پرسش وپاسخ

دین اقتضای بهبود اوضاع دین باوران را دارد، هرچند بر سر هر اقتضایی، مانعی نیز وجود دارد. درنتیجه، دین، اقتضای آن را دارد که بد را خوب و خوب را بهتر کند.

اینکه گفته‌شده «دین انسان خوب را خوب‌تر و انسان بد را بدتر می‌کند» سخن درستی است؟

پاسخ:

در بیان یکی از اندیشمندان معاصر که با عنوان کلی «ایمان و تعقل» ایراد شد، این جمله به نحو گسترده‌ای در فضای مجازی بازتاب داشت که «بنده واقعاً معتقدم دین فقط آن‌چنان را آن چنان‌تر می‌کند. شما اگر انسان خوبی باشی و متدین شوی خوب‌تر می‌شوی؛ اگر انسان بدی باشی و متدین بشوی بدتر می‌شوی». (1)

حال باید دید، آیا این سخن، سخن درستی است؟

با این مقدمه به سراغ پرسش یادشده رفته و پاسخ آن را در قالب چند نکته تقدیم می‌کنیم:

 نکته اول:

گستردگی معنای «دین» و عدم توجه به مصادیق متفاوت و متعدد این لفظ پر کاربرد، منشأ مغالطات بسیاری نظیر «مغالطه کلی‌گویی» شده است. پس در ابتدا باید پرسید: منظور از «دین» در سؤال یاد شده چیست؟ و آیا اساساً می‌توان تعریفی از این واژه ارائه داد که تمام ادیان و مذاهب دنیا به تمام کثرت و تعارضی که در اصول، باورها و اعمال خود دارند، در آن جای بگیرند؟!

حقیقت آن است که «ما در جهان خارج، ادیان و مکاتب مختلفی داریم که تعریف گوهر و وجه مشترک برای همه آن‌ها مشکل به نظر می‌رسد؛ چون برخی از ادیان به خدا، تعدادی به امر معنوی معتقد بوده و برخی دیگر منکر خدا هستند. لذا اختلاف ذاتی بعضی به‌اصطلاح ادیان را می‌پذیریم، لکن این‌ها در واقع دین حقیقی نیستند، بلکه مکتب‌ها و دیدگاه‌های بنیان‌گذاران طرفداران هستند که به‌مرور زمان نام دین و مکتب بر آن‌ها اطلاق شده است». (2)

چراغ مرده کجا؟ شمع آفتاب کجا؟

در این مجال، از مصادیق غیر آسمانی دین، صرف‌نظر کرده و فقط به دین الهی، خصوصاً دین اسلام نظر داریم که «اعتقاد به آفریننده‌اى براى جهان و انسان و دستورات عملى متناسب با این عقاید»(3) را در بردارد.

نکته دوم:

صرف توانایی و قدرت، بدون در نظر گرفتن خصوصیات دیگر، بسته به آنکه چه کسی از این قابلیت و توانایی بهره‌مند می‌گردد، می‌تواند در جای خود به نتیجه‌ای نیکو منتهی شده و یا نتیجه‌ای فاجعه‌آمیز را به بار آورد.

قدرت علمی، قدرت اقتصادی، قدرت جسمانی، قدرت نظامی، قدرت سیاسی و هر قدرت دیگری، هنگامی‌که به دست انسان یا انسان‌های نیکو باشد، نتیجه‌ای نیکو به بار آورده و هنگامی‌که مورد استفاده انسان‌های زشت‌خو باشد، جز ویرانی و تباهی نتیجه‌ای ندارد.
نظیر آنکه سلطنت سلیمان نبی علیه‌السلام سبب آبادانی زمین و آسایش نفوس شده و سلطنت نمرودها، فرعون‌ها و ... تضییع جان‌ها و ویرانی آبادی‌ها را به همراه خواهد داشت. (4)

بدگهر را علم و فن آموختن

دادن تیغی به دست راهزن

تیغ دادن در کف زنگی مست

به که آید علم ناکس را به دست

علم و مال و منصب و جاه و قرآن

فتنه آمد در کف بدگوهران (5)

از همین رو، ازآنجایی‌که باور دینی، دارای کارکردهای فراوانی ازجمله پاسخگویی به نیازهای عقلی و عاطفی انسان داشته و علاوه بر رهیافت‌های اجتماعی، ابعاد فردی و خصوصاً ساحت‌های انگیزشی انسان را به شدّت تحت تأثیر قرار می‌دهد، یک «قدرت» بوده و بی‌شک همچون هر قدرت دیگری می‌تواند قابل بهره‌برداری از سوی انسان‌های صالح بوده و یا ابزاری برای خباثت افسارگسیخته و جنون‌آمیز ناصالحان باشد.

همچنانکه در صدر اسلام، گروه‌هایی چون خوارج و یا قاتلان اباعبدالله الحسین علیه‌السلام فجیع‌ترین جنایات را مرتکب شده و امروزه نیز گروهک‌های تروریستی و تکفیری نظیر داعش، بوکوحرام، القاعده، ریگی و ... این‌گونه از شرارت‌ها را مرتکب می‌شوند.
این همان حقیقتی است که قرآن کریم نیز به آن اشاره داشته و در مورد خودش می‌فرماید که «بسیارى را با آن گمراه و بسیارى را با آن راهنمایى مى‌کند». (6)

نظیر یک طناب که هم می‌شود با آن به ته چاه رفت و هم می‌شود از ته چاه بالا آمد.

درنتیجه اگر تنها به وجه توانایی و قدرتی که دین در اختیار دین‌داران قرار می‌دهد نگریسته شود، این سخن درست است که دین، همچون هر قدرت دیگری، «انسان خوب را خوب‌تر و انسان بد را بدتر می‌کند».

اما سخن به اینجا ختم نشده و جهات دیگر را نیز باید در نظر گرفت که در ادامه این مطلب را بیشتر توضیح می‌دهیم.

نکته سوم:

آنچه در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد آن است که «دین»، صرفاً ابزاری خنثی نسبت به عامل خود نبوده و این‌گونه نیست که قدرت دینی، نظیر قدرت نظامی، تأثیری بر درونیات شخص نداشته باشد.
به‌عبارت‌دیگر، ابزارهایی که برای انسان توانایی ایجاد می‌کنند را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

الف) ابزارهای منفعل

ب) ابزارهای فعّال

ابزارهای منفعل، ابزارهایی هستند که نسبت به درونیات عامل خود، خنثی بوده و تنها توانایی متناسب با ویژگی‌های ابزاری خود را در اختیار عامل قرار می‌دهند. نظیر یک چاقو که در دست گرفتن آن، اقتضایی از تغییرات درونی صاحبش را به همراه ندارد.

اما ابزارهای فعال، ابزارهایی هستند که نسبت به درونیات صاحب خود بی‌تفاوت نبوده و ازنظر ارزشی به آن رنگ متناسب با خود را تزریق می‌کنند. نظیر آنکه برخی معتقدند «سینما» یک ارزش منفی با خود به همراه داشته و از آنجا که سینما، ارتباط مستقیمی با نگرش و مبانی نظام فکری-فلسفی غرب، ازجمله مدرنیته، اومانیسم، شکاکیت، ضدیت با مذهب و ... دارد، بهره‌مندی از آن تأثیرات مقتضی خود را بر عامل و به‌کاربرنده خواهد گذاشت. (7)

صرف‌نظر از درستی یا نادرستی آنچه در خصوص سینما بیان شد، درباره دین باید گفت که دین، در حقیقت، ابزاری فعّال است که علاوه بر قدرت بخشی، نسبت به درونیات افراد نیز بی‌تفاوت نبوده و آثار مقتضی و مثبت خود را به‌جای خواهد گذاشت.

این همان بحثی است که در علومی همچون «روانشناسی دین»، مورد توجه دانشمندان قرارگرفته و تحت عناوینی نظیر «تأثیر دین در منش آدمی»(8) مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد.

برخی از کارکردهای مطرح شده در این باب عبارت است از:

تأثیر دین در تعهد آفرینی و ایجاد احساس مسئولیت، انقلاب درونى در برابر خودخواهى‌ها و طغیانگری‌های نفس، (9) کاهش بزهکارى و جرم و جنایت، (10) پایبندی به خانواده، رضایت از ازدواج و کاهش طلاق، (11) پشتوانه اخلاق و استوار ساختن میثاق‌ها و پیمان‌ها، (12) ایجاد همبستگى و انسجام اجتماعى، (13) پوشاندن بدی‌ها و تصفیه کدورت‌ها (14) و...

در واقع از نگاه کارکردی، چه در ساحت کارکردهای اجتماعی و چه فردی، دین، تأثیرات مثبت فراوانی برنهاد و عمیق‌ترین لایه‌های وجود آدمی داشته و بامعنا بخشیدن به زندگی به روشن ساختن ابعاد تاریک مانده وجود انسان مدد می‌رساند: «دین الهی انسان را به انجام بهترین‌ها راهنمایی و دعوت کرده و نسبت به همه کژی‌ها و زشتی‌ها هشدار داده و از آن‌ها منع می‌کند و تاریخ زندگی پیشوایان دینی، همچون پیامبران و امامان نیز زیباترین تجربه‌های اخلاقی و رفتاری را در میان بشریت به نمایش گذاشته است». (15)

درنتیجه، ماهیت دین، ماهیت بالابرنده است و اقتضای تعالی و رشد دارد اما نه به شکل مکانیکی به‌گونه‌ای که شخص را برخلاف میل باطنی‌اش به رستگاری و سعادت می‌رساند؛ بلکه سخن از اقتضای بالابرندگی در دین است که تحقق آن، بستگی به انتخاب آدمی دارد؛ شبیه به نسخه پزشک که اقتضای درمان دارد اما اینکه این هدف محقق شود، بستگی به انتخاب آدمی دارد که این نسخه را به‌درستی اجرا کند یا اینکه آن را بر اساس امیال و افکار خود تغییر دهد و به شکل ناقص و نادرست آن را اجرا کند.

بنابراین، با توجه به تأثیرات مثبت و اقتضای فعالانه دین، دیگر نمی‌توان گفت که دین انسان خوب را خوب‌تر و انسان بد را بدتر می‌کند، بلکه باید گفت که دین اقتضای آن را دارد که انسان بد را به انسان خوب و انسان خوب را به انسان خوب‌تر تبدیل کند و این خوب و خوب‌تر شدن بستگی به انتخاب آدمی دارد؛ و اگر کسی از دین سوءاستفاده کند و با تظاهر به دین، از امیال و افکار شیطانی خود پیروی کند، قطعاً خوب و خوب‌تر نمی‌شود، بلکه در گمراهی فرو می‌رود و بد و بدتر می‌شود. بد ماندن یا بدتر شدنش، نه به خاطر دین بلکه به خاطر بی‌توجهی او به حقیقت دین و تظاهر به دین‌داری است.

نکته چهارم:

باور به دین همانند هر باور دیگری، ممکن است دچار بدفهمی‌ها و سوءقصدها گشته و چه‌بسا مبادی و مبانی معرفتی و غیرمعرفتی در ارزیابی انسان از دین، آن را به انحراف و باوری غلط سوق دهد.
عواملی چون خودپرستی به‌جای حق‌پرستی، فرورفتن در انحرافات اخلاقی، فهم نادرست از مبادی مسئله، غرور علمی بیجا، پیروی از جوّ حاکم بر فضای فکری و فرهنگی جامعه و ... همگی از مواردی است که انسان را دربند خود اسیر کرده و مانع از فهم عمیق و دقیقِ دین خواهد شد.

درنتیجه، مسئله مورد بحث از این نظر نیز قابل‌بررسی است که «فهم درست از دین به سمت اهداف دین راهبری می‌کند و فهم ناقص و نادرست، چه‌بسا در جهت مخالف آن قرار گیرد؛ و رفتارهای نادرستی که به نام دین انجام‌شده و یا به‌حساب دین گذاشته می‌شود نه ناشی از دین که برآمده از نادانی و کج‌فهمی بوده و اساساً در منطق دین مردود و مطرود است. درنتیجه، اگر بخواهیم کارکرد دین را بسنجیم نباید جهالت‌ها، هواهای نفسانی و فریبکاری‌های دین شعارانه و به تعبیری نادینی را به‌جای دین و تدین بنشانیم». (16)

نتیجه:
ازآنچه بیان شد روشن می‌شود که اولاً، دین معنای گسترده‌ای داشته و باید روشن شود که منظور از دین کدام دین است.

دوم اینکه، هر قدرتی، برای صاحب خود می‌تواند نتیجه‌ای نیکو یا بد را به بار بیاورد؛ مانند اسلحه که در دست انسان بد، موجبات جنایت و در دست انسان خوب، موجبات عدالت را فراهم می‌آورد.

سوم اینکه، ابزارها گاهی خنثی و گاهی فعال بوده و بر درونیات عامل خود اثرگذارند. دین نیز این‌گونه بوده و اقتضای بهبود اوضاع دین باوران را دارد، هرچند بر سر هر اقتضایی، مانعی نیز وجود دارد. درنتیجه، دین، اقتضای آن را دارد که بد را خوب و خوب را بهتر کند.

چهارم اینکه، نباید سوء فهم ها، سوءقصدها و انحرافاتی که به نام دین صورت می‌گیرد را «دین» نامید. چراکه تلقی نادرست از هر امر مطلوبی، خارج از حقیقت آن بوده و در غیر این صورت، دیگر نمی‌توان آن را چیزی مطلوب دانست!

کلمات کلیدی:

دین، فایده دین، فلسفه دین، ضرورت دین، آثار دین.

پی‌نوشت‌ها:
1. ملکیان، مصطفی، ایمان و تعقل، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۷ ش، ص ۱۳۴.

2. قدردان قرا ملکی، محمدحسن، دین و نبوت، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1394 ش، چ 5، ص 138.

3. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، تهران، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، 1383، چ 13، ص 5.

4. سوره نمل، آیه 34: ﴿قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَهً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّهَ أَهْلِهَا أَذِلَّهً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ﴾.

5. مولانا، مثنوی معنوی، دفتر چهارم.

6. سوره بقره، آیه 26: ﴿ یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا ۚ وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ﴾.
7. شریف‌زاده، رامین، هالیوود و فرهنگ‌سازان شیطانی، کتاب نقد، پاییز،1383 ش، شماره 32، ص 293-302.

8.  ملکیان، مصطفی، تأثیر دین در منش آدمی، علامه، 1381 ش، شماره 3، ص 107 -117.

9. مطهری، مرتضی، یادداشت‌های استاد مطهری، تهران، صدرا، 1394 ش، چ ۶، ج ۴، ص ۱۳۲-۱۴۱.

10. Gartner, J. Larson, D.B. Allen, G. (1991) Religious commitments and mental Health: A Review of the Empirical Literature, Journal of Psychology and Theology, 19, 6-26.

11. Glenn N.D. Weaver. C.N. Multivariate, Multisurvey Study of Marital Happiness; Journal of Marriage and Family, 1987, ۴۰, ۲۶۹-۲۸۲؛ Sporawski, M. j. Houghson M.J. Prescriptions for Happy Marriage Adjustment and Satisfaction of Couples Married 50 or more years; Family coordinator, 1987 ۲۷ ۳۲۱-۳۲۷.

12. مطهری، وحی و نبوت: مقدمه‌ای برجهان‌ بینی اسلامی، تهران، نشر صدرا، 1394 ش، ص ۲7.

13. ملکم، همیلتون، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثى، تهران، نشر ثالث، 1389 ش، ص ۱۷۹.

14. مطهرى، یادداشت‌های استاد مطهری، ج ۴، ص ۱۵۷.

15. شاکرین، حمیدرضا، آیا دین فقط «آن‌چنان» را «آن‌چنان‌تر»

می‌کند؟ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تاریخ درج مطلب:

10 فروردین 1400 ش، تاریخ بازدید: 15 اردیبهشت 1402 ش، لینک: https://iict.ac.ir/2021/04/anchenan/#_ftn1
16. همان.

 

اسلام آخرین و کامل‌ترین دین الهی و قرآن کریم نیز کامل‌ترین و آخرین کتاب آسمانی است که برای بشریت آمده و این جهانی و عمومی هستند.

پرسش:

