پرسش وپاسخ
۱۳۹۱/۰۵/۲۳ ۱۳:۰۷ شناسه مطلب: 74620
ایا خدا می خواهد که انسان گناه کند؟ تقریبا تمامی انسان ها بلوغ جنسی را پشت سر می گذارند ولی بیشتر ان ها به بلوغ کامل فکری یا نمی رسند یا چندین سال طول می کشد تا بتوانند به درستی فکر کنند و بد را از خوب تشخیص دهند,به همین دلیل بیشتر افراد بعد از بلوغ جنسی دچار اشتباهاتی می شوند که گاهی حتی راه بازگشت هم ندارند؟ایا این با عدالت خداوند سازگار است که به انسان توانایی گناه را می دهد ولی سلاح مقابله با ان را نمیدهد وانسان به راحتی فریب می خورد؟
رشد جسماني و رسيدن به بلوغ جنسي از نعمتهاي الهي بوده كه مطابق آن بدن انسان در سن خاصي دچار تغيير مي شود، امري كه ضامن بقاء نسل بوده و ادامه توليد و حيات انسانها بواسطه اين نعمت صورت مي گيرد؛ از حكمتهاي خداوند آن است كه با توجه به شرائط و ويژگيهاي خاص اين نعمت، اعطاء آن را در زمان خاصي مقرر كرده تا بواسطه آن قدرت بر درك و پذيرش آن فراهم شود يعني براي دختران حدود 9 سال و براي پسران حدود 15 سال.
به علاوه آنكه، شروع اين تغيير و تحول را با رشد فكري سريع همراه ساخته است. لذا نوع روانشناسان بر اين باورند كه آغاز بلوغ جسمي، خود آغاز بلوغ و رشد فكري است كه مطابق آن شخص خوب و بد را تشخيص داده و به نوعي خود را در اصلاح ظواهر و شخصيت دروني مسول مي داند و انجام بسياري از امور را كه تا آن روز به راحتي انجام مي داده، براي شخصيت خود مضر مي داند.
بر اين اساس معقول آن است كه اعطاء اين نعمت الهي، با رشد عقلاني، منطقي و متناسب همراه باشد نه رشد عقلاني حداكثري؛ چرا كه در اين صورت تا حدود پيري و برخي تا آخر عمر بايد از اين امر محروم باشند.
ما در مورد بلوغ بر اين باوريم كه نوع دختران و پسران در سنين مطرح شده، بد و خوب را كامل فهميده و قدرت بر كنترل اين قوه را دارند، فارغ از آنكه آموزه هاي وحياني و دستورات ديني را در جهت هدايت افراد مقرر كرده و بواسطه انبياء بيان كرده است.
در نتيجه خداوند با رشد و درك سريع عقلاني از طرفي و با ارسال و هدايت انبياء، سلاح مقابله با آن را فراهم كرده است. اما عدم استفاده صحيح از آن نه به خاطر عدم درك صحيح بلكه عوامل ديگري دارد. يك نوجوان زماني بر خلاف باورهاي دروني خود عمل مي كند كه از طرفي اسباب و زمينه هاي بيروني و دروني، به شدت وي را بر عمل خلاف تحريك كرده و از طرفي موانع بيروني مانند دين و اعتقادات مذهبي و تربيت صحيح و كنترل خانواده و اجتماع ، همچنين اطلاعات كافي در مورد مضرات و...براي وي فراهم نباشد و در اين صورت شخص دچار خلاف مي شود.
در واقع مشكل از اصل حقيقت مسأله نيست.
چرا كه شخص با رسيدن به سن تكليف و قدرت بر اداره خانواده مي تواند ازدواج كرده و مشكل خود را حل نمايد. اما مشكل زماني درست مي شود كه از طرفي محركات جنسي به شدت رواج پيدا كرده، سن بلوغ پائين بيايد و از طرفي به دليل مشكلات اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي امكان ازدواج نباشد، لذا آنچه مشكل به نظر مي رسد جنبه ثانوي داشته كه در برخي موارد خود انسانها در بروز آن نقش دارند و اين خللي به اصل مسأله وارد نمي آورد.
