سیاسی

پیروز جنگ ۱۲ روزه
در جنگ 12 روزه، رژیم صهیونیستی نتوانست به اهداف راهبردی خود دست پیدا کنند؛ بنابراین شکست آنها در این جنگ به اذعان کارشناسان بین‌المللی واضح و انکارناپذیر است.

 پرسش:

پیروز جنگ ۱۲ روزه تحمیلی اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران کیست؟

پاسخ:

با پایان جنگ تحمیلی 12 ‌روزه رژیم صهیونیستی علیه ملت ایران، اظهارنظرها و تحلیل‌ها در رسانه‌ها پیرامون پیروز این جنگ آغاز شد. برخی رسانه‌ها که مستقیم یا غیرمستقیم رسانه‌های همراه با رژیم صهیونیستی محسوب می‌شوند، رژیم صهیونیستی را پیروز این جنگ معرفی کردند و برخی دیگر از آن‌ها، اعم از رسانه‌های بین‌المللی و داخل ایران، جمهوری اسلامی ایران را پیروز این جنگ دانستند. در یک نگاه واقع‌بینانه به این 12 روز، به‌راستی، پیروز این جنگ چه کسی بود؟ ایران یا رژیم صهیونیستی؟

۱. ارزیابی راهبردی جنگ تحمیلی ۱۲ روزه؛

به نتیجه جنگ 12 ‌روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی با همکاری امریکا از نگاه‌های مختلف می‌توان پرداخت که یکی از مهم‌ترین نگاه‌ها، نگاه راهبردی به این جنگ تحمیلی است. اگرچه رژیم صهیونیستی با همدستی امریکا، با ترور برخی فرماندهان ارشد نظامی، برخی دانشمندان برجسته هسته‌ای، هدف قرار دادن تأسیسات هسته‌ای و تخریب بخشی از سیستم پدافندی ایران در ظاهر به دستاوردهایی دست‌یافت، اما از نگاه راهبردی آنچه رژیم صهیونیستی به‌عنوان اهداف این حمله تعریف کرده بود، تحقق نیافت. اینکه دشمن صهیونی چه اهداف راهبردی‌ای برای خود تعریف کرده بود و چگونه در رسیدن به این اهداف ناکام ماند، موضوعی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

۲. اهداف جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه جمهوری اسلامی ایران؛

رژیم صهیونی و امریکا چند هدف راهبردی را از حمله به ایران دنبال می‌کردند، در ادامه، میزان دستیابی آنان به این اهداف را مورد بررسی قرار می‌دهیم تا روشن شود آیا رژیم صهیونی به این اهداف دست‌یافته یا خیر.

۲-1. اختلال در فرماندهی نظامی؛

دشمن صهیونیستی با استفاده از اصل غافلگیری و با ترور چند تن از فرماندهان ارشد نیروهای مسلح و فرماندهان نظامی در حوزه هوا و فضا به‌عنوان بازوی تهاجمی جمهوری اسلامی و فرماندهان حوزه پدافند، به‌عنوان دستان تدافعی ایران به دنبال تکرار الگوی جنگ شش‌روزه موسوم به اعراب و اسرائیل (1) بود؛ جنگی که با اقدام غافلگیرانه رژیم صهیونیستی علیه نیروی هوایی مصر، فلج کردن آن و تصاحب حریم هوایی مصر آغاز شد و سرانجام پس از شش روز با میانجیگری سازمان ملل به پایان رسید. هدفی که رژیم صهیونیستی از حمله به ایران در بیست و سوم خرداد، یعنی سالگرد حمله به مصر دنبال می‌کرد، فلج کردن ساختار اقدام در نیروهای مسلح ایران بود که می‌توانست از فرصت به‌وجود‌آمده، برای دستیابی به سایر اهداف تعیین‌شده و واردکردن ضربات خردکننده استفاده کند. در خوش‌بینانه‌ترین حالت آن‌ها تصور می‌کردند که زمان بازیابی نیروهای نظامی ایران چند روزی طول خواهد کشید و این فرصت برای زدن ضربه نهایی کافی بود؛ درحالی‌که با تدبیر و فرماندهی رهبر انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، درزمانی بسیار کوتاه، فرماندهان جدید منصوب شدند و فرایند ضربه به دشمن صهیونیستی را بلافاصله آغاز کردند؛ اقدامی که از تصور رژیم صهیونیستی و حامی‌اش ایالات‌متحده امریکا خارج بود و در گام اول محاسبات آن‌ها را به هم ریخت. (2) درنهایت، ضربات مخرب و مهلک موشکی و پهپادی ایران دشمن را وادار به درخواست توقف آتش کرد.

۲-2. نابودی زیرساخت‌های هسته‌ای و موشکی؛

یکی از اهداف مهمی که رژیم صهیونیستی با تلاش برای تکرار الگوی مصر و ایجاد فرصت برای خود، به دنبال آن بود، نابودی زیرساخت‌های هسته‌ای و موشکی ایران، با استفاده از فلج‌شدگی نیروهای مسلح ایران بود. در تمام روزهای جنگ 12 روزه، دشمنان ما اقدامات متعددی برای از بین بردن تأسیسات هسته‌ای فردو، نطنز و اصفهان و برخی زاغه‌ها و تأسیسات موشکی ایران انجام دادند و حتی ایالات‌متحده امریکا برای بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران وارد عمل شد؛ اما آنچه رخ داد نه توانست تأسیسات هسته‌ای را به‌طور کامل نابود کند و به اذعان اخبار و گزارش‌های خارجی تأسیسات هسته‌ای ایران آسیب دید، اما نابود نشد (3) و فعالیت موشکی ایران تا آخرین لحظات جنگ خواب دشمن صهیونی را پریشان و او را مجبور به آتش‌بس کرد، افزون بر اینکه پایگاه مهم نظامی امریکا در قطر نیز از موشک‌های دقیق ایرانی بی‌نصیب نماند.

۲-3. ایجاد اعتراضات داخلی؛

یکی دیگر از اهداف راهبردی رژیم صهیونیستی مهیاکردن فضا با حمله نظامی برای شکل‌گیری اعتراضات داخلی با یاری عوامل نفوذی و داخلی بود. رژیم صهیونیستی پس از اعتراضات سال 1401 به این نتیجه رسیده بود که شکاف عمیقی میان حاکمیت و مردم شکل گرفته است. ازاین‌رو تصمیم داشت، حاکمیت نظام جمهوری اسلامی را با حمله نظامی و به دنبال آن شکل‌گیری اعتراضات داخلی تضعیف کند تا ایران از موضع ضعف پای میز مذاکره با ایالات‌متحده بنشیند و امتیازات مدنظر امریکا را به‌راحتی در اختیار آن قرار دهد. پیام‌های نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، اقدامات رضا پهلوی و سازمان منافقین و اقدامات بازوهای رسانه‌ای آن‌ها ازجمله تلویزیون ایران اینترنشنال در ایام جنگ در راستای تحریک افکار عمومی ایران برای حضور در کف خیابان در راستای تحقق همین هدف بود، (4) اما افزایش همبستگی و وحدت مردم ایران با سلایق مختلف در مقابل دشمنان خارجی ازجمله شگفتی‌های جنگ 12 روزه بود که نه‌فقط محاسبات دشمنان ما را به هم ریخت، موجب شگفتی مردم جهان شد.

۲-4. تغییر حاکمیت در ایران؛

ازجمله اهدافی که رژیم صهیونیستی و امریکا در ایران با این جنگ و به خیال خود تضعیف حکومت ایران دنبال می‌کردند، تغییر رژیم در ایران بود. سودایی که ترامپ رئیس‌جمهور امریکا و نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی از صحبت درباره آن ابایی نداشتند. ترامپ در توئیتی از تغییر رژیم در ایران سخن گفت (5) و نتانیاهو تغییر رژیم در ایران را یکی از نتایج جنگ 12 روزه دانست. (6) این هدف و رؤیای صهیونیست‌ها نیز با همدلی و همبستگی مردم ایران و رهبری مدبرانه آیت‌الله خامنه‌ای به نتیجه نرسید.

۲-5. فعال‌سازی شکاف‌های قومیتی و تجزیه ایران؛

یکی دیگر از اهداف مهم و البته راهبردی‌ترین هدف دشمن صهیونیستی، فعال‌سازی شکاف‌های قومیتی در راستای تضعیف ایران در حفظ تمامیت ارضی و درنهایت تجزیه ایران دانست. هدفی که جان مرشایمر، استاد علوم سیاسی و نظریه‌پرداز برجسته روابط بین‌الملل از آن پرده برداشت. (7) طبق گزارش مجله نیوزویک، تجزیه‌طلبان کُرد به دلیل سازمان‌یافته‌تر بودن، اولین و مهم‌ترین ظرفیتی هستند که رژیم صهیونیستی می‌تواند از آن‌ها برای رسیدن به هدف خود که البته به گفته عفرا بن‌جیو، پژوهشگر ارشد مرکز موشه دایان اسرائیل، به‌طور مخفی آن را دنبال خواهند کرد، مورد استفاده قرار می‌گیرند: «هرگونه حمایت از یک گروه قومی، اگر انجام شود، به‌صورت مخفیانه خواهد بود تا امنیت آن گروه و منافع اسرائیل حفظ شود. فکر می‌کنم کاندیدای اصلی برای چنین همکاری‌ اقلیت کُرد باشد؛ زیرا این گروه سازمان‌یافته‌ترین است و سابقه طولانی در مبارزه علیه هر رژیم ایرانی دارد». (8) نیوزویک در ادامه گزارش خود از گروه‌های تکفیری و تجزیه‌طلب فعال در منطقه جنوب‌شرق کشور، به‌عنوان ظرفیتی یاد می‌کند که رژیم صهیونیستی باید به آن‌ها توجه کند. این رسانه امریکایی در ادامه به پروژه مطالعات بلوچستان که توسط مؤسسه تحقیقات رسانه‌ای خاورمیانه (MEMRI) راه‌اندازی شده اشاره می‌کند؛ موسسه‌ای که توسط ییگال کارمون، افسر سابق اطلاعات اسرائیل و میراو ورمس، دانشمند سیاسی اسرائیلی ـ امریکایی، تأسیس شده است. نیوزویک به نقل از آنا ماهجار باردوچی، پژوهشگر ارشد این مؤسسه اذعان می‌کند که هدف این پروژه، فعال‌سازی گسل‌های قومی ـ مذهبی در جنوب شرق ایران است. پروژه‌ای که به‌وضوح، تلاشی برای تقویت صدای گروه‌های تجزیه‌طلب بلوچ و جلب حمایت بین‌المللی برای آن‌هاست. (9) تجزیه ایران به‌عنوان راهبردی‌ترین هدف دشمنان مردم ایران در جنگ 12 روزه با کمک مردم و همراهی مسئولین دولتی و فداکاری دستگاه‌های نظامی، اطلاعاتی و امنیتی کشور با شکست مواجه شد.

نتیجه:

با توجه به آنچه از اهداف راهبردی دشمن صهیونیستی و حامی تمام‌عیارش ایالات‌متحده امریکا نگاشتیم و درباره آن‌ها و نتایج آن سخنانی بیان کردیم، به‌خوبی روشن می‌شود که از منظر رسیدن به اهداف راهبردی، باوجود خسارت‌هایی که رژیم صهیونی توانسته به ایران وارد کند، دشمنان مردم ایران نتوانستند به اهداف راهبردی خود دست پیدا کنند؛ بنابراین شکست رژیم صهیونیستی در جنگ 12 روزه به اذعان کارشناسان بین‌المللی حتی در سرزمین‌های اشغالی و افکار عمومی جهان واضح و انکارناپذیر است.

پی‌نوشت‌ها:

(1) ر.ک: «جنگ شش‌روزه»، سایت تاریخ، https://B2n.ir/kb6512.

(2) ر.ک: «رؤیای بربادرفته عبری»، سایت دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، https://khl.ink/f/60445.

(3) برای نمونه، ر.ک: «سی ان ان: تأسیسات هسته‌ای ایران همچنان فعال هستند و نابود نشده‌اند»، پایگاه خبری مشرق، mshrgh.ir/1727477.

(4) ر.ک: «پیام نتانیاهو به مردم ایران»، یورونیوز، https://B2n.ir/ef6589.

(5) ر.ک: «توئیت وقیحانه ترامپ درباره تجزیه ایران»، روزنامه فرهیختگان، fdn.ir/209391.

(6) ر.ک: «نتانیاهو: تغییر رژیم ایران می‌تواند نتیجه‌ این جنگ باشد»، شبکه ایران اینترنشنال، 25/03/1404، https://www.iranintl.com/202506151142.

(7) ر.ک: «پروژه تجزیه ایران؛ رؤیای صهیونیست‌ها، کابوس منطقه»، نورنیوز، کد خبر: 230500، https://nournews.ir/n/230500.

(8) ر.ک: «طرح اسرائیل برای بهره‌برداری از گسل‌های قومی علیه ایران»، پایگاه خبری سرمایه فردا، کد خبر: 41448، https://B2n.ir/gm2849.

(9) ر.ک: «طرح اسرائیل برای بهره‌برداری از گسل‌های قومی علیه ایران»، پایگاه خبری سرمایه فردا، کد خبر: 41448، https://B2n.ir/gm2849.

انعطاف در مذاکرات و وقوع جنگ
جمهوری اسلامی در مقابل آمریکا و نهادهای بین‌المللی کاملاً منعطف و منطقی عمل کرد. به حدی که برخی معتقدند که انعطاف بیش‌ازحد ما موجب جری‌تر شدن طرف متخاصم شد.

پرسش:

آیا این ادعا درست است که اگر مذاکره را درست پیش می‌بردیم یا در جریان مذاکرات منعطف‌تر برخورد می‌کردیم و به نتیجه می‌رسیدیم، جنگ نمی‌شد؟

پاسخ:

بسیاری بر این باورند که سیاست‌های انقباضی و سرسختانه ایران در مقابل نظام سلطه، موجب شد تا ما به نقطه جنگی برسیم. برخی خطوط قرمز قابلیت عبور و انعطاف داشت و اگر ایران منعطف‌تر عمل کرده بود، امروز در این شرایط جنگی و مخرب قرار نمی‌گرفت. کما اینکه ترامپ در 19 خرداد یعنی چهار روز پیش از حمله گفته بود: ایرانی‌ها مذاکره‌کنندگان سرسختی هستند. (1)

1. عملکرد منطقی، منصفانه و عقلانی جمهوری اسلامی ایران در روند مذاکرات هسته‌ای؛

جمهوری اسلامی در مقابل آمریکا و نهادهای بین‌المللی کاملاً منعطف و منطقی عمل کرد. به حدی که برخی معتقد هستند که انعطاف بیش‌ازحد ما موجب جری‌تر شدن و موجب سوءتفاهم طرف متخاصم شد. ایران با قاتل شهید سلیمانی، مذاکرات غیرمستقیم را پذیرفت و به دلیل مصالح ملی این جنایت بزرگ دولت اول ترامپ را نادیده گرفت. همچنین بعد از جنایت ترور شهید اسماعیل هنیه در مرداد 1403 در خاک ایران، خویشتن‌داری در دستور کار مقامات جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت. ایران بارها بعد از ترور دانشمندان هسته‌ای خویشتن‌داری کرد و حتی در مواجهه با ترور شهید سلیمانی سعی کرد که در تقابل، افراط‌وتفریط نداشته باشد و به‌صورت محدود به پایگاه عین‌الاسد حمله کرد تا تلفات، مدیریت و طرف مقابل، محکوم به تلافی نشود. همچنین طراحان عملیاتی در وعده صادق 1 و 2 و حتی وعده صادق 3 محدود و کنترل‌شده عمل کردند. علی‌رغم خروج قلدرمآبانه و یک‌طرفه آمریکا از برجام و بی‌عملی اروپا در جبران حداقلی عهدشکنی طرف اصلی، ایران همواره اعلام کرده است که به چارچوب‌های آژانس و NPT پایبند است و بازرسان آژانس همواره به راستی‌آزمایی برنامه‌های هسته‌ای ایران مشغول بوده‌اند.

