آمریکا

در دی ماه 1357 وچند روز قبل از فرار شاه معدوم، آمریکا، انگلستان، فرانسه وآلمان غربی جلسه ای در جزیره گوادلوپ تشکلیل داده و بدنبال کم کردن هزینه های انقلاب بودند
نتایج کنفرانس گوادلوپ

پرسش:
در کنفرانس گوادلوپ درباره ایران چه گفته شد؟ آیا درست است که گفته‌شده که خود شاه می‌خواهد برود و اراده‌ای برای ماندن نداره؟
 

پاسخ: 

یکی از رخدادهای مهم در تاریخ انقلاب اسلامی، کنفرانس گوادلوپ (14 تا 17 دی‌ماه 1357) بود. برخی از مورخین و فعالان سیاسی، تحولات ایران را وابسته به آن نشست و اجلاسیه دانسته و عامل اصلی خروج شاه از کشور در تاریخ 26 دی‌ماه 1357 را نتیجه این کنفرانس می‌دانند. برخی نیز معتقدند که شاه خود به دنبال خروج از ایران بود و وی، با توافق بختیار و باانگیزه استراحت به خارج از کشور رفت تا بختیار امکان بیشتری برای مهار بحران و انقلاب اسلامی بیابد. (1)

در پاسخ به این سؤال که کنفرانس یا نشست گوادلوپ چه بود و درباره ایران چه گفته شد نظرات متعددی وجود دارد که به‌صورت خلاصه به شرح آن خواهیم پرداخت.
از 14 تا 17 دی‌ماه 1357(اوائل‌ ژانویه‌ 1979)، چهار قدرت بزرگ غربی (آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان غربی)، (2) به میزبانی والری ژیسکار دِستَن رئیس‌جمهور وقت فرانسه برای بررسی و مواجهه با تحولات جهانی و رویدادهای بزرگ بین‌المللی (3) من‌جمله بحران ایران در جزیره گوادلوپ (4) جلسه تشکیل دادند.
در این جلسه بحث بر سر حمایت یا عدم‌حمایت از شاه مطرح نبود، چراکه حمایت سرسختانه غرب، خصوصاً دولت ایالات‌متحده آمریکا برای همگان واضح بود و کسی مانند شاه برای بقای قدرت، به غربی‌ها و به‌خصوص آمریکا اتکا نداشت. بلکه بحث بر سر امکان تداوم حمایت از شاه بود. به این معنا که سران غرب از طریق بررسی‌های مفصل نمایندگان متعدد خود در ایران به این نتیجه رسیده بودند که ابداً نمی‌توان با شاه فعلی ایران ادامه داد و امیدی به بقای وی داشت.
برای نمونه، ژیسکاردستن‌ او دراین‌باره‌ می‌گوید: «[حدسیات‌ او رائول‌ دلای] درباره‌ ایران‌ بدبینانه‌ بود. در گزارش‌های‌ او می‌خواندیم‌ که‌ خروج‌ شاه‌ از ایران‌ باوجود حمایت‌ ارتش، اجتناب‌ناپذیر است. به‌ عقیده‌ او هیچ‌ فرمول‌ سیاسی‌ برای‌ جانشینی‌ شاه‌ وجود نداشت. بیم‌ آن‌ می‌رفت‌ که‌ کمونیست‌ها که‌ تنها تشکیلات‌ منظم‌ سیاسی‌ ایران‌ را در اختیار داشتند با حمایت‌ شوروی‌ در همسایگی‌ شمال‌ ایران، قدرت‌ را به‌ دست‌گیرند. من‌ علاقه‌مند بودم‌ قبل‌ از تشکیل‌ کنفرانس‌ سران‌ در گوادلوپ‌ که‌ برای‌ اوایل‌ ژانویه‌ پیش‌بینی‌شده‌ بود، مستقیماً‌ از نظریات‌ شاه‌ اطلاع‌ حاصل‌ کنم. ظاهراً‌ سفیر ما در تهران‌ امکان‌ برقراری‌ تماس‌ مستقیم‌ و گفتگوی‌ رو در رو با شاه‌ را نداشت. من‌ تصمیم‌ گرفتم، میشل‌ پونیا توسکی‌ را به‌عنوان‌ نماینده‌ شخصی‌ خود به‌ تهران‌ بفرستم... او شاه‌ را به‌خوبی‌ می‌شناخت‌ و قبلاً‌ دو بار با وی‌ ملاقات‌ کرده‌ بود؛ بنابراین‌ می‌توانست‌ در گفتگوی‌ خود با شاه‌ از اعتماد او برخوردار باشد».
سرآنتونی‌ پارسونز سفیر انگلیس‌ در تهران‌ نیز درباره‌ اوضاع‌ ایران‌ در آستانه‌ کنفرانس‌ گوادلوپ‌ چنین‌ گزارش‌ داد: «ارزیابی‌ من‌ از اوضاع‌ ایران‌ بسیار تیره‌ و تار بود. کشور به‌سرعت‌ در کام‌ هرج‌ومرج‌ فرومی‌رفت. سرتاسر کشور از شهرهای‌ بزرگ‌ و کوچک‌ گرفته‌ تا روستاها، در غلیان‌ بود و دولت‌ به‌ معنی‌ واقعی‌ کلمه‌ وجود نداشت». (5)
به‌ خاطر محرمانه‌ و غیررسمی‌ بودن‌ کنفرانس‌ گوادلوپ، تصمیمات‌ آن‌ نیز به‌مثابه‌ اسرار سیاسی‌ به‌ شمار آمد. طبیعتاً‌ جنبه‌هایی‌ از مذاکرات‌ مزبور همچنان‌ ناشناخته‌ مانده‌ و به‌ همین‌ دلیل‌ گزارش‌های‌ متفاوت‌ و بعضاً‌ متناقضی‌ دراین‌باره‌ ارائه‌ شده‌ است. فریدون‌ هویدا، برادر امیرعباس‌ هویدا نخست‌وزیر ایران‌ و آخرین‌ سفیر ایران‌ در سازمان‌ ملل‌ متحد دراین‌باره‌ می‌نویسد: «طبق‌ اطلاعاتی‌ که‌ از کنفرانس‌ سران‌ چهار کشور در گوادلوپ‌ به‌ دستم‌ رسیده، در آنجا صدراعظم‌ آلمان‌ و نخست‌وزیر انگلیس‌ بر حمایت‌ از شاه‌ پافشاری‌ داشتند، ولی‌ کارتر و ژیسکاردستن‌ برعکس‌ معتقد بودند که‌ به‌ خاطر وضعیت‌ حاکم‌ بر ایران‌ دیگر امکان‌ ادامه‌ حمایت‌ از شاه‌ وجود ندارد. به‌هرحال‌ هدف‌ مذاکراتشان‌ هم‌ جز این‌ نبود که‌ با هم‌ برای‌ انتخاب‌ بهترین‌ راه‌ در جهت‌ حفظ‌ منافعشان‌ در ایران‌ به‌ توافق‌ برسند». (6)
دکتر صادق‌ طباطبائی‌ که‌ در پاریس‌ از همراهان‌ امام‌ بود و سپس‌ به‌ همراه‌ ایشان‌ به‌ ایران‌ آمد، در این‌ مورد می‌گوید: «...نتایج‌ آن‌ [کنفرانس‌ گوادلوپ] از طریق‌ وزارت‌ خارجه‌ آلمان‌ به‌ ما اطلاع‌ داده‌ شد که‌ بین‌ ژیسکاردستن‌ و هلموت‌ اشمیت‌ از یک‌سو و جیمی‌ کارتر از سوی‌ دیگر اختلاف‌نظر افتاد. به‌این‌ترتیب‌ که‌ کارتر معتقد بود که‌ هنوز باید این‌ وضع‌ را در ایران‌ تحمل‌ نمود و باید به‌ آقای‌ خمینی‌ و مسلمانان‌ فشار آورد که‌ دولت‌ بختیار را بپذیرند، اما هلموت‌ و ژیسکاردستن‌ اعتقاد داشتند که‌ دیگر دوران‌ حکومت‌ شاه‌ به‌ پایان‌ رسیده‌ است‌ و نگهداری‌ شاه‌ به‌زور ارتش‌ موجب‌ این‌ نخواهد شد که‌ مردم‌ آرام‌ بشوند. خونریزی‌ها به‌ این‌ طریق‌ بیشتر خواهد شد؛ بنابراین‌ بهتر است‌ که‌ انقلاب‌ سیر طبیعی‌ خود را طی‌ کند». (7)
اما واقعیت این است کنفرانس گوادلپ، جلسه‌ای برای تعیین شرایط ایران نبود، بلکه شرایط ایران رقم خورده بود و غربی‌ها درصدد بودند که چگونه با کمترین هزینه با این شرایط مواجه شوند. شاه چه با حمایت و چه بدون حمایت غربی‌ها ظرفیتی برای ماندن در ایران نداشت و شرایط را باخته بود. چنانچه احمد‌علی مسعود انصاری پسرخاله فرح پهلوی و یکی از نزدیکان محمد‌رضا شاه در گفتگوی تصویری بیان داشته است: «من دو بار از شاه در تبعید سؤال کردم که چرا مملکت را ترک کرد و رفت. بار اول در مکزیک بود. شاه به من گفت اگر می‌ماندم مرا می‌کشتند. به او گفتم این رئیس‌جمهور کره جنوبی را ببینید که هیچ به حرف آمریکا گوش نمی‌کند و محکم نشسته است. شاه سکوت کرد. چند روز بعد شنیدم که همان رئیس‌جمهور در شام خصوصی دو نفره با رئیس سازمان امنیت خود، توسط همان رئیس سازمان امنیت به ضرب گلوله به قتل رسید». (8)
بنابراین در رابطه با تصمیم شاه بر ماندن و رفتن نیز باید به این نکته دقت کرد که اساساً نه‌فقط محمدرضا پهلوی، بلکه حکومت پهلوی (پدر و پسر) در ایجاد و تداوم، وابسته به غرب بودند. در روی کار آمدن رضاخان، در سقوط وی، در روی کار آمدن محمدرضا، در احیای وی در 28 مرداد 1332 و در بقای وی تا سال 57 و در عدم هزینه و حمایت در اواسط زمستان 1357، نقش غرب به‌خصوص ایالات‌متحده آمریکا حیاتی است. شاه دیگر پشتوانه‌ای برای ماندن نداشت.

