تقلید

خداوند در قرآن از دو نوع پيروي ياد كرده و يكي را تقبيح كرده و پويندگانش را ملامت كرده و ديگري را تحسين كرده و بدان فراخوانده است.
قرآن

خداوند در قرآن از دو نوع پيروي ياد كرده و يكي را تقبيح كرده و پويندگانش را ملامت كرده و ديگري را تحسين كرده و بدان فراخوانده است.

تقليد مذموم:

وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُون (1)

چون به ايشان گفته شود كه از آنچه خدا نازل كرده است پيروي كنيد، گويند: نه، ما به همان راهي مي‏رويم كه پدرانمان مي‏رفتند. حتي اگر پدرانشان بيخرد و گمراه بوده‏ اند.

قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُون (2)

آن آييني كه پدران خود را بدان معتقد يافته‏ ايم ما را بس است. حتي اگر پدرانشان هيچ نمي‏دانسته‏ اند و راه هدايت نيافته بوده‏ اند؟

تقليد ممدوح:

يا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جاءَني‏ مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْني‏ أَهْدِكَ صِراطاً سَوِيًّا (3)

اي پدر، مرا دانشي داده‏ اند كه به تو نداده‏ اند. پس، از من پيروي كن تا تو را به راه راست هدايت كنم .

فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (4)

اگر خود نمي‏دانيد، از اهل كتاب بپرسيد.

آياتي كه تقليد را لازم مي شمرد، فراوان است و نياز به مرجع يك حكم فطري است. زيرا همه مردم عالم به احكام دين نيستند و فرصت و توان مراجعه و استنباط احكام را از كتاب و سنت ندارند و براي فهميدن حكم خدا ، چاره اي جز مراجعه به عالمان دين و قرآن و حديث شناس ندارند. قرآن و روايات همين حكم فطري عقل را يادآوري كرده و به تقليد از عالم عادل فراخوانده و از تقليد از فاسقان كه علم ندارند و ادعاي علم مي كنند يا علم دارند. ولي فاسقند و در حكم خدا دست مي برند ، نهي كرده است.

1. پي نوشت ها:

1. بقره (2) آيه 170.

2. مائده (5) آيه 104. 

3. مريم (19) آيه 43.

4. نحل (16) آيه 43.

 

خداوند در قرآن از دو نوع پيروي ياد كرده و يكي را تقبيح كرده و پويندگانش را ملامت كرده و ديگري را تحسين كرده و بدان فراخوانده است.
چگونه مي توان با قرآن ثابت كرد كه ما نياز به مرجع تقليد داريم؟

پرسش:
چگونه مي توان با قرآن ثابت كرد كه ما نياز به مرجع تقليد داريم

پاسخ:
خداوند در قرآن از دو نوع پيروي ياد كرده و يكي را تقبيح كرده و پويندگانش را ملامت كرده و ديگري را تحسين كرده و بدان فراخوانده است.
تقليد مذموم:
وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُون (1)
چون به ايشان گفته شود كه از آنچه خدا نازل كرده است پيروي كنيد، گويند: نه، ما به همان راهي مي‏ رويم كه پدرانمان مي‏ رفتند. حتي اگر پدرانشان بيخرد و گمراه بوده‏ اند.
قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُون (2)
آن آييني كه پدران خود را بدان معتقد يافته‏ ايم ما را بس است. حتي اگر پدرانشان هيچ نمي‏ دانسته ‏اند و راه هدايت نيافته بوده‏ اند؟
تقليد ممدوح:
يا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جاءَني‏ مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْني‏ أَهْدِكَ صِراطاً سَوِيًّا (3)
اي پدر، مرا دانشي داده ‏اند كه به تو نداده‏ اند. پس، از من پيروي كن تا تو را به راه راست هدايت كنم .
فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (4)
اگر خود نمي‏ دانيد، از اهل كتاب بپرسيد.
آياتي كه تقليد را لازم مي شمرد، فراوان است و نياز به مرجع يك حكم فطري است. زيرا همه مردم عالم به احكام دين نيستند و فرصت و توان مراجعه و استنباط احكام را از كتاب و سنت ندارند و براي فهميدن حكم خدا ، چاره اي جز مراجعه به عالمان دين و قرآن و حديث شناس ندارند. قرآن و روايات همين حكم فطري عقل را يادآوري كرده و به تقليد از عالم عادل فراخوانده و از تقليد از فاسقان كه علم ندارند و ادعاي علم مي كنند يا علم دارند. ولي فاسقند و در حكم خدا دست مي برند ، نهي كرده است.

 پي نوشت ها:
1. بقره (2) آيه 170.
2. مائده (5) آيه 104.
3. مريم (19) آيه 43.
4. نحل (16) آيه 43.
 

 

آیا میتوانم در مسایل متفرقه مثل احکام مربوط به موسیقی و رقص وچت کردن از یک مرجع و در نماز و روزه (عبادات)از دیگری تقلید کنم؟این به معنی تبعیض است؟احکام مربوط به هدیه چیست؟آیا پولی که پدر به عنوان ماهیانه به فرزند میدهد حکم هدیه دارد؟کمک هزینه تحصیلی خمس دارد؟اگر پولی که داریم از مخارج سال بیشتر نباشد و اندکی قبل از سال خمسی به دست ما برسد به آن خمس تعلق میگیرد؟نظر آیت الله خامنه ای درباره ی هدیه چیست و آیا میتوان آن را به هر صورت که خواستیم خرج کنیم؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در صورتي كه يك مرجع در اين موضوعات اعلم باشد و مرجع ديگر در نماز و روزه اعلم باشد، بايد در هر باب از مجتهد اعلم تقليد بكنيد .اين تبعيض اشكال ندارد، بلكه واجب است، ولي اگر يك مرجع در تمامي ابواب اعلم باشد، تبعيض در تقليد جايز نيست .(1)
پي نوشت:
1 . آيت الله مکارم ؛ توضيح المسايل ،م 3 .

