حضرت زينب سلام الله عليها

برخی بر این عقیده هستند كه قبر حضرت در محلی به نام «راویه» در یك فرسخی دمشق می‌باشد، كه الان به نام زینبیه معروف است.
حضرت زینب سلام الله علیها

بعد از حادثه كربلا حضرت زینب علیهاالسلام، حدود یك سال و شش ماه زندگی كرد. حضرت در كاروان اسیران، همراه دیگر باقی ماندگان قافله كربلا به كوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه در واقع رهبری بازماندگان بر عهده امام سجاد علیه‌السلام بود، اما به ظاهر زینب كبری علیهاالسلام رهبری را برعهده داشت.
سخنرانی قهرمانانه زینب علیهاالسلام در كوفه، موجب تحول در افكار عمومی شد. وی در برابر نعره مستانه عبیدالله بن زیاد، آن گاه كه به پیروزیش می‏نازید و می‏گفت: "كار خدا را با خاندانت چگونه دیدی؟!" با شهامت و شجاعت و صف ناپذیری گفت: "ما رأیت الا جمیلا؛ جز زیبایی چیزی ندیده‌‏ام. شهادت برای آنان مقدر شده بود. آنان به سوی كشتن گاه خویش رفتند. به زودی خداوند آنان و تو را می‏آورد تا در پیشگاه خداوند داوری خواهید.
آن گاه كه ابن زیاد دستور قتل امام سجاد علیه‌السلام را صادر كرد، زینب علیهاالسلام با زیركی تمام، زمام عواطف را به دست گرفت و برادر زاده‏‌اش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستی او را بكشی ،مرا هم بكش. به دنبال حركت زینب علیهاالسلام، ابن زیاد از كشتن امام سجاد علیه‌السلام منصرف شد.
كاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نیز زینب علیهاالسلام توانست افكار عمومی را متحول نماید. در جلسه‏‌ای كه یزید به عنوان پیروزی ترتیب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه كربلا، سربریده حسین علیه‌السلام را در تشت نهاد و با چوب‌د‌ستی به صورتش می‏زد، زینب كبری علیهاالسلام با سخنرانی خویش غرور یزید را در هم كوفت و او را از كرده خویش پشیمان كرد. سرانجام یزید مجبور شد كاروان را با احترام به مدینه برگرداند.
در مدینه نیز زینب علیهاالسلام، پیام آور شهیدان، ساكت ننشست. او با فریادش مردم مدینه را بر ضد حكومت یزید شوراند. حاكم مدینه در پی تبعید حضرت زینب  برآمد. به نوشته برخی حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت. برخی دیگر گفته‏‌اند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاریخ پانزدهم رجب سال 62 هجری درگذشت.(1)
در این كه مرقد مطهر حضرت زینب كجاست، میان مورخان اختلاف نظر است كه به آنها اشاره می‌شود:
1ـ برخی بر این عقیده هستند كه قبر حضرت در محلی به نام «راویه» در یك فرسخی دمشق می‌باشد، كه الان به نام زینبیه معروف است.
اینان بر این عقیده‌اند كه چون در مدینه قحطی و تنگدستی شدیدی به وجود آمد و عبدالله جعفر( شوهر حضرت زینب) هرچه داشت، به دیگران بذل و بخشش كرد و دیگر چیزی برای كمك و احسان به دیگران نداشت،  ناراحت و در رنج بود كه همراه زینب از مدینه به شام رفتند و در آنجا درگذشتند(2).
