پرسش:
ماجرای دالان زنگزور چیست؟ آمریکا و رژیم صهیونی چه نقشهای برای این منطقه حساس کشیدهاند؟ برنامه جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با این نقشهها چیست؟
یکی از مهمترین مؤلفههای قدرت و هژمونی نظامهای سیاسی، سلطه ژئوپلیتیکی و راهبردی است؛ بنابراین بخش قابلتوجهی از جنگ قدرتها در دوران معاصر برای تسلط بر همین نقاط راهبردی دنیا بوده است. غرب آسیا، یکی از مهمترین مناطق ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک در جهان است که به دلیل در اختیار داشتن منابع عظیم نفت و گاز، موقعیت سوقالجیشی، دسترسی فوقالعاده بهعنوان چهارراه جهانی (نقطه اتصال سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا) و همچنین وجود تنگهها و کانالهای مهم آبی دنیا، همواره مورد توجه قدرتهای بزرگ دنیا بوده است. این مسئله تا جایی اهمیت دارد که به تعبیر مکیندر (از مهمترین نظریهپردازان ژئوپلیتیک معاصر)، این سه قاره را جزیره جهانی تعبیر میکند و معتقد است: «هر دولت یا تمدن که جزیره جهانی را تحت کنترل داشته باشد، بیش از 50 درصد منابع جهان را کنترل خواهد کرد و هرکسی بر این نقطه حکمرانی کند، فرمانروای جهان است. (1) یکی از طرحهای بلندمدت آمریکا، نفوذ و سلطه بر منطقه «قفقاز جنوبی» و مرز مشترک ایران، آذربایجان و ارمنستان بوده و امروز تحت عنوان «دالان زنگزور» از آن یاد میشود.
سؤال اساسی این است که ماجرای دالان زنگزور چیست؟ آمریکا و رژیم صهیونی چه نقشهای برای این منطقه حساس کشیدهاند؟ برنامه جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با این نقشهها چیست؟
این سؤال سه بخش دارد که به ترتیب بازنمایی میشود:
1. ماجرای دالان زنگزور و اهمیت آن؛
این کریدور یک مسیری ترانزیتی از آذربایجان، از طریق جنوب ارمنستان، به ترکیه از طریق زمینی و نهایتاً اتصال به اروپاست که در استان سیونیک ارمنستان، با ایران تلاقی زمینی و اشتراک مرزی پیدا میکند. این نقطه اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک بسیاری دارد و از یکسو، مسیر دسترسی به آسیای میانه و شرق آسیا یعنی شبهقاره هند و چین است و از سوی دیگر مسیر ترانزیت و حملونقل بین دریای خزر و اروپاست. طبیعتاً این مسیر، ایران را از معادلات ترانزیتی و خطوط تبادل دنیا حذف میکند و ظرفیت کریدوری ایران (چهارراه جهانی) را متوقف میسازد. سالها بین آذربایجان و ارمنستان بر سر قرهباغ دعوا بود؛ اما آذربایجان در این نزاع پیروز شد و حالا موضوع اصلی، مسیر زنگزور و دسترسی مستقیم آذربایجان به نخجوان و اروپاست. با حلوفصل نظامی قرهباغ به نفع آذربایجان، تمرکز اختلافات به مسیرهای ترانزیتی رفت. آذربایجان به بندی از توافق قرهباغ استناد کرد و آن را به معنای ایجاد کریدور زنگزور و باز شدن مسیرهای ارتباطی جدیدی تفسیر کرد. ارمنستان اما مخالف بود و آن را به معنای واگذاری حاکمیت تلقی میکرد. توافقات انجامشده در این جلسات یک زمانبندی ۸ تا ۹ ماهه داشت. مقرر شد یک کنسرسیوم با حضور شرکتهای آمریکایی، اروپایی، اسرائیلی، ترکیهای، آذربایجانی و ارمنستانی تشکیل بشود. نیکول پاشینیان نخستوزیر ارمنستان نیز موافقت کرده بود به مدت ۱۰۰ سال به شکل دوفاکتو حاکمیت کریدور زنگزور (به طول بیش از 42 کیلومتر و به عرض 5 تا 6 کیلومتر از زمین و هوا) به این کنسرسیوم اعطا میشود. این پروژه از سوی جمهوری آذربایجان، ترکیه و آمریکا بهشدت دنبال میشود و هدف آن ایجاد یک مسیر زمینی و راهآهن مستقیم بین ترکیه و جمهوری آذربایجان، بدون نیاز به عبور از خاک ایران یا روسیه است.
