پرسش وپاسخ

باسلام. به اعتقاد ما مسلمانان دین و کتاب آسمانیمان کاملترین هستند.پس چرا باید در زمینه هایی مثل روانشناسی از افرادی غیر مسلمان وبیگانه تبعیت کنیم؟ آیا کتابهایی در این موضوع هستند که با استفاده ازآیات و روایات به ریشه یابی ودرمان مشکلات عصر حاضر و ترک عملی گناهان بپردازند؟باتشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
گرفتن علم و دانش از ديگران به معناي تبعيت از آن ها نيست بلکه اساسا اسلام به دليل اهميت و ارزشي که براي علم و دانش‌‌اندوزي قايل است، پيروان خود را همواره توصيه مي‌کند که بر معلومات علمي خود بيافزايند و همواره در پي دانش‌اندوزي باشند ،گر چه از افراد کافر و يا هر کس ديگر باشد. رسول خدا (ص) فرمود:
«الحکمه ضاله المومن ياخذها حيث يجد؛ (1) دانش و معرفت گمشده مومن است. آن را مي‌گيرد هر کجا بيابد».
امير مومنان فرمود: «الحکمه ضاله المومن ياخذه و من يد المشرک؛ (2) دانش و معرفت گمشده مومن است. آن را مي‌گيرد گر چه از دست مشرک باشد».
بنابراين فراگيري دانش و علم هرگز با کامل بودن دين اسلام منافات ندارد، بلکه عمل به توصيه هاي علم آموزي اوست.
گر چه در آموزه هاي اسلامي درباره معرفت نفس و روان شناسي مباحث عميق بسياري آمده، ولي آن طور که شايسته است پژوهش در خور توجه در آن آموزه‌ها انجام نشده ، مثل گنجينه‌هاي گرانبها همچنان دست نخورده باقي مانده است. در عين حال در برخي آثار تحقيقاتي سودمندي در اين باره صورت گرفته، از جمله به دو نمونه مي‌توان اشاره کرد:
1- روان شناسي از ديدگاه غزالي و دانشمندان اسلامي، دفتر اول و دوم، نگارش دکتر سيد محمد باقر حجتي، نشر فرهنگ اسلامي، 1378 ش.
2- دروس معرفت النفس، تاليف استاد حسن زاده آملي.
پي‌نوشت‌ها:
1. بحار الانوار، ج 2، ص 105.
2. همان .