قبلا مرجع تقلید داشتم بدلایلی نمی خواهم از شخص خاصی تقلید کنم. ولی در مواقع مشکل به نظر آنها احترام می گذارم و با نظر آنها مشکل را بر طرف می کنم. آیا می توان مجموع نظرات را در نظر گرفت یا حتما باید از نظر یک مرجع استفاده کرد. ضمنا در بعضی مسایل دینی مثل نماز و روزه و مسافر بودن نظرات متفاوت است دلیل چیست مگر منابع دسترسی مراجع متفاوت است چرا در چنین مسایلی نظر جامعی و یکسانی داده نمی شود تا تکلیف برای همه مشخص باشد. می گو یند مثل تشخیص پزشک است که هر پزشک بسته به تشخیص نظر میدهد اما من این نظر را نمی پذیرم و مسایل دینی را با بیماری مقایسه نمی کنم. من خو د دایم السفر هستم ولی واقعا هنوز تکلیف خود را نمی دانم. به قول بعضی دوستان جدولی سخت تر از جدول مندلیف در مکانهای اداری نصب شده که واقعا با دنبال کردن آن انسان سرگیجه می گیرد. چرا راجع به مسایلی که مرجع اختلاف نظر دارند، با هم بحث نمی کنند تا نظر یکسانی پذیرش شود یا کلا نباید این کار را بکنند.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
پاسخ 1 - تقليد دراحکام دين به معناي رجوع غير متخصص به متخصص است،.هر کس فطرتا دوست دارد که درتمام کارها به خودش متکي باشد، نه به ديگران ؛ ولي متاسفانه اين کار براي هيچ کس امکان ندارد. انسان دوست دارد. که درتمام رشته ها ي پزشکي دکتر باشد. وقتي گوش يا دندان يا کليه يا سر يا چشم يا معده اش درد کرد، فورا مرض را تشخيص دهد و معالجه نمايد .اگر نياز به عمل جراحي داشت ،جراحي نمايد.
وي دوست دارد درتمام رشته هاي مهندسي مهندس باشد و درتمام رشته هاي علوم انساني متخصص باشد !دوست دارد مکانيک ماهر باشد که هر جا ماشينش خراب شد، فورا درست کند و........ آيا براي احدي امکان دارد؟
انتخاب مرجع تقليد براي اين است که انسان بتواند به وظيفه خود درمورد احکام عمل کند وخودسرانه عمل نکند تا عملش باطل شود.
تقليد به معناي سؤال از آگاهان يا رجوع به مجتهد و متخصّص است، همان طور كه مردم چه مسلمان و چه غير مسلمان در مسائلى كه تخصّص ندارند،‌به متخصّصان مراجعه مى كنند، مثلاً اگر ماشين شان خراب شد به مكانيك مراجعه مى كنند؛
اگر بيمار شدند به پزشك مراجعه مى كنند؛
اگر بخواهند شهر يا خانه بسازند به مهندس و معمار مراجعه مى كنند. حتى كسانى كه در يك رشته تخصص دارند،‌در رشته هاى ديگر تقليد مى كنند،‌مثلاً مراجع تقليد در هنگام بيمارى به پزشك مراجعه مى كنند؛ مهندسان و معماران هنگامى كه ماشين شان خراب شد ،به مكانيك مراجعه مى كنند.
بنابراين همان طور كه عقلا در اكثر مسائل روزمرّه از متخصّصان پيروى مى كنند، در مسائل دينى نيز اگر متخصّص نيستند، بايد به متخصّص (مرجع تقليد) مراجعه كنند. اين مراجعه را «تقليد» مى گويند .
اگر كسى كه بايد تقليد كند، تقليد نكند و اعمالى را انجام دهد مانند بيمارى است كه خودسر دارو مصرف كند. چه بسا عوض اين كه بهبودى حاصل شود ،بيمارى اش افزون شود. در روايات نيز اين حكم عقل مورد تأييد قرار گرفته است. از امام عسكري(ع) آمده است:
«امّا من كان من الفقها صائناً لنفسه حافظاً لدينه مخالفاً على هواه مطيعاً لامر مولاه فللعو ام أن يقلّدوه؛(1)از بين فقها آنان كه حافظ و نگهبان دين اند ،خود را از گناه و آلودگى حفظ مى كنند ،با هواهاى نفسانى مبارزه مى كنند ،مطيع اوامر الهى و جانشينان اويند، بر عوام لازم است كه از آنان تقليد كنند».
مراد از عوام يعنى كسانى كه در علوم اسلامى مجتهد و متخصص نيستند، گرچه در علوم ديگر متخصص باشند، مثلاً اگر استاد دانشگاه يا پزشك در علوم اسلامى مجتهد نباشد بايد تقليد كند، چنان كه مرجع تقليد در مسائل پزشكى و مهندسى از پزشك و مهندس تبعيت و تقليد مى كند.