2. دیدگاه مثبت ترامپ درباره مذاکره با ایران؛

در میانه همین مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا (پیش از جنگ) بارها مقامات آمریکایی و ترامپ گفتند مذاکرات خوب پیش می‌رود و دور بعدی مذاکرات برای چند روز دیگر در مسقط تعیین شده بود (2) و آن‌ها آرایش جنگی را تغییر داده و ناو جنگی خود را از منطقه خارج کرده بودند. درواقع چهار روز قبل از حمله اسرائیل ترامپ اعلام کرده بود که امیدوارم با ایران به توافق برسیم؛ ایرانی‌ها مذاکره‌کنندگان «خوب و سرسختی» هستند و گفت که دور بعدی مذاکرات با تهران روز پنجشنبه ۱۲ ژوئن (۲۲ خرداد) خواهد بود. وی با اشاره به تهدید همیشگی خود هم گفت که «جایگزین بسیار بسیار خطرناک است، اما آن‌ها (ایرانی‌ها) به آنجا نرسیده‌اند.» رهبری بارها پیش‌ازاین اعلام کرده بود که آمریکایی‌ها بدعهد هستند.

3. ماهیت تجاوزکارانه و جنایت‌کارانه رژیم صهیونی؛

برخی معتقد هستند که چون مذاکرات خوب پیش می‌رفت و نتانیاهو از رفتار معقولانه ایران و عادی‌سازی مسائل می‌ترسید وارد چنین پروسه‌ای شد تا همه طرف‌ها را در تله جنگ گرفتار کند؛ که البته ناهماهنگی صهیونیست‌ها با آمریکا در این مورد دور از ذهن است. اسرائیل منطق ندارد و متوجه رفتار منعطف و منطقی نمی‌شود. نتانیاهو مدعی نزدیکی ایران به ساخت بمب اتم در سال‌های 2012 و 2016 و... بوده است. الان 2025 هست. هیچ‌وقت گزارش و سندی مبنی بر دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای منتشر نشد، اما اسرائیل وارد جنگ گردید. یا مگر زدن سوریه‌ی جولانی و نابودی زیرساخت‌های سوریه و اشغال خاکش به دلیل عدم انعطاف یا سرسختی حکومت جولانی بود؟ مگر جولانی چه در زمان حضورش در جبهه داعش و چه بعدازآن کوچک‌ترین تعرضی به اسرائیل داشت؟ حتی بعد از نابودی زیرساخت‌های سوریه کوچک‌ترین حرف و مقاومتی ابراز کرد؟

4. توجیه‌ناپذیری حمله به تأسیسات هسته‌ای مشروع جمهوری اسلامی ایران؛

باید بپذیریم که تأسیسات هسته‌ای مشروع ما مورد حمله قرار گرفته است. اگر منظور از انعطاف، تسلیم خواسته‌های آمریکا شدن در برچیدن تمام دست‌آوردهای هسته‌ای و نابودی این صنعت است، این نقطه آغاز پذیرش استثمار و قلدری بلاوجه آمریکا و بازگشت به حقارت بی‌پایان دوران پهلوی و شاهان گذشته است و این یک حقیقت تاریخی است که عطش نظام سلطه، برای توحش و قلدری انتها ندارد. پذیرش سلطه آمریکا با ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران در تعارض است و مردم چنین رفتاری را قبول نمی‌کنند.

نتیجه‌گیری:

بنابراین، هیچ‌کس مسئول این تجاوز و جنایت آشکار، جز رژیم منحوس اسرائیل و دولت آمریکا و حامیان و مزدوران آن‌ها نیست و نباید با تحلیل‌های غیرمنصفانه، از بار مسئولیت متجاوزان کم کرد.

پی‌نوشت‌ها:

1. ترامپ: امیدوارم با ایران به توافق برسیم؛ ایرانی‌ها مذاکره‌کنندگان سرسختی هستند، 19 خرداد 1404، https://irna.ir/xjTMRf.

2. تعیین زمان و مکان دور ششم مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا/ یکشنبه 25 خرداد، مسقط، خبرگزاری ایرنا، 20 خرداد 1404، https://irna.ir/xjTMRX. این خبر توسط بقایی اعلام شد و اسرائیل دقیقاً سه روز بعد از اعلام خبر رسمی دور بعدی مذاکرات، یعنی 23 خرداد حمله کرد

راهکارهای پیشگیری از جذب هم وطنان در سرویس های جاسوسی
دشمن روی نقاظ ضعف و ضربه زدن به ایران حساب باز کرده است، هرچه بتوان این نقاط ضعف را از بین برد یا دست‌کم کاهش داد، سدی در مقابل دشمن است.

پرسش:

چه راه­کارهایی برای پیشگیری از جذب هم‌وطنان ما در سرویس‌های جاسوسی دشمن وجود دارد؟

پاسخ:

در جنگ 12 روزه دشمن صهیونیستی علیه مردم ایران، شاهد جاسوسی گروهی در داخل کشور به نفع دشمن و علیه مردم ایران بودیم که به گفته رسانه‌ها بخشی قابل‌توجهی از خسارات واردشده از سوی دشمن، ناشی از همین همکاری در داخل کشور بوده است. مواجهه با این رخداد، این پرسش را مطرح می‌کند که چگونه می‌توان از جذب هم‌وطنان به سرویس‌های جاسوسی دشمن کاست و از وقوع دوباره چنین صحنه‌هایی پیشگیری کرد؟ جلوگیری از نفوذ سرویس‌های جاسوسی همواره برای همه نظام‌های سیاسی، به‌خصوص نظام‌هایی که به دلایل مختلف با دشمنی‌هایی مواجه هستند، مهم است. جمهوری اسلامی ایران نیز به دلایل مختلف که در این مقام جای پرداختن به آن نیست، به‌عنوان یک نظام سیاسی از ابتدای انقلاب اسلامی با دشمنی‌های متعددی مواجه بوده که تا مرز توطئه برای سرنگونی آن و تجزیه ایران پیش رفته است. طبیعی است که در چنین نظامی، نگرانی از نفوذ دشمن در مراکز حساس و جذب افراد برای جاسوسی دشمن وجود داشته باشد. ازاین‌رو لازم است به‌طور خلاصه از عواملی که موجب کاهش نفوذ دشمن می‌شود، بحث کنیم؛ با توجه به این نکته که روشن است رعایت نکاتی که در ادامه می‌آید به معنای منتفی شدن جاسوسی برای دشمن و نفوذ آن نیست و البته رعایت آن‌ها تا حد زیادی می‌تواند از حجم نفوذ و جاسوسی دشمن بکاهد. عواملی که در پیشگیری از وقوع نفوذ دشمن مؤثرند غالباً همان عواملی‌اند که در وقوع آن اثرگذارند. در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

 

عوامل پیشگیری از وقوع نفوذ دشمن

1. تقویت حس هویت و افتخار ملی؛

یکی از مهم‌ترین ابزارهای سرویس‌های جاسوسی، سوءاستفاده از ضعف‌های هویتی و ایجاد فاصله میان فرد و جامعه‌اش است. افرادی که دچار بحران هویت ملی هستند، خود را کمتر متعلق به کشور می‌دانند و درنتیجه، راحت‌تر جذب پیشنهاد‌های دشمن می‌شوند. ازاین‌رو، تقویت هویت ملی، از طریق آموزش تاریخ، بزرگداشت شخصیت‌های ملی و پاسداشت زبان و فرهنگ ایرانی، این فاصله را کاهش می‌دهد و پیوند عاطفی فرد با کشور را تقویت می‌کند و انگیزه‌های خیانت را کاهش می‌دهد.

2. رفع مشکلات معیشتی؛

بسیاری از افرادی که به دام سرویس‌های جاسوسی می‌افتند، به دلیل بحران‌هایی است که به خاطر مشکلات معیشتی و مالی دچار آن می‌شوند و به همین خاطر، جذب پیشنهاد‌های مالی جذاب سرویس‌های بیگانه می‌شوند. کاهش بیکاری، رفع فقر، ارتقای سطح رفاه و ایجاد فرصت‌های شغلی می‌تواند یکی از مؤثرترین سدها در برابر جذب نیروهای داخلی توسط سرویس‌های اطلاعاتی دشمن باشد. شواهد بسیاری، ازجمله پرونده‌های کشف‌شده در حوزه جاسوسی، نشان می‌دهد که انگیزه مالی یکی از رایج‌ترین دلایل همکاری با سرویس‌های دشمن است. درواقع، زمانی که فرد دچار استیصال اقتصادی است، احتمال چشم‌پوشی از ملاحظات امنیتی و اخلاقی افزایش می‌یابد. (1) بنابراین، رفع مشکلات معیشتی به‌طور مستقیم به افزایش امنیت ملی کمک می‌کند. البته نباید این مسئله را نادیده گرفت که گاهی طمع‌ورزی و کسب ثروت در کوتاه‌ترین زمان برای برخی انگیزه همکاری‌ با سرویس‌های جاسوسی است که رفع این مسئله نیازمند آموزش‌ها و تربیت‌های مؤثر است که در جای خود قابل بحث و بررسی است.

3. ارتقای شفافیت و پاسخ‌گویی حاکمیت؛

بی‌اعتمادی به نهادهای حاکمیتی یکی از نقاط ضعف مهمی است که سرویس‌های اطلاعاتی خارجی روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند. در فضایی که حکومت پاسخ‌گو نیست و شفافیت وجود ندارد، یا دست‌کم احساس پاسخ‌گو نبودن و عدم شفافیت شکل می‌گیرد، زمینه برای ترویج نارضایتی و جذب نیرو فراهم می‌شود. (2) افزایش شفافیت، اطلاع‌رسانی صحیح و پاسخ‌گویی، می‌تواند اعتماد عمومی را تقویت کند و از سرخوردگی اجتماعی جلوگیری نماید؛ زیرا شهروندانی که احساس می‌کنند صدایشان شنیده می‌شود و نهادهای مسئول پاسخ‌گو هستند، انگیزه کمتری برای خیانت به کشور خود دارند.

4. آگاهی‌بخشی عمومی

فقدان آگاهی درباره روش‌های جذب، تاکتیک‌های سرویس‌های جاسوسی و پیامدهای قانونی و اخلاقی همکاری با دشمن، زمینه‌ساز آسیب‌پذیری است. برگزاری کارگاه‌ها، مستندهای رسانه‌ای، آموزش‌های عمومی و اطلاع‌رسانی گسترده، می‌تواند سطح هوشیاری جامعه را ارتقا دهد و درنتیجه، احتمال جذب کاهش یابد. از اعترافات احمدرضا جلالی یکی از مهم‌ترین جاسوسان موساد که از نخبگان کشور نیز بود، به‌خوبی روشن می‌شود که عدم آشنایی با نحوه عملکرد سرویس‌های جاسوسی چگونه می‌تواند باعث جلب اعتماد و همکاری با آن‌ها شود. (3) ازاین‌رو، نهادهای اطلاعاتی ‌باید همواره برای آگاهی‌بخشی عمومی سرمایه‌گذاری ‌کنند تا شهروندانشان طعمه سرویس‌های رقیب نشوند. پخش مستندهای افشاگرانه درباره شبکه‌های جاسوسی، یا برگزاری دوره‌های آموزشی در دانشگاه‌ها و مراکز حساس می‌تواند نقش پیشگیرانه مهمی داشته باشد.

5. حمایت واقعی از نخبگان؛

بی‌توجهی به نخبگان علمی، فرهنگی و اجتماعی، زمینه مهاجرت یا سرخوردگی آن‌ها را فراهم می‌کند. این افراد، در صورت بی‌انگیزگی یا طرد از سوی جامعه، ممکن است به‌راحتی طعمه سرویس‌های جاسوسی شوند که با وعده امکانات علمی، مالی یا جایگاه اجتماعی، آن‌ها را جذب می‌کنند. حمایت واقعی از نخبگان، هم در بُعد مادی و هم در بُعد معنوی، سدی محکم در برابر این تهدید است. پرونده‌های افشاشده توسط نهادهای امنیتی کشور نشان می‌دهد که نخبگان ناراضی، به دلیل سرخوردگی، گاهی هدف سرویس‌های اطلاعاتی قرار می‌گیرند؛ اگرچه تنها سرخوردگی عامل همکاری آن‌ها با سرویس‌های جاسوسی نیست. نمونه بارز آن، پرونده‌های مرتبط با همکاری برخی پژوهشگران با سرویس‌های غربی است. درحالی‌که اگر این افراد احساس تعلق، امنیت و احترام در کشور خود داشته باشند، احتمال جذب آن‌ها به‌شدت کاهش می‌یابد. (4)

6. افزایش توانمندی‌های امنیتی؛

صرف‌نظر از اقدامات نرم، افزایش توانمندی‌های فنی، اطلاعاتی و ضدجاسوسی یک راهکار حیاتی برای مقابله با جذب نیروها توسط سرویس‌های بیگانه است که شامل آموزش نیروهای امنیتی، بهره‌گیری از فناوری‌های پیشرفته و به‌روز و ایجاد سازوکارهای دقیق نظارتی است. کشورهایی مانند روسیه یا رژیم صهیونیستی، به دلیل سرمایه‌گذاری کلان در حوزه امنیت و ضدجاسوسی، توانسته‌اند شبکه‌های گسترده جاسوسی را کشف و خنثی کنند. ایران نیز با ارتقای این توانمندی‌ها، می‌تواند دامنه فعالیت سرویس‌های بیگانه را محدود کند و مانع جذب هم‌وطنان شود.

7. مقابله با جنگ نرم دشمنان؛

سرویس‌های اطلاعاتی تنها از طریق روش‌های سنتی جذب عمل نمی‌کنند، بلکه بخشی از فرایند جذب، در بستر جنگ نرم و عملیات روانی شکل می‌گیرد. تضعیف باورهای دینی، ملی و فرهنگی، ایجاد نارضایتی روانی و تحریک ذهنی افراد، مقدمه‌ای برای جذب است. مقابله با جنگ نرم از طریق تولید محتواهای قوی، ارتقای سواد رسانه‌ای و افزایش تاب‌آوری فکری جامعه، می‌تواند این روند را مختل کند. برای نمونه، پروژه‌های رسانه‌ای و سایبری دشمنان در سال‌های اخیر، نقش مؤثری در شکل‌دهی به افکار عمومی و هدف‌گذاری بر روی نیروهای مستعد جذب ایفا کرده‌اند. مقابله جدی و هوشمندانه با این اقدامات، از طریق رسانه‌های ملی و شبکه‌های اجتماعی، می‌تواند به‌عنوان خط مقدم پیشگیری از نفوذ عمل کند.

