خانواده

من تازه ازدواج کردم، اگر امکان داره می‌خواستم یک دعا به من معرفی کنید
هرچند مطلق دعا و نمازهای مستحبی می‌تواند در ايجاد مهر و محبت مؤثر باشد؛ اما از روايات به دست مي‏ آيد که رعايت اموري چند غير از دعا و امور معنوی نیز، موجب جلب...

سلام

من تازه ازدواج کردم، اگر امکان داره می‌خواستم یک دعا به من معرفی کنید برای عزیز شدن در میان خانواده همسرم به‌ویژه مادر ایشان.
من اعتقاد به رمال و دعانویس ندارم برای همین از شما خواهش می‌کنم با معرفی چند دستورالعمل دینی در این مورد به من کمک کنید

پاسخ:

خداوند حکيم، نظام هستي را بر پايه اسباب و مسببات قرار داده؛ يعني براي پيدايش هر پدیده‌ای علتي خاص و براي حل هر مشکلي راهکارهاي ویژه‌ای تعيين نموده است.
از سويي ديگر می‌دانیم که خداوند برای آن‌که انسان به اهداف موردپسندش برسد، دو گونه اسباب و علل مقرر داشته است: مادي و معنوي.
دعا و نماز و صدقات و زیارات و مانند آن ازجمله اسباب معنوي است که خداوند آن را در کنار عوامل مادی مؤثر در سرنوشت و نظام زندگی قرار داده است.
بنابراین هرچند مطلق دعا و نمازهای مستحبی می‌تواند در ايجاد مهر و محبت مؤثر باشد؛ اما از روايات به دست مي‏ آيد که رعايت اموري چند غير از دعا و امور معنوی نیز، موجب جلب محبت ديگران می‌گردد. در ذیل به هر دودسته عوامل اشاره می‌شود.
الف- نماز و دعا:
برای جلب محبت همسر، پدر و مادر، یا یکی از محارم و یا جلب محبت کسی که داشتن رابطه با او حرام و گناه نیست، وضو بگیر. دو رکعت نماز مثل نماز صبح به‌قصد قربت و نزدیک شدن به خدا بخوان، بعد از نماز (با گفتن تسبیحات حضرت فاطمه سلام‌الله علیها) به حمد و ستایش خدا بپرداز، سپس بر محمد و آلش صلوات بفرست. آن گاه این دعا را بخوان:
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي إِلْفَهَا وَ وُدَّهَا وَ رِضَاهَا بِي وَ أَرْضِنِي بِهَا وَ اجْمَعْ بَيْنَنَا بِأَحْسَنِ اجْتِمَاعٍ وَ أَنْفَسِ ائْتِلَافٍ فَإِنَّكَ تُحِبُّ الْحَلَالَ وَ تَكْرَهُ الْحَرَامَ وَ اعْلَمْ أَنَّ الْإِلْفَ مِنَ اللَّهِ وَ الْفِرْكَ مِنَ الشَّيْطَانِ لِيُكَرِّهَ مَا أَحَلَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ. مردی از امام باقر علیه‌السلام دعایی جهت جلب محبت همسرش تقاضا کرد، حضرت دستور عمل ذکرشده را به او فرمود. (1)
ب- راهکارهای عملی و کارکردی:
1. ایمان سرچشمه محبت و محبوبیت:
برای جلب محبت دیگران هیچ عاملی مؤثرتر از ایمان به خدا و عمل صالح که در درجه اول به معنای انجام واجبات و ترک گناهان می‌باشد، نیست. چنان‌که خداوند در آیه 96 سوره مریم می‌فرماید: کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، خداوند رحمان محبت آنان را در دل‌ها می‌افکند و آن‌ها را محبوب همه می‌گرداند.
اعتقاد به یگانگی خدا و دعوت پیامبران که بازتابش در روح و فکر و گفتار و کردار انسان ...تجلی کند، همچون نیروهای عظیم مغناطیسی کشنده و رباینده (محبت) است.(2) هر چه معرفت و ایمان و عمل صالح بیشتر باشد جلب محبت نیز زیادتر می‌شود.
2. خوش‏اخلاقى:
«حسن خلق‏» کمندى است که ديگران را در دام محبت اسير مى‏کند. کيست که از برخورد شايسته خوشش نيايد و جذب نشود؟
گشاده‏رويى، خوش‌اخلاقی و شوخ‌طبعی متعادل، از بارزترين صفات رسول خدا (ص) بود که سهمى‏ عمده در جذب مردم به اسلام و شيفتگى آنان به پيامبر اسلام ‏داشت. خداوند درباره اين خصلت مردمى رسول اکرم (ص) مى‏فرمايد: «فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولک‏؛ (3) به خاطر رحمت الهى بود که براى مردم نرم شدى. اگر تندخو و خشن و سخت‏دل بودى، از دور تو پراکنده مى‏شدند».
3. عفو و گذشت:
کينه‏توزى و لجاجت، ويژه روح‌های حقير و همت‌های پايين است. برعکس، آنان که نظربلند و روح بزرگ دارند، پوزش‌ها را مى‏پذيرند، از خطاهای ديگران چشم مى‏پوشند و از حق شخصى خويش‏ درمی‌گذرند. بلندنظرى انسان، عامل محبت دل‌های ديگران است. براى ‏خود انسان نيز نوعى لذت روحى دارد.
عفو و گذشت و چشم‏پوشى و ناديده گرفتن لغزش‌های ديگران، دانه‏هاى جلب محبت است. ديگران را خوش‌بین، وفادار و بامحبت ‏نگاه مى‏دارد.
البته عفو و گذشت، مربوط به‌جایی است که فرد خطاکار به‌اشتباه خود پی برده و درخواست بخشش نماید، ولی اگر آن فرد هنوز دارد خطا می‌کند یا از خطای خود پشیمان نیست، عفو و بخشش او سبب مشکلات بیش‌تری می‌گردد.
4. بخشش و محبت:
آدميزاد، بنده احسان است. به هر کس نيکى کنى، او را رام و مطيع‏ خويش مى‏سازى. به هر کس محبت و لطف کنى، قلعه دلش را فتح کرده‌ای. به قول سعدى:
بنده حلقه‌به‌گوش را ننوازى، برود لطف کن لطف که بيگانه شود حلقه‌به‌گوش
سخن مولاي مان حضرت امير (ع) چنين است: «بالايثار يسترق الاحرار؛ (4) آزادمردان، با ايثار، بنده و غلام مى‏شوند».
البته بنده و غلام خوبی‌ها و کرامت‌های اخلاقى. اين هم گام ديگرى‏ در جذب دل‌ها و ايجاد الفت‌ها و تحکيم رابطه‏هاى عاطفى در جامعه‏ بشرى است.
5. تواضع و خاکسارى:
امام على (ع) فرموده است:
سه چيز موجب جلب محبت ديگران مى‏شود: دین‌داری، فروتنى و بخشندگى. (5)
6. تفقد، رسيدگى، دیدوبازدیدها:
مردم، به‌ویژه گرفتاران و دردمندان، نيازمند احوالپرسى، رسيدگى و در يک کلمه «تفقد» ند. گاهى يک احوالپرسى و سلام و علیک، شادابى روح و نشاط زندگى ‏فراوانى (براى هر دو طرف) پديد مى‏آورد. گاهى نوشتن يک نامه يا تلفن کردن به يک آشنا و فاميل، محبت‌ها و صفاهاى بسيارى ايجاد مى‏کند. گاهى سر زدن به همسايه و عيادت يک بيمار و شرکت در يک‏ مجلس ختم يا عروسى، مبدأ بسيارى از دوستی‌های ماندگار مى‏شود. دیدوبازدیدهای خانوادگى، دل‌ها وزندگی‌ها را به هم مربوط مى‏کند.
پی‌نوشت‌ها:
1. شيخ طوسي، التهذيب، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1365 ه.ش،ج 7 ص 409.
2. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1362 ه.ش، ج 13، ص 144.
3. آل‌عمران (3)، آيه 159.
4. عبدالواحد بن تميمي آمدي، معجم الفاظ غررالحکم درر الكلم، مركز الابحاث و الدراسات الاسلاميه، تاريخ نشر، ذی‌القعده 1413، تحقيق مصطفي درايتي، ص 396.
5. همان، ص 25.

