دشمن

برای مواجهه با دشمن باید چند راهبرد مهم را در دستور کار قرار داد. مثل؛ شناخت خود و دشمن و راهبردها و نقشه‌های آنها، قوی‌شدن و گسترش و تقویت جبهۀ مقاومت و...

پرسش:

برای مواجهه با دشمن و شکست آن چه اقداماتی باید انجام دهیم؟

پاسخ:

هر ملت و کشور مستقلی برای تأمین منافع ملی و امنیت خود، باید افزون بر اینکه تهدیدهای علیه منافع و امنیتش را بشناسد، با تولید قدرت و ایجاد آمادگی‌های لازم در خود، بتواند با هر نوع تهدیدی برخورد مناسب را داشته باشد. کشور ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک و واقع‌شدن در مرکز کنترل و فرماندهی دنیا، در طول تاریخ به‌ویژه در دویست سال اخیر، مورد تهدید و طمع قدرت‌های استعماری قرار گرفته است. فعلیت و ارتقای فوق‌العادۀ نقاط قوت و فرصت‌های ایران با ضرب‌شدن در ایدئولوژی اسلام سیاسی بعد از انقلاب اسلامی، این دشمنی‌ها را افزایش داد و از همان روزهای آغازین انقلاب، توطئه و دشمنی علیه ایران با محوریت آمریکا و اسرائیل شروع شد. پرسش اساسی این است که راهکارهای مقابله و ناکام‌گذاشتن دشمن چیست و باید چه اقداماتی انجام داد؟

1. ضرورت شناخت خود و دشمن و راهبردهای دشمنی

یکی از مهم‌ترین مسائل در مواجهه با دشمن، شناخت دقیق هویت، جایگاه و اهداف، ظرفیت‌ها و داشته‌ها و برنامه‌های خودی و دشمن است. ایران با پشتوانۀ تاریخی و تمدنی بیش از هفت‌هزار سال، در گهواره تمدن و مرکز هارتلند دنیا (قلب دنیا) قرار دارد. آیزنهاور ـ سی‌و‌چهارمین رئیس‌جمهور ایالات متحده 1953 ـ 1961 ـ دو ماه قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری می‌گوید: «گمان نمی‌کنم منطقه‌ای مهم‌تر از ایران روی نقشه جغرافیای جهان وجود داشته باشد. ایران هم دارای نفت است و هم در "چهارراه جهان" واقع شده است ...؛ همچنین نباید وضعیتی پیش آید که ایران به گذشته دور خود بازگردد و یک قدرت نظامی شود. وای به وقتی که نظامی‌گری ایران زنده شود. بروید تاریخ این کشور را بخوانید تا متوجه حرف من شوید» (1). در‌اختیار‌داشتن تنگۀ هرمز و دسترسی فوق‌العاده به شرق و غرب و شمال و جنوب، موقعیت ایران را در جایگاه ممتازی قرار داده است. چَس فریمن سال 2013 در سخنرانی بسیار مهمی با عنوان «راهبرد کلان آمریکا در خاورمیانه»، اهداف راهبردی آمریکا در غرب آسیا به‌ویژه در منطقه خلیج فارس را دسترسی، ترانزیت و بازدارندگی راهبردی بیان می‌کند و خاورمیانه را «مادر همه تنگه‌های راهبردی جهان» می‌نامد که حیاتی‌ترین نقطۀ عالم است و کنترل بر جهان، مستلزم کنترل بر غرب آسیاست (2). سلطه‌طلبی آمریکا و اسرائیل برای حاکمیت بر جهان، سبب شده است همواره به این منطقه و ایران چشم طمع داشته باشند. طرح‌های مختلف آمریکایی و صهیونیستی همچون «خاورمیانۀ جدید»، «طرح نیل تا فرات»، «پیمان ابراهیم»، «طرح آیمک» و ...، برای تحقق همین امر است؛ به همین دلیل شناخت ایران و شناخت دشمن و برنامه‌ها و اهدافش برای تقابل با آنها امری ضروری است.

