فرستادگان خدا می بایست تمام رفتارهایشان برای سایر بندگان الگو باشد. لذا ما که اعتقاد داریم هیچ الگو و درسی اشتباه در رفتار و گفتار پیامبران و امامان وجود ندارد. اما این بدان معنا نیست که ایشان هرگز مرتکب اشتباه و گناه نشده اند، بلکه اگر اشتباهی انجام داده اند آن را فورا اصلاح و اگر گناهی کرده اند آشکارا از آن توبه نموده اند.
لذا عصمت به معنای نبود اشتباه و گناه در زندگی پیامبران و امامان نیست بلکه به این معناست که اشتباهی که ایشان بدان اعتراف ننموده و اصلاحش نکرده باشند وجود ندارد.
اما عصمت بر دو گونه است. یکی عصمتی است جبری و دیگر عصمت ارادی. در واقع پیامبران و امامان تمام رفتار و گفتارشان تحت نظر و فرماندهی پروردگار متعال است. اصل بر این است که پیامبران و امامان به خودی خود به سبب مقام ایمان و قربی که دارند و به سبب علم و دانشی که از آن بهره مند هستند دچار گناه و اشتباه نمی گردند. لیکن اگر جایی ایشان در معرض اشتباه قرار گرفته باشند پروردگار متعال بنا به موقعیت دو گونه رفتار متفاوت نشان داده است. یکی اینکه قبل از آنکه شخص معصوم دچار آن اشتباه شود جبرا او را از ارتکاب آن اشتباه باز داشته است و دیگر اینکه اجازه ارتکاب اشتباه را داده لکن یا خود شخص فورا متوجه اشتباه شده و توبه نموده است یا آنگه پروردگار متعال او را از اشتباهش آگاه نموده و دستور به اصلاح اشتباهش داده است.
پاسخ:
برخلاف تصور شما بر این باوریم که عصمت انبیا و امامان (ع) به هیچ وجه جبرى نبوده و برخاسته از ایمان قوى و آگاهى هاى برتر آنان است؛ زیرا آنان نیز مانند دیگر افراد بشر داراى غرایز و علائق مادى و گرایش فطرى و الهى (هر دو) هستند و مى توانند به اختیار خود راه سعادت یا شقاوت را برگزینند.
هم چنین مقام عصمت و پاکی برای ایشان به راحتی و آسانی به دست نیامده، بلکه بر اثر تلاش و سختی و مبارزه با هوای نفس و آزمون های الهی و علم و آگاهی از حقیقت گناه و معصیت و دروی از آن ها برای آنان حاصل شده است؛ پیامبران و امامان (ع) به مقتضاى مسئولیتى که براى هدایت مردم دارند، از علم و عصمت موهبتى خداوند به عنوان پایه بهرهمندند، اما افزون بر آن را با عبادت و ایثار و زهد و تقوا و.... به دست مىآورند. در هر صورت اختیار از آنان سلب نشدهاست. هرگاه کوتاهى کنند و ترک اولى از آنان سرزند، گرفتار مشکلات و سختىها مى شوند.
همانطور كه گفتيم عصمت معصومين ناشی از علم آنان به حقیقت و آثار و عواقب گناه و محبتی که نسبت به خداوند و نفرتی که نسبت به معصیت خداوند دارند می شود، با این تفاوت که آن ها به تمام گناهان آگاهی دارند و از محبت و عشقی نسبت به خداوند برخوردارند که پشتوانه محکمی برای این علم میباشد؛ موجب میشود که گناه و خطایی انجام ندهند. پس این بزرگواران بی آن که اختیار آن ها برای انجام یا ترک گناه سلب شده باشد، به خاطر علم و محبت درونی، در رفتارهای خود گزینه ای را که موجب خشم و ناراحتی پروردگار گردد، انتخاب نمی نمایند.
بنابراین گناه نکردن معصومین و معصوم بودن آن ها هم اختیارى است و هم موهبتی خدادادى ، یعنى خداوند شناختى به آن ها داد که با وجودى که قدرت بر ارتکاب گناه داشتند، ولى از روى اختیار خود گناه نکردند، البته این موهبت خداوند نیز بدون احراز لیاقت در یافت این کمالات از ناحیه خود این بزرگواران و در اثر کنش های اختیاری ایشان نبوده است.
