پرسش وپاسخ

سلام.من دختری 16ساله هستم. مدتیه که به کلاسی درسی میرم .اونجا دبیر مرد هم تدریس میکنه. اولش به همشون بی اعتنا بودم.ولی تابستون گذشته یکیشون واسمون درباره خودش گفت.گفت وقتی تو سن مابوده افکارش مثل مابهم ریخته بوده گفت که درستون رو خوب بخونیدوخلاصه کلی درس زندگی دادمن اون موقع حال روحیم واقعا بد بود وحرفاشون ارومم میکرد.کم کم عاشقش شدم.دوماه بعد اون ازاون موسسه وکلا این شهر به شهر دیگه ای رفت ولی من ودوستم که اونم دوسش داره ایمیلشو گرفتیم وماهی یه باربهش ایمیل میدیم وابراز دلتنگی میکنیم اونم جواب میده وابراز دلتنگی میکنه.ولی از وقتی دوسش دارم عذاب وجدان گرفتم حس میکنم خدا باهام قهره بارها توبه کردم اما حس میکنم منو نمیبخشه.من دربارش فکر میکنم ولی من هرگز درموردش فکربدی به سرم نزده.اونقر عذاب وجدان دارم که حاضرم پارودلم بگذارموازش دل بکنم ولی خیلی بده که یهو بهش دیکه ایمیل ندم به نظرتون چه کارکنم؟وایا واقعا خدا از من بدش میاد؟کارمن تاحالا غلط بوده؟

همان طور كه مي دانيد نوجوانان در اين سنين دچار بسياري از نوسانات رواني و تلاطمات روحي مي گردند. بحران هاي مختلفي از جمله بحران هويت، بحران تحصيلي و كنكور، بحران جنسي و... آنان از هر سو فرا مي گيرد. اضطراب و ناآرامي از جمله چيزهايي است كه نوجوانان در اين سنين آن را تجربه مي نمايند. بي شك وقتي ما مضطربيم ناخواسته به دنبال آرامشگر دروني و بيروني مي گرديم و اين آرامشگرها در بسياري موارد كاذب و موقتي هستند. مثلاً بسياري از دختران هم سن و سال شما به افرادي همچون بازيگران و فوتباليست ها عاشق مي شوند. حال آن كه اين عشق كاذب و موقتي است و در اين گونه موارد توصيه مي شود به جاي عشق درماني به درمان تخصصي اضطراب و افسردگي از طريق مراجعه به روانشناس باليني پرداخت. مثلاً اگر شما به جاي اين ارتباطِ ايميلي با اين آقا، به ارتباط مشاوره اي و روان شناختي با يك روان شناس خانم بپردازيد به مراتب حال و روز شما بهتر خواهد شد و اين بهبودي به مراتب پايدارتر و لذت بخش تر است. احساس گناه و عذاب وجدان هم در برخي موارد چيزي جز يك نوع فكر وسواسي و افسرده وار نيست. عذاب وجدان امر مثبتي است، ولي اگر به افراط گرايد ريشه در اضطراب بالاي فرد دارد.
اين عذاب وجدان شما بيش از هر چيز حكايت از پاكي درون شما دارد و پاكي درون يعني اين كه شما صددرصد لياقت محبوب خداشدن را داريد. شما محبوب خداييد و نبايد با سوء ظن، به خداوند بنگريد.
البته اين رفتار شما چه از نظر شرعي و چه از نظر روان شناختي درست نيست و بايد به تدريج يا يكباره آن را حذف نماييد. حذف آن بايد با جايگزيني يك رفتار سالم (كه روان شناس به شما مي آموزد ) صورت پذيريد.
به راحتي مي توان به جاي ايميل درماني به ساير تكنيك هاي آرام بخش سالم و بي خطر دست يازيد. متوجه باشيد كه مرور زمان بسياري از مشكلات شما را حل خواهد كرد، ولي بهتر است اين زمان را به همراه يك مشاور امين مرور نماييد. به عنوان يك دختر زيرك و عاقل از خود بپرسيد كه آيا اين ارتباط ايميلي، اثر درماني بر من داشته است يا نه؟ اگر واقعاً اين چنين بود شما ديگر نيازي به هيچ آرامشگري از جمله ايميل به استاد نداشتيد، چرا كه شما بعد از اين مدت بايد بهبودي كامل يافته باشيد.
سعي كنيد از اين به بعد در حد امكان در مجاورت جنس مخالف قرار نگيريد، چرا كه جنس مخالف خودش بزرگترين استرس است. بي شك هرگونه رابطه با جنس مخالف (چه استاد، چه غير استاد) در كنار آرامشگري كاذب اوليه، بسيار بر سطح اضطراب شما مي افزايند و اضطراب بيشتر مساوي است با احساس گناه بيشتر.
مشاوره با يك خانم از همجنس خودتان بهترين و مشروع ترين آرامشگر شما خواهر مومن و پاك دامن مي باشد. هر چقدر در اين سمت گام برداريد به صورت روزافزون به خدا نزديك و نزديك تر مي گرديد.
موفق باشید.

