۱۳۹۱/۰۹/۱۵ ۰۹:۴۸ شناسه مطلب: 81734
سلام علیکم، آیا قوم یهود در جریان کربلا دست داشته اند؟ منبعی هم در این مورد وجود دارد؟
پاسخ:
دليل و مدرك معتبري نداريم كه قوم يهود در جريان كربلا دست داشته باشند.
موفق باشید.

سلام علیکم، آیا قوم یهود در جریان کربلا دست داشته اند؟ منبعی هم در این مورد وجود دارد؟
پاسخ:
دليل و مدرك معتبري نداريم كه قوم يهود در جريان كربلا دست داشته باشند.
موفق باشید.
من یه دختر15 سالم و به دوستم که اونم یه ئختر15 سالش به هم لب دادیم!ما خیلی هم دیگرو دوست دایم!من که شخصا جونمم واسش میدم!شاید اگه من بهش ابراز علاقه نمیکردم الان.....!!!!!آیااینکه دوستش دارمو و شاید دوستم داشته باشه گناه؟؟؟؟؟؟؟
خواهر گرامي؛ اصولا ايجاد علاقه شديد در روابط ميان دختران جوان به علت ويژگيهايي مثل وفاداري، تعهد، و نياز به يك فردي كه براي جوان نقش يك همراز و صندوق اسرار را بازي كند، طبيعي و در بعضي موارد لازم و ضروري است. بايد توجه كرد كه اين علاقه تا وقتي كه در چهارچوب رفع نياز بزرگ انسانها يعني دوستي باشد، پسنديده و غير آسيب زاست. اما در صورتي كه سبب وقوع فرد در گناه باشد، بايد يا اينگونه روابط را ترك نمود و يا شيوه تآمل و برخورد خود با دوستان را تغيير داد.
عوامل ايجاد علاقه آسيب زا، به افراد همجنس:
1. تجارب غلط و گاها ناخواسته هم جنس خواهي در اثر ارتباط با دوستان ناباب.
2. احساس بي ارزشي و سرخوردگي در تلاش جهت ايجاد رابطه مشروع با جنس مخالف: گاها به علت فراهم نبودن شرايط ازدواج و در بعضي موارد چشيدن طعم شكست پس از برقراري رابطه با جنس مخالف، فرد از اين مسئله نااميد شده و براي جبران شكست به همجنس خود روي مي آورد.
3. نداشتن خواهر يا برادري از جنس مخالف خود در خانه، باعث ايجاد تصورات نادرست از جنس مخالف و در نتيجه برقراري دوستي هاي عميق بين همجنس مي گردد. تصوراتي مانند اينكه همه پسرها يا همه دخترها خيانت كارند، كثيفند، غير قابل اعتماد و اتكاء هستند.
4. وجود محدوديتهايي در محل زندگي افراد (مثلاً محل خواب دخترهاي يك خانواده از يكديگر جدا نيست و يا اهل خانواده مجبورند با هم در يك محل و در يك اتاق زندگي كنند).
5. ضعف مباني مذهبي و اعتقادي خانواده: عدم آگاهي از عواقب عشقها و علائقي كه منجر به فساد و فحشاء جنسي مي شود و همچنين عدم آگاهي از نظر شرع در رابطه با عوامل زمينه ساز انحرافاتي از اين دست جزء اصلي ترين گزينه هاي ذكر شده در همجنس گرايي است. به عنوان نمونه به موارد ذيل توجه فرمائيد:
• اجتناب از نگاه شهوتآميز به همجنس: روايات و آيات بيشماري در اين زمينه وجود دارد كه بدون استثناء از نگاه شهوت آميز نهي مي كند.