2. قوی‌شدن و نهادینه‌کردن ایدئولوژی مقاومت در تمام ابعاد حکمرانی

«مقاومت» در اندیشۀ اسلامی، زیربنای زیست مؤمنانه و جامعۀ دینی است. مقاومت به معنای دست روی دست‌گذاشتن، تحمل مشکلات و انفعال نیست، بلکه به معنای دست‌نکشیدن از عقیده حق و تلاش برای پیشرفت و حل مسائل و عقب‌راندن تهاجم دشمن است. مقاومت نوعی زیستن و سبک زندگی است؛ همچنین به تعبیر مقام معظم رهبری «واکنش طبیعی هر ملت آزاده و با‌شرف در مقابل تحمیل و زورگویی است» (3). بر اساس مطالعۀ نظام بین‌الملل وحشی که قانون جنگل بر آن حاکم است و تجارب تاریخ معاصر ایران و کشورهای جهان، تنها نسخه‌ای که در این نظام استکباری سبب قدرت، عزت، استقلال و پیشرفت است، اندیشۀ مقاومت است. نظام غرب برای حفظ سلطه و هژمونی خویش بر دنیا، درصدد وابسته‌کردن کشورهای مستقل با تضعیف و تجزیۀ آنها و ساخت کشورهای وابسته (آن‌وایبل) است تا رگ حیاتشان، وابسته به اطاعت از آمریکا و رژیم غاصب باشد. بر این اساس، سفارش قرآن کریم به جامعه ایمانی، آن است که در مقابل دشمن تا حد امکان قوی شوید و خودتان را تجهیز کنید که این امر سبب بازدارندگی در مقابل دشمن می‌شود و امنیت شما را تضمین می‌کند (4).

3. گسترش و تقویت جبهه مقاومت

یکی از مهم‌ترین راهبردها که جمهوری اسلامی ایران برای امنیت ملی و منطقه‌ای دنبال می‌کند، ایجاد محور مقاومت است. در این محور، هسته‌های متعدد مقاومت در کشورهای مختلف ساماندهی شده‌اند و بارها در تقابل با آمریکا و اسرائیل با موفقیت عمل کرده‌اند؛ از جمله مهم‌ترین هسته‌های مقاومت عبارت‌اند از: حزب‌الله لبنان، انصار‌الله یمن، حشد‌العشبی عراق، فاطمیون افغانستان، زینبیون سوریه، دفاع وطنی سوریه و ده‌ها هسته مقاومت دیگر که مستقیم و غیر‌مستقیم متأثر از جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی هستند. به طور طبیعی هرچه این محور توسعه یابد، دایره دشمنی و اقدام رژیم غاصب علیه ایران و کشورهای منطقه تنگ‌تر خواهد شد.

4. نقاب‌زدایی از چهره غرب و اعتبارزدایی از نظم آمریکایی ظالمانه

امروزه مانع اصلی برای استقلال و پیشرفت کشورهایی مثل ایران، دولت آمریکا یا رژیم صهیونیستی نیستند، بلکه ساختار نظام بین‌الملل و نظم ظالمانه‌ای است که به گونه‌ای سیستماتیک، کشورها را پیرامون آمریکا و اسرائیل تعریف و کنترل می‌کنند؛ کنترل سیاسی در ساختارهای سیاسی همچون سازمان ملل و شورای امنیت؛ کنترل اقتصادی در ساختارهایی نظیر بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول و سازمان توسعه و تجارت جهانی؛ کنترل فرهنگی در ساختارهایی همچون یونسکو؛ کنترل بهداشت و درمان در ساختار سازمان بهداشت جهانی و کنترلی همه‌جانبه در تمام ابعاد حیات بشر. این نظم بین‌المللی را انگلیس و فرانسه بعد از جنگ جهانی اول در توافق «سایکس پیکو» پایه‌ریزی کردند و با ملحق‌شدن آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم تکمیل و تثبیت شد. در‌واقع امروزه غارت، کشتار، جنایت و جنگ‌های ظالمانۀ استعمارگران با عنوان‌های حقوق بشری، مبازره با تروریسم، امنیت جهانی، صلح پایدار و ... درون این سیستم، معقول و موجه‌سازی می‌شوند (5). درون این سیستم، کشوری مثل ایران که بیشترین ضربه را از تروریسم خورده است و هفده‌هزار شهید ترور دارد و نیز بیشترین هزینه را در مبارزه با تروریسم منطقه‌ای مثل داعش داده است، با تحریم‌های ضد حقوق بشری و تروریستی مواجه می‌شود؛ ولی رژیمی تروریستی مثل اسرائیل مورد حمایت قرار می‌گیرد و آمریکا بیش از پنجاه‌مرتبه از حق وتو در شورای امنیت به نفع رژیم تروریستی اسرائیل، استفاده می‌کند و نمی‌گذارد این رژیم دروغین محکوم شود. فقط از آغاز جنگ غزه در اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون، شش قطع‌نامه مربوط به آتش‌بس و کمک‌رسانی به مردم فلسطین را آمریکا وتو کرده است (6). اما از سوی دیگر درون این سیستم، فعالیت هسته‌ای صلح‌آمیز ایران با وجود پانزده گزارش مثبت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، تحریم می‌شود؛ همچنین رئیس آژانس، اطلاعات فوق محرمانه ایران را در اختیار رژیم غاصب صهیونیستی قرار می‌دهد، دانشمندان ایران ترور می‌شوند و به تأسیسات هسته‌ای ایران حمله می‌شود؛ ولی هیچ‌کدام از سازمان‌های ملل و آژانس انرژی اتمی آن را محکوم نمی‌کنند، درحالی‌که فعالیت‌های هسته‌ای ویران‌کنندۀ برخی کشورهای نسل‌کش مثل اسرائیل با داشتن کلاهک‌های هسته‌ای فراوان، کاملاً مسکوت می‌ماند.

