پرسش وپاسخ

باسلام می خواستم بدانم راهی برای محرمیت با دخترم باکره در صورتی که نزدیکی صورت نگیرد بدون اجازه پدر وجود دارد؟ با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در صورتي که دختر در زندگي مستقل نباشد، براي ازدواج موقت بايد از پدر اجازه بگيرد .در صورتي که مستقل باشد، بنا بر احتياط واجب بايد اجازه بگيرد .(1)
فرقي نمي کند که نزديکي صورت بگيرد يا نه .
پي نوشت :
1. آيه الله سيستاني ، توضيح المسائل ، م2336.

با سلام و عرض احترام سوالي داشتم از خدمتتون : 1- در دلايل استجابت نشدن دعا گفته شده كه ، از دلايلش نشناختن خداست و چيزي غير خدا را خواستن و به طور ديگر خواستن از چيزي ديگر غير خدا كه فكر مي كنيم خدا است . از نظر من خدا كسي است كه هر آنچه كه وجود دارد را آفريده است و قوانيني نيز برايمان گذاشته و تنها كسي كه موقع مشكلات غير ارادي از او كمك مي خواهيم . شنيده ام خدا اصلا آن چيزي كه ما فكر مي كنيم نيست ! خدا خيلي بزرگ تر از آن است كه در مغز محدود انسان جاي بگيرد و تصور نور و اسمان از خدا نيز براي درك بهتر است . سوال من اين است كه واقعا خدا چيست ؟ چي رو ما بايد عبادت كنيم ؟ آيا بايد وقت دعا خواندن به آسمان نگاه كنيم ؟ چرا آسمان ؟ مگر خدا در آسمان است ؟ خدا گفته از رگ گردن هم به ما نزديك تر است . من در ذات و وجود خدا شك ندارم مي خواهم بدانم خدا كيست تا گمراه نشوم چون در قرآن بارها گفته است كساني هستند كه فكر مي كنند نيكوكار و عابد و زاهدند اما كفار هستند و راه را اشتباه ميروند . ميترسم از اين دسته باشم . لطفا مرا از اين ترس نجات دهيد . من نمي خواهم خدايي را كه نمي شناسم و اطلاعاتي ازش ندارم از روي اينكه كشورم مسلمانند و خدا را مي پرستند بپرستم . من مي خواهم خدا را بشناسم اينقدر بشناسم كه هيچ عهدي نتواند در من شك ايجاد كند . من اينقدر الان كم اطلاعاتم كه با خواندن چند متن و دليل برهان هاي عده اي كه قرآن را دست نوشته افكار فطري محمد مي دانند قرار گرفتم . اين فكر در ذهنم ايجاد شده از كجا معلوم واقعا خدا گفته است . خدا گفته اگر مي توانيد آيه اي بياوريد . اما مگر آيه ها ( من معاني و تفاسير را خوانده ام چون عربي را متوجه نمي شوم) نوشته نيستند ؟ خوب اين همه كتاب و .... همشون مثل معاني قرآنند به طور مثال فرمودند ما رسولاني از جنس خود شما فرستاديم . خوب مگر اين جمله چه جمله عجيبي هست كه نشه مثلش رو آورد ؟ لطفا مرا اطلاعات دهيد و راهنماييم كنيد . خسته شدم از اينكه تا به خدا ايمان ميارم يه خدا نشناس ميبره منو توي فكر و هزار تا سوال و شك بي جواب برام پيش مياد !! تشكر فراوان يا علي