با سلام، چند روزی هست یک سوالی در ذهنم ایجاد شده و اون این هست که می خواستم بدونم: چرا در روز عاشورا وقتی حرمله بن کاهل اسدی لعنة الله علیه، حضرت علی اصغر (ع) را به شهادت رساند، قطره ای از خون این طفل شیرخواره به زمین نیفتاد؟؟ آیا علت خاصی دارد؟ لطفا با ذکر منبع معتبر. تشکر

پاسخ:
علت واقعي اين كاراز سوي امام حسين (علیه السلام) و باز نگشتن خون علي اصغر را نمي دانيم.
در حديثي از امام باقر (علیه السلام) نقل شده «لو وقعت منه إلى الارض قطرة لنزل العذاب». اگر قطره اي از خون علي اصغر بر زمين مي ريخت عذاب الهي نازل مي شد.(1)
شايد هم بتوان يكي از دلايل اين كه از اين خون قطره اي به زمين برنگشت آن دانست كه خداوند آن را به احسن وجه قبول كرده است.

پي نوشت:
1. سيد عبد المجيد حسيني حائري شيرازي، ذخيرة الدارين فيما يتعلق بمصائب الحسين(ع)، ناشر زمزم هدايت، ص305.
موفق باشید.

اون چیزی ک درباره عصمت امامان به ما گفتن اینه: اعطای یکسری ویژگی ها از جانب خدای حکیم بسته به خود اون افراد هست... یعنی چی؟ یعنی اینکه خدا درعلم پیشین خودش می دونسته که یک سری آدم ها با کارهای اختیاریشون بیشتر از بقیه تلاش می کنن برای قرب به خدا وکمال پیدا کردن... البته در شرایط مساوی... یعنی اینکه مثلا اگر 100 تا آدم باشن خدا به همه اختیار بده بدون هیچ شتاب دهنده ای در مسیر رشد (مثل عصمت یا...) یه عده بین این 100 نفر پیدا می شن که از همه بیشتر از این فرصت برای رشد و کمال استفاده می کنن... کاملا اختیاری... خب حالا چون خدا اینو تو علم پیشینش داشته که یه عده اینجورین به این یه عده موهبت ویژه ای میده به اسم عصمت (یعنی"علم" و"اراده" ای که به کمک اون آدم گناه نمی کنه باز هم اختیاری یعنی این آدم دست و پاش بازه گناه کنه اما نمی کنه چون اون علم به باطن گناه در او هست و اراده به انجام اون نداره طبیعتا) که هم به خودشون کمک کرده باشه برای رشد بیشتر هم وسیله هدایت بشن برای بقیه:

آیا این صحبت ها درست است؟ اگر عصمت یعنی این که آدم علم و اراده برای انجام ندادن گناه داشته باشه دو راه هست یا دیگه کلا گناه نمی کنه که در این صورت بازهم تلاشی نکرده بلکه آنقدر اون علم کمکشون می کنه که دیگه ارزشی نداره ترک گناه یا ممکنه که گاهی هم گناه بکنه اینجا مفهوم کار اختیاری حفظ شده اما خوب ممکنه بعضی وقت ها هم گناه اتفاق بیفتد پس ما نمی توانیم این بزرگواران را الگو قرار دهیم؟ خیلی فوری است لطفا زودتر جواب بدین ممنون.

