پرسش:
آیا دادن فحش و سب دشمنانی که با ما در جنگ هستند، سزامند است یا نکوهش شده است؟
پاسخ:
فحش و ناسزاگویی از جمله گناهانی است که برای زبان بیان شده است. در آموزههای اسلام، از فحاشی و ناسزاگفتن به دیگران نهی شده است و و ناسزادهنده بهشدت مذمت گردیده است. هر اندازه انسان از فطرت پاک انسانی خویش دور شود، ادبیاتش به فحاشی نزدیک میگردد.
«سَبّ در لغت به معنای شتم و دشنام و توصیف دیگری است به آنچه نقص و خواری او باشد» (1). زمانی که انسان در ادبیات و کلام خود از واژههای زشت و رکیک استفاده کند، درواقع فحاشی کرده است. انسان مؤمن همواره زبانش را از بهکارگیری الفاظ زشت بازمیدارد. سیرۀ بزرگان نیز بر همین امر بود که نهتنها اهل فحاشی نبودهاند، بلکه سخنان عادی را هم با احتیاط بر زبان میآوردند تا ناخواسته در دام بیعفتی در کلام گرفتار نشوند.
مذمت فحاشی:
بیعفتی در کلام در قرآن و روایات بهشدت مذمت شده است. خداوند متعال میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را استهزا کنند؛ شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی از زنان دیگر، شاید آنان بهتر از اینان باشند. و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یاد نکنید. بسیار بد است که بر کسی بعد از ایمان نام کفر بگذارید. و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند» (2). فحاشی نشانهٔ ضعف است و بیشتر افرادی که در گفتگو با دیگران منطق ندارند، به جای بیان استدلال به فحاشی روی میآورند. در روایت آمده است: «سلاحِ انسانهای پَست، زشتگویی است» (3). همچنین رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «خداوند بهشت را بر هر فحّاش بیآبرو و کمشرمی که باکی از آنچه گوید و آنچه به او گویند ندارد، حرام کرده است؛ زیرا اگر دربارۀ او کنجکاوی و بازرسی کنی یا از زناست یا شیطان در نطفۀ او با پدرش شریک شده است» (4).
آثار فحاشی:
1. دشمنشدن خدا: امام باقر (علیه السلام) میفرمایند: «خداوند شخص ناسزاگوی بددهن [یا دشنامشنو] را دشمن دارد» (5).
2. استجابتنشدن دعا: از دیگر آثار فحاشی این است که دعای فحشدهنده مستجاب نمیگردد. امام سجاد (علیه السلام) در بیانی برخی از گناهانی را نام میبرند که منجر به استجابتنشدن دعا میشود؛ در میان آنها به گناه فحاشی و بدزبانی نیز اشاره میفرمایند و آن را عاملی برای رد دعا میدانند: «گناهانی که دعا را رد میکنند، عبارتاند از: بدزبانی و ناسزاگفتن» (6).
3. دشمنی مردم: فحاشی به دیگران موجب افزایش دشمنی میشود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «به مردم ناسزا نگویید که با این کار در میان آنها دشمن پیدا میکنید» (7).
4. بیبرکتی: در روایتی نقل شده است: «هر کس به برادر مسلمانش دشنام دهد، خداوند برکت روزیاش را از او میگیرد و او را به خودش وامیگذارد و زندگیاش را برایش تباه میکند» (8).
لعن:
افزون بر سب، با اصطلاح دیگری با عنوان لعن روبرو میشویم. لعن یعنی درخواست از خدا برای دورشدن از رحمت الهی. در تعریف لعن آمده است: «لعن به معنای طرد و دورکردن با غضب است. لعن اگر از طرف خداوند باشد در آخرت به معنای عقوبت و در دنیا به معنای انقطاع از قبول رحمت و توفیقش است و اگر از طرف انسان باشد، به معنای دعا و نفرین و درخواست بر ضرر غیر است» (9).