تجاوزهای متعدد آمریکا به کشورهای مختلف نیز درون همین ساختار توجیه می‌شود. برای مواجهه، باید این ساختار را به چالش کشید و چهرۀ واقعی آمریکا و اسرائیل را برای افکار عمومی به تصویر کشید. باید نقاب صلح‌طلبی، حقوق بشری و دموکراسی‌خواهی را از چهرۀ جنایت‌بار آمریکا برداشت تا افکار عمومی فریب آنها را نخورند و روشنفکران غرب‌زده نتوانند جای جلاد و شهید و جای مدعی و متهم را تغییر دهند. باید با اقدامات روشنگرانه همچون شهید رئیسی و دکتر قالیباف و نشان‌دادن تصاویر نسل‌کشی در مجامع بین‌المللی، حریم امن آمریکا و اسرائیل را شکست و آنها را پاسخگو جلوه داد. امروز اقدامات جمهوری اسلامی ایران در‌این‌باره سبب شده است تنفر جهانی از اسرائیل شکل گیرد. باید جنگل غرب وحشی را به دنیا نشان دهیم؛ همچنین باید به سمت ایجاد ساختارهای موازی برای بی‌اثر‌کردن ساختارهای ظالمانه برویم. تلاش برای توسعۀ نفوذ بریکس و شانگهای در تعاملات سیاسی، اقتصادی و نظامی دنیا در همین راستا انجام گرفته است.

5. تلاش برای اخراج آمریکا و اسرائیل از منطقۀ غرب آسیا

یکی از مهم‌ترین کارهایی که در مقابل دشمن باید انجام داد، این است که به تعبیر مقام معظم رهبری، هزینه‌های دشمن را طوری بالا ببریم که مجبور به رفتن از منطقه شود. تا زمانی که رژیم آپارتاید صهیونیستی و آمریکا در منطقه باشند، کشورهای منطقه و ایران آرامش و امنیت را نخواهند دید. این کشورها برای کنترل غرب آسیا، راهبرد تنش و بی‌ثبات‌سازی دائمی و ساختاری را در دستور کار قرار داده‌اند (7)؛ پیمانکار این راهبرد، رژیم غاصب صهیونیستی است. اسرائیل دو شریان حیاتی و نقطه قوت دارد که جمهوری اسلامی همین دو شریان را هدف قرار داده است: شکستن امنیت اسطوره‌ای و شکستن انگاره مظلومیت.

