پرسش وپاسخ

چرا مرد هنگام نزدیکی نباید به عودت زنش نگاه کند و اگر نگاه کند چه حکمی در نزد خدا دارد.

پرسش گر گرامي نگاه كردن به فرج همسر خود در غير حال جماع اشكالي ندارد. در حال جماع و عمل خاص نگاه به فرج حرام نيست، ولي مكروه است. زيرا به تعبير روايت شايد چيزي و حالتي را ببينيد كه موجب بدآمدن و تنفر او شود.
مقصود از جماع همان عمل خاص است كه هنگام دخول مكروه است به فرج همسر خود نگاه كند و به باطن او دقت كند چون موجب اشمئزاز نفس مي شود.
در روايات وارد شده كه هنگام عمل خاص نگاه به باطن (فرج) موجب كوري فرزند مي شود. در روايت امام صادق (ع) آمده:« فِي الرَّجُلِ يَنْظُرُ إِلَى امْرَأَتِهِ وَ هِيَ عُرْيَانَةٌ قَالَ لَا بَأْسَ بِذَلِكَ وَ هَلِ اللَّذَّةُ إِلَّا ذَلِكَ (1) كه آيا مرد به همسرش نگاه كند در حالي كه همسرش عريان است حضرت فرمود اشكالي ندارد و آيا لذت غير از اين است.»
در روايت ديگر از امام صادق(ع) سؤال شده:«أَ يَنْظُرُ الرَّجُلُ إِلَى فَرْجِ امْرَأَتِهِ وَ هُوَ يُجَامِعُهَا قَالَ لَا بَأْسَ (2) كه آيا مرد به فرج همسرش نگاه كند در حال جماع حضرت فرمود اشكالي ندارد.» ولي در روايت ديگر سؤال شده: كه آيا مرد در فرج همسرش نگاه كند در حال جماع؟ حضرت فرمود: «لَا بَأْسَ بِهِ إِلَّا أَنَّهُ يُورِثُ الْعَمَى (3) اشكالي ندارد لكن سبب كوري مي شود».
در اين روايت «في فرج المرأه» دارد در روايات ديگر «الي باطن فرج امرأته»» بوده شايد معنايش اين باشد كه نگاه به ظاهر فرج اشكال ندارد. ولي نگاه به باطن فرج مكروه است و تعليل شده «فلعله يري مايكره»(4)؛ نگاه نكند به باطن فرج ،زيرا ممكن است چيزي ببيند كه بدش بيايد و نيز به خاطر اين كه سبب كوري مي شود.
ولي در هر حال اين نگاه حرام نيست و فقط حكم كراهت دارد.
پي نوشت ها :
1.شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 ه.ق، ج 20، ص 120.
2. همان، ص 121.
3. همان.
4. همان، ص 124.
موفق باشید.

