ایران

با بازگشت دوباره ترامپ به قدرت، احتمال افزایش تنش‌ها در روابط دو کشور افزایش یافته است. رویکردهای خصمانه ترامپ، می‌تواند به تحولات نگران‌کننده‌ای منجر شود.

پرسش:

امکان افزایش تنش بین ایران و آمریکا در دوران ترامپ وجود دارد یا خیر؟ سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال دولت ترامپ چگونه باید باشد؟ آیا راهبرد و تدبیر مشخصی دراین‌باره اندیشیده شده است؟

پاسخ:

مقدمه

فضای سیاسی و روابط بین‌الملل همواره تحت تأثیر تصمیمات و اقدامات مقامات دولتی قرار دارد. در این میان، روابط ایران و آمریکا به‌عنوان دو کشور تأثیرگذار در سطح منطقه‌ای و جهانی، همواره در کانون توجه سیاست‌گذاران و تحلیل‌گران بوده است. با بازگشت دوباره دونالد ترامپ به کاخ سفید و اعلام موضع‌گیری‌های جدید او در حوزه سیاست خارجی، این روابط به‌شدت تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. سؤالاتی در این زمینه مطرح می‌شود که درک عمیقی از تحولات آینده را ضروری می‌سازد. آیا با توجه به سوابق و تصمیمات ترامپ در دوره قبلی ریاست‌جمهوری، احتمال افزایش تنش‌های بین دو کشور وجود دارد؟ باید به این نکته توجه کرد که طرفین به دلیل وجود چالش‌های عمیق و بی‌اعتمادی، با دقت و احتیاط بیشتری به رفتارهای یکدیگر پاسخ خواهند داد. در این میان، سیاست جمهوری اسلامی ایران نسبت به دولت جدید آمریکا چگونه باید طراحی شود؟ تحلیل دقیق و جامع از وضعیت کنونی و برنامه‌های آتی ایران می‌تواند به این سؤال پاسخ دهد. همچنین، آیا راهبرد و تدبیری مشخص برای مواجهه با چالش‌های جدید اندیشیده شده است؟ پاسخ به این سؤالات نه‌تنها به درک دقیق‌تر از روابط ایران و آمریکا، بلکه به طراحی آینده استراتژی‌های ملی ایران کمک خواهد کرد و می‌تواند مسیرهای مختلفی را درزمینه دیپلماسی، امنیت و توسعه اقتصادی مشخص کند.

 

متن پاسخ:

۱. بررسی امکان افزایش تنش بین ایران و آمریکا در دوره ریاست جمهوری ترامپ

با بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، امکان افزایش تنش در روابط ایران و آمریکا به طرز قابل‌توجهی بالا رفته است. ترامپ که در انتخابات 2024 به پیروزی رسیده، رویکردهای پیشین خود را که شامل سیاست‌های فشار حداکثری علیه ایران می‌شود، دوباره به کار خواهد گرفت. همچنین بررسی‌های صورت‌گرفته نشان می‌دهد که پیشرفت‌های اخیر ایران، به‌ویژه درزمینه برنامه هسته‌ای، حساسیت دولت‌های غربی را دوچندان کرده و احتمال درگیری مستقیم میان ایران و اسرائیل با مداخله آمریکا را افزایش داده است.(1)

 تحلیل‌های دیگری وجود دارد که نشان می‌دهد دیپلماسی همچنان به‌عنوان یک گزینه قابل‌اجرا مطرح است و این فرصت می‌تواند به تعامل مجدد با ایران بینجامد.(2) درنتیجه، شکاف‌های عمیق و بی‌اعتمادی میان دو کشور و همچنین اقداماتی که ترامپ در راستای افزایش فشار نظامی اتخاذ خواهد کرد، طبعاً نگرانی‌هایی را برای ایران به همراه دارد.(3)

 

۲. سناریوهای جمهوری اسلامی ایران در قبال اقدامات و خیالات ترامپ

سیاست جمهوری اسلامی ایران باید به سمت یک رویکرد متوازن و فعال حرکت کند. ایران باید خود را برای سناریوهای چندگانه آماده کند تا بتواند در برابر سیاست‌های ترامپ مقاومت کند. کارشناسان بر این باورند که «هم مذاکره و هم جنگ» باید راهبرد اصلی ایران باشد(4) این رویکرد بر این اساس است که جمهوری اسلامی باید از یک‌سو برای رسیدن به توافقات عزتمندانه و کاهش تنش‌ها اقدام کند و از سوی دیگر برای هرگونه جنگ یا درگیری نظامی آماده باشد. توافق عزتمندانه با آمریکا، همچنین می‌تواند هزینه‌های ناشی از تحریم‌های جدید را کاهش دهد و به دولت ترامپ اجازه دهد که با دستاوردی در میدان دیپلماسی به خود افتخار کند. از طرف دیگر، عدم اقدام برای مذاکره و تنها تکیه‌بر گزینه نظامی ممکن است به تشدید تحریم‌ها و احتمال وقوع جنگ منجر شود که برای هر دو طرف هزینه‌زاست.(5)

 

۳. راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با اقدامات ترامپ

تدابیر و راهبردهای مشخصی در این زمینه ارزیابی شده است. ایران باید بر روی تقویت پایه‌های اقتصادی و نظامی خود تمرکز کند تا بتواند از خود در برابر فشارهای آینده دفاع کند. همچنین، مقامات ایرانی باید بر تقویت اجماع داخلی و شفاف‌سازی مواضع خود در برابر دولت ترامپ تمرکز کنند.(6) این کار می‌تواند علاوه بر جلوگیری از افزایش تنش‌ها، شرایط را برای مذاکره و تعامل مثبت آماده کند. روندهای موجود نشان می‌دهد که دبیران وظیفه دارند از فرصتی که پیش روی آن‌ها است به‌خوبی استفاده کنند؛ بنابراین، اتخاذ رویکرد فعال در دیپلماسی و بهبود شرایط اقتصادی به شکل‌گیری یک محیط امن و پایدارتر منجر خواهد شد.(7) به‌علاوه، ازنظر اقتصادی، ایجاد تعاملی مثبت با دیگر کشورها نیز می‌تواند به کاهش هزینه‌های تنش‌ها کمک کند و به ایران این امکان را بدهد که در صحنه جهانی نقشی مؤثرتر ایفا کند.

 

نتیجه‌گیری

تحلیل روابط ایران و آمریکا در دوران ترامپ، به‌وضوح بر پیچیدگی و چالش‌های جدی آن تأکید دارد. با بازگشت دوباره ترامپ به قدرت، احتمال افزایش تنش‌ها در روابط دو کشور به شکلی چشم‌گیر افزایش یافته است. رویکردهای خصمانه و فشار حداکثری که به‌صورت عمده در سیاست خارجی او به چشم می‌خورد، می‌تواند به تحولات نگران‌کننده‌ای منجر شود. در این شرایط، ایران باید با دقت بر سیاست‌های خود تمرکز کرده و آماده مواجهه با سناریوهای مختلفی باشد که می‌تواند شامل گزینه‌های نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی باشد. سیاست جمهوری اسلامی باید بر اساس یک استراتژی دوگانه شامل مذاکره و توان نظامی شکل گیرد. این استراتژی نه‌تنها ایران را در برابر فشارها مقاوم‌تر خواهد کرد، بلکه امکان کاهش تنش‌ها و دستیابی به توافقات عزتمندانه را نیز فراهم می‌آورد. درنهایت، ایجاد اجماع داخلی و شفاف‌سازی مواضع از سوی ایران می‌تواند به تقویت موقعیت کشور در مذاکرات و کاهش تنش‌ها منجر شود.

پی‌نوشت‌ها

1. بهرامی راد، پرستو، «فرصت‌های محدود ایران برای مذاکره مستقیم با دولت ترامپ»، اکوایران، ۷ بهمن ۱۴۰۳، کدخبر: ۸۲۶۶۶، https://ecoiran.com/fa/tiny/news-82666.

2. هافمن، جان، از فشار حداکثری تا مذاکره، راهبرد ترامپ در برابر ایران چیست؟»، فرارو، 14 دی 1403، کد خبر: ۸۱۵۷۰۰، https://b2n.ir/r77828.

3. گروه نویسندگان، «استراتژی مواجهه با ترامپ»، دنیای اقتصاد، ۱۴۰۳/۱۱/۲، شماره خبر: ۴۱۴۶۴۶۶، https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-4146466.

4. حسینی، سید محمد، «آیا می‌توان توافق ایران با آمریکا در دولت دوم ترامپ را پیش‌بینی کرد؟»، دیپلماسی ایرانی، ۱۳ دی ۱۴۰۳، کد خبر: ۲۰۳۰۳۳۵، https://B2n.ir/h53114.

5. ابوالفتح، امیرعلی، «موضع ترامپ در قبال ایران چگونه است؟»، خبر آنلاین، ۱۴۰۳/۰۸/۲۲، شناسه خبر: ۱۲۷۷۴۲۴، https://www.afkarnews.com/fa/tiny/news-1277424

6. فرجی راد، عبدالرضا، «ترامپ قصد دارد برای چند ماه ایران را آزمایش کند تا ببیند آیا می‌تواند از طریق گفت‌وگو به نتیجه برسد یا خیر»، اعتماد آنلاین، ۱۴۰۳/۱۱/۰۷، کد خبر: 696653، https://www.etemadonline.com/tiny/news-696653.

7. گروه نویسندگان، «نشست بررسی راهبردهای ایران در قبال دولت جدید آمریکا»، خبرگزاری میزان، 2 بهمن 1403، کد خبر: ۴۸۱۶۰۰۴، https://www.mizanonline.ir/00KCrU

نقش روسیه در مذاکرات میان ایران و غرب
نقش روسیه در مذاکرات هسته‌ای ایران، ترکیبی از میانجی‌گری و تثبیت جایگاه خود به عنوان یک بازیگر اصلی و هم حفظ توازن میان ایران، غرب و متحدانش، مانند اسرائیل است.