• پرهيز از بوسه شهوتآميز: امام صادق(ع)از قول رسول خدا(ص) فرمودهاند: "كسي كه جواني را از روي شهوت ببوسد، خداوند او را در قيامت به لجامي از آتش لجام ميزند."(1)
• اجتناب از خوابيدن دو دختر در يك بستر: رسول خدا(ص) ميفرمايد: "بستر فرزندان خود را از سن ده سالگي جدا سازيد، يعني دو برادر يا دو خواهر يا برادر و خواهر زير يك لحاف نخوابند."(2)
• تقويت ايمان: هم جنس بازي بر اثر طغيان غريزه جنسي انجام ميشود و ياد خدا و ياد مرگ و تقويت ايمان از طريق ارتباط هميشگي با خدا و دعا و توسل در كنترل غريزه جنسي بسيار مؤثر است.
• ازدواج شرعي، چون موافق فطرت است، به فرمايش قرآن آرام بخش است؛ ولي هم جنس بازي، عملي بر خلاف فطرت است و هر چه با فطرت هم خواني نداشت، تأثير سوء دارد، يعني نه تنها فاعل و مفعول با اين عمل به آرامش نميرسند، بلكه باعث ايجاد استرس، سردي مزاج در روابط زناشويي، ترس از افشاء راز توسط طرف مقابل و در بعضي موارد اخاذي هاي پي در پي يكي از طرفين مي گردند. به همين دليل روايات زيادي درباره هم جنس بازي نقل شده كه بسيار تكان دهنده است. با مطالعه آن روايات، ميتوان به پليد بودن اين عمل پي برد.
توصيه هايي در رابطه با جلوگيري از تبديل شدن روابط دوستانه به روابط خارج از چهارچوب عرفي و شرعي:
1. براي خود حرمت نفس قائل شده و به ارزش وجودي خود پي ببرد: كسي كه خود را محترم نمي شمارد حاضر است دست به هر كاري بزند تا كمبودهاي شخصيتي خود را جبران نمايد (ولو با برآورده كردن خواسته هاي نامشروع انساني ناسالم). معروف است كه: از شرِّ كسي كه خود را كوچك مي شمارد در امان نخواهي بود.
2. اگر نياز جنسي دارد، سعي كند با مؤكول كردن برآوردن خواسته هاي جنسي خود به بعد از ازدواج، تا فراهم شدن شرائط، بردباري كند.
3. تحكيم روابط سازنده با والدين و عدم كناره گيري از آنها.
4. كناره گيري از دوستان ناباب.
5. در ميان گذاشتن مشكلات شخصي با فردي دلسوز و مشاوري صالح كه اصولا مربي ها و مشاوران دبيرستان جزء اولين گزينه هاي احتمالي شما مي باشند.
پي نوشت ها:
1. وسائل الشيعه، ج 14، ص 257.
2. وسائل الشيعه، ج 14، ص 171.
موفق باشید.
مداحی در روضه حضرت زینب و سر کوبیدن برمحمل را خواند با توجه به مستند نبودن این جریان و بعید بودن انجام این کار از عقیله بنی هاشم ومتمسک بودن این جریان برای قمه زنان خواهشمند است نظر رهبر انقلاب را در مورد این داستان بطور شفاف بیان نمایید.با تشکر
پاسخ:
جريان حضرت زينب در كتاب هاي معتبر ذكر نشده است. اين مطلب برگرفته شده از كتابي بنام" نورالعين في مشهد الحسين" مي باشد كه نويسنده آن مشخص نيست و تنها به ابراهيم بن محمد نيشابوري اسفرايني نسبت داده مي شود كه شخصي اشعري مذهب و شافعي مسلك بود و بسياري از علما به بي اعتبار بودن آن اشاره كرده اند.
محدث قمي در اين باره مي نويسد: نسبت شكستن سر به جناب زينب (س) و اشعار معروفه نيز بعيد است از آن مخدره كه عقيله هاشميين و عالمه غير مُعَلّمه و رضيعه ثدى نبوّت وصاحب مقام رضا و تسليم است.