پسر 9 ساله بنده در کامپیوتر یکی از دوستان عکسهای مستهجن دیده است.چه رفتاری در این مورد باید با او داشته باشیم یا چه رفتاری نباید با او داشته باشیم؟لطفا راهنمایی فرمائید.با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اين را بدانيد كه در اين زمينه خيلي نمي توان راهكار كلي ارائه داد و يا نسخه واحدي پيچيد. بلكه مورد به مورد قضيه متفاوت است. نوع عكس هايي را كه فرزندتان ديده است، به عمد و يا سهوي بودن اين قضيه، اثري كه روي او داشته است، سؤالاتي كه در ذهن او شكل گرفته است، تكرار مجدد آن، همه و همه در شيوه برخورد شما بايد مورد توجه قرار گيرد. نكته اي كه در اين جا خيلي حياتي و مهم است اين است كه هرگز نبايد فرزندتان را به خاطر اين رفتار، برخورد شديد و يا تنبيه بدني خش كنيد. اين گونه رفتارها نه تنها هيچ اثر مفيدي ندارد. بلكه در كنار آن كه به رابطه عاطفي پدر و فرزندي آسيب جدي وارد مي كند، به روح و روان و شخصيت وي لطمه وارد مي كند، حس كنجكاوي فرزندتان را بيشتر ترغيب مي كند و ممكن است انگيزه وي را براي مشاهده مجدد اين گونه تصاوير و سر درآوردن از همه ماجراي آن بيشتر كند به همين خاطر، از نظر ما روانشناسان هرگونه برخورد شديد و تنبيه بدني حتي اگر فرزندتان در اين ميان كاملاً مقصر بوده باشد محكوم است و نبايد انجام دهيد.
تنبيه گرچه اثر فوري دارد و به عنوان يك عامل بازدارنده ممكن است كودك را از ارتكاب كارهاي زشت و از ادامه¬ي تخلف بازدارد ولي معمولاً كودك را نسبت به زشتي كار، آگاه نمي‌سازد و انگيزه¬هاي دروني وي را تغيير نمي¬دهد و به تغيير دروني رفتار نمي¬انجامد. كودكي كه از ترس تنبيه دست به كاري نمي¬زند، ممكن است در خلوت آن كار را انجام دهد يا پنهان كاري كند. علاوه بر اين تنبيه تنها به كودك مي¬گويد كه چه كاري را نبايد انجام دهد اما رفتار درست را به او ياد نمي¬دهد. مثلاً تنبيه ممكن است پرخاشگري كودك شما را كنترل كند اما به او ياد نمي¬دهد كه چگونه دوستانه رفتار كند. بنابراين تنبيه گاهي اصلاً اثر تربيتي ندارد، گذشته از اين كه اثرات منفي زيادي نيز بر روح و روان كودك باقي مي‌گذارد. اصول تربيت اقتضا مي‌كند كه آدمي عمل خلاف را نه از ترس تنبيه، بلكه به صرف خلاف بودن آن مرتكب نشود و تنها براي اين كه وجدانش از ارتكاب به گناه مبرا باشد، از انجام آن سر باز زند پس تنبيه، در درازمدت عملاً رفتار تنبيه شده را از خزانه¬ي رفتار حذف نمي‌كند و توفيق موقتي آن به بهاي گزاف كاهش كارآمدي كلي فرد تمام مي‌شود. چنين به نظر مي‌رسد كه «تنبيه» صرفاً رفتار ناشايست را پس مي‌زند و زماني كه ديگر تهديد تنبيه وجود نداشته باشد، نرخ پاسخ، به ميزان اوليه باز مي‌گردد. بنابراين، گرچه تنبيه اغلب خيلي موثر به نظر مي‌رسد، اما در واقع اثري ناپايدار برجاي مي‌گذارد و در درازمدت بي‌تأثير است.
گاهي اوقات، تغافل و خود را به غفلت زدن و ناديده گرفتن خصوصاً در مورد رفتارهايي كه براي نخستين بار از كودك سرزده، بهترين رفتاري است كه پدر و مادر مي توانند در برابر رفتار نابهنجار كودك انجام دهند. اما اگر احساس مي كنيد كه فرزندتان تمايل پيدا كرده است به اين گونه تصاوير مستهجن مجدداً نگاه كند و يا سؤالاتي در ذهن او شكل گرفته است گاهي مي توانيد با او در يك محيط صميمي صحبت كنيد و آسيب هاي آن را به زبان كودكانه براي او تشريح كنيد و او را متقاعد كنيد كه برخي از تصاوير مثل تصاوير ترسناك و خشونت آميز به روح و روان وي آسيب وارد مي كند و باعث ديدن خواب هاي آشفته او مي گردد.
البته براي اين كه كنجكاوي هاي جنسي او را پاسخ داده باشيد گاهي مي توانيد به زبان ساده اصل ازدواج و فرزندآوري را با مثال عيني در مورد حيوانات خانگي به فرزندتان توضيح دهيد و به او بگوييد كه برخي از رفتارها تنها در چارچوب خود مي تواند درست باشد و خارج از آن بسيار خطرآفرين و آسيب زا خواهد بود.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

دوست من حق النفسش را رعایت نمی کند. لطفا راهی به من معرفی کنید تا کمکش کنم. و با اینکه میداند خیلی کارها درست اند ولی انجامشان نمی دهد.مثلا حجابش را رعایت نمی کند.یا دوست ندارد جلوی دیگران نماز بخواند و کلا احساس می کنم اراده ی ضعیفی دارد . من چه کار می توانم برایش بکنم؟ تصمیم گرفته ام در عین حال که باید سعی کنم حرفهایی را که به او میزنم خودم هم به آنها عمل کنم ، به دوستم خیلی محبت کنم تا به حرفهایم گوش کند و اگر خدا کمکم کند بتوانم تا آنجایی که بلدم ، او را راهنمایی و به خدا نزدیکش کنم. ولی میترسم از عهده این کار برنیایم . لطفا راهی به من نشان دهید که کمکش کنم .

