توبه

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

باسلام، يکي ازدوستانم گفت اگرعصمت وجود دارد، چرا خدا حضرت يونس (ع) رابه علت گناهش (ترک قوم) مجازات کرد و به دهان کوسه انداخت و بعدهم او توبه کرد (ازگناه) و خدا او را بخشيد؟ چرا حضرت يوسف (ع) که دچارغرور شد (با ديدن پدرش ازاسب پايين نيامد) و خدا او را مجازات کرد؟

پاسخ:
در ابتدا بايد اشاره شود: انبيا داراي مقام عصمت هستند و لغزشي علمي و عملي از آن ها سر نمي‌زند. اما آنچه درباره حضرت يونس و يوسف كه در پرسش اشاره شده، بايد گفت:
اين كه جناب يونس كه در دريا گرفتار ماهي شد و بعد نجات پيدا كرد، به دليل گناه نبود، بلكه ترك اولى از او سر زد، چون در پي تمرّد قوم او حضرت يونس منطقه را ترك كرد، ترك منطقه به آن صورت شايسته مقام او نبود، چون او مظهر رحمت خدا بود و بايد بيش تر از آن جهالت قومش را تحمل مي‌كرد و براي هدايت آنان تلاش مي‌نمود. به دليل همين اشتباه اندك خداوند او را با مشكلي مواجه ساخت تا متوجه كارش بشود و بيش تر از اين لغزشي از او سر نزده است.(1)
اما درباره جناب يوسف بايد گفت: اگر چه در حديثي نقل شده: كه وقتي پدرش به مصر نزد او رفت، ديرتر از پدر از اسب پايين آمد، خداوند به خاطر اين ترك اولي از نسل او پيامبري قرار نداد. (2) اما در صحت اين حديث و انتسابش به امام معصوم جاي ترديد است‌.
سراسر آيه‌هاي سورة يوسف‌ بر دانش‌، بردباري و شكيبايي و پاكي و عصمت شگفت آور حضرت يوسف صدّيق شهادت و گواهي مي‌دهد. قرآن‌، سرگذشت او را به عنوان "اسوه تقوا" و نمونه پاكي و مظهر عفت و عصمت بيان مي‌كند. او را از بندگان "مخلَص‌"(3) مي‌شمارد. به فرمودة قرآن كريم "مخلَصين‌" از گزند شيطان در امانند:
"اِلاّ عبادك منهم المخلصين‌" (4) بنابراين‌، چگونه مي‌توان به او نسبت داد كه "غرور سلطنت او را گرفت و به احترام پدر از اسب پياده نشد ؟! به همين جهت‌، برخي از مفسران اين قبيل احاديث را مخالف با آيات و ضروريات دين و از خرافات و اسرائيلياتي دانسته‌اند كه از آن طريق وارد احاديث ما شده و قابل قبول و اعتماد نمي‌باشد.(5)
آيات و روايات معتبر نشانگر آن است كه حضرت يوسف‌ طبق فرمان الهي عمل مي‌كرد و كمال احترام را نسبت به پدر انجام مي‌داد، چنان كه قرآن كريم مي‌فرمايد:
"فَلَمَّا دَخَلُوا يُوسُف‌َ ءَاوَي‌ََّ إِلَيْه‌ِ أَبَوَيْه‌ِ وَقَال‌َ ادْخُلُوا مِصْرَ إِن شَآءَ اللَّه‌ُ ءَامِنِين‌َ;(6) هنگامي كه بر يوسف وارد شدند، او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت و گفت‌: همگي داخل مصر شويد كه ان شاء الله در امن و امان خواهيد بود!"
از جمله "فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَي‌َ يُوسُف‌َ" و "قَال‌َ ادْخُلُواْ مِصْرَ" (واژه ورود و دخول‌) استفاده مي‌شود كه حضرت يوسف‌ در خارج شهر به استقبال پدر و همراهانش رفته بود. در ساختمان و يا چادرهايي منزل گرفته‌، در انتظار قدوم آنان به سر مي‌برد. هنگامي كه پدر و همراهانش وارد شدند، حضرت يوسف نسبت به آنان اظهار محبت ويژه‌اي كرد: "ءاوَي‌ََّ إِلَيْه‌ِ أَبَوَيْه‌ِ" و پس از مراسم استقبال‌، از پدر و همراهانش خواست به مصر وارد شوند و در آن ديار سكني گزينند، در غير اين صورت واژة ورود و دخول جايگاهي نداشت‌، بلكه كلمه ملاقات و مانند آن مناسب بود(7).