5-1. شکستن امنیت اسطوره‌ای

زیربنای حیاتی اسرائیل برای جمع‌کردن صهیونیست‌ها در دنیا، وعده امنیت بود که بر اساس ساخت درونی فوق تکنولوژیک، درصدد ایجاد آن بودند؛ اما جمهوری اسلامی ایران با محاصره رژیم غاصب با مسلح‌کردن محور مقاومت (هلال شیعی) و تحقیر تکنولوژیک آنها در تجاوز به ایران با عملیات‌های وعده صادق 1 و 2 و 3، افسانه شکست‌ناپذیری اسرائیل را در هم شکست. استفاده از سلاح‌هایی که پناهگاه‌های صهیونی را ویران کرد، سبب وحشت عمومی و موج‌های مهاجرت معکوس و فرار از اسرائیل شد. ایجاد احساس ناامنی و سکونت‌ناپذیر نشان‌دادن سرزمین‌های اشغالی برای صهیونیست‌ها، نخستین نقطۀ قوت دشمن را نابود می‌کند. عملیات‌های هوشمندانۀ ایران در شلیک موفق تک‌موشک به اسرائیل و خودزنی چند‌مرتبه‌ای سامانۀ پدافندی گنبد آهنین، این مسئله را تشدید می‌کند.

5-2. شکستن انگاره مظلومیت

صهیونیست‌ها برای مشروعیت‌بخشی به جنایت‌های غاصبانۀ خویش، با افسانۀ هلوکاست و مظلوم‌نمایی، در پی جلب حمایت افکار عمومی دنیا بودند. اما جمهوری اسلامی با شکستن این انگارۀ دروغین و نمایاندن چهرۀ نازیستی و آپارتاید رژیم کودک‌کش، جنبشی جهانی و تنفری عمومی علیه این رژیم ایجاد کرد؛ حتی در دانشگاه‌های آمریکا موج تنفر و اقدام علیه اسرائیل گسترده شد و افکار عمومی در تمام دنیا علیه اسرائیل بسیج شدند. تا جایی که برخی رؤسای جمهور و مقامات عالی‌رتبۀ کشورها، هنرمندان، سلبریتی‌ها، ورزشکاران و حتی برخی سناتورهای آمریکایی، علیه جنایت اسرائیل اعتراض کرده‌اند.

6. تقویت اتحاد ملی و انسجام اجتماعی

حفظ و تقویت اتحاد ملی، راهبردی بنیادین در مقابله با دشمن در جنگ ترکیبی و شناختی است. دشمن همواره بر تفرقه و ناامید‌کردن مردم ایران بیش از هر امر دیگری تمرکز داشته است. محاسبۀ دشمن از شکاف‌های داخلی ایران، همواره سبب تحمیل هزینه به کشور شده است. در جنگ تحمیلی دوازده‌روزه، طراحی اصلی بر فروپاشی از درون با فعال‌کردن گسل‌های داخلی ایران بود که با اقدام یکپارچۀ مردم ایران شکست خورد. فشارهای بیرونی، توطئه‌ها و تحریم‌های 46‌ساله نتوانسته است ایران را به زانو دربیاورد؛ ازاین‌رو به تعبیر مقام معظم رهبری، امروز دشمن برای به‌زانو‌درآوردن انقلاب و نظام اسلامی، بر دو محور اصلی تمرکز کرده است: دشمن امید و اتحاد را هدف گرفته است. «امید مهم‌ترین ابزار پیشرفت است و دشمن روی این متمرکز شده؛ دشمن از همۀ توان دارد استفاده می‌کند برای القای ناامیدی، برای القای بن‌بست ... . راهبرد چیست؟ ایجاد اختلاف، ایجاد بی‌اعتمادی؛ بی‌اعتمادیِ دستجات سیاسی نسبت به همدیگر، گروه‌های مردمی نسبت به همدیگر، بی‌اعتمادیِ مردم به حکومت، بی‌اعتمادیِ حکومت به مردم، بی‌اعتمادیِ این به آن، این سازمان با آن سازمان که به هم بی‌اعتماد باشند، به هم بدبین باشند. وقتی بی‌اعتمادی به وجود آمد، امید به آینده هم از بین خواهد رفت» (8).

نتیجه:

جمهوری اسلامی ایران با شناخت دشمن و اهداف و راهبردهایش، به تقابل تمام‌عیار برخاسته است و از همۀ ظرفیت‌های داخلی و خارجی استفاده می‌کند.