(1)همچنين عالم بزرگوار آيت الله حاج ميرزا محمد ارباب نيز در خصوص بي اعتبار بودن كتاب نورالعين و بي اساس بودن گفته هاي مسلم جصاص تاكيد دارد.(2)
با توجه بر اينكه اين مطلب مدرك معتبر ندارد، مورد تاييد ايشان نيز نمي باشد، همچنين اين امر نمي تواند دليل جواز بر قمه زدن باشد، چون اين امر صحت ندارد تا مورد استناد قرار گيرد. افزون بر آن، چون قمه زدن موجب وهن مذهب شيعه وسوء استفاده دشمنان واقع مي شود، جايز نيست. آية الله خامنه اي درباره حرمت قمه زني فرموده:
قمه زنى علاوه بر اينكه از نظر عرفى، از مظاهر حزن و اندوه محسوب نمى شود و سابقه اى در عصر ائمه «عليهم السلام» و زمان هاى بعد از آن ندارد و تأييدى هم به شكل خاص يا عام از معصوم(ع) در مورد آن نرسيده است، در زمان حاضر موجب وهن و بدنام شدن مذهب مى شود. بنابراين در هيچ حالتى جايز نيست.(3)
پي نوشت ها:
1. شيخ عباس قمي، منتهي الآمال، موسسه انتشارات هجرت قم، 1378ه، چاپ سيزدهم، ج1، ص753.
2. الاربعين الحسينيه، ميرزا محمد ارباب، چاپ اسوه، ص 232.
3. آية الله خامنه اي، استفتائات، ص 326، م1461.
موفق باشید.
(دختری هستمم که پزشکان از علاجم نا امید شدند، شبی خواب حضرت زینب (س) را دیدم در گلوم آب ریخت شفا پیدا کردم ازم خواست اینو به بیست نفر بگم. این پیام به دست کارمندی افتاد اعتقاد نداشت کارشو از دست داد. مرد دیگری اعتقاد داشت 20 میلیون به دست آورد. به دست کس دیگری رسید عمل نکرد پسرشو را از دست داد. اگه به حضرت زینب اعتقاد داری این پیامو واسه 20 نفر بفرست............ 20 روز دیگه منتظر معجزه باش یکی اینو برام فرستاد.شما هم به هر کی دوست داشتین بفرستین.) بنده به حضرت زینب اعتقاد دارم ولی اینکه اگر به 20 نفر نفرستیم بلا نازل می شود معتقد نیستم. حضرت زینب مهربان است و اگر واقعا هم چنین حرفی زده اند تنها 20 نفر را.نه اینکه گردشی هرنفر باید به 20 نفر بفرستد. ضمن اینکه برایم اینکار مشقت دارد. حال چه باید بکنم؟ آیا واقعا باید انجام بدهم؟ اگه ندهم بلا نازل می شود؟ راهنمایی فرمایید.ممنون
پاسخ:
خداوند براي هدايت انسان و رساندن آن ها به سعادت و خوشبختي دو راهنما فرستاده است. از يك سو به آنان عقل و قدرت تفكر و انديشيدن به عنوان هدايتگر دروني داده است، و از سويي ديگر كتاب هاي آسماني همراه با پيامبران به عنوان مفسران حقيقي وحي فرستاده است، تا پيام هاي خداوند را براي مردم تبيين و تفسير كند. دين الهي و عقل سليم خدادادي به ما مي گويد: خرافات، موهومات و حرف هاي بي اساس و غير مستند را دور بريزيد. شأن و منزلت انساني انسان برتر از آن است كه حرف هاي غلط و سراسر خرافه افراد را كه تحت عنوان خواب مي شود بپذيرد. آموزه هاي ديني به ما مي گويد: تنها خواب انبياي الهي، به عنوان الهام و وحي مورد قبول و قابل استناد است. رها كنيد اين گونه حرف ها و نوشته هاي بي پايه را. آيا هيچ عقلي مي پذيرد كه هر كسي بيايد به دروغ ادعا كند كه من خواب ديدم كه فلان پيامبر يا امام معصوم يا فرزندان گرامي آنان مانند حضرت زينب كبري سلام الله عليها به من گفتند، فلان كار را بكنيد، و به مردم هم بگوييد كه چنين و چنان كنند؟ اگر بزرگاني همانند آيت الله بهجت و حتي شخص حضرت زينب (س) هم خواب ببيند، خوابش فقط در مورد شخص خودش ممكن است درست باشد و تنها براي او تكليفي ايجاد كند نه براي ديگران. بنابراين هيچ اعتنايي به اين گونه خرافات نكنيد.