بنابراين عمل خلاف افراد عوامل ديگري دارد كه با فرض موكول كردن اين نعمت به سالهاي بعد، امكان آن وجود دارد. لذا با توجه به نياز انسان، از طرفي خداوند اين قوه را در اختيار انسان قرار داده و از طرفي ديگر قدرت بر كنترل اين غريزه را در اختيار وي قرار داده است. اما در عين حال برخي از آن درست استفاده كرده و برخي به جهت عوامل مختلف، مخالف باورهاي دروني عمل مي كنند.
به علاوه آنكه اين امر اختصاص به گناه مطرح شده ندارد. بلكه برخي از انسانها در سنين كودكي دزدي كرده و ده ها عمل خلاف انجام مي دهند و حتي برخي قتل انجام مي دهند، كه با اين فرض افراد نبايد تا سنين بالا قدرت انجام هيچ عمل خلافي را داشته باشند.
البته هيچگاه منكر جهات دروني و بيروني در جهت زمينه سازي براي گناهان جنسي نبوده و نيستيم و همواره بر اين باوريم كه كنترل گناهان جنسي به مراتب سخت تر از كنترل گناهاني مانند دزدي و...است اما در عين حال انسانها را قادر بر آن مي دانيم و اتفاقاً خداوند با همين تكاليف سخت انسانها را آزمايش مي كند آزمايش خداوند جنبه هاي گوناگون مانند نزول بلا و...دارد. اما در برخي موارد خداوند بواسطه تكاليف سختي مانند مورد بيان شده، روزه، تكاليف مالي و... افراد را آزمايش مي كند تا معين شود. چه كساني شايسته دريافت رحمت الهي و لايق بهشت ابدي هستند لذا كم نيسنند افرادي كه اين مراحل را به درستي پشت سر گذاشته و با اطلاعات صحيح خانوادگي و...دچار خطا نشده اند.
خلاصه زماني اين امر با عدالت خداوند منافات دارد كه انسان در ارتكاب اين گناه مجبور بوده و به هيچ عنوان قدرت خلاف نداشته باشد و حال آنكه نه تنها مويدات بيروني بلكه شواهد وجداني حاكي از آن است كه انسان قدرت داشته و مي تواند خود را كنترل كرده و دچار خلاف نشود.
البته طبيعي است به حكم حديث " أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا"(1) بهترين كارها دشوارتر آنها است" ثواب ترك اين گناه به مراتب از ثواب ترك گناهان ديگر بيشتر است و خداوند براي كسي كه در اين زمينه خود را حفظ كند ثواب عظيمي مقرر كرده است.
پي نوشت:
1. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار،چ دارالكتب الاسلاميه، تهران، بي تا،ج 67، ص 191.
۱۳۹۱/۰۵/۲۲ ۰۱:۰۰ شناسه مطلب: 74475
چرا استمنا گناه است آیا گناه کبیره است؟
پاسخ:
به يقين استمناء از گناهان كبيره بوده و علت گناه بودن و مباني حرمت اين عمل هم منابع ديني ماست، چنان كه در روايات تصريح شده اين حكم به روشني در قرآن نيز بيان شده است؛ در واقع حرمت چنين عملي از آيه 5 تا 7 سوره مومنون به دست مي آيد: «و َ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلىَ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانهُُمْ فَإِنهَُّمْ غَيرُْ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَالِكَ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْعَادُون»؛ (1) و آن ها كه دامان خود را (از آلودهشدن به بىعفتى) حفظ مىكنند، تنها آميزش جنسى با همسران و كنيزانشان دارند، كه در بهرهگيرى از آنان ملامت نمىشوند و كسانى كه غير از اين طريق را طلب كنند، تجاوزگرند». پس هر نوع ارضاي جنسي خارج از اين محدوده عدوان و معصيت و مورد ملامت است .