پسری 15 ساله هستم میخاستم بدونم در ان سن چگونه نیاز جنسی خود را بر طرف کنم

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
جواني دوران بحران جنسي است و اين غريزه سركش، عمده ‏ترين فشار روحي و جسمي را به جوانان وارد مي‏سازد. بايد موانع غيرمنطقي ارضاي مشروع اين غريزه، از ميان برداشته شود.
آري مشكلات گوناگوني در جامعه ما، از ازدواج به موقع جلوگيري مي‏كند. اكثر اين مشكلات بيش تر ريشه در فرهنگ عمومي جامعه دارد. غل و زنجيرهاي آهنيني را بر دست و پاي تمامي افراد جامعه به خصوص جوانان زده است. ارضاي طبيعي و مشروع يكي از نيرومندترين غرايز را دشوار نموده است. يكي از راه حل‏ها اين است كه بايد با حركتي عظيم و بنيادي در فرهنگ جامعه، ساختار فكري مردم در اين زمينه زير و رو شود تا اين قيد و بندها از هم گسسته گردد.
اميدواريم كه با روشنگري و بيان مسائل و برنامه ريزي عمومي در جامعه اين مشكل برطرف گردد؛ معضلي كه ميليون‏ها جوان جامعه ما گرفتار آنند، حل عمومي اين مشكل برنامه‏ريزي دقيق و سرمايه گذاري كلاني را مي‏طلبد، اميد است مسؤولان نسبت بدان اهتمامي بيش از پيش بورزند.
پيامبر اسلام فرمود: « جوانان، هر يك از شما كه قدرت ازدواج دارد، حتماً اقدام كند، زيرا بهترين وسيله است كه چشم را از نگاه‌هاي آلوده و عورت را از بي عفتي محافظت مي‌كند».(1)
در عين حال قرآن مجيد راه مقابله با طغيان غريزه جنسي را در صورت فراهم نبودن زمينة ازدواج، عفت پيشگي و يا خويشتن داري در امور جنسي مي‌داند : «آن‌ها كه وسيله ازدواج ندارند، بايد عفت پيشه كنند تا خداوند آنان را به فضلش بي نياز كند».(2) البته اين امر، نياز به مقاومت دارد كه در روايات به عنوان جهاد اكبر مطرح شده است. تسهيل كنترل غريزه جنسي در گرو اموري است:
1ـ طرد افكار شيطاني:
مشكل ترين مرحلة رويارويي با انحراف جنسي، سالم سازي انديشه و پرهيز از افكار شهواني است. امام علي(ع) مي‌فرمايد: «كسي كه در اطراف گناه بسيار بينديشد، سرانجام به آن كشيده خواهد شد».(3)
2ـ پر كردن اوقات فراغت با مطالعه، تفريح، مسافرت و غيره.
3ـ كنترل چشم:
نگاه راهبر دل و دام شيطان و بذر شهوت است. براي مهار غريزه جنسي بايد از ديدن آن چه كه ميل جنسي را تحريك مي‌كند خودداري كرد. امام علي(ع) مي‌فرمايد: «بهترين عامل رو گرداني از شهوات، فروبستن چشم‌ها است».(4)
4ـ عدم آميختگي زن و مرد:
همنشيني زن و مرد و همسخن شدن و خلوت كردن با يكديگر زمينه لغزش را فراهم مي‌كند.
5ـ كم خوري:
يكي ديگر از راه‌هاي كنترل غريزه جنسي، دوري از پرخوري است. از اين رو در روايات اسلامي از روزه داري به عنوان عامل تعديل غريزه جنسي ياد شده است.پيامبر اكرم(ص) مي‌فرمايد: «اي جوانان، هر يك از شما قدرت ازدواج دارد، ازدواج كند . اگر قدرت ندارد، روزه بگيرد، زيرا روزه گرفتن براي كنترل شهوت مفيد است».(5)
6ـ آخرت گرايي:
توجه به پاداش اخروي درباره كساني كه دامن خود را از گناه پاك داشته اند. امام علي(ع) مي‌فرمايد: «كسي كه به بهشت علاقه دارد، خواهش‌هاي نفس و شهوات را فراموش كند».(6)
7ـ ياد مرگ:
رسول خدا(ص) اصحاب خود را درباره مرگ بسيار سفارش مي‌كرد و مي‌فرمود: «زياد مرگ را ياد كنيد، زيرا ياد مرگ شكننده لذات نفساني و مانع ميان تو و شهوات است».(7)
علاوه بر آنچه گفته شد بايد اين امور را رعايت كند:
1ـ خود را از محيط‌ها و موقعيت‌هاى تحريك آميز دور نگه دارد و از خلوت گزينى اجتناب ورزد؛
2ـ از پوشيدن لباس‌هاى تنگ و چسبنده خوددارى ورزيده و از تماس و لمس نمودن اعضاى بدن خود يا ديگران شديداً دورى گزيند؛
3ـ از نگاه به نامحرم و چشم چرانى خوددارى ورزد؛
4ـ تخيّلات و تفكرات خود را كنترل كند و بداند هر آن چه به ذهن و انديشه‌اش مى‌گذارد، خداوند به آن آگاه است و در اين زمينه مسئوليت دارد . بايد تنها به عقل و قوانين شرعى تأييد مى‌كنند بينديشد تا رستگار شود؛ زيرا تخيّلات و تصوّر دربارهء مسايل جنسى و شهوت آلود منجر به تحريك‌هاى مداوم گرديده و نيروى حيات را از بين برده و انسان را از مسائل حقيقى و واقعى زندگى باز مى‌دارد؛
5ـ با توجه به اين كه دوران جوانى، دوران پر شور و حساس عمر به حساب مى‌آيد، شايسته است كه جوان با برنامه‌ريزى دقيق براى اوقات شبانه روزى به يارى كار و تلاش مداوم در زمينه‌هاى تحصيلى و علمى و مطالعاتى و كارهاى ذوقى و تفريحى حداقل زمان لازم را به خوابيدن اختصاص دهد . زمانى به بستر رود كه خواب بر او چيره شده و زود به خواب رود؛
6ـ با اشتغال به مطالعه كتب سودمند و مراجعه به كتابخانه‌ها در اوقات فراغت، زمينه موفقيت تحصيلى آينده خود را فراهم سازد؛
7ـ در تيم‌ها و گروه‌هاى ورزشى شركت فعال داشته باشد . نيز در فعاليت‌هاى تربيتى، فرهنگى و مذهبى شركت كند؛ زيرا اين اشتغالات در افزايش ايمان و توفيق در ترك معاصى به وى كمك مى‌كند.
فعاليت‌هاى سالم و جهت دار سودمند، مقدار فراوانى از انرژى‌هاى جوان را به خود اختصاص مى‌دهد . از تحريك‌هاى جنسى و شهوت انگيز جلوگيرى مى نمايد، چرا كه مبتلايان به اين عادت زشت، بيش‌تر ميل به گوشه گيرى دارند. شركت در فعاليت‌هاى تربيتى و اجتماعى و گروه‌هاى قرآن در مساجد و كتاب خانه‌ها وتماس با افراد مؤمن و پاك در تقويت روحيه و ايمان اين گونه جوانان بسيار مؤثر است؛
8ـ رفت و آمد با دوستان خوب و مؤمن، نماز اول وقت، نماز با جماعت، پرهيز از دوستان و رفقاى بى بند وبار و منحرف؛
9ـ قبل از خوابيدن وضو بگيرد و سوره‌هاى قل اعوذ و آية الكرسى را بخواند؛
10ـ اگر مى تواند هفته‌اى يك يا دو روز را روزه بگيرد؛
11ـ در برنامه غذايى خود دقت كند و از مداومت در مصرف بعضى از خوردنى‌هاى محرك و مقوّى و شهوت برانگيز خوددارى كند؛
12ـ تمايل‌ها و افكار خود را از توجه به خويشتن به سوى ازدواج و زندگى آينده معطوف سازد.بداند كه دير يا زود ازدواج مى كند و بايد آمادگى كامل داشته باشد؛
13ـ همواره با ذكر و ياد خدا اُنس و الفت داشته باشد. خداوند در آيه 28 سوره رعد مى‌فرمايد: آگاه باشيد كه تنها با ياد خدا قلب‌ها آرامش مى يابد . هر كس از ياد خدا فاصله بگيرد زندگانى بر او سخت و دشوار خواهد شد.(8)
پي‌نوشت‌ها:
1 . مكارم الاخلاق، ص 100.
2 . نور (24) آية 33.
3 .غررالحكم، ج 5، ص 321.
4.همان، ج 6، ص 164.
5 . بحارالانوار، ج 100، ص 220.
6 . نهج البلاغه، قصار 30.
7 . بحارالانوار، ج 74، ص 388.
8. اقتباس از آن چه يك جوان بايد بداند، ص 76ـ 79.

