جنگ

بنی صدر که اوایل انقلاب علاوه بر ریاست جمهوری، عهده دار فرماندهی کل قوا نیز شد سیاست هایی را در ابتدای جنگ تحمیلی در پیش گرفت که اعتراضات زیادی در پی داشت.
سیاست های بنی صدر در جنگ تحمیلی

پرسش:
سیاست بنی‌صدر در جنگ چه بود؟ برخی معتقدند او یک خیانت‌کار بود که با طرح تئوری زمین بدهیم زمان بگیریم، باعث سقوط خرمشهر و حصر آبادان شد. او از دادن تسلیحات به سپاه پاسداران امتناع می‌کرد و همین امر، دفاع از کشور را دچار اختلال می‌ساخت، اما بنی‌صدر مدعی شده که تئوری زمین بدهیم زمان بگیریم از سوی دیگران طرح‌شده و او مخالف این تئوری بوده است. او همچنین مدعی نابلدی پرسنل سپاه در جنگ شده و سقوط خرمشهر و حصر آبادان را معلول نابلدی سپاه و بسیج مردمی دانسته است.
 

پاسخ:
 برای پاسخ به پرسش طرح‌شده توجه به چند نکته در پرسش ضروری است که پاسخ به آن‌ها تکلیف مسئله را روشن خواهد ساخت.
سیاست «زمین می‌دهیم و زمان می‌خریم» اصلاً وجود داشته و بنی‌صدر به این تئوری معتقد بوده است؟
آیا بنی‌صدر از دادن تسلیحات به سپاه امتناع می‌کرد؟
سقوط خرمشهر و حصر آبادان نتیجه نابلدی نیروهای سپاه بود؟

1. سیاست «زمین می‌دهیم و زمان می‌خریم» اصلاً وجود داشته است؟
بررسی تاریخ آغاز جنگ و اشغال خرمشهر و حصر آبادان و روزهای حضور بنی‌صدر در فرماندهی کل قوا از بهمن 1358 تا خرداد 1360 نشان می‌دهد که آنچه در عمل رخ‌داده و منتهی به اشغال خرمشهر و حصر آبادان شده است، مؤید فراهم شدن شرایط برای تحقق این نظریه بوده است. اینکه به بیان برخی فرماندهان مقاومت خرمشهر و آبادان، تقاضای ارسال نیرو و تجهیزات از سوی آن‌ها با وعده‌هایی همراه بوده است که هیچ‌وقت تحقق‌نیافته است، نشان می‌دهد، این سیاست در دستور کار کسانی که وظیفه اداره جنگ را بر عهده داشته‌اند، قرار داشته است. در متن ثبت‌شده تماس تلفنی مرحوم آیت‌الله جمی، نماینده امام و امام‌جمعه آبادان و یکی از اسطوره‌های مقاومت در طول دوران دفاع مقدس با دفتر امام خمینی آمده است: «آقای بنی‌صدر سه روز قبل به بنده اظهار داشتند که تا بیست‌وچهار ساعت دیگر من عمل می‌کنم ولیکن تاکنون وضع به نفع ما عوض نشده و بدتر است و اگر امروز اقدامی نشود، فوری و قاطع از طرف ارتش و سایر گروها و نیروها برای نجات عمل نشود قطعاً سقوط جدی است»، (1) همچنین در نامه مفصل 9 صفحه‌ای که آیت‌الله محسن اراکی از مسئولین (وقت) قضائی در آبادان و خرمشهر به امام خمینی می‌نویسد، گزارش‌شده است که: «10- هر چه به دفتر آقای بنی‌صدر و به سایر ارگان‌ها می‌گفتیم خرمشهر در شرف سقوط است اثری مترتب نمی‌شد تا بالاخره یک مهلت یک‌هفته‌ای و سپس مهلت 72 ساعت و سپس مهلت 48 ساعته برای فرستادن نیروهای کلی داده شد که هیچ‌یک از آن‌ها عملی نگردید». (2) نمونه‌های بسیاری از این دست گزارش‌ها وجود دارد که می‌توان بامطالعه تاریخ دفاع مقدس بدان دست‌یافت.