نتیجه:
گوادلوپ برای جلوگیری از خسارت بیشتر و به امید کنترل مسائل رخ داد و نه برای تعیین وضعیت ایران و همچنین شاه گزینه‌ای جز خروج از ایران نمی‌دید.

 

 

پی‌نوشت‌ها:
1. سولیوان، ویلیام و آنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طلوعی، تهران، نشر علم، چاپ سوم، ۱۳۷۵ ش، ص 490.
2. در این جلسه، جیمی کارتر رئیس‌جمهور ایالات‌متحده آمریکا، جیمز کالاهان نخست‌وزیر بریتانیا، هلموت اشمیت صدراعظم آلمان غربی و ژیسکار دستن رئیس‌جمهور فرانسه حضورداشته‌اند.
3. موضوعات مهم این نشست، بحران سیاسی ایران، جنگ ویتنام و کامبوج، خشونت در آفریقای جنوبی، افزایش نفوذ اتحاد جماهیر شوروی در خلیج‌فارس، کودتا در افغانستان و خشونت سیاسی در ترکیه بود.
4. جزیره گوادلوپ که یکی از شهرستان‌های فرا دریایی فرانسه در غرب‌ اقیانوس‌ اطلس و در قسمت شرق ‌دریای کارائیب است.
5. پارسونز، سرآنتونی، غرور و سقوط‌ (خاطرات‌ سفیر انگلیس‌ در ایران)، ترجمه، منوچهر راستین، تهران، هفته، 1363 ش، ص‌ 166 و 180.
6. هویدا، فریدون، سقوط‌ شاه، ترجمه‌ ح. ا. مهران، تهران، اطلاعات، 1374 ش، ص 202.
7. ناگفته‌های‌ انقلاب‌ در گفتگو با دکتر صادق‌ طباطبایی: ماجرای‌ گوادلوپ‌ چه‌ بود، روزنامه‌ آفتاب‌ امروز، 18 بهمن‌ 1378، ص‌ 7.
8. پشت پرده توطئه مرگ فوری پادشاه و جعل وصیت‌نامه وی در گفتگو با مسعود انصاری، یوتیوپ (youtube)، 
https://www.youtube.com/watch?v=4TmkmT6Mxv8feature.
 

کارآمدی نظام‌ها تابع عملکرد آن‌ها در جهت رسیدن به اهداف و عبـور از موانـع است.

پرسش:

امروز مأمور مالیاتی افشاگر فساد مالی هانتر بایدن پسر جوبایدن رئیس‌جمهوری فعلی آمریکا توسط کنگره آمریکا موردتقدیر قرار گرفت و برای نماینده افشاگر واگذاری خودروهای شاسی‌بلند به مجلس نیز حکم یک سال حبس بریده شد. آمریکای لیبرال باید برای ما الگو باشد یا جمهوری اسلامی برای دنیا؟

پاسخ:
مقدمه

در اخبار آمده است که یکی از متصدیان امور مالیاتی آمریکا که فساد مالی هانتر بایدن پسر جوبایدن رئیس‌جمهوری فعلی آمریکا مبنی بر فرار مالیاتی ایشان را افشا کرده بود، توسط کنگره آمریکا مورد تقدیر قرار گرفت؛ از طرفی در اخبار ایران نیز اعلام شد که افشاگر واگذاری خودروهای شاسی‌بلند به نمایندگان مجلس، به یک سال حبس محکوم شد. با مقایسه این دو کنش در مورد فساد مسئولان در دو کشور که یکی ادعای عدم دخالت دین در امور حکومتی دارد و دیگری که مدعی حکومت بر اساس دین الهی هست، این سؤال پیش می‌آید که آیا آمریکای لیبرال باید برای ما الگو باشد یا جمهوری اسلامی برای دنیا؟

برای پاسخ به این سؤال، ابتدا لازم هست هر دو گزاره خبری را بررسی کرده و سپس جنبه‌های دیگر قضیه را کنکاش کرد.

