایی برخوردار است به شرطی که همسو با فطرت خویش حرکت نماید؛ بنابراین بر زن مسلمان نیز لازم است تا به وظایف فردی، خانوادگی و اجتماعی خویش توجه کند و صرفاً ذهن خویش را معطوف به یک بُعد ننماید. با مطالعه زندگی‌نامه حضرت زهرا و حضرت زینب سلام ‌الله علیهما، می‌توان از تجربیات و روش‌های زندگی آن‌ها بهره‌مند شد. رسیدن به مقام والای حضرت زهرا و حضرت زینب سلام‌ الله علیهما، گرچه میسر نیست؛ ولی نزدیک شدن به چنین منزلت و جایگاهی، نیازمند تلاش مداوم، صبر و استقامت است.

برای مطالعه بیشتر
1. الگوی برتر، علی‌اصغر رضوانی
2. عاشورا و الگوگیری، جواد محدثی
3. فاطمه، الگوی مهدی، سید مسعود پور سید آقایی
4. زن در آیینه جمال و جلال، آیت‌الله جوادی آملی

پی‌نوشت‌ها
1. سوره احزاب، آیه 21
2. سوره تحریم، آیه 11
3. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ هـ. ق، ج 21، ص 279
4. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ هـ. ق، ج 53، ص 180، باب 31، روایت 9
5. سوره انعام، آیه 90
 

بین عبادت خدا و خدمت به خلق خدا تضادی نیست که بخواهیم اولویت یکی از آن ها را بر دیگری اثبات کنیم. هر کدام این دو سرجای خودش بسیار با اهمیت است.
عبادت خدا یا خدمت به خلق؟

پرسش:
آیا نماز خواندن و عبادت خدا مهم است یا کمک به مردم و خوش رفتاری با آنها؟ کدامیک مهم تر است؟
 

پاسخ:
با جستجو و تحقیق در منابع دینی به این حقیقت پی می‌بریم که اسلام و تشیّع، هدف اصلی از حیات دنیوی را رسیدن به رشد، تکامل و سعادت می‌داند. برای رسیدن به رشد از جمله مهم ترین اعمال که مورد توجه قرار گرفته و حفظ و مراقبت از آن، به همگان توصیه شده است، مراقبت نسبت به نماز و عبادت است که پایبندی به آن دارای آثار و فوائدی است و عدم رعایت آن آفات و عوارضی دارد.
 از سوی دیگر کمک و خدمت به مردم نیز از والاترین عبادات است که در این مورد باید نکاتی را اشاره کنیم:

1. در مورد نماز و سایر عبادات، بسیار سفارش شده و آثار و برکات زیادی برای آنها ذکر شده است. یکی از آثار بسیار مهم نماز، قرب و نزدیکی به خداوند است. این اثر، روح عبادت و نماز را تشکیل می‏دهد. یکی از آیات قرآن هدف آفرینش انسان را عبادت دانسته(1) که حکایت گر بُعد معنوی نماز و اهمیت آن است، امام علی علیه السلام فرمود: «نماز وسیله تقرب هر پرهیز کاری به خداوند است.»(2) 
آثار دیگری نیز برای عبادت و نماز ذکر شده است:  یاد خدا و آرامش روحی،(3) بازدارندگی از گناه،(4) تکبّرزدایی‏،(5) نفی طاغوت و ایستادگی در مقابل ستم‏(6) و...

2. از سوی دیگر کمک و خدمت به مردم یکی از ارزشمندترین و مهم ترین عبادات در اسلام است. هرچند که عمل صالح، دایره ی وسیع و گسترده ای دارد که شامل نماز، روزه و دیگر عبادات شرعی می‌شود؛ ولی احسان به دیگران و خدمت به همه موجودات و آفریده های خداوندی از جمله انسان، از مهم ترین و اساسی ترین اعمال صالحی است که انسان می‌تواند در مقام  مظهر ربوبی و خلیفهی الهی انجام دهد. 
بسیاری از آموزه های قرآنی بویژه آموزه های دستوری آن، مرتبط با دیگران سامان یافته است. به عنوان نمونه خداوند در کنار نماز، مسأله انفاق و پرداخت زکات را مطرح می‌کند که یک عمل اجتماعی و مرتبط با دیگران است؛ به این معنا که هر سود و درآمدی که از هر طریق، از جمله تلاش و کار و کوشش به دست آورده می‌شود، می‌بایست بخشی از آن را به دیگران بخشید بدون آن که منتی بر آنان گذاشته شود؛ زیرا آنان در این دستاوردهای شما حقی دارند که باید ادا شود. ادای چنین حقی از سوی شما به معنای حرکت در مسیر الهی است؛ زیرا خداوند نیز بی هیچ منتی، وجود را به شما هدیه کرده و نعمت های بی شماری را به شما بخشیده و می‌بخشد. چنان‌که در روایات آمده است: «خَیْرُ النَّاسِ أَنْفَعُهُمْ لِلنَّاسِ» «بهترین مردم کسی است که نفع بیشتری به مردم برساند».(7)

3.  در مورد سوال شما باید بگوییم که به نظر ما بین دو طرف سوالتان تضادی نیست و نباید مقایسه بین عبادات، به جایی برسد که انسان از یک عبادت دلزده و مأیوس شود یا فقط یکی را انتخاب کند. باید در حد توان بین هر دو را جمع کنید. یعنی اگر بتوانید در کنار نماز و سایر عبادات، به نزدیکان و مردم خدمت کنید، بی تردید ارزشمندتر است؛ اما اگر نتوانستید خدمات بزرگی انجام دهید، سعی کنید به اندازه ای که می‌توانید خدمت کنید، این هم ارزشمند است. روایات نیز در زمینهی خدمت به مردم بسیار زیاد است: «خَصْلَتَانِ وَ لَیْسَ فَوْقَهُمَا خَیْرٌ مِنْهُمَا الْإِیمَانُ بِاللَّهِ وَ النَّفْعُ لِعِبَادِ اللَّهِ» «ایمان به خدا و نفع رساندن به بندگان او، دو خصلت نیک است که برتر از آن چیزی نیست».(8)
 پس در کنار نماز و سایر عبادات فردی اگر توانستید خدمات بزرگی به مردم انجام دهید، بسیار بهتر است؛ اگر هم نشد به هر اندازه که در توانتان است به مردم و جامعه خدمت کنید.

نتیجه
در منابع دینی، هم در مورد نماز و عبادات فردی بسیار تأکید شده است و هم در مورد کمک و خدمت به مردم تأکید فراوان داریم. البته به نظر ما بین دو طرف سوالتان تضادی نیست و نباید مقایسه بین عبادات به جایی برسد که انسان از یک عبادت دلزده و مأیوس شود و یا فقط یکی را انتخاب کند. باید در حد توان هر دو را جمع کنید. یعنی در کنار نماز و سایر عبادات، اگر بتوانید به نزدیکان و مردم خدمت بکنید، بی تردید ارزشمندتر است؛ اما اگر کسی نتوانست خدمات بزرگ انجام دهد، سعی کند به اندازه ای که می‌تواند خدمت کند، این هم ارزشمند است.

 

منابع برای مطالعه بیشتر
•    پرورش در پرتو نیایش، حسنعلی نوری ها
•    نماز زیباترین الگوی پرستش، غلامعلی نعیم‌آبادی.

پی نوشت ها
1. سوره‌ی ذاریات، آیه‌ی 56
2. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج 3، ص 265
3. سوره‌ی رعد، آیه‌ی 28.
4. سوره‌ی عنکبوت، آیه‌ی 45.
5. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، قم، 1409 ه.ق، ج 5، ص 7.
6. سوره‌ی نحل، آیه‌ی 36.
7. محدث نورى، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت علیهم السلام قم، 1408 هجرى قمرى‏، ج 12 ، ص 392
8. محدث نورى، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت علیهم السلام قم، 1408 هجرى قمرى‏، ج 12 ، ص 390
 

نظام خلقت نظامی است علی و معلولی. اعمال انسان، مستقیما در حالات درونی وی تأثیر می گذارد و همه امور مانند دانه های یک زنجیر به یکدیگر متصل شده اند.
زمینه های افزایش حال عبادت

پرسش:
حال عبادت و دعا ندارم، چه کنم تا اصلاح شود؟
 

پاسخ:
دغدغه شما نسبت به مسئله عبادت و ارتباط قلبی با خداوند، امری قابل‌تقدیر است. وجود چنین حالتی نشان‌دهنده روح لطیف و پاک شما است و بدین معناست که هنوز روح شما نسبت به گناه حساس است و حساسیتش را از دست نداده است.

در جستجوی علت
در متن زندگی خود، به دنبال عوامل مؤثر بر ایجاد این حالات بگردید. چه عواملی منجر شده تا شما نسبت به دعا و عبادت چنین احساسی داشته باشید؟ آیا ارتباط با دوستانی جدید منجر به این امر شده است؟ آیا وقت گذاشتن شما برای تلویزیون و یا برنامه‌های ماهواره و یا حضور در شبکه‌های اجتماعی منجر به ایجاد حس نامطلوب در برقراری ارتباط با خداوند شده است؟ آیا با انجام برخی گناهانی که قبلاً انجام نمی‌دادید توفیق را از خود سلب نموده‌اید؟ آیا از حیث اعتقادی دچار تزلزل شده‌اید؟ و یا مشکل خاصی در زندگی شما وجود دارد و آن عامل منجر به این شده که شما احساس رضایت از تعبد و بندگی نداشته باشید؟ با یک بررسی در زندگی شخصی و افکار و اعتقادات خود مشکل را پیدا نمایید و به دنبال درمان باشید.