پي‌نوشت‌ها:
1. آيه الله جعفر سبحاني، منشور جاويد، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1374 ش، ج 5، ص 150.
2. كليني، كافي‌، نشر دار الكتب الاسلاميه تهران، 1380 ق ج 2، ص 311.
3. يوسف‌(12)آيه24.
4. حجر(15)آيه 40.
5. محمد الصادقي‌،الفرقان في تفسير القرآن‌، نشر در الكتب الاسلاميه تهران، ج 12 ـ 13، ص 206 ـ 208.
6. يوسف‌، آيه99.
7. علامه طباطبايي، الميزان‌، نشر جامعه مدرسين قم، ج 11، ص 248.
موفق و موید باشید.

فرستادگان خدا می بایست تمام رفتارهایشان برای سایر بندگان الگو باشد. لذا ما که اعتقاد داریم هیچ الگو و درسی اشتباه در رفتار و گفتار پیامبران و امامان وجود ندارد. اما این بدان معنا نیست که ایشان هرگز مرتکب اشتباه و گناه نشده اند، بلکه اگر اشتباهی انجام داده اند آن را فورا اصلاح و اگر گناهی کرده اند آشکارا از آن توبه نموده اند.

لذا عصمت به معنای نبود اشتباه و گناه در زندگی پیامبران و امامان نیست بلکه به این معناست که اشتباهی که ایشان بدان اعتراف ننموده و اصلاحش نکرده باشند وجود ندارد.

اما عصمت بر دو گونه است. یکی عصمتی است جبری و دیگر عصمت ارادی. در واقع پیامبران و امامان تمام رفتار و گفتارشان تحت نظر و فرماندهی پروردگار متعال است. اصل بر این است که پیامبران و امامان به خودی خود به سبب مقام ایمان و قربی که دارند و به سبب علم و دانشی که از آن بهره مند هستند دچار گناه و اشتباه نمی گردند. لیکن اگر جایی ایشان در معرض اشتباه قرار گرفته باشند پروردگار متعال بنا به موقعیت دو گونه رفتار متفاوت نشان داده است. یکی اینکه قبل از آنکه شخص معصوم دچار آن اشتباه شود جبرا او را از ارتکاب آن اشتباه باز داشته است و دیگر اینکه اجازه ارتکاب اشتباه را داده لکن یا خود شخص فورا متوجه اشتباه شده و توبه نموده است یا آنگه پروردگار متعال او را از اشتباهش آگاه نموده و دستور به اصلاح اشتباهش داده است.