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
هر انساني در مراحل ابتدايي زندگي خود، خدا را فقط با فطرت پاك خويش مي‌يابد، به او محبت مي‌ورزد. اما در مرحله‌اي ديگر، يعني دورة جواني‌، كه زمان تغيير و تحولات روحي است و روحية پرسشگري در انسان رشد مي‌كند; باورهاي او دچار تزلزل و ترديد مي‌شود، وجود شك و ترديدها مي‌تواند زمينة تعالي انسان را فراهم كند. بنابراين‌، جاي نگراني نيست‌. بلكه با پيگيري سؤالات و يافتن پاسخ مناسب‌، بايد شك و ترديد را به يقين تبديل نمود. اين كه آيا خدا هست‌؟ چرا اين جهان خلق شده‌؟ انسان در اين جهان چه جايگاهي دارد؟ چرا آمده‌؟ به كجا مي‌رود؟ سؤالات اصلي هر انسان است كه بايد به پاسخ آن ها برسد، در صورتي كه به پاسخ صحيح آن ها دست يابد; زندگي سالم و سعادتمندانه‌اي را مي‌تواند براي خود بسازد و با عمل به تكاليف‌، به سعادت اخروي برسد.
اين سؤال كه آيا خدايي هست‌، اول چيزي است كه بايد جوابش را بيابيد، تا هم جلوي شك شما گرفته شود و هم بنيان اعتقادي‌تان از ترديد نجات يابد، يافتن پاسخ اين سؤال با مراجعه به وجدان و فطرت سالم براي هر فرد، آسان است‌. تمام محيط اطراف ما از عالم گياهان و حيوانات‌، گردش شبانه‌روز و اين نظام عظيم و دقيق خلقت‌، به ما ندا مي‌دهد كه همة اين ها نه تصادفي است و نه بدون مدير و مدبِّر. مثلاً يك انساني كه اكنون در مراحل كمال رشد است‌، از ابتدا فقط تك سلولي بوده كه رشد نموده و مرحله به مرحله از نطفه به مراحل نهايي تكامل جنيني رسيده و در زمان معيني با پاگذاشتن به دنيايي بزرگ تر مرحلة ديگري از زندگي طبيعي را شروع مي‌نمايد.
آيا هيچ عقل سالمي مي‌پذيرد تبديل هر مرحله به مرحله كامل تر بدون وجود يك برنامة حساب شده كه آن هم كار يك موجود عاقل‌، با تدبير و داناي حكيم است‌، صورت گيرد؟ پس معلوم مي‌شود كه قرار گرفتن هر چيز در جاي خود، طبق حساب دقيق بوده و جا به جايي هيچ يك خود به خود ممكن نيست . طراح و ناظم آن‌، موجود حسابگري است كه يقيناً خود داراي علم و توانايي بي‌نهايت است‌، او همان خداي آفرينندة جهان است كه همه چيز از اوست‌. اوست كه نعمت هاي فراوان در اختيار مخلوقاتش گذاشته است . در ميان همة مخلوقات‌، انسان را برتري بخشيده و امكانات فراوان در اختيار او نهاده است‌، از جمله اين امكانات‌: استعداد فكر و درك‌، قدرت انتخاب همراه با هدايت او از طريق عقل و وحي مي‌باشد. استفاده صحيح از اين امكانات و نعمت هاي بي‌شمار ديگري كه در جهان طبيعت وجود دارد، انسان را در پيمودن راه ترقي و كسب كمالات و سير به سوي تنها معبود هستي‌، كمك مي‌كند.
البته درک کامل ذات خداوند وصفات او براي هيچ انساني ممکن نيست ؛ ما تنها به کمک ادراکات عقلي خود و از طريق آثار او وتعاريفي که خداوند از خود در کتب آسماني کرده تا حدي خالق عالم وعلت پديد آورنده جهان وجهانيان را مي شناسيم. به همين خاطر تنها مي دانيم خداوند موجودي است که در نهايت عظمت وکمال وجمال بوده ،همه آنچه از خود وساير موجودات عالم مي بينيم ومي شناسيم، به قدرت و اراده او به وجود آمده اند .
در روايات به بلند کردن دست‌ها به سوي آسمان در حالت دعا، بسيار تأکيد شده است . در سيره پيشوايان دين نيز اين موضوع به چشم مي‌خورد. اَنَس مي‌گويد: پيامبر (ص) را ديدم که دستانش را در دعا بالا برده بود. (1)
در توصيف حالت امام حسين (ع) در دعاي عرفه آمده است: حضرت دستانش را تا روبروي صورتش بالا آورده بود، مانند فقيري که درخواست طعام مي‌کند. (2)
برخي ساده انديشان، ادب بلند کردن دست‌ها را به سوي آسمان در حالت دعا، به دليل بروز شبهة جسمانيت خداوند انکار کرده‌اند، در حالي‌که اين شبهه از اصل باطل است. علامه طباطبايي اين کار را عملي نمادين مي‌داند و مي‌گويد:اين که بلند کردن دست‌ها به سوي آسمان، اشاره به وجود خداوند در آسمان باشد، سخني مردود است، زيرا حقيقت تمام عبادت‌هاي بدني، تنزيل و فرود آوردن معناي قلبي و توجه باطني به صورت و ظاهر و آشکار ساختن حقايق فراتر از ماده در قالب جسمانيت است، چنان که اين امر را در نماز، روزه، حج و مثال آن، و نيز در اجزا و شرايط آن‌ها مي‌بينيم.اگر تنزيل نباشد، عبادت بدني معنا نخواهد داشت، از اين جمله است دعا که تمثيل و بيانگر توجه قلبي و درخواست باطني است؛ درست به مثابة درخواستي که ميان ما انسان‌ها متداول است و مي‌بينم که فقير مستمند و فرودست، از شخص ثروتمند و داراي منزلت برتر، درخواست بر‌آوردن حاجت مي‌کند و در اين حالت دست خود را به سوي او مي‌گشايد و با ذلت، برآوردن خواهش خود را مي‌طلبد. (3)
چنين شبهه‌اي در دوران امام علي (ع) نيز طرح شده و ايشان به آن پاسخ داده‌اند، حضرت فرمود:« هر کس از شما از نماز، فارغ شد، دستانش را به سوي آسمان بلند کند و در دعا بکوشد.»
شخصي پرسيد: اي امير مؤمنان! آيا خداوند در هر مکان نيست؟
فرمود: آري، او پرسيد: اگر چنين است، چرا بايد بنده در دعا دست‌هاي خود را رو به آسمان بلند کند؟ امام فرمود: آيا در قرآن نخوانده‌اي: « وَ فِِي السَّماء رِزْقُکم و ما تُوعَدون؛ روزي شما و آن چه به آن وعده داه شده‌ايد، در آسمان است» ؟(4) آيا جز آن است که روزي از جايگاهش طلب مي‌شود و جايگاه روزي، آسمان است؟ (5)طبق اين بيان، دست بلند کردن در حال دعا، به معناي بالا بردن دست‌ها به سوي خزينة بي‌پايان الهي است، نه به سوي صاحب عطا که خداوند باشد.
پي نوشت ها:
1 . صحيح بخاري، ج 5، ص 2335.
2. بحارالانوار، ج 95، ص 214.
3. الميزان، ج 2، ص 38، با اندکي ويرايش .
4 . ذاريات (51) آيه 22.
5 . تهذيب الاحکام، ج 2، ص 322.