اندیشه، انگیزه و انگیخته
برای علاقه‌مند شدن به عبادت لازم است از سه جهت تلاش نمایید: اندیشه، انگیزه و انگیخته.
منظور از اندیشه، کسب شناخت لازم از عبادات و فلسفه آن‌ها و آثار و برکات انجام و عوارض ترک آن‌هاست. این‌که عبادت، چرا، چگونه و برای چه کسی انجام شود با شناخت و درک عبادت‌کننده رابطه مستقیم دارد. وقتی انسان فلسفه نماز را بفهمد و بداند نماز اولین راه اعلام بندگی به درگاه خداست حاضر نخواهد شد خود را از دارا بودن تاج بندگی محروم نماید.
اندیشه اگر قوی شود، به ما انگیزه می‌دهد و انگیزه، انگیخته یا همان عمل را در پی خواهد داشت. پس انگیخته، میوه انگیزه و انگیزه ثمره اندیشه است؛ لذا تلاش کنید از حیث شناختی، درک خود را از غنی مطلق بودن خداوند و فقیر محض بودن خویش بالا ببرید.

تقویت بُعد نظری
یکی از راه‌هایی که به هدایت ما کمک می‌کند و حالت تأثیرپذیری ما را از امور معنوی بیشتر می‌نماید درک بهتر و بیشتر نسبت به خداوند و آیات الهی است و این درک از طریق مطالعه کتب اعتقادی و دینی افزون می‌شود؛ بنابراین بر شما لازم است تا از طریق یک برنامه منظم و همیشگی مطالعاتی، به دنبال تحکیم پایه‌های اعتقادی خویش باشید. از مطالعه قرآن و توجه به معانی آن و همچنین کتاب‌های سودمند دیگر غفلت نکنید.

تقویت تقوا
قرآن می‌فرماید: ﴿ وَ لِباسُ التَّقْوی ذلِکَ خَیرٌ ﴾؛ «اما لباس پرهیزگاری بهتر است». (1) برای به دست آوردن تقوا باید نسبت به رفتار خودکنترل داشته باشید چراکه زبان، چشم، گوش، فکر و همه اعضا و جوارح، درهای ورودی به قلب‌اند پس باید این‌ها را کنترل کرد تا موجبات تیرگی قلب را فراهم نیاورند. قلبی که به‌واسطه گناه تیره شود همواره کسل است.

تمرکز بر فواید عبادت
یک قانون کلی که می‌توان در مورد رفتار و گفتار و افعال انسان از آن بهره گرفت این است که انسان اگر نسبت به انجام کاری آگاهی و شناخت پیدا کند و از عوارض و یا فواید انجام و ترکش مطلع شود، قطعاً تلاشش برای انجام یا ترک آن کار بیشتر خواهد شد. در رابطه با عبادت نیز این قانون جریان دارد. وقتی انسان از فواید ارتباط باخدا و عبادت آگاه باشد و عوارض ترک آن را بداند بی‌توجهی نسبت به امور عبادی نزد او بی‌ارزش شده و تلاش می‌کند همواره به‌واسطه عبادت از فواید آن بهره‌مند گردد.

گناه کسالت می‌آورد
ازجمله اموری که روح انسان را به کسالت وا‌می‌دارد گناه است دلیل این کسالت هم این است که گناه باروح انسان و فطرت پاک او همخوانی ندارد؛ مانند وقتی‌که مثلاً یک وسیله نقلیه برای روشن شدن به بنزین نیاز داشته باشد، اما شما بخواهید با سوخت دیگری آن را روشن نمایید طبیعتاً استفاده از سوختی غیر از سوخت استاندارد برای آن خودرو منجر به خرابی آن خواهد شد.
همان‌طور که انجام عبادت، ایمان را افزایش می‌دهد و نشاط انسان را تأمین می‌کند گناه نیز ایمان فرد را سست کرده، توفیق عبادت را از او گرفته و کسالت را نصیب او می‌نماید. بر این اساس انسان باید از گناهان خود توبه حقیقی نماید تا به انجام عبادت موفق شود. با دقت در رفتارهای خود علت این کسالت روحی را بیابید؛ گاهی بی‌احترامی به والدین و گاهی نیز غیبت و یا تهمت و یا حتی بی‌حیایی منجر به سلب توفیق می‌شود با پیدا کردن علت و مانع، سعی در رفع آن نمایید.

تمرین تزکیه
علاوه بر این‌که برای خود طرح مطالعاتی در نظر می‌گیرید، از طریق برنامه اخلاقی و پاک‌سازی درونی خویش نیز می‌توانید به آنچه در مطالعه به دست آوردید، جامه عمل پوشانده و با تمسک به آن‌ها فضائل اخلاقی را در خود تقویت کرده و وجود خود را از رذایل اخلاقی پیراسته کنید.

برنامه‌ریزی کردن
 تلاش کنید یک برنامه‌ریزی دقیق برای کارهای خود داشته باشید و اولویت را در برنامه خویش، به نماز و عبادت بدهید و خود را ملزم به رعایت برنامه کنید. جهت پایبندی به برنامه خود، در صورت عمل کردن به برنامه برای خودتان تشویق‌هایی بگذارید.

مدیریت روابط
از هم‌نشینی با افرادی که شمارا به کارهای غیردینی دعوت می‌کنند بپرهیزید. اگر دوستانی دارید که نمازخوان نیستند تلاش نمایید رابطه خود را با آن‌ها کم نموده و به‌جای آن سراغ رابطه با دوستانی که مقید به انجام عبادات هستند بروید.

فراهم کردن پیش‌زمینه‌ها
اگر منظورتان از انجام عبادت در سؤال به‌طور خاص سهل‌انگاری در نماز است پیش از نماز بستر لازم را برای تعبد خویش از حیث فکری و قلبی آماده نمایید. تلاش کنید بهترین موقع و زمان از وقت خود را برای نماز قرار دهید یعنی زمانی که خستگی و کسالت نداشته باشید، این امر به‌مرور می‌تواند مشکل شمارا حل نماید. در مکان و فضای آرام و بی‌سروصدا نماز خود را بخوانید چراکه محرک‌های محیطی تمرکز انسان را از بین می‌برد. برخی فکر می‌کنند حضور قلب در نماز به قبل و بعد نماز بی‌ارتباط است درحالی‌که هرگز چنین نیست و عملکرد انسان در طول روز بر میزان حضور قلب او در نماز مؤثر است. گناهان عامل تخریب‌کننده حضور قلب هستند پس از حیث عملی نیز بستر مناسب برای حضور قلب را در خود ایجاد نمایید. به آداب ظاهری نماز توجه کرده و دعاهای وارده در هنگام وضو و قبل از نماز را بخوانید تا مقدمه‌ای برای حضور قلب شود. توجه کردن به معانی اذکار نماز نیز در درازمدت منجر به متمرکز کردن فکر انسان شده و این عمل او را در تحصیل حضور قلب موفق خواهد کرد. نمازهای یومیه خود را در اول وقت بخوانید و هرروز صبح پس از نماز صبح آیاتی از قرآن را تلاوت و درباره معانی آن 
خوب تفکر کنید. با شرکت در جلسات مذهبی، تفسیر قرآن، نهج‌البلاغه و نظایر آن به تقویت باورهای مذهبی و اعتقادات دینی خود بپردازید.

پرهیز از افراط‌وتفریط
طبق روایت برای قلوب انسان اقبال و ادبار وجود دارد یعنی زمانی انسان تمایل به انجام عبادت دارد و گاهی سستی و کسالت، انسان را نسبت به عبادت بی‌میل می‌کند. لذا زمانی که تمایل و حال عبادت دارید واجبات و مستحبات را بجا آورید و زمانی که حس عبادت در وجودتان نیست تنها به واجبات بپردازید و مستحبات را بر خود تحمیل ننمایید. حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَی النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَی الْفَرَائِضِ» همانا دل‌ها را یک روی آوردنی است و یک روی گرداندنی. پس هرگاه دل در حال روی آوردن باشد آن را به انجام مستحبات وادارید و هرگاه پشت کرد به انجام فرایض از سوی آن‌ها بسنده کنید. (2)

توجه به توسل
 آنچه به‌اتفاق، همه بزرگان دین بر آن اصرار و تأکید دارند توسل به اهل‌البیت علیهم‌السلام برای حفظ ایمان است چراکه انسان لحظه‌به‌لحظه با وسوسه‌های شیطان ازیک‌طرف و ترفندهای نفس از طرف دیگر روبرو است و اگر دستگیره‌ای برای تمسک وجود نداشته باشد حساب انسان پاک است؛ لذا توسل به حضرات معصومین و تضرع و دعا و درخواست از آن‌ها برای ماندن در مسیر هدایت و رفع کسالت بسیار مهم و مؤثر است.

