تلمود

بهشت در ادیان ابراهیمی و زرتشتی
گرچه در جزئیات توصیف بهشت در ادیان مختلف تفاوت‌هایی است، اما اصل باور به حیات اخروی و بهشت، وجه اشتراک مهمی میان آیین زرتشت و ادیان ابراهیمی به‌شمار می‌رود.

پرسش:

ادیان ابراهیمی و زرتشتی، هر یک چه تصویری از جهان پس از مرگ، به‌ویژه بهشت، ترسیم می‌کنند؟ آیا میان این تصویرها اشتراکاتی قابل‌توجه دیده می‌شود یا آن‌ها در بنیان و مضمون، با یکدیگر بیگانه‌اند؟

پاسخ:

باور به حیات پس از مرگ و پاداش و کیفر اخروی، از عناصر اصلی در نظام اعتقادی بسیاری از ادیان جهان است. ادیان ابراهیمی و آئین زرتشت نیز تصویری از سرنوشت انسان پس از مرگ ترسیم کرده‌اند. در این میان، بهشت جایگاهی ممتاز دارد؛ سرایی آرمانی که وعده‌ی آرامش و پاداش ابدی برای نیکوکاران را در خود دارد. پرسش مهم این است که آیا این بهشتِ وعده‌‌داده‌شده در این ادیان، بر اساس مفاهیم مشترکی بنا شده یا هر دین، تصویری کاملاً خاص و متفاوت از آن ارائه داده است؟ بررسی مفاهیم بنیادین، نمادها و وصف‌های متون دینی، می‌تواند میزان تقارن یا تمایز این روایت‌ها را در بستر تاریخی و الهیاتیشان روشن سازد.

 در ادامه در قالب نکاتی توضیحات بیشتر بیان می‌شود.

نکته اول: آئین زرتشت

زرتشت بنا بر قول مشهور 660 سال قبل از میلاد مسیح، ظهور کرده است. (1) کتاب مقدس آیین زرتشت «اوستا» نام دارد. اگرچه متن کامل اوستا در گذر زمان دچار آسیب و تغییر شده، اما بخشی از آن به نام «گات‌ها» که کهن‌ترین و معتبرترین بخش این کتاب به شمار می‌رود، همچنان باقی است. «گات‌ها» در درون کتاب «یسنا» جای دارد که یکی از پنج بخش اصلی اوستای امروزی است. (2) به عقیده جان بی ناس، دین زرتشت، نخستین مذهب و آیینی است که به‌وضوح به موضوع معاد و حیات اخروی و قیامت اشاره کرده است. (3)

واژه «بهشت» در اوستا «وهیشته آن‌ها» نامیده می‌شود. (4) این سرزمین جایگاه خوشی، اندیشه‌های نیک و پندارهای پسندیده است که آفتاب در آن هرگز غروب نمی‌کند. نیکوکاران از برکات روحانی بهره‌مند شده و با هم‌نشینان سعادتمند روزگار می‌گذرانند. (5)

بنا به اعتقاد زرتشتیان، کسانی که کردار نیک و بدشان برابر باشد در «همستگان» می‌مانند. روح انسان تا بالاترین مرحله صعود می‌کند که «گروتمان» یا «گرزمان» یعنی خانه نیایش و روشنی بی‌پایان نام دارد. (6) همچنین به رستگاران وعده داده شده که پس از مرگ در میان گیاهان خوشبو بیدار شده و نسیم بهشتی را احساس خواهند کرد. بهشت با نور ازلی «خورنه» روشن بوده که همان روشنایی جاودانی ایزدی است. (7)

همه ارواح باید از پل «چینوات» یا همان صراط بر فراز دوزخ عبور کنند که یک‌طرف آن به دروازه بهشت منتهی می‌شود. بدکاران در دوزخ افکنده خواهند شد، لکن نیکان آتش را گوارا و مهربان می‌یابند. (8)