2. نقشه و طرح آمریکا و رژیم صهیونیستی برای این منطقه؛
کریدور زنگزور درواقع چیز جدیدی نیست، بلکه نام امروزی و نسخه جدید همان طرح ۳۴ سال پیش آمریکا با عنوان «طرح گوبل» است که به دلیل مخالفت جدی جمهوری اسلامی ایران و روسیه تا به امروز اجرایی نشده است. آذربایجانیها آن را (کریدور زنگزور)، ارمنستانیها (کریدور سیونیک)، ناتو (کریدور تورانی) و آمریکاییها (مسیر ترامپ) نام میگذارند. درواقع یک پروژه ناتویی برای پیشروی به سمت قفقاز جنوبی، آسیای میانه (مرزهای شمالی ایران و حیات خلوت روسیه) و شرق آسیا است و حتی چین و هند هم مقصد ناتو هستند. واگذاری مدیریت زنگزور به آمریکا برای صلح نیست، بلکه این کریدور قرار است زمین، هوا و فضای منطقه را به یک کنسرسیوم تحت رهبری آمریکا و ناتو واگذار کند. این اقدام به معنای واگذاری ۱۰۰ ساله خاک ارمنستان و قطع ارتباط زمینی ایران با ارمنستان، گرجستان و دریای سیاه است. این کریدور میتواند مسیر ژئوپلیتیکی ایران در کریدور شمال – جنوب را از بین ببرد. آمریکا با این طرح قصد مهار روسیه، ایران، چین و هند را دارد. کریدور زنگزور صرفاً یک طرح اقتصادی یا ترانزیتی نیست، بلکه پروژهای با پیامدهای ژئوپلیتیکی، امنیتی و نظامی، سیاسی و حتی فرهنگی است. ایجاد این کریدور، موجب محدودیت ژئوپلیتیکی ایران در شمالغرب، تضعیف نقش ترانزیتی ایران، حذف ایران از پروژههایی مانند «کمربند و جاده»، محدودیت دسترسی به بازارهای همسایه، حذف ایران از مسیر اتصال ترکیه به آسیای میانه و مسدودسازی مسیرهای دسترسی ایران به اروپا میشود؛ یعنی کاملاً همافق با طرح «کریدور آیمک و داوود» است که توسط صهیونیستها و آمریکاییها در غرب آسیا دنبال میشود. در بعد امنیتی، اولاً ناتو به مرزهای ایران و روسیه پیشروی میکند. ثانیاً این کریدور امکان دسترسی به شمال ایران و پایتخت را میدهد و یک مسیر برای جنگندههای دشمن از ترکیه، نخجوان، ارمنستان، دریای خزر و تهران و البرز و مرکز کشور ایجاد میکند. بعلاوه تهدید 5 هزار تکفیریهای سوری که تبعیت آذربایجان گرفته و دهها هزار صهیونیست پناهنده به آذربایجان را متوجه ایران میسازد. از جهت فرهنگی، ناتو و آمریکا، در مراکز فرهنگی این کشورها نفوذ و جهت بیشتری پیدا خواهند کرد. احتمالاً در آینده شاهد تنشهای جدی بین روسیه و آمریکا در قفقاز جنوبی خواهیم بود.
اما اینکه چرا ارمنستان این مسئله را پذیرفت؟ دلایل متعددی دارد، ازجمله؛ ارمنستان پس از دست دادن کامل قرهباغ و آوارگی دهها هزار ارمنی، به دنبال ضامن امنیتی جدید میگردد. این شکست، هم روحیه عمومی را از بین برد و هم اعتماد مردم به روسیه را بهعنوان «ضامن امنیت» فروریخت، بدین سبب سراغ آمریکا رفت. بعلاوه آمریکا از 8 سال قبل که پاشینیان را با کودتا سر کار آورد تا امروز زمینه را در فضای سیاسی ارمنستان برای انجام این مسئله آماده کرده و پاشینیان عملاً کشورهای منطقه را فریب داده است. برای ارمنستان، این توافق میتواند به از دست رفتن کنترل مرز و حاکمیت بخشی از خاکش بینجامد و وابستگی امنیتیاش به آمریکا را به نقطه بازگشتناپذیر برساند. برای آذربایجان نیز، خطر اصلی واگذاری بخشی از کنترل مسیر به آمریکا، محدود شدن توان سیاست خارجی مستقل و در دست نگرفتن کامل مدیریت اقتصاد و منافع ترانزیتی این مسیر است؛ وقتی کشوری قدرت داخلی نداشته باشد و از حمایت و مشروعیت مردمی برخوردار نباشد، ناچار است روی برند آمریکایی قمار کند؛ چه آذربایجان برای تثبیت پیروزیاش و چه ارمنستان برای بقای امنیت و جبران شکستش. در جمعبندی باید گفت که همه آوردههای نظامی و امنیتی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ژئوپلیتیکی برای آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی، برای دستیابی به امر بالاتری است و آن احیای هژمونی آمریکا، رؤیای آمریکایی (اعلامیه استقلال آمریکا در 1776)، آینده بشر و نظم جهانی است. (2) مسئله احیای اعتبار آمریکا و نشان دادن اراده برتر به کشورهاست. آمریکا 3 قرن تلاش کرده است تا خودش را هژمون و بزرگ جهان معرفی کند. در طول چند دهه اخیر، بهویژه رویارویی با ایران و محور مقاومت و همچنین روسیه و چین، این اعتبار هژمونیک، آسیب دیده است. در فضای پساجنگ، روایت شکست راهبردی آمریکا حتی توسط اندیشهکدههای غربی، جدی شده است. (3) در این شرایط، باید فضای روایت «آمریکای ضعیف شده و شکستخورده»، به حاشیه برود و این گزاره که «قدرت تعیینکننده، آمریکاست»، همچنان انگاره غالب باشد. به همین جهت، در فضای پساجنگ، این اقدام انجام میشود تا لحظه هژمونیک حفظ شود. درواقع، همه دستاوردهای دیگر این مسئله برای آمریکا نیز، برای رسیدن به لحظه هژمونیک و ترمیم آن است.