پاسخ:
برخلاف تصور شما بر این باوریم که عصمت انبیا و امامان (ع) به هیچ وجه جبرى نبوده و برخاسته از ایمان قوى و آگاهى هاى برتر آنان است؛ زیرا آنان نیز مانند دیگر افراد بشر داراى غرایز و علائق مادى و گرایش فطرى و الهى (هر دو) هستند و مى توانند به اختیار خود راه سعادت یا شقاوت را برگزینند.
هم چنین مقام عصمت و پاکی برای ایشان به راحتی و آسانی به دست نیامده، بلکه بر اثر تلاش و سختی و مبارزه با هوای نفس و آزمون های الهی و علم و آگاهی از حقیقت گناه و معصیت و دروی از آن ها برای آنان حاصل شده است؛ پیامبران و امامان (ع) به مقتضاى مسئولیتى که براى هدایت مردم دارند، از علم و عصمت موهبتى خداوند به عنوان پایه بهره‏مندند، اما افزون بر آن را با عبادت و ایثار و زهد و تقوا و.... به دست مى‏آورند. در هر صورت اختیار از آنان سلب نشده‏است. هرگاه کوتاهى کنند و ترک اولى از آنان سرزند، گرفتار مشکلات و سختى‏ها مى‏ شوند.
همانطور كه گفتيم عصمت معصومين ناشی از علم آنان به حقیقت و ‌آثار و عواقب گناه و محبتی که نسبت به خداوند و نفرتی که نسبت به معصیت خداوند دارند می شود، با این تفاوت که آن ها به تمام گناهان آگاهی دارند و از محبت و عشقی نسبت به خداوند برخوردارند که پشتوانه محکمی برای این علم می‌باشد؛ موجب می‌شود که‌ گناه و خطایی انجام ندهند. پس این بزرگواران بی آن که اختیار آن ها برای انجام یا ترک گناه سلب شده باشد، به خاطر علم و محبت درونی، در رفتارهای خود گزینه ای را که موجب خشم و ناراحتی پروردگار گردد، انتخاب نمی نمایند.
بنابراین گناه نکردن معصومین و معصوم بودن آن ها هم اختیارى است و هم موهبتی خدادادى ، یعنى خداوند شناختى به آن ها داد که با وجودى که قدرت بر ارتکاب گناه داشتند، ولى از روى اختیار خود گناه نکردند، البته این موهبت خداوند نیز بدون احراز لیاقت در یافت این کمالات از ناحیه خود این بزرگواران و در اثر کنش های اختیاری ایشان نبوده است.
فارغ از این مساله لزوم عصمت انبیاء و ائمه امری عقلی است چون عقل می‌داند که اگر پیامبر مصون از خطا و اشتباه نباشد و گفتار و کردار پیامبران معصومانه نباشد، و احتمال لغزش و خطا در آنان وجود داشته باشد، نه تنها اعتبار و اعتمادی به سخن آن ها نخواهد بود، بلکه این امر دعوت به ضد آن چه می‌گویند و عمل می‌کند، تلقی خواهد شد. در نتیجه هدف و غرض دعوت آن ها به دست نمی‌آید و این بر خلاف حکمت و عقل است.(1)
بر این اساس فرض شما هم همين گونه و محکوم به همین حکم عقل است. فرض كنيم كه از پيامبري خطا و گناه فاحشي سر بزند، ولو اينكه خداوند آن را جبران نمايد. اما این امر باعث وهن جايگاه ايشان شده و در هر عمل و سخني كه از او سر بزند مردم احتمال خطا را مي دهند و لذا اعتماد كه لازمه انتقال معارف الهي است سلب شده و اين با فلسفه بعثت منافات دارد.
از اهداف اصلي ارسال پیامبران تربیت و تزکیه مردم و انتقال معارف الهي به آنها است. این اهداف به صورت کامل محقق نمی‌شود مگر آن که پیامبر سرمشق علمی و عملی و عینی باشد و مردم به طور كامل به آنها اعتماد داشته باشند. حال اگر پیامبری اهل فسق و فجور و ارتکاب معاصی و دروغ باشد، نه تنها نقش یک مربی الهی را از دست می‌دهد، بلکه عملاً سبب تشویق مردم به اشتباه و گناهکاری می‌شود.
جواز و امکان دروغ و گناه از سوی آن ها نه تنها با غرض بعثت ناسازگار است، بلکه با حکمت متعالی الهی هم سازگاری ندارد. عقل در درک و اثبات این مسئله کاملاً توانا است و به آسانی ثابت می‌کند که پیامبر و ائمه از هر گونه عیب و نقص معصوم‌اند. (2) بنا بر این عقل سلیم در این مسئله به قاطعیت حکم می‌کند که پیامبر و ائمه از هرگونه عیب منزه اند.
در انتها تذكر اين نكته ضروري است كه ملکه عصمت دارای درجاتي است. انسان‌های معصوم با این که همگی از مرتبه لازم عصمت بهره مندند، مراتب و درجات عصمت‌شان متفاوت است.(3) بنابر این تمام انبیا(ع) دارای عصمت‌اند. اما همه آن ها به لحاظ عصمت در یک مرتبه نیستند. انبیای اوالوالعزم که در نبوت و رسالت درجه کامل‌تری دارند، در عصمت هم از سایر انبیا برترند.
خاتم انبیا که در همه کمالات وجودی از همه پیامبران برتر است، در عصمت نیز از همه کامل‌تر و دارای عصمت مطلقه است. ائمه به دلیل آن که طینت‌شان برگرفته از طینت خاتم انبیا و پرتوی از نور وجود او است ،مثل پیامبر دارای عصمت مطلقه هستند. به همین جهت پیامبر اسلام نه تنها از گناه معصوم است، بلکه از آنچه اصطلاحاً ترک اولى نام دارد، نیز معصوم است، در حالی که بعض معصومین از انبیا، صاحب عصمت مطلقه نیستند و ترك اولي ممكن است از آنها سر بزند. اما این موارد خاص در حیطه اموری که موجب وهن جایگاه نبوت و یا سلب اعتماد مردم شود نیست.