2. بنی‌صدر به این تئوری معتقد بوده است؟
درباره پاسخ به این پرسش نگارنده به مستندی که اول‌بار این تئوری از زبان بنی‌صدر بیان‌شده باشد دست نیافته است؛ اما بنا بر آنچه در پاسخ به پرسش پیشین به‌عنوان گزارش‌های تاریخی بدان اشاره شد و موارد بسیار دیگری از این دست، می‌توان بدین نتیجه رسید که بنی‌صدر عمل به این تئوری را پذیرفته بود و بر اساس آن در آغاز جنگ به دنبال اداره آن بود. به نظر می‌رسد که «بنی‌صدر اطلاعات دقیقی در مسائل دفاعی و نظامی نداشت و عمدتاً سرنوشت کار را به دست مشاورانی داده بود که نه آدم‌های کاردانی بودند، نه خیلی دلسوز بودند و نه به یک مقاومت مردمی و همه‌جانبه و ایستادگی مقابل دشمن اعتقاد داشتند». (3)  
بعضی‌ها آن‌موقع به‌اصطلاح یک تزی را به بنی‌صدر داده بودند که ما می‌توانیم به دشمن زمین بدهیم و زمان از آن‌ها بگیریم به این معنا و مفهوم که ما الآن آمادگی مقابله نداریم و اشکالی ندارد که اجازه بدهیم نیروهای نظامی عراق در خاک ما گسترش پیدا کنند تا ما آمادگی لازم را به دست بیاوریم و بعد نیروها را با یک توان بالا منهدم کنیم. در تاریخ هم آمده که مثلاً اشکانیان هم در جنگ‌هایشان زمین می‌دادند و زمان می‌گرفتند. یک استدلال تاریخی برای بنی‌صدر پیداکرده بودند و با استناد به این استدلال تاریخی ذهن او را مشغول کرده بودند. (4) 
«قدرت الله هزاوه» که قبل از شروع جنگ در پادگان لشکر 92 زرهی در مرز خدمت می‌کرد، می‌گوید: یک‌بار ارتش عراق به بخشی از خاک‌مان حمله و قسمتی را اشغال کرد که ما در پاسخ، خودسرانه عمل کردیم و منطقه را باز پس گرفتیم. همان زمان دولت بنی‌صدر به این کارمان اعتراض ‌کرد و به واحد ما که یک گروهان از گردان 242 لشکر 92 زرهی بود، اعلام کردند از منطقه برگردید و خودتان را به دادگاه معرفی کنید؛ چون لغو دستور کرده‌اید. به نظرم بنی‌صدر در حال خیانت به کشور بود. عراق حمله می‌کرد، منطقه‌ای را می‌گرفت و تا ما می‌خواستیم حمله ‌کنیم دستور عقب‌نشینی می‌آمد. اجازه درگیری به ما نمی‌دادند. ما هم همه ارتشی بودیم و قانون را می‌دانستیم و می‌گفتیم دلیل این عقب‌نشینی‌ها چیست؟ در جواب می‌گفتند می‌خواهیم زمین بدهیم و زمان بگیریم. نمی‌دانم روی چه حسابی این تصمیمات را می‌گرفتند. (5) مجموع این روایت‌ها نشان می‌دهد که بنی‌صدر این تئوری را پذیرفته بود و بر اساس آن اقدام می‌کرد. 
نکته دیگری که نباید به‌سادگی از کنار آن گذشت، بی‌توجهی بنی‌صدر به تمام هشدارهایی بود که درباره حمله احتمالی عراق به ایران داده می‌شد. این بی‌اعتنایی که مبتنی بر تحلیل‌های نادرست صورت گرفته بود باعث شد که نیروهای نظامی ما باوجود آگاهی از حمله قریب‌الوقوع ارتش عراق، آمادگی لازم برای مقابله با ارتش صدام را نداشته باشند. سردار شهید احمد متوسلیان، وضعیت مرزهای کشور را در ماه آخر منتهی به جنگ  و تحلیل بنی‌صدر از اوضاع منطقه را این‌گونه تشریح می‌کند: «یک ماه قبل از شروع جنگ جلسه‌ای در اتاق جنگ لشکر 81 زرهی کرمانشاه به ریاست بنی‌صدر تشکیل شد. در این جلسه آقایان ظهیرنژاد و صیاد شیرازی به همراه فرماندهان ارتشی 30 منطقه نظامی از استان‌های آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و نیز برادران محسن رضایی و محمد بروجردی به‌اتفاق مسئولان سپاه در کل منطقه غرب حضور داشتند. در این جلسه فرمانده سپاه قصر شیرین به وضعیت بسیار بد نیروهای ما در مرزها و حملات مکرر ارتش عراق به پایگاه‌های مرزی اشاره کرد و گفت دشمن در این منطقه از خیلی وقت پیش شروع به ساختن استحکامات نظامی کرده است و ما کمترین آمادگی رزمی را نداریم. درنهایت از بنی‌صدر سؤال شد که اگر به‌احتمال یک درصد عراق به ایران حمله کند، شما چه تدبیری برای دفاع دارید؟ بنی‌صدر گفت عراق هرگز جرئت چنین کاری را ندارد. بروجردی گفت اگر به‌احتمال یک در هزار بخواهد در غرب از طریق قصر شیرین حمله کند و شهر را بگیرد شما برای مقابله با چنین مسئله‌ای چه تدبیری دارید؟ بنی‌صدر مجدداً گفت عراق هیچ‌وقت چنین غلطی نمی‌کند. برای اینکه هم در سطح بین‌المللی و سیاست جهان محکوم می‌شود و هم امنیت داخلی خودش به خطر می‌افتد. مطمئن باشید که صدام کشورش را به خطر نمی‌اندازد». (6)