پرسش:

نقش روسیه در مذاکرات میان ایران و غرب چه بود؟ گاهی ادعا می‌شود روسیه در فرایند تنش‌زدایی ایران و غرب، مخصوصاً روابط ایران و آمریکا، اختلال ایجاد می‌کند؛ چرا که روابط نزدیک ایران و غرب، به نفع روسیه نیست. تحلیل شما چیست؟

پاسخ:

مقدمه

مذاکرات هسته‌ای ایران با کشورهای 5+1 در قالب برجام (برنامه جامع اقدام مشترک)، از رویدادهای سیاسی مهم منطقه‌ای و بین‌المللی است که کشورها، به‌ویژه مدعیان قدرت، نمی‌توانستند نسبت به آن بی‌تفاوت باشند. نقش روسیه به عنوان یک قدرت مؤثر در فرایند برجام و تداوم مذاکرات وین بعد از تغییر دولت در ایران، به‌ویژه با برخی مواضع ضد و نقیض میخائیل اولیانوف (نماینده روسها در این گفت وگوها)، قابل بررسی است و برخى معتقدند پوتین، احیاى برجام و کاهش تنش بین ایران و غرب را به نفع خویش نمی‌داند و روسیه در چالش امنیتى گسترده خویش با غرب سعى می‌کند از ظرفیت تنش ایران با غرب استفاده کند و از این دریچه امتیازاتى به‌دست آورد. بنابراین مسکو به روابط عادى تهران با دنیاى غرب تمایلى ندارد و مطلوبِ خود را در ادامه تنش ایران و غرب می‌داند؛ چراکه از دل این تعارضات و فشار جهانی بر ایران، همکاری‌هایی بین ایران و روسیه ایجاد می‌شود. اما این ادعا تا چه میزان واقعی است؟

پاسخ اجمالی

روسیه در مذاکرات هسته‌ای ایران و برجام نقشی محوری داشته است؛ برخی معتقدند پوتین، برجام و کاهش تنش بین ایران و غرب را به نفع خویش ندانسته و مانع تنش‌زدایی از روابط ایران و غرب شده است. در مقابل، برخی به چند دلیل روسیه را حامی برجام و تنش‌زدایی از ایران دانسته‌اند:

 یکم: پیوند ژئوپلیتیکی ایران و روسیه، سبب پیوستگی منافع استراتژیک آنها شده است.

 دوم: با تضعیف جایگاه آمریکا در غرب آسیا، روسیه برجام را ابزاری برای جایگزینی خویش به عنوان هژمون و نمایش چهره میانجی بین‌المللی می‌داند.

 سوم: با مدیریت مسئله هسته‌ای ایران، یک قدرت هسته‌ای بالقوه در همسایگی روسیه دفع شده است.

 چهارم: اشتراک ایران و روسیه در چالش امنیتی با غرب و اشتراک در منافع و اولویت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، روسیه را به استفاده از ظرفیت ایران به عنوان (دشمنِ دشمنِ روسیه) سوق می‌دهد.

پاسخ تفصیلی

1. موقعیت جغرافیایی ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایران و روسیه و الزامات سیاسی و امنیتی آن

برای پاسخ دقیق و تحلیل تخصصی این مسئله، باید نسبت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایران و روسیه، نسبت و روابط این دو کشور با بلوک غرب، عملکرد روسیه در مسئله برجام، ارتباط و عدم ارتباط ایران با بلوک غرب و تأثیر آن بر منافع ملی روسیه و جوانب دیگر قضیه مورد واکاوی قرار گیرند. ایران و روسیه دو قدرت مؤثر و تعیین‌کننده در دو سوی خزر و اوراسیا به‌شمار می‌روند که در مناطق هارتلند و ریملند جهانی قرار گرفته‌اند و این امر سبب شده تا نسبت به سایر کشورهای منطقه، نقش پویاتری در معادلات سیاسی آسیای مرکزی، قفقاز، غرب آسیا و مناسبات جهانی داشته باشند.(1) با اخراج ایالات متحده از منطقه غرب آسیا، به‌ویژه بعد از خروج واشنگتن از افغانستان و عراق و عدم مداخله جدى در سوریه و کاهش تعهدات خود نسبت به متحدان عربى – عبرى و تخلیه تعدادى از پایگاه‌هاى نظامی خویش در کشورهاى دوست، دولت روسیه بیش از پیش به‌دنبال احیاى وجهة هژمونیک خود در این منطقه است. حمایت از برجام می‌تواند جایگاه آمریکا در منطقه را متزلزل کند. در مورد مذاکرات هسته‌اى، روس‌ها به دنبال نقش میانجی هستند و عملاً به مهم‌ترین نقش گفت وگوها بدل گشته‌اند که هم نمایندگى ایران و هم به نوعى مرجعیت همه اطراف مذاکره را بدست گرفته‌اند. بنابر این گزاره، پوتین قصد دارد در مقام یک برنده از چالش دیپلماتیک برجامی خارج شود. ازاین‌رو در سند سیاست خارجی سال 2008، بر حل و فصل دیپلماتیک مسئله هسته‌ای ایران تأکید کرده است و پوتین پس از امضای برجام در سال 2015، آن را یک موفقیت بزرگ برای صلح و امنیت بین‌المللی دانست.(2)

2. منافع و مخاطرات ایران هسته‌ای برای روسیه

محور مناسبات و تعاملات قدرت‌ها در عرصه روابط بین‌الملل، منافع ملی است و کشورها با محور قراردادن منافع ملی به همکاری یا مخالفت با دیگر کشورها می‌پردازند. روسیه نیز به منافع ملى خویش است و در هر رخدادى به‌ویژه در منطقه آسیا و شرق اروپا در جستجوى تطبیق دیپلماسى و حداکثری‌سازی سهم خویش می‌باشد. چنان‌که ایران نیز در صدد تأمین منافع ملی می‌باشد. ایران به عنوان کشورى قدرتمند و تعیین‌کننده در غرب آسیا، داراى ژئوپلیتیک قوی و بهره‌مند از راه‌هاى آبى و هوایى منحصربه‌فرد در پیوستگاه غرب به شرق در همسایگى روسیه و صاحب سهم در پهنه آبى خزر، اهمیت ویژه‌ای برای روسیه دارد و حساسیت آن‌ها را نسبت به برجام به دنبال می‌آورد. روسیه از تبدیل شدن ایران به قدرت هسته‌اى با قابلیت بالقوه تولید سلاح اتمی نگران است؛ چراکه یک قدرت هسته‌اى با جهت‌گیرى مستقل در روابط بین‌الملل را در همسایگى خویش نمى‌پذیرد بنابراین ترجیح می‌دهد میزان تغلیظ و انباشت اورانیوم در ایران تحت نظارت آژانس بین‌المللى انرژى اتمی محدود شود و به خوبى واقف است بهترین و کم هزینه‌ترین راه تحقق این خواسته زنده شدن برجام خواهد بود.

3. اهداف و ترجیحات مشترک و متعارض ایران و روسیه

با وجود تفاوت در ساختن حکومت و قوانین حاکم ایران و ورسیه، دین و زبان متفاوت و ترجیحات منحصر به فرد در سیاست داخلی و خارجی، دو کشور اولویت‌های مشترک و مهمی در سطح منطقه‌ای و جهانی دارند. این مسئله در زمان برجام سطح کمتری داشته، اما اکنون بسیار وسعت یافته است. روسیه در کنار روابط کلان خود با ایران، از متحدین سنتى اسرائیل است و پیوندهاى عمیقى با تل آویو دارد، یکى از مشکلات جدى مسکو، چگونگى تطبیقِ خود با مطالبات متعارض این دو کشور به‌طور همزمان است؛ به‌طوری که موجبات نارضایتى هیچ کدام را فراهم نیاورد. پوتین می‌داند اگر برجام حاصل نشود، اسرائیل بهانه لازم براى ادامه توطئه و خرابکارى علیه تهران را بدست آورده و در نهایت هم روس‌ها و هم آمریکایی‌ها را ناگزیر از انتخاب سخت خواهد کرد؛ پس با احیاى برجام تلاش می‌کنند طرفین را در موضع معتدل‌ترى نگاه دارند و حداقل سایه جنگ را دور کنند.(3) چالش‌های امنیتی روسیه با غرب، استفاده از ظرفیت ایران را به عنوان «دشمنِ دشمنِ روسیه»، مورد تمرکز قرار می‌دهد و روسیه را به استفاده حداکثری از این ظرفیت می‌کشاند.(4)

نتیجهگیری

نقش روسیه در مذاکرات هسته‌ای ایران، ترکیبی از میانجی‌گری، حمایت دیپلماتیک و همکاری فنی بوده و تلاش کرده است تا با میانجی‌گری در مذاکرات، هم جایگاه خود را به عنوان یک بازیگر اصلی تثبیت کند و هم توازن را میان ایران، غرب و متحدانش، مانند اسرائیل، حفظ نماید. همچنین، نزدیکی جغرافیایی و راهبردی ایران و روسیه، مسکو را به حفظ سطحی از روابط استراتژیک با تهران وادار کرده، در حالی که همزمان به دنبال حفظ روابط خود با بلوک غرب است. ازاین‌رو، پس از خروج آمریکا از برجام، مسکو همچنان یکی از حامیان کلیدی این توافق باقی مانده و تلاش کرده است ایران را به همکاری با جامعه بین‌المللی تشویق کند.

پی‌نوشتها

1. علمدار، اسماعیل و کولایی، الهه، تحلیل ژئوپلیتیکی روابط ایران و روسیه پس از انقلاب اسلامی با تأکید بر نظریه توازن قوا مورگنتا، مجله پژوهش‌های جغرافیای سیاسی، سال هفتم، شماره اول، بهار 1401، پیاپی 25، ص103-119.

2. فولادی، فرهاد و دیگران، سیاست خارجی روسیه در قبال جمهوری اسلامی ایران 2012-2018، فصلنامه پژوهش‌های روابط بین الملل، دوره نهم، شماره اول، پیاپی 31، 1398، ص187-218.

3. رحمانی‌فر، روح‌الله، چرا روسیه از برجام حمایت می‌کند؟، دیپلماسی ایرانی، 10 بهمن 1400، ش ۲۰۰۹۴۳۴، مشاهده در لینک زیر:

http://www.irdiplomacy.ir/fa/news.

4. کرمی، جهانگیر و کرامتی‌نیا، رقیه، سیاست خارجی روسیه و پرونده هسته‌ای ایران: از تحریم تا برجام، فصلنامه آسیا مرکزی و قفقاز، شماره 95، 1395ش، ص65-97.

اگر به کشوری حمله شد آن‌ها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابله‌به‌مثل کنند. این اسمش برپاداشتن جنگ نیست، بلکه دفاع مشروع و احقاق حق است.
تجویز جنگ جهت دفع شر

پرسش:
در جنگ فلسطین آیا خشونت به خرج دادن و برپاداشتن جنگ برای دفع شر آینده دشمن، مجوز اخلاقی دارد؟
 

پاسخ:
هر کشوری و هر ملتی در طول تاریخ دارای دشمنانی باانگیزه‌های مختلفی بوده‌اند. بسیاری از استعمارگران و مستکبران تاریخ برای حفظ و جلب منافع خود از طریق کشورها و مردمشان، درصدد ظلم و کشورگشایی ظالمانه از طریق جنگ و خشونت برآمده‌اند؛ اما اینکه وظیفه کشورها در این موضوع چیست و نظر اخلاقی اسلام چیست نیاز به توجه به نکات زیر دارد.