پي نوشت ها:
1. علامه طباطبايي، سيدمحمدحسين، شیعه در اسلام، نشر دارالکتب الاسلامیة، 1348 ش، ص 85 .
2. سعيدي مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، نشر طه، قم، 1383 ش، ج 2، ص 75.
3. صادقي ارزگاني، محمدامين، پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، نشر مؤسسه آثار امام خمینی، 1386ش، ص 48.

با سلام.ایا کسی که زیاد استمنا کرده است امیدی برای زندگی و قبولی توبه اش است...لطفا جوابتان را برای یک جوان16ساله توضیح دهید؟

پاسخ:
دوست عزیز! در ابتدا باید بگوییم که مقطع تحصیلی و تاریخ تولدتان با هم تطابق و تناسب ندارد. احتمالا اشتباهی رخ داده است؛ ولی از آنجایی که در پرسش خود به سن خود تذکر داده اید، طبق آن جواب می دهیم.
از اینکه در دوران بلوغ تصمیم به ترک گناهان نموده اید، نشان از سلامت نفستان دارد؛ سعی کنید که این فضای ناشایست را مدیریت کنید و با توکل به خدا و توسل به اهلبیت(ع) راه اصلی و مستقیم را پیش ببرید.
اعتراف و اقرار به گناه، نشانه رقت قلب و توجه قلبی شما به خدای مهربان است. همین که از خود ناامید شده و به خدای متعال روی آورده اید، اجابت دعا برایتان میسر است.
برادر گرامی! تا کسی "پشیمان" نشود، تصمیم بر "ترک گناه" نمی گیرد. تا حالت "ندامت" برای گناهکار حاصل نشود، تصمیم جدی برای اصلاح خویش و جبران گذشته نخواهد داشت. پس ندامت شما، یک عنصر اساسی در تحقق توبه است، پوزش خواهی و استغفار، مرحله ای از آن است و جبران گذشته، مرحله ای دیگر.(1)
توبه کننده، محبوب خداست. قرآن کریم فرموده: «"ان الله یحب التّوابین؛(2) یقیناً خداوند توبه کنندگان را دوست دارد».
خداوند نسبت به هر عمل زشت و گناهی، وعدة پذیرش توبه داده است. اما باید شرایط توبه واقعی تحقق یابد. توبه تنها به زبان نباشد. پشیمانی درونی و قلبی و قصد جدی و قاطع در ترک آن گناه برای همیشه، از جمله شرایط آن است.
مگر می شود گنهکار، از صمیم دل با نیت راستین و خالص به سوی خدابرگردد وخداوند در به رویش ببندد و او را نپذیرد؟!آیا توبه بنده، زمینه ساز گشایش پنجره ای رو به رحمت الهی نیست؟!
گناه، هرچندزیاد باشد، لطف و کرم خدا بیشتر است. رابطه با خدا را باید بر اساس وسعت کرم و گستردگی رحمت او برقرارساخت. وقتی همه درها به روی انسان بسته شود، آغوش رحمت الهی به روی عاصیان گشوده است.
امابه شرط آنکه این "بازگشت"، ندامت واقعی وعزم استوار باشد! چیزی که در فرهنگ دینی از آن به "توبه نصوح" یاد می شود. (3)