اخیراً در فضای مجازی مطلبی نشر شده که جناب دکتر قمشه‌ای قرآنی ترجمه کرده و گفته ما باید زردشتی می‌ماندیم و رسالت پیامبر اسلام مختص عربستان بوده، در زیر عین مطلب و پاسخ این‌جانب برای اطلاع همگان و اهل خرد و اندیشه و آنان که جویندگان حق و حقیقت‌اند می‌آورم: *افشاء یک راز بزرگ توسط دکتر قمشه‌ای* یک نفر خدمتی به ایران و ملت ایران کرد، آن شخص دکتر قمشه‌ای بود که قرآن فارسی را چاپ کرد، ولی متأسفانه چون حقیقت را روشن کرد، رژیم چاپ مجدد را ممنوع کرد، چون دیدند که باید بروند سراغ الاغ سواری‌شان و دیگر دکانی ندارند چرا؟ مگر هر آنچه در کتاب قرآن بوده نگفته؟ حقیقت تلخ است؟ بخوانید و بدانید این گوشه‌ای از هزاران است، یعنی مشت نمونه خروار! بدانید که هزار و چهارصد و پنجاه سال کلاه بر سرمان گذاشته‌اند، *فقط بدانید که محمد پیامبرِ ایران و دیگر کشورهای جهان نیست، بلکه فقط و فقط مال عربستان است* ﺍﮔﺮ ﻗﺮﺁﻥ را ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ خدا ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺤﻤﺪﺑﻦﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ رسول‌الله ﺍﺳﺖ، ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ بر اساس گفته‌ی ﺍﻟﻠﻪ ما ایرانی‌ها باید زرتشتی بمانیم و دیگر کشورها به‌جز عربستان به آیین خود، یهود و عیسی و... باقی بمانند. ﺍﯾﻦ گفته‌ی آشکار ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺟﺎﯼ ﻫﯿﭻ تردیدی ﻧﺒﺎﺷﺪ ﮐﻪ: *ایرانی‌ها ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﮐﻪ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺍﺳﺖ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻨﻨﺪ*. ﺩﺭ زیر آیه‌های ﻗﺮﺁﻥ با آدرس ﺑﺮﺍی شما آورده شده تا باور کنید: *سوره‌ی ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ، ﺁﯾﻪ 4* ﴿ ﻭَﻣَﺎ ﺃَﺭْﺳَﻠْﻨَﺎ ﻣِﻦ ﺭَّﺳُﻮﻝٍ ﺇِﻟَّﺎ ﺑِﻠِﺴَﺎﻥِ ﻗَﻮْﻣِﻪِ ﻟِﻴُﺒَﻴِّﻦَ ﻟَﻬُﻢْ ۖ ﻓَﻴُﻀِﻞُّ ﺍﻟﻠَّـﻪُ ﻣَﻦ ﻳَﺸَﺎﺀُ ﻭَﻳَﻬْﺪِﻱ ﻣَﻦ ﻳَﺸَﺎﺀُ ۚ ﻭَﻫُﻮَ ﺍﻟْﻌَﺰِﻳﺰُ ﺍﻟْﺤَﻜِﻴﻢ ﴾؛ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﯿﭻ ﻗﻮﻣﯽ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩﯾﻢ ﺑه غیر ﺍﺯ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ خودشان ﺳﺨﻦ ﺑﮕﻮﯾﺪ.* ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ پارسی زبانان ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﭘﺎﺭﺳﯽﺯﺑﺎﻥ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺑﻮﺩ. *سوره‌ی ﺍﻟﻨﺤﻞ، ﺁﯾﻪ 36*:﴿ ﻭَﻟَﻘَﺪْ ﺑَﻌَﺜْﻨَﺎ ﻓِﻲ ﻛُﻞِّ ﺃُﻣَّﺔٍ ﺭَّﺳُﻮﻟًﺎ ﺃَﻥِ ﺍﻋْﺒُﺪُﻭﺍ ﺍﻟﻠَّـﻪَ ﻭَﺍﺟْﺘَﻨِﺒُﻮﺍ ﺍﻟﻄَّﺎﻏُﻮﺕَ﴾؛ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ جامعه‌ای ﺭﺳﻮﻟﯽ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ که می‌گفت: ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺘﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺮﺳﺘﺶ هرگونه ﺑﺘﯽ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﮐﻨﻴﺪ!* ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﻡ ﯾﮑﺘﺎﭘﺮﺳﺘﯽ ﺭﺍ هماهنگ ﺑﺎ ﺧﻮﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺁﻭﺭﺩ. سوره‌ی ﯾﻮﻧس، ﺁﯾﻪ 47* ﴿ ﻭَﻟِﻜُﻞِّ ﺃُﻣَّﺔٍ ﺭَّﺳُﻮﻝٌ ۖ ﻓَﺈِﺫَﺍ ﺟَﺎﺀَ ﺭَﺳُﻮﻟُﻬُﻢْ ﻗُﻀِﻲَ ﺑَﻴْﻨَﻬُﻢ ﺑِﺎﻟْﻘِﺴْﻂِ ﻭَﻫُﻢْ ﻟَﺎ ﻳُﻈْﻠَﻤُﻮﻥَ ...﴾؛ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﺍُﻣﺘﯽ ﺭﺳﻮﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺁﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺁﯾﺪ ﻭ ﺣﺠﺖ ﮐﻨﺪ، ﺣﮑﻢ ﺑﻪ ﻋﺪﻝ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻭ هیچ‌کس ﺳﺘﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﯾﺪ.* ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍن، ﺯﺭﺗﺸﺖ بود. # *سوره‌ی ﺍﻟﺸﻌﺮﺍﺀ، آیه‌های 195، 198، 199﴿ ﺑِﻠِﺴَﺎﻥٍ ﻋَﺮَﺑِﻲٍّ ﻣُّﺒِﻴﻦٍ، ﻭَﻟَﻮْ ﻧَﺰَّﻟْﻨَﺎﻩُ ﻋَﻠَﻰٰ ﺑَﻌْﺾِ ﺍﻟْﺄَﻋْﺠَﻤِﻴﻦَ، ﻓَﻘَﺮَﺃَﻩُ ﻋَﻠَﻴْﻬِﻢ ﻣَّﺎ ﻛَﺎﻧُﻮﺍ ﺑِﻪِ ﻣُﺆْﻣِﻨِﻴن ﴾؛ 195، ﻭ ﺁﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻋﺮﺑﯽ ﺁﻣﺪ 198، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻋﺮﺑﯽ نمی‌دانند ﻧﺎﺯﻝ می‌کردیم، 199، ﻣﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ. *یک‌بار ﺩﯾﮕﺮ آشکارا می‌گوید؛ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺮﺍﯼ عرب‌زبان‌ها ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﺎﺭﺳﯽزبان ها. سوره‌ی ﺳﺠﺪﻩ، ﺁﯾﻪ 3*﴿ ﺃَﻡْ ﻳَﻘُﻮﻟُﻮﻥَ ﺍﻓْﺘَﺮَﺍﻩُ ۚ ﺑَﻞْ ﻫُﻮَ ﺍﻟْﺤَﻖُّ ﻣِﻦ ﺭَّﺑِّﻚَ ﻟِﺘُﻨﺬِﺭَ ﻗَﻮْﻣًﺎ ﻣَّﺎ ﺃَﺗَﺎﻫُﻢ ﻣِّﻦ ﻧَّﺬِﻳﺮٍ ﻣِّﻦ ﻗَﺒْﻠِﻚَ ﻟَﻌَﻠَّﻬُﻢْ ﻳَﻬْﺘَﺪُﻭﻥَ ﴾ *ﺍﯼ ﻣﺤﻤﺪ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ «ﻗﻮﻡ ﺗﻮ» ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﯾﻢ، ﭼﻮﻥ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺭﺳﻮﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ آن‌ها ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺳاﻟﺖ ﮐﻨﯽ، ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺷﻮﻧﺪ.* ﻣﺎ *ﺯﺭﺗﺸﺖ* ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﮐﺘﺎﺑﺪﺍﺭ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﻗﺒﻮﻝ *ﺍﻟﻠﻪ* ﻭ *ﻣﺤﻤﺪ* صلی‌الله علیه و آله ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻫﯿﭻ ﻟﺰﻭﻣﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺁﻥ کشتارها ﻭ ﻏﺎﺭﺕ ﻭ ﺑﺮﺩه گیری ﺭﺍ انجام دهند و ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ این داستان ادامه دارد. # *سوره‌ی ﺍﻧﻌﺎﻡ، ﺁﯾﻪ 92* ﴿ ﻭَﻫَـٰﺬَﺍ ﻛِﺘَﺎﺏٌ ﺃَﻧﺰَﻟْﻨَﺎﻩُ ﻣُﺒَﺎﺭَﻙٌ ﻣُّﺼَﺪِّﻕُ ﺍﻟَّﺬِﻱ ﺑَﻴْﻦَ ﻳَﺪَﻳْﻪِ ﻭَﻟِﺘُﻨﺬِﺭَ ﺃُﻡَّ ﺍﻟْﻘُﺮَﻯٰ ﻭَﻣَﻦْ ﺣَﻮْﻟَﻬَﺎ ۚ ﻭَﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻳُﺆْﻣِﻨُﻮﻥَ ﺑِﺎﻟْﺂﺧِﺮَﺓِ ﻳُﺆْﻣِﻨُﻮﻥَ ﺑِﻪِ ۖ ﻭَﻫُﻢْ ﻋَﻠَﻰٰ ﺻَﻠَﺎﺗِﻬِﻢْ ﻳُﺤَﺎﻓِﻈُﻮﻥَ ﴾؛ ﺍﻳﻦ ﻧﯿﺰ ﻛﺘﺎﺏ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽِ ﻣﺒﺎﺭﻛﯽ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ و تصدیق‌کننده‌ی ﻛﺘﺐ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﭘﻴﺸﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ مهم‌ترین ۱۱۱ ﺟﺎﻣﻌﻪی ﻣﮑﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺁﻥ ام القرا ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺩﻫﯽ؛ آنان که ﺑﻪ ﺁﺧﺮﺕ ایمان‌دارند ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻳﻤﺎﻥ می‌آورند ﻭ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎی ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ باخدا ﺭﺍ بجا می‌آورند.* ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﺛﺎﺑﺖ می‌کند ﮐﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﯼ ﻣﮑﻪ ﻭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺁﻥ فرستاده‌شده، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺣﺘﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ عرب‌زبان می‌دانند ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻨﻨﺪ، ﭼﻮﻥ آن‌ها ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ می‌کنند ﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﻭ ﺣﻮﺍﻟﯽ آن. سوره‌ی ﻓﺼﻠﺖ، ﺁﯾﻪ 3: ﴿ ﻛِﺘَﺎﺏٌ ﻓُﺼِّﻠَﺖْ ﺁﻳَﺎﺗُﻪُ ﻗُﺮْﺁﻧًﺎ ﻋَﺮَﺑِﻴًّﺎ ﻟِّﻘَﻮْﻡٍ ﻳَﻌْﻠَﻤُﻮﻥَ﴾؛ *ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﺁﻥ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﺰﺋﻴﺎﺕ ﺑﯿﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻧﯽ ﻋﺮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻋﺮﺑﯽ می‌دانند.* یک‌بار ﺩﯾﮕﺮ *ﻗﺮﺁﻥِ ﻋﺮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ عرب‌زبان است* *ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ؟

پاسخ:
حق و حقیقت، میدانی است که شبهه افکنان، میانه خوبی با آن ندارند زیرا نان آن‌ها در فریب و وارونه جلوه دادن حق است و برای این هدف به‌دروغ و کذب روی می‌آورند تا بتوانند با غبارآلود کردن فضا، به هدف خود یعنی فریب ذهن‌ها و ایجاد شک و تردید در دل‌های لرزان، نائل شوند. این شبهه‌ای که در سؤال مطرح‌شده که قرآن مخصوص اعراب است نه فارس‌ها، از شبهات بسیار قدیمی است و پاسخ‌های علمی و متعددی هم بدان داده شده است، ولی شبهه افکنان امروزه آن را با موضوع ترجمه قرآن مرحوم الهی قمشه‌ای پیوند زده و از یک موضوع کاملاً فنی و تخصصی، سوءاستفاده کرده و ادعای نادرست دروغ خود را بازنشر کرده‌اند؛ در ادامه و بامطالعه مطالبی که در پی می‌آید، بی‌اساس بودن و دروغ بودن این ادعا، آشکار می‌شود.

ـ ترجمه قرآن؛ یک علم، یک فن و یک تخصص

«ترجمه» به‌طور کلی و ترجمه قرآن کریم به‌طور خاص، یک فن و یک علم و تخصص است و مانند هر علم و تخصصی، در فضا و محیط خاص خودش باید گفتگو شود و متخصصان و اهل‌فن می‌توانند در این زمینه نظر دهند.

مرحوم الهی قمشه‌ای یکی از این متخصصان و پایه‌گذار و آغازگر ترجمه آزاد از قرآن کریم به فارسی است. در سالیان بعد از ترجمه قرآن توسط ایشان، ترجمه‌های دیگری به زبان فارسی از قرآن کریم نشر داده‌شده و مترجمان به‌تدریج به دنبال رفع نواقص ترجمه و ارائه ترجمه‌ای با کمترین اشتباه بوده‌اند؛ این را گفتم تا روشن شود برخی خطاهای ادبی و فنی در ترجمه‌های اولیه، کاملاً طبیعی و منطقی است و با پیشرفت در این علم است که می‌تواند ترجمه‌هایی با خطای کمتر را انتظار داشت.

از طرفی هر ترجمه‌ای به‌ویژه ترجمه‌های قرآن کریم (که با رعایت اسلوب، ضوابط و قوانین خاصی انجام می‌شود) با توجه به اقسام و انواع ترجمه و نیز مراتب علمی و گرایش‌های مترجم، می‌تواند مزایا و ایراداتی داشته باشد لذا چنین نیست که بتوان یک ترجمه را کاملاً درست و بدون هیچ خطایی دانست و یا ترجمه دیگر را به‌طورکلی نامعتبر شمرد.

ـ ممنوع نبودن چاپ و نشر ترجمه الهی قمشه‌ای

ترجمه مرحوم الهی قمشه‌ای نیز مانند سایر ترجمه‌ها، بر اساس نظر متخصصان و اهل‌فن، امتیازها و ایراداتی دارد و از این لحاظ که اولین ترجمه آزاد فارسی قرآن بوده، طبیعی است برخی ایرادات فنی و ادبی بیشتری داشته باشد؛ اما هیچ‌کدام از این‌ها مانع چاپ و نشر این ترجمه نشده و نشر آن همچنان بلامانع است و ادامه دارد. در سال 1394 شمسی گفتگوهایی درباره میزان خطاهای ادبی و فنی این ترجمه شد و برخی سایت‌ها نیز خبر ممنوعیت چاپ آن را نشر دادند، ولی هیچ‌گاه از طرف وزارت ارشاد، این شایعات تأیید نشد و بلکه به‌طور رسمی اعلام شد که ممنوعیتی ندارد. در این زمینه می‌توانید از طریق اینترنت اخبار مربوطه را جستجو فرمایید تا موضوع برایتان روشن شود.

ـ ماهی از آب گل‌آلود و نسبتی دروغ به ترجمه الهی قمشه‌ای

آیا شبهه افکنان نمی‌دانند مرحوم الهی قمشه‌ای در سال 1352 شمسی رحلت کرده؟! یعنی حداقل از آن زمان تاکنون ترجمه قرآن ایشان به‌دفعات بسیار چاپ و منتشرشده است، چطور الآن یک‌مرتبه معلوم شده ایشان در ترجمه آیات، قرآن را مخصوص عرب و زرتشت را متعلق به ایرانیان دانسته؟! از کجای ترجمه قرآن این ادعا را آورده‌اند که ما هر چه می‌گردیم نمی‌یابیم! از کدام ترجمه سخن می‌گویند؟! به نظر می‌رسد آن گفتگوهای علمی و تخصصی درباره برخی ایرادات این ترجمه (در سال 1394 شمسی) را بهانه و دست‌آویزی قرار داده تا سخن باطل و نادرست خود را در قالب سخن حق، جلوه داده و با ایجاد شبهه و تردید، به نیرنگ و فریب که هدف اصلی آن‌هاست برسند تا شاید در توهم و خیال خام خود، ضربه‌ای به اسلام و قرآن زده باشند؛ مصداقی برای این آیه شریفه که می‌فرماید: ﴿ یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ‏ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ﴾؛ آن‌ها می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند؛ ولى خدا جز این نمی‌خواهد که نور خود را کامل کند، هرچند کافران ناخشنود باشند. (1)
نکته
1. عبارت «پس قرآن برای عرب‌زبان‌هاست نه فارسی‌زبان‌ها...» که  در ادامه ترجمه هر آیه نتیجه‌گیری شده، همه از خود شبهه افکن است و هیچ‌کدام اصلاً در ترجمه مرحوم الهی قمشه‌ای نیست.

2. راستی شبهه افکنان ادعا کرده‌اند مرحوم حجت‌الاسلام الهی قمشه‌ای، معتقد بوده که اسلام و قرآن مختص اعراب است و ایرانیان دین جداگانه‌ای دارند! آیا فکر کرده‌اید اگر این ادعا درست است. پس چرا خود مرحوم حجت‌الاسلام الهی قمشه‌ای، دین اسلام را به‌عنوان دین خاتم و دین کامل، پذیرفته‌اند؟! حتی قرآن و مفاتیح و صحیفه سجادیه و... را ترجمه کرده‌اند و خودشان نیز در لباس روحانیت و شخصیت دینی و مذهبی بوده‌اند! شبهه افکنان چگونه به این شواهد آشکار توجه نکرده و فقط در فکر دروغ‌پراکنی خود بوده‌اند؟!

شبهه منطقه‌ای بودن قرآن و ابطال آن

1- پاسخ نقضی؛ آیات متعدد برجهانی بودن قرآن

برخلاف ادعای شبهه افکنان و نژادپرستان، آیات مختلف قرآن گواه این است که اسلام یک آیین جهانى و برای تمام مردم دنیاست؛ به‌عنوان نمونه:
آیه 19 سوره انعام: ﴿ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ ﴾؛ هدف من این است که همه شما و کسانى را که سخنم به آن‌ها می‌رسد با قرآن انذار کنم.

آیه 90 سوره انعام: ﴿ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرى‏ لِلْعالَمِینَ﴾؛ این قرآن وسیله تذکر جهانیان است.

آیه 158 سوره اعراف: ﴿ قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً ﴾؛ بگو اى مردم! من رسول خدا به‌سوی همه شما هستم.

آیات 86 و 87 سوره ص ﴿ قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفینَ* إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعالَمینَ﴾؛ [اى پیامبر!] بگو: من براى دعوت نبوّت هیچ پاداشى از شما نمی‌طلبم و من از متکلّفین نیستم! [سخنانم روشن و همراه با دلیل است!] این [قرآن] تذکرى براى همه جهانیان است.
آیه اول سوره فرقان: ﴿ تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً﴾؛ جاوید و پربرکت است خداوندى که قرآن را بر بنده‌اش نازل کرد تا همه جهانیان را انذار کند.

امثال این آیات که در قرآن فراوان است.

2 ـ پاسخ کلی؛ دعوت پیامبر مرحله‌ای ولی جهانی

«علامه طباطبایی» می‌گوید:

دعوت آن جناب هرچند جهانى بوده ولیکن مرحله‌به‌مرحله صورت مى‏گرفته، اولین دعوتى که کرد دعوت مردم در مراسم حج بود که با انکار شدید مشرکین مواجه شد. آنگاه از آن به بعد مدتى به‌طور سرى و پنهانى دعوت کرد. در مرحله سوم مأمور شد عشیره و نزدیکان خود را دعوت کند، هم چنان‌که آیه شریفه‏ ﴿ وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ ﴾؛ (2) بدان اشاره دارد. در مرحله چهارم مأمور شد همه قومش را دعوت کند، هم چنان‌که آیه‏ ﴿ فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ ﴾؛ (3) به آن اشاره دارد؛ و در مرحله پنجم، مأمور شد به دعوت عموم مردم که آیه‏ ﴿ قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً﴾؛ (4) و نیز آیه‏ ﴿ وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ﴾؛ (5) به آن اشاره‏ دارند. (6)

علاوه بر این، این معنا از مسلمات تاریخ است که یکى از گروندگان به آن جناب «سلمان فارسى» است که ایرانى بوده، یکى دیگر «بلال» بوده که اهل حبشه بوده است و یکى «صهیب» بوده که اهل روم آن روز بوده؛ و نیز این هم مسلم است که آن جناب یهودیان را هم دعوت مى‏کرده و وقایعى که بین آن جناب و یهودیان اتفاق افتاده معروف است؛ و نیز این مسلم است که آن جناب به پادشاهان ایران، مصر، حبشه و روم نامه نوشته و همه را به اسلام دعوت کرده؛ همه این شواهد دلالت دارد بر اینکه دعوت آن جناب جهانى و عمومى بوده است. (7)

بنابراین؛ اگرچه پیامبر صلی‌الله علیه و آله برای هدایت همه مردم مبعوث شده، ولی دعوت او از یک جمع و جامعه کوچک و محدود شروع و به‌تدریج به جوامع بزرگ‌تر گسترش می‌یابد تا سراسر جهان را در بربگیرد. افزون بر این، گسترش دعوت پیامبر از طریق اسباب و وسائل عادی بوده، لذا کاملاً منطقی و طبیعی است که نیاز باشد تا شروع دعوت پیامبر به زبان مردمی باشد که در بین آن‌ها مبعوث شده، زیرا پیامبر که عمر ابدی و همیشگی ندارد بلکه عمر دنیوی او محدود است و روزی از این دنیا می‌رود و قرار است ابتدا این گروه و این مردم با رسالت آن حضرت آشنا شده سپس آن را به دیگر اقوام جهان انتقال دهند.

3- پاسخ تفصیلی؛ مخالفان و برداشت نادرست از آیات

ازآنجا شبهه افکنان با ترجمه و تفسیر نادرست از آیات قرآن، به دنبال القای شبهه خود (قرآن مخصوص اعراب) هستند؛ نیاز است برای روشن شدن حقیقت، آیات اشاره‌شده موردبررسی قرار گیرند.