نتیجه‌گیری:

بنا بر آنچه نگاشته شد، روشن می‌شود که آنچه دشمن روی آن برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران حساب باز می‌کند، نقاط ضعف موجود در کشور است. هرچه بتوان این نقاط ضعف را از بین برد یا دست‌کم کاهش داد، سدی در مقابل رسیدن دشمن به اهدافش ایجاد شده است. برطرف ساختن نقاط آسیب‌پذیر، نقش مؤثری در کاهش همکاری شهروندان ایرانی با سرویس‌های جاسوسی دشمن ایفا خواهد کرد. تقویت حس هویت و افتخار ملی، رفع مشکلات معیشتی، ارتقای شفافیت و پاسخ‌گویی حاکمیت، آگاهی‌بخشی عمومی، حمایت واقعی از نخبگان، افزایش توانمندی‌های امنیتی، مقابله با جنگ نرم دشمنان برخی اقداماتی است که می‌تواند میزان همکاری هم‌وطنانمان با سرویس‌های جاسوسی دشمن را کاهش دهد.

پی‌نوشت‌ها:

(1) حیدری، مهدی، «درآمدی بر مدل برآورد احتمال خیانت در کشور»، فصلنامه مطالعات راهبردی، ص 38؛ «نیاز مالی دروازه جذب جاسوس برای موساد»، خبرگزاری الف، https://B2n.ir/mr1687.

(2) حیدری، مهدی، «درآمدی بر مدل برآورد احتمال خیانت در کشور»، فصلنامه مطالعات راهبردی، ص 41؛

(3) «پایان ماجراجویی یک جاسوس»، صراط نیوز، https://B2n.ir/br6317.

(4) ر.ک: «نخبگان جاسوس یا نفوذ در لباس نخبگی»، ایسکانیوز، https://B2n.ir/sn8693؛ «شگردهای سازمان‌های جاسوسی»، دانشگاه ادیان و مذاهب، https://B2n.ir/et2346.

با توجه به معیار پیروزی و شکست یعنی تحقق اهداف به‌تناسب موانع و امکانات، اسرائیل در اهداف خود ناکام و جمهوری اسلامی به وعده‌های خود جامه عمل پوشاند.

پرسش:

گاهی ادعا می‌شود که ما در جنگ با اسرائیل باختیم و بیخود بر طبل پیروزی کوبیدیم. اینکه آن‌ها سرداران ما و مقاومت را شهید کنند و ما به زدن چند موشک بسنده کنیم شکست نیست؟ آیا چنانکه رهبر انقلاب گفتند اسرائیل بیچاره شد؟

پاسخ:

اسرائیل در یک اقدام تجاوزکارانه و غافلگیرانه فرماندهان لایه اول نیروهای مسلح و سپاه ایران و دانشمندان مهم هسته‌ای و هوافضا را ظرف چند ساعت به شهادت رساند و پس‌ازآن با شهادت سایر فرماندهان و دانشمندان و تأسیسات نظامی و هسته‌ای کشور ضربات سختی را به ایران وارد ساخت، سپس آمریکا با وقاحت به خاک ایران تجاوز کرد و با بمباران سایت‌های هسته‌ای ایران، عملاً یک تابوشکنی عظیم در دست‌اندازی به خاک این سرزمین رقم زد. آیا با پرتاب چند موشک و عدم تناسب در ضربه، انتقام این تجاوز وقیحانه گرفته شد و بلافاصله بعد از آتش‌بس باید جشن پیروزی برگزار می‌کردیم و به ملت ایران تبریک می‌گفتیم؟ آیا با مقایسه ضربات آن‌ها به ما و ضربات ما به آن‌ها، ما در این جنگ بازنده نبودیم؟ اسرائیلی‌ها معتقد هستند که این آتش‌بس یک پیروزی بازدارنده بود و هدف اصلی که انتقال پیام قدرت بود محقق گردید. (1) رهبر انقلاب نیز معتقد است که رژیم صهیونیستی در زیر ضربات جمهوری اسلامی تقریباً از پا درآمد و له شد. (2) واقعاً چه طرفی پیروز بود؟

 دو گروه به‌شدت بر طبل شکست ایران می‌کوبند: گروه اول ضد انقلاب و دشمنان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران و گروه دوم بخشی از طرفداران انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران.

1. پاسخ به دشمنان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران؛

در پاسخ به گروه اول باید اذعان داشت که انقلاب و نظام اسلامی چنان سطح انتظارات و توقع این افراد را در نبرد با نظام سلطه و ابرقدرت‌های منطقه‌ای و جهانی بالا برده که فراموش کرده‌اند که وضعیت استقلال و اقتدار و توانمندی امنیتی و اطلاعاتی ایران پیش از انقلاب، چقدر شکننده و وابسته بوده و اکنون انتظار دارند که ایران اسرائیل و پایگاه‌های منطقه را با خاک یکسان کرده و بزرگ‌ترین شبکه جاسوسی و عملیاتی را در دل موساد اداره کند. ننگ حقارت‌های مکرر مانند فتح چندساعته تهران (3) و تاج‌برداری و تاج‌بخشی اجنبی به رضاخان و محمدرضا و بازگشت محمدرضا از فرار سراسیمه خود در سال 1332 شمسی با کودتای آمریکایی و حضور ده‌ها هزار مستشار آمریکایی و الحاقیه پیمان وین (مشهور به کاپیتلاسیون) و جدایی بحرین و جولانگاه آزمایش دکترین‌های آمریکایی بودن ایرانِ پهلوی قابل فراموشی نیست. ایران پیش از انقلاب 57 مکرر آماج دخالت‌ها و حقارت‌های بی‌سابقه یا کم‌سابقه‌ای بود که در پی آن یکی از شعارهای جدی مردم در انقلاب 57، کلمه «استقلال» بود. حالا با فراموشی آن گذشته ننگین، کوچک‌نمایی دست‌آوردهای بزرگ نظام و بزرگ‌نمایی ضربات طرف مقابل، تحقیر توانمندی نظام جمهوری اسلامی در دستور کار این افراد قرار گرفته است.

2. پاسخ به حامیان و منتقدان منصف نظام جمهوری اسلامی؛

معیار سنجش پیروزی و شکست، میزان تحقق اهداف اعلامی و واقعی (تقریباً پنهان) طرف‌های جنگ برحسب انتظار واقعی از آن‌ها است؛ یعنی دو معیار در این سنجش مهم است. یکی میزان تحقق اهداف و دوم عملکرد بر اساس انتظارات. نکته دیگر اینکه در بررسی اهداف باید در نظر داشت که بخشی از اهداف صرفاً اعلام می‌گردد و بخشی دیگر اهداف واقعی هستند که به هر دلیلی، اعلام نمی‌گردند، اما با شدت در پی تحقق آن هستند. تحقق اهداف هم صفر و صدی نیست. باید دید که از صفر تا صد، چه مقدار از اهداف عملیاتی محقق شده است. اسرائیل و حامیانش چه اهدافی را از حمله به ایران اعلام کرده بودند؟ اهداف اعلامی از حمله به ایران، هموار کردن راه آزادی مردم (زدن سر نظام جمهوری اسلامی ایران و ایجاد آشفتگی و دعوت از مردم برای شورش خیابانی و جنگ داخلی) (4) نابودی توان اتمی، نابودی توان موشکی و دفاعی در راستای ایجاد یک خاورمیانه جدید عنوان شده بود. اهداف پنهان و واقعی اسرائیل از این تجاوز نظامی، از بین بردن و تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران (5) به‌صورت تجزیه یا جنگ داخلی یا حداقل، تضعیف شدید نظام سیاسی ایران و انفعال کامل بین‌المللی بود، به‌نحوی که ایران دیگر هیچ تهدید مؤثری برای اسرائیل و حامیانش نباشد. همچنین اسرائیل مدعی بود که تا تحقق اهداف کار خود را ادامه خواهد داد. ایران نیز مدعی شد که اسرائیل را بیچاره و پشیمان خواهد کرد و آن‌ها سالم از این جنایت خلاص نخواهند شد.

3. ارزیابی دستیابی رژیم صهیونی به اهداف حمله به ایران؛

باید دید که اسرائیل که در این جنگ کارت‌های بسیاری را سوزاند و ریسک و هزینه عظیمی با این تهاجم انجام داد، به کدام‌یک از اهداف فوق دست‌یافت.

3 ـ 1. در بخش از کار‌انداختن توان نظامی و موشکی ایران، نه‌تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه ایران قدرت مدیریت بحران و سرعت در بازیابی خود را در منظر تمام دنیا به نمایش گذاشت. ظرف چند ساعت تمامی فرماندهان شهید جایگزین و عملیاتی شدند و سرتاسر سرزمین‌های اشغالی هدف موشک‌های سازمان هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفت. سیستم  به‌روزرسانی‌شده، مدرن و گران‌قیمت پدافندی 5 لایه اسرائیل، فلج بودن خود را در مقابل موشک‌های ایرانی به همگان نشان داد و هیمنه سیستم پر سروصدای دفاعی اسرائیل را در هم کوبید. این موشک‌ها که پس از عملیات وعده صادق 1، تحقیر و ناکارآمد تعریف می‌شد (6) و مورد تحلیل سبک‌انگارانه رسانه‌های غربی و تمسخر ضدانقلاب قرار گرفته بود، اکنون شکنندگی و دست‌یافتنی بودن نقطه‌ای بانک اهداف را برای ایران کاملاً اثبات کرد. این مسئله در معادلات آتی به‌شدت مؤثر و قابل‌توجه خواهد بود. پس توان موشکی نه‌تنها منهدم نشد، بلکه موجب شد که خبرنگاران شبکه‌های دنیا به‌مانند نفیسه کوهنورد، خبرنگار ارشد بی‌بی‌سی که در منطقه جنگی اسرائیل حضور داشت به پیروزی ایران اعتراف کنند: «پیروز این جنگ ایران است؛ رهبران کشور‌های منطقه هم بر همین عقیده هستند! کشوری که بیش از ۴۰ سال از همه طرف تحریم بوده توانست در برابر اسرائیل و آمریکا بایستد! ویرانی‌هایی که ما در غزه و جنوب لبنان می‌دیدیم، اما این بار در خود اسرائیل شاهد آن هستیم.» (7)

3 ـ 2. نه‌تنها جامعه ایران به اسرائیل به‌عنوان یک منجی برای تحقق آزادی و رهایی از نظام نگاه نکرد، بلکه با اعلام نفرت و انزجار از رژیم صهیونیستی از یک‌سو و حمایت قاطع از مسئولین و نیروهای مسلح کشور از سوی دیگر، طرف مقابل را غافل‌گیر کرد. این حمله موجب اتحاد و همبستگی بیش‌ازپیش مردم ایران و عقب افتادن پروژه براندازی به‌زعم براندازان گردید. مصی علی نژاد خبرنگار برانداز به‌صراحت اعلام کرد: «اسرائیل همه برنامه‌های ما را به‌هم ریخت. نتانیاهو باید صبر می‌کرد تا اعتراضات و اعتصابات گسترده بعدی آغاز شود و سپس با هماهنگی با اپوزیسیون حمله کند. اقدام نظامی اسرائیل، اپوزیسیون و پروژه براندازی را حداقل ۱۵ تا ۲۰ سال به حاشیه برد. مردم حالا به‌اشتباه طرفدار جمهوری اسلامی شده‌اند.» (8) نظام سیاسی ایران نه‌تنها در داخل با بهبود سرمایه اجتماعی مواجه شد، بلکه تبدیل به یک منجی و قهرمان در دنیا گردید و مردم و چهره‌های متکثری در سراسر جهان، از ایران اعلام حمایت و از اسرائیل اعلام انزجار کردند. (9) مفتی عمان گفت که «پاسخ قاطع ایران در برابر رژیم صهیونیستی دل‌های ما را خنک کرد. اطمینان داریم که خداوند از متجاوزان انتقام خواهد گرفت و پیروزی را به دست نیروهای مسلح ایران رقم خواهد زد». (10) در یک رخداد بی‌سابقه، امام جماعت مسجدالحرام پس از حملات اسرائیل به ایران و پاسخ کشورمان به رژیم اشغالگر قدس، از همه مسلمانان خواست تا «همان‌طور که غرب از اسرائیل حمایت می‌کند، با قدرت کنار ایران بایستند.» و تأکید کرد که: «اکنون وقت حرف و بیانیه نیست … قسم به خدا، ایران این رژیم را که لکه تهدید دین است، از روی زمین محو خواهد کرد.» این سخنان به‌عنوان نخستین موضع حمایتی صریح در سطح مذهبی از سوی یکی از مهم‌ترین نمادهای دینی عربستان نسبت به ایران در جریان تقابل مستقیم با رژیم صهیونیستی است. چنانچه بن سلمان ولیعهد عربستان در تماس با رئیس‌جمهور ایران بیان داشت که: «عربستان سعودی در کنار برادران خود در جمهوری اسلامی ایران قرار دارد و امروز همه جهان اسلام یکپارچه و متفق‌القول از شما حمایت می‌کنند. بنده در همه تعاملات دیپلماتیک خود به دنبال اعمال فشار و توقف تجاوزگری‌های اسرائیل هستم.» (11) پس‌ازاین جنگ نه‌تنها در داخل بلکه رشد ایران در بهبود فضای افکار عمومی بین‌المللی نیز خیره‌کننده بوده است.