پرسشگر گرامي اينكه براي هدايت يكي از دوستان تان دغدغه داريد و دوست داريد از كار حرام او جلوگيري كنيد نكته بسيار ازشمندي است و قابل ستايش است ولي بايد به چند نكته توجه كنيد:
1-در ابتدا به عنوان مقدمه عرض كنم كه هدايت كردن افراد كار من و شما نيست. بلكه بايد خدا بخواهد هدايت كند و خود فرد هم بخواهد تا هدايت شود چنانچه خدا نيز به پيامبرش اين نكته را يادآور مي شود كه: لَّيْسَ عَلَيْكَ هُدَئهُمْ وَ لَكنَّ اللَّهَ يَهْدِى مَن يَشَاء(1)
اي پيامبر هدايت آنها بر عهده تو نيست و لكن خدا هر كس را بخواهد هدايت مي كند. وظيفه ما تنها بيان دستورات خدا و رساندن آن به افراد است. همانطور كه در قرآن وظيفه پيامبر همين عنوان شده: فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا عَلىَ‏ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِين(2)
به درستي فقط بر عهده فرستاده ما بلاغ مبين است.(يعني رساندن آشكار دستورات خدا به مردم)
2- اولين مرحله براي اين كه تاثير گذار باشيد، استقامت خودتان بر مباني ديني و تقيد و محكم بودن خودتان در عقائد است و در كنار آن عمل با كيفيت به اعتقادات تان و شريعت مقدس مي باشد، اين همان چيزي است كه خداوند در قرآن نيز به آن اشاره كرده اند:« إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون‏»(3) كسانى كه گفتند:«پروردگار ما اللَّه است»، سپس استقامت كردند، نه ترسى براى آنان است و نه اندوهگين مى‏شوند.
يعني اگر شما برحجاب تان و نماز با كيفيت و با اخلاص استقامت داشته باشيد، حتما مرحله اول تاثير گذاري را انجام داده ايد.
3- براي كمك به هدايت ايشان در ابتدا سعي كنيد اگر ايشان اهل مطالعه و استدلال هستند، كتابهايي كه در اين زمينه هست را در اختيار ايشان بگذاريد تا ايشان با مطالعه شايد مطالبي برايش روشن شود و اطلاعاتي به دست آورد كه از اين كار جلوگيري كند و خودتان هم با مطالعه در اين زمينه در برخورد با ايشان ناراحتي تان را از اين مسئله ابراز كنيد و ايشان را از اين كار نهي كنيد. البته اگر اين ابراز ناراحتي و نهي از منكر اثر دارد. ولي اگر باعث لجبازي و دوري بيشتر از معنويات است اصلا لازم نيست با ايشان برخوردي داشته باشيد.
4- يكي از بهترين راه هابراي كمك به ايشان اين است كه ايشان را با يك روحاني اسلام شناس يا يك فردي مومن و با اطلاع و دلسوز كه مي دانيد مي تواند در او اثر بگذارد و او هم به آنها علاقه دارد آشنا كنيد اگر در فاميل هست چه بهتر وگرنه روحاني مقبول او كه در محل يا دانشگاه خود اوست و از او خواهش كنيد در اين مسئله نزد برود و از آنها راه حل شرعي بگيرد و اگر مي توانيد او را با اين مركز آشنا كنيد اين راه حل احتمال تاثير گذاري اش بسيار بالا است.
5- اما اين كه گفتيد"تصميم گرفته ام به دوستم خيلي محبت كنم تا به حرفهايم گوش كند و اگر خدا كمكم كند بتوانم تا آنجايي كه بلدم، او را راهنمايي و به خدا نزديكش كنم." بسيار فكر خوبي است، و انسان از طريق محبت بسيار تاثير پذيرتر است، و مي توان با محبت كردن به فرد ،او را وادار به اعمالي كرد، كه با منطق و استدلال گاها ممكن نيست. و در اين زمينه هدايت و دستگيري از افراد در حديثي امام صادق (ع) مي فرمايد: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اجْتَرَّ مَوَدَّةَ النَّاسِ إِلَى نَفْسِهِ حَدِّثُوهُمْ بِمَا يَعْرِفُونَ وَ اسْتُرُوا عَنْهُمْ مَا يُنْكِرُون‏.(4) خدا رحمت كند بنده اي را كه محبت مردم را به سوي خودش جلب كند، به گونه اي كه معرفت پيدا كنند با آن ها حديث بگوييد و مطالبي را كه نمي توانند قبول كنند از آن ها بپوشاند.»
پس جلب محبت مردم براي ياد دادن معارف به آن ها پسنديده است. در اين راه با توكل به خدا و اميد پيش برويد، انشاء الله خدا كمك ها و عنايت ها خواهد داشت.
اميد وارم در زمينه هدايت ايشان موفق باشيد.
پي نوشت ها:
1. سوره بقره (2) آيه272.
2. سوره مائده ( 5) آيه92.
3. سوره احقاف (46) آيه 13.
موفق باشید.