موفق باشید.
سلام من و یه آقایی دو ماهه همو دوست داریم چندبار هم با هم بیرون رفتیم ولی آگاهانه رابطه ی اسلامی و حتی حریم گفتاریمونو حفظ کردیم. فعلا امکان ازدواج نداریم چون ایشون مشکل مالی و خانوادگی دارن. من چند وقته که به این نتیجه رسیدم باید رابطه مونو تا برطرف کردن مشکل ایشون کاملا قطع کنیم. چون وابستگی زیاد میشه و امکان به گناه افتادنم هست و کسی از اعضای خانوادمون ممکنه ما رو ببینن و هزار تا فکر ناجور کنن. ایشون ناراحت شدن اما من از تصمیمم کوتاه نمیام. قرار شد جدا شیم. در حالی که همچنان همو دوست داریم. میخوام سعی کنم فراموششون کنم اما چون آدم درستیه و خاطرات خیلی خوبی با هم داشتیم سختمه. چی کار کنم که دوباره سمتش نرم؟؟ چه راهکارهایی هست؟؟؟؟؟
همان طور كه مي دانيد اصل اول در اين گونه مسائل پرمخاطره اصل پيشگيري است وگرنه بعد از ابتلا معلوم نيست راه درمان خاصي وجود داشته باشد. متاسفانه شما هر چند جزء پاكترين و خويشتندارترين و معقول ترين دختران اين مرز و بوم محسوب مي گرديد، ولي به دلايلي ناملعوم پا در اين وادي بسيار پرآسيب گذاشته ايد.
بروز علاقه بين دو جنس مخالف يك امر فيزيولوژيكي است كه حتي در غير انسان ها و جمادات هم وجود دارد. اين تعلقات خاطر همچون افكار و هيجانات سمّي در تار و پود ذهن شما نفوذ مي كنند و باعث دست خوردگي عاطفي شما مي گردند. پس تا اين جا كار (هر چند شما به ترك كامل ايشان موفق شويد) به دست خوردگي عاطفي خفيف يا شديد دچار شده ايد و اين دست خوردگي خداي ناكرده شما را از چشيدن مزه واقعي يك ازدواج پاك در آينده محروم مي نمايد. هر چقدر اين دست خوردگي بيشتر شود بر شدت ناكامي ازدواج شما در آينده با هر پسري خواهد افزود. خوشبختانه شما هر چند در ابتدا كمي ناپخته عمل كرده ايد. ولي خوشبختانه در ادامه پخته تر با اين علاقه كاملا بي پشتوانه برخورد كرده ايد. قطعا پسري كه امكان ازدواج ندارد ولي با اين حال به جنس مخالف رابطه برقرار مي كند زياد زيبنده عنوان آدم درست نيست، چرا كه آدم درست هيچگاه به خود اجازه نمي دهد به خاطر نا آرامي هاي دروني خودش يك دختر معصوم را بدون هيچ پشتوانه اي از راه به دركند (و با او بيرون رود و خاطرات خوشي براي او باقي گذارد). به عنوان يك روان شناس به شما خواهر گرامي توصيه مي كنم كمي در اين جمله كه همچنان او را هم دوست داريم تجديد نظر كنيد، چرا كه رضايت دادن به محتواي آن بسيار به ضرر شما تمام خواهد شد. در آينده اين روياي شيرين خداي ناكرده به كابوس دهشتناك زندگي شما مبدل خواهد شد (هر چند شما مخالف نظر اين حقير باشيد و به هر دليلي آن را بي آسيب تا كم آسيب ارزيابي نماييد).
در هر صورت اين خود شماييد كه آينده زندگي تان تصمييم مي گيرد و راقم اين سطور به هيچ وجه قصد ندارد كه تصميم شما را به هم بزند.