نذر کرده ام که پنج دور ختم قران داشته باشم.گفته اند که هرکس سه با سوره ی توحید را تلاوت کند همانند یک ختم قران است. حال اگر من پانزده بار سوره ی توحید را بخوانم نذرم را ادا کرده ام؟صیغه ی نذر را به جا اورده ام.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
با توجه به اينکه در هنگام نذر قصد کرده بوديد که پنج دوره قرآن را به صورت کامل و متعارف قرائت کنيد ،خواندن سوره توحيد کفايت نمي کند .(1)
مي توانيد به مرور زمان نذر خود را ادا کنيد .
پي نوشت :
1 . سوال تلفني از دفتر (7746666-0251) آيه الله خامنه اي.

با سلام عادت بدي دارم كه از كيف خانواده ام پول بر ميدارم و اطلاع نميدهم آيا دزدي محسوب ميشود؟حال اگر بخواهم پولها را برگردانم آيا بايد اعتراف كنم يا همين كه پولها را به جاي اولشان برگردانم كافيست نماز و روزه ام با اين شرايط قبول ميشوند يا خير؟

پرسش: شرح : عادت بدي دارم كه از كيف خانواده ام پول بر مي دارم و اطلاع نمي دهم. آيا دزدي محسوب مي شود؟حال اگر بخواهم پول ها را برگردانم، آيا بايد اعتراف كنم يا همين كه پول ها را به جاي اول شان برگردانم كافيست ،نماز و روزه ام با اين شرايط قبول مي شوند ؟
پاسخ : با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباط تان با اين مركز؛
برداشتن پول از کيف اعضاي خانواده بدون اذن و اجازه آن ها حرام و نوعي دزدي مي باشد . کسي که چنين کاري کند، به مقداري که پول برداشته ، ضامن است. همين که پول را به صاحبش برگرداند کافي است . اعتراف لازم نيست . نماز و روزه هم اشکال ندارد.(1)

پي نوشت:
1. سؤال از دفتر آيت الله فاضل و سؤال از دفتر آيت الله خامنه اي.