3. بنی‌صدر از دادن تسلیحات به سپاه امتناع می‌کرد؟
بر اساس شواهد تاریخی موجود بنی‌صدر به سپاه و نیروهای مردمی بی‌اعتماد بود. سردار کوثری دراین‌باره می‌گوید: «ازآنجا که بنی‌صدر نمی‌توانست وحدت و همدلی سپاه و ارتش را تحمل کند، بعد از گذشت 3 ماه از آغاز جنگ تحمیلی، ضمن ابلاغ یک دستور‌العمل مؤکد کتبی – که خودم نسخه‌ای از آن را دیده‌ام – به ارتش دستور داد: «بدون اخذ دستور از فرماندهی کل قوا، حتی یک عدد فشنگ هم نباید به سپاه تحویل داده شود». به این ترتیب ما از همان اندک تجهیزات سبک رزمی هم که برادران ارتشی در اختیارمان قرار می‌دادند، محروم شدیم». (7) سردار جعفر جهروتی زاده یکی از فرماندهان پارتیزانی دفاع مقدس نیز در این‌باره گفته است: «در مریوان و جاهای دیگر، بنی‌صدر به ارتش دستور داده بود به هیچ‌وجه به سپاه کمکی نشود، اما بسیاری از نیروهای ارتش در این زمینه حتی از دستور فرماندهان خود تمرد می‌کردند! به همین دلیل‌، بنی‌صدر نامه‌‌ای تحت عنوان ابلاغ نظامی ـ به‌عنوان فرماندهی کل قوا ـ به ستاد مشترک ارتش ارسال کرد که طبق آن به ارتش دستور داده شده بود که حتی یک پوکه در اختیار سپاه قرار ندهید! بنی‌صدر با دستورات این‌چنینی سعی داشت سپاه را بیش از پیش محدود کند». (8)
 سردار عبدالله محمود زاده نیز به این اقدام بنی‌صدر اشاره کرده است: «ما در گیلانغرب و سرپل ذهاب که بخش‌هایی از آن در تصرف دشمن بود قصد عملیات داشتیم و از طرفی هم امکانات نداشتیم. من می‌رفتم قرارگاه ارتش و با آن‌ها جلسه می‌گذاشتم، از طرفی هم بچه‌ها می‌رفتند داخل انبار مهمات ارتش مهمات جنگی برمی‌داشتند. بنی‌صدر به ارتش گفته بود که به سپاه ادوات ندهید. ما این‌گونه مهمات جمع می‌کردیم. بعضی از عزیزان ارتشی هم با ما هماهنگ بودند و مهمات در اختیار ما قرار می‌دادند. وقتی ماجرا را بنی‌صدر می‌فهمید ارتشی‌هایی را که با ما همکاری کرده بودند را مورد غضب قرار می‌داد». (9) در خاطرات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیز به این موضوع اشاره شده است که بنی‌صدر به بهانه‌های مختلف از دادن تجهیزات به سپاه امتناع می‌کرد، (10) و آیت‌الله عبدالله محمدی امام‌جمعه وقت خرمشهر نیز روایتی از این تصمیم و اقدام بنی‌صدر ارائه کرده است. (11)

4. سقوط خرمشهر و حصر آبادان نتیجه نابلدی نیروهای سپاه بود؟
آنچه تاریخ جنگ از ماه‌های آغازین آن روایت کرده است، نشان از نادرستی این ادعای بنی‌صدر است. صدام که سودای تصرف 3 روزه استان خوزستان را در سر می‌پروراند، 35 تا 45 روز طول کشید تا شهر کوچک خرمشهر را به تصرف درآورد. این اتفاق، نشان از مقاومت نیروهایی است که باوجود همه موانع، با دستان خالی در مقابل لشکر مجهز عراق ایستادگی کردند که به گواه تاریخ، نیروهای سپاه و مردمی، بخش قابل‌توجه و مهمی از این مقاومت به‌حساب می‌آمدند. آنچه بنا بر شواهد تاریخی جزو عوامل سقوط  خرمشهر به‌حساب می‌آید، مواردی چون «عدم آمادگی نیروهای نظامی»، «تئوری زمین می‌دهیم، زمان می‌گیریم»، «کارشکنی در رساندن تجهیزات به نیروهای مقاومت»، «نبود نیروی کافی» و امثال این‌هاست که نمی‌توان نقش بنی‌صدر به‌عنوان رئیس‌جمهور و جانشین فرمانده کل قوا را در بروز این حادثه نادیده انگاشت.

نتیجه:
با توجه به آنچه در متن فوق نگاشته شده، روشن است که بر مبنای شواهد تاریخی بنی‌صدر در عمل به تئوری دادن زمین و گرفت زمان معتقد بود و تصمیماتش در روزهای ابتدایی جنگ مبتنی بر همین تئوری نادرست بود. بی‌اعتمادی و ممانعت او از رسیدن تجهیزات به دست نیروهای سپاه برای مقاومت در مقابل دشمن نیز بر اساس شواهد تاریخی متعدد انکارناپذیر است.

