جنگ

در مواجهه با دشمن، باید از دشنام و تحقیر کلامی پرهیز کرد. هدف از جنگ در اسلام، رفع موانع هدایت و مبارزه با ظلم است، نه انتقام‌جویی یا تحقیر ذات انسان.

پرسش:

 آیا دادن فحش و سب دشمنانی که با ما در جنگ هستند، سزامند است یا نکوهش شده است؟

پاسخ:

فحش و ناسزاگویی از جمله گناهانی است که برای زبان بیان شده است. در آموزه‌های اسلام، از فحاشی و ناسزاگفتن به دیگران نهی شده است و و ناسزادهنده به‌شدت مذمت گردیده است. هر اندازه انسان از فطرت پاک انسانی خویش دور شود، ادبیاتش به فحاشی نزدیک می‌گردد.

«سَبّ در لغت به معنای شتم و دشنام و توصیف‌ دیگری است به آنچه نقص و خواری او باشد» (1). زمانی که انسان در ادبیات و کلام خود از واژه‌های زشت و رکیک استفاده کند، درواقع فحاشی کرده است. انسان مؤمن همواره زبانش را از به‌کارگیری الفاظ زشت بازمی‌دارد. سیرۀ بزرگان نیز بر همین امر بود که نه‌تنها اهل فحاشی نبوده‌اند، بلکه سخنان عادی را هم با احتیاط بر زبان می‌آوردند تا ناخواسته در دام بی‌عفتی در کلام گرفتار نشوند.

مذمت فحاشی:

بی‌عفتی در کلام در قرآن و روایات به‌شدت مذمت شده است. خداوند متعال می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را استهزا کنند؛ شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی از زنان دیگر، شاید آنان بهتر از اینان باشند. و یکدیگر را مورد طعن و عیب‌جویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یاد نکنید. بسیار بد است که بر کسی بعد از ایمان نام کفر بگذارید. و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند» (2). فحاشی نشانهٔ ضعف است و بیشتر افرادی که در گفتگو با دیگران منطق ندارند، به ‌جای بیان استدلال به فحاشی روی می‌آورند. در روایت آمده است: «سلاحِ انسان‌های پَست، زشت‌گویی است» (3). همچنین رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: «خداوند بهشت را بر هر فحّاش بی‌آبرو و کم‌شرمی که باکی از آنچه گوید و آنچه به او گویند ندارد، حرام کرده است؛ زیرا اگر دربارۀ او کنجکاوی و بازرسی کنی یا از زناست یا شیطان در نطفۀ او با پدرش شریک شده است» (4).

آثار فحاشی:

1. دشمن‌شدن خدا: امام باقر (علیه ‌السلام) می‌فرمایند: «خداوند شخص ناسزاگوی بددهن [یا دشنام‌شنو] را دشمن دارد» (5).

2. استجابت‌نشدن دعا: از دیگر آثار فحاشی این است که دعای فحش‌دهنده مستجاب نمی‌گردد. امام سجاد (علیه ‌السلام) در بیانی برخی از گناهانی را نام می‌برند که منجر به استجابت‌نشدن دعا می‌شود؛ در میان آنها به گناه فحاشی و بدزبانی نیز اشاره می‌فرمایند و آن را عاملی برای رد دعا می‌دانند: «گناهانی که دعا را رد می‌کنند، عبارت‌اند از: بدزبانی و ناسزاگفتن» (6).

3. دشمنی مردم: فحاشی به دیگران موجب افزایش دشمنی می‌شود. پیامبر اکرم (صلی ‌الله علیه و آله) می‌فرمایند: «به مردم ناسزا نگویید که با این کار در میان آنها دشمن پیدا می‌کنید» (7).

4. بی‌برکتی: در روایتی نقل شده است: «هر کس به برادر مسلمانش دشنام دهد، خداوند برکت روزی‌اش را از او می‌گیرد و او را به خودش وامی‌گذارد و زندگی‌اش را برایش تباه می‌کند» (8).

لعن:

افزون بر سب، با اصطلاح دیگری با عنوان لعن روبرو می‌شویم. لعن یعنی درخواست از خدا برای دورشدن از رحمت الهی. در تعریف لعن آمده است: «لعن به معنای طرد و دورکردن با غضب است. لعن اگر از طرف خداوند باشد در آخرت به معنای عقوبت و در دنیا به معنای انقطاع از قبول رحمت و توفیقش است و اگر از طرف انسان باشد، به معنای دعا و نفرین و درخواست بر ضرر غیر است» (9).

دو مؤلفهٔ مهم دینی یعنی تولی و تبری جان‌مایهٔ مکتب اسلام است؛ یعنی اظهار دوستی و مودت و محبت به دوست‌داران راه حق و اعلام برائت و دوری از مخالفان و مشرکان که قرآن نیز بر هر دو صحه گذاشته است. لعن ابزاری برای نشان‌دادن اصل تبری است.

سب دشمنان:

خداوند تبارک و تعالی دربارۀ سب و دشنام کافران می‏فرماید: «[به معبود] کسانی که غیر خدا را می‌خوانند، دشنام ندهید؛ مبادا آنها [نیز] از روی [ظلم و] جهل، خدا را دشنام دهند. این‌چنین برای هر امّتی عملشان را زینت دادیم؛ سپس بازگشت همۀ آنان به‌ سوی پروردگارشان است. و آنها را از آنچه عمل می‌کردند، آگاه می‌سازد [و پاداش و کیفر می‌دهد]» (10).

در کتاب مصادر نهج‌البلاغه نقل شده است حجر بن‌ عدی و عمرو بن حمق که از اصحاب معروف علی (علیه ‌السلام) در ایام صفین بودند، به شامیان دشنام می‌دادند؛ اما امام آنها را خواست و از این کار نهی فرمود. آنان عرض کردند: ای امیرمؤمنان، مگر ما بر حق نیستیم؟ فرمود: آری. عرض کردند: مگر آنها بر باطل نیستند؟ فرمود: آری. عرضه داشتند: پس چرا ما را از بدگویی به آنان نهی می‌کنی؟ فرمود: «من دوست ندارم شما دشنام‌دهنده باشید؛ ولی اگر اعمال زشتشان را شرح دهید و احوال آنها را بیان کنید، به گفتار صحیح نزدیک‌تر و برای اتمام حجّت رساتر است. شما باید به ‌جای دشنام چنین می‌گفتید: پروردگارا خون ما و آنها را حفظ کن [و آتش جنگ را خاموش فرما]، میان ما و آنها را اصلاح کن و آنان را از گمراهی‌شان هدایت نما تا کسانی که جاهل‌اند، حق را بشناسند و آنها که گمراه‌اند و بر دشمنی با حق اصرار می‌ورزند، از آن دست بردارند و [به راه راست] باز گردند». آنچه در این کلام آمده است، دستور مهم اخلاقی و اجتماعی است که می‌تواند آثار زیادی داشته باشد؛ یعنی نهی از بدگویی به دشمن و سبّ او که ممکن است آتش خشم او را برافروزد و کینه‌ها را عمیق‌تر کند. امام (علیه ‌السلام) در این خطبه یارانش را از این کار باز می‌دارد و به ‌جای آن دستور می‌دهد صفات زشت و اعمال بد آنها را نقد کنند و حجّت را بر آنها تمام نمایند که هم تأثیر بیشتری دارد و هم بهانه به دست دشمن برای مقابله‌به‌مثل نمی‌دهد (11).

سبّ کافران حربی (دشمنان جنگی) از حیث اخلاقی با روح دین و اهداف متعالی آن سازگار نیست. دشمن‌ستیزی باید امری هدفمند و با رعایت اصول اخلاقی باشد. فحش‌دادن تأثیر اصلاحی ندارد و با وجود این نفرت و قساوت را افزایش می‌دهد. انسان از کرامت ذاتی برخوردار است و هدف از جنگیدن با دشمن مبارزه با ظلم است و نه تحقیر ذات انسان. البته بر اساس آنچه در روایت ذکر شد، بیان زشتی رفتار دشمن، رسواکردن ظلم او و پرده‌برداشتن از انحراف‌های عقیدتی و سیاسی او وظیفۀ مسلمانان است؛ اما انجام این امر لزوماً به معنای تجویز فحاشی نیست. بنابراین در جنگ روانی گفتاری، باید با بیان آنچه موجب تقویت روحیه جهادگران می‌شود، به تثبیت جبهه حق کمک کرد، بدون آنکه کلام به ورطه فحاشی کشانده شود؛ زیرا چه‌بسا فحاشی منجر به تضعیف جبهه فرهنگی اسلام در نگاه جهانی خواهد شد. هدف از جنگ و جهاد در نگرش اسلام، رفع موانع هدایت است و نه انتقام‌جویی؛ به همین دلیل فحاشی و سب با روح جهاد اسلامی سازگاری ندارد.

نتیجه:

یکی از گناهان شایع زبان، بدزبانی و فحاشی است. سب به معنای دشنام‌دادن و تحقیر کلامی و نسبت‌دادن صفات زشت به دیگران است. فحاشی با کرامت انسانی در تضاد است؛ به همین دلیل در نگاه دین مذمت شده است. فحش‌دادن از حیث اخلاقی به دلیل تأثیری که زبان بر روح انسان دارد، مقابل مسلمان و کافر، کوچک و بزرگ و حتی حیوانات هم جایز نیست.

پی‌نوشت‌ها:

1. ابن‌درید الأزدی، ابو‌بکر محمد بن الحسن؛ جمهرة اللغه؛ محقق: رمزی منیر بعلبکی؛ بیروت: دارالعلم للملایین، 1987 م، ج 1، ص 69.

2. ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَی أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَی أَنْ یَکُنَّ خَیْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ (حجرات: 11).

3. «سِلَاحُ اللِّئَامِ قَبِیحُ الکلَامِ» (مجلسی، محمدباقر؛ بحار الأنوار؛ تحقیق: السیدابراهیم المیانجی و محمدالباقر البهبودی؛ چ 3، بیروت: دارإحیاء التراث العربی، 1403 ق، ج 75، ص 185).

4. «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّهَ عَلَی کلِّ فَحَّاشٍ بَذِی قَلِیلِ الْحَیاءِ لَا یبَالِی مَا قَالَ و َلَا مَا قِیلَ لَهُ فَإِنَّک إِنْ فَتَّشْتَهُ لَمْ تَجِدْهُ إِلَّا لِغَیهٍ أَوْ شِرْک شَیطَان» (مجلسی، محمدباقر؛ بحار الأنوار؛ تحقیق: السیدابراهیم المیانجی و محمدالباقر البهبودی؛ چ 3، بیروت: دارإحیاء التراث العربی، 1403 ق، ج 60، ص 207).

5. «اِنَّ اللهَ یبغِضُ الفاحِشَ المُتَفَحُّشَ» (کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ محقق/ مصحح: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی؛ چ 4، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407، ج 2، ص 324، باب البذاء).

6. «وَ الذُّنوبُ الَّتی تَرُدُّ الدُّعاءَ:... وَاسْتِعْمالُ الْبَذاءِ وَ الْفُحْشِ فِی الْقَولِ» (شیخ الصدوق؛ معانی الأخبار؛ بیروت: دارالمعرفه ، ص 271).

7. «لَا تَسُبُّوا النَّاسَ فَتَکتَسِبُوا الْعَدَاوَهَ بَینَهُمْ» (کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ محقق/ مصحح: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی؛ چ 4، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407، ج 2، ص 360).

8. «من فَحَشَ عَلی أخیهِ المُسلِمِ، نَزَعَ اللّه مِنهُ بَرَکهَ رِزقِهِ، و وَکلَهُ إلی نَفسِهِ، و أفسَدَ عَلَیهِ مَعیشَتَهُ» (کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ محقق/ مصحح: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی؛ چ 4، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407، ج 2، ص 326).

9. «اللَّعْنُ: الطّرد والإبعاد علی سبیل السّخط، وذلک من الله تعالی فی الآخره عقوبه، وفی الدّنیا انقطاع من قبول رحمته وتوفیقه، و من الإنسان دعاء علی غیره. قال تعالی: أَلا لَعْنَهُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ» (راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن؛ المحقق: صفوان عدنان الداودی؛ دمشق: دارالقلم، 1412 ق، ج 1، ص 741).

10. ﴿وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذَٰلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّهٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ﴾ (انعام: 108).

11. مکارم شیرازی، ناصر؛ پیام امام امیرالمؤمنین (علیه ‌السلام)؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1386 ش، ج 8، خطبه 206، ص 97 ـ 102.