2ـ گروهی دیگر بر این عقیده‌اند كه حضرت زینب در قاهره، پایتخت مصر، مدفون است و بقعه و بارگاه مجلّلی در همان جا به نام حضرت موجود است.
اینان بر این باورند كه چون حضرت زینب در مدینه مردم را علیه حكومت بنی امیه تحریك می‌كرد، یزید دستور داد كه او را از مدینه تبعید نمایند، حضرت مصر را انتخاب كرد و حاكم مدینه او را همراه عدّه دیگری از زنان بنی هاشم به مصر فرستاد.(3)
3ـ برخی دیگر معتقدند كه حضرت در قبرستان بقیع در مدینه مدفون است.
 اینان معتقدند كه حضرت پس از ورود به مدینه ، همراه اهل بیت(ع) در همان جا زندگی كرد و در سال 62 در مدینه درگذشت.(4) محققانی چون سید محسن امین (نویسنده اعیان الشیعه) و محلاتی (نویسنده ریاحین الشریعه) و علامه بیرجندی (نویسنده كبریت احمر) همین دیدگاه اخیر را پذیرفته‌اند اما قبری كه در شام است و معروف می‌باشد كه متعلق به زینب كبری، دختر علی است، متعلق به ام كلثوم (همسر مسلم بن عقیل است كه بعد از شهادت حضرت مسلم، با عبدالله جعفر ازدواج كرد) یا مربوط به ام كلثوم صغري یا یكی از زنان اهل بیت است كه كنیه او ام كلثوم می‌باشد(5) اما  كسی كه در مصر است، زینب دختر یحیي(6) نوه امام سجاد است، یا دختر حسن بن زید، از نوه‌های امام مجتبي علیه‌السلام.(7)
 هر كدام از دیدگاه‌های مذكور، طرفدارانی دارد، ولی  مسلّم است در هر كدام از این زیارتگاه‌ها، حضرت را زیارت كنیم، مأجور خواهیم بود.
دكتر سید جعفر شهیدی، نویسنده و محقق، در این باره می‌نویسد:
«پایان زندگانی شیر زن كربلا روشن نیست. مسلّم است كه زینب علیهاالسلام پس از بازگشت از شام، مدتی دراز زنده نبود. چنان كه مشهور است سال شصت و دوم از هجرت به جوار حق رفته است. در كجا؟ مدینه؟ دمشق؟ قاهره؟ هر یك از نویسندگان سیره برای درستی رأی خود، دلیلی و یا دلیل‌هایی آورده است... این زیارتگاه‌ها (شام و مصر) از مصادیق بیوتی است كه نام خدا در آنها به بزرگی یاد می‌شود و دوستداران اهل بیت یا خلوص نیّت فراوان، مراتب ارادت خود را به كسی كه آن مزار به نام اوست، بیان می‌دارند و با پیغمبر خود و خانواده او تجدید عهد می‌كنند»(8).
محمد بحرالعلوم در كتاب فی رحاب السیده زینب علیهاالسلام می‌نویسد: تفاوتی ندارد كه سرانجام سفر زینب علیهاالسلام عقیله بنی هاشم، به دمشق بوده یا مصر. تفاوتی ندارد كه خورشید كجا غروب كرده است. آنچه اهمیت دارد ،شعاع آن آفتاب روشنی بخش است كه در طول زمان غروب نمی‌كند. كلمات جاودانی از زینب علیهاالسلام باقی مانده  كه برای همیشه حكومت وهیبت بنی امیه و هر باطلی را تهدید می‌كند، و در هر زمان و در سراسر زمین همواره زنده است و مرگ نتوانسته و نمی‌تواند آن فریاد را خاموش كند.(9)
بعد از وفات، تربت ما، در زمین مجوی          در سینه‌های مردم عارف مزار ماست
آری، مزار زینب علیهاالسلام در واقع دل‌های مردم عارف، بلكه دل‌های همه ماست. به او سلام می‌فرستیم، خود را از ارادتمندان آن بزرگوار می‌دانیم(10) و هر جا به نام او باشد، برای ما قابل احترام است.