چه راهکارهایی برای حفظ و ارتقای بهداشت روانی خانواده ها در بلایای طبیعی و شیوع بیماری هایی مثل کرونا ویروس وجود دارد؟
بهداشت روانی، خانواده، بلایای طبیعی، کرونا، هشدارهای پزشکی، قرنطینه خانگی

چه راهکارهایی برای حفظ و ارتقای بهداشت روانی خانواده ها در بلایای طبیعی و شیوع بیماری هایی مثل کرونا ویروس وجود دارد؟

پاسخ:

آثار روان‌شناختی و بهداشت روانی در بلایای طبیعی، موضوعی است که از اهمیت خاص برخوردار بوده و متأسفانه کمتر به آن پرداخته‌شده است. بلایا اتفاقات معمول و روزمره نیستند. آن‌ها از هر نوعی که باشند، طبیعی یا ساخته انسان، زندگی و فعالیت‌های هر جامعه‌ای را مختل می‌کنند؛ لکن برخی از این وقایع مانند شیوع جهانی یک بیماری به‌شدت واگیردار مانند کرونا مسئله‌ای نسبتاً جدید و متفاوت است. در بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله یک حالت غیرمنتظره و شوکه کننده وجود دارد به‌صورتی­که عده‌ای غافلگیر شده و قربانی می‌شوند و جامعه هدف برای خدمات بهداشت روان، بازماندگان هستند؛ اما در بیماری‌های مسری عمومی، می‌توان گفت قربانیان، عموم مردمی هستند که در اضطراب سرایت بیماری قرار داشته و ازاین‌جهت بهداشت روان آن‌ها تهدید می‌شود.