3 ـ 3. برخلاف ادعاهای اسرائیل و هم‌پیمانانش، زنجیره غنی‌سازی و انرژی هسته‌ای در ایران نابود نشد. غنی‌سازی در ایران به دلیل اتکا به دانش بومی و اراده جدی حاکمیتی و مردمی به‌سادگی قابل‌حذف نیست. ترامپ ابتدا ادعا کرد که سایت‌های ایران کاملاً نابود شده‌اند، اما خود مقامات کاخ سفید بعداً نشان دادند که اطلاع دقیقی از وضعیت هسته‌ای ایران ندارند؛ (12) اما رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پس از اظهارات ترامپ گفت به‌رغم آسیب‌های جدی ناشی از حملات اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران، این کشور قادر است در چند ماه تولید اورانیوم غنی‌شده را از سر بگیرد. (13) تساحی هنگبی رئیس شورای امنیت داخلی اسرائیل در ابتدای جنگ 12 روزه در مصاحبه با کانال 13 تلویزیون اسرائیل گفته بود که نابودی کامل برنامه هسته‌ای ایران از طریق عملیات نظامی غیرممکن است و اساساً تل‌آویو قادر به چنین کاری نیست؛ و پیش از آن ایهود باراک، نخست‌وزیر سابق اسرائیل در مصاحبه با شبکه CNN بیان کرده بود که اسرائیل به‌تنهایی قادر نیست، برنامه هسته‌ای ایران را برای مدتی طولانی به تأخیر بیندازد. حتی ایالات‌متحده نیز نمی‌تواند این برنامه را بیش از چند ماه به تعویق بیندازد. (14)

3 ـ 4. انزوا و از کار‌انداختن قدرت ایران، نه‌تنها قدرت ایران از کار نیفتاد، بلکه ایران با جسارت و شجاعت در میانه جنگ با اسرائیل با در هم کوبیدن پایگاه نظامی آمریکایی العدید قطر (محل هماهنگی عملیات هوایی آمریکا در منطقه غرب آسیا) که یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های آمریکا در منطقه است، دولت ایالات‌متحده آمریکا را مجبور به تقاضای آتش‌بس و توقف جنگ کرد. دولت اسرائیل رسماً آتش‌بس تعیین‌شده را پذیرفت. در بیانیه‌ اسرائیل آمده بود که اسرائیل به اهداف جنگی خود شامل حذف توانایی‌های هسته‌ای و موشکی بالستیک ایران دست یافته و جایگاهش را در میان «قدرت‌های جهانی» تثبیت کرده است! (15) اما همگان می‌دانستند که اسرائیل به ادامه جنگ با همراهی آمریکا و ناتو امید داشت و نمی‌خواست که با دست خالی متحمل چنین هزینه سنگینی شود، اما ایران شرایط را به نحوی رقم زد که شعار «قطع دست متجاوز و تا پایان تجاوز به جنگ ادامه می‌دهیم و همچنین متجاوز را پشیمان و بیچاره خواهیم کرد»، محقق شود. وقتی در میانه کار، پیشنهاد آتش‌بس از طرف مقابل اعلام می‌شود، چه معنایی غیر از بیچارگی و پشیمانی از اقدام قبلی وجود دارد؟ اسرائیل فرصت طلایی حمله به ایران و حمایت همه‌جانبه آمریکا و جهان را برای این کار به دست آورد، ولی چرا باید در 12 روز و به‌سرعت، تن به آتش‌بس بدهد؟ این نشان از بیچارگی و هزینه‌های سنگین تقابل با ایران است چون بقای جمهوری اسلامی ایران به معنای بقای تهدیدات علیه منافع آمریکا و اسرائیل در منطقه است.

3 ـ 5. نباید ازنظر دور داشت که ایران، با اتکا به خود و ملتش و باوجود تجربه سال‌ها تحریم اقتصادی فلج‌کننده و توطئه‌های داخلی و خارجی در این جنگ به این اهداف رسید؛ اما اسرائیل با حمایت صددرصدی هم‌پیمانان ثروتمند و قدرتمندش در تحقق اهداف خود ناکام ماند. ایران در این جنگ توانست با دانش بومی و اتکا به توانمندی داخلی، قدرت مستقل و تاب‌آوری خود را به‌شدت به رخ جهانیان کشیده و به همگان بفهماند که تقابل با ایران، هزینه سنگینی خواهد داشت و قدرت نظام سلطه به رهبری آمریکا قادر به هضم قدرت ایران در نبرد نیست. درواقع نباید عدم توازن بودجه، تجهیزات و حمایت‌های نجومی جبهه متجاوز با ایران را از یاد برد. بسیاری از کشورهای دنیا از ترس فروپاشی جرئت کوچک‌ترین تقابلی با جبهه صهیونیستی و تحمل رویارویی با آن را ندارند اما ایران این راه را باز و در ملت‌های منطقه اعتمادبه‌نفس کافی را ایجاد کرده است.

3 ـ 6. از همه این نکات که بگذریم پیروزی واقعی را، سربلندی ملت و حکمرانان در عمل به تکلیف مشخص می‌کند و نه اعداد و ارقام عادی. پیروزی واقعی، پیروزی مکتب و تحقق آرمان‌های الهی است. گاهی حتی عظمتی چون حسین علیه‌السلام و یارانش در صحرا قطعه‌قطعه می‌شوند اما خروش مکتب، به وسعت قرن‌ها تمام مرزهای جغرافیایی را درمی‌نوردد و چنان نیرویی در بشریت خلق می‌کند که نه‌فقط بنی‌امیه، بلکه دودمان ظلم در تاریخ تا رژیم صهیونیستی همیشه با نیروی مقاومی به نام مکتب عاشورا به نقطه بحران و بیچارگی می‌رسد. پس بخشی از پیروزی نیز تدریجی است و در آینده مشخص خواهد شد که نتیجه خون‌های شهدا، رویش نیروهای قوی‌تر و باانگیزه‌تر است یا خالی شدن میدان.

نتیجه‌گیری:

با توجه به معیار پیروزی و شکست یعنی تحقق اهداف به‌تناسب موانع و امکانات، اسرائیل در اهداف خود ناکام و جمهوری اسلامی به وعده‌های خود جامه عمل پوشاند. اسرائیل ضربات قابل‌توجهی در تهاجم نظامی خود به ایران داشت و ایران نیز متقابلاً با بازیابی سریع قوای خود ضربات مهلکی به ‌طرف مقابل زد و هیمنه دشمن را در هم کوبید؛ اما با معدل‌گیری در تحقق اهداف خود مطلقاً ناکام ماند و البته دریچه‌ای را بیش‌ازپیش به روی ایران گشود که بسته شدن آن دیگر به عهده اسرائیل نخواهد بود. ایران با توجه به امکاناتش در مقابل رژیم صهیونیستی و ایالات‌متحده آمریکا با قدرت ظاهر شد و دشمن را وادار به درخواست آتش‌بس کرد. همه این‌ها جای تبریک به ملتی دارد که دشمن را در تحقق اهدافش ناکام گذاشت.

پی‌نوشت‌ها:

1. اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه چند حمله به ایران و به چه اهدافی انجام داد؟ وب‌سایت خبری ایران اینترنشنال، 4 تیر 1404، https://www.iranintl.com/202506256824.

2. سومین پیام تلویزیونی خطاب به ملت ایران در پی تهاجم رژیم صهیونی، خامنه‌ای دات آی آر، 5 تیر 1404، https://khl.ink/f/60502.

3. در سوم شهریور 1320 و در اواخر جنگ جهانی دوم، در‌حالی‌که رضاخان اعلام بی‌طرفی کرده بود، نیروهای متفقین ظرف چند ساعت و بدون کم‌ترین مقاومتی از سوی ارتش صدهزارنفری ایران سرتاسر ایران را اشغال و رضاشاه را از سلطنت خلع و فرزند جوانش را که قول سرسپردگی و همراهی کامل داده بود، بر تخت نشاندند.

4. نتانیاهو در پیامی به مردم ایران اعلام کرد: «امیدواریم عملیات ما راه را به‌سوی آزادی شما هموار کند. ... زمان آن رسیده است که مردم ایران، در مقابل رژیم شریر و سرکوبگر قیام کنند و حول پرچم ایران و میراث تاریخی آن گرد آیند. رژیم نمی‌داند ضربه را از کجا و چگونه خورد. این رژیم هرگز تاکنون این‌قدر ضعیف نشده بود. این فرصتی برای شما است که بپا خیزید و بگذارید صدای شما شنیده شود.» نتانیاهو خطاب به مردم ایران: امیدواریم عملیات ما راه را به‌سوی آزادی شما هموار کند، تایمز اسرائیل (فارسی)، 14 ژوئن 2025، https://B2n.ir/gm5338.

5. هدف پنهان حملات اسرائیل به ایران: تغییر رژیم؟ وب‌سایت دویچه‌وله فارسی، 24 خرداد 1404، https://B2n.ir/hy5387.

6. میر محمدصادقی، فرهاد، بلوف یا قدرت منطقه‌ای؛ موشک‌های ایران چقدر قدرتمند و «نقطه‌زن» هستند؟ یورونیوز فارسی، 3/9/2024، https://B2n.ir/bt7411.

7. نفیسه کوهنورد: پیروز این جنگ ایران است؛ رهبران کشور‌های منطقه هم بر همین عقیده هستند! + فیلم، سایت تحلیلی خبری عصر ایران، 3 تیر 1404، asriran.com/004UlC.

8. مصی علی‌نژاد: حمله اسرائیل، پروژه براندازی را ۲۰ سال عقب انداخت، روزنامه فرهیختگان، 30 خرداد 1404، fdn.ir/209145.

9. حمایت جهانی از ایران در جنگ با اسرائیل + فیلم و عکس، پایگاه خبری حیات، 26 خرداد 1404، www.hayat.ir/x4mKN.

10. آرزوی مفتی عمان برای پیروزی ایران، پایگاه خبری تحلیلی دنیای اقتصاد، 24 خرداد 1404، https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-4188098.

11. در گفت‌وگوی تلفنی ولیعهد عربستان؛ پزشکیان: رژیم صهیونیستی در روند تقویت صلح، ثبات و امنیت منطقه کارشکنی کرده است، خبرگزاری ایرنا، 24 خرداد 1404، https://irna.ir/xjTQmP.

12. حملات آمریکا و اسرائیل تا چه اندازه به برنامه هسته‌ای ایران آسیب زده است؟ یورونیوز فارسی، 27/6/2025، https://parsi.euronews.com/2025/06/27/what-we-know-about-the-damage-done-to-irans-nuclear-program.

13. گروسی: تأسیسات هسته‌ای ایران نابود نشده است، BBC فارسی، 8 تیر 1404، https://www.bbc.com/persian/articles/cvg4qjv453jo.

14. رئیس شورای امنیت داخلی اسرائیل دست به اعتراف زد/ نابودی برنامه هسته‌ای ایران غیرممکن است، سایت‌خوان روزنامه دنیای اقتصاد، 24 خرداد 1404، https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-4188255.

15. چگونه ۲۴ ساعت پرتنش ایران و اسرائیل را به آتش‌بس نزدیک کرد، BBC فارسی، 4 تیر 1404، https://www.bbc.com/persian/articles/cz6g1pplxwpo.

مذاکرات ایران و آمریکا در دورۀ شهید رئیسی و پزشکیان: تفاوت‌ها و رویکرد
مذاکرات در دوران شهید رئیسی ودکتر پزشکیان تاکنون چیزی متفاوت از مذاکرات آمریکا و ایران در دوره‌های پیشین نیست و همواره با زیاده‌خواهی‌های آمریکا همراه بوده است.

پرسش:

 مذاکرات ایران و آمریکا در دوره شهید رئیسی و آقای پزشکیان دربارۀ چه موضوعاتی بوده است و چه نتایجی تاکنون به دنبال داشته است؟

پاسخ:

از سال 1359 که رابطۀ آمریکا و ایران قطع شد، مذاکرات ایران و آمریکا همواره مورد توجه مردم ایران و کارشناسان داخلی و بین‌المللی بوده است. با توجه به اینکه این مذاکرات، همواره در طول تاریخ قطع روابط آمریکا و ایران، مخالفان و موافقانی داشته است، بررسی نتایج حاصل از این مذاکرات اهمیت بسزایی دارد. پرسش این است که این مذاکرات در دوران دولت شهید رئیسی و ریاست‌جمهوری آقای پزشکیان دربارۀ چه موضوعاتی بود و چه نتایجی برای ملت ایران به دنبال داشت؟

پس از تسخیر سفارت آمریکا از سوی دانشجویان پیرو خط امام در 13 آبان سال 1358، روابط آمریکا و ایران وارد مرحلۀ تنش شد. در 18 فروردین سال 1359، پس از موافقت امام خمینی (رحمة الله علیه) با ماندن گروگان‌ها در اختیار دانشجویان، با تصمیم کارتر ـ رئیس‌جمهور آمریکا ـ رابطه ایران و آمریکا قطع شد و کارتر دستور داد ظرف 24 ساعت دیپلمات‌های ایران خاک آمریکا را ترک کنند. البته کارتر به دنبال تسخیر سفارت در آبان 1358 دستور اخراج دیپلمات‌های ایرانی را از آمریکا صادر کرده بود و تنها 35 دیپلمات ایرانی در آمریکا باقی مانده بودند (1). هم‌زمان با قطع روابط دیپلماتیک، کارتر صادرات به ایران به‌جز در حوزۀ دارو و مواد غذایی را نیز به‌سرعت قطع کرد؛ هرچند به گفته خود کارتر، صادرات همین دو مورد نیز در ماه‌های اخیر به کمترین میزان رسیده و ناچیز بوده است (2). پس از ورود روابط آمریکا با ایران به مرحله جدید، مسئلۀ مذاکره میان آمریکا و ایران به بهانه‌های مختلف مورد توجه قرار گرفته است و نیز این مذاکرات همواره مخالفان و موافقانی داشته است. برای رسیدن به قضاوتی روشن درباره این مذاکرات، بررسی تاریخچه و نتایج حاصل از آنها برای ملت ایران مفید است. مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا به دلیل مواضع خصمانه آمریکا در این سال‌ها بسیار کم رخ داده است و در مذاکرات مستقیم دو کشور، مسئله هسته‌‌ای، مسائل منطقه‌ای و آزادی زندانیان موضوعات اصلی مذاکرات بوده است. ازآنجاکه این پرسش، مذاکرات در دوران شهید رئیسی و دکتر پزشکیان را مدنظر قرار داده است، تاریخچه مذاکرات میان ایران و آمریکا در دو دولت پیش‌گفته به شرح زیر است:

1. مذاکرات ایران و آمریکا در دوره شهید رئیسی

از‌آنجا‌که مفاد برجام، شرایط را برای ایران به‌ گونه‌ای رقم زده بود که امکان خروج از آن برای ایران وجود نداشت؛ همچنین مکانیسم ماشه همچون چماقی بالای سر ایران قرار داده شده بود، دولت شهید رئیسی چاره را در تلاش برای احیای برجام به منظور زنده‌کردن حقوق ملت ایران بر اساس آنچه در برجام پذیرفته شده بود، دانست؛ از‌این‌رو مذاکرات برای احیای برجام در دوران شهید رئیسی نیز ادامه یافت و دکتر باقری کنی مأمور پیشبرد این مذاکرات بود. این مذاکرات با اینکه به طور مستقیم انجام نمی‌گرفت، در دولت شهید رئیسی تداوم یافت. به گفتۀ مخبر ـ معاون اول شهید رئیسی ـ دو بار این مذاکرات در شهریور سال 1401 تا مرز توافق پیش رفت؛ اما رژیم صهیونیستی مانع تحقق آن شد (3). با وجود اینکه این مذاکرات در دوران شهید رئیسی به نتیجه نرسید، دولت وی همچنان مذاکرات با آمریکا در موضوعاتی غیر از برجام را پی ‌گرفت. ایران در سپتامبر 2023، با واسطه‌گری قطر موفق به آزاد‌سازی شش میلیارد دلار از پول‌های بلوکه‌شدۀ ایران در ازای آزادی پنج زندانی دوتابعیتی ایرانی ـ آمریکایی ‌شد. در این توافق ذکر شده بود زمانی که تمام پول‌های بلوکه‌شده آزاد شوند، ایران زندانیان را آزاد خواهد کرد. سیامک نمازی، مراد طاهباز، عماد شرقی و دو آمریکایی دیگر در جریان این تبادل، آزاد شدند و ابتدا به قطر و پس از آن به آمریکا انتقال یافتند.