پی‌نوشت‌ها:
1. زینب پیام آور عاشورا، سید عطاء الله مهاجرانی، ص 287 به بعد.تهران ،انتشارات اطلاعات ،1374 .ش
2. وسیلة الدارین، ص 433؛ سید ابراهیم موسوی زنجانی، ریاحین الشریعه، ج 3، ص 37. تهران ،اسلامیه .
3. ریاحین الشریعه، ج 3، ص 34؛ صادقی اردستانی، زینب قهرمان كربلا، ص 398 ـ 399.تهران ، مطهر ،1372 ش .
4. اعیان الشیعه، ج 11، ص 63؛ . سید محسن امین، اعیان الشیعه، ،بیروت ،دار التعارف للمطبوعات ،1420 ه ق ،چاپ پنجم ، تحقیق سید حسن امین .
 ریاحین الشریعه، ج 3، ص 37 و 207.
5. اعیان الشیعه، ج 11، ص 58.
6. همان، ص 67.
7. ریاحین الشریعه، ج 3، ص 36.
8. زندگانی حضرت فاطمه(ع)، ص 262. سید جعفر شهیدی .
9. سید عطاءالله مهاجرانی، پیام‌آور عاشورا، ص 356.
10. زینب قهرمان، ص 403.

چنین مطلبی در كتاب های معتبر نیامده و با مقام و منزلت حضرت زینب سلام‌الله‌علیها تناسب ندارد
حضرت زینب سلام الله علیها

مسلم گچكار نقل می كند  كه:
 مردم كوفه را ديدم كه بر اطفال اهل بيت رقّت و ترحّم مي كردند و نان و خرما و گردو براي ايشان مي آوردند. آن اطفال گرسنه هم مي گرفتند، امّ كلثوم آن نان پاره ها و گردو و خرما را از دست و دهان كودكان مي ربود و مي افكند، پس بانگ بر اهل كوفه زد و فرمود: «يا اَهْلَ الْكُوفَة ! اِنَّ الصَّدَقَةَ عَلَيْنا حَرامٌ؛ دست از بذل اين اشياء بازگيريد كه صدقه بر ما اهل بيت روا نيست! ».
زنان كوفيان از مشاهده اين احوال زار زار مي گريستند، امّ كلثوم سر از محمل بيرون كرد، فرمود: اي اهل كوفه ! مردان شما ما را مي كشند و زنان شما بر ما مي گريند، خدا در روز قيامت ما بين ما و شما حكم فرمايد.
هنوز اين سخن در دهان داشت كه صداي ضجّه و غوغا برخاست و سرهاي شهدايي را كه بر نيزه كرده بودند، آوردند، و از پيش روي سرها سر حسين عليه السّلام را حمل مي دادند و آن سري بود تابنده  و درخشنده ، شبيه ترين مردم به رسول خدا صلي اللّه عليه و آله و سلّم و سياهي محاسن شريفش  مانند شَبَه مشكي بود و بن موها سفيد بود؛ و طلعتش چون ماه مي درخشيد و باد، محاسن شريفش را از راست و چپ جنبش مي داد، زينب را چون نگاه به سر مبارك افتاد، جبين خود را بر چوب مقدّم محمل زد! چنانچه خون از زير مقنعه اش فرو ريخت و از روي سوز دل با سر خطاب كرد  و  اشعاري فرمود كه: صدر آن اين بيت است:
«يا هِلالاً لَمَّا اسْتَتَمَّ كَمالاً -غالَهُ خَسْفُهُ فَاَبْدي غُروب »
 ( مرحوم شیخ عباس قمی ) گويد كه:
ذكر محامل و هودج در غير خبر مسلم جصّاص نيست ، و اين خبر را گرچه علاّمه مجلسي نقل فرموده، لكن مآخذ نقل آن: منتخب طُريحي و كتاب نورالعين  است كه حال هر دو كتاب بر اهل فن حديث مخفي نيست ، و نسبت شكستن سر به جناب زينب عليهاالسّلام و اشعار معروفه نيز بعيد است از آن مخدره كه عقيله هاشميين و عالمه غير مُعَلّمه و رضيعه ثدي نبوّت و صاحب مقام رضا و تسليم است .
و آنچه از مقاتل معتبره معلوم مي شود حمل ايشان بر شتران بوده كه جهاز ايشان پَلاس و رو پوش نداشته؛ بلكه در ورود ايشان به كوفه موافق روايت حذام (يا حذلم ) ابن ستير به حالتي بوده كه محصور ميان لشكريان بوده اند؛ چون خوف فتنه و شورش مردم كوفه بوده ؛ چه: در كوفه شيعه بسيار بوده و زن هايي كه خارج شهر آمده بودند، گريبان چاك زده و موها پريشان كرده بودند و گريه و زاري مي نمودند. بنا براین چنین مطلبی در كتاب های معتبر نیامده و با مقام و منزلت حضرت زینب سلام‌الله‌علیها تناسب ندارد.

زینب کبری(س) در تمام مدت اسارت تهجد و نماز شبش تعطیل نشد. در کتاب ریاحین الشریعه آمده است: شب‌زنده‌داری زینب(س) در تمام عمرش ترک نشد حتی شب یازدهم محرم
زینب کبری

پنجم جمادی الاول سال پنجم هجری مصادف است با سالروز ولادت حضرت زینب کبری(س). به همین مناسبت، گذر کوتاهی بر زندگانی گهربار این بانوی بزرگوار داریم:

درباره ولادت حضرت زینب (س) مورخان اقوال گوناگونی را ذکر کرده‌اند.

