تنخ

درباره خبردادن قرآن از تحریف لفظی تورات، اختلاف است؛ مشهور معتقدند قرآن آشکارا بیان به تحریف اشاره دارد. اما مخالفان معتقدند منظور از تحریف، تحریف معنوی است.

پرسش:

نظر قرآن درباره تحریف لفظی در تورات چیست؟ برخی می‌گویند دلیل قرآنی نداریم که یهود تورات را تحریف لفظی کرده‌اند و آیات قرآن فقط ناظر به تحریف معنوی است نه لفظی، آیا این دیدگاه درست است؟ آیا برای تحریف لفظی تورات، آیه‌ای مورد استناد وجود دارد؟ ما دربارۀ قرآن تحریف معنوی را قبول داریم، ولی تحریف لفظی را قبول نداریم؛ آیا تورات هم از نظر قرآن چنین است؟

پاسخ:

کتاب مقدس یهودیان متشکل از 24 کتاب است که در سه بخش مختلف تورات، نبئیم (انبیاء) و کتوبیم (نوشته‌ها) دسته‌بندی شده‌اند. بخش تورات دارای پنج کتاب یا «سِفر»، بخش نبئیم دربرگیرندۀ نه کتاب و بخش کتوبیم ده کتاب دارد. یهودیان حرف ابتدای این سه بخش را کنار هم گذاشته‌اند و سرواژۀ «تَنَک» را ساخته‌اند؛ البته چون حرف «ک» در زبان عبری در آخر کلمه به شکل «خ» تلفظ می‌شود، از آن با عنوان «تَنَخ» یاد می‌کنند. هرچند «تورات» تنها نام یک بخش از بخش‌های سه‌گانه این کتاب است، گاه از کل این کتاب نیز با عنوان «تورات» یاد می‌شود؛ چنان‌که مسیحیان از همین کتاب با عنوان «عهد قدیم» یاد می‌کنند. به باور یهودیان، کتاب‌های پنج‌گانۀ تورات را خداوند نوشته و به حضرت موسی (علیه ‌السلام) داده است (1).

«سامریان» ـ اقلیتی در میان یهودیان ـ فقط بخش تورات از تنخ را الهی می‌دانند و معتقدند کتاب‌های دو بخش دیگر را «عزرای ملعون» جعل کرده است (2).

تورات از نگاه قرآن

در قرآن ده‌ها مرتبه از تورات با نام‌هایی همچون «توراه»، «صحف»، «الواح»، «ذکر»، «ما بین یدیه» و «ما أوتی موسی» یاد شده است. از نگاه قرآن، تورات به صورت الواح و طی چهل شب بر حضرت موسی (علیه ‌السلام) نازل شد (3). خداوند این کتاب را به حضرت عیسی (علیه ‌السلام) یاد داد و ایشان مصدق این کتاب بود (4). قرآن، تورات را «امام» (5) و دارای هدایت، نور، بصیرت، رحمت، موعظه و تفصیل هر چیزی معرفی می‌کند (6). تورات دربرگیرندۀ برخی احکام الهی (7)، نشانه‌های حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و بشارت‌‌های آمدن ایشان است (8). قرآن خود را تصدیق‌کنندۀ تورات و البته «مُهَیمِن» بر آن می‌داند (9).

تحریف لفظی تورات از نگاه قرآن

درباره «تحریف لفظی» تورات از نگاه قرآن میان دانشمندان مسلمان اختلاف است (10)؛ مشهور متأخران معتقدند قرآن به تحریف لفظی تورات اشاره کرده است؛ از سوی دیگر برخی معتقدند هیچ آیه‌ای از آیات قرآن دال بر تحریف لفظی این کتاب نیست و قرآن طرفدار «تحریف معنوی» تورات از سوی یهودیان است (11). موافقان معتقدند که قرآن آشکارا از تحریف «کلام خدا» از سوی یهودیان خبر داده است: ﴿یَسْمَعُونَ کَلاٰمَ اَللّٰهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ﴾ (12)؛ به‌ویژه اینکه آشکارا گفته است آنان کتاب‌هایی را با دست خود نوشتند و به دروغ به خدا نسبت دادند: ﴿فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ اَلْکِتٰابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هٰذٰا مِنْ عِنْدِ اَللّٰهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمّٰا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمّٰا یَکْسِبُونَ﴾: پس وای بر کسانی که با دست‌هاشان نوشته‌ای را می‌نویسند، سپس می‌گویند این [نوشته] از سوی خداست. تا با این [کار زشت و خائنانه] بهایی ناچیز به ‌دست آورند؛ پس وای بر آنان از آنچه دست‌هاشان نوشت و وای بر آنان از آنچه به ‌دست می‌آورند (13).