در ماه رمضان درطول روز برای جلو گیری از ترش کردن دهان وبو ندادن آیا میتوان با آب دهان را شست و اینکه به روزه مشکلی ایجاد نمیکند

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباط تان با اين مركز؛
شستن دها با آب يا مسواك اشكال ندارد، اما بايد از فرو دادن آب يا مواد ديگر جلوگيري نمايد. (1)
پي نوشت :
1.توضيح المسائل مراجع ، ج 1 ،مسئله 1657.

کسی که بر روی صندلی نماز می خواند قرار نگرفتن انگشت شصت پا و زانو بر روی زمین چه حکمی دارد ؟ در قرائت تسبیحات حضرت زهرا {س} حرف آخر اذکار را باید به حالت وقف بخوانیم یا حرکت دار {{ الحمدلله با ه ساکن یا ه کسره دار }} ؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در صورتي که نتواند نماز و سجده را به صورت معمولي انجام بدهد اشکال ندارد .(1)
پي نوشت :
1. آيه الله مکارم ، مناسک ، م1363 .

من خانمی هستم 30 ساله و لاغراندام و با وزن 42 کیلو ساکن شهر گرم استان یزد هستم و با توجه به طولانی بودن روزها گرفتن روزه برایم طاقت فرساست و ضمنا مجبور به رفتن خارج از خانه هم هستم.مقلد امام خمینی میباشم. با توجه به موارد مذکور گرفتن روزه برای من چه حکمی دارد؟؟

پرسش: خانمي هستم 30 ساله و لاغراندام و با وزن 42 کيلو ساکن شهر گرم استان يزد هستم و با توجه به طولاني بودن روزها گرفتن روزه برايم طاقت فرساست و ضمنا مجبور به رفتن خارج از خانه هم هستم.مقلد امام خميني مي باشم. با توجه به موارد مذکور گرفتن روزه براي من چه حکمي دارد؟
پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در این ماه عزیز
بايد روزه را بگيري مگر اين که تحمل روزه گرفتن را نداشته باشي .در اين صورت مي تواني روزه را بخوري و بعدا قضايش را بگيري. امام خميني فرموده:
انسان نمى‏تواند براى ضعف روزه را بخورد، ولى اگر ضعف او به قدرى است‏كه معمولا نمى‏شود آن را تحمل كرد، خوردن روزه اشكال ندارد. (1)
پي نوشت:
1. امام خميني، توضيح المسائل ،م1583

من 33 سال سن دارم و دارای سه فرزند هستم. فرزند بزرگ من 8 ساله و پسر است. در بسیاری از موارد با گستاخی جواب می دهد.همیشه خود را با خواهر کوچکتر از خود که حدود یک سال از او کوچکتر است مقایسه می کند.علاقه عجیبی به نقاشی دارد و بهمین دلیل او را در کلاسهای نقاشی ثبت نام نموده ام .خیلی دوست دارم به حفظ و یادگیری قران علاقمند گردد خیلی هم او را تشویق کرده ام ولی بعد از مدت کوتاهی از این کار سر باز میزند. در تمیز کردن اتلق خود بسیار کاهل است و نامرتب است .لطفا مرا راهنمایی نمایید. با تشکر فراوان