فارغ از این مساله لزوم عصمت انبیاء و ائمه امری عقلی است چون عقل میداند که اگر پیامبر مصون از خطا و اشتباه نباشد و گفتار و کردار پیامبران معصومانه نباشد، و احتمال لغزش و خطا در آنان وجود داشته باشد، نه تنها اعتبار و اعتمادی به سخن آن ها نخواهد بود، بلکه این امر دعوت به ضد آن چه میگویند و عمل میکند، تلقی خواهد شد. در نتیجه هدف و غرض دعوت آن ها به دست نمیآید و این بر خلاف حکمت و عقل است.(1)
بر این اساس فرض شما هم همين گونه و محکوم به همین حکم عقل است. فرض كنيم كه از پيامبري خطا و گناه فاحشي سر بزند، ولو اينكه خداوند آن را جبران نمايد. اما این امر باعث وهن جايگاه ايشان شده و در هر عمل و سخني كه از او سر بزند مردم احتمال خطا را مي دهند و لذا اعتماد كه لازمه انتقال معارف الهي است سلب شده و اين با فلسفه بعثت منافات دارد.
از اهداف اصلي ارسال پیامبران تربیت و تزکیه مردم و انتقال معارف الهي به آنها است. این اهداف به صورت کامل محقق نمیشود مگر آن که پیامبر سرمشق علمی و عملی و عینی باشد و مردم به طور كامل به آنها اعتماد داشته باشند. حال اگر پیامبری اهل فسق و فجور و ارتکاب معاصی و دروغ باشد، نه تنها نقش یک مربی الهی را از دست میدهد، بلکه عملاً سبب تشویق مردم به اشتباه و گناهکاری میشود.
جواز و امکان دروغ و گناه از سوی آن ها نه تنها با غرض بعثت ناسازگار است، بلکه با حکمت متعالی الهی هم سازگاری ندارد. عقل در درک و اثبات این مسئله کاملاً توانا است و به آسانی ثابت میکند که پیامبر و ائمه از هر گونه عیب و نقص معصوماند. (2) بنا بر این عقل سلیم در این مسئله به قاطعیت حکم میکند که پیامبر و ائمه از هرگونه عیب منزه اند.
در انتها تذكر اين نكته ضروري است كه ملکه عصمت دارای درجاتي است. انسانهای معصوم با این که همگی از مرتبه لازم عصمت بهره مندند، مراتب و درجات عصمتشان متفاوت است.(3) بنابر این تمام انبیا(ع) دارای عصمتاند. اما همه آن ها به لحاظ عصمت در یک مرتبه نیستند. انبیای اوالوالعزم که در نبوت و رسالت درجه کاملتری دارند، در عصمت هم از سایر انبیا برترند.
خاتم انبیا که در همه کمالات وجودی از همه پیامبران برتر است، در عصمت نیز از همه کاملتر و دارای عصمت مطلقه است. ائمه به دلیل آن که طینتشان برگرفته از طینت خاتم انبیا و پرتوی از نور وجود او است ،مثل پیامبر دارای عصمت مطلقه هستند. به همین جهت پیامبر اسلام نه تنها از گناه معصوم است، بلکه از آنچه اصطلاحاً ترک اولى نام دارد، نیز معصوم است، در حالی که بعض معصومین از انبیا، صاحب عصمت مطلقه نیستند و ترك اولي ممكن است از آنها سر بزند. اما این موارد خاص در حیطه اموری که موجب وهن جایگاه نبوت و یا سلب اعتماد مردم شود نیست.
پي نوشت ها:
1. علامه طباطبايي، سيدمحمدحسين، شیعه در اسلام، نشر دارالکتب الاسلامیة، 1348 ش، ص 85 .
2. سعيدي مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، نشر طه، قم، 1383 ش، ج 2، ص 75.
3. صادقي ارزگاني، محمدامين، پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، نشر مؤسسه آثار امام خمینی، 1386ش، ص 48.