پی‌نوشت‌ها

1. سیدامیر مکی؛ «توطئۀ قدیمی غربی‌ها علیه "چهارراه جهان"»؛ خبرگزاری تسنیم، 30/07/1401؛ در:

https://tn.ai/2790088.

2. سام ترابی و محمدعلی رنجبر؛ جنگ سرد ایران و آمریکا: نظریه‌ای برای فهم ژئوپلیتیک دنیای معاصر؛ تهران، انتشارات نخبگان، 1399 ش، ص 72 ـ 73.

3. بیانات رهبری در مراسم سی‌امین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمة الله علیه)؛ 14/03/1398؛ در:

https://khl.ink/f/42758.

4. انفال: 60.

5. سام ترابی و محمدعلی رنجبر؛ جنگ سرد ایران و آمریکا: نظریه‌ای برای فهم ژئوپلیتیک دنیای معاصر؛ تهران، ص 81 ـ 82.

6. «استفاده مکرر آمریکا از حق وتو یعنی افزایش رادیسکالیسم و تروریسم»؛ سایت مشرق‌نیوز، 15/03/1404، کد خبر: 1720698؛ در:

mshrgh.ir/1720698.

7. سام ترابی و محمدعلی رنجبر؛ جنگ سرد ایران و آمریکا: نظریه‌ای برای فهم ژئوپلیتیک دنیای معاصر؛ ص 80.

8. مقام معظم رهبری؛ «راهبرد اتحاد ملی برای ایران قوی»؛ نشریه خط حزب‌الله، ش 381، 05/12/1401؛ در:

https://khl.ink/f/52105.

شیوۀ برخورد با خوشحالی‌کنندگان از هجوم دشمن به کشور
در برخورد با این افراد، باید با احترام و منطق به روشنگری پرداخت، عواقب جنگ را تبیین کرد و مسئولین ناز باید برای رفع علل نارضایتی بکوشند.

پرسش:

با کسی که از حمله دشمن به کشور خوشحال است، چگونه رفتار کنیم؟

پاسخ:

ازآنجاکه خداوند انسان را با فطرت پاک آفریده است، انسان فطرتاً کمک‌رسانی به مظلوم بیزاری‌جویی از ظالم را دوست دارد. انسان بهره‌مند از عقل سلیم و نهادی پاک، هرگز از ظلم دفاع نمی‌کند. بنابراین ریشه رفتار کسی که مدافع ظلم و تجاوز است، باید بررسی شود؛ چنانچه دفاع او ناآگاهانه باشد، باید او را آگاه کرد و اگر عامدانه باشد، باید از او دوری جست.

در نگرش اسلام، شادی بر مصیبت دیگران به‌شدت مذمت شده است. در روایت می‌خوانیم: «از گرفتاری برادرت اظهار شادی مکن که خداوند به او رحم می‌کند و تو را گرفتار می‌سازد» (1).

دوستی با کافران

خداوند متعال می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، یهود و نصارا را به دوستی برمگزینید. آنان خود دوستان یکدیگرند. هر کس از شما که ایشان را به دوستی گزیند، در زمره آنهاست و خدا ستمکاران را هدایت نمی‌کند» (2). خداوند در این آیه به‌صراحت مسلمانان را از دوستی و هم‌پیمانی با کافران و دشمنان نهی می‌کند؛ ازاین‌رو ابراز خوشحالی در برابر حملات دشمن به کشور هم به‌نوعی دادن دست دوستی به آنهاست.

معاونت بر گناه

وقتی انسان از عملکرد دشمن راضی باشد، چه‌بسا ابراز رضایت او منجر به تشویق بیشتر دشمن بر آسیب‌رساندن شود. در این شرایط چنین شخصی معاونت بر گناه دارد، درحالی‌که مسلمان باید از همکاری در گناه دوری کند؛ چراکه حداوند می‌فرماید: «و [هرگز] در راه گناه و تعدّی همکاری ننمایید. و از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است» (3).