پاسخ 2 - اگر نمي خواهي از مرجع خاصي تقليد بكني، بايد احتياط بكني، يعني نظر تمام مراجع را بداني . آن چه به احتياط نزديک تر است ،آن را انتخاب کني ،مثلا اگر يکي مي گويد سرمايه کسب خمس ندارد و ديگري مي گويد خمس دارد ، بايد خمس سرمايه را بدهي يا در موردي يکي مي گويد نماز شکسته کافي است و ديگري مي گويد بايد هم شکسته و هم تمام بخواند ،بايد هم شکسته و هم تمام بخواني . اين کار مشکل است. پس بهتر است از يک مرجعي که اعلم است تقليد نمايي.
پاسخ 3 - منشا اختلاف فتاوا
اولا : اختلاف مراجع در احكام ديني غالبا در جزئيات است. كمتر فقيهي وجود دارد كه در يكي از احكام اساسي با نظر مراجع ديگر مخالف بوده و نظر متفاوتي داشته باشد. مانند اصل وجوب نماز و اجزا و شرائط آن.
دوّم: اختلاف در يك موضوع اجتهادي و علمي امري طبيعي است ،از اين رو معمولاً در تمام علومى كه نياز به اجتهاد و استدلال دارد، صاحب‏نظران اختلاف نظر پيدا مى‏كنند، فقها و مجتهدها نيز در استنباط احكام اختلاف نظر دارند و فتواهاى متفاوت صادر مى‏كنند .اين مسئله در علوم تخصصي ديگر نيز وجود دارد.
در بررسي از علل اختلاف فتواي مراجع چند عامل اساسي است.
1ـ درجه و رتبه علمى افراد متفاوت است.
2ـ نحوه ورود و خروج آنان به بحث هاى علمى و تخصصى باعث اختلاف نظر و برداشت مي‌شود.
3ـ اختلافات مبنايى در اصول و فقه باعث اختلاف فتوا مي‌شود.
اختلاف نظر فقها به نحوه استنباط آن‌ها بر مى گردد. فقيه بايد حكم شرعى را از آيات و روايات معصومين استخراج كند و بر اساس آن‌ها حكم به حليت يا حرمت نمايد. در اين راستا با استفاده از مبانى اصولى خود به جرح و تعديل روايات مى پردازد و به جمع بندى نهايى مى رسد . چه بسا روايتى كه دليل حرمت يا حليت است ، به نظر فقيهى از نظر سند يا دلالت تمام باشد، ولى فقيه ديگر آن را مخدوش مى داند.
گاهى از ائمه اطهار(ع) حكمى بر خلاف نظر خودشان به عنوان تقيه صادر مى‏شد، نيز جاعلان حديث براى تشويش اذهان و تخريب و تحريف دين و احكام الهى، احاديثى به نام امامان جعل مى‏كردند. تا كنون احاديث تقيه‏اى و جعلى در لابه لاى اخبار و احاديث ما موجود است. در اين جا علوم و دانش‌هاي مختلف مانند: علم الحديث و درايه الحديث و... براي فهم احاديث و روايات صحيح از غير صحيح به وجود آمده است.
همين مسئله كافى است كه اختلاف نظر ايجاد شود. اين مسئله طبيعي است همان طورى كه در رشته هاى ديگر علمى نيز بين كارشناسان اختلاف نظر وجود دارد، مثلاً يك جراح نظر مى دهد غده اى را بايد با عمل جراحى از بين برد، ولى جراح ديگر به اين نظريه اعتقادى ندارد و معتقد است با دارو قابل معالجه است.
از طرف ديگر در مواردى موضوع حكم با تحولات زمانى تغيير مى كند و به تبع تغيير موضوع حكم عوض مي‌شود، مثلاً در روايات از بازى با شطرنج منع شده حتى در رواياتى وارد شده كه به شطرنج باز سلام نكنيد، ولى حضرت امام خمينى در پاسخ به استفتايى دربارة ‌بازى با شطرنج در فرض خروج از قمار و داخل شدن در مقوله ورزش ذهنى فرموده اند:
بر فرض مذكور اگر برد و باخت در بين نباشد، اشكال ندارد.(2)
بعضى از فقها براى خودِ شطرنج موضوعيت قائل اند و معتقدند در بستر زمان اين حكم تغيير نمى كند، چون تا شطرنج شطرنج است ،موضوع محفوظ است و حكم بر آن بار مي‌شود. اختلاف بر اساس تفاوت برداشت از موضوع است و اين كه آيا شطرنج موضوعيت دارد يا آلت قمار بودن دخيل در حكم است؟
در مواردى اختلاف نظر فقها بر اساس دوگانگي در فهم قرآن و حديث است،‌مثلاً قرآن مجيد مى فرمايد: «والمطلقات يتربّصن بأنفسهنّ ثلاثة قروء؛ يعنى زن هاى مطلقه بايستى سه قرء به انتظار بمانند.(3)
كلمة قرء كه در اين آيه به كار برده شده ،در زبان عرب به طور اشتراك لفظى براى دو معناي متضاد آمده:
يكى به معناى پاكى و ديگرى به معناى عادت ماهيانه زنان. از اين جهت فقها در مفهوم اين آيه با هم اختلاف دارند.
برخى معتقدند: زن مطلقه بايد بعد از طلاق دو مرتبه عادت ماهيانه ببيند و پاك شود . مرتبة سوم به محض اين كه عادت ماهيانه ديد، گر چه آن كه از آن عادت بيرون نيامده و پاك نشده باشد ،مى تواند با مرد ديگر ازدواج كند. گروهى ديگر عقيده دارند تا زن مطلقه از عادت ماهيانه ‌مرتبه سوم بيرون نيايد و به كلى پاك نشود ،حق شوهر كردن ندارد، يعنى پس از اتمام مرتبة سوم مي‌توانند شوهر كنند.
با اين حكم واقعى خدا دربارة زنان مطلقه اى كه بايد مدتى را به عنوان عده از شوهر كردن خوددارى كنند ،يكى است، در عين حال يكى مى گويد: مدت عده سه عادت ماهيانه تمام است . ديگرى مى گويد سه مرتبه پاك بودن از عادت شرط است . اختلاف هم از فهم خود آيه سرچشمه مى گيرد.(4)
اختلاف مراجع معظم تقليد در مسئله اي به معناي اختلاف در حکم خدا در آن مسئله نيست؛ زيرا همه فقها معتقدند که حکم واقعي هر مسئله‌‌اي يک چيز بيش تر نيست . آن ها تنها استنباط و فهم خود را از حکم واقعي بيان مي‌کنند . هيچ کس مدعي نيست که تنها فهم او حکم واقعي الهي است تا اختلاف در حکم خدا پديد آيد . علت اختلاف روشن نبودن حکم واقعي مسئله است که هر فقيهي مطابق فهم خود حکم مسئله را بيان مي‌کند.
فرموده ايد ( دايم السفر هستم ،ولي واقعا هنوز تکليف خود را نمي دانم. به قول بعضي دوستان جدولي سخت تر از جدول مندليف در مکان هاي اداري نصب شده که واقعا با دنبال کردن آن انسان سرگيجه مي گيرد) فرمايش شما صحيح است، ولي اگر مرجع تقليد خود را مشخص و معين کنيد و مستقيما به نظر ايشان مراجعه کنيد و کاري به نظريات ديگر مراجع نداشته باشيد، مشکل و تحيري پيش نمي آيد و سر درگم نمي شويد .
پي‌نوشت‌ها:
1 - بحار الانوار ،ج 2 ،ص 88 .
2. صحيفة نور، ج 21، ص 15.
3. بقره (2) آيه 288.
4. زين العابدين قرباني،‌درساية قلم، ص 201 ـ202.