 توصیه‌های زیر به راهکارهای شناختی، هیجانی و رفتاری برای حفظ و ارتقای سطح بهداشت روان در جامعه‌ی مبتلا شده می‌پردازد.

  • تحلیل درستی از هشدارها داشته باشیم؛ علیرغم رعایت بهداشت از سوی بخش قابل‌توجهی از افراد جامعه، اما همواره افرادی هستند که نسبت به توصیه‌های بهداشتی بی‌تفاوت هستند و سبب انتقال بیماری و گسترش آن می‌شوند. ازاین‌رو رسانه‌ها چاره‌ای جز تأکید بر عمق خطر و بالابردن سطح هشدارها ندارند و این مسئله باعث بروز نگرانی‌های مضاعف در سطح جامعه می‌شود. پس باید توجه داشت کسانی که توصیه‌های بهداشتی و دستورالعمل‌های قرنطینه‌ای را رعایت می‌کنند مخاطب هشدارهای مضاعف نیستند و نباید تحت تأثیر تأکیدها، دچار استرس فزاینده شوند.
  • آیا با قانون احتمالات و فرمول‌های آماری آشنا هستید؟ چقدر احتمال دارد این بیماری به سراغ من بیاید؟ به‌عنوان‌مثال در یک جامعه هشتادمیلیونی، اگر هشت‌صد نفر در اثر ابتلا به بیماری فوت کنند، احتمال ابتلای هر فرد در این جامعه یک‌صد هزارم درصد هست که با رعایت بهداشت و قرنطینه، درصد احتمال از این هم کمتر می‌شود؛ یعنی احتمال اینکه بیماری به سراغ یک نفر بیاید بسیار اندک است. پس توجه داشته باشید که جامعه پزشکی و رسانه‌ها بنا بر مصالح عموم و رسالتی که در جلوگیری از شیوع بیماری به عهده‌دارند، لازم است سطح هشدار را بالا ببرند؛ اما افرادی که ضوابط پیشگیرانه را رعایت کرده و می‌کنند لازم است با توجه به قانون احتمالات، آرامش خود را حفظ کنند و کسانی که به ضوابط پیشگیرانه و رعایت قرنطینه بی‌توجه هستند لازم است هشدارها را جدی گرفته و خود را در معرض خطر جدی ببینند.
  • از بین رسانه‌ها، رسانه‌های رسمی را ترجیح داده و از فضای مجازی به‌صورت هدفمند استفاده کنید. در این ایام گردش آزاد در خبرهای مرتبط با بیماری توصیه نمی‌شود.
  • سبک جدیدی در زندگی را تجربه کنید: در شرایط قرنطینه‌ای که بسیار به‌ندرت پیش می‌آید، افرادی که با انعطاف‌پذیری و چابکی، سبک زندگی خود را به نحو مقتضی تغییر می‌دهند و دوران بهتری را تجربه می‌کنند. پس ساعت خواب‌وبیداری و غذا خوردن خود را با شرایط جدید تنظیم کرده و فهرستی از فعالیت‌های لازم و فهرستی از فعالیت‌های موردعلاقه برای خود تهیه کنید؛ سعی کنید در خانواده، به یک جدول زمان‌بندی مشترک خانوادگی دست پیدا کنید. پس هرکدام از ما دو جدول خواهیم داشت؛ یک جدول خانوادگی و یک جدول فردی که لازم است این دو جدول هماهنگ باشند. هدف از پایبندی به برنامه‌های فردی، حفظ قلمروها و مرزهای فرد با دیگر اعضای خانواده است؛ یعنی برای حفظ آرامش خانواده لازم است هر فرد در طول شبانه‌روز بخش قابل‌توجهی از زمان را به کارهای شخصی مشغول بوده و کاری به دیگر اعضاء خانواده نداشته باشد.
  • ارتباط معنوی خود را با خداوند متعال تقویت کنید.

 در پایان به این نکته توجه داشته باشید برای شما که ضوابط پیشگیرانه را رعایت می‌کنید دوران قرنطینه می‌تواند از خاطره‌انگیزترین و ناب‌ترین دوران زندگی باشد.