حضور منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران برای تقویت عمق راهبردی و به درخواست برخی کشورهای منطقه و وظیفه‌ای دینی است؛ بنابراین این حضور بر اساس منطق است نه احساسات.
چرایی حضور ایران در کشورهای منطقه

پرسش:
اخیرا جوانان و سرداران ایرانی توسط اسرائیلی‌ها در سوریه به شهادت رسیدند. چرا سپاه در سوریه و عراق، بیت‌المال و خون جوانان این کشور را هدر می‌دهد؟ به ما چه که از سایر کشورها دفاع کنیم؟ مگر آنها به ما در جنگ کمک کردند یا در زمان بحران اقتصادی به کمک ما می‌آیند؟

 

 

پاسخ:
برخی معتقدند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، سال‌هاست که مسئولین باوجود مشکلات بسیار در کشور، با تراشیدن هزینه‌های بسیار، سرمایه‌های ملت ایران را برای کشورهایی مثل فلسطین، عراق و سوریه خرج می‌کنند، درحالی که بسیاری از مردم سرزمین خودمان گرسنه هستند و کشوری مثل عراق که بیت المال مردم ایران در آنجا هزینه می‌شود و جوانان کشورمان در آن سرزمین به شهادت می‌رسند، سال‌ها در مقابل ما ایستاد و جنگ هشت ساله را به مردم ایران تحمیل، بسیاری از جوانان این کشور را پرپر، خانواده‌های بسیاری را داغدار کرد. اخیراً هم در راستای همین سیاست حمایت از سوریه و عراق، دو تن از جوانان عزیز سرزمینمان توسط اسرائیلی‌ها به شهادت رسیدند. 
واقعاً به ما چه ربطی دارد که از جان و مال خودمان برای دفاع از کشورهای دیگر هزینه کنیم؟ مگر آن‌ها در جنگ یا در بحران‌های اقتصادی به ما کمک کردند؟ منطق حضور جمهوری اسلامی ایران در کشورهایی هم چون عراق و روسیه و حمایت از کشورهایی مثل یمن و فلسطین را می‌توان با توجه به نکاتی که در ادامه بیان می‌شود، به خوبی توضیح داد.

 1. مقابله با ظلم و ظالم
 لازمه توحید مبارزه با ظلم و ایستادن در مقابل ظالم یکی از وظایف مهم و بخشی از فرهنگ دینی ماست که از آیات و روایات به راحتی فهمیده می‌شود. به عنوان نمونه، خداوند بزرگ در آیه 75 سوره مبارکه نساء باحالتی از سرزنش و توبیخ، مسلمانان را به مبارزه با ظلم و حمایت از مظلوم تهییج و تشویق می‌کند:  ﴿وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرًا﴾؛ چرا در راه خدا و (در راه) مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستمگران) تضعیف شده اند، پیکار نمی‌کنید؟! همان افراد (ستمدیده ای) که می‌گویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکه) که اهلش ستمگرند، بیرون ببر و از طرف خود، برای ما سرپرستی قرار ده و از جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما».
 بنابراین، اگر به توحید باور داریم نباید از کنار این مسئله به راحتی عبور کنیم؛ چراکه لازمه باور به توحید سکوت نکردن در برابر ظلم و ایستادن در برابر ظالم است. رهبر انقلاب در تبیین این مسئله چنین آورده اند که: «ما اگر چنانچه به توحید اعتقادداریم، نمی‌توانیم زیر بار زور برویم، نمی‌توانیم زیر بار ظلم برویم، نمی‌توانیم در مقابل ظالم نَایستیم، این طبیعت توحید است. اینکه جمهوری اسلامی اعلام می‌کند که هر جا مظلومی هست و نصرتی لازم است، ما آنجا حاضریم، به خاطر این است؛ اینکه ما روی مسئله ی فلسطین این جور اصرار داریم، به خاطر این است. چون لازمه ی توحید این است که انسان در مقابل زورگویی ظالم به مظلوم بِایستد؛ حقیقت توحید این است و بعثت این را به ما یادآوری می‌کند؛ و این مطمئناً پیشرفت هم دارد... ایستادن ما در کنار گروه‌های مقاومت، در منطقه ی غرب آسیا به همین دلیل است. حضور ما در سوریه، در مقابله و مواجهه ی با تروریست هایی که آمریکا و عوامل آمریکا در منطقه به وجود آورده بودند، به این دلیل است. اینکه گفته بشود «جمهوری اسلامی ایران توسعه طلب است، می‌خواهد فلان جا را تصرّف کن» این‌ها حرف‌های مهمل و بی معنا و خلاف واقع و دروغی است؛ نه ما قصد توسعه و نگاه توسعه طلبی به هیچ نقطه‌ای از دنیا نداریم؛ احتیاج هم نداریم، بحمدالله کشور بزرگ، آباد و پرظرفیتی در اختیار ملّت ایران است. [این حضور] به خاطر این است که در منطقه ی سوریه، در غرب آسیا، مقاومت در مقابل ظلم وجود داشت و وجود دارد؛ به این دلیل ما آنجا حضور پیداکرده ایم».(1) 
 در روایات متعددی نیز مسئله حمایت از مظلوم و مبارزه با ظلم مورد توجه قرار گرفته است و روایت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله که می‌فرماید: «...و مَن سَمِعَ رَجلاً یُنادِی: یا لَلمسلمینَ! فَلَم یُجِبهُ فلَیسَ بمُسلِمٍ؛ و هر که فریاد کمک خواهی مردى را بشنود و به کمکش نشتابد، مسلمان نیست».(2)  
و همچنین روایت امیرالمؤمنین علیه السلام که می‌فرماید: «کونا لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا؛ پیوسته دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید».(3)  
نمونه هایی از این دست روایت هاست. بنا بر آنچه بیان شد، کمک به مظلومان در هرکجای دنیا که باشد به اندازه توانمان یک مسئولیت و وظیفه دینی است.

2. راهبرد دفاع از دور
مؤلفه قدرت در نظام بین‌الملل امروزه در نظام بین‌الملل، عمق راهبردی و دفاع از دور یکی از مؤلفه‌های مهم قدرت دفاعی به شمار می‌آید. ازاین رو کشورهای مختلف که توانایی ایجاد آن را دارند به دنبال تعریف عمق راهبردی برای خویش اند و سعی می‌کنند، مرزهای دفاعی خود را کیلومترها دورتر از مرزهای جغرافیایی خود تعریف کنند تا هم احتمال حمله و هم احتمال از دست دادن خاک و سرزمین را در این صورت کاهش دهند. حضور منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران و حمایت آن از گروه‌های مختلف مقاومت در منطقه در راستای تحقق همین عمق راهبردی نیز تعریف می‌شود. رهبر انقلاب اسلامی در سخنانی دراین باره این گونه بیان کرده اند: «یکی از مؤلفه‌های قدرت، نیروی دفاعی است؛ یکی از مؤلفه‌های قدرت، عمق راهبردی ما است. حضور در کشورهای منطقه و طرف داری ملّت‌های منطقه از جمهوری اسلامی، عمق راهبردی جمهوری اسلامی است؛ جمهوری اسلامی از این نمی‌تواند صرف نظر کند؛ هیچ دولت عاقلی صرف نظر نمی‌کند».(4)  
همچنین در سخنانی با اشاره به بخشی از خطبه 27 امیرالمؤمنین در نهج البلاغه، بیان می‌کنند: «ما غُزِیَ قَومٌ قَطُّ فی عُقرِ دارِهِم اِلّا ذَلّوا؛(5) این حدیث از معصوم علیه السلام است که آن کسانی که در خانه نشستند تا به آن‌ها حمله بشود دچار ذلّت شدند. این جوری نباشد که یک چهاردیواری را انتخاب کنیم و دیگر کارمان به این نباشد که پشت این دیوار چه کسی است، چه تهدیدی وجود دارد. این نگاه وسیع فرامرزی، این امتداد عمق راهبردی گاهی اوقات از واجب ترین واجبات کشور هم لازم تر است که مورد توجّه قرار بگیرد که خیلی‌ها متوجّه به این نیستند، خیلی‌ها توجّه به این ندارند. حالا بعضی‌ها هم توجّه دارند و به نفع دشمن حرف می‌زنند –[مثلاً می‌گویند] «نه غزّه، نه لبنان»- امّا خیلی‌ها هم توجّه ندارند؛ واقعیت این است».(6) 

 3. پاسخ به خواست رسمی دولت‌های میزبان
حضور جمهوری اسلامی در برخی کشورهای منطقه با درخواست کشور مقابل صورت گرفته است و این مسئله در نظام بین‌الملل امری پذیرفته شده و قانونی است. رهبر انقلاب در سخنانی بر این مسئله تأکید و آن را تبیین کرده اند: «حضور ما به خواست دولت‌ها است؛ هر جا رفته ایم به خاطر این بوده است که دولت‌ها و ملّت‌های منطقه از ما خواسته اند؛ زورگویی هم نکرده ایم، بکن نکن هم نکرده ایم، دخالت در امور کشورها هم نکرده ایم؛ کمک می‌خواستند، کمک کردیم؛ کمک را [هم] باانگیزه‌های عُقلایی و منطقی انجام دادیم؛ این را همه بدانند. هر کمکی که در زمینه مسائل منطقه انجام گرفته است با محاسبات بسیار منطقی و عاقلانه انجام گرفته است؛ این جور نیست که کسی از روی احساسات اقدامی کرده باشد».(7)  
بنابراین حضور جمهوری اسلامی ایران در برخی کشورهای منطقه، برای دخالت در امور کشورهای دیگر و با توسل به قلدری و زور نبوده است. مسئله‌ای که باید در ادامه به عنوان یکی از سؤالات پسینی بدان پرداخت این مسئله است که مگر آن‌ها به ما کمک می‌کنند؟ در پاسخ باید گفت منطق حضور جمهوری اسلامی در منطقه اجمالاً مواردی است که بیان شد و به خوبی روشن است، اما آیا کمکی در مواقع لزوم از سوی آن کشورها هم صورت می‌گیرد باید گفت که پاسخ مثبت است. 
به عنوان مثال، پس از پایان جنگ در سوریه، مهم ترین بحث، مسئله بازسازی کشور سوریه است. در این پروژه بازسازی، نقش جمهوری اسلامی به عنوان حامی سوریه در جنگ، پررنگ تر از سایر کشورهاست و درآمد حاصل از اجرای این پروژه‌ها توسط شرکت‌های ایرانی قابل مقایسه با هزینه‌های صورت گرفته نیست. با یک جستجوی ساده می‌توان خبرهای متعدد در زمینه واگذاری‌ها را در خبرگزاری‌های مختلف مشاهده کرد. یا نیروهای حشدالشعبی کشور عراق در ماجرای سیل خوزستان، با نیرو و تجهیزات خود به اندازه‌ای که جمهوری اسلامی ایران اجازه داده است، به کمک مردم خوزستان برای نجات از سیل اقدام کرده اند و یا وقتی رژیم اشغالگر قدس، منافع جمهوری اسلامی ایران را تهدید و یا به آن حمله می‌کند، این نیروهای مقاومت منطقه از لبنان، فلسطین و سوریه هستند که نقاطی را در مناطق اشغالی فلسطین مورد هدف قرار می‌دهند. این موارد تنها نمونه‌های کوچکی است از آنچه به خاطر تقویت عمق راهبردی جمهوری اسلامی ایران رخ می‌دهد. 

نتیجه:
 با توجه به آنچه نگاشته شد، حضور منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران برای تقویت عمق راهبردی و به درخواست برخی کشورهای منطقه و وظیفه‌ای دینی است؛ بنابراین این حضور بر اساس منطق و استدلال و دقت و حساسیت رخ داده است، نه از روی احساس. تقویت عمق راهبردی نیز یکی از مؤلفه‌های مهم قدرت در نظام بین‌الملل است که نقش مهمی در تأمین امنیت داخلی و منطقه‌ای ایفا می‌کند. این کمک‌ها و حضور منطقه‌ای افزون بر ثمرات امنیتی ثمرات اقتصادی نیز دارد که واگذاری بسیاری از پروژه‌های عمرانی در سوریه به شرکت‌های ایرانی تنها یکی از ثمرات است که درآمد ناشی از آن با هزینه‌های صورت گرفته قابل مقایسه نیست. 

پی نوشت:
1 . مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی، 25/01/1397.
2 . کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج 3، ص 419.
3 . سیدرضی، نهج البلاغه، نامه 47.
4 . مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار مسئولان نظام، 2/03/1397.
5 . سیدرضی، نهج البلاغه، خطبه 27، 
6 . مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار مجمع عالی فرماندهان سپاه، 10/07/1398.
7 . مقام معظم رهبری، بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، 25/01/1397.

رعایت نکات اخلاقی در شرایط جنگی
در شرایط جنگی، رعایت اخلاق برای مقاومت و پایداری جامعه حیاتی است. اصول کلیدی اخلاقی همچون حمایت از دفاع مشروع، توکل بر خدا، غلبه بر ترس و... است.

پرسش:

در شرایط جنگی بهتر است کدام نکات اخلاقی را مراعات کنیم؟

پاسخ:

«صلح» هدیه خدا به انسان است و کسانی که در پی تحمیل جنگ بر بشرند، در برابر این هدیه الهی ناشکر و ناسپاس به شمار می‌آیند. در نگرش اسلام، تجاوز به حریم دیگران منع شرعی دارد؛ اما دفاع از خویشتن امری واجب و لازم است. اگرچه ما هرگز شروع‌کننده جنگ نیستیم، اگر دشمنان قصد آسیب‌رساندن به ما را داشته باشند، طبیعتاً از خود دفاع می‌کنیم. در شرایط جنگی بخشی از فضا در اختیار مجاهدان الهی ا‌ست که با جنگ نظامی به مقابله با دشمن می‌روند؛ اما بخش عظیمی از فضای فیزیکی و فکری در اختیار کسانی است که پشت ‌جبهه‌های جنگ حضور دارند. رعایت اخلاق برای مردم عادی و شهروندان معمولی در فضای جنگ ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است؛ زیرا اگر به اخلاق جنگ میان مردم توجه نشود، هدف و فلسفۀ جنگیدن زیر سؤال خواهد رفت.