منظور از مسايلي كه هنوز عمل نكرده چيست؟ آيا اگر به فتواي ديگري عمل نموده هم همين مفهوم را دارد؟ آيا مي توان در مسايلي چون موسيقي و رقص از يكي از مراجع و در مسايل ديگر چون روزه و نماز از ديگري تقليد كرد يا فقط اين حكم محدود به معاملات و عبادات است؟ منظور از عبادات چيست؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اگر انسان به حج نرفته باشد ، در مسائل حج از مرجع خود تقليد نکرده است . اگر تا به حال نذر نکرده باشد، در مسائل نذر به نظر مرجع خود عمل نکرده است.
اگر به فتواي مرجع ديگر که مساوي با مرجع شما است، عمل کرده باشيد ، همين حکم را دارد . ديگر نمي توانيد در آن مسائل از مرجع خود تقليد کنيد .
در صورتي که بدانيد که مرجع ديگري از لحاظ علمي با مرجع شما مساوي است ، در مسائلي که تا به حال براي شما پيش نيامده و به فتواي مرجع تقليد خود عمل نکرده ايد ،مي توانيد ازمرجع دوم تقليد کنيد. فرقي نمي کند که موسيقي ويا هر مسئله ديگري باشد . اين حکم محدود به معاملات و يا عبادات نيست. بايد بدانيد که مرجع دوم از لحاظ علمي مساوي با مرجع شما مي باشد . دانستن اين مسئله کمي دشوار است.
منظور از عبادات ومعاملات يعني يک سري مسايل کلي ،چون ممکن است يک مرجع مثلا در عبادات (نماز ، روزه ، طهارت ،خمس ،زکات و...)بيش تر تلاش کرده ، در اين قسمت از علميت بيش تري برخوردار باشد ويک مرجع ديگر در قسمت معاملات (بيع ، اجاره ، مضاربه ، جعاله و...) اعلم باشد. بنا براين اگر مقلدي اهل علم بود و تشخيص داد که فلان مرجع در اين قسمت از ابواب احکام از مهارت بالاي برخودار است و مرجع ديگر در ابواب ديگري مهارت دارد ،مي تواند برخي از ابواب فقهي را از يک مرجع و برخي ديگر را از مرجع دوم تقليد کند .اين حکم شامل مسايل جزئي نمي شود .