در اوستا بهشت با تعابیری مانند «بهترین زندگی،» (9) «روشنایی» (10) و «آسایش» (11) توصیف شده است. متون تفسیری و منابع و متن‌های اوستایی، جزئیات بیشتری ارائه می‌دهند: بهشت در آسمان طبقه‌بندی شده و هر طبقه جایگاه گروه‌های خاص مانند بخشندگان مال با لباس زربافت و تاج جواهر، پادشاهان عادل، زنان نیکوکار و پیشه‌وران است که بنا‌بر اعمالشان در جایگاهی باشکوه قرار می‌گیرند. (12)

نکته دوم: یهودیت

یهودیت دینی با محوریت قوم بنی‌اسرائیل است. کتاب‌های مقدس آن‌ها در مجموعه «تَنَخ» گردآوری شده‌اند. پنج کتاب نخست از این مجموعه، به حضرت موسی علیه‌السلام منسوب شده و با عنوان «تورات» شناخته می‌شود. تلمود نیز شرح تَنَخ است. آموزه معاد در این آثار به أشکال متنوعی طرح و بحث شده‌اند:

الف. تورات: در این کتاب، سخنی از رستاخیز، جزا، بهشت و جهنم به میان نیامده است تا جایی که گروه‌هایی همچون صدوقیان، شومرونی‌ها یا سامره‌ای‌ها، منکر معاد شدند. به باور آن‌ها، با مردن جسم، روح نیز معدوم می‌شود و زندگی به پایان می‌رسد. دلیلشان نیز عدم ذکر معاد در تورات است. (13) سایر یهودیان، عدم ذکر معاد در تورات را به شیوه‌های دیگر توضیح می‌دهند و از آن، انکار معاد را نتیجه نمی‌گیرند.(14)

ب. سایر کتاب‌های تَنَخ: در برخی از کتاب‌های منسوب به پیامبران مانند دانیال، اشعیا، سموئیل و حزقیال، به مسئله معاد و روز رستاخیز اشاره شده است؛ (15) اما هیچ‌گونه توصیفی از خصوصیات بهشت و نعمت‌های آن ذکر نشده است.

ج. تلمود: عبارت از شریعت و سنت شفاهی یهودیان است که شامل احادیث و احکام و فتواهای فقیهان و تفسیرهای ایشان از تورات است. (16) در تلمود، علاوه بر اینکه به مباحث معاد و روز رستاخیز اشاره شده، (17) به مسئله بهشت و برخی جزئیات آن نیز پرداخته است. در تلمود، بهشت جهانی کاملاً متفاوت از دنیای مادی توصیف شده است: بدون خوردن، آشامیدن، زادوولد، دادوستد، حسد یا رقابت. عادلان و نیکوکاران بر تخت‌ها نشسته، تاج  بر سر دارند و از فروغ نور جلال الهی لذت می‌برند. (18) بهشت دارای هفت‌طبقه است که هر عادل متناسب با شأنش در منزلی جداگانه ساکن می‌شود. (19) بالاترین لذت، حضور مستقیم در محضر خداوند است. (20) بهشت همچون ضیافتی است که در آن، گوشت «لویاتان» (21) و نوشیدن شرابی که از روز آفرینش محفوظ مانده، (22) پذیرایی می‌شود. ارواح کسانی که عمر خود را وقف دانش تورات کردند، مقامی شامخ خواهند داشت. (23)

نکته سوم: مسیحیت

در عهد جدید، مسئله معاد و رستاخیز نسبت به عهد عتیق، با توصیفات بیشتری ذکر شده است. (24) بهشت عمدتاً به‌عنوان حیات ابدی و جاوید پس از رستاخیز توصیف می‌شود که با داوری الهی گره خورده است. (25) مسیح در روز قیامت، نیکوکاران را با وصف گوسفندان، به برکات ملکوت خدا که از آغاز خلقت برایشان آماده شده بود، رهنمون می‌کند، درحالی‌که بدکاران با وصف بزها، به آتش ابدی محکوم می‌شوند. (26) ماهیت این نعمت‌ها فراتر از ادراک انسانی است؛ پولس تأکید می‌کند که خدا آنچه هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب کسی خطور نکرده را برای مؤمنان مهیا کرده است. (27)