1- واگذاری خودروهای شاسی‌بلند

یکی از نمایندگان در صحن علنی مجلس مدعی شد در جریان استیضاح یکی از وزرا، 75 نماینده مجلس خودروی شاسی‌بلند رشوه گرفتند تا از استیضاح آن وزیر منصرف شوند. بعدازاین ادعا، هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان مجلس به مسئله ورود کرده و مشخص شد که ادعای نماینده فاقد اسناد و مدارک بوده است. بر همین اساس، بعد از تفهیم اتهام و اخذ آخرین دفاعیات از وی و برگزاری دومین جلسه دادگاه، به اتهام نشر اکاذیب در دادگاه بدوی، حکم اولیه یک سال حبس برای او صادر شد.
سپس در پی دستور رئیس‌جمهور برای بررسی موضوع و پس از ارزیابی دقیق ابعاد موضوع و احراز تخلف، در گام اول از ادامه واگذاری خودروهای در قالب تفاهم‌نامه و... که خارج از روال فروش خودرو به عموم مردم بوده، جلوگیری شد و دستگاه‌ها و افراد متخلف معرفی و مدیرعامل ایران‌خودرو در همین رابطه برکنار شد و به خودروسازان مجدد ابلاغ گردید بر اساس ابلاغیه و دستور ریاست محترم جمهور از اسفندماه ۱۴۰۰، تحت هیچ شرایطی حق واگذاری بی‌ضابطه خودرو به مدیران و کارکنان دستگاه‌های اجرایی در سه قوه و یا سایر اشخاص حقیقی یا حقوقی خصوصی را مغایر با روال عادی فروش به آحاد مردم ندارند و از وزیر وقت صمت هم خواسته شد ضمن توقف تفاهم‌نامه‌های خودروسازان با دستگاه‌های اجرایی، نظارت مضاعف وجدی‌تری داشته باشند تا شاهد تکرار این مسئله‌ نبوده و مادامی‌که شرایط عرضه خودرو به این وضعیت باشد و نیاز مردم برطرف نشود این مطالبه نظارتی کماکان پابرجاست.
طبق مدارک به‌دست‌آمده، تفاهم‌نامه‌ای از تابستان ۱۴۰۰ و قبل از تشکیل کابینه دولت سیزدهم بین یک شرکت شبه کاغذی غیر مرتبط (رادین مبین غرب) با آن خودروساز منعقدشده است و این رویه تا اواسط ۱۴۰۱ ادامه یافته که طبق بررسی انجام‌شده، وزیر وقت صمت اطلاعی از وقوع و یا کم و کیف آن نداشته و ظاهراً تعدادی از نمایندگان هم از آن بی‌اطلاع بوده‌اند و حکم اولیه دادگاه علیه آن نماینده نیز ملغی گردید و در مجلس به کار خود ادامه دادند. (1)

2-تقدیر از افشاگر فساد مالی هانتر بایدن

هانتر بایدن، پسر جو بایدن، رئیس‌جمهور فعلی آمریکا، سابقه طولانی در انجام اقدامات مجرمانه و فرار مالیاتی دارد به‌طوری که حتی دونالد ترامپ در کارزار انتخابات ریاست جمهوری خود در سال ۲۰۲۰ حملات گسترده‌ای به جو بایدن به دلیل تخلفات پسرش داشت.

هانتر در ۲۰۱۴ و زمانی به کمپانی بوریسما ملحق شد که پدرش معاون باراک اوباما بود و به وی در رسیدگی به سیاست‌گذاری خارجی با اوکراین کمک می‌کرد. فعالیت هانتر در اوکراین بر سیاست‌گذاری‌های دولت اوباما در قبال این کشور شرق اروپا اثر گذاشته است. جمهوری‌خواهان سنا در گزارشی مربوط به اوایل سال 2023 گفته بودند که این همکاری با اوکراین مصداق تضاد با منافع ملی است. جمهوری خواهان سال‌ها بر این موضوع تأکید دارند که هانتر در حال استفاده از جایگاه پدر خود و انجام اقدامات مجرمانه متعدد در داخل و خارج از کشور است.

وزارت دادگستری آمریکا از پسر بایدن خواسته تا اطلاعاتی را که مربوط به چندین شرکت ازجمله یک کمپانی گاز اوکراینی ارائه کند. روابط هانتر با کمپانی گاز اوکراینی بوریسما به پدرش هم مربوط می‌شود. در این احضاریه علاوه بر درخواست برای شفاف‌سازی روابط بایدن جوان با کمپانی بوریسما،‌ از وی خواسته‌شده تا درباره روابط و معاملات تجاری‌اش با چین و سایر تبادلات مالی شفاف‌سازی کند. دادستان‌های فدرال همچنین به بررسی جرم احتمالی پول‌شویی پرداخته‌اند.

هانتر بایدن در این دادگاه به‌طور داوطلبانه به اتهام مربوط به فرار مالیاتی خود اعتراف می‌کند، البته او طبق توافق با دادگاه به دنبال آن است که با اعتراف در این موضوع، مانع از محکوم شدن در مورد اتهام مرتبط با اسلحه غیرقانونی خود شود. وی متهم است در سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ علی‌رغم درآمد‌های بیش از ۱.۵ میلیون دلاری از دادن مالیات آن خودداری ورزیده است. در ضمن ماجرای تقدیر از افشاگر فرار مالیاتی و سایر فسادهای هانتر بایدن مربوط به قوانین وزارت دادگستری آمریکا درباره حمایت از افرادی که سوت‌زنی (افشاگری فساد) می‌کنند، است که طبق قانون، مبلغی به‌عنوان پاداش به شخص سوت‌زن پرداخت می‌شود. (2)

تا اینجا روشن شد که واقعیت با آنچه در قسمت اول سؤال مطرح شد، متفاوت است و فرضیات سؤال، مطابق با همه ماجرا نیست. در ادامه به این مطلب می‌پردازیم که کدام نظام باید الگو برای جهانیان باشد؟ ملاک الگو بودن چیست؟

3- الگوی بودن جمهوری اسلامی برای دیگران یا الگو شدن دیگران برای ما؟

برای اینکه یک نظام و سیستمی برای سایر ملت‌ها و نظام‌ها به‌عنوان الگو معرفی گردد، لازم است در مرتبه اول کارآمدی آن نظام بررسی گردد و در صورت کارآمد بودن به جهانیان معرفی گردد. برای تحلیل کارآمدی، باید اهداف نظام را بررسی و میزان دستیابی به اهداف توسط آن نظام را سنجید.
کارآمدی در علـم سیاست به معنی عملکرد نظام‌ها در جهت رسیدن به اهداف و عبـور از موانـع است؛ بنابراین منظور از کارآمدی این است که یک نظام سیاسی‌کار ویژه‌های اساسی خـود را در سه عرصه‌ی فرهنگ، اقتصاد و سیاست به نحو احسن انجام دهد، به‌گونه‌ای که بتوانـد در رسیدن به اهداف خود توفیق پیدا کند و مشکلات جامعه را حل کند.