 

پی‌نوشت‌ها:
1. سایت خبری تحلیلی عصر ایران، asriran.com/003kBm. گفتنی است در متن این خبر، تصویر برخی اسناد نیز منتشرشده است.
2. ر.ک: سایت خبری تحلیلی عصر ایران، asriran.com/003kBm. گفتنی است در متن این خبر، تصویر برخی اسناد نیز منتشرشده است.
3. ر.ک: «روایت نبرد خرمشهر؛ از اشغال تا آزادی»، خبرگزاری تسنیم، https://tn.ai/2017364
4. «روایت نبرد خرمشهر؛ از اشغال تا آزادی»، خبرگزاری تسنیم، https://tn.ai/2017364
5. میثم رشیدی مهرآبادی، «ساده‌لوحی یا خیانت زمین بدهیم، زمان بگیریم»، پایگاه خبری تحلیلی بصیرت، کد خبر: ۳۲۴۷۳۷، B2n.ir/h17245.
6. میثم رشیدی مهرآبادی، «ساده‌لوحی یا خیانت زمین بدهیم، زمان بگیریم»، پایگاه خبری تحلیلی بصیرت، کد خبر: ۳۲۴۷۳۷، B2n.ir/h17245. همچنین ر.ک: «چهار خیانت بنی‌صدر در دوران دفاع مقدس»، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: ۷۲۱۴، B2n.ir/m95409.
7. «دستور عجیب بنی‌صدر در زمان جنگ»، پایگاه خبری مشرق، کد خبر: 89710، mshrgh.ir/89710.
8. «بنی‌صدر دستور داده بود حتی یک پوکه به سپاه ندهند»، پایگاه خبری فارس، B2n.ir/x62562.
9. «تحریم سپاه توسط بنی‌صدر در جنگ تحمیلی»، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: 5827، B2n.ir/r82048
10. ر.ک: «چهار خیانت بنی‌صدر در دوران دفاع مقدس»، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: 7214، B2n.ir/m95409.
11. ر.ک: محمدرضا احمدی، خاطرات آیت‌الله عبدالله محمدی، 1392، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 154.
 

عدم دخالت مستقیم جمهوری اسلامی در جنگ غزه، دلایل شرعی، سیاسی، امنیتی و تاریخی دارد. در نگاه دینی، هیچگاه رسیدن به هدف، توجیه کننده وسایل باطل رسیدن به آن نیست.
چگونگی دخالت ایران در جنگ غزه

پرسش:
چرا ایران در خصوص جنگ غزه به‌طور مستقیم وارد عمل نمی‌شود؟ 
 

پاسخ:
مقدمه
چند نکته در پاسخ به این پرسش قابل تبیین است:

 1. تجاوز یهودیان به سرزمین فلسطین، قدمتی حدوداً 80 ساله دارد. ملت ایران همواره از حامیان اصلی مردم مظلوم فلسطین بوده است. اقدامات دولت جمهوری اسلامی ایران در حمایت از مردم فلسطین شامل فعالیت‌های متعدد سیاسی، امنیتی، اقتصادی و حقوقی است. نشست‌های متعدد کشورهای اسلامی در حمایت از مردم فلسطین به ابتکار جمهوری اسلامی ایران، محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی در نامه وزیر خارجه به دبیر کل سازمان ملل متحد، ترغیب دولت‌های اسلامی به قطع روابط اقتصادی و تحریم رژیم صهیونیستی ازجمله این اقدامات است. (1) و مهم‌ترین نکته آنکه امروز علاوه بر رزمندگان حماس، کل جبهه مقاومت، علیه رژیم صهیونیستی، بسیج شده‌اند. یمن، حزب‌الله لبنان، جبهه مقاومت عراق و دولت سوریه. دولت جمهوری اسلامی ایران، مهم‌ترین پشتوانه جبهه مقاومت است و اگر پشتیبانی مستشاری و نظامی جمهوری اسلامی ایران از جبهه مقاومت نبود، سرنوشت جنگ به نفع رژیم صهیونیستی رقم خورده بود.

2. یکی از مهم‌ترین نکات درباره شیوه مقابله با اسرائیل، روش مبارزه با این رژیم سفاک است. این روزها برخی از مردم انتظار دارند، جمهوری اسلامی ایران با موشک‌باران سرزمین‌های اشغالی، کار اسرائیل را تمام کند، اما این نگرش به دلایل متعددی اشتباه است: 
- اول؛ اکنون در سرزمین‌های اشغالی، زنان و کودکان یهودی هم زندگی می‌کنند، موشک‌باران این زنان و کودکان، خلاف قوانین اخلاق و اسلام است. آن‌ها حتی اگر بدانند که در مکان غصبی زندگی می‌کنند، حق آنان مرگ نیست. ضمن آنکه برخی از یهودیان، به‌صورت کاملاً مشروع در فلسطین زندگی می‌کردند و فلسطین خانه آنان بوده است. (بین 4 تا 6 درصد خاک فلسطین، پیش از یورش اسرائیل به فلسطین در سال 1948 میلادی، از آن یهودیان بوده است). همچنین اکنون برخی از فلسطینیان مسلمان و مسیحی درون سرزمین‌های اشغالی زندگی می‌کنند و به دلیل  شهرک‌سازی یهودیان، مسلمانان، مسیحیان و یهودیان درآمیخته با هم زندگی می‌کنند. موشک‌باران گسترده سرزمین‌های اشغالی به معنای کشتن این انسان‌های بی‌گناه نیز هست؛ که اساساً هیچ حقی برای کشتن آنان وجود ندارد. 
- دوم؛ موشک‌باران گسترده سرزمین‌های اشغالی از جانب جمهوری اسلامی، باعث ایجاد یک «جنگ تمام‌عیار و حتی جهانی» خواهد شد و در پایان آن معلوم نیست اسرائیل به‌کلی نابود شود. دولت‌های غربی تلاش خواهند کرد به هر قیمتی که شده، اسرائیل را سرپا نگه‌دارند؛ بنابراین به این دلایل و دلایل متعدد دیگری که مجال بحث آن نیست، موشک‌باران گسترده رژیم صهیونیستی مشکل فلسطین و جهان اسلام را حل نخواهد کرد.