دو قول مشهور در مورد ولادت ایشان:

نخست؛ پنجم جمادی الاول سال پنجم هجری و دوم؛ برخی نیز سال ششم هجری را سال ولادت ایشان می‌دانند البته اقوال دیگری نیز ذکر شده است.

مادر بزرگوارش حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و پدرش امیرالمؤمنین علی(ع) است. این بانوی بزرگوار در شهر مدینه تولد یافت. مدت زندگی ایشان با مادرش حضرت زهرا (س)حدود پنج یا شش سال بوده است. زندگی حضرت زینب با مادر در سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری به پایان رسید.

شوهرِ زینب عبدالله بن جعفر پسر عموی بزرگوارش است. او یکی از شخصیت‌های مشهور اسلام و از سخاوتمندان به نام و معروف است. حضرت زینب(س) دارای القاب و کنیه‌های زیادی است. یکی از القاب آن حضرت که در روایات آمده، عقیله یا عقیله بنی‌هاشم است که به معنای زن ارجمند و گرامی در فامیل خود، است.

از دیگر القاب آن حضرت می‌توان صدیقه صغری، عارفه، عالمه، فاضله، کامله، و عابده آل علی را نام برد. حضرت زینب (س) تا زمانی که امیرالمؤمنین در مدینه بود با شوهرش عبدالله بن جعفر در مدینه زندگی کردند و زمانی که امیرالمؤمنین پایتخت حکومت اسلامی را به کوفه منتقل کردند به کوفه نقل مکان کردند.

حضرت زینب(س) در کوفه به ارشاد و تعلیم زنان کوفه اشتغال داشت. حضرت علی(ع) در سال 40 هجری در کوفه به شهادت رسید. بنابراین سن حضرت زینب (س) در این زمان تقریبا 35 سال بود. حدود 10 سال هم بعد از شهادت پدر بزرگوارش با برادرش امام حسن(ع) زیست نمود. امام حسن(ع) در سال 50 هجری به شهادت رسید.

بعد از شهادت امام حسن(ع) 10 سال نیز با برادر دیگرش یعنی امام حسین(ع) زندگی کرد. حضور ده ساله زینب (س) در صحنه زندگی برادرش حسین(ع) پر حادثه‌ترین و رنج‌آورترین دوران زندگی ایشان است. حضرت زینب در طول زندگی با مصائب زیادی روبرو شد. اما حضور ایشان در کربلا و دیدن آن صحنه‌های دلخراش و از دست دادن برادران و فرزندان و فرزندان برادر از همه مصیبت‌ها دردآورتر و ناگوارتر بود چرا که در یک روز همه عزیزانش خصوصاً برادرش امام حسین(ع) را از دست داد.

هنگام مصیبت جانگداز کربلا سن حضرت زینب (س) 55 ساله بود. این بانوی بزرگوار در شب یکشنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری رحلت نمود. هر چند اقوال دیگری نیز در مورد ماه وفات ایشان وجود دارد. اما قول مشهور همان 14 ماه رجب سال 62 هجری است. سیدهاشم رسولی محلاتی می‌نویسد: مشهور آن است که وفات آن بانوی معظمه در شب یکشنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری اتفاق افتاد. یعنی حدود یک سال و نیم بعد از واقعه عاشورا. اختلافی که در وفات آن حضرت وجود دارد در ماه وفات آن حضرت است و گرنه همه مورخان اتفاق دارند که سال وفات ایشان همان سال 62 هجری است. بنابراین این بانوی شریف تقریباً یک سال و نیم بعد از واقعه عاشورا رحلت فرمود.

برخی از فضائل حضرت زینب(س)

1. صبر: شهید مطهری در این رابطه می‌نویسد: در حماسه حسینی آن کسی که بیش از همه درس تحمل و بردباری را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید خواهر بزرگوارش زینب (س) بود و در ناسخ التواریخ آمده است: محققاً از آغاز خلقت تاکنون از هیچ زنی از زن‌های انبیاء و اولیاء با این حلم و بردباری پدید نیامده است.