در این راستا نگاه کلان و فراگیر به نظام‌ها برای فهم کارآمدی آن ضرورتی جدی دارد؛ زیرا نگاه‌های جزئی، نگاه به حوادث میانه‌ی راه و نگاه به افت‌وخیزها، خیلی گویا نیست؛ باید نگاه کلان و فراگیر به نظام‌ها در سطح افکار عمومی زنده بشود. این نگاه کلان موجب می‌شود که به مسائل جزئی و کوچک اهمیت بیش از حد داده نشود و به حرکت عمومی که در طول سال‌ها ادامه داشته، نگاه کرده و بتوان موانع و آسیب‌ها را به‌خوبی و بر اساس اولویت تحلیل کرد. حال با این نگاه کلان باید بررسی کرد که اهداف نظام اسلامی و نظام غرب چه بوده و به چه میزان بدان رسیده‌اند و علل عدم تحقق کامل اهداف هرکدام چه بوده است؟
البته باید توجه کرد که در نظام‌های سیاسی، اهداف متفـاوت بـوده و چه‌بسا شـیوه‌هـای رسیدن به آن نیز متفاوت باشد. به‌طور مثال در جوامعی با عنوان دموکراسی غربـی، بـه هـر شیوه ممکن باید به اهداف نائل آمد، لکن این مسئله در جوامع دینی صدق نداشـته و مبـانی دینی این اجازه را به مسئولین نمی‌دهد که از هر شـیوه ممکـن بـرای رسـیدن بـه اهـداف استفاده نمایند. بر این اساس کارآمدی در نظام مردم‌سالاری دینی دارای معنی متفاوت بـوده و مؤلفه‌های خاص خود را دارد و نظام دینی ضمن تلاش برای رسیدن بـه اهداف مشترک بایـد برنامه‌ریزی برای رسیدن به اهداف دینی کارآمدی را نیز مدنظر داشته باشد. در ایـن صـورت، دیـن مـی‌توانـد حداکثر میزان کارآمدی را به نمایش گذارد.
3.1- بررسی کارآمدی نظام غربی

نظام‌های سیاسی حاکم در غرب و آمریکا با شعار لیبرال دموکراسی و اقتصاد سرمایه محور شکل‌گرفته‌اند. با توجه به اندیشه‌های افرادی چون لاک، هابز، روسو و ... درصدد تأمین رضایت مردم، برآوردن رفاه حداکثری، تأمین و برقراری عدالت، قانون‌مداری، مشـارکت حـداکثری مردم در حکومت، دانش‌محوری، توسعه مندی و شایسته‌سالاری در قالب لیبرال دموکراسی می‌باشند. (3)

طبق بررسی‌ها و شواهد موجود، باید اعلام کنیم که نظام غربی باگذشت حدود 4 قرن از شکل‌گیری آن، در بعد اقتصادی اهدافی را که مدنظر داشت، تحقق بخشیده و اقتصاد سرمایه محور (هرچند موافق مبانی اسلامی نیست) را پی‌ریزی و به رشد کافی رسانده است. ولی در بعد لیبرال دموکراسی که پنج مؤلفه ضروری ۱. تأمین آزادی بیان ۲. تفکیک قوا و وجود پارلمان ۳. دولت حداقلی و استقلال حوزه خصوصی 4. تنها معیار منفعت عمومی، انتخاب آزادانه افراد باشد نه صلاحدید اهل‌فن یا دیگران را جز اهداف خود داشت کارآمدی مطلوبی نداشته است؛ زیرا هر یک از این مؤلفه‌ها به‌خصوص تأمین آزادی بیان، تشکیل دولت حداقلی، عدالت اجتماعی و امنیت محقق نشده و حتی عکس این اهداف عمل شده است.

3.2- بررسی کارآمدی نظام اسلامی

نظام اسلامی ایران بزرگ‌ترین تحول و تغییر قدرت در طول تاریخ بود و اساس سلطنت و حکومت فردی را به حکومت مردمی تبدیل کرد، باگذشت حدود 45 سال از انقلاب اسلامی لازم است این انقلاب از زمینه‌های مختلفی از قبیل کارآمدی موردبررسی قرار گیرد.

استقلال‌خواهی و قطع هر نوع وابستگی، حاکمیت اسلام بر جامعه و رواج ارزش‌های دینی در کشور، آزادی بیان و قلم، عدالت و رفع تبعیض‌ها، پیشرفت مادی و گسترش رفاه، احیای کرامت انسانی و نقش داشتن مردم در حاکمیت بر تعیین سرنوشت خود و ... از اهداف انقلاب بوده و در راستای رسیدن به این اهداف دستاوردهایی مثل استقلال، حفظ تمامیت ارضی و رساندن ایران به عزت و کرامت لایق خود، ارتقاء جایگاه ایران در جهان، صدور شعارهای انقلاب و الهام‌بخشی به حق‌طلبان عالم، گسترش آزادی‌های عمومی، گسترش برخورداری‌های عمومی و امکانات مادّی، پیشرفت در معنویات و امکان سیر تکاملی در فضای انقلاب، گسترش عدالت اجتماعی، توان ایستادگی در برابر سلطه‌طلبان جهانی، رشد علمی و صنعتی داشته است، ولی این دستاوردها بااینکه خیلی مهم و لازم هستند ولی تا رسیدن به اهداف تحقق حیات طیبه برای همه ملت ایران، تشکیل تمدن نوین اسلامی و زمینه‌سازی ظهور حضرت بقیه‌الله عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف جای کار زیادی هست. ازجمله عللی که

سبب عدم تحقق کامل اهداف انقلاب اسلامی بوده می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

1. زمان‌بر بودن دست‌یابی به این اهداف بلند. 

2. تحمیل فشارهای خارجی (جنگ، تحریم و...) برای کند کردن حرکت نظام به سمت آرمان‌ها.