برخي معتقدند كه در هيچ زمينه اي اعم از احكام و اعتقادات جاي تقليد نيست.از مجتهدين نبايد تقليد كرد چون دين بر محور فهم قرآن و برخي روايات متواتر استوار است.ازآيه هاي متعدد قرآن و از جمله آيه اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي بر مي ايد كه تمام احكام در قرآن آمده و پيامبر نيز هر آنچه مورد نياز بوده بيان فرموده است.با توجه به آيات قرآن كه دعوت به تدبر و تفكر كرده و بيان للناس است پس از دوران پيامبر بايد با فهم عميق از مفاهيم قراني به گوهر دين و احكام آن با تكيه برتدبر قراني دست يافت. قواعد و روش فقهاو منابع مورد استفاده انهانسبت دوري با قرآن داشته و تنها به روايات آن هم با انواع توجيهات و روش ها در اعتبار بخشيدن به انها و در مرحله بعد توجيه مخالفت احتمالي آنها با نص قرآن، استناد كرده اند.به علاوه برخي از علماي بزرگ هم اظهار داشته اند(علامه طباطبايي)كه حوزه هاي علميه و فقاهت ما از قران بدور افتاده اند. همچنين شهيد مطهري و امام خميني نيز اظهارات مشابهي داشته اند.قواعد اصول فقه جعل فقهاست و اعتباري ندارد و حداقل اين است كه نه اين قواعد و نه احكام مبتني بر آن قطعي و جزمي نيستند.محورهاي اصلي مورد سوال:فلسفه فقه و اصول فقه- جايگاه عقل در فهم دين (اعتقادات و احكام)و نقش معصوم در اين ميان-سنت فقهي شيعه(دلايل حجيت نهاد فقه شيعه و اجتهاد-مباني و منابع)-جايگاه فهم مفاهيم قرآني و نه صرف آيات الاحكام در استنباط احكام- جزميت بر روي روش استنباط حكم و روش تفسيري خاص- اسيب شناسي متد هاي اصولي رايج لطفابنده را به مقالات و كتب تخصصي درموضوعات فوق ارجاع دهيد.جواب اجمالي وافي به مقصود نيست.بنده با برخي دوستان جلسات بحثي داريم كه مايليم با استفاده از منابع معتبر،تقريبا تفصيلي و محققانه به نتايجي دست يابيم.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
به دليل تعدد فرازهاي پرسش جواب در چند محور تقديم مي‌شود:
1- همان طور که به حکم عقل و سيره عقلاي در هر کاري اگر انسان خودش متخصص و خبره نباشند، بايد به متخصصين و کساني مراجعه کند که در آن کار صاحب نظر و اهل تجربه‌اند، مثلا براي يک مريض عقل و عقلا حکم مي‌کند که بايد به پزشک مراجعه نمود و طبق نظر او دارو مصرف نمايد، و صدها مسئله ديگر از اين قيبل که در زندگي انسان وجود دارد، در مسئله تقليد نيز همين مبنا و معيار عقلي و عقلاي ملاک است از اين رو کساني که خود در استنباط احکام و تکاليف خود از منابع مربوطه ناتوان است، و به هر دليلي نمي‌تواند وظيفه شرعي خود را در ساحات مختلف زندگي فردي و اجتماعي و عبادي از قرآن و سنت و ساير منابع مربوط به دست بياورد، عقل حکمت مي کند که به مجتهد عادل و جامع الشرايط که در آن کار صاحب نظر و متخصص است، مراجع نمايد و طبق فتواي او رفتار کند. از اين روست که در رساله هاي عملي چنين آمده: تقليد در اصول دين جايز نيست و مسلمان بايد در اصول دين يقين داشته باشد و در احکام غير ضروري دين يا بايد مجتهد باشد و بر طبق اجتهاد خودش عمل نمايد، و از مجتهد تقليد کند يعني به دستور او رفتار نمايد. (1)
قرآن کريم در باب اين که اگر انسان چيزي را نمي داند بايد از کسي که مي‌داند بپرسد فرمود: «فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون» (2) پس اگر نمي‌دانيد از اهل ذکر و آنهايي که مي دانند سوال کنيد. اين آيه نيز مي‌تواند بيانگر يک اصل کلي در باب مراجعه در هر کاري به متخصصان مربوط به دست آورد. چه اين که در روايات نيز تاکيد شده که در عصر غيبت امام زمان (ع) مومنين بايد علماي دين براي دانستن احکام و تکاليف شرعي شان مراجعه کنند. (3)
2- در مسايل اعتقادي خود مراجع بزرگوار در اول رساله شان همواره تصريح دارند که تقليد نادرست است، ولي در امور فقهي و احکام براي کسي که مجتهد نيست، تقليد واجب است، اما اين نکته که گفته شده در قرآن و روايات متواتر همه چيزآمد..
بايد گفت: اولا اين سخن مثل سخن کسي است که معتقد به خود درماني است و مي‌گويد همه چيز در کتاب هاي پزشکي بيان شده لازم نيست براي معالجه نزد پزشک رفت و پول مصرف نمود، اين سخن را هيچ عاقلي نخواهد پذيرفت.
ثانيا: جاي ترديد نيست که در قرآن کريم همه چيز بيان شده و تمام احکام مربوط به نيازهاي گوناگون زندگي انسان در قرآن و سنت بازگو شده ولي آن آيات نياز به کارشناس دارد تا آن را خوب طرح و تبيين کند د راين باره کلام امير مومنان بسيار زيبا و گوياست که فرمود:
«و قد کان يکون من رسول الله الکلام له و ... : فکلام خاص، و کلام عام، فيسمعه من لا يعرف ما عني الله، به و لا ما عني رسول الله .... السامع و يوجهه علي غير معرفه بمعناه و ما قصده و ما خرج من اجله» (4) گاهي سخن از رسول خدا داراي دو معنا بود، سخن عام و سخن خاص، کسي آن را مي شنيد که مقصود خدا و پيامبرش را از آن کلام نمي فهميد، پس به معناي دلخواه خود تفسير مي‌کرد، بدون آن که معناي واقعي آن را بداند که براي چه هدفي صادر شد، بنابراين در آيات قرآن و روايات گر چه همه چيز بيان شده، ولي در ميان آنها، ناسخ و منسوخ، مطلق و مقيد، عام و خاص و مانند آن وجود دارد که متخصص و اسلام شناس متبحر لازم دارد تا آن امور را از هم تفکيک و بازشناسي و از مجموع آنها احکام شرعي را به دست آورد، و در عصر غيبت امام زمان اين کار بر عهده مجتهد عادل و جامع الشرايط است و کسي که از موهبت اجتهاد برخوردار نيست به حکم شرع و عقل مکلف است از متخصص مربوط پيروي و طبق نظر او عمل نمايد وگرنه خلاف وظيفه شرعي خود رفتار کرده است.
3- آنچه را مراجع شيعه در طول تاريخ به عنوان منابع استنباط احکام شرعي در اختيار داشته قرآن و سنت و عقل و اجماع بوده است و آنها از خود چيزي را نگفته و نمي‌گويند بلکه آنچه از منابع ياد شده به دست مي آورند به مردم بازگو مي کنند، و آنچه در پرسش به آنان نسبت داده شده دور از واقع است.
4- آنچه به علامه طباطبايي و امام خميني و شهيد مطهري نسبت داده شده، نادرست است و يا قابل توجيه، آنها خودشان مجتهد و فقيه و صاحب نظر در استنباط احکام بوده‌اند و علامه خودش در علم اصول کتابي عميق دارد، امام که معلوم است و کتاب هاي متعدد در علم اصول دارد و شهيد مطهري نيز درباره نقش و جايگاه علم اصول فقه در کتاب‌هاي خود از جمله کتاب آشنايي با علوم اسلامي، بخش فقه و اصول فقه و نيز مجموعه آثار 20 درباره اصول فقه، فقه، اصل اجتهاد در اسلام، به تفصيل بحث کرده
و پرسشگر محترم ديدگاه ايشان را در آن کتاب به تفصيل مي تواند مطالعه و به ديگران بازگو نمايد.
ظرفيت پاسخنامه اجازه بحث و تحليل بيشتر را در اين خصوص نمي دهد تفصيل مسئله را در کتاب مجموعه آثار شماره 20 شهيد مطهري ملاحظه فرماييد.
پي نوشت‌ها:
1. توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 14.
2. نحل (16) آيه 43.
3. ر. ک: آيت الله جوادي آملي، ولايت فقيه، ص 191.
4. نهج البلاغه خطبه 210.