پاسخ:
بيان مذكور در سؤال با اين پيش فرض بيان شده است كه اساساً تمام درجات عصمت، اكتسابي و ناشي از تلاش و كوشش خود آنهاست و حال آنكه به نظر مي آيد برخي از درجات عصمت موهبتي از جانب خداوند است كه به جهت موقعيت خاص اجتماعي و...آنها را از خطا و اشتباه در زندگي عادي نيز معصوم قرار داد.
اما در مورد عصمت قسم اول، آنچه به عنوان عصمت و چگونگي اعطاء آن از جانب خداوند بيان شد، در مجموع سخني قابل قبول است كه مطابق آن يكي از منشا هاي عصمت آن است كه آنها به رغم اختيار، به جهت علم واقعي به آثار و تبعات گناه، از انجام آن خود داري مي كنند كه البته دقت شود با علم به آثار گناه اراده اي براي انجام آن ندارند نه آنكه علم به انجام گناه ندارند كه در سوال شما به اشتباه بيان شد" اگر عصمت يعني اين كه ادم علم و اراده براي انجام ندادن گناه داشته باشه..."
بنابراين امكان ذاتي گناه براي آنها وجود دارد، ولي در عين حال به جهت علم كامل به پليدي و نتايج گناه، اصلاً گناه نمي كنند آن چنانكه براي هر انساني امكان خوردن فضولات وجود دارد. اما در عين حال با علم قطعي به پليدي آن، حتي از فكر خوردن آن هم منزجر است و اتفاقاً اين ترك را از روي اختيار انجام مي دهد و هيچ انساني ادعا نمي كند واقعاً مجبور به ترك اين عمل است. بلكه در عين اختيار به انجام، آن را ترك مي كند.
مطابق اين بيان فرد معصوم، گناه را ترك مي كند و آنچه براي ما داراي ارزش و اعتبار بوده به گونه اي كه آنها را به عنوان الگوي زندگي قرار دهيم آن است كه افعال آنها از روي اختيار بوده باشد.
معصوم مي تواند مانند ديگران گناه كند و ما نيز بايد تلاش كرده و از زندگي آنها به عنوان انسانهاي مختاري كه به جهت تلاش و لياقت شخصي، خداوند به آنها عنايت كرده، درس بگيريم و در اين راه قدم بردايم تا در ادامه راه خداوند رحمت خود را شامل حال ما نيز بكند.
به علاوه آنكه به نكته اي كه در ابتداء اشاره كرده ايد توجه داشته باشيد"... يعني اينكه خدا در علم پيشين خودش مي دونسته كه يك سري آدمها با كارهاي اختياريشون بيشتر از بقيه تلاش مي كنن براي قرب به خدا و كمال پيدا كردن ..." يعني اعطاء و فضل خدا ناشي از علم به تلاش خود آنهاست يعني خداوند ابتداء با تلاش خود آنها در طاعت و ترك معصيت توجه كرده، در نهايت چنين فضلي را در حق آنها روا داشته است آنچنانكه معلمي به تلاش شاگرد خود توجه كرده و وسيله كمك آموزشي خاصي را در اختيار او قرار داده است.
در واقع فرد معصوم، گرچه علم به آثار گناه دارد اما در عين حال براي ترك گناه تلاش مي كند مثلاً علم به آثار نگاه حرام به نامحرم داشته، ولي در عين حال براي ترك اين عمل نيز تلاش مي كند فارغ از آنكه به هر حال خداوند براي فرد معصوم تكاليفي مقرر كرده كه بسيار سخت تر از افراد عادي است و طبيعتاً تلاش بيشتري نياز دارد.خداوند در سوره اسراء در مورد پيامبر (ص)مي فرمايد"پاره‏اى از شب را به نمازخواندن زنده بدار. اين نافله خاص تو است. باشد كه پروردگارت، تو را به مقامى پسنديده برساند."(1) نتيجه آنكه در همه اين موارد، بخشش محصول لياقت ابتدائي خود آنهاست كه مي تواند براي ديگران الگو باشد و آنچه داراي ارزش چنداني نيست آن است كه خداوند بدون هيچ دليلي به آنها علم عطاء كند و آنها براي گناه به سبب آن علم انگيزه كمتري نسبت به ديگران داشته باشند.
در پايان آماده پاسخگوئي به سوالات ديگر شما در اين زمينه مي باشيم.

پي نوشت:
1. اسراء(17)آيه 79.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

آيا صحيح است كه بعد از شهادت امام حسين (علیه السلام) برخي پديده هاي طبيعي مانند خون شدن خاك يا غيره اتفاق افتاد و حتي در جاهاي ديگران بنا به آنچه در تاريخ آنگلوساكسونها آمده است؟ چه پديده هايي اتفاق افتاد؟ با توجه به ماجراي فوت پسر پيامبر و سپس كسوف بعد از آن و سپس اينكه پيامبر گفتند كه خورشيد و ماه براي افراد مذکور نمي گيرد، آيا حوادث مربوط به شهادت امام حسين (ع) را بايد باور كرد؟ با تشكر