3. موانع درونی (ضعف‌های فکری، راحت‌طلبی، عادت‌های اجتماعی غلط).
4. عدم اهتمام برخی از مسئولین به همه آرمان‌های انقلاب. (4)

باید توجه کرد که فرایند تحقّق اهداف اسلامی، یک فرایند طولانی و دشواری است. به‌طور نسبی انسان به آن اهداف نزدیک می‌شود؛ اما تحقّق آن‌ها، بسیار طولانی است. قدم اوّل که پُرهیجان‌تر و پُرسروصداتر از همه است، ایجاد انقلاب اسلامی است. قدم دوم، ترتّب نظام اسلامی بر انقلاب اسلامی است؛ یعنی ایجاد نظام اسلامی (اسلامی شدن هندسه‌ی عمومی جامعه) قدم سوم، ایجاد دولت اسلامی (دولت یعنی مجموعه‌ی کارگزاران حکومت) است. مسئولان باید به معنای واقعی کلمه، در درون این نظامِ اسلامی، اسلامی شوند. این مشکل‌تر از مراحل قبلی است و الآن ما در این مرحله هستیم. (5)

حال با توجه به این اهداف و مسیر طی شده و نقاط ضعف و قوت موجود در کشور، الگوی پیشرفت اسلامی طراحی و در حال اجرا است؛ زیرا اسلام الگوی مستقل خودش را دارد. الگوی اسلامی برای نظام سازی و جامعه‌سازی یک الگویی مرکّب از ایمان و علم و عدل است. ما البتّه در هر سه بخش عقبیم. تحرّک ما تحرّک مناسب و شایسته‌ای نبوده، امّا الگو این است که انسان این را در شعارها، در اظهارها، در جهت‌گیری‌ها، درحرکت‌هایی که در این 45 سال در جمهوری اسلامی صورت گرفته، در شخصیت‌سازی‌هایی که صورت گرفته (نمونه‌هایش شهدای بزرگ مثل شهید بهشتی، رجائی، باهنر، مطهّری و شهید قاسم سلیمانی است) می‌تواند مشاهده بکند. (6)

الگوی کشور اسلامی به معنای این نیست که در این کشور همه‌ی مردم فقط مشغول نماز و روزه و دعا و توسّل‌اند؛ نه این‌ها هست، این‌ها معنویت است امّا در کنار این معنویت، پیشرفت مادّی، رشد علمی، توسعه‌ی عدالت، کم شدن فاصله‌های طبقاتی و برداشته شدن قلّه‌های اشرافی‌گری هست...الگوهای رایج توسعه، ازلحاظ مبانی، غلط و بر پایه‌ی اومانیسم و اصول غیر الهی هستند و ازلحاظ آثار و نتایج نیز نتوانسته‌اند وعده‌هایی را که در خصوص ارزش‌هایی نظیر «آزادی» و «عدالت» داده بودند، محقق کنند. این جوامع اگرچه پیشرفت‌هایی نیز داشته‌اند اما پیشرفت‌ها تا اعماق آن جوامع نفوذ نکرده و به «اخلاق، عدالت، معنویت و امنیت» منتهی نشده است. (7)

نتیجه
برای معرفی یک نظام و سیستمی به‌عنوان الگو، لازم است کارآمدی آن نظام بررسی و برای تحلیل کارآمدی نیز لازم است اهداف و میزان تحقق آن اهداف ارزیابی شود. کارآمدی نظام‌ها تابع عملکرد آن‌ها در جهت رسیدن به اهداف و عبـور از موانـع است. داشتن نگاه کلان و فراگیر به نظام‌ها برای فهم کارآمدی آن‌ها ضروری هست. حال با این نگاه کلان، اهداف نظام اسلامی و غرب و میزان تحقق و علل عدم تحقق کامل اهداف هر نظام بررسی می‌شود.

در بررسی کارآمدی نظام غربی بیان شد که نظام‌های سیاسی حاکم در غرب با شعار لیبرال دموکراسی و اقتصاد سرمایه محور ایجادشده و طبق بررسی‌ها و شواهد، باید اعلام کرد که نظام غربی باگذشت حدود 4 قرن از شکل‌گیری آن، در بعد اقتصادی اهدافی را که مدنظر داشت، تحقق بخشیده و ولی در بعد لیبرال دموکراسی کارآمدی مطلوبی نداشته است؛ زیرا هر یک از مؤلفه‌های این نظام به‌خصوص تأمین آزادی بیان و تشکیل دولت حداقلی و عدالت اجتماعی و امنیت محقق نشده و حتی عکس این اهداف تحقق‌یافته است.

هم‌چنین در بررسی کارآمدی نظام اسلامی بیان شد که انقلاب اسلامی با اهداف متعالی از قبیل استقلال‌خواهی و قطع هر نوع وابستگی، حاکمیت اسلام بر جامعه و رواج ارزش‌های دینی در کشور، آزادی بیان و قلم، عدالت و رفع تبعیض‌ها، پیشرفت مادی و گسترش رفاه و ... شکل‌گرفته و در راستای رسیدن به این اهداف، دستاوردهایی مثل استقلال در تصمیم‌گیری، حفظ تمامیت ارضی کشور، گسترش برخورداری‌های عمومی و امکانات مادّی، توان ایستادگی در برابر سلطه‌طلبان جهانی، رشد علمی و صنعتی و ... داشته است.

زمان‌بر بودن دست‌یابی به این اهداف بلند، تحمیل فشارهای خارجی، موانع درونی (ضعف‌های فکری، راحت‌طلبی، عادت‌های اجتماعی غلط) و عدم اهتمام برخی از مسئولین به همه آرمان‌های انقلاب ازجمله عللی هستند که سبب عدم تحقق کامل اهداف انقلاب اسلامی بوده‌اند. بیان شد که فرایند تحقّق هدف‌های اسلامی، یک فرایند طولانی و دشواری است. قدم دشوار آن، ایجاد دولت اسلامی است؛ یعنی کارگزاران باید به معنای واقعی کلمه، در درون این نظامِ اسلامی، اسلامی شوند.

الگوی پیشرفت اسلامی، الگویی مرکّب از ایمان و علم و عدل برای نظام سازی و جامعه‌سازی طراحی و در حال اجرا است. طبق این الگو در کنار معنویت، پیشرفت مادّی، رشد علمی، توسعه‌ی عدالت، کم شدن فاصله‌های طبقاتی و برداشته شدن قلّه‌های اشرافی‌گری هست.