آیا انگشتر شرف شمس و خواص آن واقعیت دارد؟ اگر چنین است راهنمایی کنید تا از کجا تهیه کنم که اصل باشد؟

پاسخ:
پايگاه اطلاع رساني "لبيك" در مورد شرف الشمس از چند تن از عالمان توضيح خواسته كه نظر آنها به شرح زير است:
آيت الله مبشّر كاشاني مي گويد:
"شرف الشمس از علوم غريبه است، لكن دركتب متقدمين (عالمان قديم از صدر اسلام تا چند قرن پيش) اعم از روايي و ادعيه و اذكار اثري از آن نيافتم، فقط متأخرين در چند قرن اخير آن را معتبر مي دانند و بياناتي درباره شرف الشمس و طريقه تكثير آن به صورت مربع يا مسبع (هفت ضلعي) وغيره و نيز آثار و بركات آن مطالبي متذكر شده اند و بعضي آن را مأخوذ از اسم اعظم تلقي كرده اند و در كتاب "جواهر مكنونه" كه از كتب خطي اذكار است و همچنين در كتاب "السحاب اللئالي" تأليف سيد عبدالله بوشهري و كتب ديگر، آثاري از جمله دفع فقر و بيماري ها و حفظ از گزند جانوران و ايمني از بلايا و كسب عزت و بزرگي براي آن متذكر شده اند."
ايشان اضافه مي كند: كفعمي هم در كتاب "جُُنَّه الواقيه" آورده كه اين حروف شكل اسم اعظم است و در بعض كتب علماي شيعه ديدم كه (ادعا كرده اند) اين شكل از اميرالمؤمنين (عليه السلام) گرفته شده ولي سندي براي ادعاي خود ذكر نكرده اند.
مرحوم شيخ بهائي نيز در كتاب "سرالمستتر" در رابطه با اين شكل كه بعضا به شرف الشمس معروف شده مطالبي بيان فرموده است.
ايشان در پايان، به زمان و آداب و كيفيت حك شرف الشمس نيز اشاره و يادآور مي شود: مي گويند كه شرف الشمس را بايد در روز 19 حمل كه مطابق با روز 19 فروردين است از طلوع آفتاب تا ظهر برعقيق زرد ودر صورت عدم امكان بر كاغذ زردي نوشته و با خود حمل نمايد ولي تجديد آن در روز مذكور در سال هاي بعد شرط نشده است ولازم نيست."
آيت الله روحاني نيز گفته: اهل اين گونه فنون (اهل علوم غريبه) مي گويند كه اگر يك بار شرف الشمس به طريق مخصوص نوشته شود، ديگر احتياجي به تكرار در سال بعد ندارد و اثرش باقي است - ولي چون در طرز نوشتن آن اختلاف است، مثل شكل ستاره آن يا حرف ميم آن، بعضي به همه وجوه آن مي نويسند، مثلا يك بار با ستاره پنج گوشه و يك بار با ستاره شش گوشه.
ايشان هم تكرار شرف الشمس در هر سال را لازم ندانسته است.
حضرت آيت الله مظاهري با اشاره به قابل اعتماد بودن شرف الشمس، افزود: "شرف الشمس مورد اعتماد است و اگر كسي داشته باشد تجديد لازم نيست."
در كتاب ريحانه الادب هم ذيل نام "ابو البدر" از عالمان قديم شهر اردبيل، به نقل از او شرح مفصلي در باره شرف الشمس و حروف آن و اشعاري كه به امام علي(ع) در مورد اين حروف منسوب است و طرز نوشتن اين حروف داده كه جويندگان مي توانند مراجعه كنند.(1)