2. مذاکره ایران و آمریکا در دورۀ دکتر پزشکیان

پس از شهادت آیت‌الله رئیسی، مذاکره با آمریکا در دولت پزشکیان که یکی از شعارهایش گفتگو برای حل مسائل ایران با جهان به‌ویژه مسئله هسته‌ای و برجام بود، پیگیری شد. این مذاکرات تا کنون طی پنج مرحله دیدار غیرمستقیم مذاکره‌کنندگان ایرانی با طرف آمریکایی با وساطت طرف عمانی انجام شده است که به دلیل رفتارها و سخنان متناقض مذاکره‌کنندگان و البته شخص رئیس‌جمهور آمریکا تا کنون به نتیجۀ خاصی نرسیده است. همچنین حمله رژیم صهیونی به ایران با حمایت آمریکا و کشورهای غربی که انصراف ایران از دور جدید مذاکرات را موجب شد، سرنوشت این دوره از مذاکرات را در هاله‌ای از ابهام فرو برده است. این روزها که دو هفته از حملۀ رژیم صهیونیستی به ایران می‌گذرد، کشورهای آلمان، فرانسه و انگلیس درخواست ملاقات با وزیر امور خارجۀ ایران را داشتند که بر اساس برخی اخبار منتشرشده، زیاده‌خواهی‌های آمریکا از سوی آنان تکرار شده است (4). بنابراین همچنان سرنوشت این مذاکرات روشن نیست و باید منتظر تحولات آینده ماند؛ چراکه تحولات آینده می‌تواند بر کیفیت مذاکرات برجامی آمریکا با ایران اثرگذار باشد.

نتیجه:

تاریخچۀ مذاکرات ایران و آمریکا در دوران شهید رئیسی و دولت دکتر پزشکیان تا کنون، سرنوشتی شبیه دیگر مذاکرات درباره موضوع هسته‌ای ایران داشته است. این مذاکرات همواره با زیاده‌خواهی‌های آمریکا و دیگر کشورهای غربی بوده است؛ از‌این‌رو تا کنون نتیجۀ مطلوبی که تأمین‌کننده منافع مردم ایران باشد و حل مسئله هسته‌ای ایران را برای همیشه به دنبال داشته باشد، تحقق نیافته است.

پی‌نوشت‌ها:

1. «روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا به طور کامل قطع شد»؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: 10157:

https://irdc.ir/0002dp.

گفتنی است برخی منابع، تاریخ قطع روابط آمریکا با ایران را 19 و برخی 20 فروردین اعلام کرده‌اند؛ اما بر اساس سند ارائه‌شدۀ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تاریخ صحیح قطع روابط، 18 فروردین سال 1359 است.

2. «روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا به طور کامل قطع شد»؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: 10157:

https://irdc.ir/0002dp .

3. ر.ک: «روایت مخبر از مذاکرات در دولت شهید رئیسی»؛ خبرگزاری دانشجو، کد خبر: ۱۲۴۷۶۴۸:

https://snn.ir/005EZM.

4. ر.ک: «بیانیۀ مشترک سه کشور اروپایی پس از پایان نشست ژنو»؛ اکو ایران، کد خبر: 94822:

https://ecoiran.com/fa/tiny/news-94822.

بریکس یک پیمان بین‌المللی بین پنج قدرت اقتصادی نوظهور است و هدف اصلی این پیمان توسعه همکاری‌های اقتصادی و با هدف مقابله با اقدامات کشورهای غربی و آمریکا است.

پرسش:

بریکس چیست؟ چه اهدافی را دنبال می‌کند و آیا می‌تواند در حل مشکلات ناشی از تحریم‌های آمریکا علیه ایران، موثر باشد؟

پاسخ:

در عرصه بین‌الملل و در روابط بین کشورها، ائتلاف‌ها و معاهده‌های مختلفی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و نظامی شکل گرفته است. یکی از این ائتلاف‌های مهم پیمان بریکس است. واژه «بریکس(BRICS)» متشکل از نام 5 کشور برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است که از کنار هم قرار گرفتن حرف اول نام لاتین آنها به وجود آمده است.

الف. تاریخچه و اهداف بریکس

سال 2006 برای اولین بار وزرای خارجه برزیل، روسیه و چین به همراه وزیر دفاع هند گرد هم آمدند تا برای توسعه همکاری‌ها در یک چارچوب چهارجانبه تبادل نظر کنند. نخستین اجلاس سران این گروه در سال ۲۰۰۹م در روسیه برگزار شد و حاضران بر همکاری‌های منسجم به نفع کشورهای در حال توسعه و ایجاد نظم جهانی هماهنگ در راستای صلح پایدار و مشترک تأکید کردند. نام آن در ابتدا «بریک» بود. با اضافه شدن آفریقای جنوبی در سال 2011م به این گروه، نام آنها به «بریکس» تغییر یافت. با تصمیم سران بریکس در سال 1402ش(2024م) کشورهای دیگری همچون جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی و امارات به عضویت گروه بریکس درآمدند.(1) راهبرد همکاری‌های اقتصادی این گروه که در سال 2020 به تصویب اعضا رسید، در سه محور خلاصه می‌شود:

1. بسته «تجارت، سرمایه‌گذاری، فاینانس (قرداد تامین مالی از منابع بین‌المللی)»

2. بسته «اقتصاد دیجیتال» مرتبط با موضوعاتی نظیر تحول دیجیتال، صنعت و نوآوری

3. بسته «توسعه پایدار» در موضوعاتی نظیر امنیت غذایی و توسعه منابع انسانی.(2)

ب. جایگاه و اهمیت بریکس

مهم‌ترین رقیب گروه بریکس، گروه G7 متشکل از هفت کشور بزرگ صنعتی شامل آمریکا، آلمان، انگلیس، فرانسه، ایتالیا، ژاپن و کانادا است. مقایسه این دو گروه از کشورها به خوبی جایگاه و اهمیت پیمان بریکس را نشان می‌دهد. «گروه بریکس ۳۵.۶ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را به خود اختصاص داده است، در حالی که سهم گروه ۷، ۳۰.۳ درصد» می‌باشد. این وضعیت برای بریکس تا سال ۲۰۲۸م بیش از پیش ارتقا خواهد یافت و در مقابل، وضعیت گروه 7 تنزل می‌یابد. «سهم کل کشورهای عضو گروه بریکس در اقتصاد جهانی ۵۸.۹ تریلیون دلار است. کشورهای عضو این گروه همچنین بیش از یک سوم از خشکی زمین (۳۶ درصد)، ۴۵ درصد از جمعیت جهان (۳.۶ میلیارد نفر)، بیش از ۴۰ درصد از کل تولید نفت و حدود یک چهارم از صادرات جهان را به خود اختصاص داده‌اند.»(3) دو کشور از اعضای بریکس، عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل هستند.

ج. آثار مثبت پیوستن ایران به بریکس

پیوستن ایران به بریکس می‌تواند هم برای کشورهای عضو این پیمان سودمند باشد و هم برای ایران. نتایج مثبت این الحاق برای ایران در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، امنیتی و علمی قابل بررسی است که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شود.

۱. همکاری‌های اقتصادی

1.1. دسترسی به بازارهای بزرگ

ایران با پیوستن به بریکس می‌تواند به بازار بزرگ اقتصادی این کشورها که جمعیتی بیش از 3 میلیارد نفر دارند، دسترسی پیدا کند. این موضوع به نوبه خود باعث افزایش صادرات ایران و رشد اقتصاد داخلی خواهد شد. از جمله موارد مهم در این زمینه، صادرات انرژی است. ایران به عنوان یکی از بزرگ‌ترین دارندگان منابع نفت و گاز جهان، می‌تواند با کشورهای عضو بریکس در حوزه انرژی، همکاری‌های استراتژیک داشته و بازارهای جدیدی برای صادرات انرژی خود ایجاد کند.

2.1. جذب سرمایه‌گذار خارجی

پیوستن ایران به بریکس زمینه را برای جذب سرمایه‌گذاری کشورهای عضو، به‌ویژه در بخش‌های مهمی چون انرژی، زیرساخت و فناوری، فراهم می‌کند.

3.1. خنثی کردن تحریم‌های غرب و آمریکا

ایران با تقویت همکاری با کشورهای بریکس، می‌تواند مسیرهای بیشتری را پیش روی خود قرار داده و از این طریق روابط اقتصادی خود با غرب را به نحو بهتر و با دست بازتری مدیریت کند. به عنوان نمونه، بریکس در حال توسعة سازوکارهای مالی برای کاهش وابستگی به دلار است. کشورهای عضو در تلاش هستند تا مبادلات تجاری خود را از طریق ارزهای ملی انجام دهند. ایران می‌تواند از این فرصت‌ها برای تسهیل مبادلات تجاری و مالی خود و کاهش وابستگی به دلار استفاده کند. همچنین با دسترسی ایران به بانک توسعه بریکس، ایران قادر خواهد بود از منابع مالی این بانک بهره‌مند شود. همه این سازوکارها در نهایت منجر به خنثی سازی یا دورزدن بیش از پیش تحریم‌های کشورهای غربی و آمریکا خواهد شد.

4.1. همکاری در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر

ایران می‌تواند از تجربیات و دستاوردهای کشورهایی مانند چین و هند که در زمینه انرژی‌های تجدیدپذیر توانمندی‌های قابل توجهی کسب کرده‌اند، استفاده نماید.

2. همکاری‌های سیاسی

1.2. تقویت جایگاه سیاسی

عضویت در بریکس می‌تواند جایگاه سیاسی ایران را در سطح جهانی تقویت کرده و به او این امکان را بدهد که در تصمیمات بین‌المللی نقش فعال‌تر و مؤثری تری ایفا کند.

2.2. همکاری‌های چندجانبه

ایران می‌تواند از طریق بریکس در سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان ملل متحد، شورای امنیت و دیگر نهادها، هماهنگی بیشتری با کشورهای عضو داشته باشد.

3. همکاری‌های امنیتی

1.3. مقابله با تهدیدات مشترک

کشورهای عضو بریکس، از جمله ایران، قادر خواهند بود از طریق هم‌افزایی با یکدیگر در حوزه‌های امنیتی و دفاعی، به شکل بهتری در مقابله با تهدیدات مشترک مانند ناتو، تروریسم و گروه‌های شبه‌نظامیِ مورد حمایت غرب اقدام نمایند.

4. همکاری‌های علمی و فناوری

1.4. تبادل علمی

ایران می‌تواند با دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی کشورهای عضو بریکس همکاری‌های علمی و آموزشی گسترده‌ای داشته باشد.

2.4. تبادل فناوری

کشورهای عضو بریکس، مثل چین و هند، در حوزه فناوری‌های پیشرفته مانند هوش مصنوعی، انرژی‌های تجدیدپذیر و فناوری اطلاعات پیشرفت‌های چشمگیری داشته‌اند. ایران می‌تواند از این فناوری‌ها بهره‌مند شود.

نتیجه‌گیری:

بریکس یک پیمان بین‌المللی بین کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین، آفریقای جنوبی و پنج عضو جدید شامل ایران و... است. هدف این پیمان به صورت عمده، افزایش روابط اقتصادی و تأثیرگذاری بر تحولات جهانی برای مقابله با سیاست‌های غرب و آمریکا است. پیوستن به این پیمان فرصت‌های قابل‌توجهی برای ایران فراهم می‌کند.

پی‌نوشت‌ها

1. نجفی، سید احمد، چگونه بریکس از گروه ۷ جلو افتاد؟، خبرگزاری ایرنا، 23 خرداد 1403، 85507358، https://irna.ir/xjQPf8.

2. ترابی فرد، میلاد، بریکس؛ تاریخچه، کارکرد و ملاحظات الحاق ایران به این گروه، مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، 22 آذر 1401، https://rc.majlis.ir/fa/report/show/1754451.

3. نجفی، سید احمد، بریکس، «نهاد دموکراتیک» در برابر «باشگاه دیکتاتوری» گروه ۷ است، خبرگزاری ایرنا، 1 آبان 1403، 85635276، https://irna.ir/xjRTwJ.

مذاکرات ایران و آمریکا در دوره دولت تدبیر و امید
در دولت تدبیر و امید، پس از چندین دور مذاکره در سال 1394، توافق جامع هسته‌ای وین که «برجام» نامیده می‌شد، بین ایران، اتحادیه اروپا و گروه ۱+۵ منعقد شد.

پرسش:

مذاکرات ایران و آمریکا در دوره دولت تدبیر و امید، شامل چه موضوعاتی بود و چه نتایجی به دنبال داشت؟

پاسخ:

با قطع روابط امریکا و ایران در سال 1359، مذاکرات ایران و امریکا همواره مورد توجه مردم ایران و کارشناسان داخلی و بین‌المللی بوده است. با توجه به اینکه این مذاکرات، همواره در طول تاریخ قطع روابط امریکا و ایران، مخالفان و موافقانی داشته، بررسی نتایج حاصل از این مذاکرات اهمیت به‌سزایی دارد.

 حال، پرسش این است که این مذاکرات در دوران دولت تدبیر و امید با ریاست‌جمهوری آقای حسن روحانی شامل چه موضوعاتی بود و چه نتایجی برای ملت ایران به دنبال داشت؟

 روابط امریکا و ایران پس از تسخیر سفارت امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام در 13 آبان سال 1358 وارد مرحله تنش شد و در 18 فروردین سال 1359 پس از موافقت امام خمینی با ماندن گروگان‌ها در اختیار دانشجویان، با تصمیم کارتر، رئیس‌جمهور امریکا قطع شد و کارتر دستور داد که ظرف 24 ساعت دیپلمات‌های ایران خاک امریکا را ترک کنند. البته کارتر به دنبال تسخیر سفارت در آبان 58 دستور اخراج دیپلمات‌های ایرانی از امریکا را صادر کرده بود و تنها 35 دیپلمات ایرانی در امریکا باقی مانده بودند. (1) هم‌زمان با قطع روابط دیپلماتیک، کارتر صادرات به ایران به‌جز در حوزه دارو و مواد غذایی را نیز فوراً قطع کرد، هرچند به گفته خود کارتر، صادرات همین دو مورد نیز در ماه‌های اخیر به حداقل رسیده و ناچیز بوده است. (2) پس از ورود روابط امریکا با ایران به مرحله جدید، هرازگاهی، بحث مذاکره میان امریکا و ایران به بهانه‌های مختلف مورد توجه قرار گرفته و این مذاکرات همواره مخالفان و موافقانی داشته است. برای رسیدن به قضاوتی روشن درباره این مذاکرات، لازم است تاریخچه مذاکرات و نتایج حاصل از آن‌ها برای ملت ایران را بررسی کنیم. مذاکرات مستقیم ایران و امریکا به دلیل مواضع خصمانه امریکا در این سال‌ها بسیار کم رخ داده است و در مذاکرات مستقیم مسئله هسته‌ای، مسائل منطقه‌ای و آزادی زندانیان موضوعات اصلی مذاکرات بوده است.