پاسخ:
نكاتي در اين راستا:
1. رواياتِ ناقلِ رخدادهاي عجيب پس از شهادت امام حسين‌(علیه السلام)، علاوه بر منابع روايي اهل سنت، در بسياري از منابع روايي شيعه نيز به چشم مي‌خورد و تعداد زيادي از آنها از امامان معصوم‌ (عليهم‌السلام) نقل شده است.
2. مضامينِ رواياتِ ياد شده آن چنان نيست كه با بداهت عقلي و شواهد نقلي ناسازگار باشد. و مواردی عجيب‌تر از آنها، در خوارقِ عاداتِ نقل شده براي پيامبران و ائمه ‌(عليهم‌السلام) به چشم مي‌خورد. البته ناگفته نماند كه در ميان اين روايات، مواردي نيز وجود دارند كه قابل استبعاد بوده و به داستان سرايي شباهت بيشتر دارند تا نقل واقعيت.
بررسي تمام رخدادهاي عجيب در اين مختصرر نمي گنجد ما تنها به يك مورد كه شما هم از آن پرسش نموديد اكتفا مي كنيم و شما را به مطالعه متون مفصل ارجاع خواهيم داد.
كسوف و تاريكي آسمان:
يكي از رخدادهاي عجيبِ پس از شهادت امام حسين‌‌(ع) در روز عاشورا، بروز كسوف (گرفتگي خورشيد) است، كه موجب تيرگي عجيب آسمان و حتي رؤيت ستارگان شد!(1) اين حادثه ـ به همراه برخي رخدادهاي ديگر‌ وضعيتي را پديد آورد كه به گفتة برخي شاهدان، مردم تصور بروز قيامت را داشتند!(2) علاوه بر اين، برخي از محدثان از بروز خسوف در شام روز عاشورا نيز خبر داده‌اند. (3) در بعضي از گزارش‌ها، به تلاطم و برخورد ستارگان نيز اشاره شده است. (4) به هر حال چنين تحولي در روز عاشورا، جزء گزارش‌هاي عجيب و مشهور در منابع شيعي و سني است. (5)
ممكن است با مشاهدة روايات ياد شده،(همانند شما) برخي، بي‌اختيار به روايت نبوي(ص) درباره كسوف آسمان پس از مرگ فرزندش ابراهيم منتقل شوند. كه ضمن خطبه‌اي فرمود: «اي مردم! كسوف خورشيد و ماه، دو نشانه از نشانه‌هاي خداوند هستند و به امر الهي در حركتند، و مطيع اويند و به خاطر مرگ و زندگي كسي دچار كسوف نمي‌شوند، پس هرگاه كسوف كردند نماز به جاي آريد». (6)
بدين ترتيب، چگونه مي‌توان روايات حاكي از كسوف و تاريكي آسمان پس از شهادت امام حسين(ع) را پذيرفت؟
در پاسخ بايد گفت: آنچه در روايت نبوي‌(ص) نفي شده، رخداد كسوف يا خسوف به علت مرگ يا ولادت فردي از افراد است، حتي اگر فرزند پيامبر‌(ص)باشد؛ اما آنچه در روز عاشورا رخ داد صرفاً مرگِ يك فرزندِ پيامبر‌(ص) نبود، بلكه حادثه‌اي عظيم در تاريخ بشر بود كه از حوادث و فجايع متعددي تركيب شده و نقطة اوجِ آن، شهادت سبط رسول خدا‌(ص) با آن وضع دلخراش بود.
از اين رو ـ نه فقط انسان‌هاي با ايمان‌ـ كه نظام هستي متأثر از چنين رخدادي شد و حوادثي كه در حال شرح رخدادآنها هستيم -از جمله كسوف و خسوف- نمودها و جلوه‌هاي اين تأثر مي‌باشند. و اين در حالي است كه با مرگ يك مؤمن ـ بر اساس برخي روايات ـ تنها محل نمازش و نيز محل صعود اعمال و نزول رزق او در آسمان، بر او مي‌گريند.
براي آگاهي بيشتر به سايت http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910830000926 بررسي رخدادهاي شگفت‌ پس از شهادت امام حسين(ع) مراجعه نماييد.

پي نوشت ها :
1. جعفربن‌محمد ابن‌قولويه، كامل الزيارات، قم، انتشارات اسلامي، ص161، باب 24، ح2.
2. ابي‌بكر احمدبن‌حسين بيهقي، السنن الكبري، ناشر : دار الفكر، بيروت، ج3، ص337.
3. سخن علامه مجلسي در اين باره چنين است: رأيت في كثير من كتب الخاصة و العامة وقوع الكسوف و الخسوف في يوم عاشوراء و ليلته(علامة مجلسي ، بحار الأنوار، بيروت – لبنان، ناشر دار إحياء التراث العربي سال چاپ 1403 - 1983 م، ج 55، ص 153).
4. علي‌بن‌عيسي اربلي، كشف الغمة، ناشر دار الأضواء - بيروت – لبنان،ج2، ص268 / شمس‌الدين ذهبي، تاريخ الاسلام، ج5، ص15ـ16.
5. علاوه بر منابع پيش گفته، بنگريد به: محمدبن‌علي سروي مازندراني ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابي‌طالب، ج3، ص213 / سليمان‌بن‌احمد طبراني، المعجم الكبير، ج3، ص114.
موفق باشید.

با سلام من الان 5 ساله معتاد به استمناع هستم ولی هربا خواستم ترک کنم بعد چندین روز باز وسوسه شیطان و نیاز جنسی بدلیل سنم باعث شد باز برم دنبالش خواهش میکنم این سوال رو از یکی از بزرگان دین بپرسید و جواب من رو بدید بعدشم بابا جوان 24 ساله توی مملکت که زن صیغه ای هم برای رفع نیاز پیدا نمیشه و نمیتونه زنم بگیره چه کار کنه با تشکر

