آزادی

امام در تمامی وعده‌های خود با بیان قیود و توضیحاتی که عمداً حذف و نادیده گرفته می‌شود در جهت رشد جامعه ایران سخن گفته است.

پرسش:

آیا امام خمینی با وعده‌های غیرواقعی، مردم را با خود همراه کرد؟ به‌طور مثال؛ اینکه ایشان در زمان شاه ادعا کند که فقط با در اختیار گرفتن اوقاف می‌تواند فقر را ریشه‌کن کند و با در اختیار گرفتن امر تربیت، همه را اسلامی کند یا ادعا کند دین و دنیای مردم را آباد می‌کند یا ادعا کند آب و برق مردم را مجانی می‌کند یا ده‌ها موارد دیگر مثل اینکه مارکسیست‌ها هم در بیان عقاید خود آزاد هستند، عوام‌فریبی نبود؟ آیا الآن بعد از چهار دهه، فقر ریشه‌کن شد؟ الآن دین و دنیای مردم آباد شده است؟ الآن حتی بسیاری از مسلمانان انقلابی هم آزادی حرف زدن و مخالفت و اعتراض دارند که مارکسیست‌ها بخواهند آزادی داشته باشند؟

پاسخ:

مقدمه:

یکی از مسائلی که در رابطه با انقلاب ایران و به‌خصوص امام خمینی بسیار مورد توجه است، مسئله وعده‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی امام و انقلاب به جامعه اسلامی و ایرانی است. وعده‌هایی که نوید آبادی دین و دنیای مردم را می‌دادند و موجب همراهی مردم با نهضت و انقلاب اسلامی امام خمینی گردیدند، اما به اعتقاد بسیاری هرگز عملی نشدند. آیا این وعده‌ها مانند رفاه عمومی یا آزادی‌های سیاسی و فکری تنها در حرف باقی ماندند؟

ابتدا بایستی به این نکته توجه کنیم که برخلاف تبلیغات گسترده منتقدین و مخالفین و تقطیع جملات و یا بیان نکردن سایر و پس و پیش جملات امام خمینی، ایشان به طرز وسواس‌گونه‌ای مراقب بود تا ابداً وعده غیردقیق به جامعه ندهد. حتی ایشان در مواردی به‌صورت قاطع و واضح به صف‌بندی و تعیین مرزهایی پرداخته است که در آن زمان ظاهراً موجب ریزش جدی هواداران وی می‌شد. لذا به وعده‌هایی که در متنِ سؤال اشاره شده است پرداخته می‌شود تا ببینیم مشی امام خمینی در این موارد بر چه اساسی بوده است.

مهم‌ترین مورد، وعده آب و برق مجانی و فقرزدایی در صورت در دست گرفتن اوقاف است که در کنار آن ساخت مسکن و مجانی شدن حمل و نقل هم بیان شده است. طرح این وعده با سه انتقاد جدی مواجه است:

الف. انقلاب کردن با وعده اقتصادی. ب. اشتباه بودن تصمیم رایگان کردن حامل‌های انرژی که منجر به اتلاف آن می‌شود. ج. عدم تحقق وعده حمایت از مستضعفین در این مورد.

با نگاهی به بیانات امام خمینی می‌توان دریافت که این عبارت، از سوی ایشان مطرح گردیده است، اما برداشتی که از بیان ایشان می‌شود، صحیح نیست. ایشان سه بار این وعده را مطرح کردند.

بار اول در پیام 14 ماده‌ای نهم اسفند سال 57، قبل از ترک تهران به مقصد قم با توجه به وضعیت بسیار بد حاکم بر کشور، فردای اعلام آب و برق مجانی توسط عباس امیر انتظام سخنگوی دولت موقت (برای کم درآمدها آب و برق مجانی می‌شود)، امام خطاب به ملت ایران بیان داشت که: «من به دولت راجع به مجانی کردن آب و برق و بعضی چیزهای دیگر «فعلاً برای طبقات کم‌بضاعتی» که در اثر تبعیضات خانمان‌برانداز رژیم شاهنشاهی دچار محرومیت شده‌اند و با برپایی حکومت اسلامی به امید خدا این محرومیت‌ها برطرف خواهد شد، سفارش اکید نمودم که عمل خواهد شد». (1)

پس اولاً از این سخن مشخص می‌شود که سخنگوی دولت هم در پاسخ به فرمان امام در روزهای قبل، این وعده را اعلام می‌کند؛ و ثانیاً امام با قید «فعلاً» نشان می‌دهد که موافق امر غیر کارشناسی مجانی بودن دائم حامل‌های انرژی نیست؛ و نکته مهم‌تر اینکه امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب، این سخنان را بیان کرده‌اند و با این وعده‌ها مردم را برای حضور درحرکت‌های انقلابیِ پیش از انقلاب، با خود همراه نساخته‌اند.