نتیجه
نظام خلقت نظامی است که اتفاقاتش زنجیروار به یکدیگر متصل هستند. در واقع سلسله علت و معلول‌ها یا همان سبب و مسبب‌ها در این نظام به‌عنوان قانون اصلی تعبیه‌شده است. لذا همه امور مانند دانه‌های زنجیر به یکدیگر مرتبط هستند. منطبق بر همین اصل لقمه حرام، سخن ناروا، غیبت و بیهوده‌گویی، نیش و کنایه، تهمت، فحش، نگاه آلوده، شنیدن حرام، قلب و روح انسان را معیوب و لذت عبادت را از انسان سلب می‌نماید؛ و برعکس احترام و تکریم والدین، ضایع نکردن حق‌الناس، صدقه، انفاق و ... زمینه‌های لذت بردن از نماز و سایر عبادات را فراهم می‌سازد. 
گاهی ممکن است انسان ازلحاظ اعتقادی دچار ضعف نباشد و به این حقیقت رسیده باشد که عبد است و نیازمند تعبد، اما درعین‌حال به دلایل دیگر همچون تنبلی، بی‌برنامگی، سهل‌انگاری، عدم اولویت‌بندی در کارها، وسواس فکری و یا مشکلات روحی و حتی جسمی از نماز و عبادات خود لذت نبرد که برای رفع هرکدام از این عوامل باید از راهکار متناسب با آن بهره برد.

برای مطالعه بیشتر
1. نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، محمدرضا مهدوی کنی.
2. پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان، ناصر مکارم شیرازی.
3. راز نماز، محسن قرائتی.
4. از ژرفای نماز، سید علی خامنه‌ای.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره اعراف، آیه 26.
2. صبحی صالح، نهج‌البلاغه، قم، مرکز البحوث الاسلامیه، ۱۳۷۴، ص 530، حکمت 312.

امید به مغفرت الهی از سویی در گرو فراهم آوردن عوامل زمینه‌ساز آن مانند توبه حقیقی است و از سوی دیگر نیازمند رفع موانع آن مانند اهمال‌کاری در جبران گناه است.
نشانه‌های مغفرت الهی

پرسش:

عفو و مغفرت الهی چه نشانه‌هایی دارد تا مطمئن شویم بخشیده شدیم؟

پاسخ:
یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های انسان، بخشش گناهان و نجات از عذاب الهی است که زمینه‌ساز دست یافتن به کمال و سعادت حقیقی است. علاوه بر دخالت فطرت کمال خواه انسان، زمینه پررنگ شدن این دغدغه، در معارف اسلامی ایجاد شده است به‌نحوی‌که در آیات و روایات بسیاری، راه‌هایی برای مغفرت خواهی و جبران گناهان و خطاها ارائه و بر پی‌جویی آن تشویق شده است؛ اما تشخیص اینکه آیا فرد مورد مغفرت و رحمت خداوند متعال قرار گرفته است یا خیر، در گرو فراهم آوردن شرایط و زمینه‌های آن و نیز دارای آثار و پیامدهایی است که در ادامه به این موضوع پرداخته می‌شود.

نکته اول: مغفرت، وعده حتمی الهی
مغفرت از ماده «غفر» است که در لغت به معنی پوشیدن چیزی است که انسان را از زشتی حفظ می‌کند و در اصطلاح قرآنی به این معنى است که خداوند عیوب و گناهان بندگان پشیمان خود را می‌پوشاند و آن‌ها را از عذاب و کیفر حفظ کرده و اثر گناه را محو می‌نماید.(1) خداوند متعال از سویی فرموده است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ أَجْرٌ عَظِیم‌؛ خداوند، به آن‌ها که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند وعده آمرزش و پاداش عظیمی داده است»(2) و از سوی دیگر فرموده است: «إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَقِع؛ آنچه به شما وعده داده شده، حتماً واقع خواهد شد»؛(3) بنابراین وعده مغفرت الهی، حتمی و قطعی است، اما برای تحقق این وعده و امید به آن، انسان باید شرایط و زمینه‌های آن را فراهم آورد و موانع آن را رفع نماید.

نکته دوم: توجه به آثار و پیامدها
عفو و مغفرت الهی همراه با برخی نشانه‌ها و پیامدها است که وقتی بروز و ظهور پیدا کرد انسان می‌تواند امید داشته باشد که مورد مغفرت الهی قرار گرفته است. بهجت و سروری که در قلب انسان از توبه به وجود می‌آید و نیز دوری از گناه نشان‌دهنده پذیرش توبه و درنتیجه مورد مغفرت الهی قرار گرفتن است. همچنین انس و الفت با دعا و مناجات با خدا از دیگر نشانه‌ها است.
علاوه بر این‌ها، با بررسی روایات می‌توان به برخی از این نشانه‌ها دست یافت که به چند مورد اشاره می‌شود:
1. توفیق اشک
 خشکی چشم، نشانه شقاوت دل بر اثر گناه است و در عوض توفیق اشک و گریه از خوف الهی، نشان دهنده رحمت خداوند متعال است. در روایتی از امیر مؤمنان علی علیه‌السلام نقل شده که فرمود: «البُکاءُ مِن خَشیَهِ اللَّهِ مِفتاحُ الرَّحمهِ؛ گریستن از ترس خدا، کلید رحمت است».(4) در حدیث دیگری از پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله نقل شده که فرموده است: «مَن خَرَجَ مِن عَینَیهِ مِثلُ الذُّبابِ مِن الدَّمْعِ مِن خَشیَهِ اللَّهِ آمَنَهُ اللَّهُ بهِ یَومَ الفَزَعِ الأکبَرِ؛ هر کس از ترس خدا به‌اندازه مگسى اشک از چشمش خارج شود، خداوند او را در آن روزِ ترس بزرگ، ایمن مى‌گرداند».(5)
2. تبعیت از احکام و حدود الهی
 اگر انسان توفیق تبعیت از احکام الهی دارد، بدان معنا است که مورد عنایت خداوند متعال است چراکه توفیق تبعیت از حدود الهی، موجب سعادتمندی دانسته شده است و سعادتمند مورد غفران خداوند متعال است. در روایت آمده است: «لا یَسعَدُ أحَدٌ إلاّ بِإقامَهِ حُدودِ اللّه‏ وَ لا یَشقى أحَدٌ إلاّ بِإِضاعَتِها؛ هیچ‌کس جز با اجراى حدود و احکام خدا خوشبخت نمی‌شود و جز با ضایع کردن آن بدبخت نمی‌گردد».(6)
3. خوف الهی
 فردی که خوف از خدا دارد به معنای آن است که به مقام بیداری از گناه رسیده است. می‌فرماید: «سَیذَّکرُ مَنْ یخْشی؛ به‌زودی کسی که از خدا می‌ترسد، متذکر خواهد شد»(7) و بیداری، مقدمه جبران گناه و خطا است و از همین جهت منزلگاه خائفان، بهشت نامیده شده است. در سوره نازعات فرموده است: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِی الْمَأْوی؛ و اما کسی که از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوی [و هوس ] جلوگیری کند، درنتیجه، بهشت منزلگه نهایی اوست».(8) در حقیقت امید به رحمت خدا و دیدن نشانه‌های آن به معنای خوف از خدا نداشتن نیست بلکه خوف الهی در دل داشتن از لوازم و نشانه‌های مغفرت الهی است و انسان مؤمن و مقبول درگاه حضرت حق هیچ‌گاه از مقام خوف الهی خارج نمی‌شود.
4. احساس نشاط و توانایی
 خدای متعال در قرآن فرموده است: «وَیَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارًا وَیَزِدْکُمْ قُوَّهً إِلَى قُوَّتِکُمْ؛ و اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به‌سوى او بازگردید تا باران را پی‌درپی بر شما بفرستد؛ و نیرویى بر نیرویتان بیفزاید».(9)

نتیجه‌گیری
امید به مغفرت الهی از سویی در گرو فراهم آوردن عوامل زمینه‌ساز آن مانند توبه حقیقی و خالصانه، یاری‌رساندن به بندگان خدا و گذشت از خطای آن‌ها، توسل به اولیاء الهی، پرهیز از گناه کبیره، استغفار و ادای نماز است و از سوی دیگر نیازمند رفع موانع آن مانند، شرک، ناامیدی، اهمال‌کاری در جبران گناه و توبه غیر صادقانه و نابهنگام است. همچنین برخی آثار مانند توفیق بر ادای حدود الهی، توفیق اشک و مناجات با خدا، خوف الهی در دل داشتن و احساس توانایی و نشاط از علائم تحقق مغفرت الهی است.

منابع جهت مطالعه بیشتر
1. اسدی مقدم، عباسعلی، قرآن و بصیرت: محروم ‌شدگان از رحمت و مغفرت الهی، تهران، قلم و اندیشه، 1400.
2. بابا شاه، کبری، مغفرت الهی در قرآن و عرفان، تهران، موسسه آموزشی تألیفی ارشدان، 1399.
3. انصاریان، حسین، توبه آغوش رحمت، مترجم اقبال حیدری، قم، انصاریان، 1384.

پی‌نوشت‌ها
1. راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، معجم مفردات الفاظ قرآن، تهران، المکتبه المرتضویه، 1416 ق، ص ۶۰۹.
2. سوره مائده، آیه 9.
3. سوره مرسلات، آیه 7.
4. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، مصحح: سید مهدی رجایی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، 1410 ق، ح 2051.
5. مجلسی، محمدباقر، همان، ج ۹۳ ص ۳۳۶.
6. نوری طبرسی، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، بیروت، مؤسسه آل البیت (ع) لإحیاء التراث، 1408 ق، ج 18، ص 9.
7. سوره اعلی، آیه 10.
8. سوره نازعات، آیات 40 و 41.
9. سوره هود، آیه 52.
 