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

کولیوند، پیرحسین؛ دادفر، محبوبه؛ حمایت‌های روانی اجتماعی در بلایا (برای بزرگ‌سالان)، تهران، ناشر: میرماه، 1394

کاظمی، هادی؛ دادفر، محبوبه؛ حمایت‌های روانی اجتماعی در بلایا (ویژه کودکان)، تهران، ناشر: میرماه، 1394

جمالی، آرش؛ جمالی، سارا؛ مبانی آمادگی عمومی جامعه برای مقابله با تروریسم بیولوژیک، شیمیایی، رادیولوژیک و بخشی از بلایای طبیعی و نقش ...، تهران، ناشر: دانش مردم، 1384

 

کلمات کلیدی

بهداشت روانی، خانواده، بلایای طبیعی، کرونا، هشدارهای پزشکی، قرنطینه خانگی

شبهاتی درباره امام حسین (علیه السلام) و حادثه کربلا:

پرسش1: دهم عاشوراي سال 61 هجري قمري برابر با 21 مهرماه سال 59 هجري شمسي است / بله عاشورا در فصل پاييز بوده! پس اين جنگ در گرماي تابستان نبوده، بلكه در اواخر مهرماه و در فصل پاييز بوده / به نرم افزار هاي آنلاين تبديل تاريخ مراجعه كنيد. حتي اگر گرما هم بوده باشد براي هر دو سپاه اين مسئله بوده!

كربلا صحرا نبود، جلگه بود. هوا اونقدر هم گرم نبوده، امام حسين هم تشنه لب نبوده! بلكه يك جلگه ي حاصلخيز در كنار رود پر آب فرات است. در اين جلگه ي حاصلخيز بيش از شصت درصد ما يحتاج كشاورزي مردم عراق توليد مي شود. حالا صادرات عظيم خرماي عراق هم كه مربوط به اين منطقه است بماند. امام سوم شيعيان و لشگرش تشنه نبوده اند.
اولا در صورت نبود آب هم مي توانسته اند ازشير شترهايشان استفاده كنند. كه خوردن اين شير در ميان مردم عرب بسيارپر طرفدار است.
دراحاديث و روايات و كتب تاريخي اسلامي متفقا همگي به نوره كشيدن امام حسين پيش از آغاز جنگ مي پردازند. نوره همان واجبي است و براي استفاده از اين ماده نياز به آب براي دوش گرفتن است!
پس چطور آب در دسترس نبوده؟
مي گويند لشگر يزيد آب را بر سپاه حسين بسته است! چگونه ممكن است كسي بتواند رودخانه ي پر آب فرات را ببندد؟ رودخانه اي كه عرض آن در بعضي مناطق به چند صد متر مي رسد!

----------------------------------------------

پرسش2: اشكالي كه وارد است اينست كه اگر امام حسين براي جنگ مي رفته چرا خانواده و بچه هاي كوچكش را همراه آورده بوده؟