بار دوم، با فاصله یک روز از پیام قبلی، در بدو ورود به قم (10 اسفند 57) در سخنرانی مدرسه فیضیه امام گفت: «ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را می‌خواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را هم می‌خواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند این‌ها. دل خوش نباشید که مسکن فقط می‌سازیم، آب و برق را مجانی می‌کنیم «برای طبقه مستمند»، اتوبوس را مجانی می‌کنیم برای «طبقه مستمند»، دل‌خوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت می‌دهیم؛ شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم». (2) که این محتوای همان فایل صوتی تقطیع‌ شده معروف است که در آن تأکید امام بر «طبقه مستمند و عدم دل­خوشی بر رفاه مادی و هدف‌گذاری اصلی انقلاب برای رشد معنویت و مقام انسانیت»، تقطیع شده است.

مجدداً امام خمینی روز بعد (روز جمعه 11 اسفند 57) در کتابخانه مدرسه فیضیه (خطاب به خبرنگار روزنامه اطلاعات) بیان داشت که: «هر چه زودتر باید مشکل مسکن برای «بی‌خانمان‌ها و فقرای ایران» حل گردد و برای هر خانواده، مسکن مورد نیازشان تأمین شود، آب و برق «برای فقرا و بی‌بضاعت‌ها» باید مجانی گردد». (3)

با دقت در این سه مقطع، می‌توان فهمید که در هر سه مورد، وعده آب و برق مجانی، با اصرار به قید «برای مستمندان» بیان شده است نه عموم مردم که آن هم تحقق یافت، یعنی تا میزان مشخصی از مصرف تا مدت‌ها بعد از انقلاب رایگان بود و افزایش مصرف نسبت به آن میزان معین، هزینه داشت و تا امروز توسط دولت‌ها مبالغ هنگفتی یارانه به حامل‌های انرژی تعلق گرفته و می‌گیرد که قاچاق سنگین آن شاهد این مدعا است. ضمن اینکه برای تحقق وعده‌های اقتصادی امام خمینی، حساب صد امام، کمیته امداد امام خمینی، بنیاد مسکن، بنیاد مستضعفان، جهاد سازندگی و... راه ‌اندازی گردید و با بضاعت خود به سرعت به سامان دادن وضعیت معیشتی، بهداشت و بی سرپناهی فقرا در سراسر کشور و روستاها پرداخته شد. این فقرزدایی‌های وسیع، اما «ناکامل»، همه با توجه به این نکته است که دشمنان داخلی و خارجی هرگز نگذاشتند امام و دستگاه‌های زمان ایشان، حتی یک روز را با آرامش و بدون ویرانی به رهبری دینی و معیشتی مردم بپردازند.

عمر رهبری امام، مسئولین و یارانش، علاوه بر غائله‌های مسلحانه داخلی سیاسی و قومیتی، با توطئه‌هایی مانند ترورهای وسیع، کودتای نوژه و امثال غائله‌های کردستان، خلق عرب، ترکمن صحرا، دمکرات آذربایجان، هشت سال جنگ ویرانگر و تحریم‌های گسترده کمرشکن، به روزهای بسیار سختی گذشت تا آن جا که دشمن هر روز منتظر سقوط اصل این انقلاب و نظام بود، چه رسد به رشد و توسعه، با این حال، امام و مسئولین هرگز از محرومین غافل نبودند؛ اما عده‌ای تلاش دارند با نادیده گرفتن خدمات وسیع انقلاب، این‌گونه جلوه دهند که امام خمینی به ملت ایران اعلام کرد که «بیایید انقلاب کنیم و از فردای پیروزی انقلاب، آب و برق و اتوبوس و مسکن و ... مفت و مجانی پخش می‌شود» و مردم هم انقلاب کردند.