دو ویژگی محوری بهشت عبارت‌اند از:

 1. حضور بی‌واسطه خدا و بهره‌مندی از آرامش زیاد. (28)

 2. بینایی کامل، جایی که چهره‌به‌چهره خدا را خواهیم دید و حقایق را آشکارا درک می‌کنیم. (29) مکاشفه یوحنا نیز رهایی از رنج‌های جسمانی مانند گرسنگی و تشنگی را به‌عنوان نمادی از کمال این حیات نوید می‌دهد. (30)

نکته چهارم: دین اسلام

در قرآن کریم، بهشت به‌عنوان جایگاه ابدی مؤمنان با ترکیبی بی‌نظیر از نعمت‌های مادی و معنوی توصیف شده است که فراتر از درک بشری است. (31) نعمت‌های ملموس و جسمانی شامل باغ‌های جاویدان، انواع میوه‌ها (32)، گوشت‌ها (33)، نوشیدنی‌های ناب (34)، لباس‌های حریر (35)، زینت‌های طلا و مروارید (36)، تخت‌های آراسته و غرفه‌های باشکوه (37) است. در این سرای جاودان، نیازهای جسمانی مانند گرسنگی، تشنگی، گرمای سوزان یا سرمای طاقت‌فرسا وجود ندارد (38) و سایه‌ها همیشگی است. (39)

والاترین مواهب بهشتی، نعمت‌های معنوی هستند که شامل رضایت الهی (40)، لقای پروردگار (41)، مغفرت الهی، (42) سلام و درود خداوند، (43) هم‌نشینی با پیامبران، صدیقان، شهدا و فرشتگان (44) می‌شود. در بهشت هیچ ترس، اندوه یا رنجی راه ندارد (45) و مؤمنان از امنیت و خلود کامل برخوردارند. (46)

ورود به این قلمرو تنها برای مؤمنان ممکن است. (47) قرآن تصریح می‌کند که این توصیفات، تنها بخشی از نعمت‌های بیکران بهشت است و بخش بزرگی از آن فعلاً برای بشریت ناشناخته باقی مانده است. (48)

نتیجه:

درمجموع، گرچه در جزئیات توصیف بهشت در ادیان مختلف تفاوت‌هایی دیده می‌شود، اما اصل باور به حیات اخروی و بهشت به‌عنوان جایگاه پاداش نیکوکاران، وجه اشتراک مهمی میان آیین زرتشت و ادیان ابراهیمی به‌شمار می‌رود. تفاوت‌های ظاهری در توصیف بهشت، بیشتر ناشی از عوامل تاریخی، تغییرات تدریجی متون دینی در طول زمان و همچنین تفاوت سطح مخاطبان و شیوه‌های بیان در هر دوره است. افزون بر این، موضوع بهشت به‌عنوان امری غیبی و فراتر از تجربه مادی بشر، طبیعتاً با زبان تمثیلی و متناسب با ظرفیت فهم انسان‌ها بیان شده است؛ ازاین‌رو تفاوت در گزارش‌ها و تصورات، امری طبیعی و قابل‌انتظار است.

با نگاه جامع، می‌توان گفت که این توصیف‌ها باوجود تنوعشان، همگی بر وجود جهانی برتر و زندگی پس از مرگ برای اهل نیکی و ایمان دلالت دارند و درنهایت، انسان را به سمت اخلاق‌ورزی، حقیقت‌جویی و پیروی از فرمان‌های الهی هدایت می‌کنند.

پی‌نوشت‌ها:

1. ر.ک: توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، انتشارات سمت، 1381 ش، ص 57-58؛ بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، بی‌جا، پیروز، 1354 ش، ص 320.