پاسخ1:
آنچه كه دربرخي سايت ها آمده است، صحت ندارد، زيرا اين سايت ها به منظور زيرسوال بردن قيام امام حسين (ع)، اين گونه مطالب را نوشته، و دليل علمي و عقلي برآن ندارند، اين نشان از عدم واقعيت اين دسته مطالب دارد، مثلا در اين سايت ها ادعاشده است كه كربلا صحرا نبود بلكه جلگه بود، لذا در كربلا آب وجود داشت. در جواب اين شبهه بايد گفت صرف ادعا كه كربلا بيابان نبوده است، كافي نيست. بايد اين مطلب مستند به منبع و مدرك باشد، و حال اين كه داده هاي تاريخي و همين طور طبق نظر برخي جغرافي دانان سرزمين كربلا بيابان بوده است. كربلا به رغم اينكه در كنار رود فرات بود، با اين رود فاصله داشت، از اين رو بيابان بود. بعضي جغرافي دانان نيز همين عقيده را دارند. ياقوت حموي در ذيل واژه كربلا مي‌نويسد: اما مبدأ اشتقاق اين كلمه (كربلا) يا كربله به معناي سستي پاهاست، بدين جهت كه سرزمين كربلاسست و شن‌زار است يا از «كربلت الحنطه» يعني گندم از كاه و كثافات پاك كردم، مي باشد؛ بدين مناسبت كه آن زمين از ريگ‌هاي درشت و درخت پاك بوده است. (1)
در فرهنگ معين مي‌خوانيم: كربلا يكي از شهرهايي است كه در كنار رودخانه فرات قرار داشت و در سال 61 هجري بيابان بود. (2) لغت شناسان تصريح مي‌كنند كه كربلا در سال 61 بيابان بوده است. اين كه گفته مي‌شود كربلا سرزمين بدون علف و بياباني بوده، معنايش اين است كه در سال 61 در آن جا كسي زندگي نمي‌كرد و اين سرزمين خالي از سكنه بود، نه اين كه در آن سرزمين آب وجود نداشته است. معناي عدم وجود آب در كربلا آن است كه آب را به روي اهل بيت و ياران امام بستند و تهيه آب براي امام مشكل بود. از روز هفتم ماه محرم تا بعد از ظهر عاشورا، امام حسين(ع) و يارانش با مشكل آب مواجه شدند! منابع و مآخذ تاريخي و روايي به روشني اثبات مي كند كه نيروهاي عمر بن سعد مأموريت يافتند كه حسين بن علي و يارانش را در مضيقه قرار بدهند و مانع آوردن آب به خيمه ها بشوند و نيروهايي را در اطراف فرات مستقر كردند تا اصحاب امام حسين(ع) نتوانند از فرات آب بياورند. در غير روز عاشورا امام و يارانش به سختي آب تهيه مي كردند. ولي روز عاشورا مشكل آب بسيار جدي شد و حتي امام حسين(ع) وقتي كه خود را به آب رسانيد و خواست آب بخورد، در همان لحظه حصين بن نمير به سوي آن حضرت تير پرتاب كرد و در نتيجه نتوانست آب بخورد و امام حسين و يارانش روز عاشورا همه با لب تشنه به شهادت رسيدند. (3) البته در اين هم ترديدي نيست كه امام و ياران و خاندانش در آن روزها آب تهيه مي كردند. چنين نبود كه در آن سه روز كسي آب نخورده باشد. اگر در آن سه روز و در آن هوايي گرم كسي سه روز اصلا آب نخورده بود، نمي توانست زنده بماند. روز عاشورا امام حسين و ابوالفضل با هم براي آوردن آب سوي فرات رفتند. ولي نيروهاي عمر بن سعد مانع شدند و آنان نتوانستد آب بياورند. (4) در برخي گزارش ها آمده است: امام حسين (ع) در روز عاشورا در محدوده اردوگاه خود اقدام به حفر چاه نمود؛ اما وقتي گزارش آن به ابن زياد رسيد، او دستور شدت عمل بيش تر و ممانعت از آن را به عمر سعد ابلاغ نمود و مانع حفر چاه شدند.(5) همچنين در اين سايت ها آمده است. كه حادثه كربلا در مهر ماه اتفاق افتاده است و در اين ماه هوا گرم نيست. در كدام منبع معتبر تاريخي اين مطلب آمده است؟ آنچه در متون تاريخي معتبر آمده، اين است كه حادثه كربلا در ماه محرم اتفاق افتاد و هوا گرم بود. اگرچه طبق محاسبه، مقارن با مهر ماه باشد؛ وضعيت اقليمي و جغرافيايي كربلا به گونه اي است كه در مهر ماه نيز هوا گرم است. ساير پرسش ها، در اگر ضروري بود در آينده مطرح نمائيد. درباره ابعاد قيام امام حسين (ع) به منابع زيرمراجعه فرماييد:
- حماسه حسيني، مطهري
- تاملي در نهضت عاشورا، رسول جعفريان
- قيام جاودانه،محمدرضا حكيمى
- تاريخ واقعه كربلا ...، عبد الرحمن انصاري و....
- سيري درسيره ائمه اطهار (ع)، مطهري

پي نوشت ها:
1. معجم البلدان، شهاب الدين ابو عبد الله ياقوت بن عبد الله الحموى، ج4، ص445، بيروت، دار صادر، ط الثانية، 1995.
2. فرهنگ معين، واژه كربلا.
3. بحار الأنوار، علامة المجلسي، ج 46، ص 50، 1403 - 1983 م، دار إحياء التراث العربي، بيروت.
4. همان.
5. كتاب الفتوح، أبو محمد أحمد بن اعثم الكوفى، ج5، ص91، تحقيق على شيرى، بيروت، دارالأضواء، ط الأولى، 1411/1991؛الفتوح، ابن اعثم كوفى، ص893، ترجمه محمد بن احمد مستوفى هروى، تحقيق غلامرضا طباطبائى مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1372ش.
-------------------------------------