اما جالب این‌جا است که دقت در بخشی از سخنان امام خمینی در بهشت زهرا نشان می‌دهد که اتفاقاً امام به خلاف این وعده‌های تبلیغ‌شده، مردم را در رابطه با وضعیت حال و آینده اقتصاد ایران این چنین آگاه ساخت که: «... مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الآن خراب است و از هم ریخته است که اگر چنانچه بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، «سال‌های طولانی» با «همت همه مردم»، نه یک دولت این کار را می‌تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را می‌توانند بکنند؛ تا «تمام مردم» دست به دست هم ندهند، نمی‌توانند این به هم‌ریختگی اقتصاد را از بین ببرند. تا شاید [(شاید تا)] «بیست سال دیگر» ما نتوانیم این را جبرانش بکنیم؛ مگر همه ملت دست به هم بدهند و کمک کنند تا سال [ها] بگذرد و جبران بشود این معنا». (4) این سخنان امام، بدون در نظر گرفتن مسائل تعیین‌کننده همچون تحریم‌های گسترده و فلج‌کننده و هشت سال جنگ ویرانگر بود.

اما وعده فقرزدایی پیش از انقلاب که امام بیان داشت: «[اوقاف را] دست ما بدهید تا ببینید چه خواهد شد. آن وقت ببینید که ما با همین اوقاف این فقرا را غنی‌شان می‌کنیم؛ با همین اوقاف، با همین اوقاف، ما فقرا را غنی می‌کنیم». (5)

از این سخنان بدون توجه به کل سخنرانی امام، برداشت شده است که امام از «ریشه‌کن کردن فقر» تنها با اوقاف سخن می‌گوید در حالی که استفاده از موقوفات در جهت «فقرزدایی و غنی‌سازی فقرا»، متفاوت از «پیدا نشدن هیچ فقیر و فقری» است؛ اما به چه دلیلی امام خمینی این مطلب را بیان کرد؟

این سخنرانی طولانی در 18 شهریور سال 1343 ایراد شده است. حدود 15 سال قبل از پیروزی انقلاب. این بخش از سخنرانی در رابطه با تعیین مسئول اوقاف و ادعاهای رژیم پهلوی در مورد موقوفات و بردن روحانیون ذیل یکی از وزارتخانه‌های دولتی است. امام در همین سخنرانی به‌صورت مفصل به این موضوع می‌پردازد که ما هرگز مانند روحانیونِ کاتولیک نمی‌شویم و از طرفی اگر متصدی اوقاف ما باشیم، با غارت آن مبارزه می‌کنیم و به مصرف خودش (موقوفه بایستی طبق نیت واقف مصرف بشود) که یکی از آن مصارف، در جهت فقرزدایی است می‌رسانیم: «بگذارید یک نفر هم وزیر اوقافش بکنیم؛ اوقاف را، آن‌ وقت ببینید که این ‌طوری که الآن دارد لوطی‌خور می‌شود، نخواهد شد؛ تمام مطالب به خودش خواهد رسید. دست ما بدهید تا ببینید چه خواهد شد. آن‌ وقت ببینید که ما با همین اوقاف این فقرا را غنی‌شان می‌کنیم؛ با همین اوقاف، ما فقرا را غنی می‌کنیم». (6)

اما شروع این بحث از آن جا است که رژیم شاه، روحانیت و علمای دین اسلام و تشیع را کهنه‌پرست و مخالف ترقی معرفی می‌کرد. امام خمینی در این سخنرانی مفصلاً به این بحث پرداختند که اولاً امور تبلیغی و رادیو را در اختیار ما قرار دهید تا اسلام واقعی را به مردم بشناسانیم و ثانیاً شما نه نماد ترقی هستید و نه نوسازی! شما عرضه و توان خودکفایی ندارید. شما توان استقلال از ابرقدرت‌ها در اداره کشور را ندارید و بعد از این سخنان بود که ایشان، مسئله اوقاف که در آن زمان بحثی داغ بود را مطرح کرد. در واقع این یک وعده اصلاحی بود، نه اینکه این بحث به‌عنوان یک وعده انقلابی در آن دوران مطرح شده باشد. البته قبل‌تر به این مهم پرداختیم که امام در فقرزدایی از چهره دور افتاده‌ترین نقاط ایران هم غافل نبود و تمام امکانات کشور را با تمام خرابی‌ها و ویرانی‌های جنگ و تحریم‌های ظالمانه، برای رفع فقر بسیج کرد و هیچ‌ کس نمی‌تواند ادعا کند که امام و نظام اسلامی با همه موانع، چهره حتی بسیاری از دورافتاده‌ترین روستاهای کشور را عوض نکرد.

همچنین مطرح می‌شود که امام در باب آزادی نیز وعده‌های فراوانی به جامعه انقلابی و معترض از استبداد و اختناق شاهنشاهی داد؛ مثلاً ایشان گفته است مارکسیست‌ها هم در بیان اعتقاد خود آزاد هستند. (7) اما ایشان پس از انقلاب به این وعده‌ها پایبند نبود و حتی مسلمین هم در بیان نظرات خود آزاد نبودند.