چند نکته و گام مهم که رعایت آنها را نباید دست کم گرفت:
1.این عادت شوم جنسی، با تمام آثار مرگباری که دارد، قابل معالجه و درمان است. به گواهی پزشکان و بسیاری از افرادی که آلوده بوده اند، اگر از طریق صحیحی وارد شوند، به طورحتم بر طرف خواهد گردید.
2. پزشکان عموما معتقدند، برای ترک هر نوع اعتیاد، قبل از هر چیز، اراده و تصمیم قاطع ، جدی و محکم لازم است. اما اینکه می گویید:"بارها تصمیم گرفته و شکسته ام" به شما صراحتا اعلام می کنیم: "شکستن تصمیم، به معنی از بین رفتن همه آثار آن در وجود انسان نیست. همین تصمیم شکسته شده، رسوباتی در اعماق دل و روح انسان باقی می گذارد. زمینه را برای تصمیم نهایی بیش ازگذشته، آماده می سازد."
پس خود را برای به کار بستن نکات زیر آماده کنید:
توجه: ممکن است این موارد در نظر بعضی ساده جلوه کند، ولی هنگام عمل روشن می شود که اثر معجزه آسایی دارد.
1. ازدواج در نخستین فرصت: ازدواج، تاثیر قابل توجهی در مبارزه با انحراف جنسی دارد.
2. اجتناب از تحریکات مصنوعی: مانند فیلم های سکسی، رمان های عشقی، عکس های شهوت انگیز.
3. تهیه برنامه فشرده و تمام وقت: وقت بیکار و بدون برنامه نداشته باشند.تفریح و ورزش را هم فراموش نکنید.
4. باید عادتی جانشین عادتی گردد: برای ترک یک "عادت بد" باید سراغ "عادت خوب" رفت.
5. پرهیز از مطلق تنهایی: هرگز تنها نباشید.تنهایی، محیط کاملا مساعدی برای پرورش میکروب این اعتیاد است.
6. تلقین و تقویت اراده: نخستین گام در این راه "اراده و تصمیم" است.
7. پرهیز کامل از منحرفان: از معاشرت و همنشینی با افراد منحرف باید دوری جست.
8. از پر خوري و غذاهايي با طبع گرم و پر انرژي اجتناب كرده و به حد تعادل ميل نماييد.
9. از خداي متعال كمك بگيريد و توسل به اهل بيت (ع) داشته باشيد.(4)
براي توضيحات بيشتر مي توانيد با شماره(09640) تماس بگيريد.
معرفی کتاب برای مطالعه بیشتر:
1.توبه بازگشت به فطرت؛ جوادمحدثی ، اسلامی آستان قدس رضوی مشهد.
2.استغفار بهترین عبادت وبرترین برکت؛ رسول نجات بخش، آستان قدس رضوی مشهد.
3. اخلاق جنسي در اسلام و جهان غرب، شهيد مطهري، انتشارات صدرا.
4.مشکلات جنسی جوانان؛آیت الله مکارم شیرازی؛ انتشارات نسل جوان قم.
پی نوشت ها:
1. جواد محدثی، توبه، بازگشت به فطرت، ص16، آستان قدس رضوی مشهد، چاپ نهم، 1387.
2. بقره (2) آیه222.
3. توبه ، بازگشت به فطرت؛ جوادمحدثی، ص14، آستان قدس رضوی مشهد؛ چاپ نهم 1387.
4. مکارم شیرازی، مشکلات جنسی جوانان، ص151، انتشارات نسل جوان، قم، 1376ش.