الگوهای رایج توسعه، ازلحاظ مبانی بر پایه‌ی اومانیسم و اصول غیر الهی هستند و ازلحاظ آثار و نتایج نیز نتوانسته‌اند وعده‌هایی را که در خصوص ارزش‌هایی نظیر آزادی و عدالت داده بودند، محقق کنند. این جوامع اگرچه پیشرفت‌هایی نیز داشته‌اند، اما پیشرفت‌ها تا اعماق آن جوامع نفوذ نکرده و به اخلاق، عدالت، معنویت و امنیت منتهی نشده است؛ بنابراین نمی‌تواند الگو واقع شوند و نظام اسلامی به علت جامع بودن در اهداف و تعریف نیازها و ارائه راهکارهای مناسب جهت نیل به آن‌ها، قابل‌عرضه به‌عنوان نظام الگو برای نظامات حکمرانی جهانی است. حال به یک نکته نیز باید توجه کرد و آن این است که عمل غیر از خود نظریه و نظام الگو هست. در مقام عمل ممکن است منافع شخصی، ضعف در شناخت و عمل و ... سبب شود که نظریه به‌صورت کامل محقق نشود و حتی در برخی موارد، ضد آن عمل شود که لازم است این موارد شناخته‌شده و در ارزیابی‌ها موردبررسی قرارگرفته و از خلط نظریه با مقام عمل اجتناب شود.
پی‌نوشت‌ها:
1. صادقی، سید مجتبی، گزارش محرمانه بازرس ویژه به رئیس‌جمهور/ متخلفانِ واگذاری رانتی خودرو معرفی شدند، خبرگزاری جمهوری اسلامی،  ۱۳/2/۱۴۰۲،85100230، https://irna.ir/xjMmGq

2.  مجموعه نویسندگان، آشکار شدن زوایایی جدید از فساد مالی بایدن در مافیای انرژی اوکراین، خبرگزاری فارس، 30/04/1402،

۱۴۰۲۰۴۳۰۰۰۰۶۸۸، http://fna.ir/3dmvf4

3. شفیعی، احمد؛ نیک‌بین، عبدالعزیز، مؤلفه‌های کارآمدی نظام دینی در اندیشه مقام معظم رهبری، جستارهای سیاسی معاصر، دوره 6، شماره 15، خرداد 1394، صفحه 75-97.

4. خامنه‌ای، سید علی، شش پرسش بنیادین درباره انقلاب کبیر اسلامی

ایران، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای،

۱۳۹۵/۱۱/۱۰،
25277،https://khl.ink/f/25277
5. خامنه‌ای، سید علی، بیانات در دیدار کارگزاران نظام، پایگاه

اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۳۸۰/۰۹/۲۱،

10881، https://khl.ink/f/10881

6. خامنه‌ای، سید علی، بیانات در ارتباط تصویری با جلسه هیئت دولت،

پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۳۹۹/۰۶/۰۲، 46303، https://khl.ink/f/46303

7. خامنه‌ای، سید علی، بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، پایگاه

اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۳۹۵/۰۵/۱۱،

33886، https://khl.ink/f/46303

وقتی انسان،تکلیف اجتماعی خود در حوزه استکبارستیزی را به‌خوبی بشناسد،به جای اتلاف وقت ورویکردهای فرسایشی درامور روبنایی به کنش موثر،کارآمدو زیربنایی خواهد پرداخت

پرسش:

وظیفه ما در حوزه استکبارستیزی چیست؟ آیا شرکت در راهپیمایی و شعار دادن کافی است؟

پاسخ:

مقدمه

انسان در ادای تکالیف فردی و اجتماعی ابتدا باید از نحوه و شیوه ادای تکلیف خود، آگاه و مطمئن گردد تا بتواند به انجام و ادای صحیح آن موفق شود. اگر فردی گام برداشتن در حوزه استکبارستیزی و مقابله با استکبار را یک تکلیف و وظیفه شرعی، میهنی و انسانی بداند، با شناخت صحیح توانمندی‌های خود و شیوه‌های صحیح بروز آن توانمندی‌ها می‌تواند در این رابطه موفقیت بیشتری کسب کند.

با بیان این مقدمه به اصل پاسخ می پردازیم.

ابتدا هر فرد با هر توانی باید از آسیب‌های استکبارستیزی که در سوال پیشین به آن پاسخ داده شد پرهیز کند؛ اما طبیعتا هر کس در حوزه استکبارستیزی بضاعت متفاوتی دارد و نمی‌توان در این زمینه برای همگان یک نسخه واحد پیچید. برخی توان عملی و عملیاتی دارند و در قالب مدافعان حرم یا عامل نظامی و اطلاعاتی در حال مبارزه با نقشه‌های مستکبرانه دنیا در منطقه ما هستند. برخی توان رسانه‌ای داشته و در حوزه فیلم و سریال و مستند و ... در این جبهه می‌جنگند و برخی به دلیل داشتن دانش و توانمندی علمی به بسط آگاهی جوامع در این رابطه می‌پردازند.

اما برخی از مصادیق قوی در استکبارستیزی، عمومی است. کافی است این مطلب را در نظر بگیریم که هر زمان در جهت خلاف و در راستای خنثی کردن هر آنچه که هدف استکبار است قدم بر داریم، در جبهه مقابله با استکبار در حال عملیات و رزمندگی خواهیم بود. برخی تصور می‌کنند در رابطه با مردم عادی، مصادیق استکبارستیزی در برگزاری تجمع و راهپیمایی و تهیه و توزیع عکس و بنر و سر دادن چند شعار به اتمام می‌رسد. درحالیکه بزرگ‌ترین مصداق استکبارستیزی، خنثی کردن اثر و مانع شدن در مقابل اهداف مستکبران است. اما گام اول در این مسیر، شناخت مستکبران است.

1. شناخت مصادیق استکبار

برای مبارزه با استکبار باید در شناخت مصادیق، آگاهانه و عاقلانه عمل کرد. اگر استکبار را قدرت‌های سلطه‌جوی جهانی بدانیم که در پی مداخله در سرنوشت ملت‌ها در راستای منافع و مطامع خود هستند، بزرگ‌ترین مصادیق آن ایالات متحده آمریکا، دولت صهیونیستی و شرکت‌ها و کمپانی‌های بزرگ بین‌المللی صهیونیستی هستند که در راستای جهانی شدن غرب عمل(1) می‌کنند. البته این مصادیق، در هر دورانی متفاوت و متغیر هستند و نقشه‌ها و برنامه‌های آنان نیز در هر دورانی متفاوت است. گاهی استکبار، برای دخالت در سرنوشت ما، نیروی نظامی برای تهاجم آشکار پیاده می‌کند و گاهی در قالب دفاع از ما، از تفکرهای مورد نظر خود دفاع می‌کند و رذائل اخلاقی و فکری را به شدت ترویج و بزک می‌کند.

2. خودباوری

خصوصیت اصلی استکبار خودبرتربینی است. کسی که می‌خواهد ظالمانه خود را بالاتر ببیند و دیگران را نادیده بگیرد، محکوم به تحقیر و تخفیف دیگران است. یکی از بزرگ‌ترین ابزار استکبار، ایجاد یک حس ترس، حقارت و کاهش اعتماد به نفس در سایر جوامع است. از طرق گوناگون و با شیوه‌های مختلف به تمامی جوامع اعلام می‌کند که معیار برتری، شبیه معیارهای من شدن و رقابت بر سر آن است. مسابقه‌های عظیم و دیدنی بین‌المللی ترتیب می‌دهد، جوایز بزرگ اعطا می‌کند. از بیرون، مفاهیم موفقیت، خوشبختی و سعادت را به ملت‌ها تحمیل می‌کند و کاری خواهد کرد که در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... سایر جوامع احساس کنند که همیشه چند قدم از آنان عقب هستند. حتی مکاتب و تمدن‌های بزرگ و کهن، در مقابل آنان احساس تحقیر کنند. مرد و زن عفیف، احساس عقب‌ماندگی و خفگی کنند و زن لاقید، احساس رهایی و ترقی داشته باشد.