آیه اول:

﴿ وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ‏ قَوْمِه‏﴾؛ ما هیچ پیامبرى را، جز به زبان قومش، نفرستادیم؛ تا (حقایق را) براى آن‌ها آشکار سازد. (8)

مراد از «لسان قوم» در این آیه، تنها لغت و زبانِ مردم نیست، زیرا گاهى ممکن است گوینده‌ای با زبان مردم سخن بگوید ولى مردم حرف او را درست نفهمند، بلکه مراد آسان و قابل‌فهم گفتن است، به‌گونه‌ای که مردم پیام الهى را بفهمند. (9)

تعبیر «لسان قوم» اشاره دارد که هر پیامبرى، در درجه‏ اول، با همان ملتى که به‌سوی آن‌ها فرستاده‌شده است، سخن می‌گوید؛ و اگر زبان آن‌ها را نداند و محتاج مترجم باشد، تأثیر و نفوذ سخن او و پذیرش مردم کم‌تر می‌شود؛ پس لازم است که هر پیامبر به لغت و زبان ملت خویش سخن بگوید. (10)

آیه دوم و سوم:

﴿ وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً ﴾؛ ما در هر امتى رسولى برانگیختیم (11) و نیز آیه ﴿ وَ لِکُلِّ أُمَّهٍ رَسُولٌ‏﴾؛ براى هر امّتى، رسولى است. ‏(12)

کلمه‏«أُمَّهٍ» از ریشه‏ «ام» به معناى چیزى است که دیگرى را به خود ضمیمه می‌کند و آن را قصد می‌کند و به هر جماعتى که داراى نوعى وحدت و اشتراک باشند، امّت گفته می‌شود. امت هر پیامبری هم شامل همه‌کسانی که آن پیامبر برای رساندن پیام الهی به آن‌ها مبعوث شده می‌شود، چه به او ایمان آورند یا کافر شوند. (13) «امّت» هر جماعتى است که یک‌چیز مثل دین یا زبان و یا مکان آن‌ها را جمع کند، اختیاری باشد یا اجباری. (14) کلمه‏«أُمَّهٍ» از ریشه‏ «ام» به معنای قصد است؛ و امت به جماعت و گروهی گفته می‌شود که قصد مشترک و نظر مشترک دارند. (15)

بنابراین، امت به معنای گروه و نژاد خاص نیست تا بخواهیم همگانی بودن آیین الهی را به بهانه تعصب و نژادپرستی، انکار کرده و آن را به یک نژاد و یک منطقه محدود کنیم.

از طرفی در ادیان الهی گرچه همه پیامبران و همه آیین‌های الهی،  رعایت احترامشان واجب و لازم است، ولی با آمدن دین جدید که  دین و آیینی کامل‌تر از قبلی است، دین قبلی منسوخ می‌شود و از اعتبار و حجیت می‌افتد و همه بایستی به دین و آیین جدید ایمان بیاورند؛ با آمدن دین اسلام که آخرین و کامل‌ترین ادیان الهی است، همه ادیان گذشته منسوخ‌شده و اعتبار آن‌ها تمام‌شده است.

آیه چهارم:

﴿ وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى‏ بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ * فَقَرَأَهُ عَلَیْهِمْ ما کانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ﴾؛ هرگاه ما آن را بر بعضى از عجم [غیر عرب‏] ها نازل مى‏کردیم و او آن را بر ایشان می‌خواند، به آن ایمان نمی‌آورند. (16)

این آیه به تعصب و نژادپرستی شدید مشرکان عرب اشاره دارد یعنی مشرکان عرب اگر پیامبری غیرعربی می‌داشتند به او ایمان نمی‌آوردند.

«نژادپرستى و تعصب‌های قومى آن‌ها به‌قدری شدید است که اگر قرآن بر فردى غیر عرب نازل می‌شد، امواج تعصب‌ها مانع از پذیرش آن می‌گردید، تازه حالا که بر مردى از خانواده اصیل عربى و بابیانی رسا و گویا نازل‌شده و در کتب آسمانى پیشین نیز بشارت آن آمده و علماى بنی‌اسرائیل نیز به آن گواهى داده‌اند، بسیارى از آن‌ها ایمان نمی‌آورند، چه رسد اگر پیامبرشان اصلاً چنین شرایطی را نداشت». (17)

امام صادق علیه‌السلام فرمودند: ارزش و فضیلت غیر عرب این است که آنان به‌سوی قرآنى که به زبان عربى است گرایش پیدا کردند، ولى اگر قرآن به زبان غیرعربی بود، بعضى عرب‌ها ایمان نمی‌آوردند. (18)

نکته:

 اگر غیر عرب‌ها هم بخواهند به بهانه اینکه قرآن عربی است ایمان نیاورند، فرقی با مشرکان متعصب و نژادپرست عرب نخواهند داشت.
آیه پنجم:

﴿ أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذیرٍ مِنْ قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُون‏﴾؛ ولى آنان مى‏گویند: «(محمد) آن را به‌دروغ به خدا بسته است»، امّا این سخن حقّى است از سوى پروردگارت تا گروهى را انذار کنى که پیش از تو هیچ انذار کننده‌ای براى آنان نیامده است، شاید (پند گیرند و) هدایت شوند!(19)

طبق عقیده مستدل، هرگز زمین از حجت الهى خالى نمی‌ماند و در هر عصر و زمان پیامبر یا وصى پیامبرى براى اتمام‌حجت در میان انسان‌ها وجود داشته و دارد؛ لذا منظور از قومی که پیش از رسول اکرم انذار دهنده‌ای نداشتند، اعراب نیستند؛ چراکه آن‌ها نیز مانند سایر اقوام پیامبرانی داشته‌اند (مانند خالد بن سنان عبسى و حنظله که دو تن از پیامبران عرب بودند)، بلکه به نظر می‌رسد که منظور در اینجا از نذیر، پیامبر بزرگى باشد که دعوت خود را آشکارا و توأم با معجزات و در محیطى وسیع و گسترده آن‌هم سال‌ها پس از حضرت عیسی علیه‌السلام آشکار سازد و می‌دانیم چنین انذار کننده‌ای برای مردم آن زمان، خصوصاً مردم شبه‌جزیره عربستان، قیام نکرده بود. (20)

آیه ششم:

﴿ وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها... ﴾؛ و این کتابى است که ما آن را نازل کردیم؛ کتابى است پربرکت که آنچه را پیش از آن آمده، تصدیق می‌کند؛ (آن را فرستادیم تا مردم را به پاداش‌های الهى، بشارت‌ده‌ی) و تا (اهل) أمّ القرى [مکّه‏] و کسانى را که گرد آن هستند، بترسانى‏. (21)

مکه، «أُمَّ الْقُرى‏» یعنى مادر شهرهاست؛ پس لازم است که تغذیه‏ علمى، روحى و امیدبخشى جهان اسلام ازآنجا تأمین شود و نقش مادر جهان اسلام را داشته باشد. شاید تعبیر هشدار به مردم مکه براى آن باشد که تبلیغ و دعوت پیامبر صلی‌الله علیه و آله مراحلى دارد: از دعوت خویشاوندان شروع می‌شود و بعد به مردم شهر و منطقه و سپس به همه‏ مردم جهان می‌رسد. (22)

این آیه دلالت دارد بر اینکه خداى تعالى عنایت خاصى به مکه دارد، چون مکه معظمه حرم خداوند است و دعوت اسلامى ازآنجا شروع‌شده و به سایر نواحى عالم منتشر گردیده است. (23)

اگر به مکه «ام‌القری» می‌گویند به خاطر این است که اصل و آغاز پیدایش تمام خشکی‌های روى زمین است و بنا براین ﴿ و من حولها ﴾ (کسانى که پیرامون آن هستند) تمام مردم روى زمین را شامل می‌شود.(24)
آیه هفتم:

﴿ کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُون‏ ﴾؛ کتابى که آیاتش هر مطلبى را در جاى خود بازگو کرده، در حالى که فصیح و گویاست براى جمعیتی که آگاه‌اند. (25)

بر فرضی که مخاطب قرآن فقط عرب بوده باشد، خود عرب مشاهده می‌کند که قرآن عربی است، لذا چه نیازی وجود دارد که به عرب گفته شود که «قرآن عربی است»؟! مگر اینکه مراد و منظور از لفظ «عَرَبِیًّا» فصاحت و قابل‌فهم بودن برای «اهل فهم» باشد؛ بنابراین منظور ازجمله ﴿ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ﴾؛ این است که تنها «اهل علم و تقوا» از آن بهره‌مند می‌شوند و منظور این نیست که تنها افرادی که عربی می‌دانند از آن بهره‌مند می‌شوند.

در اینجا ذکر چند نکته لازم است:

اولاً: نازل شدن کلام وحی به یک‌زبان (عربی)، دلیل بر اختصاص آن به کسانی که با آن زبان صحبت می‌کنند نیست؛ چنان‌که یک کتاب علمی اگر به زبان خاصی نوشته شود نباید دیگران خود را از فراگرفتن آن محروم کنند. البته قرآن کریم به هر زبانی غیر از عربی هم بود، باز همین‌گونه بود، زیرا ما یک‌زبان جهانى که همه مردم دنیا آن را بفهمند نداریم، ولى این مانع از آن نخواهد شد که سایر مردم جهان از ترجمه‌های آن بهره گیرند.

ثانیاً: اگر قرآن به زبان عربی نازل‌شده است به خاطر ادله‌ای غیر از بحث اختصاص آن به اَعراب است؛ به‌عنوان مثال زبان عربى به شهادت آن‌ها که اهل مطالعه در زبان‌های مختلف جهانند آن‌چنان زبان وسیعى است که می‌تواند ترجمان دقیقی برای لسان وحى باشد و مفاهیم و ریزه‌کاری‌های سخنان خدا را بازگو کند. علاوه بر این مسلم است که اسلام از جزیره عربستان و از یک کانون تاریکى و ظلمت و توحش و بربریت طلوع کرد و در درجه اول می‌بایست مردم آن سامان را گرد خود جمع کند، آن‌چنان گویا و روشن باشد که آن افراد بی‌سواد و دور از علم و دانش را تعلیم دهد و در پرتو تعلیمش دگرگون سازد و یک هسته اصلى براى نفوذ این آئین در سایر مناطق جهان به وجود آورد.

ثالثاً: تعبیر به «عربى بودن» که در ده مورد از قرآن تکرار شده پاسخى است به آن‌ها که پیامبر را متهم می‌کردند که او این آیات را از یک فرد عجمى یاد گرفته و محتواى قرآن یک فکر وارداتى است و از نهاد وحى نجوشیده است. (26)

نتیجه
1. چنین شبهات نخ نمایی از قدیم مطرح بوده و پاسخ‌های علمی و متقن زیادی به آن داده‌شده است.

2. مرحوم حجت‌الاسلام الهی قمشه‌ای که خود مسلمان و شیعه و مترجم قرآن و کتب ادعیه هستند، چگونه این اتهام به ایشان می‌چسبد که شبهه افکنان ادعا کرده‌اند ایشان قرآن را مخصوص اعراب و منطقه عربستان دانسته و ایرانیان دین مستقلی دارند؟!

3. ترجمه یک علم و یک تخصص است و اهل‌فن ترجمه‌های مختلف قرآن را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهند که همه این‌ها در مجامع علمی و پژوهشی کاملاً منطقی و مرسوم است.

4. برخلاف شایعات، چاپ و انتشار ترجمه قرآن مرحوم الهی قمشه‌ای ممنوعیتی نداشته و ندارد.

5. عربی بودن به معنای نژاد عرب نیست، بلکه فصیح، شیوا، گویا و رسا بودن قرآن منظور است.

6. عرب بودن پیامبر و زبان عربی قرآن، متناسب با زبان مخاطبان اولیه است و این کاملاً طبیعی و منطقی است که ابتدا بایستی مخاطبان، قرآن را بفهمند تا بتوانند آن را به سایر مناطق، گسترش و انتقال دهند.

7. عربی بودن قرآن محدودیت نیست، زیرا قرآن به هر زبانی بود، این سؤال پیش می‌آمد که چرا این زبان؟ زیرا هیچ زبانی نداریم که بین همه مردم جهان مشترک باشد؛ از طرفی فن ترجمه برای همین منظور است، کما اینکه در سراسر دنیا، هر کتابی یک‌زبان اصلی دارد که مترجمان برای استفاده دیگران، آن را به زبان‌های دیگر ترجمه می‌کنند؛ قرآن نیز چنین است.

8. در قرآن کریم آیات بسیاری هستند که جهانی و عمومی بودن قرآن را اثبات می‌کنند.

9. اسلام آخرین و کامل‌ترین دین الهی و قرآن کریم نیز کامل‌ترین و آخرین کتاب آسمانی است که برای بشریت آمده و این جهانی و عمومی هستند و تا قیامت، دین اسلام و کتاب قرآن، راهنمای بشریت به‌سوی سعادت و کمال است؛ کما اینکه در روایت آمده: شخصى به امام صادق علیه‌السلام عرض کرد: چرا هر چه قرآن درس داده می‌شود و نشر می‌یابد، بازهم تازه است؟ حضرت فرمود: «زیرا خداى تبارک‌وتعالی قرآن را براى یک‌زمان خاص و مردم یک دوران قرار نداده است، بلکه قرآن تا روز رستاخیز در هرزمانی جدید و نزد هر گروهى تازه است». (27)

کلیدواژه
قرآن، جامعیت قرآن، عمومیت قرآن، عربی بودن، جهانی بودن، بلسان قومه، ایرانیان، شبهات قرآنی، پیامبر عجم، قرآن عربی.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره توبه، آیه 32.

2. سوره شعراء، آیه 214.

3. سوره حجر، آیه 94.

4. سوره اعراف، آیه 158.

5. سوره انعام، آیه 19.

6. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مترجم: موسوی همدانی، قم: جامعه مدرسین، 1374 ش، چاپ پنجم، ج‏17، ص 545.

7. همان، ج‏17، ص 546.

8. سوره ابراهیم، آیه 4.

9. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران: مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، 1388 ش، چاپ اول، ج‏4، ص 385.

10. رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر، قم: پژوهش‌های تفسیر و علوم قرآن، 1387 ش، چاپ اول، ج‏11، ص 34.

11. سوره نحل، آیه 36.

12. سوره یونس، آیه 47.

13. ر.ک: ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت: دار صادر، 1414 ق، چاپ سوم، ج‏12، ص 21.

14. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت: دارالشامیه، 1412 ق، چاپ اول، ص 86.

15. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1371 ش، چاپ اول، ج‏1، ص 118.

16. سوره شعراء، آیه 198 و 199.

17. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1371 ش، چاپ دهم، ج‏15، ص 351.

18. قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، محقق: درگاهی، تهران: وزارت ارشاد اسلامی، 1368 ش، چاپ اول، ج‏9، ص 508.

19. سوره سجده، آیه 3.

20. تفسیر نمونه، پیشین، ج‏17، ص 110.

21. سوره انعام، آیه 92.

22. تفسیر قرآن مهر، پیشین، ج‏6، ص 158.

23. ترجمه تفسیر المیزان، پیشین، ج‏7، ص 388.

24. تفسیر نمونه، پیشین، ج‏5، ص 346.

25. سوره فصلت، آیه 3.

26. ر.ک: تفسیر نمونه، پیشین، ج‏9، ص 300.

27. ابن‌بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه‌السلام، محقق: لاجوردی، تهران، نشر جهان، 1378 ش، چاپ اول، ج‏2، ص 87.

امویان بعد از واقعه عاشورا سعی کردند با شکنجه و آزار جسمی و روحی، روحیه بازماندگان از اهل‌بیت امام حسین علیه‌السلام را تضعیف کنند.

پرسش:

بر اساس مقاتل متقدم شکنجه‌هایی که اسرای اهل‌بیت علیهم­السلام در طول سفر به شام متحمل شدند چه بود؟

پاسخ:

یکی از مصائب رنج‌آور در جریان حادثه عاشورا و شهادت امام حسین علیه‌السلام و یارانش در روز عاشورا، به اسارت درآوردن امام سجاد علیه‌السلام و دیگر بازماندگان امام حسین علیه‌السلام در کربلا بود. بعد از شهادت آن حضرت، سپاهیان اموی  اهل‌بیت آن حضرت را از کربلا  به سمت کوفه و سپس به شام بردند. بر اساس گزارش‌های تاریخی در این مسیر رفتارهای ناشایستی با اسرای کربلا شده که در کتاب‌های تاریخی ذکرشده است.

اهم مصیبات و شکنجه‌های اسرای اهل‌بیت علیهم‌السلام از این قرار

است:
-غارت کردن خیمه‌های حسینی و آتش زدن آن‌ها

می‌توان اولین اذیت و آزار مرتبط با اسیران کربلا را حمله سپاه امویان به خیمه‌های آن‌ها در غروب عاشورا دانست. آنان بعد از آنکه امام حسین علیه‌السلام را به شهادت رساندند باهدف غارت خیمه‌ها به‌سوی آن‌ها حمله‌ور شدند و هر آنچه از زیورآلات و وسایل گران‌بها بود، از بازماندگان امام حسین علیه‌السلام به غارت بردند. ابومخنف در اینباره گزارش کرده است: «مردم به‌سوی زنان حسین علیه‌السلام و اموال و اثاثش هجوم آوردند و لباس‌های فاخر و شترهایشان را به غارت بردند».

 (1) سپاه اموی بعد از این غارت خیمه‌ها آن‌ها را آتش زدند و درحالی‌که خیمه‌ها در حال سوختن بود زنان و فرزندان و دیگر بازماندگان امام حسین علیه‌السلام با پای برهنه و با فریاد و شیون از خیمه‌ها بیرون می‌دویدند. (2)

-سوار کردن بر مرکب‌های بی جهاز

بر اساس گزارش‌های ذکرشده سپاه اموی باهدف تحقیر بازماندگان امام حسین علیه‌السلام در انظار مردم و شکنجه آن بزرگواران ایشان را بر شتران بی جهاز سوار کردند به‌عنوان نمونه «بشیر بن خزیم اسدی» نقل می‌کند: «در سال ۶۱ قمری من در کوفه بودم. دیدم اسرا را سوار بر شتران بی‌جهاز وارد شهرکردند، درحالی‌که سربازان ابن زیاد گرد آنان حرکت می‌کردند. مردم برای دیدن آن‌ها خارج‌شده بودند و زنان کوفی بر آن‌ها می‌گریستند». (3)

-غل و زنجیر زدن بر گردن و دستان امام سجاد علیه‌السلام

بر اساس گزارش‌های نقل‌شده در مورد اسیران کربلا، سپاه اموی در طول مسیر اسارت، دستان و گردن امام سجاد علیه‌السلام را با غل و زنجیر بسته بودند. (4)

-برپایی جشن عمومی در شهرهای مسیر حرکت و بردن اسیران کربلا در منظر و مرآی مردم.

 
یکی از رفتارهای ناشایست سپاه اموی بعد از روز عاشورا، این بود که به نشانه پیروزی، دستور برپایی جشن در شهرهای بین راه را داده بودند و بازماندگان کربلا را مانند اسیران رومی از میان این جشن‌ها عبور می‌دادند.