دفاع ما از کشورمان، دفاع مشروع است که منطبق بر فقه، اخلاق، قانون و فطرت تنظیم شده است. اولین و بنیادی‌ترین نکتۀ اخلاقی برای مردمی که با جنگ درگیرند، حمایت از دفاع مشروعی است که قرآن نیز به‌صراحت بر آن صحه می‌گذارد. خداوند در قرآن می‌فرماید: «و در راه خدا با کسانی که با شما می‌جنگند، نبرد کنید؛ و از حدّ، تجاوز نکنید که خدا تعدّی‌کنندگان را دوست نمی‌دارد» (1).

ترک ترس:

مؤمن به واسطه اینکه به خدا ایمان دارد، ترس از هیچ ‌چیزی را به دل راه نمی‌دهد. توکل به خدا و مقابله با ترس از دیگر نکات اخلاقی در بستر جنگ است. ترس، مادر تضعیف است؛ بنابراین اگر بترسیم، ضعیف می‌شویم. از‌این‌رو باید با توکل بر خدا آرامش را به خود و دیگران هدیه دهیم؛ خداوند متعال می‌فرماید: «و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را می‌کند» (2).

 

حفظ وحدت:

دشمن با تمام قوا قصد خدشه‌دارکردن انسجام ملی مردم را دارد؛ بر این اساس، حفظ وحدت و انسجام در جایگاه یک اصل مهم اخلاقی بر تک‌تک ما واجب و لازم است. شرایط جنگی فرصت مناسبی برای تسویه‌حساب‌های سیاسی نیست. بحث و جدل‌های بی‌مورد و نابجا موجب شک در وحدت و انسجام مردم می‌شود؛ بنابراین از حیث اخلاقی موظفیم از دامن‌زدن به شایعات و همچنین اختلاف‌های قومی و مذهبی و سیاسی به‌شدت دوری کنیم. خداوند متعال دراین‌باره می‌فرماید: «و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اسلام و هرگونه وسیله وحدت] چنگ زنید» (3).

ایثار:

در شرایط جنگی ممکن است روزبه‌روز با سختی‌های بیشتری روبرو شویم. اگر روحیه ایثار، گذشت و همدلی در ما وجود نداشته باشد، منطبق بر زیست اخلاقی پیش نرفته‌ایم. خداوند تبارک و تعالی در قرآن می‌فرماید: «و [همواره] در راه نیکی و پرهیزکاری با هم تعاون کنید» (4). ایثار و گذشتن از خویش برای دیگران در شرایط جنگی در مقایسه با شرایط عادی، امری ارزشمندتر دانسته می‌شود. شرایط جنگی فرصت خوبی برای حذف خودخواهی‌‌هاست.

مبارزه با جنگ روانی:

دشمن نه‌تنها در عرصه نظامی از هیچ ظلمی دریغ نمی‌کند، بلکه در عرصه مجازی نیز تمام همت خود را به کار می‌گیرد تا با انتشار اخبار کذب، آرامش روانی اجتماع را به هم بریزد. از مهم‌ترین وظایف اخلاقی مؤمنان در چنین شرایطی، مقاومت با بصیرت کامل در برابر جنگ روانی دشمن است؛ همچنین اینکه خود را دلیل در این تلۀ دشمن گرفتار نکنند. بازنشر‌ندادن پیام‌ها، تصویرها، فیلم‌ها و ... که صحت آنها تأیید نشده است، کوچک‌ترین کاری است که برای حفظ آرامش روانی می‌توان انجام داد. در قرآن می‌خوانیم: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد، دربارۀ آن تحقیق کنید؛ مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید» (5).

تبعیت از دستورها:

همۀ ما در شرایط جنگی با دستورها و توصیه‌های متعددی روبرو می‌شویم و دولت و نهادهای مربوط مقررات و محدودیت‌هایی را معین می‌کنند؛ برای مثال گفته می‌شود مردم به سمت پمپ‌بنزین‌ها هجوم نبرند. انسان مؤمن برای اخلاقی عمل‌کردن، باید به تمام توصیه‌های مسئولان جامه عمل بپوشاند.

تزریق امید:

«امید» موتور محرک یک اجتماع است؛ از سوی دیگر ناامیدی انسان را از تحرک دور می‌کند. ما موظفیم با چکاندن امید در رگ‌های اجتماع، جهاد معنوی خود را به بهترین شکل ممکن به انجام رسانیم.

پرهیز از احتکار:

در شرایط جنگی، اقتصاد مردم تحت ‌تأثیر قرار می‌گیرد؛ این مسئله سبب نگرانی افراد می‌شود و برخی از طریق احتکار کالا یا گران‌فروشی در پی سوءاستفاده از این شرایط‌ برمی‌آیند. اخلاق حکم می‌کند مؤمن عدالت اقتصادی را به‌ویژه در شرایط بحران نادیده نگیرد.

تقویت ایمان:

مشکلات بستر نزدیک‌شدن به خدا را فراهم می‌آورند. آدمی به ‌وقت غم به خدا نزدیک‌تر می‌شود. بهره‌بردن از دعا، اشک، توسل، تقویت ایمان فردی و جمعی از دیگر دستورهای اخلاقی است که نباید از آن غفلت ورزید.

پرهیز از احساسات:

تعقل‌ورزی در شرایط جنگی بیش از هر امر دیگری ضرورت دارد. انسان به‌ناچار در فضای جنگ با اموری روبرو می‌شود که احساسات او را تحت ‌تأثیر قرار می‌دهد. از مهم‌ترین مؤلفه‌های اخلاقی در زمان جنگ، پرهیز از احساسات و هیجان‌های کاذب است.

تمرین صبر:

انسان به ‌اندازه دانش و آگاهی خویش، افراد و جریان‌ها را قضاوت می‌کند. هر اندازه آگاهی از یک امر کم باشد، قضاوت نیز سطحی‌تر خواهد بود؛ از سوی دیگر هر قدر اطلاعات انسان در آن زمینه بالاتر رود، قضاوت او عمیق‌تر خواهد شد. در جریان جنگ در‌بارۀ بسیاری از مصلحت‌ها و پشت پرده‌ها آگاهی نداریم؛ بنابراین صبر در این زمان‌ها بهترین اسلحۀ مؤمن است. عجول‌بودن برای درک شرایط گاهی کار را سخت می‌کند. صبر در برابر سختی‌ها و مشکلات نیز از دیگر انواع صبر است که دارابودن آن به ‌وقت جنگ ضرورت بالاتری دارد. قرآن مؤمنان را به صبر دعوت می‌کند و می‌فرماید: «ای افرادی که ایمان آورده‌اید، از صبر [و استقامت] و نماز کمک بگیرید؛ [زیرا] خداوند با صابران است» (6).

افشای اطلاعات:

به هنگام جنگ هیچ ‌چیز شبیه زمان صلح نیست. در زمان صلح ممکن است مجاز باشیم حرفی را بزنیم و بشنویم، بی‌آنکه آسیبی به خود یا دیگران بزنیم؛ اما در زمان جنگ حتی حرف‌های معمولی می‌تواند به‌نوعی افشای اطلاعات جنگی باشد و دشمن را سریع‌تر به اهدافش برساند؛ به همین دلیل هم در فضای حقیقی و هم مجازی باید مراقب این امر اخلاقی باشیم و ناخواسته خود و دیگران را با دست خویش هلاک نکنیم؛ همان‌گونه که خداوند می‌فرماید: «خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید» (7).

شهادت‌طلبی:

جنگ موجب بالارفتن روحیۀ شهادت‌طلبی افراد می‌شود؛ بنابراین ما از حیث اخلاقی وظیفه داریم با تقویت روحیه شهادت‌طلبی در وجود خود و دیگران، به وظیفۀ اخلاقی خویش عمل کنیم. خداوند متعال دراین‌باره می‌فرماید: «[ای پیامبر] هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگان‌اند، بلکه آنان زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند» (8).

شکرگزاری:

مؤمن در برابر آنچه دریافت می‌کند یا نمی‌کند، شکرگزار است. در شرایط جنگی برخی از افراد به دلیل فشار روحی سراغ ناشکری می‌روند و با ناسپاسی روح خویش را مکدر نموده و دیگران را ناامید می‌کنند؛ درحالی‌که ما از حیث اخلاقی موظفیم شاکر خدا باشیم و به واسطه شکرگزاری پیروزی را نصیب خویش کنیم. خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: «اگر شکرگزاری کنید، [نعمت خود را] بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است» (9).

نتیجه:

رعایت اخلاق در شرایط جنگی فقط موضوعی کلیشه‌ای نیست، بلکه نقش ستون فقرات را برای یک جامعه ایفا می‌کند. زیست اخلاقی در شرایط جنگی می‌تواند تأثیر وافری بر پیروزی جبهه حق داشته باشد؛ همان‌گونه که زیستن غیراخلاقی منجر به آسیب‌های جدی می‌شود. رعایت نکاتی چون حمایت از دفاع مشروع، توکل بر خدا، غلبه بر ترس، حفظ وحدت و انسجام ملی، ایثار و همدلی، مبارزه با جنگ روانی، پیروی از دستورها، تزریق امید، پرهیز از احتکار، تقویت ایمان، دوری از احساسات‌گرایی، تمرین صبر، افشانکردن اطلاعات، روحیه شهادت‌طلبی و شکرگزاری، نه‌تنها وظایفی فردی هستند، بلکه درمجموع زیست‌بوم اخلاقی قدرتمندی را برای جامعه ایجاد می‌کنند.

پی‌نوشت‌ها:

1. ﴿وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ﴾ (بقره: 190).

2. ﴿مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾ (طلاق: 3).

3. ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا﴾ (آل‌عمران: 103).

4. ﴿تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ﴾ (مائده: 2).

5. ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَهٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ﴾ (حجرات: 6).

6. ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ﴾ (بقره: 153).

7. ﴿وَلَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَهِ﴾ (بقره: 195).

8. ﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ﴾ (آل‌عمران: 169).

9. ﴿لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ﴾ (ابراهیم: 7).

 

روابط ایران وآمریکا در دوران ترامپ، به‌وضوح بر پیچیدگی و چالش‌های جدی آن تأکید دارد. سیاست ایران باید براساس یک استراتژی دوگانه شامل مذاکره وتوان نظامی شکل گیرد

پرسش:

امکان افزایش تنش بین ایران و آمریکا در دوران ترامپ وجود دارد یا خیر؟ سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال دولت ترامپ چگونه باید باشد؟ آیا راهبرد و تدبیر مشخصی دراین‌باره اندیشیده شده است؟

پاسخ:

مقدمه

فضای سیاسی و روابط بین‌الملل همواره تحت تأثیر تصمیمات و اقدامات مقامات دولتی قرار دارد. در این میان، روابط ایران و آمریکا به‌عنوان دو کشور تأثیرگذار در سطح منطقه‌ای و جهانی، همواره در کانون توجه سیاست‌گذاران و تحلیل‌گران بوده است. با بازگشت دوباره دونالد ترامپ به کاخ سفید و اعلام موضع‌گیری‌های جدید او در حوزه سیاست خارجی، این روابط به‌شدت تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. سؤالاتی در این زمینه مطرح می‌شود که درک عمیقی از تحولات آینده را ضروری می‌سازد. آیا با توجه به سوابق و تصمیمات ترامپ در دوره قبلی ریاست‌جمهوری، احتمال افزایش تنش‌های بین دو کشور وجود دارد؟ باید به این نکته توجه کرد که طرفین به دلیل وجود چالش‌های عمیق و بی‌اعتمادی، با دقت و احتیاط بیشتری به رفتارهای یکدیگر پاسخ خواهند داد. در این میان، سیاست جمهوری اسلامی ایران نسبت به دولت جدید آمریکا چگونه باید طراحی شود؟ تحلیل دقیق و جامع از وضعیت کنونی و برنامه‌های آتی ایران می‌تواند به این سؤال پاسخ دهد. همچنین، آیا راهبرد و تدبیری مشخص برای مواجهه با چالش‌های جدید اندیشیده شده است؟ پاسخ به این سؤالات نه‌تنها به درک دقیق‌تر از روابط ایران و آمریکا، بلکه به طراحی آینده استراتژی‌های ملی ایران کمک خواهد کرد و می‌تواند مسیرهای مختلفی را درزمینه دیپلماسی، امنیت و توسعه اقتصادی مشخص کند.