پي نوشت ها:
1. ريحانه الادب، ج7، ص23-24 و مراجه كنيد به "هزار و يك كلمه"،‌ حسن زاده آملي، ج3، ص 371، كلمه 343 و هزار و يك نكته، علامه حسن زاده آملي، ‌ج2، ص 796، نكته 977 و تفسير قرآن، شهيد مصطفي خميني، ج1، ص 153.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام و خسته نباشید، با توجه به منابع معتبر تعداد کشته های دشمن در حادثه کربلا چند نفر بودند و هر کس از یاران امام و خود امام، چند نفر را کشتند؟

پاسخ:
ارائه امار دقيق در اين رابطه بسيار مشكل، بلكه غير مقدور است. در اين زمان با پيشرفت هاي شگفت و فوق العاده، ارائه آمار دقيق كشته ها در جنگ ها و حوادث مانند زلزله و...كارسختي است و گاهي آمار ها متضاد هستند ، در آن عصر كه امكانات بسيار محدود بوده و نگارش مطالب سال ها بعد از حادثه كربلا رخ داده، چگونه مي توان آمار دقيقي ارائه نمود؟
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام می خواستم بدونم بعد از واقعه عاشورا اهل بیت رو که اسیر کردن آیا پابرهنه بودند؟ چند وقته به دلم افتاده که باید روز عاشورا پا برهنه باشم یعنی بدون کفش اما با جوراب اما نمی دونم این کارم نشانی از مظلومیت اهل بیت هست یا نه؟ اینکه این به دل من افتاده حس می کنم باید انجامش بدم؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي لازم است به چند نكته توجه كنيد.
نكته اول: ما انسان هاي عادي مصون از خطا و معصوم از گناه نيستيم. از اين رو نمي توان گفت: هر چي در دل ما خطور كرد، پس بايد انجامش بدهيم. زيرا در وجود انسان گيرنده‏ هاي مختلفي هست كه پيام‏ هايي را دريافت مي‏ كند. اين پيام‏ ها بر دوگونه است: پيام‏هاي رحماني و پيام هاي شيطاني. امام صادق (ع)فرمود: مَا مِنْ قَلْبٍ إِلَّا وَ لَهُ أُذُنَانِ عَلَى أَحَدِهِمَا مَلَكٌ مُرْشِدٌ وَ عَلَى‏الْآخَرِ شَيْطَانٌ مُفْتَرٍ هَذَا يَأْمُرُهُ وَ ذَا يَزْجُرُهُ ‏ (1) در دل آدمى دو گيرنده و گوش وجود دارد. يكى صداى رحمان را مى‏ شنود و آدمى را دعوت به تقوا و خير و صلاح و ايمان مى‏ كند، و ديگري نداى شيطان را دريافت مي كند. بنابراين در دل انسان از دو كانال الهام مي شود. يكي از سوي فرشته هدايتگر يا روح ايمان، كه در گوش او كارهاى نيك را الهام مي كند. و ديگري ندا و وسوسه شيطاني است. پس نمي توان گفت: هر چيزي كه در دل ما افتاد، بايد به دنبالش حركت كرد و آن را انجام داد. بلكه بايد آن را به قرآن و روايات و به كارشناسان و متخصصان آن عرضه كرد، تا مشخص شود حكم خدا در آن مورد چيست؟ و آيا آن چه در دل خطور كرده الهام رحماني بوده يا شيطاني!
نكته دوم: اتفاقا آن چه در دلتان خطور كرده كه با پاي برهنه در عزاداري شركت كنيد، نسيم رحماني بوده است. آري سزاوار است كه مؤمنان براي تعظيم شعاير ديني و زنده نگهداشتن احكام الهي و احياي اوامر ائمه اطهار (ع) اسلاميت و محبت خود را نسبت به اولياي دين نشان دهند. يكي از راه هاي آن، اين است كه در شادي آنان شاد باشند، و در شهادت و عزاي آنان سوگوار گردند. و يكي از نشانه هاي شدت حزن و غم، پا برهنه حركت كردن در عزاي آنان است. براي جواز اين عمل دلايل زيادي وجود دارد.