با عرض ادب و سلام خدمت شما .طاعات و عبادات ،نماز و روز ه تان انشآلله مورد در گاه حق تعالی قرار بگیرد ببخشید: آیا قسم خوردن های روزانه که به صورت عادت پدیدار می شود از نظر شرعی چه حکمی را در بر دارد

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
قسم خوردن اگر دروغ باشد ، حرام است ، اما به خودي خود حرام نيست ،
حال اگر كسي‌ كه‌ بالغ‌ و عاقل‌ است‌، با قصد و اختيار به‌ يكي‌ از اسم‌هاي‌ خدا قسم‌ بخورد که كار مباح‌ يا مستحب‌ يا واجب‌ است‌ انجام‌دهد، بايد به‌ قسم‌ عمل‌ نمايد. اگر عمداً عمل‌ ننمايد، بايد كفاره‌ بدهد؛ يعني‌ ده‌ فقير را سيركند يا آنان‌ را بپوشاند . اگر نتوانست‌، بايد سه‌ روز روزه‌ بگيرد.(1) اگر كسي‌ به‌ نام‌ پيامبران يا امامان‌ قسم‌ بخورد و به‌ آن‌ عمل‌ نكند، كفاره‌ ندارد.(2)
پي نوشت ها:
1.توضيح‌ المسائل‌ مراجع‌، ج‌ 2، مسئلة‌ 2671 و 2670.
2.تحريرالوسيله‌ ، ج‌ 2، ص‌ 116.

با عرض ادب و سلام خدمت شما .طاعات و عبادات ،نماز و روز ه تان انشآلله مورد در گاه حق تعالی قرار بگیرد ببخشید: دوستان ،برای من پیام زنی را که شفا گرفته از ائمه معصومین فرستادن و مرا قسم دادند که باید این پیام را همه جا انتشار بدهم و ذکر کردن اگر کوتاهی کنید خبر بدی به شما میرسد ،میخواستم بدانم من باید چه کاری را پیش بگیرم التماس دعا خیلی ممنون

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اين مطالب خرافات مي باشد و لازم نيست کاري انجام بدهيد.(1)
پي نوشت :
1 .آيه الله مکارم ، استفتائات ج3 ، س1598 .