به‌عنوان نمونه در کوفه وقتی مردم خبر پیروزی سپاه اموی را شنیدند برای استقبال از سپاه اموی و تماشای اسیران کربلا گرد آمدند. البته در کوفه وقتی مردم متوجه شدند که این اسیران، همان بازماندگان امام حسین علیه‌السلام هستند به گریه افتادند اما امام سجاد علیه‌السلام خطاب به آنان بیان فرمودند: شما برای ما گریه و اظهار ناراحتی می‌کنید؟ پس چه کسی ما را کشت؟(5)

اوج شادی امویان در شهر دمشق رویداد داد. یزید برای آنکه مردم بیشتر در  این جشن شرکت کنند دستور داده بود که شهر را آذین ببندند و هم‌زمان با ورود اسیران به دمشق درکل شهر جشن برپا کرد. سهل بن سعد ساعدی در اینباره گزارش کرده است: «شهر را آذین بسته بودند و مردم شاد و خرم بودند و زن ها دف و طبل می‌زدند». (6) وی در ادامه چگونگی نمایش دادن سرهای شهدا و عبور اسیران کربلا را از میان مردم گزارش کرده است. (7)

-بی‌حرمتی به سر مطهر امام حسین علیه‌السلام در جلو دیدگان بازماندگان کربلا.
امویان علاوه بر اینکه سر مطهر امام حسین علیه‌السلام در مکان‌های مختلفی در جلو چشمان اسیران کربلا بر نیزه کردند درجاهای مختلفی در جلو چشمان اسیران به سر مطهر بی‌حرمتی کردند. اوج این بی‌حرمتی‌ها در مجالس ابن زیاد در کوفه (8) و یزید در شام (9) دیده شد. این بی‌حرمتی به حدی جان‌سوز بود که به‌عنوان نمونه برخی از حاضران در مجلس یزید وقتی رفتار او با سر مطهر را دیدند زبان به اعتراض گشودند ازجمله این معترضین یحیی بن حکم برادر مروان بن حکم بود که شروع به نکوهش یزید کرد. (10)

-زندانی کردن بازماندگان کربلا در کوفه

ابن اثیر در کتاب الکامل در اینباره نوشته است: «گفته‌شده هنگامی‌که خاندان حسین علیه‌السلام به کوفه رسیدند، ابن زیاد آنان را بازداشت کرد و خبر را براى یزید فرستاد». (11) بر اساس گزارش ابن اثیر اسیران کربلا در این زندان امکان ارتباط با دیگران را نداشتند و نمی‌دانستند ابن زیاد چه دستوری در ارتباط با آن‌ها خواهد داد. ابن اثیر این‌گونه مطلب را آورده است: «در همان هنگام که آنان در حبس بودند، سنگى بر آنان فرو افتاد که نوشته‌ای به آن، گِرِه زده بودند و در آن، چنین نوشته بود:

پیک، خبر شما را براى یزید، برده است و فلان روز می‌رسد و فلان روز، بازمی‌گردد. اگر صداى «الله‌اکبر» شنیدید، یقین کنید که کشته می‌شوید و اگر نشنیدید، در امان هستید. دو سه روز پیش از آمدن پیک، سنگى که در آن، نوشته‌ای بود، انداخته شد که می‌گفت: وصیت کنید و کارهای تان را یادآور شوید که نزدیک است پیک برسد». (12) با توجه به گزارش شیخ صدوق در امالی، امام سجاد علیه‌السلام در طول این مدت نیز در غل و زنجیر بودند. (13)

-زندانی کردن ایشان در خرابه شام

بر اساس گزارش‌های نقل‌شده در شام، یزید دستور داد تا اهل‌بیت امام حسین علیه‌السلام را به همراه امام سجاد علیه‌السلام در مکانی زندانی کنند که از گرما و سرما در امان نبودند؛ چنان‌که صورت‌های ایشان پوست‌انداخته بود. (14) در گزارشی دیگر به نقل از امام صادق علیه‌السلام نقل‌شده است: وقتی امام سجاد علیه‌السلام را به همراه اسرای اهل‌بیت به شام نزد یزید آوردند، ایشان را در خانه‌ای خراب جای داد.

برخی از اسرا گفتند: «ما را در این خانه جای داده‌اند تا بر سر  ما فروریزد و بدین وسیله ما را بکشند». نگهبانان اسرا نیز به زبان رومی باهم می‌گفتند: «ببینید این‌ها از اینکه خانه‌بر سرشان خراب شود می‌ترسند درحالی‌که فردا این‌ها را از این مکان خارج کرده و همه‌شان را خواهند کشت». (15)

نتیجه
امویان بعد از واقعه عاشورا سعی کردند با شکنجه و آزار جسمی و روحی، روحیه بازماندگان از اهل‌بیت امام حسین علیه‌السلام را تضعیف کنند و علاوه بر آن با برخوردی که با این بزرگواران انجام می‌دهند به‌گونه‌ای در جامعه آن روز قدرت‌نمایی کنند. غارت کردن خیمه‌های حسینی و آتش زدن آن‌ها در عصر روز عاشورا،  سوار کردن اهل‌بیت علیه‌السلام بر مرکب‌های بی­جهاز، غل و زنجیر بستن بر گردن و دستان امام سجاد علیه‌السلام، برپایی جشن عمومی در شهرهای مسیر حرکت و بردن اسیران کربلا در منظر و مرآی مردم، بی‌حرمتی به سر مطهر امام حسین علیه‌السلام در جلو دیدگان بازماندگان کربلا، زندانی کردن بازماندگان کربلا در کوفه و درنهایت زندانی کردن ایشان در خرابه شام، گوشه‌ای از آزار و اذیت‌هایی بود که امویان نسبت به خاندان امام حسین علیه‌السلام روا داشتند.

کلیدواژه

اسیران کربلا، اهل‌بیت در کوفه، اهل‌بیت در شام.

معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر

کتاب قیام و مقتل جامع سیدالشهدا علیه‌السلام، نوشته جمعی از

تاریخ‌پژوهان زیر نظر استاد پیشوایی، انتشارات مؤسسه امام خمینی (ره)

پی‌نوشت‌ها:
1. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد

ابوالفضل ابراهیم، بیروت، روائع التراث العربی، ۱۳۸۷ ق، ج 5، ص 453.

2. سید بن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، تحقیق فارس تبریزیان، قم، دارالاسوه، ۱۴۱4 ق، ص 180.

3. مفید، محمد بن محمد، امالی، تحقیق حسین استادولی و علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۳ ق، ص ۳۲۱، مجلس ۳۸.

4. الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دراالاضواء، ۱۴۱۱ ق، ج 5، ص 120-121؛ خوارزمی، موفق بن احمد مکی، مقتل الحسین، تحقیق محمد سماوی، نجف، مطبعه الزهراء، ۱۳۶۷ ق، ج 2، ص 40.

5. سید بن طاووس، همان، ص 190.

6. خوارزمی، همان، ج 2، ص 60-61.

7. همان.

8. طبری، همان، ج 5، ص 457. مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، تحقیق موسسه آل البیت، قم، الموتمر العالمی الالفیه الشیخ المفید، ۱۴۱۳ ق، ج 2، ص 115.

9. خوارزمی، همان، ج 2، ص 64؛ یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی،‌ بیروت، دار صادر، بی‌تا، ج 2، ص 64 و 245.

10. طبری، همان، 5، ص 460-461.

11. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ،‌ بیروت، دارالتراث العربی، ۱۴۰۵، ج ۲ ص ۵۷۶.

12. همان.

13. صدوق، محمد بن علی، الامالی، قم، مؤسسه البعثه، ۱۴۱۷ ق،  ص ۲۲۹.
14. همان، ص 231؛ سید بن طاووس، همان، ص 219.

15. صفار قمی، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، تصحیح محسن کوچه‌باغی، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ ق، ص 339.

مجموعه‌های فعّال در «زمینه‌های فرهنگی» که می‌توانند تأثیرگذاری عمیقی داشته باشند آتش به اختیار گویند.

فرق نیروهای خودسر با نیروهای آتش به اختیار چیست؟

پاسخ:

مقدمه
از سوی رهبر انقلاب، تعبیری با عنوان آتش به اختیار به جامعه سیاسی ایران ارائه شد که موجب تفاسیر و تبعات مختلفی بود:

«البتّه خطاب بنده در غیر از این جلسه به همه است؛ من به همه‌ی آن هسته‌های فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتباً می‌گویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و به قول میدان جنگ، آتش به اختیار. البتّه در جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد که دستور می‌دهد، امّا اگر چنانچه رابطه‌ی قرارگاه ‌قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستورِ آتش به اختیار می‌دهد. خب شما افسرهای جنگ نرمید -قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید- آنجایی که احساس می‌کنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمی‌تواند درست مدیریت کند، آنجا آتش به اختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید». (1) این اظهارات و بکار بردن این اصطلاح نظامی، کلیدواژه جدیدی را در فضای میدانی ایران ایجاد کرد که برای برخی تداعی‌کننده رویکرد خودمحور، خودسر و فارق از ضوابط و قوانین مرسوم بود. برخی با این دلیل که عدم مدیریت صحیح مسئولین مرتبط و اختلال در دستگاه مرکزی، موجب شده است که ما خود به طراحی و اجرای میدانی بپردازیم، گرفتار اعمالی شدند که خلاف قانون و شرع به نظر می‌رسد. برخی دیگر انگشت اتهام را به‌سوی این و آن نشانه رفتند که آتش به اختیار به معنای خودسر بودن و تنها معیار خود را دفاع از حکومت دیدن است و آتش به اختیار فرقی با خودسری ندارد و به این شکل همه را متهم ساختند. تفاوت دقیق آتش به اختیار بودن با خودسری چیست؟

در رابطه با تعریف آتش به اختیاری و تفاوت آن با خودسری نکات ذیل قابل‌ملاحظه و تأمل است:

1. چون عبارت رهبری اصطلاحی نظامی است دلیل نمی‌شود که عنوان «آتش به اختیار» به‌عنوان یک حرکت خشن و پرخاشگرانه خیابانی و میدانیِ خودسر تفسیر شود. به‌صراحت، مخاطب و موضوع سخنان رهبر انقلاب در رابطه با آتش به اختیار بودن، نیروها و مسائل فرهنگی است:

این «آتش به اختیار» که من چندی پیش گفتم، مربوط به این مجموعه است، [یعنی] مجموعه‌های فعّال در «زمینه‌های فرهنگی» که این‌ها می‌توانند تأثیرگذاری عمیقی داشته باشند. از اوّل انقلاب هم همین‌جور بوده، الآن هم همین‌جور است. الآن هرجایی که شما یک گروه جوان را پیدا کنید -جوان متشکّل و بافکر و صاحب ذهن فعّال- که دست‌به‌کار فرهنگی می‌زنند مثلاً در یک مسجدی، در یک هیئتِ عزاداری‌ای -همین‌طور که دوستان بیان کردند-این ها می‌توانند روی جوان‌ها تأثیر بگذارند، روی محلّه تأثیر بگذارند، روی خویشاوندان تأثیر بگذارند، روی مجموعه‌های دانشجویی تأثیر بگذارند، یک حرکتی، یک عزمی، یک بینش و بینایی‌ای را در یک مجموعه‌ای به وجود بیاورند. (2) همچنین ایشان در جای دیگر تأکید کرده است:

«آتش به اختیار» به معنی کار فرهنگی خودجوش و تمیز است؛ آنچه ما گفتیم معنایش این است که در تمام کشور، جوان‌ها و صاحبان اندیشه و فکر، صاحبان همت، خودشان با ابتکار خودشان، کار را -کارهای فرهنگی را- پیش ببرند، منافذ فرهنگی را بشناسند و در مقابل آن‌ها، کار انجام بدهند. (3)

2. آتش به اختیار ابداً به معنای قانون‌شکنی و هرج‌ومرج و نادیده گرفتن ضوابط نیست. رهبر انقلاب در این رابطه تأکید کرده است:

«آتش به اختیار، به معنای بی‌قانونی و فحّاشی و طلبکار کردن مدّعیانِ‌ پوچ‌اندیش و مدیون کردن جریان انقلابی کشور نیست. نیروهای انقلابی بیش از همه باید مراقب نظم کشور، مراقب آرامش کشور، مراقب عدم سوءاستفاده‌ی دشمنان از وضعیت کشور و مراقب حفظ قوانین [باشند]؛ این مراقبت‌ها در درجه‌ی اوّل متوجّه به نیروهای انقلاب است که دلسوزند، علاقه‌مندند و مایل‌اند که کشور به سمت هدف‌های خود حرکت بکند». (4)

طبق این تفاسیر، فردی که خودسرانه ضوابط و معیارها را نادیده می‌گیرد، دارای یک رویکرد انحرافی و آسیب‌زننده است نه اینکه در میدان جهاد فرهنگی در حال انجام حرکتی انقلابی و شامل عبارت «آتش به اختیار» باشد. همان‌گونه که ایشان با قاطعیت انذار داده است که قرار نیست هر کس هر طور تشخیص می‌دهد و با هر شیوه‌ای، بخواهد عقلانیت، شرع، قانون و موازین را زیر پا بگذارد:

«این حرفی که من امروز زدم و از بعضی از مسئولان و سران کشور گله‌گزاری کردم، موجب نشود که حالا یک عده‌ای راه بیفتند، بنا کنند علیه این و آن شعار دادن؛ نه بنده با این کار هم مخالفم. اینکه شما یک نفر را به‌عنوان ضد ولایت، ضد بصیرت، ضد چه، مشخص کنید، بعد یک عده‌ای راه بیفتند علیه او  شعار بدهند، مجلس را به هم بزنند، بنده با این کارها هم مخالفم؛ این را من صریح بگویم. این کارهائی که در قم اتفاق افتاد، بنده با این‌جور کارها مخالفم. آن کارهائی که در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده با این‌جور کارها مخالفم. بارها به مسئولین و کسانی که می‌توانند جلوی این چیزها را بگیرند، تذکر داده‌ام. آن‌کسانی که این کارها را می‌کنند، اگر واقعاً حزب‌اللهی و مؤمن‌اند، خب نکنند. می‌بینید که تشخیص ما این است که این کارها به ضرر کشور است، این کارها به نفع نیست. با احساسات‌شان راه بیفتند اینجا، آنجا، علیه این شعار بدهند، علیه آن شعار بدهند؛ این شعار دادن‌ها کاری از پیش نمی‌برد. این خشم‌ها را، این احساسات را برای جای لازم نگه‌دارید. در دوران دفاع مقدس اگر بسیجی‌ها می‌خواستند همین‌طور بروند یک جایی، طبق میل خودشان حمله کنند که خب پدر کشور درمی‌آمد. نظمی لازم است، انضباطی لازم است، مراعاتی لازم است. اگر چنانچه به این حرف‌ها اعتنائی ندارند، آن‌ها که خب حسابشان جداست؛ اما آن‌کسانی که به این حرف‌ها اعتناء دارند و مقیدند که برخلاف موازین شرع حرکت نکنند، باید مراقبت کنند، از این کارها نکنند». (5)

3. معنای دقیق آتش به اختیار چیست؟

همان‌طور که در تبیین و توضیح صریح رهبری بیان گردید، مغز تعریف آتش به اختیار این است که برای کار فرهنگی منتظر و معطل دستگاه‌های کشور نباشیم. دستگاه‌های کشور یا اولویت‌ها را متوجه نشده، یا به هر دلیلی ارتباط خود را با داوطلبان و فعالان عرصه فرهنگی از دست داده است، لذا اگر در محیط مدرسه، دانشگاه و محل کار، مسجد و محله و هر محیط دیگری در جامعه، زمینه کار فرهنگی و جامعه‌ساز وجود دارد، باید به میدان رفت. این مسئله هم اتفاق جدیدی نیست، بلکه بر آن تأکید شده است. برای نمونه بخش بزرگی از رشد و تدوین مناسبات فرهنگی تشیع، خارج از نهادها و سازمان‌های سیاسی و حکومتی ریشه گرفته و پیشرفت داشته است. مگر برپایی مجالس تحول بخش و مؤثر دهه محرم و ... منتظر حکومت و نهادها و سازمان‌ها مانده است؟ مگر بانیان عظیم‌ترین هیئات و مساجد و مدرسه‌سازان و ... منتظر دستور و تصمیم و حرکت ادارات و سازمان‌ها شده بودند؟ بخش بزرگی از رویدادهای فرهنگی توسط نیروهایی شکل‌گرفته و بنیان‌گذاری شده است که کاملاً خودجوش و آتش به اختیار عمل کرده‌اند.

نتیجه
اساساً با تعریف دقیق آتش به اختیاری، تفاوت آن با خودسری مشخص می‌شود. بهترین تعریف هم تعریف مبدع این اصطلاح سیاسی یعنی رهبر انقلاب است که ایشان به‌صراحت، موضوع این عنوان را کار فرهنگی دانسته و چنین رویکردی را فارغ از شرایط و ضوابط که مهم‌ترین آن قانون و شرع است نمی‌پذیرد. نیروی خودسر، کاری به معیارهای عقلی و شرعی و قانونی ندارد و فارغ از موازین، هرگونه که دوست دارد عمل می‌کند اما این عنوان به معنای فعالیت خودجوش و معطل دستگاه‌ها نماندن اما بر طبق موازین است.

کلمات کلیدی

آتش به اختیار، مقام معظم رهبری، کار فرهنگی، نیروهای خودسر. 

پی‌نوشت‌ها:
1. خامنه‌ای علی، بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان، خامنه‌ای دات آی آر، 17 خرداد 1396، https://khl.ink/f/36775.

2. خامنه‌ای علی، بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان، خامنه‌ای دات آی آر، 1 خرداد 1398، https://khl.ink/f/42633.

3. خامنه‌ای علی، خطبه‌های نماز عید فطر، خامنه‌ای دات آی آر، 5 خرداد 1396، https://khl.ink/f/37002.

4. خامنه‌ای علی، خطبه‌های نماز عید فطر، خامنه‌ای دات آی آر، 5 خرداد 1396، https://khl.ink/f/37002.

5. خامنه‌ای، علی، بیانات در دیدار مردم آذربایجان‌ شرقی، خامنه‌ای دات

آی آر، 28 بهمن 1391، https://khl.ink/f/22042.

تحریم‌‌های خارجی حدود 30 درصد در مشکلات کشور مؤثر بوده و 70 درصد آن به خاطر عوامل درونی مانند سوء تدبیر، امیدهای واهی به بیگانگان بوده است.

پرسش:

قبل از روی کار آمدن این دولت اعلام می‌شد که فقط بیست درصد مشکلات ناشی از تحریم است و هشتاد درصد آن از بی‌عرضگی است؛ اما اکنون علی‌رغم ژست‌های کاذب و حمایت همه‌جانبه داخلی، بجای پول نفت به ما دارو می‌دهند. چرا به افکار عمومی احترام گذاشته نمی‌شود و واقعیت‌ها بیان نمی‌شود؟

پاسخ:

در بازه تبلیغاتی داوطلبان ریاست جمهوری 1400 و قبل‌تر از آن برای انتقاد از عملکرد دولت قبلی، اعلام می‌شد که عمده مشکلات کشور مربوط به سوء تدبیر و کم‌کاری یا خیانت و نفوذ در بدنه دولت هست و می‌توان عمده مشکلات کشور را با استفاده از توان داخلی و تدبیر مناسب حل کرد و درآمدهای حاصل از صادرات و فروش نفت را با مذاکره دریافت کرد؛ اما باروی کار آمدن دولت جدید، همچنان به بجای پول نفت و صادرات مواد دیگر به کشور مواد مصرفی و دارو می‌دهند. چرا در موقع انتخابات وعده‌ها و حرف‌های شعاری زده و به افکار عمومی احترام نمی‌گذارند و با مردم صادق نیستند؟

برای پاسخ به این سؤال، ابتدا لازم هست به چند نکته زیر توجه کرد.

1- عامل مشکلات عمومی کشور

انسان در زندگی با واقعیات و مزاحمت‌هایی روبه‌رو هست. برخی برای رسیدن به هدف‌ها ممکن است کمک یا مزاحم باشد. با قاطعیت می‌توان گفت اگر مزاحمت‌ها وجود نداشتند، رسیدن به اهداف، زمان زیادی نمی‌خواست. یک گروه متشکل قوی می‌توانستند این اهداف را سریع برآورده کنند؛ منتها در سر راه انسان موانع وجود دارد. اساساً همین وجود مانع است که انسان را به تلاش وامی‌دارد. عامل مشکلات عمومی کشور را می‌توان در دو مورد کلی موانع درونی و موانع بیرونی تقسیم کرد.