در زمينه فراموشي بايد گفت اين تعلقات خاطر به جهت بار هيجاني بالايشان به همين راحتي قابل حذف و فراموشي نيستند و اساسا نيازي به حذف آنها نيست. بايد به جاي پررنگ سازي و آب و تاب دادن به اين رابطه صد درصد نامشروع (رابطه اسلامي با جنس مخالف متاسفانه در مورد شما مصداق پيدا نمي كند) به بي رنگ سازي يا لاااقل كمرنگ سازي آن بپردازيد و ماهيت واقعي اين پسر را جايگزين ماهيت دوست داشتني وي نماييد. بالاخره اين پسر با ورود سرزده به حريم ذهن تان شما را از برخي چيزها در آينده محروم كرده است و خاطرات وي آن چنان هم كه شما فكر مي كنيد قابليت به يادسپاري ندارد.
به هر ترتيب تا زماني كه شيريني اين خاطرات خيلي خوب! در زير زبان شما وجود دارد هر گونه بازداري از شروع مجدد رابطه بسيار دشوار و ناشدني است و شما بايد با غيرفعال كردن مكانيزم دفاعي انكار و استدلال تراشي سعي در جايگزين كردن مزه غير واقعي اين رابطه به جاي مزه خيالي آن نماييد. در صورت امكان از حل يك تنه ماجرا صرف نظر كنيد وبا همراهي يكي از دوستان همجنس خود يا يك مشاور متعهد و متدين سعي در پيمودن اين مسير دشوار نماييد.
موفق باشید.
باسلام و خسته نباشید.من کلاس چهارم انسانی هستم یه روز توکلاس سرزنگ دینی که بحث امام حسین ع بودیکی ازبچه های کلاس ماگفت:مگه نمیگن وقتی کسی میمیره نبایدپشت سرش حرف زد چون دستش از دنیا کوتاه پس چرا یزیدوشمر رو همش لعنت میکنیم اونا که مردن وکلی هم از عمرشون گذشته خلاصه هرکسی یه حرفی میزد یکی میگفت:خب اون کاری که اونا با امام ما کردن انقدربزرگه که تا اخرزمان باید لعنتشون کرد....ماکلی ازاین حرفازدیم امابازم قانع نشدوحرفه خودشو میزد میخواستم ببینم اگه شما اونجابودیدچه حرفی میزدید که هون راضی میشد؟؟؟؟ باتشکرفراوان
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا بايد گفت كه لعن به معناي لعنت و نفرين كردن است. لعن خداوند يعني دور ساختن از رحمت و عفو و مغفرت خويش اما توسط ملائكه و ديگر لعن كنندگان، طلب دوري از رحمت خدا براي لعنت شوندگان است.(1) و از ديدگاه قرآن و روايات بين لعن و سب فرق وجود دارد و خداوند در قرآن از سب كردن ديگران نهي كرده است.(2) ولي لعن كردن را به عنوان رويكردي فكري و سياسي براي اعلام انزجار و تنفر در برابر هر گونه ظلم و فساد به رسميت شناخته است و خود بدان عمل كرده است.
حال در پاسخ سوال شما مي گوييم كه اولا، از ديدگاه قرآن و روايات اين سخن كه نبايد پشت سر مرده حرف زد و غيبت ديگران چه مرده و چه زنده حرام است، به صورت كلي و مطلق پذيرفته نيست، بلكه منحصر به مواردي خاص خود است. لذا شامل انسان هاي كافر و منافق و ظالم و بدعت گزار و.. نمي شود، چرا كه خداوند در قرآن آنها را لعن كرده است. چنانچه در مواردي متعدد مي فرمايد: أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ(3) لعنت خدا بر ستمكاران باد.
ثانيا؛ ما براي لعن قاتلين امام حسين (ع) هم دليل قرآني داريم و هم مجوز فقهي و شرعي، كه بدانها اشاره مي كنيم.
دليل قرآني:
خود خداوند در قرآن كسي را كه يك انسان مومن را به قتل برساند لعن كرده است و مي فرمايد: وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا،(4) هر كس، فرد با ايماني را از روي عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است در حالي كه جاودانه در آن خواهد بود و خداوند بر او غضب مي كند و او را از رحمتش دور مي سازد و مجازات بزرگي براي او آماده ساخته است.
