فلسطین

امام خمینی تصویری جدید از مبارزه با رژیم ستمکار صهیونیستی به جهان ارائه کرد و مردم ایران اسلامی نیز با بصیرتی مثال زدنی، در خط مقدم این مبارزه هستند.
وضعیت‌سنجی حمایت ایرانیان از مردم مظلوم فلسطین

پرسش:
از ابتدای انقلاب اسلامی همیشه مردم ایران در دفاع از فلسطین و لبنان پیش‌قدم بوده و حضور گسترده‌ای داشتند، اما اکنون باتوجه به حجم جنایات اتفاق افتاده در غزه چرا آن حمایت لازم را در مردم کشور خود احساس نمی‌کنیم؟! گویا تظاهرات مردم در انگلیس و کانادا پرشورتر است!
 

پاسخ:
تا پیش از انقلاب اسلامی، قضیه فلسطین، یک ماجرای یهودی-عربی تعبیر می‌شد. یکی از خدمات بزرگ انقلاب اسلامی به مردم مظلوم فلسطین، تعمیم قضیه فلسطین به جهان اسلام و تبدیل آن به مسئله ملت‌های اسلامی بود. پس از انقلاب اسلامی، مردم مسلمان سراسر جهان، با قضیه فلسطین آشنایی بیشتری پیدا کردند و در برابر آن، احساس مسئولیت می‌کنند. روز جهانی قدس، به عنوان نماد دفاع از حقوق مردم فلسطین، ابتکار بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود، اینک با یورش وحشیانه اسرائیل به سرزمین‌های فلسطینی، مردم سرتاسر جهان، به حمایت از فلسطینیان مظلوم و کودکان معصوم به پا خاسته اند، اما گویا در ایران ماجرا برعکس است! شور و هیجانی برای دفاع از مردم فلسطین در این روزهای سخت آنان به گوش نمی‌رسد. ماجرا چیست؟

 1. روایت بدبینانه و خوش‌بینانه درباره واکنش ایرانیان به فاجعه غزه
در پاسخ به این پرسش دو تصویر یا روایت می‌توان تبیین کرد؛ روایت بدبینانه و روایت خوش‌بینانه. هر یک از این دو روایت، دلایل و شواهد خاص خود را دارد. بر اساس روایت بدبینانه می‌توان مدعی شد که عموم مردم ایران، به دلایل متعددی، امروزه دیگر به قضیه فلسطین اهمیت نمی‌دهند و بی‌توجهی آنان به حوادث فلسطین در این روزها، نشانه شکاف میان آن‌ها و نظام سیاسی است. در روایت خوش‌بینانه اما ادعا آن است که قضیه فلسطین، در طول تاریخ مسئله مردم ایران بوده و هست، مردم تصور می‌کنند اقدامات تبلیغاتی در قضیه فلسطین، دیگر کارآمد نیست و لازم است تا دولت‌های اسلامی وارد مرحله حمایت عملی از مردم مظلوم فلسطین شوند. البته این ادعا به معنای عدم حمایت ملت ایران از مردم مظلوم فلسطین نیست. 

2. دلایل و شواهد روایت بدبینانه از واکنش ایرانیان به فاجعه انسانی در فلسطین
ایرانیان، مردمی به شدت سیاسی هستند؛ مصادیق این قضیه را در تاکسی، بازار، اداره، مهمانی‌های خانگی، دانشگاه‌ها و مدارس به خوبی می‌توان مشاهده کرد. تبلور هیجانات سیاسی ایرانیان امروزه در بسیاری از موضوعات، در فضای مجازی به خوبی قابل رصد و مشاهده است. به عنوان نمونه، در ناآرامی‌های سال 1401، شاهد بودیم که طوفان عجیبی در واکنش مثبت یا منفی نسبت به حوادث کشور، در سراسر فضای مجازی و حقیقی موج می‌زد، اما امسال باوجود گذشت بیش از دو ماه از آغاز بمباران و یورش ارتش اسرائیل به غزه، شاهد امواج احساسات و هیجانات ایرانیان در فضای حقیقی و مجازی نیستیم؛ این «سکوت اعتراضی» در سطح بسیاری از نخبگان سیاسی، سلبریتی‌های فضای مجازی و غیرمجازی و مردم عادی مشاهده می‌شود. طی این مدت، راهپیمایی عمده و قابل توجهی در ایران صورت نگرفت؛ درحالی که در سراسر جهان شاهد اعتراضات مردمی بودیم. شهرهای اروپایی مانند لندن و پاریس، مملو از جمعیت معترضان به حملات ارتش اسرائیل به غزه بود، اما در شهرهای بزرگ ایران، تقریباً خبری نبود. دانشگاه‌های ایران در انفعال محض، فجایع فلسطین را دنبال کردند درحالی که دانشگاه‌های معروف جهان مانند «دانشگاه هاروارد»، اقدام به برگزاری اعتراضات گسترده کردند. عوامل و دلایل این امر را می‌توان «مشکلات گسترده اقتصادی»، «ناامیدی مردم» از توانایی دولت برای حل(1)  مشکلات، «اولویت مشکلات داخلی» بر مسائل خارجی از نگاه مردم و مانند آن دانست. از این منظر، نوعی «شکاف عمیق» میان اولویت‌های مردم و نظام سیاسی در ایران پدیدار شده و دولت قادر نیست مردم را با اولویت‌های سیاست خارجی خویش همراه سازد. این رفتار مردم ایران به نوعی، «اعتراض ساکت» به حضور منطقه‌ای دولت جمهوری اسلامی و هزینه‌های سنگین در این مسیر است. 

3. شواهد روایت خوش‌بینانه از واکنش ایرانیان به فاجعه غزه
ملت ایران از حامیان اصلی فلسطین محسوب می‌شود. حتی در دوران پهلوی، علی رغم سیاست نظام سیاسی مبنی بر ایجاد روابط مخفیانه با دولت اسرائیل، عموم مردم ایران از مردم مظلوم فلسطین حمایت می‌کردند. در چهار دهه گذشته دولت و مردم جمهوری اسلامی از حامیان درجه اول فلسطین بوده و هستند. مردم ایران هرساله در «روز قدس»، با زبان روزه به خیابان‌ها می‌آیند و فریاد حمایت از مردم مظلوم فلسطین سر می‌دهند؛ پس از آغاز حمله ارتش رژیم صهیونیستی به مردم غزه، مردم ایران همچون گذشته به میدان آمدند و ما شاهد اعتراض گسترده ایرانیان به جنایات اسرائیل در غزه بودیم. باید توجه داشت که اعتراض خیابانی به جنایات اسرائیل و حمایت تبلیغاتی از مردم مظلوم فلسطین در ایران به یک امر معمول و عادی بدل شده است. ازاین رو مردم ایران پس از آغاز حملات اسرائیل، پویشی تحت عنوان «حریفت منم» راه اندازی کردند که تاکنون بیش از «10 میلیون نفر» به عضویت آن درآمده اند.(2)  اعضای این پویش که بیشتر از بین جوانان ایرانی هستند، تقاضای حضور میدانی در سرزمین غزه و مبارزه مستقیم با اسرائیل را دارند. برای اینکه بزرگی این عدد را بفمهیم کافی است به این نکته توجه کنیم که جمعیت کل یهودیان اسرائیل، حدود «6 میلیون نفر» است(3)  و جمعیت این پویش به تنهایی بیش از «یک و نیم برابر» کل جمعیت یهودی اسرائیل است. حتی اگر امکان حضور «یک درصد» از جمعیت این پویش در سرزمین‌های اشغالی فراهم شود، جمعیتی بیش از «100 هزار نفر» می‌شود که بیش از  یک سوم کل جمعیت فراخوانده شده در اسرائیل برای حمله به غزه است.(4)  همچنین بر اساس اعلام هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، کمک‌های مالی مردم ایران به مردم غزه به بیش از 123 میلیارد تومان رسیده است.(5)  نکته مهمی که گاهی مورد غفلت قرار می‌گیرد، تفاوت موضع دولت جمهوری اسلامی ایران با موضع دولت هایی مانند آمریکا و انگلیس در قبال جنایات اسرائیل است. آمریکا و انگلیس از حامیان اصلی اسرائیل به حساب می‌آیند و دولت آمریکا انواع مختلف حمایت‌های مالی، نظامی، سیاسی و حقوقی از رژیم صهیونیستی را در دستور کار خود قرار داده است؛(6)  بنابراین اعتراض مردم در شهرهای آمریکا و انگلیس، به نوعی نقد سیاست دولت‌های متبوع آن‌ها نیز هست. در حالی که دولت و ملت ایران، در قبال اسرائیل از موضع یکسانی برخوردارند. البته باید توجه داشت که شاید دفاع از مردم فلسطین در سطح نخبگان ایرانی (علمی، سیاسی، هنری و ...) نمود کمتری داشت که ازجمله عوامل آن می‌توان به «تأثیرپذیری آنان از تبلیغات جهانی» حامیان رژیم صهیونیستی، هراس از حمله اراذل واوباش مجازی(7)  و مانند آن اشاره کرد. 

نتیجه:
موج تازه حملات اسرائیل به مردم فلسطین از مهرماه 1402(اکتبر 2023) آغاز شد. برخی بر این باورند که حمایت ایرانیان از مردم فلسطین علی‌رغم جنایات بی‌سابقه اسرائیل و اعتراضات جهانی به آن، مانند گذشته پرشور نبوده است. رفتار مردم ایران در این زمینه را می‌توان در قالب دو تصویر، تبیین کرد؛ اول؛ «تصویر بدبینانه» که حضور مردم را کم رنگ می‌بیند و آن را معلول مشکلات اقتصادی مردم و شکاف میان مردم و نظام سیاسی تلقی می‌‎کند. دوم «تصویر واقع بینانه» که معتقد است ملت ایران همیشه در حمایت از فلسطینیان پیشگام بوده است و در حال حاضر از سطح حمایت زبانی و تبلیغاتی فراتر رفته و به حمایت قابل توجه مالی (بیش از 112 میلیارد تومان علی رغم مشکلات اقتصادی) و حمایت عملی روی آورده است. پویش «حریفت منم» با بیش از 10 میلیون جمعیت ازجمله حمایت‌های عملی ملت ایران از مردم مظلوم فلسطین است. اعتراضات مردم در آمریکا و اروپا، نقد مواضع دولت‌های آنان در قبال رژیم صهیونیستی است درحالی که ملت و دولت ایران در قضیه فلسطین همسو هستند. 
 

پی نوشت:
1 . ایسنا، تجمع همبستگی دانشجویان هاروارد با فلسطین علیه جنایات اشغالگران، سایت ایسنا، 27، 7، 1402، https://www.isna.ir/news/1402072719442.
2 . خبرگزاری مهر، پویش «حریفت منم»، سایت خبرگزاری مهر، 28، 8، 1402، https://www.mehrnews.com/news/5944528..
3 . ویکی پدیا، اسرائیل، https://fa.wikipedia.org/wiki/84 .
4 . بر اساس اعلام خبرگزاری‌های مختلف، رژیم اسرائیل برای حمله به غزه، 300 هزار نفر از نیروهای ذخیره خود را فراخوان کرده است.
5 . خبرگزاری جمهوری اسلامی، کمک‌های نقدی ایرانیان به غزه از مرز ۱۱۲ میلیارد تومان گذشت، سایت خبرگزاری جمهوری اسلامی، 29، 9، 1402، https://www.irna.ir/news/85328234..
6 . سفرهای متعدد مقامات آمریکایی به فلسطین اشغالی از آغاز تهاجم اسرائیل به غزه، ارسال کمک‌های نظامی و وتوی هر نوع قطعنامه شورای امنیت علیه اسرائیل، ازجمله حمایت‌های آمریکا از اسرائیل است. خبرگزاری فارس، چرا آمریکا از جنایات رژیم صهیونیستی حمایت می‌کند؟ سایت خبرگزاری فارس، 28/7/1402، http://fna.ir/3feik9 .
7 . بسیاری از هنرمندان ایرانی، پس از گذشت یک سال، علت موضع گیری‌ها یا سکوت خود در قبال حوادث سال گذشته کشور را ناشی از فشار عجیب وغریب فضای مجازی به آنان عنوان کردند. در مسئله غزه و فلسطین نیز می‌توان همان الگو را مشاهده کرد. نمونه آن موضع گیری مرضیه برومند علیه جنایات اسرائیل بود که با واکنش‌های تندی در فضای مجازی مواجه شد. خبرگزاری فارس، چه کسانی مرضیه برومند را هو کردند؟ سایت خبرگزاری فارس، 30، 7، 1402، http://fna.ir/3ff5s3.

عرصه نبرد با داعش در کشورهای اطراف ایران اسلامی متفاوت با عرصه جنگ غزه وفلسطینیان است لذا جمهوری اسلامی ایران در مدیریت جنگ ها به دنبال بهترین روش اثرگذاری است.
تفاوت روش جمهوری اسلامی ایران در مقابله با اسرائیل و داعش

پرسش:
چرا ایران مانند جنگ سوریه، که تحت عنوان مدافع حرم نیروهایی برای مقابله با داعش به سوریه فرستاد، برای فلسطین تحت عنوانی مشابه نیرو اعزام نمی کند تا کار اسرائیل را تمام کنند؟
 

پاسخ: 
پس از عملیات طوفان الاقصی که توسط حماس علیه اسرائیل به صورت غافلگیرانه رخ داد، پیروزی های چشمگیری نصیب جبهه مقاومت فلسطین گردید، ولی پس از مدتی دولت اسرائیل با کنترل فضای جنگ و محاصره مردم غزه و زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی، ابتدا به صورت بمباران هوایی و پس ازآن با تجاوز زمینی به کشتار غیرنظامیان به بهانه از بین بردن نیروهای حماس دست زد و تاکنون بیش از ده هزار نفر را که عموماً زنان و کودکان هستند شهید کرده است حال با توجه به این جنایت آیا جای آن ندارد که نیروهای نظامی ایرانی و لبنانی که در جنگ علیه داعش به سوریه رفتند، در این نبرد شرکت کنند و رژیم صهیونیستی را مجازات نمایند؟
در پاسخ به این سؤال چند نکته را باید توجه داشت:

 1- حضور جبهه مقاومت در کنار حماس و مردم غزه
از اوایل نبرد اخیر حزب الله لبنان علی‌رغم همه تهدیدهایی که از سوی آمریکا و اسرائیل شده است با قاطعیت وارد جنگ شده است و در این راستا بسیاری از پایگاه های رژیم صهیونیستی را مورد هدف قرار داده و مسئولیت تک تک حملات خود را طی بیانیه های مختلف به عهده گرفته است(1)  و در این عرصه نیز ده‌ها شهید تقدیم کرده است و این نکته که حزب الله لبنان از ابتدای نبرد در میدان بوده است در اولین سخنرانی دبیر کل حزب الله، جناب سید حسن نصرالله پس از عملیات طوفان الاقصی نیز مورد تأکید واقع گردید.(2)  همچنین این روزها شاهد حمایت جانانه انصارالله یمن و نیز حشدالشعبی عراق از مردم مظلوم غزه و جنبش دلاور حماس هستیم. 