موانع درونی یعنی آن چیزهایی که در درون خود انسان‌ها وجود دارد؛ موانع درونی، ضعف‌های فکری و عقلانی، راحت‌طلبی، آسان‌گرائی، سهل‌انگاری، آسان‌پنداری، گریز از چالش، زشت و ناپسند دانستن مواجهه‌ی با مشکلات، آماده نبودن برای مواجهه‌ی با مشکلات، تربیت اخلاقی و تاریخىِ بازمانده‌ی از دوران گذشته، خشم و شهوت‌های بی‌مهار و تربیت‌نشده، دل‌بستگی به عادات و عقاید خرافىِ میراثی و بد فهمیدن دستور دین و ... از ضعف‌های درونی ماست.

روش اسلامی مبارزه با این موانع، جهاد تبیین است و همین تبیین‌ها موجب شد که انقلاب اسلامی بر بسیاری از این پیش‌زمینه‌های تاریخی و تربیت‌های غلط فائق بیاید و فائق آمد. البته در بعضی‌اش هم هنوز فائق نیامده که آن انگیزه‌های دیگری مثل این مصرف‌گرائی و اسراف و ... دارد که جزو میراث‌های ما از گذشته است. (1)

بخش دیگر از موانع درونی، عدم اهتمام برخی از مسئولین به همه آرمان‌های انقلاب و در برخی موارد عمل خلاف آرمان‌ها است. بسیاری از ناکامی‌های امروز در عرصه‌ی رسیدن به هدف‌های انقلاب و اداره‌ی مطلوب کشور، به خاطر کم‌اعتنایی به عدالت است. اسم عدالت می‌آید و اما در مقام عمل نسبت به خود اغماض می‌شود. خیلی از امکانات و برخورداری‌ها را برای خود روا داشته، ولی برای دیگران روا داشته نمی‌شود. (2)

برای درمان این مشکلات درونی در سطح فردی و اجتماعی توسط مردم و مسئولان، باید بیشتر به سمت اسلامی شدن، مسلمان شدن و مؤمنانه و مسلمانانه زندگی کردن رفت. باید به سمت زندگی علوی رفته و روح زندگی علوی که عدالت، تقوا، پارسایی، پاک‌دامنی، بی‌پروائىِ درراه خدا و میل و شوق به مجاهدتِ درراه خدا است را در خود زنده کرده، به سمت این‌ها رفت؛ اگر قدم‌به‌قدم تحول درونی خود را جدی گرفته و پیش ببریم و پایبندی خود را به ارزش‌ها و اصولِ خود عملاً نشان دهیم، کارایی و توفیقات ما هم بیشتر خواهد شد و این موانع حل خواهند شد.(3)
در مورد موانع بیرونی هم می‌توان به تحمیل فشارهای خارجی (جنگ، تحریم و فتنه‌انگیزی‌ها...) برای کند کردن حرکت نظام به سمت آرمان‌ها اشاره کرد.

حمله نظامی به طبس، کودتای نوژه، تحریک عراق و تحمیل جنگ علیه ایران، رویارویی و دخالت نظامی مستقیم در جنگ و سقوط هواپیمای مسافربری، فشارهای اقتصادی و اقدامات تحریمی علیه نظام، حمایت، سازمان‌دهی و هدایت مخالفان نظام، فضاسازی سیاسی و تبلیغاتی و جنگ روانی علیه نظام، اختصاص بودجه‌های کلان برای مقابله با نظام اسلامی، مقابله با دستیابی جمهوری اسلامی به فناوری هسته‌ای، تهاجم فرهنگی و جنگ نرم، فتنه‌انگیزی در کشور و حمایت و برنامه‌ریزی برای سقوط نظام اسلامی، بلوکه کردن دارایی‌های خارجی کشور، خروج یک‌طرفه از برجام و ... گوشه‌ای از شرارت‌های آمریکا علیه ملت ایران است. (4)

اگر دشمن توطئه نمی‌کرد؛ اگر دشمن به رهبری استکبار جهانی و در رأسش امریکای پلید و خبیث، علیه این مملکت فعالیت نمی‌کرد، خیلی از کارهای عمرانی و زیربنایی انجام‌شده بود. برای مثال اگر جنگ هشت‌ساله را بر ما تحمیل کردند، به خاطر این بود که ما دیرتر به بازسازی کشور و زنده کردن زمینه‌های عمران بپردازیم. استعمار و استکبار می‌دانند که اگر ملت ما به کمک مسئولان و گردانندگان و مدیران دلسوز کشور بتواند ایرانی آباد و آزاد بسازد و آحاد جامعه را کاملاً مرفه و برخوردار از عدالت‌ اجتماعی و سایر ارزش‌های اسلامی کند و در زیر چتر شریعت مقدسه‌ی اسلام نگه دارد، در آن صورت انقلاب‌ بزرگ و شکوهمند ما به‌خودی‌خود و بدون آنکه کسی تلاش کند، به همه‌ی کشورهای اسلامی صادر خواهد شد و الگوی دیگران قرار خواهد گرفت.(5)
2- بررسی میزان تأثیر تحریم بر اقتصاد کشور

فدایی و همکاران اثرات کوتاه‌مدت و بلندمدت تحریم‌های اقتصادی بر رشد اقتصادی در ایران را بررسی و به این نتیجه رسیدند که اعمال تحریم‌های ضعیف تأثیر معناداری بر رشد اقتصادی نداشته، ولی تحریم متوسط و قوی در کوتاه‌مدت به ترتیب بـا ضـرایب 0098/0 و 43/0 تأثیر منفی بر رشد اقتصادی دارد.

نتایج رابطه بلندمدت نشان مـی‌دهـد کـه اعمـال تحـریم‌هـای اقتصادی ضعیف و قوی در بلندمدت تأثیر معنـاداری بـر رشـد اقتصادی نداشته، ولی تحریم‌های متوسط بـا ضـریب 0.024 در بلندمدت تأثیر منفی بر رشد اقتصادی داشته است؛ زیرا در مورد تحریم‌های ضعیف با روش کوتاه‌مدت تأثیر تحریم‌ها را خنثی و لذا تأثیری بر رشـد تولید نخواهد داشت. همچنین تـأثیر تحـریم‌هـای اقتصـادی در بلندمـدت کمرنگ‌تر می‌شود به‌ویژه زمانی که تحریم‌های اقتصادی قوی باشد، کشور هدف به‌شدت سعی می‌کند تا در بلندمدت ساختار خود را در برابر آن مقاوم ساخته و تأثیر آن را خنثی سازد.

اما در مورد تحریم‌های متوسط تغییر ساختاری، صرفه اقتصادی ندارد و دور زدن نیز به‌طور کامل نمی‌تواند تأثیر تحریم‌ها را خنثی کند، لذا حتی در بلندمدت نیز این نوع تحریم‌ها بر رشد تولیـد تأثیر قابل‌توجهی خواهد داشت. (6)

هم‌چنین مرزبان و همکاران تأثیر تحریم‌های اقتصادی بر تولید و رفاه اجتماعی ایران را بررسی کرده و به این نتیجه رسیدند که درجه تأثیر تحریم‌های نفتـی بـر میـزان رفـاه در اقتصـاد ایـران حدود 30 درصد کاهشی و اثر تحریم هم‌زمان سرمایه‌ای و نفتـی بـر میـزان رفـاه در اقتصـاد ایران بین 30 تا 50 درصد کاهشی بوده است. (7)

پس با توجه با این نتایج تحقیقات انجام‌شده، میزان تأثیر تحریم‌ها در اقتصاد و رفاه مردم حدود 30 درصد است و 70 درصد باقی‌مانده به عوامل داخلی مرتبط هست. البته می‌توان سهم تحریم در کاهش رفاه اقتصادی مردم را نیز با اقداماتی از قبیل کاهش وابستگی به نفت، اعمال سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، تکیه‌بر توان داخلی، دیپلماسی فعال، کاهش وابستگی به تولیدات خارجی، متنوع سازی نظام ارزش محصولات، عضویت در پیمان‌های جهانی با کشورهای دوست مثل گروه شانگ های و بریکس و تعامل سازنده با کشورهای همسایه و منطقه و ... کاهش داد.

بررسی وعده‌های داده‌شده در رقابت‌های انتخاباتی

طبق نتایج تحقیقات و شواهد تجربی حدود 30 درصد مشکلات کشور ناشی از تحریم است و 70 درصد آن به خاطر عوامل درونی مانند سوء تدبیر و امیدهای واهی به بیگانگان و عوامل بیان‌شده در بخش اول است.

در دوره قبل دولت راه‌حل تمام مشکلات کشور به برجام و اف‌ای‌تی‌اف و مذاکرات گره‌زده شده بود و حتی کار به‌جایی رسیده بود که برخی ادعا داشتند که باید مذاکره شود تا مشکل آب مردم نیز به‌وسیله آن حل شود.

این گره زدن تمام مشکلات کشور به مذاکرات و تعطیلی صنایع داخلی و رکود در کشور و ... چیزی بود که مورد نقد واقع می‌شد. باروی کار آمدن دولت جدید و بدون برجام و اف‌ای‌تی‌اف و ... تنها با تعامل سازنده و دیپلماسی عزتمندانه، خیلی از گره‌های خارجی حل و اموال بلوکه‌شده آزاد یا درحالی‌که آزادسازی بوده و خرید واکسن کرونا و عضویت در پیمان شانگهای و درخواست عضویت در گروه بریکس و افزایش صادرات و فروش نفت و مشتقات نفتی و دریافت مبلغ آن، تأمین مواد اولیه مورد نیاز و ... از ثمرات نگاه صحیح به روابط بین‌الملل بر اساس عزت و مصلحت ملی است و امروز، ایران از طوفان تحریم عبور کرده و دولت با عملکرد خود نشان داد که ریشه مشکلات کشور در داخل هست و بخشی از مشکلات کنونی حاصل احتکار و گران سازی ارز و سپس فروش مواد اولیه با ارز گران، سوء تدبیر و سو استفاده‌های شخصی از جایگاه و یک‌بخشی از مشکلات هم وابسته به ساختارهای حکمرانی اشتباه و غیر اسلامی در سطح نهادهای حکومتی و نظارتی و ... است که به عوامل درونی بازمی‌گردد و باید این مشکلات هم برطرف گردد. البته باید توجه کرد که کار دشمن، همیشه دشمنی کردن و جلوگیری از پیشرفت و کم جلوه دادن دستاوردهای انقلاب و تکیه‌بر نقاط ضعف و کاستی‌هاست که لازم هست با نگاه بصیرانه و تحلیل درست، حیله‌های دشمن و نقاط ضعف درونی را شناخته و از هم تفکیک کرده و برای هرکدام راه‌حل مناسب اتخاذ گردد.

نتیجه
نتایج بررسی‌های دقیق و علمی و شواهد تجربی نشان می‌دهد که تحریم‌‌های خارجی حدود 30 درصد در مشکلات کشور مؤثر بوده و 70 درصد آن به خاطر عوامل درونی مانند سوء تدبیر، امیدهای واهی به بیگانگان، عدم تکیه‌بر ظرفیت‌های داخلی، ضعف‌های فکری و عقلانی، راحت‌طلبی، آسان‌گرائی، سهل‌انگاری، آسان‌پنداری، گریز از چالش، زشت و ناپسند دانستن مواجهه‌ی با مشکلات، آماده نبودن برای مواجهه‌ی با مشکلات، تربیت اخلاقی و تاریخىِ غلط بازمانده‌ی از دوران گذشته، خشم و شهوت‌های بی‌مهار و تربیت‌نشده، دل‌بستگی به عادات و عقاید خرافىِ میراثی و بد فهمیدن دستور دین و ... است.

درگذشته عده‌ای سعی بر این داشتند که تمام مشکلات کشور را به عوامل بیرونی و تحریم گره‌زده و تنها راه‌حل را نیز در مذاکره می‌دیدند و می‌گفتند تحریم‌های ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید. تا مسئله محیط‌زیست حل شود. تا اشتغال جوانان حل شود. تا صنعت جامعه حل شود. تا آب خوردن مردم حل شود. تا منابع آبی زیاد شود. تا بانک‌های ما احیا شود و ... این گره زدن تمام مشکلات کشور به مذاکرات، تعطیلی صنایع داخلی، کاهش چشمگیر تولید، رکود اقتصادی و ... چیزی بود که موردنقد منتقدین واقع می‌شد. زیرابه بهانه تحریم، کشاورزی و صنعت داخلی و کنترل بازار داخلی و ... نیز تعطیل‌شده بودند.

اما باروی کار آمدن دولت جدید و بدون گره زدن مشکلات کشور به برجام و اف‌ای‌تی‌اف و ... بخشی مشکلات داخلی با تکیه‌بر توان داخلی و شعار ما می‌توانیم حل گردید و کارخانه‌هایی که سال‌ها تعطیل یا نیمه فعال بودن رونق گرفته و رشد اقتصادی کشور بدون برجام و اف‌ای‌تی‌اف تنها با تعامل سازنده و دیپلماسی عزتمندانه و فعالانه، بعد از سال‌ها مثبت شد. خیلی از گره‌های خارجی حل و اموال بلوکه‌شده آزاد و تأمین واکسن کرونا انجام‌شده و ایران در پیمان شانگ های عضو گردیده و درخواست عضویت در گروه بریکس را داده و صادرات و فروش نفت و مشتقات نفتی افزایش‌یافته و درآمدهای آن دریافت شده، مواد اولیه مورد نیاز تأمین و ... که این‌ها بخشی از ثمرات نگاه صحیح به روابط بین‌الملل بر اساس عزت، حکمت و مصلحت است و امروز، ایران از دوران تأثیرپذیری شدید از تحریم عبور کرده و دولت با عملکرد خود نشان داد که ریشه مشکلات کشور در داخل بوده و ناشی از احتکار و گران سازی ارز و سپس فروش مواد اولیه با ارز گران، سوء تدبیر و سو استفاده‌های شخصی از جایگاه و یک‌بخشی از مشکلات هم وابسته به ساختارهای حکمرانی اشتباه و غیر اسلامی در سطح نهادهای حکومتی و نظارتی و ... است که به عوامل درونی بازمی‌گردد و باید این مشکلات هم برطرف شدنی است.

البته باید در مقابل دشمن که همیشه در حال دشمنی کردن، جلوگیری از پیشرفت، کم جلوه دادن دستاوردهای انقلاب و تکیه‌بر نقاط ضعف و کاستی‌ها هست باید آمادگی لازم را داشت و با نگاه بصیرانه و تحلیل درست، حیله‌های دشمن و نقاط ضعف درونی را شناخته و از هم تفکیک کرده و برای هرکدام راه‌حل مناسب اتخاذ کرد.

پی‌نوشت‌ها:
1.  خامنه‌ای، سید علی، بیانات‌ در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های شیراز، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۳۸۷/۰۲/۱۴،
3431، https://khl.ink/f/3431

2. خامنه‌ای، سید علی، بیانات در دیدار مسئولان سازمان صداوسیما،

پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۳۸۱/۱۱/۱۵،

7227،https://khl.ink/f/7227
3. خامنه‌ای، سید علی، بیانات در دیدار کارگزاران نظام‌، پایگاه

اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۳۸۳/۰۸/۰۶،

3256، https://khl.ink/f/3256

4. مجتبی زاده، علی، شرارت‌های آمریکا علیه ایران، مکاتبه و اندیشه، پاییز و زمستان 1392، شماره 47، صفحه 90 تا 104.

5. خامنه‌ای، سید علی، بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، پایگاه

اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۳۶۸/۰۴/۱۸،

2133، https://khl.ink/f/2133

6. فدایی، مهدی؛ درخشان، مرتضی، تحلیل اثرات کوتاه‌مدت و بلندمدت تحریم‌های اقتصادی بر رشد اقتصادی در ایران، پژوهش‌های رشد و توسعه اقتصادی، بهار 1394، شماره 18، صفحه 132-113.

7. مرزبان، حسین؛ استادزاد، علی حسین، تأثیر تحریم‌های اقتصادی بر تولید و رفاه اجتماعی ایران، دوره 20، شماره 63، تیر 1394، صفحه 37-69.

کارآمدی نظام‌ها تابع عملکرد آن‌ها در جهت رسیدن به اهداف و عبـور از موانـع است.

پرسش:

امروز مأمور مالیاتی افشاگر فساد مالی هانتر بایدن پسر جوبایدن رئیس‌جمهوری فعلی آمریکا توسط کنگره آمریکا موردتقدیر قرار گرفت و برای نماینده افشاگر واگذاری خودروهای شاسی‌بلند به مجلس نیز حکم یک سال حبس بریده شد. آمریکای لیبرال باید برای ما الگو باشد یا جمهوری اسلامی برای دنیا؟

پاسخ:
مقدمه

در اخبار آمده است که یکی از متصدیان امور مالیاتی آمریکا که فساد مالی هانتر بایدن پسر جوبایدن رئیس‌جمهوری فعلی آمریکا مبنی بر فرار مالیاتی ایشان را افشا کرده بود، توسط کنگره آمریکا مورد تقدیر قرار گرفت؛ از طرفی در اخبار ایران نیز اعلام شد که افشاگر واگذاری خودروهای شاسی‌بلند به نمایندگان مجلس، به یک سال حبس محکوم شد. با مقایسه این دو کنش در مورد فساد مسئولان در دو کشور که یکی ادعای عدم دخالت دین در امور حکومتی دارد و دیگری که مدعی حکومت بر اساس دین الهی هست، این سؤال پیش می‌آید که آیا آمریکای لیبرال باید برای ما الگو باشد یا جمهوری اسلامی برای دنیا؟

برای پاسخ به این سؤال، ابتدا لازم هست هر دو گزاره خبری را بررسی کرده و سپس جنبه‌های دیگر قضیه را کنکاش کرد.