3. قوی شدن

زورگویی و سلطه‌طلبی تنها با اتکا به قدرت یک طرف و ضعف طرف مقابل امکان‌پذیر است. هر چقدر طرف مقابل ضعیف‌تر باشد، تجاوز و سیطره بر او امکان‌پذیرتر و کم‌هزینه‌تر است. یکی از اهداف مستکبرین، مقابله با قدرت‌یابی تشیع و جلوگیری از نفوذ آنان در جهان است.(2) هر چقدر در مسیر رشد فردی و اجتماعی و قوی شدن خود و کشور گام برداریم، دایره و میدان استکبارستیزی را بزرگ‌تر و عرصه را بر مستکبران تنگ‌تر ساخته‌ایم.

4. استحکام در اعتقادات

هویت مومنانه به قدری دارای جاذبه و اثر است که یکی از توطئه‌های پیچیده و گسترده استکباری، پروژه بی‌اعتقادسازی و تهاجم به افکار و اعتقادات در تمامی باورهای شیعی و اسلامی و انقلابی است. اسلام‌هراسی،(3) ایجاد و ترویج فرقه‌های انحرافی و ضاله مانند بهائیت،(4) تحقیر و تمسخر شعائر و تقیدات مذهبی و... از جمله روش‌های استکباری در تهی کردن نیروهای مومن از پشتوانه قدرتمند اعتقادی و تزلزل در باورهای مکتبی آنان است. طبیعتا هر چقدر در راستای تقویت و ترویج باورهای صحیح مذهبی بکوشیم، بزرگ‌ترین مانع را برای توسعه میدان استکبار ایجاد کرده‌ایم. این باورهای مومنانه است که نیروهای فداکار، آگاه و مصمم می‌سازد و چنین نیرویی، سد بزرگی برای طرف مقابل محسوب می‌گردد.

5. تقویت و استحکام در باورهای سیاسی

جهانبینی و تفکر افراد در حوزه سیاسی، تاثیر جدی و عمیقی در اتخاذ رویکردها و کنش‌گری آنان در این حوزه‌ها دارد. فردی که بازی استکبار و شیوه نقش‌آفرینی آن در مناسبات قدرت را بلد است، به سادگی به فریب توطئه‌ها و تله‌های فراهم شده توسط استکبار، گرفتار نمی‌شود. به طور مثال، یکی از بزرگ‌ترین موانع پیاده شدن نقشه‌های استکباری در منطقه، پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 و به تبع آن اثرگذاری بر سایر ممالک اسلامی بود. قطعا تا زمانیکه مردم نه‌تنها به دلیل، مواهب، ظرفیت‌ها و توفیقات این انقلاب تردید پیدا نکنند، بلکه از همه چیز آن ناامید و متنفر نشوند، انقلاب و نهضت اسلامی مردم ایران را رها نخواهد کرد. حالا وقتی ما می‌دانیم که برنامه استکبار این است که کشور پساانقلابی ما برای نسل جدید و سایر کشورهای دنیا، تبدیل به درس عبرتی بشود که کسی هوس استکبارستیزی نداشته باشد، نوع کنش‌گری ما متفاوت خواهد بود. وقتی بازی‌های سیاسی دشمن را بشناسیم، میزان هوشیاری و دقت ما متفاوت خواهد بود.

6. ترویج سبک زندگی مومنانه

یکی از اهداف جدی، ویرانگر و مهلک استکبار که بر اجرای آن اصرار و پافشاری فزاینده‌ای دارد، تغییر سبک زندگی ملت‌های جهان به خصوص ملت‌های مسلمان و به ویژه ملت‌ ایران است. بمباران اخلاقی آنها بدون وقفه ادامه دارد و عادی‌سازی مظاهر گناه و فساد، ترویج بی‌بندو باری و فرو ریختن مظاهر دینی و مذهبی، هرگز از دستور کار آنها خارج نخواهد شد. استکبار می‌داند که با ترویج بی‌بند و باری و فحشا به راحتی می‌توان جوامع را به اسارت گرفت و مطیع سیاست‌های خود ساخت. پس هر قدمی که در ترویج سبک زندگی ایرانی و اسلامی بر می‌داریم در جبهه استکبارستیزی می‌جنگیم.

7. اتحاد عاقلانه

جوامع اسلامی و حتی مذاهب مختلف، همیشه در درون خود اختلافاتی داشتند که مستکبران به این مهم پی بردند که بایستی اینان را به جان هم انداخت و به جای جنگ با مذهب، جنگ مذهب با مذهب(5) را در دستور کار قرار داد. ایجاد فرقه‌هایی مانند وهابیت، بهائیت و تشکیل یا تقویت گروه‌هایی مانند داعش، النصره، بوکوحرام، القاعده و... در این راستا است. دامن زدن به اختلافات مذهبی و مسلمین را برای خونریزی مسلح کردن از سیاست‌های استکباری است. وقتی اختلاف بین مسلمانان زیاد شود، ضعف شدیدی بر آنان حاکم خواهد شد و زمینه برای دخالت بیگانگان فراهم می‌گردد. جهان اسلام، ثروت، نیروی انسانی، موقعیت‌ و منابع غیر قابل تصوری دارد که ابرقدرت‌ها به خوبی می‌دانند که اگر این جوامع با یکدیگر متحد و همدل شوند، به هیچ احدی اجازه سلطه‌جویی و ظلم بر هیچ مسلمانی را نخواهند داد. اما می‌بینیم که خون و دود و آتش از منطقه ما خارج نمی‌شود و همیشه رد پای مستکبران در ایجاد، تشدید و تداوم این بحران‌ها مشهود و قابل ردیابی است.