2. گات‌ها بخشی از یسنا هستند و یسنا بخشی از اوستا است و درنهایت، اوستا کتاب مقدس آیین زرتشت است. برای مطالعه بیشتر، رک: مشکور، محمدجواد، خلاصه ادیان در تاریخ دین‌های بزرگ، تهران، شرق، 1377 ش، ص 102.

3. بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، بی‌جا، پیروز، 1354 ش، ص 310.

4. عفیفی، رحیم، اساطیر و فرهنگ ایران در نوشته‌های پهلوی، تهران، توس، 1374 ش، ص ۴۶۳.

5. مشکور، خلاصه ادیان در تاریخ دین‌های بزرگ، ص ۱۰۱؛ بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، بی‌جا، پیروز، 1354 ش، ص ۳۱۱.

6. مشکور، خلاصه ادیان در تاریخ دین‌های بزرگ، ص ۱۰۱.

7. فقیه، نسرین، چهره باغ ایرانی، مجله ایران نامه، 1370 ش، شماره 36، ص ۵۶۷.

8. ر.ک: بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، بی‌جا، پیروز، 1354 ش، ص ۳۱۰.

9. ویسپرد، کرده هفتم، بند 1.

10. گاهان، اهونودگاه، یسنه، ۳۱: 20.

11. یسنه، ۶۲: ۴.

12. ر.ک: ارداویرافنامه، ترجمه رحیم عفیفی، مشهد، دانشگاه مشهد، 1342 ش، فرگردهای ۱۲-۱۵.

13. کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امر فریدون گرگانی و یهوشوع و نتن الی، بی‌جا، خانه زیبا، 1350 ش، ص 362-363 و 365؛ توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، انتشارات سمت، 1381 ش، ص 95-96.

14. ابن کمونه، سعد بن منصور، تنقیح الابحاث للملل الثلاث، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۳ ش، ص 158-160.

15. دانیال، 12: 2؛ اشعیا، 26: 19؛ سموئیل، 2: 6؛ حزفیال، 37: 4-6.

16. ر.ک: سالتز، آدین اشتاین، سیری در تلمود، ترجمه باقر طالبی دارابی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1383 ش، ص 5.

17. کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امر فریدون گرگانی و یهوشوع و نتن الی، بی‌جا، خانه زیبا، 1350 ش، ص 362، به نقل از سنهدرین، 90 الف؛ کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امر فریدون گرگانی و یهوشوع و نتن الی، بی‌جا، خانه زیبا، 1350 ش، ص 366، به نقل از سنهدرین، 91 الف.

18. کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امر فریدون گرگانی و یهوشوع و نتن الی، بی‌جا، خانه زیبا، 1350 ش، ص 371، به نقل از براخوت، 17 الف.

19. کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امر فریدون گرگانی و یهوشوع و نتن الی، بی‌جا، خانه زیبا، 1350 ش، ص 388، به نقل از شبات، 152 الف.

20. کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امر فریدون گرگانی و یهوشوع و نتن الی، بی‌جا، خانه زیبا، 1350 ش، ص 389، به نقل از یمیدبار ربا، 13: 12.

21. کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امر فریدون گرگانی و یهوشوع و نتن الی، بی‌جا، خانه زیبا، 1350 ش، ص 389، به نقل از باوابترا، 75 الف.

22. کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امر فریدون گرگانی و یهوشوع و نتن الی، بی‌جا، خانه زیبا، 1350 ش، ص 389، به نقل از براخوت، 34 ب.

23. کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امر فریدون گرگانی و یهوشوع و نتن الی، بی‌جا، خانه زیبا، 1350 ش، ص 390، به نقل از حگیگا، 14 ب.

24. ر.ک: دوم قرنتیان، 5: 8؛ دوم قرنتیان، 5: 10؛ انجیل لوقا، 23: 43.

25. انجیل یوحنا، 5: 28-29؛ رومیان، 6: 22 - 23.

26. انجیل متی، 25: 31 - 41.