ابتدا ببینیم آیا امام خمینی طبق ادعای مدعیان و تبلیغات گسترده، چنین کرده است یا این مطلب هم در راستای پروژه تقطیع و تصویرسازی کاذب از امام و انقلاب است؟

امام خمینی با توجه به اصل قول سدید، (8) هرگز به ‌نحوی که تبلیغ می‌شود، وعده آزادی را به صورت مطلق و باب دل شنوندگان نداد و دائماً بر ذکر صریح قیودِ جدی و واضح در کنار وعده آزادی مراقب بود. حکومت اسلامی بایستی با آزادی‌های مخرب و گمراه‌کننده و یا تضییع کننده حقوق دیگران مقابله کند. دقیقاً در همین جمله‌ی ذکر­ شده (آزادی مارکسیست‌ها)، امام در پاسخ به این سؤال نماینده سازمان عفو بین‌الملل که پرسید: الف. آیا در حکومت اسلامی، مارکسیست‌ها آزادی عقیده و آزادی بیان عقیده دارند؟ ب. آیا در‏‎ ‎‏حکومت اسلامی مارکسیست‌ها آزادی انتخاب شغل دارند؟‏، به صراحت بیان داشت: «الف. در حکومت اسلامی همه افراد دارای آزادی در هرگونه عقیده‌ای هستند؛ ولیکن «‎آزادی خرابکاری» را ندارند. ب. در اسلام آزادی انتخاب شغل بر هر فردی «برحسب‏‎ ‎‏ضوابط قانونی» محفوظ است».‏(9)

ایشان در باب «آزادی» پیش از انقلاب قاطعانه تأکید کرد که «همه مطبوعات آزادند، مگر اینکه مقالات مضر به حال‏‎ ‎‏کشور باشد». (10) ایشان در ادامه بیان می‌کند: «دولت اسلامی قهقراگرا نیست و با همه مظاهر تمدن موافق است، مگر آنچه به‏‎ ‎‏آسایش ملت لطمه وارد آورد و با عفت عمومی ملت منافات داشته باشد». (11)

یا وقتی از امام خمینی درباره حدود آزادی سؤال شد، ایشان جواب داد: «اگر مضر به حال ملت نباشد، بیان همه چیز آزاد است. چیزهایی آزاد نیست که مضر به حال ملت ما باشد... اگر مضر به حال ملت باشد، «جلوگیری» می‌شود؛ اگر نباشد و فقط اظهار عقیده باشد، مانعی ندارد». (12) یا درباره روزنامه‌ها بیان داشت که: «روزنامه‌هایی که مضر به حال ملت نباشد و روزنامه‌هایی که نوشته‌شان گمراه‌کننده نباشد، آزادند». (13)

پس ابتدا بایستی این نکته را در نظر بگیریم که در جملات فوق و ده‌ها جمله دیگر، امام خمینی به صراحت آزادی بیان را محدود و مقید در مفاهیمی مانند مصالح کشور و ملت، عفت عمومی، اسلام و شرع، قانون تا مرز فساد، گمراه‌کننده نبودن، مضر به حال ملت نبودن، حفظ سلامت معنوی جامعه و ... تعریف می‌کند. آن هم زمانی که چشم و گوش ملت ایران و رسانه‌های بین‌المللی به دقت به دهان امام خمینی بود که افکار وی را قضاوت کنند، یعنی در ماه‌های منتهی به پیروزی انقلاب و دوران تبعید در فرانسه.

اما بعد از بررسی وعده‌های امام در باب آزادی بیان به بررسی عملکرد ایشان پس از پیروزی بپردازیم.

امام خمینی در حالی نظام نوپای منبعث از انقلاب اسلامی ایران را مدیریت می‌کرد که گروه‌های متکثر داخلی (که بعداً حتی وارد فاز مسلحانه شدند) و سرویس‌های قدرتمند بیگانه بی‌وقفه در حال توطئه و مدیریت افکار عمومی علیه اندیشه‌های انقلابی و تمامیت ارضی کشور بودند. با این وجود به نظر می‌رسید که امام خمینی در ابتدای انقلاب آزادی‌هایی فراتر از قیودی که شرط کرده بود، ایجاد کرد.