با سلام من در دوران کودی و نوجوانی خود بدون این که بدانم استمنا چیست استمنا می کردم ولی بعد از این که فهمیدم این عمل چیست و گناه دارد دیگر آن را انجام ندادم و توبه کردم. آیا نمازهایم را باید قضا کنم؟ آخه من که نمی دانستم باید غسل کنم :(

پاسخ:
اگر انسان یقین داشته باشد که منی از او خارج شده و جنب شده است باید غسل کند.
و اگر به هر دلیل ، غسل نکند نماز های که بدون غسل خوانده باطل می باشد و باید بعد از انجام غسل همه نماز ها را قضا کند.
بنابراین اگر شما یقین دارید که جنب شده اید و همه آن نشانه های که برای منی می باشد وجود داشته است باید غسل کنید و نماز های خود را به مرور زمان قضا کنید.
البته توجه داشته باشید که اگر انسان در حال جنابت یک غسل واجب یا مستحب (هر غسلی که باشد مانند غسل جمعه و ...) انجام بدهد آن غسل کفایت از غسل جنابت می کند و نماز های که بعد از آن غسل خوانده صحیح می باشد.
برای آن که قضا کردن نمازها موجب مشقت نشود، راه آسان، قضا کردن تدریجی است؛ یعنی می‌تواند با هر نماز واجب، یک نماز قضا بخواند؛ مثلا با نماز صبح یک نماز صبح را قضا کند، با نماز ظهر و عصر، نماز قضای ظهر و عصر را به جا آورد. همچنین با نماز مغرب و عشا مثل همان را قضا کند. در صورتی که در ایام تعطیلی وقت بیش تری داشته باشد، در یک روز چند شبانه روز نماز قضا کند. خلاصه هر گاه در طول شبانه روز وقتی پیدا کرد، می تواند قضای نمازها را بخواند .
در ضمن، می توان مستحبات نماز مانند اذان و اقامه، و قنوت نمازها را نخواند. فقط واجبات را به جا آورد تا زودتر قضای نمازها تمام شود.(1)
پی نوشت:
1. آیت الله سیستانی، سایت (sistani.org)، استفتائات، واژه غسل.

سلام من تا الان گناه استمنا زیاد داشته ام چه گونه می توانم ان ها رو با اعمال خوب جبران کنم؟؟؟؟؟تا از عذاب دنیا و قبر و ...در امان باشم تشکر

گناه هر چند بزرگ باشد، قابل توبه و بازگشت است. توبه از آن در درگاه الهى پذیرفته مى شود. آثار و برکات توبه در دنیا و آخرت نمایان مى گردد، به شرط آن که توبه حقیقى باشد. از عمق دل توبه کرده باشد. یعنی پشیمانی راستین از عملکرد گذشته و استغفار و طلب آمرزش از خداوند، تصمیم جدی بر ترک آن در حال و آینده . با این شیوه توبه کردن هر گناهی خواه خود ارضایی باشد یا غیر ،آمرزیده می شود . زیرا خدای مهربان همه گنه کاران و کسانی را که با معصیت خدا به خودشان ستم روا داشته اند ،به توبه و بازگشت از گناه دعوت کرده، سپس فرموده: خداوند تمام گناهان را می آمرزد:« ان الله یغفر الذنوب جمیعاً»(1)
توبه کار واقعى اگر از عواملى که گناه را وسوسه و تداعى مى کند، برحذر باشد و خود را در پیشگاه خدا شرمنده ببیند و همواره در صدد کسب رضاى او باشد ،خداوند نه تنها توبه او را مى پذیرد، بلکه او را دوست و محبوب خویش بر می گزیند . چنان که در آیه 222 بقره می فرماید: »« ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین».موفق باشید.
پی نوشت :
1. زمر (39) ، آیه 59.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

حکم کسی که لواط کرده چیست؟ آیا خداوند اورا میبخشد. آیا اگر کسی عاشق یک پسر خشگل شود و به یاد او استمنا کند باید برای توبه قزیه را به آن پسر بگوید یا خیر....... لطفا در مورد این بحث بیشتر توضیح دهید.