 2- تفاوت راهبردهای مقابله با داعش و رژیم صهیونیستی
ماهیت رژیم صهیونیستی مانند داعش، یک ماهیت تروریستی است، اما عرصه جنگ غزه با ماجرای جنگ با داعش تفاوت های قابل توجهی دارد که نمی‌توان این دو جنگ را یکی دانسته و مطالبه ورود نیروهای غیر فلسطینی را به آن داشت. در ماجرای نبرد با داعش، دولت بشار اسد که حاکم رسمی سوریه بود از ایران به عنوان مرکزیت محور مقاومت درخواست کرد که در نبرد با داعش به یاری این کشور بیاید(3)  و جمهوری اسلامی نیز به عنوان فرمانده محور مقاومت با نیروهای ایرانی و نیز غیر ایرانی وارد جنگ گردید، جنگی که در سوی دیگر آن داعش و معارضین سوری حضور داشتند که از لحاظ بین المللی مورد قبول جامعه جهانی نبوده و به اصطلاح یک نیروی شورشی به حساب می آمدند و ایران در این نبرد به دولت سوریه در مقابل دشمنان داخلی  و خارجی‌اش یاری رساند. ولی کمترین تفاوت ماجرای سوریه با جنگ غزه این است که در این جنگ در مقابل جمهوری اسلامی یک دولتی است که از نظر جامعه بین المللی مورد پذیرش سازمان ملل است و به عنوان یک کشور رسمی شناخته می گردد و لذا علی رغم اینکه جمهوری اسلامی، اسرائیل را یک رژیم جعلی می داند و به رسمیت نمی شناسد ولی قطعاً نبرد رسمی با اسرائیل برای کشور ملاحظاتی را در پی دارد که در نبرد با داعش به هیچ وجه مطرح نبوده است. توجه به این نکته نیز اهمیت اساسی دارد که رسانه‌های جهانی، تماما در خدمت منافع صهیونیست‌ها قرار دارد و امروز با وجود کشتار وحشیانه این رژیم منحوس، همچنان شاهد سانسور این جنایات بی‌سابقه در رسانه‌های جهانی هستیم. از این رو نمی‌توان با همان راهبرد مقابله با داعش، به مقابله با رژیم صهیونیستی رفت.

 3- تلاش ایران در جهت ایجاد جبهه اسلامی و جهانی علیه رژیم صهیونیستی
فارغ از تفاوت های این دو نبرد مورد اشاره، جمهوری اسلامی با مدیریت محور مقاومت در پی این است که به صورتی هوشمندانه از ظرفیت‌های محور مقاومت و نیز افکار عمومی جهانی، که این روزها علیه اسرائیل به جوش و خروش درآمده است، برای وارد‌کردن ضربه به رژیم صهیونیستی استفاده کند تا به گونه‌ای هم به هدف مجازات اسرائیل دست یابد و هم از گسترش غیرضروری جنگ، جلوگیری نماید. البته این ملاحظه به معنای آن نیست که جمهوری اسلامی از نبرد مستقیم واهمه دارد، بلکه به این معناست که با کمترین هزینه به مقصود دست یابد و گرهی که با دست باز می‌شود را با دندان باز نکند، به این صورت وقتی فشار بر اسرائیل با تقویت نیروهای مقاومت و استفاده از افکار عمومی جهانی و تهییج نهادهای جهانی علیه اسرائیل، قابل دستیابی باشد از ورود مستقیم به جنگ که قطعاً فضای منطقه را پیچیده‌تر خواهد کرد جلوگیری می‌کند. آگاهی‌دادن به جهانیان و مخصوصا کشورهای اسلامی، برای جلوگیری از تعاملات تجاری و سیاسی با رژیم منحوس صهیونیستی از جمله اهداف این شیوه مبارزه است که اثر آن بصورت مستمر باقی می‌ماند و از تنهاماندن جبهه مقاومت در برابر اسرائیل و حامیان آن جلوگیری می‌نماید.

نتیجه:
با توجه به آنچه درباره تفاوت عرصه نبرد با داعش و نبرد با اسرائیل در جنگ غزه بیان شد، یکسان دانستن این دو عرصه و مطالبه ورود رسمی ایران به نبرد به دلیل ملاحظات و مسائلی که در جنگ غزه با اسرائیل مطرح است چندان صحیح نیست و از سوی دیگر جمهوری اسلامی با مدیریت فضای جنگ در پی آن است که مجازات اسرائیل در جنایت اخیر را به صورتی پیش ببرد که نیاز به جنگ حداکثری با اسرائیل و احیاناً با آمریکا نباشد و از سوی دیگر تمرکز بیشتری را بر مسائل سیاسی و دیپلماتیک در مواجه با جنایات اسرائیل به انجام شود. 

 

پی نوشت:
1 . «حملات حزب الله و سرایا القدس علیه صهیونیست ها»، خبرگزاری مشرق، 29/8/1402.
2 . سیدحسن نصرالله: آمریکا عامل اصلی جنایات است»، خبرگزاری فارس، 12/8/1402.
3 .  متن کامل گفتگوی العالم با بشار اسد»، انصاف نیوز، 24/3/1397.

رابطه تخاصمی میان ایران و رژیم صهیونیستی از عواملی همچون عوامل ایدئولوژیکی،جغرافیایی،انسانی وعوامل سیاسی وامنیتی تاثیر می‌پذیرد که راهبرد ایران را نشان می دهد.
تبیین چرایی تلاش جمهوری اسلامی ایران در جهت نابودی اسرائیل

پرسش:
چه کسی وظیفه نابودی اسرائیل را به عهده جمهوری اسلامی ایران قرار داده، در حالیکه توان نظامی برابری ندارند؟!
 

پاسخ:
اکنون بیش از 4 دهه است که جمهوری اسلامی شعار نابودی اسرائیل را سر می‌دهد و ملت ایران هزینه‌های سرسام‌آوری در این زمینه پرداخت کرده است، اما موفقیت چندانی به دست نیاورده. ظاهرا مسئولان جمهوری اسلامی توجه ندارند که دولت اسرائیل یک قدرت هسته‌ای است و می‌تواند با یک حمله هسته‌ای جمهوری اسلامی را نابود کند. اینک نوبت این پرسش است که اساسا وظیفه نابودی اسرائیل از کجا و بر چه مبنایی در زمره وظایف جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است؟ آیا اکنون با ورود به دهه پنجم انقلاب اسلامی، وقت آن نرسیده تا اهداف سیاست خارجی خود را دقیق‌تر تعریف کند و در برخی شعارهای گذشته بازنگری نماید؟ 
موضع جمهوری اسلامی ایران در برابر رژیم صهیونیستی از ابعاد مختلف قابل بررسی است. ابعاد ایدئولوژیکی، جغرافیایی، انسانی، سیاسی و امنیتی از جمله عوامل موثر بر موضع ایران در برابر اسرائیل است.

 1. عوامل موثر بر موضع جمهوری اسلامی ایران در برابر اسرائیل
 الف- عوامل ایدئولوژیکی موثر بر موضع ایران در برابر رژیم صهیونیستی؛ 
 پیشینه دشمنی قوم یهود با اسلام و مسلمانان به دوران صدر اسلام باز می‌گردد. قرآن بارها به دشمنی آشکار و پنهان یهودیان با اسلام و پیامبر(ص) اشاره یا تصریح کرده و تاکید می‌کند «یهودیان در زمره بزرگترین دشمنان مسلمانان» هستند.(1) مطالعه تاریخ یهود نشان می‌دهد که آنان به فرموده تورات، منتظر ظهور آخرین پیامبر بودند و از این رو به مدینه کوچ کردند، اما پس از ظهور اسلام، به بهانه‌های واهی از جمله اینکه پیامبر اسلام(ص) از قوم یهود نیست از ایمان به او سر باز زدند و به دشمنی با مسلمانان روی آوردند؛ با پیامبر(ص) پیمان بستند، اما پیمان را شکستند و با دشمنان پیامبر(ص)(مشرکان) همدست و همداستان شدند و پیامبر(ص) ناچار به جهاد با آنان شد و ایشان را از مدینه اخراج کرد.(2)
 بی‌تردید این پیشینه تاریخی و دینی در روابط امروز یهودیان و مسلمانان تاثیر دارد، اما امروز بطور خاص در مساله فلسطین، مسائل دیگری نیز تاثیر گذاشته است. مردم فلسطین مورد ظلم و ستم واقع شده اند و آموزه‌های دینی و اسلامی بر دفاع از مظلوم، حتی اگر مسلمان نباشد، تصریح دارد.(3) روشن است که اگر مظلوم، مسلمان باشد، به طریق اولی دفاع از وی واجب است. بر اساس این دلایل، باید علت ظلم، که رژیم صهیونیستی است، از بین برود.

  ب- عوامل جغرافیایی موثر بر موضع ایران در برابر رژیم صهیونیستی؛ 
ایران در یکی از مهم ترین مناطق استراتژیک جهان قرار گرفته است. ما چه بخواهیم چه نخواهیم درگیر مسائل منطقه‌ای و حتی برخی مسائل فرامنطقه‌ای و جهانی هستیم. تسلط ایران بر تنگه هرمز که بیش از «30 درصد انرژی جهان» از آن عبور می‌کند،(4) از جمله عوامل اهمیت جغرافیایی ایران است. همچنین ایران، «مسیر امن، ارزان و نزدیک اتصال شرق دور به اروپا و غرب» است که بر اهمیت ژئوپولتیکی آن می‌افزاید.
ناهمخوانی سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران با منافع دولت اسرائیل، باعث توطئه این رژیم علیه موجودیت جهوری اسلامی ایران شده است. اسرائیل و هم پیمانان وی ترجیح می‌دهند، یک نظام سیاسی همسو با منافع آنان در این منطقه حساس و استراتژیک، حاکم باشد، از این رو از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در صدد نابودی نظام سیاسی اسلامی برآمدند. جمهوری اسلامی ایران نیز متقابلا از منافع حیاتی و بقای خویش دفاع می‌کند؛ بنابراین هنگامی که دشمن به دنبال نابودی ما باشد، طبیعی است که ما هم موضع متقابلی اتخاذ نماییم.

 ج- عوامل انسانی موثر بر موضع ایران در برابر رژیم صهیونیستی؛
 از آغاز پیدایش دولت اسرائیل در منطقه فلسطین، خون هزاران انسان بیگناه، ریخته و پایمال شده است. ده ها هزار زن و کودک به پای رژیم اسرائیل قربانی شده اند. میلیون ها نفر از خانه و کاشانه خود رانده شده تا یهودیان جایگزین آنان شوند. در دو دهه اخیر و با محاصره غزه توسط دولت اسرائیل، یک فاجعه انسانی بزرگ در این منطقه رقم خورده است. در دو ماهه اخیر، ما شاهد جنایات بی سابقه در تاریخ انسانی در فلسطین هستیم.(5) 
آیا براستی می‌توانیم به عنوان یک انسان در برابر این همه خونریزی، ساکت بمانیم؟! وظیفه انسانی تمامی دولت‌ها ایجاب می‌کند، از حقوق انسانی مردم فلسطین در برابر دولت اسرائیل دفاع کنند. رفتارهای دولت اسرائیل در طول حدود 8 دهه گذشته نشان می‌دهد که به راه حل‌های سیاسی و مسلامت‌آمیز، التزامی ندارد؛ بنابراین تنها راه مقابله با اسرائیل، مقاومت و نابودی آن است.

  د- عوامل سیاسی و امنیتی موثر بر موضع ایران در برابر رژیم صهیونیستی؛
تغییر نظام سیاسی در ایران، نظام سیاسی حاکم بر کشور را از یک دولت هم پیمان با غرب به یک دولت متخاصم با آن بدل ساخت. طبعا دولت اسرائیل در پازل منافع دولت‌های غربی تعریف می‌شود. خصومت نظام سیاسی جدید ایران با غرب، به معنای خصومت میان ایران جدید و دولت اسرائیل نیز بوده و هست. 
از سوی دیگر، به دلایلی که بیان شد، موجودیت دولت اسرائیل در تقابل با نظام جمهوری اسلامی ایران قرار می‌گیرد. رژیم صهیونیستی بارها بصورت آشکار و پنهان تلاش کرده تا ضربات مهلکی بر جمهوری اسلامی ایران وارد سازد. «ترور دانشمندان برجسته، خرابکاری در سایت‌های هسته‌ای کشور و تلاش برای گسترش آشوب  داخلی در ایران» از جمله این اقدامات است. بنابراین جمهوری اسلامی به دلایل سیاسی و امنیتی در مقابل اسرائیل ایستاده است.

 2. مقایسه توان نظامی ایران و اسرائیل
در متن سوال به نکته مهمی اشاره شده و آن «توانایی برتر نظامی اسرائیل» است. ظاهرا مراد از توانایی برتر نظامی، برخورداری رژیم اسرائیل از «بمب اتم» است. در دوران جنگ سرد، تجهیز کشورها به بمب اتمی، نوعی «بازدارندگی» محسوب می‌شد، اما باید توجه داشته باشیم که قدرت نظامی اسرائیل طی چند ماه گذشته به خوبی در معرض دید جهانیان نهاده شده است. سلاح‌های اتمی اسرائیل حتی در برابر حماس، که یک گروه شبه نظامی بسیار محدود است، بازدارندگی نداشت؛ بنابراین چگونه می‌تواند در برابر قدرت منطقه‌ای ایران که از موشک‌های دوربرد نقطه‌زن و هایپرسونیک برخوردار است، بازدارنده باشد!؟ ضمن آنکه ایران سرزمین بسیار وسیعی است و توانایی ایران برای ضربه‌زدن به اسرائیل بسیار بیشتر از رژیم صهیونیستیِ مجهز به سلاح هسته‌ای است. 
اگر مخاصمه میان رژیم اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران را بر مبنای «نظریه بازی‌ها»(6) ارزیابی و تحلیل کنیم، روشن می‌شود که حاصل بازی میان ایران و اسرائیل از طرف اسرائیل همیشه صفر است، اما از طرف ایران، هرگز صفر نیست؛ البته پرداختی(هزینه) بالایی دارد؛ به عبارت ساده، جمهوری اسلامی ایران، به دلیل گستردگی سرزمینی و تکثر مکانی سلاح‌های دوربرد، توانایی واردساختن «ضربه دوم»(7) به اسرائیل را داراست و ضربه دوم به اسرائیل می‌تواند به نابوی کل اسرائیل منجر شود. بنابراین آنچه در متن سوال از نابرابری توان نظامی گفته شده، اتفاقا به ضرر اسرائیل و به نفع جمهوری اسلامی ایران است.