هنگامي كه از حضرت صادق (ع) در مورد استمنا مى پرسند، مى فرمايد: گناه بزرگى است كه خداوند در قرآن مجيد از آن نهى فرموده، استمنا كننده مثل اين است كه با خودش نكاح (زنا) كرده باشد. اگر كسى را كه چنين كارى مى كند، بشناسم ، با او هم خوراك نخواهم شد. (2)
قوانين اسلام از طرف خداوند«حكيم» است. «حكيم» بودن خداوند اين پيام را دارد كه هيچ فرمان و حكمي را بدون«حكمت» و دليل و برهان صادر نمي كند. بنا بر اين هر چيزي را كه «ممنوع و حرام» اعلام كرده، قطعاً انجام آن مفاسد و ضرر و خسارت هاي جسمي، روحي، فردي يا اجتماعي ويژه اي دارد؛ اما هر چيزي را «واجب» دانسته، حتماً انجام آن در بردارنده رشد روحي و رواني، جسمي و معنوي، مادي و فردي و يا اجتماعي است، كه ناديده گرفتن آن، اثرات تخريبي و منفي شكننده اي در كوتاه مدت يا دراز مدت خواهد داشت.
ما اگر به حكيم بودن خداوند و عالم مطلق بودن او ايمان داشته باشيم، بايد اذعان كنيم كه قوانين خداوند از روي علم و حكمت صادر شده است و به آن گردن نهد و نسبت به آن تعبد داشته باشد. خودارضايي نيز يكي از موضوعاتي است كه اسلام آن را مجاز ندانسته، حكم «حرام» بر آن نهاده است، چون انجام آن آثار منفي و شكننده اي بر جسم و روح و روان مرتكبان آن مي گذارد كه در ذيل به برخي از آن پيامدها اشاره مي شود.
در انتها نيز چند روايت ديگر در مورد اثر معنوى گناه خودارضايى بيان مىكنيم تا ان شاء الله مورد استفاده شما قرار گيرد:
1. امام صادق (ع) فرمود: روز قيامت خداوند با شخص خودارضا گفتگو نمىكند و از چشم خدا مىافتد. (3)
2. رسول خدا (ص) فرمود: لعنت خدا و ملائكه خداوند و تمام بشر بر شخص خودارضا است. (4)
3. رسول خدا (ص) فرمود: كسى كه خودارضايى مىكند، ملعون است. (5)
پي نوشت ها:
1. مومنون (23) آيه 5-7.
2. عاملي، شيخ حر، وسايل الشيعه، موسسه آل البيت، قم،1409 ه.ق، ج 18، ص 575.
3. محمدي ري شهري، محمد، ميزانالحكمه، دارالحديث، قم،1387ه.ش، ج12، ص5654.
4. همان.
5. همان.
موفق و موید باشید
۱۳۹۱/۰۵/۲۲ ۰۰:۵۴ شناسه مطلب: 74471
۱۳۹۱/۰۵/۲۱ ۰۴:۰۵ شناسه مطلب: 74380
۱۳۹۱/۰۵/۲۱ ۰۰:۲۴ شناسه مطلب: 74363
۱۳۹۱/۰۵/۲۱ ۰۰:۱۶ شناسه مطلب: 74361
۱۳۹۱/۰۵/۲۰ ۱۳:۲۲ شناسه مطلب: 74313
۱۳۹۱/۰۵/۱۹ ۲۳:۵۸ شناسه مطلب: 74268
با سلام.خدمت شما سوالی دارم خواهش می کنم بنده را راهنمایی کنید .من همیشه در برابر خانوم های خشگل که چادری هستند و چادر سر میکنند مشکل دارم و هر وقت چنین خانوم هایی را در جامعه یا تلویزیون میبینم تحریک میشوم.چون ساکن قم هستم . اینجا تمام خانوم ها و دختر خانوم ها چادری هستند من نسبت به انها حساسترم.بنده چند شب پیش خانومی را با همسرش در تلویزیون دیدم و تحریک شدم.تصویر ایشون را ضبط کردم ووقتی تنهایی این خانوم را میبینم اب مذی از من خارج می شود.چون یک تصویر ذهنی از دو دختر خانوم چادری در ذهنم دارم که انها در خیابان با تلفن با دوست پسرشان حرف میزدند هر خانوم چادری جوان را که میبینم یاد این تصویر ذهنی میافتم و تحریک میشوم .چرا؟ حساسیتم نسبت به چادری ها بیشتر است ؟ البته بنده اراده کامل دارم و این تحریک ها باعث استمناء من نمیشود. به نظر من یه دختر خانوم یا خانوم چادری که ارایش کرده و چادر شیک سر کرده و با ناز و حالت خاصی راه میرود محرکتر از یه خانوم مانتویی ساده است .