اما مخالفان می‌گویند بر اساس قرآن، یهودیان برخی از مطالب کتاب خود را «کتمان» (14) و پنهان کردند (15)؛ اما منظور از «تحریف» در برخی آیات، تحریف معنوی است و در برخی دیگر از آیات، مشخص نیست مراد از «کتاب»، تورات باشد و شاید کتاب دیگری قصد شده است (16).

دلایل تحریف لفظی تورات

با قطع‌نظر از اینکه آیا قرآن از تحریف لفظی تورات خبر داده است یا نه، بررسی تورات کنونی نشان می‌دهد این کتاب نمی‌تواند الهی و آسمانی باشد و درنهایت فقط برخی از مطالب تورات اصلی در آن باقی مانده است. وجود مطالب عقل‌ستیز، تناقض‌ها، خطاها، مطالبی که مشخص است پس از حضرت موسی اضافه شده‌اند (17) و ... در این کتاب، نشان‌دهندۀ تحریف لفظی این کتاب هستند. حتی برخی معتقدند این کتاب تحریف نشده است، بلکه تبدیل شده است. فرق «تحریف» با «تبدیل» در این است که در تحریف، اصل کتاب الهی است و بعد عباراتی از آن تغییر داده یا حذف می‌شود یا به آن افزوده‌اند؛ اما در تبدیل، کتاب الهی از بین می‌رود و کتاب کنونی را از اساس بشر نوشته است، اما به خدا نسبت می‌دهد. بر اساس نظریۀ «تبدیل»، کتاب کنونی تنها دربرگیرندۀ برخی از مطالب کتاب الهی است. خبر گم‌شدن تورات که آشکارا در تنخ آمده است(18)، اخبار تاریخی مبنی بر اینکه عزرا کتاب مقدس را بعد از نابودی آن در حملۀ نبوکدنصر و اسارت بابلی دوباره نوشت (19)، وحدت رویه در نگارش همۀ کتاب‌های تنخ با وجود انتساب آنها به نویسندگان مختلف و زمان‌ها و مکان‌های گوناگون، تحقیقات اخیر مبنی بر اینکه تورات کنونی از کنارهم‌گذاشتن مطالب دست‌کم چهار منبع یهوه‌ای، الوهیمی، کاهنی و تثنیه‌ای شکل گرفته و ... همگی مؤیّد تبدیل تورات هستند (20).

نتیجه:

درباره اینکه قرآن از «تحریف لفظی» تورات خبر داده یا نه، میان دانشمندان مسلمان اختلاف است. موافقان معتقدند قرآن آشکارا گفته است یهودیان کتاب‌هایی را با دست خود نوشتند و به دروغ آن را به خدا نسبت دادند و منظور از این کتاب‌ها همین تَنَخ کنونی است؛ اما مخالفان معتقدند در آیات نشان‌دهندۀ «تحریف کتاب از سوی یهودیان» یا منظور از تحریف، تحریف معنوی است نه تحریف لفظی، یا مراد از کتاب، تورات نیست. با قطع‌نظر از اینکه قرآن به تحریف لفظی تنخ اشاره می‌کند یا نه، بررسی تنخ نشان می‌دهد این کتاب نمی‌تواند الهی باشد.

پی‌نوشت‌ها:

1. «و خداوند به موسی گفت‌: "نزد من به کوه بالا بیا، و آنجا باش تا لوح‌های سنگی و تورات و احکامی را که نوشته‌ام تا ایشان را تعلیم نمایی‌، به تو دهم:» (سِفر، خروج 24: 12).