توبه از گناه، واجب شرعی است که انسان نیت کند تمام تلاش خود را بکار می گیرد که دیگر مرتکب عمل حرام، بخصوص آنچه تا حال انجام می داده است نشود.
چگونگی توبه از گناهان

پرسش:
برای گناهان، چند بار باید توبه کرد؟ آیا هر بار یادمان آمد باید باز توبه کنیم یا یک‌بار توبه کافی است؟
 

پاسخ:
لطف خداوند شامل حال انسان گشت و بابی به نام توبه برای بازگشت دوباره انسان به آغوش خداوند باز شد. مهربانی او اقتضا می‌کند که اگر صدبار هم توبه خویش را شکستیم باز به‌سوی او برگردیم چراکه او کریم است و با کریمان کارها دشوار نیست.
 برخی تصور می‌کنند به‌محض اینکه از انجام گناه خود پشیمان شدند؛ یعنی توبه صورت گرفته است حال‌آنکه برای توبه شرایطی وجود دارد که تا محقق نشود توبه انجام نمی‌پذیرد. مهم‌ترین و اولین شرط توبه ندامت نسبت به انجام گناه است. وقتی انسان گناه کرده و بعد از گناه خود حقیقتاً پشیمان شد؛ یعنی گام در مسیر توبه نهاده است. 
قدم بعدی عزم و تصمیم جدی بر ترک گناه است بدین معنا که انسان با خود و خدا قرار محکمی ببندد مبنی بر ترک همیشگی گناه. در ادامه وظیفه شخص توبه‌کار جبران گناهان گذشته است. چنانچه حق‌الله بر گردن اوست باید ادا کند و اگر حق‌الناسی اعم از مادی و معنوی بر عهده دارد باید به جبران آن همت گمارد و رضایت صاحب حق را بگیرد.

توبه دفعی یا تدریجی
آنچه در ترک گناه اولویت دارد، ترک دفعی گناه است بدین معنا که انسان دفعتاً از تمام گناهان توبه نماید و درصدد جبران همه خطاهای خویش برآید؛ اما چنانچه شخصی چنین اراده‌ای را در خود سراغ ندارد می‌تواند به شکل تدریجی اقدام به توبه نماید. منظور از ترک تدریجی گناه این است که شخص یک یا چند گناهی که بیش از سایر گناهان مبتلا می‌شود را انتخاب نموده و تمام همت خویش را بر ترک آن‌ها گمارد. بعد از موفقیت در ترک این چند گناه، دوباره همین روش را برای ترک سایر گناهان به کار گیرد.
بنابراین برای گناهان می‌توان یک‌بار توبه کرد و تمامی گناهان را کنار گذاشت و یا هر دفعه برای تعداد مشخصی از گناه توبه نمود. اینکه انسان هر بار به یاد گناهان خویش بیفتد اگر گناهان را ترک نموده نیاز به توبه نیست؛ اما احساس ندامت و پشیمانی و عذرخواهی از خداوند همواره حتی بعد از توبه بر ما لازم است. البته این احساس تا جایی مورد تأیید است که انسان را به افسردگی و خمودی نکشاند؛ بلکه او را به فعالیت و جبران گناه و تلاش برای رسیدن به مقامات بالاتر ترغیب نماید. قرآن می‌فرماید: ﴿وَهُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَعْفُو عَنِ السَّیِّئَاتِ وَیَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ﴾؛ «او کسی است که توبه را از بندگانش می‌پذیرد و بدی‌ها را می‌بخشد و آنچه را انجام می‌دهید می‌داند». (1)

فطرت پاک
انسان فطرتاً پاک آفریده شده و گناه، فطرت انسان را مکدر می‌کند؛ اما توبه از گناه منجر می‌شود دوباره قلب انسان سلیم گردد و قلبی که سلیم شود ذاتاً مقبول خدا می‌گردد. امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لاذَنْبَ لَهُ، وَ الْمُقیمُ عَلَى الذَّنْبِ وَ هُوَ مُسْتَغْفِرٌ مِنْهُ کَالْمُسْتَهْزِءُ»؛ (۲) «کسی که از گناه خویش توبه [کامل و جامع‌الشرایط] کند، مانند کسی است که گناهی از او سر نزده، امّا کسی که گناه را ادامه می‌دهد درحالی‌که از آن استغفار می‌کند، مانند کسی است که استهزاء می‌نماید».

انواع توبه
امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «التَّوبَهُ حَبْلُ اللّه و مَدَدُ عِنایَتِهِ و لا بُدَّ للعبدِ مِن مُداوَمهِ التّوبَهِ علی کُلِّ حالٍ و کلُّ فِرقَهٍ مِن العِبادِ لَهُم تَوبَهٌ، فتَوبَهُ الأنبیاءِ مِنِ اضْطِرابِ السِّرِّ و تَوبَهُ الأصْفیاءِ مِن التَّنفُّسِ و تَوبَهُ الأولیاءِ مِن تَلْوِینِ الخَطَراتِ و تَوبَهُ الخاصِّ مِن الاشْتِغالِ بِغَیرِ اللّه و تَوبَهُ العامِّ مِن الذُّنوبِ»؛ (۳)«توبه، ریسمان خدا و لشکر عنایت اوست. بنده باید درهرحال بر توبه مداومت ورزد. هر گروهی از بندگان را توبه‌ای است: توبه انبیا از اضطراب درون، توبه اصفیا از نَفَس کشیدن [بدون یاد خدا]، توبه اولیا از وارد شدن خطورات گوناگون به دل، توبه خاصّان از پرداختن به غیر خدا، و توبه عوام از گناهان است».

نتیجه:
بعد از انجام هر گناه، توبه‌کردن واجبی شرعی می‌شود که بر شخص خطاکار لازم است بدان همت گمارد. اگر توبه حقیقی باشد انسان دوباره به سمت گناه بازنمی‌گردد؛ بنابراین همان یک‌بار توبه برای گناه کافی است به شرطی که رجوع دوباره‌ای به گناه وجود نداشته باشد؛ اما اگر شخص توبه‌اش را شکست و برخلاف قول و قرارش دوباره گناه کرد در این حالت توبه دوباره برای او واجب می‌شود و باید اقدام کند. نهی از به تأخیر انداختن توبه، مذمت تسویف یعنی امروز و فردا کردن در توبه، پرهیز از اصرار بر گناه و تأکید بر مداومت بر توبه ازجمله مؤلفه‌های لازم در جبران گناهان است.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره شوری، آیه ۲۵.
2. الشیخ الکلینی، الکافی، المحقق / مصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۲، ص ۴۳۵.
3. المجلسی، الشیخ محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ هـ. ق، ج ۶، ص ۳۱.

 

برای توبه مراحلی تعریف شده تا شخص با پشت سر گذاشتن این مراحل به‌سوی مغفرت خدا بازگردد. اولین مرحله پشیمانی از گناه و سپس شخص خود را برای اصلاح گذشته آماده کند.
جبران گناه، شرط قبولی توبه

پرسش:
آیا شرط قبولی توبه، جبران گناهان است؟ چگونه باید جبران کرد، خصوصاً درباره گناهانی مثل غیبت یا زنا؟
 

پاسخ:
حقیقت توبه پشیمانی فرد از گناه و بازگشت از معصیت به اطاعت است و بر انسانی که بخواهد از معصیت خدا به اطاعت او بازگردد لازم است تا آنچه از واجبات را که به‌واسطه گناه ضایع نموده به جا آورد و آنچه را که از حرام انجام داده به‌واسطه ترک، جبران نماید.
توبه چیزی فراتر از استغفار زبانی است. توبه زمانی کامل می‌شود که شخص بعد از پشیمانی از گناه و عزم جدی برای عدم بازگشت دوباره به گناه، آنچه را ازدست‌داده جبران نماید. گناه، آثار سوء درونی و بیرونی دارد. گاهی اثر گناه فقط روح انسان را مکدر می‌سازد و گاه به‌واسطه گناهانِ فرد، خانواده، سایر افراد و یا اجتماع هم آسیب می‌بیند؛ بنابراین توبه حقیقی زمانی شکل می‌گیرد که شخص گناهکار تمام تلاش خود را برای از بین‌ بردن آثار سوء گناه در تمام ابعاد اعم از فردی، خانوادگی و اجتماعی به کار گیرد. قرآن می‌فرماید: ﴿ إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾؛ «مگر کسانی که پس از آن، توبه کنند و اصلاح نمایند؛ (و در مقام جبران گناهان گذشته برآیند که توبه آن‌ها پذیرفته خواهد شد) زیرا خداوند، آمرزنده و بخشنده است». (1)

جبران گناه
مهم‌ترین بخش توبه، جبران گناه است. اصلاً شرط اصلی پذیرش توبه همین اصلاح و جبران گناه است. اگر شخصی توبه کند؛ اما قدم در مسیر اصلاح و جبران گناهان گذشته نگذارد؛ یعنی توبه‌اش کامل نیست. قرآن می‌فرماید: ﴿ ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهَالَهٍ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ وَأَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِیمٌ ﴾؛ «پروردگار تو برای کسانی که از روی نادانی مرتکب کاری زشت شوند، سپس توبه کنند و به صلاح آیند، آمرزنده و مهربان است». (۲) پشیمانی از گناه و عزم بر ترک گناه برای همه گناهان یکسان است؛ یعنی چه گناهان فردی و چه اجتماعی و ... همه‌ و همه برای توبه نیازمند پشیمانی و تصمیم جدی بر ترک هستند؛ اما در بخش اصلاح و جبران گناه تفاوت‌هایی میان گناهان وجود دارد.
اگر گناه انسان حق‌الناس باشد انسان سریعاً باید حقوق مردم را ادا نماید. گاهی این حقوق مادی و مالی است که در این شرایط باید آن مال را به صاحبش بازگرداند و اگر آن شخص در قید حیات نباشد باید به وارثان او برگرداند. 
گاهی هم حقوق مردم معنوی است؛ مانند زمانی که پشت سر کسی غیبت کرده‌اید در این حالت اگر شرایط برای طلب حلالیت وجود دارد باید از آن شخص حلالیت بطلبید و اگر شرایطش نیست با انجام کار خیر به نیت او جبران نمایید؛ مثلاً به نیت او قرآن بخوانید یا صدقه دهید یا هر عمل صالح دیگری را از جانب او به جا آورید. 
بخشی از گناهان انسان هم حق‌الله است؛ مانند زمانی که انسان نماز و روزه‌اش را ضایع نموده است. برای اصلاح و جبران این گناهان هم شخص گناهکار باید عباداتی را که از او فوت‌شده قضا نماید و اگر کفّاره دارد (مانند ترک روزه عمدی و شکستن عهد و نذر) کفّاره آن را بدهد.