پاسخ:
در اينكه چه كسي با چه چيزي از نظر جنسي بيشتر تحريك مي شود به عوامل مختلفي بستگي دارد كه در زير به برخي از آنها اشاره مي شود:
1- «تفاوت نقش و زمينه» كه از مفاهيم روانشناسان گشتالتي است و به اين معني است كه هرچه نقش(شيء) مورد نظر كه در سوال شما خانم هاي محجبه است با زمينه هاي ذهني شخص، متغاير باشد يعني برجستگي خاصي در ميان زمينه ذهني داشته باشد، كنجكاوي و حساسيت وي بطور اتوماتيك به طرف آن بيشتر جلب مي شود.
2- حساسيت جويي به معني اينكه هر چقدر شخص به ميل عادي كه در درون خود دارد بيشتر دامن بزند، يعني حساسيت آن را افزايش دهد و به خود تلقين تحريك نمايد. بيش از پيش در آن مورد تحريك مي شود. مثال ساده براي آن دزد گير اتومبيل است كه هر چقدر سنسور آن را حساس تر كنند صدايش زودتر در مي آيد و حتي با عبور يك سوسك از روي شيشه ي آن صداي آژيرش بلند مي شود. به همين جهت است كه در روايات ما آمده است كه از روي موضوعات جنسي توجه برگرداني فعال داشته باشيد تا كمتر تحريك شويد و آستانه تحريكتان بالا رود.
3- تخليه هيجاني وعدم آن، بدين معني كه وقتي مرد و يا زني در جامعه اي مثل جامعه ي اروپا زندگي مي كند از صبح اول وقت كه بيرون مي رود تا آخر شب با بي عفتي هاي زيادي روبرو مي شود. يعني آن قدر سرو پا لخت مي بيند كه ديگرهيجان جنسي اش به پايين ترين سطح افت پيدا مي كند و حتي در متاهلها آن قدر تخليه هيجان جنسي صورت مي گيرد. كه وقتي شب هنگام به خانه برمي گردند رغبت خلوت كردن با محرم خود را هم ندارند. يعني در طول روز آنقدر به غذاهاي رنگارنگ ناخنك مي زنند كه ديگر ميل و اشتهاي خود را به غذاي اصلي كه زن و يا شوهرشان است را از دست مي دهند و لذا كانون خانواده روز بروز سردتر مي شود و لذا شايد يكي از فلسفه هاي تشريع حجاب اين باشد كه شخص در بيرون از خانه تخليه هيجاني نشود و فقط با محرم خود سيراب گردد تا بدين وسيله كانون خانواده كه شيرازه جوامع بشري است و دراسلام از تقدس خاصي برخودرار است قوام يابد.
4- حس كنجكاوي هدايت نشده، حس كنجكاوي يكي از كششهاي فطري در انسان است كه با سرشت وي عجين گشته كه بايد بوسيله عقل هدايت شود تا به نتايج ثمر بخشي منتج شود. به عبارت ديگر انسان گرايش به پرده برداري از چيزهاي مستور دارد و اين اساس دانش بشري و مادر اختراعات است. اما اين كشش بايد بوسيله عقل هدايت شود تا انسان را بسوي گمراهي سوق ندهد. پس وقتي خانمي پوشيده است ذهن تربيت نايافته بصورت اتوماتيك و وسواس گونه بسوي كشف او پيش مي رود و مدام خود را درگير او مي سازد لذا مي توان گفت كه اين مشكل يك نشخوار فكري(obsessive rumination) است و بايد با تكنيكهاي مقابله با نشخوار فكري با آن مقابله كرد.