1- واگذاری خودروهای شاسی‌بلند

یکی از نمایندگان در صحن علنی مجلس مدعی شد در جریان استیضاح یکی از وزرا، 75 نماینده مجلس خودروی شاسی‌بلند رشوه گرفتند تا از استیضاح آن وزیر منصرف شوند. بعدازاین ادعا، هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان مجلس به مسئله ورود کرده و مشخص شد که ادعای نماینده فاقد اسناد و مدارک بوده است. بر همین اساس، بعد از تفهیم اتهام و اخذ آخرین دفاعیات از وی و برگزاری دومین جلسه دادگاه، به اتهام نشر اکاذیب در دادگاه بدوی، حکم اولیه یک سال حبس برای او صادر شد.
سپس در پی دستور رئیس‌جمهور برای بررسی موضوع و پس از ارزیابی دقیق ابعاد موضوع و احراز تخلف، در گام اول از ادامه واگذاری خودروهای در قالب تفاهم‌نامه و... که خارج از روال فروش خودرو به عموم مردم بوده، جلوگیری شد و دستگاه‌ها و افراد متخلف معرفی و مدیرعامل ایران‌خودرو در همین رابطه برکنار شد و به خودروسازان مجدد ابلاغ گردید بر اساس ابلاغیه و دستور ریاست محترم جمهور از اسفندماه ۱۴۰۰، تحت هیچ شرایطی حق واگذاری بی‌ضابطه خودرو به مدیران و کارکنان دستگاه‌های اجرایی در سه قوه و یا سایر اشخاص حقیقی یا حقوقی خصوصی را مغایر با روال عادی فروش به آحاد مردم ندارند و از وزیر وقت صمت هم خواسته شد ضمن توقف تفاهم‌نامه‌های خودروسازان با دستگاه‌های اجرایی، نظارت مضاعف وجدی‌تری داشته باشند تا شاهد تکرار این مسئله‌ نبوده و مادامی‌که شرایط عرضه خودرو به این وضعیت باشد و نیاز مردم برطرف نشود این مطالبه نظارتی کماکان پابرجاست.
طبق مدارک به‌دست‌آمده، تفاهم‌نامه‌ای از تابستان ۱۴۰۰ و قبل از تشکیل کابینه دولت سیزدهم بین یک شرکت شبه کاغذی غیر مرتبط (رادین مبین غرب) با آن خودروساز منعقدشده است و این رویه تا اواسط ۱۴۰۱ ادامه یافته که طبق بررسی انجام‌شده، وزیر وقت صمت اطلاعی از وقوع و یا کم و کیف آن نداشته و ظاهراً تعدادی از نمایندگان هم از آن بی‌اطلاع بوده‌اند و حکم اولیه دادگاه علیه آن نماینده نیز ملغی گردید و در مجلس به کار خود ادامه دادند. (1)

2-تقدیر از افشاگر فساد مالی هانتر بایدن

هانتر بایدن، پسر جو بایدن، رئیس‌جمهور فعلی آمریکا، سابقه طولانی در انجام اقدامات مجرمانه و فرار مالیاتی دارد به‌طوری که حتی دونالد ترامپ در کارزار انتخابات ریاست جمهوری خود در سال ۲۰۲۰ حملات گسترده‌ای به جو بایدن به دلیل تخلفات پسرش داشت.

هانتر در ۲۰۱۴ و زمانی به کمپانی بوریسما ملحق شد که پدرش معاون باراک اوباما بود و به وی در رسیدگی به سیاست‌گذاری خارجی با اوکراین کمک می‌کرد. فعالیت هانتر در اوکراین بر سیاست‌گذاری‌های دولت اوباما در قبال این کشور شرق اروپا اثر گذاشته است. جمهوری‌خواهان سنا در گزارشی مربوط به اوایل سال 2023 گفته بودند که این همکاری با اوکراین مصداق تضاد با منافع ملی است. جمهوری خواهان سال‌ها بر این موضوع تأکید دارند که هانتر در حال استفاده از جایگاه پدر خود و انجام اقدامات مجرمانه متعدد در داخل و خارج از کشور است.

وزارت دادگستری آمریکا از پسر بایدن خواسته تا اطلاعاتی را که مربوط به چندین شرکت ازجمله یک کمپانی گاز اوکراینی ارائه کند. روابط هانتر با کمپانی گاز اوکراینی بوریسما به پدرش هم مربوط می‌شود. در این احضاریه علاوه بر درخواست برای شفاف‌سازی روابط بایدن جوان با کمپانی بوریسما،‌ از وی خواسته‌شده تا درباره روابط و معاملات تجاری‌اش با چین و سایر تبادلات مالی شفاف‌سازی کند. دادستان‌های فدرال همچنین به بررسی جرم احتمالی پول‌شویی پرداخته‌اند.

هانتر بایدن در این دادگاه به‌طور داوطلبانه به اتهام مربوط به فرار مالیاتی خود اعتراف می‌کند، البته او طبق توافق با دادگاه به دنبال آن است که با اعتراف در این موضوع، مانع از محکوم شدن در مورد اتهام مرتبط با اسلحه غیرقانونی خود شود. وی متهم است در سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ علی‌رغم درآمد‌های بیش از ۱.۵ میلیون دلاری از دادن مالیات آن خودداری ورزیده است. در ضمن ماجرای تقدیر از افشاگر فرار مالیاتی و سایر فسادهای هانتر بایدن مربوط به قوانین وزارت دادگستری آمریکا درباره حمایت از افرادی که سوت‌زنی (افشاگری فساد) می‌کنند، است که طبق قانون، مبلغی به‌عنوان پاداش به شخص سوت‌زن پرداخت می‌شود. (2)

تا اینجا روشن شد که واقعیت با آنچه در قسمت اول سؤال مطرح شد، متفاوت است و فرضیات سؤال، مطابق با همه ماجرا نیست. در ادامه به این مطلب می‌پردازیم که کدام نظام باید الگو برای جهانیان باشد؟ ملاک الگو بودن چیست؟

3- الگوی بودن جمهوری اسلامی برای دیگران یا الگو شدن دیگران برای ما؟

برای اینکه یک نظام و سیستمی برای سایر ملت‌ها و نظام‌ها به‌عنوان الگو معرفی گردد، لازم است در مرتبه اول کارآمدی آن نظام بررسی گردد و در صورت کارآمد بودن به جهانیان معرفی گردد. برای تحلیل کارآمدی، باید اهداف نظام را بررسی و میزان دستیابی به اهداف توسط آن نظام را سنجید.
کارآمدی در علـم سیاست به معنی عملکرد نظام‌ها در جهت رسیدن به اهداف و عبـور از موانـع است؛ بنابراین منظور از کارآمدی این است که یک نظام سیاسی‌کار ویژه‌های اساسی خـود را در سه عرصه‌ی فرهنگ، اقتصاد و سیاست به نحو احسن انجام دهد، به‌گونه‌ای که بتوانـد در رسیدن به اهداف خود توفیق پیدا کند و مشکلات جامعه را حل کند.

در این راستا نگاه کلان و فراگیر به نظام‌ها برای فهم کارآمدی آن ضرورتی جدی دارد؛ زیرا نگاه‌های جزئی، نگاه به حوادث میانه‌ی راه و نگاه به افت‌وخیزها، خیلی گویا نیست؛ باید نگاه کلان و فراگیر به نظام‌ها در سطح افکار عمومی زنده بشود. این نگاه کلان موجب می‌شود که به مسائل جزئی و کوچک اهمیت بیش از حد داده نشود و به حرکت عمومی که در طول سال‌ها ادامه داشته، نگاه کرده و بتوان موانع و آسیب‌ها را به‌خوبی و بر اساس اولویت تحلیل کرد. حال با این نگاه کلان باید بررسی کرد که اهداف نظام اسلامی و نظام غرب چه بوده و به چه میزان بدان رسیده‌اند و علل عدم تحقق کامل اهداف هرکدام چه بوده است؟
البته باید توجه کرد که در نظام‌های سیاسی، اهداف متفـاوت بـوده و چه‌بسا شـیوه‌هـای رسیدن به آن نیز متفاوت باشد. به‌طور مثال در جوامعی با عنوان دموکراسی غربـی، بـه هـر شیوه ممکن باید به اهداف نائل آمد، لکن این مسئله در جوامع دینی صدق نداشـته و مبـانی دینی این اجازه را به مسئولین نمی‌دهد که از هر شـیوه ممکـن بـرای رسـیدن بـه اهـداف استفاده نمایند. بر این اساس کارآمدی در نظام مردم‌سالاری دینی دارای معنی متفاوت بـوده و مؤلفه‌های خاص خود را دارد و نظام دینی ضمن تلاش برای رسیدن بـه اهداف مشترک بایـد برنامه‌ریزی برای رسیدن به اهداف دینی کارآمدی را نیز مدنظر داشته باشد. در ایـن صـورت، دیـن مـی‌توانـد حداکثر میزان کارآمدی را به نمایش گذارد.
3.1- بررسی کارآمدی نظام غربی

نظام‌های سیاسی حاکم در غرب و آمریکا با شعار لیبرال دموکراسی و اقتصاد سرمایه محور شکل‌گرفته‌اند. با توجه به اندیشه‌های افرادی چون لاک، هابز، روسو و ... درصدد تأمین رضایت مردم، برآوردن رفاه حداکثری، تأمین و برقراری عدالت، قانون‌مداری، مشـارکت حـداکثری مردم در حکومت، دانش‌محوری، توسعه مندی و شایسته‌سالاری در قالب لیبرال دموکراسی می‌باشند. (3)

طبق بررسی‌ها و شواهد موجود، باید اعلام کنیم که نظام غربی باگذشت حدود 4 قرن از شکل‌گیری آن، در بعد اقتصادی اهدافی را که مدنظر داشت، تحقق بخشیده و اقتصاد سرمایه محور (هرچند موافق مبانی اسلامی نیست) را پی‌ریزی و به رشد کافی رسانده است. ولی در بعد لیبرال دموکراسی که پنج مؤلفه ضروری ۱. تأمین آزادی بیان ۲. تفکیک قوا و وجود پارلمان ۳. دولت حداقلی و استقلال حوزه خصوصی 4. تنها معیار منفعت عمومی، انتخاب آزادانه افراد باشد نه صلاحدید اهل‌فن یا دیگران را جز اهداف خود داشت کارآمدی مطلوبی نداشته است؛ زیرا هر یک از این مؤلفه‌ها به‌خصوص تأمین آزادی بیان، تشکیل دولت حداقلی، عدالت اجتماعی و امنیت محقق نشده و حتی عکس این اهداف عمل شده است.

3.2- بررسی کارآمدی نظام اسلامی

نظام اسلامی ایران بزرگ‌ترین تحول و تغییر قدرت در طول تاریخ بود و اساس سلطنت و حکومت فردی را به حکومت مردمی تبدیل کرد، باگذشت حدود 45 سال از انقلاب اسلامی لازم است این انقلاب از زمینه‌های مختلفی از قبیل کارآمدی موردبررسی قرار گیرد.

استقلال‌خواهی و قطع هر نوع وابستگی، حاکمیت اسلام بر جامعه و رواج ارزش‌های دینی در کشور، آزادی بیان و قلم، عدالت و رفع تبعیض‌ها، پیشرفت مادی و گسترش رفاه، احیای کرامت انسانی و نقش داشتن مردم در حاکمیت بر تعیین سرنوشت خود و ... از اهداف انقلاب بوده و در راستای رسیدن به این اهداف دستاوردهایی مثل استقلال، حفظ تمامیت ارضی و رساندن ایران به عزت و کرامت لایق خود، ارتقاء جایگاه ایران در جهان، صدور شعارهای انقلاب و الهام‌بخشی به حق‌طلبان عالم، گسترش آزادی‌های عمومی، گسترش برخورداری‌های عمومی و امکانات مادّی، پیشرفت در معنویات و امکان سیر تکاملی در فضای انقلاب، گسترش عدالت اجتماعی، توان ایستادگی در برابر سلطه‌طلبان جهانی، رشد علمی و صنعتی داشته است، ولی این دستاوردها بااینکه خیلی مهم و لازم هستند ولی تا رسیدن به اهداف تحقق حیات طیبه برای همه ملت ایران، تشکیل تمدن نوین اسلامی و زمینه‌سازی ظهور حضرت بقیه‌الله عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف جای کار زیادی هست. ازجمله عللی که

سبب عدم تحقق کامل اهداف انقلاب اسلامی بوده می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

1. زمان‌بر بودن دست‌یابی به این اهداف بلند. 

2. تحمیل فشارهای خارجی (جنگ، تحریم و...) برای کند کردن حرکت نظام به سمت آرمان‌ها.

3. موانع درونی (ضعف‌های فکری، راحت‌طلبی، عادت‌های اجتماعی غلط).
4. عدم اهتمام برخی از مسئولین به همه آرمان‌های انقلاب. (4)

باید توجه کرد که فرایند تحقّق اهداف اسلامی، یک فرایند طولانی و دشواری است. به‌طور نسبی انسان به آن اهداف نزدیک می‌شود؛ اما تحقّق آن‌ها، بسیار طولانی است. قدم اوّل که پُرهیجان‌تر و پُرسروصداتر از همه است، ایجاد انقلاب اسلامی است. قدم دوم، ترتّب نظام اسلامی بر انقلاب اسلامی است؛ یعنی ایجاد نظام اسلامی (اسلامی شدن هندسه‌ی عمومی جامعه) قدم سوم، ایجاد دولت اسلامی (دولت یعنی مجموعه‌ی کارگزاران حکومت) است. مسئولان باید به معنای واقعی کلمه، در درون این نظامِ اسلامی، اسلامی شوند. این مشکل‌تر از مراحل قبلی است و الآن ما در این مرحله هستیم. (5)

حال با توجه به این اهداف و مسیر طی شده و نقاط ضعف و قوت موجود در کشور، الگوی پیشرفت اسلامی طراحی و در حال اجرا است؛ زیرا اسلام الگوی مستقل خودش را دارد. الگوی اسلامی برای نظام سازی و جامعه‌سازی یک الگویی مرکّب از ایمان و علم و عدل است. ما البتّه در هر سه بخش عقبیم. تحرّک ما تحرّک مناسب و شایسته‌ای نبوده، امّا الگو این است که انسان این را در شعارها، در اظهارها، در جهت‌گیری‌ها، درحرکت‌هایی که در این 45 سال در جمهوری اسلامی صورت گرفته، در شخصیت‌سازی‌هایی که صورت گرفته (نمونه‌هایش شهدای بزرگ مثل شهید بهشتی، رجائی، باهنر، مطهّری و شهید قاسم سلیمانی است) می‌تواند مشاهده بکند. (6)

الگوی کشور اسلامی به معنای این نیست که در این کشور همه‌ی مردم فقط مشغول نماز و روزه و دعا و توسّل‌اند؛ نه این‌ها هست، این‌ها معنویت است امّا در کنار این معنویت، پیشرفت مادّی، رشد علمی، توسعه‌ی عدالت، کم شدن فاصله‌های طبقاتی و برداشته شدن قلّه‌های اشرافی‌گری هست...الگوهای رایج توسعه، ازلحاظ مبانی، غلط و بر پایه‌ی اومانیسم و اصول غیر الهی هستند و ازلحاظ آثار و نتایج نیز نتوانسته‌اند وعده‌هایی را که در خصوص ارزش‌هایی نظیر «آزادی» و «عدالت» داده بودند، محقق کنند. این جوامع اگرچه پیشرفت‌هایی نیز داشته‌اند اما پیشرفت‌ها تا اعماق آن جوامع نفوذ نکرده و به «اخلاق، عدالت، معنویت و امنیت» منتهی نشده است. (7)

نتیجه
برای معرفی یک نظام و سیستمی به‌عنوان الگو، لازم است کارآمدی آن نظام بررسی و برای تحلیل کارآمدی نیز لازم است اهداف و میزان تحقق آن اهداف ارزیابی شود. کارآمدی نظام‌ها تابع عملکرد آن‌ها در جهت رسیدن به اهداف و عبـور از موانـع است. داشتن نگاه کلان و فراگیر به نظام‌ها برای فهم کارآمدی آن‌ها ضروری هست. حال با این نگاه کلان، اهداف نظام اسلامی و غرب و میزان تحقق و علل عدم تحقق کامل اهداف هر نظام بررسی می‌شود.

در بررسی کارآمدی نظام غربی بیان شد که نظام‌های سیاسی حاکم در غرب با شعار لیبرال دموکراسی و اقتصاد سرمایه محور ایجادشده و طبق بررسی‌ها و شواهد، باید اعلام کرد که نظام غربی باگذشت حدود 4 قرن از شکل‌گیری آن، در بعد اقتصادی اهدافی را که مدنظر داشت، تحقق بخشیده و ولی در بعد لیبرال دموکراسی کارآمدی مطلوبی نداشته است؛ زیرا هر یک از مؤلفه‌های این نظام به‌خصوص تأمین آزادی بیان و تشکیل دولت حداقلی و عدالت اجتماعی و امنیت محقق نشده و حتی عکس این اهداف تحقق‌یافته است.

هم‌چنین در بررسی کارآمدی نظام اسلامی بیان شد که انقلاب اسلامی با اهداف متعالی از قبیل استقلال‌خواهی و قطع هر نوع وابستگی، حاکمیت اسلام بر جامعه و رواج ارزش‌های دینی در کشور، آزادی بیان و قلم، عدالت و رفع تبعیض‌ها، پیشرفت مادی و گسترش رفاه و ... شکل‌گرفته و در راستای رسیدن به این اهداف، دستاوردهایی مثل استقلال در تصمیم‌گیری، حفظ تمامیت ارضی کشور، گسترش برخورداری‌های عمومی و امکانات مادّی، توان ایستادگی در برابر سلطه‌طلبان جهانی، رشد علمی و صنعتی و ... داشته است.

زمان‌بر بودن دست‌یابی به این اهداف بلند، تحمیل فشارهای خارجی، موانع درونی (ضعف‌های فکری، راحت‌طلبی، عادت‌های اجتماعی غلط) و عدم اهتمام برخی از مسئولین به همه آرمان‌های انقلاب ازجمله عللی هستند که سبب عدم تحقق کامل اهداف انقلاب اسلامی بوده‌اند. بیان شد که فرایند تحقّق هدف‌های اسلامی، یک فرایند طولانی و دشواری است. قدم دشوار آن، ایجاد دولت اسلامی است؛ یعنی کارگزاران باید به معنای واقعی کلمه، در درون این نظامِ اسلامی، اسلامی شوند.

الگوی پیشرفت اسلامی، الگویی مرکّب از ایمان و علم و عدل برای نظام سازی و جامعه‌سازی طراحی و در حال اجرا است. طبق این الگو در کنار معنویت، پیشرفت مادّی، رشد علمی، توسعه‌ی عدالت، کم شدن فاصله‌های طبقاتی و برداشته شدن قلّه‌های اشرافی‌گری هست.

الگوهای رایج توسعه، ازلحاظ مبانی بر پایه‌ی اومانیسم و اصول غیر الهی هستند و ازلحاظ آثار و نتایج نیز نتوانسته‌اند وعده‌هایی را که در خصوص ارزش‌هایی نظیر آزادی و عدالت داده بودند، محقق کنند. این جوامع اگرچه پیشرفت‌هایی نیز داشته‌اند، اما پیشرفت‌ها تا اعماق آن جوامع نفوذ نکرده و به اخلاق، عدالت، معنویت و امنیت منتهی نشده است؛ بنابراین نمی‌تواند الگو واقع شوند و نظام اسلامی به علت جامع بودن در اهداف و تعریف نیازها و ارائه راهکارهای مناسب جهت نیل به آن‌ها، قابل‌عرضه به‌عنوان نظام الگو برای نظامات حکمرانی جهانی است. حال به یک نکته نیز باید توجه کرد و آن این است که عمل غیر از خود نظریه و نظام الگو هست. در مقام عمل ممکن است منافع شخصی، ضعف در شناخت و عمل و ... سبب شود که نظریه به‌صورت کامل محقق نشود و حتی در برخی موارد، ضد آن عمل شود که لازم است این موارد شناخته‌شده و در ارزیابی‌ها موردبررسی قرارگرفته و از خلط نظریه با مقام عمل اجتناب شود.
پی‌نوشت‌ها:
1. صادقی، سید مجتبی، گزارش محرمانه بازرس ویژه به رئیس‌جمهور/ متخلفانِ واگذاری رانتی خودرو معرفی شدند، خبرگزاری جمهوری اسلامی،  ۱۳/2/۱۴۰۲،85100230، https://irna.ir/xjMmGq

2.  مجموعه نویسندگان، آشکار شدن زوایایی جدید از فساد مالی بایدن در مافیای انرژی اوکراین، خبرگزاری فارس، 30/04/1402،

۱۴۰۲۰۴۳۰۰۰۰۶۸۸، http://fna.ir/3dmvf4

3. شفیعی، احمد؛ نیک‌بین، عبدالعزیز، مؤلفه‌های کارآمدی نظام دینی در اندیشه مقام معظم رهبری، جستارهای سیاسی معاصر، دوره 6، شماره 15، خرداد 1394، صفحه 75-97.