بسمه تعالی سلام علیکم با صلوات بر محمد و آل محمد(ص) ضمن عرض تشکر و خسته نباشید خواهشمند است در مورد پاسخ سوالات ذیل ما را همکاری نمایید: _ گریه کردن با صدای بلند، ناله و شیون سر دادن در مصیبت اهل بیت (س) چه حکمی دارد؟ و آیا کسی می تواند این شیون کردن و ... را وحشیگری، بربریت و ریا کردن تلقی کند؟ _ تشكيل هيأت در حسینیه و خيابان ها كه اهالي آن به شعائر ديني مقيد نبوده، بلكه سينه زني و نظائر آن نزد ايشان، كاري عجيب و غريب مي‌ باشد و بدون مطالعه یا معلومات باعث تمسخر و يا هتك حرمت مجالس عزاداري مي‌شوند، و حکم علما را مبنی بر اشکال نداشتن نحوه و شکل عزاداری رد می کنند چه حكمي دارد؟ لطفاً علاوه بر جواب سوال، نصيحتي عنايت بفرماييد؟ _در مورد اینکه اگر شخصی در حین عزاداری به قصد گریاندن دیگران و گرم کردن مجلس بلند بلند گریه کند و سینه بزند و نیتش ریا کردن نباشد توضیح دهید؟ _ فرق تباکی کردن و ریا کردن در عزاداری را با مثال شرح دهید؟ _بعضی از مداحان به گونه ای حسین حسین می گویند که موجب ایجاد شور و هیجان در سینه زدن و گریه کردن می شود نظر جنابعالی در این مورد چیست؟ _معنی و مفهوم وهن مذهب شیعه را توضیح دهید؟ والسلام علیکم و رحمه الله

پرسش 1: گريه کردن با صداي بلند، ناله و شيون سر دادن در مصيبت اهل بيت (س) چه حکمي دارد؟ آيا کسي مي تواند اين شيون کردن و ... را وحشيگري، بربريت و ريا کردن تلقي کند؟ _ تشكيل هيأت در حسينيه و خيابان ها كه اهالي آن به شعائر ديني مقيد نبوده، بلكه سينه زني و نظائر آن نزد ايشان، كاري عجيب و غريب مي باشد و بدون مطالعه يا معلومات باعث تمسخر و يا هتك حرمت مجالس عزاداري مي شوند، و حکم علما را مبني بر اشکال نداشتن نحوه و شکل عزاداري رد مي کنند، چه حكمي دارد؟
پاسخ: پرسشگر گرامي باسلام و تشکر از ارتباط با اين مرکز.
به راه انداختن دسته هاي عزاداري براي سيد الشهدا واهل بيت (عليهم السلام) و شرکت در امثال اين مراسم امر بسيار پسنديده و مطلوبي است . از بزرگ ترين اعمالي است که انسان را به خداوند نزديک مي کند.(1)
ريا و اخلاص جزء صفات دروني اشخاص مي باشد . هر کس خودش بهتر مي داند که عملش براي خدا مي باشد و يا براي مردم . در صورتي که انسان در اعمال خود رضاي خداوند را در نظر بگيرد، عملش داراي اجر و قرب مي باشد.
عزاداري و گريه اگر به نحو متعارف باشد، به گونه اي که در نظر عرفي از مظاهر حزن و اندوه در عزاداري محسوب شود، اشکال ندارد.(2)
در صورتي که عزاداري و سينه زني موجب آزار و اذيت همسايگان شود، واجب است که حقوق همسايگان را مراعات کنيد. (3)
کاري نکنيد که موجب هتک حرمت مجالس عزاداري بشود .
بهترين شكل عزادارى تشكيل مراسم عزادارى همراه با سخنرانى و مداحى است، زيرا در آن مسائل حلال و حرام و پند و موعظه و ذكر فضائل و مناقب و مصائب اهل بيت و فلسفه و هدف قيام امام حسين(ع) و درس ها و عبرت هايى كه در آن وجود دارد، بيان مي‌شود . مردم در ساية عزادارى با معارف اسلامى آشنا مي‌شوند.
پي نوشت ها:
1. آيه الله خامنه اي ، استفتائات ، س1448 .
2. همان ، س 1463 .
3. همان ، س 1447

پرسش 2: اگر شخصي در حين عزاداري به قصد گرياندن ديگران و گرم کردن مجلس بلند بلند گريه کند و سينه بزند و نيتش ريا کردن نباشد چگونه است؟

پاسخ: اين عمل بستگي به نيت شخص دارد. اگر بلند گريه کردن به نيت خودنمايي باشد ، ريا و گناه است . عمل را باطل مي کند . اما اگر نيتش خودنمايي نباشد ، بلکه براي تشويق کردن ديگران باشد ، اشکالي ندارد . البته تشخيص اين موضوع بسيار مشکل و ظريف است .گاهي افراد خود را گول مي زنند و نمي دانند ريا مي کنند.

پرسش 3:فرق تباکي کردن و ريا کردن در عزاداري را با مثال شرح دهيد
پاسخ: براي عزاي امام حسين (ع) حداقل کاري که مي توان کرد، تباکي است ، يعني خود را به گريه زدن. تباکي مي تواند به قصد ريا و خود نمايي باشد و مي تواند براي خدا باشد ، همان طوري که گريه چنين است.تباکي يک عمل است. ريا و اخلاص مربوط به دل است.