1. با توجه به نکته، بالا یک اصل در قوانین و منابع اصیل اسلامی وجود دارد که همیشه خود را برای حمله و تهاجم دشمن آماده نگهدارید؛ یعنی ازنظر نیروی انسانی و قوای نظامی و ابزار و اسلحه‌های جنگی همیشه یک کشور مسلمان و اخلاقی باید خود را در مسیر پیشرفت قرار دهد و در مسئله نظامی همیشه آمادگی خود برای رویارویی با دشمن را حفظ کند. قرآن می‌فرماید: ﴿وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّهٍ وَمِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم وَآخَرینَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ یَعلَمُهُم وَما تُنفِقوا مِن شَیءٍ فی سَبیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیکُم وَأَنتُم لا تُظلَمون﴾؛(1)  «هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آن‌ها [=دشمنان‌]، آماده‌سازید! و (همچنین) اسب‌های ورزیده (برای میدان نبرد) تا به‌وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از این‌ها را که شما نمی‌شناسید و خدا آن‌ها را می‌شناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، به‌طور کامل به شما بازگردانده می‌شود و به شما ستم نخواهد شد»! 
همه کشورها این کار را می‌کنند و بودجه‌های نظامی هنگفت برای هرسال کنار می‌گذارند. این هزینه کرد و بودجه‌های نظامی کشورها نشان می‌دهد که مسئله حفظ آمادگی دفاعی، یک مسئله عقلایی نیز است. قرآن صریحاً، یعنی بدون تأویل، دستور داده که ﴿اَعِدّوا لَهُم﴾، در مقابل دشمنان آماده‌سازی کنید؛ ﴿مَا استَطَعتُم﴾ یعنی، هر چه می‌توانید. دشمنان وقتی آمادگی دفاعی را می‌بیند، مجبور می‌شود دست‌وپایش را جمع کند. ما آماده‌سازی‌مان را باید زیاد کنیم تا دشمن احساس کند که آماده‌ایم. این موضوع و اصل باعث اقتدار می‌شود و اساساً جلوی خشونت و جنگ را می‌گیرد؛ بنابراین آمادگی دفاعی در برابر دشمن لازم است و جلوی خشونت را می‌گیرد.

2. اما ایجاد خشونت و جنگ سیره امامان معصوم و پیامبر اکرم نبوده است. در میان دانشمندان مسلمان اگرچه اختلاف‌هایی در مورد جنگ‌های پیامبر وجود دارد که آیا همه دفاعی بوده یا برخی از جنگ‌ها هجومی بوده است. ولی بسیاری از دانشمندان معتقدند که تمام جنگ‌های پیامبر دفاعی بوده است. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله هیچ‌گاه میل به جنگ و خونریزی نداشته است، بلکه این دشمنان بودند که جنگ را بر او تحمیل می‌کردند و لذا هرگز پیامبر صلی‌الله علیه وآله جنگی را شروع نمی‌کرد، مگر بعدازآنکه یک سلسله ترورها و کارهای ایذایی از طرف دشمنان انجام می‌گرفت و یا اینکه آن‌ها شروع به جنگ می‌کردند. طبق این ادعا می‌توان گفت که تمام جنگ‌های پیامبر صلی‌الله علیه وآله جنبه تدافعی داشته است. برخی محققان می‌گویند: «تاریخی که جنگ‌های پیامبر صلی‌الله علیه وآله را ذکر می‌کند آن‌ها را با ذکر سبب آن جنگ‌ها آورده است. انسان باملاحظه آن‌ها پی می‌برد که هیچ جنگی از جنگ‌های حضرت ابتدایی و برای محض دعوت به اسلام نبوده است، گرچه به جهت اصلاح دینی و مدنی و تثبیت نظام عدل و مدنیت و از بین بردن ظلم و طبیعت‌های وحشی ظالم و قسی، این کار جایز است. ولی دعوت صالح و فاضل او از این روش به دور بود و دیدگاهی بالاتر از آن را داشت که همان دعوت به راه خدا از طریق حکمت و موعظه نیک و جدال احسن بود... و این سیره نیک حضرت ادامه پیدا کرد. لذا تمام جنگ‌های حضرت جنبه دفاعی داشته و به جهت مقابله با تعدّی مشرکان و مخالفان توحید و شریعت اصلاح‌گر و مسلمانان بوده است. درعین‌حال او در دفاعش نیز از بهترین راهی که دفاع کنندگان می‌پیمودند استفاده کرده و نزدیک‌ترین راه به صلح و صلاح را انتخاب می‌نمود. 
حضرت صلی‌الله علیه وآله ابتدا موعظه می‌کرد و دعوت به صلح و صلاح می‌نمود و اگر آنان پیشنهاد صلح می‌دادند قبول می‌کرد و پیمان صلح را می‌پذیرفت، بااینکه می‌دانست که فرد پیروز و یاری شده، او است؛ و تنها با مراجعه به تاریخ و بررسی اسباب جنگ‌ها و غزوات به این مطلب پی خواهید برد».(2)  
شهید مطهری می‌فرماید: «جهاد، فقط به‌عنوان دفاع و درواقع مبارزه با یک نوع تجاوز است و می‌تواند مشروع باشد».(3)  او در ردّ برداشت‌های غلطی که از مفهوم جهاد شده، می‌گوید: «هدف اسلام از جهاد آن نیست که برخی از مغرضین گفته‌اند که هدف اسلام اجباری است که هر کس کافر است باید شمشیر بالای سرش گرفت که یا اسلام اختیار کن یا کشته می‌شوی».(4)  
 بنابراین وصله خشونت ازنظر اخلاقی به پیامبر اکرم و امامان نمی‌چسبد.

3. باوجوداین اصل و سیره، باز اگر به کشور اسلامی مانند فلسطین حمله شد، آن‌ها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابله‌به‌مثل کنند. این مقابله‌به‌مثل اسمش خشونت به خرج دادن یا برپاداشتن جنگ نیست، بلکه اسمش دفاع مشروع و احقاق حق است. اگر کشوری یا مردمی این کار را نکنند کم‌کم زیر بار ظلم و زور مستعمره خواهند شد و کم‌کم در همه‌چیز باید برده کفار شوند. در قرآن نیز اجازه مقابله‌به‌مثل به ملت‌های مظلوم داده‌شده است. مسلمانان فلسطین اگر با منحرفان می‌جنگند در حقیقت از حقّ سکونت خود در زمین‌های خود دفاع می‌کنند، لذا قرآن کریم دراین‌باره می‌فرماید: ﴿أُذِنَ لِلَّذِینَ یقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ * اَلَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیارِهِم بِغَیرِ حَقٍّ إِلَّآ أَن یقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ﴾؛(5)  «به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردیده اجازه جهاد داده شده است؛ چراکه مورد ستم قرارگرفته‌اند و خدا بر یاری آنان تواناست. همان‌ها که از خانه و شهر خود به ناحقّ رانده شدند، جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خدای یکتاست».
 مردم مظلوم فلسطین حدود  70 سال است از دیارشان اخراج شدند و قطعاً اجازه اخلاقی مقابله با دشمنان و غاصبان زمین خود رادارند.

4. به‌صورت کلی دفع شر دشمن آینده را مسائل و موارد مختلفی در کشورها تعیین می‌کند؛ یعنی دفع شر دشمن مشروط به در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی و ژئوپولوتیکی و سیاسی و در نظر گرفتن منابع و امکانات و شاهراهای مواصلاتی و همسایگان و ویژگی‌های آنان و امور متعدد دیگری است. نمی‌شود به‌صورت مطلق و ساده‌انگارانه و بدون در نظر گرفتن این خصوصیات برای دفاع از آینده کشورمان تصمیم بگیریم. با شرایطی که کشور ما دارد و با همسایگان و امکانات و منابع و با توجه به عقیده اسلامی و دفاع از مظلوم، ایران نمی‌تواند بدون موضع بماند، مخصوصاً وقتی طرف مقابل رژیم سفاک و خون‌خواری است که دشمن آینده نیست. اسرائیل و رژیم صهیونیستی دشمن فعلی ایران و دشمن گذشته اسلام است. آن‌ها طرح از نیل تا فرات را پیگیری می‌کنند که اگر به هدف خود برسند تمامیت ارضی ایران نیز به خطر می‌افتد. پس اسرائیل دشمن آینده نیست، بلکه دشمن گذشته، فعلی و آینده ایران است. 
حرکات فلسطینیان نیز خشونت نیست، بلکه دفاع مشروع است. حمایت ایران از فلسطینیان نیز علاوه بر مظلومیت آنان و دفاع از مظلوم، به خاطر دشمنی فعلی اسرائیل با ایرانیان است. در همه فتنه‌ها علیه انقلاب اسلامی ایران اسرائیلی‌ها علناً موضع گرفته و دست دارند. در ترور دانشمندان اقدام مستقیم می‌کنند. از هر حرکتی در جهت تخریب اسلام و انقلاب به‌صورت صریح حمایت کرده و می‌کنند. آیا در مقابل چنین دشمن صریح و مسلح و سفاکی آمادگی نظامی و امنیتی، خشونت و برپاداشتن جنگ است؟ اصلاً این‌طور نیست، بلکه برعکس است ما در جنگی که برپاست فقط تلاش می‌کنیم آمادگی خود را حفظ کرده و از موجودیت خود محافظت کنیم.

