باسلام و خسته نباشید.من کلاس چهارم انسانی هستم یه روز توکلاس سرزنگ دینی که بحث امام حسین ع بودیکی ازبچه های کلاس ماگفت:مگه نمیگن وقتی کسی میمیره نبایدپشت سرش حرف زد چون دستش از دنیا کوتاه پس چرا یزیدوشمر رو همش لعنت میکنیم اونا که مردن وکلی هم از عمرشون گذشته خلاصه هرکسی یه حرفی میزد یکی میگفت:خب اون کاری که اونا با امام ما کردن انقدربزرگه که تا اخرزمان باید لعنتشون کرد....ماکلی ازاین حرفازدیم امابازم قانع نشدوحرفه خودشو میزد میخواستم ببینم اگه شما اونجابودیدچه حرفی میزدید که هون راضی میشد؟؟؟؟ باتشکرفراوان
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا بايد گفت كه لعن به معناي لعنت و نفرين كردن است. لعن خداوند يعني دور ساختن از رحمت و عفو و مغفرت خويش اما توسط ملائكه و ديگر لعن كنندگان، طلب دوري از رحمت خدا براي لعنت شوندگان است.(1) و از ديدگاه قرآن و روايات بين لعن و سب فرق وجود دارد و خداوند در قرآن از سب كردن ديگران نهي كرده است.(2) ولي لعن كردن را به عنوان رويكردي فكري و سياسي براي اعلام انزجار و تنفر در برابر هر گونه ظلم و فساد به رسميت شناخته است و خود بدان عمل كرده است.
حال در پاسخ سوال شما مي گوييم كه اولا، از ديدگاه قرآن و روايات اين سخن كه نبايد پشت سر مرده حرف زد و غيبت ديگران چه مرده و چه زنده حرام است، به صورت كلي و مطلق پذيرفته نيست، بلكه منحصر به مواردي خاص خود است. لذا شامل انسان هاي كافر و منافق و ظالم و بدعت گزار و.. نمي شود، چرا كه خداوند در قرآن آنها را لعن كرده است. چنانچه در مواردي متعدد مي فرمايد: أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ(3) لعنت خدا بر ستمكاران باد.
ثانيا؛ ما براي لعن قاتلين امام حسين (ع) هم دليل قرآني داريم و هم مجوز فقهي و شرعي، كه بدانها اشاره مي كنيم.
دليل قرآني:
خود خداوند در قرآن كسي را كه يك انسان مومن را به قتل برساند لعن كرده است و مي فرمايد: وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا،(4) هر كس، فرد با ايماني را از روي عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است در حالي كه جاودانه در آن خواهد بود و خداوند بر او غضب مي كند و او را از رحمتش دور مي سازد و مجازات بزرگي براي او آماده ساخته است.
قاتلين امام حسين (ع) چون عالما و عامدا به قتل امام اقدام كرده اند يقينا اين لعن خداوند شامل حال آنها مي شود بنابر اين وقتي خود خداوند متعال قاتل يك انسان مومن را لعن مي كند چرا ما قاتلين امام حسين و شهداي كربلا را كه بهترين مومنان و مسلمانان بودند را لعن نكنيم؟
دليل فقهي و شرعي:
مسئله لعن را در فقه اسلامي مي توان از جنبه هاي متعددي مورد بحث قرار داد كه به دو مورد آن اشاره مي كنيم.
1- بر اساس فقه اسلامي غيبت كردن بر سه نوع است: غيبت حرام، غيبت جايز، غيبت واجب.
غيبت حرام: بيان مطلبي است در مورد هر مسلمان و مؤمني كه از بيان آن راضي نيست و به ويژه بدگويي پشت سر او. اگر چه مطلب بيان شده درست باشد.
غيبت جايز: در برخي از موارد غيبت جايز است مانند اينكه به كسي ظلم شده است و او نزد وكيل يا قاضي طرح موضوع مينمايد. و يا كسي «مشورت» مينمايد و يا متجاهر به فسق است البته در مورد همان عيبش و...
غيبت واجب:در برخي موارد نيز نه تنها غيبت حرام نيست بلكه واجب هم هست به عنوان مثال: شهادت دادن به حق و به نفع مظلوم – آگاه كردن فرد يا اذهان عمومي از احوال اهل جنايت، فسق و فجور و بدعت در دين. شناسايي و شناساندن دشمن و ...
از آنجا كه قاتلين امام حسين (ع) همگي انسان هاي اهل فجور و فسق و جنايت و... بودند و بدترين ظلم ها و جنايت ها را در حق فرزند پيامبر اسلام روا داشتند و از طرف ديگر هدف ما از لعن كردن و اعلام انزجار از آنها، آگاه كردن ديگران از جنايت هاي آنها و شناساندن دشمنان اهل بيت (ع) و... است. لذا غيبت آنها از نظر شرعي نه تنها حرام نيست و جايز است و بلكه واجب هم است.
2- يكي از فروعات دين اسلام تولّي و تبرّي است يعني دوستي با دوستان خدا و دشمني با دشمنان خدا، و هم شيعه و هم اهل سنت در روايات متعددي نقل كرده اند كه حب و بغض به خاطر خداوند، واجب است»، و از نشانه هاي ايمان است(5) و يكي از راه ها و قالبهاي نشان دادن تبري از دشمنان خدا لعن كردن آنها و اعلام انزجار از اعمال و رفتار آنهاست و ما با لعن قاتلين امام حسين (ع) و ديگر شهداي كربلا به اين فروع فقهي عمل مي كنيم و با لعن آنها دوستان خدا را از دشمنان خدا جدا مي كنيم چرا كه اگر «دشمني» با دشمنان خدا نباشد، به تدريج رفتار انسان با آنها دوستانه مي شود و در اثر معاشرت، رفتار آنها را مي پذيرد و حرفهاي آنان را قبول مي كند و كم كم شيطان ديگري مثل آنها مي شود. بنابراين لعن و دشمني با دشمنان، سيستمي دفاعي در مقابل ضررها و خطرها ايجاد مي كند كه باعث در امان ماندن ايمان و اعتقادات از خطرات احتمالي مي شود.(6)
پي نوشت ها:
1. علامه طباطبايي، الميزان، دفتر انتشارات اسلامي، قم، ج1، ص 390.
2. احزاب (33) آيه 64.
3. اعراف(7) آيه 44. و هود(11) آيه 18.
4. نساء(4)آيه 93.
5. كنزالعمّال، ح 24688. و ميزان الحكمه، ج 2، ص 966.
6. محمد تقي مصباح يزدي، آذرخشي ديگر از آسمان كربلا، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم، چاپ دهم،1382،ص27-28.(با تلخيص و تصرف).
موفق باشید.