3. راه‌حل صحیح و منطقی مبارزه با اسرائیل؛ روش چندجانبه است؛ از یک‌سو، «مقاومت مردم فلسطین» که اینک ادامه دارد و از سوی دیگر اقدام هماهنگ جهان اسلام و آزادگان جهان علیه رژیم صهیونیستی است. اقداماتی از قبیل «تحریم اقتصادی»، «فشارهای حقوقی» علیه این رژیم و از همه مهم‌تر، «اقدام سیاسی» در جهت برگزاری «انتخابات آزاد» با حضور تمام فلسطینیان آواره و افرادی که بومی فلسطین محسوب می‌شوند، چه یهودی، مسلمان و یا مسیحی باشند. این همان پیشنهاد دموکراتیک جمهوری اسلامی ایران در جهت آزادی فلسطین است که راه تحقق آن از کانال مقاومت و آگاهی مردم فلسطین می‌گذرد. مطمئناً این روش، موجب نابودی اسرائیل می‌شود؛ زیرا جمعیت بومی یهودی، قابل‌مقایسه با جمعیت مسلمانان فلسطین نیستند و اکثریت با مسلمانان است؛ اما تا زمانی که این طرح قابل‌اجرا شود، تنها راه مقابله با اسرائیل، مقاومت و مقاومت و مقاومت مردم فلسطین و حمایت جدی جهان اسلام است.

4. راهبرد منطقه‌ای جمهوری اسلامی مبتنی بر جنگ گسترده و کشتار غیرنظامیان نیست. هرچند این افراد، شهرک‌نشینان غاصب باشند. قرآن ما را به عدالت حتی درباره دشمنانمان سفارش کرده است. (2) جمهوری اسلامی ایران تلاش دارد تا به‌جای ایجاد درگیری گسترده که کشتار غیرنظامیان را در پی دارد، گروه‌های مردمی منطقه را آگاه کرده و آنان را برای مقابله با هرگونه دشمن اسلام و مسلمین، چه داعش و مانند آن و یا دشمن همیشگی ما اسرائیل آماده نماید. این راهبرد در حال انجام است و نتایج آن از سال 2000 که اسرائیل با خفت و خواری، شکست در برابر حزب‌الله لبنان را پذیرفت و از جنوب لبنان عقب‌نشینی کرد، کارایی خود را نشان داده است. عملیات «طوفان الاقصی» که گروه مقاومت حماس در 7 اکتبر 2023(15 مهرماه 1402) انجام داد و برای اولین بار بعد از تأسیس رژیم صهیونیستی شکستی غیرقابل‌جبران بر آن وارد نمود، (3) نشانه دیگری بر درستی این راهبرد است.

5. پیروزی در جنگ تنها با کاربرد سلاح نیست. یک دیوانه می‌تواند با به دست گرفتن یه اسلحه کلاش ده ها نفر بی‌گناه را به خاک و خون بکشد. این دقیقاً کاری است که اسرائیل می‌کند. این کار نه شجاعت است و نه نشانه برتری. جنگ نیز قاعده خود را دارد. فرمانده عاقل و برتر کاری می‌کند که دشمن را با کمترین تلفات حتی از نیروهای دشمن، وادار به تسلیم نماید. کاری که در عملیات «وعده صادق» انجام شد.

6. راهبرد ایران در منطقه، باعث شده بود برخی گمان کنند که جمهوری اسلامی ایران از درگیری با دشمن هراس دارد و یا سلاح پیشرفته‌ای در اختیار ندارد، اما عملیات وعده صادق نشان داد که جمهوری اسلامی ایران هم سلاح پیشرفته دارد و هم اراده ضربه زدن را. اگر تا به حال از درگیری مستقیم و جنگ گسترده ممانعت کرده، دلیل شرعی و منطقی داشته است. حتی عملیات وعده صادق نیز نشان داد که جمهوری اسلامی در عین اینکه می‌تواند موشک‌هایش را بر سر شهرک‌نشینان صهیونیست فرو بریزد، این کار را نمی‌کند، بلکه موشک‌ها را از بالای سر شهرک‌نشینان عبور دادیم تا دنیا بداند می‌توانیم کشتار کنیم، اما به اخلاق دینی خود پایبند هستیم. از سوی دیگر دانش آن را داریم تا موشک را همان‌جایی فرود آوریم که اهدافمان اقتضا می‌کند. واکنش بچگانه اسرائیل به عملیات وعده صادق نیز کارآمدی و آمادی صددرصدی پدافندی ما را نشان داد؛ بنابراین نه در بعد تهاجمی و نه در بعد تدافعی دچار مشکل نیستیم. این اخلاق دینی است که راه و رسم ما را تعیین می‌کند.