گاهی انسان با عمل خویش اسباب انحراف افراد دیگر را فراهم کرده است. مثلاً پوشش و گفتار و رفتار و نوشته‌های او چه در فضای حقیقی و چه مجازی منجر به انحراف دیگران شده است که در این شرایط برای جبران باید تمام همت خویش را به کار گیرد و برای هدایت و بازگرداندن آن افراد اقدام نماید. 
گاهی نیز انسان هم خودش گناه می‌کند و هم‌بستر گناه را برای دیگری فراهم می‌کند؛ مانند زمانی که شخص دچار گناه زنا می‌شود در این شرایط نیز شخص گناهکار باید از گناه خود توبه کند و متناسب با میزانی که در فراهم نمودن شرایط گناه برای خود و دیگران مقصر بوده، به جبران گناه بپردازد. با توجه ‌به حساسیت این موضوع، بیان این گناه برای دیگران یا طلب حلالیت از طرف مقابل لزومی ندارد و شخص باید با انجام عمل صالح و دعا برای هدایت خود و دیگری به جبران گناه بپردازد.
درعین‌حال با توجه ‌به اینکه گناه قلب انسان را مکدر می‌کند شخص باید با انجام عمل صالح و تقویت رابطه باخدا تاریکی قلب را به نور ایمان مبدل سازد و این‌گونه به اصلاح قلب مبادرت ورزد. امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لاذَنْبَ لَهُ، وَ الْمُقیمُ عَلَى الذَّنْبِ وَ هُوَ مُسْتَغْفِرٌ مِنْهُ کَالْمُسْتَهْزِءُ»؛ (۳)«کسی که از گناه خویش توبه [کامل و جامع‌الشرایط] کند، مانند کسی است که گناهی از او سر نزده، امّا کسی که گناه را ادامه می‌دهد درحالی‌که از آن استغفار می‌کند، مانند کسی است که استهزاء می‌نماید».

اصلاح کردن
همان‌طور که اشاره شد انسان اهل گناه باید حق‌الله و حق‌الناس را جبران کند؛ اما در عین‌حال بعد از جبران گناه، شخص باید با تقویت عمل خویش مسیر اصلاح را در پیش گیرد و با انجام عمل صالح جبران مافات کند تا آثار گناه نیز از بین برود. قرآن می‌فرماید: ﴿ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ﴾؛ «چراکه حسنات، سیئات (و آثار آن‌ها را) از بین می‌برند». (۴) حسنات و کارهای نیکو مطلق‌اند و شامل عبادات و سایر امور ارزشمندی می‌شوند که شرع آن‌ها را تأیید کرده است. پس هر کار خیری را که شخص با قصد تقرب به‌جا آورد می‌توان در دایره حسنات قرارداد.
امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: «إنّ اللّه عزّ و جلّ یُکَفِّرُ بکلِّ حَسَنهٍ سیّئهً»؛ (۵) «خداوند متعال با هر کار نیکی، یک کار بد را می‌زداید»؛ به‌عنوان ‌مثال ازجمله راه‌هایی که برای اصلاح توصیه می‌شود کمک و انفاق به دیگران است. قرآن می‌فرماید: ﴿إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِیَ ۖ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۚ وَیُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئَاتِکُمْ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ﴾؛ «اگر انفاق‌ها را آشکار کنید، خوب است! و اگر آن‌ها را مخفی ساخته و به نیازمندان بدهید، برای شما بهتر است! و قسمتی از گناهان شما را می‌پوشاند؛ (و در پرتو بخشش در راه خدا، بخشوده خواهید شد.) و خداوند به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است». (6)

و یا در روایتی دیگر آمده است: ابو عثمان می‌گوید: من با سلمان فارسی زیر درختی نشسته بودم، او شاخه خشکی را گرفت و تکان داد تا تمام برگ‌هایش فروریخت، سپس رو به من کرد و گفت سؤال نکردی چرا این کار را کردم. گفتم: بگو ببینم منظورت چه بود؟ گفت: این همان کاری بود که پیامبر انجام داد هنگامی‌که خدمتش زیر درختی نشسته بودم، سپس پیامبر این سؤال را از من کرد و گفت سلمان نمی‌پرسی چرا چنین کردم؟ من عرض کردم بفرمائید چرا؟ فرمود: «ان المسلم اذا توضأ فاحسن الوضوء ثم صلی الصلوات الخمس تحاتت خطایاه کما تحات هذا الورق»؛ هنگامی‌که مسلمان وضو بگیرد و خوب وضو بگیرد، سپس نمازهای پنج‌گانه را بجا آورد، گناهان او فرومی‌ریزد، همان‌گونه که‌برگ‌های این شاخه فروریخت. (7)
در برخی روایات خواندن نمازهای مستحبی و نافله، مخصوصاً نماز شب عامل محو گناهان معرفی‌شده است. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «قَالَ صَلَاهُ الْمُؤْمِنِ بِاللَّیْلِ تَذْهَبُ بِمَا عَمِلَ مِنْ ذَنْبٍ بِالنَّهَارِ»؛ (۸)«نماز شب مؤمن، گناهان روز او را محو و نابود می‌سازد»؛ و در روایتی در رابطه‌ با جبران گناه غیبت آمده است: «سُئِلَ النَّبِىُّ صلی‌الله علیه و آله ما کَفّارَهُ الإغتِیابِ قالَ: تَستَغفِرُاللّه لِمَن اغتَبتَهُ کُلَّما ذَکَرتَهُ»؛ (۹)«از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله سؤال شد: کفّاره غیبت کردن چیست؟ فرمود: هرگاه او را یاد کردی برای او از خدا طلب مغفرت کنی».

نتیجه:
برای توبه مراحلی تعریف‌شده است تا شخص با پشت سر گذاشتن این مراحل به‌سوی بخشش و مغفرت خدا بازگردد. اولین مرحله ندامت و پشیمانی از گناه است. عزم بر ترک گناه برای همیشه، بعد از پشیمانی انجام می‌گیرد و سپس شخص خود را برای اصلاح یا همان جبران مافات مجهز می‌نماید. جبران حق‌الناس و ادای حق‌الله از مهم‌ترین شرایط پذیرش توبه است. با توجه‌ به اینکه گناه در روح و جان انسان اثر منفی دارد شخص بعد از توبه باید با انجام حسنات، اثر گناه را رفع نماید.

منابع برای مطالعه بیشتر:
1. توبه آغوش رحمت، حسین انصاریان.
2. توبه، حسین مظاهری.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره آل‌عمران، آیه ۸۹.
2. سوره نحل، آیه ۱۱۹.
3. الشیخ الکلینی، الکافی، المحقق / مصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۲، ص ۴۳۵.
4. سوره هود، آیه ۱۱۴.
5. مفید، محمد بن محمد، الأمالی، محقق / مصحح: استاد ولی حسین و علی‌اکبر غفاری، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول،  1413 ق، ص ۲۶۲.
6. سوره بقره، آیه ۲۷۱.
7. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و دوم، 1374 ه. ش، ج ۹، ص ۲۶۸.
8. الشیخ الکلینی، الکافی، المحقق / المصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۳، ص ۲۶۶.
9. الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بتصحیحه وتحقیقه الرازی، الشیخ محمد، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ج ۱۵، ص ۵۸۳.

اگرچه رؤیای صادقه داریم ولی هر خوابی معلوم نیست تعبیر داشته باشد. تنها برخی از خواب ها می‌تواند تعبیر داشته باشد که شناخت آن هم نیازمند شرایط و مقدمات خاصی است.
اعتبار خواب و رؤیا

پرسش:
من چهل شب متوالی، از سحر تا بعد از اذان صبح، به‌طور مداوم و مستمر، نماز شب و زیارت عاشورا خواندم. شب چهل و یکم درست در تایم سحر، در خواب بودم که صدایی خطاب به من گفت هیچ‌کدام از نماز شب‌ها و زیارت عاشوراهایی که در این چهل شب خواندی مورد قبول قرار نگرفته! اولاً خواستم ببینم آیا ممکن است چهل شب نماز شب و زیارت عاشورا مورد قبول واقع نشود؟ و ثانیاً آیا اساساً چنین خوابی حجیت دارد و درست است؟
 

پاسخ:
خواب دیدن و رؤیا یا کابوس در خواب حقیقتی است که بسیاری از افراد از فهم ماهیت و چگونگی آن عاجزند. خواب های انسان می‌تواند در اخلاق و زندگی انسان تأثیرگذار باشد و می‌تواند حامل پیام یا بدون هیچ پیامی باشد. خواب ها گاهی صادق است و گاهی کاذب است و در مفاهیم دینی در مورد خواب راست و صادق مطالبی وجود دارد. برای توضیح این مطلب و جواب سؤال شما لازم است به چند نکته به‌اختصار اشاره شود.