 3. موضع دموکراتیک جمهوری اسلامی ایران در مساله فلسطین
تبلیغات زیادی در رسانه های بین المللی انجام شده و می‌شود که هدف آن نشان دادن «یهودی ستیزی» به ویژه از سوی جمهوری اسلامی ایران است. گاهی به بیان امام خمینی استناد می‌شود که اسرائیل غده سرطانی است و باید از بین برود.(8) تصور بسیاری از مردم و تحلیل گران بر آن است که این جمله رهبر فقید انقلاب اسلامی، بر قصد جمهوری اسلامی ایران برای حمله نظامی به سرزمین‌های تحت اشغال دولت اسرائیل دلالت دارد، اما این تصور اشتباه است. 
اولا مساوی‌دانستن دولت اسرائیل و رژیم صهیونیستی با «یهودیت»، یک اشتباه استراتژیک و یا خطای آگاهانه برخی رسانه‌های جهانی است. مساوی دانستن یهودیت با اسرائیل مانند آن است که اسلام را مساوی اعراب بدانیم! 
ثانیا در روابط خارجی از دو نوع سیاست سخن گفته می‌شود؛ «سیاست‌های اعلامی» و «سیاست‌های اعمالی»(9) سیاست‌های اعلامی یعنی مواضع یک کشور که در سطح جهانی اعلام می‌شود تا دنیا از موضع آن کشور درباره موضوعات مختلف آگاه شود و لزوما اقدامی در جهت تحقق آن سیاست‌ها، انجام نمی‌شود، اما مراد از سیاست‌های اعمالی، سیاست‌هایی است که هر کشوری به دنبال تحقق آن است. در قضیه فلسطین، نابودی اسرائیل در زمره سیاست‌های اعلامی جمهوری اسلامی ایران است، اما موضع اعمالی جمهوری اسلامی ایران، یک موضع کاملا دموکراتیک است. جمهوری اسلامی ایران رسما اعلام کرده قضیه فلسطین باید با «مشارکت تمامی مذاهب، قومیت‌ها و آوارگان فلسطینی در یک انتخابات آزاد»، حل و فصل شود. هم اصل نظام سیاسی در این کشور تعیین شود و هم تمامی افراد صاحب حق در این سرزمین(نه کسانی که به زور زمین‌های دیگران را غصب کرده‌اند) در نظم جدید سیاسی فلسطین، نقش ایفا نمایند(10) 
ثالثا باید توجه داشت که مطالعه بیانات و موضع‌گیری‌های مقامات جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که ایران معتقد است فلسطین باید به دست خود فلسطینیان آزاد و اداره شود. البته وظیفه دولت‌ها و ملت‌های اسلامی است تا به مردم مظلوم فلسطین کمک کنند، اما طرح آزادی فلسطین باید به دست خود فلسطینیان ترسیم و اجرا شود.(11) روشن است که تا زمانی که دولت غاصب صهیونیستی تسلیم روش‌های دموکراتیک حل مساله فلسطین نشود، راه‌حل مقابله با آن، تنها و تنها از طریق مجاهدت و مقاومت است. اما در هر صورت ملت و جوانان  فلسطینی نقش اساسی در آزادسازی این سرزمین ایفا می‌کنند و کشورهای مسلمان حامی آنان هستند. طبعا فرجام دولت غاصب صهیونیستی، چه به روش دموکراتیک و چه مقاومت، نابودی است. صهیونیست‌ها آزادند تا روش نابودی خود را انتخاب کنند، چه روش دموکراتیک و چه روش جهاد و مقاومت، نابودی اسرائیل حتمی است و هزینه‌های انسانی آن بر عهده سران افراطی و خشونت‌طلب این رژیم منحوس است. 

نتیجه:
عوامل مختلفی بر روابط ایران و اسرائیل اثر می‌گذارد؛ از جمله آن می‌توان به «عوامل ایدئولوژیکی، عوامل جغرافیایی، عوامل انسانی و عوامل سیاسی و امنیتی» اشاره کرد. تاثیر این عوامل یکسان نیست، اما به هر روی رابطه تخاصمی میان ایران و رژیم صهیونیستی از این عوامل تاثیر می‌پذیرد. گرچه دولت اسرائیل دارای کلاهک هسته‌ای است، اما به دلایلی که تبیین شد، جمهوری اسلامی ایران، توان واردساختن «ضربه دوم» به اسرائیل را دارد که می‌تواند به نابودی اسرائیل منجر شود؛ بنابراین حتی اگر نابودی اسرائیل در زمره سیاست‌های اعمالی ایران باشد، ایران قدرت و امکانات تقابل با اسرائیل را دارد، اما موضع ایران در قبال اسرائیل، یک «موضع کاملا دموکراتیک» است که از طریق انتخابات محقق می‌شود و به تمامی مذاهب و اقلیت‌های نژادی و دینی فلسطینی حق مشارکت و رای می‌دهد. صهیونیست‌ها آزادند تا روش نابودی خود را انتخاب کنند، چه روش دموکراتیک و چه روش جهاد و مقاومت، نابودی اسرائیل حتمی و هزینه‌های انسانی آن بر عهده سران افراطی و خشونت‌طلب این رژیم منحوس است.

 

 

پی نوشت:
1 . سوره مائده، آیه 82.
2 . درباره روابط پیامبر(ص) و یهودیان نگاه کنید به کتاب «پیامبر (ص) و یهود مدینه» نوشته محمدحسین خوانین زاده».
3 . مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادى یا لَلْمُسْلِمینْ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»(هر کس صداى مظلومى را بشنود که از مسلمانان کمک مى طلبد، و به کمک او نشتابد مسلمان نیست). کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏، الکافی، ج ‏2، ص 164.
4 . فلاح تبار، نصرالله، «تنگه استراتژیک و ژئوپلیتیک هرمز و نقش راهبردی ایران»، ص 19.
5 . وضعیت انسانی در غزه چنان اسفبار است که صدای آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل نیز درآمده است. غزه ـ مرکز اطلاع رسانی فلسطین، سازمان ملل: جهان شاهد وقوع فاجعه انسانی در نوار غزه است، سایت مرکز اطلاع رسانی فلسطین، 20 دسامبر 2023، B2n.ir/z85205 .
6 . دوئرتی، جیمز، فالتزگراف، نظریه‌های متعارض در روابط بین االملل، ص 779.
7 .  . second strike. راهبرد ضربه دوم برای مقابله با تهدیدات هسته‌ای در دوران جنگ سرد مورد توجه واقع شد. آمریکا و شوروی برای مقابله با تهدیدات هسته‌ای یکدیگر، به تنوع مکانی استقرار و نگهداری سلاح‌های اتمی خود روی آوردند تا در صورت حمله هسته‌ای طرف مقابل، بخشی از توان هسته‌ای آنان باقی بماند و آنان امکان وارد کردن ضربه دوم را پس از ضربه اول دشمن داشته باشند. رفیعی، سیدرضا، معرفی ابعاد فنی، سیاسی-کاربردی و حقوقی سلاح‌های هسته ای، سایت جنگاوران، B2n.ir/w12377.
8 . خمینی، سیدروح الله، صحیفه امام، ج 15، ص 519.
9 . مفهوم «سیاست اعلامی و اعمالی» امروزه به مفاهیم متداولی تبدیل شده است که بصورت گسترده در ادبیات دولتمردان، کارشناسان و رسانه ها در موضوعات مختلف به کار می‌رود.
10 . طرح دموکراتیک جمهوری اسلامی ایران، چهارمرحله‌ای است. یک، بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین آباواجدادی خود. دو، برگزاری انتخابات با مشارکت مردم اصلی فلسطین؛ اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی. سه، تشکیل نظام سیاسی منتخبِ اکثریت براساس رفراندوم. چهار، تصمیم گیری از سوی نظام سیاسی منتخبِ اکثریت برای سایر ساکنین در فلسطین اشغالی که مردم اصلی آن محسوب نمی‌شوند. مقام معظم رهبری، طرح پیشنهادی رهبر انقلاب برای حل مسئله فلسطین، سایت khamenei.ir؛ 9/4/1395، https://khl.ink/f/33642 .
11 . این موضع، به کرات در بیان مقامات رسمی جمهوری اسلامی بیان شده است؛ به عنوان نمونه در موضع گیری رهبر انقلاب پس از عملیات «طوفان الاقصی» در هفتم اکتبر 2023(15 مهرماه 1402) به این مساله تصریح شده است.
 

حدود دو هزار سال پیش از میلاد مسیح، حضرت ابراهیم با خاندانش از بابل وارد سرزمینی میان نیل تا فرات شد که به کنعان مشهور است و قوم «فیلیسطی» در آن زندگی می کردند.
وضعیت اسکان قوم بنی‌اسرائیل در قبل از میلاد مسیح

پرسش: 
وضعیت اسکان قوم بنی‌اسرائیل در قبل از میلاد مسیح چگونه بوده است؟
 

پاسخ:
حدود دو هزار سال پیش از میلاد مسیح» حضرت ابراهیم با خاندانش از بابل وارد سرزمینی میان نیل تا فرات شد که در متون کهن به کنعان مشهور است. به هنگام ورود ابراهیم به کنعان قوم «فیلیسطی» ساکن کنعان بودند. بت‌پرست و زبان و آیین مخصوص به خود را داشتند. نام فلسطین از همین قوم فیلیسطی اخذ شده است. مطابق متون دینی» خداوند به ابراهیم و قومش وعده داد در صورت پرستش خدای واحده به آن‌ها مرحمت کند و سرزمینی که به آن مهاجرت کرده‌اند را به آن‌ها هدیه دهد. ابراهیم و فرزندانش حدود ۴۰۰ سال در کنعان زندگی کردند و اسرائیل نام دیگر یعقوب نبی است. او ۱۲ فرزند داشت که بنی‌اسرائیل نامیده می‌شوند.
پسران یعقوب؛ نورخان‌تر نسبت به برادر خود «یوسف» که در دوران کودکی موردتوجه خاص یعقوب نبی بود دچار حسادت شدند و تصمیم گرفتند او را از پدر دور کنند. یوسف به‌عنوان برده به مصر منتقل شد. در مصر نیز یوسف از بردگی به عزیزی مصر و پادشاهی رسید که داستانش در قرآن آمده است. در حدود سال 1600 قبل از میلاد کنعان دچار خشکسالی شد و بنی‌اسرائیل به همراه یعقوب نبی به دعوت یوسف به مصر مهاجرت کردند. بنی‌اسرائیل حدود ۴۰۰ سال نیز در مصر زندگی کردند اما به‌تدریج شأن و جایگاه خود را از دست دادند؛ زادوولد آن‌ها ممنوع شد و تحت ستم قرار گرفتند.! ‏

هجرت حضرت موسی به صحرای سینا: 
بنی‌اسرائیل و اقوام دیگر مصر نیز تحت ستم فرعون بودند حضرت موسی در چنین شرایط اجتماعی به دنیا آمده که داستان تولد و رشد او در قرآن آمده است. تا اینکه به‌فرمان خداوند، حضرت موسی و پیروانش بنی‌اسرائیل از چنگ فرعون گریختند. دریای سرخ به اراده خداوند شکافته شد و موسی و قومش وارد صحرای سینا شده و به مدت چهل سال در آنجا اقامت کردند. 

اولین حکومت بهودی به رهبری داوود نیی:
 پس از رحلت حضرت موسی؛ یهودیان (بنی‌اسرائیل) از سموئیل نبی خواستند تا دستور دهد به کنعان یعنی سرزمین اجدادشان (۱۲ فرزند یعقوب) بازگردند. در آن زمان فیلیسطی‌ها هنوز در کنعان ساکن بودند و فرماندهی به نام جالوت داشتند که داوود نبی موفق شد جالوت را شکست دهد و سپس در سال ششم پادشاهی خود شهر اورشلیم که حلقه واسط قسمت شمال و جنوب کنعان بود را تصرف کرد. شهر اورشلیم که مسلمانان آن را بیت‌المقدس نامیدند، اهمیت فوق‌العاده دینی و راهبردی داشت. اورشلیم «شهر صلح»؛ حتی پیش از ورود حضرت ابراهیم نزد فیلیسطی‌ها جایگاهی معنوی داشت. داود نبی با فتح اورشلیم نخستین کشور یهودی را پایه‌گذاری کرد. او پادشاهی عادل و مردم‌دار بود که به نبوت هم رسید و اولین عبادتگاه یهودیان را در اورشلیم احداث نمود. سپس دستور داد تا صندوق مقدس را که ده فرمان موسی در آن قرار داشت، از کوه طور به اورشلیم بیاورند و در عبادتگاه قرار دهند. یهودیان این صندوق را نشانه توجه خدا به خود می‌دانستد. دوران 40 ساله حکومت داوود نبی بسیار درخشان بود. بعد از داوود، سلیمان نبی پادشاه یهودیان شد. . مهم‌ترین اقدام او ساخت معبد سلیمان یا همان هیکل سلیمان در بالای کوه مقدس در اورشلیم بود. در دوران حکومت او اقوامی از یهودیان به مخالفت با سلیمان برخاستند. سلیمان برای ساخت معابد، مالیات‌ها را افزایش داد و گروه‌هایی از آن‌ها به جنگ با سلیمان برخاستند.

سقوط اسرائیل و بهودیه: 
شکاف میان اقوام  یهود و دشمنی با سلیمان نبی منجر به ضعف یهودیان شد. در سال 722 قبل از میلاد آشوری‌ها به اسرائیل حمله کرده و پس از شکستن مقاومت یهودیان شمالی، اسرائیل را تصرف کردند و یهودیان ساکن در آنجا را وادار به کوچ اجباری به مصر و بین النهرین کردند. پادشاه یهودیه در جنوب کنعان که از فرزندان یوسف نبی بود؛ علت شکست اسرائیلی‌ها را دوری از فرمان الهی معرفی کرد و با کمک روحانیت یهودی، مجموعه احکام دین یهود را در کتابی با عنوان «تورات» جمع‌آوری نمود تا هر یهودی در هر جایی که زندگی می‌کند، راهنمایی مکتوب برای پیروی از آیین یهود داشته باشد. لذا تورات در یهودیه و پس از شکست اسرائیل از آشوری‌ها تدوین شد.
سال‌ها بعد بابلی‌ها بر آشوری‌ها پیروز شدند و پس از تصرف مناطق شمالی تصمیم گرفتند به یهودیه در جنوب حمله کنند. آن‌ها وارد جنگی سخت با یهودیه شدند و پس از ماه‌ها مقاومت یهودیان موفق شدند اورشلیم را فتح کنند. بابلی‌ها به دلیل مقاومت شدید یهودیان، معبد سلیمان را با خاک یکسان کرده؛ یهودیان را به بردگی گرفتند و آن‌ها را وادار به کوچ از اورشلیم کردند. یهودیان مهاجر وارد بین‌النهرین، مصر، ایران و حجاز شدند. آن‌ها هیچ‌گاه با اقوام سرزمین‌های میزبان آمیخته نشدند؛ زیرا همان‌طور که نورخان‌تر گفتیم. آن‌ها خود را قوم برگزیده و برتر می‌دانستند.