پرسش 4: بعضي از مداحان به گونه اي حسين حسين مي گويند که موجب ايجاد شور و هيجان در سينه زدن و گريه کردن مي شود . نظر جنابعالي در اين مورد چيست؟
پاسخ: در صورتي که ازحالت عادي خارج نشود و گريه کردن آن ها نيز خارج از متعارف نباشد و صداي مداحان هم بلند تر از مقدار متعارف و همراه با حرکات ناموزون نباشد، اشکال ندارد.
اگر حرکات ناموزون و خارج از متعارف داشته باشد و در اثر آن ايجاد شور و هيجان خارج از متعارف به وجود بيايد، جايز نيست. (1)
پي نوشت:
1. سؤال تلفني (0251746666) از دفتر آيت الله خامنه اي

پرسش 5:معني و مفهوم وهن مذهب شيعه را توضيح دهيد
پاسخ: وهن شيعه يعني انسان کاري کند که شيعه مورد سوال واقع شود و مورد تهمت قرار گيرد يا متهم به خشونت گردد مانند قمه زني.

پرسش: چطور ممکن است دو آيه "ملاک برتري به تقواست"و اينکه "الرجال قوامون علي النسا"با هم تناقض نداشته باشند؟

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز
اين دو آيه در دو ميدان مختلف وارد شده اند.
آيه اول ملاک برتر بودن نزد خدا را بيان مي کند. اين که چه کسي در قيامت جايگاه بالاتري دارد ، بستگي به درجه تقواي افراد دارد.
آيه دوم مربوط به تعيين مدير در خانواده است(قوام به معناي قيام کننده به امر و مدير و سرپرست مي باشد) .خانواده جامعه اي است کوچک که از زن و مرد تشکيل شده ، در هر اجتماع، براي نظم و سامان يافتن امور بايد مدير وجود داشته باشد. حالا در اجتماع خانواده چه کسي مدير باشد؟
براي مديريت خانواده بايد ملاکي متناسب با مديريت در نظر گرفت. طبيعي است که درخانواده نمي توان گفت: مدير خانواده فرد با تقوا ترباشد ،زيرا تقوا امري دروني است .غير خدا کسي از ميزان آن آگاهي ندارد . براي ما محسوس و قابل اندازه گيري نمي باشد .چه بسا که با تقواتر اصلا صلاحيت اداره خانواده را نداشته باشد.
در اين جا بايد ملاکي قابل ارائه و مفيد و اجرايي تعيين کرد . کسي را که قوه عقل و حسابگري و تدبير مادي بيش تري دارد ،به عنوان مدير تعيين نمود .در بين زن و مرد که ارکان تشکيل دهنده خانواده هستند، معمولا مردها در عقل معاش و تدبير و مديريت، قوي ترند. از اين رو در آيه، مرد را به عنوان مدير خانواده معين کرده است.
منظور از مردان در اين آيه شوهران و منظور از زنان همسران است، نه اين که به طور کلي مردان را بر زنان سرپرستي داده باشد.
آيا اگر براي تعيين رياست بيمارستان شرط گذاشتند که بايد پزشک متخصص باشد، با آيه ملاک برتري بودن تقوا در نزد خدا مخالفت کرده اند؟
خير، زيرا اين دو حوزه متفاوت است. آنچه انسان را به خدا مي رساند، تقوا و بندگي است، ولي صرف باتقوا بودن، انسان را شايسته تصدي پست ها نمي سازد . بايد ملاک تصدي آن پست ها را داشته باشد.

آیا میتوان بدون وضو به ایات قرآن کریم که از مانیتور یا صفحه تلفن همراه نشان داده میشود دست زد؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اشکال ندارد .(1)
پي نوشت :
1. سوال تلفني از دفتر (7479-0251) آيه الله صافي .