27. اول قرنتیان، 2: 9.

28. فیلپیان، 4: 7.

29. اول قرنتیان، 13: 12.

30. مکاشفه یوحنا، 7: 16.

31. سوره سجده، آیه ۱۷: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»

32. سوره الرحمن، آیه ۶۸: «فِیهِمَا فَاکِهَهٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ»

33. سوره طور، آیه ۲۲: «وَأَمْدَدْنَاهُمْ بِفَاکِهَهٍ وَلَحْمٍ مِمَّا یَشْتَهُونَ»

34. سوره انسان، آیه ۲۱: «... وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا»

35. سوره حج، آیه ۲۳: «... وَلِبَاسُهُمْ فِیهَا حَرِیرٌ»

36. سوره حج، آیه ۲۳: «... یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا...»

37. سوره طور، آیه ۲۰: «مُتَّکِئِینَ عَلَى سُرُرٍ مَصْفُوفَهٍ ...»

38. سوره انسان، آیه ۱۳: «... لَا یَرَوْنَ فِیهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِیرًا»

39. سوره واقعه، آیه ۳۰: «وَظِلٍّ مَمْدُودٍ»

40. سوره کهف، آیه ۱۱۰: «... فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا ...»

41. سوره آل‌عمران، آیه ۱۶۹: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»

42. سوره نساء، آیه 96: «دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَهً وَرَحْمَهً وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا»

43. سوره یس، آیه 58: «سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ»

44. سوره نساء، آیه ۶۹: «وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ ...»

45. سوره اعراف، آیه 49: «... ادْخُلُوا الْجَنَّهَ لَا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ»

46. سوره ق، آیه 34: «ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِکَ یَوْمُ الْخُلُودِ»

47. سوره بقره، آیه 3-5: «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ ... وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»

48. سوره مریم، آیه 61: «جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّهُ کَانَ وَعْدُهُ مَأْتِیًّا»

در کتاب مقدس یهودیان (تَنَخ)، به جنبه پادشاهی افرادی مثل ابراهیم و سلیمان، بیشتر تأکید دارد. اما تلمود با تعمیم معنای نبوت، همه آن‌ها را نبی می‌داند.

پرسش:

آیا درست است که در یهودیت، کسانی مثل حضرت ابراهیم، سلیمان و داوود، پیامبر نیستند و فقط پدر یا پادشاه قوم یهود هستند که گاهی خدا با آن‌ها سخن گفته است؟ آیا این اختلاف‌نظر، ریشه در تلقی متفاوت اسلام و یهود از معنای نبوت و پیامبری است یا منشأ دیگری دارد؟

پاسخ:

مقدمه

اسلام و یهودیت، دارای کلیدواژگان و شخصیت‌های مشترکی هستند. نبی و prophet از واژگان مشترک در این دو دین است و بر افرادی مثل حضرت موسی علیه‌السلام تطبیق یافته است. بااین‌حال، ظاهراً این دو دین، درباره تعریف نبوت یا مصادیق آن، اختلافاتی دارند که در ادامه به بررسی این مطلب می‌پردازیم.

 

پاسخ اجمالی

اسلام و یهودیت مفاهیم مشترکی مانند نبوت دارند، اما در تعریف و مصادیق آن اختلافاتی دیده می‌شود. در تَنَخ، شخصیت‌هایی مانند ابراهیم و سلیمان بیشتر به‌عنوان پدر، پادشاه یا داور شناخته می‌شوند و گاه نبی نامیده می‌شوند، اما نبوت نقش محوری ندارد و بیشتر بر نقش تاریخی آن‌ها در قومیت یهود، تأکید می‌شود. تلمود دیدگاه گسترده‌تری دارد و ۴۸ نبی و ۷ پیشگو را معرفی کرده که شامل داوود و سلیمان نیز می‌شود.