پاسخ:
همان طور كه مي دانيد، دين اسلام كامل، پويا و جامع است و به همين دليل بايد براي همه شرايط و در هر عصر و مكاني پاسخ گو باشد. قبل از پاسخ به سوال شما لازم است نكاتي را مقدمتا بيان كنيم.
1. همه ما به عنوان انسان هاي مسلمان بايد قبول كنيم كه هر چه مي خواهيم، نمي توانيم در اين دنياي مادي كه آميخته با محدوديت است به دست آوريم. پس عفت ورزي هنري است كه براي همه پسنديده و براي جوانان ما شايسته تر است.
2. اسلام به عنوان ديني واقع گرا و آرمان خواه، شريعت اعتدال گرا نيز هست؛ لذا نه رهبانيت را تجويز مي كند و نه كمونيسم جنسي را؛ بلكه اساسي ترين راه حل را ازدواج و تشكيل كانون گرم خانواده مي داند كه در تعاليم دينيف ازدواج محبوب ترين بنياد الهي دانسته شده است. رسول خدا مي فرمايند: خداوند متعال مرا به رهبانيت نفرستاد، بلكه بر اساس دين يكتاپرستي كه آسان گير و با گذشت و بزرگواري است برانگيخت ... پس هر كس كه فطرت و آئين ما را دوست دارد بايد بر سنت من الگوگيري كند و از جمله سنت و آئين من ازدواج است.(1)
3. اگر ازدواج دائم ممكن نشد و بلوغ جنسي به بحران مي انجاميد، راه حل اضطراري به عنوان ازدواج موقت را مقرر نموده است.
مشكل اين است كه ما در هر سه مرحله، دچار معضل شده ايم؛ زيرا فضاي فرهنگي و اخلاقي جامعه، به دلايل مختلف از جمله جوان بودن جامعه، گسترش بي حد و مرز آزادي ها، تهاجم فرهنگي، غفلت مسولان از جوانان و مشكلات آنان و خلاصه ناامن بودن و تا حدي رواج ابتذال، عفاف و پاكدامني را به امتحاني سخت مبدل ساخته است. و متاسفانه تكنولوژي مدرن، اعم از اينترنت، ماهواره، موبايل و رسانه ها، نيز ابزاري شيطاني شده اند كه به بلوغ زودرس دامن مي زنند.
از سوي ديگر ازدواج كه در تعاليم قرآني و نبوي با آسان ترين شيوه ها و به دور از تشريفات صورت مي گرفت و يك پيمان مقدس بين زن و مرد بود متاسفانه با تشريفات فراوان و چشم و هم چشم، به صورت يك قراردارد و متاسفانه خياباني و به دور از آگاهي و آينده نگري صورت مي گيرد و به همين دليل بسياري از آنها به جدايي و طلاق مي انجامد.
چه قدر از جواناني كه به خاطر مهريه زياد دختران، نمي توانند ازدواج كنند و يا حتي قدمي پيش بگذارند. چون وضعيت پسران جواني را ملاحظه مي كنند كه به دليل مهريه سنگين قبل از تشكلي خانواده و سامان يابي عاطفي و جنسي، جز احساس مسئوليت سنگين و پرداخت هزينه هاي تشريفاتي فراوان، بهره اي از ازدواج نبرده اند. پس بهترين گزينه براي حل اين معضل كم كردن توقعات از سوي خانواده ها و عروس و داماد است و توجيه اينكه تا شرايط مالي و اقتصادي كاملا برآورده نشود نبايد به سراغ ازدواج رفت، كلامي ناصحيح است.
اما در جواب شما چه بايد كرد به نكات ذيل توجه كنيد.
1. اگر به هر دليل، فردتوانايي تحمل غريزه جنسي و خودكنترلي جنسي را نداشت، و اگر به هر عذر و بهانه اي، تسليم اوهام ذهني خودش شد(خواهان زندگي تجملاتي و آماده از هر جهت براي شروع زندگي)، و يا مشكلات به حد ي بود كه توان ازدواج دائم را نداشت، ازدواج موقت تنها راه حلال براي حل مشكلش است.
2. كسي كه قصد دارد بي خطرترين راه را برگزيند، نبايد توقع داشته باشد كه از همان ابتداي زندگي، همه شرايط زندگيش فراهم باشد. بگونه اي كه اگر همه شرايط فراهم نبود از ازدواج خودداري كند. تجربه نشان داده كه وضعيت زندگي انسان به لحاظ مالي، پس از ازدواج به مراتب بهتر از دوران مجردي است.
3. كساني كه زندگيشان را با امكانات اوليه مادي آغاز كرده و آن را با همياري و همدلي و به تدريج ساخته اند، احساس غرور مي كنند و اكنون كه به گذشته نگاه مي كنند، احساس مي كنند كه همان سختي ها و كمبودها نيز به گونه اي لذت بخش بوده است. پس در مسائل اقتصادي بايد به خدا توكل كرد و در صورت آمادگي ازدواج، از مشكلات مالي بعد از آن نهراسيد و در صورتي كه كمبودهايي وجود داشته باشد، مقابله با مشكلات با دست هاي توانمند خودتان، بسيار لذت بخش تر خواهد بود.
4. بايد توجه كرد كه مخاطب اصلي و عمده ازدواج موقت، پسران مجرد و زنان همسر از دست داده مي باشند، نه دختران مجرد و مردان متاهل. به عبارت روشن تر كساني كه نياز به اين نوع ارضاي جنسي دارند و خطري آنان را تهديد نمي كند.
5. در هر صورت ما نيز قبول داريم كه به دلائلي خاص مانند حساسيت هاي عرفي و ترس از آلوده كردن اين حلال الهي به مسائل ديگر، تاكنون ازدواج موقت نتوانسته به رسميت شناخته شود. بنابراين در وضعيت فعلي بهترين توصيه، ازدواج آسان است.
البته باز هم تاكيد مي كنيم كه توصيه اصلي ما بر ازدواج دائم است و ازدواج موقت را به عنوان يك راه فرعي و اضطراري معرفي مي كنيم. به طوري كه اگر بنا به شرايطي مرد يا زن نياز به ارضاي جنسي داشت و از راه ازدواج دائم ممكن نبود، از طريق ازدواج موقت و به طور مشروع اقدام كند و از آلودگي ها و زيان هاي بي بند و باري و گناه به دور بماند.
نكات تكميلي براي تعديل جلوگير از فشارهاي جنسي
1. از تماشاي رفتارها و برجستگي‏هاي بدن جنس مخالف و صحنه‏هاي تحريك كننده جدا خود داري كنيد امام صادق(ع) فرمود: «نگاه تيري از تيرهاي شيطان است و چه بسا نگاهي اندوه‏هاي زيادي در پي داشته باشد».
2. گوش ندادن به آوازها و موسيقي‏هاي تحريك‏كننده و مبتذل. در حديثي از حضرت صادق(ع) آمده است: «ان رجلا سأله عن سماع الغناء فنهي عنه و تلا قول الله عز وجل: «ان السمع والبصر والفؤاد كل اولئك كان عنه مسؤولاً(2) «و قال يسأل السمع عما سمع والفؤاد عمّا عقد والبصر عما ابصر؛ مردي از آن حضرت درباره شنيدن آواز محرك پرسيد. حضرت از آن نهي كرده و اين آيه را خواندند: «به يقين گوش و چشم و دل هر يك مورد سؤال خواهند بود» و فرمود: گوش از آنچه شنيده و قلب از آنچه بدان دل بسته و چشم از آنچه ديده است مسؤول بوده و بازخواست خواهند شد. (3)
3. اجتناب شديد از نشست‏هاي غفلت‏زا و معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحريك‏آميز.
4. پرهيز از فكر و ترسيم صحنه‏هاي محرك در ذهن و خيال. عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) نقل مي‏كند كه حضرت(ع) فرمود: عيسي به اصحاب خود گفت:... موسي به شما دستور داد كه زنا نكنيد و من به شما دستور مي‏دهم كه فكر زنا هم در سر نپرورانيد تا چه رسد به اين كه زنا كنيد. زيرا كسي كه خيال زنا كند مانند كسي است كه در خانه‏اي نقش و نگار شده دود و آتش به پا كند.چنين كاري گرچه خانه را نمي‏سوزاند، ولي زينت و صفاي آن را مكدر كرده و فاسد مي‏كند.(4)
5. از قرار گرفتن در خلوت و تنهايى اجتناب كنيد.
6. از بيكار ماندن شديدا پرهيز كنيد.
7. سعى كنيد در اجتماعات و تجمع‏هاى مختلف شركت فعال داشته باشيد.
8. با افراد اجتماعى و با نشاط و در عين حال متدين و متشرع معاشرت كنيد.
9. افكار و انديشه‏هاى مختلفى كه به ذهنتان خطور مى‏كند ، منظم كرده و دسته‏بندى نمائيد.
براي دريافت راه هاي عملي جهت ترك خودارضايي در نامه هاي بعدي با ما همراه باشيد.
پي نوشت ها:
1. فروع كافي، ج 5، ص 494.
2. اسراء، آيه36.
3. مستدرك‏الوسائل، چاپ قديم، ج 2، ص 459.
4. وسائل‏الشيعه، ج 14، ص 240.
موفق باشید.