در آن دوران، نه‌‌تنها افراد در ابراز عقیده آزاد بودند، بلکه از همان ابتدا در رادیو و تلویزیون که به خلاف امروز رقیب جدی و قابل‌توجهی هم نداشت (نه اینترنتی بود و نه ماهواره‌ای)، مارکسیست‌ها و گروه‌های چپ‌گرا که طرفداران زیادی هم در سراسر کشور داشتند، در ابراز عقیده از سوی نظام انقلابی صاحب بستر و تریبونِ پربیننده شدند.

نه‌تنها در جراید و مطبوعات، بلکه در سال 60، به ابتکار شهید بهشتی در تلویزیون آقایان احسان طبری تئوریسین و از اعضای ارشد حزب توده، نورالدین کیانوری دبیر کل حزب توده، فرخ نگهدار از رهبران چریک‌های فدایی خلق و... در مقابل آیات عظام بهشتی و مصباح و ... در تلویزیون به مناظره در رابطه با افکار خود و تبلیغ مشی مارکسیستی پرداختند. پیش از آن، بنی‌صدر با بابک زهرایی از حزب کارگران سوسیالیست ایران مناظره کرد که از تلویزیون پخش شد.

نشریاتی همچون مجاهد (ارگان سازمان مجاهدین خلق)، آیندگان، انقلاب اسلامی (وابسته به بنی‌صدر) و... در توطئه و دروغ‌پراکنی و انحراف افکار عمومی از آرمان‌های اصیل انقلاب و حمله به نظام سیاسی انقلابی تا مدت‌ها آزاد بودند.

اما از همان سال 60 به بعد شرایط کشور دگرگون شد. سازمان مجاهدین خلق با استفاده از تشکیلات وسیع، سراسری، مخفی و مسلحانه خود که در پی مدارای طولانی امام خمینی و نظام اسلامی با آنان بیش از هر زمان گسترده شده بود، دست به ترورهای وسیع و کور در سراسر کشور زد. پیش از آن، جنگ خانمان‌سوز ایران و عراق با حمایت ابرقدرت‌ها و کشورهای منطقه آغاز شده بود که خودِ شرایط حساس جنگ، به صورت طبیعی آزادی‌های سیاسی را محدود می‌سازد. در همین ایام جاسوسی اعضای حزب توده کشف گردید و تراکم توطئه‌ها و آشفتگی‌های گسترده و عملیات پیچیده سرویس‌های بیگانه علیه کشور، موجب غلبه فضای امنیتی و محدودیت‌ها شد و به آزادی سیاسی بسیار مطلوب که از ابتدای انقلاب در کشور آغاز شده بود، ضربه زد. البته با هر مقیاسی، شرایط پس از انقلاب، قابل قیاس با دوران پهلوی نیست که شاه به حدی مرزهای دیکتاتوری را در می‌نوردید که ساواک و احزاب فرمایشی جوابگو نبود و وی تمام کنشگران سیاسی را وادار به عضویت در یک حزب رستاخیز و اگرنه به‌ عنوان فرد بی‌وطن از ایران اخراج کرد. (14)

 

نتیجه:

دستگاه تبلیغاتی مخالفان نظام و انقلاب که با بودجه‌های کلان خارجی مشغول هجمه‌های سنگینی علیه تاریخ انقلاب این ملت هستند، در پی تصویرسازی‌های حرفه‌ای و کاذب در راستای مخدوش کردن نهضت جهانی امام خمینی هستند و در این راستا از هر شگردی بهره می‌برند. آنان با سوار شدن بر امواج نارضایتی مردم به دلیل نواقص و مشکلاتی که دلایل متعددی دارد، زمینه‌ی این تصویرسازی‌های کاذب را مساعد می‌بینند و در پی آن هستند که چهره انقلاب را مخدوش و چهره تطهیر ناشدنی رژیم و دودمان پهلوی را تطهیر کنند. یکی از این تصویرسازی‌ها، ادعای فریب افکار عمومی توسط امام و یارانش است. گویی که ملت ایران، اعم از دانشگاهی و حوزوی و غیره، افراد ساده‌لوح و سطحی‌ای بودند که برای آب و برق مجانی و امثالهم، جان خود را در کف دست بگیرند و در مقابل شاه و ساواک و ابرقدرت‌ها بایستند و شکنجه شوند و شهید بدهند. این توهین به ملت ایران است. سخنان امام از شروع نهضت تا پیروزی آن، متمرکز بر احیای اسلام، مبارزه با آمریکا و اسرائیل و استکبار جهانی و وابستگی به آنان، ظلم و مفاسد خاندان پهلوی و اعتلای ایران اسلامی بود. امام در تمامی وعده‌های خود با بیان قیود و توضیحاتی که عمداً حذف و نادیده گرفته می‌شود رد جهت رشد جامعه ایران سخن گفته است.