نتیجه:
عدم دخالت مستقیم جمهوری اسلامی در جنگ غزه، عوامل و دلایل شرعی، سیاسی، امنیتی و تاریخی دارد. جمهوری اسلامی ایران، به‌حکم شرع نمی‌تواند به کشتار مردم غیرنظامی اقدام کند. منطق اسلام در جنگ، منطق اخلاق است. ازنظر سیاسی و امنیتی، ایجاد جنگ گسترده در غزه، به معنای افزایش تلفات غیرنظامیان است که نه منطقی است و نه دستاوردی به دنبال دارد. منطقی‌ترین راه مبارزه با اسرائیل، آمادگی درونی مردم فلسطین و تلاش آنان برای آزادی سرزمین خویش از یک‌سو و از سوی دیگر حمایت‌های سیاسی و اقتصادی و حقوقی ملت‌های اسلامی از آنان است. اگر کشورهای اسلامی مانند ترکیه، قطر، عربستان و امارات، بخشی از روابط تجاری خود با اسرائیل را قطع نمایند، بسیاری از مشکلات مردم فلسطین حل خواهد شد و راه آزادی آنان هموار می‌شود.

پی‌نوشت‌ها:
1. ممکن است برخی از این اقدامات، بی‌ثمر به نظر برسد، اما باید دانست که اقدامات سیاسی و حقوقی در میان‌مدت بسیار مؤثر است. ضمن آنکه  دولت جمهوری اسلامی ایران وظیفه خود را انجام می‌دهد و منتظر نتیجه قطعی نیست.
2. ﴿...وَلا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلى أَلّا تَعدِلُوا اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعمَلونَ﴾؛ دشمنی با جمعیتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید که ازآنچه انجام می‌دهید، باخبر است! سوره مائده، آیه 8.
3. درنبرد سال 1973، ابتدا اسرائیل از کشورهای عربی شکست خورد، اما در ادامه جبران کرد، اما به اذعان کارشناسان نظامی و امنیتی تا ابد نخواهد توانست عملیات طوفان الاقصی را جبران کند.

 

با وجود آن که سالها از جنگ عراق علیه ایران می گذرد و شرایط اجتماعی عوض گردیده است و نگرش ها نسبت به مسائل گذشته تغییر کرده ...

پرسش :
با وجود آن که سالها از جنگ عراق علیه ایران می گذرد و شرایط اجتماعی عوض گردیده است و نگرش ها نسبت به مسائل گذشته تغییر کرده پس چرا هنوز هم از جبهه و جنگ و 8 سال دفاع مقدس نام برده می شود؟

پاسخ :
تاریخ فرهنگ و تمدن هر کشور آمیزه ای است از جنگ ها و صلح ها، شکست ها و پیروزی ها و موفقیت ها. در تمدن آمریکایی با گذشت چندین سال از جنگ خونبار ویتنام، شاهد فعالیت هنرمندان و فیلمسازان در زمینه آن جنگ هستیم در حالی که آمریکا در آن جنگ با شکست سختی مواجه شد. حال کشوری همانند ایران با تمدن اسلامی چند صد ساله و با رویکردهای استقلال طلبانه و ضد استبدادی باید این تمدن را در ضمن پیروزی ها و شکست های گذشته خود تعریف کند. اگر چه برتری تمدن ایران در دفاع مقدس به جنبه های گوناگونی هم باز می گردد و ایران برخلاف آمریکا در جنگ ویتنام، به پیروزی چشمگیری هم دست یافت. به لحاظ تاریخی جنگ ایران نقطه عطفی در تمدن ایرانی است که نباید فراموش گردد. زیرا در آن جنگ، مردم ایران و نیروهای مسلح اعم از بسیج، سپاه و ارتش ثابت کردند با توجه به عنایات الهی می توانند در مقابل تجاوز بیگانگان ایستادگی کنند. پس پرداختن هر چه بهتر و به روزتر به مسأله دفاع مقدس می تواند تبیین بهتری از تمدن ایرانی و اسلامی داشته باشد. از سوی دیگر مسأله درس گرفتن از نکات جنگ ها در گذشته تاریخی هر کشوری است. در قرآن کریم شاهد گوشزد کردن عیوب و برتری های مسلمانان در مقوله جهاد فی سبیل الله هستیم. خداوند مسلمانان را به درس گرفتن از نکات آن جنگ ها و جهادها امر می کند. ایران نیز به عنوان یک کشور اسلامی باید از دفاع مقدس درس گرفته، آن روحیه جهادی و فداکاری را در مقابل متجاوزان به سرزمین اسلامی ایران را در زمینه های اقتصادی و فرهنگی نیز جاری سازد. نتیجه: پیاده کردن روحیه مقاومت و ایستادگی زمان جنگ در زمینه های غیر نظامی (اقتصادی و فرهنگی) نیز راهشگا است.

چرا در آيه 54 در سوره بقره خدا براي پذيرفته شدن توبه قوم موسي، به آنها دستور مي دهد كه خود را بكشيد؟ منطقِ اين قضيه چيست؟ آيا اين با روح جنگ گريز...