من در اينجا چند تكنيك براي مقابله با نشخوار فكري به شما ارائه مي دهم:
امَا براي مقابله با نشخوار فكري چه بايدكرد؟
1- تكنيك اول استفاده ازتنش زدايي (ريلكسيشن) است، با توجه به اينكه ريشه ي نشخوار فكري اضطراب است و تنش زدايي ضد اضطراب است، آموزش و بكار گيري اين تكنيك مي تواند در كاهش اضطراب و در نتيجه كاهش نشخوار فكري شما اثر تاثير زيادي داشته باشد، پژوهشگران در پژوهشهاي خود پيرامون اين تكنيك كاربردي كه در سايتهاي مختلف قابل روئيت است، اثبات كرده اند كه بكار گيري اين تكنيك در بسياري از موقعيتهاي اضطراب زاي زندگي تاثير بسزايي در كاهش اضطراب دارد، اين محققان در منابع به حدود سي وپنج مشكلي كه با بكار گيري اين تكنيك برطرف مي شود اشاره كرده اند. شما مي توانيد با مراجعه به يكي از مراكز مشاوره و روان درماني نسبت به آموزش يكي از روشهاي آن اقدام نماييد. من در زير به برخي از مشكلاتي كه با اين تكنيك مي توان برآنها غلبه كرد براي شما برمي شمرم.
الف- سردرد ناشي از انقباض عضلات جمجمه، سردرد هاي مزمن تنشي به دليل تنش بيش از حد در عضلات اسكلتي سر و گردن آغاز مي شوند و آموزش تنش زدايي تدريجي در تقليل سردرد تنشي اثر غير قابل انكاري دارد.
ب- ميگرن كه به عنوان ضربان يك جانبة سردرد(فقط در يك قسمت از سر) كه از درئن و يا اطراف چشمها آغاز مي شود تعريف شده و اغلب بوسيلة يك بو، دل بهم خوردگي، تهوع، و....برانگيخته ميشود و گاهي توام با روان بي اشتهايي، حالت تهوع، استفراغ كج خلقي، حساسيت، اختلال بينايي است. البته بيماراني كه تمرين منظم خانگي داشته اند رضايت خيلي بيشتري از كاهش سردردها داشته اند.
پ- تقليل اضطراب و درمان انواع هراسها مانند هراس از گربه، حساسيت زدايي نظامدار يكي از اصلي ترين شيوه هاي درمانگري در انواع هراس است و تنش زدايي يكي از مولفه هاي اصلي اين روش به حساب مي آيد.
ت- با كاهش اضطراب به دنبال تنش زدايي، بخاطر كم شدن دفاع هاي ايمني بدن كه در حالت اضطراب براه مي افتند، تحمل ما در تحمل تنيدگها افزايش مي يابد.
ث- تقليل رگه هاي اضطرابي و تظاهرات اضطرابي زنان بار دار
ج- درمان اضطراب امتحان
چ-تقليل اضطراب كودكاني كه در مدرسه دچار اضطراب مفرط شده اند.
ح-تقليل عوامل اضطرابي شخصيت مانند، تنش عصبي، ضعف من، اضطراب پارانويا گونه، نداشتن تصوير روشن از خود،و....
خ- درمان فشار خون، آرامش با افزايش سرم k+در خون رابطه مثبت و معني دار دارد و k+ نيز با سلامت رواني رابطة مثبتي دارد و تنش زدايي با كاستن از ضربان قلب باعث افزايش اين سرم در خون مي شود.
د- درمان بي خوابي و اختلالهاي مربوط به خواب. (تنش زدايي بدني به اين افراد كمك مي كند كه بسرعت بخواب روند.)