 

متن پاسخ

۱. بررسی امکان افزایش تنش بین ایران و آمریکا در دوره ریاست جمهوری ترامپ

با بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، امکان افزایش تنش در روابط ایران و آمریکا به طرز قابل‌توجهی بالا رفته است. ترامپ که در انتخابات 2024 به پیروزی رسیده، رویکردهای پیشین خود را که شامل سیاست‌های فشار حداکثری علیه ایران می‌شود، دوباره به کار خواهد گرفت. همچنین بررسی‌های صورت‌گرفته نشان می‌دهد که پیشرفت‌های اخیر ایران، به‌ویژه درزمینه برنامه هسته‌ای، حساسیت دولت‌های غربی را دوچندان کرده و احتمال درگیری مستقیم میان ایران و اسرائیل با مداخله آمریکا را افزایش داده است.(1)

 تحلیل‌های دیگری وجود دارد که نشان می‌دهد دیپلماسی همچنان به‌عنوان یک گزینه قابل‌اجرا مطرح است و این فرصت می‌تواند به تعامل مجدد با ایران بینجامد.(2) درنتیجه، شکاف‌های عمیق و بی‌اعتمادی میان دو کشور و همچنین اقداماتی که ترامپ در راستای افزایش فشار نظامی اتخاذ خواهد کرد، طبعاً نگرانی‌هایی را برای ایران به همراه دارد.(3)

 

۲. سناریوهای جمهوری اسلامی ایران در قبال اقدامات و خیالات ترامپ

سیاست جمهوری اسلامی ایران باید به سمت یک رویکرد متوازن و فعال حرکت کند. ایران باید خود را برای سناریوهای چندگانه آماده کند تا بتواند در برابر سیاست‌های ترامپ مقاومت کند. کارشناسان بر این باورند که «هم مذاکره و هم جنگ» باید راهبرد اصلی ایران باشد(4) این رویکرد بر این اساس است که جمهوری اسلامی باید از یک‌سو برای رسیدن به توافقات عزتمندانه و کاهش تنش‌ها اقدام کند و از سوی دیگر برای هرگونه جنگ یا درگیری نظامی آماده باشد. توافق عزتمندانه با آمریکا، همچنین می‌تواند هزینه‌های ناشی از تحریم‌های جدید را کاهش دهد و به دولت ترامپ اجازه دهد که با دستاوردی در میدان دیپلماسی به خود افتخار کند. از طرف دیگر، عدم اقدام برای مذاکره و تنها تکیه‌بر گزینه نظامی ممکن است به تشدید تحریم‌ها و احتمال وقوع جنگ منجر شود که برای هر دو طرف هزینه‌زاست.(5)

 

۳. راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با اقدامات ترامپ

تدابیر و راهبردهای مشخصی در این زمینه ارزیابی شده است. ایران باید بر روی تقویت پایه‌های اقتصادی و نظامی خود تمرکز کند تا بتواند از خود در برابر فشارهای آینده دفاع کند. همچنین، مقامات ایرانی باید بر تقویت اجماع داخلی و شفاف‌سازی مواضع خود در برابر دولت ترامپ تمرکز کنند.(6) این کار می‌تواند علاوه بر جلوگیری از افزایش تنش‌ها، شرایط را برای مذاکره و تعامل مثبت آماده کند. روندهای موجود نشان می‌دهد که دبیران وظیفه دارند از فرصتی که پیش روی آن‌ها است به‌خوبی استفاده کنند؛ بنابراین، اتخاذ رویکرد فعال در دیپلماسی و بهبود شرایط اقتصادی به شکل‌گیری یک محیط امن و پایدارتر منجر خواهد شد.(7) به‌علاوه، ازنظر اقتصادی، ایجاد تعاملی مثبت با دیگر کشورها نیز می‌تواند به کاهش هزینه‌های تنش‌ها کمک کند و به ایران این امکان را بدهد که در صحنه جهانی نقشی مؤثرتر ایفا کند.

نتیجه‌گیری:

تحلیل روابط ایران و آمریکا در دوران ترامپ، به‌وضوح بر پیچیدگی و چالش‌های جدی آن تأکید دارد. با بازگشت دوباره ترامپ به قدرت، احتمال افزایش تنش‌ها در روابط دو کشور به شکلی چشم‌گیر افزایش یافته است. رویکردهای خصمانه و فشار حداکثری که به‌صورت عمده در سیاست خارجی او به چشم می‌خورد، می‌تواند به تحولات نگران‌کننده‌ای منجر شود. در این شرایط، ایران باید با دقت بر سیاست‌های خود تمرکز کرده و آماده مواجهه با سناریوهای مختلفی باشد که می‌تواند شامل گزینه‌های نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی باشد. سیاست جمهوری اسلامی باید بر اساس یک استراتژی دوگانه شامل مذاکره و توان نظامی شکل گیرد. این استراتژی نه‌تنها ایران را در برابر فشارها مقاوم‌تر خواهد کرد، بلکه امکان کاهش تنش‌ها و دستیابی به توافقات عزتمندانه را نیز فراهم می‌آورد. درنهایت، ایجاد اجماع داخلی و شفاف‌سازی مواضع از سوی ایران می‌تواند به تقویت موقعیت کشور در مذاکرات و کاهش تنش‌ها منجر شود.

پی‌نوشت‌ها:

1. بهرامی راد، پرستو، «فرصت‌های محدود ایران برای مذاکره مستقیم با دولت ترامپ»، اکوایران، ۷ بهمن ۱۴۰۳، کدخبر: ۸۲۶۶۶، https://ecoiran.com/fa/tiny/news-82666.

2. هافمن، جان، از فشار حداکثری تا مذاکره، راهبرد ترامپ در برابر ایران چیست؟»، فرارو، 14 دی 1403، کد خبر: ۸۱۵۷۰۰، https://b2n.ir/r77828.

3. گروه نویسندگان، «استراتژی مواجهه با ترامپ»، دنیای اقتصاد، ۱۴۰۳/۱۱/۲، شماره خبر: ۴۱۴۶۴۶۶، https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-4146466.

4. حسینی، سید محمد، «آیا می‌توان توافق ایران با آمریکا در دولت دوم ترامپ را پیش‌بینی کرد؟»، دیپلماسی ایرانی، ۱۳ دی ۱۴۰۳، کد خبر: ۲۰۳۰۳۳۵، https://B2n.ir/h53114.

5. ابوالفتح، امیرعلی، «موضع ترامپ در قبال ایران چگونه است؟»، خبر آنلاین، ۱۴۰۳/۰۸/۲۲، شناسه خبر: ۱۲۷۷۴۲۴، https://www.afkarnews.com/fa/tiny/news-1277424

6. فرجی راد، عبدالرضا، «ترامپ قصد دارد برای چند ماه ایران را آزمایش کند تا ببیند آیا می‌تواند از طریق گفت‌وگو به نتیجه برسد یا خیر»، اعتماد آنلاین، ۱۴۰۳/۱۱/۰۷، کد خبر: 696653، https://www.etemadonline.com/tiny/news-696653.

7. گروه نویسندگان، «نشست بررسی راهبردهای ایران در قبال دولت جدید آمریکا»، خبرگزاری میزان، 2 بهمن 1403، کد خبر: ۴۸۱۶۰۰۴، https://www.mizanonline.ir/00KCrU.

با بازگشت دوباره ترامپ به قدرت، احتمال افزایش تنش‌ها در روابط دو کشور افزایش یافته است. رویکردهای خصمانه ترامپ، می‌تواند به تحولات نگران‌کننده‌ای منجر شود.

پرسش:

امکان افزایش تنش بین ایران و آمریکا در دوران ترامپ وجود دارد یا خیر؟ سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال دولت ترامپ چگونه باید باشد؟ آیا راهبرد و تدبیر مشخصی دراین‌باره اندیشیده شده است؟

پاسخ:

مقدمه

فضای سیاسی و روابط بین‌الملل همواره تحت تأثیر تصمیمات و اقدامات مقامات دولتی قرار دارد. در این میان، روابط ایران و آمریکا به‌عنوان دو کشور تأثیرگذار در سطح منطقه‌ای و جهانی، همواره در کانون توجه سیاست‌گذاران و تحلیل‌گران بوده است. با بازگشت دوباره دونالد ترامپ به کاخ سفید و اعلام موضع‌گیری‌های جدید او در حوزه سیاست خارجی، این روابط به‌شدت تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. سؤالاتی در این زمینه مطرح می‌شود که درک عمیقی از تحولات آینده را ضروری می‌سازد. آیا با توجه به سوابق و تصمیمات ترامپ در دوره قبلی ریاست‌جمهوری، احتمال افزایش تنش‌های بین دو کشور وجود دارد؟ باید به این نکته توجه کرد که طرفین به دلیل وجود چالش‌های عمیق و بی‌اعتمادی، با دقت و احتیاط بیشتری به رفتارهای یکدیگر پاسخ خواهند داد. در این میان، سیاست جمهوری اسلامی ایران نسبت به دولت جدید آمریکا چگونه باید طراحی شود؟ تحلیل دقیق و جامع از وضعیت کنونی و برنامه‌های آتی ایران می‌تواند به این سؤال پاسخ دهد. همچنین، آیا راهبرد و تدبیری مشخص برای مواجهه با چالش‌های جدید اندیشیده شده است؟ پاسخ به این سؤالات نه‌تنها به درک دقیق‌تر از روابط ایران و آمریکا، بلکه به طراحی آینده استراتژی‌های ملی ایران کمک خواهد کرد و می‌تواند مسیرهای مختلفی را درزمینه دیپلماسی، امنیت و توسعه اقتصادی مشخص کند.

 

متن پاسخ:

۱. بررسی امکان افزایش تنش بین ایران و آمریکا در دوره ریاست جمهوری ترامپ

با بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، امکان افزایش تنش در روابط ایران و آمریکا به طرز قابل‌توجهی بالا رفته است. ترامپ که در انتخابات 2024 به پیروزی رسیده، رویکردهای پیشین خود را که شامل سیاست‌های فشار حداکثری علیه ایران می‌شود، دوباره به کار خواهد گرفت. همچنین بررسی‌های صورت‌گرفته نشان می‌دهد که پیشرفت‌های اخیر ایران، به‌ویژه درزمینه برنامه هسته‌ای، حساسیت دولت‌های غربی را دوچندان کرده و احتمال درگیری مستقیم میان ایران و اسرائیل با مداخله آمریکا را افزایش داده است.(1)

 تحلیل‌های دیگری وجود دارد که نشان می‌دهد دیپلماسی همچنان به‌عنوان یک گزینه قابل‌اجرا مطرح است و این فرصت می‌تواند به تعامل مجدد با ایران بینجامد.(2) درنتیجه، شکاف‌های عمیق و بی‌اعتمادی میان دو کشور و همچنین اقداماتی که ترامپ در راستای افزایش فشار نظامی اتخاذ خواهد کرد، طبعاً نگرانی‌هایی را برای ایران به همراه دارد.(3)

 

۲. سناریوهای جمهوری اسلامی ایران در قبال اقدامات و خیالات ترامپ

سیاست جمهوری اسلامی ایران باید به سمت یک رویکرد متوازن و فعال حرکت کند. ایران باید خود را برای سناریوهای چندگانه آماده کند تا بتواند در برابر سیاست‌های ترامپ مقاومت کند. کارشناسان بر این باورند که «هم مذاکره و هم جنگ» باید راهبرد اصلی ایران باشد(4) این رویکرد بر این اساس است که جمهوری اسلامی باید از یک‌سو برای رسیدن به توافقات عزتمندانه و کاهش تنش‌ها اقدام کند و از سوی دیگر برای هرگونه جنگ یا درگیری نظامی آماده باشد. توافق عزتمندانه با آمریکا، همچنین می‌تواند هزینه‌های ناشی از تحریم‌های جدید را کاهش دهد و به دولت ترامپ اجازه دهد که با دستاوردی در میدان دیپلماسی به خود افتخار کند. از طرف دیگر، عدم اقدام برای مذاکره و تنها تکیه‌بر گزینه نظامی ممکن است به تشدید تحریم‌ها و احتمال وقوع جنگ منجر شود که برای هر دو طرف هزینه‌زاست.(5)

 

۳. راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با اقدامات ترامپ

تدابیر و راهبردهای مشخصی در این زمینه ارزیابی شده است. ایران باید بر روی تقویت پایه‌های اقتصادی و نظامی خود تمرکز کند تا بتواند از خود در برابر فشارهای آینده دفاع کند. همچنین، مقامات ایرانی باید بر تقویت اجماع داخلی و شفاف‌سازی مواضع خود در برابر دولت ترامپ تمرکز کنند.(6) این کار می‌تواند علاوه بر جلوگیری از افزایش تنش‌ها، شرایط را برای مذاکره و تعامل مثبت آماده کند. روندهای موجود نشان می‌دهد که دبیران وظیفه دارند از فرصتی که پیش روی آن‌ها است به‌خوبی استفاده کنند؛ بنابراین، اتخاذ رویکرد فعال در دیپلماسی و بهبود شرایط اقتصادی به شکل‌گیری یک محیط امن و پایدارتر منجر خواهد شد.(7) به‌علاوه، ازنظر اقتصادی، ایجاد تعاملی مثبت با دیگر کشورها نیز می‌تواند به کاهش هزینه‌های تنش‌ها کمک کند و به ایران این امکان را بدهد که در صحنه جهانی نقشی مؤثرتر ایفا کند.