کلمات کلیدی:

امام خمینی، آزادی، رفاه، آرمان‌های انقلاب، آب و برق مجانی.

پی‌نوشت‌ها:

1. روح‌الله خمینی، صحیفه امام، ج 6، ص 262.

2. روح‌الله خمینی، صحیفه امام، ج 6، ص 273.

3. روح‌الله خمینی، صحیفه امام، ج 6، ص 297.

4. سخنرانی امام خمینی در بهشت‌زهرا، 12 بهمن 1357، صحیفه امام، ج 6، ص 14.

5. روح‌الله خمینی، صحیفه امام، ج 1، ص 392.

6. همان.

7. فرانسه، 19 آبان 1357، صحیفه امام، جلد 4، ص 435.

8. قول سدید با توجه به آیه شریفه یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً (سوره احزاب، آیه 70) به معنای قول استوار و درست، عادلانه و غیر ظالمانه و دقیق و غیرقابل خدشه با توجه به معیارهای الهی است.

9. فرانسه، 19 آبان 1357، صحیفه امام، جلد 4، ص 435 و 436.

10. فرانسه، 20/10/1357، صحیفه امام، جلد 5، ص 416.

11. فرانسه، 20/10/1357، صحیفه امام، جلد 5، ص 417.

12. فرانسه، 3/11/1357، صحیفه امام، جلد 5، ص 520.

13. فرانسه، 3/11/1357، صحیفه امام، جلد 5، ص 521.

14. روزنامه کیهان، ش 9506، (12/12/1353) و کیهان بین‌المللی، 3 مارس 1975، ص 2.

1- جایگاه و مفهوم آزادی در نظام جمهوری اسلامی چیست؟

2- جایگاه ولایت فقیه را برای دانش آموزان دوره متوسطه توضیح دهید؟

جواب ها را برای اقناع دانش آموزان دوره متوسطه و بر اساس استناد به قرآن و روایات معتبر مطرح کنید.