کوروش ناجی یهودیان و احیاگر معبد سلیمان:
 در سال 538 قبل از میلاد کوروش پادشاه هخامنشی به بین‌النهرین و اورشليم حمله کرد و موفق به فتح آنجا شد. او مجدداً دستور داد معبد سلیمان را بسازند و به بهودیان اجازه داد به اورشلیم بازگردند و در آنجا زندگی کنند. بسیاری از یهودیان ترجیح دادند در بین‌النهرین بمانند زیرا سرزمین آبادی بود وهم اورشلیم تخریب شده بود. اما فقط یک‌چهارم از یهودیان متعصب به اورشلیم بازگشتند و به مدت ۲۰۰ سال در لوای حکومت ایرانیان در آنجا زندگی کردند. کوروش و داریوش برای اداره اورشلیم از حاکمان محلی یهودی استفاده می‌کردند اما اجازه تشکیل دولت یهودی به آن‌ها ندادند.

حمله اسکندر و سلطه یونانی‌ها بر اورشلیم:
 یونانی‌ها به فرماندهی اسکندر مقدونی در سال ۳۳۴ قبل از میلاد بر هخامنشیان غلبه و اورشلیم را فتح کردند. دوره تسلط یونانی‌ها در فلسطین تا سال ۲۰۰ قبل از میلاد ادامه یافت. ازآنجاکه یونانیان صاحب فرهنگ و تمدن بودند. فرهنگ یونانی را در اورشلیم ترویج کردند. این اقدام، خشم یهودیان مذهبی را برانگیخت. آن‌ها علیه یونانی‌ها شورش کردند. در شورش اول، سرکوب شدند و در شورش دوم موفق شدند یونانی‌ها را شکست داده و معبد سلیمان را از آثار یونانی‌ها پاک کنند. این واقعه با عنوان «عید بزرگ روشنایی» در آیین بهود نام‌گذاری شد. با پیروزی یهودیان بر یونانی‌ها؛ حاکمیت دوم یهودیان آغاز شد اما پس از۸۰ سال جنگ داخلی میان یهودیان یونانی شده که از سوی یونانی‌ها تجهیز می‌شدند، با بهودیان مذهبی، حکومت واحد یهودی در کنعان تشکیل نشد. 

دوران سخت بهودیان با ظهور رومیان:
 در سال ۲۰۰ قبل از میلاد، امپراطوری روم به قدرت رسید و طولانی‌ترین دوران اداره اورشلیم را به عهده گرفت. رومیان بعد از بابلی‌ها معبد سلیمان را با خاک یکسان کرده تنها یک دیوار از معبد سلیمان را باقی گذاشتند که به دیوار ندبه معروف است و یهودیان از سراسر جهان در آنجا حاضرشده و در عزای تخریب معبد سلیمان و کوچاندن یهودیان به خارج از اورشلیم توسط رومی‌ها به ندبه و تضرع می‌پردازند. رومی‌ها پس از تخریب معبد سلیمان بر خرابه‌های معبد، یک معبد رومی ساختند و اجازه نمی‌دادند یهودیان وارد معبد جدید شوند. پس‌ازاین واقعه یهودیان چند بار دیگر شورش کردند و هر بار توسط رومی‌ها سرکوب و به اسارت برده می‌شدند. در سومین شورش یهودیان، رومی‌ها بیش از ۶۰۰ هزار تن از یهودیان را کشته و یا به بردگی بردند. رومی‌ها که دنبال پاک‌سازی کامل یهود بودند در پاسخ به شورش‌های بهودیان، نام اورشلیم را مجدداً فلسطین گذاشتند. سال‌های تسلط رومی‌ها بر یهودیان، سخت‌ترین سال‌های حیات یهودیان بود. آن‌ها یهودیان را مجبور به کوچ اجباری کردند. بعد از کوچ اجباری آشوری‌ها و بابلی‌ها اين دومین کوچ اجباری یهودیان از اورشلیم بود. به‌این‌ترتیب یهودیان به مناطق دیگر به‌صورت پراکنده مهاجرت کردند و تا ۱۸۰۰ سال بعد یعنی تشکیل رژیم جعلی اسرائیل در سال ۱۹۴۸هرگز به‌صورت دسته‌جمعی موفق نشدند تا به اورشلیم با گردند. یهودیان مهاجر در همه مناطق، اقلیتی بودند که با دیگر اقوام آمیخته نمی‌شدند.

بخشی از منافع کشور و وظایف تمدنی و دینی ما در کمک‌های بشردوستانه است و کمک‌ها در حد ایجاد معضل برای کشور نیست و در مقابل، نادیده گرفتن آن، معضل ایجاد می کند.
کمک مالی به فلسطین

پرسش:
من سؤالم اینه که زمانی که کشور خودمون آن‌قدر مشکلات و فقر داره چرا باید به کشورهای دیگه مثل فلسطین و زلزله‌زده‌های افغانستان کمک کنیم درحالی‌که مطمئنم اگر این اتفاق برای ایران بیفتد هیچ کشوری برای ما تره هم خورد نمی کنه؟
 

پاسخ:
از قدیم گفتن چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. آیا نباید تا زمانی که بسیاری از جوانان ما به دلیل نداشتن یک وام ساده، توان ازدواج کردن ندارند یا بسیاری با هزینه‌های غیرقابل‌تحمل درمانی دست‌وپنجه نرم می‌کنند و در کل مشکلات معیشتی و اقتصادی فراوانی وجود دارد، کمک‌های ریزودرشت مالی به سایر کشورها را کنار بگذاریم؟ نیازمند خارجی در اولویت است یا نیازمند داخلی؟

دلایل ارسال کمک‌های بشردوستانه به خارج از کشور درحالی‌که هنوز نیازهای داخلی بیداد می‌کند از چند جهت قابل‌بررسی است:
1. اگر کمک به دیگری، منوط و مشروط به رفع تمامی نیازهای خود شود، مفهوم انسانی و اسلامیِ ایثار به‌کلی می‌میرد. اصولاً مشکلات و نیاز کشورها پایان‌پذیر نیست، لذا با این استدلال، کمک کردن هم هیچ زمانی معنا نخواهد داشت. به همین دلیل، این قاعده در جامعه جهانی و انسانی نیز حاکم است؛ یعنی هیچ کشور متمدنی پیدا نمی‌شود که درصورتی‌که سایر کشورها، خصوصاً کشورهای منطقه و همسایه، دچار بحرانی مانند بلایای طبیعی، جنگ و فقر و قحطی شوند، بگوید من اول مشکلات خودم را حل می‌کنم و سپس سراغ تو خواهم آمد. برای نمونه حتی کشور آفریقای فقیری مانند بروندی مبتلا به جنگ قبیله‌ای و مهاجرت اجباری شدند، کشورهای فقیر اطراف مانند روآندا مهاجران آن‌ها را پذیرفتند و پناه دادند و تاکنون بیش از 218 هزار بروندیایی از بیم خشونت‌ها، به کشورهای همسایه در محدوده شرق آفریقا پناه برده‌اند.(1)  حکومت باید به فکر فقرزدایی و توسعه کشور باشد و باقوت و قدرت این محرومیت‌زدایی در جریان بوده و هست؛ اما وقتی دیگری دچار بحران می‌شود، این از شرافت و اصول اولیه تمدن و تمایز انسان با حیوانات وحشی است که به کمک بحران‌زده بشتابد. وقتی کودک یمنی از گرسنگی در حال جان دادن است، وقتی کودک فلسطینی برای یک داروی ساده در آغوش مادرش ناله می‌کند و جان می‌سپارد، آیا یک انسان باشرافت منتظر می‌شود تا مثلاً تمام مدارس کشور نوسازی شود و بعد یک محموله دارو به فلسطین ارسال کند؟ نکته مهم‌تر اینکه مگر ما مسلمان و یک امت واحده نیستیم؟

2. برخلاف تصور پرسشگر محترم، در مقاطع متعددی که کشور ما نیز دچار بحران‌های مانند جنگ و بلایای طبیعی شده است، سایر کشورها، نه‌تنها تره، بلکه کمک‌های قابل‌توجهی برای ایران ارسال کرده‌اند. برای نمونه در زلزله ویران‌کننده بم، کشورهای لهستان، ژاپن، آلبانی، الجزایر، پاکستان، استرالیا، نیوزلند، پرتقال، مکزیک، ایسلند، فنلاند، فرانسه و بوسنی و هرزه گوین مقادیر زیادی کمک مالی، تیم پزشکی و امدادی، سگ‌های زنده‌یاب، تجهیزات پزشکی و بیمارستانی، دارو، محموله‌های امدادی و پشتیبانی و ... به ایران فرستادند.(2)  سال 1398 عمان به‌اندازه چهار هواپیما محموله کمک‌های بشردوستانه برای سیل‌زدگان ایران ارسال کرد.(3)  در همان سال، یک خیر پاکستانی کمک‌های قابل‌توجهی را برای سیل‌زدگان خوزستان ارسال کرد.(4) 

3. تصوری ساخته‌اند که گویی اگر کمک‌های ایران به سایر کشورها قطع شود، بخش عظیمی از مشکلات و معضلات کشور حل خواهد شد، اما برخلاف تبلیغات گسترده، این کمک‌ها متعادل است؛ یعنی رقم آن به نحوی نیست که کشور را دچار بحران مالی یا کسر بودجه و یا حرکت عمرانی کشور را کند، کند. فقط برای نمونه کل بودجه حزب‌الله لبنان در سال، معادل هفت‌هزارم درصد بودجه سالانه دولت ایران است.(5)  که چند برابر این آمار از سایر کشورها به لبنان تزریق می‌شود که دلیل آن را بیان خواهیم کرد.
این کمک‌ها گاهی نیازها در اولویت قرار می‌گیرد. اگر من مشکل لباس نو داشته باشم و دیگری سقف خانه‌اش فروریخته، کدام نیاز در اولویت است؟

4. باید وسعت دیدمان را گسترش دهیم. خیلی از کمک‌ها، بیش از آنکه هزینه باشد، سرمایه‌گذاری است. بخش بزرگی از منافع یک کشور در تعاملات بین‌المللی و توان اثرگذاری او بر منطقه و معادلات بین‌الملل رقم می‌خورد و بخش بزرگی از امنیت یک کشور، خارج از مرزهای آن رقم می‌خورد. بسیاری از اوقات، کمک کردن به حل بحران کشورها موجب جلوگیری از تبعات آن بحران برای کشور خود است. خصوصاً اینکه در همسایگی ما این اتفاق بیفتد. بسیاری از اوقات باید مرزهای نبرد را از سرزمین خود دور کرد و دشمنِ دشمن خود را قوی نگه داشت. بسیاری از اوقات باید در بحران به دیگران کمک کرد تا در مواقع بحران خود کمک ببینی. بسیاری از اوقات باید سایر دولت‌ها را به خود وابسته نگه داشت تا منافع تو را به تا جای ممکن تأمین کنند. به همین دلایل چند برابر این ارقام را کشورهای مخالف ما علیه ما در منطقه و سایر مناطق جهان خرج می‌کنند، بااینکه در کشورهای خود بحران‌های مالی فراوانی دارند. مثلاً می‌دانیم که چند میلیون خیابان خواب در آمریکا و انگلیس و فرانسه وجود دارد و درعین‌حال چه ارقام سرسام‌آوری خرج دخالت‌های بین‌المللی این کشورها از مالیات و منابع عمومی می‌شود؟(6)  آمریکایی‌ها در نیمکره غربی هستند؛ ولی ناوگان خود را به نیمکره شرقی فرستاده‌اند. ناوگان ششم آن‌ها در مدیترانه، ناوگان هفتم آن‌ها در اقیانوس هند و کبیر و ناوگان پنجم آنان، در خلیج‌فارس مستقر است. آن‌ها همه‌جا پایگاه نظامی دارند. چیزی به نام من و کشور خودم در دنیای امروز معنا ندارد.

5. در روایات متعددی نیز مسئله حمایت از مظلوم و مبارزه با ظلم مورد توجه قرارگرفته است پیامبر خدا صلوات‌الله‌علیه‌وآله دستور داده است که: «...و مَن سَمِعَ رَجلاً یُنادِی: یا لَلمسلمینَ! فَلَم یُجِبهُ فلَیسَ بمُسلِمٍ»؛ و هر که فریاد کمک خواهىِ مردى را بشنود و به کمکش نشتابد، مسلمان نیست.(7) 
و همچنین روایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام که می‌فرماید: «کونا لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا؛ پیوسته دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.»(8) نمونه‌هایی ازاین‌دست روایت‌هاست. بنا بر آنچه بیان شد، کمک به مظلومان در هرکجای دنیا که باشد به‌اندازه توانمان یک مسئولیت و وظیفه دینی است.

نتیجه:
بخشی از منافع کشور و همچنین وظایف تمدنی و دینی ما در کمک‌های بشردوستانه رقم می‌خورد و کمک‌ها در حد ایجاد معضل برای کشور نیست، اما نادیده گرفتن اثرگذاری بر کشورهای منطقه حتماً معضلات جدی‌ای برای ما فراهم می‌کند

 

پی نوشت:
1. روآندا پناه‌جویان بروندیایی را به کشورهای دیگر می‌فرستد، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)، 24 بهمن، 1394: https://irna.ir/xjdGrD
2. از سوی وزارت امور خارجه فهرست کمک‌های انسان دوستانه کشورهای خارجی به زلزله‌زدگان بم اعلام شد، خبرگزاری مهر، 8 دی 1382: mehrnews.com/xr4Q.
3. سفیر ایران در مسقط اعلام کرد؛ کمک‌های بشردوستانه عمان به ایران ارسال شد، ایسکا نیوز، 23 فروردین 1398: iscanews.ir/xbxhd.
4. خیر پاکستانی کمک‌هایش را از راه‌آهن خرمشهر برای سیل‌زدگان فرستاد، آبادان نیوز، 24 فروردین 1398 : http://www.abadannews.com/index.aspx?fkeyid=&siteid=1&pageid=127&newsvie...
5. حقایقی درباره کمک‌های مالی ایران به جریان مقاومت/ چگونه ایران با ۱۶ میلیارد دلار، آمریکا را با ۷ تریلیون دلار در منطقه شکست داد؟ رجا نیوز، 25 آذر 1397:  http://rajanews.com/node/301668.
6. ر. ک: بی‌بی‌سی فارسی، افزایش آمار خیابان ‌خواب‌های انگلستان برای هفتمین سال: https://www.bbc.com/persian/world-42819935.
7. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 3، ص 419.
8. سید رضی، نهج‌البلاغه، نامه 47، ص 398.