هم در تلمود و هم در اسلام، نبوت دارای مراتب است. در تلمود، موسی در رأس انبیا قرار دارد و دیگران نیز به سبب ارتباط با وحی در سطوحی پایین‌تر از نبی محسوب می‌شوند. در اسلام نیز پیامبران مراتبی دارند و برخی مانند پیامبران اولوالعزم، دارای شریعت مستقل‌اند.

 تفاوت اساسی این است که در اسلام پیامبران معصوم‌اند، اما در یهودیت به برخی از آنان خطا نسبت داده می‌شود. ازاین‌رو، دیدگاه تلمود درباره گستره نبوت به اسلام نزدیک‌تر است، اما تفاوت در مفهوم عصمت پیامبران باقی می‌ماند.

پاسخ تفصیلی در قالب چند نکته

نکته اول: تَنَخ

در کتاب مقدس یهودیان (تَنَخ)، از عنوان‌هایی مثل پدر، نبی، داور، پادشاه و ... یاد شده است. ممکن است این عنوان‌ها باهم بر یک نفر تطبیق یابند:

1. نبی: به‌طورکلی منظور از نبی انسانی است که از طرف خدا سخن می‌گوید و یا قدرت تکلم با خداوند را دارد.(1) این تعبیر در مورد بسیاری از بزرگان یهود مثل حضرت موسی مورد استفاده قرار گرفته است.(2)

2. داور: داوران انسان‌هایی الهی و برگزیده بودند که در یک دوره تاریخی قبل از برپایی سلطنت یهود، در میان یهودیان به‌عنوان قضاوت کننده فعالیت می‌کردند؛ یعنی دورانی که شریعت موسی بین یهودیان وجود داشت، اما هنوز آن‌ها دارای سلطنت و پادشاه نبودند.(3)

3. پادشاه: بنی‌اسرائیل در یک دوره تاریخی، یعنی از زمان حضرت داوود و فرزندش سلیمان تا چند سده بعد، سلطنت تشکیل داده و پادشاهانی داشتند؛ اما پس از فتح اورشلیم توسط بابلیان این سلطنت فروپاشید.(4)

4. پدر: در کتاب مقدس یهودیان، به افرادی مثل حضرت ابراهیم(5) پدر گفته می‌شود چراکه بنی‌اسرائیل، فرزندان حضرت یعقوب هستند و چون حضرت یعقوب فرزند اسحاق و ایشان نیز فرزند ابراهیم است، پس بنی‌اسرائیل همگی از نوادگان حضرت ابراهیم نیز به‌حساب می‌آیند. از این نظر، عنوان پدر هم برای حضرت ابراهیم و هم برای حضرت یعقوب به کار برده شده است.

نکته دوم: تلمود

در تلمود که یکی از مهم‌ترین کتاب‌های مقدس یهودیان و معروف به تورات شفاهی است، از 48 نبی و 7 پیشگو نام برده شده است. برخی از پادشاهان مانند داوود و سلیمان و داوران مانند سموئیل نیز در این لیست در شمار انبیاء نام برده شده‌اند.(6) بر این اساس مشخص است که مفهوم نبی در تلمود، گسترده‌تر از مفهوم نبی در کتاب مقدس است و شامل افراد برگزیده و شاخص هر طبقه (نبی، داور، پادشاه) می‌گردد. از این نظر، نبوت دارای مراتب است که حضرت موسی به‌عنوان قانون‌گذار اصلی یهودیت، در رأس آن قرار دارد، اما سایر افراد نیز به سبب ارتباط وحیانی با خدا و شنیدن کلام الهی در برخی از اوقات، شایسته عنوان نبوت هستند.(7)

نکته سوم: اسلام

در دین اسلام، به اکثر افرادی که یهودیان بر داوری یا پادشاهی یا پدریِ آن‌ها تأکید می‌کنند، پیامبر گفته می‌شود. ازاین‌رو، مسلمانان، حضرت ابراهیم، حضرت یعقوب، حضرت داوود، حضرت سلیمان و ... را نیز پیامبر می‌دانند. البته، در دین اسلام، پیامبران دارای مراتب‌اند و فقط برخی از آن‌ها اولوالعزم و صاحب‌شریعت مستقل به‌حساب می‌آیند. سایر پیامبران، بااینکه اولوالعزم نیستند، اما درنهایت، بخشی از سلسله نبوت محسوب می‌شوند.(8)