باسلام آیا مقلدان جوان مقام معظم رهبری می توانند از رساله ی حضرت امام (ره) استفاده نمایند، با توجه به این که ایشان رساله ی عملیه ندارند؟ بنده تازه مشغول به کار شده ام، حقوقم 170 هزار تومان در ماه است. 50هزار تومان هم ماهیانه از پدرم میگیرم. می خواهم 170 هزار تومان را برای تهیه ی جهیزیه پس انداز کنم. آیا خمس به آن تعلق می گیرد. به وسایلی که برای جهیزیه تهیه کرده ام چطور؟ به کتاب هایی که خریده اماما مطالعه نکردم چطور؟اصلا خمس به چه چیزی تعلق می گیرد؟ حمام برای روزه دار چه حکمی دارد؟ با تشکر فراوان

پرسش 1:
احکام خمس،تقليد،روزه شرح : باسلام آيا مقلدان جوان مقام معظم رهبري مي توانند از رساله ي حضرت امام (ره) استفاده نمايند، با توجه به اين که ايشان رساله ي عمليه ندارند؟
پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
مقام معظم رهبري آيت الله خامنه اي رساله عمليه اي به صورت استفتاآت دارد. اگر مسئله اي پيش آمد ازآن پيدا کنيد. اگر آن مسئله دراستفتاآت نباشد به رساله حضرت امام عمل کنيد . اگر در هيچ کدام نبود از دفتر ايشان سوال کنيد.

پرسش 2:
بنده تازه مشغول به کار شده ام، حقوقم 170 هزار تومان در ماه است. 50هزار تومان هم ماهيانه از پدرم ميگيرم. مي خواهم 170 هزار تومان را براي تهيه ي جهيزيه پس انداز کنم. آيا خمس به آن تعلق مي گيرد.
پاسخ:
پولي که پدر به شما مي دهد خمس ندارد گرچه چند سال بماند اما پول درآمد خودت در صورت پس اندازه خمس دارد مگر در دوسه ماه بعد از سال خمسي با آن پول ما يحتاج زندگي را بخريد در اين صورت خمس ندارد. مي تواني پول پس انداز کني و قبل از رسيدن سر سال خمسي (روزي که اولين حقوق را گرفته اي سال خمسي تو است) باآن جهيزيه بخري در اين صورت خمس ندارد(1)
پي نوشت:
1. آيت الله خامنه­اي، استفتا ات، س 906.

پرسش 3:
به وسايلي که براي جهيزيه تهيه و آماده کرده ام آيا خمس تعلق مي گيرد؟

پاسخ:
در صورتي که شما در شهري زندگي مي کنيد که معمولا مقداري از جهيزيه دختر رادر بين سال تهيه مي کنند و تهيه لوازم زندگي براي آينده عرفا جزء مئونه حساب مي شود به وسايلي مذکور خمس تعلق نمي گيرد.(1)
پي نوشت :
1. آيه الله خامنه اي ، استفتائات چاب جديد ، س 906 . و چاب قديم سؤال 905.