ذ- روش مقابله اي در بيماران مبتلا به سرطان و نيز تقليل برانگيختگي اين بيماران هنگام شيمي درماني
ر- درمان و پيشگيري از عود و رشد بيماريهاي روان- تني
ز- بهبود بيماريهاي تني روانزاد
ژ- كاهش ناراحتي هاو تنيده گيهاي ناشي از بيماريهاي قلب و عروق
ط- تقويت حافظه( بهبود فرآيند ضبط، باز شناسي، و اندوزش اطلاعات)
ظ- تغيير و تقليل رگه هاي اضطرابي شخصيت
ع-كنترل و غلبه بر لكنت زبان
غ- تقليل حملات صرع
ف- بهبود كودكان مبتلا به فزون كنشي
ق- درمان بيماران مبتلا به آسم
ك- تقليل دردهاي مربوط به قاعدگي
گ- كاهش اسپاسمهاي عضلاني در بيماران مبتلا به فلج مغزي
ل- بهبود تمرينهاي ورزشي و دستيابي به استعدادهاي كامل خود در ورزش
م- بهبود عملكردهاي اجرايي و فعاليت هاي شغلي
ن- افزايش اعتماد به نفس در برخورد هاي اجتماعي
2- تكنيك بعدي براي مقابله با نشخوار فكري توجه برگرداني فعال است: به صورت ارادي به چيزي توجه كنيد كه مثبت است. پژوهش ها نشان داده اند افرادي كه از اين شيوه استفاده مي كنند، طول مدت افسردگي آنها خيلي كمتر از كساني ست كه از شيوه مقابله نشخوار فكري استفاده مي كنند. با در پيش گرفتن فعاليت ذهني ديگري موقتا از آن حالت كناره گيري كنيد: شما مي توانيد به بازي هاي فكري بپردازيد. تلويزيون ببينيد. يك فايل صوتي بشنويد كه مستلزم به كارگيري فكر شماست. تلفن را برداريد و به دوستان و فاميل زنگ بزنيد. خلاصه فقط ذهنتان را بي دليل و يا با هر چيز كوچكي مشغول به هرچيزي كنيد غير از آن فكر منفي. قلم و كاغذ به دست گيريد و همگي افكار منفي خود را بنويسيد: نوشتن بار سنگين افكار فكري را سبك كرده و گاه با خواندن نوشته ها ممكن است شما را به خنده يا شگفتي از افكار غيرمنطقي خود وادارد. در عين حال وقتي فكرتان را نوشتيد راحت تر مي توانيد آن را بررسي كنيد و خطاهايش را شناسايي نماييد.
3- دومين راهكار پيشنهادي ما در خصوص مشكلتان استفاده از تكنيك انحراف فكر است، اين تكنيك به اين صورت انجام مي پذيرد كه يك كش دور مچ خود بيندازيد و وقتي چنين فكري به ذهنتان آمد اين كش را گرفته و رها كنيد و سپس يك عدد پيچيده مثل 958354را در ذهن خود مجسم كنيد و هفت تا هفت تا از آن كم كنيد تا به كوچكترين عدد غير قابل تقسيم برسيد. اين تكنيك بخاطر اينست كه مكانيزم ذهن طوري است كه در يك آن نمي تواند به دو نقطه توجه كند و وقتي شما توجه جدي خود را به عدد فوق جلب مي كنيد توجه ذهن از آن موضوع قبلي برگرادنه ميب شود. و تدريجا مي آموزد كه مديريت افكار را خود بعهده بگيرد و به افكار مزاحم اجازه حضور ندهد.