2. عبادت: زینب کبری(س) در تمام مدت اسارت تهجد و نماز شبش تعطیل نشد. در کتاب ریاحین الشریعه آمده است: شب‌زنده‌داری زینب(س) در تمام عمرش ترک نشد حتی شب یازدهم محرم.

3. سخنوری: خطبه‌های آتشین و زیبای زینب در کوفه و شام که یزید و یزیدیان را رسوا ساخت در حد اعلای فصاحت و بلاغت بود. شهید مطهری در این رابطه می‌نویسد:

خطابه‌ای که حضرت زینب در مجلس یزید خوانده است از خطابه‌های بی‌نظیر دنیاست.

4. علم: زمانی که حضرت زینب (س) خطبه پرمحتوا و آتشین خود را در بازار کوفه ایراد نمود، امام سجاد(ع) در تأیید مقام علمی زینب (س) فرمود: الحمدلله تو دانشمند و عالمه‌ای بدون معلم و بانوی خردمندی بدون استاد می‌باشی. این سخن امام سجاد(ع) نشان دهنده علم لدنی آن حضرت است.

5. بزرگواری: در بزرگواری آن حضرت (س) همین نکته بس که زمانی که در عصر روز عاشورا دو پسرش را شهید کردند از خیمه پای بیرون نگذاشت در حالی که هنگام شهادت سایر شهدا از خیمه بیرون می‌آمد و امام حسین(ع) را دلداری می‌‌داد ولی اینجا برای این که برادرش حسین(ع) خجالت نکشد از خیمه بیرون نیامد.

6. عصمت: در کتاب «زینب بنت الامام امیرالمؤمنین» مقام عصمت را برای این بزرگوار ذکر می‌کند و می‌نویسد: هر چند مقام عصمت برای ایشان ضروری دین نیست ولی به این مرحله رسیده‌اند... و خلاصه باید گفت: شئونات باطنیه و مقامات معنویه حضرت زینب (س) نایبه زهرا، امینه خدا را هیچ کس نتواند به تحریر و تقریر در آورد. ابن اثیر می‌نویسد: زینب در فصاحت و بلاغت و زهد و عبادت و فضیلت و شجاعت و سخاوت شبیه‌ترین مردم به پدر خود علی(ع) و مادر خود فاطمه (س)بود.

سخن گفتن پیرامون افضل‌بودن اشخاص و مقایسه کردن آنها کار ساده‌ای نیست مگر در جایی که دلیل نقلی و یا عقلی داشته باشیم.
حضرت زینب(س)

سخن گفتن پیرامون افضلیت اشخاص و مقایسه کردن آنها کار ساده‌ای نیست مگر در جایی که دلیل نقلی و یا عقلی داشته باشیم مثلاً دلیل عقلی و نقلی اقامه شده بر اینکه پیامبران و امامان معصوم نسبت به غیر معصومین افضل هستند و به سبب مقام بندگی و ارتباط با غیب و گاه موقعیت رهبری و پیشوایی که دارند از مقام بالاتری برخوردار هستند و این معنا را می‌توان در روایات معصومین علیهم‌السلام به کرات دید.

اما پیرامون مقام و جایگاه شاگردان انبیاء (مانند مؤمن آل فرعون و یا آصف بن برخیا) و تربیت شدگان امامان همچون حضرت زینب سلام‌الله علیها دلیل عقلی نداریم. لذا برای رسیدن به پاسخی مناسب تنها از طریق دلیل نقلی می‌توان به نتیجه رسید.

در روایات پیرامون افضل‌بودن حضرت زینب(س) نسبت به انبیاء چیزی نیامده است. اما آنچه که از بعضی روایات می‌توان استفاده کرد تنها عظمت و رفعت آن حضرت در بندگی و اطاعت او در برابر امام زمان خویش است.

امام سجاد(ع)پیرامون عمه‌اش می‌فرماید: انت عالِمَةٌ غَیرُ مُعَلَّمَةٍ، فَهِمَةٌ غَیرُ مُفهَّمَةٍ»؛ تو ناخوانده دانایى و نیاموخته خردمندی.

نقل شده که امام حسین(ع) در لحظه آخر از خواهرش خواست که او را در نماز شبش یاد کند.