نتیجه:
یک اصل قرآنی در قوانین اسلامی وجود دارد که همیشه خود را برای حمله و تهاجم دشمن آماده نگه‌دارید؛ بنابراین آمادگی دفاعی در برابر دشمن لازم است؛ اما ایجاد خشونت و جنگ سیره امامان معصوم و پیامبر اکرم نبوده است. در میان دانشمندان مسلمان اگرچه اختلاف‌هایی در مورد جنگ‌های پیامبر وجود دارد که آیا همه دفاعی بوده یا برخی از جنگ‌ها هجومی بوده است. ولی بسیاری از دانشمندان معتقدند که تمام جنگ‌های پیامبر دفاعی بوده است. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله هیچ‌گاه میل به جنگ و خونریزی نداشته است، بلکه این دشمنان بودند که جنگ را بر او تحمیل می‌کردند. پس خشونت در ذات اسلام نیست. با وجود این اصل و سیره، باز اگر به کشور اسلامی مانند فلسطین حمله شد، آن‌ها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابله‌به‌مثل کنند. این مقابله ‌به ‌مثل اسمش خشونت به خرج دادن یا برپاداشتن جنگ نیست، بلکه اسمش دفاع مشروع و احقاق حق است. از سوی دیگر دفع شر دشمن مشروط به در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی و ژئوپولوتیکی و سیاسی و در نظر گرفتن منابع و امکانات و شاهراهای مواصلاتی و همسایگان و ویژگی‌های آنان و امور متعدد دیگری است. از سویی اسرائیل دشمن گذشته و فعلی ایران است که از ترور دانشمندان تا انواع حمایت از تجزیه‌طلبان و مخالفان ایران و اسلام از هیچ کاری دریغ نکرده است. طبیعی است موضع‌گیری در مقابل چنین دشمنی، خشونت و برپاداشتن جنگ نیست بلکه دفاع مشروع و عقلایی است.

منابع برای مطالعه بیشتر:
1- کتاب «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل»، نوشته ایلان پاپه، ترجمه وحید خضاب، انتشارات کتابستان معرفت.
2- دانشنامه فلسطین، اثر مجید صفاتاج،  تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

پی نوشت:
1. سوره انفال، آیه 60.
2. بلاغی‌، محمدجواد، رحله المدرسیه و المدرسه السیاره فی نهج الهدی، ص 220.
3. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ج ‏20، ص 240.
4. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ج ‏20، ص 237.
5. سوره حج، آیه 39 و 40.

انسان دارای دو بعد جسمانی و روحانی است و هرکدام، نیازهایی دارند که باید به تناسب، به آنها پاسخ داده شود. دین با نگاه ارزشمندی انسان، برای هر دو راه حل داده است.
پاسخگویی به هیجانات جوانان در نظام های دینی

پرسش:
چرا در یک نظام دینی، هیجان برای جوانان کم است؟ 
 

پاسخ:
از آنجا که انسان، علاوه بر جسم، روح نیز دارد، در ذات وی حالات روحانی نظیر شورونشاط و هیجان و شادی و غم و ... نهاده شده که به‌نوعی در دایره نیازهای انسان جای می‌گیرد و باید پاسخ داده شود و رها کردن یا سرکوب آن، اختلالات جدی در حیات انسان به وجود می‌آورد. لذا یکی از کار ویژه‌هایی که تمام مکاتب بشری و الهی برای خودشان تعریف می‌کنند، پاسخ به این نیازهاست.

اما برای پاسخ به این پرسش باید چند نکته را توجه کنیم:

1. اینکه نوع این نیازها و وزن آن‌ها در همه انسان‌ها در هر جامعه و نظام هنجاری و تربیتی، یکسان است و می‌توان آن‌ها را با عوامل یکسان پاسخ داد و ارزیابی نمود، محل بحث جدی انسان شناسان، روان شناسان و جامعه شناسان است. چیزی که مسلم است این است که نمی‌توان انسان دینی و غیردینی، جامعه دینی و غیردینی یا حتی دو جامعه غیردینی با مختصات متفاوت را با یک سنجه واحد، ارزیابی و قضاوت کرد. بلکه تفاوت جغرافیا و اقلیم، نظام آموزشی و تربیتی، محیط زندگی و جامعه پیرامونی، فرهنگ، ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی، قوانین مدنی، عرفیات و ده ها عامل دیگر سبب تفاوت در جهت‌دهی به روحیات، علایق و نیازهای مادی و غیرمادی انسان می‌شود؛ یعنی این «ظرف هیجان، نشاط و ...» در همه انسان وجود دارد، ولی محتوای درونش بنا بر عوامل متعدد، تفاوت می‌یابد.

2. هدف زندگی انسان، نیازهای وی را معنا می‌بخشد و جهت می‌دهد. در جامعه و فرهنگ غیردینی، هدف، تأمین لذات و خواست انسان است؛ لذا گاهی شخص هیجان و نشاط را در جنایت و حتی خلاف حداقل‌های انسانی دنبال می‌کند؛ شاهدش آمارهای بالای تحقیر، خشونت، جرم و جنایت، دزدی، تجاوز، لهو و لعب، هرزگی، خودزنی و خودکشی، کشتن دیگران و ... است. (1) در واقع این نیازها در جامعه غیردینی یا دچار رهاشدگی می‌شوند یا توسط حکومت پاسخ‌های کاذب داده شده تا مزاحمتی برای حکومت نباشد.

3. در مقابل، در منطق دین و نظام دینی، این نیازهای انسان متناسب باهدف خلقت انسان و جهان، تأمین می‌گردد؛ لذا هیجان و نشاط و سرزندگی در جامعه دینی نه‌تنها کم نیست و سرکوب نمی‌شود، بلکه در بالاترین و بهترین سطح به آن پاسخ داده می‌شود، اما نوع آن متفاوت است. اولاً انسان آزاد است تا تفریحات و هیجانات سالم، متناسب با انسانیت وی و غیر مضر برای دیگران داشته باشد، ثانیاً، در بسیاری از آموزه‌های دینی سفارش به تفریح و ورزش روزانه شده است. (2) حتی جالب‌تر اینکه کار و خدمت به دیگران نیز، تفریح و نشاط شمرده شده است (3) و بسیاری از جوانان متدین، پاسخ به نیازهای روحی خودشان را در کمک به تأمین نیازهای دیگران (اردوهای جهادی و خدمت به محرومین) می‌بینند.

4. بعلاوه بخش زیادی از هیجان و نشاط انسان با مناسک و امورات معنوی تأمین می‌شود. اوج این هیجان قدسی را در محرم، پیاده‌روی اربعین، نیمه شعبان و ... مشاهده می‌کنیم. لذا این انگاره که هیجان در نظام دینی کم است، پیش‌فرض‌هایی دارد ازجمله اینکه هیجان حتماً باید جسمی و فیزیکی باشد، حتماً باید اثر بیرونی داشته باشد یا حتماً باید از جنس هیجانات جامعه غیردینی، نظیر شرب خمر، لهو و لعب، سرکشی، قدرت‌نمایی یا حتی کشتن دیگری باشد.

5. جامعه امروز ایرانی شاهد بسیاری از تفریحات سالم موجود در بیشتر کشورهای دنیاست. آمار مسافرت در کشور ما آمار جالب‌توجه و قابل قبولی است. عمده تفریحات ورزشی در کشور ما کاملاً آزاد و قانونی است. استقبال جوانان و نوجوانان از بازی¬هایی مانند فوتبال در کشور ما بسیار بالاست و در نوع خود بی¬نظیر است. کافی است تعداد تماشاگران مسابقات فوتبال در ایران را با کشورهای منطقه مقایسه کنیم تا به تفاوت میان جامعه ایرانی و غیر ایرانی پی ببریم. به نظر می¬رسد مسئله عدم وجود تفریحات کافی در جامعه ایرانی، بیشتر مسئله ذهنی و قضاوت روان‌شناختی باشد که متأثر از جوسازی رسانه¬ای است تا واقعیت موجود در جامعه.

نتیجه:
پس با نگاه انسان‌شناختی و هستی شناختی اسلامی، نوع ظهور و بروز نیازهای روحی انسان متفاوت است و پاسخی متناسب می‌طلبد. بخشی از این نیازها، با فعالیت‌های جسمانی (سفارشات دینی)، تأمین می‌شود و بخشی با فعالیت‌های روحانی و معنوی. بعلاوه انسان با آزادی و اختیار خویش این نیازها را تأمین می‌نماید.

پی‌نوشت‌ها:
1. ر.ک؛ 
https://irna.ir/xjDyfz/ https://ensani.ir/fa/article 
مقاله غرب و گرداب بحران اخلاقی
/ https://www.theguardian.com/global-development/2021/mar/09/quarter-of-wo... روزنامه گاردین، همچنین برای مطالعه بیشتر به آمارهای جهانی مراجعه شود.
2. در آن بکوشید که اوقاتتان، چهار بخش باشد: بخشى براى راز و نیاز با خداوند؛ بخشى براى کار معاش؛ بخشى براى معاشرت با برادران و دوستان مورد اعتماد، آنان که عیب‌هایتان را به شما گوشزد مى‌کنند و با شما خالص و یکرنگ‌اند؛ و بخشى براى بهره‌بردارى از لذّت‌هاى حلالتان. ابومحمدحرانی، تحف العقول، ص 409.
3. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 77، ص 72.

 

بخشی از منافع کشور و همچنین وظایف تمدنی و دینی ما در کمک‌های بشردوستانه رقم می‌خورد و کمک‌ها در حد ایجاد معضل برای کشور نیست.

پرسش:

من سؤالم اینه که زمانی که کشور خودمون آن‌قدر مشکلات و فقر داره چرا باید به کشورهای دیگه مثل فلسطین و زلزله‌زده‌های افغانستان کمک کنیم درحالی‌که مطمئنم اگر این اتفاق برای ایران بیفتد هیچ کشوری برای ما تره هم خورد نمی کنه؟

پاسخ:

از قدیم گفتن چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. آیا نباید تا زمانی که بسیاری از جوانان ما به دلیل نداشتن یک وام ساده، توان ازدواج کردن ندارند یا بسیاری با هزینه‌های غیرقابل‌تحمل درمانی دست‌وپنجه نرم می‌کنند و در کل مشکلات معیشتی و اقتصادی فراوانی وجود دارد، کمک‌های ریزودرشت مالی به سایر کشورها را کنار بگذاریم؟ نیازمند خارجی در اولویت است یا نیازمند داخلی؟

دلایل ارسال کمک‌های بشردوستانه به خارج از کشور در حالی که هنوز نیازهای داخلی بیداد می‌کند از چند جهت قابل‌بررسی است.