2. محمدعلی طباطبایی؛ «تاریخ انگارۀ تحریف بایبل در دوران پیشااسلامی»؛ پژوهش‌‌‌های ادیانی، 1395 ش، ش 7، ص 11 ـ 13.

3. بقره: 53؛ اعراف: 145 و 150 و 154.

4. آل‌عمران: 48 و 50.

5. هود: 17.

6. مائده: 44؛ قصص: 43؛ انعام: 154؛ اعراف:145.

7. مائده: 43.

8. اعراف: 157؛ فتح: 29.

9. مائده: 48.

10. محمدعلی طباطبایی و ...؛ «تاریخ‌گذاری صریح‌ترین روایات حاکی از تحریف بایبل»؛ مطالعات فهم حدیث، 1398 ش، دوره 6، ش 11، ص 104.

11. محمدعلی طباطبایی و ...؛ «تاریخ تطبیقی انگاره تحریف بایبل در تفاسیر شیعه و اهل‌سنت»؛ پژوهش‌های تفسیر تطبیقی، دوره 5، ش 10، 1398 ش، ص 300.

12. بقره: 75.

13. بقره: 79.

14. بقره: 174.

15. محمدعلی طباطبایی و محمدعلی مهدوی‌راد؛ «تاریخ انگاره تحریف بایبل در مجادلات مسیحی اسلامی»؛ فصلنامۀ تاریخ اسلام، 1397 ش، ش 74، ص 138.

16. محمدحسین فاریاب؛ «تحریف تورات و انجیل از دیدگاه قرآن»؛ معرفت، آبان 1388 ش، ش 143، ص 137 ـ 153. حسین توفیقی؛ تفسیر پنج موضوع قرآنی؛ قم: دانشگاه ادیان و مذاهب، 1395 ش، فصل پنجم: «تحریف کَلِم؛ اعتقاد به تحریف تورات و انجیل در قرآن»، ص 127.

17. ر.ک به: باروخ اسپینوزا؛ «مصنف واقعى اسفار پنج‌گانه»؛ ترجمۀ علیرضا آل‌بویه؛ هفت‌آسمان، دوره 1، ش 1، خرداد 1378 ش، ص 89 ـ 103.

18. دوم تواریخ، 34: 8 ـ 20.

19. برای نمونه، در تنخ از عزرا با عنوان «کاتب کامل شریعت خدای آسمان» یاد شده است (عزرا 7: 12).

20. ر.ک به: عبدالرحیم سلیمانی اردستانی؛ بررسی متنی و سندی متون مقدس یهودی ـ مسیحی؛ تهران: سمت، 1396 ش.

در کتاب مقدس یهودیان (تَنَخ)، به جنبه پادشاهی افرادی مثل ابراهیم و سلیمان، بیشتر تأکید دارد. اما تلمود با تعمیم معنای نبوت، همه آن‌ها را نبی می‌داند.

پرسش:

آیا درست است که در یهودیت، کسانی مثل حضرت ابراهیم، سلیمان و داوود، پیامبر نیستند و فقط پدر یا پادشاه قوم یهود هستند که گاهی خدا با آن‌ها سخن گفته است؟ آیا این اختلاف‌نظر، ریشه در تلقی متفاوت اسلام و یهود از معنای نبوت و پیامبری است یا منشأ دیگری دارد؟

پاسخ:

مقدمه

اسلام و یهودیت، دارای کلیدواژگان و شخصیت‌های مشترکی هستند. نبی و prophet از واژگان مشترک در این دو دین است و بر افرادی مثل حضرت موسی علیه‌السلام تطبیق یافته است. بااین‌حال، ظاهراً این دو دین، درباره تعریف نبوت یا مصادیق آن، اختلافاتی دارند که در ادامه به بررسی این مطلب می‌پردازیم.

 

پاسخ اجمالی

اسلام و یهودیت مفاهیم مشترکی مانند نبوت دارند، اما در تعریف و مصادیق آن اختلافاتی دیده می‌شود. در تَنَخ، شخصیت‌هایی مانند ابراهیم و سلیمان بیشتر به‌عنوان پدر، پادشاه یا داور شناخته می‌شوند و گاه نبی نامیده می‌شوند، اما نبوت نقش محوری ندارد و بیشتر بر نقش تاریخی آن‌ها در قومیت یهود، تأکید می‌شود. تلمود دیدگاه گسترده‌تری دارد و ۴۸ نبی و ۷ پیشگو را معرفی کرده که شامل داوود و سلیمان نیز می‌شود.