در روایت دیگری از امام سجاد (ع)نقل شده که فرمودند: «ان عمتی زینب کانت تؤدی صلوات‌ها، من قیام الفرائض والنوافل عند مسیرنا من الکوفة الی الشام و فی بعض منازل کانت تصلی من جلوس لشدة الجوع و الضعف؛ عمه‏‌ام زینب در مسیر کوفه تا شام همه نمازهای واجب و مستحب را اقامه می‏‌کرد و در بعضی منازل به خاطر شدت گرسنگی و ضعف، نشسته ادای تکلیف می‏‌کرد.

از مجموع این دسته از روایات عظمت بندگی آن حضرت کشف می‌شود. اما دلالتی بر افضلیت آن حضرت نسبت به انبیاء ندارد.

 

منابع:

1. احمد بن على طبرسى‏، الإحتجاج

2. ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعة، تهران، دار الکتب الاسلامیه

با عرض سلام و خسته نباشید، در مورد سندیت وجود فرزندان حضرت زینب سلام الله علیها تحقیقی داشتیم که آیا هر دوی این بزرگواران فرزندان حضرت زینب سلام الله علیها بودند یا خیر؟ با تشکر

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
زينب كبرى دختر فاطمه با عبد اللَّه بن جعفر بن ابى طالب تزويج كرد و از وى علي، جعفر، عون اكبر، و ام كلثوم متولد شدند. (1)عبد الله جعفر دو پسر به نام عون داشت، كه يكي عون اكبر بود كه در كربلا شهيد شد.(2)

پي نوشت ها:
1. زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام‏، عزيز الله عطاردى‏،اسلاميه‏، ص 294.
2 .دمع السجوم، ترجمه نفس المهموم، شيخ عباس قمي ، مترجم ابو الحسن شعراني ناشر ذوي القربي، 1378، چاپ اول، ص 335.
موفق باشید.

سلام. سؤالی که داشتم در مورد سرنوشت حضرت زینب سلام الله علیها بعد از واقعه اسارت و سخنرانیهای کوبنده ایشون هست. آیا اتفاقات و زندگی ایشون تا پایان عمر شریفشون پس از این تاریخ در تاریخ ثبت شده؟ هم چنین،منبع تحقیقی در این مورد هست که کار کرده باشه؟