1. اگر کمک به دیگری، منوط و مشروط به رفع تمامی نیازهای خود شود، مفهوم انسانی و اسلامیِ ایثار به‌کلی می‌میرد. اصولاً مشکلات و نیاز کشورها پایان‌پذیر نیست، لذا با این استدلال، کمک کردن هم هیچ زمانی معنا نخواهد داشت. به همین دلیل، این قاعده در جامعه جهانی و انسانی نیز حاکم است؛ یعنی هیچ کشور متمدنی پیدا نمی‌شود که درصورتی‌که سایر کشورها، خصوصاً کشورهای منطقه و همسایه، دچار بحرانی مانند بلایای طبیعی، جنگ و فقر و قحطی شوند، بگوید من اول مشکلات خودم را حل می‌کنم و سپس سراغ تو خواهم آمد. برای نمونه حتی کشور آفریقای فقیری مانند «بروندی» مبتلا به جنگ قبیله‌ای و مهاجرت اجباری شدند، کشورهای فقیر اطراف مانند «روآندا» مهاجران آن‌ها را پذیرفتند و پناه دادند و تاکنون بیش از 218 هزار بروندیایی از بیم خشونت‌ها، به کشورهای همسایه در محدوده شرق آفریقا پناه برده‌اند. (1)

حکومت باید به فکر فقرزدایی و توسعه کشور باشد، که با قوت و قدرت این محرومیت‌زدایی در جریان بوده و هست، اما وقتی دیگری دچار بحران می‌شود؛ از شرافت و اصول اولیه تمدن و تمایز انسان با حیوانات وحشی است که به کمک بحران‌زده بشتابد. وقتی کودک یمنی از گرسنگی در حال جان دادن است، وقتی کودک فلسطینی برای یک داروی ساده در آغوش مادرش ناله می‌کند و جان می‌سپارد، آیا یک انسان باشرافت منتظر می‌شود تا مثلاً تمام مدارس کشور نوسازی شود و بعد یک محموله دارو به فلسطین ارسال کند؟!

نکته مهم‌تر اینکه مگر ما مسلمان و یک امت واحده نیستیم؟

2. برخلاف تصور پرسشگر محترم، در مقاطع متعددی که کشور ما نیز دچار بحران‌هایی مانند جنگ و بلایای طبیعی شده است، سایر کشورها کمک‌های قابل‌توجهی برای ایران ارسال کرده‌اند. برای نمونه در زلزله ویران‌کننده بم، کشورهای لهستان، ژاپن، آلبانی، الجزایر، پاکستان، استرالیا، نیوزلند، پرتقال، مکزیک، ایسلند، فنلاند، فرانسه و بوسنی و هرزه گوین مقادیر زیادی کمک مالی، تیم پزشکی و امدادی، سگ‌های زنده‌یاب، تجهیزات پزشکی و بیمارستانی، دارو، محموله‌های امدادی و پشتیبانی و ... به ایران فرستادند. (2) سال 1398 عمان به‌اندازه چهار هواپیما محموله کمک‌های بشردوستانه برای سیل‌زدگان ایران ارسال کرد. (3) در همان سال، یک خَیّر پاکستانی کمک‌های قابل‌توجهی را برای سیل‌زدگان خوزستان ارسال کرد. (4)

3. برخی تصوری ساخته‌اند که گویی اگر کمک‌های ایران به سایر کشورها قطع شود، بخش عظیمی از مشکلات و معضلات کشور حل خواهد شد؛ اما برخلاف تبلیغات گسترده، این کمک‌ها متعادل است؛ یعنی رقم آن به نحوی نیست که کشور را دچار بحران مالی یا کسری بودجه کند یا حرکت عمرانی کشور را با کندی مواجه کند. فقط برای نمونه کل بودجه حزب‌الله لبنان در سال، معادل هفت‌هزارم درصد بودجه سالانه دولت ایران است. (6) که چند برابر این آمار از سایر کشورها به لبنان تزریق می‌شود که دلیل آن را بیان خواهیم کرد.

برای این کمک‌ها گاهی نیازها در اولویت قرار می‌گیرد. اگر من مشکل لباس نو داشته باشم و دیگری سقف خانه‌اش فروریخته، کدام نیاز در اولویت است؟

4. باید وسعت دیدمان را گسترش دهیم. خیلی از کمک‌ها، بیش از آنکه هزینه باشد، سرمایه‌گذاری است. بخش بزرگی از منافع یک کشور در تعاملات بین‌المللی و توان اثرگذاری او بر منطقه و معادلات بین‌الملل رقم می‌خورد و بخش بزرگی از امنیت یک کشور، خارج از مرزهای آن رقم می‌خورد. بسیاری از اوقات، کمک کردن به حل بحران کشورها موجب جلوگیری از تبعات آن بحران برای کشور خود است. خصوصاً اینکه در همسایگی ما این اتفاق بیفتد. بسیاری از اوقات باید مرزهای نبرد را از سرزمین خود دور کرد و دشمنِ دشمن خود را قوی نگه داشت. بسیاری از اوقات باید در بحران به دیگران کمک کرد تا در مواقع بحران خود کمک ببینی. بسیاری از اوقات باید سایر دولت‌ها را به خود وابسته نگه‌داشت تا منافع تو را تا جای ممکن تأمین کنند. به همین دلایل کشورهای مخالف ما بااینکه در کشورهای خود بحران‌های مالی فراوانی دارند، چند برابر این ارقام را در منطقه و سایر مناطق جهان علیه ما خرج می‌کنند. مثلاً می‌دانیم که چند میلیون خیابان‌خواب در آمریکا، انگلیس و فرانسه وجود دارد؛ درعین‌حال چه ارقام سرسام‌آوری از مالیات و منابع عمومی، خرج دخالت‌های بین‌المللی این کشورها می‌شود؟ (6) 

آمریکایی‌ها در نیمکره غربی هستند؛ ولی ناوگان خود را به نیمکره شرقی فرستاده‌اند. ناوگان ششم آن‌ها در مدیترانه، ناوگان هفتم آن‌ها در اقیانوس هند و ناوگان پنجم آنان، در خلیج‌فارس مستقر است. آن‌ها همه‌جا پایگاه نظامی دارند. چیزی به نام من و کشور خودم در دنیای امروز معنا ندارد.

5. در روایات متعددی نیز مسئله حمایت از مظلوم و مبارزه با ظلم مورد توجه قرارگرفته است. پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله  دستور داده است که: «...و مَن سَمِعَ رَجلاً یُنادِی: یا لَلمسلمینَ! فَلَم یُجِبهُ فلَیسَ بمُسلِمٍ»؛ هر که فریاد کمک خواهىِ مردى را بشنود و به کمکش نشتابد، مسلمان نیست. (7) و همچنین روایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام که می‌فرماید: «کونا لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا»؛ پیوسته دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید. (8) نمونه‌هایی از این دست روایت‌هاست.

نتیجه:
بخشی از منافع کشور و همچنین وظایف تمدنی و دینی ما در کمک‌های بشردوستانه رقم می‌خورد و کمک‌ها در حد ایجاد معظل برای کشور نیست، اما نادیده گرفتن اثرگذاری بر کشورهای منطقه حتماً معضلات جدی‌ای برای ما فراهم می‌کند. بنابر این، کمک به مظلومان در هرکجای دنیا که باشد به‌اندازه توانمان یک مسئولیت و وظیفه دینی است.

کلمات کلیدی:

ایران، اقتصاد، فلسطین، کمک‌های بشردوستانه، بیت‌المال، فقر اقتصادی، طوفان الاقصی.

پی‌نوشت‌ها:
1. روآندا پناه‌جویان بروندیایی را به کشورهای دیگر می‌فرستد،

خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)، 24 بهمن

1394، https://irna.ir/xjdGrD

2. از سوی وزارت امور خارجه فهرست کمک‌های انسان‌دوستانه کشورهای خارجی به زلزله‌زدگان بم اعلام شد، خبرگزاری مهر، 8 دی 1382، mehrnews.com/xr4Q.

3. سفیر ایران در مسقط اعلام کرد؛ کمک‌های بشردوستانه عمان به ایران ارسال شد، ایسکا نیوز، 23 فروردین 1398، iscanews.ir/xbxhd.
4. خیر پاکستانی کمک‌هایش را از راه‌آهن خرمشهر برای سیل‌زدگان فرستاد، آبادان نیوز، 24 فروردین

1398، http://www.abadannews.com/index.aspx?fkeyid=&siteid=1&pageid=127&newsvie...
5. حقایقی درباره کمک‌های مالی ایران به جریان مقاومت/ چگونه ایران با ۱۶ میلیارد دلار، آمریکا را با ۷ تریلیون دلار در منطقه شکست داد؟

رجا نیوز، 25 آذر 1397، http://rajanews.com/node/301668.

6. ر. ک: بی‌بی‌سی فارسی، افزایش آمار خیابان ‌خواب‌های انگلستان برای هفتمین سال، 

https://www.bbc.com/persian/world-42819935.
7. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 3، قم، انتشارات دارالحدیث، 1429 ق، ص 419.

8. نهج‌البلاغه، نامه 47، چ 2، قم، شهاب‌الدین، 1384 ش، ص 398.

 

کارآمدی نظام‌ها تابع عملکرد آن‌ها در جهت رسیدن به اهداف و عبـور از موانـع است.

پرسش:

امروز مأمور مالیاتی افشاگر فساد مالی هانتر بایدن پسر جوبایدن رئیس‌جمهوری فعلی آمریکا توسط کنگره آمریکا موردتقدیر قرار گرفت و برای نماینده افشاگر واگذاری خودروهای شاسی‌بلند به مجلس نیز حکم یک سال حبس بریده شد. آمریکای لیبرال باید برای ما الگو باشد یا جمهوری اسلامی برای دنیا؟

پاسخ:
مقدمه

در اخبار آمده است که یکی از متصدیان امور مالیاتی آمریکا که فساد مالی هانتر بایدن پسر جوبایدن رئیس‌جمهوری فعلی آمریکا مبنی بر فرار مالیاتی ایشان را افشا کرده بود، توسط کنگره آمریکا مورد تقدیر قرار گرفت؛ از طرفی در اخبار ایران نیز اعلام شد که افشاگر واگذاری خودروهای شاسی‌بلند به نمایندگان مجلس، به یک سال حبس محکوم شد. با مقایسه این دو کنش در مورد فساد مسئولان در دو کشور که یکی ادعای عدم دخالت دین در امور حکومتی دارد و دیگری که مدعی حکومت بر اساس دین الهی هست، این سؤال پیش می‌آید که آیا آمریکای لیبرال باید برای ما الگو باشد یا جمهوری اسلامی برای دنیا؟

برای پاسخ به این سؤال، ابتدا لازم هست هر دو گزاره خبری را بررسی کرده و سپس جنبه‌های دیگر قضیه را کنکاش کرد.