پاسخ:
با سلام و تشكر از اعتماد شما نسيت به مركز.
مقابله با بدرفتاري يكي از تلاش‌هاي بزرگ روانشناسان را به خود اختصاص داده است. به عنوان نخستين اصل والدين در هر صورت بايد به ياد داشته باشند كه از تنبيه بدني به منظور خاموش سازي بدرفتاري كودك خود استفاده نكنند. اصل دوم آن ‌است كه هرگز كودك را مورد توهين و سرزنش قرار ندهند.
به جز اين موارد كه حتماً آسيب‌زا هستند، برخي فنون هستند كه كاملاً قابليت تغيير رفتار را در خود دارند و داراي مشكلات آن نيز هستند. محروميت كودك و بي‌توجهي انتخابي دو روش كاملاً مناسب هستند كه در آن ها مادر كودك را از ارتباط با خود به عنوان ارزنده‌ترين شيء جهان هستي كودك محروم مي‌كند. اما فراموش نكنيد كه در موارد پرخاشگري شديد كودك نمي‌توانيد به تنهايي موفق شويد و لازم است با مراجعه به روانشناس كودك را مورد سنجش قرار دهيد.
اگر تمايل به ترک بدرفتاري فرزندتان را داريد، مي‌توانيد با استفاده از برخي فنون به کنترل رفتار او بپردازيد. اين مسأله نياز به به کارگيري دسته اي فنون و مهارت ها را دارد که با مراجعه به روانشناس مي‌توانيد آن را فرا بگيريد.
هرگز در برابر بدرفتاري فرزند خودتان از خود واکنش خشم و ناراحتي نشان نداده، بلکه تنها احساس خودتان را با لحني ملايم اما قاطعانه براي او بازگو نماييد. بنابراين لازم است از بدرفتاري متقابل پرهيز نماييد . در برابر بدرفتاري كودكتان به بدرفتاري نپردازيد چرا كه در اين صورت مجوز انجام آن را صادر كرده ايد. علاوه بر آن، اين واكنش انسان را ضعيف نشان مي‌دهد و انسان بيش تر به هم مي ريزد.بنابراين كودك به بدرفتاري بيش تر تحريك و تشويق مي‌شود.
با استفاده از يک عبارت که داراي سه قسمت است، ابتدا به توصيف-نه قضاوت- رفتار كودك پرداخته ، بعد محدوديت يا احساسي را که براي شما پديد مي‌ آورد، بازگو نموده ، سپس به طور قاطعانه از او بخواهيد که به رفتار خود پايان داده يا لااقل در برابر شما به آن پايان دهد.
مي‌توانيد براي اعمال محدوديت به طور موقت به آن ها بي توجهي کنيد . سپس در صورتي که آن ها علت را جويا شدند، از جملات سه قسمتي استفاده کنيد. هرگز خودتان را در انزوا قرار ندهيد . خودتان را به خاطر بدرفتاري آن ها محدود نسازيد.
هرگز قهر نکنيد چون قهر پاسخي يکسان را در برابر رفتار خوب و بد فرزندتان ارايه مي‌دهد. بنابراين هر گاه كودك لطفي در حق شما انجام مي‌دهد ،بلافاصله به صورت کوتاه اما نه چندان توجه آميز به تشکر متقابل از او بپردازيد؛ هرگز براي خاموش سازي بدرفتاري كودك تان به او باج ندهيد . به تمجيد از او به عنوان يك فرد بدرفتار نپردازيد. بنابراين استفاده از روش بي توجهي انتخابي كه در ابتدا توضيح داده شد، کاملاً مناسب است.
هيچ گاه به كودك خود نگوييد كه هر چه مي‌خواهي گريه كن اما من هيچ چيزي به تو نمي‌دهم! اين كار باعث افزايش كينه و خصومت در كودك خواهد شد. همچنين لازم است او را تهديد نكنيد و فقط بي‌توجه بمانيد. در پايان چنانچه تمايل داشته باشيد مي‌توانيد با شماره 09640 تماس بگيريد و راهنمايي لازم را دريافت داريد.

من دارای فوق لیسانس مهندسی شیمی هستم. بسیار تمایل دارم در مسائل دینی تحصیل کنم ولی نمیدانم روش آن چیست و آیا می توان از اول در علومی مانند اخلاق تحصیل کرد؟ آیا روش تحصیل غیر حضوری در این رشته ها وجود دارد؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
شما برادر عزيز بايد هدف تان را نسبت به تحصيلات حوزوي بسيار شفاف کنيد. اگر هدف تان رسيدن به کمال اخلاقي است، مي توانيد در کنار تحصيلات دانشگاهي خودتان از طريق منابع مانند کتب اخلاقي، راديو معارف و استفاده از سخنراني‌هاي اساتيد اخلاق اين خلأ و کمبود اخلاقي را جبران کنيد. دانشکده دار الحديث رشته اي قرآني و حديثي به صورت مجازي دارد که مي توانيد از آن استفاده کنيد . اما اگر قصدتان ادامه تحصيل در حوزه است ، حوزه برنامه غير حضوري ندارد.با اتمام دوره تحصيل دانشگاه مي‌توانيد در دوره مخصوصي که براي فارغ التحصيلان دانشگاه در مدرسه معصوميه حوزه علميه قم تشکيل شده ،شرکت کنيد .در اين مدرسه براي فارغ التحصيلان دانشگاه برنامه خاصي قرار داده‌اند تا سريع تر از بقيه طلاب، دروس حوزوي را فرا بگيرند. مجله‌اي به نام «خشت اول» چاپ شده که درباره طلابي است که پس از اخذ مدارک دانشگاهي وارد حوزه شده‌اند. اين مجله را بخوانيد و تا با آگاهي از شرايط و فرصت‌ها و تنگناها و چالش انتخاب خوبي داشته باشيد.
موفق باشيد.