3. راهبرد مقابلهای جمهوری اسلامی ایران؛
راهبرد ایران در این زمینه، مخالفت جدی با تغییر مرزها و ژئوپلیتیک منطقه و پیشنهاد «کریدور ارس» بهجای زنگزور است و کریدور جعلی زنگزور را به ضرر منطقه میداند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با نخستوزیر ارمنستان فرمودند: «جمهوری اسلامی ایران مسیر زنگزور را به ضرر ارمنستان میداند و همچنان بر این موضع خود ایستادگی دارد.» (4) در دیدار دیگری، فرمودند: «رئیسجمهور فقید ما نسبت به مسائل مرزی مربوط به ارمنستان و حوادث اطراف این قضیه، بسیار حساس بود و باید این حساسیتها و مراقبتها همچنان لحاظ شوند.» (5) در دیدار با پوتین در سال 1401 فرمودند: «جمهوری اسلامی، سیاستها و برنامههایی را که منجر به بسته شدن مرز ایران و ارمنستان شود، هرگز تحمل نخواهد کرد.» (6) در همین سال در دیدار با اردوغان فرمودند: «البته اگر سیاستی مبنی بر مسدود کردن مرز ایران و ارمنستان وجود داشته باشد، جمهوری اسلامی با آن مخالفت خواهد کرد چراکه این مرز یک راه ارتباطی چند هزارساله است.» (7) در این راستا، جمهوری اسلامی باید ظرفیت دیپلماسی چندجانبه با ارمنستان، روسیه، چین، هند و دیگران را برای مسدود کردن نفوذ آمریکا فعال نماید. این مسئله با ائتلافسازی گسترده بر پایه منافع و تهدیدات مشترک صورت میگیرد. کشورهایی که در این مسئله احساس امنیت میکنند باید آگاه شوند که مسئله پیشروی آمریکا، با استقلال و امنیت آنها در حوزه نظامی، سیاسی، اقتصادی، ژئوپلیتیک و فرهنگی در معرض تهدید است و آمریکا و رژیم صهیونیستی، دنبال سلطه بر تمام منطقه هستند. درواقع، برنامه آنها همچون دومینویی است که تکتک کشورها را دچار ضعف و تهدید خواهد کرد. ممکن است ایران واکنش نظامی نیز نشان دهد که بستگی به شرایط و وضعیت دارد.
نتیجه:
دالان زنگزور، پروژه آمریکا برای بازیابی سلطهاش بر غرب آسیا و فشار بر رقبای قدرتمندش یعنی ایران، روسیه و سپس بقیه کشورهاست که بیش از 3 دهه در دستور کار آمریکاست. ذات این پروژه به ضرر تمام کشورهای منطقه است که با دیپلماسی فعال باید تهدیدات متعدد آن تبیین شود و یک ائتلاف منطقهای قدرتمند علیه این اقدام صورت گیرد. حتی گزینههای نظامی دور از انتظار نیست.
واژگان کلیدی
،، ، ایران، منطقه، قفقاز.
پینوشتها:
1. ترابی، سام و رنجبر محمدعلی، جنگ سرد ایران و آمریکا: نظریهای برای فهم ژئوپلیتیک دنیای معاصر، تهران، انتشارات نخبگان، 1399، ص 36 -46.
2. پژوهشکده باقرالعلوم، اعلامیه استقلال آمریکا، سایت پژوهه، 08/07/1397، http://pajoohe.ir/Product.
3. خلجی، سپهر، جمعبندی اندیشکدههای آمریکایی و اسرائیلی از جنگ 12 روزه چه بود؟ خبرگزاری فارس، 18/05/1404، https://www.aparat.com/v/vma08r8.
4. دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای، دیدار نخستوزیر ارمنستان با رهبر انقلاب اسلامی، farsi.khamenei.ir، 09/05/1403، https://khl.ink/f/57232.
5. دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای، دیدار نخستوزیر ارمنستان با رهبر انقلاب اسلامی، farsi.khamenei.ir، 02/03/1403، https://khl.ink/f/56457.
6. دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای، دیدار نخستوزیر ارمنستان با رهبر انقلاب اسلامی، farsi.khamenei.ir، 28/04/1401، https://khl.ink/f/50657.
7. دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای، دیدار نخستوزیر ارمنستان با رهبر انقلاب اسلامی، farsi.khamenei.ir، 28/04/1401، https://khl.ink/f/50653.