1- واگذاری خودروهای شاسی‌بلند

یکی از نمایندگان در صحن علنی مجلس مدعی شد در جریان استیضاح یکی از وزرا، 75 نماینده مجلس خودروی شاسی‌بلند رشوه گرفتند تا از استیضاح آن وزیر منصرف شوند. بعدازاین ادعا، هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان مجلس به مسئله ورود کرده و مشخص شد که ادعای نماینده فاقد اسناد و مدارک بوده است. بر همین اساس، بعد از تفهیم اتهام و اخذ آخرین دفاعیات از وی و برگزاری دومین جلسه دادگاه، به اتهام نشر اکاذیب در دادگاه بدوی، حکم اولیه یک سال حبس برای او صادر شد.
سپس در پی دستور رئیس‌جمهور برای بررسی موضوع و پس از ارزیابی دقیق ابعاد موضوع و احراز تخلف، در گام اول از ادامه واگذاری خودروهای در قالب تفاهم‌نامه و... که خارج از روال فروش خودرو به عموم مردم بوده، جلوگیری شد و دستگاه‌ها و افراد متخلف معرفی و مدیرعامل ایران‌خودرو در همین رابطه برکنار شد و به خودروسازان مجدد ابلاغ گردید بر اساس ابلاغیه و دستور ریاست محترم جمهور از اسفندماه ۱۴۰۰، تحت هیچ شرایطی حق واگذاری بی‌ضابطه خودرو به مدیران و کارکنان دستگاه‌های اجرایی در سه قوه و یا سایر اشخاص حقیقی یا حقوقی خصوصی را مغایر با روال عادی فروش به آحاد مردم ندارند و از وزیر وقت صمت هم خواسته شد ضمن توقف تفاهم‌نامه‌های خودروسازان با دستگاه‌های اجرایی، نظارت مضاعف وجدی‌تری داشته باشند تا شاهد تکرار این مسئله‌ نبوده و مادامی‌که شرایط عرضه خودرو به این وضعیت باشد و نیاز مردم برطرف نشود این مطالبه نظارتی کماکان پابرجاست.
طبق مدارک به‌دست‌آمده، تفاهم‌نامه‌ای از تابستان ۱۴۰۰ و قبل از تشکیل کابینه دولت سیزدهم بین یک شرکت شبه کاغذی غیر مرتبط (رادین مبین غرب) با آن خودروساز منعقدشده است و این رویه تا اواسط ۱۴۰۱ ادامه یافته که طبق بررسی انجام‌شده، وزیر وقت صمت اطلاعی از وقوع و یا کم و کیف آن نداشته و ظاهراً تعدادی از نمایندگان هم از آن بی‌اطلاع بوده‌اند و حکم اولیه دادگاه علیه آن نماینده نیز ملغی گردید و در مجلس به کار خود ادامه دادند. (1)

2-تقدیر از افشاگر فساد مالی هانتر بایدن

هانتر بایدن، پسر جو بایدن، رئیس‌جمهور فعلی آمریکا، سابقه طولانی در انجام اقدامات مجرمانه و فرار مالیاتی دارد به‌طوری که حتی دونالد ترامپ در کارزار انتخابات ریاست جمهوری خود در سال ۲۰۲۰ حملات گسترده‌ای به جو بایدن به دلیل تخلفات پسرش داشت.

هانتر در ۲۰۱۴ و زمانی به کمپانی بوریسما ملحق شد که پدرش معاون باراک اوباما بود و به وی در رسیدگی به سیاست‌گذاری خارجی با اوکراین کمک می‌کرد. فعالیت هانتر در اوکراین بر سیاست‌گذاری‌های دولت اوباما در قبال این کشور شرق اروپا اثر گذاشته است. جمهوری‌خواهان سنا در گزارشی مربوط به اوایل سال 2023 گفته بودند که این همکاری با اوکراین مصداق تضاد با منافع ملی است. جمهوری خواهان سال‌ها بر این موضوع تأکید دارند که هانتر در حال استفاده از جایگاه پدر خود و انجام اقدامات مجرمانه متعدد در داخل و خارج از کشور است.

وزارت دادگستری آمریکا از پسر بایدن خواسته تا اطلاعاتی را که مربوط به چندین شرکت ازجمله یک کمپانی گاز اوکراینی ارائه کند. روابط هانتر با کمپانی گاز اوکراینی بوریسما به پدرش هم مربوط می‌شود. در این احضاریه علاوه بر درخواست برای شفاف‌سازی روابط بایدن جوان با کمپانی بوریسما،‌ از وی خواسته‌شده تا درباره روابط و معاملات تجاری‌اش با چین و سایر تبادلات مالی شفاف‌سازی کند. دادستان‌های فدرال همچنین به بررسی جرم احتمالی پول‌شویی پرداخته‌اند.

هانتر بایدن در این دادگاه به‌طور داوطلبانه به اتهام مربوط به فرار مالیاتی خود اعتراف می‌کند، البته او طبق توافق با دادگاه به دنبال آن است که با اعتراف در این موضوع، مانع از محکوم شدن در مورد اتهام مرتبط با اسلحه غیرقانونی خود شود. وی متهم است در سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ علی‌رغم درآمد‌های بیش از ۱.۵ میلیون دلاری از دادن مالیات آن خودداری ورزیده است. در ضمن ماجرای تقدیر از افشاگر فرار مالیاتی و سایر فسادهای هانتر بایدن مربوط به قوانین وزارت دادگستری آمریکا درباره حمایت از افرادی که سوت‌زنی (افشاگری فساد) می‌کنند، است که طبق قانون، مبلغی به‌عنوان پاداش به شخص سوت‌زن پرداخت می‌شود. (2)

تا اینجا روشن شد که واقعیت با آنچه در قسمت اول سؤال مطرح شد، متفاوت است و فرضیات سؤال، مطابق با همه ماجرا نیست. در ادامه به این مطلب می‌پردازیم که کدام نظام باید الگو برای جهانیان باشد؟ ملاک الگو بودن چیست؟

3- الگوی بودن جمهوری اسلامی برای دیگران یا الگو شدن دیگران برای ما؟

برای اینکه یک نظام و سیستمی برای سایر ملت‌ها و نظام‌ها به‌عنوان الگو معرفی گردد، لازم است در مرتبه اول کارآمدی آن نظام بررسی گردد و در صورت کارآمد بودن به جهانیان معرفی گردد. برای تحلیل کارآمدی، باید اهداف نظام را بررسی و میزان دستیابی به اهداف توسط آن نظام را سنجید.
کارآمدی در علـم سیاست به معنی عملکرد نظام‌ها در جهت رسیدن به اهداف و عبـور از موانـع است؛ بنابراین منظور از کارآمدی این است که یک نظام سیاسی‌کار ویژه‌های اساسی خـود را در سه عرصه‌ی فرهنگ، اقتصاد و سیاست به نحو احسن انجام دهد، به‌گونه‌ای که بتوانـد در رسیدن به اهداف خود توفیق پیدا کند و مشکلات جامعه را حل کند.

در این راستا نگاه کلان و فراگیر به نظام‌ها برای فهم کارآمدی آن ضرورتی جدی دارد؛ زیرا نگاه‌های جزئی، نگاه به حوادث میانه‌ی راه و نگاه به افت‌وخیزها، خیلی گویا نیست؛ باید نگاه کلان و فراگیر به نظام‌ها در سطح افکار عمومی زنده بشود. این نگاه کلان موجب می‌شود که به مسائل جزئی و کوچک اهمیت بیش از حد داده نشود و به حرکت عمومی که در طول سال‌ها ادامه داشته، نگاه کرده و بتوان موانع و آسیب‌ها را به‌خوبی و بر اساس اولویت تحلیل کرد. حال با این نگاه کلان باید بررسی کرد که اهداف نظام اسلامی و نظام غرب چه بوده و به چه میزان بدان رسیده‌اند و علل عدم تحقق کامل اهداف هرکدام چه بوده است؟
البته باید توجه کرد که در نظام‌های سیاسی، اهداف متفـاوت بـوده و چه‌بسا شـیوه‌هـای رسیدن به آن نیز متفاوت باشد. به‌طور مثال در جوامعی با عنوان دموکراسی غربـی، بـه هـر شیوه ممکن باید به اهداف نائل آمد، لکن این مسئله در جوامع دینی صدق نداشـته و مبـانی دینی این اجازه را به مسئولین نمی‌دهد که از هر شـیوه ممکـن بـرای رسـیدن بـه اهـداف استفاده نمایند. بر این اساس کارآمدی در نظام مردم‌سالاری دینی دارای معنی متفاوت بـوده و مؤلفه‌های خاص خود را دارد و نظام دینی ضمن تلاش برای رسیدن بـه اهداف مشترک بایـد برنامه‌ریزی برای رسیدن به اهداف دینی کارآمدی را نیز مدنظر داشته باشد. در ایـن صـورت، دیـن مـی‌توانـد حداکثر میزان کارآمدی را به نمایش گذارد.
3.1- بررسی کارآمدی نظام غربی

نظام‌های سیاسی حاکم در غرب و آمریکا با شعار لیبرال دموکراسی و اقتصاد سرمایه محور شکل‌گرفته‌اند. با توجه به اندیشه‌های افرادی چون لاک، هابز، روسو و ... درصدد تأمین رضایت مردم، برآوردن رفاه حداکثری، تأمین و برقراری عدالت، قانون‌مداری، مشـارکت حـداکثری مردم در حکومت، دانش‌محوری، توسعه مندی و شایسته‌سالاری در قالب لیبرال دموکراسی می‌باشند. (3)

طبق بررسی‌ها و شواهد موجود، باید اعلام کنیم که نظام غربی باگذشت حدود 4 قرن از شکل‌گیری آن، در بعد اقتصادی اهدافی را که مدنظر داشت، تحقق بخشیده و اقتصاد سرمایه محور (هرچند موافق مبانی اسلامی نیست) را پی‌ریزی و به رشد کافی رسانده است. ولی در بعد لیبرال دموکراسی که پنج مؤلفه ضروری ۱. تأمین آزادی بیان ۲. تفکیک قوا و وجود پارلمان ۳. دولت حداقلی و استقلال حوزه خصوصی 4. تنها معیار منفعت عمومی، انتخاب آزادانه افراد باشد نه صلاحدید اهل‌فن یا دیگران را جز اهداف خود داشت کارآمدی مطلوبی نداشته است؛ زیرا هر یک از این مؤلفه‌ها به‌خصوص تأمین آزادی بیان، تشکیل دولت حداقلی، عدالت اجتماعی و امنیت محقق نشده و حتی عکس این اهداف عمل شده است.

3.2- بررسی کارآمدی نظام اسلامی

نظام اسلامی ایران بزرگ‌ترین تحول و تغییر قدرت در طول تاریخ بود و اساس سلطنت و حکومت فردی را به حکومت مردمی تبدیل کرد، باگذشت حدود 45 سال از انقلاب اسلامی لازم است این انقلاب از زمینه‌های مختلفی از قبیل کارآمدی موردبررسی قرار گیرد.