انسان كيست و ذات و روح و ماهيت چه فرقي با هم دارند و منظور ما از "من" در اينكه مثلا ميگوييم "روح من " يا "جسم من" و يا حتي "ذات من" و ... چيست؟ با تشكر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
درباره چيستي انسان ممکن است نکته‌هاي بسياري قابل طرح باشد، و از سوي انسان موجود شگفت انگيز است که انديشمندان همواره در شناخت او دشواري هاي بسيار داشته و احيانا از شناخت کنه حقيقت آن اظهار عجز نموده است و از اين روست که گفته شده: بي‌ترديد اين مسئله ژرفاي بسيار عميقي دارد، به همين دليل درباره آن، نظرهاي متفاوتي وجود دارد و جهت دشواري مسئله آن است که انسان به دليل خصيصه ذاتي و روحي که دارد همانند ساير موجودات يک مقام و هويت مشخص و درجه‌اي معين وجودي ندارد، بلکه داراي مقامات و درجات متفاوت است که نسبت به هر درجه از وجود او مي‌توان تغيير و تعريف خاصي از آن ارائه داد، و اين سبب شده که درک حقيقت و فهم هويت واقعي انسان بسيار دشوار و مشکل گردد و آنچه اظهار شده يا مي‌شود در واقع يک اجمال از هويت اوست و نه شناخت و تعريف واقعي (1) و در عين حال تعريف مشهوري که حکما از انسان ارائه داده اين است که او حيوان ناطق است يعني موجودي است که داراي احساس و اراده که توان درک امور کلي و مفاهيم عقلاني را دارد. ولي اين تعريف يک شناخت اجمالي از انسان به دست مي دهد و حقيقت هويت او را به طور روشن مشخص نمي‌سازد. گفتني است که به دليل فراز و فرودهاي فرايند حرکت آدمي گاهي است که او بر اثر عقايد و اعمال نيک به مقام خلافت الهي بار مي يابد که فلسفه اصلي خلقت آدمي همين مسئله است. وگاهي بر اثر اعمال ناشايست به گونه اي از مسير انسانيت منحرف و از کمال آدميت ساقط مي‌شود که به گفته قرآن از چهار پايان هم پست تر مي‌شود. (2) در هر صورت انسان در واقع موجود ناشناخته است. تفصيل اين بحث را در کتاب «انسان شناسي از ديدگاه امام خميني» (3)ملاحظه بفرماييد.
اما درباره اين که تفاوت ذات، روح و ماهيت انسان چيست ومراد از «من» که انسان همه چيزي خود را به آن نسبت مي‌دهد چيست؟ بايد گفت: واژه ذات و ماهيت در واقع دو کلمه مترادف است که به جاي همديگر به کار مي رود و مراد از ماهيت همان چيزي است که در فارسي به «چيستي» ياد مي‌شود و چيستي انسان همان است که حکما گفته‌اند: انسان حيوان ناطق است. (4)
اما درباره واژه «من» بايد گفت: مراد از من روح آدمي است لذا گفته: انسان موجود دو ساحتي است يکي ساحه آن بدن او و ساحه ديگر حقيقتي است که از آن «به من» يا «خود» تعبير مي‌شود و در آموزه هاي ديني روح ناميده شده. (5)
بنابراين اين که احيانا گفته مي شود: روح من، اين تعبير مسامحي است وگرنه روح همان من است اما تعبيرات ديگر که در پرسش اشاره شده مثل ذات من، جسم من و مانند آن از اين باب است که حقيقت انسان با روح اوست از اين رو همه را وقتي به خود نسبت مي دهد کلمه من را که مراد همان روح است به کار مي‌برد.
پي نوشت‌ها:
1- نتايج کلامي حکمت صدرايي، ص 202
2- اعراف (7) آيه 174
3- نشر موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني
4- مصباح، تعلقه علي نهايه الحکمه ص 22
5- ر. ک: آموزش کلام اسلامي، ج 2، ص 213

صفحه‌ها