عملکرد نظام جمهوری اسلامی در سال های بعد از انقلاب، باعث شده که ایران به یک قدرت منطقه ای تبدیل شود و حمایت از کشورهای خاص، از الزامات کنشگری فعال در جهان است.
علت حمایت نظامی ایران از کشورهای دیگر

پرسش:
چرا ما در حل معضل کشورهای عربی یعنی اشغال فلسطین، کاسه داغ‌تر از آش هستیم و این‌قدر به اسرائیل کارداریم؟ به ما چه که در لبنان و عراق و سوریه چه می‌گذرد؟ منظورم این نیست که بی‌تفاوت باشیم، نمی‌شود صرفاً کمک‌های بشردوستانه داشته باشیم و ثروت این ملت محروم را خرج اعراب نکنیم؟
 

پاسخ:
انقلاب اسلامی حرکتی برخلاف جریان بود. عدم پذیرش ساختار نظام بین‌الملل و تقابل با جریان اصلی حاکم بر نظم جهانی، به‌خودی‌خود باعث دشمنی بسیاری از قدرت‌های بزرگ جهانی با جمهوری اسلامی شد، اما ظاهراً مسئولان جمهوری اسلامی به این مقدار از دشمنی قانع نبودند و ازاین‌رو با شعارهای خطرناک درباره نابودی اسرائیل، کار خود در تولید و تحریک دشمن را به‌خوبی تکمیل کردند. پرسشی که وجود دارد این است که درنهایت، قضیه فلسطین و اسرائیل هر چه باشد، مسئله اعراب است.  چرا باید جمهوری اسلامی خود را درگیر چالشی کند که مسئله مردم ایران نیست؟ به فرض اگر ازنظر سیاسی، اقتصادی و امنیتی در درجه‌ای از کارآمدی و اطمینان قرار داشتیم، قابل‌پذیرش بود که در مناطقی از جهان هزینه کنیم و دخل و تصرف نماییم و قدرتی نشان دهیم، اما اینک که خود در مضیقه اقتصادی و امنیتی هستیم، چرا باید حوزه گرفتاری‌های خویش را گسترش دهیم! مگر نگفته‌اند و به‌درستی هم گفته‌اند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است؟!

1. موقعیت ژئوپولوتیک ایران
موقعیت جغرافیایی یک کشور، یکی از عوامل مؤثر بر رفتار آن کشور مخصوصاً در عرصه روابط خارجی است. چند حالت برای رفتار یا موضع‌گیری یک کشور در عرصه بین‌المللی می‌توان تصور کرد؛ «وضعیت بازیگر منفعل»، «وضعیت بازیگر فعال» به‌عنوان «ابرقدرت جهانی»، «وضعیت بازیگر فعال» به‌عنوان «قدرت منطقه‌ای». در تاریخ معاصر ایران سه الگوی رفتاری در سیاست خارجی و روابط بین‌الملل مشاهده می‌کنیم:
الگوی اول:
 دوره قاجاریه، دولت بازیگر منفعل؛ در این دوره، ایران در وضعیت ضعف مفرط قرار داشت. در این دوره دولت‌های بیگانه تعیین‌کننده رفتار داخلی و خارجی دولت ایران بودند. نمونه رفتارهای خارجی دولت قاجاریه را در واگذاری سرزمین‌های وسیعی از کشور در قالب عهدنامه‌های ترکمن‌های و گلستان و نیز جدایی  افغانستان از ایران قابل‌مشاهده است.
الگوی دوم:
 بازیگری فعال در عرصه منطقه‌ای با تکیه‌بر قدرت بزرگ خارجی؛ دوره پهلوی دوم نمونه این نوع کنشگری در تاریخ روابط خارجی ایران است. در این دوره ایران نقش ژاندارمی منطقه را بر عهده داشت، اما این دولت پهلوی دوم در کسب این جایگاه و نیز کنشگری در جایگاه قدرت منطقه‌ای، تحت نظر و با اجازه ابرقدرت جهانی آمریکا بود. حضور نظامی ایران در آفریقای جنوبی و نیز عملیات ظفار در عمان، نمونه این کنشگری است.(1)  این الگوی بازیگری در راستای سیاست‌های ابرقدرت جهانی و با اجازه آن انجام می‌شود. در الگوی وابسته قدرت منطقه‌ای، بازیگر فعال در راستای طرح کلی سیاست ابرقدرت جهانی حرکت می‌کند و نمی‌تواند مستقل از آن کنشی انجام دهد؛ زیرا اصل قدرت و جایگاه خویش را مدیون ابرقدرت جهانی است.
 الگوی سوم:
 بازیگری فعال مبتنی بر توانمندی داخلی؛ بدون تردید امروزه دولت جمهوری اسلامی بسیاری از مؤلفه‌های یک قدرت منطقه‌ای را دارد، اما کنشگری جمهوری اسلامی در سطح منطقه‌ای و جهانی مبتنی بر وابستگی به یک قدرت بزرگ جهانی نیست، بلکه دولت جمهوری اسلامی بر اساس مصالح و منافع و ملاحظات خویش و با تکیه‌بر توانمندی مستقل ملی تصمیم می‌گیرد و عمل می‌کند. مسئله اصلی که باید موردتوجه جدی قرار بگیرد آنکه «موقعیت ژئوپولتیک ایران» مستلزم «کنشگری در سطح منطقه‌ای» است، زیرا سرزمین ایران، حلقه وصل شرق دور به اروپا و نقطه اتصال روسیه به آب‌های گرم است. ایران در مرکز منطقه حساس و استراتژیک خلیج‌فارس و خاورمیانه قرار دارد، انزوا ممکن نیست و نظام سیاسی حاکم بر ایران (فارغ از نوع نظام سیاسی) «محکوم‌به کنشگری» است، اگر تصمیم نگیرد برای او و به‌جای او تصمیم می‌گیرند، بنابراین از میان سه الگوی مطرح‌شده بازیگری، بهتر است به‌صورت مستقل و مبتنی بر منافع ملی و در قامت یک قدرت منطقه‌ای ظاهر شود و عمل کند. با این نگرش، حضور ایران در عراق، سوریه، یمن و سراسر منطقه غرب آسیا بر اساس منطق ژئوپولتیک و توجیه معقول تاریخی و سیاسی موجه و لازم است.

2. تولد انقلاب اسلامی در تقابل با رژیم صهیونیستی، مسئله تنازع بقا
مطالعه تاریخ انقلاب اسلامی و مبارزات ملت ایران به رهبری امام خمینی نشان می‌دهد که اولین فریادهای (2) دادخواهانه امام و ملت در مسیر استقلال ایران و مخالفت با اسرائیل بوده است. (3) دلیل این اقدام امام و ملت، ماهیت رژیم صهیونیستی بوده است. پایه‌های این رژیم بر مبنای «قتل، خشونت و غصب» استوارشده است. دفاع از «مظلوم» بر هر انسانی «عقلا» واجب است. دفاع از «مسلمان مظلوم» هم «عقلا» و هم «شرعاً» واجب است. فریاد امام خمینی علیه اسرائیل مبتنی بر این دلایل بوده است. مسئله ما با اسرائیل مسئله بقاست. رژیم صهیونیستی بقای ما را نمی‌پذیرد. بنیان‌گذاران و حاکمان این رژیم بر مبنای طرح از «نیل تا فرات» یا «اسرائیل بزرگ»، مرزهای خویش را بسیار گسترده تعریف می‌کند به‌طوری‌که بسیاری از مناطق اطراف کشور ما و حتی بخشی از «مناطق نفت‌خیز جنوب ایران» را شامل می‌شود. (4) درنتیجه مخاصمه ما با اسرائیل یک نبرد استراتژیک و جنگ برای بقاست. اسرائیل حتی به کشورهایی که با او رابطه دارند نیز اعتماد ندارد. به‌عنوان نمونه یکی از تقاضاهای اصلی اسرائیل از آمریکا و کشورهای اروپایی، عدم دستیابی کشورهای اسلامی منطقه به سلاح اتمی است. (5) درحالی‌که بسیاری از کشورهای اسلامی منطقه با اسرائیل رابطه خوبی دارند و یا به دنبال برقراری ارتباط هستند.

3. ارزیابی میزان هزینه کرد ایران در کشورهای هدف؛
هرگاه سخن از حضور منطقه‌ای ایران و مسئله فلسطین می‌رود، ادعاهای درباره کمک مالی یا هزینه‌های سنگین نظامی ایران مطرح می‌شود. گویا ایران هزینه‌های هنگفت نظامی و امنیتی در منطقه انجام می‌دهد و هزینه‌های نظامی کشور ما از کشورهای دیگر و به‌صورت مشخص از کشورهای همسایه بیشتر است. اولاً کل بودجه نظامی و امنیتی ایران در سال 1403 حدود «5 درصد بودجه عمومی دولت» و «2/2 درصد تولید ناخالص داخلی» (GDP) کشور بوده است. مقایسه بودجه نظامی کشور با کشورهای همسایه بسیار گویا و راهگشا خواهد بود. ایران با ۱۵ کشور همسایه است. درصد نسبت هزینه نظامی این کشورها نسبت به تولید ناخالص داخلی ازاین‌قرار است: روسیه (۴.۳%)، آذربایجان (۵.۴%)، ارمنستان (۴.۹%)، ترکیه (۲.۸%)، عراق (۴.۱%)، کویت (۶.۵%)، عربستان سعودی (۸.۴%)، بحرین (۴.۱%)، قطر (۴.۸%)، امارات (۵.۶%)، عمان (۱۰.۹%)، پاکستان (۴%)، افغانستان (۱.۴%)، ترکمنستان (۲.۹% الی ۳.۶%) و قزاقستان (۱.۱%). تنها هزینه نظامی دو کشور از ایران کمتر است: افغانستان و قزاقستان. (6) جالب است بدانیم سهم بودجه نظامی ایران پیش از انقلاب، به‌عنوان‌مثال، سال 1357، بودجه نظامی ایران، 13 درصد تولید ناخالص داخلی کشور بوده است؛ یعنی بیش از 6 برابر سال 1401.(7)  مقایسه آماری بودجه نظامی ایران نشان می‌دهد که برخلاف تبلیغات پرطمطراق دشمنان جمهوری اسلامی، بودجه نظامی کشور، رقم عجیب‌وغریبی نیست بهره‌وری در بودجه نظامی به‌خوبی مشهود است.
در غیر این صورت، این‌همه فعالیت نظامی و امنیتی با این بودجه اندک امکان‌پذیر نیست.

4. لزوم پرهیز از نگرش نژادی به مسئله فلسطین
برخی از افراد به اسم دفاع از ایران، شعارها و تفکرات نژادی مطرح می‌کنند. این افراد تصور می‌کنند تنها وظیفه اعراب است که از ملت فلسطین دفاع کنند. استدلال آنان این است که فلسطین، مسئله اعراب است، اعراب در پی صلح با اسرائیل هستند، اما جمهوری اسلامی «کاسه داغ‌تر از آش شده»، در پی نابودی اسرائیل است. پاسخ ادعا این است که اولاً نگرش نژادی به هر مسئله انسانی در سراسر عالم خطاست. ثانیاً ما مسلمانیم و به‌حکم مسلمانی باید از هر مسلمانی دفاع کنیم. البته این بسیار خوب است که مسلمانان هم‌زبان مردم مظلوم فلسطین در این قضیه، پیش‌قدم باشند، اما اگر به هر دلیلی آنان وظیفه خویش را انجام ندهند، وظیفه دیگر مسلمانان ساقط نمی‌شود. این سخن مانند آن است که کسی بگوید دوست عرب من نماز نمی‌خواند؛ بنابراین من هم نماز نمی‌خوانم! چون نماز عربی است و اعراب مقدم هستند! روشن است که این استدلال خطاست. ثالثاً چنانکه اشاره شد، صهیونیست‌ها به طرح از «فرات تا نیل» معتقدند و این طرح، بخشی از خاک ایران را نیز شامل می‌شود. (8) امروز فلسطین، هدف اسرائیل است، اگر در برابر او مقاومت نکنیم، به‌زودی همسایه ما خواهد شد و هدف او «خوزستان و شیراز» خواهد بود. درنهایت باید دانست که مسئله فلسطین یک مسئله انسانی است. بسیاری از هنرمندان و بازیگران سینمای جهان (9) مانند «رابرت دنیرو»، «جان استورات» و «ناتالی پورتمن»(که متولد اسرائیل است) و نیز فوتبالیست‌های بزرگی مانند «کریس رونالدو»، «بوفون»، «مارادونا»، «کاکا» و ... از فلسطین حمایت کرده‌اند. پیش از جام جهانی 2018 روسیه، تیم ملی فوتبال آرژانتین، باوجود درآمد چند میلیون دلاری، بازی خود با اسرائیل را لغو کرد. (10) بنابراین مسئله فلسطین یک مسئله جهانی و انسانی است و تنها ایران نیست که از مظلوم حمایت می‌کند.

نتیجه:
گاهی گفته می‌شود حضور منطقه‌ای ایران، هیچ دستاوردی برای ایران ندارد؛ تنها مشکلات کشور را افزون می‌سازد و هزینه‌های کشور را افزایش می‌دهد. از این دیدگاه، مسئله فلسطین، مسئله اعراب و اسرائیل است. بیشترِ کشورهای عربی به صلح با اسرائیل گرایش دارند، اما جمهوری اسلامی، کاسه داغ‌تر از آش شده و بر طبل جنگ با اسرائیل می‌کوبد. در پاسخ باید گفت اولاً  ایران یک قدرت منطقه‌ای است که در منطقه ژئوپولوتیک خاورمیانه قرار دارد. این منطقه، حضور و کنشگری فعالانه را می‌طلبد؛ در غیر این صورت قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای برای ما تصمیم خواهند گرفت و روشن است که تصمیم دیگران، در جهت منافع آنان و تقابل با منافع ملی ما قرار خواهد داشت.  ثانیاً مسئله ایران و اسرائیل، مسئله تنازع بقاست. اسرائیل اصل موجودیت جمهوری اسلامی ایران را هدف گرفته است و روشن است که هر نظام سیاسی باید از موجودیت خود و ملتش دفاع نماید. ثالثاً مقایسه آماری هزینه‌های نظامی جمهوری اسلامی با کشورهای منطقه نشان می‌دهد، بودجه نظامی جمهوری اسلامی ایران با تمامی فعالیت‌ها و تولیدات گسترده نظامی، کمتر از 13 همسایه ایران است. مقایسه بودجه نظامی جمهوری اسلامی با هزینه‌های دولت پهلوی، نشان می‌دهد که بودجه نظامی رژیم پهلوی در سال 1357 بیش از 6 برابر بودجه نظامی جمهوری اسلامی در سال 1401 است؛ و درنهایت باید به مسئله فلسطین به‌عنوان یک مسئله انسانی نگریست. بسیاری از هنرمندان از قبیل «رابرت دنیرو»، «جان استورات» و «ناتالی پورتمن»(متولد اسرائیل) و نیز فوتبالیست‌های بزرگی مانند «کریس رونالدو»، «بوفون»، «مارادونا»، «کاکا» و ... از فلسطین حمایت کرده‌اند. وقتی این افراد به‌صورت لسانی و مالی از مردم فلسطین حمایت می‌کنند، کشورهای اسلامی نباید به کمتر از مجاهده با اسرائیل رضایت دهند.