 

نتیجه‌گیری

تحلیل روابط ایران و آمریکا در دوران ترامپ، به‌وضوح بر پیچیدگی و چالش‌های جدی آن تأکید دارد. با بازگشت دوباره ترامپ به قدرت، احتمال افزایش تنش‌ها در روابط دو کشور به شکلی چشم‌گیر افزایش یافته است. رویکردهای خصمانه و فشار حداکثری که به‌صورت عمده در سیاست خارجی او به چشم می‌خورد، می‌تواند به تحولات نگران‌کننده‌ای منجر شود. در این شرایط، ایران باید با دقت بر سیاست‌های خود تمرکز کرده و آماده مواجهه با سناریوهای مختلفی باشد که می‌تواند شامل گزینه‌های نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی باشد. سیاست جمهوری اسلامی باید بر اساس یک استراتژی دوگانه شامل مذاکره و توان نظامی شکل گیرد. این استراتژی نه‌تنها ایران را در برابر فشارها مقاوم‌تر خواهد کرد، بلکه امکان کاهش تنش‌ها و دستیابی به توافقات عزتمندانه را نیز فراهم می‌آورد. درنهایت، ایجاد اجماع داخلی و شفاف‌سازی مواضع از سوی ایران می‌تواند به تقویت موقعیت کشور در مذاکرات و کاهش تنش‌ها منجر شود.

پی‌نوشت‌ها

1. بهرامی راد، پرستو، «فرصت‌های محدود ایران برای مذاکره مستقیم با دولت ترامپ»، اکوایران، ۷ بهمن ۱۴۰۳، کدخبر: ۸۲۶۶۶، https://ecoiran.com/fa/tiny/news-82666.

2. هافمن، جان، از فشار حداکثری تا مذاکره، راهبرد ترامپ در برابر ایران چیست؟»، فرارو، 14 دی 1403، کد خبر: ۸۱۵۷۰۰، https://b2n.ir/r77828.

3. گروه نویسندگان، «استراتژی مواجهه با ترامپ»، دنیای اقتصاد، ۱۴۰۳/۱۱/۲، شماره خبر: ۴۱۴۶۴۶۶، https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-4146466.

4. حسینی، سید محمد، «آیا می‌توان توافق ایران با آمریکا در دولت دوم ترامپ را پیش‌بینی کرد؟»، دیپلماسی ایرانی، ۱۳ دی ۱۴۰۳، کد خبر: ۲۰۳۰۳۳۵، https://B2n.ir/h53114.

5. ابوالفتح، امیرعلی، «موضع ترامپ در قبال ایران چگونه است؟»، خبر آنلاین، ۱۴۰۳/۰۸/۲۲، شناسه خبر: ۱۲۷۷۴۲۴، https://www.afkarnews.com/fa/tiny/news-1277424

6. فرجی راد، عبدالرضا، «ترامپ قصد دارد برای چند ماه ایران را آزمایش کند تا ببیند آیا می‌تواند از طریق گفت‌وگو به نتیجه برسد یا خیر»، اعتماد آنلاین، ۱۴۰۳/۱۱/۰۷، کد خبر: 696653، https://www.etemadonline.com/tiny/news-696653.

7. گروه نویسندگان، «نشست بررسی راهبردهای ایران در قبال دولت جدید آمریکا»، خبرگزاری میزان، 2 بهمن 1403، کد خبر: ۴۸۱۶۰۰۴، https://www.mizanonline.ir/00KCrU

اگر به کشوری حمله شد آن‌ها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابله‌به‌مثل کنند. این اسمش برپاداشتن جنگ نیست، بلکه دفاع مشروع و احقاق حق است.
تجویز جنگ جهت دفع شر

پرسش:
در جنگ فلسطین آیا خشونت به خرج دادن و برپاداشتن جنگ برای دفع شر آینده دشمن، مجوز اخلاقی دارد؟
 

پاسخ:
هر کشوری و هر ملتی در طول تاریخ دارای دشمنانی باانگیزه‌های مختلفی بوده‌اند. بسیاری از استعمارگران و مستکبران تاریخ برای حفظ و جلب منافع خود از طریق کشورها و مردمشان، درصدد ظلم و کشورگشایی ظالمانه از طریق جنگ و خشونت برآمده‌اند؛ اما اینکه وظیفه کشورها در این موضوع چیست و نظر اخلاقی اسلام چیست نیاز به توجه به نکات زیر دارد.

1. با توجه به نکته، بالا یک اصل در قوانین و منابع اصیل اسلامی وجود دارد که همیشه خود را برای حمله و تهاجم دشمن آماده نگهدارید؛ یعنی ازنظر نیروی انسانی و قوای نظامی و ابزار و اسلحه‌های جنگی همیشه یک کشور مسلمان و اخلاقی باید خود را در مسیر پیشرفت قرار دهد و در مسئله نظامی همیشه آمادگی خود برای رویارویی با دشمن را حفظ کند. قرآن می‌فرماید: ﴿وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّهٍ وَمِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم وَآخَرینَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ یَعلَمُهُم وَما تُنفِقوا مِن شَیءٍ فی سَبیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیکُم وَأَنتُم لا تُظلَمون﴾؛(1)  «هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آن‌ها [=دشمنان‌]، آماده‌سازید! و (همچنین) اسب‌های ورزیده (برای میدان نبرد) تا به‌وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از این‌ها را که شما نمی‌شناسید و خدا آن‌ها را می‌شناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، به‌طور کامل به شما بازگردانده می‌شود و به شما ستم نخواهد شد»! 
همه کشورها این کار را می‌کنند و بودجه‌های نظامی هنگفت برای هرسال کنار می‌گذارند. این هزینه کرد و بودجه‌های نظامی کشورها نشان می‌دهد که مسئله حفظ آمادگی دفاعی، یک مسئله عقلایی نیز است. قرآن صریحاً، یعنی بدون تأویل، دستور داده که ﴿اَعِدّوا لَهُم﴾، در مقابل دشمنان آماده‌سازی کنید؛ ﴿مَا استَطَعتُم﴾ یعنی، هر چه می‌توانید. دشمنان وقتی آمادگی دفاعی را می‌بیند، مجبور می‌شود دست‌وپایش را جمع کند. ما آماده‌سازی‌مان را باید زیاد کنیم تا دشمن احساس کند که آماده‌ایم. این موضوع و اصل باعث اقتدار می‌شود و اساساً جلوی خشونت و جنگ را می‌گیرد؛ بنابراین آمادگی دفاعی در برابر دشمن لازم است و جلوی خشونت را می‌گیرد.

2. اما ایجاد خشونت و جنگ سیره امامان معصوم و پیامبر اکرم نبوده است. در میان دانشمندان مسلمان اگرچه اختلاف‌هایی در مورد جنگ‌های پیامبر وجود دارد که آیا همه دفاعی بوده یا برخی از جنگ‌ها هجومی بوده است. ولی بسیاری از دانشمندان معتقدند که تمام جنگ‌های پیامبر دفاعی بوده است. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله هیچ‌گاه میل به جنگ و خونریزی نداشته است، بلکه این دشمنان بودند که جنگ را بر او تحمیل می‌کردند و لذا هرگز پیامبر صلی‌الله علیه وآله جنگی را شروع نمی‌کرد، مگر بعدازآنکه یک سلسله ترورها و کارهای ایذایی از طرف دشمنان انجام می‌گرفت و یا اینکه آن‌ها شروع به جنگ می‌کردند. طبق این ادعا می‌توان گفت که تمام جنگ‌های پیامبر صلی‌الله علیه وآله جنبه تدافعی داشته است. برخی محققان می‌گویند: «تاریخی که جنگ‌های پیامبر صلی‌الله علیه وآله را ذکر می‌کند آن‌ها را با ذکر سبب آن جنگ‌ها آورده است. انسان باملاحظه آن‌ها پی می‌برد که هیچ جنگی از جنگ‌های حضرت ابتدایی و برای محض دعوت به اسلام نبوده است، گرچه به جهت اصلاح دینی و مدنی و تثبیت نظام عدل و مدنیت و از بین بردن ظلم و طبیعت‌های وحشی ظالم و قسی، این کار جایز است. ولی دعوت صالح و فاضل او از این روش به دور بود و دیدگاهی بالاتر از آن را داشت که همان دعوت به راه خدا از طریق حکمت و موعظه نیک و جدال احسن بود... و این سیره نیک حضرت ادامه پیدا کرد. لذا تمام جنگ‌های حضرت جنبه دفاعی داشته و به جهت مقابله با تعدّی مشرکان و مخالفان توحید و شریعت اصلاح‌گر و مسلمانان بوده است. درعین‌حال او در دفاعش نیز از بهترین راهی که دفاع کنندگان می‌پیمودند استفاده کرده و نزدیک‌ترین راه به صلح و صلاح را انتخاب می‌نمود. 
حضرت صلی‌الله علیه وآله ابتدا موعظه می‌کرد و دعوت به صلح و صلاح می‌نمود و اگر آنان پیشنهاد صلح می‌دادند قبول می‌کرد و پیمان صلح را می‌پذیرفت، بااینکه می‌دانست که فرد پیروز و یاری شده، او است؛ و تنها با مراجعه به تاریخ و بررسی اسباب جنگ‌ها و غزوات به این مطلب پی خواهید برد».(2)  
شهید مطهری می‌فرماید: «جهاد، فقط به‌عنوان دفاع و درواقع مبارزه با یک نوع تجاوز است و می‌تواند مشروع باشد».(3)  او در ردّ برداشت‌های غلطی که از مفهوم جهاد شده، می‌گوید: «هدف اسلام از جهاد آن نیست که برخی از مغرضین گفته‌اند که هدف اسلام اجباری است که هر کس کافر است باید شمشیر بالای سرش گرفت که یا اسلام اختیار کن یا کشته می‌شوی».(4)  
 بنابراین وصله خشونت ازنظر اخلاقی به پیامبر اکرم و امامان نمی‌چسبد.

3. باوجوداین اصل و سیره، باز اگر به کشور اسلامی مانند فلسطین حمله شد، آن‌ها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابله‌به‌مثل کنند. این مقابله‌به‌مثل اسمش خشونت به خرج دادن یا برپاداشتن جنگ نیست، بلکه اسمش دفاع مشروع و احقاق حق است. اگر کشوری یا مردمی این کار را نکنند کم‌کم زیر بار ظلم و زور مستعمره خواهند شد و کم‌کم در همه‌چیز باید برده کفار شوند. در قرآن نیز اجازه مقابله‌به‌مثل به ملت‌های مظلوم داده‌شده است. مسلمانان فلسطین اگر با منحرفان می‌جنگند در حقیقت از حقّ سکونت خود در زمین‌های خود دفاع می‌کنند، لذا قرآن کریم دراین‌باره می‌فرماید: ﴿أُذِنَ لِلَّذِینَ یقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ * اَلَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیارِهِم بِغَیرِ حَقٍّ إِلَّآ أَن یقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ﴾؛(5)  «به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردیده اجازه جهاد داده شده است؛ چراکه مورد ستم قرارگرفته‌اند و خدا بر یاری آنان تواناست. همان‌ها که از خانه و شهر خود به ناحقّ رانده شدند، جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خدای یکتاست».
 مردم مظلوم فلسطین حدود  70 سال است از دیارشان اخراج شدند و قطعاً اجازه اخلاقی مقابله با دشمنان و غاصبان زمین خود رادارند.

4. به‌صورت کلی دفع شر دشمن آینده را مسائل و موارد مختلفی در کشورها تعیین می‌کند؛ یعنی دفع شر دشمن مشروط به در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی و ژئوپولوتیکی و سیاسی و در نظر گرفتن منابع و امکانات و شاهراهای مواصلاتی و همسایگان و ویژگی‌های آنان و امور متعدد دیگری است. نمی‌شود به‌صورت مطلق و ساده‌انگارانه و بدون در نظر گرفتن این خصوصیات برای دفاع از آینده کشورمان تصمیم بگیریم. با شرایطی که کشور ما دارد و با همسایگان و امکانات و منابع و با توجه به عقیده اسلامی و دفاع از مظلوم، ایران نمی‌تواند بدون موضع بماند، مخصوصاً وقتی طرف مقابل رژیم سفاک و خون‌خواری است که دشمن آینده نیست. اسرائیل و رژیم صهیونیستی دشمن فعلی ایران و دشمن گذشته اسلام است. آن‌ها طرح از نیل تا فرات را پیگیری می‌کنند که اگر به هدف خود برسند تمامیت ارضی ایران نیز به خطر می‌افتد. پس اسرائیل دشمن آینده نیست، بلکه دشمن گذشته، فعلی و آینده ایران است. 
حرکات فلسطینیان نیز خشونت نیست، بلکه دفاع مشروع است. حمایت ایران از فلسطینیان نیز علاوه بر مظلومیت آنان و دفاع از مظلوم، به خاطر دشمنی فعلی اسرائیل با ایرانیان است. در همه فتنه‌ها علیه انقلاب اسلامی ایران اسرائیلی‌ها علناً موضع گرفته و دست دارند. در ترور دانشمندان اقدام مستقیم می‌کنند. از هر حرکتی در جهت تخریب اسلام و انقلاب به‌صورت صریح حمایت کرده و می‌کنند. آیا در مقابل چنین دشمن صریح و مسلح و سفاکی آمادگی نظامی و امنیتی، خشونت و برپاداشتن جنگ است؟ اصلاً این‌طور نیست، بلکه برعکس است ما در جنگی که برپاست فقط تلاش می‌کنیم آمادگی خود را حفظ کرده و از موجودیت خود محافظت کنیم.