لواط از گناهان بزرگی است که دارای کیفری سهمگین است. کسی که این عمل زشت را انجام داده، باید از روی خلوص نیت توبه کند و از خداوند آمرزش بخواهد. از کردار ناشایست خویش پشیمان شود و استغفار کند و تصمیم بگیرد که برای همیشه آن را ترک کند. کسی که این کار را انجام داده است، چنان که استمنا نیز از گناهان بزرگی است که در برخی روایات استمنا کننده مورد لعنت قرار گرفته است . باید از آن نیز توبه کند
رسول اکرم(ص) فرمود: " هر مرضی دارویی دارد و داروی گناهان استغفار و طلب عفو از پیشگاه ذات پاک الهی است".(1)
توبه که به معنی پشیمانی واقعی از معصیت است ،موجب بخشش گناه شده و صفحه قلب را از آلودگی، پاک می کند و تیرگی را مبدّل به روشنایی می سازد.گناه هر چه باشد قابل توبه است و توبه از آن در درگاه الهی پذیرفته می شود ، به شرط آن که توبه حقیقی باشد؛ یعنی انسان از عمق دل توبه کرده باشد. و با عزمی جدی، دیگر به فکر انجام آن گناه نباشد . مکتب تربیتی اسلام تمام آلودگان به گناه را دعوت می کند که برای اصلاح خویش و جبران گذشته از در توبه که در رحمت الهی است، وارد شوند و سعادت خود را باز یابند.
طلب حلالیت از فردی که با یاد او گناه استمنا را انجام دادی ، لازم نیست و نباید به او گفت.
پی نوشت‏:
1. محمد ری شهری، میزان الحکمه، ماده ذنب، شماره 6655، ج 2، ص 997.

آیا کسی که استمنا را ترک کند مورد بخشش خداوند قرار می گیرد؟

ناراحتی درونی تان از گناه، دلیل بر روشن بودن چراغ «ایمان» در قلب شما است.
باب استغفار و توبه و بازگشت به درگاه پروردگار، همیشه باز است. اگر شخصی توبه حقیقی کند، گناهش هر چه باشد، خداوند توبه اش را می پذیرد و گناهانش را می بخشد؛ زیرا گناه انسان هر چه زیاد باشد، از گستره رحمت و مغفرت خدا وند که زیادتر نیست یا هر چه قدر گناهش بزرگ باشد، با عظمت و بزرگی خدا که قابل مقایسه نیست.
توبه حقیقی آن است که انسان از خواب غفلت بیدار شود و به مسؤلیت انسانی و الهی خویش آگاه گردد. نتیجه این بیداری و معرفت، تحولی درونی است که در قلبش پدید می آید و روی دل را به سوی خدا می گرداند. توبه حقیقی آدمی را از همه گناه ها و خطاها و غفلت ها دور می کند و از آنچه را که انجام داده است، پشیمان می سازد. علامت این پشیمانی آن است که شخص دستخوش اندوه و حسرت شود.
بنابراین، زمانی که این علامت، یعنی سوز اندوه و ترس ازجهنم و نتایج جرم و جنایت ها و گناه و معصیت ها بر جان کسی بيفتد و او را بر ترك گناه مصمم سازد، توبه کامل و حقیقی حاصل شده است. چنین توبه ای قطعاً موجب بخشش گناه شده و صفحه قلب را از آلودگی پاک می کند و تیرگی را به روشنایی مبدّل می­سازد.
غرق گنه نا امید مشو ز دربار ما که عفو کردن بود در همه دم کار ما