آیا دامادی حضرت قاسم در کربلا واقعیت دارد؟

پاسخ:
دامادي حضرت قاسم (ع) بدون مدرك و دليل است و در كتب تاريخي و مقتل هاي معروف و معتبر مطرح نشده است.
محدّث معروف مرحوم شيخ عباس قمي در منتهي الآمال نوشته است:
دامادي حضرت قاسم در كربلا و تزويج او به فاطمه دختر امام حسين صحّت ندارد. زيرا در كتاب هاي معتبر به نظر نرسيده است.
وي از استاد خود مرحوم حاج ميرزا حسين نوري (ره) در كتا ب لؤلو و مرجان نقل مي كند كه به مقتضاي تمام كتاب هاي معتبري كه در فن حديث و تاريخ و انساب هست، نمي توان براي حضرت سيدالشهدا دختري كه قابل تزويج براي قاسم بن الحسن باشد، پيدا كرد.(1) استاد شهيد مطهري–ضمن تاكيد بر عدم صحت اين مطلب يادآور مي شود كه اين امر با اهداف و عزت مندي امام حسين منافات دارد:
قضاياى كربلا قضاياى روشنى است و سراسر اين قضايا هم افتخار آميز است، ولى ما آمده‏ ايم چهره اين حادثه تابناك تاريخى را تا اين مقدار مُشوَّه كرده‏ ايم! بزرگترين خيانت ها را ما به امام حسين(ع) كرده‏ ايم. اگر امام حسين (ع) در عالم ظاهر هم بيايد ببيند، به ما چه مى‏ گويد؟ مى‏ گويد: آن كه در آنجا بود كه اين نيست؟ شما كه به كلى قيافه را تغيير داده و عوض كرده‏ ايد، آن امام حسينى كه شما در خيال خودتان رسم كرده‏ ايد كه من نيستم! آن قاسم‏ بن الحسنى كه شما در خيال خودتان رسم كرده‏ ايد كه آن برادرزاده من نيست! آن على اكبرى كه شما در مخيله خودتان درست كرده‏ ايد كه جوان با معرفت من نيست! آن يارانى كه شما درست كرده‏ ايد كه آنها نيستند، پس شما چه مى‏ گوييد؟! ما آمده‏ ايم قاسمى درست كرده‏ ايم كه آرزويش فقط دامادى‏ بوده، آرزوى عمويش هم دامادى او بوده است. اين را شما مقايسه كنيد با قاسمى كه در تاريخ بوده است.(2)
از همه گذشته اين رخداد از نظر عقلي نيز صحيح به نظر نمي رسد؛ زيرا روز عاشورا فرصت براي ازدواج نبود، چون همگي در يك روز شهيد شدند.