1-پيامبر اكرم (ص) در سوگ سعد بن معاذ و تشيیع جنازه او با پاي برهنه حركت كرد. تا بدين وسيله شدت غم و اندوه خود را از مرگ يكي از صحابي خوب خود ابراز كند. وقتي اصحاب از آن حضرت پرسيدند: يا رسول الله در سوگ سعد رفتاري از شما ديديم كه در سوگ ديگران نديده بوديم. با پاي برهنه و بدون ردا و عبا در تشييع جنازه اش شركت كردي، فرمود: آري ديدم فرشتگان زيادي را كه جهت تكريم سعد با پاي برهنه در تشييع سعد شركت كردند ، من نيز تأسي كردم با پاي برهنه آمدم. (2) آيا هيچ مصيبتي در عالم هستي سوزناك تر و جگرسوزتر از مصيبت عاشوراي حسيني وجود دارد؟ و آيا مصيبت ميليون ها و ميلياردها سعد، به مصائب اباعبدالله عليه السلام مي رسد؟ آيا در زيارت عاشورا نمي خوانيم: مُصِيبَةً مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِيَّتَهَا فِي الْإِسْلَامِ وَ فِي جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ » ؟ وقتي پيامبر اكرم (ص) و فرشتگان آسمان در غم سعد پا برهنه مي شوند ، خود محاسبه كن كه آنان در غم مصايب سيد الشهدا (ع) چه حال و وضعي داشتند.!
2- سيره و روش ائمه اطهار عليهم السلام براي رفتن به زيارت قبر ابا عبدالله و امير المؤمنين عليما السلام اين بود كه با پاي برهنه مي رفتند. (3)
3- اساسا با پاي برهنه حركت كردن نشانه تواضع و تكريم است. به همين جهت خداوند حضرت موسي عليه السلام را در هنگام ورود به كوه طور مأمور به پا برهنه شدن مي كند، و مي فرمايد: « فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوى» (4) ( اي موسي! ) كفش هايت را بيرون آر، چه آن كه تو در سر زمين مقدس طوي هستي. به همين جهت است كه حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام چندين سفر با پاي برهنه از مدينه به مكه مي رود تا خانه خدا را زيارت كند. بنابراين چه نيكو است كه جهت تواضع و تذلل به پيشگاه اباعبدالله (ع) و تكريم عزاداران و تأسي و همراهي با فرشتگاني كه در عزاداري آن حضرت با پاي برهنه شركت كرده اند ، ما نيز با پاي برهنه عزاداري كنيم.
4- يعقوب سرّاج مي گويد: در خدمت حضرت صادق (ع) بوديم. آن حضرت قصد كرد جهت تسليت يكي از خويشاوندانش كه نوزادي از او فوت كرده بود برود. ابن ابي يعفور وقتي ديد كه حضرت با پاي برهنه به سمت منزل آن شخص مي رود، خيال كرد كه به خاطر آن كه كفش حضرت بند ندارد، پا برهنه مي رود، از اين رو بند كفش خود را در آورد به حضرت تقديم كرد. حضرت صادق (ع) از گرفتن خوددارى نموده، فرمود: كسى كه گرفتارى و مصيبتى بر او وارد مى‏شود شايسته است تا منزل آن فرد با پاى برهنه رفت، و به خانواده اش تسليت گفت. (5)
5- بر پايه چنين مجوزهاي ديني است كه برخي مراجع معظم تقليد مانند آيت الله العظمي تبريزي و غير آن در روز عزاداري حضرت فاطمه زهرا (س) با پاي برهنه در دسته عزاداري كه از منزل ايشان به حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) حركت مي كردند، شركت مي كردند.
تذكر: آن چه از آيه شريفه و روايات ذكر شده فهميده مي شود ، شركت با پاي برهنه و بدون جوراب مستحب و سنت و سيره معصومين و بزرگان است. نه با جوراب.

پي نوشت ها:
1. بحار الانوار ، علامه مجلسي، ج 60 ، ص 246 ، مؤسسه الوفاء بيروت – لبنان، سال انتشار 1404 ق.
2. طرائف الحكم يا اندرزهاى ممتاز، ميرزا احمد آسشتياني، ‏ج‏2، ص 314 ، ناشر : كتابخانه صدوق .
3. ارشاد القلوب ديلمي ، ترجمه سيد عبد الحسين رضايى، ج‏2، ص: 438، ناشر اسلاميه.
4. طه (20 )، آيه 12.
5.زندگانى حضرت امام جعفر صادق عليه السلام‏ ، موسى خسروى‏ ، ص 36 ، ناشر: اسلاميه‏.
موفق باشید.

صفحه‌ها