نتیجه:
یک اصل قرآنی در قوانین اسلامی وجود دارد که همیشه خود را برای حمله و تهاجم دشمن آماده نگه‌دارید؛ بنابراین آمادگی دفاعی در برابر دشمن لازم است؛ اما ایجاد خشونت و جنگ سیره امامان معصوم و پیامبر اکرم نبوده است. در میان دانشمندان مسلمان اگرچه اختلاف‌هایی در مورد جنگ‌های پیامبر وجود دارد که آیا همه دفاعی بوده یا برخی از جنگ‌ها هجومی بوده است. ولی بسیاری از دانشمندان معتقدند که تمام جنگ‌های پیامبر دفاعی بوده است. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله هیچ‌گاه میل به جنگ و خونریزی نداشته است، بلکه این دشمنان بودند که جنگ را بر او تحمیل می‌کردند. پس خشونت در ذات اسلام نیست. با وجود این اصل و سیره، باز اگر به کشور اسلامی مانند فلسطین حمله شد، آن‌ها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابله‌به‌مثل کنند. این مقابله ‌به ‌مثل اسمش خشونت به خرج دادن یا برپاداشتن جنگ نیست، بلکه اسمش دفاع مشروع و احقاق حق است. از سوی دیگر دفع شر دشمن مشروط به در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی و ژئوپولوتیکی و سیاسی و در نظر گرفتن منابع و امکانات و شاهراهای مواصلاتی و همسایگان و ویژگی‌های آنان و امور متعدد دیگری است. از سویی اسرائیل دشمن گذشته و فعلی ایران است که از ترور دانشمندان تا انواع حمایت از تجزیه‌طلبان و مخالفان ایران و اسلام از هیچ کاری دریغ نکرده است. طبیعی است موضع‌گیری در مقابل چنین دشمنی، خشونت و برپاداشتن جنگ نیست بلکه دفاع مشروع و عقلایی است.

منابع برای مطالعه بیشتر:
1- کتاب «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل»، نوشته ایلان پاپه، ترجمه وحید خضاب، انتشارات کتابستان معرفت.
2- دانشنامه فلسطین، اثر مجید صفاتاج،  تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

پی نوشت:
1. سوره انفال، آیه 60.
2. بلاغی‌، محمدجواد، رحله المدرسیه و المدرسه السیاره فی نهج الهدی، ص 220.
3. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ج ‏20، ص 240.
4. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ج ‏20، ص 237.
5. سوره حج، آیه 39 و 40.

بنی صدر که اوایل انقلاب علاوه بر ریاست جمهوری، عهده دار فرماندهی کل قوا نیز شد سیاست هایی را در ابتدای جنگ تحمیلی در پیش گرفت که اعتراضات زیادی در پی داشت.
سیاست های بنی صدر در جنگ تحمیلی

پرسش:
سیاست بنی‌صدر در جنگ چه بود؟ برخی معتقدند او یک خیانت‌کار بود که با طرح تئوری زمین بدهیم زمان بگیریم، باعث سقوط خرمشهر و حصر آبادان شد. او از دادن تسلیحات به سپاه پاسداران امتناع می‌کرد و همین امر، دفاع از کشور را دچار اختلال می‌ساخت، اما بنی‌صدر مدعی شده که تئوری زمین بدهیم زمان بگیریم از سوی دیگران طرح‌شده و او مخالف این تئوری بوده است. او همچنین مدعی نابلدی پرسنل سپاه در جنگ شده و سقوط خرمشهر و حصر آبادان را معلول نابلدی سپاه و بسیج مردمی دانسته است.
 

پاسخ:
 برای پاسخ به پرسش طرح‌شده توجه به چند نکته در پرسش ضروری است که پاسخ به آن‌ها تکلیف مسئله را روشن خواهد ساخت.
سیاست «زمین می‌دهیم و زمان می‌خریم» اصلاً وجود داشته و بنی‌صدر به این تئوری معتقد بوده است؟
آیا بنی‌صدر از دادن تسلیحات به سپاه امتناع می‌کرد؟
سقوط خرمشهر و حصر آبادان نتیجه نابلدی نیروهای سپاه بود؟

1. سیاست «زمین می‌دهیم و زمان می‌خریم» اصلاً وجود داشته است؟
بررسی تاریخ آغاز جنگ و اشغال خرمشهر و حصر آبادان و روزهای حضور بنی‌صدر در فرماندهی کل قوا از بهمن 1358 تا خرداد 1360 نشان می‌دهد که آنچه در عمل رخ‌داده و منتهی به اشغال خرمشهر و حصر آبادان شده است، مؤید فراهم شدن شرایط برای تحقق این نظریه بوده است. اینکه به بیان برخی فرماندهان مقاومت خرمشهر و آبادان، تقاضای ارسال نیرو و تجهیزات از سوی آن‌ها با وعده‌هایی همراه بوده است که هیچ‌وقت تحقق‌نیافته است، نشان می‌دهد، این سیاست در دستور کار کسانی که وظیفه اداره جنگ را بر عهده داشته‌اند، قرار داشته است. در متن ثبت‌شده تماس تلفنی مرحوم آیت‌الله جمی، نماینده امام و امام‌جمعه آبادان و یکی از اسطوره‌های مقاومت در طول دوران دفاع مقدس با دفتر امام خمینی آمده است: «آقای بنی‌صدر سه روز قبل به بنده اظهار داشتند که تا بیست‌وچهار ساعت دیگر من عمل می‌کنم ولیکن تاکنون وضع به نفع ما عوض نشده و بدتر است و اگر امروز اقدامی نشود، فوری و قاطع از طرف ارتش و سایر گروها و نیروها برای نجات عمل نشود قطعاً سقوط جدی است»، (1) همچنین در نامه مفصل 9 صفحه‌ای که آیت‌الله محسن اراکی از مسئولین (وقت) قضائی در آبادان و خرمشهر به امام خمینی می‌نویسد، گزارش‌شده است که: «10- هر چه به دفتر آقای بنی‌صدر و به سایر ارگان‌ها می‌گفتیم خرمشهر در شرف سقوط است اثری مترتب نمی‌شد تا بالاخره یک مهلت یک‌هفته‌ای و سپس مهلت 72 ساعت و سپس مهلت 48 ساعته برای فرستادن نیروهای کلی داده شد که هیچ‌یک از آن‌ها عملی نگردید». (2) نمونه‌های بسیاری از این دست گزارش‌ها وجود دارد که می‌توان بامطالعه تاریخ دفاع مقدس بدان دست‌یافت.

2. بنی‌صدر به این تئوری معتقد بوده است؟
درباره پاسخ به این پرسش نگارنده به مستندی که اول‌بار این تئوری از زبان بنی‌صدر بیان‌شده باشد دست نیافته است؛ اما بنا بر آنچه در پاسخ به پرسش پیشین به‌عنوان گزارش‌های تاریخی بدان اشاره شد و موارد بسیار دیگری از این دست، می‌توان بدین نتیجه رسید که بنی‌صدر عمل به این تئوری را پذیرفته بود و بر اساس آن در آغاز جنگ به دنبال اداره آن بود. به نظر می‌رسد که «بنی‌صدر اطلاعات دقیقی در مسائل دفاعی و نظامی نداشت و عمدتاً سرنوشت کار را به دست مشاورانی داده بود که نه آدم‌های کاردانی بودند، نه خیلی دلسوز بودند و نه به یک مقاومت مردمی و همه‌جانبه و ایستادگی مقابل دشمن اعتقاد داشتند». (3)  
بعضی‌ها آن‌موقع به‌اصطلاح یک تزی را به بنی‌صدر داده بودند که ما می‌توانیم به دشمن زمین بدهیم و زمان از آن‌ها بگیریم به این معنا و مفهوم که ما الآن آمادگی مقابله نداریم و اشکالی ندارد که اجازه بدهیم نیروهای نظامی عراق در خاک ما گسترش پیدا کنند تا ما آمادگی لازم را به دست بیاوریم و بعد نیروها را با یک توان بالا منهدم کنیم. در تاریخ هم آمده که مثلاً اشکانیان هم در جنگ‌هایشان زمین می‌دادند و زمان می‌گرفتند. یک استدلال تاریخی برای بنی‌صدر پیداکرده بودند و با استناد به این استدلال تاریخی ذهن او را مشغول کرده بودند. (4) 
«قدرت الله هزاوه» که قبل از شروع جنگ در پادگان لشکر 92 زرهی در مرز خدمت می‌کرد، می‌گوید: یک‌بار ارتش عراق به بخشی از خاک‌مان حمله و قسمتی را اشغال کرد که ما در پاسخ، خودسرانه عمل کردیم و منطقه را باز پس گرفتیم. همان زمان دولت بنی‌صدر به این کارمان اعتراض ‌کرد و به واحد ما که یک گروهان از گردان 242 لشکر 92 زرهی بود، اعلام کردند از منطقه برگردید و خودتان را به دادگاه معرفی کنید؛ چون لغو دستور کرده‌اید. به نظرم بنی‌صدر در حال خیانت به کشور بود. عراق حمله می‌کرد، منطقه‌ای را می‌گرفت و تا ما می‌خواستیم حمله ‌کنیم دستور عقب‌نشینی می‌آمد. اجازه درگیری به ما نمی‌دادند. ما هم همه ارتشی بودیم و قانون را می‌دانستیم و می‌گفتیم دلیل این عقب‌نشینی‌ها چیست؟ در جواب می‌گفتند می‌خواهیم زمین بدهیم و زمان بگیریم. نمی‌دانم روی چه حسابی این تصمیمات را می‌گرفتند. (5) مجموع این روایت‌ها نشان می‌دهد که بنی‌صدر این تئوری را پذیرفته بود و بر اساس آن اقدام می‌کرد. 
نکته دیگری که نباید به‌سادگی از کنار آن گذشت، بی‌توجهی بنی‌صدر به تمام هشدارهایی بود که درباره حمله احتمالی عراق به ایران داده می‌شد. این بی‌اعتنایی که مبتنی بر تحلیل‌های نادرست صورت گرفته بود باعث شد که نیروهای نظامی ما باوجود آگاهی از حمله قریب‌الوقوع ارتش عراق، آمادگی لازم برای مقابله با ارتش صدام را نداشته باشند. سردار شهید احمد متوسلیان، وضعیت مرزهای کشور را در ماه آخر منتهی به جنگ  و تحلیل بنی‌صدر از اوضاع منطقه را این‌گونه تشریح می‌کند: «یک ماه قبل از شروع جنگ جلسه‌ای در اتاق جنگ لشکر 81 زرهی کرمانشاه به ریاست بنی‌صدر تشکیل شد. در این جلسه آقایان ظهیرنژاد و صیاد شیرازی به همراه فرماندهان ارتشی 30 منطقه نظامی از استان‌های آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و نیز برادران محسن رضایی و محمد بروجردی به‌اتفاق مسئولان سپاه در کل منطقه غرب حضور داشتند. در این جلسه فرمانده سپاه قصر شیرین به وضعیت بسیار بد نیروهای ما در مرزها و حملات مکرر ارتش عراق به پایگاه‌های مرزی اشاره کرد و گفت دشمن در این منطقه از خیلی وقت پیش شروع به ساختن استحکامات نظامی کرده است و ما کمترین آمادگی رزمی را نداریم. درنهایت از بنی‌صدر سؤال شد که اگر به‌احتمال یک درصد عراق به ایران حمله کند، شما چه تدبیری برای دفاع دارید؟ بنی‌صدر گفت عراق هرگز جرئت چنین کاری را ندارد. بروجردی گفت اگر به‌احتمال یک در هزار بخواهد در غرب از طریق قصر شیرین حمله کند و شهر را بگیرد شما برای مقابله با چنین مسئله‌ای چه تدبیری دارید؟ بنی‌صدر مجدداً گفت عراق هیچ‌وقت چنین غلطی نمی‌کند. برای اینکه هم در سطح بین‌المللی و سیاست جهان محکوم می‌شود و هم امنیت داخلی خودش به خطر می‌افتد. مطمئن باشید که صدام کشورش را به خطر نمی‌اندازد». (6)