هم در تلمود و هم در اسلام، نبوت دارای مراتب است. در تلمود، موسی در رأس انبیا قرار دارد و دیگران نیز به سبب ارتباط با وحی در سطوحی پایین‌تر از نبی محسوب می‌شوند. در اسلام نیز پیامبران مراتبی دارند و برخی مانند پیامبران اولوالعزم، دارای شریعت مستقل‌اند.

 تفاوت اساسی این است که در اسلام پیامبران معصوم‌اند، اما در یهودیت به برخی از آنان خطا نسبت داده می‌شود. ازاین‌رو، دیدگاه تلمود درباره گستره نبوت به اسلام نزدیک‌تر است، اما تفاوت در مفهوم عصمت پیامبران باقی می‌ماند.

پاسخ تفصیلی در قالب چند نکته

نکته اول: تَنَخ

در کتاب مقدس یهودیان (تَنَخ)، از عنوان‌هایی مثل پدر، نبی، داور، پادشاه و ... یاد شده است. ممکن است این عنوان‌ها باهم بر یک نفر تطبیق یابند:

1. نبی: به‌طورکلی منظور از نبی انسانی است که از طرف خدا سخن می‌گوید و یا قدرت تکلم با خداوند را دارد.(1) این تعبیر در مورد بسیاری از بزرگان یهود مثل حضرت موسی مورد استفاده قرار گرفته است.(2)

2. داور: داوران انسان‌هایی الهی و برگزیده بودند که در یک دوره تاریخی قبل از برپایی سلطنت یهود، در میان یهودیان به‌عنوان قضاوت کننده فعالیت می‌کردند؛ یعنی دورانی که شریعت موسی بین یهودیان وجود داشت، اما هنوز آن‌ها دارای سلطنت و پادشاه نبودند.(3)

3. پادشاه: بنی‌اسرائیل در یک دوره تاریخی، یعنی از زمان حضرت داوود و فرزندش سلیمان تا چند سده بعد، سلطنت تشکیل داده و پادشاهانی داشتند؛ اما پس از فتح اورشلیم توسط بابلیان این سلطنت فروپاشید.(4)

4. پدر: در کتاب مقدس یهودیان، به افرادی مثل حضرت ابراهیم(5) پدر گفته می‌شود چراکه بنی‌اسرائیل، فرزندان حضرت یعقوب هستند و چون حضرت یعقوب فرزند اسحاق و ایشان نیز فرزند ابراهیم است، پس بنی‌اسرائیل همگی از نوادگان حضرت ابراهیم نیز به‌حساب می‌آیند. از این نظر، عنوان پدر هم برای حضرت ابراهیم و هم برای حضرت یعقوب به کار برده شده است.

نکته دوم: تلمود

در تلمود که یکی از مهم‌ترین کتاب‌های مقدس یهودیان و معروف به تورات شفاهی است، از 48 نبی و 7 پیشگو نام برده شده است. برخی از پادشاهان مانند داوود و سلیمان و داوران مانند سموئیل نیز در این لیست در شمار انبیاء نام برده شده‌اند.(6) بر این اساس مشخص است که مفهوم نبی در تلمود، گسترده‌تر از مفهوم نبی در کتاب مقدس است و شامل افراد برگزیده و شاخص هر طبقه (نبی، داور، پادشاه) می‌گردد. از این نظر، نبوت دارای مراتب است که حضرت موسی به‌عنوان قانون‌گذار اصلی یهودیت، در رأس آن قرار دارد، اما سایر افراد نیز به سبب ارتباط وحیانی با خدا و شنیدن کلام الهی در برخی از اوقات، شایسته عنوان نبوت هستند.(7)