4. خامنه‌ای، سید علی، شش پرسش بنیادین درباره انقلاب کبیر اسلامی

ایران، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای،

۱۳۹۵/۱۱/۱۰،
25277،https://khl.ink/f/25277
5. خامنه‌ای، سید علی، بیانات در دیدار کارگزاران نظام، پایگاه

اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۳۸۰/۰۹/۲۱،

10881، https://khl.ink/f/10881

6. خامنه‌ای، سید علی، بیانات در ارتباط تصویری با جلسه هیئت دولت،

پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۳۹۹/۰۶/۰۲، 46303، https://khl.ink/f/46303

7. خامنه‌ای، سید علی، بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، پایگاه

اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای، ۱۳۹۵/۰۵/۱۱،

33886، https://khl.ink/f/46303

حادثه متروپل از سوی یکی از نمایندگان سابق مجلس مطرح‌شده و برای این ادعا مستندی ارائه نشده است.

پرسش:

مملکت اسلامی تا کجا باید فساد را تحمل کند؟ چرا مسببین حادثه متروپل عفو شدند؟

پاسخ:

مقدمه
یکی از مهم‌ترین عوامل فروپاشی هر نظام سیاسی‌، رشد فساد در آن نظام است. مملکت اسلامی نیز به‌عنوان یک نظام سیاسی از این قاعده مستثنا نیست؛ بنابراین اگر گرفتار فساد شود که در زمینه‌هایی گرفتار آن است و چاره‌ای برای آن نیندیشد، سرنوشت تلخی در انتظارش خواهد بود.

آنچه سرنوشت دردناکی را برای عده‌ای از شهروندان آبادانی ما در ماجرای متروپل رقم زد، وجود همین فساد در درون مملکت اسلامی بود. اگر فساد و رشوه نبود و ناظران و دست‌اندرکاران این پروژه گرفتار فساد و رشوه دادن و رشوه گرفتن نبودند و به وظایف خود به‌درستی عمل می‌کردند، چنین اتفاق دردناکی رخ نمی‌داد. آنچه بر تلخی وجود فساد و رشوه در ماجرای متروپل می‌افزاید و آن را تلخ‌تر می‌کند، خبر عفو و بخشیده شدن بانیان حادثه متروپل است. مملکت اسلامی تا کجا باید فساد را تحمل کند و چرا مسببان این حادثه عفو شدند؟

در اینکه مبارزه با فساد تحت هر شرایط و به هر شکلی، امری ضروری برای هر نظام سیاسی است، شکی نیست و بعید به نظر می‌رسد کسی که نگران آینده کشور و مسائل آن باشد، در این موضوع تردیدی داشته باشد.

آنچه دغدغه پرسشگر محترم بوده است، مسئله عفو و بخشش مقصران حادثه متروپل است که به‌ خاطر فساد و سهل‌انگاری آن‌ها این حادثه رخ‌داده است. ابتدا باید دید منشأ به وجود آمدن این دغدغه چیست؟ به نظر می‌رسد منشأ این دغدغه و به‌تبع آن، طرح این پرسش، تنها و تنها توئیتی است که پس از حادثه فروریختن ساختمان در محله خلازیر تهران، از سوی یکی از نمایندگان دوره‌های پیشین مجلس منتشرشده است. ایشان در توئیتش نوشته است: «وقتی محکومان فاجعه متروپل آبادان، پس از آن بگیر و ببندهای پر سر و صدا مشمول عفو می‌شوند، نتیجه طبیعی آن تکرار آن فاجعه در محله خلازیر است». (1) و مستندی نیز برای طرح این ادعا ارائه نکرده‌اند. با توجه به اینکه احکام قوه قضائیه درباره محکومیت 21 متهم پرونده حادثه متروپل صادرشده و جزئیات آن نیز در رسانه‌ها منتشرشده است، (2) روشن است که قوه قضائیه در مسئله برخورد با فساد و مجازات عاملان این حادثه کوتاهی نکرده است.

از طرف دیگر، این ادعا در شرایطی مطرح می‌شود که نه شخص ایشان مستندی ارائه کرده‌اند و نه دیگر رسانه‌های همسو با ایشان به این ادعا پرداخته، پرونده‌ای بر آن بازکرده‌اند. حتی رسانه‌هایی همچون بی.‌ بی. سی؛ و اینترنشنال و درمجموع رسانه‌های معاند که مترصد هر فرصتی برای به چالش کشیدن جمهوری اسلامی و موج‌سواری بر روی حوادث و اخبار داخل ایران هستند و در حادثه دردناک متروپل نیز وظیفه خود (فضاسازی علیه جمهوری اسلامی) را به‌خوبی انجام داده‌اند، به این توئیت نپرداخته، از کنار آن گذشته‌اند. احکام صادرشده از سوی دستگاه قضایی، در کنار عبور رسانه‌های داخلی و خارجیِ معاند از این ادعای تویی‌تری و نپرداختن به آن، (3) افزون بر عدم ارائه مستندات این ادعا، همگی نشان‌دهنده معتبر نبودن این خبر و ادعاست. دست‌کم باید با دیده شک و تردید به این خبر نگریست و به‌راحتی آن را نپذیرفت.

نتیجه
با توجه به اینکه مسئله عفو مقصران حادثه متروپل از سوی یکی از نمایندگان سابق مجلس مطرح‌شده و برای این ادعا مستندی ارائه نشده است و با توجه به اینکه ادعای طرح‌شده توسط رسانه‌هایی محدود پوشش داده‌شده و مورد توجه بسیاری از رسانه‌های معتبر و رسانه‌های همسو با آن نماینده قرار نگرفته است و حتی رسانه‌های معاند که مترصد چنین فرصت‌هایی برای حمله به جمهوری اسلامی هستند، آن را نادیده گرفته، پوشش نداده‌ و بر مبنای آن برنامه نساخته‌اند، روشن می‌شود که ادعای مطرح‌شده از اعتبار کافی برخوردار نیست یا دست‌کم باید بدان به دیده تردید نگریست.

کلیدواژه

متروپل، جمهوری اسلامی، قوه قضائیه، عفو.

پی‌نوشت‌ها:

1.«واکنش نماینده سابق مجلس به حادثه ریزش ساختمان متروپل و خلازیر»، خبر آنلاین، کد خبر:

1799010، habaronline.ir/xkjhw.
2. «انفصال‌ازخدمت در احکام مقصران حادثه متروپل؛ جزئیات حکم اعلام شد»، خبر آنلاین، کد خبر:

1668664، khabaronline.ir/xjbZp.
3. تنها رسانه‌های بسیار محدود و غیر مشهور، این خبر را به نقل از خبر آنلاین پوشش داده‌اند و این خبر حتی در رسانه‌های مکتوب و غیر مکتوب داخلی نیز موردتوجه قرار نگرفته است.
 

مهم‌ترین هدفی که همه حامیان اوکراین در جنگ با روسیه دنبال می‌کنند، تحقق روسیه‌ای ضعیف و فروپاشیده است.

پرسش:

علت حمایت فراوان امریکا و کشورهای غربی از اوکراین در مقابل روسیه چیست؟ آیا مسئله فقط رقابت بین قدرت‌هاست یا فراتر از این مسائل است و پشت‌صحنه اتفاقات دیگری در حال رقم خوردن است؟

پاسخ:
آنچه این روزها در میان اخبار رسانه‌های جهان درباره جنگ روسیه و اوکراین می‌بینیم و می‌شنویم، اخبار حمایت غربی‌ها به‌خصوص امریکا از اوکراین در برابر روسیه و ارسال تسلیحات نظامی و کمک‌های مالی برای اوکراین است. سؤالی که با مشاهده این اخبار به  وجود می‌آید این است که باوجود بحران‌های مالی که کم‌وبیش در کشورهای غربی وجود دارد و تورمی که مردم کشورهای اروپایی و امریکا را آزار می‌دهد، علت حمایت امریکا و کشورهای غربی از اوکراین چیست؟ آیا مسئله تنها رقابت میان ابرقدرت‌هاست یا این حمایت‌ها پشت‌صحنه‌های دیگری نیز دارد؟

برای پاسخ به این پرسش، ابتدا لازم است، به‌طور مختصر، درباره عوامل آغاز این جنگ صبحت کنیم و سپس به علت حمایت‌های غربی از اوکراین بپردازیم. پرداختن به عوامل آغاز جنگ تا حدودی اتفاقات و ابهامات موجود را روشن می‌کند.

پس از فروپاشی نظام دوقطبی در دوره جنگ سرد و آغاز دوره گذار جهان، دو بلوک در پهنه قدرت جهانی هویدا شدند. کشورهای محوری مستقر در حاشیه شرقی، یعنی چین، روسیه و متحدان آن‌ها و کشورهای محوری مستقر در حاشیه غربی، یعنی ایالات‌متحده، اتحادیه اروپا و ناتو با اتخاذ دو راهبرد دریا‌ محور و زمین ‌محور در حال رقابت تنگاتنگ در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی و نظامی هستند که هرکدام مصرانه در حال تلاش برای گسترش هژمونی و بسط و توسعه شرایط برای خود و ایجاد محدودیت و انقباض برای دیگری است تا رقیب را در شرایط ضعف ژئوپلیتیکی قرار دهد. ادراک و فهم ماهیت و منشأ بحران اوکراین در چارچوب و الگوی رقابت‌های ائتلاف‌های جهانی مذکور قابل‌درک است. (1)

تلاش برای دور ساختن اوکراین از مدار روسیه و ادغام اوکراین در دو بال نظامی و اقتصادی غرب ‌محور، واضح بود که واکنش‌های بسیار منفی در میان رهبران روسیه به وجود آورد. الزامات

ژئوپولیتیک که برای حاکمیت منطق زمینی قدرت میان

تصمیم‌گیرندگان روسی از اهمیت فراوان برخوردار است، به همراه گره‌های فراوان تاریخی و فرهنگی میان مسکو و کیف، حساسیت‌های فراوان روسیه در مقابل تلاش‌های امریکا و اتحادیه اروپا در رابطه با اوکراین را گریزناپذیر می‌سازد. برای ولادیمیر پوتین که در بیشتر مواقع، واقعیت‌های ژئوپولیتیک و الزامات ناشی از مسائل تاریخی و فرهنگی، متن اصلیِ شکل‌گیری سیاست‌هاست، تلاش امریکا برای به حاشیه راندن روسیه در اوکراین و سیاست‌های بروکسل به‌عنوان مقر اتحادیه اروپا، برای بسط یکپارچگی اقتصادی اروپا از طریق ادغام اوکراین، به‌عنوان خطری علیه منافع ملی روسیه دریافت شد. (2)

همچنین به اذعان برخی کارشناسان، تلاش ائتلاف غربی برای گسترش ناتو در اطراف روسیه و نزدیک شدن به حیات خلوت و مرزهای روسیه، این کشور را مجبور به واکنش کرده است. جان مرشایمر، نظریه‌پرداز آمریکایی در‌این‌باره می‌نویسد: «امریکا و شرکای اروپایی‌اش، مسئولان بزرگ این بحران به شمار می‌‌روند و اساس آن، از تفکر بسط ناتو به‌عنوان هسته اصلی استراتژی خارج کردن اوکراین از دایره حاکمیتی روسیه و ادغام آن در غرب نشئت می‌‌گیرد. ...مخالفت رهبران روسیه با گسترش ناتو از اواسط دهه 90 تاکنون تداوم دارد و آن‌ها به‌وضوح اعلام کرده‌اند که هرگز بدل شدن همسایگان مهم‌شان به سنگر غرب را تاب نخواهند آورد و درواقع الحاق کریمه نیز پس از برکناری دولت حامی روسیه از اوکراین، پاسخی بود که پوتین با نگرانی از بدل شدن این منطقه به پایگاه دریایی ناتو داده بود». (3)

بنا بر آنچه به‌اختصار بیان شد، مجموعه اقدامات امریکا و اتحادیه اروپا در راستای نفوذ در حیات خلوت روسیه و نزدیک شدن به مرزهای آن باوجود تعهد امریکا در زمینه نزدیک نشدن ناتو به مرزهای روسیه، (4) از نگاه رهبران روسیه تهدید منافع ملی روسیه تلقی شده و این کشور وارد جنگ با اوکراین شد؛ اوکراینی که با رئیس‌جمهور متمایل به غربش، از بازی کردن در زمین کشورهای غربی راضی به نظر می‌رسید.

پس از توضیح مسائل زمینه‌ساز آغاز جنگ، می‌توان به این پرسش پرداخت که هدف امریکا و کشورهای غربی در حمایت از اوکراین چیست؟ آنچه در پشت پرده این حمایت‌ها دنبال می‌شود، چه چیزی است؟
کارشناسان در جنگ اوکراین با روسیه برای امریکا منافعی برشمرده‌اند که برخی از آن‌ها بدین قرار است:

1. شرکت‌های انرژی امریکا بخش مهمی از بازار اروپا را که پیش از این در دست روسیه بود، در اختیار گرفتند. با توجه به بحران انرژی ناشی از جنگ تحریم‌ها، این موضوع، سودهای کلانی را برای آن‌ها به همراه داشت و برای سال‌های آینده نیز این سود را تضمین می‌کند.
2. شرکت‌های صنایع دفاعی امریکا از قِبَل سفارش‌های دولتی تسلیحات برای نیروهای مسلح اوکراین سود بسیاری می‌برند.
3. افزایش وابستگی اقتصادی و سیاسی اتحادیه اروپا به واشنگتن امتیاز دیگر این درگیری است. با ادامه درگیری نظامی در شرق اروپا، ایالات‌متحده صفوف متحدان خود در این قاره را در وضعیت خوبی نگه‌داشته و آن‌ها را به تبعیت از خود وادار کرده است.
4. تضعیف روسیه به‌عنوان قدرتی که جرئت به چالش کشیدن سلطه جهانی ایالات‌متحده را دارد. (5)

برای حضور پررنگ برخی کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا در حمایت از این مناقشه نیز می‌توان دلایلی را برشمرد. یکی از دلایل این همراهی، وابستگی اروپا به امریکا در حوزه اقتصادی و سیاسی است که آن‌ها را به همراهی باسیاست‌های امریکا وا‌داشته است. همچنین برخی کشورها همچون آلمان نیز به بهانه جنگ اوکراین در حال اختصاص بودجه کلان برای بالا بردن توان ارتش آلمان و خریدهای تسلیحاتی تازه از امریکاست؛ کشوری که به دلیل آغازگری جنگ‌های جهانی اول و دوم، همواره با محدودیت برخورداری از ارتش نیرومند مواجه بوده است. هدف دیگر اتحادیه اروپا به‌خصوص کشورهای انگلیس، فرانسه و آلمان، اضمحلال و فروپاشی روسیه و تبدیل آن به جمهوری کوچک روسیه است؛ به‌گونه‌ای که حتی برای فروش گاز خود، ملتمسانه به دولت‌های اروپایی رجوع کند. ازجمله اهداف اتحادیه اروپا که امریکا نیز در آن مشترک است، تعدیل سیاست‌های پوتین و رهبران روسیه با افزایش فشارهای بین‌المللی و داخلی است. (6) آن‌ها می‌دانند که شکست اوکراین که دست‌کم حمایت تمام‌عیار رسانه‌ای غرب را به دنبال خود دارد در مقابل روسیه، شکست دنیای غرب خواهد بود که فصل تازه‌ای پیش روی نظام بین‌الملل خواهد گشود که در آن، حامیان غربی اوکراین جایگاه فعلی خود در نظام بین‌الملل را نخواهند داشت.

درمجموع، آنچه می‌توان از آن به‌عنوان مهم‌ترین هدف امریکا و سایر کشورهای غربی برای حمایت از اوکراین در جنگ با روسیه نام برد، تضعیف، فروپاشی و تجزیه روسیه یا دست‌کم تعدیل سیاست‌های آن است. هدفی که در بُعد رسانه‌ای نیز به دنبال القای آن هستند و آن را برجسته می‌کنند. (7)

نتیجه
با توجه به آنچه در متن به‌طور مختصر بدان‌ها پرداخته شد، باید گفت، افزون بر منافعی اقتصادی‌ای که حمایت از اوکراین برای حامیانش به‌خصوص امریکا دارد، مهم‌ترین هدفی که همه حامیان اوکراین در جنگ با روسیه دنبال می‌کنند، تحقق روسیه‌ای ضعیف و فروپاشیده است که قدرت کنشگری فعال و گسترده در مقابل سیاست‌های غرب را نداشته باشد یا دست‌کم سیاست‌های فعلی رهبران روسیه را تعدیل کند. هدفی که سعی کردند با گسترش ناتو به سمت مرزهای روسیه آن را دنبال کنند، اما روسیه ازآنجایی‌که این سیاست را تهدیدی برای منافع ملی خود دانست، با آغاز جنگ اوکراین کوشید مانع تحقق آن شود.

کلیدواژگان

 روسیه، اوکراین، اتحادیه اروپا، غرب، جنگ اوکراین.

پی‌نوشت‌ها:
1. ر.ک: کریمی، غفور، «جنگ اوکراین، اهداف غرب و تهدیدهای روسیه»، دیپلماسی ایرانی، کد خبر: ۲۰۱۷۹۸۸،

آدرس: https://b2n.ir/d71840
2. ر.ک: دهشیار، حسین، «ریشه‌های رویارویی آمریکا و روسیه در بحران اوکراین»، فصلنامه سیاست جهانی، شماره دوم، 1393، ص 187.
3. مرشایمر، جان، «چرا غرب مقصر بحران اوکراین است؟»، ترجمه زهره صفاری، مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران،

آدرس: https://b2n.ir/t80408

4. ولادیمیر پوتین در سخنرانی‌اش پس از به رسمیت شناختن استقلال دو جمهوری لوهانسک و دونتسک: «در سال ۱۹۹۰، وقتی‌که مذاکرات اتحاد دو آلمان مطرح بود، ایالات‌متحده به سران شوروی قول داد که قلمرو ناتو یا حضور نظامی‌اش یک اینچ به سمت شرق حرکت نخواهد کرد و اتحاد دو آلمان به گسترش سازمان نظامی ناتو به سمت شرق منجر نخواهد شد. این عین حرف آن‌هاست. کلی تضمین‌های کلامی دادند که همه‌شان پوچ از آب درآمد»، «خلف وعده امریکا  درباره عدم گسترش ناتو؛ چرا و چگونه؟»، خبرگزاری فارس، آدرس: http://fna.ir/7634j
5. «اهداف پشت پرده امریکا از جنگ اوکراین و مقابله با روسیه»، خبرگزاری تسنیم، آدرس: https://tn.ai/2906012
6. ر.ک: «پشت پرده آتش‌افروزی تروئیکا در اوکراین»، خبر آنلاین، کد خبر: 1766524، آدرس:  khabaronline.ir/xk2Lx؛

کریمی، غفور، «جنگ اوکراین، اهداف غرب و تهدیدهای روسیه»، دیپلماسی ایرانی، کد خبر: ۲۰۱۷۹۸۸،

آدرس: https://b2n.ir/d71840؛ «پشت پرده آماده شدن غرب برای سقوط پوتین و فروپاشی روسیه»، فرارو، کد خبر:

۶۲۶۲۵۷، https://b2n.ir/w91814.

7. ر.ک: «پشت پرده آماده شدن غرب برای سقوط پوتین و فروپاشی روسیه»، فرارو، کد خبر: ۶۲۶۲۵۷، https://b2n.ir/w91814.