پسری 24 ساله، دانشجو و شاغل هستم، با دخترخانمی 22 ساله قصد ازدواج دارم. دو سال است که پدر ایشان به دلیل مجرد بودن دختر بزرگترشان به ما می گویند اول باید دختر بزرگم ازدواج کند، اما پس از قریب به دو سال بالاخره دختر ایشان ازدواج کردند و خانواده بنده دو ماه بعد جهت خواستگاری اجازه گرفتن که پدر ایشان اساساً با ازدواج ما مخالفت کردند. در این مدت به دلیل عدم مخالفت واضح و مستدل خانواده دختر خانم، بنده و دخترخانم هم تمام اسباب اخلاقی و فکری زندگی مشترک خود را فراهم کردیم و هم از نظر عاطفی به مثابه دو زوج واقعی به هم وابستگی و تعهد پیدا کردیم چون عقلاً هم دلیلی برای رفتاری غیر از این نداشتیم. علیرغم تلاش های افراد مختلف و وساطت های بزرگان فامیل (حتی از اقوام پدر دختر خانم) تاکنون ایشان بر مخالفت خود بدون هیچ دلیل قانع کننده ای پافشاری کرده اند. آشنایی پدر از بنده در حد ارتباط کلامی سلام و خداحافظی در جلسه خواستگاری است نه بیشتر. با توجه به اینکه متاسفانه ایشان سالهاست که به مصرف مشروبات و دخانیات می پردازند و همچنین به دلیل ضدیت فکری با احکام اسلام و مراجع دینی، راه هر گونه گفتگو و مذاکره ای را مسدود کرده اند و از طرفی با خانواده خویش با خشونت و بی اعتمادی و بی احترامی برخورد می کنند. از گفتن این حرف شرم دارم اما طی یک سال گذشته دختر ایشان دو سه مرتبه در مورد نوع رابطه مشکوک و زنننده پدرشان در اوقات خلوت با دخترشان تحت تاثیر مشروبات و دخانیات با من تماس گرفته اند و از هتک حرمت خود بیمناک شده اند. متاسفانه مادر ایشان به دلیل ترس از آبرو و حفظ زندگی خود هیچ گونه حمایت چشم گیری از دختر خود نمی کنند و غالباً رفتارهای به وضوح زشت و نامشروع و نامعقول همسر خویش را توجیه می کنند. با توجه به اینکه خانواده بنده و دختر خانم در دو شهر نزدیک به هم زندگی می کنیم و دختر خانم در شهر محل سکونت بنده با بنده هم دانشگاهی هستند، ترس از خشونت های پدر و اینکه دچار عارضه قلبی هستند مانع از این شده که دخترخانم تاکنون از طریق دادگاه اقدام کنند که البته خواسته قلبی بنده و ایشان هم مطالبه حق از طریق دادگاه نبوده و نیست، اما آیا در این شرایط در زمان رجوع دختر خانم به شهر محل سکونت بنده با اطلاع خانواده بنده و مادر ایشان و بدون اذن پدر می توان صیغه عقد یا محرمیت را جاری ساخت؟ ضمناً هر دو مقلد مرحوم آیت الله بهجت هستیم و ناگفته نماند که ایشان تنها کسی هستند که در منزل علیرغم آزارها و تمسخرهای پدرشان به دلگرمی از حمایت های معنوی بنده احکام دینی خود از جمله نماز و روزه و ... را به جا می آورند. دلایلی که پدر ایشان تاکنون ارائه داده اند این است که چون پدر بنده چند سالی است که جدا زندگی می کند دخترشان را بیم می دهند که این آقا چند روز دیگه تو رو از خونت بیرون می کنه و یا این که دو نفر با مخالفت پدرشون ازدواج کردن باباشون مرد تو هم این کار رو بکنی زندگیت بر فنا میره و نگرانیشون از مرگ و ... رو مطرح می کنن. در این شرایط بدون مراجعه به دادگاه که بیشتر جنبه قانونی داره تا شرعی، چه کسی دیگه ای صلاحیت پدر در مورد تصمیم گیری برای ازدواج دختره باکره رشیده اش رو ساقط می کنه؟ ما میخوایم لااقل تا زمانی که پدرشون راضی بشن رابطمون رو به صورت شرعی حفظ کنیم و با توجه به تمام تعهدات و دلبستگی هایی که ما نسبت به هم داریم انتظار اینکه رابطمون رو قطع کنیم تا پدر به هر قیمتی راضی بشن به نظر راه حل مناسبی نیست. خصوصاً نگرانی دیگر بنده اینه که ایشون برای دختر بزرگترشون که خودشون هم به ازدواجش با یکی از اقوام راضی بودن 700 سکه مهریه تعیین کردن که اصلاً منطقی و پذیرفته نیست و الان هم دارن دختر بزرگشون رو برای ارتباط همسر شرعیش آزار می دن. یعنی عقلاً و قلباً هم رضایت ایشون دارای مفاسد متعددیه. به نظر مراجعه به دادگاه راه حل نهایی هست اما متاسفانه قانون ما به طرز پیچیده ای اینقدر کند، خشک و غیراصولی و فشل با مسائل مختلف برخورد می کنه که عملاً وضعیت وخیم تری ایجاد می کنه. خدا رو شکر در این مدت به قدر کافی در مورد خانواده ها و هم کفو بودن و تفاهم فکری و اخلاقی بنده و ایشون مشورت و گفتگو و تأمل داشتیم که الان مصر بر این ازدواج باشم. لطفاً بنده رو راهنمایی بفرمایید که در این شرایط اسلام چطور با این مسئله برخورد می کنه؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
چون ازدواج امر بسيار مهمي است و خوب مي دانيد که در ازدواج ، شما دو نفر تنها نيستيد که با هم مرتبط مي شويد، بلکه در حقيقت دو خانواده يا دو طايفه با هم خويشاوند و با هم مرتبط مي شوند، بنابراين لازم است در اين مسئله رعايت تمامي جوانب مسئله را بکنيد. قطع نظر از اين که رضايت پدر دختر شرط است يا نه اما بايد توجه داشته باشيد که مي خواهيد ازدواج نماييد،
اين مطلب را ساده نگيريد؛ زيرا به دنبال اين گونه ازدواج ها مسايل مالي و حقوقي و آبرويي و خانوادگي مطرح مي شود .آيا به سال هاي بعد از ازدواج هم فکر کرده ايد؟ آيا اطمينان داريد که با خانواده دختر مورد نظرتان در آينده به مشکل بر نمي خوريد؟
خوب است که جنبه هاي مختلف را بار ديگر در نظر بگيريد. در ضمن براي جلب رضايت پدر و خانواده دختر بهتر است از افراد موجه نزد آنان و کساني که ارتباط صميمي با پدر و خانواده دختر دارند ، کمک بگيريد. در صورت موافقت رسما ازدواج کنيد. بنابراين آنچه بايد براي شما اهميت داشته باشد، کسب رضايت از پدر دختر مي باشد .
اما در رابطه با لازم بودن اجازه گرفتن از پدر دختر بايد بگوييم که اگر دختر پدر بزرگ پدري دارد، مي توانيد از او اجازه بگيريد . اگر او اجازه دهد ، کافي است . در صورتي که پدر بزرگ نداشته يا داشته باشد و اجازه ندهد و اجازه ندادنش بي مورد باشد و شما و دختر هم کفو يکديگر باشيد و دختر هم تمايل به ازدواج داشته و ازدواج به مصلحت او باشد ، به فتواي آيت الله بهجت شرعا مي تواند با شما ازدواج کند.(1)اما اين که چگونه به آزمايش برويد و معلوم شود که ازدواج شما مشکلي نخواهد داشت، مسئله اي است که بايد راهش را پيدا کنيد ،چون ازدواج بدون رفتن به آزمايش ممکن است مشکل آفرين باشد. همين طور ثبت نکردن ازدواج در دفتر رسمي به ضرر دختر تمام مي شود.
پي نوشت :
1. آيه الله بهجت ، توضيح المسائل ، م1892 .