پاسخ:
حقيقت امر اين است كه وضع زندگي حضرت زينب (س) بعد از اسارت چندان روشن نيست. شايد بتوان گفت كه حضرت بعد از حادثه كربلا حدود يك سال و شش ماه زندگي كرد.
دكتر سيد جعفر شهيدي، مي‌نويسد:
«پايان زندگاني شير زن كربلا روشن نيست. مسلّم است كه زينب(س) پس از بازگشت از شام، مدتي دراز زنده نبود، چنان كه مشهور است سال شصت و دوم از هجرت به جوار حق رفته است. در كجا؟ مدينه؟ دمشق؟ قاهره؟ هر يك از نويسندگان سيره براي درستي رأي خود، دليلي و يا دليل‌هايي آورده است... اين زيارتگاه‌ها (شام و مصر) از مصاديق بيوتي است كه نام خدا در آن ها به بزرگي ياد مي‌شود و دوستداران اهل بيت يا خلوص نيّت فراوان، مراتب ارادت خود را به كسي كه آن مزار به نام اوست، بيان مي‌دارند و با پيغمبر خود و خانواده او تجديد عهد مي‌كنند.»(1) جهت آگاهي بيشتر به مطالب زير توجه فرماييد:
در مورد ولادت حضرت زينب(ع) مورخان اقوال گوناگوني را ذكر كرده اند.
دو قول مشهور در مورد ولادت ايشان: 1. پنجم جمادي الاولي سال پنجم هجري.(2) 2. برخي نيز سال 6 هـ را سال ولادت ايشان مي دانند.(3) البته اقوال ديگري نيز ذكر شده است. اين بانوي بزرگوار در شهر «مدينه» تولد يافت. مدت زندگي ايشان با مادرش حضرت زهرا (ع) حدود پنج يا شش سال بوده است. «زندگي حضرت زينب با مادر در سوم جمادي الثاني سال 11 هـ به پايان رسيد».(4) شوهرِ «زينب» «عبدالله بن جعفر» پسر عموي بزرگوارش مي باشد. «او يكي از شخصيتهاي مشهور اسلام و از سخاوتمندان به نام و معروف مي باشد».(5)حضرت زينب (ع)داراي القاب و كنيه هاي زيادي است. «يكي از القاب آن حضرت كه در روايات آمده، «عقيله» يا «عقيله بني هاشم» است (6) از ديگر القاب آن حضرت مي توان «صديقه صغري» «عارفه» «عالمه» «فاضله» «كامله» و «عابده آل علي»(7) را نام برد. حضرت زينب (ع) تا زماني كه امير المؤمنين در مدينه بود با شوهرش عبدالله بن جعفر در مدينه زندگي كردند و زماني كه امير المؤمنين پايتخت حكومت اسلامي را به كوفه منتقل كردند به كوفه نقل مكان كردند. «حضرت زينب در كوفه به ارشاد و تعليم زنان كوفه اشتغال داشت».(8) حضرت علي (ع) در سال 40 هجري در كوفه به شهادت رسيد. بنابراين سن حضرت زينب (ع) در اين زمان تقريبا 35 سال بود. حدود 10 سال هم بعد از شهادت پدر بزرگوارش با برادرش امام حسن (ع)زيست نمود. «امام حسن(ع)» در سال 50 هجري به شهادت رسيد.(9)
بعد از شهادت امام حسن (ع)10 سال نيز با برادر ديگرش يعني امام حسين (ع) زندگي كرد. حضور ده ساله زينب (ع) در صحنه زندگي برادرش حسين (ع) پر حادثه ترين و رنج آورترين دوران زندگي ايشان است. حضرت زينب در طول زندگي با مصائب زيادي روبرو شد. اما حضور ايشان در كربلا و ديدن آن صحنه هاي دلخراش و از دست دادن برادران و فرزندان و فرزندان برادر از همه مصيبات دردآورتر و ناگوارتر بود. چرا كه در يك روز همه عزيزانش خصوصاً برادرش امام حسين (ع) را از دست داد. هنگام مصيبت جانگداز كربلا سن حضرت زينب (ع)55 ساله بود. اين بانوي بزرگوار «در شب يك شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجري درگذشت.»(10)هر چند اقوال ديگري نيز در مورد ماه وفات ايشان وجود دارد. اما قول مشهور همان 14 ماه رجب سال 62 هجري است.
درباره حضرت زينب به منابع زير مراجعه فرماييد:
- زينب پيام آور عاشورا، سيد عطاء الله مهاجراني
- زينب قهرمان كربلا، صادقي اردستاني
-رياحين الشريعه، ذبيح الله محلاتي ج 3- بخش زندگي حضرت زينب (س)-
- زندگاني حضرت زينب (س)، مصطفي اوليائي
- زندگاني حضرت زهرا و دختران آن، رسولي محلاتي، سيد هاشم

پي نوشت ها:
1. جعفر شهيدي زندگاني حضرت فاطمه(ع) تهران، دفتر فرهنگ اسلامي، ص 262.
2. علي محمد علي دخيل، زينب بنت الامام اميرالمؤمنين، بيروت، موسسه اهل البيت (ع)، 1399 هـ، ص 10.
3. بنت الشاطي،السيدة زينب عقيلة بني هاشم، ترجمه حبيب چايچيان، تهران، نشر اميركبير، چاپ 16، 1373، ص 16.
4. مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، بيروت، دار احياء التراث العربي، چ دوم، 1403ه‍ ق، 1983 م، ج43، ص215.
5. رسولي محلاتي، سيد هاشم، زندگاني حضرت زهرا و دختران آن حضرت، تهران، انتشارات علميه اسلاميه، چاپ اول، ص 273.
6. همان، ص 270.
7. علي محمد علي دخيل، پيشين، ص 11.
8. رسولي محلاتي، سيد هاشم، پيشين، ص 285، بعد از شهادت امام علي (ع)حضرت زينب - سلام الله عليها - مجددا به مدينه بازگشتند.
9. مفيد، ارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدي، تهران، انتشارات كتابفروشي اسلاميه، 1376 ش، ص 192.
10. بنت الشاطي، همان، ص 72.
موفق باشید.