پی نوشت:
1. چمن‌کار، محمدجعفر، «مأموریت نظامی‌گری دولت پهلوی دوم و تأثیرات آن بر سیاست خارجی ایران»، ص 66.
2. سخنرانی امام خمینی در سال 1343.
3. خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج 1، ص 300.
4. خبرگزاری فارس، ارض موعود، پروژه سرّی صهیونیسم و مرزهای اسرائیل بزرگ، سایت خبرگزاری فارس،6/7/1390: https://www.farsnews.ir/news/13900705001042
5. رادیو فردا، مخالفت اسرائیل با برنامه هسته‌ای عربستان، سایت رادیو فردا، 16/3/1402: radiofarda.com/a/israeli-energy.
6. روشن است که وضعیت نظامی این دو کشور به‌هیچ‌وجه قابل‌مقایسه باقدرت منطقه‌ای ایران نیست. تمامی فعالیت‌های نظامی امنیتی ایران از حضور منطقه‌ای تا تولید انواع و اقسام سلاح و موشک با همین بودجه انجام می‌شود.
7. باید به این نکته توجه داشت که دولت پهلوی دوم از پشتیبانی قدرت اول دنیا برخوردار بود و مشکل امنیتی قابل‌توجهی نداشت؛ مقایسه وضعیت امنیتی ایران با دشمنان قدرتمند جهانی و گذشت زمان حدود 45 سال، مقایسه این اعداد را بسیار معنادار و گویا می‌کند.
8. خبرگزاری فارس، ارض موعود، پروژه سرّی صهیونیسم و مرزهای اسرائیل بزرگ، سایت خبرگزاری فارس 6/7/1390: https://www.farsnews.ir/news/13900705001042
9. خبر آنلاین، سلبریتی‌هایی که علیه اسرائیل موضع گرفتند، سایت خبر آنلاین، 18/2/1400:  https://www.khabaronline.ir/news/1512475
10. خبرگزاری بی‌بی‌سی، آرژانتین بازی دوستانه با اسرائیل را لغو کرد، سایت بی‌بی‌سی، 16/3/1397: https://www.bbc.com/persian/sport-44378850

 

تنبیه سخت و غافلگیرانه رژیم صهیونیستی توسط نیروهای حماس هیمنه این رژیم را ویران کرده است و این، میزان اثرگذاری محور مقاومت که در رأس آن ایران است را نشان می دهد
تبعات عملیات طوفان الاقصی مهرماه 1402 برای ایران چیست؟

پرسش:
تبعات عملیات طوفان الاقصی مهرماه 1402 برای ایران چیست؟ رسانه‌ها مرتباً از تاوانی که مردم عادی ایران بابت ماجراجویی‌های جمهوری اسلامی ایران در این ماجرا خواهند داد، انسان را نگران می‌کنند.
 

پاسخ:
ایران به‌عنوان جدی‌ترین و قوی‌ترین حامی محور مقاومت و ایده نابودی اسرائیل، در ماجرای عملیات گسترده و غافلگیرانه طوفان الاقصی متهم اصلی پشتیبانی از این ماجرا توسط رژیم صهیونیستی است. مردم در این رابطه نگران‌اند که تبعات این واقعه، دامن مردم ایران را در تورم و گرانی و حتی جنگ بگیرد.

در رابطه با تبعات عملیات طوفان الاقصی و تبلیغات و تصوراتی که در این رابطه وجود دارد نکات زیر مهم است.
1. نخست اینکه کسانی با شدت و قاطعیت از تبعات احتمالی وقایع سرزمین‌های اشغالی در مهر 1402 مردم را نگران و از سیاست‌های مدافعانه نظام متنفر می‌کنند که خود از مدافعان و حامیان جدی تحریم‌های گسترده علیه ملت ایران بوده‌اند. همان‌هایی که از پیروزی دمکرات‌ها در انتخابات آمریکا نگران بودند که نکند توافقات احیا شود و فشارها بر مردم ایران کمی کاهش پیدا کند تا احتمال شورش‌های اجتماعی کم شود. مسیح علی نژاد (معصومه قمی‌کلایی) چهره مشهور برانداز در شبکه‌های فارسی و مجازی، بارها در دیار با مقامات آمریکایی
از آنان درخواست تحریم‌های بیشتر ایران را داشته است. شیرین عبادی نیز در پارلمان کانادا خواستار تحریم حداکثری ایران شد. رضا پهلوی، مریم رجوی و... نیز به همین شکل از آمریکا و تحریم‌های ظالمانه آن حمایت کرده و خواستار تشدید آن شدند.(1)  شبکه‌های فارسی‌زبان مانند من و تو و ایران اینترنشنال نیز در این دسته قرار دارند.

2. کسانی تصمیم گرفته‌اند مردم را تحت تأثیر تبلیغات خود قرار دهند که فراموش کرده‌اند که مکرر و مرتب، جمهوری اسلامی را به طبل توخالی و رجزخوانی بی‌خاصیت متهم کرده و قدرت نظام را مورد تمسخر و تحقیر قرار می‌دادند که اسرائیل مکرر و مرتب در حال ضربه زدن به شما است و شما توان هیچ تنبیهی ندارید؛ اما اکنون‌که اسرائیلی‌ها با تنبیه سخت و غافلگیرانه و بی‌سابقه نیروهای حماس قرارگرفته‌اند، نظام را متهم به ماجراجویی پرهزینه می‌کنند.

3. بخش بزرگی از قدرت داخلی و خارجی یک نظام سیاسی در میزان نقش و اثرگذاری او در معادلات منطقه‌ای مشخص می‌شود. ثبات و رفع تهدیدات مهم در درجه اول و منافع مقطعی مانند کاهش و افزایش قیمت ارز، در درجه دوم اهمیت است. یکی از دلایلی که جنگ با ایران، هزینه بسیار بالایی دارد، سازمان‌ها و گروه‌های قدرتمند نظامی وابسته به ایران در منطقه خاورمیانه است. وقتی سنگرهای مبارزه با دشمن متعدد است، هزینه دفاع، به‌شدت کاهش می‌یابد. ازاین‌روست که ابرقدرت‌ها و کشورهای هم‌پیمان آن در همه جای جهان هزینه‌های هنگفتی برای سرمایه‌گذاری نظامی و ایجاد پایگاه‌های فراوان برای حفظ و مدیریت منافع برون‌مرزی خودپرداخت می‌کنند.

4. برخی به نحوی از عبارت «سرمون در لاک خودمان باشد» استفاده می‌کنند که گویی در یک جهان و منطقه گل‌وبلبل به سر می‌بریم که نه خبر از قتل و غارت و جنگ است و نه خبری از دخالت‌های متجاوزانه ابرقدرت‌ها و نه خبری از طرح خاورمیانه جدید. ما با اسرائیلی مواجه هستیم که شعارش فتح سرزمین‌های نیل تا فرات و رویکردش کاملاً نازیانه(2)  و آپارتایدی(3)  است و اگر برخورد نظام جمهوری اسلامی ایران و همراهانش نبود، با فاجعه و تهدید عظیم‌تری مواجه بودیم. سیاست خارجی ما بر اساس سه اصل عزت، حکمت و مصلحت بناشده، اما اگر رفتار نظام جمهوری اسلامی منفعلانه و همراه با محافظه‌کاری‌های غیرعاقلانه باشد و ایران تبدیل به یک کشور ضعیف و غیر مؤثر شود که توان دفاع از خود را نیز از دست بدهد، ناظران، نظام اسلامی را مورد ملامت قرار نمی‌دهند و آن را متهم به ناتوانی نمی‌کنند؟

5. به دلیل وجود متغیرهای فراوان، نمی‌توان با اطمینان پیش‌بینی کرد، اما گسترش این جنگ بیش از آنکه برای ما تهدید باشد برای کشورهای محافظه‌کار غربی و منطقه‌ای هراس‌آور است. اسرائیل ثابت کرده است که حتی توان مقابله و پیروزی در مقابل حزب‌الله لبنان را ندارد و اگر در کنار حماس، حزب‌الله به ویران کردن سرزمین‌های اشغالی مبادرت بورزد، شرایط برای این رژیم، به‌مراتب هولناک‌تر می‌شود. کما اینکه حملات خمپاره‌ای لبنان در این ماجرا هنوز از سوی اسرائیل بی‌جواب مانده و اسرائیل، تصمیمی به گشودن جبهه‌های جدید را نداشته است. کشورهای منطقه نیز با گسترش جنگ، تصمیماتی اتخاذ خواهند کرد که به نفع اسرائیل نیست.

نتیجه:
میزان قدرت اصلی یک نظام سیاسی پیش از بهبود مقطعی شرایط داخلی، در پیشگیری و کنترل تهدیدات خارجی است. ایران بیش از هر چیز باید به منافع بلندمدت خود یعنی قدرت و تسلط منطقه‌ای و توان مقابله با تهدیدات بیندیشد.

پی نوشت:
1. ایرانی‌هایی که خواهان تحریم ایران هستند/ چند می‌گیری مزدور باشی؟+ فیلم، خبرگزاری فارس، 4 آبان 1399:  http://fna.ir/f05qon
2. نازیسم (Nazism) ایدئولوژی مبتنی بر نژادپرستی، ملی‌گرایی، وبرتری دولت بر فرد و مرام و هدف حزب نازی آلمان بود. حزب نازی آلمان، حزب کارگران ناسیونال سوسیالیست آلمان، از تغییر نام حزب کارگران آلمان (بنیاد در ۱۹۱۹) پدید آمد و هیتلر از ۱۹۲۱ تا ۱۹۴۵ رهبر آن بود. این تفکر، اجازه و مجوز هرگونه تجاوزی به غیر را هموار می‌کرد.
3. آپارتاید (Apartheid) یا جدانژادی که واژه‌ای به زبان هلندی است یکی از اشکال تبعیض نژادی را بیان می‌کند و در اصل عبارت است از سیاست تبعیضی که نژادپرستان کشور جمهوری آفریقای جنوبی علیه اکثریت سیاه‌پوست بومی و بومیان آن کشور اعمال می‌کردند. صهیونیست‌ها نیز به‌صورت افراطی‌تر در مورد خود و قوم یهود، چنین افکاری دارند.

اسلام، اجازه برخورد بد با اسیر و غیرنظامیان را نداده است و مبارزین مسلمان، به آن متعهدند و اندک موارد هم، برفرض اثبات وقوع، مجوز عوض کردن جای شهید و جلاد نیست.
برخورد رزمندگان مقاومت با غیرنظامیان اسرائیلی

پرسش:
در رسانه‌ها تصاویر وحشتناکی از برخورد با زنان و اسرای اسرائیلی توسط نیروهای حماس دیده می‌شود. غیرازاین بمباران منازل مسکونی توسط حماس و کشتار زنان و کودکان چه توجیهی دارد؟ بله اسرائیل کودک کش است اما مگر قرار است دو طرف کودک کش باشند؟
 

پاسخ:
بعد از حمله غافلگیرانه و بی‌سابقه حماس(1)  به سرزمین‌های اشغالی، انتشار تصاویری از برهنه کردن مردان و زنان، جنازه‌های قطعه‌قطعه‌شده و شادی نیروهای فلسطینی از این رخدادها مایه تأسف و حیرت شده است. از سوی دیگر بمباران شهرک‌های صهیونیستی که طبیعتاً به زنان و کودکان نیز آسیب می‌رسد، محل اشکال بسیاری از افراد و حتی جنایت بشری دانستن آن از سوی ناظران بین‌المللی است. ضمن اینکه اسیر کردن زنان و کودکان چه معنایی دارد؟

مسائل متعددی در رابطه با این سؤال باید پاسخ داده شود.
1. نخست اینکه هر حرکت خارج از شرعی قطعاً محکوم و مذموم است. اینکه هزاران بار بیشتر از این تصاویر، فلسطینیان مورد ظلم‌ها و جنایات غیرقابل‌تصور اسرائیلیان مانند کشتار دیریاسین،(2)  قتل‌عام صبرا و شتیلا،(3)  شهادت محمدالدرّه(4)  و ...(5)  قرارگرفته‌اند، ابداً توجیه کوچک‌ترین رفتار خارج از شرع و اخلاق نیست. چنانچه سیره نبوی، نهی شدید از نادیده گرفتن حقوق انسانی دشمنان، حتی در مورد جنازه‌های ایشان بود.(6)  به دستور قرآن: ﴿وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا، إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ﴾.(7)  و در راه خدا، با کسانی که با شما می‌جنگند، نبرد کنید و از حدّ تجاوز نکنید که خدا تعدّی کنندگان را دوست نمی‌دارد.

2. وقتی با متجاوز و غارتگر می‌جنگند، مسئولیت جان افراد ضعیف مانند سالخوردگان و بیماران و کودکان، با متجاوزان و اشغالگرانی است که 75 سال است که مردم فلسطین را با خونسردی قتل‌عام کرده و می‌کنند و در خانه‌های آنان ساکن شده‌اند. آیا غارت‌شده می‌تواند به غارتگر بگوید تا زمانی که خانواده شما در زمین‌های ما هستند، ما برای احقاق حق خود جهاد نمی‌کنیم. ضمن اینکه حماس بارها و بارها به‌صورت رسمی به تمام اشغالگران هشدار داده است که سرزمین‌های اشغالی را ترک کنند. برای نمونه به نقل از الجزیره، ابوعبیده سخنگوی گردان‌های قسام شاخه نظامی حماس اعلام کرد: تا ساعت ۵ عصر امروز به‌وقت محلی به ساکنان شهر عسقلان مهلت می‌دهیم تا آن را ترک کنند.(8) 

3. برای اینکه رفتارهای خودسرانه و خارج از چهارچوب یک تشکیلات نظامی کاهش یابد چه باید کرد؟ آیا نیروهای حماس و تشکیلاتی که در شدیدترین حالت مخفیانه و امنیتی به عضوگیری و فعالیت مشغول‌اند، لزوماً قابلیت آموزش‌ها و مراقبت‌های دقیق عقیدتی و رفتاری به‌صورت یکپارچه را دارند و تمام رفتارهای این گروه‌های پارتیزانی قابل‌کنترل هستند؟

4. برخلاف بسیاری از این تصاویر، تصاویر و مصاحبه‌های فراوان دیگری نیز موجود است که نیروهای حماس با موازین شرعی و اخلاقی و به‌صورت انسانی با اسرا رفتار کرده‌اند. برای نمونه فیلمی موجود است که یک زن شهرک‌نشین در مصاحبه با کانال 12 اسرائیل گفته است:  «من و دو فرزندم در خانه بودیم، مبارزان فلسطینی وقتی وارد خانه شدند. گفتم که دو کودک همراه من است. به من گفتند نگران نباش! ما مسلمان هستیم و هرگز تو را اذیت نمی‌کنیم».(9) 
 اگرچه برخی از این تصاویر، حاکی از رفتارهای تند و خارج از چهارچوب است، اما بخشی از این تصاویر و فیلم‌ها مبهم و نامشخص است و مشخص نیست که این رفتارهای خلاف انسانی از سوی چه کسانی و با چه مقدار از واقعیت رخ‌داده است؟ مثلاً تصاویری از زنی سربریده و برهنه وجود دارد که مشخص نیست او را سربریده‌اند یا در انفجار سرخود را ازدست‌داده است و برخی نیز مدعی هستند که این تصاویر اصلاً مربوط به طوفان الاقصی نیست و مرتبط با عملیات داعش در سوریه است.