 تاریخچه مذاکرات میان ایران و امریکا در دوران دولت تدبیر و امید را می‌توان به‌طور خلاصه به شرح زیر بیان کرد:

1. زمینه‌های مذاکرات ایران و آمریکا در دوره دولت تدبیر و امید؛

 

از شعارهای اصلی انتخاباتی حسن روحانی، رفع تحریم‌ها و حل پرونده هسته‌ای ایران بود. پیروزی او در مرحله اول انتخابات با رأی بالا، نشان از آن داشت که جامعه ایران بالاترین تمایل را به مذاکره و رفع تنش با جهان دارد. از آن‌سو اوباما نیز علت وارد کردن این فشار اقتصادی بی‌سابقه را، به مذاکره کشاندن ایران عنوان می‌کرد تا از طریق دیپلماسی به محدود‌سازی صنعت هسته‌ای ایران برسد. (3) مذاکرات مستقیم ایران و امریکا با وساطت عمان در اواخر دولت دهم (احمدی‌نژاد) مقدمه‌ای برای شروع کار دولت روحانی و پیوند دولت او با مذاکرات محرمانه ایران و امریکا بود. (4) هم‌زمان با پیشنهاد مذاکرات، آمریکا با تمام توان در حال تلاش برای اجماع و فشار جهانی علیه ایران بود. قطعنامه‌های مختلف در شورای امنیت سازمان ملل، گویای موفقیت اجماع‌سازی دولت اوباما در این رابطه بود. ایران شاهد سنگین‌ترین تحریم‌های بین‌المللی بود، اما از جهت دیگر هم به بالاترین توانایی خود در غنی‌سازی اورانیوم دست پیدا کرده بود. با این تفاسیر بازهم همه طرف‌ها، مذاکره را پرفایده‌ترین ابزار برای رسیدن به خواست‌های خود دیدند. طبق پیش‌بینی‌ها پس از پیروزی حسن روحانی، سرعت حل موضوع پرونده هسته‌ای ایران با ۱+۵ سرعت یافت. از شروع دولت اول روحانی تا امضای برجام، با تمام مشکلات، روند مذاکرات با سرعت قابل‌توجهی به‌پیش می‌رفت و برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب، وزیران امور خارجه ایران و امریکا پشت یک میز دیده شدند. (5)

 

2. گفتگوی تلفنی رئیس‌جمهور روحانی و رئیس‌جمهور اوباما؛

چند روز پیش از سفر روحانی به شصت و ششمین مجمع عمومی سازمان ملل، اوباما نامه‌ای به حسن روحانی نوشت که به گفته روحانی، محتوای آن مثبت و سازنده بود. در جریان این سفر، در چهارچوب مذاکرات هسته‌ای محمدجواد ظریف با جان کری، وزیر امور خارجه امریکا، دیدار کرد. پس از دیدار رضایت‌بخش وزرای خارجه ایران و امریکا در تاریخ ۴ مهر ۱۳۹۲ در قالب مذاکرات ۱+۵ و نیز مذاکره خصوصی دو طرف، در تاریخ ۵ مهر ۱۳۹۲ هنگامی‌که حسن روحانی در راه محل اقامت خود در نیویورک برای حرکت به سمت ایران بود، رؤسای جمهور ایران و امریکا از طریق تلفن با یکدیگر صحبت کردند. در این تماس تلفنی، طرفین تأکید کردند که اراده سیاسی برای حل سریع مسئله هسته‌ای ایران را دارند و وزرای امور خارجه خود را مأمور کردند تا زمینه همکاری‌های لازم را هرچه زودتر فراهم آورند. این بالاترین سطح تماس میان دو کشور از زمان انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ بود و روحانی تنها رئیس‌جمهوری بود که به این اندازه در موضوع هسته‌ای دارای اختیارات شده بود؛ اگرچه ماجرای گفتگوی تلفنی او با اوباما پس از انتشار، مورد نقد جدی قرار گرفت.

 

3. مذاکرات موسوم به برجام و نتایج آن؛

پس از چندین دور مذاکره در وین، لوزان و ژنو، آخرین دور از مذاکرات برنامه هسته‌ای ایران و گروه ۵+۱ از ظهر روز شنبه 6 تیر سال 1394 (۲۷ ژوئن ۲۰۱۵)، در هتل کوبورگ در شهر وین اتریش با حضور جان کری و محمدجواد ظریف و هیئت‌های کارشناسی دو طرف آغاز شد. ضرب‌الاجل تعیین‌شده برای این مذاکرات، روز سی‌ام ژوئن (9 تیر 1394) تعیین شده بود که سه بار به ترتیب تا سوم، دهم و سیزدهم ژوئیه تمدید شد. به‌تدریج و در روزهای پایانی توافق برخی از وزرای خارجه گروه 1+5 نیز برای برداشتن گام‌های نهایی عازم وین شدند. درنهایت پس از چندین دور تمدید مذاکرات، در سه‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ (۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵)، توافق جامع هسته‌ای وین که در اصطلاح «برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام» نامیده می‌شد، در وین اتریش بین ایران، اتحادیه اروپا و گروه ۱+۵ منعقد شد. تحت این توافق، ایران ذخایر اورانیم غنی‌شده متوسط خودش را پاک‌سازی خواهد کرد و ذخیره‌سازی اورانیوم با غنای کم را تا ۹۸ درصد قطع می‌کند و تعداد سانتریفیوژها را حدود دوسوم و حداقل برای ۱۵ سال کاهش می‌دهد. برای ۱۵ سال بعد، ایران موافقت کرده است که اورانیوم را بیش از ۳٫۶۷ درصد غنی‌سازی نکند و هیچ تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم جدید یا رآکتور آب‌سنگین جدیدی را نسازد. درنتیجه این توافقنامه که طرف‌های مذاکره قول دادند به آن متعهد بمانند، ایران از تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و ایالات‌متحده بیرون خواهد آمد (6) و به تعبیر دیگر، همه این تحریم‌ها به ادعای محمدجواد ظریف و به‌تبع آن حسن روحانی، لغو خواهند شد. البته این ادعایی بود که مورد نقد منتقدان برجام قرار گرفت و آن‌ها معتقد بودند سند برجام و ضمائم آن، خود را تنها متعهد به تعلیق تحریم‌ها دانسته است و نه لغو آن. اگرچه در ابتدا این انتقاد با انکار آقای ظریف و گروه مذاکره‌کننده روبرو شد، اما درنهایت توسط شخص ظریف تأیید شد. برجام به‌عنوان سند افتخار ازسوی دولت روحانی برجسته شد و در طول مذاکرات دولتمردان و به‌خصوص حسن روحانی، رئیس‌جمهور، حل همه مشکلات مردم را به تحقق برجام گره زده بودند. جامعه شرطی‌شده ایران که منتظر چیدن میوه‌های رسیده برجام بود، دیری نپایید که با پیروزی ترامپ در انتخابات امریکا مواجه شد و سند برجام که سندی تخطی‌ناپذیر از سوی طرف‌های مذاکره جلوه داده شده بود، توسط رئیس‌جمهور امریکا که آن را توافقی بد با ایران می‌دانست در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ پاره شد و دولت ایالات‌متحده امریکا رسماً از برجام خارج و بازگشت تحریم‌ها به‌صورت گذشته را اعلام کرد و برای انجام مجدد مذاکرات در صورت تمایل ایران اعلام آمادگی نمود. با پاره شدن برجام بار دیگر دیوار بی‌اعتمادی ملت ایران به امریکا بلندتر شد و برجام متأسفانه ثمراتی که ادعا می‌شد، برای ایران به‌همراه نداشت.

نتیجه‌گیری:

مطالعه تاریخچه مذاکرات ایران و امریکا در طول دوره دولت تدبیر و امید به‌روشنی مؤید این نکته است که طرف‌های مذاکره با ایران به‌خصوص دولت امریکا هیچ‌گاه صادقانه پای میز مذاکره ننشسته‌اند و باوجود پایبندی ایران به تعهداتی که در قالب برجام یا به شکل‌های دیگر پیش‌ازاین پذیرفته بود، هیچ‌یک از طرف‌های مذاکره با ایران به تعهدات و وعده‌های خود عمل نکردند و به‌راحتی با زیرپا گذاردن قوانین و تعهدات بین‌المللی، دیوار بی‌اعتمادی میان خود و ملت ایران را بیش‌ازپیش بلندتر کردند.

پی‌نوشت‌ها:

1. «روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا به‌طور کامل قطع شد»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: 10157، https://irdc.ir/0002dp. گفتنی است، برخی منابع، تاریخ قطع روابط امریکا با ایران را 19 و برخی 20 فروردین اعلام کرده‌اند، اما بر اساس سند ارائه‌شده توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تاریخ صحیح قطع روابط، 18 فروردین سال 1359 است.

2. «روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا به‌طور کامل قطع شد»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: 10157، https://irdc.ir/0002dp.

(3) ر.ک: «تاریخ مذاکرات ایران و آمریکا: از خاتمی تا کنون»، انصاف‌نیوز، https://B2n.ir/ww6775.

(4) ر.ک: «روایت مذاکره در 5 دولت»، فرهیختگان، شماره 4165، https://B2n.ir/qu1851.

(5) ر.ک: «تاریخ مذاکرات ایران و آمریکا: از خاتمی تا کنون»، انصاف‌نیوز، https://B2n.ir/ww6775.

(6) ر.ک: «تاریخ مذاکرات ایران و آمریکا: از خاتمی تا کنون»، انصاف‌نیوز، https://B2n.ir/ww6775.

امام خمینی(ره) جنگ ایران و عراق را جنگ کفر و اسلام دانسته و معتقد بودند صدام به دنبال صلح واقعی نبوده و هر آن ممکن است مجددا به ایران حمله نظامی کند.
موضع امام خمینی (ره) در برابر پیشنهاد صلح و آتش بس

پرسش:
موضع امام خمینی (ره) در قبال پیشنهادهای صلح و قطعنامه شورای امنیت و پرداخت غرامت چه بود؟
 

پاسخ:
هشت سال دفاع مقدس در مقابل جنگ تحمیلی ایادی استکبار بر انقلاب اسلامی نوپای ایران، با رهبری امام خمینی(ره) و در نتیجه پیروزی رزمندگان اسلام همراه بود. یکی از نکات مهم تاریخ جنگ ایران و عراق، واکنش های حضرت امام (ره) به پیشنهادهای صلح (توقف جنگ) و در نهایت پذیرش شروط قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت است که امام خمینی (ره) از آن به جام زهر تعبیر کرد. علاوه بر این، موضوع پرونده پرداخت غرامت به ایران (چرا که عراق به عنوان آغازگر جنگ، شناسایی و محکوم شده بود) همچنان مسکوت بوده و حضرت امام (ره) در این باره نظراتی داشته اند. 

1. واکنش امام خمینی (ره) به پیشنهادهای صلح و توقف جنگ:
امام خمینی(ره)، تداوم جنگ و رد پیشنهادهای صلح با این اعتقاد که، ما نه تنها با عراق، بلکه با هیچ کشوری سر جنگ و دعوا نداریم، بارها علاقه خود را به گسترش صلح در دنیا اعلام داشته، می فرمودند: «مادنبال این هستیم که دنیا در صلح و آرامش باشد».(1) 
 همچنین می فرمایند: «ما صلح می خواهیم، ما با همه مردم دنیا صلح می خواهیم باشیم، ما می خواهیم مسالمت با همه دنیا داشته باشیم».(2)  
 باتوجه به موضوع فوق الذکر، این سؤال پیش می آید که چرا جمهوری اسلامی و در راس آن امام راحل (ره)، تا قبل از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت، بارها دست رد به سینه کشورها، هیاتها و شخصیتهای سیاسی منطقه ای و بین المللی می زدند که خواستار برقراری صلح بین دو کشور ایران و عراق بودند؟ این واقعیت دارد که امام به تمامی هیاتهایی که به عنوان میانجی وارد ایران شده و یا پیام می فرستادند، پاسخ منفی می دادند، ولی باید توجه داشت که آنچه که اکثراً از طرف آنها مطرح می شد، نه اصول یک صلح شرافتمندانه، بلکه صلحی تحمیلی بود. 
ایشان در جواب پیشنهادهای مختلف صلح می فرمایند: «مصالحه با جنایتکار و سازش با جنایتکاران، این یک جنایتی است بر مردم متعهد و یک جنایتی است بر اسلام».(3)  
  بنابراین، امام خمینی (ره) از آنجا که صدام و حامیان آن را مخالف اسلام دانسته و قصدشان را تحمیل یک صلح ناخواسته به ایران می-دانستند، هر گونه صلح با آنها را جنایت دانسته و معتقد بودند که باید تا آخر با آنها جنگید، و گرنه پذیرش صلح با آنها مصالحه با کفر محسوب می شود. امام خمینی (ره) درنهایت، با رد ادعاهای صلح طلبی صدام، بر صلح شرافتمندانه اسلامی تأکید کرده و آن را صلحی می-دانند که در درجه اول، طرف خاطی مجازات شود، و بعد، طرفین بسیار به هم نزدیک شده و برادر شوند؛ ولی صدام که هیچ اعتمادی به او نیست و هر لحظه ممکن است که بعد از صلح، با بهتر شدن شرایطش باز به ایران حمله کند، صلح با او معنا ندارد؛ زیرا به فرموده حضرت امام (ره): «اگر مهلت داده بشود به این خبیث، آن روزی که مهلت پیدا کند و تجهیز قوا بکند، بدتر از اول به سرزمین شما حمله می کند. آنها صلح آمریکایی می خواهند و ما صلح اسلامی می خواهیم».(4) 

2- واکنش امام خمینی به قطعنامه 598:
هشتمین قطعنامه ای که شورای امنیت سازمان ملل از ابتدای جنگ تحمیلی به ایران صادر کرد، قطعنامه 598 بود. قطعنامه 598 شورای امنیت، به دنبال گسترش دامنه جنگ و افزایش نگرانی های شورای امنیت و کشورهای دیگر، بخصوص کشورهای منطقه و حامیان عراق، در تاریخ 20 ژانویه 1987 (29تیر 1366) در جلسه شورای امنیت به تصویب رسید.(5)  از مفاد مثبت این قطعنامه، می توان به مواردی چون درخواست آتش بس فوری، بازگشت به مرزهای تعیین شده بین المللی، استرداد اسرا، کمک به بازسازی مناطق جنگی و… اشاره نمود.(6)  حضرت امام (ره)  ضمن جام زهر خواندن(7)  قبول قطعنامه، دلیل پذیرش قطعنامه را تغییر شرایط بیان کردند، ولی به دلیل مصالحی از ذکر آن خودداری و اظهار امیدواری کردند که در آینده روشن شود. 
ایشان در مورد چون و چراهای پذیرش قطعنامه فرمودند: «در این روزها ممکن است بسیاری از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند. هر چند این مسئله به خودی خود یک ارزش بسیار زیباست، اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست».(8) 
 در وهله دوم، ایشان در توضیح برای مردم، علت پذیرش قطعنامه را مصلحت نظام و انقلاب و عمل به تکلیف الهی دانسته و با اعلام نارضایتی خود از این تصمیم، اعلام می‎دارند: «در شرایط کنونی آنچه موجب امر شد تکلیف الهی ام بود... اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود».(9)   ایشان در ادامه، از یک طرف پذیرفتن قطعنامه را بر اساس نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور دانسته و از طرف دیگر، با اعلام اعتماد خود نسبت به این مسئولین، از مردم می‎خواهند تا از سرزنش آنها خودداری کنند: «گمان نکنید که من در جریان کار جنگ و مسئولان آن نیستم. مسئولین مورد اعتماد من می‏ باشند. آنها را از این تصمیمی که گرفته ‏اند، شماتت نکنید که برای آنان نیز چنین پیشنهادی سخت و ناگوار بوده است».(10)  