3. بنی‌صدر از دادن تسلیحات به سپاه امتناع می‌کرد؟
بر اساس شواهد تاریخی موجود بنی‌صدر به سپاه و نیروهای مردمی بی‌اعتماد بود. سردار کوثری دراین‌باره می‌گوید: «ازآنجا که بنی‌صدر نمی‌توانست وحدت و همدلی سپاه و ارتش را تحمل کند، بعد از گذشت 3 ماه از آغاز جنگ تحمیلی، ضمن ابلاغ یک دستور‌العمل مؤکد کتبی – که خودم نسخه‌ای از آن را دیده‌ام – به ارتش دستور داد: «بدون اخذ دستور از فرماندهی کل قوا، حتی یک عدد فشنگ هم نباید به سپاه تحویل داده شود». به این ترتیب ما از همان اندک تجهیزات سبک رزمی هم که برادران ارتشی در اختیارمان قرار می‌دادند، محروم شدیم». (7) سردار جعفر جهروتی زاده یکی از فرماندهان پارتیزانی دفاع مقدس نیز در این‌باره گفته است: «در مریوان و جاهای دیگر، بنی‌صدر به ارتش دستور داده بود به هیچ‌وجه به سپاه کمکی نشود، اما بسیاری از نیروهای ارتش در این زمینه حتی از دستور فرماندهان خود تمرد می‌کردند! به همین دلیل‌، بنی‌صدر نامه‌‌ای تحت عنوان ابلاغ نظامی ـ به‌عنوان فرماندهی کل قوا ـ به ستاد مشترک ارتش ارسال کرد که طبق آن به ارتش دستور داده شده بود که حتی یک پوکه در اختیار سپاه قرار ندهید! بنی‌صدر با دستورات این‌چنینی سعی داشت سپاه را بیش از پیش محدود کند». (8)
 سردار عبدالله محمود زاده نیز به این اقدام بنی‌صدر اشاره کرده است: «ما در گیلانغرب و سرپل ذهاب که بخش‌هایی از آن در تصرف دشمن بود قصد عملیات داشتیم و از طرفی هم امکانات نداشتیم. من می‌رفتم قرارگاه ارتش و با آن‌ها جلسه می‌گذاشتم، از طرفی هم بچه‌ها می‌رفتند داخل انبار مهمات ارتش مهمات جنگی برمی‌داشتند. بنی‌صدر به ارتش گفته بود که به سپاه ادوات ندهید. ما این‌گونه مهمات جمع می‌کردیم. بعضی از عزیزان ارتشی هم با ما هماهنگ بودند و مهمات در اختیار ما قرار می‌دادند. وقتی ماجرا را بنی‌صدر می‌فهمید ارتشی‌هایی را که با ما همکاری کرده بودند را مورد غضب قرار می‌داد». (9) در خاطرات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیز به این موضوع اشاره شده است که بنی‌صدر به بهانه‌های مختلف از دادن تجهیزات به سپاه امتناع می‌کرد، (10) و آیت‌الله عبدالله محمدی امام‌جمعه وقت خرمشهر نیز روایتی از این تصمیم و اقدام بنی‌صدر ارائه کرده است. (11)

4. سقوط خرمشهر و حصر آبادان نتیجه نابلدی نیروهای سپاه بود؟
آنچه تاریخ جنگ از ماه‌های آغازین آن روایت کرده است، نشان از نادرستی این ادعای بنی‌صدر است. صدام که سودای تصرف 3 روزه استان خوزستان را در سر می‌پروراند، 35 تا 45 روز طول کشید تا شهر کوچک خرمشهر را به تصرف درآورد. این اتفاق، نشان از مقاومت نیروهایی است که باوجود همه موانع، با دستان خالی در مقابل لشکر مجهز عراق ایستادگی کردند که به گواه تاریخ، نیروهای سپاه و مردمی، بخش قابل‌توجه و مهمی از این مقاومت به‌حساب می‌آمدند. آنچه بنا بر شواهد تاریخی جزو عوامل سقوط  خرمشهر به‌حساب می‌آید، مواردی چون «عدم آمادگی نیروهای نظامی»، «تئوری زمین می‌دهیم، زمان می‌گیریم»، «کارشکنی در رساندن تجهیزات به نیروهای مقاومت»، «نبود نیروی کافی» و امثال این‌هاست که نمی‌توان نقش بنی‌صدر به‌عنوان رئیس‌جمهور و جانشین فرمانده کل قوا را در بروز این حادثه نادیده انگاشت.

نتیجه:
با توجه به آنچه در متن فوق نگاشته شده، روشن است که بر مبنای شواهد تاریخی بنی‌صدر در عمل به تئوری دادن زمین و گرفت زمان معتقد بود و تصمیماتش در روزهای ابتدایی جنگ مبتنی بر همین تئوری نادرست بود. بی‌اعتمادی و ممانعت او از رسیدن تجهیزات به دست نیروهای سپاه برای مقاومت در مقابل دشمن نیز بر اساس شواهد تاریخی متعدد انکارناپذیر است.

 

پی‌نوشت‌ها:
1. سایت خبری تحلیلی عصر ایران، asriran.com/003kBm. گفتنی است در متن این خبر، تصویر برخی اسناد نیز منتشرشده است.
2. ر.ک: سایت خبری تحلیلی عصر ایران، asriran.com/003kBm. گفتنی است در متن این خبر، تصویر برخی اسناد نیز منتشرشده است.
3. ر.ک: «روایت نبرد خرمشهر؛ از اشغال تا آزادی»، خبرگزاری تسنیم، https://tn.ai/2017364
4. «روایت نبرد خرمشهر؛ از اشغال تا آزادی»، خبرگزاری تسنیم، https://tn.ai/2017364
5. میثم رشیدی مهرآبادی، «ساده‌لوحی یا خیانت زمین بدهیم، زمان بگیریم»، پایگاه خبری تحلیلی بصیرت، کد خبر: ۳۲۴۷۳۷، B2n.ir/h17245.
6. میثم رشیدی مهرآبادی، «ساده‌لوحی یا خیانت زمین بدهیم، زمان بگیریم»، پایگاه خبری تحلیلی بصیرت، کد خبر: ۳۲۴۷۳۷، B2n.ir/h17245. همچنین ر.ک: «چهار خیانت بنی‌صدر در دوران دفاع مقدس»، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: ۷۲۱۴، B2n.ir/m95409.
7. «دستور عجیب بنی‌صدر در زمان جنگ»، پایگاه خبری مشرق، کد خبر: 89710، mshrgh.ir/89710.
8. «بنی‌صدر دستور داده بود حتی یک پوکه به سپاه ندهند»، پایگاه خبری فارس، B2n.ir/x62562.
9. «تحریم سپاه توسط بنی‌صدر در جنگ تحمیلی»، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: 5827، B2n.ir/r82048
10. ر.ک: «چهار خیانت بنی‌صدر در دوران دفاع مقدس»، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: 7214، B2n.ir/m95409.
11. ر.ک: محمدرضا احمدی، خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، 1392، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 154.
 

عدم دخالت مستقیم جمهوری اسلامی در جنگ غزه، دلایل شرعی، سیاسی، امنیتی و تاریخی دارد. در نگاه دینی، هیچگاه رسیدن به هدف، توجیه کننده وسایل باطل رسیدن به آن نیست.
چگونگی دخالت ایران در جنگ غزه

پرسش:
چرا ایران در خصوص جنگ غزه به‌طور مستقیم وارد عمل نمی‌شود؟ 
 

پاسخ:
مقدمه
چند نکته در پاسخ به این پرسش قابل تبیین است:

 1. تجاوز یهودیان به سرزمین فلسطین، قدمتی حدوداً 80 ساله دارد. ملت ایران همواره از حامیان اصلی مردم مظلوم فلسطین بوده است. اقدامات دولت جمهوری اسلامی ایران در حمایت از مردم فلسطین شامل فعالیت‌های متعدد سیاسی، امنیتی، اقتصادی و حقوقی است. نشست‌های متعدد کشورهای اسلامی در حمایت از مردم فلسطین به ابتکار جمهوری اسلامی ایران، محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی در نامه وزیر خارجه به دبیر کل سازمان ملل متحد، ترغیب دولت‌های اسلامی به قطع روابط اقتصادی و تحریم رژیم صهیونیستی ازجمله این اقدامات است. (1) و مهم‌ترین نکته آنکه امروز علاوه بر رزمندگان حماس، کل جبهه مقاومت، علیه رژیم صهیونیستی، بسیج شده‌اند. یمن، حزب‌الله لبنان، جبهه مقاومت عراق و دولت سوریه. دولت جمهوری اسلامی ایران، مهم‌ترین پشتوانه جبهه مقاومت است و اگر پشتیبانی مستشاری و نظامی جمهوری اسلامی ایران از جبهه مقاومت نبود، سرنوشت جنگ به نفع رژیم صهیونیستی رقم خورده بود.

2. یکی از مهم‌ترین نکات درباره شیوه مقابله با اسرائیل، روش مبارزه با این رژیم سفاک است. این روزها برخی از مردم انتظار دارند، جمهوری اسلامی ایران با موشک‌باران سرزمین‌های اشغالی، کار اسرائیل را تمام کند، اما این نگرش به دلایل متعددی اشتباه است: 
- اول؛ اکنون در سرزمین‌های اشغالی، زنان و کودکان یهودی هم زندگی می‌کنند، موشک‌باران این زنان و کودکان، خلاف قوانین اخلاق و اسلام است. آن‌ها حتی اگر بدانند که در مکان غصبی زندگی می‌کنند، حق آنان مرگ نیست. ضمن آنکه برخی از یهودیان، به‌صورت کاملاً مشروع در فلسطین زندگی می‌کردند و فلسطین خانه آنان بوده است. (بین 4 تا 6 درصد خاک فلسطین، پیش از یورش اسرائیل به فلسطین در سال 1948 میلادی، از آن یهودیان بوده است). همچنین اکنون برخی از فلسطینیان مسلمان و مسیحی درون سرزمین‌های اشغالی زندگی می‌کنند و به دلیل  شهرک‌سازی یهودیان، مسلمانان، مسیحیان و یهودیان درآمیخته با هم زندگی می‌کنند. موشک‌باران گسترده سرزمین‌های اشغالی به معنای کشتن این انسان‌های بی‌گناه نیز هست؛ که اساساً هیچ حقی برای کشتن آنان وجود ندارد. 
- دوم؛ موشک‌باران گسترده سرزمین‌های اشغالی از جانب جمهوری اسلامی، باعث ایجاد یک «جنگ تمام‌عیار و حتی جهانی» خواهد شد و در پایان آن معلوم نیست اسرائیل به‌کلی نابود شود. دولت‌های غربی تلاش خواهند کرد به هر قیمتی که شده، اسرائیل را سرپا نگه‌دارند؛ بنابراین به این دلایل و دلایل متعدد دیگری که مجال بحث آن نیست، موشک‌باران گسترده رژیم صهیونیستی مشکل فلسطین و جهان اسلام را حل نخواهد کرد.

3. راه‌حل صحیح و منطقی مبارزه با اسرائیل؛ روش چندجانبه است؛ از یک‌سو، «مقاومت مردم فلسطین» که اینک ادامه دارد و از سوی دیگر اقدام هماهنگ جهان اسلام و آزادگان جهان علیه رژیم صهیونیستی است. اقداماتی از قبیل «تحریم اقتصادی»، «فشارهای حقوقی» علیه این رژیم و از همه مهم‌تر، «اقدام سیاسی» در جهت برگزاری «انتخابات آزاد» با حضور تمام فلسطینیان آواره و افرادی که بومی فلسطین محسوب می‌شوند، چه یهودی، مسلمان و یا مسیحی باشند. این همان پیشنهاد دموکراتیک جمهوری اسلامی ایران در جهت آزادی فلسطین است که راه تحقق آن از کانال مقاومت و آگاهی مردم فلسطین می‌گذرد. مطمئناً این روش، موجب نابودی اسرائیل می‌شود؛ زیرا جمعیت بومی یهودی، قابل‌مقایسه با جمعیت مسلمانان فلسطین نیستند و اکثریت با مسلمانان است؛ اما تا زمانی که این طرح قابل‌اجرا شود، تنها راه مقابله با اسرائیل، مقاومت و مقاومت و مقاومت مردم فلسطین و حمایت جدی جهان اسلام است.

4. راهبرد منطقه‌ای جمهوری اسلامی مبتنی بر جنگ گسترده و کشتار غیرنظامیان نیست. هرچند این افراد، شهرک‌نشینان غاصب باشند. قرآن ما را به عدالت حتی درباره دشمنانمان سفارش کرده است. (2) جمهوری اسلامی ایران تلاش دارد تا به‌جای ایجاد درگیری گسترده که کشتار غیرنظامیان را در پی دارد، گروه‌های مردمی منطقه را آگاه کرده و آنان را برای مقابله با هرگونه دشمن اسلام و مسلمین، چه داعش و مانند آن و یا دشمن همیشگی ما اسرائیل آماده نماید. این راهبرد در حال انجام است و نتایج آن از سال 2000 که اسرائیل با خفت و خواری، شکست در برابر حزب‌الله لبنان را پذیرفت و از جنوب لبنان عقب‌نشینی کرد، کارایی خود را نشان داده است. عملیات «طوفان الاقصی» که گروه مقاومت حماس در 7 اکتبر 2023(15 مهرماه 1402) انجام داد و برای اولین بار بعد از تأسیس رژیم صهیونیستی شکستی غیرقابل‌جبران بر آن وارد نمود، (3) نشانه دیگری بر درستی این راهبرد است.