 چرا در آيه 54 در سوره بقره خدا براي پذيرفته شدن توبه قوم موسي، به آنها دستور مي دهد كه خود را بكشيد؟ منطقِ اين قضيه چيست؟ آيا اين با روح جنگ گريزيِ و صلح جويانه اسلام منافات ندارد؟

«وَ إِذْ قالَ مُوسي‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلي‏ بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ »(1)؛ و چون موسي به قوم خود گفت اي قوم من، شما با (به پرستش‏) گرفتن گوساله، بر خود ستم كرديد، پس به درگاه آفريننده خود توبه كنيد، و (خطاكاران‏) خودتان را به قتل برسانيد، كه اين نزد آفريدگارتان براي شما بهتر است.» پس (خدا)توبه شما را پذيرفت، كه او توبه‏ پذير مهربان است.
اين آيه شريفه كه بيانگر كيفيت عفو مذكور در دو آيه قبل از آن است، از آن رو كه راه توبه و تطهير از گناه عظيم ارتداد و شرك بني‏اسرائيل را به آنان مي‏آموزد و آنان را از گرفتار آمدن به عذاب ابدي مصون مي‏دارد، يادآور يكي از بزرگ‏ترين نعمت‏هاي معنوي بر آنهاست. گوساله‏پرستي بني‏اسرائيل پس از مشاهده آن همه معجزات و بيّنات توحيدي بزرگ‏ترين انحراف از مهم‏ترين اصل و ركن اعتقادي است. از اين رو شرايط و مقدّمات عفو و قبول توبه از آن نيز بايد بسيار سخت و بي‏سابقه باشد، تا اين اصل كه عصاره همه اديان آسماني است آسيب نبيند و آن انحراف، سنّت سيّئه‏اي براي نسل‏هاي بعدي نگردد.
براي اثبات ظلم بودن گوساله‏پرستي و تقبيح و ابطال آن و نيز اثبات لزوم توبه و تحسين امتثال دستور قتل، در اين آيه دو بار اسم «باري‏ء» ذكر شده است؛ اين اسم مبارك، بيانگر خلقت حكيمانه و آفرينش هدفمند و نظام‏مند است؛ به اين بيان كه: خداوند، باري‏ء و فاصل انسان‏ها از عدم به وجود و از نقص به كمال است. بر اين اساس گوساله كودن را جايگزين خداي حكيم كردن و تبديل چنان معبود الهي به گوساله و تبرّي از چنان معبود ربوبي و تولّي عجل سامري، ظلم فاحش و بزرگ است. چنين خدايي كه باري‏ء انسان‏هاست و به آنها محبّت دارد: (بارئكم) شايسته است همه به سوي او بازگردند و فرمان او را امتثال كنند كه او به يقين خواهان خير و سعادت آنهاست.
خداي سبحان كشتار و قتل يكديگرِ بني‏اسرائيل را متمّم توبه آنان قرار داد. اين حكم اگر چه به ظاهر سخت و خشن است، ليكن نسبت به تطهير جامعه آلوده بني اسرائيل، رحمت و به مثابه دفاع از اصلي‏ترين ركن همه اديان آسماني، يعني توحيد، و مبارزه با بدترين جرثومه فكري، يعني شرك است.
دستور قتل نفس در اين آيه به معناي انتحار و خودكشي نيست، بلكه مراد از «أنفس»، نفوس اقربا و ارحام و همه كساني است كه از بني‏اسرائيل محسوبند و به واسطه يا وسايطي از طريق قرابت و رحم با يكديگر پيوند دارند.
كشتن يكديگر، به ويژه خويشان و دوستان، اگر چه هم براي قاتل و هم براي مقتول سخت و جانكاه بود، ليكن براي همگان خير است؛ زيرا اين عذاب محدود و موقت دنيايي با اثر تطهير از آلودگي شرك، سبب مصون ماندن بني‏اسرائيل از عذاب جاويدان اخروي و نيل به فوز و بهجت سرمدي است. همچنين يادآوري خاطره تلخ آن، فرزندان و خلف اين سلف را از فكر روآوردن به بت‏پرستي باز مي‏دارد. البته مقتول در معركه دفاع از حريم توحيد، كه تائب و راضي به اعدام خود شد و آن را براي دفاع از حريم توحيد تحمّل كرد، موجودي است زنده و قتل وي به سود اوست و او نيز به سود خود نايل مي‏شود. اين خير، نزد خداست و آن مقتول به نزد خدا راه دارد و خير خود را نزد خداوند دريافت مي‏كند. بر اين اساس، خداوند بعد از دستور قتل فرمود:«ذلكم خير لكم عند بارئكم».
توبه بني‏اسرائيل با همه قيودِ دخيل در آن، كه قتل به صورت اعدام ظاهري بوده است، حتماً حاصل شد. البته كافي است كه شمار قابل توجّهي از بني‏اسرائيل به فرمان قتل گردن نهاده باشند و پس از كشته شدن عده‏اي و پس از تضرّع و توسل موسي و هارون(ع)، عفو خداوندي صادر و دستور قتل متوقّف شده باشد. بنابراين، دستور قتل نسبت به قتل جميع نظير امر به ذبح اسماعيل(ع) بود، نه نسبت به اصل قتل؛ يعني اصل قتل حتماً واقع شد، هر چند در مرحله بقا عفو حاصل شده است.(2)
علامه طباطبايي نيز در توجيه دستور خداوند به كشتن يكديگر، چنين بيان مي كنند كه: «اين توبه شما كه يكديگر كشي باشد، هر چند سخت‏ترين اوامر خدا است، اما خدايي كه شما را به اين نابود كردن امر كرده، همان كسي است كه شما را هستي داده، از عدم در آورده، آن روز خير شما را در هستي دادن به شما ديد، و لذا ايجادتان كرد، امروز خيرتان را در اين مي‏بيند، كه يكدگر را بكشيد، و چگونه خيرخواه شما نيست با اينكه شما را آفريد؟»(3)