8. تاب‌آوری اجتماعی

همیشه مستکبران در پی این بودند که هزینه استکبارستیزی را برای استکبارستیزان به شدت سنگین کنند. به‌طور مثال بعد از ملی شدن صنعت نفت، انگلستان به عنوان ابرقدرت زمان خود، ایران را در تابستان 1330 یعنی دو سال پیش از سرنگونی دولت ملی، تحریم اقتصادی کرد. آمریکا که در ظاهر خود را دوست دولت ملی نشان می‌داد و در آن ایام قدرت اول شدن در دنیا را مشق می‌کرد، با انگلیس در این تحریم‌های سخت همراهی کرد. پس از این، ایران دیگر نتوانست نفت خود را بفروشد و حتی کشتی‌هایی مانند ایتالیا که از ایران نفت می‌خریدند در کشورهایی مانند عدن که مستعمره انگلستان بودند، توقیف و مصادره می‌شدند.(6) نتیجه این شد که ملتی که تصور می‌کرد با ملی شدن صنعت نفت و خارج کردن آن از چنگال استکبار قلدر (بریتانیای کبیر)، به ثروت بزرگی دست خواهد یافت، حالا با تاریکی سایه فقر مضاعف و بحران اقتصادی رو به رو شده بود. همین مسئله، موجب ایجاد زمینه برای انحراف در نهضت مردم و یأس و کنار کشیدن آنان گردید. اینجا بهترین زمینه برای زمین زدن نهضت ضد استکباری ملت ایران که فقط انحصار در مسئله نفت نداشت، کاملا فراهم شد.

علاوه بر مسئله تاب‌آوری فردی باید به هر شکل به تقویت روحیه استکبارستیزان و افزایش تاب‌آوری اجتماعی پرداخت.

نتیجه

وقتی انسان، تکلیف اجتماعی خود در حوزه استکبارستیزی را به‌خوبی بشناسد، به جای اتلاف وقت و رویکردهای فرسایشی و کم‌اثر و گرفتار شدن در امور روبنایی به کنش موثر، کارآمد و زیربنایی خواهد پرداخت. وقتی خود و جامعه را نسبت به ضرورت استکبارستیزی آگاه کنیم، به‌جای آنکه پاسخ‌گوی این مقاومت ضروری باشیم، به آن افتخار می‌کنیم و آن را یک فرصت می‌پنداریم و نه تهدید. این کنش کارآمد و موثر، در حرکت در جهت خلاف خواسته‌های استکبار مانند ایجاد بی‌تعادلی و بحران‌های اعتقادی و رفتاری در سایر جوامع رخ می‌دهد.

کلمات کلیدی

استکبارستیزی، آمریکا، صهیونیسم، ایران، تکلیف سیاسی

پی نوشت:

1. جهانبینی مستکبران، تحمیل زندگی و سبک غربی و لیبرال دموکراسی مورد نظر خود در تقابل با جهانبینی شیعیان در خدامحوری و امت واحد است.
2. فهیمی، زهرا و عباس کشاورز شکری، جریان صهیونیستی غرب در مقابل فرهنگ تشیع، فصلنامه پژوهش‌های سیاسی جهان اسلام، سال هشتم، شماره چهارم، زمستان 1397، ص124.
3. اسلام‌هراسی (Islamophobia) یا اسلام‌ستیزی، اصطلاحی سیاسی مربوط به دوران معاصر به معنای ‌ایجاد نوعی تصور ذهنی منفی و هراس‌انگیز نسبت به اسلام و مسلمانان به عنوان یک تهدید در ذهن مردم جهان است.
4. بهائیت فرقه‌ای مذهبی منشعب از آیین بابیه است که در قرن سیزدهم قمری توسط میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله پدید آمد. میرزا حسینعلی از پیروان علی‌محمد باب بود که پس از درگذشت باب، فرقه بهائیت را پایه‌گذاری کرد. پس از بهاءالله،‌ پسرش عباس افندی معروف به عبدالبهاء و سپس شوقی افندی، نوه دختری عبدالبهاء رهبریِ بهائیت را به عهده گرفتند. پس از شوقی، در جانشینی او اختلاف شد و بهائیان به گروه‌های مختلفی همچون بهائیان بیت‌العدلی و بهائیان ارتدوکسی‌ تقسیم شدند. امروزه رهبری بهائیان در دست بیت‌العدل اعظم است.
بهائیان، بهاءالله را پیامبر و بهائیت را دین جدیدی می‌دانند که دین اسلام را نسخ کرده است. بهاءالله بر این باور است که قیامت مسلمانان با آمدن باب برپا شده و با مرگ او پایان یافته است. همچنین قیامت بابیان با ظهور بهاءالله برپا و با مرگش به پایان می‌رسد. بهائیان مناسکی مانند نماز، روزه، حج و حدود را با کیفیتی متفاوت از مسلمانان به‌جا می‌آورند. بیت‌العدل مهم‌ترین مرکز بهائیان و مرجع همه امور آنها است. این مرکز در کوه کِرمِل در حیفا در سرزمین‌های اشغالی توسط اسرائیل واقع شده و اعضای آن توسط محافل ملی، رابط جامعه بهائی هر کشور با بیت‌العدل، انتخاب می‌شوند. خانه علی‌محمد باب در شیراز، خانه بهاءالله در بغداد، باغ رضوان (محل ادعای مظهریت بهاءالله)، مقام اعلی (مقبره باب در کوه کرمل) و روضه مبارکه (مقبره حسینعلی نوری در عکّا) از اماکن مقدس بهائیان به شمار می‌روند. همچنین عید نوروز و سالروز درگذشت و تولد باب و بهاءالله از اعیاد بهائیان است.

5.  به باور مسلمانان، بهائیت فرقه‌ای ضاله و خارج از اسلام است. مراجع تقلید شیعه، اعتقاد به بهائیت را کفر و بهائیان را نجس و کافر محارب شمرده‌اند. بیش از ۴۰۰ کتاب و مقاله در نقد بهائیت نوشته شده است. برخی از این کتاب‌ها را عبدالحسین آیتی از بهائیانِ برگشته از آیین بهائی؛ نوشته است. ادعای الوهیت،‌ نبوت و موعودیت بهاءالله مخالف باورهای اسلامی است و نوعی بت‌پرستی و خودپرستی شمرده شده است. تناقض باورهای بهائی،‌ اختلاف فراوان میان آنان و تکفیر بزرگان فرقه همدیگر از نقدهای بر به بهائیت است. از دیدگاه منتقدان، بهائیت یک حزب و فرقه سیاسی است که کشورهای روسیه، انگلیس، اسرائیل و آمریکا از آن حمایت می‌کنند. ر.ک: حاج قلی، احمد و دیگران، فرقه‌های انحرافی: شیخیه،‌ بابیه و بهائیت، قم، حوزه علمیه،‌ مرکز تخصصی مهدویت، چاپ دوم، ۱۳۹۵ش.

6. این جمله از چرچیل(سیاست‌مدار مشهور انگلیسی) نقل شده است که: «دایره‌ای را تصور کنید که خروسی در میان آن قرار گرفته. حالا بدون آنکه خروس از دایره خارج شود، سعی کنید آن را بگیرید. نمی‌شود؟ حالا خروس دیگری به خروس اول اضافه کنید. می‌بینید که هر دو مشغول جنگیدن می‌شوند. حالا می‌توانید از گردن دو خروس بگیرید و بلندشان کنید».
ر.ک: نجاتی‌، غلامرضا، جنبش ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد 1332، تهران‌، شرکت انتشار، 1366‌ش.