5. پیروزی در جنگ تنها با کاربرد سلاح نیست. یک دیوانه می‌تواند با به دست گرفتن یه اسلحه کلاش ده ها نفر بی‌گناه را به خاک و خون بکشد. این دقیقاً کاری است که اسرائیل می‌کند. این کار نه شجاعت است و نه نشانه برتری. جنگ نیز قاعده خود را دارد. فرمانده عاقل و برتر کاری می‌کند که دشمن را با کمترین تلفات حتی از نیروهای دشمن، وادار به تسلیم نماید. کاری که در عملیات «وعده صادق» انجام شد.

6. راهبرد ایران در منطقه، باعث شده بود برخی گمان کنند که جمهوری اسلامی ایران از درگیری با دشمن هراس دارد و یا سلاح پیشرفته‌ای در اختیار ندارد، اما عملیات وعده صادق نشان داد که جمهوری اسلامی ایران هم سلاح پیشرفته دارد و هم اراده ضربه زدن را. اگر تا به حال از درگیری مستقیم و جنگ گسترده ممانعت کرده، دلیل شرعی و منطقی داشته است. حتی عملیات وعده صادق نیز نشان داد که جمهوری اسلامی در عین اینکه می‌تواند موشک‌هایش را بر سر شهرک‌نشینان صهیونیست فرو بریزد، این کار را نمی‌کند، بلکه موشک‌ها را از بالای سر شهرک‌نشینان عبور دادیم تا دنیا بداند می‌توانیم کشتار کنیم، اما به اخلاق دینی خود پایبند هستیم. از سوی دیگر دانش آن را داریم تا موشک را همان‌جایی فرود آوریم که اهدافمان اقتضا می‌کند. واکنش بچگانه اسرائیل به عملیات وعده صادق نیز کارآمدی و آمادی صددرصدی پدافندی ما را نشان داد؛ بنابراین نه در بعد تهاجمی و نه در بعد تدافعی دچار مشکل نیستیم. این اخلاق دینی است که راه و رسم ما را تعیین می‌کند.

نتیجه:
عدم دخالت مستقیم جمهوری اسلامی در جنگ غزه، عوامل و دلایل شرعی، سیاسی، امنیتی و تاریخی دارد. جمهوری اسلامی ایران، به‌حکم شرع نمی‌تواند به کشتار مردم غیرنظامی اقدام کند. منطق اسلام در جنگ، منطق اخلاق است. ازنظر سیاسی و امنیتی، ایجاد جنگ گسترده در غزه، به معنای افزایش تلفات غیرنظامیان است که نه منطقی است و نه دستاوردی به دنبال دارد. منطقی‌ترین راه مبارزه با اسرائیل، آمادگی درونی مردم فلسطین و تلاش آنان برای آزادی سرزمین خویش از یک‌سو و از سوی دیگر حمایت‌های سیاسی و اقتصادی و حقوقی ملت‌های اسلامی از آنان است. اگر کشورهای اسلامی مانند ترکیه، قطر، عربستان و امارات، بخشی از روابط تجاری خود با اسرائیل را قطع نمایند، بسیاری از مشکلات مردم فلسطین حل خواهد شد و راه آزادی آنان هموار می‌شود.

پی‌نوشت‌ها:
1. ممکن است برخی از این اقدامات، بی‌ثمر به نظر برسد، اما باید دانست که اقدامات سیاسی و حقوقی در میان‌مدت بسیار مؤثر است. ضمن آنکه  دولت جمهوری اسلامی ایران وظیفه خود را انجام می‌دهد و منتظر نتیجه قطعی نیست.
2. ﴿...وَلا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلى أَلّا تَعدِلُوا اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعمَلونَ﴾؛ دشمنی با جمعیتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید که ازآنچه انجام می‌دهید، باخبر است! سوره مائده، آیه 8.
3. درنبرد سال 1973، ابتدا اسرائیل از کشورهای عربی شکست خورد، اما در ادامه جبران کرد، اما به اذعان کارشناسان نظامی و امنیتی تا ابد نخواهد توانست عملیات طوفان الاقصی را جبران کند.

 

با وجود آن که سالها از جنگ عراق علیه ایران می گذرد و شرایط اجتماعی عوض گردیده است و نگرش ها نسبت به مسائل گذشته تغییر کرده ...

پرسش :
با وجود آن که سالها از جنگ عراق علیه ایران می گذرد و شرایط اجتماعی عوض گردیده است و نگرش ها نسبت به مسائل گذشته تغییر کرده پس چرا هنوز هم از جبهه و جنگ و 8 سال دفاع مقدس نام برده می شود؟

پاسخ :
تاریخ فرهنگ و تمدن هر کشور آمیزه ای است از جنگ ها و صلح ها، شکست ها و پیروزی ها و موفقیت ها. در تمدن آمریکایی با گذشت چندین سال از جنگ خونبار ویتنام، شاهد فعالیت هنرمندان و فیلمسازان در زمینه آن جنگ هستیم در حالی که آمریکا در آن جنگ با شکست سختی مواجه شد. حال کشوری همانند ایران با تمدن اسلامی چند صد ساله و با رویکردهای استقلال طلبانه و ضد استبدادی باید این تمدن را در ضمن پیروزی ها و شکست های گذشته خود تعریف کند. اگر چه برتری تمدن ایران در دفاع مقدس به جنبه های گوناگونی هم باز می گردد و ایران برخلاف آمریکا در جنگ ویتنام، به پیروزی چشمگیری هم دست یافت. به لحاظ تاریخی جنگ ایران نقطه عطفی در تمدن ایرانی است که نباید فراموش گردد. زیرا در آن جنگ، مردم ایران و نیروهای مسلح اعم از بسیج، سپاه و ارتش ثابت کردند با توجه به عنایات الهی می توانند در مقابل تجاوز بیگانگان ایستادگی کنند. پس پرداختن هر چه بهتر و به روزتر به مسأله دفاع مقدس می تواند تبیین بهتری از تمدن ایرانی و اسلامی داشته باشد. از سوی دیگر مسأله درس گرفتن از نکات جنگ ها در گذشته تاریخی هر کشوری است. در قرآن کریم شاهد گوشزد کردن عیوب و برتری های مسلمانان در مقوله جهاد فی سبیل الله هستیم. خداوند مسلمانان را به درس گرفتن از نکات آن جنگ ها و جهادها امر می کند. ایران نیز به عنوان یک کشور اسلامی باید از دفاع مقدس درس گرفته، آن روحیه جهادی و فداکاری را در مقابل متجاوزان به سرزمین اسلامی ایران را در زمینه های اقتصادی و فرهنگی نیز جاری سازد. نتیجه: پیاده کردن روحیه مقاومت و ایستادگی زمان جنگ در زمینه های غیر نظامی (اقتصادی و فرهنگی) نیز راهشگا است.

چرا در آيه 54 در سوره بقره خدا براي پذيرفته شدن توبه قوم موسي، به آنها دستور مي دهد كه خود را بكشيد؟ منطقِ اين قضيه چيست؟ آيا اين با روح جنگ گريز...

 چرا در آيه 54 در سوره بقره خدا براي پذيرفته شدن توبه قوم موسي، به آنها دستور مي دهد كه خود را بكشيد؟ منطقِ اين قضيه چيست؟ آيا اين با روح جنگ گريزيِ و صلح جويانه اسلام منافات ندارد؟

«وَ إِذْ قالَ مُوسي‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلي‏ بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ »(1)؛ و چون موسي به قوم خود گفت اي قوم من، شما با (به پرستش‏) گرفتن گوساله، بر خود ستم كرديد، پس به درگاه آفريننده خود توبه كنيد، و (خطاكاران‏) خودتان را به قتل برسانيد، كه اين نزد آفريدگارتان براي شما بهتر است.» پس (خدا)توبه شما را پذيرفت، كه او توبه‏ پذير مهربان است.
اين آيه شريفه كه بيانگر كيفيت عفو مذكور در دو آيه قبل از آن است، از آن رو كه راه توبه و تطهير از گناه عظيم ارتداد و شرك بني‏اسرائيل را به آنان مي‏آموزد و آنان را از گرفتار آمدن به عذاب ابدي مصون مي‏دارد، يادآور يكي از بزرگ‏ترين نعمت‏هاي معنوي بر آنهاست. گوساله‏پرستي بني‏اسرائيل پس از مشاهده آن همه معجزات و بيّنات توحيدي بزرگ‏ترين انحراف از مهم‏ترين اصل و ركن اعتقادي است. از اين رو شرايط و مقدّمات عفو و قبول توبه از آن نيز بايد بسيار سخت و بي‏سابقه باشد، تا اين اصل كه عصاره همه اديان آسماني است آسيب نبيند و آن انحراف، سنّت سيّئه‏اي براي نسل‏هاي بعدي نگردد.
براي اثبات ظلم بودن گوساله‏پرستي و تقبيح و ابطال آن و نيز اثبات لزوم توبه و تحسين امتثال دستور قتل، در اين آيه دو بار اسم «باري‏ء» ذكر شده است؛ اين اسم مبارك، بيانگر خلقت حكيمانه و آفرينش هدفمند و نظام‏مند است؛ به اين بيان كه: خداوند، باري‏ء و فاصل انسان‏ها از عدم به وجود و از نقص به كمال است. بر اين اساس گوساله كودن را جايگزين خداي حكيم كردن و تبديل چنان معبود الهي به گوساله و تبرّي از چنان معبود ربوبي و تولّي عجل سامري، ظلم فاحش و بزرگ است. چنين خدايي كه باري‏ء انسان‏هاست و به آنها محبّت دارد: (بارئكم) شايسته است همه به سوي او بازگردند و فرمان او را امتثال كنند كه او به يقين خواهان خير و سعادت آنهاست.
خداي سبحان كشتار و قتل يكديگرِ بني‏اسرائيل را متمّم توبه آنان قرار داد. اين حكم اگر چه به ظاهر سخت و خشن است، ليكن نسبت به تطهير جامعه آلوده بني اسرائيل، رحمت و به مثابه دفاع از اصلي‏ترين ركن همه اديان آسماني، يعني توحيد، و مبارزه با بدترين جرثومه فكري، يعني شرك است.
دستور قتل نفس در اين آيه به معناي انتحار و خودكشي نيست، بلكه مراد از «أنفس»، نفوس اقربا و ارحام و همه كساني است كه از بني‏اسرائيل محسوبند و به واسطه يا وسايطي از طريق قرابت و رحم با يكديگر پيوند دارند.
كشتن يكديگر، به ويژه خويشان و دوستان، اگر چه هم براي قاتل و هم براي مقتول سخت و جانكاه بود، ليكن براي همگان خير است؛ زيرا اين عذاب محدود و موقت دنيايي با اثر تطهير از آلودگي شرك، سبب مصون ماندن بني‏اسرائيل از عذاب جاويدان اخروي و نيل به فوز و بهجت سرمدي است. همچنين يادآوري خاطره تلخ آن، فرزندان و خلف اين سلف را از فكر روآوردن به بت‏پرستي باز مي‏دارد. البته مقتول در معركه دفاع از حريم توحيد، كه تائب و راضي به اعدام خود شد و آن را براي دفاع از حريم توحيد تحمّل كرد، موجودي است زنده و قتل وي به سود اوست و او نيز به سود خود نايل مي‏شود. اين خير، نزد خداست و آن مقتول به نزد خدا راه دارد و خير خود را نزد خداوند دريافت مي‏كند. بر اين اساس، خداوند بعد از دستور قتل فرمود:«ذلكم خير لكم عند بارئكم».
توبه بني‏اسرائيل با همه قيودِ دخيل در آن، كه قتل به صورت اعدام ظاهري بوده است، حتماً حاصل شد. البته كافي است كه شمار قابل توجّهي از بني‏اسرائيل به فرمان قتل گردن نهاده باشند و پس از كشته شدن عده‏اي و پس از تضرّع و توسل موسي و هارون(ع)، عفو خداوندي صادر و دستور قتل متوقّف شده باشد. بنابراين، دستور قتل نسبت به قتل جميع نظير امر به ذبح اسماعيل(ع) بود، نه نسبت به اصل قتل؛ يعني اصل قتل حتماً واقع شد، هر چند در مرحله بقا عفو حاصل شده است.(2)
علامه طباطبايي نيز در توجيه دستور خداوند به كشتن يكديگر، چنين بيان مي كنند كه: «اين توبه شما كه يكديگر كشي باشد، هر چند سخت‏ترين اوامر خدا است، اما خدايي كه شما را به اين نابود كردن امر كرده، همان كسي است كه شما را هستي داده، از عدم در آورده، آن روز خير شما را در هستي دادن به شما ديد، و لذا ايجادتان كرد، امروز خيرتان را در اين مي‏بيند، كه يكدگر را بكشيد، و چگونه خيرخواه شما نيست با اينكه شما را آفريد؟»(3)

پي نوشت ها:
1. بقره(2) آيه54 .
2. جوادي آملي، تفسير تسنيم، انتشارات اسراء، ج4، ص438-440.
3. طباطبايي، محمد حسين، الميزان(ترجمه)، ج1، ص287 .

 

صفحه‌ها