دو مؤلفهٔ مهم دینی یعنی تولی و تبری جانمایهٔ مکتب اسلام است؛ یعنی اظهار دوستی و مودت و محبت به دوستداران راه حق و اعلام برائت و دوری از مخالفان و مشرکان که قرآن نیز بر هر دو صحه گذاشته است. لعن ابزاری برای نشاندادن اصل تبری است.
سب دشمنان:
خداوند تبارک و تعالی دربارۀ سب و دشنام کافران میفرماید: «[به معبود] کسانی که غیر خدا را میخوانند، دشنام ندهید؛ مبادا آنها [نیز] از روی [ظلم و] جهل، خدا را دشنام دهند. اینچنین برای هر امّتی عملشان را زینت دادیم؛ سپس بازگشت همۀ آنان به سوی پروردگارشان است. و آنها را از آنچه عمل میکردند، آگاه میسازد [و پاداش و کیفر میدهد]» (10).
در کتاب مصادر نهجالبلاغه نقل شده است حجر بن عدی و عمرو بن حمق که از اصحاب معروف علی (علیه السلام) در ایام صفین بودند، به شامیان دشنام میدادند؛ اما امام آنها را خواست و از این کار نهی فرمود. آنان عرض کردند: ای امیرمؤمنان، مگر ما بر حق نیستیم؟ فرمود: آری. عرض کردند: مگر آنها بر باطل نیستند؟ فرمود: آری. عرضه داشتند: پس چرا ما را از بدگویی به آنان نهی میکنی؟ فرمود: «من دوست ندارم شما دشنامدهنده باشید؛ ولی اگر اعمال زشتشان را شرح دهید و احوال آنها را بیان کنید، به گفتار صحیح نزدیکتر و برای اتمام حجّت رساتر است. شما باید به جای دشنام چنین میگفتید: پروردگارا خون ما و آنها را حفظ کن [و آتش جنگ را خاموش فرما]، میان ما و آنها را اصلاح کن و آنان را از گمراهیشان هدایت نما تا کسانی که جاهلاند، حق را بشناسند و آنها که گمراهاند و بر دشمنی با حق اصرار میورزند، از آن دست بردارند و [به راه راست] باز گردند». آنچه در این کلام آمده است، دستور مهم اخلاقی و اجتماعی است که میتواند آثار زیادی داشته باشد؛ یعنی نهی از بدگویی به دشمن و سبّ او که ممکن است آتش خشم او را برافروزد و کینهها را عمیقتر کند. امام (علیه السلام) در این خطبه یارانش را از این کار باز میدارد و به جای آن دستور میدهد صفات زشت و اعمال بد آنها را نقد کنند و حجّت را بر آنها تمام نمایند که هم تأثیر بیشتری دارد و هم بهانه به دست دشمن برای مقابلهبهمثل نمیدهد (11).
سبّ کافران حربی (دشمنان جنگی) از حیث اخلاقی با روح دین و اهداف متعالی آن سازگار نیست. دشمنستیزی باید امری هدفمند و با رعایت اصول اخلاقی باشد. فحشدادن تأثیر اصلاحی ندارد و با وجود این نفرت و قساوت را افزایش میدهد. انسان از کرامت ذاتی برخوردار است و هدف از جنگیدن با دشمن مبارزه با ظلم است و نه تحقیر ذات انسان. البته بر اساس آنچه در روایت ذکر شد، بیان زشتی رفتار دشمن، رسواکردن ظلم او و پردهبرداشتن از انحرافهای عقیدتی و سیاسی او وظیفۀ مسلمانان است؛ اما انجام این امر لزوماً به معنای تجویز فحاشی نیست. بنابراین در جنگ روانی گفتاری، باید با بیان آنچه موجب تقویت روحیه جهادگران میشود، به تثبیت جبهه حق کمک کرد، بدون آنکه کلام به ورطه فحاشی کشانده شود؛ زیرا چهبسا فحاشی منجر به تضعیف جبهه فرهنگی اسلام در نگاه جهانی خواهد شد. هدف از جنگ و جهاد در نگرش اسلام، رفع موانع هدایت است و نه انتقامجویی؛ به همین دلیل فحاشی و سب با روح جهاد اسلامی سازگاری ندارد.