استقلال‌خواهی و قطع هر نوع وابستگی، حاکمیت اسلام بر جامعه و رواج ارزش‌های دینی در کشور، آزادی بیان و قلم، عدالت و رفع تبعیض‌ها، پیشرفت مادی و گسترش رفاه، احیای کرامت انسانی و نقش داشتن مردم در حاکمیت بر تعیین سرنوشت خود و ... از اهداف انقلاب بوده و در راستای رسیدن به این اهداف دستاوردهایی مثل استقلال، حفظ تمامیت ارضی و رساندن ایران به عزت و کرامت لایق خود، ارتقاء جایگاه ایران در جهان، صدور شعارهای انقلاب و الهام‌بخشی به حق‌طلبان عالم، گسترش آزادی‌های عمومی، گسترش برخورداری‌های عمومی و امکانات مادّی، پیشرفت در معنویات و امکان سیر تکاملی در فضای انقلاب، گسترش عدالت اجتماعی، توان ایستادگی در برابر سلطه‌طلبان جهانی، رشد علمی و صنعتی داشته است، ولی این دستاوردها بااینکه خیلی مهم و لازم هستند ولی تا رسیدن به اهداف تحقق حیات طیبه برای همه ملت ایران، تشکیل تمدن نوین اسلامی و زمینه‌سازی ظهور حضرت بقیه‌الله عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف جای کار زیادی هست. ازجمله عللی که

سبب عدم تحقق کامل اهداف انقلاب اسلامی بوده می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

1. زمان‌بر بودن دست‌یابی به این اهداف بلند. 

2. تحمیل فشارهای خارجی (جنگ، تحریم و...) برای کند کردن حرکت نظام به سمت آرمان‌ها.

3. موانع درونی (ضعف‌های فکری، راحت‌طلبی، عادت‌های اجتماعی غلط).
4. عدم اهتمام برخی از مسئولین به همه آرمان‌های انقلاب. (4)

باید توجه کرد که فرایند تحقّق اهداف اسلامی، یک فرایند طولانی و دشواری است. به‌طور نسبی انسان به آن اهداف نزدیک می‌شود؛ اما تحقّق آن‌ها، بسیار طولانی است. قدم اوّل که پُرهیجان‌تر و پُرسروصداتر از همه است، ایجاد انقلاب اسلامی است. قدم دوم، ترتّب نظام اسلامی بر انقلاب اسلامی است؛ یعنی ایجاد نظام اسلامی (اسلامی شدن هندسه‌ی عمومی جامعه) قدم سوم، ایجاد دولت اسلامی (دولت یعنی مجموعه‌ی کارگزاران حکومت) است. مسئولان باید به معنای واقعی کلمه، در درون این نظامِ اسلامی، اسلامی شوند. این مشکل‌تر از مراحل قبلی است و الآن ما در این مرحله هستیم. (5)

حال با توجه به این اهداف و مسیر طی شده و نقاط ضعف و قوت موجود در کشور، الگوی پیشرفت اسلامی طراحی و در حال اجرا است؛ زیرا اسلام الگوی مستقل خودش را دارد. الگوی اسلامی برای نظام سازی و جامعه‌سازی یک الگویی مرکّب از ایمان و علم و عدل است. ما البتّه در هر سه بخش عقبیم. تحرّک ما تحرّک مناسب و شایسته‌ای نبوده، امّا الگو این است که انسان این را در شعارها، در اظهارها، در جهت‌گیری‌ها، درحرکت‌هایی که در این 45 سال در جمهوری اسلامی صورت گرفته، در شخصیت‌سازی‌هایی که صورت گرفته (نمونه‌هایش شهدای بزرگ مثل شهید بهشتی، رجائی، باهنر، مطهّری و شهید قاسم سلیمانی است) می‌تواند مشاهده بکند. (6)

الگوی کشور اسلامی به معنای این نیست که در این کشور همه‌ی مردم فقط مشغول نماز و روزه و دعا و توسّل‌اند؛ نه این‌ها هست، این‌ها معنویت است امّا در کنار این معنویت، پیشرفت مادّی، رشد علمی، توسعه‌ی عدالت، کم شدن فاصله‌های طبقاتی و برداشته شدن قلّه‌های اشرافی‌گری هست...الگوهای رایج توسعه، ازلحاظ مبانی، غلط و بر پایه‌ی اومانیسم و اصول غیر الهی هستند و ازلحاظ آثار و نتایج نیز نتوانسته‌اند وعده‌هایی را که در خصوص ارزش‌هایی نظیر «آزادی» و «عدالت» داده بودند، محقق کنند. این جوامع اگرچه پیشرفت‌هایی نیز داشته‌اند اما پیشرفت‌ها تا اعماق آن جوامع نفوذ نکرده و به «اخلاق، عدالت، معنویت و امنیت» منتهی نشده است. (7)

نتیجه
برای معرفی یک نظام و سیستمی به‌عنوان الگو، لازم است کارآمدی آن نظام بررسی و برای تحلیل کارآمدی نیز لازم است اهداف و میزان تحقق آن اهداف ارزیابی شود. کارآمدی نظام‌ها تابع عملکرد آن‌ها در جهت رسیدن به اهداف و عبـور از موانـع است. داشتن نگاه کلان و فراگیر به نظام‌ها برای فهم کارآمدی آن‌ها ضروری هست. حال با این نگاه کلان، اهداف نظام اسلامی و غرب و میزان تحقق و علل عدم تحقق کامل اهداف هر نظام بررسی می‌شود.

در بررسی کارآمدی نظام غربی بیان شد که نظام‌های سیاسی حاکم در غرب با شعار لیبرال دموکراسی و اقتصاد سرمایه محور ایجادشده و طبق بررسی‌ها و شواهد، باید اعلام کرد که نظام غربی باگذشت حدود 4 قرن از شکل‌گیری آن، در بعد اقتصادی اهدافی را که مدنظر داشت، تحقق بخشیده و ولی در بعد لیبرال دموکراسی کارآمدی مطلوبی نداشته است؛ زیرا هر یک از مؤلفه‌های این نظام به‌خصوص تأمین آزادی بیان و تشکیل دولت حداقلی و عدالت اجتماعی و امنیت محقق نشده و حتی عکس این اهداف تحقق‌یافته است.

هم‌چنین در بررسی کارآمدی نظام اسلامی بیان شد که انقلاب اسلامی با اهداف متعالی از قبیل استقلال‌خواهی و قطع هر نوع وابستگی، حاکمیت اسلام بر جامعه و رواج ارزش‌های دینی در کشور، آزادی بیان و قلم، عدالت و رفع تبعیض‌ها، پیشرفت مادی و گسترش رفاه و ... شکل‌گرفته و در راستای رسیدن به این اهداف، دستاوردهایی مثل استقلال در تصمیم‌گیری، حفظ تمامیت ارضی کشور، گسترش برخورداری‌های عمومی و امکانات مادّی، توان ایستادگی در برابر سلطه‌طلبان جهانی، رشد علمی و صنعتی و ... داشته است.

زمان‌بر بودن دست‌یابی به این اهداف بلند، تحمیل فشارهای خارجی، موانع درونی (ضعف‌های فکری، راحت‌طلبی، عادت‌های اجتماعی غلط) و عدم اهتمام برخی از مسئولین به همه آرمان‌های انقلاب ازجمله عللی هستند که سبب عدم تحقق کامل اهداف انقلاب اسلامی بوده‌اند. بیان شد که فرایند تحقّق هدف‌های اسلامی، یک فرایند طولانی و دشواری است. قدم دشوار آن، ایجاد دولت اسلامی است؛ یعنی کارگزاران باید به معنای واقعی کلمه، در درون این نظامِ اسلامی، اسلامی شوند.

الگوی پیشرفت اسلامی، الگویی مرکّب از ایمان و علم و عدل برای نظام سازی و جامعه‌سازی طراحی و در حال اجرا است. طبق این الگو در کنار معنویت، پیشرفت مادّی، رشد علمی، توسعه‌ی عدالت، کم شدن فاصله‌های طبقاتی و برداشته شدن قلّه‌های اشرافی‌گری هست.

الگوهای رایج توسعه، ازلحاظ مبانی بر پایه‌ی اومانیسم و اصول غیر الهی هستند و ازلحاظ آثار و نتایج نیز نتوانسته‌اند وعده‌هایی را که در خصوص ارزش‌هایی نظیر آزادی و عدالت داده بودند، محقق کنند. این جوامع اگرچه پیشرفت‌هایی نیز داشته‌اند، اما پیشرفت‌ها تا اعماق آن جوامع نفوذ نکرده و به اخلاق، عدالت، معنویت و امنیت منتهی نشده است؛ بنابراین نمی‌تواند الگو واقع شوند و نظام اسلامی به علت جامع بودن در اهداف و تعریف نیازها و ارائه راهکارهای مناسب جهت نیل به آن‌ها، قابل‌عرضه به‌عنوان نظام الگو برای نظامات حکمرانی جهانی است. حال به یک نکته نیز باید توجه کرد و آن این است که عمل غیر از خود نظریه و نظام الگو هست. در مقام عمل ممکن است منافع شخصی، ضعف در شناخت و عمل و ... سبب شود که نظریه به‌صورت کامل محقق نشود و حتی در برخی موارد، ضد آن عمل شود که لازم است این موارد شناخته‌شده و در ارزیابی‌ها موردبررسی قرارگرفته و از خلط نظریه با مقام عمل اجتناب شود.
پی‌نوشت‌ها:
1. صادقی، سید مجتبی، گزارش محرمانه بازرس ویژه به رئیس‌جمهور/ متخلفانِ واگذاری رانتی خودرو معرفی شدند، خبرگزاری جمهوری اسلامی،  ۱۳/2/۱۴۰۲،85100230، https://irna.ir/xjMmGq

2.  مجموعه نویسندگان، آشکار شدن زوایایی جدید از فساد مالی بایدن در مافیای انرژی اوکراین، خبرگزاری فارس، 30/04/1402،

۱۴۰۲۰۴۳۰۰۰۰۶۸۸، http://fna.ir/3dmvf4

3. شفیعی، احمد؛ نیک‌بین، عبدالعزیز، مؤلفه‌های کارآمدی نظام دینی در اندیشه مقام معظم رهبری، جستارهای سیاسی معاصر، دوره 6، شماره 15، خرداد 1394، صفحه 75-97.