ریشه‌یابی

انسان فارغ از مسلمان‌بودن و بلکه به ‌حکم انسان‌بودن نه خود اهل ظلم و ستم به دیگران است و نه از ظلم و ستم به دیگران خوشنود می‌شود. بنابراین هرگاه شاهد بودیم افراد یا خود به حق دیگران احترام نمی‌گذارند یا از ظلم در حق دیگران خوشحال می‌شوند، به‌یقین باید ریشه این نگاه را جستجو کنیم. مگر ممکن است کسی اهل یک کشور باشد، اما از حمله دشمن به کشورش خوشحال شود؟ کسی که از چنین حمله‌ای شاد شود، در نگاه اول مستحق سرزنش است؛ اما بر اساس حکم اخلاق اسلامی باید ریشه این شادی بررسی شود. گاهی این خوشحالی ریشه در دشمنی افراد با کشور و نظام و دین و مردم دارد؛ اما برخی مواقع ممکن است افراد از روی غفلت و نه قلبی در برابر تجاوز دشمن ابراز خوشحالی کنند؛ برای مثال افرادی که در زندگی سختی‌هایی را تحمل کرده‌اند یا نتیجه امروز خود را در بی‌عدالتی برخی از گروه‌ها در اجتماع یا ظلم و ستم برخی از مسئولان می‌دانند، سبب می‌شود که به ‌نوعی حس انتقام‌جویی در آنها بیدار شود و از حمله دشمن به کشور شاد شوند. این افراد حاکمیت یا بخش‌هایی از آن را دشمن می‌پندارند؛ به همین دلیل از حمله به این دشمن ‌شاد می‌شوند.

نارضایتی برخی افراد از شرایط اقتصادی و سیاسی و ...سبب کم‌رنگ‌شدن احساس همبستگی ملی می‌شود و برخی افراد به امید تغییر در وضع موجود از این حملات استقبال می‌کنند.

برخی افراد هم به دلیل نداشتن سواد رسانه‌ای، تحت ‌تأثیر رسانه‌های معاند قرار گرفته‌اند و همین مسئله سبب دشمنی آنان با نظام و کشور شده است و از حمله دشمن به کشور خوشنود می‌گردند. دشمن با پروپاگاندا به القای ناامیدی می‌پردازد و این افراد نیز با خطای محاسباتی، در ذهن خویش جای دوست و دشمن را تغییر می‌دهند.

عده‌ای از افراد هم ممکن است دارای بیماری‌های روحی و روانی باشند و این نگاهشان عامدانه نیست؛ بلکه تحت فشارهای روحی و روانی چنین دیدگاهی را اتخاذ کرده‌اند. ضعف ایمان و انحراف از اخلاق الهی و دینی را نیز می‌توان از دیگر دلایل این امر دانست. طبیعتاً روش برخورد ما با هر کدام از این افراد متفاوت است.

ضعف دشمن‌شناسی

«بصیرت» از جمله اموری است که می‌تواند انسان را در برابر بحران‌ها بیمه کند. بصیرت و شناخت انسان از دشمن سبب می‌شود فرد مسلمان همواره مسیر حق از باطل را به‌درستی بشناسد و تشخیص دهد. ضعف دشمن‌شناسی گاهی باعث می‌شود انسان به جبهه حق پشت کند و به باطل متمایل گردد. برای رفع این معضل باید مؤلفهٔ دشمن‌شناسی و افشای نقشه‌های دشمن در فهرست اولویت‌های فرهنگی و آموزشی و سیاسی قرار گیرد. تشخیص جبهه حق از جبهه باطل، امری حیاتی است. کسی که از حملۀ دشمن خوشحال می‌شود، در تشخیص این مرزبندی به اشتباه می‌افتد و درواقع باطل را حق پنداشته است.

پرهیز از حرمت‌شکنی

وقتی با افرادی روبرو می‌شویم که خواسته یا ناخواسته اهل خطا می‌شوند و در شرایط بحرانی همچون جنگ به ‌جای همدلی بیشتر، از حمله به کشور ابراز خوشحالی می‌کنند، باید بنای رفتار خویش را بر پرهیز از حرمت‌شکنی قرار دهیم. اسلام به ما می‌آموزد خطا را نقد کنیم، اما حرمت انسان را نشکنیم: «[به معبود] کسانی که غیرخدا را می‌خوانند، دشنام ندهید؛ مبادا آنها [نیز] از روی [ظلم و] جهل، خدا را دشنام دهند» (4). بنابراین باید با چنین افرادی گفتگوی منطقی و همراه با ادب و احترام داشته باشیم تا بتوانیم تأثیر مثبت ایجاد کنیم.