1. رؤیای صادقه یا خواب مطابق با واقع همان کشف و شهود است که در خواب روی می‌دهد. بر اساس احادیث، علاوه بر پیامبران و امامان، مؤمنان نیز می‌توانند رؤیای صادقه ببینند و این یکی از بشارت‌های خدا به مؤمنان در دنیا است. (1) رؤیای صادقه را به سه قسم تقسیم کرده‌اند؛
الف: خوابی که به تأویل و تعبیر نیاز ندارد؛ مانند خواب حضرت ابراهیم درباره ذبح اسماعیل؛
ب: خوابی که بخشی از آن نیاز به تعبیر دارد و بخشی دیگر نیاز ندارد؛ مثل خواب حضرت یوسف علیه‌السلام که در آن خورشید و ماه و ستارگان، نیازمند تعبیر بود؛ اما سجده آن‌ها تعبیری به‌جز خود سجده نداشت؛
ج: خوابی که به تعبیر کامل نیاز دارد، مانند خواب پادشاه مصر در زمان حضرت یوسف علیه‌السلام. در قرآن چند نمونه از رؤیاهای صادقه بیان شده است، ازجمله خواب پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله پیش از فتح مکه، مبنی بر اینکه او و یارانش وارد مکه می‌شوند و حج به‌جا می‌آورند. (2) تحقق این خواب وعده داده شده است. خواب پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله درباره شجره ملعونه از دیگر مصادیق رؤیای صادقه است. در این خواب، پیامبر صلی‌الله علیه و آله دید که چند میمون از منبر او بالا و پایین می‌روند. (3) پاکی نفس و ریاضت نفس را از عوامل دیدن رؤیای صادقه و گناه و پرخوری و عدم سلامت مزاج را از موانع آن دانسته‌اند. (4)

2. امام صادق علیه‌السلام فرمود: «رؤیا، بر سه قسم است: گاهی بشارتی از ناحیه خدا است. گاهی وسیله غم و اندوه از سوی شیطان است. گاه، مسائلی است که انسان در فکر خود (در روزها هنگام بیداری) می‌پروراند و آن‌ها را در خواب می‌بیند». (5)

3. بسیاری از انسان‏ها به دلیل دل‌مشغولی‌های دنیوی، از دیدن رؤیای رحمانی محروم‌اند و به همین جهت، همه یا بیش‌تر خواب هایی که می‏بینند، از دو قسم دیگر، خصوصاً دل‌مشغولی‌ها، نگرانی‌ها، میل‌ها و ترس های نفسانی است.

4. به دلیل ظرافت و پیچیدگی بالای خواب ها از یک‌سو و دشواری یافتن معبران واقعی و قوی از سوی دیگر، نباید خیلی روی آن‌ها حساس بود؛ بلکه باید نیروی خود را روی واقعیات زندگی متمرکز نمود.

5. بسیاری از خواب هایی که به‌ظاهر بد و نگران‌کننده‌اند، معنای خوبی دارند که معبران قوی آن را می‌فهمند؛ بنابراین، نباید نگران بود و باید این نوع خواب ها را حمل بر خیر کنیم.

6. توجه خود را بیش‌تر باید به نقاط مثبت و نورانی خواب معطوف کنید و اگر خوابی برایتان خیلی ناراحت‌کننده بود، صدقه بدهید و به زندگی و وظایف خود بپردازید.

7. خواب خود را برای دیگران تعریف نکنید؛ مگر به دلیل ضروری. خود نیز خواب خود را تعبیر به «خیر» کنید؛ زیرا تعبیر خواب، چه از ناحیه خود و چه از ناحیه دیگران،  در زندگی ما تأثیر می‌گذارد.

8. با توجه به مطالب بالا و چله ای که شما گرفتید و زمان سحر که وقت مقدسی است، خواب شما می‌تواند صادق باشد و پیام داشته باشد و می‌تواند پیام نداشته باشد؛ اما چگونه به این موضوع پی ببرید؟ یک بررسی وجدانی بکنید ببینید در نیت و اعمالی که انجام داده‌اید آیا غیر خدا هم بوده است یا نه؟ آیا برای خدا بوده یا برای خودنمایی و ریا؟ آیا بعد از این اعمال در طول روز با گناه و یا خطا آن‌ها را حبط و باطل کرده‌اید یا نه؟ اگر با قضاوت حاکم وجدان تان، بررسی کردید و دیدید که واقعاً خالصانه بوده و قصد ریا و سمعه و خودنمایی نبوده  و بعد از این اعمال نیز با منّت و اذیت و گناه و معصیت آن‌ها را باطل نکردید، می‌توانید بگویید خواب تان معتبر نبوده است؛ زیرا اساساً هیچ قرینه‌ای بر صحت و اعتبار خواب در بیداری و اعمالتان پیدا نکردید و از طرف دیگر خدای متعال بسیار کریم و بخشنده است و بخلی در ذات مقدسش را ندارد. او مثل برخی بندگان نیست که پاداش انسان‌های مؤمن و نیکوکار را ضایع کند. پس اگر خطایی در نیت و حین عمل و بعد از آن پیدا نکردید می‌توان با تکیه بر کَرَم و فضل خدا گفت این خواب اعتباری ندارد؛ اما اگر نشانه و قرینه‌ای بر باطل بودن این عبادت‌ها در بیداری پیدا کردید می‌تواند خواب نشانه و تلنگری برای شما باشد تا بیشتر مواظب اعمال تان باشید. در هر حال توصیه می‌کنیم صدقه بدهید و با عبادت و توسل  توکل به درگاه خدا، از او بخواهید تا اعمال تان را بپذیرد و امیدوار به فضل و رحمت الهی باشید.

نتیجه:
اگرچه رؤیای صادقه داریم، ولی هر خوابی معلوم نیست، تعبیر داشته باشد. تنها برخی از خواب ها می‌تواند تعبیر داشته باشد. یک بررسی وجدانی بکنید ببینید در نیت و اعمالی که انجام داده‌اید. اگر با قضاوت حاکم وجدانتان، بررسی کردید و دیدید که واقعاً خالصانه بوده و قصد ریا و سمعه و خودنمایی نبوده  و بعد از این اعمال نیز با منّت و اذیت و گناه و معصیت آن‌ها را باطل نکردید، می‌توانید بگویید خواب تان معتبر نبوده است؛ زیرا اساساً هیچ قرینه‌ای بر صحت و اعتبار خواب در بیداری و اعمال تان پیدا نکردید؛ اما اگر نشانه و قرینه‌ای بر باطل بودن این عبادت‌ها در بیداری پیدا کردید می‌تواند خواب نشانه و تلنگری برای شما باشد تا بیشتر مواظب اعمال تان باشید. در هر حال توصیه می‌کنیم صدقه بدهید و با عبادت و توسل  توکل به درگاه خدا، از او بخواهید تا اعمال تان را بپذیرد و امیدوار به فضل و رحمت الهی باشید.

منابع برای مطالعه بیشتر:
-مفهوم خواب و رؤیا از منظر قرآن، عرفان و فلسفه، حصارکی محمدرضا، فیروزی حسین.

پی‌نوشت‌ها:
1. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء‌ التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج 58، ص 209-210.
2. سوره فتح، آیه 27.
3. سوره اسراء، آیه ۶۰.
4. مجلسی، پیشین،  ج 58، ص 209-210.
5. ثقه‌الاسلام کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه،  1365 ش، ج 8، ص 90.

توبه از همه گناهان به یک صورت است و آن هم به معنای پشیمانی قلبی از گناه و تلاش برای جبران است. آنچه تفاوت دارد روش جبران آن است که نسبت به هر گناهی تفاوت دارد.
روش توبه از گناهان

پرسش:
آیا برای همه گناهان می‌توان به یک‌شکل توبه کرد یا توبه از گناه به نسبت هر گناهی فرق دارد؟
 

پاسخ:
توبه و تأکید بر آن‌یکی از پرتکرارترین و مهم‌ترین موضوعاتی است که در معارف اسلامی نسبت به آن تأکید شده است؛ اما توبه، در واقع بازگشت از نافرمانى خدا به‌سوی اطاعت اوست که برآمده از پشیمانى فرد نسبت به گناهان گذشته است؛ اما در مورد اینکه برای خروج از حالت گناه، فرد باید چه مراحلی را طی کند و چه وظایفی را انجام دهد، باید مطالب را تقدیم کنیم.

1. مهم‌ترین عنصر تشکیل‌دهنده توبه و رکن اساسى آن، ندامت و پشیمانى است از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله است که فرمود: «کفى بالندم توبه»؛ (1) «در توبه، پشیمانى کافى است» اولین مرحله، همین حالت پشیمانی است که لازم است در فرد ایجاد شود تا دست از گناه بکشد؛ اما در کنار آن، عزم بر ترک گناه برای همیشه هم لازم است؛ و شرط بعدی آن جبران و اصلاح یا همان جبران مافات با عمل صالح و نیکوست. یعنى تا آنجا که در توان دارد، حق‌الله و حق‌الناس را جبران کند و  آثار بد و زشت گناهان گذشته را از درون خود و افراد و جامعه برچیند. از همین رو در قرآن کریم درآیات بسیارى، (2) توبه با اصلاح و جبران همراه آمده است. مثلاً در سوره نحل به‌صورت یک قانون کلی در همه گناهان می‌فرماید: ﴿ ثَّم انَّ رَبَّکَ للَّذینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَهٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ اصْلَحُوا انَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لغَفُورٌ رحیمٌ ﴾؛ (3)؛ «امّا پروردگارت نسبت به آن‌ها که از روى جهالت بدى کرده‌اند و سپس توبه نموده و در مقام جبران برآمده‌اند خداوند بعد از آن آمرزنده و مهربان است».