پي نوشت ها:
دراين باره به منابع زير مراجعه نماييد:
-حماسه حسيني، شهيد مطهري
-تأملي در نهضت عاشورا»، رسول جعفريان

پي نوشت ها :
1.منتهي الآمال، قم، موسسه انتشارات هجرت، 1378، چاپ سيزدهم، ج 1، ص 700.
2. مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى، انتشارات صدرا، ج‏17، ص 79.
موفق باشید.

سلام بنده شنیده ام که اگر کسی استمنا کند یا شراب بخورد تا"نماز"وی قبول نیست

پاسخ:
پرسش گر گرامي در مورد شراب خوردن روايت داريم كه هر كسي اين كار را كند تا 40 روز نمازش قبول نيست از امام صادق (ع) نقل شده است: « مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلَاةً أَرْبَعِينَ يَوْماً(1)هركس شراب بخورد خداوند تا چهل روز نمازش را قبول نمي كند.
و در مورد استمنا براي عدم قبولي نماز روايتي نديديم. ولي روايتي وارد شده كه: يكي از كساني كه خداوند در روز قيامت با آنها تكلم نمي كند و به آنها نگاه نمي كند كسي است كه با خودش ازدواج مي كند يعني استمناء مي كند.(2)
هنگامي كه از حضرت صادق(ع) در مورد استمنا مي پرسند، مي فرمايد:«إِثْمٌ عَظِيمٌ قَدْ نَهَى اللَّهُ عَنْهُ فِي كِتَابِهِ وَ فَاعِلُهُ كَنَاكِحِ نَفْسِهِ وَ لَوْ عَلِمْتَ بِمَا يَفْعَلُهُ مَا أَكَلْتَ مَعَهُ(3)گناه بزرگي است كه خداوند در قرآن مجيد از آن نهي فرموده. استمنا كننده مثل اين است كه با خودش نكاح (زنا) كرده باشد. اگر كسي را كه چنين كاري مي كند بشناسم، با او هم خوراك نخواهم شد».
ولي بايد بدانيد اين عذاب ها و اثرات گناه تا وقتي است كه انسان توبه نكند، ولي اگر انسان توبه كند اين آثار و عوارض گناه ديگر از بين مي رود. چرا كه خداوند وعده داده با توبه هر گناهي را مي بخشد و وقتي انسان بخشيده شد ديگر معنايي براي عذاب يا عدم قبولي نماز وجود ندارد خداوند در قرآن كريم مى فرمايد: اي بندگان كه بر خود اسراف و ستم كرديد، از رحمت خدا مأيوس نشويد كه خدا همهء گناهان را مى آمرزد, زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.(4)
و عدم قبولي نماز نيز نبايد باعث ترك نماز بشود، چون در اين صورت انسان به خاطر ترك نماز هم عقاب مي شود و دو عذاب و عقاب خواهد شد.
پي نوشت ها:
1. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ه.ش، ج 6، ص 401.
2. محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه، ناشر مؤسسه آل البيت، قم، سنه النشر/1409 ه.ق، ج20، ص 353.
3. همان، ج 28، ص 364.
4. سوره زمر(39) آيه 53.
موفق باشید.

تحریفات واقعه عاشورا چه مواردی بوده و نحوه برخورد ائمه (علیهم السلام) در برخورد با این تحریفات چگونه بوده است؟

پاسخ:
در اين باره به كتاب حماسه حسيني، شهيد مطهري مراجعه نماييد.
موفق باشید.

سلام من پسری 17 .18 ساله هستم که چند وقته یک دختر وارد زندگیم شده که من دوستش دارم ولی نمیدونم واقعا این عشقه یا هوس اگه میشه راهنمایی ام کنید. ممنون