پرسش 4:
اصلا خمس به چه چيزي تعلق مي گيرد؟
پاسخ:
خمس (يک پنجم ) اموال را مي‌گويند و به هفت چيز خمس تعلق مي‌گيرد که توضيح داده مي‌شود:
1 - منفعت کسب: يعني مالي که انسان از طريق تجارت يا صنعت و ياکسب‌هاي ديگر به دست مي‌آورد. و ازمخارج سال او و خانواده اش زياد بيايد.
2 - معدن: اگر از معدن طلا يا نقره يا مس يا سرب يا آهن يا نفت يا زغال يا سنگ يا فيروزه يا عقيق يانمک و يامعدن‌هاي ديگر چيزي به دست آورد و به مقدار نصاب باشد.
3 - گنج: مالي است که در زمين يا درخت يا کوه و يا ديوار پنهان باشد و کسي آن را پيدا کند.
4 - مال حلالي که مخلوط به حرام باشد: اگر مال حلال به گونه اي با مال حرام مخلوط شود که انسان نتواند آن هارا از يکديگر تشخيص دهد، بايد خمس تمام مال را بدهد.
5 - جواهري که به واسطة فرورفتن در دريا به دست مي‌آيد.
6 - غنيمت: اگر مسلمانان به امر امام (ع) با کفّار جنگ کنند و غنايمي در جنگ به دست آورند.
7 - زميني که کافر ذمّي از مسلمان بخرد. کافر ذمّي به کافري گفته مي‌شود که به صورت اقليت در کنار مسلمانان زندگي مي‌کند و شرايط ذمّه را پذيرفته است .

پرسش 5:
حمام براي روزه دار چه حکمي دارد؟
پاسخ:
اگر روزه دار حمام کند، روزه اش باطل نمي شود و روزه اش صحيح است .
روزه دار نمي تواند سرش را زير آبي که يک جا جمع است ببرد ،مثل آب استخر و رود خانه، پس روزه دار نمي تواند سرش را زير آب استخر ببرد، به گونه اي که همه سر يک دفعه زير آب قرار گيرد . اگر عمدا اين کار را بکند ،روزه اش باطل مي شود. اما اگر همه بدن زير آب باشد اما سر زيرآب نباشد، روزه اشکال پيدا نمي کند.(1)
پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع ،ج1 ،م1608.

پرسش 6:
به کتاب هايي که خريده ام اما مطالعه نکردم آيا خمس تعلق مي گيرد؟

پاسخ:
اگر کتاب ها در زمان خريد آن مورد نياز شما براي مراجعه و مطالعه بوده و مقدار آن هم مناسب شأن عرفي شما باشدخمس ندارد ، حتي اگر پس از سال اول از آن استفاده نکنيد.(1)
پي نوشت :
1. آيت الله خامنه اي ، استفتائات ، چاپ جديد ، س 900 .

با عرض سلام وتحیت به محضر حضرتعالی با توجه به مطلب زیر لطفا به سوالات بنده حقیر پاسخ دهید : بنده مقلد مقام معظم رهبری هستم ، ایشان بنابر احتیاط واجب ، رجوع به مرجع مساوی را جایز نمی دانند ، همچنین اطلاع دارم که حضرت آیت الله سیستانی ، صریحا فتوا داده اند که رجوع به مرجع مساوی جایز است ، با توجه به اینکه مقام معظم رهبری احتیاط واجب دارند و آیت الله سیستانی فتوای صریح داده اند ، پس بنده می توانم که در این مسئله به آیت الله سیستانی مراجعه کنم ، حال سوالات بنده به شرح زیر می باشد : 1-وقتی بنده در این مسئله به نظر آقای سیستانی مراجعه کردم ، آیا باید در مباحث فقهی مورد نظرم از خود ایشان حتما تقلید کنم یا اینکه طبق نظر ایشان که گفته اند رجوع به مرجع مساوی جایز است ، می توانم به مراجع مساوی دیگر ، مثلا آیت الله صافی گلپایگانی یا آیت الله مکارم شیرازی مراجعه کنم ؟ 2-اگر بنده طبق موارد گفته شده فوق ، خواستم در مباحث مربوط به روزه از آیت الله خامنه ای تقلید نکرده بلکه رجوع به مرجع دیگر کنم ، آن مرجع جدید ، در کل مباحث فقهی مرجع من خواهد شد ؟ ( یعنی دیگر مقام معظم رهبری مرجع من نخواهد بود ) ، یا اینکه فقط در مباحث روزه از ایشان تقلید می کنم و در سایر مباحث از مقام معظم رهبری ؟ ( در واقع می خواهم بدانم که مسئله رجوع به مرجع مساوی ، فقط مربوط به یک یا چند مسئله است یا اینکه همان عدول از یک مرجع به طور کامل به مرجع دیگر می باشد ) ؟ 3-اگر در یک مسئله از مقام معظم رهبری به مرجع مساوی دیگر رجوع کردم ، آیا بعد از مدتی می توانم دوباره از رهبری تقلید کنم یا اینکه دیگر برای همیشه باید از مرجع جدید در آن مسئله تقلید نمایم ؟ 4-آیا در کل ، در خصوص مسئله رجوع به مرجع مساوی ، فقط در یک مسئله می توان به مرجع جدید رجوع کرد یا اینکه در یک مبحث کلی ( مثلا کل مبحث روزه ، یا کل مبحث نماز ) هم می توان رجوع و تقلید کرد ؟ 5-در سوال پایانی از شما تقاضا دارم که نظر تمامی مراجع اعلام شده توسط جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را در خصوص رجوع به مرجع مساوی بیان کنید . با تشکر فراوان و من الله التوفیق

پرسشگر گرامي با سلام سپاس از ارتباط تان با اين مرکز
پاسخ 1 - در فرض سوال مي تواني به مراجع مساوي ديگر مراجعه كني .
پاسخ 2 - در هر مسئله اي به ديگري رجوع کردي ،در همان مسئله مقلد آن مرجع هستي .در بقيه مسايل مانند سابق مقلد آيت الله خامنه اي هستي، مگر اينكه به مرجع ديگر برگردي .