پرسش1: جایگاه و مفهوم آزادی در نظام جمهوری اسلامی چیست؟
پاسخ:
سؤال شما كلي است، زيرا آزادي انواع و اقسامي دارد، مانند آزادي فردي، آزادي سياسي، آزادي فرهنگي...
بحث در همه اين موضوعات نيازمند فرصت ديگر مي باشد. لذا انتظار مي رود در ارتباطهاي بعد محور خاص از آزادي را مشخص نماييد، تا در همان محور جواب ارائه شود. در عين حال در اين جا به مطالب زير اشاره مي شود.
آزادي به معناي رهايي از قيد و بندها مي باشد.(1) و آزادي معنوي نيز به معناي آزادي انسان از قيد و اسارت نفس‌ است. (2) آزادي اجتماعي‌، يعني آزادي انسان از بندگي و اسارت انسان‌هاي ديگر.(3)
هدف از بعثت انبيا، آزادي انسان‌ها از هر نوع بندگي جز بندگي خدا است‌. قرآن در اين باره مي‌فرمايد:" اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! اجابت كنيد دعوت خدا و پيامبر را هنگامي كه شما را به چيزي مي‌خوانند كه زنده كننده شما است‌."(4)
در نظام ما نيزآزادي وجود دارد، البته ممكن است برخي از نارسايي ها وسلب آزادي هاي نيز وجود داشته باشد كه اين امر خواسته ونخواسته در يك جامعه اجتناب ناپذير است.
نگاهي منصفانه به وضعيت قبل از انقلاب و ساير كشورهاي منطقه و حتي كشورهاي مدعي ليبراليسم و آزادي و مقايسه آن با وضعيت كنوني جامعه و نظام اسلامي، به خوبي بيانگر اين واقعيت است كه بسياري از وجوه آزادي در حد نسبتا مطلوبي در كشور ما وجود دارد و به بركت انقلاب اسلامي گام هاي مؤثري در اين زمينه برداشته شده است براي اثبات اين مدعي كافي است نيم نگاهي به مطبوعات داشته باشيد كه پر است از انواع انتقادها، اعتراض هاي غير منصفانه نسبت به نظام و مسئولين عالي رتبه آن كه تنها در موارد بسيار محدودي كه منجر به اخلال در امنيت و نظم عمومي مي شود با آنها برخورد مي شود و در قبال بسياري از اينها مجموعه نظام با بزرگواري و رحمت برخورد مي كند و بسياري از انتقادهاي منطقي پذيرفته مي شود. از سوي ديگر احزاب، گروه هاي سياسي واقليت هاي مذهبي آزادانه فعاليت مي كنند.
يكي از مصاديق مهم آزادي ها در ايران، آزادي هایي است كه به اقليت هاي مذهبي داده شده است.
نظام جمهوري اسلامي ايران، با الهام از آموزه ها و تعاليم حيات بخش اسلام احترام به اقليت هاي مذهبي قائل بوده و اين مهم با مراجعه به اصول قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و ساير قوانين عادي و عملكردها و اقدامات نظام اسلامي بعد از پيروزي انقلاب به خوبي قابل اثبات است:
1.براساس اصل سيزدهم قانون اساسي اقليت هاي ديني (زرتشتي، كليمي و مسيحي) به رسميت شناخته شده اند كه در حدود قانون در انجام مراسم ديني خود آزادند ودر احوال شخصيه و تعليمات ديني بر طبق آيين خود عمل مي كنند.
2. اقليت هاي ديني در برگزاري مراسم و مناسك مذهبي خود آزاد بوده و نظام اسلامي چنين حقي را كاملا براي آنان محترم مي شمارد و آنان مي توانند به صورت كاملا آزاد در معابد رسمي خود (كليسا، كنيسه و...) به انجام مراسم ديني خود بپردازند.
3. در احوال شخصيه و تعليمات ديني بر طبق آيين خود عمل مي كنند.
4. بر اساس اصل 26 حق تشكل احزاب را دارند: «... انجمن هاي ... اقليت هاي ديني شناخته شده آزادند، مشروط به اين كه اصول استقلال، آزادي، وحدت ملي، موازين اسلامي و اساسي جمهوري اسلامي را نقض نكنند.
5. حق نمايندگي مجلس شوراي اسلامي بر اساس اصل 64 قانون اساسي و شركت در تمام انتخابات اعم از شوراها، رياست جمهوري، همه پرسي، خبرگان رهبري و...را دارند.
6. براساس اصل تساوي عموم در مقابل قانون (اصل 3 و 14) و تساوي و برخورداري همه افراد ملت از حقوق مساوي در تمام زمينه ها (اصول 19 و 20) آنان در زمره افراد ملت از اين حقوق برخوردار خواهند بود.
7. در پيرو اين اصول و با الهام از ارزش ها و تعاليم اسلامي دولت بهترين رفتار را با پيروان اقليت هاي ديني داشته است و اين واقعيتي است كه اقليت هاي هم وطن ما بدان اعتراف دارند. البته ما انتظار داريم كه به مرور زمان آزادي هاي بيشتر به گروهها واحزاب داده شود تا فضاي انتقاد بيشتر فراهم گردد. اتفاقا مسئولان نيز درصدد آن هستند كه آزادي هاي بيشتر به افراد داده شود، اما بدان معنا نيست كه برخي به بهانه آزادي در صدد بر اندازي نظام باشند ويا به دستورات اسلام اهانت نمايند.
دراسلام به انواع آزادي هاي مشروع اهميت داده شده است.
اميرمؤمنان(ع) فرمود: "حق من بر شما اين است كه به بيعت وفا نمايند و در حضور و غياب نسبت به من خير خواه باشيد."(5) از سوي ديگر در اسلام تاكيد شده است كه در دعوت مردم به اسلام حكمت و جدال احسن را رعايت (6) و از مجادله با اهل كتاب پر هيز كنيم.(7) همچنين قرآن اهل كتاب را به گفتگو دعوت نمود(8) و خواستار مشاركت همگان به بحث آزاد گرديد. "فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتّبعون احسنه" (9)
البته آزادي در اسلام تا وقتي ارزش دارد كه نسبت به اسلام و عقايد ديگران بي احترامي و اهانت صورت نگيرد، و در هيچ جامعه آزادي هاي مطلق و بدون حد و مرز وجود نداشته و نخواهد داشت.