از آن جا كه شما در آستانه ورود به دوره جواني قرار داريد و دوره بلوغ را پشت سر گذاشته ايد و يا در اواخر آن قرار داريد طبيعتاً، در اين سنين به موازات بلوغ جنسي و فعل و انفعالات مختلف در درون انسان، عشق و علاقه به جنس مخالف افزايش مي يابد و شما را براي ازدواج و شروع زندگي مشترك آماده مي كند. اين مقدار عشق و علاقه به جنس مخالف اگر تنها در درون شما باشد و انگيزه شما را تلاش و كوشش هاي مفيد براي دستيابي به شرايط ازدواج و رفع موانع آن در آينده افزايش دهد و تمام تلاش و توان تان را به اين سمت و سو سوق دهد، نه تنها هيچ اِشكال و ايرادي ندارد بلكه، بهترين كاري است كه شما مي توانيد در اين برهه از زمان انجام دهيد و خود را براي شروع يك زندگي مستقل در آينده آماده كنيد اما، اگر عشق و علاقه به جنس مخالف باعث شود كه شما تمام يا بخشي از چارچوب هاي ديني و شرعي و ضوابط عرفي را به ورطه فراموشي بسپاريد و به دام دوستي هاي پنهاني با جنس مخالف و ارتباط غير شرعي دختر و پسر بيفتيد و يا قبل از اين كه شرايط ازدواج را داشته باشيد و خودتان را براي آن آماده كنيد به ازدواج بيانديشيد طبيعتاً، از آن مسير مشخص و هدف متعالي فاصله گرفته ايد و آسيب ها و مشكلات فراواني را فرا روي خود قرار داده ايد.
ارتباط و دوستي با جنس مخالف حتي اگر به قصد و انگيزه ازدواج باشد بي آسيب نخواهد بود. چرا كه از منظر دين و مباحث روانشناختي، هر گونه رابطه و آشنايي دختر و پسر پيش از ازدواج حتي اگر به قصد و انگيزه ازدواج باشد، خالي از اِشكال نيست. آسيب هاي فراواني در آن نهفته است. ضعيف شدن حس اعتماد، سوء ظن و بدبيني، ضربه روحي و مشكلات عاطفي، اتلاف عمر و وقت، شكست عشقي، عشق و علاقه بدون ضابطه، مخالفت خانواده ها با ازدواج، وابستگي رواني، ازدواج احساسي و غير واقع بينانه، آبروريزي و انحرافات اخلاقي، آشفتگي هاي رواني، برخي از پيامدهاي اين گونه رابطه هاست.
با اين اوصاف، مي توان نتيجه گرفت كه اصل دوستي و آشنايي دختر و پسر قبل از ازدواج به هر انگيزه و قصدي كه باشد، از منظر شرع و دين و مسائل روانشناختي ناپسند و ممنوع است اما، اگر دختر و پسر قصد ازدواج واقعي داشته باشند و شرايط و آمادگي ازدواج را هم داشته باشند، تنها مي توانند با اطلاع خانواده ها و در يك فضاي محدود كه ترجيحاً منزل خانواده دختر مي تواند باشد، در يك جلسه و يا حتي چندين جلسه به گفتگو بپردازند و ديدگاه هاي خود را در مورد مسائل مختلف، اهداف و آرزوها و انتظارات متقابل بيان كنند و شناخت بهتري در مورد هم و اين كه آيا براي ازدواج تناسب و همخواني لازم را در معيارها و ملاك هاي ازدواج دارند يا نه؟ پيدا كنند بنابراين، تنها در يك صورت رابطه شما مي تواند جنبه شرعي به خود بگيرد و صحيح باشد و آن تنها زماني است كه قصد ازدواج واقعي در ميان باشد و شما هم از راهش اقدام كنيد و در جريان خواستگاري رسمي قرار گيريد اما، بقيه ارتباطات صحيح نمي باشد و بسيار آسيب زا و خطرآفرين است.
اين را بدانيد كه علاوه بر دوست داشتن و علاقه به نامحرم و جنس مخالف، ارتباط شما زماني اهميت پيدا مي كند كه اولاً، امكان ازدواج شما وجود داشته باشد، يعني اين كه دختر مورد نظر با شما در معيارها و ملاك هاي ازدواج تناسب و همخواني و مطابقت لازم را داشته باشد ثانياً، مانعي براي ازدواج شما وجود نداشته باشد يعني اين كه شرايط ازدواج شما فراهم باشد و خانواده ها نيز به ازدواج شما راغب باشند. اما از آنجا كه شما 17، 18 سال بيشتر نداريد، طبيعتاً هنوز شرايط ازدواج را نداريد به همين خاطر، حتي اگر انگيزه ازدواج را در سر داشته باشيد و دختر مورد نظر نيز با شما تناسب كافي داشته باشد، فعلاً نمي توانيد به احساسات عشقولانه خود توجهي بكنيد و قبل از اين كه شرايط ازدواج را داشته باشيد، به ارتباط دوستانه پنهاني با آن دختر روي بياوريد.
اعتقاد ما اين است كه اگر شما به وظايف فعلي خود عمل كنيد و به مهارت افزايي و تحصيل علم بپردازيد و در كنار آن به چارچوب هاي شرعي و ديني خود عمل كنيد و از هرگونه روابط دوستانه با جنس مخالف اجتناب كنيد، اين اطمينان را به شما مي دهيم كه خداوند به پاس تلاش هاي شما و پاكي و پاكدامني تان در وقت جواني و هنگام ازدواج تان، دختري خوب و مناسب را سر راه شما قرار مي دهد تا با ازدواج با او خوشبخت گرديد و از زندگي لذت ببريد.
موفق باشید.

صفحه‌ها