پاسخ2:
از برخي روايات استفاده مي شود كه بردن اهل بيت(ع) -به سوي كربلا- مانند اصل قيام امام حسين(ع) وظيفه الهي بود و امام با اين كار، وظيفه خود را انجام داد. مهمتر از همه اينكه در اين امر مصالح مهم وجود داشت. شايد همين مصالح باعث شد كه امام اهل بيت را با خود ببرد. آن مصالح پاسداري از قيام كربلا مي باشد. يعني همان گونه كه دراصل قيام امام و شهادت ياران وي مصلحت وجود داشت، در بردن اهل بيت نيز مصلحت وجود داشت. بيان بردن اهل بيت(ع) به كربلا مستلزم آن است كه رسالت آنان در صيانت ازانقلاب بررسي شود، بدينسان مي توان گفت: همراهى خانواده امام -در حادثه عاشورا- به جهت عوامل زير باشد:
1- پيام رساني:
اگر به تاريخ اسلام بنگريم، خواهيم دانست كه در حوادث تاريخي زنان و مردان هر دو نقش داشته اند، ولي مرد در مدار خود و زن نيز در مدار خويش؛ در كنار رسول خدا حضرت خديجه و در كنار امام علي حضرت فاطمه را مي بينيم كه مسئوليت هاي اجتماعي را به خوبي انجام مي دادند. در نهضت مقدس حسيني، نقش حضرت زينب را بسيار برجسته و اساسي مشاهده مي كنيم. انقلاب امام تا عصر عاشورا مظهر خون و شهادت بود. رهبرى و پرچم‏دارى آن بر عهده ايشان قرار داشت. پس از آن، بخش دوم انقلاب به رهبري و پرچم‏دارى امام سجاد(ع) و حضرت زينب(س) آغاز گرديد. آنان با رفتار، گفتار و سخنان آتشين خود، از انقلاب امام خوب پاسداري و پيام انقلاب را به مردم رساند و طبل رسوايى حكومت پليد اموى را به صدا درآوردند.
با توجه به تبليغات گسترده و دامنه‏دارى كه حكومت اموى از زمان معاويه، عليه اهل‏ بيت(ع) -به ويژه در منطقه شام- به راه انداخته بود اگر بازماندگان امام به افشاگرى و بيدارى مردم نمى‏ پرداختند، دشمنان اسلام، نهضت حضرت را كم ارزش و چهره آن را وارونه نشان مى‏ دادند. اما تبليغات گسترده بازماندگان حضرت سيدالشهدا(ع) در دوران اسارت -كه كينه‏ توزى سفيهانه يزيد چنين فرصتى را براى آنان پيش آورده بود- اجازه چنين تحريف و جنايتى را به دشمنان نداد.
2- بي اثرسازي تبليغات دشمن:
شام از آن روز كه به تصرف مسلمانان درآمد، تحت سيطره فرمان‏روايانى چون خالد پسر وليد و معاويه پسر ابوسفيان قرار گرفت. مردم اين سرزمين، نه سخن پيامبر را دريافته بودند و نه روش اصحاب او را مى‏ دانستند در نتيجه مردم -به ويژه نسل جوان آن روز- از اسلام حقيقى چيزى نمى‏ دانستند. شايد در نظر آنان، اسلام هم حكومتى بود مانند حكومت كسانى كه پيش از ورود اسلام بر آن سرزمين فرمان مى‏ راندند! تجمّل دربار معاويه، حيف و ميل اموال عمومى، ساختن كاخ‏ هاى بزرگ و كشتن مخالفان، براى آنان امرى طبيعى بود.(1) از سوي ديگر معاويه حدود 42 سال در شام حكومت كرد و در اين مدت، مردم شام را به گونه‏ اى پرورش داد كه فاقد بصيرت و آگاهى دينى باشند و در برابر اراده و خواست او، بى‏ چون و چرا تسليم شوند.(2) معاويه در طى اين مدت، نه تنها از نظر نظامى و سياسى مردم شام را تحت سلطه خود قرار داد كه از نظر فكرى و مذهبى نيز مردم آن منطقه را كور و كر و گمراه بار آورد. در چنين شرايط حكومت بنى‏ اميه با تبليغات زهرآگين و كينه توزانه، خاندان پاك پيامبر را در نظر مردم شام منفور جلوه داد. در مقابل، بنى‏ اميه را خويشان رسول خدا و نزديك‏ ترين افراد به او معرفى كردند؛ به طورى كه پس از پيروزى قيام عباسيان و استقرار حكومت ابوالعباس سفّاح، ده تن از امراى شام نزد وى رفتند و همه سوگند خوردند كه تا زمان قتل مروان (آخرين خليفه اموى)، نمى‏ دانستيم كه رسول خدا جز بنى‏ اميه خويشاوندى داشت كه از او ارث ببرند.