5. از ابتدای شروع نبرد طوفان الاقصی، شبکه‌های فارسی‌زبان با تمام توان با بزرگ‌نمایی تلفات و حوادث جانبی که در هر جنگ و نزاعی محتمل است، به بمباران رسانه‌ای مشغول شده و سعی در جریحه‌دار کردن افکار عمومی و عوض کردن جای جلاد و شهید دارند. آن‌ها که تاکنون جنایات غیرقابل‌تصور اشغالگران را نادیده گرفته و سفر فرزند آخرین شاه ایران به اسرائیل را ستایش می‌کردند، با شدت تمام و باخشم و عصبانیت به دنبال برجسته کردن مسئله حقوق بشر شده و اکنون نگران رفتار صحیح و انسانی با اشغالگران صهیونیست هستند.

6. فلسطینیان، تمام راه‌های همزیستی با اسرائیلی‌ها را قبلاً مشق کرده‌اند. به حرف عده‌ای گوش دادند و از در سازش وارد شدند و یاسر عرفات رهبر سازمان آزادی‌بخش فلسطین، دست دوستی به قاتلان و اشغالگران داد تا دولتی خودگردان تشکیل شود. فلسطینیان مهاجرت کردند و در اردوگاه‌های خود قتل‌عام شدند. اسرائیل بارها تعهدات بین‌المللی خود را نقض کرد و در سایه حمایت مطلق ایالات‌متحده آمریکا به قتل و غارت و محاصره و شهرک‌سازی‌های غیرقانونی خود ادامه داد. نیروهای حماس و مردم فلسطین، چه راهی را برای حمله به جنایتکاران صهیونیستی اعلام کنند تا تلفات جانبی از دو طرف نداشته باشد؟

نتیجه:
طبق دین اسلام، هر حرکتی باید طبق معیارهای شرعی و اخلاقی باشد و رفتار خارج از آن غیرقابل‌دفاع است؛ اما تندروی‌هایی که درنتیجه خشم انباشته از هشت دهه قتل و غارت غیرقابل‌تصور مردم فلسطین و پیمان‌شکنی‌های مکرر رژیم صهیونیستی رخ می‌دهد و ملاحظاتی که وجود دارد، مجوز عوض کردن جای جلاد و شهید نیست. مظلوم نمی‌تواند منتظر باشد تا ظالم، شرایط جهاد بدون تلفات را فراهم کند. مسئولیت جان ساکنان سرزمین‌های اشغالی، متجاوزان هستند.

پی نوشت:
1. جنبش مقاومت اسلامی (به عربی: حرکه المقاومه الإسلامیه) بانام اختصاری حَماس یک سازمان اسلام‌گرای سیاسی-نظامی فلسطینی است. این سازمان در سال ۱۹۸۷ م به رهبری عبدالعزیز رنتیسی و شیخ احمد یاسین به‌عنوان شاخه فلسطینی اخوان‌المسلمین تأسیس‌شده و هدف خود را «آزادی تمامی خاک فلسطین» اعلام کرده است. از چهره‌های شاخص و رهبری این سازمان، اسماعیل هنیه و خالد مشعل هستند.
2. کشتار دیر یاسین در ۹ آوریل ۱۹۴۸ و در آغاز اشغال سرزمین فلسطینیان اتفاق افتاد که طی آن ۱۲۰ تروریست صهیونیست به روستای فلسطینی دیر یاسین (در پنج کیلومتری غرب اورشلیم) حمله کردند، طی این درگیری و کشتار ۲۵۰ روستایی که بسیاری از آنان زن و کودک بودند کشته شدند و به افراد زیادی تجاوز شد. بازتاب خبر این کشتار، آن‌چنان موجب رعب و وحشت فلسطینی‌ها شد که بخش بزرگی از مهاجرت دسته‌جمعی و درواقع فرار مردم فلسطین از خانه و سرزمینشان به‌واسطه ترس از تکرار چنین اتفاقی رقم خورد.
3. قتل‌عام صبرا و شَتیلا از ۱۶ تا ۱۸ سپتامبر ۱۹۸۲ م و در درازای جنگ داخلی لبنان، در «اردوگاه پناهندگان فلسطینی» در لبنان به وقوع پیوست و در آن شبه‌نظامیان فالانژ لبنانی (متحد با اسرائیل) به دستور مستقیم آریل شارون وزیر وقت دفاع اسرائیل، برای انتقام‌گیری از فلسطینیان به خاطر ترور بشیر جمیل، رئیس‌جمهور لبنان و رهبر حزب فالانژ (معروف به کتائب)، به دو اردوگاه صبرا و شتیلا در بیروت غربی وارد شدند و بین ۷۰۰ تا 3500 نفر از فلسطینیان اعم از زن و کودک را به‌صورت دسته‌جمعی به قتل‌عام کردند. عصر پنجشنبه، کشتار آغاز شد و حتی در شب با روشن کردن محیط اردوگاه ادامه یافت. یورش به خانه‌ها و قتل‌عام دسته‌جمعی خانواده‌هایی که در خواب بودند، مثله کردن و بریدن سرزنان و کودکان، اعدام و دفن کردن دسته‌جمعی مردم با بولدوزر، ازجمله جنایات کشتار صبرا و شتیلا بود. مقامات اسرائیلی ازجمله ژنرال آموس یارون این واقع را از بلندی‌های اطراف تماشا می‌کردند.
4. در ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۰ در دومین روز انتفاضه دوم، محمد الدُرِّه، کودک ۱۲ ساله فلسطینی در جریان اعتراضات گسترده و ناآرامی‌ها در سرزمین‌های فلسطینی علیه اشغالگری ارتش اسرائیل در نوار غزه که در آغوش پدرش پناه گرفته بود کشته شد. این واقعه ازآن‌جهت تکان‌دهنده بود که تصویر جمال الدره و پسرش محمد توسط طلال ابرحمه، فیلم‌بردار تلویزیون فلسطینی که به‌صورت مستقل در شبکه فرانسه ۲ فعالیت می‌کرد، فیلم‌برداری شد. آن‌ها میان تیراندازی متقابل ارتش اسرائیل و نیروهای امنیتی فلسطین گرفتار شدند. تصاویر نشان می‌دهد که این دو در پشت یک استوانه بتنی خم‌شده‌اند؛ پسر به‌شدت وحشت کرده و گریه می‌کند و پدر درحالی‌که پسر خود را پوشش می‌دهد دست خود را به علامت ما را نکشید تکان می‌دهد، سپس صدای شلیک گلوله و گردوخاک نمایش داده می‌شود. محمد درحالی‌که در اثر تیراندازی به‌صورت مرگبار مجروح شده است، ناگهان به روی زمین می‌افتد و در کنار پدر می‌میرد. پدر وی به قتل نرسید و زنده ماند. تصاویر این واقعه بازتاب سنگینی در جهان داشت.
5. ر.ک:27 جنایت مشهور «اسراییل» از سال 1945 تا 2010 میلادی، خبرگزاری بین‌المللی قدس، 13 تیر، 1389: http://qodsna.com/fa/170957.27
6. پیامبر صلی‌الله علیه و آله به‌شدت از تعدی و هتک حرمت جنازه‌های مشرکان نهی می‌کرد و بااینکه مثله کردن جنازه دشمن و برهنه کردن آن در آن دوران مرسوم بود، ایشان این کار را مستحق مجازات می‌دانست.
سهیل بن عمرو از خطیبان و سخنوران، یکی دیگر از اسرای بدر بود که عمر به پیامبر پیشنهاد داد اگر زبان او را از حلقومش بیرون کنید دیگر هیچ خطیبی علیه شما سخنرانی نمی‌کند (واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ٣٦٥) پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمودند: من کسی را مثله نمی‌کنم، زیرا خداوند کننده این کار را مجازات می‌کند هرچند عامل به این کار پیامبر باشد؛ (ابن هشام، عبدالملک حمیری معافری، السیره النبویه، ج 1، ص 649).
همچنین در تاریخ آمده است که چون آتش جنگ فروکش می‌کرد، علی علیه‌السلام دستور می‌داد که با سپاه شکست‌خورده، مجروحان، اسیران و بازماندگان سپاه دشمن، به‌ویژه با زنان، نهایت خوش‌رفتاری انجام شود.
فراریان را دنبال نکنند، مجروحان را نکشند، به خانه‌های مردم وارد نشوند، از اموال مناطق تصرف‌شده، جز آنچه در اردوگاه دشمن می‌یابند چیزی برندارند، هرگز به زنان آزار نرسانند و متعرض آنان نشوند، گرچه به آنان و فرماندهان نبرد، ناسزا بگویند. (محمدی ری‌شهری، محمد، سیاست‌نامه امام علی علیه‌السلام، ص 84).
7. سوره بقره، آیه 190.
8. قسام: به ساکنان عسقلان تا ساعت ۵ عصر مهلت می‌دهیم، خبرگزاری مهر به نقل از الجزیره، 18 مهر 1402: https://www.mehrnews.com/news/5908041
9. روایت یک شهرک‌نشین از رفتار نیروهای مقاومت با زنان و کودکان + فیلم، خبرگزاری فارس، 18 مهر 1402:  http://fna.ir/3fclf1

 

ترور مردم عادی در هر کجای جهان، محکوم است. مبارزان فلسطینی تروریست نیستند بلکه اعضای مقاومتی هستند که با قاتلین مردم بیگناه فلسطین و اشغالگران مبارزه می کنند.
محکومیت حمله به غیرنظامیان

پرسش:
چرا با توجه به حملات اخیر به مردم عادی در اسرائیل و تعدادی کشته و مجروح، آن را محکوم نمی‌کنیم؟ اگر ترور بد است، چرا اگر در اسرائیل باشد حمایت می‌کنید، ولی در ایران باشد محکوم می‌کنید؟

 

 پاسخ:
مسئله ترور افراد عادی، خصوصاً ترور کور، همواره مورد مذمت بوده است. اگر فردی در هر نقطه‌ای از دنیا مرتکب ترور شود و مردم را به قتل برساند باید محکوم شود. حال برخی سؤال می‌کنند که چرا موضع‌گیری ایران در خصوص اقدامات تروریستی در کشورهای مختلف، متفاوت است و آن‌گونه که در این خصوص نسبت به کشورهای دوست محکوم می‌کنیم، این اقدامات را در کشورهای مقابل نظیر آمریکا و یا اسرائیل که اخیراً اتفاق افتاده، محکوم نمی‌کنیم؟ آیا بایستی ترور در سرزمین دشمن موردپسند ما باشد؟
هیچ مقام و نهاد رسمی در ایران، ترور مردم در محدوده جغرافیایی سرزمین‌های اشغالی را تأیید نکرده است؛ و این تنها لحن بسیاری از خبرگزاری‌ها بوده و این شائبه را ایجاد کرده است که ایران از ترور در سرزمین‌های اشغالی خشنود است.
سیاست رسمی ج.ا.ا، محکومیت هرگونه ترور علیه مردم عادی است. چنانچه پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 میلادی در آمریکا که خود سابقه‌ای طولانی در قتل و غارت عالم دارد، رهبر انقلاب به‌صراحت اعلام کرد که اقدامات تروریستی در آمریکا محکوم است. اگرچه آمریکا سابقه شومی در ترور و حمایت از ابر تروریست‌ها خصوصاً اسرائیل دارد.(1) 
اما در خصوص ماهیت رژیم صهیونیستی و اقدامات اخیر تروریستی در اسرائیل، چند نکته حائز اهمیت است:

نکته اول:
«مقاومت فلسطینی» در مقابل اشغالگران سرزمین خود «تروریسم» خوانده می‌شود درحالی‌که مبارزان فلسطینی با ملتی جعلی و رژیمی اشغالگر و قاتل سروکار دارند که سیاه‌ترین پرونده تاریخ معاصر در ترور و قتل‌عام بی‌رحمانه زنان و کودکان و غیرنظامیان و ویران کردن خانه‌های مردم بر سرشان را داراست. رژیمی که با ایجاد یک ملت و سرزمین جعلی، ماهیت خود را بر اساس قتل و غارت و ترور بنا کرده است و اگر چنگ و دندان و حمایت قدرت‌های مستکبر عالم نبود، هرگز تاکنون پابرجا نمانده بود.

نکته دوم:
کشور اسرائیل، ازنظر ما یک کشور جعلی است که غارت و اخراج فلسطینیان از سرزمینشان را ولو به قیمت قتل آنان مشروع می‌داند؛ و این ارتباطی با یهودیت ندارد؛ چراکه بسیاری از یهودیان جهان حاضر به حضور در سرزمین‌های اشغالی نشدند و بسیاری از یهودیان ساکن سرزمین‌های اشغالی از آن مهاجرت کرده و در این جنایت رژیم صهیونیستی سهیم نشده‌اند.
طبق آمار، فکر مهاجرت معکوس و بازگشت به کشورهایی هستند که ازآنجا آمده بودند و مسائل اقتصادی، نبود امنیت، عدم برابری و مساوات و ناامیدی به سبب شکست مذاکرات سازش با فلسطینیان را علت تمایل خود به مهاجرت ذکر کرده‌اند. همچنین ۷۸ درصد از خانواده‌های یهودی گفته‌اند از تصمیم فرزندانشان برای مهاجرت به خارج حمایت می‌کنند.
در همین راستا، «کالمن لیبسکیند» نویسنده راست‌گرای اسرائیلی در مقاله‌ای در روزنامه عبری زبان معاریو پیرامون نگرانی نسبت به مهاجرت دسته‌جمعی اسرائیلی‌ها، بیان کرده است که ما در مقابل یک پدیده روزافزون در جامعه اسرائیلی یعنی ظهور طیفی وسیع از چپ‌گرایان اسرائیلی هستیم که فاصله زیادی با صهیونیسم و «اسرائیل» دارند و اهمیت چندانی برای دولت یهودی قائل نیستند و حتی علیه پروژه صهیونیسم موضع می‌گیرند و خواستار بازنگری در حوادث نکبت، کشور فلسطین و مرزهای سال ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ هستند. همچنین به گزارش مرکز اطلاع‌رسانی فلسطین، مهاجرت معکوس اسرائیلی‌ها به‌ویژه پس از جنگ ۵۱ روزه علیه غزه در تابستان سال ۲۰۱۴ آغاز شد. در این جنگ مقاومت ضربات سختی را به اراضی اشغالی وارد کرد و خواب را از چشمان صهیونیست‌ها ربود.(2) 

نکته سوم:
 افرادی نیز که از ساکنان اسرائیل در این سرزمین اشغالی با رضایت مانده‌اند و از اقدامات ظالمانه رژیم کودک کش حمایت می‌کنند، در این مشکلات سهیم هستند. چراکه با توجه به انفجار اطلاعات و دسترسی همگان به اطلاعات آزاد، بعید است مردم اسرائیل با ماهیت اقدام نژادپرستانه خود آشنا نباشند و آگاهانه قدم در تداوم این غصب وحشیانه نگذاشته باشند.

