خداوند در قرآن از دو نوع پيروي ياد كرده و يكي را تقبيح كرده و پويندگانش را ملامت كرده و ديگري را تحسين كرده و بدان فراخوانده است.
تقليد مذموم:
وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُون (1)
چون به ايشان گفته شود كه از آنچه خدا نازل كرده است پيروي كنيد، گويند: نه، ما به همان راهي ميرويم كه پدرانمان ميرفتند. حتي اگر پدرانشان بيخرد و گمراه بوده اند.
قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُون (2)
آن آييني كه پدران خود را بدان معتقد يافته ايم ما را بس است. حتي اگر پدرانشان هيچ نميدانسته اند و راه هدايت نيافته بوده اند؟
تقليد ممدوح:
يا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جاءَني مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْني أَهْدِكَ صِراطاً سَوِيًّا (3)
اي پدر، مرا دانشي داده اند كه به تو نداده اند. پس، از من پيروي كن تا تو را به راه راست هدايت كنم .
فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (4)
اگر خود نميدانيد، از اهل كتاب بپرسيد.
آياتي كه تقليد را لازم مي شمرد، فراوان است و نياز به مرجع يك حكم فطري است. زيرا همه مردم عالم به احكام دين نيستند و فرصت و توان مراجعه و استنباط احكام را از كتاب و سنت ندارند و براي فهميدن حكم خدا ، چاره اي جز مراجعه به عالمان دين و قرآن و حديث شناس ندارند. قرآن و روايات همين حكم فطري عقل را يادآوري كرده و به تقليد از عالم عادل فراخوانده و از تقليد از فاسقان كه علم ندارند و ادعاي علم مي كنند يا علم دارند. ولي فاسقند و در حكم خدا دست مي برند ، نهي كرده است.
1. پي نوشت ها:
1. بقره (2) آيه 170.
2. مائده (5) آيه 104.
3. مريم (19) آيه 43.
4. نحل (16) آيه 43.