2. نکته مهم آن است که دو مرحله اول یعنی پشیمانی قلبی و تصمیم برای ترک همیشگی گناه در همه گناهان بدون تفاوت جریان دارد، ولی مرحله سوم که جبران است، اولاً در تمام گناهان جاری نیست و ثانیاً نسبت به گناهان مختلف متفاوت است. جبران نسبت به گناهان مختلف، متفاوت است و چون در قرآن به‌صورت مطلق آمده است، هرگونه جبران مافاتی را نسبت به گناهان مختلف شامل می‌شود، مثلاً:

-شخص توبه‌کار باید حق‌الناس‌هایی را که ضایع کرده به آن‌ها بازگرداند؛ اگر زنده هستند به خودشان و اگر از دنیا رفته‌اند به وارثان آن‌ها برساند.
-اگر آبرو یا حیثیّت کسى را به خاطر غیبت کردن یا اهانت از بین برده، باید از او حلالیت بطلبد و اگر از دنیا رفته است به‌تلافی حیثیّت بر باد رفته، کار خیر براى او انجام دهد تا روح او راضى گردد.
- اگر نماز یا روزه یا عباداتى از او فوت شد، قضا نماید؛ و اگر کفّاره دارد (مانند ترک روزه عمدی و شکستن عهد و نذر) کفّاره آن را بدهد.
- اگر سبب گمراهى دیگران شده مانند تبلیغات سوء؛ بدعت‌گذاری در دین خدا، خواه از طریق بیان و سخن باشد یا از طریق کتابت و نوشته‌ها اصلاح و جبران آن در صورتى حاصل می‌شود که تمام افرادى را که به خاطر عمل او به انحراف کشیده شده‌اند تا آنجا که توان و قدرت دارد بازگرداند یا اگر در حضور مردم، افرادى را به‌ دروغ‌گویی و بى عفّتى و امثال این امور متّهم ساخته، باید درملأعام سخنان خود را باز پس بگیرد و استغفار تنها کافی نیست.

در حدیث معتبرى از امام صادق علیه‌السلام می‌خوانیم که از حضرتش سؤال کردند: آیا کسى که حدّ الهى بر او جارى شد اگر توبه کند شهادتش مقبول است؟ فرمود: «هنگامی‌که توبه کند و توبه‌اش به این است که ازآنچه گفته بازگردد و نزد امام و نزد مسلمین حاضر شود و سخنان خود را تکذیب کند، هنگامی‌که چنین کند بر امام لازم است که شهادت او را بپذیرد  و توبه‌اش قبول است»، (4) این روایت نشان می‌دهد جبران انحراف، به ایجاد هدایت برای همان افراد گمراه شده است.

3. با توجّه به اینکه گناه، قلب را تاریک می‌سازد ازنظر معنوی باید به همان میزان یا بیشتر از میزان کمی و کیفی گناهی که کرده است، اطاعت و بندگى کند تا تاریکی قلبش از بین برود، این نیز نوعی اصلاح است که باید نسبت به قلب خود انجام دهد. همان‌طور که در نهج‌البلاغه در شرح استغفار از زبان امیرالمؤمنین علیه‌السلام این‌طور بیان‌شده است که: «ششم آنکه به همان اندازه که لذّت و شیرینى گناه را چشیده‌ای درد و رنج طاعت را نیز بچشى»؛ (5) البته باید توجّه داشت که این شرط تحقق توبه نیست و برای کامل‌تر شدن توبه توصیه‌شده است.

نتیجه:
 توبه پشمانی قلبی و تصمیم بر ترک همیشگی گناه و جبران حق‌الله و حق‌الناس است؛ اما این جبران در گناهان مختلف متفاوت است. گاهی باید ادای پول کرد. گاهی حلالیت گرفت، گاهی برای افراد صاحب حق دعا کرد گاهی باید گفتار را اصلاح کرد. گاهی باید به همان میزان انحرافی که ایجاد کرده هدایت ایجاد کرد. البته ازنظر معنوی به همان میزان گناهی که کرده عبادت و بندگی کند. این نسبت به گناهان مختلف متفاوت است.

منابع برای مطالعه بیشتر:
-توبه و استغفار از دیدگاه قرآن و روایات، ابوالقاسم کردستانی.
-توبه، محمد قنبری.

پی‌نوشت‌ها:
1. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران،  دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 426.
2. سوره بقره، آیه 160 و سوره آل‌عمران، آیه 89 و سوره نور، آیه 5.
3. سوره نحل، آیه 119.
4. الکافی، همان، ج 7، ص 397.
5. سید رضی؛ محمدحسین، نهج‌البلاغه، قم؛ هجرت، کلمات قصار، کلمه 417.

توبه به معنای بازگشت از گناه است و شناخت گناه، اولین قدم در معرفت دینی است. قدم بعد، بوجود آمدن انگیزه برای بازگشت از گناه است که نیاز به مقدمات مهمی دارد.
عادی شدن گناه و عدم انگیزه برای توبه

پرسش:
توبه چرا حال توبه نداریم و نسبت به گناهانی که انجام می‌دهیم بی‌تفاوت شدیم؟ آیا راه یا راهکارهایی هست که برای توبه انگیزه پیدا کنیم؟
 

پاسخ:
یکی از ویژگی‌های انسان حب ذات است بدین معنا که انسان همواره خویشتن را دوست می‌دارد و به همین دلیل آنچه برایش منفعت دارد را به سمت خویش جذب نموده و ازآنچه برایش مضر است دوری می‌کند. وقتی آدمی نسبت به فواید و یا عوارض کاری آگاه گردد انگیزه‌اش برای ترک یا انجام آن کار افزون می‌شود. گناه عملی است برخلاف نظم نظام خلقت و در تضاد با فطرت پاک انسان و طبیعتاً آنچه خلاف حقیقت باشد سود و منفعتی نخواهد داشت. تأمل در این امور انگیزه انسان را برای ترک گناه بالا می‌برد.

توجه به آثار گناه
ازجمله راهکارهایی که می‌تواند انسان را از انجام گناه منصرف نماید توجه و تمرکز بر آثار گناه است. گناهان دارای اثرات متعدد دنیوی، اخروی، فردی، خانوادگی، اجتماعی، روحی و روانی‌اند. وقتی شخص به عاقبت گناه خود بیندیشد و متوجه این امر شود که بابت لذت آنی، عذابی ابدی را خواهد چشید از انجام گناه منصرف خواهد شد. قرآن می‌فرماید: ﴿ بَلَی مَن کَسَبَ سَیِّئَهً وَ أَحَاطَت بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُلئِکَ أَصحَابُ النَّارِ هُم فِیهَا خالِدُون﴾؛ «آری، کسانی که کسب گناه کنند و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آن‌ها اهل آتش‌اند؛ و جاودانه در آن خواهند بود». (۱) مکدر شدن روح، انحطاط از مقام انسانی، خوار شدن، عذاب الهی، حبط اعمال، کم‌اثر شدن اعمال نیک به‌واسطه گناه و... ازجمله آثار مخرب گناه است. شخصی که توبه را به تأخیر می‌اندازد نسبت به این آثار بی‌توجه است.

تنبلی
یکی از مهم‌ترین دلایل در عقب انداختن توبه، تنبلی انسان است. شخصی که اهل گناه است می‌داند که اگر بخواهد گناه را کنار بگذارد باید تلاش کند؛ اما تنبلی و تن‌پروری او باعث می‌شود که نخواهد رنج طاعت را به جان بخرد؛ بنابراین برای موفقیت در توبه باید تنبلی را کنار گذاشت و در صورت لزوم آن را درمان کرد.

عادت
وقتی انسان رفتار خوب یا بدی را برای مدتی تکرار کند، آن عمل به شکل عادت درمی‌آید. ترک عادت طبیعتاً همراه با سختی است چراکه جسم و روح انسان برای مدتی با آن عمل خو گرفته و حالا جدایی جسم و روح از آن عمل همراه با رنج خواهد بود. یکی از دلایلی که ما حال توبه نداریم به خاطر ترس از ترک عادت است. عادت‌ها فراتر از رفتار، از حیث روانی انسان را درگیر می‌کنند و انسانی که عادت به امر نیک یا بدی دارد دائماً در ذهن خویش درگیر آن عمل است. با تمرین ترک عادت‌های بد، موفقیت ما در توبه بیشتر خواهد شد.

ریشه‌یابی
برخی از افراد نسبت به گناه خویش توبه می‌کنند؛ اما دوباره مرتکب گناه می‌شوند. قرار گرفتن فرد در چرخه توبه و تکرار گناه باعث می‌شود فرد پس از مدتی از توبه ناامید شده و انگیزه‌ای برای ترک گناه نداشته باشد. به نظر می‌رسد این افراد در ریشه‌یابی گناه خود موفق نبوده‌اند. برای ترک گناه باید ریشه‌یابی کرد و علت گناه را فهمید و در ادامه با حذف بسترها، به ترک گناه مبادرت ورزید.