با سلام اينجانب كارمند يكي از شركتهاي تابعه وزارت نيرو هستم و جهت بازديد از پروژه هاي در حال اجرا هر دو هفته دو روز به شهرستان مي رويم . البته در طول سال اين اختيار را داريم كه كاري برايمان پيش بيايد مسافرت را كنسل كنيم يا زمان آنرا به عقب بيندازيم. بعنوان مثال هفته اول ماه مبارك رمضان دو روز به سفر رفتيم مي بايستي هفته سوم ماه مبارك به سفر مي رفتيم به علت شبهاي قدر سفر را به هفته آخر ماه مبارك رمضان موكول كرديم. سئوال اينجانب اين است كه وضعيت نماز و روزه اينجاني شكسته است يا كامل. اينجانب تاكنون نماز را شكسته خوانده و براي روزه خود رامسافر محسوب ميكردم.جهت تدقيق مجددا درخواست پاسخ دقيق دارم.

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
در فرض سؤال که به صورت مرتب در کم تر از هر ده روز يک مرتبه مسافرت نمي کنيد و در بين مسافرت ها ده روز در يک جا مي مانيد، نماز شما شکسته است .در سفر نمي توانيد روزه بگيريد.
از نظر رهبري کسي که شغلش مسافرت باشد يا سفر مقدمه شغلش باشد، چنانچه در کم تر از هر ده روز حد اقل يک مرتبه به محل کارش به مقدار مسافت شرعي مسافرت کند و مدت رفت و آمد هم به مقداري باشد که عرفا کثير السفر حساب مي شود ،مثلا حداقل به مدت دو يا سه ماه و بيش تر به طور مرتب چنين رفت و آمد داشته باشد، در مسافرت به محل کار نمازش تمام است و روزه اش صحيح است.(1)
در فرض سؤال، چنين رفت و آمد مرتب که در هر کم تر از ده روز يک مرتبه به ماموريت کاري برويد نداريد، بلکه گاهي در دو هفته يک مرتبه به مدت دو روز مسافرت مي کنيد، حکم کثير السفر را نداريد و نماز شما شکسته است.
پي نوشت:
1. آيت الله خامنه اي، استفتائات، سؤال 641و642. و سؤال از دفتر رهبري.