پي نوشت ها:
1. بقره(2) آيه54 .
2. جوادي آملي، تفسير تسنيم، انتشارات اسراء، ج4، ص438-440.
3. طباطبايي، محمد حسين، الميزان(ترجمه)، ج1، ص287 .

 

با توجه به آیه 41 سوره انفال یک پنجم از غنائم به معنی خمس بوده و متعلق به پیامبر است، بر اساس چه مرجعی به مازاد درآمد مسلمانان خمس تعلق میگیرد؟ و آیا این امر بدعت نیست؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
1- خمس اختصاص به غنيمت جنگ ندارد . معناي غنيمت در آيه منحصر به مالي که از طريق جنگ به دست مي آيد نيست ، بلکه غنيمت به مطلق منفعت که براي انسان پيدا مي شود ،گفته مي شود ،چه از طريق کار و کسب کردن باشد و چه از طريق جنگ با کفار باشد.(1)
مسأله خمس در قرآن کريم به صورت کلي بيان شده است . کليت قرآن کريم نياز به تفسير و بيان دارد . جزئيات مسئله خمس و بيان تفسير آيه شريفه در روايات اهل بيت عليهم السلام بيان شده است.
خداوند در قرآن کريم نسبت به خمس چنين مي فرمايد:
و اعلموا انما غنمتم من شيء فان لله خمسه و للرسول و لذي القربي و اليتامي و المساكين و ابن السبيل ان كنتم آمنتم بالله و ما انزلنا علي عبدنا يوم الفرقان يوم التقي الجمعان و الله علي كل شيء قدير ؛(2)
بدانيد كه هر گونه غنيمتي به دست آورديد ، خمس آن براي خدا ، براي پيامبر ، براي ذي القربي و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه ( از آن ها ) است ، اگر به خدا و آن چه بر بنده خود در روز جدايي حق از باطل ، روز درگيري دو گروه ( با ايمان و بي ايمان) روز جنگ بدر نازل كرديم ، ايمان آورده ايد ، و خداوند بر هر چيزي تواناست .
واژه غنيمت که در آيه بيان شده ، به معناي فايده و بهره است كه بدون تلاش و كوشش عادي آن را به دست آورده باشد كه غنيمت جنگي يكي از آن موارد است .(3)
هم چنين از نظر مفسران قرآن نيز (4) و هم از نظر روايات اهل بيت عليهم السلام معناي وسيعي دارد كه هم شامل غنيمت جنگي مي شود و هم شامل ديگر بهره ها و غنيمت هاي مادي.
با در نظر داشت همين معنا، در روايات اهل بيت علاوه بر غنائم جنگي، نسبت به در آمد از راه تجارت، معادن، و گنج و امثال اين ها وجوب خمس بيان شده است. (5)
با توجه به رواياتي که در تفسير آيه شريفه و در خمس بيان شده است، مراجع و فقهاي شيعه، وجوب خمس را در هفت چيز بيان نموده اند:
اول منفعت كسب .
دوم معدن .
سوم گنج .
چهارم مال حلال مخلوط به حرام .
پنجم جواهرى كه به واسطه غواصى يعنى فرو رفتن در دريا به دست مي آيد .
ششم غنيمت جنگ .
هفتم زمينى كه كافر ذمى از مسلمان بخرد .
توضيح هرمورد را در رساله هاي عمليه توضيح المسائل بيان نموده اند(6).
پي نوشت ها :
1. آيت الله سيستاني، توضيح المسائل، مسأله 1722
2. قاموس قرآن، ج5، ص 123. ماده غنم
3. انفال(8)آيه 41
4. مجمع البحرين، ماده غنم ، ج 3، ص 333و تفسير قرطبي، ج 4 ص 284 ، تفسير فخر رازي، ج،15، ص 164 ، تفسير المنار، ج 10 ، ص 7 ـ 3 ـ تفسير روح المعاني ، ج 10، ص 2، مجمع البيان ، ج 4 ، ص 544 ـ 543 تفسير الميزان ، ج 9 ، ص 99
5. وسائل الشيعه، ج6 کتاب الخمس ابواب مايجب فيه الخمس باب 1-12.
6.توضيح المسائل مراجع، ج2، مسأله 1751 به بعد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.