تقویت شناخت
برخی از افراد نسبت به عوارض گناه شناخت دارند؛ اما عامدانه و بی‌توجه به عوارضش مرتکب گناه می‌گردند؛ اما برخی دیگر معرفتشان نسبت به گناه و عوارضش اندک است و با تقویت شناخت به‌راحتی می‌توانند گناه را کنار بگذارند. گناه، پیش و بیش از اینکه بخواهد برای دیگران عوارضی داشته باشد بالاترین عارضه‌اش نصیب شخص گناهکار خواهد شد. قرآن می‌فرماید: ﴿ وَ مَنْ یَکْسِبْ إِثْماً فَإِنَّما یَکْسِبُهُ عَلی نَفْسِهِ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً﴾؛ «و هر که گناهی کند، آن گناه را به زیان خودکرده است و خدا دانا و حکیم است». (۲) یا در آیه‌ای دیگر می‌خوانیم: ﴿ لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اککتَسَبَتْ ﴾؛ «(انسان)، هر کار (نیکی) را انجام دهد، برای خود انجام داده؛ و هر کار (بدی) کند، به زیان خودکرده است». (۳) بنابراین، شناخت این حقیقت که به‌وقت گناه، زیانکار اصلی خود انسان است  می‌تواند انگیزه او را در ترک گناه بالا ببرد.

نعمت یا نقمت
خداوند انسان را با اراده آفرید تا خود به دست خویشتن دست به انتخاب بزند. فهم این امر که جذب‌کننده نعمت و دفع‌کننده آن خود انسان است می‌تواند انگیزه‌ای بر ترک گناه باشد. گناه منشأ نقمت است و ترک گناه منبع رحمت؛ و آیا از انسان عاقل انتظاری جز این است که نعمت را بر نقمت ترجیح دهد؟!

گرفتار شدن به مصائب
ازجمله آثار گناه گرفتار شدن انسان در مصائب است. افرادی که در زندگی به‌اصطلاح به چه کنم چه کنم گرفتارند باید اعمال خویش را رصد نمایند. در روایت آمده است: «عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ هِلَالٍ الشَّامِیِّ مَوْلًى لِأَبِی الْحَسَنِ مُوسَى علیه¬السلام قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع یَقُولُ کُلَّمَا أَحْدَثَ الْعِبَادُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْمَلُونَ أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْرِفُونَ». (۴)«عباس بن هلال شامی غلام حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام می‏گوید: از حضرت رضا علیه‌السلام شنیدم که می‏فرمود: هرگاه بندگان، گناهان جدیدی را بیاورند که قبلاً از آن آگاهی نداشتند، خداوند بلاهای جدیدی را برای آنان می‏آورد که قبلاً از آن آگاه نبودند»؛ بنابراین، اگر بخواهیم مصائب و بلاها در زندگی ما کم‌رنگ شود باید به امر توبه جدی‌تر فکر کنیم. تفکر در رهایی از مصائب می‌تواند انگیزه انسان را در توجه به توبه بالا ببرد.

تیرگی روح
ازجمله عوارض و آثار گناه تیره شدن قلب و روح انسان است. وقتی انسان گناه روی گناه انجام دهد قلبش مکدر شده و توان دریافت حقایق را از دست می‌دهد؛ بنابراین یکی از دلایلی که منجر به بی‌انگیزه شدن ما نسبت به گناه می‌شود همین تیرگی روح است. افرادی که می‌خواهند گناه را جبران کنند باید با تقویت رابطه معنوی با خداوند مخصوصاً از طریق نماز اول وقت اقدام به رفع تیرگی روح نمایند. قرآن می‌فرماید: ﴿ وَ أَقِمِ الصَّلاهَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْل إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ﴾؛ «در دو طرف روز و اوایل شب، نماز را برپا دار؛ چراکه حسنات، سیئات (و آثار آن‌ها را) از بین می‌برند؛ این تذکّری است برای کسانی که اهل تذکّرند»! (5)

توجه به محدودیت عمر
ازجمله دلایلی که انسان توبه را به تأخیر می‌اندازد این است که تصور مرگ را تصوری دور می‌پندارد. انسان به دلیل حب ذات تمایلی به مردن ندارد و همین امر باعث می‌شود که هرگز مرگ را پشت در خانه حاضر نبیند. توجه به اجل و مرگ‌های ناگهانی می‌تواند انسان را نسبت به تعویق توبه، هشدار دهد و او را قبل از اینکه فرصتش از دست برود وادار به توبه نماید. امیر مؤمنان علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «مسوف نفسه بالتوبه من هجوم الاجل علی اعظم الخطر» (۶) «کسی که توبه را در برابر هجوم اجل به تأخیر بیندازد، در برابر بزرگ‌ترین خطر قرار می‌گیرد، (که عمرش پایان گیرد درحالی‌که توبه نکرده باشد)!» فراموشی مرگ و بی‌توجهی به‌روز قیامت انسان را به فراموشی توبه وادار می‌سازد و بالعکس توجه به مرگ و روز قیامت انسان را به اقدام برای توبه تشویق می‌کند. قرآن می‌فرماید: ﴿وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ﴾؛ «و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد؛ کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند»! (7)

توجه به فواید توبه
توجه کردن در فواید هر امری انگیزه انسان را برای انجام آن امر بالا می‌برد. ازجمله فواید توبه عبارت‌اند از:
۱. محبوب خدا شدن
﴿ ...إِنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ المُتَطَّهِّرِینَ﴾؛  خداوند توبه‌کاران و پاکیزگان را دوست دارد. (8)
۲. حل مشکلات و وسعت رزق
﴿ ... وَ مَن یَتَّقّ اللهَ یَجعَل لَه مَخرَجاً وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب﴾. و هر کس از خدا پروا کند، [خدا] برای او راه بیرون‌ شدنی قرار می‌دهد و از جایی که حسابش را نمی‌کند، به او روزی می‌رساند... .
۳. جلب نعمت
﴿ فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً. یُرسِلِ السَّمّاءَ عَلَیکُم مِدراراً و یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً﴾. به آن‌ها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است... تا باران آسمان بر شما فراوان نازل کند و شمارا با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغ‌های سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار دهد. (10)
۴. تبدیل بدی‌ها به خوبی‌ها
﴿إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا﴾. مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل می‌کند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است!(11)

ناامیدی
یکی از دلایل ترک توبه، ناامید شدن از درگاه الهی است. برخی از افراد به کثرت گناهان خویش که نظر می‌افکند بخشیده شدن را دور از ذهن می‌پندارند و به همین دلیل انگیزه‌ای برای توبه ندارند حال‌آنکه خداوند خود در قرآن وعده بخشش داده است. قرآن می‌فرماید: ﴿ قُل یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسرَفُوا عَلی أَنفُسِهِم لا تَقنُطُوا مِن رَحمَهِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ﴾؛ بگو: ای بندگان من که بر خویشتن زیاده‌روی روا داشته‌اید، از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را می‌آمرزد که او خود آمرزنده مهربان است. (12)

ترک تدریجی
اگرچه توصیه به ترک همه گناهان شده‌ایم؛ اما اگر خود را برای ترک تمامی گناهان عاجز دیدیم می‌توانیم با ترک تدریجی اقدام به توبه نماییم. منظور از ترک تدریجی این است که گناهانی که بیشتر گرفتار آن هستیم را انتخاب نموده و در وهله اول برای ترک آن‌ها اقدام نماییم در ادامه بعد از موفقیت در ترک یک یا چند گناه سراغ ترک سایر گناهان برویم. مشارطه بدین معنا که هرروز صبح باخدای خویش عهد ببندیم و شرط نماییم که گناه نکنیم و مراقبه بدین معنا که در طول روز از اعمال خویش مراقبت نماییم تا دچار گناه نشویم و محاسبه بدین معنا که در انتهای شب عملکرد روزانه خود را مورد حسابرسی قرار دهیم و معاتبه و معاقبه بدین معنا که اگر کوتاهی داشته‌ایم نفس خویش را سرزنش نموده و برای خود جریمه اخلاقی مدنظر قرار دهیم می‌تواند راهکار مناسبی برای ترک گناه و اقدام به توبه باشد.

نتیجه:
گناه امری برخلاف فطرت است و توبه امری لازم و واجب. انسان گناهکار باید عزم خویش را بر توبه جزم نماید و با تأمل در عوارض و آسیب‌های گناه و توجه به فواید توبه انگیزه خویش را بالا ببرد. حذف بستر گناه همچون هم‌نشینی با دوستان ناباب، عدم حضور در مکان و فضای گناه‌آلود، هم‌نشینی با دوستان خوب و اهل ایمان، شرکت در مجالس مذهبی، تقویت رابطه باخدا و برنامه تدریجی تهذیب می‌تواند انسان را در امر توبه موفق بدارد.

 

 

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره بقره، آیه ۸۱.
2. سوره نساء، آیه ۱۱۱.
3. سوره بقره، آیه ۲۸۶.
4. الشیخ الکلینی، الکافی، المحقق / المصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۲، ص ۲۷۵.
5. سوره هود، آیه ۱۱۴.
6. النوری الطبرسی، الشیخ حسین، مستدرک‌الوسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث، ج ۱۲، ص ۱۳۰.
7. سوره ص، آیه ۲۶.
8. سوره بقره، آیه ۲۲۲.
9. سوره طلاق، آیات ۲ و ۳.
10. سوره نوح، آیات ۱۰ و ۱۱ و ۱۲.
11. سوره فرقان، آیه ۷۰.
12. سوره زمر، آیه ۵۳.
 

صفحه‌ها