آیا درست است که می گویند «حضرت زینب، زنان شام را این گونه نفرین کردند که هیچ مردی چشم از آنان برندارد؟؟ باتشکراز زحمات شما

پاسخ:
چنين مطلبي در كتاب هاي معتبر نيامده و محتواي نفرين نيز با مقام حضرت زينب تناسب ندارد و نمي توان آن را به حضرت نسبت داد.
موفق باشید.

آیا نام «هلما» از اسامی  یا القاب حضرت زینب (سلام الله علیها) می باشد؟

پاسخ:
اين كلمه در كتاب هاي معتبر، جزوه اسامي يا القاب آن حضرت نيامده است.
موفق و موید باشید

این سخن را چه کسی در جواب مرد شامی ایراد کرد؟ «یقینا که فرزندان پیامبران مستخدم فرزندان زنا زادگان نمی شوند»

الف)حضرت زینب

ب)ام کلثوم

ج)امام سجاد

د)سکینه

آنچه در تاریخ آمده این است که حضرت زینب (س) به مرد شامی فرمود: نه تو و نه یزید، قدرت به کنیزی بردن این بانو را ندارید.(1)

پی نوشت ها :
1 .الکامل في التاريخ،، ابن اثير، بيروت، دار صادر، ج 4، ص 86 ؛تاریخ واقعه کربلا از مدینه تا مدینه،عبد الرحمن انصاری و مصطفی اخوندی ،قم ،عصر غیبت ،1390 ،چاپ اول ،ص 255 .

شوهر حضرت زینب (سلام الله علیها) کیست؟

پاسخ:
شوهر حضرت زینب، عبد الله بن جعفر است. وى، نخستين نوزاد مسلمان درحبشه بود. در ايامى كه پدرش جعفر بن ابى طالب به حبشه هجرت كرده بود، در آن كشور به دنيا آمد. مادرش ‏«اسماء بنت عميس‏» بود. اسماء، پس از شهادت جعفر طيار در جنگ‏ موته، به همسرى ابوبكر، سپس على بن ابى طالب در آمد. عبد الله بن جعفر، مورد عنايت‏ خاص پيامبر اكرم بود، بويژه كه پدرش سردار بزرگ شهيد جبهه اسلام به شمار مى‏ آمد.
همچنين مورد علاقه اميرالمؤمنين بود و در جنگ صفين از اُمراء لشكر آن حضرت بوده است. وى نسبت به امام حسن و امام حسين (ع) ارادتى شايان داشته و آن دو بزرگوار را اختياردار زندگى خويش مي دانسته چنان كه وقتى معاويه توسط مروان حاكم مدينه دختر عبداللّه را جهت فرزندش يزيد خواستگارى نمود و پيغام داد كه شنيده ام عبداللّه مبالغى بدهكار است هرچه خواست به وى بده عبداللّه در جواب گفت: اختيار زنان ما با حسن بن على مي باشد از او خواستگارى كن. و چون امام حسن (ع) شنيد فوراً آن دختر را به پسر عمویش قاسم بن محمد بن جعفر تزويج نمود.
او مردى سخاوتمند و اهل جود و بخشش بود. عبد الله جعفر، از جمله كسانى بود كه به سيد الشهدا نامه نوشت و از او خواست كه از سفر به عراق منصرف شود. گرچه خود در كربلا حضور نداشت، اما دو پسرش عون و محمد را همراه مادرشان حضرت زينب به كربلا فرستاد و اين دو فرزند، در ركاب‏ سالار شهيدان روز عاشورا به شهادت رسيدند. او از اين كه نتوانسته بود در واقعه كربلا شركت كند، تأسف مى‏ خورد. پس از حادثه عاشورا و شهادت امام حسين، وى در مدينه به سوگ نشست و مردم براى تسليت گويى نزد او مى‏ آمدند. وى در سن‏90 سالگى، در سال 80 هجرى در مدينه درگذشت و در بقيع به خاك سپرده شد. برخى‏ هم درگذشت او را در شام و قبر وى را در «باب الصغير» دمشق، كنار قبر بلال مى‏ دانند . (1)

پي نوشت:
1. ر.ک : جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 298-299، قم نشر معروف ، 1378 ، چاپ چهارم ؛ معارف و معاريف ،ج 7 ، ص ، 232-233 ، سيد مصطفي دشتي ،قم ، 1376 ، چاپ دوم ؛ بحار الانوار ، ج 10 ، ص 222 .

صفحه‌ها