پي نوشت ها:
1. رفسنجاني هاشمي و محققان، ‌فرهنگ قرآن‌، ج 1، ص 160،بي نام.
2. شهيد مطهري‌ گفتارهاي معنوي‌، انتشارات صدرا، ص 26.
3. همان‌.
4. انفال(4)آيه24.
5. فيض الاسلام نهج‏البلاغه، تهران، چاپ آفتاب، خطبه‏ى 34، ص105.
6. نحل، آيه 125.
7. عنكبوت، آيه 46.
8. آل عمران، آيه 64.
9. زمر، آيه 17 و 18.
------------------------------

پرسش2: جایگاه ولایت فقیه را برای دانش آموزان دوره متوسطه توضیح دهید؟
پاسخ:
بهترين روش در اين خصوص اين است كه ولايت فقيه را به زبان ساده و روان -براي جوانان- بيان كنيد. شما مي توانيد بحث را به اين صورت ارائه دهيد: حكومت، هميشه و در همه شرايط يك ضرورت اجتناب‏ ناپذير عقلى و فطرى بوده است و نمى‏ توان از آن بى‏ نياز بود، چون بشر مدنى بالطبع است و تنها در سايه يك زندگى اجتماعى و تشكيلات منسجم مى‏ تواند به حيات خود ادامه دهد. در غير اين صورت زندگى بشرى، شكل انسانى و معقولى نخواهد داشت؛ بلكه هرج و مرج و بى‏ نظمى، حفظ و بقاى اجتماع و حقوق افراد را با خطر مواجه خواهد ساخت. اسلام، دين فطرت و عقل است و بر اساس خواسته‏ ها و نيازهاى فطرى، معقول و منطقى انسان نازل شده است و در آن ضرورت عقلى و فطرى به خوبى درك شده و حكومت ـ به عنوان يكى از ضرورى‏ ترين نيازهاى جامعه ى انسانى ـ مورد تأييد قرار گرفته و براى آن شرايط و ويژگى‏ هاى مشخص شده است.
انديشمندان شيعه و اهل سنت به ضرورت وجود حكومت مى‏ باشند. چنان كه ابن ابى‏ الحديد -يكي- از دانشمندان اهل سنت مى‏ گويد: «دانشمندان علم كلام، امامت و حكومت را لازم مى‏ دانند»(1) امام على(علیه السلام) در مقابل خوارج كه شعار "لا حكم الا لله"، فرمود: «... لابدّ للناس من امير برّ او فاجرٍ...»(2) مردم چاره‏ اى ندارند، جز آن كه اميرى داشته باشند. خواه نيكوكار باشد يا بدكار.
حال كه ضرورت تشكيل حكومت ثابت شد، سؤال اين است كه در زمان غيبت امام (ع) تشكيل حكومت به عهده چه كسى است؟ بنابر نظريه ولايت فقيه، تشكيل حكومت بر عهده فقيهان است. دليل عقلى بر اين مدعا آن است كه اجراى قانون الهى به دست كسى مى تواند انجام گيرد كه دو ويژگى شناخت قانون و عدالت را داشته باشد.(3) ولى فقيه اين دو ويژگى را دارا است، چون او كسى است كه با اجتهاد خود حكم الهى را از منابع موجود استخراج مى كند و به نيازهاى جامعه پاسخ مى دهد. بنابراين دليل عقلي ولايت فقيه به طور خلاصه آن است كه احكام اسلام براي همه دوره ها و زمان ها است. براي اجراي احكام الهي نياز به شخص آگاه به احكام الهي و عادل و مدير و مدبر است. اين شخص مقام ولايت فقيه در عصر غيبت امام معصوم (ع) است.
اما دليل نقلى روايات زيادى است كه فقط به يكى از آن ها اشاره مى كنيم.
امام زمان توقيعي در پاسخ نامه اسحاق ين يعقوب مرقوم داشته است: و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواةْْ حديثنا فانّهم حجّتي عليكم و انا حجهْْ الله عليهم...[(4) امّا حوادث جديدى كه اتفاق مى افتد، درباره آن ها به راويان حديث ما رجوع كنيد؛ زيرا آن ها حجّت من بر شمايند و من حجت خدا بر آن ها هستيم. اين حديث صريح است كه امام زمان فقهاي واجد شرايط را به عنوان نايب خود انتخاب نموده است.
درضمن شما كتاب هاي زير را مطالعه وخلاصه آن را-به زبان روان- براي جوانان بيان كنيد:
- ولايت فقيه، امام خمينى(ره)
-.محمد هادي معرفت، ولايت فقيه
- آيت الله جوادي، ولايت فقيه
- مصباح يزدي، پرسش و پاسخ هاي درباره ولايت فقيه،

پي‌نوشت‌ها:
1. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، قم، كتاب خانه آيت الله نجفي،1404ه، ج 2، ص 308.
2. نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 40، تهران، 116.
3. امام خمينى، كتاب البيع، ج 2، ص 464. بي نام.
4. طبرسي، الاحتجاج، ناشر مرتضي، ج2، ص470.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.