(3) بنابراين، جاى شگفتى نيست اگر در مقاتل مى‏ خوانيم: به هنگام آمدن اسيران كربلا به دمشق، مردى در برابر امام زين‏ العابدين(ع) ايستاد و گفت: سپاس خدايى را كه شما را كشت و نابود ساخت و مردمان را از شرّتان آسوده كرد! حضرت كمى صبر كرد تا شامى هر چه در دل داشت بيرون ريخت؛ سپس با تلاوت آياتى، مانند إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيراً؛(4) خداوند مى‏ خواهد هرگونه پليدى را از شما اهل بيت ببرد و شما را پاك سازد» فرمود: اين آيات در حق ما نازل شده است. پس از آن بود كه مرد فهميد آنچه درباره اين اسيران شنيده، درست نيست. آنان خارجى نيستند؛ بلكه فرزندان پيامبر هستند؛ از آنچه گفته بود، پشيمان شد و توبه كرد.(5) در چنين شهر چه كسي يا بايد از انقلاب امام حسين پاسداري وماهيت واهداف انقلاب امام وجنايات دشمن را بيان كنند؟ جز اهلبيت امام حسين به پرچمداري حضرت زينب (س)؟ اهلبيت امام حسين در برابر دشمن زانوي غم در بغل نگرفتند، بلكه ازفر صت ها خوب استفاده و در قالب عزاداري، گفتگو-با مردم- و خطبه خواندن، بيشترين تأثير را در فرايند انقلاب امام و پاسداري از آن را داشتند. بنابراين با خطبه‏ ها و روشنگرى‏ هاى امام سجاد و حضرت زينب(علیهما السلام)، تحريفات چندين دهه بنى‏ اميه -حتى در «شام» به عنوان مركز خلافت دشمنان- بي اثر شد.
3- افشاى ماهيت ستمگران حاكم:‏
بُعد ديگر علت حضور خاندان امام، نشان دادن چهره سفّاك، بى‏ رحم و غيرانسانى يزيد و حكومت وى بود. حكومت بدترين ظلم و جنايت را نسبت به امام و خاندان وي روا داشت: در حادثه كربلا كودكان و زنان، كه نه سلاح جنگى داشتند و نه توان رزم؛ ولى با قساوت‏ بارترين شكل ممكن مورد ضرب و شتم و هتك حرمت و آزردگى عواطف و احساسات قرار گرفتند. طفل شش ماهه با لب‏ه اى تشنه در كنار شط فرات جان داد؛ دخترخردسال كنار پيكر خونين و قطعه قطعه پدر كتك خورد؛ خيمه‏ هاى آنان به آتش كشيده شد. بدينسان مظلوميت امام حسين (ع) را چند برابر شد و بعد عاطفي واحساسات انقلاب را افزايش داد، و به دنيا نشان داد كه صاحبان زور، زر و تزوير به هيچ كس -حتي كودكان زنان- رحم نمي كنند. از سوي ديگر اهل بيت امام به بيان ابعاد جنايت دشمن پرداختند. امام سجاد در شام همين كه خواست دستگاه بنى‏ اميه را رسوا كند، فرمود: پدرم امام حسين را با قطعه قطعه كردن، شهيد كردند. همچون پرنده‏ اى در قفس، پر و بال او را شكستند تا جان داد. اگر امام سجاد مى‏ فرمود: «پدرم را شهيد كردند»، در چشم مردم شام -كه شناخت عميقى نسبت به اهل بيت نداشتند- خيلى مهم نبود؛ زيرا مى‏ گفتند: «در جنگ، افرادى كشته مى‏ شوند و يكى از آنان حسين بوده است. همچنين امام سجاد فرمود: اگر قصد كشتن داريد، چرا اين گونه كشتيد؟ چرا مثل پرنده بدنش را پاره پاره كرديد؟ چرا كنار نهر آب، او را تشنه كشتيد؟ چرا او را دفن نكرديد؟ چرا به خيمه‏ هاى او حمله كرديد؟ چرا كودك او را شهيد كرديد؟».(6) اين كلمات به قدرى نزد افراد غيرقابل خدشه بود كه شام را طوفانى كرد و جنبش فكرى و فرهنگى، عليه رژيم اموى به راه انداخت.