در دین اسلام، کسانی که دارای منصب نبوت و پیامبری هستند، معصوم‌اند و از خطا و گناه مصونیت دارند.(9) ازاین‌رو، مسلمانان بسیاری از گناهان و اشتباهاتی که یهودیان به بزرگانی مثل حضرت داوود یا سلیمان نسبت می‌دهند را غیرقابل‌قبول دانسته و آن‌ها را از سنخ امور تحریف‌شده در یهودیت به‌حساب می‌آورند. (10)

نتیجه‌گیری:

بنا بر آنچه گذشت، می‌توان نتیجه گرفت که:

در تنخ، افرادی مثل حضرت ابراهیم و حضرت سلیمان دارای ارتباط وحیانی با خدا بودند و کلام الهی را می‌شنیدند و حتی گاهی به آن‌ها نبی نیز گفته می‌شد،(11) اما بااین‌حال، تنخ، با تمرکز بر نقش تاریخی-قومی شخصیت‌ها، بیشتر بر جنبه پدری یا پادشاهی آن‌ها تأکید دارد. اما تلمود با تعمیم معنای نبوت، همه آن‌ها را نبی می‌داند. از این نظر، تفسیر تلمود از نبوت، شباهت بیشتری به اسلام دارد؛ با این تفاوت که در دین اسلام، این افراد، هم دارای نبوت هستند و هم از خطا و گناه عصمت دارند و آنچه یهودیان به‌عنوان خطا و اشتباه و گناه به آن‌ها نسبت می‌دهند، ازنظر اسلام، پذیرفتنی نیست.

پی‌نوشت‌ها:

1. Eliade, Mircea, The Encyclopedia of Religion, New York,Macmillan Publishing Company, 1987, v. 12 p. 16

2. تثنیه، 34: 10.

3. Ginzberg, Louis, The Legends of the Jews, Philadelphia,The Jewish publication society of America, 1909, v.4 pp. 21- 30

4. Singer, Isidore, king at The Jewish encyclopedia, New York; London, Funk & Wagnalls Company, 1901, v.7 pp. 500-502

5. پیدایش، 17: 4-5.

6. Scherman, Nosson, The Stone Edition Tanach, Mesorah Publications, Limited, p. 2038

7. إبن میمون از عالمان یهودی توضیح می‌دهد که وحی بر انبیا همیشگی نیست و متناسب با شرایط و حالات روحی و زندگی آن‌ها است. ازاین‌رو، ممکن است در دوره‌ای حضرت یعقوب و حضرت موسی نیز وحی الهی نداشته باشند بااینکه می‌دانیم در دوره‌هایی دارای وحی و نبوت بودند و ازاین‌جهت پیامبر محسوب می‌شوند. برای مطالعه بیشتر، رک: إبن میمون، موسی، دلاله الحائرین، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه، 1428 ق، ج 2، ص 404.

8. مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن: راه و راهنما‌شناسی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1397 ش، ج 4 و 5، ص 404.

9. حلی، جمال‌الدین حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تصحیح و تعلیق آیت‌الله حسن‌زاده آملی، قم، انتشارات اسلامی، 1407 ق، ص 349.

10. برای مطالعه بیشتر، رک: حیدری، حسین و خدیجه کاردوست فینی، حکمت، حکومت و خطای سلیمان در عهد عتیق با نگاهی به دیدگاه قرآن کریم، معرفت ادیان، پاییز 1392 ش، شماره 4، ص 66.

11. در سفر پیدایش، حضرت ابراهیم به‌عنوان «نبی» معرفی می‌شود. (پیدایش، 20: 7)