4. خامنه‌ای، سید علی، شش پرسش بنیادین درباره انقلاب کبیر اسلامی

ایران، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای،

۱۳۹۵/۱۱/۱۰،
25277،https://khl.ink/f/25277
5. خامنه‌ای، سید علی، بیانات در دیدار کارگزاران نظام، پایگاه

اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۳۸۰/۰۹/۲۱،

10881، https://khl.ink/f/10881

6. خامنه‌ای، سید علی، بیانات در ارتباط تصویری با جلسه هیئت دولت،

پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۳۹۹/۰۶/۰۲، 46303، https://khl.ink/f/46303

7. خامنه‌ای، سید علی، بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، پایگاه

اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۳۹۵/۰۵/۱۱،

33886، https://khl.ink/f/46303

موضع و نقش امام علی و فرزندان ایشان (علیهم السلام) در جنگ اعراب با ایران در زمان عمر چه بوده است؟

پاسخ:
در اسلام جنگ به منظور کشورگشایی و قدرت گرایی جایز نیست. آن دسته از جنگ های خلفا که جنبه کشورگشایی داشت، غیر مشروع بود لذا مورد تأیید امام علی (علیه السلام) نبود و حضرت اصل این جنگ ها را تأیید نمی کرد. خود نیز درآنها نقثش نداشت از این رو می توان گفت: امام با اصل فتوحات خلفا -ازجمله جنگ ایران و اعراب- موافق نبود. البته در حین جنگ ها و یا بعد از آن شرایط به گونه ای فراهم می شد که امام با خلفا همکاری می نمود. همکاری تنها در حد مشورت و راهنمایی بود.(1) اگر امام در این حد با خلفا همکاری نمی کرد، زیر سؤال می رفت که امام در برابر مصالح جهان اسلام بی اعتنا می باشد. همکاری امام در راستای مصالح جهان اسلام بود، نه به معنای تأیید حکومت خلفا و تأیید مشروعیت جنگ. جنگ ها هم آثار مفید و سازنده داشت و هم آثار منفی. از آن جهت که برخی آثار مفید را در پی داشت، مورد تأیید امام بود، اما از سوی دیگر به دلیل اینکه جنگ ها برخی از شرایط جهاد و دفاع مورد نظر اسلام را نداشت و برخی پیامد های منفی را در پی داشت، امام مخالف بود. در اسلام جنگ هايي كه مورد تأييد است که به منظور حاکمیت دین خدا، دفاع از اسلام و مظلومان، رستگاري، آزادي و آزادگي بشريت صورت گیرد، از این رو پیامبر (ص) باشعار «قولوا لا اله الاّ اللَّه تفلحوا» مردم را به راه رستگاري رهنمون سازد. جنگ‏ هاي پيامبر(صلی الله علیه و آله) براي رفع موانع، هدایت مردم و دفاع صورت می گرفت. به عبارت دیگر اسلام استفاده از قدرت نظامي را تنها در سه مورد روا مي‏ داند:
1. براي نابودي آثار شرك و بت پرستي.
2. كساني كه نقشه نابودي و حمله به مسلمانان را مي‏ كشند، اسلام دستور جهاد و توسل به قدرت نظامي بر ضد اينان را صادر كرده است.
3. هر آييني حق دارد آزادانه و به صورت منطقي خود را معرفي كند و اگر كساني مانع اين كار شوند، مي‏ توان با توسل به زور اين حق را به دست آورد. (2) بدینسان امام علی (ع) به آن دست از جنگ ها مو افق بود که بر اساس شرایط و ضوابط اسلام صورت گیرد.
در دوره كوتاه خلافت ابوبكر وجود شورش‏ هاى گسترده، ظهور پيامبران دروغين، وجود مانعين زكات و جنگ‏ هاى رده موجب شد تا ابوبكر مجال فراوانى براى دستيابى به فتوحات چشمگيرى همانند دوران پس از خود نداشته باشد. لشكر كشى‏ هاى وى را تنها مى‏ توان در مصاف با روميان و ايرانيان در برخى از مناطق شام و عراق دانست.(3) امام على (ع) كه به سبب مهارت‏ هاى فراوان جنگى و فداكارى‏ هاى بى نظيرش در جنگ‏ هاى بدر، احد، خندق و خيبر كارنامه بسيار درخشانى از خود به يادگار گذاشته بود، نمى‏ توانست مورد غفلت و بى توجهى خليفه و كارگزارانش قرار گيرد. عدم شركت حضرت در فتوحات و انزواى وى مى‏ توانست اين سؤال را در اذهان مسلمانان برانگيزاند كه چرا آن حضرت با آن همه سابقه درخشان، اكنون كه زمان انتشار اسلام در سرزمين‏ هاى كفر و شرك رسيده است، بى‏ اعتنا يا منزوى باشد؟ همه مى‏ دانستند كه علّت اين امر، ترس او از مرگ يا سستى از جهاد نبوده و خودش هم متذكر شد كه اگر تمامى عرب با او به نبرد برخيزند، او نمى‏ ترسد و ميدان نبرد را رها نمى‏ كند.(4) از اين رو خليفه و يارانش مى‏ كوشيدند با شركت حضرت در فتوحات از يك سو زمينه طرح چنين پرسش و ابهامى را از بين ببرند، نيز با ورود امام(ع) به عرصه فتوحات، اعتبار و مشروعيت چنين اقدامى را در اذهان بسيارى از هوادارانش مستحكم سازند و از مهارت‏ هاى جنگى آن حضرت در فتح شهرها بهره گيرد. اما سياست حضرت در اين جريان، سياست بينابين بود. از سويى امام نمى‏ خواست با حضور خود در جنگ‏ ها بر سياست‏ هاى خليفه مهر تأييد بزند و مؤيد خلفا باشد؛ و از جهتى هم نمى‏ خواست سپاهيان اسلام شكست بخورند، حضرت در اين ماجرا موضعى «بى طرفانه» و يا حداكثر «مشاورانه» را اتخاذ نمود. طبق بعضى از گزارش‏ هاى تاريخى، ابوبكر براى فتح شام از اصحاب نظرخواهى كرد. هر كس نظرى داد كه مورد پذيرش وى واقع نشد، ولى نظر امام را پذيرفت. حضرت فرمود: «چه خليفه خود به اين نبرد رو آورد و چه لشكرى از جانب خويش روانه كند، در هر دو حال پيروز خواهد شد؛ زيرا از پيامبر(ص) شنيده است كه آيين اسلام بر همه اديان غلبه خواهد كرد. آن گاه امام، خليفه را به صبر و استقامت سفارش نمود. ابوبكر در حالى كه از شنيدن چنين خبرى خوشحال شده بود، مسلمانان را به جهاد تشويق نمود و آنان را به اطاعت از خدا و پيروى از فرماندهانشان امر كرد.(5) دردوره ده ساله خلافت عمر، موضعى كه امام در برابر فتوحات اين دوره اتخاذ نمود، همانند موضعى بود كه در دوره خلافت ابوبكر اتخاذ نمود؛ يعنى نه تأييد مشروعيت حكومت و نه موضعى كه موجب تضعيف روحيه سپاهيان اسلام گردد. عمر كوشيد امام را به شركت در فتوحات وادارد، ولى موفق نشد. بنا به نوشته مورخ نامدار، مسعودى: چون عمر درباره جنگ با ايرانيان از عثمان نظر خواهى كرد، عثمان گفت: مردى را بفرست كه در كار جنگ تجربه و بصيرت داشته باشد. عمر گفت: آن كيست؟ عثمان گفت: على بن ابى طالب است. عمر گفت: پس ببين كه او به اين كار تمايل دارد؟ عثمان با على(ع) مذاكره كرد، امّا على(ع) اين را خوش نداشت و رد كرد. (6)
در باره حضور امام حسن وامام حسين (علیهما السلام) درجنگ اعراب و ایران می توان گفت: از منابع معتبر استفاده می‌شود که امام حسن و امام حسین (ع) در فتح ایران شرکت نکرده‌اند. بنا بر نقل، ابن خلدون، سید هاشم معروف الحسنی و همچنین باقر شریف قرشی، حسن و حسین (ع) بعد از پیامبر در هیچ فتحی شرکت نداشتند.(7) بیش تر مطالبی که مورخان در باره جنگ‌های صدر اسلام نوشته‌اند، از تاریخ طبری می‌باشد، که پذیرش هر کدام نیاز به بررسی دقیق دارد. طبری مطالب تاریخی را از راویان مختلف نقل می‌کند که برخی دروغگو و غیر موثق بوده‌اند، از جمله سیف بن عمر که خیلی از مطالب مربوط به جنگ‌های ایران و عرب‌ها و مطالبی را که از علی و فرزندان وی در این باره نقل شده، از طریق وی است. جواد علی (از مورخان) معتبر می‌گوید: طبری در استفاده از مآخذ، اصول اهل حدیث را در نظر نگرفته و از چهره‌های ضعیف هم روایت کرده است. او روایات سیف بن عمر را که متهم به زندقه است و خود طبری هم نظر مساعدی نسبت به وی ندارد، نقل می‌کند.( 8) بر این اساس اگر در برخی از منابع سخن از شرکت امام حسن و امام حسین (ع) در جنگ ایران و مسلمانان آمده است، واقعیت ندارد.
دراین خصوص به منابع زیر مراجعه فرمایید:
- مجله «تاریخ در آیینه پژوهش، پیش شماره دوم، بهار 1382، مقاله: مواضع امام علی (ع) در برابر فتوحات خلفا.
- جعفر مرتضي عاملي ،تحليلي از زندگاني سياسي امام حسن (ع).

پی نوشت ها:
1. شیخ صدوق،الخصال، ترجمه جعفرى، نسيم كوثر ج‏ 2، ص 69، شیخ مفید، الاختصاص، ص 173.
2. مكارم شيرازي، ناصر، تفسیر نمونه، نشر دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1379ش، ج 2، ص 283.
3. ابن اعثم كوفى، الفتوح، ج 1، ص 79 به بعد، بيروت، دارالأضواء، ط الأولى، 1411/1991.
4. نهج البلاغه، صبحى صالح، نامه 45.
5. ابن اعثم كونى، همان، ص 80 و 81، تاريخ يعقوبى،. بيروت ، دار صادر، ج 2، ص 133.
6. مسعودى، مروج الذهب، قم، دار الهجرة، چ دوم، 1409، ج 2، ص 310.
7. احمد زمانی، حقایق پنهان،. دفتر تبلیغات ،1378 ، چاپ دوم . ص 117.
8. رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، سیره رسول خدا (ص)، ص 124.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها