پرسش وپاسخ

در روایات معصومین علیهم السلام دستورات فراوانی به منظور رعایت حریم زن و مرد و مواظبت بر آن وجود دارد و دستور جلوگیری از شکستن حریم های دینی داده شده است.
مقابله با بی حجابی در روایات

پرسش
آیا در روایات اهل بیت علیهم‌السلام دستوری به مقابله با بی حجابی وجود دارد؟   
 

پاسخ
مسئله حجاب، یکی از آموزه‌های مهم و مورد تأکید در اسلام است. بر اساس روایات معصومان علیهم‌السلام داشتن حجاب اسلامی برای بانوان ضروری و لازم است. در این روایات، علاوه بر لزوم حجاب، حد و مرز حجاب نیز بیان شده و توصیه‌هایی هم برای مقابله با بی‌حجابی ذکر گردیده است. در تحقیق پیش رو به احادیثی که درباره مقابله با گناه بی‌حجابی وجود دارد، اشاره خواهد شد.

1. دستور به مقابله با بی‌حجابی
یکی از راه‌های مقابله با بی‌حجابی، زمینه‌سازی برای به وجود نیامدن چنین گناهی در جامعه است. مطابق سخنی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام هر چه افراد از دسترسی به گناه دور باشند، عصمت و پاک‌دامنی بیشتری خواهند یافت.(1)  پس ابتدا باید زمینه‌های ایجاد گناه و بی‌حجابی در جامعه از بین برود؛ این زمینه‌سازی می‌تواند از سویی با  توصیه مستقیم به خود خانم‌ها صورت بگیرد و از سوی دیگر توصیه‌هایی که به دست اندرکاران و مردان می‌شود؛ در ادامه برخی از سفارشات ائمه علیهم‌السلام ذکر خواهد شد.

2. دستور در نگه‌داشتن خانم‌ها در خانه
اولین موضوعی که بسیار مهم بوده و روایات زیادی در مورد آن وجود دارد، این است که زن نباید بی‌دلیل از خانه خارج شود و به میان جامعه برود. در فرهنگ اسلامی شخصیت زن بسیار حائز اهمیت است، به همین دلیل کارهای بیرون از خانه به مردان و امور منزل به زنان سپرده شده است. در اسلام مرد باید تلاش کند و هزینه‌های زندگی را تأمین نماید تا همسرش بدون هیچ دغدغه‌ای به امور منزل و تربیت فرزندان بپردازد.
در این راستا امیرالمؤمنین علیه‌السلام در توصیه به امام حسن علیه‌السلام فرمودند: اکْفُفْ عَلَیْهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِکَ إِیَاهُنَّ فَإِنَّ شِدَّهَ الْحِجَابِ خَیْرٌ لَکَ وَ لَهُنَّ مِنَ الِارْتِیَابِ وَ لَیْسَ خُرُوجُهُنَّ بِأَشَدَّ مِنْ دُخُولِ مَنْ لَا تَثِقُ بِهِ عَلَیْهِنَّ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ لَا یَعْرِفْنَ غَیْرَکَ مِنَ الرِّجَالِ فَافْعَلْ؛(2) براى اینکه دیده‌شان به نامحرمان نیفتد آن‌ها (زنان) را در پرده نگه‌دار؛ زیرا سخت‌گیری در حجاب براى تو و آن‌ها بهتر است و بیرون رفتن آن‌ها (از خانه) بدتر از این نیست که اشخاص نامطمئن بر آنان وارد کنى، اگر می‌توانی کارى کنى که مردى جز تو را نشناسند این کار را بکن. در برخی منابع دیگر این عبارت با اندکی تفاوت به این شکل آمده است: «به‌وسیله حجاب چشم‌های زنان خود را پاک نگاه دارید، زیرا سخت‌گیری در مورد حجاب، آن‌ها را سالم‌تر و عفیف‌تر نگاه خواهد داشت».(3)  
در هر صورت، این روایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام سخت‌گیری در حجاب را به امام حسن علیه‌السلام توصیه می‌کند. البته سخت‌گیری به معنای پوششی غیر از پوشش بیان شده در احکام اسلامی نیست، بلکه منظور این است که افراد در حجاب دقت لازم را به خرج دهند.

در حدیثی دیگر آمده است: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله النِّسَاءُ عَیٌّ وَ عَوْرَهٌ فَاسْتُرُوا الْعَوْرَاتِ بِالْبُیُوتِ وَ اسْتُرُوا الْعِیَّ بِالسُّکُوتِ؛(4) پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمودند: زنان «عىّ‌» و عورت هستند. پس عورت بودن آن‌ها را با نشاندن آنان در خانه‌ها بپوشانید (و حفظ کنید) و ناتوانى آن‌ها را با سکوت. «عَی» در معنای لغوی یعنی عجز و ناتوانی در سخن به کار رفته است؛ زیرا زنان معمولاً در مقام سخن گفتن و دفاع از حقوق خود در برابر همسران، عاجز هستند ازاین‌رو مردان نباید با مناقشه، آنان را مقهور و مغلوب خود سازند، بلکه باید در برابر این ضعف آنان سکوت کنند.»
در این توصیه نیز سفارش شده تا با تشویق خانم‌ها در ماندن در خانه و جلوگیری از رفت و آمدهای بی‌فایده، به حفظ و صیانت از آن‌ها کمک شود. البته همان گونه که بیان شد، این سخن به معنای زندانی کردن زن‌ها نیست، بلکه این سخن درجایی است که زنی بدون دلیل و حتی برای خودنمایی قصد بیرون رفتن از منزل را دارد.

3. آموزش سوره نور
در برخی روایات به افراد، توصیه‌شده تا سوره نور را به زنان آموزش دهند. در این روایات، تعلیم سوره مبارکه نور، موجب مصونیت و محفوظ بودن آن‌ها از گناه و فحشا(5)  و دارای پندها و مواعظ مفید(6)  دانسته شده است. امر به تعلیم سوره نور و مفاهیم آن نشان می‌دهد اهل‌بیت علیهم‌السلام دغدغه حفظ زن را داشته و دیگران را نیز بر محافظت از آن‌ها امر می‌کردند. این روایات همچنین می‌تواند دلالت بر لزوم کار فرهنگی در زمینه حجاب داشته باشد. 
بنابراین دست اندرکاران فرهنگ جامعه می توانند با استفاده از محتوای این سوره که در موضوع لزوم داشتن حجاب و عفاف، نهی از چشمچرانی و نگاه به نامحرم، توصیه به ازدواج و کمک به ازدواج دیگران و نهی از زنا، بیان احکام زنا و عاقبت زناکار، سفارش به جوانان برای حفظ عفت و پاکدامنی در صورت نداشتن شرایط ازدواج است، این مفاهیم و آموزه های قرآنی را در جامعه نهادینه سازند.

4. ممانعت از ورود مردان به مکان‌های خصوصی زنان
اهل‌بیت علیهم‌السلام علاوه بر مشخص کردن حریم‌های حجاب، همگان را به رعایت این حریم‌ها دعوت کرده و از شکستن آن‌ها نهی کرده‌اند. در روایتی چنین نقل شده است: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْ یَدْخُلَ عَلَى النِّسَاءِ إِلَّا بِإِذْنِ الْأَوْلِیَاء؛(7) رسول خدا صلی‌الله علیه و آله نهى مى‏کرد از اینکه افراد بدون اذن و اطلاع اولیاء، داخل (خانه و اتاق) زنان شوند. در حدیثی دیگر آمده که پیامبر از اینکه افراد بدون اذن خانم‌ها وارد اتاق زنان شوند نیز نهی می‌کرد.(8)   
در هشداری از امیرالمؤمنین علیه‌السلام به مردم عراق آمده است: یَا أَهْلَ الْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَکُمْ یُدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِی الطَّرِیقِ أَ مَا تَسْتَحْیُونَ؛(9) اى مردم عراق! به من خبر رسیده است که بانوان شما در خیابان‌ها به مردان تنه مى‌زنند؛ آیا شما حیا و شرم نمى‌کنید؟
بنابراین ممانعت از ورود مردان به اماکن زنانه از دیگر توصیه‌های معصومان علیهم‌السلام بوده است که افراد باید از آن الگو گرفته و سعی در اجرای آن در جامعه داشته باشند. در شأن نزول آیه سه سوره احزاب نقل شده است که در عصر پیامبر گرامی اسلام، زنان مسلمان برای خواندن نماز پشت سر آن حضرت به مسجد می‌رفتند برخی از جوانان هوسران و بیماردل در هنگام شب و وقت نماز مغرب و عشاء بر سر راه می‌نشستند و با سخنان ناروا و مسخره کردن، آنان را اذیت و ایجاد مزاحمت می‌کردند آیه در این باره نازل شد.(10) 
 با توجه به این روایات می‌توان چنین برداشت کرد که در رابطه با رعایت حریم‌ها، معصومان علیهم‌السلام به‌صورت عملی وارد موضوع شده و با جلوگیری افراد و تنبه دادن به آن‌ها و اعلام حکم حکومتی، از شکستن این حریم‌ها ممانعت می‌کردند.

5. توجه دادن مردان به حجاب خانواده
یکی از کارهایی که معصومان علیهم‌السلام در زمینه مقابله با بدحجابی انجام می‌داند، توجه دادن به مردان در جهت مراقبت از حجاب خانواده‌شان بوده است. در این روش ائمه علیهم‌السلام روی صحبت خود ر ا به مردان کرده و از آن‌ها می‌خواهند تا در صیانت از زنان خود به‌وسیله حجاب بکوشند. در حدیثی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل‌شده که: «من و پیامبر در یک روز ابرى و بارانى در بقیع نشسته بودیم که زنى سوار بر الاغ ازآنجا گذشت و دست الاغش در گودالى فرو رفت و زن به زمین افتاد. پیامبر صلی‌الله علیه و آله رویش را برگرداند. حاضران عرض کردند: اى رسول خدا! آن زن شلوار به پا دارد. پیامبر سه بار فرمود: خدایا! زنان شلوار پوش را بیامرز. اى مردم! شلوار بپوشید که شلوار، پوشاترین جامه‌های شماست و زنان خود را در موقعى که بیرون می‌آیند با شلوار حفظ کنید».(11)  این روایت متعلق به ابتدای وجوب حجاب در جامعه اسلامی است؛ ظاهراً با توجه به لباس بلندی که عرب می‌پوشید، نپوشیدن شلوار به معنای عریان بودن، نبوده است. در این روایت نیز علاوه بر دعا برای آن زن در حفظ حجاب و پوشیدن شلوار، از مردان خواسته می‌شود که زنانشان را با حفظ حجاب مصون نمایند؛ بنابراین در کنار توصیه به حجاب، توصیه به مقابله با بی‌حجابی نیز ذکرشده است. حال این مقابله با بی‌حجاب می‌تواند به تشویق و اجبار زنان به پوشیدن شلوار (حجاب) باشد و یا به تهیه کردن حجاب برای خانواده؛ البته چون این روایت ناظر  به ابتدای وجوب حجاب است، در نتیجه در زمان‌های مختلف می‌تواند مصادیق گوناگونی داشته باشد.

6. نهی از اطاعت زنان در معصیت
احادیثی وجود دارند که در آن اهل‌بیت علیهم‌السلام از تبعیت و اطاعت مرد نسبت به برخی خواسته‌های نامشروع همسر خود مانند بی‌حجابی و بدحجابی منع شده است. در روایتی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله آمده است: مَنْ أَطَاعَ امْرَأَتَهُ أَکَبَّهُ اللَّهُ عَلَى مَنْخِرَیْهِ فِی النَّارِ فَقِیلَ وَ مَا تِلْکَ الطَّاعَهُ قَالَ تَدْعُوهُ إِلَى النِّیَاحَاتِ وَ الْعُرُسَاتِ وَ الْحَمَّامَاتِ وَ لُبْسِ الثِّیَابِ الرِّقَاقِ فَیُجِیبُهَا؛(12)  هر کس از زنش اطاعت کند خداوند او را با صورت در آتش خواهد افکند. امام علی علیه‌السلام عرض کردند: منظور از اطاعت زن چیست؟ حضرت فرمودند: اینکه به او اجازه رفتن به حمام‌های عمومی، عروسی‌هایی که در آن گناه می‌شود و مجالس آوازه‌خوانی بدهد و نیز اجازه دهد تا در میان نامحرمان لباس نازک بپوشد.
البته این روایات مطلق نیستند، بلکه اولاً ممکن است مخصوص زمان یا شهرهای خاصی باشد و ثانیاً به اطاعت در بی‌عفتی و بی‌اخلاقی و به اطاعتی که زمینه‌ساز گناه و مفسده است ناظر است؛ به عبارت دیگر با توجه به محیط حمام‌های عمومی و مجالس عروسی که خانم‌ها لباس مناسبی ندارند اگر زمینه گناه و گرایش به معصیت فراهم است، نباید مردها اجازه دهند که زنان در این‌گونه اجتماعات وارد شوند. این توصیه در روایتی دیگر از پیامبر صلی‌الله علیه و آله نیز نقل‌شده است.(13)   

7. نهی از بی‌غیرتی
از دیگر کارهایی که اهل‌بیت علیهم‌السلام در راستای مقابله با بی‌حجابی انجام می‌دادند، نهی مردان از بی‌غیرتی بوده است. این سخن بدین معنا است که معصومان علیهم‌السلام علاوه بر توصیه مستقیم به زنان در حفظ پوشش، به مردان نیز توصیه می‌کنند که درباره پوشش خانواده خود بی‌تفاوت نبوده و سعی در حفظ آن داشته باشند. در روایتی از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است: إذا لم يَغِرِ الرجُلُ فهُو مَنكوسُ القَلبِ؛(14) مردى كه غيرت نداشته باشد، واژگونه دل است.
روایات فراوانی در موضوع نهی و برخورد با بی‌حجابی وجود دارد که بیان همه آن‌ها امکان‌پذیر نیست و در این تحقیق فقط به برخی از احادیث در این زمینه اشاره گردید.

نتیجه
در احادیث معصومان علیهم‌السلام سفارش‌هایی در مورد نگه‌داشتن حجاب توسط خانم‌ها وجود دارد. علاوه بر این به دیگران نیز توصیه شده تا در زمینه‌سازی و اجرای حجاب در جامعه کوشا باشند. در برخی احادیث تصریح شده تا حد امکان باید خانم‌ها در خانه بمانند و به امر مهم فرزندان و تربیت آن‌ها بپردازند. در این احادیث از خروج بی‌مورد خانم‌ها از منزل نهی شده و به افراد توصیه‌شده شرایطی فراهم بیاورند که خانم‌ها بدون دغدغه در منزل بمانند. 
در کنار این، آموزش مفاهیم سوره نور به بانوان به‌عنوان کاری فرهنگی است که اهل‌بیت علیهم‌السلام به افراد سفارش کرده‌اند. امر به رعایت حریم‌ها نیز از دیگر روایات معصومان علیهم‌السلام است. مطابق این روایات باید از شکستن حریم‌های حجاب توسط افراد جلوگیری به عمل آورد. این کار می‌تواند با نهی افراد و تنبه آن‌ها و حکم حکومتی باشد.
در کنار این، توجه دادن مردان به حجاب خانواده از دیگر موضوعاتی است که در احادیث بر آن تأکید شده است. در این راستا به مردان توصیه شده تا خواسته‌های نامشروع همسر خود در موضوع بی‌حجابی و بی‌حیایی را نپذیرند و از بی غیری دوری کنند. به نظر می‌رسد چنانچه این موارد به همراه سایر توصیه‌ها عملی شود، جامعه‌ اسلامی هر چه بیشتر به عفت و حیاء نزدیک خواهد شد.

پی نوشت: 
1 . سید رضی، محمد بن حسین‏، نهج‌البلاغه، ص  535، حکمت 351.
2 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص  338، ح 7.
3 . سید رضی، محمد بن حسین‏، نهج‌البلاغه، ص  405.
4 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص  535، ح 1.
5 . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص  109.
6 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص  516.
7 . ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، ص  95.
8 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص  528، ح 1.
9 . همان، ج 5، ص 537.
10 . واحدی نیشابوری، علی بن احمد، اسباب النزول، ص 245.
11 . ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى‏، تنبیه الخواطر، ج‏2، ص  78.
12 . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص  115، ح 241.
13 . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص  362.
14 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص  536، ح 2.
 

آثار و فوائد بسیار زیاد فردی و اجتماعی متوجه کسی که حجاب را رعایت می کند می شود و این، فراتر از نگاه دینی به مسئله حجاب است که به رشد فردی واجتماعی منجر می شود.
آثار فردی و اجتماعی حفظ حجاب

پرسش
این که حجاب در دین اسلام واجب است، اطلاع دارم، اما آیا حفظ حجاب به جزء اجرای امر خدا، فایده ای برای ما دارد؟
 

پاسخ
یکی از واجبات اسلامی، حجاب است که روایاتی نیز در بیان اهمیت این فریضه و نحوه‌ پوشش آن وجود دارد. در بین این روایات، برخی از احادیث به  بیان فواید و آثار حجاب برای بانوان اشاره‌کرده‌اند. فواید و آثار بیان شده فروان است که برخی از آن‌ها اثرات اجتماعی و برخی نیز فردی هستند؛ دانستن این آثار می‌تواند خانم‌ها را بر حفظ حجاب و رعایت پوشش خود تشویق و ترغیب کند. در ادامه برخی از آثار حجاب از میان احادیث بیان و ارائه می‌شود.

1. محفوظ بودن از نگاه و هوس حرام
از مهم‌ترین آثار و فواید حجاب، حفظ بانوان از نگاه‌های آلوده و هوس‌های ناپاک است. در وصیتی از امیر مؤمنان علیه‌السلام به پسرش امام حسن علیه‌السلام آمده است: اکْفُفْ عَلَیْهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِکَ إِیَاهُنَّ فَإِنَّ شِدَّهَ الْحِجَابِ خَیْرٌ لَکَ وَ لَهُنَّ مِنَ الِارْتِیَابِ وَ لَیْسَ خُرُوجُهُنَّ بِأَشَدَّ مِنْ دُخُولِ مَنْ لَا تَثِقُ بِهِ عَلَیْهِنَّ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ لَا یَعْرِفْنَ غَیْرَکَ مِنَ الرِّجَالِ فَافْعَلْ؛(1) با پوشش و حجابی که برای همسرانت قرار می‌دهی، چشم آنان را از هوس و حرام بازمی‌داری، چراکه حجاب برای آن‌ها ثبات بیشتری به ارمغان می‌آورد. از خروج بی‌حساب و بی‌رویه زنان جلوگیری کن، زیرا مفاسدی دارد و اگر می‌توانی، کاری کن که همسرانت غیر از تو را نشناسند و با مردان رفت‌وآمد نداشته باشند. دور بودن از نگاه‌های هوس آلود و حرام، می‌تواند در عفت بانوان و محفوظ بودن آن‌ها از نامحرمان، نقش به سزایی داشته باشد.

2. جزء بهترین زنان بودن
در روایات اسلامی زنی که خود را از نامحرم می‌پوشاند و در عوض خود را فقط بر شوهرش عرضه می‌کند، بهترین زن معرفی شده است. جابر بن عبدالله انصارى می گوید: ما در خدمت رسول خدا صلی‌الله علیه و آله بودیم، راجع به زن ها سخن مى‌گفتیم و اینکه برخی نسبت به دیگران امتیازاتى دارند سوال کردیم، رسول خدا صلی‌الله علیه و آله فرمودند: أَ لَا أُخْبِرُکُمْ فَقُلْنَا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ فَأَخْبِرْنَا فَقَالَ إِنَّ مِنْ خَیْرِ نِسَائِکُمُ الْوَلُودَ الْوَدُودَ السَّتِیرَهَ الْعَزِیزَهَ فِی أَهْلِهَا الذَّلِیلَهَ مَعَ بَعْلِهَا الْمُتَبَرِّجَهَ مِنْ زَوْجِهَا الْحَصَانَ عَنْ غَیْرِهِ الَّتِی تَسْمَعُ قَوْلَهُ وَ تُطِیعُ أَمْرَهُ وَ إِذَا خَلَا بِهَا بَذَلَتْ لَهُ مَا أَرَادَ مِنْهَا وَ لَمْ تَبَذَّلْ لَهُ تَبَذُّلَ الرَّجُل‏(2)؛ آیا برایتان بگویم بهترین زنان شما کدم‌اند؟ اصحاب عرض کردند بله. حضرت فرمود: برترین زنان شما کسانی هستند که بچه‌زا، با شوهران خود مهربان و باحجاب و پوشیده باشند و در بین طایفه خودشان باعزت، ولی در مواجهه با شوهران خود متواضع و نرم‌خو باشند و برای شوهران‌شان خود را آرایش و زینت نمایند و در میان نامحرمان (و در جامعه) عفیف باشند، از شوهران خود اطاعت نموده و هرگاه با همسران خود خلوت کنند، خود را کاملاً در اختیار آنان قرار دهند و در مقابل شوهران‌شان همچون مردان (خالی از آرایش و زینت و معاشرت زنانه) نباشند.

3 مشمول دعای پیامبر صلی‌الله علیه و آله
در روایات نقل شده است که پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله برای زنانی که حجاب خود را رعایت می‌کنند دعا فرموده است. چنین دعایی نشان از اهمیت حجاب در نزد اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز دارد. مطابق این روایت کسانی که به پوشش خود اهمیت می‌دهند، مورد عنایت و دعای پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله خواهند بود.(3) 

4. ارزشمندتر شدن زن
یک از فواید حجاب، بالا رفتن ارزش زن است، چراکه خود حجاب در نزد خداوند با ارزش است. در سخنی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله درباره حجاب زن چنین نقل‌شده: لَنَصِیفُ عَلَى رَأْسِها خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیَا و ما فِیهَا؛(4) آن هنگام که پوشش، سرِ زنی باشد (زن باحجاب باشد) ارزش آن از دنیا و آنچه در آن است بیشتر است. بنابراین ارزشمندی زن به عریان بودن نیست، بلکه ارزش او در نزد خدا به حجاب او است تا جایی که از تمام دنیا و متعلقات آن بالاتر خواهد بود.
در روایتی دیگر از حضرت فاطمه سلام‌الله علیها آمده است که ارزشمندترین چیز برای زن این است که مردی را نبینید و نیز مورد مشاهده مردان قرار نگیرد.(5) 

5. راه رسیدن به کمال
یکی دیگر از فواید حفظ حجاب، رسیدن به کمال برای بانوان است. در حدیثی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله چنین نقل‌شده است: حُمَادَیَاتُ النِّسَاءِ غَضُّ الْأَبْصَارِ وَ خَفَرُ الْأَعْرَاضِ وَ قِصَرُ الْوَهَازَه؛(6)  پسندیده‌ترین کمال زنان سه چیز است: پوشیدن چشم از نامحرمان، پوشیدن تمام‌اندام از بیگانگان، کم و باحیا از منزل بیرون رفتن. «حمادیات» جمع «حمادى» است، یعنى نهایت امر و آخرین مقصود و منتهای هدف.(7)  پس منظور این است که حفظ حجاب و رعایت پوشش آخرین مقصود و در واقع کمال زن است؛ بنابراین حجاب کمک می‌کند که زن به بالاترین حد کمال برسد.

6. زیبایی و شادابی
مطابق حدیثی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام، صیانت و حفظ زن موجب حال خوش او و زیبایی‌اش خواهد شد: صِیَانَهُ المَرْأَهِ أَنْعَمُ لِحَالِهَا وَ أَدْوَمُ لِجَمَالِهَا؛(8)  صیانت زن او را شاداب‌تر و زیبایی‌اش را پایدارتر می‌کند. صیانت به معنای نگه‌داری کردن است. درست است که این روایت به‌صورت مستقیم در مورد حجاب نیست، اما یکی از راه‌های صیانت زن، طرز پوشش و حجاب او است که موجب نگه‌داری و محافظت او خواهد شد. بر اساس این حدیث، حجاب می‌تواند موجب حال بهتر بانوان و دوام زیبایی‌شان شود. همچنین ماندن زن در خانه و نپرداختن به کارهای سنگین مانند کارهای مردانه نیز می‌تواند معنای دیگری از این روایت باشد.

نتیجه
رعایت حجاب از آموزه‌های اسلامی است که واجب شمرده شده است. رعایت حجاب اسلامی، علاوه اجرای امر الهی، دارای آثار اجتماعی و فردی فراوانی است. برخی از این فواید مواردی بود که در متن مورد اشاره قرار گرفت. محفوظ ماندن از نگاه و هوس‌های حرام، اولین اثر این عمل است. بودن از بهترین زنان، مشمول دعای پیامبر صلی‌الله علیه و آله قرار گرفتن و باارزش شدن از دیگر نتایج رعایت حجاب اسلامی است. مطابق روایات حجاب باعث رسیدن زن به قله‌های کمال شده و زیبایی و شادابی را نیز در پی دارد.

پی نوشت:
1 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 338، ح 7.
2 . طوسی، محمد بن حسن، ‏تهذیب الأحکام، ج‏7، ص 400، ح 1597.
3 . ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى، ‏مجموعه ورّام، ج‏2، ص 78.
4 . پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، ص 629، ح 2244.
5 . طبرسى، حسن بن فضل‏، مکارم الأخلاق، ص 233.
6 . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، معانی الأخبار، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، ج‏2، ص 376، ح 1.
7 . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، معانی الأخبار، دارالکتب الإسلامیه، ص 382.
8 . لیثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، ص 303، ح 5382.

بدپوششی خانم ها مجوز شرعی و عقلی برای مجاز بودن نگاه به آن ها نیست. هرچند آن ها رعایت نکنند ولی هر شخصی باید طبق وظیفه دینی خودش عمل کرده و مراقب چشم خود باشد.
نگاه به زنان بد حجاب

پرسش
متاسفانه به دلائل مختلف، برخی از بانوان در مکان‌های عمومی و یا مهمانی‌هایی که مردان حضور دارند با پوشش نا مناسب ظاهر می‌شوند و تذکر ما نیز فایده ندارد، آیا مطابق روایات نگاه به این افراد اشکال دارد؟ هنگام دیدن این افراد چه کنم؟
 

پاسخ
حفظ چشم از دیدن صحنه‌های گناه‌آلود، یکی از موضوعاتی است که در احادیث بر آن سفارش فراوانی شده است. اهل‌بیت علیهم‌السلام در روایات خود بر حرام بودن چنین نگاهی تأکید کرده و همگان را از عواقب آن بر حذر داشته‌اند. اما متأسفانه برخی از زنان مسلمان، به این معارف دینی توجهی نکرده و بدون حجاب در اماکن و در مقابل دیده مردان نامحرم حاضر می‌شوند. البته همان گونه که زنان در حفظ پوشش خود وظایفی دارند، مردان نیز در برابر نامحرم وظایفی بر عهده دارند. یکی از مهم‌ترین وظایف آن‌ها، چشم برداشتن از نامحرم و ترک نگاه به آن‌ها است. در ادامه برخی از توصیه‌های اهل‌بیت علیهم‌السلام در ترک نگاه حرام و همچنین راهکارهای ایشان در این موضوع بیان خواهد شد.

1. ترک نگاه حرام
در روایات، از نگاه به نامحرم نهی شده است. در حدیثی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله آمده است: مَنْ مَلَأَ عَیْنَهُ مِنْ حَرَامٍ مَلَأَ اللَّهُ عَیْنَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مِنَ النَّارِ إِلَّا أَنْ یَتُوبَ وَ یَرْجِعَ؛(1)  کسی که چشمش را از حرام پُر کند، خداوند در روز قیامت چشمش را از آتش پُر خواهد کرد. مگر این که توبه کند و از کارش برگردد.
پس در درجه اول، افراد باید سعی کنند به نامحرم نگاه نکنند. اگر می‌توانند کاری کنند که در موقعیت نگاه به نامحرم قرار نگیرند تا از این گناه در امان بمانند. باید توجه داشت که نگاه به نامحرم گناهی فقط مختص به مردان نیست و زنان نیز در برخی روایات از نگاه هرزه به مردان نهی شده‌اند.(2)  

2. برگرداندن رو از نامحرم
گاهی ناخواسته انسان چشمش به نامحرم می‌افتد. در چنین حالتی افراد باید سریع از آن صحنه، رو برگردانند. در روایتی از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است: مَنْ نَظَرَ إِلَى امْرَأَهٍ فَرَفَعَ بَصَرَهُ إِلَى السَّمَاءِ أَوْ غَمَّضَ بَصَرَهُ لَمْ یَرْتَدَّ إِلَیْهِ بَصَرَهُ حَتَّى یُزَوِّجَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْحُورِ الْعِین‏؛(3)  هر کس دیده‌اش بر زنى افتد و چشم به‌سوی آسمان بالا بَرَد و یا آن را روی‌هم گذارد، دیده بر هم ننهد مگر آنکه خداوند یکتا از حوران بهشتى را به همسرى وى درآورد. پس وظیفه دیگر این است که اگر به‌صورت ناخواسته چشم به نامحرم افتاد، فوراً چشم از آن صحنه برگردانده شود تا علاوه بر این که از ارتکاب گناه جلوگیری شود، مشمول لطف و کرامت الهی نیز قرار گرفته شود.

3. خودداری از نگاه دوباره
گاهی وقت‌ها اولین نگاه به نامحرم در اختیار فرد نبوده و او بدون قصد چنین نظاره‌ای را انجام می‌دهد. این نگاه چون بدون قصد بوده، می‌تواند مشمول بخشایش خداوند شود. اما اگر شخص، این نگاه را طولانی کند و یا مجدداً  چشم به چنین صحنه‌ای بیندازد، موضوعی ناپسند است که اهل‌بیت علیهم‌السلام از آن نهی کرده‌اند. در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام آمده است: أَوَّلُ النَّظْرَهِ لَکَ وَ الثَّانِیَهُ عَلَیْکَ وَ لَا لَکَ وَ الثَّالِثَهُ فِیهَا الْهَلَاکُ؛(4) نگاه اول (ناخودآگاه به نامحرم) براى تو (حلال) است و نگاه دوم ممنوع است و حرام و نگاه سوم، هلاکت بار است.
شاید دلیل مطلب فوق این باشد که نگاه اول بدون قصد لذت و شهوت بوده؛ ولی نگاه‌های بعدی می‌تواند از روی شهوت و یا ایجادکننده شهوت باشد. در روایتی دیگر، امام ششم علیه‌السلام فرموده‌اند: النَّظْرَهُ بَعْدَ النَّظْرَهِ تَزْرَعُ فِی الْقَلْبِ الشَّهْوَهَ وَ کَفَى بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَهً؛(5) نگاهِ بعد از نگاه، بذر شهوت را در دل می‌کارد و همین برای به فتنه (و گناه) کشاندن صاحب آن نگاه کافی است. در روایتی دیگر از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز آمده است که نگاه دوباره به نامحرم می‌تواند فتنه و بلا را برای انسان ایجاد نماید.(6)  

4. یادآوری آثار ترک نگاه حرام
وظیفه دیگری که مؤمنان باید انجام دهند، یادآوری آثار ترک این گناه است؛ کسی که در موقعیت نگاه به نامحرم قرار می‌گیرد، اگر بداند که خودداری او از چنین نگاهی چه آثاری می‌تواند برایش داشته باشد، قطعاً در خودداری و ترک گناهش تشویق خواهد شد. با توجه به روایات، کسی که از نامحرم چشم می‌پوشد، آرامش درونی،(7)  درک شیرینی طاعت،(8)  رسیدن به ایمان(9)  و سرفرازی در قیامت(10)  را به دست خواهد آورد. همچنین پاداش‌های اخروی از دیگر برکات روی برگردانی از این کار است.(11)  کسی که در هنگام مواجهه با چنین گناهی آثار ترک آن را در ذهن بیاورد، انگیزه بیشتری برای مرتکب نشدن آن خواهد داشت.

5. نتیجه نگاه‌کردن به نامحرم
هر عمل حرام، قطعاً تأثیرات منفی به دنبال دارد، نگاه به نامحرم نیز از این حالت خارج نیست و قطعاً اثرات منفی در دنیا و آخرت خواهد داشت. افرادی که با نامحرم مواجه می‌شوند، در کنار دانستن آثار نگاه‌ نکردن به نامحرم، به این عواقب نیز توجه داشته باشند. دانستن آثار منفی این گناه و همچنین آثار مثبت پرهیز از آن، همانند دو بال انسان را از گرداب این گناه و نتایج پس ‌از آن نجات می‌بخشد. در احادیث آمده که نگاه حرام تیری سمی از تیرهای ابلیس است «النَّظْرَهُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ».(12)  خاصیت تیر سمی این است که علاوه بر زخمی که بر اثر برخورد آن تیر به انسان می‌رسد، در ادامه نیز موجب مرگ آرام و تدریجی فرد می‌شود. نگاه حرام نیز چنین خاصیتی دارد و علاوه بر تخریب روح معنویت انسان در همان لحظه، باعث درگیری ذهنی افراد نیز شده و حتی قوه شهوت انسان را فعال کرده تا جایی که باعث گناه بعدی می‌شود. همچنین زهر این تیر می‌تواند به‌تدریج دل را میرانده و معنویت او را از بین ببرد.
یکی دیگر از نتایج نگاه‌کردن به نامحرم، از بین رفتن قوه عاقبت‌بینی است. متأسفانه کسی که چشمش به دیدن نامحرم عادت کند، از عاقبت کار نمی‌ترسد و گرفتاری‌های پیش رو را نمی‌بیند. در روایتی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام بیان شده است: إِذَا أَبْصَرَتِ الْعَیْنُ الشَّهْوَهَ عَمِیَ الْقَلْبُ عَنِ الْعَاقِبَه؛(13) هرگاه چشم، شهوت بین شود، دیده عاقبت‌بینی دل کور شود.
همچنین کسی که بدون توجه به حرام بودن نگاه به نامحرم، چنین عملی را مرتکب شود، نتایجی همچون مورد حمله شیطان واقع‌شدن،(14)  افتادن در فتنه و بلاها،(15)  هلاکت(16)  و آتش را خواهد دید.(17)   

6. ارضا غریزه از راه حلال
گاهی انسان ناخواسته چشمانش به نامحرم می‌افتد. در این حالت بیان شد که وظیفه‌اش روی برگرداندن و دیده فروبستن از این صحنه است. اما اگر در هنگام انجام این کار، غریزه شهوانی او به ‌هیجان ‌آمده و تهییج شد، معصومان علیهم‌السلام در این باره راهکاری اندیشیده‌اند. در روایتی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله آمده است: یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا النَّظْرَهُ مِنَ الشَّیْطَانِ فَمَنْ وَجَدَ مِنْ ذَلِکَ شَیْئاً فَلْیَأْتِ أَهْلَهُ؛(18) ای مردم! نگاه (حرام) از شیطان است، هر کس چنین نگاهی برایش پیش آمد، به نزد همسر خود رود. بنابراین راه‌حلی که برای این شخص وجود دارد، ارضا این غریزه از راه حلال است تا هیجانش فروکش نموده و به آرامش دست یابد.
این نسخه برای کسی که متأهل و از نعمت همسر برخوردار است ممکن است، اما فرد مجردی که هنوز فرصت ازدواج نیافته و یا شرایط ارضا حلال را ندارد، چه کند؟ در حدیثی دیگر از پیامبر صلی‌الله علیه و آله نقل شده است: «وقتی یکی از شما، زن زیبایی را دید، به نزد همسرش برود؛ زیرا آنچه آن زن دارد، همسرش هم از آن برخوردار است. مردی بلند شد و پرسید: ای رسول خدا! اگر فردی همسر ندارد، چه‌کار کند؟ پیامبر فرمود: سرش را به‌طرف آسمان بلند کند (و دعا نماید) و به نگاهش به آن زن ادامه ندهد؛ بلکه مراقب خود باشد و برای موفقیت در خودداری از نگاه به نامحرم، از فضل پروردگار کمک بطلبد.(19)   
پس توسل و دعاکردن در پیشگاه خدا راهکاری است که اهل‌بیت علیهم‌السلام سفارش نموده‌اند. مطابق این حدیث خداوند به وی در ازای عملش، فضل و رحمتش را نصیب خواهد نمود. در حدیثی دیگر از امیرالمؤمنین علیه‌السلام، نمازی نیز نقل شده که فرد به‌وسیله آن نماز می‌تواند از خداوند درخواست رفع نیاز و بهره‌مندی از همسر را داشته باشد.
امام علی علیه‌السلام فرمودند: هرگاه فردی از شما زنی را دید و به شگفت آمد به نزد همسرش رود، زیرا نظیر آنچه دیده است در همسر خود او نیز هست، پس شیطان را به دل خود راه ندهد و چشم خود را از آن زن برگرداند؛ و اگر همسر ندارد دو رکعت نماز بخواند و بسیار حمد خدا گوید و بر پیامبر و آل او صلوات فرستد و آنگاه از خداوند درخواست کند که از فضل خویش (همسری) عطایش فرماید، خداوند هم از روی مهر و رأفت خود نیاز او را برطرف می‌سازد.(20)   
در برخی موارد، شیطان امور ناپسند و نفرت‌انگیز را برای ما خوب جلو می‌دهد. همین کار سبب می‌شود که انسان بیشتر به‌طرف گناه کشیده شود. بهترین راه مقابله با شیطان، عبادت، دعا و ذکر الهی است. همچنان که امام سجاد علیه‌السلام در دعای هفدهم صحیفه سجادیه می‌فرماید: اللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنَّا بِعِبَادَتِکَ، وَ اکْبِتْهُ بِدُءوبِنَا فِی مَحَبَّتِکَ؛ خدایا! به عبادت و بندگی ما، او را از عرصه گاه زندگی‌مان دور کن و به سبب جدّیّت و تلاشمان در راه محبتت، او را ذلیل و خوار گردان.
امام علیه‌السلام در این دعا، با عبارت‌های مختلف به راهکارهای دوری از شیطان اشاره می‌کند که توجه به آن‌ها و همچنین قرائت این دعای در دوری از گناهان قطعاً بی‌تأثیر نخواهد بود.

نتیجه
در روایات، وظایفی برای مردان در مقابل زنان نامحرم توصیه شده است. یکی از این سفارش‌ها در نگاه‌نکردن به این بانوان است؛ بنابراین ترک نگاه حرام اولین کاری است که هر فرد در مقابل نامحرم انجام می‌دهد. اما اگر ناخواسته کسی چشمش به نامحرم افتاد، مطابق احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام، باید رویش را از نامحرم برگرداند، از نگاه دوباره خودداری کند، نتایج چنین نگاهی را برای خودش گوشزد کند، آثار نگاه‌نکردن به چنین صحنه‌ای را به یاد آورد و اگر شرایط ارضا غریزه جنسی از راه حلال را دارد انجام دهد و اگر ندارد از فضل و کرامت خدا درخواست همسری نماید؛ بنابراین اگر این مراحل را عمل نماید ان‌شاءالله از گناه نگاه حرام و آثار آن در امان خواهد بود.

پی نوشت: 
1. ابن بابویه، محمد بن على‏، الأمالی، ص 429، ح 1.
2 . ابن بابویه، محمد بن على‏، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 287.
3 . ابن بابویه، محمد بن على‏، من لایحضره الفقیه، ج‏3، ص 474، ح 4656.
4 . ابن بابویه، محمد بن على‏، من لایحضره الفقیه، ج‏3، ص 474، ح 4658.
5 . ابن بابویه، محمد بن على‏، من لایحضره الفقیه،  ج‏4، ص 18، ح 4970
6 . ابن بابویه، محمد بن على‏، الخصال، ج‏2، ص 632، ح 10.
7 . تمیمى آمدى، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، ص 663، ح 1467.
8 . شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 145.
9 . ابن بابویه، محمد بن على‏، من لایحضره الفقیه، ج‏4، ص 18، ح 4969.
10 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏2، ص 80، ح 2.
11 . ابن بابویه، محمد بن على‏، من لایحضره الفقیه، ج‏3، ص 474، ح 4656.
12 . همان، ج‏4، ص 18، ح 4969.
13 . تمیمى آمدى، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، ص 285، ح 89.
14 . برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج‏1، ص 109.
15 . ابن بابویه، محمد بن على‏، من لایحضره الفقیه، ج‏4، ص 18، ح 4970.
16 . همان، ج‏3، ص 474، ح 4658.
17 . ابن بابویه، محمد بن على‏، الأمالی، ص 429، ح 1.
18 . ابن بابویه، محمد بن على‏، من لایحضره الفقیه، ج‏4، ص 19، ح 4975.
19 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 494، ح 2.
20 . ابن بابویه، محمد بن على‏، الخصال، ج‏2، ص 637، ح 10.
 

روایات نقل شده از حضرت زهرا سلام الله علیها و همچنین سیره عملی ایشان در طول زندگی کوتاه اما پربرکتشان، نشان از اهتمام بسیار زیاد حضرت به مسئله حجاب است.
دیدگاه حضرت زهرا سلام‌الله علیها در مورد حجاب

پرسش
مطابق روایاتی که از معصومان علیهم‌السلام رسیده است، دیدگاه حضرت فاطمه علیها السلام در مورد حفظ حجاب چگونه بوده است؟ و آیا در مورد خود ایشان نیز روایاتی نقل شده است؟
 

پاسخ
دین اسلام، آخرین دین الهی است و تا پایان جهان، آموزه‌های آن باید به‌عنوان مبنای عقیده و عمل انسان‌ها قرار بگیرد. از سوی دیگر چون این دین کامل‌ترین دین است؛ پس کامل‌ترین احکام و معارف را در زمینه‌های مختلف عرضه کرده است. حجاب به‌عنوان یکی از معارف اسلامی، درآیات و روایات دارای نظام و اصول کلی و ثابتی است. معصومان علیهم‌السلام ازجمله حضرت فاطمه سلام‌الله علیها توصیه‌هایی در این زمینه دارد که می‌تواند الگو و راهکار مناسب برای بانوان باشد، در ادامه برخی از روایاتی که دیدگاه و سخنان این بانوی بزرگوار در مورد حجاب را بیان می‌کند ارائه خواهد شد.

1. قرار نگرفت در دید نامحرم
یکی از توصیه‌های حضرت زهرا سلام‌الله علیها در موضوع حجاب این است که بانوان خود را در دید نامحرم قرار ندهند. از امیرمؤمنان علیه‌السلام نقل‌شده است که فرمودند: روزی همراه گروهی در محضر رسول خدا صلی‌الله علیه و آله نشسته بودیم. آن حضرت به ما رو کرد و فرمود: «بهترین کار برای زنان چیست»؟ هیچ‌کدام از حاضران نتوانستند جواب صحیح بدهند. هنگامی‌که متفرّق شدند، من به خانه بازگشتم و همین موضوع را از حضرت زهرا سلام‌الله علیها پرسیدم و ماجرای سؤال پیامبر و پاسخ صحیح ندادن اصحاب را برای حضرت زهرا تعریف کردم و گفتم هیچ‌یک از ما نتوانستیم پاسخ صحیح بدهیم. حضرت زهرا سلام‌الله علیها فرمودند: «خَيرٌ لِلنِّساءِ اَنْ لایَرِینَ الرِّجالَ وَلایَراهُنَّ الرِّجالُ؛ صلاح زنان در آن است که آن‌ها مردان نامحرم را نبینند و مردان نامحرم آن‌ها را نبینند». 
من به محضر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بازگشتم و عرض کردم: «ای رسول خدا! از ما پرسیدی که چه‌کار برای زنان برتر است، پاسخش این است که برترین کار برای زنان این است که آن‌ها مردان نامحرم را نبینند و مردان نامحرم آن‌ها را نبینند». پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله وقتی شنیدند که این سخن حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها است خشنود شدند و فرمودند: «اِنَّ فاطِمَهُ بضْعَهٌ مِنّی؛ همانا فاطمه، پاره تن من‌است».(1) 
این روایت دو معنا را می‌رساند اول این‌که بهترین حالت برای زن این است که در محیطی مانند منزل باشد تا مردان به او نگاه نکنند و همچنین او نیز مردان را نبیند و معنای دیگر این است که وقتی به بیرون از منزل نیز می‌رود، به‌گونه‌ای برود که مورد مشاهده مردان قرار نگیرد.
در روایتی دیگر، ایشان فرمودند: أَدْنَى مَا تَکُونُ مِنْ رَبِّهَا أَنْ تَلْزَمَ قَعْرَ بَیْتِهَا؛(2)   نزدیک‌ترین حالت یک زن نسبت به خداوند، زمانی است که در منزل خودش باشد (و در میان نامحرمان حاضر نشود).
بنابراین یکی از توصیه‌های حضرت زهرا سلام‌الله علیها چنین است که بانوان در دید نامحرم نباشند و خود را در معرض نگاه مردان نامحرم قرار ندهند.

2. پوشش کامل در مقابل نامحرم
حضرت زهرا سلام‌الله علیها علاوه بر توصیه بانوان به حفظ حجاب و دوری از نامحرم، خود نیز در پوشش دقت به خرج داده و از حجابی کامل بهره می‌بردند.(3)  به‌عنوان مثال فضیل بن یسار از امام باقر علیه‌السلام این‌گونه نقل کرده است: فَاطِمَهُ سَیِّدَهُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّهِ وَ مَا کَانَ خِمَارُهَا إِلَّا هَکَذَا وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى وَسَطِ عَضُدِه؛(4) فاطمه سیده زنان بهشت است و مقنعه او تا اینجا بود و (امام باقر علیه‌السلام) با دست تا وسط بازو را نشان داد.
بنابراین مقنعه بلند، پوششی بود که حضرت از آن استفاده می‌کرد. البته باید دانست که مقنعه مذکور، تنها قسمتی از حجاب سرتاسری مورد استفاده آن حضرت بوده و پوشش ایشان به‌خصوص در حضور نامحرمان بسیار کامل‌تر از این بوده است.
همچنین در برخی روایات تصریح‌شده که حضرت زهرا سلام‌الله علیها در مقابل نامحرم چادر می‌پوشیدند.(5)  این روایات به‌تناسب در بخش‌های بعدی بیان خواهند شد؛ اما نکته‌ی قابل‌توجه این‌که چادر ایشان آن‌قدر بلند بوده که کاملاً بر روی زمین کشیده شده و سرتاسر بدن را می‌پوشانیده است.(6)  
در احادیث آمده که حضرت علاوه بر پوشش‌های بیان‌شده، از پوشیه (نقاب) نیز استفاده می‌کردند.(7)  همچنین در برخی احادیث آمده که حضرت زینب علیها السلام نیز از پوشیه استفاده می‌کردند.(8)  البته استفاده از پوشیه برای زنان واجب نیست، چنانچه خود حضرت فاطمه سلام الله علیها نیز گاهی در مقابل نامحرم بدون پوشیه بودند.(9) 

3. حفظ حجاب هنگام حضور مهمان در خانه
متأسفانه تصور برخی خانم‌ها این است که حجاب فقط در بیرون از منزل لازم است و خود را در محیط خانه از نامحرم نمی‌پوشند؛ اما روایاتی که در مورد حضرت فاطمه سلام‌الله علیها وارد شده‌اند، نشان می‌دهد برای ایشان حضور نامحرم چه در خانه و چه بیرون منزل تفاوتی نداشته و در هر دو محیط خود را از نامحرم می‌پوشاندند.(10)  همچنان که نقل شده است، حضرت در منزل هنگام ورود نامحرم حتی باحال بیماری حجابشان را حفظ نمودند.(11)  
در این رفتار حضرت تفاوتی میان خانه‌ پدر و شوهر نبوده است و حتی وقتی ایشان هنوز در خانه‌ پیامبر صلی‌الله علیه و آله بودند، هنگام ورود مهمانی همراه پیامبر صلی‌الله علیه و آله به منزل، حجاب خود را حفظ می‌کردند.(12)  البته این حجاب فقط در هنگام مواجهه با نامحرم بوده است و لذا در وقتی‌که نامحرمی در منزل حضور نداشته ایشان از چادر و ... استفاده نمی‌کردند.(13)   

4. حفظ حجاب در بیرون منزل
چگونگی حضور بانوان در بیرون از منزل خیلی مهم است. حضرت زهرا سلام‌الله علیها وقتی در اجتماع حضور پیدا می‌کرد حجاب کاملی رعایت می‌کرد مثلاً در روایات چنین نقل‌شده است: فَتَجَلْبَبَتْ بِجِلْبابِها وَتَبَرْقَعَتْ بِبُرْقَعِها وَأَرادَتِ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله؛(14) وقتی می‌خواست به‌طرف خانه پدرش از منزل خود خارج شود: چادرش را سر نمود و روبندش را انداخت و به‌طرف منزل پیغمبر صلی‌الله علیه و آله حرکت نمود.

5. حفظ حجاب در شرایط خاص
متأسفانه برخی بانوان در هنگام مواجهه با شرایطی ویژه، از حجاب خود غافل می‌شوند. حضور در مجالس جشن و عروسی و یا عزا، گاه بهانه‌ای برای برداشتن یا کم‌رنگ شدن حجاب بانوان شده است.
اما حضرت فاطمه سلام‌الله علیها بانویی بودند که در هنگام مجلس عروسی نیز حجاب کامل را رعایت کرده‌اند. در روایتی بیان‌شده که حضرت در شب عروسی، لباسی بلند پوشیده بودند که پایین آن بر روی زمین کشیده می‌شد. همچنین ایشان از نقاب برای پوشاندن روی خود استفاده کرده بودند.(15)  حتی در هنگام خرید عروسی نیز لباس‌های پوشیده، مقنعه و چادر بخشی از خریدهایی بود که امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای حضرت فاطمه سلام‌الله علیها انجام داده بودند.(16) 
همچنین بعضی خانم‌ها در مواجهه با مصیبت و عزا، عنان از کف داده و حجاب خود را آشکار می‌کنند؛ اما حضرت فاطمه سلام‌الله علیها در هنگام برخورد با بدترین مشکلات، همچنان در حفظ حجاب خود اصرار داشتند. به‌عنوان مثال، پس از جریان غصب فدک، با اینکه حضرت بسیار ناراحت بودند، اما غضب و ناراحتی سبب نشد که حجاب ایشان با موقعیت‌های عادی تفاوتی داشته باشد، بلکه چنین نقل‌شده است: لَاثَتْ خِمَارَهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ أَقْبَلَتْ فِی لُمَهٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا تَطَأُ ذُیُولَهَا؛(17) مقنعه خود را بر روی سر انداختند و سرتاسر بدن خود را با چادرشان پوشاندند و همراه با جمعی زنان قبیله خود راه افتادند درحالی‌که دنباله چادرشان روی زمین کشیده می‌شد.
در ادامه این حدیث بیان‌شده که حتی هنگام سخنرانی حضرت فاطمه سلام‌الله علیها در مسجد، برای ایشان محلی پوشیده درست کردند که مردها این بانوی بزرگ را نبینند.(18)  

6. داشتن دغدغه حجاب
با بررسی سخنان حضرت فاطمه سلام‌الله علیها مشخص می‌شود که ایشان همیشه دغدغه‌ حجاب داشتند. حضرت در آخرین روزهای زندگی در وصیتی چنین سفارش نموده‌اند: من این عمل را زشت مى‏دانم که یک پارچه روى جنازه زنان مى‏اندازند زیرا هرکسی از حجم و وصف آن جنازه آگاه مى‏شود.
 اسماء عرض کرد: اى دختر رسول خدا! من نظیر آن تابوتى را که در سرزمین حبشه دیده‏ام، به تو نشان مى‏دهم. آنگاه فرستاد تا شاخه‏هاى تازه خرما آوردند و او تابوتى نیکو ساخت و یک پارچه روى آن انداخت. حضرت زهرا فرمودند: چقدر این تابوت خوب است، زیرا جنازه‏اى که در میان آن باشد تشخیص داده نمى‏شود که جنازه زن یا جنازه مرد است.(19)  
نکته‌ قابل‌توجه این‌که در آن دوران، تَشییع جنازه‌ خانم‌ها بدون حجاب نبوده بلکه با انداختن پارچه‌ای بر روی کفن، میت را می‌پوشاندند ولی حضرت به این مقدار هم راضی نبوده و نمی‌خواستند حجم بدنشان به این میزان نیز مشخص شود. در حدیثی دیگر از ایشان آمده است: من بسیار زشت و زننده می‌دانم که جنازه زنان را پس از مرگ با انداختن پارچه‌‌ای روی بدنش تشییع می‌کنند و افرادی اندام و حجم بدن او را مشاهده کرده و برای دیگران تعریف ‌نمایند. مرا بر تختی که اطرافش پوشیده نیست و مانع مشاهده دیگران نباشد قرار ندهید، بلکه مرا با پوشش کامل تشییع کنید.(20)  

7. کاستن از حضور در اجتماع
حضور بیش‌ از اندازه و بی‌مورد زنان در اجتماع، آسیب‌هایی را به دنبال دارد؛ ازجمله برخورد آن‌ها با مردان نامحرم ممکن است سبب قرار گرفتن در معرض نگاه‌های آلوده شود. حضرت زهرا سلام‌الله علیها از اینکه مجبور نبودند در جامعه رفت ‌و آمد داشته و به همراه مردان به کار بپردازند ابراز خوشحالی نموده‌اند. در برخی از روایات نقل‌شده است که پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله کارهاى مربوط به درون خانه را براى فاطمه علیها السلام و کارهاى بیرون خانه را براى على علیه‌السلام تعیین کرد. حضرت زهرا سلام‌الله علیها فرمودند: جز خدا کسى نمی‌داند که من چقدر از این تقسیم خوشحال شدم زیرا از شانه‌به‌شانه شدن با مردان بیگانه نجات یافتم و مشکل برخورد با مردان نامحرم از دوشم برداشته شد.(21)   

نتیجه
حجاب موضوعی مهم در اسلام است که اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز توصیه‌های متعدد در این زمینه دارند. از جمله در سیره حضرت فاطمه سلام‌الله علیها، نکات بسیار با اهمیتی در مورد پوشش زنان و حفظ حجاب  بیان شده است. حضرت فاطمه سلام‌الله علیها همواره به‌صورت کامل این واجب الهی را پراهمیت دانسته و در مقابل نامحرم چه داخل منزل و چه بیرون منزل حجاب خود را حفظ می‌کردند. حضرت، از این‌که با مردان مجبور به کار در بیرون منزل نیستند خوشحال بودند. این سخنان و فعالیت‌ها نشان‌دهنده‌ی اهمیت حجاب در نزد این بانوی بزرگ و لزوم حفظ آن توسط همه بانوان مسلمان است.

پی نوشت:
1 . اربلى، على بن عیسى‏، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، ج‏1، ص 466.
2 . ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات (الأشعثیات ص 95.
3 . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص 257، ح 789.
4 . طبرسى، حسن بن فضل‏، مکارم الأخلاق‏، ص 93.
5 . طبرسى، احمد بن على‏، الإحتجاج على اهل اللجاج، ج‏1، ص 98.
6 . همان، ج‏1، ص 99.
7 . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، علل الشرائع، ج‏1، ص 163، ح 2.
8 . طبرسى، احمد بن على‏، الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏2، ص 308.
9 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 528، ح 5.
10 . ابن حیون، نعمان بن محمد مغربى‏، دعائم الإسلام، ج‏2، ص 214، ح 792.
11 . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، علل الشرائع، ج‏1، ص 187، ح 2.
12 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 528، ح 5.
13 . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص 257، ح 789.
14 . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، علل الشرائع، ج‏1، ص 163، ح 2.
15 . طوسى، محمد بن الحسن‏، الأمالی (للطوسی)، ص 42، ح 45.
16 . همان، ص 40، ح 45.
17 . همان، ج‏1، ص 99.
18 . طبرسى، احمد بن على‏، الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏1، ص 99.
19 . اربلى، على بن عیسى‏، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، ج‏1، ص 504.
20 . طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‏1، ص 469، ح 1540.
21 . حمیرى، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 52، ح 170.

در مسئله حجاب، آقایان نیز مسئولیت هایی در قبال همسر، فرزندان و دیگر اعضای خانواده دارند که با رعایت آنها، پیشاپیش جلوی تعداد بسیاری از ناهنجاری ها گرفته می شود.
حجاب خانواده و مسئولیت مردان

پرسش
بر اساس روایات ائمه علیهم‌السلام، مردها در قبال همسران و دیگر خانم‌های خانواده خود نسبت به حجاب چه وظیفه‌ای دارند؟ آیا دستور و توصیه خاصی در این زمینه وجود دارد؟
 

پاسخ
رعایت پوشش اسلام و داشتن حجاب از موضوعاتی است که در احادیث به آن اهمیت فراوانی داده‌شده و اهل‌بیت علیهم‌السلام توصیه‌هایی به زنان در مورد داشتن حجاب بیان فرموده‌اند. علاوه بر این، مردان نیز به‌عنوان بخشی از خانواده در موضوع حجاب جامعه تاثیرگذار هستند و مطابق روایات دارای وظایفی می‌باشند. در ادامه برخی از این دستورات و توصیه‌ها ارائه و بیان خواهد شد.

1. امر به حجاب
یکی از وظایف مرد، سفارش و امر خانواده به رعایت حجاب است. این امر تا جایی مهم بوده که خداوند متعال در قرآن کریم، پیامبر صلی‌الله علیه و آله را بر چنین کاری سفارش نموده است: ﴿ یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا﴾؛ (1) ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلباب‌ها (روسری‌های بلند) خود را بر خویش فروافکنند (بپوشند)، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است و (اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آن‌ها سرزده) خداوند همواره غفور و رحیم است.
همچنین توصیه به رعایت حجاب در احادیث نقل شده از پیامبر صلی‌الله علیه و آله به فرزندان خود نیز وجود دارد. (2) بنابراین مردان باید همواره در حجاب همسر و فرزندان دقت کرده و آن‌ها را امر به رعایت حجاب نمایند. نکته‌ دیگری که از این آیه که نیاز به توجه می باشد این است که پیامبر صلی‌الله علیه و آله نه فقط موظف به توجه نمودن به حجاب همسر بلکه به دختران خود و حتی سایر بانوان نیز هست. پس مردان نیز باید مواظب حجاب همسر، فرزندان و سایر خانواده خود باشند. با توجه به این توضیح، دستورها و توصیه‌هایی که در ادامه درباره حجاب آمده است، برای همسر و هم برای دختر و سایر افراد خانواده جاری است.

2. مخالف با بی‌حجابی
علاوه بر امربه‌معروف، نهی از منکر نیز از دیگر پایه‌های ایمان است. مردان باید علاوه بر سفارش خانواده‌شان به حفظ حجاب، با بی‌حجابی آن‌ها نیز مخالفت کنند. در روایاتی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله واردشده که اگر مردی مخالفتی با وضع نامناسب همسر خود نداشته باشد، در گناه او شریک خواهد بود: الْمَرْأَهُ إِذَا خَرَجَتْ مِنْ بَابِ دَارِهَا مُتَزَیِّنَهً مُتَعَطِّرَهً وَ الزَّوْجُ بِذَاکَ رَاضٍ بُنِیَ لِزَوْجِهَا بِکُلِّ قَدَمٍ بَیْتٌ فِی النَّار؛ (3)  زن اگر از خانه خودش با آرایش و زینت و معطر خارج شود و شوهرش به این کار او راضی باشد، به هر قدمی که آن زن برمی‌دارد برای شوهرش خانه‌ای در جهنم بنا می‌گردد.

3. دقت در رعایت حجاب خانواده در هنگام برخورد با نامحرم
یکی دیگر از وظایف مردان در برابر حجاب همسر و دختران خویش، دقت در پوشش آن‌ها در هنگام رفت‌وآمد نامحرمان در فضای خانه و بیرون از منزل است. در روایات نقل‌شده است که پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله هنگام دعوت اصحاب و یارانش به منزل، ابتدا از اهل خانه اجازه می‌گرفت و به آن‌ها فرصت پوشیدن حجاب را می‌داد و بعد از پوشش کامل اهل منزل، به میهمان اجازه ورود به خانه را می‌دادند. (4) در روایتی دیگر از پیامبر صلی‌الله علیه و آله نقل‌شده که ایشان افراد را از ورود بدون اجازه به اماکن زنانه نهی می‌فرمود. (5)

4. تقسیم وظایف زندگی و سپردن کارهای منزل به بانوان
از دیگر وظایف مردان در برابر حجاب همسر و بانوان اهل خانه خود، سعی بر نگه‌داشتن و حفظ آن‌ها در منزل است. البته منظور از حفظ بانوان و خانواده در منزل، زندانی کردن آن‌ها نیست، بلکه مقصود این است که تا حد امکان، مرد کارهای بیرون از منزل را انجام داده و خانم‌ها سعی کنند کمتر با مردان نامحرم رودررو شوند.
امیرالمؤمنین علیه‌السلام در توصیه‌ای به فرزندشان امام حسن علیه‌السلام فرمودند: وَ اكْفُفْ عَلَيْهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِكَ إِيَّاهُنَّ، فَإِنَّ شِدَّةَ الْحِجَابِ أَبْقَى عَلَيْهِنَّ؛ وَ لَيْسَ خُرُوجُهُنَّ بِأَشَدَّ مِنْ إِدْخَالِكَ مَنْ لَا يُوثَقُ بِهِ عَلَيْهِنَّ، وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَلَّا يَعْرِفْنَ غَيْرَكَ فَافْعَلْ؛ وَ لَا تُمَلِّكِ الْمَرْأَةَ مِنْ أَمْرِهَا مَا جَاوَزَ نَفْسَهَا، فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ؛ (6) با پوششى كه بر آنان قرار مى دهى ديده آنان را از ديدن مردمان باز دار، زيرا سختى حجاب، آنان را پاك تر نگاه مى‌دارد، و بيرون رفتن زنان از خانه بدتر از اين نيست كه افراد غير مطمئن را بر آنان در آورى و اگر بتوانى چنان كن كه غير تو را نشناسند. امورى كه در خور توان زنان نيست به دستشان مسپار، زيرا زن گلى است ظريف نه خادم و كارپرداز.
در برخی منابع این عبارت نیز نقل‌شده است «به‌وسیله حجاب چشم‌های زنان خود را پاک نگاه‌دارید، زیرا سخت‌گیری در مورد حجاب، آن‌ها را سالم‌تر و عفیف‌تر نگاه خواهد داشت». (7)
 باید دقت داشت که منظور اهل‌بیت علیهم‌السلام از سخت‌گیری، چیزی فراتر از رعایت امور شرعی نیست؛ بنابراین مقصود این است که مرد نسبت به حجاب و عفت زن و همسرش توجه داشته باشد و تا حد ممکن در حفظ آن‌ها بکوشد و پوشش‌های مناسب و پسندیده برای آن‌ها فراهم کند.

5. آموزش مسائل مربوط به حجاب
مردان علاوه بر دقت در نحوه پوشش خانواده، در آموزش و توجیه آن‌ها نیز باید کوشش خود را به خرج بدهند. سوره نور یکی از بهترین سوره‌ها در بیان آموزه‌های عفاف و حجاب است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در موضوع آموزش این سوره به بانوان چنین فرموده است: عَلِّمُوهُنَّ سُورَهَ النُّورِ فَإِنَّ فِیهَا الْمَواعِظُ؛ (8) به زنان سوره نور را آموزش دهید چراکه در آن موعظه‌ها و پندهایی است.
در حدیثی دیگر توصیه‌شده تا سوره نور را به زنان آموزش داده شود چراکه تعلیم این سوره موجب مصونیت و محفوظ بودن آن‌ها از گناه و فحشا است. (9) با توجه به محتوای این سوره، می‌توان معارفی همچون، نهی از زنا و حکم انجام این عمل، نهی از متهم کردن زنان عفیفه، توصیه ازدواج زنان و مردان پاک با هم، سفارش به ورود به خانه دیگران با اجازه قبلی، دستور به مردان و زنان برای چشم پوشی از نگاه به نامحرم، دستور به بانوان برای حفظ حجاب و پوشاندن زینت ها، توصیه به پادرمیانی و کمک برای ازدواج پسران و دختران، سفارش به جوانان برای حفظ پاکدامنی و حفظ خود گوشه¬ای از مواعظی هستند که در این سوره به آنها اشاره شده است.

6. اطاعت نکردن از خواسته‌های نامشروع خانواده
بسیاری از بانوان، متدین بوده و کاملاً بر حجاب خود اصرار دارند، اما متأسفانه برخی از زن‌ها نیز هستند که بالعکس، سعی بر استفاده از پوشش‌های نامناسب در برابر نامحرم دارند. از دیگر اقدامات مردان در برابر حجاب خانواده، اطاعت نکردن و تن ندادن به چنین بی‌حجابی‌هایی است. 
در روایتی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله چنین نقل‌شده است: مَنْ أَطَاعَ امْرَأَتَهُ أَکَبَّهُ اللَّهُ عَلَى مَنْخِرَیْهِ فِی النَّارِ فَقِیلَ وَ مَا تِلْکَ الطَّاعَهُ قَالَ تَدْعُوهُ إِلَى النِّیَاحَاتِ وَ الْعُرُسَاتِ وَ الْحَمَّامَاتِ وَ لُبْسِ الثِّیَابِ الرِّقَاقِ فَیُجِیبُهَا؛ (10) هر مردی از زنش اطاعت کند خداوند او را با صورت در آتش خواهد افکند. امام علی علیه‌السلام عرض کردند: منظور از اطاعت زن چیست؟ حضرت فرمودند: اینکه به او اجازه رفتن به حمام‌های عمومی، عروسی‌هایی (که در آن گناه می‌شود) و مجالس آوازه‌خوانی بدهد و نیز اجازه دهد تا در میان نامحرمان لباس نازک بپوشد.
البته علت نهی از شرکت در این مراسم‌ها و حمام‌های عمومی، شرایط خاص آن زمان است؛ چون ظاهرا مجالس جشن، عزا، عروسی و همچنین حمام‌ها در آن دوران، مناسب برای شرکت مسلمان‌ها نبود، در نتیجه با تغییر شرایط و گناه آلود نبودن این مکان‌ها و مجالس، رفتن بانوان به این مجالس جشن و یا استفاده از حمام‌های عمومی بی اشکال به نظر می‌رسد. همچنان که در سفارشی از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است «کسانی که ایمان دارند، ففط با پوشش مناسب حق رفتن به حمام را دارند». (11)

7. داشتن غیرت نسبت به خانواده
مطابق روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام، غیرتمندی وظیفه دیگر مردها در برابر خانواده و همسر خود است. غیرت به معنای حس تعصب و توجهی است که مرد به‌وسیله آن به حفظ همسر خود می¬پردازد. (12) این حس موجب صلاح و منفعت برای زن و مرد است. (13) در تعریفی دیگر از غیرت آمده که «کسی را وارد حریم خود نکند و وارد حریم دیگری هم نشود». (14) در حدیثی پیامبر صلی الله علیه و آله چنین نقل شده است: إنّ الغَيرَةَ مِن الإيمانِ؛ (15) به راستى كه غيرت از ايمان است.
با توجه به این توضیحات، مرد باید نسبت به پوشش همسر خود غیرت داشته و بی‌تفاوت نباشد، دیگران را در حریمی که خدا برای او و همسرش در نظر گرفته وارد نکند و خود نیز در حریم دیگران وارد نشود.

نتیجه
همان‌گونه که زن در موضوع پوشش خود وظایفی بر عهده دارد، مرد نیز در برابر حجاب همسر، دختران و بانوان اهل خود، دستوراتی را باید رعایت کند. مردان باید خانواده خویش را امر به حجاب نمایند و چنانچه در این موضوع سهل‌انگاری نمودند، مخالفت خود را با بی‌حجابی آن‌ها اعلام کنند. شوهر و پدر باید نسبت به حجاب همسر و فرزند خویش در هنگام مواجهه با نامحرم دقت نمایند. مردها باید تا حد امکان خانواده را در منزل حفظ نمایند. به‌عنوان‌مثال مرد می‌تواند با انجام کارهای بیرون از منزل تا حد امکان از بیرون رفتن غیرضروری همسر و دختران خود جلوگیری به عمل بیاورد. در کنار این دقت‌ها، آموزش مسائل مربوط به حجاب به خانواده نیز از دیگر وظایفی است که مردان باید نسبت به آن اهتمام داشته باشند. موضوع دیگری که مردان باید به آن دقت داشته باشند، داشتن غیرت نسبت به خانواده است.

پی نوشت:
1 . سوره احزاب، آیه 59.
2 . ر.ک: کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 527، ح 4.
3 . شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 158.
4 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 528، ح 5.
5 . ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، ص 95.
6 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 338، ح 7.
7 . سید رضی، محمد بن حسین‏، نهج‌البلاغه، ص 405.
8 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 516، ح 2.
9 . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 109.
10 . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص 115، ح 241.
11 . جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج8، ص 239.
12 . ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث و الأثر، ج‏3، ص 401. 
13 . ابن فارس، احمد بن فارس‏، معجم المقاییس اللغه، ج‏4، ص 404.
14. https://hawzah.net/fa/News/View/90659
15 .  ابن بابويه، محمد بن على‏،  من لا يحضره الفقيه‏، ج3، ص 444، ح 4541.
 

لزوم رعایت حجاب مورد تأکید فراوان روایات قرار گرفته است که بر خلاف آنچه افراد مغرض یا ناآگاه بیان می کنند مسئله محدود کردن انسان نیست بلکه مسئله، حفظ کرامت است.
لزوم حجاب در روایات

پرسش
آیا بر اساس روایات معصومان علیهم‌السلام، حجاب بانوان موضوعی لازم است و حتما باید رعایت کنند؟
 

پاسخ
حجاب یکی از دستورات اسلامی است که بر همه زن‌ها و مردها واجب است. این سبک پوشش موجب مصونیت افراد از آزار و همچنین باعث افزایش کرامت اخلاقی زن در جامعه می‌شود. در همین راستا آیاتی از قرآن کریم نازل شده و حجاب را لازم نموده است. علاوه بر آیات قرآن کریم، در روایاتی از معصومان علیهم‌السلام نیز، به فراوانی موضوع لزوم حجاب بیان‌شده است که در ادامه به برخی از این روایات اشاره خواهد شد.

1. حفظ حجاب پس از رسیدن به بلوغ
مطابق احادیث معصومان علیهم‌السلام، دختر و پسر باید پس از رسیدن به بلوغ احکامی را رعایت کنند که یکی از این موارد برای دختران، حفظ حجاب است.

در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام درباره برخی واجبات بلوغ آمده است: عَلَى الصَّبِیِّ إِذَا احْتَلَمَ الصِّیَامُ وَ عَلَى الْجَارِیَهِ إِذَا حَاضَتِ الصِّیَامُ وَ الْخِمَار؛ (1) بر پسری که به سن بلوغ می‌رسد روزه و بر دختری که به سن بلوغ می‌رسد، روزه و حجاب واجب است.

در روایتی دیگر از امام باقر علیه‌السلام آمده است: لَا یَصْلُحُ لِلْجَارِیَهِ إِذَا حَاضَتْ إِلَّا أَنْ تَخْتَمِرَ إِلَّا أَنْ لَا تَجِدَه‏؛ (2) براى هیچ دخترى که به سن حیض رسیده است، جایز نیست که بدون روسری در انظار ظاهر شود، مگر این‌که (وضعیتی پیش آید که) قادر به تهیه آن نباشد.

در حدیثی دیگر از امام کاظم علیه‌السلام سؤال شد دختر بچه نابالغ چه وقت باید سر خود را از نامحرم بپوشاند و در چه زمانى لازم است سر خود را در نماز با مقنعه بپوشاند؟ حضرت فرمودند: لَا تُغَطِّی رَأْسَهَا حَتَّى تَحْرُمَ عَلَیْهَا الصَّلَاهُ؛ (3) سرش را لازم نیست بپوشاند تا وقتی‌که خواندن نماز بر او حرام مى‏گردد. (مقصود از حرام شدن نماز، رسیدن به سن حیض است که به خاطر این وضعیت مدتی نمی‌توانند نماز بخوانند و اقامه نماز در این ایام برایشان حرام است).
باید توجه داشت که این سؤال در حقیقت درباره پوشش لازم بعد از بلوغ است، نه اینکه مقصود فقط پوشش سر باشد؛ بنابراین وقتی دختر به سن بلوغ رسید باید خود را پوشانده و از منظر نامحرم‌ها دور نگه دارد.

2. لزوم حفظ حجاب مقابل نامحرم
بیان شد که با آغاز بلوغ، حجاب بر افراد واجب می‌شود. این موضوع آن‌قدر اهمیت دارد که احادیث فراوانی در تأکید بر حفظ حجاب بیان شده است. برخی از این روایات لزوم حجاب را بیان می‌کنند که در ادامه اشاره خواهد شد:
عَنِ الرِّضَا علیه‌السلام قَالَ: یُؤْخَذُ الْغُلَامُ بِالصَّلَاهِ وَ هُوَ ابْنُ سَبْعِ سِنِینَ وَ لَا تُغَطِّی الْمَرْأَهُ شَعْرَهَا مِنْهُ حَتَّى یَحْتَلِمَ؛ (4) حضرت رضا علیه‌السلام فرمود: پسر را در سنّ‌ هفت‌سالگی به نماز وا‌می‌دارند و او را بخواندن نماز تکلیف می‌کنند و لازم نیست زن موى خود را از او بپوشاند تا زمانى که به احتلام بالغ گردد.
مطابق این حدیث زن باید موی خود را از هر پسر نامحرمی که به سن بلوغ رسیده بپوشاند. البته حجاب منحصر در مو نیست و در احادیث بیان‌شده که به‌جز صورت و ابتدای دست، پوشاندن سایر اعضاء نیز بر خانم‌ها لازم است. (5)

در حدیثی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله نیز آمده است: لِلزَّوْجِ ما تَحْتَ الدِّرْعِ وَ لِلْاِبْنِ وَ الْأَخِ ما فَوْقَ الدِّرْعِ وَ لِغَیْرِ ذِی مَحْرَمٍ أرْبَعَهُ أَثْوابٍ دِرْعٌ‏ وَ خِمارٌ وَ جِلْبابٌ‏ وَ إزارٌ؛ (6) برای شوهر است آنچه زیر پیراهن زن اوست و برای پسر و برادر روی لباس است و برای غیر محارم، او چهار لباس (باید) داشته باشد: ١- پیراهن ٢- روسری ٣- پوششی مثل چادر ٤- شلوار.
مطابق این روایت، زن در برابر همسر هیچ محدودیتی از جهت پوشش ندارد، ولی در مقابل سایر محارم باید لباسی که مواضع حسّاس او را می‌پوشاند، بپوشد و بیش از آن ضرورت ندارد، ولی در مقابل مرد نامحرم باید پوششی کامل را داشته باشد.
باید توجه داشت که موضوع حجاب در منظر احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام آن‌چنان مهم است که ایشان پوشاندن مو را در مقابل فرد خصی (فردی که اندام جنسی ندارد و یا تمایلات مردانه ندارد) نیز لازم می‌داند.  (7) حتی در حدیثی آمده است که زن مسلمان حق ندارد در مقابل زن‌های یهودی و مسیحی حجاب خود را بردارد چراکه آن‌ها بی‌حجابی زن مسلمان را برای شوهران خود تعریف می‌کنند: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: لَا یَنْبَغِی لِلْمَرْأَهِ أَنْ تَنْکَشِفَ بَیْنَ یَدَیِ الْیَهُودِیَّهِ وَ النَّصْرَانِیَّهِ فَإِنَّهُنَّ یَصِفْنَ ذَلِکَ لِأَزْوَاجِهِنَّ؛ (8) امام صادق علیه‌السلام فرمود: براى زن جایز نیست که نزد زن یهودى و نصرانى بدون حجاب باشد، زیرا آنان، زیباى او را براى شوهران خود توصیف مى‌کنند.  این نکته بسیار جالب و قابل‌توجه است که اسلام حتی به این مقدار نیز حاضر نیست مو و زیبایی زن مسلمان عیان شده و حتی در تصور مردان نامحرم بیاید!

در حدیثی دیگر از پیامبر صلی‌الله علیه و آله آمده است: أَیُّمَا امْرَأَهٍ وَضَعَتْ خِمَارَهَا فِی غَیْرِ بَیْتِ زَوْجِهَا فَقَدْ هَتَکَتْ حِجَابَهَا؛ (9) هر زنی که روسری از سر بردارد در غیر خانه شوهرش، حجابش را هتک کرده و زیر پا گذاشته است.
گفته شد که حجاب زن از بلوغ او شروع می‌شود. این حجاب حتی پس از مرگ او لازم است و حتی اسلام اجازه عریان شدن بدن زن بعد از مرگ او را نیز نمی‌دهد. در حدیثی بیان شده است که مفضل بن عمر سؤال کرد از امام صادق علیه‌السلام درباره زنی که در سفر بمیرد و مرد محرم یا زنی که او را غسل دهد همراه او نباشد، حضرت فرمودند: مواضع تیمم او را باید غسل دهند ولی نباید بدن او را لمس کنند و نباید زیبایی‌های او را که خدا پوشیدن آن را واجب فرموده است، آشکار کرد.  (10)
اما با این وجود برخی از خانم‌ها بدون تفکر در این سفارش‌ها، حجاب را رعایت نکرده و به آن ملتزم نیستند. امیرمؤمنان علیه‌السلام از پیامبر صلی‌الله علیه و آله در مورد اوضاع آخرالزمان چنین روایت کرده است: یَظْهَرُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ وَ اقْتِرَابِ السَّاعَهِ وَ هُوَ شَرُّ الْأَزْمِنَهِ نِسْوَهٌ کَاشِفَاتٌ عَارِیَاتٌ مُتَبَرِّجَاتٌ مِنَ الدِّینِ دَاخِلَاتٌ فِی الْفِتَنِ مَائِلَاتٌ إِلَى الشَّهَوَاتِ مُسْرِعَاتٌ إِلَى اللَّذَّاتِ مُسْتَحِلَّاتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ فِی جَهَنَّمَ خَالِدَاتٌ؛ (11) در آخرالزمان و نزدیک قیامت که بدترین زمان‌هاست، زنانى پدید مى‌آیند که زینت خود را براى غیر از شوهر خود آشکار مى‌کنند و بى‌حجاب و بى‌دین و فتنه‌انگیز و شهوتران و هوس‌باز هستند، حرام‌ها را حلال مى‌شمرند و در جهنم جاودان خواهند بود. پس از این حدیث چنین برداشت می‌شود که حجاب امری لازم بوده و بی‌حجابی سرانجامی جز آتش ندارد.

در حدیثی تاثیرگذار و قابل‌تأمل از امیرالمؤمنین علیه‌السلام در مورد این عذاب الهی آمده است: (روزی) من و فاطمه خدمت رسول خدا صلی‌الله علیه و آله رسیدیم، (دیدم که ایشان شدیداً گریه می‌کنند. عرض کردم: پدر و مادرم فدایت، ای رسول خدا، چه چیزی شما را به گریه انداخته است؟) حضرت فرمودند: ای علی شبی که مرا به آسمان‌ها بردند. زنانی از امت خود را دیدم که در عذاب‌های بسیار سختی به سر می‌بردند، به یاد عذاب سخت آن‌ها افتادم و گریه بر من غلبه نمود، زنانی را دیدم که از موهای سر خود آویزان هستند و از آتش جهنم مغز سرشان می‌جوشید ... برخی از آن‌ها گوشت بدنشان توسّط قیچی‌هایی از آتش از عقب و جلو بریده می‌شد... امّا آن زنانی که از موهای سرشان آویزان بودند کسانی هستند که در دنیا موهای سرشان را از مردان نامحرم نمی‌پوشاندند... و آن‌ها که گوشت بدنشان با قیچی‌ها بریده می‌شد زنانی هستند که در دنیا با رفتارهای مختلف به نامحرمان اظهار تمایل می‌نمودند و خود را برای آن‌ها نشان می‌دادند... .  (12)
بنابراین با توجه به احادیث بیان‌شده مشخص می‌شود که حجاب امری لازم و واجب است که زنان و دختران مسلمان باید به آن ملتزم بوده و به رعایت آن بپردازند.

3. لزوم حجاب حتی در شرایط خاص
از روایات معصومان علیهم‌السلام چنین برداشت می‌شود که حجاب آن ‌قدر امری مهم و لازم است که حتی در برخی شرایط خاص نیز رعایت آن ضروری است. برخی خانم‌ها در بعضی شرایط و اتفاقات حجاب را فراموش می‌کنند؛ اما اهل‌بیت علیهم‌السلام سفارش می‌کنند که افراد حتی در هنگام مشکلات و ناگواری‌ها، به حفظ حجاب خود پایبند باشند. در روایتی از امام صادق علیه‌السلام در بیان تفسیر آیه‌ای از قرآن بیان می‌کنند که زن نباید در هنگام مصیبت و عزا، عنان از کف داده و خود را بی‌حجاب کند. حضرت فرمودند:  لَا یَشْقُقْنَ جَیْباً وَ لَا یَلْطِمْنَ خَدّاً ... وَ لَا یَنْشُرْنَ شَعْراً؛ (13) (زنان) گریبان ندرند، به‌صورت خود لطمه نزنند و موى پریشان نکنند.
حتی در روایت آمده است که پیامبر صلی‌الله علیه و آله به دخترش حضرت زهرا سلام الله علیها سفارش نمود «هنگامی‌که من از دنیا رفتم، صورتت را برایم زخمى نکن، مویت را برایم پریشان نکن». (14)بنابراین حفظ حجاب در همه موقعیت‌ها و شرایط باید مورد توجه زن مسلمان باشد و نباید به بهانه‌های مختلف آن را کنار بگذارد.

4. حجاب موضوعی مشترک در قرآن و حدیث
حجاب موضوعی است که در قرآن نیز به آن اشاره شده و آیات فراوانی در این کتاب مقدس ذکرشده است. یکی از این آیات، آیه 31 سوره نور است: ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون‏﴾؛ و به زنان باایمان بگو چشم‌های خود را (از نگاه هوس آلود) فروگیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را- جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسری‌های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم‌کیششان، یا بردگانشان [کنیزانشان]، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانی‌شان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد)؛ و همگی به‌سوی خدا بازگردید ای مؤمنان تا رستگار شوید!
در تفسیر این آیه، احادیثی از معصومان علیهم‌السلام وجود دارد که ابعاد این حجاب را مشخص می کند. راوی می‌گوید از امام صادق علیه‌السلام در مورد زینت‌هایی که جایز است زن در مقابل نامحرم ظاهر کند سؤال کردم، حضرت فرمودند: «الْوَجْهَ وَ الْکَفَّیْنِ؛ (15) آن صورت و کف دو دست است».
بنابراین صورت و دو دست (تا مچ) از جاهایی است که زن می‌تواند آن را نپوشاند. مفهوم این سخن آن است که سایر اعضا باید پوشیده باشند. فضیل بن سیار می‌گوید: از امام صادق علیه‌السلام سؤال کردم آیا ساعد (بین مچ و آرنج) از زینت‌هایی است که خداوند می‌فرماید: «زینت‌های‌تان را جز برای شوهران و محارم خویش آشکار نکنید»؟ امام فرمودند: آری، همچنین زینت‌های زیر مقنعه (و روسری) (مثل گردن بند) و نیز بالاتر از جای دستبند [مثل ساق و آرنج و بازو] نیز از زینت محسوب می‌شوند (و باید بپوشانند). (16)
حاصل سخن این است که مطابق آیه بیان‌شده و تفاسیر حدیثی آن، حفظ پوشش به‌جز موارد بیان‌شده، بر هر زنی واجب است.

نتیجه
از دستورات مهم اسلامی موضوع حجاب است. اهل‌بیت علیهم‌السلام توصیه‌های فراوانی بر حفظ حجاب نموده‌اند. در احادیث معصومان علیهم‌السلام، حجاب پس از رسیدن به بلوغ بر هر زنی واجب می‌شود. در این احادیث آمده است که زنان باید پوشش مناسبی در مقابل نامحرم داشته باشند. اهل‌بیت علیهم‌السلام حتی در شرایط خاص همچون عزا نیز تکلیف را از دوش زنان برنداشته‌اند و آن‌ها را ملزم به پوشش خود می‌دانند. مطابق پژوهش به عمل‌آمده حجاب موضوعی مشترک بین قرآن و حدیث است و هر دو منابع اسلامی به لزوم حجاب تأکید کرده‌اند.

پی نوشت:
1 . طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام، ج‏4، ص 281، ح 24.
2 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 532، ح 1.
3 . همان، ج‏5، ص 533.
4 . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص 436، ح 4507.
5 . حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 82، ح 270.
6 . طبرسى، فضل بن حسن‏، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج‏7، ص 243.
7 . طبرسى، حسن بن فضل‏، مکارم الأخلاق، ص 232.
8 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 519، ح 5.
9 . ابن حیون، نعمان بن محمد مغربى‏، دعائم الإسلام، ج‏2، ص 215، ح 794.
10 . طوسى، محمد بن الحسن‏، الإستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج‏1، ص 200، ح 1.
11 . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص 390، ح 4374.
12 . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، عیون أخبار الرضا علیه‌السلام، ج‏2، ص 11، ح 24.
13 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 527، ح 3.
14 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 527، ح 4.
15 . حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 82، ح 270.
16 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 521، ح 1.

در خصوص حقانیت امامان علیهم السلام، ادلّه شیعیان بسیار زیاد است و در این موضوع، کتاب ها و مقالاتی تالیف شده که به چند نمونه اشاره می‌شود:

پرسش:

چرا میان فرقه های اسلامی، باید شیعه امام علی باشیم و در عقاید و فقه، دنباله‌روی اهل سنت نباشیم؟

پاسخ:

«شیعه امامیه»، یکی از دو آیین بزرگ در جهان اسلام است که بر پایه قبول بلافصل ولایت امام علی علیه السلام بعد از رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله بنا شده و معتقد است که امامت نه به انتخاب مردم، بلکه از طرف خداوند تبارک و تعالی، باید تعیین شود. ایشان، امامان را همگی، معصوم و منزه از گناه دانسته و در نهایت به امامت آخرین امام، یعنی حضرت مهدی عجل الله تعالی فی فرجه باور دارند که امام حاضر است و بنا به مصالحی فعلا در پرده غیبت به سر می برند تا زمان مناسب برای ظهورشان فرا برسد. با این مقدمه به سراغ سوال یاد شده رفته و پاسخ آن را در قالب چند نکته تقدیم می کنیم.

 نکته اول:

 در ابتدا باید به این نکته توجه داشت که انتخاب یک آیین از میان فرقه 

های دیگر، نیازمند توجه به وجوه اختلاف و افتراق میان ایشان است. به 

عبارت دیگر، زمانی می توان مکتبی را برگزید که مقایسه ای صورت گرفته باشد و این مقایسه نیز متوقف بر دانش کافی بر ابعاد مختلف مکاتب و فرقه ها بوده و کاری زمانبر و گسترده می نماید. 

اما خوشبختانه در خصوص اختلاف میان شیعیان و جریان اهل سنت، مسیر، کمی هموارتر و راه، روشن تر است چرا که اختلاف شیعه و سنّی در حقیقت اختلاف بر مسئله امامت است و همه (یا اکثر قریب به اتفاقِ) اختلافات دیگر از همین جا ناشی می شود، در نتیجه اگر به مسئله امامت توجه شود، سایر امور روشن خواهد شد.

در واقع اگر شما به عنوان یک شیعه، حقانیت امامان علیهم السلام را به عنوان رهبران و راویان و مفسرانِ معصوم قرآن و سنت نبوی بپذیرید، سخن و فعل ایشان نیز برای شما حجّت بوده و تمام اوامر و نواهی ایشان، همان اوامر و نواهی رسول خدا خواهد بود؛ ولی اگر به عنوان یک سنّی، امامت را آنطور که شیعه می گوید نپذیرفتید، ناگزیر سخن و فعل صحابی پیامبر را (با تمام اختلافات شدیدی که با یکدیگر داشتند، تا جایی که کارشان بارها به جنگ و جدال کشیده) حجیّت داده و دستورات دین و سنّت رسول اکرم را از ایشان اخذ خواهید کرد.

 در نتیجه به نظر می رسد، رسیدن به نتیجه اطمینان بخش، سخت و دشوار نیست، چرا که برای رفع تحیّر نیازی به واکاوی در تمام فروعات مورد اختلاف شیعه و سنّی نبوده و همین که مسئله امامت برای انسان روشن شود، سایر امور نیز به تبع آن کاملا روشن خواهد شد. در اینصورت به راحتی و آزادانه می توانید تصمیم بگیرید که تابع مذهب شیعه باشید یا از اهل سنّت پیروی کنید.

 نکته دوم:

در خصوص حقانیت امامان علیهم السلام، ادلّه شیعیان بسیار زیاد است و در این موضوع، کتاب ها و مقالاتی تالیف شده که بررسی آنها در این مجال نمی گنجد و در این فرصت، تنها به ذکر برخی از ادله بسنده می شود. 

این ادله، به دو دسته قرآنی و روایی تقسیم شده است که در این فراز، به بررسی ادله قرآنی می پردازیم و در نکته بعدی، به بررسی ادله روایی.

الف) آیه ولایت:

«ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند، همان کسانی که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند.»(۱)

 تمام مفسران شیعه و بسیاری از مفسران اهل سنّت،(۲) بر این باورند که این آیه در شأن امام علی علیه السلام نازل شده است. اگرچه واژه «ولی» معنای گوناگون دارد، اما یکی از معروف‌ترین معانی آن، «سرپرستی» است که از سیاق آیه و شواهدی دیگر، به روشنی به دست می‌آید که مراد از ولایت در این آیه، همین معنای «سرپرستی» است. بنابراین، آیه درصدد بیان این مهم است که تنها خدا و پیامبر و کسی که در حال رکوع صدقه می‌دهد (یعنی امام علی علیه السلام) بر مؤمنان ولایت دارند، بدین معنا که ایشان صاحب اختیار و سرپرست امور هستند.(۳)

 ب) آیه تبلیغ:

«ای پیامبر !آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن . اگر نکنی، پیامش را نرسانده‌ای و خدا تو را از گزند مردم نگاه می‌دارد.آری، خدا گروه کافران را هدایت نمی‌کند».(۴)

با توجه به شواهد روایی و قرائن دیگر، معلوم می‌شود که آیه تبلیغ در صدد بیان آن است که حکمی بر پیامبر نازل شده بود که در صورت ابلاغ آن، رسول خدا در معرض اتهام قرار می‌گرفت که به دنبال منافع شخصی خود است و تبلیغ اسلام را بر پایه منافع خود انجام می‌دهد. پیامبر از ترس اتهام و افکندن آتش تردید در الهی بودن رسالتش، ابلاغ آن را به تأخیر می‌انداخت. با توجه به شأن نزول آیه، این حکم چیزی جز امامت و خلافت علی نبوده است. ترس پیامبر نیز از آن بود که با اعلام این امر، به رعایت روابط نسبی و فامیلی و ترجیح آن بر مصالح امت متهم شود.(۵)

 هم‌چنین بیش از ده‌ها آیه در قرآن وجود دارند که از فضایل امام علی علیه السلام و برتری او بر دیگر اصحاب پیامبر حکایت می‌کنند. این آیات در مجموع، برتری معنوی ایشان را بر دیگر مدعیان خلافت پیامبر ثابت می‌کند. با توجه به لزوم برتر بودن امام بر دیگران، آیات مزبور دلیل قاطع دیگری بر امامت و خلافت بلافصل ایشان به شمار می‌آیند.(۶)

 

نکته سوم:

اما دلایل روایی مسئله امامت نیز فراوان است. روایات به روشنی این حقیقت را آشکار می‌سازند که پیامبر در زمان حیات خود بارها و به تعابیر گوناگون بر جانشینی ایشان تأکید ورزید، به گونه‌ای که هیچ شک و تردیدی برای کسی که از سر انصاف جویای حقیقت باشد، باقی نمی ماند. معرفی امام علی از سوی پیامبر، رأی شخصی حضرت نبود، بلکه ابلاغ رسالتی است که خداوند بر عهده ایشان نهاد. در این جا به چند روایت می‌پردازیم:

 الف) در حدیث یوم الدار آمده که در روز آغاز دعوت، پیامبر از قومش پرسید: کدام یک از شما مرا در این امر یاری می‌دهد تا برادر و وصی و خلیفه من میان شما باشد؟ علی علیه السلام عرض کرد: من تو را یاری می‌کنم. پیامبر فرمود: این شخص برادر و وصی و خلیفه من میان شما است، پس سخنان او را گوش دارید و از او پیروی کنید.(۷)

 ب) در حدیث منزلت که شیعه و سنی نقل کرده، آمده است که رسول خدا خطاب به علی علیه السلام فرمود:

 «برای من به منزله هارون برای موسی هستی جز آن که پس از من پیامبری نیست».(۸)

 ج) در حدیث غدیر که در منابع شیعی و سنی آمده ،گزارش شده که پیامبر دست علی علیه السلام را گرفت و پس از آن همگان او را شناختند فرمود: «ای مردم !چه کسی بر مؤمنان از خود آنان اولی و سزاوارتر است؟» جواب دادند: خدا و پیامبرش بهتر می‌دانند. پیامبر فرمود: « خداوند مولای من و من مولای مؤمنان‌ام و بر آنان از خودشان اولی‌تر هستم». بعد سه بار فرمود: 

«من کنتُ مولاه فعلیٌّ مولاه؛ هر کس من مولای اویم، علی نیز مولای اوست.»

 در این هنگام مردم گروه گروه به علی علیه السلام تبریک گفتند، از جمله عمر خطاب به علی گفت: 

«گوارا باد بر تو ای پسر ابی طالب، مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی گشتی».(۹)

با اندک تأملی در واقعه غدیر و سخنان پیامبرصلی الله علیه و آله، آشکار می‌شود که هرچند پیش از آن رسول خدا در مناسبت‌های گوناگون خلافت و امامت امام علی علیه السلام را برای مردم اعلام کرده بود، اما اعلام رسمی و عمومی این امر در روز غدیر انجام پذیرفت، به گونه‌ای که حجت بر همگان تمام شود و عذر و بهانه‌ای برای انکار این امر باقی نماند.(۱۰)

اینها بخشی از ادله روایی فراوانی است که به خلافت امام علی علیه السلام اشاره می کنند. بگذریم از روایاتی که به فضائل ایشان اشاره دارند و برتری ایشان بر سایر گزینه های خلافت را اثبات می کنند. جالب است که کسی مثل ابن ابی الحدید معتزلی (شارح نهج البلاغه) که سال ها به بررسی سیره و زندگی و اندیشه های امام علی علیه السلام پرداخته است، نیز، به برتر بودن امام علی علیه السلام بر سایر گزینه ها اعتراف می کند اما به سبب تعصبات مذهبی و طرفداری کورکورانه از صحابه، چشم بر توطئه گروهی از آنها می بندد و انتخاب مفضول (خلیفه اول) و مقدم کردنش بر افضل(امام علی علیه السلام) که کاری برخلاف عقل و حکمت است را به خدا نسبت داده و از این جهت شکرگزار خدا می شود! 

 نتیجه:

 از آنچه بیان شد، روشن می شود که انتخاب مکتب حق در میان تمام فرقه های انحرافی که در اسلام بوجود آمده است، کار دشواری نیست. چه اینکه عمده اختلافات و مناقشات در اینجا بر سر مسئله امامت بوده و اگر امامت، با توجه به شواهد فراوانی که دارد، پذیرفته شود، حقانیت مکتب اهل بیت علیهم السلام نیز آشکار می گردد.

 کلمات کلیدی: 

حقانیت شیعه، امامت، غدیر، فرق و مذاهب.

پی‌نوشت:

1. سوره مائده آیه 55.

2. برای نمونه ن.ک ابن إدریس الرازی عبد الرحمن بن محمد، تفسیر القرآن، تحقیق: أسعد محمد الطیب، صیدا، المکتبه العصریه، بی تا، ج 4، ص 1162، ح 6551؛ ابن تیمیه الحرانی أحمد عبد الحلیم، کتب ورسائل وفتاوى شیخ الإسلام ابن تیمیه، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، بی جا، مکتبه ابن تیمیه، بی تا، چ 2، ج 13، ص 339؛ ابن خالد الطبری محمد بن جریر بن یزید، جامع البیان عن تأویل آیات القرآن، بیروت، دار¬الفکر، 1405، ج 6، ص 289.

3. ر.ک طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان‏، ترجمه محمد باقر موسوى همدانى، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم، چ 5، 1374 ش، ج 6، ص 4-11؛ مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چ 1، 1374 ش، ج 4، ص 423 به بعد.

4. سوره مائده، آیه 67.

5. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 5، ص 3 به بعد؛ طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 6، ص 60 به بعد.

6. ر.ک سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم، نشر مؤسسه فرهنگی طه، 1378 ش، ج 2، ص 160.

7. امینی، عبدالحسین، الغدیر، دار الکتاب الاسلامی، 1366 ش، ج 2، ص 278 ـ 289.

8. «أنت منّی بمنزله هارون من موسی إلاّ أنّه لا نبیّ بعدی» (ابن حنبل، مسند الامام احمدبن محمدبن حنبل، بیروت، بی نا، ۱۴۱۴/۱۹۹۳، ج ۱، ص ۲۷۷، ج ۳، ص ۴۱۷؛ بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، چاپ محمد ذهنی افندی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱، ج ۵، ص ۱۲۹).

9. «بخٍ بخٍ لک یا ابن ابی طالب أصبحت مولای و مولی کلّ مؤمن و مؤمنه». (علامه امینی، الغدیر، ج 2، ص 34، ص 42).

10. سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، ج 2، ص 167.

 

 

گزارش‌های فراوانی در مورد چگونگی کمک امام علی علیه‌السلام به ایتام و فقرا نقل شده است که به چند مورد اشاره می‌شود:

چطور امام علی هر شب شیر در خانه فقرا می برد؟ ظروف یکبار مصرف که نبوده تو چی می‌برده هر شب؟ با عقل جور در نمیاد. تازه تو ظرف های فلزی هم اگر به فرض بگیریم می‌برده شبی ده تا خونه ام که به صورت ناشناس شیر برده باشه سالی بیش از ۳۰۰۰ تا ظرف باید می‌خرید؟! بعدم طبق روایت های شیعیان که میگه ناشناس می‌برده شبانه پس یعنی نمی‌رفته ظرفشم پس بگیره!! یعنی کارخونه مسگری هم داشت از پس این همه ظرف بر نمیومد.

مقدمه:
امام علی علیه‌السلام و دیگر ائمه طاهرین علیه‌السلام اهتمام و جدیت فراوانی برای کمک به نیازمندان و رفع نیازهای اولیه زندگی آن‌ها، داشتند. این کمک‌ها گاهی به‌صورت علنی و آشکار و گاهی هم مخفیانه و به‌صورت ناشناس صورت می‌گرفت. با این وجود برخی افراد مغرض سعی دارند با بیان برخی مطالب بی‌اساس نسبت به این موضوع تشکیک کنند بدون توجه به اینکه این مسئله با توجه به کثرت گزارش‌هایی که پیرامون این موضوع در منابع شیعه و سنی نقل شده است قابل تشکیک نیست. در ادامه به صورت خاص سیره امام علی علیه‌السلام در کمک به فقرا و نیازمندان بیان خواهد شد.
متن:
امام علی علیه‌السلام بعد از حدود 25 سال از رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در دوره‌ای به حکومت رسید که به واسطه سیاست‌های مالی غلط خلفای گذشته و به صورت خاص عثمان فاصله طبقاتی عجیبی در بین مردم شکل گرفته بود. (1) لذا امیرالمؤمنین علیه‌السلام در طول حکومت خویش سعی کردند تا این تبعیض را از بین ببرند (2) و در کنار آن فقر مطلق را ریشه‌کن کنند. (3) آن حضرت در کنار پیگیری این امر مهم، اقدامات فردی خویش در کمک به فقیران و ایتام را که از دوران حیات نبوی (4) و تحت تأثیر تربیت آن حضرت انجام می‌دادند پیگیری می‌کردند که گزارشات فراوانی پیرامون این ‌گونه اقدامات حضرت در منابع تاریخی و حدیثی اهل سنت و شیعه نقل شده است. در ادامه برخی از این گزارش‌ها نقل خواهد شد:
1. روزی علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام متوجه شد زنی در کوچه مشک آبی را به زحمت به دوش می‌کشد. مشک را از زن گرفت و برایش به خانه برد. در طول راه از حالش جویا شد. زن گفت: «علی شوهرم را به جبهه فرستاد و او را کشت. اکنون چند بچه یتیم دارم و چون تنگدستم، به ناچار برای مردم کار می‌کنم».
وقتی به در خانه‌ی زن رسیدند، امام مشک را به او تحویل داد و به خانه رفت. فردای آن روز حضرت با کیسه‌ای مملو از نان و غذا بر دوش گرفت و به سمت خانه آن زن حرکت کرد. بعضی از یارانش خواستند به او کمک کنند ولی او فرمود: «روز قیامت چه کسی حاضر است بار مرا بکشد؟» وقتی به خانه‌ی زن رسید، در زد و فرمود: «من همان بنده خدا هستم که دیروز در بردن مشک کمکت کردم. برای بچه‌هایت غذا آورده‌ام.» زن در را باز کرد و گفت: «خدا از تو راضی شود و خودش میان من و علی بن ابیطالب قضاوت کند.» حضرت وارد شد و فرمود: «من دوست دارم ثوابی به دست بیاورم. تو یا نان بپز یا بچه‌ها را آرام کن.» زن جواب داد: «من با پختن نان آشناترم. تو بچه‌ها را سرگرم کن تا من نان بپزم.» امام گوشت پخت و زن هم نان پخت. امام در دهان بچه‌ها گوشت و خرما گذاشت و فرمود: «پس سعی کن علی بن ابیطالب را حلال کنی.» سپس کنار آتش تنور آمد و صورتش را نزدیک برد و فرمود: «یا علی، حرارت آتش را بچش! این کیفر آن کسی است که حق بیوه زنان و یتیمان را ضایع کند.» در این هنگام زن دیگری که امام را می‌شناخت وارد شد و با دیدن این صحنه به زن صاحب‌ خانه گفت: «وای بر تو! این امیرالمؤمنین علی است.» زن با دستپاچگی نزد امام آمد و گفت: «یا امیرالمؤمنین، از کاری که کردم، بسیار خجالت می‌کشم.» امام فرمود: «نه خیر. من باید به دلیلی کوتاهی‌ای که در حقت داشتم، از تو خجالت بکشم». (5)
2. محمد بن الصمه از طریق پدرش از عموی خود نقل کرده است: شبی در مدینه، مردی را دیدم که مشکی بر دوش و کاسه غذایی در دست گرفته بود و می‌گفت: ای خدای من که صاحب اختیار و آفریدگار و پناه دهنده مؤمنانی، قربانی امشب مرا بپذیر، به چیزی جز آنچه در این کاسه دارم و آنچه بر دوش کشیده‌ام به شبانگاه در نیامده‌ام و تو خود میدانی که من علیرغم شدت گرسنگی و تشنگی، به خاطر تقرّب به تو و هدیه به پیشگاهت آن را از خود دریغ داشتم. ای پروردگار من! پس روی مرا بر نگردان و دعایم را بپذیر! به او نزدیک شدم تا آنکه او را شناختم، ناگهان متوجه شدم که او علی بن ابی‌طالب بود؛ سپس به سراغ مردی رفته و اطعامش نمود. (6)
3. قنبر غلام امام علی علیه‌السلام نیز نقل کرده است: علی علیه‌السلام در شبی از شب‌ها عبورش به خانه زنی بینوا افتاد که کودکان خردسالش از گرسنگی گریان بودند و خواب به چشمانشان نمی‌آمد. این منظره تأثرانگیز، قلب مهربان و آکنده از محبت آن جناب را عمیقاً لرزاند؛ چرا که آن زن برای خاموش نمودن کودکانش و مشغول نمودن آن‌ها و به خواب کردنشان، دیگی که جز آب، چیزی در آن نبود، بر اجاق نهاده بود و آن‌ها را بدین وسیله تسلّی می‌داد که پس از لحظاتی چند، غذایشان آماده خواهد شد.
امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام با اطلاع از وضع رقت بارِ آن گرسنگانِ بی‌پناه، به همراه قنبر خدمت‌گزار خاص خود، مقداری خرما، روغن و نان در همیانی گذاشته و به دوش کشید و به سمت منزل آن زن به راه افتاد. قنبر عرض کرد: آقایم! این کار را به من واگذارید! فرمود: نه من اولی ترم به حمل غذای بینوایانِ تهیدست. همین که به در خانه آن‌ها رسید، از آن زن اجازه خواست. زن اجازه ورود داد و در را گشود. حضرت علی علیه‌السلام شخصاً متصدی سازمان‌دهی غذا گردید و مقداری برنج، روغن و آب را در دیگ ریخت و زمانی نه چندان طولانی در انتظار آماده شدنِ غذا گذرانید. پس از حاضر شدن غذا، کودکان را برای صرف غذا فراخواند. کودکان با خوشحالی به خوردن غذا مشغول گردیدند. پس از صرف غذا، برای سرگرمی و شادمانیِ بیشتر آنان، در حالی که کودکان را دور خویش جمع کرده بود، در صحن منزل صدای گوسفند از خود درمی آورد و دور می‌زد و آن‌ها را می‌خنداند.
قنبر که این منظره را به چشم خود دید، عرض کرد: مولای من، در این شب حالت غیر منتظرهای از شما دیدم که از علت آن آگاه نشدم و آن این بود که چرا مانند گوسفند بع بع می‌کردید، در حالی که برایم روشن بود که چرا شخصاً غذا را به شانه می‌کشیدی؛ زیرا آن برای تقرّب به خدا و تحصیل ثواب است.
امام علی علیه‌السلام فرمود: زمانی که به خانه این زن وارد شدم، کودکانش از گرسنگی گریان بودند. خواستم در حال خارج شدن، علاوه بر تناول طعام، آن‌ها را خرسند و شادمان نمایم و راهی برای این عمل خداپسندانه، جز با این وسیله ندیدم؛ از این‌رو با این حالت آنان را خوشحال کردم. (7)
گزارش‌های فراوان دیگری نیز در مورد چگونگی کمک امام علی علیه‌السلام به ایتام و فقرا نقل شده است که بیان تمام آن‌ها در این نوشته امکان پذیر نیست؛ (8) اما برخی مغرضین در صفحه‌های مجازی سعی کرده‌اند با بیان برخی شبهات در این موضوع تشکیک کنند؛ مانند شبهه‌ای که با این جمله شروع می‌شود: «چطور امام علی هر شب شیر در خانه فقرا می‌برد»؟ نویسنده این شبهه بدون ذکر اینکه در کدام کتاب موثق شیعی یا سنی این گزارش نقل شده است کلامش را ادامه داده است «ظروف یک ‌بار مصرف که نبوده تو چی می‌برده هر شب؟...» در مورد این شبهه اولاً باید گفت چنین گزارشی در هیچ کدام از منابع شیعی و سنی نقل نشده است؛ ثانیاً فرضاً که چنین گزارشی هم نقل شده باشد چه کسی گفته که بردن شیر به درب خانه فقیران نیازمند به ظرف یک ‌بار مصرف و بقیه ملزوماتی است که نویسنده این شبهه ذکر کرده است. اگر نویسنده این شبهه با تاریخ زندگانی مردم در عصر امام علی علیه‌السلام آشنا بود می‌دانست که بردن شیر با مشک به درب خانه مردم بدون هیچ مشکلی امکان پذیر بود علاوه بر اینکه در آن دوره در خانه افراد فقیر نیز ظروفی از سنگ و چوب وجود داشت که حضرت می‌توانست هنگام مراجعه به درب منزل این افراد شیر را در ظروف آن‌ها بریزند، اما در مورد فقیرانی که خانه و ظرف نداشتند امام علی علیه‌السلام با بردن یک ظرف کوچک سنگی یا چوبی می‌توانست شیر بنوشاند و بعد از آن با شستن ظرف به فقیر دیگری شیر بدهد. لذا در انتها این مطلب را متذکر شد که ای‌کاش نویسنده این شبهه به جای این قلم فرسایی کمی به عقل و منطق مراجعه می‌کرد تا بطلان چنین شبهه‌ای برایش کاملاً روشن می‌شد.
نتیجه:
کمک امام علی علیه‌السلام به افراد فقیر به واسطه کثرت گزارش‌هایی که در کتاب‌های معتبر شیعه و سنی نقل شده است قابل تشکیک نیست. در مورد شبهه‌ای که در این سؤال ذکر شده است باید گفت اولاً چنین مطلبی در هیچ منبع معتبر شیعی یا سنی نقل نشده است؛ ثانیاً برفرض درست بودن این گزارش مطالبی که در ادامه نوشته است به هیچ عنوان درست نیست چرا که بردن شیر با یک عدد مشک امکان پذیر است؛ در خانه افراد فقیر ظروف چوبی و سنگی موجود بود و در صورت عدم وجود ظرف نیز حضرت با بردن یک ظرف کوچک سنگی یا چوبی می‌توانست به تمام افراد شیر بدهد چرا که بعد از نوشیدن شیر توسط هر فقیری حضرت می‌توانستند ظرف را با مقدار کمی آب شستشو دهند و بعد به فقیر دیگر شیر بنوشانند.
کلید واژه:
سیره امام علی علیه‌السلام؛ کمک به فقیران و ایتام؛ نوشاندن شیر
معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:
کتاب: سیره اقتصادی امام علی (علیه‌السلام)، نوشته سید رضا حسینی قابل‌مطالعه در لینک ذیل: https://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/75631/0
پی‌نوشت‌ها:
1. در همین زمینه مراجعه به لینک ذیل در مورد سیاست‌های مالی عثمان مناسب است: https://www.adyannet.com/fa/book/5571
2. در همین زمینه مراجعه به مقاله ذیل مناسب است: «تدابیر، ارتقاء و توسعه اقتصادی در سیره امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام»، نوشته رمضان محمدی و یاسر آقا محمدی، پژوهشنامه علوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دو فصل‌نامه علمی پژوهشی، سال نهم، شماره اول، بهار و تابستان 1397. قابل دانلود از لینک ذیل https://elmnet.ir/article/2200272-13932
3. امام علی علیه‌السلام در توصیف اقدامات خویش در رفع فقر مطلق این‌ گونه بیان داشتند: «ما أَصْبَحَ بِالْکُوفَهِ أَحَدٌ الاَّ ناعِماً، اِنَّ أَدْناهُمْ مَنْزِلَهً لَیَأْکُلُ مِنَ البُرِّ وَ یَجْلِسُ فِى الظِّلِّ وَ یَشْرَبُ مِنْ ماءِ الفُراتِ؛ همه مردم کوفه از رفاه برخوردار هستند. پایین‏ترین آن‌ها (فقیرترین) نان گندم مى‏خورند و سرپناه مناسب دارند و از آب سالم (فرات) مى‏نوشند». ابن شهرآشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی طالب علیهم‌السلام (لابن شهرآشوب) - قم، چاپ: اول، 1379 ق ج 2، ص 99.
4. نمونه‌های متعددی از کمک امام علی علیه‌السلام به فقیران و مستمندان در دوره حیات پیامبر اکرم صلی‌الله و علیه و آله در منابع نقل شده است که برخی از آن‌ها سبب نزول آیاتی در شأن وی گردید مانند آیه 55 سوره مائده که بعد از حاتم بخشی امام علی علیه‌السلام در رکوع نازل گردید و آیه 8 سوره انسان که بعد از بخشش غذای خود و خانواده شان به فقیر و یتیم و اسیر نازل گردید.
5. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار (ط - بیروت) - بیروت، چاپ: دوم، 1403 ق، ج 41، ص 52.
6. ابن شهرآشوب، همان، ج٢، ص ٧٦.
7. علامه حلى، حسن بن یوسف بن مطهر، کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین علیه‌السلام - تهران، چاپ: اول، 1411 ق، ص ١١٥.
8. در همین زمینه مطالعه مقاله خدمت‌ رسانی در سیره و گفتار امیرالمؤمنین علیه السلام در لینک ذیل مناسب است:
https://khl.ink/f/17414

امّ کلثوم به‌عنوان یکی از دختران امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیه) کراراً در وقایع مربوط به ضربت خوردن و شهادت و خاکسپاری آن حضرت آمده است.

پرسش:
آیا این قطعی است ‏که امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیه) در شب ضربت خوردنشان، مهمان ام‌کلثوم بودهاند؟ منظور کدام ام‌کلثوم است؟

پاسخ:
مقدمه:
در منابع تصریح‌شده که سه یا چهار نفر از دختران امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیه) به «امّ کلثوم» معروف بودهاند؛ (1) که از همه معروفتر، همانی است که مادرش حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) بوده و با حسنین و زینب کبری (علیهم‌السلام) از یک پدر و مادر بوده است. بااین‌حال، شایان توجه است که از زینب کبری نیز در برخی موارد، به‌عنوان «امّ کلثوم» یادشده (2) و حتّی به نظر میرسد که گزارشهای مربوط به این دو خواهر گرامی، در موارد بسیاری با یکدیگر خلط شدهاند. بر این اساس، تشخیص این‏که منظور از «امّ کلثوم» در هر مورد کیست، نیازمند قرینه است.
ابتدا باید بررسی کنیم که منظور از «امّ کلثوم» کیست؟ ما دقیقاً نمیدانیم که در این جا «امّ کلثوم» یک نام است یا یک کنیه. (3) افزون بر این، در حوادث کوفه و به‌ویژه ایام شهادت امیرالمؤمنین نیز این احتمال وجود دارد که دست‌کم در برخی از موارد، منظور از «ام‌کلثوم» همان زینب کبری (سلام‌الله علیها) باشد. البته این احتمال نیز وجود دارد که دیگر دختران موسوم به «ام‌کلثوم» نیز در کوفه حضورداشته‌اند و چه‌بسا در برخی از این وقایع، نام آنان برده شده، ولی به سبب تشابه اسمی و فقدان قرینه، باهم خلط شدهاند.
بعد از این مقدمه  در پاسخ به سؤال فوق باید گفت:
نام امّ کلثوم به‌عنوان یکی از دختران امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیه) کراراً در وقایع مربوط به ضربت خوردن و شهادت و خاکسپاری آن حضرت آمده است.(4) آنچه در منابع معتبر به چشم میخورد، این است که در حوادث آن شب، هم از امام حسن یادشده (5) و هم از امّ کلثوم. برای نمونه، شیخ مفید نقل کرده است که در شبی که علی(ع) فردای آن به شهادت رسید، تا صبح بیدار بود. امّ کلثوم علّت را جویا شد. حضرت فرمود: «وقتی شب را به صبح برسانم، کشته می‌شوم». امّ کلثوم پدر را بازداشت [که به مسجد نرود]؛ اما امام(ع) فرمود: «از مرگ گریزی نیست» و از خانه به سمت مسجد خارج شد.(6) 
در این روایت و بسیاری دیگر از گزارشهای مرتبط، تصریح نشده که امام در شب ضربت خوردنش مهمان امّ کلثوم بوده و فقط دلالت بر این دارند که در آن شب، امّ کلثوم در خدمت پدر بوده است. پس این‏که امام در آن شب مهمان ام‌کلثوم بوده باشد، نیازمند بررسی است. یک دلیل بر این مطلب، برداشتی است از یک روایت طولانی و نامعتبر که مرحوم مجلسی آن را از کتابی ناشناخته و بی‌نام‌ونشان نقل میکند.(7) بررسی اجزای روایت نشان میدهد که درواقع، ترکیبی است از چندین روایت و گزارش از راویان مختلف و حتی در برخی مواضع، نویسندۀ آن کتاب ناشناس نیز بر آنچه خود نقل کرده، خرده هم میگیرد. بسیاری از مطالب این روایت طولانی، در منابع و گزارشهای دیگر نیز آمده و یا دست‌کم منافاتی با گزارشهای دیگر ندارد؛ اما برخی مطالب آن با گزارشهای معتبر، سازگار نیست و در این موارد نمیتوان به آن اعتماد کرد.
حال اگر این روایت را نیز بپذیریم، بازهم شایان توجه است که در بخش مربوط به شب نوزدهم، به خلاف آنچه در مجالس و محافل امروزی گفته میشود، تصریح به این نشده که امام در منزل امّ کلثوم بوده باشد؛ بلکه تعبیر چنین است که امّ کلثوم برای آن حضرت دو نوع خوراک (نمک و شیر) فراهم میکند و با اعتراض امام مواجه میشود.(8) این تعبیر هرچند احتمال میزبانی امّ کلثوم را تقویت میکند، ولی با این احتمال نیز منافات ندارد که امام در منزل خود یا یکی از فرزندانش بوده و امّ کلثوم عهدهدار پذیرایی از آن حضرت در آن خانه شده باشد.
به‌هرحال، این‏که امام در آن شب مهمان امّ کلثوم در خانۀ او بوده باشد، با استناد به این روایت، قابل‌اثبات نیست (هم به سبب ضعف سندی و هم ابهام در دلالت)؛ ولی ممکن است از قرائن دیگری بتوان این مطلب را به‌عنوان یک احتمال پذیرفت.
از عثمان بن مغیره نقل‌شده که آن حضرت در شبهای ماه رمضان آن سال (سال چهلم)، یک‌شب نزد امام حسین بود و یک‌شب نزد امام حسن و یک‌شب نزد عبدالله بن جعفر.(9) هرچند در گزارشهای مربوط به شب شهادت، اسم عبدالله بن جعفر نیامده، ولی با توجّه به ذکر فراوان از «امّ کلثوم» در آن شب و با توجّه به این‌که گاهی از «زینب کبری» نیز با همین تعبیر یادشده و به قرینۀ این‏که امام هر سه شب یک‌بار مهمان عبدالله بن جعفر بوده، میتوان این احتمال را تقویت کرد که امام آن شب را در منزل دخترش زینب و عبدالله بن جعفر گذرانده باشد.
البته به قرینۀ نام بردن از امام حسن در وقایع شب ضربت خوردن، میتوان احتمال داد که امام حسن نیز در منزل خواهرش (ام‌کلثوم/ زینب) خدمت پدر رسیده است. هرچند این احتمال نیز منتفی نیست که امام در آن شب مهمان امام حسن بوده و در این صورت، باید بگوییم ام‌کلثوم نیز در آن شب مهمان برادرش حسن بوده و احتمالاً عهدهدار پذیرایی از پدر نیز بوده است.
نتیجه:
درمجموع، با توجه به نکاتی که درباره منزل امام در شب ضربت خوردن گذشت، این احتمال وجود دارد که امام در آن شب، مهمان دخترش زینب کبری بوده و راویان از آن بانو به‌عنوان «ام‌کلثوم» یادکرده‌اند؛ هرچند ممکن است منظور، دختر دیگر امام معروف به ام‌کلثوم باشد.

کلمات کلیدی:
شهادت علی (ع)، فرزندان علی (ع)، ام‌کلثوم دختر علی (ع)
پی‌نوشت‌ها:
1. امین، سید محسن، اعیان الشیعة، بیروت، دار التعارف، ج 3، ص 484.
2. برای نمونه، ر.ک: گروهی از تاریخ‌پژوهان؛ زیر نظر مهدی پیشوایی، تاریخ قیام و مقتل جامع سید الشهداء (علیه‌السلام)، قم، انتشارات مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ سوم، 1392 ش، ج 2، ص 41، پاورقی 2. همین‌که نام «عبدالله بن جعفر» به‌عنوان یکی از همسران ام‌کلثوم برده شده، بهترین دلیل بر خلط این دو شخصیت است؛ زیرا نمیشود دو خواهر هم‌زمان در عقد مردی باشند. بعد از وفات زینب کبری هم که ام کلثوم زنده نبوده است. پس معلوم میشود که وقتی گفته میشود ام‌کلثوم با عبدالله بن جعفر ازدواج کرد (دانشنامۀ امیرالمؤمنین، ج 1، ص 176) او را با حضرت زینب خلط کردهاند.
3. برای آگاهی از کارکردها و انواع کنیه و کنیه‌سان (کلمهای که ساختار کنیه دارد، ولی به‌عنوان اسم یا لقب به کار میرود)، ر.ک: پاکتچی، احمد، «گونه شناسی نامهای کنیه سان برای مطالعۀ رجال حدیث»، نشریۀ مقالات و بررسی‏ها، دفتر 74، زمستان 82، ص 9 ـ 40.
4. برای نمونه، ر.ک: گروه حدیث پژوهشکدۀ باقرالعلوم، مقتل معصومین علیهم‌السلام، قم، نشر معروف، چاپ اوّل، 1386 ش، ج 1، ص 754، ش 554 (به نقل از الارشاد، روضه الواعظین و…).
5. برای نمونه، گزارش اربلی دربارۀ شیون مرغابی‏ها در آن شب و سؤال امام حسن از پدر. همان، ص 806، ش 582.
6. مفید، الارشاد الی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگرۀ شیخ مفید، 1413 ق، ج 1، ص 16.
7. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، لبنان ـ بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404 ق، ج 42، ص 259 ـ 302.
8. همان، ص 276.
9. مفید، همان، ص 14؛ ابن اثیر، عزالدین أبو الحسن على بن ابى الكرم، الكامل فی التاریخ، بيروت، دار صادر - دار بيروت، 1385 ق/ 1965 م، ج ‏3، ص 388. البته در برخی منابع نام فرد سوم «عبدالله بن عباس» ثبت‌شده (ر.ک: مقتل معصومین، ج 1، ص 750، ش 552 و پاورقی‌های این گزارش)؛ ولی قرائن و شواهد نشان میدهد که این، خطا است و تعبیر درست، همان «عبدالله بن جعفر» است.

به دنبال بازگشت برخی از افراد به زندگی عادی، گروهی از آن‌ها ادعا کرده‌اند که تجارب خاص داشته‌اند که در متن ذیل به آن پرداخته خواهد شد:
زندگی پس از زندگی

پرسش:

اسلام درباره تجربه‌های نزدیک به مرگ چه نظری دارد و چطور آن‌ها را ارزیابی می‌کند؟ آیا به‌کلی آن‌ها را رد می‌کند یا نه؟

پاسخ:

تجربه نزدیک مرگ (1) تجربه‌ای است که در فرایند مرگ بالینی یا وضعیتی نزدیک به آن رخ می‌دهد و فرد خودش را متمایز از بدن مادی و دارای حالات و ادراک‌های خاص می‌داند که در شرایط عادی زندگی، تجربه‌ای از آن‌ها ندارد. به دنبال این تجارب، پس از احیاء و بیرون آمدن از آن وضعیت، فرد آن ادراک‌ها و حالات را دقیقاً به یاد داشته و به‌شدت تحت تأثیر آن‌ها قرار دارد. ظاهراً اولین بار در سال 1975 م، ریموند مودی در کتاب خود بانام «زندگی پس از زندگی» (2) به گردآوری این تجارب می‌پردازد و با رویکرد مثبت آن‌ها را گزارش می‌کند. با توجه به اینکه، این تجارب میان افراد با ملل و ادیان و سنین مختلف رخ‌داده است و همه آن‌ها تجاربی نزدیک به هم داشته‌اند، عده‌ای مُجاب شده‌اند که حتماً این تجارب بیانگر واقعیت‌اند و ناشی از توهم یا دروغ نیستند. با این حال، گروهی نیز همچنان این تجارب را بر اساس ضمیر ناخودآگاه یا اختلالات مغزی توضیح می‌دهند و آن‌ها را بیانگر واقعیت نمی‌دانند. (3) با این مقدمه، به بررسی بیشتر تجربه‌های نزدیک به مرگ می‌پردازیم و دیدگاه اسلامی در این زمینه را به‌اختصار تقدیم می‌کنیم.

نکته اول: مرگ یا انفصال موقت روح از بدن

در توضیح واژگان «زندگی پس از زندگی» یا «تجربه نزدیک به مرگ» باید این دقت را داشت که «مرگ» در علم پزشکی دارای تعاریف و علائم مختلف است و محققان به این نکته تذکر داده‌اند که اساساً مرگ یک فرایند است و بسیاری از مراحل آن، دربردارنده بخشی از حیات و زندگی است. (4) چیزی که پزشکان به‌عنوان مرگ و پایان زندگی ترسیم می‌کنند، گاهی فاصله معناداری با مرگ حقیقی دارد. از منظر دینی، «مرگ حقیقی» عبارت است از انفصال کامل روح از بدن و سکونت در عالم برزخ به نحوی که بازگشت از آن به‌صورت عادی امکان‌پذیر نیست. (5)

اما آنچه در متون دینی درباره بازگشت مردگان به دنیا گفته‌شده است (مثلاً زنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی (6) یا زنده شدن عزیر نبی پس از صدسال (7))، به شکل اعجازین و نادر و اصطلاحاً

«خارق‌العاده» بوده است؛ یعنی عادتاً چنین اتفاقی نمی‌افتد جز به‌صورت نادر؛ درحالی‌که آنچه درباره مدعیان تجارب نزدیک به مرگ گفته‌شده است، تعداد قابل‌توجهی است و به همین جهت بهتر است آن را نوعی پرواز روح بدانیم نه بازگشت روح پس از مرگ! به بیان دیگر، چون همه‌کسانی که تجربه‌های نزدیک به مرگ داشته‌اند، به این دنیا بازگشته‌اند، نتیجه می‌شود که آن‌ها هرگز به‌طور واقعی نمرده و ظاهراً آنچه برای ایشان رخ‌داده است، «تضعیف رابطه روح و بدن» یا «انفصال موقت روح از بدن» و به دنبالش «پرواز روح» بوده که نظیر آن نیز، گاهی در عالم خواب یا تجربه عارفانه رخ می‌دهد و هیچ‌کسی آن را مرگ حقیقی به‌حساب نمی‌آورد. (8)

 نکته دوم: پرهیز از شتاب‌زدگی در رد یا تأیید گزارش‌ها

تجربه‌های نزدیک به مرگ تا حدود زیادی مرهون افزایش دانش و فناوری پزشکی است که انسان را به احیای افرادی که در آستانه مرگ بوده‌اند قادر کرده است. به دنبال بازگشت برخی از افراد به زندگی عادی، گروهی از آن‌ها ادعا کرده‌اند که تجارب خاص داشته‌اند؛ اما گروهی نیز، بااینکه در موقعیت مشابه قرار داشتند، این ادعا را نداشته و حالات و ادراک‌های خاصی را گزارش نکرده‌اند.

در مواجهه با این گزارش‌ها، احتمالات و پرسش‌های زیادی به ذهن رسیده است؛ مثل‌اینکه از کجا بدانیم که فلانی راست می‌گوید و برای جلب‌توجه دروغ نگفته است؟ یا از کجا بدانیم که آنچه تجربه کرده است، توهمات آمیخته با زمینه‌های مذهبی او نبوده است؟ از کجا بدانیم که اختلالات مغزی در آن هنگام، این تصاویر را ایجاد نکرده است؟ چرا فقط گروهی از افراد، دارای این تجارب بوده و دیگران بااینکه در موقعیت مشابه نزدیک به مرگ بوده‌اند، اما چنین اموری را گزارش نکرده‌اند؟ و ...

با توجه به اینکه این تجارب در دسترس عموم نیستند و حتی با ایجاد موقعیت مشابه، این رخدادهای گزارش‌شده در تجارب نزدیک به مرگ، گاهی تکرار می‌شوند و گاهی نه نمی‌توان به شکل قطعی همه این احتمالات را کنار گذاشت و هر آنچه به‌عنوان تجربه نزدیک به مرگ گزارش‌شده را به‌صورت کامل تأیید کرد؛ اما با این حال، تکذیب یا غیرواقعی دانستن همه آن‌ها و چشم‌پوشی از گزارش‌های درستی که ارائه کرده‌اند، (9) نیز ناشی از پیش‌داوری‌های غیرمنصفانه است. به‌صورت کلی، اظهارنظر قطعی در ردّ یا تأیید این تجارب، شتاب‌زده و غیرقابل‌قبول است.

نکته سوم: ارزیابی بر اساس معیارهای قاطع و اصیل

همسویی گزارش‌های تجربه‌گران با آموزه‌های مطرح‌شده در ادیان نیز نمی‌تواند ما را به این نتیجه برساند که تمامِ آنچه توسط تجربه‌گران گزارش‌شده، لزوماً حقایقی بیرون از ذهن و روان آن‌ها است و واقعیت همانی است که آن‌ها تجربه کرده‌اند! داوری در این زمینه، فاقد قطعیت است و باید با حزم‌اندیشی و احتیاط این تجارب را شنید و متناسب با معیارها و شواهدی که در دست است، آن‌ها را رد یا تأیید کرد. نباید غافل شد که تجارب گزارش‌شده، با تنوع زیادی روبرو هستند و برخی از آن‌ها یکدیگر را نقض می‌کنند و برخی نیز در تعارض با آموزه‌های مسلم دین اسلام هستند و درنتیجه نمی‌توان همه آن‌ها را باهم پذیرفت؛ پس نیازمند معیار قاطع برای ارزیابی این تجربه‌ها هستیم.

این معیار قاطع، چیزی جز قرآن، سنت معتبر و عقل قطعی نیست. تعالیم و معارف برآمده از این منابع، معیار مناسبی هستند برای ارزیابی این تجاربی که گزارش‌شده است. از این طریق، می‌توانیم بخش قابل‌توجهی از گزارش‌ها را داروی کرده و به شکل قطعی، نقد و رد نماییم و مابقی را در صورت وجود شواهد مناسب و همسویی با منابع اصیل، تأیید نماییم.

نکته چهارم: تفکیک امور دنیوی از امور غیبی در ارزیابی تجربه‌های نزدیک به مرگ

به این نکته ظریف نیز باید دقت کرد که حتی اگر تجربه‌گر، اطلاعات درستی از امور دنیوی ارائه کند، بازهم اثبات نمی‌شود که آنچه او از عوالم غیب بازگو می‌کند، قطعاً درست است و واقعیت همانی است که او تجربه کرده است! خصوصاً اگر تجارب او از عوالم پس از مرگ، مخالف با متون دینی باشد؛ چراکه ممکن است او در حوزه امور دنیوی، درست بگوید اما آنچه از امور غیبی می‌گوید، درست نباشد و آنچه در این زمینه می‌گوید، برآمده از ذهنیت خاص او باشد و مثلاً نوری که دیده را متناسب با باورهای مذهبی خود تفسیر کرده و در ارائه گزارش، تفکیک درستی از خود تجربه و تفسیرش نداشته است.

نتیجه:

بنا بر آنچه گذشت، روشن می‌شود که تجربه‌های نزدیک به مرگ، موقعیتی هستند که تجربه‌گر در آن، حالات و ادراک‌های خاصی دارد، بی‌آنکه واقعاً مرده باشد. همه‌کسانی که در این موقعیت قرارگرفته‌اند، این حالات و ادراک‌ها را نداشته‌اند و فقط گروهی از آن‌ها دارای این حالات و ادراک‌های خاص بوده‌اند که تأیید یا رد همه آن‌ها، شتاب‌زده و به‌دوراز انصاف است. تنها آنچه موافق عقل، قرآن و سنت است و شواهد مناسبی به همراه دارد، پذیرفتنی است؛ سایر موارد، یا به شکل قطعی مردودند یا بدون داوری، در بایگانی قرارگرفته و درستی یا نادرستی آن‌ها تعلیق‌شده باقی می‌ماند.

کلمات کلیدی:

تجربه نزدیک به مرگ، زندگی پس از زندگی، مرگ، زندگی در جهان دیگر.

 پی‌نوشت‌ها:

1. به انگلیسی: Near-death Experience به‌صورت مخفف:NDE
2. رضانیا، حمید و مجتبی اعتمادی نیا، تجربه‌های نزدیک به مرگ؛ بررسی چیستی و نحوه دلالت آن در اثبات حیات پس از مرگ، پژوهش‌های ادیانی، بهار و تابستان 1393 ش، شماره 3، ص 90-91.
3. برای مطالعه بیشتر، رک:  Moody, R, Life after life, New York, Bantam books, 1975

4. برای مطالعه بیشتر، رک: براتی، زهرا و دیگران، چيستي مرگ از ديدگاه ملاصدرا و علم پزشكی، مجله طب سنتی اسلام و ایران، زمستان 1400، شماره 4، ص 271-281.

5. برای مطالعه بیشتر، رک: براتی، زهرا و دیگران، چیستی مرگ از دیدگاه ملاصدرا و علم پزشکی، مجله طب سنتی اسلام و ایران، زمستان 1400، شماره 4، ص 271-281.

6. برای نمونه، درآیات 99 و 100 سوره مبارکه مؤمنون آمده است:
(آن‌ها هم چنان به راه غلط خود ادامه مى‏دهند) تا زمانى که مرگ یکى از آنان فرارسد، مى‏گوید: «پروردگار من! مرا بازگردانید. شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم!» (ولى به او مى‏گویند): چنین نیست. این سخنى است که او به زبان مى‏گوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)؛ و پشت سر آنان برزخى است تا روزى که برانگیخته شوند.

7. برای نمونه، در آیه 49 سوره مبارکه آل‌عمران آمده است:

و (او را به‌عنوان) رسول و فرستاده به‌سوی بنی‌اسرائیل (قرار داده که به آن‌ها مى‏گوید): من نشانه‏اى از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‏ام؛ من از گِل، چیزى به شکل پرنده مى‏سازم؛ سپس در آن مى‏دمم و به‌فرمان خدا، پرنده‏اى مى‏گردد؛ و به اذن خدا، کورِ مادرزاد و مبتلایان به برص‏[پیسى‏] را بهبودى مى‏بخشم؛ و مردگان را به اذن خدا زنده مى‏کنم؛ و ازآنچه مى‏خورید و در خانه‏هاى خود ذخیره مى‏کنید، به شما خبر مى‏دهم؛ مسلماً در این‌ها، نشانه‏اى براى شماست، اگر ایمان داشته باشید.

8. رأی مطالعه بیشتر، رک: کجباف، محمدباقر و دیگران، تبیین رابطه روح و بدن با تکیه‌بر نظریه سیستم‏ها و تجربه‏های نزدیک مرگ، فصل‌نامه کلام اسلامی، خرداد 1392 ش، شماره 85، ص 129-147؛ کثیری، منصور و محمدحسین فاریاب، نقش و جایگاه تجربه‌های نزدیک به مرگ در اثبات وجود روح، مرداد 1401 ش، شماره 5، ص 59-70؛ ساعی، محبوبه و علی‌نقی قاسمیان نژاد، بررسی چیستی تجربه نزدیک به مرگ و نقد دیدگاه‌های متناظر با آن، فصلنامه اندیشه نوین دینی، پاییز 1393 ش، شماره 38، ص 7-24.

9. به‌عنوان مثال، زنی که مورد جراحی قرارگرفته بود، بعد از به هوش آمدن، به‌دقت ابزار جراحی‌ای که قبلاً ندیده بود را توصیف نمود و گفتگویی که بین پرستاران و پزشک در هنگام بی‌هوشی کامل او صورت گرفته بود را نیز  بیان کرد Sabom, Michael, Light& Death: One Doctor's Fascinating Account of Near-Death Experiences. Grand Rapids, Michigan: Zondervan Publishing House, 1998, p.53 و یا پرستاری دندان مصنوعی بیمار

بی‌هوشی که دچار حمله قلبی شده بود را از دهانش بیرون آورد و بعد از به هوش آمدن آن بیمار از همان پرستار خواست که دندانش را به او برگرداند. vanLommel P, van Wees R, Meyers V, Elfferich I,  Near-Death Experience in Survivors of Cardiac Arrest: A prospective Study in the Netherlands. Lancet, 2001  در شرایط عادی، توجیه این مسئله مشکل است که چگونه یک مریض بی‌هوش توانسته بعد از به هوش آمدن، همان پرستار را شناسایی کند.

صفحه‌ها