3- تاکید امام خمینی (ره) بر پرداخت غرامت جنگ تحمیلی به ایران: 
مسأله دیگری که امام خمینی (ره) به عنوان یکی از شروط پذیرش آتش بس بر آن تأکید داشتند، مسأله خسارت هایی است که بر ایران وارد شده بود. «مسئله دوم، مسئله خسارت هایی است که وارد کردند. قضیه جبران خسارت یک جهتِ مادی دارد، یک جهتِ سیاسی و معنوی. جهت مادی اش، گرچه زیاد است برای ما، اینطوری که همه شهرها را خراب کرده اند و هر چه ما داشتیم به هم زده اند و البته جوانهای ما که هر کدامش، ارزش همه لشکر آنها را داشت و از دست ما گرفته شدند، اینها ارزش مادی قضیه خیلی زیاد نیست، عمده ارزش معنوی است و ارزش سیاسی مسئله(11)  «امام خمینی (ره) بر ابعاد مادی و معنوی خسارت تأکید کرده و معتقد بودند که رژیم عراق باید آنها را جبران نماید. 
علی رغم اینکه حضرت امام (ره) به جبران خسارت ها تاکید داشته اند، آنگونه که از اظهارات مقامات سیاسی و نظامی کشورمان برمی آید، در زمان فعلی اخذ غرامت از کشور عراق هم به مصلحت نبوده و هم اینکه مقدور نمی باشد؛ کمال خرازی، وزیر امور خارجه سابق، در گفت وگویی تاکید کرده بود که براساس قطعنامه 598 ایران توانایی دریافت غرامت را ندارد. او در گفت وگو با ماهانه مدیریت ارتباطات با بیان اینکه با قطعنامه 598 نمی توان از عراق غرامت گرفت، افزود: «شورای امنیت که تحت سلطه آمریکا و سایر کشورهایی بود که در دوران جنگ به صدام کمک می کردند، اقدامی در برابر گزارش دبیرکل انجام نداد، در حالی که گرفتن غرامت نیاز به صدور قطعنامه دیگری داشت که با اشاره به گزارش دبیرکل، عراق را موظف به پرداخت غرامت کند.» 
سردار حسین علایی فرمانده سالهای دور نیروی دریایی سپاه نیز پیش از این در یک مصاحبه، نظری مشابه با خرازی را محتاطانه مطرح کرده و گفته بود: «در قطعنامه 598 به چگونگی پرداخت غرامت و خسارت ناشی از تجاوز عراق به ایران اشاره ای نشده است و تکلیف آن نامشخص است.(12)  «با این همه جمهوری اسلامی هیچ وقت، موافقت خود را با بخشش غرامت اعلام نکرده و تنها مراعات شرایط خاص کشور عراق را کرده است.(13) 

نتیجه گیری:
امام خمینی(ره) جنگ ایران و عراق را جنگ کفر و اسلام دانسته و هرگونه صلح تا قبل از قبول قطعنامه ۵۹۸ را رد می کردند. ایشان معتقد بودند صدام به دنبال صلح واقعی نبوده و هر آن ممکن است مجددا سازوبرگ نظامی فراهم آورده و به ایران حمله کند، از این رو به دنبال تنبیه متجاوز بودند. در نهایت، حضرت امام (ره) با سنجیدن شرایط کشور و با ملاحظه نظرات فرماندهان جنگ و کارشناسان سیاسی، اقتصادی و نظامی کشور، قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را قبول کردند. ایشان به جبران خسارت های جنگ توسط صدام و دولت آن زمان عراق تأکید داشتند، اما از آنجایی که سازوکار مشخصی در قطعنامه مذکور برای وصول غرامت های ایران دیده نشده بود، پیگیری پرونده پرداخت غرامت به ایران مسکوت مانده است. 

منابع جهت مطالعه:
فرهاد درویشی سه تلانی، سیره عملی امام در مواجهه با قطعنامه 598، کد مطلب: ۸۲۶۸۴، پرتال امام خمینی(ره) به نشانی https://B2n. ir/p41587Y. 

 

پی نوشت:
1. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج 16، ص 405. 
2. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج 18، ص 323. 
3. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج 16، ص 88. 
4. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج 18 ، ص 69.
5. پارسا دوست، منوچهر، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران، ص 676.
6. ولایتی، علی اکبر، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، ص 253 ـ 258.
7. .«من باز می‏گویم که قبول این مسئله برای من از زهر کشنده‏تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم.» خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج 21، ص 95.
8. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج 21، ص 94.
9. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ص 95.
10. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ص 96.
11. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج 16، ص 317 .
12. «غرامت جنگ تحمیلی؛سرنوشت نامعلوم حق 8 ساله ایرانی ها»؛ کد خبر 314557، پایگاه خبری خبرآنلاین به نشانی:  khabaronline.ir/x4H2y.
13. حسین اردستانی، «ایران هیچگاه موافقت خود را با بخشش غرامت جنگ اعلام نکرده است» خبرگزاری ایسنا، (۱۳۹۲).

 

سازمان مجاهدین خلق که بعدها به دلیل رفتارهایش ازسوی مردم سازمان منافقین لقب گرفت، به دلیل عملکردشان در دوران انقلاب و بعد از آن، به منفورترین گروه تبدیل شدند.
خیانت منافقین به ملت ایران در جنگ تحمیلی

پرسش:
نقش منافقین در مراحل مختلف جنگ چه بود؟
 

پاسخ:
سازمان موسوم به مجاهدین خلق که بعدها به منافقین شناخته شد، سالهاست که به خاطر جنایت هایی که به اشکال مختلف در حق مردم ایران مرتکب شد، به عنوان منفورترین گروه در میان مردم کشور ما شناخته می شود. مسائل مختلفی در شکل گیری این انزجار عمومی علیه منافقین مؤثر بوده است و گفته می شود اقدامات منافقین در سالهای جنگ تحمیلی یکی از این مسائل است. منافقین در مراحل مختلف جنگ تحمیلی چه نقشی ایفا کرده اند که در کنار سایر اقدامات، مردم ایران را از آنها منزجر کرده است؟ 

1- معرفی اجمالی سازمان مجاهدین خلق؛ 
سازمان مجاهدین خلق، یا همان منافقین در سال 1344 توسط تعدادی از شاگردان مهندس بازرگان که در دهه سی در نهضت مقاومت ملی و سپس در نهضت آزادی تجربه سیاسی اندوخته بودند، پایه گذاری شد.(1)   فعالیت های این سازمان در طول عمر خود با فراز و نشیبهای بسیاری همراه بود. تغییر ایدئولوژی در سال 1354 یکی از این اتفاقات بود که با مقاومت برخی از اعضای سازمان همراه، و در نهایت به جدایی از سازمان منتهی شد.(2)  
این سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به مرور به تقابل با آن پرداخت، و پس از عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا سران آن به فرانسه گریختند. سازمان منافقین با آغاز جنگ تحمیلی موضعی فریبکارانه اتخاذ کرد و در اعلامیه های ابتدایی خود، ضمن محکوم کردن تجاوز عراق، حضور نیروهای خود در جبهه های جنگ را به خواست مقامات کشور منوط دانست،(3)  و این در حالی بود که مسعود رجوی فرمانده این سازمان از نخستین سال سکونت در فرانسه، کوشید از طریق پیام ها و مصاحبه هایش به دولتمردان عراق بفهماند که او می تواند با زیاده خواهی های عراق همراهی کند و حتی تا جایی پیش رفت که در آذرماه سال 1360 در مصاحبه با مجله «الوطن» عربی، اروندرود را متعلق به عراق معرفی کرد و به جای اروندرود، هماهنگ با عراق، واژه «شط العرب» را به کار برد(4)  «مشکل شط العرب، ظاهر قضیه است. مشکل اصلی، تهدیدهای [امام] خمینی (ره) برای صدور انقلاب به خارج است که باعث بروز جنگ شده است. به نظر ما، شط العرب متعلق به عراق است».(5) 

2- زمینه های همکاری سازمان منافقین با رژیم بعث عراق: 
سازمان منافقین به رهبری مسعود رجوی، که همه مراحل اعم از تحریم انتخابات، مخالفت قانونی، ایجاد تشنج، ضرب و شتم مخالفان و در نهایت عملیات مسلحانه و ترورهای کور را آزموده بود، برای دستیابی به قدرت به آخرین مرحله، یعنی مزدوری بیگانگان وارد شد؛ مرحله ای که برگشت ناپذیرترین راه در پیشگاه خلقی بود که آنها داعیه نمایندگی شان را داشتند.(6)  بالاخره، پیام هایی که به طرق مختلف مسعود رجوی برای دولت عراق فرستاد، زمینه را برای ملاقات او با طارق عزیز(7)  فراهم کرد. پس از ملاقات مسعود رجوی و طارق عزیز، کشور عراق به عمده-ترین مرکز فعالیت سازمان منافقین تبدیل شد. سازمان از همکاری با حکومت عراق، به دنبال اهدافی بود: 
اول اینکه از نظر سازمان، به دلیل گستردگی مرز ایران و عراق، بهترین و آسان ترین مسیر برای نفوذ به داخل ایران، مرزهای عراق بود؛ 
دوم اینکه سازمان با استفاده از کمک های تسلیحاتی و مالی عراق می توانست توان مبارزه خود با جمهوری اسلامی را افزایش دهد. دولت عراق نیز علاقمند بود با حمایت از سازمان منافقین، از شبکه فعالان و حامیان این سازمان در داخل ایران برای اجرای عملیات های خرابکارانه، انجام ترور شخصیت ها، کسب اطلاعات و اخبار از اوضاع نظامی و اقتصادی کشور و تضعیف اراده مردم برای مشارکت در جبهه های جنگ بهره-برداری کند. بر این اساس، پایگاه های سازمان در خاک عراق و نزدیک مرزهای ایران تأسیس شد که به 17 پایگاه می رسید و مهمترین این پایگاه ها، یعنی پادگان اشرف، در 100 کیلومتری شمال غربی بغداد واقع شده بود.(8)  همکاری سازمان منافقین با دولت بعثی عراق به قدری عمیق و گسترده شد که آنها به عنوان نیروی وابسته به دولت عراق، در کشتار مردم عراق و سرکوب انتفاضه شعبانیه(9)  در سال 1369 حضور پررنگی داشتند. 

 3- مرور اجمالی خیانت های سازمان مجاهدین به ملت ایران در جنگ تحمیلی:
منافقین با آغاز جنگ تحمیلی در کنار دولت عراق قرار گرفتند و همچون نیرو و بازویی برای حکومت بعث عمل کرده، دست به اقداماتی علیه مردم ایران زدند که می توان آنها را به شرح زیر برشمرد:
1. انجام عملیات های ترور و خرابکاری: ترور شخصیت های سیاسی و نظامی مؤثر در روند پیروزی انقلاب و جنگ، از جمله بمب گذاری در دفتر نخست وزیری و شهادت رئیس جمهور محمد علی رجائی و نخست وزیر محمودجواد باهنر در 8 شهریور 1360 و ترور تعدادی از فرماندهان نظامی درجبهه ها و پشت جبهه ها از جمله این اقدامات تروریستی و خرابکارانه بود؛
2. جاسوسی: جاسوسی به نفع دشمن بعثی و ارائه اخبار و اطلاعات مراکز مهم نظامی و صنعتی که به بمباران این مراکز توسط دشمن منجر می-شد. ارائه اخبار و اطلاعات درباره جنگ و نحوه عمل رزمندگان اسلام و نیز زمان و مکان عملیات ها به ارتش عراق. همچنین، حضور به عنوان بازوی مهم نیروهای نظامی عراق در اکثر شنودهایی که از بی سیم های نیروهای ایرانی صورت می گرفت.(10) 
3. فعالیت تبلیغاتی مسموم: فعالیت تبلیغاتی مسموم از طریق رادیوی اختصاصی خود در عراق برای درهم شکستن اراده مردم و رزمندگان در جبهه های جنگ به نفع رژیم بعث از دیگر فعالیت های آنان بود.(11) 
4. شایعه سازی: پخش شایعه در پشت جبهه برای تضعیف روحیه مردم و تحت الشعاع قرار دادن حمایت های مردم از جبهه ها و تبلیغات سوء علیه جمهوری اسلامی ایران در سطح جهانی، برای ضربه زدن به وجهه بین المللی جمهوری اسلامی ایران نیز اقدام دیگر سازمان منافقین بود.(12)  
5. شرکت در عملیات ها: انجام عملیات های کلاسیک با عنوان سازمان مجاهدین خلق، مثل عملیات آفتاب، چلچراغ (مهران) و فروغ جاویدان.
همچنین اقدام به علمیات های گُردانی(13)  و عملیات های تپه زنی(14)  از دیگر اقدامات نظامی سازمان منافقین بود.(15)  

نتیجه گیری:
سازمان مجاهدین خلق که بعدها به دلیل رفتارهایش ازسوی مردم سازمان منافقین لقب گرفت، در دوران جنگ تحمیلی همچون بازویی برای دولت عراق عمل کرد و با نزدیک شدن به دشمن مردم ایران بر نفرت مردم نسبت به خودش افزود. این سازمان برای اینکه بتواند از مواهب نزدیکی به صدام و دولت عراق به خوبی بهره مند شود و توان نظامی خود را برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران افزایش دهد، دست به اقداماتی همچون ترور و خرابکاری، جاسوسی، فعالیت تبلیغاتی مسموم، شایعه سازی و حتی شرکت مستقیم در علمیات علیه خاک و نیروهای نظامی ایران دست زد و اینچنین نام خود را در تاریخ جنگ هشت ساله ایران به عنوان سازمانی خیانتکار به مردم و سرزمینش ثبت کرد. 