من گناهی را با وجود علم به گناه بودنش انجام داده ام و حالا که میشنوم یکی از شرایط پذیرش توبه عدم آگاه بودن از قبح عمل است بسیار نگران می شوم. چه کنم؟

پرسش: توبه شرح : من گناهي را با وجود علم به گناه بودنش انجام داده ام و حالا که مي شنوم يکي از شرايط پذيرش توبه عدم آگاه بودن از قبح عمل است ،بسيار نگران مي شوم. چه کنم؟

پاسخ: پرسشگر گرامي باسلام و تشکر از ارتباط با اين مرکز.
قرآن مجيد سه شرط اساسي براي قبولي ذکر کرده ‏است:
1- گناه از روي جهالت و ناداني انجام گرفته باشد؛
2- گناه و خطا اصلاح و جبران گردد، يعني حق الله و حق النّاس ادا شود؛
3- توبه به تأخير نيفتد.
قيود مذکور را مي‏توان از آيات مختلف استخراج کرد: «اِنَّما التَّوْبَْه عَلي اللهِ لِلَّذِينَ يعْمَلُونَ السُّوءَ بِجِهالةٍ ثُمَّ يتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَاؤُلئِک يتُوبُ الله عَلَيهِمْ وَ کانَ الله عَلِيماً حَکيماً؛(1) پذيرش توبه بر خدا است، نسبت به کساني که از روي جهالت، کار زشت انجام مي‏دهند، آن‏گاه زود توبه مي‏کنند. خدا توبه اينان را مي‏پذيرد و خدا دانا و حکيم است».
در آيه بالا قيد بجهاله به کار رفته است. جهل و جهالت دو معني دارد: ندانستن، و عدم علم کامل. بيش تر اوقات کلمه جاهل و جهالت در مورد دوم به کار مي‏رود که انسان آگاه و دانا است، ولي آگاهي او نسبت به زشتي کار تأثيري در او نمي‏گذارد، بلکه بسان افراد ناآگاه، کارهاي بد را انجام مي‏دهد. امام صادق(ع) در مورد آيات مربوط به جهالت فرمود:
«گناهي است که بنده خدا آن را انجام مي‏دهد و اگر چه از حکم آن آگاه مي‏باشد، ولي آن‏گاه که تصميم مي‏گيرد عمل خلافي را انجام دهد، در واقع جاهل است». آن‏ گاه حضرت به جريان يوسف (ع) و برادرانش اشاره مي‏کند که قرآن از يوسف ياد مي‏کند که وي به برادرانش گفت: «هَلْ عَلِمْتُمْ مافَعَلْتُمْ بِيوسُفَ وَ أَخِيه إذ أَنْتُمْ جاهِلُونَ؛(2) آيا به خاطر داريد ستمي را که بر يوسف و برادر او روا داشتيد، در حالي که همگي جاهل بوديد». برادران يوسف همگي زشتي ظلم را درک مي‏کردند، ولي به دليل خود خواهي يا حسادت يا هوي و هوس چنان برخورد کردند که گويي نسبت به زشتي کار خود به کلي ناآگاه بودند».(3)
بنابراين کار زشتي که از روي هوي و هوس انجام گيرد،گرچه گناهکار از قبح آن آگاه بوده ،پس از ندامت و تحقق توبه، قابل بخشش است، ولي عملي که از روي عناد و لجاجت و تکبر از انسان سر زند، مشمول رحمت بيکران الهي نمي‏گردد. زيرا پشيماني از شخص لجوج حاصل نمي‏گردد. البته گاهي اتفاق افتاده ‏ که يک نفر لجوج از عناد خود دست برمي‏دارد و در مقابل حق، سر فرود مي‏آورد، در اين‏ گونه مواقع معلوم مي‏شود که عناد او از روي جهالت بوده ‏است.(4)

پي‌نوشت‌ها:
1. نساء (4) آيه 17.
2. يوسف (12) آيه 89.
3. بحارالأنوار، ج 6، ص 32.
4. ترجمه الميزان، ج 4، ص 390.

صفحه‌ها