4- پيشنهاد ديگر ما استفاده از تكنيك تاخير فكر است. يعني شما براي آمدن اينگونه فكرها بذهنتان وقتي تعيين كنيد و وقتي اين افكار خواستند به ذهنتان وارد شودند به آنها بگوييد كه بروند و در فلان ساعتي كه به آنها اختصاص داده ايد بيايند و تدريجا با گذشت ايام اين ساعات را محدود تر كنيد. فلسفه ي اين تكنيك بر اينست كه شما سازنده ي افكارتان هستيد و بنابراين ارباب و صاحب اختيار انها محسوب مي شويد و در واقع آنها نوكر شما هستند و شما صاحب اختيار آنها مي باشيد ولي در وسواس فكري آنها تبديل به ارباب مي شوند و جاي شما را مي گيرند و شما به نوكري آنها در مي آييد و آنها براحتي به شما امر و نهي مي كنند كه اين امري بساير منفي و مشمئز كننده و بدور از عزت و غيرت انساني است! و لذا ما با اين تكنيك مي خواهيم شما را به جايگاه اصلي خويش برگرانيم و دوباره شما را اختيار دار و رييس افكارتان كنيم تا آنها طبق اراده و ميل شما و با اجازه ي شما بيايند و بروند نه اينكه هر وقت دلشان خواست بيايند و هر وقت دلشان خواست بروند. هدف اصلي ما آموزش مديريت افكار تان به شما است. تا با قاطعيت تمام به مديريت آنها بپردازيد و به آنها بگوييد كه ذهن من طويله نيست كه سرتان را بياندازيد پايين و بدون اجازه بياييد و برويد بل ذهن من ستاد فرماندهي است كه همه چيز آن روي نظم و نظام است و حتي پشه هم براي پريدن در آن بايد از من مجوز بگيرد!
5- پيشنهاد ديگر ما در اين خصوص استفاده از تكنيك توقف فكر است يعني وقتي شما قدرت كافي در كنترل و مديريت افكار خود پيدا كرديد مي توانيد براحتي دستور توقف به آنها بدهيد و با ضرب مهر ورود ممنوع بر روي آنها، براي هيشه آنها را از ورود به ذهنتان محروم سازيد.
6- تكنيك ديگر تبديل فكر است يعني وقتي اين افكار به ذهنتان مي آيد به يك قدم قبل از آمدن اين فكر به ذهنتان فكر كنيد به اين معني كه به اين فكر كنيد كه به چه چيزي فكر مي كرديد كه اين فكر به ذهنتان آمد و وقتي آن را پيدا كرديد دو باره به اين فكر كنيد كه چه چيزي اين فكر را بذهنتان آورد و همين طور سلسله وار عمل نماييد و در مورد فكري قبل از فكر ديگر فكر كنيد؛ تا به سرچشمه نهايي برسيد، بزودي خواهيد ديد كه استفاده از اين روش قدرت مديريتي زيادي به شما براي كنترل افكارتان مي دهد.
موفق و موید باشید
۱۳۹۱/۰۵/۱۹ ۰۲:۳۴ شناسه مطلب: 74170
من هم زنا می کنم هم استمنا گناه جفتشونو حساب کن می شه چند
پاسخ:
برادر يا شايد هم خواهر محترم! از اينكه يك شخص يهودي سوال خود را برايمان ارسال كرده خوشحاليم و اميدواريم نور هدايت الهي شامل حالتان شود و شما را از اين نكبت و گمراهي مبين كه هستيد نجات دهد و جزء توابين و دوستان خدا شويد.
اما گناه زنا و استمناء را از ما خواسته ايد تا برايتان حساب كنيم ، ما بر اساس دين خودمان اسلام، تعدادي از رواياتي كه در اين زمينه موجود است را خدمت تان تقديم مي كنيم.
قرآن كتاب آسماني ما مي فرمايد:«وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبيلا»؛(1) و نزديك زنا نشويد، كه كار بسيار زشت، و بد راهى است.