خداوند متعال می‌فرماید: «با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت نما. و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن» (5). از نگاه اخلاق باید بین فرد و رفتارش تفاوت قائل شد و اگر قصد نهی ‌از منکر یا نقد داریم، باید رفتار فرد را نقد کنیم؛ با وجود این، به شخصیت او هم خدشه‌ای وارد نکنیم؛ چراکه برخوردهای ناشی از احساس و همراه با سرزنش نه‌تنها مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه لجاجت فرد را هم بیشتر می‌کند.

تبیین عوارض جنگ

برخی افراد وقتی از روی لجاجت از حمله دشمن خوشحال می‌شوند، به عوارض و عواقب شوم جنگ توجهی ندارند. تبیین دقیق و عمیق عوارض و عواقب جنگ می‌تواند افراد را متوجه خطایشان کند. تشریح این مسئله که هیچ‌یک از افراد اعم از موافق و مخالف از آسیب‌های جنگ در امان نیستند و عواقب جنگ متوجه یکایک افراد جامعه است، می‌تواند تا حدودی افراد را از دیدگاه غلط خود هوشیار کند.

بازی در زمین دشمن

برخی افراد تصور نمی‌کنند که خوشحالی آنها از حملۀ دشمن، درواقع بازی‌کردن در زمین دشمن است؛ ازاین‌رو باید به این افراد تفهیم کنیم عمل و رفتار آنان خواسته یا ناخواسته به تضعیف جبهه ملی منجر می‌شود و بازی‌کردن در زمین دشمن است. تقویت هویت ملی و دینی می‌تواند فرد را در برابر خطایش پشیمان کند. این افراد مرز بین نقد حکومت و دشمنی با کشور را گم کرده‌اند؛ به همین دلیل باید آنها را به مرزبندی میان این دو امر دعوت کرد. معرفی نقاط قوت و پیشرفت‌هایی که در کشور داریم و همچنین یادآوری ارزش‌های دینی و ملی در این زمینه نیز اثرگذار است.

رفع علت‌ها

اگر دلیل خوشحالی افراد، اعتراض به عملکرد مسئولان است و واقعاً هم مسئولی کوتاهی کرده است، باید مسئولان حکومت در سطح کلان خود را موظف به برقراری عدالت و رفع تبعیض کنند تا هرگز شاهد چنین رفتارهایی از هم‌وطنان خویش نباشیم.

نکته:

اگر فرد فقط ابراز خوشحالی می‌کند و با دشمن همکاری ندارد و اقدام ویران‌کننده‌ای انجام نمی‌دهد، باید به تذکر و روشنگری بسنده کرد و با درنظرگرفتن شرایط نهی ‌از منکر او را ارشاد کرد. البته اگر رفت‌وآمد با چنین شخصی منجر به ایجاد آسیب روحی در فرد می‌شود، می‌توان روابط را مدیریت کرد و ارتباط را محدود نمود. اما اگر رفتار او یک خوشحالی ساده نیست، بلکه به همکاری با دشمن می‌پردازد و رفتارش منجر به خیانت می‌شود، دیگر فقط تذکر کافی نیست و باید با برخوردی جدی او را تسلیم قانون کرد. گاهی عملکرد افراد صرفاً بیان یک نظر نیست، بلکه منجر به تشویق دشمن در حمله بیشتر می‌شود. در این شرایط رفتار شخص مشمول قوانین ضدامنیت ملی می‌شود و باید با او با جدیت برخورد کرد.

نتیجه:

افرادی که از حمله دشمن به کشور خوشحال می‌شوند، طبیعتاً بر خلاف فطرت پاک انسانی خویش رفتار می‌کنند. این افراد اسیر جهل و کینه شده‌اند و باید با رفتار صحیح و منطقی کمک کنیم تا جهلشان رفع و کینه آنها کم شود. دعوت به بازنگری اعتقادی و اصلاح رفتار با زبان محبت‌آمیز و استدلال عقلی، یکی از راهکارهای اساسی برای رفع این معضل است. همدلی با فرد، شنیدن دغدغه‌های او و تبیین حقیقت ماجرا برای او می‌تواند در تغییر دیدگاهش اثرگذار باشد. با توجه ‌به اینکه دلایل افراد در نشان‌دادن این نوع واکنش متفاوت است، باید با هر کسی متناسب با علت رفتارش برخورد کرد؛ یعنی فرد غافل را با آگاهی‌بخشی بیدار کرد و به مغرض، هشدار داد. در صورت اثبات خیانت و اصلاح‌نشدن، باید او را به مراجع ذی‌صلاح معرفی کرد.