فتوای زیر از امام خمینی است: "اگر شناختن اعلم مشكل باشد به احتياط واجب بايد از كسى تقليد كند كه گمان به اعلم بودن او دارد، بلكه اگر احتمال ضعيفى هم بدهد كه كسى اعلم است‏و بداند ديگرى از او اعلم نيست به احتياط واجب بايد از او تقليد نمايد. و اگرچند نفر در نظر او اعلم از ديگران و با يكديگر مساوى باشند بايد از يكى ازآنان تقليد نمايد" آیا فتوای آقای خامنه ای متفاوت از نظر امام است؟ بنده مقلد ایشان هستم، و گمان به اعلم بودن شخص دیگری دارم.اگر نظر ایشان همین باشد باید عدول کنم؟(به طور کل نظر مرجع اولی تاثیری در عدول دارد یا نه؟و فتوای بالا یک حکم کلی است؟) آیا برای عدول از غیر اعلم به اعلم،گمان کافی است و نیاز به شهادت 2 نفر نیست؟(با توجه به نظر امام که در شرایطی است که شناختن اعلم مشکل باشد)

با سلام و تشکر از ارتباط با اين مرکز
در صورتي که شناخت مرجع اعلم مشکل باشد، بنا بر احتياط بايد از کسي که احتمال اعلميت او را مي دهيد ، تقليد کنيد . در صورتي که گمان داريد مرجع ديگري اعلم است، بنا براحتياط بايد به او عدول کنيد.
در مسئله عدول بايد نظر مرجع اعلم را در نظر بگيريد .
هر گماني کافي نيست، بلکه بايد گمان( از همان راه هايي که مرجع اعلم را مي شود شناخت) حاصل شده باشد.(1)
پي نوشت :
1. سوال تلفني از دفتر(7746666-0251) آيه الله خامنه اي .

 

امام علي عليه السلام: راز تو در بند توست . اگر آن را فاش كنى ، تو در بندِ آنى . غرر الحكم و درر الكلم 5630

 

پرسش 1:
مرجع تقليد شرح
قبلا از أيت اله بهجت تقليد مي كردم . ايشون که فوت کردن ، بايد از کس ديگه اي تقليد کنم ؟ 2ـ آيا مي توان مرجع تقليد را به دلخواه ودر هرزماني تغيير داد ؟
پاسخ:
با سلام و تشکر به خاطر ارتباطتان با اين مرکز
1- بايد به مجتهد اعلم زنده رجوع کنيد و طبق فتواي مجتهد اعلم زنده عمل کنيد. مي توانيد در تمام مسائل به مجتهد اعلم زنده رجوع کنيد و به فتواي مجتهد اعلم زنده عمل کنيد . مي توانيد با اجازه مجتهد اعلم زنده بر تقليد خود از حضرت آيت الله بهجت(ره) باقي بمانيد. يعني اگر بخواهيد بر تقليد خود باقي بمانيد، اول بايد در مسئله بقا بر تقليد از يك مجتهد زنده اعلم تقليد كنيد تا اگر مرجع اعلم زنده بقا بر تقليد را در تمام مسائل اجازه بدهد، مي توانيد در تمام مسائل بر تقليد خود باقي بمانيد . اگر مجتهد زنده اعلم، بقا بر تقليد را درخصوص مسائلي که عمل کرده ايد ،اجازه بدهد ،فقط در همان مسائل بر تقليد خود بمانيد . در بقيه مسائل به مرجع اعلم زنده رجوع نماييد. هم چنين مي توانيد در تمام مسائل از مرجع اعلم زنده، تقليد نمائيد(1).
البته طبق گفته دفتر حضرت آيت الله بهجت(ره) نظر آيت الله بهجت آن بوده است که حضرت آيت الله شيخ علي صافي اعلم مي باشد. آيت الله شيخ علي صافي نيز بقا بر تقليد از آيت الله بهجت را در تمام مسائل جايز دانسته است. درصورتي که با اين اعلاميه دفتر آيت الله بهجت اطمينان به اعلميت آيت الله علي صافي پيدا مي کنيد، مي توانيد دراين مسئله به آيت الله علي صافي مراجعه کنيد و طبق فتواي ايشان برتقليد خود باقي بمانيد.
2-به نظر مرحوم آيت الله بهجت، تغيير دادن مرجع تقليد در صورتي که هردو مجتهد با هم مساوي در اعلميت باشند و مجتهد دوم هم زنده باشد ،جايز است، هرچند احتياط مستحب آن است که مقلد، بدون اعلميت مجتهد دوم، مرجع تقليد خود را تغيير ندهد.(2)
پي نوشت ها:
1. آيت الله بهجت، توضيح المسائل، مسئله:11
2- همان، مسئله 6.

صفحه‌ها