نتیجه:
ترور کور مردم عادی هرگز توسط مقامات رسمی جمهوری اسلامی تأیید نشده است. مبارزان فلسطینی تروریست نیستند، بلکه اعضای مقاومتی هستند که با کشوری جعلی و غاصب مواجه هستند که آگاهانه در قتل‌عام مردم فلسطین و اشغال سرزمین آنان مشارکت جدی دارند.

منابع بیشتر جهت مطالعه:
1. رونین برگمن، تو زودتر بکُش؛ روایت نیروهای عملیاتی و اطلاعاتی اسرائیل از ۶۰ سال ترورهای موساد، جلد اول، مترجم: وحید خضاب، تهران، نشر شهید کاظمی، 1399 ش.
2. جاناتان کوک، اسرائیل و برخورد تمدن‌ها، مترجم: حسام‌الدین امامی، تهران، انتشارات جام‌ جم، 1389 ش.
3. ربیع داغر، اسرائیل و درگیری دائمی، مترجم: فاطمه کاظمی، تهران، انتشارات ساقی، 1391 ش.

پی نوشت:
1. 4/7/1380 ش، khamenei.ir
2. خبرگزاری ایسنا، 13 بهمن 1400، کد خبر:1400111309724.
 

رژیم صهیونیستی سابقه‌ای طولانی در ارتکاب جنایت‌ها و کشتارها دارد. جنایت های فجیعی که در آن فرقی بین بزرگ و کوچک و پیر و جوان و زن و مرد نمی گذارد.
تاریخچه جنایات اسرائیل

پرسش:
چرا به اسرائیل جنایتکار می‌گویید؟ مگر به‌غیراز بمباران بیمارستان المعمدانی، اسرائیلی‌ها سابقه دیگری در این زمینه‌دارند؟ شاید این موضوع یک اتفاق بوده باشد.
 

 
پاسخ:
با انتشار خبر بمباران بیمارستان المعمدانی غزه، موجی از اعتراضات به این اقدام اسرائیل و جنایتکار خواندن آن آغاز شد. پرسش این است که آیا اسرائیل در این زمینه سابقه‌ای دارد؟ شاید این بمباران تنها یک اتفاق و حادثه بوده باشد.
پیش از پرداختن به سابقه کشتار و جنایت رژیم صهیونیستی، توجه به این نکته مهم است که برای جنایتکار خواندن فرد، گروه یا کشوری، وقوع یک جنایت هم کافی است؛ بنابراین رژیم صهیونیستی حتی اگر پیش‌ازاین مرتکب جنایتی نشده بود، وقوع جنایت و کشتار بیمارستان المعمدانی غزه که باعث به شهادت رسیدن جمع زیادی که بیشتر آن‌ها زن و کودک بودند، شده است، برای جنایتکار خواندن این رژیم کافی است. البته رژیم صهیونیستی ید طولایی در جنایت و کشتار دارد که برخی رسانه‌ها 125 جنایت برای این رژیم فهرست کرده‌اند، اما برای نمونه می‌توان به مشهورترین آن‌ها، یعنی کشتار دیر یاسین، کفر قاسم و صبرا و شتیلا اشاره کرد. در ادامه به توضیح مختصری درباره هریک از این جنایات می‌پردازیم.

کشتار دیر یاسین
بامداد روز نهم آوریل سال 1948 میلادی (20 فروردین سال 1327 شمسی)، درحالی‌که بسیاری از مردم غزه هنوز در خواب بودند، نیروهای رژیم صهیونیستی از شمال، غرب و شرق، پس از بمباران هوایی، وارد روستای دیر یاسین در غرب بیت‌المقدس شدند؛ روستایی که حدود 750 نفر جمعیت داشت. این حمله، بخشی از حمله نحشون برای باز شدن مسیر شهر قدس اشغالی بود که حدود 130 شبه‌نظامی از نیروهای ایتسل و لیحی، وابسته به یگان نظامی هاگانا که بعدها هسته مرکزی ارتش رژیم صهیونیستی شد، در آن شرکت داشتند.(1)  اهالی روستا که به سبب مجاورت با یهودیان مسلح بودند، با رهبری فردی به نام علی‌القاسم، از روستا دفاع کردند، اما حلقه مقاومت آن‌ها درهم‌شکسته شد و یهودیان به کشتار فجیع اهالی غیرنظامی روستا دست زدند. هرچند شمار شهدای کشتار دیر یاسین بین 90 تا 250 نفر اعلام‌ شده است، اما بیشتر منابع، شمار کشته‌های روستای دیر یاسین را 250 نفر بیان کرده‌اند.(2) 
یکی از حاضران در کشتار دیر یاسین، نقش خود را چنین توصیف می‌کند: «من در این روستا یک فرد مسلح که به سمت ما شلیک می‌کرد و دو دختر جوان‌ عرب بین سن 16 و 17 سال را کشتم. آن‌ها را کنار دیوار ایستاده نگه داشتم و به سمت آن‌ها با مسلسل تومیگان شلیک کردم».(3)  به گفته یهوشع زتلر فرمانده عملیات گروه لیحی در این کشتار، کشته‌شده‌ها روی‌هم تپه و آتش زده شدند. یائیر تسبان، وزیر سابق که به همراه افرادی برای از بین بردن آثار جنایت به منطقه رفته بود، می‌گوید: «تعداد زیادی جنازه دیدم، یادم نمی‌آید که جنازه مردم مبارز را دیده باشم، جنازه زنان و پیرمردان به‌وفور دیده می‌شد». وی می‌گوید که از پشت به بسیاری از ساکنان شلیک‌شده بود؛ بنابراین ادعاهای مطرح‌شده از سوی برخی صهیونیست‌ها درباره اینکه شهدا در جریان تبادل آتش کشته شدند را رد می‌کرد. او می‌گوید: «یک پیرمرد و زن را دیده که در گوشه اتاق رو به دیوار نشسته بودند و از پشت تیرخورده بودند». هرگز نمی‌توان این مرگ را مرگ در جریان تبادل آتش حساب کرد. نیتع شوشانی کارگردان مستند «متولد دیر یاسین» به نقل از شرغا بیلد پیرمرد 91 ساله‌ای که عضو یگان اطلاعات هاگانا بود و تصاویری از این کشتار ثبت کرده بود، می‌گوید: «وقتی به دیر یاسین رسیدم، اولین چیزی که دیدم درخت بزرگی بود که یک جوان عرب به آن بسته‌شده بود. آن‌ها این جوان را به درخت بسته ‌بودند و آتش زده بودند». او می‌گوید که تصاویری از ده‌ها کشته‌شده دیگر گرفته که در منطقه‌ای سنگلاخی در نزدیکی روستا روی‌هم جمع کرده بودند.(4) 
«حلیمه عید» شهروند فلسطینی نجات‌یافته از کشتار دیر یاسین دراین‌باره می‌گوید: «تروریست‌ها یک عروس را به همراه داماد و 30 نفر دیگر از منازل خود خارج و آن‌ها را گلوله‌باران کردند. یک سرباز را دیدم که صالحه خواهر باردارم که در ماه هفتم بارداری بود را گرفت و اسلحه خود را بر روی گردنش گذاشت و شلیک کرد. خواهرم بر زمین افتاد. سپس این سرباز با چاقوی خود شکم خواهرم را پاره کرد و جنین او را بیرون آورد و جنین را سر برید».(5) 
کشتار دیر یاسین به‌قدری فجیع بوده است که رژیم صهیونیستی هنوز پس از 75 سال، اجازه انتشار تصاویر مربوط به این جنایت را نداده است.

کشتار کفر قاسم
حدوداً ساعت ۱۷ روز ۲۹ اکتبر سال ۱۹۵۶، چهار لشکر از نیروهای رژیم صهیونیستی، بدون اعلام قبلی، در ورودی شش روستای فلسطینی ازجمله کفر قاسم پست‌های ایست و بازرسی برپا کرد. درحالی‌که مردم از برقراری منع آمدوشد در منطقه خود باخبر نبودند. سرگرد اسرائیلی «شموئل مالینکی» در یک جلسه کوتاه به افراد خود دستور داد هر غیرنظامی فلسطینی که بعد از ساعت ۱۷ به خانه‌اش رسید به قتل برسانند و این‌گونه دومین جنایت بزرگ صهیونیست‌ها در فلسطین پس از دیر یاسین رقم خورد و نظامیان صهیونیست ۴۷ زن و مرد و کودک فلسطینی اهل روستای کفر قاسم را به خاک و خون کشیدند.(6) 
طبق شواهدی که بعدها فاش شد، قتل‌عام کفر قاسم در چارچوب طرحی باهدف اخراج فلسطینیان از منطقه مثلث مرزی، بین مرزهای فلسطین سال ۱۹۴۸ و کرانه باختری، موسوم به طرح «خلد» انجام شد.(7)  

کشتار صبرا و شتیلا
اردوگاه‌های صبرا و شتیلا، دو اردوگاه از مجموع 12 اردوگاه آوارگان فلسطینی در جنوب لبنان بود. رژیم صهیونیستی از غروب 16 تا صبح 18 سپتامبر سال 1982 میلادی (25 تا 27 شهریور سال 1361) کشتاری با فرماندهی آریل شارون، وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی، رافائل ایتان و نیروهای فالانژ لبنان انجام داد که تعداد قربانیان این قتل‌عام ۳۲۹۷ کودک و نوزاد و زن فلسطینی و لبنانی از مجموع ۲۰.000 هزار ساکن این اردوگاه بودند. در میان کشته‌ها ۱۳۶ لبنانی دیده شد. پیکر ۱۸۰۰ نفر در خیابان‌ها و کوچه‌های تنگ این دو اردوگاه رهاشده بود و ۱۰۹۷ نفر دیگر هم در بیمارستان غزه و ۴۰۰ تن دیگر در بیمارستان عکا به شهادت رسیدند. بیشتر کشته‌شده‌های این جنایت، از زنان و کودکان و سالخوردگان بودند. رژیم صهیونیستی به بهانه انتقام کشته شدن بشیر جُمَیِّل که به‌عنوان رئیس‌جمهور لبنان و از هم‌پیمانان راهبردی رژیم صهیونیستی محسوب می‌شد، جنایت صبرا و شتیلا را رقم زد.
نجیب خطیب یکی از شاهدان عینی این حادثه با مرور خاطراتش در‌این‌باره می‌گوید: «وقتی به خانه رسیدم، پدرم را دم در پیدا کردم و دیدم که به پاهایش شلیک کرده‌اند و با تبر به سرش زد‌‌ه‌اند». «ام‌عباس»، پیرزن ساکن صبرا یکی دیگر از شاهدان عینی، می‌گوید: «چه دیدی! که بچه‌ای را از شکم زن حامله‌ای بیرون بکشند و سپس او را به دو قسمت تقسیم کنند و گردنش را و دست‌وپایش را ببرند»؟ «عامر عاقر» شهروند فلسطینی می‌گوید: «پس از پایان قتل‌عام، وارد شدیم و همه مردم را سلاخی شده روی زمین دیدیم...». نیروهای رژیم صهیونیستی اکثر جنازه‌ها را در خیابان‌های این اردوگاه‌ها رها کرده بودند، اما در ادامه بولدوزرهای صهیونیستی وارد ماجرا شدند تا این اردوگاه و منازل داخل آن را تخریب کرده و صحنه جنایت را کاملاً از بین ببرند.
پس‌ازاین وحشیگری، شورای امنیت سازمان ملل متحد از رژیم صهیونیستی خواست که نیروهای خود را بلاشرط به مرزهای شناخته‌شده لبنان عقب بکشد؛ اما این رژیم همچنان به حرکت خود در کشتار مردم بی‌دفاع فلسطین ادامه داد. شورای امنیت سازمان ملل متحد در همان سال از این کشتارها به‌عنوان قتل‌عام جنایی فلسطینیان یاد و آن را به‌شدت محکوم کرد.(8) 

نتیجه:
بنا بر آنچه در متن پاسخ بر اساس مستندات بیان شد، رژیم صهیونیستی سابقه‌ای طولانی در ارتکاب چنین جنایت‌ها و کشتارهایی داشته که واکنش ملت‌ها و کشورهای دنیا را برانگیخته است. کشتار بیمارستان المعمدانی اولین این جنایت‌ها نبوده است و اگر برخورد جدی و مناسب با این رژیم صورت نگیرد، آخرین نیز نخواهد بود؛ بنابراین نمی‌توان با توجه به تکرار شدن این جنایات درگذشته، اتفاقی بودن جنایت بیمارستان المعمدی را پذیرفت.

 

پی نوشت:
1. ر.ک: «اسناد جدید صهیونیست‌ها از کشتار دیر یاسین»، به نقل از شبکه العالم، آخرین خبر، http://akhr.ir/3679136.
2. ر.ک: «دیر یاسین»، دانشنامه جهان اسلام،https://rch.ac.ir/article/Details/11182
3. ر.ک: «اسناد جدید صهیونیست‌ها از کشتار دیر یاسین»، به نقل از شبکه العالم، آخرین خبر، http://akhr.ir/3679136.
4. ر.ک: «اسناد جدید صهیونیست‌ها از کشتار دیر یاسین»، به نقل از شبکه العالم، آخرین خبر، http://akhr.ir/3679136 برای مطالعه بیشتر، ر.ک: «جنایتی که فراموش نمی‌شود؛ قتل‌عام «دیر یاسین» چگونه رقم خورد؟» خبرگزاری فارس، http://fna.ir/3bsfcx؛ «جنایت دیر یاسین و کشتار بیش از 300 فلسطینی به دست صهیونیست‌ها»، B2n.ir/u98557.

5. ر.ک: جنایت دیر یاسین و کشتار بیش از 300 فلسطینی به دست صهیونیست‌ها «B2n.ir/u98557.
6. ر.ک: «مروری بر هفتادسال جنایات صهیونیست‌ها»، خبرگزاری فارس، http://fna.ir/18sud.
7. ر.ک: «کشتار کفر قاسم، لکه ننگی برای صهیونیست‌ها»  https://iqna.ir/00HBLX؛ افشای جزئیات جدید از جنایت کفر قاسم»، ستاد حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران، B2n.ir/q81982..
8. ر.ک: «روایت شاهدان عینی از قتل‌عام صبرا و شتیلا پس از 40 سال»، خبرگزاری فارس، B2n.ir/m38590؛ «بازخوانی کشتار صبرا و شتیلا؛ ننگین‌ترین جنایت صهیونیست‌ها»، خبرگزاری مهر، mehrnews.com/xW752.

صفحه‌ها