پی‌نوشت‌ها:

1. «لا تُظهِرِ الشَّماتَهَ لِأخیکَ؛ فیَرحَمَهُ اللّه و یَبتَلِیَکَ» (محمدباقر مجلسی؛ بحار الأنوار؛ چ 2، بیروت: مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ ق، ج 75، ص 213).

2. ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِیَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ﴾ (مائده: 51).

3. ﴿وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ﴾ (مائده: 2).

4. ﴿وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ﴾ (انعام: 108).

5. ﴿ادْعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ﴾ (نحل: 125).

با سلام و خسته نباشید، با توجه به منابع معتبر تعداد کشته های دشمن در حادثه کربلا چند نفر بودند و هر کس از یاران امام و خود امام، چند نفر را کشتند؟

پاسخ:
ارائه امار دقيق در اين رابطه بسيار مشكل، بلكه غير مقدور است. در اين زمان با پيشرفت هاي شگفت و فوق العاده، ارائه آمار دقيق كشته ها در جنگ ها و حوادث مانند زلزله و...كارسختي است و گاهي آمار ها متضاد هستند ، در آن عصر كه امكانات بسيار محدود بوده و نگارش مطالب سال ها بعد از حادثه كربلا رخ داده، چگونه مي توان آمار دقيقي ارائه نمود؟
موفق باشید.

با سلام و خسته نباشید، چرا شیعه این قدر دروغ می گویند، تمامی اهل سنت می گویند که تعداد کشته های دشمن در کربلا 88 نفر می باشند، ولی شیعه برای اینکه امام و یارانش را خیلی بزرگ جلوه دهند در کتاب منتهی الامال گفته اند که خود حضرت بیش از 1000 نفر را کشته و از یاران امام هم کسی نبوده که کمتر از 100 نفر از دشمن را کشته باشد؟؟

پاسخ:
كشته هاي سپاه عمر سعد دقيقا معلوم نيست و هرچه در كتب اهل سنت ذكر شده، دليل بر صحت آن نيست. چون مطالب زيادي در آن كتاب ها يافت مي شود كه اعتباري ندارد. البته مطالب غير معتبر در كتب شيعه نيز وجود دارد. از كتاب هاي مهم و كهن اهل سنت تاريخ طبري است كه نوعا ساير مورخان مطالب را از او نقل كرده اند.
بيش تر مطالبي كه مورخان در باره جنگ‌هاي صدر اسلام نوشته‌اند، از تاريخ طبري مي‌باشد، كه پذيرش هر كدام نياز به بررسي دقيق دارد.
طبري مطالب تاريخي را از راويان مختلف نقل مي‌كند كه برخي دروغگو و غير موثق بوده‌اند، از جمله سيف بن عمر كه خيلي از مطالب مربوط به جنگ‌هاي ايران و عرب‌ها و مطالبي را كه از علي و فرزندان وي در اين باره نقل شده، از طريق وي است.
جواد علي (از مورخان) معتبر مي‌گويد: طبري در استفاده از مآخذ، اصول اهل حديث را در نظر نگرفته و از چهره‌هاي ضعيف هم روايت كرده است. او روايات سيف بن عمر را كه متهم به زندقه است و خود طبري هم نظر مساعدي نسبت به وي ندارد، نقل مي‌كند.(2)
بنابراين نمي توان هرچه در اين كتاب ها آمده پذيرفت، بلكه با يد سند و محتواي مطلب مورد بررسي قرار گيرد.

پي‌نوشت‌ها:
1. احمد زماني، حقايق پنهان،دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، مركز انتشارات، 1380، ص 117.
2. رسول جعفريان، تاريخ سياسي اسلام، سيره رسول خدا، سال انتشار 1373ش، ناشر سازمان چاپ و انتشارات، ص 124.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.