قاتلين امام حسين (ع) چون عالما و عامدا به قتل امام اقدام كرده اند يقينا اين لعن خداوند شامل حال آنها مي شود بنابر اين وقتي خود خداوند متعال قاتل يك انسان مومن را لعن مي كند چرا ما قاتلين امام حسين و شهداي كربلا را كه بهترين مومنان و مسلمانان بودند را لعن نكنيم؟
دليل فقهي و شرعي:
مسئله لعن را در فقه اسلامي مي توان از جنبه هاي متعددي مورد بحث قرار داد كه به دو مورد آن اشاره مي كنيم.
1- بر اساس فقه اسلامي غيبت كردن بر سه نوع است: غيبت حرام، غيبت جايز، غيبت واجب.
غيبت حرام: بيان مطلبي است در مورد هر مسلمان و مؤمني كه از بيان آن راضي نيست و به ويژه بدگويي پشت سر او. اگر چه مطلب بيان شده درست باشد.
غيبت جايز: در برخي از موارد غيبت جايز است مانند اينكه به كسي ظلم شده است و او نزد وكيل يا قاضي طرح موضوع مينمايد. و يا كسي «مشورت» مينمايد و يا متجاهر به فسق است البته در مورد همان عيبش و...
غيبت واجب:در برخي موارد نيز نه تنها غيبت حرام نيست بلكه واجب هم هست به عنوان مثال: شهادت دادن به حق و به نفع مظلوم – آگاه كردن فرد يا اذهان عمومي از احوال اهل جنايت، فسق و فجور و بدعت در دين. شناسايي و شناساندن دشمن و ...
از آنجا كه قاتلين امام حسين (ع) همگي انسان هاي اهل فجور و فسق و جنايت و... بودند و بدترين ظلم ها و جنايت ها را در حق فرزند پيامبر اسلام روا داشتند و از طرف ديگر هدف ما از لعن كردن و اعلام انزجار از آنها، آگاه كردن ديگران از جنايت هاي آنها و شناساندن دشمنان اهل بيت (ع) و... است. لذا غيبت آنها از نظر شرعي نه تنها حرام نيست و جايز است و بلكه واجب هم است.
2- يكي از فروعات دين اسلام تولّي و تبرّي است يعني دوستي با دوستان خدا و دشمني با دشمنان خدا، و هم شيعه و هم اهل سنت در روايات متعددي نقل كرده اند كه حب و بغض به خاطر خداوند، واجب است»، و از نشانه هاي ايمان است(5) و يكي از راه ها و قالبهاي نشان دادن تبري از دشمنان خدا لعن كردن آنها و اعلام انزجار از اعمال و رفتار آنهاست و ما با لعن قاتلين امام حسين (ع) و ديگر شهداي كربلا به اين فروع فقهي عمل مي كنيم و با لعن آنها دوستان خدا را از دشمنان خدا جدا مي كنيم چرا كه اگر «دشمني» با دشمنان خدا نباشد، به تدريج رفتار انسان با آنها دوستانه مي شود و در اثر معاشرت، رفتار آنها را مي پذيرد و حرفهاي آنان را قبول مي كند و كم كم شيطان ديگري مثل آنها مي شود. بنابراين لعن و دشمني با دشمنان، سيستمي دفاعي در مقابل ضررها و خطرها ايجاد مي كند كه باعث در امان ماندن ايمان و اعتقادات از خطرات احتمالي مي شود.(6)
پي نوشت ها:
1. علامه طباطبايي، الميزان، دفتر انتشارات اسلامي، قم، ج1، ص 390.
2. احزاب (33) آيه 64.
3. اعراف(7) آيه 44. و هود(11) آيه 18.
4. نساء(4)آيه 93.
5. كنزالعمّال، ح 24688. و ميزان الحكمه، ج 2، ص 966.
6. محمد تقي مصباح يزدي، آذرخشي ديگر از آسمان كربلا، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم، چاپ دهم،1382،ص27-28.(با تلخيص و تصرف).
موفق باشید.
کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است. ©