در روايات نيز از بزرگترين گناهان شمرده شده است. پيامبر(ص) فرموده: «الزِنا مِنَ أكبَرَ الكَبائِرَ؛ زنا از بزرگترين گناهان كبيره است».(2)
- زنا و پيامدهاى آن:
1. از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود:«مَنْ زَنَى خَرَجَ مِنَ الْإِيمَان...؛هر كه زنا كند از ايمان خارج شده است ...».(3)
2. رسول خدا (ص): إِذَا كَثُرَ الزِّنَا بَعْدِي كَثُرَ مَوْتُ الْفَجْأَة؛ هر گاه پس از من زنا فراوان شود مرگ ناگهانى نيز فراوان مىشود.(4)
3. امير المؤمنين (ع): مَا زَنَى غَيُورٌ قَط ؛ غيرتمند هرگز زنا نمىكند.(5)
4. امام صادق (ع) از پدرش نقل شده كه فرمود: للزّاني ستّ خصال ثلاث في الدّنيا و ثلاث في الآخرة، أمّا الّتي في الدّنيا فيذهب بنور الوجه و يورث الفقر و يعجّل الفناء و أمّا الّتي في الآخرة فسخط الرّبّ و سوء الحساب و الخلود في النّار؛ زنا كار داراى شش خصلت است: سه خصلت در دنيا و سه خصلت در آخرت. امّا خصلتهائى كه در دنيا دارد: نور چهرهاش را از بين مىبرد و باعث فقر مىگردد و نابودى او را تسريع مىكند، و امّا خصلتهاى آخرت، خشم پروردگار و بدى حساب و جاودانگى در آتش است.(6)
5. امام صادق (ع) : الذّنوب الّتي تحبس الرّزق الزّنا ؛ زنا از گناهانى است كه جلوى روزى را مىگيرد.(7)
6. امير المؤمنين (ع): الزّنا يورث الفقر. زنا باعث فقر و نيازمندى است.(8)
- اما در مورد استمناء:
پيامبر (ص) فرمود: ناكح الكفّ ملعون؛ كسى كه با دست خود نكاح كند ملعون است.(9)
ابو بصير مىگويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: ثلاثة لا يكلّمهم اللَّه يوم القيامة و لا ينظر إليهم و لا يزكّيهم و لهم عذاب أليم النّاتف شيبه، و النّاكح نفسه، و المنكوح في دبره؛ روز قيامت خداوند با سه كس سخن نمىگويد و به آنان نگاه نمىكند و آنان را پاك نمىگرداند و عذاب دردناكى خواهد داشت: كسى كه موى سفيد خود را بكند، و كسى كه با خود نكاح كند، و كسى كه با پشت او آميزش شود.(10)
روايات ديگري نيز در هر دو مورد موجود است. اگر طالب بوديد مي توانيد به كتاب گناهان كبيره شهيد دستغيب و كتابهايي كه در پي نوشت آورده شده مراجعه كنيد.
در نتيجه با يك حساب سر انگشتي مي توان گفت: شخص زنا كار و استمناء كننده بي ايمان، بي غيرت،كم روزي، فقير و بيچاره، بي نور، ملعون و دور از رحمت خداوند و... است.
البته از نظر حكم فقهي هم مجازاتي مثل شلاق و سنگ سار در جامعه براي اين شخص در نظر گرفته شده كه اگر طالب بوديد از بخش احكام از طريق پيامك (30009640) بپرسيد.
پرسشگر گرامي گذشته از اين حرف ها به خود آي و بيدار باش و توبه اي فراهم كن؛ نسبت به احكام الهي بي اهميت نباش! دين خدا ناموس خداست و خداوند غيور است اگر به دين او و احكامش اهانت شود غيرتش اين اهانت را بي پاسخ نمي گذارد، پس تا جوان هستي قدري در خلقت خود و عاقبت كار خود و دنياي فاني فكر كن، نكند وقتي فرا برسد كه پشيماني سودي نداشته باشد، قدري به خودت رحم كن و دل بسوزان و ريشۀ انساني خود را خشك نكن.
اگر تمايل داشتيد در مكاتبۀ بعدي با هم صحبت خواهيم كرد.
پي نوشت ها:
1. اسراء (17) آيه 32.
2. محمدي ري شهري، محمد، قم، ناشر دارالحديث، ميزان الحكمة، عنوان 1596، حديث 7636 .
3. علامه مجلسي، بحارالانوار، اسلاميه، تهران، مكرر، ج66، ص 197.
4. شيخ كليني، اصول كافي، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1365ش، ج 5، ص 514.
5. عبد الواحد تميمى آمدى، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، دفتر تبليغات، قم، 1366 ش، ص259.
6. اصول كافي، ج 5، ص 514.
7. علامه مجلسي، بحارالانوار، موسسه الوفاء، بيروت، 1404ق، ج 76، ص 23.
8. همان.
9. همان، ج 101، ص 30.
10. همان، ج76، ص 95.
موفق و موید باشید