در یکی از زیارات بی بی دو عالم حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها داریم که: یا ممتحنته امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک سئوال اینجاست که امتحان قبل از خلقت یعنی چه؟ اساسا موضوعیت دارد یا نه ؟ موضوع امتحان چیست؟ محل امتحان کجاست؟ هدف از امتحان چیست؟ آیا این عبارت در زیارت نامه سایر بزرگواران آمده است؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در مورد اين فقره از زيارت حضرت زهرا(س) که شيخ طوسي آن را از امام باقر(ع) در تهذيب نقل کرده(1)، مطلب و توضيحي از عالمان نيافتيم، ولي در روايات، مطلبي مشابه اين در باب خلقت عقل که اولين مخلوق و برترين مخلوق خدا است، مشاهده مي شود.
در مورد خلقت عقل در کافي و ديگر کتب معتبر به طريق هاي متعدد از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود: هنگامي که خدا عقل را آفريد، او را امر به روآوردن و بعد امر به روگرداندن کرد . عقل هر دو امر را بدون درنگ اجرا کرد و خداوند فرمود: به عزت و جلالم قسم !مخلوقي مجبوب تر از تو نزد خودم، نيافريدم.(2)
با توجه به اين که در روايات ديگر "اولين مخلوق حتي قبل از خلقت ملائکه و عرش و کرسي و..."، نور رسول خدا و اهل بيت ايشان معرفي شده است:
امام علي(ع): خداوند نور رسول الله را قبل از خلق آسمان ها و عرش و کرسي آفريد.(3)
رسول خدا(ص): خدا من و علي و فاطمه و حسن و حسين را هفت هزار سال قبل از خلق دنيا آفريد.(4)
فرمود: اولين مخلوق خدا ارواح ما (چهارده معصوم) بود. پس ما به يگانه شمردن و ستايش خدا رو آورديم .سپس ملائکه را خلق کرد . وقتي آنان ارواح ما را به صورت نور واحد ديدند، شخصيت ما را بزرگ شمردند . ما تسبيح خدا گفتيم تا ملائکه بدانند که ما آفريدگان اوييم . او از صفات ما منزه و پيراسته است . ملائکه به تسبيح ما، تسبيح گفتند.(4)
بنا بر اين،عقل اول که در آن روايت "اولين مخلوق" و نور چهارده معصوم يگانه است .بنا بر اين امتحان خدا قبل از خلقت مادي و دنيايي و بعد از خلقت نوري آن ها در عالم ملکوت بوده است. همان که در روايت اول به عقل که نور معصومين است فرمود: رو آور و باز گرد . عقل اطاعت محض کرد .همان که آنان براي اينکه ملائکه به اشتباه نيفتند، فوري به بندگي خود اقرار و تسبيح و ستايش کردند.
کيفيت امتحان در اخبار نقل نشده، ولي از جمله بعد که مي فرمايد:"فوجدک لما امتحنک صابره ؛تو را براي آنچه بدان خاطر امتحانت کرد، با صبر و تحمل يافت" مي توان برداشت کرد که خدا مي خواسته اماناتي را بر دوش ايشان بگذارد . ايشان را حامل اسراري سازد و ايشان اين تحمل را اثبات کرده اند.
در زيارت غير حضرت زهرا اين عبارت را نيافتيم، ولي رواياتي به اين مضمون از امامان رسيده که:" امر ما صعب و سنگين است، به گونه اي که ملائکه مرسل و انبياي مقرب از تحمل آن عاجزند . فقط بنده اي که خدا قلب او را براي ايمان آزموده باشد، مي تواند حامل اين امانت باشد"(5)
بنده اي که خدا قلبش را براي ايمان آزموده و برتر از انبياي مرسل و ملائکه مقرب يافته، انوار مقدسه چهارده معصوم هستند.(6)
بنا بر اين حضرت زهرا قبل از خلقت مادي، يعني زماني که خدا نور او را قبل از اين جهان آفريد، امتحان شده ، صلاحيت خود را براي تحمل اسراري که خدا اراده داشته ، در او به وديعه گذارد، نشان داده ، ظاهرا محل اين امتحان عالم ملکوت بوده ، هدف هم آشکار شدن تحمل و قابليت براي تحمل اسرار بوده است . امتحان ظاهرا از انوار چهارده معصوم که نور واحد بوده، گرفته شده است اما کيفيت امتحان را فقط خدا مي داند .
پي نوشت ها :
1. تهذيب ،شيخ طوسي ، ج 6، ص 9 - 10.
2.کافي،ج1،ص10 و 26.
3.خصال،ج1،ص82.
4.عيون الخبار،ج1،ص272؛ علل الشرايع،ج1،ص6.
5.بصائر الدرجات، محمد بن حسن صفار، ص47.
6.براي اطلاع بيش تر رجوع کنيد به: الاسرار الفاطميه،شيخ محمد فاضل مسعودي، ص43 به بعد.

صفحه‌ها