 

جمهوری اسلامی ایران مؤید و مولد چنین رخدادهایی است که علاوه بر احیای اخلاقی و مذهبی جامعه، هجوم مخرب رسانه‌ای و عملیاتی دشمنان جامعه مذهبی را خنثی می‌سازد.

پرسش:
آیا اربعین ابزار سیاسی نظام جمهوری اسلامی است؟ به‌عبارت‌دیگر، پیاده‌روی اربعین برای نظام جمهوری اسلامی یک مانور و پناهگاه سیاسی است؟
 

پاسخ:
پوشش و حمایت جدی نظام جمهوری اسلامی از مراسم عظیم پیاده‌روی اربعین، موجب طرح چنین اشکالی شده است که نظام جمهوری اسلامی با استفاده ابزاری از اعتقادات مردم، درصدد اثبات خود و سیاست‌های خویش است. اهمیت این موضوع با وجود اعتراضات و مسائل پرحاشیه سیاسی که در ایران به چشم می‌خورد و طرح چنین موضوعاتی به‌عنوان سرپوشی بر معضلات، دوچندان است. لذا این امر در یک بحث و اشکال سیاسی توقف نکرده و برخی از مردم را برای شرکت در این مراسم به تردید انداخته است. درواقع عزاداری و یک سنت دیرینه مذهبی، با یک دعوای سیاسی مخلوط شده است.
در این رابطه باید چند مسئله را به‌صورت دقیق‌تر تحلیل و بررسی کنیم:
1. ازآنجاکه نظام سیاسی ایران بر پایه مذهب بنا شده است، آیا هر رخداد مذهبی که موجب تقویت آن گردد، لزوماً باید با عبارت "استفاده ابزاری نظام" از آن رخداد تعریف شود؟ به‌عبارت‌دیگر چون یک رخداد عظیم مذهبی، منافع قابل‌توجهی برای نظام سیاسی مذهبی ایران دارد، لزوماً یک دست‌آویز سیاسی است؟ این ادعا نیاز به مستندات دارد. برای نمونه، کدام‌یک از رهبران نظام مدعی شده‌اند که نه‌فقط راهپیمایی اربعین، بلکه وجود اجتماعات مذهبی به معنای تأیید سیاست‌های کشور است؟ اربعین به‌مانند هر رویداد مذهبی دیگری نمایش و تجلی دین‌داری و محبت جامعه به اسلام و اهل‌بیت علیهم‌السلام است. نظام سیاسی ایران هم مدعی است که این اتفاقات، نشان از حیات معنوی جامعه داشته و موجب آگاهی و احیای جامعه است. (1) تبیین این ادعا در جای خود مهم است.
2. وضعیت رسانه به‌خصوص در شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان و پیام‌رسان‌های متعدد فضای مجازی مانند اینستاگرام، تلگرام، توئیتر و ... به شکلی است که گویی مذهبیون و فعالان مذهبی و ارزشی در اقلیت محض و حتی رو به انقراض بوده و جامعه ایران در حال تبدیل شدن به یک جامعه غیرمذهبی و دین‌گریز است. دستگاه‌ها و مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران طبیعتاً از فرصت‌هایی مانند پیاده‌روی عظیم اربعین و اشتیاق میلیونی مردم ایران برای شکستن این انگاره‌ی مخرب استفاده می‌کنند و این با استفاده ابزاری از این ماجرا متفاوت است. این تصویرسازی مخرب (به قهقرا رفتن مذهب) نه‌فقط برای جامعه ایران، بلکه برای جامعه جهانی با شدت دنبال می‌شود.
3. از جمعیت چند ده‌میلیونی اربعین، حدوداً بین دو تا سه میلیون نفر از آن را ایرانیان تشکیل می‌دهند. (2) لذا بیش از آنکه رخداد جهانی اربعین مورداستفاده نظام سیاسی ایران و مسئله‌ای ایرانی باشد، یک مسئله جهانی است که ایران در بخشی از آن قرار گرفته است. این حماسه جهانی تبدیل به کابوسی برای دشمنان اسلام و تشیع شده است که با این گردهمایی عظیم مذهبی، تمام تصویرسازی‌ها و قدرت‌نمایی‌های آنان را مخدوش ساخته است. لذا با به حاشیه راندن این حماسه جهانی درصدد کاهش تأثیر مذهبی آن هستند.

4. نکته مهم‌تر اینکه آیا پیاده‌روی اربعین یک اجتماع ساختگی و حکومتی است که ازاین‌جهت به‌عنوان ابزار سیاسی نظام باشد؟ سختی سفر خارجی آن‌هم با هزینه بالا و محورهای زمینی شلوغ و پرترافیک و مشقت‌های بیابان‌نوردی بدون جاذبه‌های خاص مادی اتفاقی نیست که با اراده نظام ایران رقم بخورد. اربعین یک حقیقت مستقل است. اگرچه در سایه اعتلا و عظمت و بسترسازی پایگاه جهان تشیع یعنی ایران و قدرت نیروهای مقاومت در عراق و سایر کشورهای اسلامی، این واقعه سال‌به‌سال باعظمت و شکوه بیشتری رخ می‌دهد. (3)
نتیجه
ازآنجاکه نظام ایران مذهبی است، نمی‌توان هر رخداد مذهبی را دست‌آویز و مورداستفاده ابزاری نظام ایران دانست. مقامات نظام هم‌چنین ادعایی ندارند که حماسه جهانی اربعین به معنای تأیید سیاست‌های نظام یا ضمانتی برای بقای هرگونه نظام سیاسی است. اربعین یک رخداد احیاگر و در تقابل با تصویرسازی کاذب دشمنان در تحقیر کثرت جمعیت مذهبی و مذهب دوست ایران و جهان است. جمهوری اسلامی ایران مؤید و مولد چنین رخدادهایی است که علاوه بر احیای اخلاقی و مذهبی جامعه، هجوم مخرب رسانه‌ای و عملیاتی دشمنان جامعه مذهبی را خنثی می‌سازد.
کلمات کلیدی
نظام جمهوری اسلامی، پیاده‌روی اربعین، استفاده ابزاری، استفاده سیاسی، دیانت در خدمت سیاست.
پی‌نوشت:
1. رهبر انقلاب در این رابطه معتقد است:
«اساساً اهمیت اربعین در آن است که در این روز، باتدبیر الهی خاندان پیامبر صلی‌الله علیه و آله یاد نهضت حسینی برای همیشه جاودانه شد و این کار پایه‌گذاری گردید. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلی، در حوادث گوناگون - از قبیل شهادت حسین بن علی علیه‌السلام در عاشورا - به حفظ یاد و آثار شهادت کمر نبندند، نسل‌های بعد، از دستاورد شهادت استفاده‌ی زیادی نخواهند برد. درسی که اربعین به ما می‌دهد، این است که باید یاد حقیقت و خاطره‌ی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت. شما ببینید از اول انقلاب تا امروز، تبلیغات علیه انقلاب و امام و اسلام و این ملت، چه قدر پرحجم بوده است. چه تبلیغات و طوفانی که علیه جنگ به راه نیفتاد جنگی که دفاع و حراست از اسلام و میهن و حیثیت و شرف مردم بود. ببینید دشمنان علیه شهدای عزیزی که جانشان - یعنی بزرگ‌ترین سرمایه‌شان - را برداشتند و رفتند درراه خدا نثار نمودند، چه کردند و مستقیم و غیرمستقیم، با رادیوها و روزنامه‌ها و مجله‌ها و کتاب‌هایی که منتشر می‌کردند، در ذهن آدم‌های ساده‌لوح در همه جای دنیا، چه تلقینی توانستند بکنند. ...
حتّی افراد معدودی از آدم‌های ساده‌دل و جاهل و نیز انسان‌های موجّه و غیر موجّهی در کشور خودمان هم، در آن فضای ملتهب جنگ، گاهی حرف‌هایی می‌زدند که ناشی از ندانستن و عدم احاطه به حقایق بود. همین چیزها بود که امام عزیز را برمی‌آشفت و وادار می‌کرد که با آن فریاد ملکوتی، حقایق را با صراحت بیان کند.
اگر در مقابل این تبلیغات، تبلیغات حق نبود و نباشد و اگر آگاهی ملت ایران و گویندگان و نویسندگان و هنرمندان، در خدمت حقیقتی که در این کشور وجود دارد، قرار نگیرد، دشمن در میدان تبلیغات غالب خواهد شد. میدان تبلیغات، میدان بسیار عظیم و خطرناکی است. البته، اکثریت قاطع ملت و آحاد مردم ما، به برکت آگاهی ناشی از انقلاب، در مقابل تبلیغات دشمن بیمه هستند و مصونیت پیداکرده‌اند. از بس دشمن دروغ گفت و چیزهایی را که در مقابل چشم مردم بود، به‌عکس و واژگون نشان داد و منعکس کرد، اطمینان مردم ما نسبت به گفته‌ها و بافته‌ها و یاوه‌گویی‌های تبلیغات جهانی، به‌کلی سلب شده است.» 29 شهریور 1368.
2. آمار رسمی تعداد زوار اربعین از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۱، خبرگزاری برنا، 7 شهریور 1402، 
ttps://www.borna.news/fa/tiny/news-1516719.
3. قاضی طباطبایی در کتاب تحقیق درباره اول اربعین سیدالشهدا علیه‌السلام می‌نویسد: 
حرکت به‌سوی کربلا در روز اربعین از زمان امامان معصوم علیهم‌السلام در بین شیعیان رایج بوده است و شیعیان حتی در زمان بنی‌امیه و بنی‌عباس نیز به این حرکت مقید بوده‌اند. توصیه به زیارت اربعین باعث شده است که شیعیان به‌ویژه ساکنان عراق، از نقاط مختلف این کشور به‌سوی کربلا حرکت کنند. این حرکت که غالباً به‌صورت پیاده صورت می‌گیرد یکی از پرجمعیت‌ترین راهپیمایی‌ها در جهان شمرده می‌شود. پس از سقوط حزب بعث عراق جمعیت این زائران چند برابر شده است، به‌طوری‌که گزارش‌ها از حضور ۱۵ میلیون زائر در سال ۱۳۹۲ ش، حدود ۲۰ میلیون در سال ۱۳۹۳ ش و ۲۷ میلیون در سال ۱۳۹۴ ش خبر داده‌اند. آمار رسمی تعداد زوار اربعین از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۱، خبرگزاری برنا، 7 شهریور 1402،
https://www.borna.news/fa/tiny/news-1516719.
 

دولت طبق شرع، قانون اساسی و اقبال عمومی بخشی از بودجه کشور را به حماسه‌ای جهانی و بسیار مهم اختصاص داده است که در راستای مبارزه با بحران معنویت ستیزی است.

پرسش:
نظام جمهوری اسلامی از پول بیت‌المال هزینه‌های سنگینی را برای پیاده‌روی اربعین مصرف می‌کند، توجیه نظام برای چنین کاری بدون اجازه مردم چیست؟ آیا اگر از مردم ایران بپرسند که همین پول برای ساخت چند مدرسه بیشتر یا وام ازدواج خرج شود راضی‌تر هستند یا یک مسافرت زیارتی که باید با بانی مردمی و خرج خود زوار برگزار شود، مردم چه جوابی می‌دهند؟
 

پاسخ:

بخشی از تأمین برگزاری رویداد عظیم پیاده‌روی اربعین در عراق، توسط منابع عمومی صورت می‌گیرد. ارز اختصاصی زیارتی، ارسال غذا و دارو و سوخت به عراق، وام و مرخصی کارکنان، آمبولانس و تجهیزات متعدد، اینترنت رایگان و... عناوینی است که هزینه هنگفتی به خزانه و سازمان‌های کشور تحمیل می‌کند. (1) مثلاً مردادماه امسال (1402 ش) وزیر راه و ترابری اعلام کرده است که «برای اربعین ۳ هزار میلیارد تومان منابع در نظر گرفته شده است که بخشی از آن در ایلام هزینه می‌شود.»(2) همچنین استاندار ایلام اعلام کرده است که «مبلغ ۶ هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان در کمتر از دو سال گذشته در جهت توسعه زیرساخت‌های اربعین هزینه شده است.»(3) آیا این هزینه‌ها مورد رضایت عموم مردم ایران است؟ آیا بهتر نیست به‌جای این هزینه‌ها اجازه دهیم که مراسم پیاده‌روی اربعین به‌صورت مردمی برگزار گردیده و این مبالغ صرف توسعه زیرساخت‌های کشور با این حجم از کمبود و نیاز گردد؟

1. هر وقت صحبت از هزینه‌های معنوی و مذهبی مانند سفره امام حسین علیه‌السلام، حج و اربعین می‌شود؛ برخی به یاد فقرا و توسعه کشور و کمبود مدارس و ... افتاده و این‌گونه هزینه‌ها را عبث و یا در اولویت چندم می‌پندارند. مهم‌تر از فقر مادی، فقر معنوی است وگرنه چه بسیار ثروتمندانی که در تاریکی محض اخلاقی و در یک جهنم جنگ روانی زندگی می‌کنند. چه بسیار افراد توانمند که هزاران نفر حسرت زندگی ظاهری آنان را دارند اما عدم رضایتمندی و انحراف اخلاقی آنان را به فکر پایان دادن به زندگی خود انداخته است. پس در کنار فقر مادی، مفهومی سیاه‌تر به نام فقر معنوی داریم که باید با شدت و جدیت مبارزه کرد.

2. یکی از وظایف مهم حکومت در سیاست متعالی و حکمرانی الهی(4) مبارزه با فقر معنوی است. حکومت باید بخشی از منابع خود را برای رشد اخلاقی و انسان‌ساز جامعه به کار ببندد. اتفاقاً فقر معنوی موجب کاهش ثروت و ظلم و فساد می‌گردد. وام ازدواج بسیار مهم است و با مبالغی بسیار بالاتر از هزینه دولتی اربعین در حال پرداخت است؛ (5) اما مهم‌تر از وام ازدواج، پایداری و سلامت ازدواج است. آیا امثال سفر اربعین موجب رشد سلامت اخلاقی و معنوی و پایبندی به همسر و خانواده می‌شود یا برعکس مروج عیاشی و هرزگی است؟ آیا مناسبات مذهبی که احیاگر معنویت و اخلاق جامعه هستند، موجب ترویج فرهنگ ایثار و رشد خیرین و نیروهای جهادی می‌گردد یا نه؟ در سال 1399 شمسی 1500 مدرسه توسط خیرین کشور ساخته شده است. همچنین در استان سیستان و بلوچستان حدود 700 پروژه آموزشی در حال ساخت است. (6) این بدان معنا است که نباید دین‌داری مردم و نظام سیاسی ایران را خرافاتی، بی‌ثمر و جاهلانه معرفی کرد. ای‌کاش جامعه آماری دقیقی وجود داشت که از میان خیرین ریزودرشت ایران، چند نفر اعتقادی به مراسمات مذهبی و پرداخت هزینه برای آن نداشته و بدون اینکه تحت تأثیر مراسمات مذهبی قرار گرفته باشند دارای روحیه فداکاری و انفاق هستند. آنچه با مشاهدات میدانی به دست می‌آید این است که بخش عظیمی از فعالان اجتماعی و خیرین اقتصادی را افراد مؤمن و معتقد تشکیل می‌دهند.

3. نکته بعدی مشخص کردن تکلیف استفاده از بیت‌المال برای این امور است.

از لحاظ فقهی و شرعی، در رأس تصمیمات کشور ولی‌فقیه جامع‌الشرایط قرار گرفته است و تصمیم فقیه در این موارد موضوعیت دارد. در واقع چنین هزینه‌هایی از سوی فقیه حاکم مجاز است.

ازلحاظ قانونی طبق اولین بند از اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دولت وظیفه دارد «محیط مساعدی را برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا ایجاد کرده و با کلیۀ مظاهر فساد و تباهی مبارزه کند.»(7) پس طبق قانون اساسی کشور نیز هزینه کردن برای چنین رخدادی که زمینه‌ساز رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا است و در راستای مبارزه با مظاهر فساد و مقابله با ترویج تصویر حاکمیت دین‌گریزی و دین‌ستیزی در جامعه است، تصمیمی صحیح و از وظایف دولت است.

از لحاظ مردمی نیز استقبال میلیونی مردم از راهپیمایی اربعین نشان از تمایل بخش عظیمی از جامعه به این امر دارد. حکومت نمی‌تواند برای تمام تصمیمات مالی و اقتصادی خود از مردم امضا جمع کند و همین‌که بخش عظیمی از جامعه ایران در عمل با این مراسم همراهی می‌کنند و حتی نسبت به عملکرد دولت در تسهیل این سفر مانند وضعیت راه‌ها و مرزها انتقاد دارند و از طرف دیگر اعتراض جدی و علنی مردمی در زمینه این هزینه‌کردها نداریم، منع عمومی و مردمی در این رابطه مشاهده نمی‌شود.

نتیجه

حکومت اسلامی وظیفه دارد که بالاتر از فقر مادی، با فقر معنوی مبارزه کند. فقر معنوی فقر مادی را نیز در پی داشته و غنای معنوی در ایجاد ثروت عمومی مؤثر است. برای مثال بخش عظیمی از خیرات و دستگیری از مستمندان، توسط جامعه مذهبی و متأثر از مراسم مذهبی انجام می‌پذیرد. دولت طبق شرع، قانون اساسی و اقبال عمومی در کنار تلاش جدی خود برای امور مهمی مانند ازدواج جوانان و مدرسه‌سازی و محرومیت‌زدایی، بخشی از بودجه کشور را به حماسه‌ای جهانی و بسیار مهم اختصاص داده است که در راستای مبارزه با بحران معنویت ستیزی و زدودن هویت اخلاقی و دینی جامعه ما و جهان اسلام است.

کلمات کلیدی

اربعین، پیاده‌روی اربعین، بیت‌المال، نظام جمهوری اسلامی

پی‌نوشت:

1. مراسم اربعین برای دولت چقدر هزینه دارد؟، پایگاه خبری تحلیلی ایران جیب، 22 مرداد 1402،

https://www.iranjib.ir/shownews/111014.

2. مهرداد بذرپاش، مراسم اربعین 3 هزار میلیارد تومان هزینه دارد، روزنامه اقتصادی تعادل، 19 مرداد 1402،

https://www.taadolnewspaper.ir/fa/tiny/news-212675.

3. حسن بهرام‌نیا، بیش از ۶ هزار میلیارد تومان برای زیرساخت‌های اربعین هزینه شده است، خبرگزاری فارس، 27 مرداد 1402، http://fna.ir/3e7nsq.

4. چراکه حکمرانی یا شیطانی است، یا حیوانی (صرفاً تأمین نیازهای مادی جامعه) و یا متعالی و در خدمت رشد و تعالی جامعه و جوامع است.

5. مبلغ وام ازدواج در ۱۴۰۲ چقدر می‌شود؟، خبرگزاری خبر آنلاین، 25 بهمن 1401، khabaronline.ir/xjK6V.

6. سید محمدرضا جعفری، ساخت هر مترمربع مدرسه برای خیران ۶ تا ۷ میلیون تومان هزینه دارد، خبرگزاری ایرنا، 30 مهر 1400، https://irna.ir/xjGkrF.

7. بی‌نام، مجموعه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران، معاونت حقوقی ریاست جمهوری، معاونت تدوین، تنقیح و انتشار قوانین و مقررات، چاپ چهارم، آذر 1395، ص 41.

صفحه‌ها