نتیجه:
یکی از گناهان شایع زبان، بدزبانی و فحاشی است. سب به معنای دشنامدادن و تحقیر کلامی و نسبتدادن صفات زشت به دیگران است. فحاشی با کرامت انسانی در تضاد است؛ به همین دلیل در نگاه دین مذمت شده است. فحشدادن از حیث اخلاقی به دلیل تأثیری که زبان بر روح انسان دارد، مقابل مسلمان و کافر، کوچک و بزرگ و حتی حیوانات هم جایز نیست.
پینوشتها:
1. ابندرید الأزدی، ابوبکر محمد بن الحسن؛ جمهرة اللغه؛ محقق: رمزی منیر بعلبکی؛ بیروت: دارالعلم للملایین، 1987 م، ج 1، ص 69.
2. ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَی أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَی أَنْ یَکُنَّ خَیْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ وَمَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ (حجرات: 11).
3. «سِلَاحُ اللِّئَامِ قَبِیحُ الکلَامِ» (مجلسی، محمدباقر؛ بحار الأنوار؛ تحقیق: السیدابراهیم المیانجی و محمدالباقر البهبودی؛ چ 3، بیروت: دارإحیاء التراث العربی، 1403 ق، ج 75، ص 185).
4. «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّهَ عَلَی کلِّ فَحَّاشٍ بَذِی قَلِیلِ الْحَیاءِ لَا یبَالِی مَا قَالَ و َلَا مَا قِیلَ لَهُ فَإِنَّک إِنْ فَتَّشْتَهُ لَمْ تَجِدْهُ إِلَّا لِغَیهٍ أَوْ شِرْک شَیطَان» (مجلسی، محمدباقر؛ بحار الأنوار؛ تحقیق: السیدابراهیم المیانجی و محمدالباقر البهبودی؛ چ 3، بیروت: دارإحیاء التراث العربی، 1403 ق، ج 60، ص 207).
5. «اِنَّ اللهَ یبغِضُ الفاحِشَ المُتَفَحُّشَ» (کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ محقق/ مصحح: علیاکبر غفاری و محمد آخوندی؛ چ 4، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407، ج 2، ص 324، باب البذاء).
6. «وَ الذُّنوبُ الَّتی تَرُدُّ الدُّعاءَ:... وَاسْتِعْمالُ الْبَذاءِ وَ الْفُحْشِ فِی الْقَولِ» (شیخ الصدوق؛ معانی الأخبار؛ بیروت: دارالمعرفه ، ص 271).
7. «لَا تَسُبُّوا النَّاسَ فَتَکتَسِبُوا الْعَدَاوَهَ بَینَهُمْ» (کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ محقق/ مصحح: علیاکبر غفاری و محمد آخوندی؛ چ 4، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407، ج 2، ص 360).
8. «من فَحَشَ عَلی أخیهِ المُسلِمِ، نَزَعَ اللّه مِنهُ بَرَکهَ رِزقِهِ، و وَکلَهُ إلی نَفسِهِ، و أفسَدَ عَلَیهِ مَعیشَتَهُ» (کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ محقق/ مصحح: علیاکبر غفاری و محمد آخوندی؛ چ 4، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407، ج 2، ص 326).
9. «اللَّعْنُ: الطّرد والإبعاد علی سبیل السّخط، وذلک من الله تعالی فی الآخره عقوبه، وفی الدّنیا انقطاع من قبول رحمته وتوفیقه، و من الإنسان دعاء علی غیره. قال تعالی: أَلا لَعْنَهُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ» (راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن؛ المحقق: صفوان عدنان الداودی؛ دمشق: دارالقلم، 1412 ق، ج 1، ص 741).
10. ﴿وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذَٰلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّهٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ﴾ (انعام: 108).
11. مکارم شیرازی، ناصر؛ پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام)؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1386 ش، ج 8، خطبه 206، ص 97 ـ 102.