نکته سوم: اسلام

در دین اسلام، به اکثر افرادی که یهودیان بر داوری یا پادشاهی یا پدریِ آن‌ها تأکید می‌کنند، پیامبر گفته می‌شود. ازاین‌رو، مسلمانان، حضرت ابراهیم، حضرت یعقوب، حضرت داوود، حضرت سلیمان و ... را نیز پیامبر می‌دانند. البته، در دین اسلام، پیامبران دارای مراتب‌اند و فقط برخی از آن‌ها اولوالعزم و صاحب‌شریعت مستقل به‌حساب می‌آیند. سایر پیامبران، بااینکه اولوالعزم نیستند، اما درنهایت، بخشی از سلسله نبوت محسوب می‌شوند.(8)

در دین اسلام، کسانی که دارای منصب نبوت و پیامبری هستند، معصوم‌اند و از خطا و گناه مصونیت دارند.(9) ازاین‌رو، مسلمانان بسیاری از گناهان و اشتباهاتی که یهودیان به بزرگانی مثل حضرت داوود یا سلیمان نسبت می‌دهند را غیرقابل‌قبول دانسته و آن‌ها را از سنخ امور تحریف‌شده در یهودیت به‌حساب می‌آورند. (10)

نتیجه‌گیری:

بنا بر آنچه گذشت، می‌توان نتیجه گرفت که:

در تنخ، افرادی مثل حضرت ابراهیم و حضرت سلیمان دارای ارتباط وحیانی با خدا بودند و کلام الهی را می‌شنیدند و حتی گاهی به آن‌ها نبی نیز گفته می‌شد،(11) اما بااین‌حال، تنخ، با تمرکز بر نقش تاریخی-قومی شخصیت‌ها، بیشتر بر جنبه پدری یا پادشاهی آن‌ها تأکید دارد. اما تلمود با تعمیم معنای نبوت، همه آن‌ها را نبی می‌داند. از این نظر، تفسیر تلمود از نبوت، شباهت بیشتری به اسلام دارد؛ با این تفاوت که در دین اسلام، این افراد، هم دارای نبوت هستند و هم از خطا و گناه عصمت دارند و آنچه یهودیان به‌عنوان خطا و اشتباه و گناه به آن‌ها نسبت می‌دهند، ازنظر اسلام، پذیرفتنی نیست.

پی‌نوشت‌ها:

1. Eliade, Mircea, The Encyclopedia of Religion, New York,Macmillan Publishing Company, 1987, v. 12 p. 16

2. تثنیه، 34: 10.

3. Ginzberg, Louis, The Legends of the Jews, Philadelphia,The Jewish publication society of America, 1909, v.4 pp. 21- 30

4. Singer, Isidore, king at The Jewish encyclopedia, New York; London, Funk & Wagnalls Company, 1901, v.7 pp. 500-502

5. پیدایش، 17: 4-5.

6. Scherman, Nosson, The Stone Edition Tanach, Mesorah Publications, Limited, p. 2038

7. إبن میمون از عالمان یهودی توضیح می‌دهد که وحی بر انبیا همیشگی نیست و متناسب با شرایط و حالات روحی و زندگی آن‌ها است. ازاین‌رو، ممکن است در دوره‌ای حضرت یعقوب و حضرت موسی نیز وحی الهی نداشته باشند بااینکه می‌دانیم در دوره‌هایی دارای وحی و نبوت بودند و ازاین‌جهت پیامبر محسوب می‌شوند. برای مطالعه بیشتر، رک: إبن میمون، موسی، دلاله الحائرین، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه، 1428 ق، ج 2، ص 404.

8. مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن: راه و راهنما‌شناسی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1397 ش، ج 4 و 5، ص 404.

9. حلی، جمال‌الدین حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تصحیح و تعلیق آیت‌الله حسن‌زاده آملی، قم، انتشارات اسلامی، 1407 ق، ص 349.

10. برای مطالعه بیشتر، رک: حیدری، حسین و خدیجه کاردوست فینی، حکمت، حکومت و خطای سلیمان در عهد عتیق با نگاهی به دیدگاه قرآن کریم، معرفت ادیان، پاییز 1392 ش، شماره 4، ص 66.

11. در سفر پیدایش، حضرت ابراهیم به‌عنوان «نبی» معرفی می‌شود. (پیدایش، 20: 7)