پي نوشت ها:
1. جعفر شهيدى، قيام امام حسين(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ص 185.
2. محمد ابراهيم آيتى، بررسى تاريخ عاشورا، ص 47، بي نام.
3. ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، قم، كتابخانه آيت الله نجفي مرعشي ، 1404ه، ج 7، ص 159.
4. احزاب (33)، آيه 33.
5. ابن طاوس ،لهوف، تهران ، دار العالم،1348 ه، ص 176؛رك: خوارزمى، مقتل الحسين(ع)، ج 2، ص 69.
6. عبدالحسين مقرم، مقتل الحسين، ص300، بي نام.
موفق باشید.

به نام خدا با سلام و احترام دامادی داریم که با پدر و مادر زنش به شایستگی رفتار نمی کند و ادب را در قبال ما رعایت نمی کند،البته خیلی هم بد نیست،اولاً با او چگونه برخورد کنیم؟که دو طرف سود کنند دختر و دامادم مشکل مالی نیز دارند ما گاهی به آنان کمک می کنیم،دوماًچقدر باید به آنان کمک کنیم که دامادمان متوقع نشود و عزتمان حفظ شود، آیا کمک کردن به او صحیح است؟ مگر گفته نشده است که باید به نزدیکان کمک کنیم؟ در ضمن پدر زن جانباز و بیمار است و فقط دو دختر داریم و پسر هم نداریم تا حامی ما باشد

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
گاهي ما در صدد تغيير شخصيت ديگران هستيم. تغيير شخصيت يکي از موضوعات مهمي است که در طول تاريخ روانشناسان گوناگوني به دنبال آن بوده‌اند؛ اما به خوبي مي‌دانيم که حتي روانشناسان نيز در صورتي که فرد به صورت اختياري خودش را در اختيار آنان قرار دهد، امري دشوار است. به همين دليل، هرگز نمي‌توان انتظار داشت که افراد عادي بتوانند در شخصيت ديگران تغييري به وجود آورند؛ به ويژه هنگامي که فرد خودش را در دسترس اين تغيير قرار نمي‌دهد.
از آن گذشته، ما هرگز نيازي به در نظر گرفتن اين هدف بزرگ نداريم. براي هر يک از ما کافي خواهد بود که تنها به تغيير رفتار فرد مقابل نسبت به خودمان بيانديشيم و اجازه ندهيم که او با ما بدرفتاري نمايد.
بدرفتاري در برابر بد رفتاري، يکي از رفتارهاي متداول اکثر افراد در اين موارد است. اين رفتار نمي‌تواند مطلوب باشد؛ چون اولاً بد رفتاري را ترويج مي‌دهد و فردي را که ذاتاً بدرفتار است ، به پرخاشگري بيشتر و خشونت ترغيب مي‌نمايد.
دوم آنکه، گويا ما به عنوان فردي که از بدرفتاري شکايت دارد، با بدرفتاري خود عليه ديگري، عملاً بدرفتاري را تأييد مي‌کنيم و آن را مجاز مي‌شماريم. هرگز به او توهين نکنيد . به عنوان متوليان يک خانواده به بحث و مشاجره با داماد نپردازيد(مادرزن و پدرزن) و تنها او را در حد فرزندان خودتان بدانيد . وقار خودتان را حفظ کنيد.
به جاي قهر کردن با دامادتان به بي‌توجهي انتخابي روي آوريد . هر بار که به بدرفتاري مي‌پردازد، به طور موقت با او قطع ارتباط کنيد اما چنان رفتار نکنيد که خودتان را در انزوا قرار دهيد بلکه کاملاً احساس کند که در انزوا قرار دارد . البته هرگز قهر نکنيد. قهر کردن روشي است که با آن آشنا هستيد .اغلب مردم پس از روبرو شدن با بدرفتاري ديگران از آن استفاده مي‌کنند. روش قهر کردن روشي است که در آن پاسخي يکسان را در برابر رفتارهاي مطلوب و نامطلوب همسر به کار مي‌گيرد. به ياد داشته باشيد که هيچ يک از ما حق ندارد به خاطر بدرفتاري طرف مقابل و براي دفاع از خويشتن به حقوق او تجاوز کند.
بي‌توجهي انتخابي به عنوان يکي از فنون علمي تغيير رفتار ديگران کاملاً انساني بوده ، هرگز به تجاوز به حقوق ديگران نمي‌انجامد. اين فن به عنوان مکمل فن ابراز وجود است که در آن بايد بر لزوم تغيير وضعيت فرد تأکيد و او را راهنمايي کنيد. در نهايت لازم است روابط خودتان را از اين پس کنترل شده اداره نماييد.
در خصوص کمک مالي هيچ گونه ايرادي ندارد که به آن ادامه دهيد اما اگر اين کار باعث به وجود آمدن توقعاتي در او مي‌شود و در صورت نرسيدن کمک به بدرفتاري با خانواده شما يا دخترتان که در خانه او به سر مي‌برد، مي پردازد، الزاماً بايد آن را قطع نماييد. اما اگر ناراحت وضع دختر خودتان هستيد ،مي‌توانيد فقط به دخترتان کمک کنيد . بدون آن که او بفهمد ،مبلغي را در اختيار او قرار دهيد. با توجه به متعدد بودن گستره اين مشاوره و وابسته بودن به جزييات گوناگون صلاح مي‌دانيم که به ارايه جزييات بيش تري در اين زمينه بپردازيد . براي اين کار مي‌توانيد با شماره 09640 سرويس رايگان اين مرکز تماس بگيريد و راهنمايي لازم را دريافت نماييد.