 

 

پی نوشت:
1. جعفریان، رسول، جریان ها و سازمان های مذهبی ـ سیاسی ایران (1320-1357)، ص468. 
2. ر. ک: جعفریان، رسول، جریان ها و سازمان های مذهبی ـ سیاسی ایران (1320-1357)، ص 506 ـ 518. 
3. خبرگزاری تسنیم، «منافقین در طول جنگ تحمیلی چه فعالیت هایی داشتند؟»، https://tn. ai/2102098؛ ر. ک: مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، «نقش منافقین در جنگ تحمیلی»، https://psri. ir/?id=7fdq43pysu. 
4. خبرگزاری تسنیم، «منافقین در طول جنگ تحمیلی چه فعالیت هایی داشتند؟»، https://tn. ai/2102098؛ ر. ک: مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، «نقش منافقین در جنگ تحمیلی»، https://psri. ir/?id=7fdq43pysu. [5]. . 
5. ر. ک: «نقش سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در جنگ ایران و عراق»،  https://B2n. ir/s21377. [6].. 
6. «نقش سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در جنگ ایران و عراق»،  https://B2n. ir/s21377. 
7. معاون نخست وزیر عراق و مشاور نزدیک صدام حسین. 
8. نقش سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در جنگ ایران و عراق،  https://B2n. ir/s21377 
9. قیامی که در آن 14 استان از 18 استان عراق به دست نیروهای مردمی افتاد. 
10. ر. ک: سیداسماعیلی، سیدحجت، خداوند اشرف از ظهور تا سقوط، ص 662 ـ 666. 
11.  ر. ک: «نقش سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در جنگ ایران و عراق»،  https://B2n. ir/s21377. 
12. خبرگزاری تسنیم، «منافقین در طول جنگ تحمیلی چه فعالیت هایی داشتند؟»، https://tn. ai/2102098. 
13. تعدادی از نیروهای مسلح منافقین با حمایت تسلیحاتی و لجستیکی ارتش عراق به مواضع نیروهای ایرانی هجوم آورده و بلافاصله اقدام به ترک محل درگیری می کردند. از این شیوه به عنوان شیوه تکامل یافته جنگ های چریکی و شهری یاد می شد. 
141. طبق استراتژی جدید کار در جبهه، گروهان های رزمی تازه تشکیل شده منافقین باید کار نظامی خود را (به قول رجوی) از اولین تپه و ارتفاعی که در جبهه ها پیش رو دارند، شروع کنند تا با زدن این تپه ها برای عملیات های بزرگ تر آماده شوند. رجوی در این دوره دو هدف را دنبال می کرد: اول آمادگی ذهن نفرات برای کار در جبهه های عراق و همکاری با آنها، دوم اینکه مسئولان سازمان که خوب می دانستند نیروهای کلت به دست جنگ چریک شهری، نمی توانند یک دفعه در جنگی کلاسیک شرکت کنند و به این امر نیز واقف بودند که چنین ذهنیتی باعث افت روحیه نیروهای این گروهک می شود، با طرح عملیات های کوچک در خط مقدم (تپه زنی) درصدد روحیه دادن و امکان پذیرکردن این عملیات در اذهان رزمندگان برآمدند. (محمدی، سعید، «۱۰ خدمت منافقین به صدام در جنگ تحمیلی»، روزنامه فرهیختگان، http://fdn. ir/22180 . 
15. سیداسماعیلی، سیدحجت، خداوند اشرف از ظهور تا سقوط، ص 674 ـ 679؛ محمدی، سعید، «۱۰ خدمت منافقین به صدام در جنگ تحمیلی»، روزنامه فرهیختگان،  http://fdn. ir/22180 . 

 

عوامل مختلفی در وقوع جنگ ایران و عراق مؤثر بود. از آن جمله، تلاش عراق برای برقراری حاکمیت مطلق بر اروندرود و نیز تصمیم عراق به تصرف خاک ایران عزیزمان.
عوامل حمله صدام به ایران

پرسش: 
عوامل و انگیزه‌های حمله و تجاوز صدام به خاک ایران چه بود؟
 

پاسخ:
 جنگ ایران و عراق طولانی ترین جنگ سده بیستم میلادی پس از جنگ ویتنام بود که از ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ به طول انجامید. این جنگ با مقاومت مردم ایران و ۸ سال دفاع مقدس، در نهایت با عقب نشینی صدام به پایان رسید. اما اینکه دلایل و اهداف حمله عراق به ایران چه بوده و چه انگیزه هایی پشت این حمله قرار داشته و حتی چه بازیگرانی از این جنگ سود می بردند، سؤالاتی است که در ادامه به صورت اجمالی به آنها پرداخته خواهد شد. 

1- رقابت ایدئولوژیکی رژیم بعثی عراق با ایران:
یکی از دلایل صدام برای تجاوز به ایران اسلامی، رقابت ایدئولوژیک با انقلاب اسلامی ایران بود. صدام به ایدئولوژی حزب بعث معتقد بود و قهرمان تحقق آن به شمار می رفت. این ایدئولوژی با طرح شعارهایی همچون وحدت جهان عرب، سوسیالیسم، ناسیونالیسم عربی و غیره در پی متحد ساختن اعراب و جلب توجه آنان به رهبری حزب بعث عراق بود. در مقابل، انقلاب اسلامی ایران و شعارهای آن جاذبه بیشتری برای ملتهای عرب داشت و رقیبی سرسخت برای ایدئولوژی بعثی محسوب می شد. لذا صدام حسین ناچار بود برای تحقق اهداف خود و تثبیت ایدئولوژی بعثی، به رویارویی با انقلاب اسلامی ایران و اصول و مبانی آن بپردازد. 

2- برقراری حاکمیت مطلق بر اروندرود:
 در میان عوامل مختلف آغاز جنگ تحمیلی، برخی بر این باورند که اختلاف ایران و عراق بر سر اروندرود، اصلی ترین عامل وقوع جنگ بوده است. به اعتقاد آنها مسئله اروندرود، چندین بار به تیرگی روابط دو کشور و حتی قطع رابطه انجامید و دو کشور ایران و عراق تا مرز جنگ پیش رفتند؛ تا اینکه در نهایت عراق که در موضع ضعف بود، در سال 1975، طی قرارداد الجزایر، خواستِ ایران را مبنی بر حاکمیت مشترک دو کشور بر اروندرود پذیرفت، اما دولت عراق، مخصوصا شخص صدام، همواره به دنبال فرصتی بود تا این قرارداد را لغو نماید. صدام در سخنرانی هایش، پیش از جنگ و در جریان حمله به ایران، همواره اعتراف می کرد که جنگ را برای لغو قرارداد الجزایر و استقرار دوباره حاکمیت مطلق عراق بر اروندرود (شط العرب) آغاز کرده است.(1) 

3- تجزیه خوزستان از ایران و ضمیه آن به خاک عراق:
دولت عراق پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تلاش های گسترده ای را برای تجزیه استان خوزستان آغاز کرد.(2)   مشکلات موجود ناشی از انقلاب اسلامی و ضعف دولت مرکزی ایران، فرصت خوبی برای دولت عراق فراهم کرد تا مطامع توسعه طلبانه خود را درباره خوزستان به اجرا گذارد. از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی، عراق حقایق تاریخی مربوط به خوزستان را تحریف کرد. این اقدام با چاپ فراوان نقشه های جغرافیایی جعلی که در آن بخش هایی از سرزمین ایران، مانند خوزستان و بلوچستان از کشور تفکیک شده بود، همراه بود. در یکی از این نقشه ها، تمام دامنه های جنوبی زاگرس و حتی مناطق سه هزار ساله آریایی نشین، جزء منطقه "عربستان" بزرگ (شامل خوزستان و نواحی اطراف آن) آورده شده بود. بدین معنا که این محدوده باید از ایران جدا و ضمیمه عراق می شد. 

4- براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران: 
دولت بعثی عراق، هرگز تمایل خود را برای سرنگون ساختن دولت جمهوری اسلامی ایران و یا تضعیف انقلاب اسلامی پنهان نکرد. طه یاسین رمضان، معاون اول نخست وزیر و فرمانده ارتش خلقی عراق، در مصاحبه اختصاصی با روزنامه الثوره، ارگان رسمی حزب بعث، در ژانویه 1980 اظهار کرد: «ما بر این نکته تأکید می کنیم که جنگ به پایان نخواهد رسید مگر اینکه رژیم حاکم بر ایران به کلی منهدم شود».(3)   
وی افزود: «هیچ کشوری در جهان قادر نیست بدون داشتن یک دولت قوی، متحدینی در محافل بین المللی، اقتصادی مطلوب، منابع مالی و تدارکات تسلیحاتی، اقدام به جنگ نماید. جمهوری اسلامی ایران، هیچ یک از این امتیازات را ندارد.»
برآورد شده بود که یک تجاوز سریع و قاطع می تواند ایران را به زانو درآورد. بر همین اساس، صدام حسین در ژوئیه 1980 با اعتماد به پیروزی خود گفته بود: «رهبری ایران بر روی شکست ما حساب می کند و ما خواهیم دید که چه کسی پیروز خواهد شد.» 

5- ایفای نقش ژاندارم منطقه:
 از نظر حاکمان وقت عراق، پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تعادل قوا را در منطقه خلیج فارس به نفع عراق تغییر داد.(4)  این مسئله در سخنان عدنان خیرالله، وزیر دفاع عراق، به خوبی آشکار است. او می گوید: «عراق، افسانه برتری ایران را در منطقه از میان برده است.» 
سقوط شاه که ژاندارم غرب در خلیج فارس بود، خلأ قدرتی در منطقه خلیج فارس به وجود آورد. حتی قبل از آن، آخرین نخست وزیر دوران شاهنشاهی ایران اعلام کرد که ایران دیگر تمایلی به اجرای نقش ژاندارمی در خلیج فارس ندارد. صدام حسین برای تثبیت نقش خود به عنوان ژاندارم خلیج فارس، در بهمن 1358 به انتشار منشور ملی اقدام کرد. وی در این باره می گوید: «به عقیده ما، تعهد کشورهای خلیج به این منشور به عنوان تعیین کننده چارچوب کلی روابط فی‍مابین، امنیت خلیج را تأمین می کند. نگهبان امنیت خلیج، فرزندان خلیج و کشورهای آن هستند.» 
از سوی دیگر، عراق با دامن زدن به نگرانی بی مورد کشورهای خلیج فارس از انقلاب اسلامی ایران، توانست آنها را به طرف خود جلب کرده، عراق را به عنوان تنها سپر دفاعی در مقابل انقلاب اسلامی ایران معرفی کند. سعدون حمادی در این زمینه گفته است: «اگر عراق سقوط کند، پس از آن تمام کشورهای خلیج (فارس) سقوط خواهند کرد».(5) 

6- رهبری جهان عرب؛ 
صدام حسین، رؤیای رهبری جهان عرب را نیز در سر می پروراند. از نظر ایدئولوژیکی، رسالت تاریخی حزب بعث، ایجاد یک امپراتوری به رهبری این حزب بود. شعار حزب بعث "امه عربیه واحده، ذات رساله خالده" (امت عربی واحد، رسالتی جاویدان) بود. از نظر حزب بعث، اعراب به رغم تقسیم به کشورهای مختلف، همیشه ملت واحدی را تشکیل می داده اند و اکنون نیز باید مرزهای بین کشورهای عربی از میان برداشته شود و اعراب مجدداً ملت واحدی را تشکیل دهند.(6)  رسالت تاریخی حزب بعث، احیای عظمت عصر جاهلیت اعراب و امپراتوری های امویان و عباسیان است. به همین دلیل، صدام، جنگ عراق علیه ایران را قادسیه دوم یا قادسیه صدام نامید. صدام حسین در 28 سپتامبر 1980 خطاب به مردم عراق گفت: «ما باید شمشیرهای علی، خالد و سعد ابن ابی وقاص را برای مبارزه با این گروه ستمگر و آموختن درسهای تاریخی جدید به آنها، همانند نبرد باشکوه قادسیه از نیام درآوریم. نبرد با شکوه قادسیه، تکبر و خودخواهی خسروپرویز را نابود کرد و موانع اسلام را از میان برداشت و بی دینی و نادانی و تجاوز را در این منطقه ریشه کن کرد. ارتش دلیر ما نیز در زین القوس و سیف سعد همین کار را انجام داد.»

 7- ادعاهای واهی درباره جزایر سه‌گانه ایرانی در خلیج فارس:
مقامات مسئول عراقی، بارها در سخنان خود به مسئله جزایر سه گانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک اشاره کرده و خواستار استرداد آنها شده بودند. اینگونه اظهارات از 6 ماه قبل از آغاز تجاوز عراق به ایران افزایش یافت. مقامات عراقی ضمن اینکه از ایران می خواستند جزایر سه گانه را بازگرداند، عراق را متعهد به بازپس گرفتن این جزایر می دانستند. صدام حسین نیز طی مصاحبه ای درباره امکان بازپس گرفتن جزایر سه گانه و مورد دیگری که به آن اشاره نکرد، در تیرماه 1359 گفت: «اکنون، توان بازپس گرفتن جزایر و امکان به دست آوردن موردی که آن را باز خواهیم گرفت را داریم؛ پس چه دلیلی وجود دارد که سکوت کنیم».(7) 

نتیجه گیری:
عوامل مختلفی در وقوع جنگ ایران و عراق مؤثر بود: اختلافات تاریخی؛ تلاش عراق برای برقراری حاکمیت مطلق بر اروندرود؛ اقدام ارتش عراق به تصرف قسمتی از اراضی ایران در جبهه مرکزی؛ تصمیم رژیم عراق به تجزیه استان خوزستان از ایران و مطامع آن در مورد جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک؛ اهداف ارضی و مرزی عراق؛ تفاوت ایدئولوژیکی سیستم حکومتی دو کشور؛ جلوگیری از تحقق اهداف انقلاب اسلامی در ایران و تأثیر آن بر موج بیداری مردم منطقه و عراق و تهدید نظام حکومتی این کشور توسط شیعیان عراق؛ سرنگون ساختن دولت جمهوری اسلامی ایران؛ تلاش رژیم عراق برای عهده دار شدن ژاندارمی خلیج فارس و رهبری جهان عرب. نگرانی دولتهای منطقه از شرایط جدید ایران پس از انقلاب اسلامی و به مخاطره افتادن منافع و امتیازات دولتهای بزرگ غربی در منطقه و از سوی دیگر، نوپایی حکومت جدید ایران و آماده نبودن قوای نظامی برای مقابله با حملات مرزی نیز در تصمیم گیری دولت بعث عراق برای حمله به ایران مؤثر بوده است. 

 

پی نوشت:
1. جعفری ولدانی، اصغر، کانون های بحران در خلیج فارس، ص68. 
2. درودیان، محمد، تجزیه خوزستان؛ هدف ناکام صدام در جنگ، تاریخ ایرانی، 1395/07/01، کد : ۵۶۰۱، 
3. منصوری لاریجانی، اسماعیل، تاریخ دفاع مقدس، انتشارت خادم الرضا(ع)، 1382ش، ص93، http://tarikhirani. ir/fa/news/5601. 
4. مجموعه نویسندگان، دفتر حقوقی وزارت امور خارجه ج. آ. آ، تحلیلی بر جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، ص 78. 
5. ادیبی، مهدی، «بررسی مراحل و تحولات جنگ تحمیلی»، ص4
6.  . S . Grummon, The Iran Iraq War, Islam Embattled,pp. 30-50
7. ر. ک: درویشی سه تلانی، فرهاد و حمید فراهانی، جنگ ایران و عراق؛ پرسش ها و پاسخ ها. 
 

صفحه‌ها