حضرت زينب سلام الله عليها

اینکه حضرت زینب (سلام ا... علیها) سرخود را به چوبه محمل زده صحت دارد؟

پاسخ:
مسلم گچکار نقل می کند كه:
مردم كوفه را ديدم كه بر اطفال اهل بيت رقّت و ترحّم مى كردند و نان و خرما و گردو براى ايشان مى آوردند. آن اطفال گرسنه هم مى گرفتند، امّ كلثوم آن نان پاره ها و گردو و خرما را از دست و دهان كودكان مى ربود و مى افكند، پس بانگ بر اهل كوفه زد و فرمود: «يا اَهْلَ الْكُوفَة ! اِنَّ الصَّدَقَةَ عَلَيْنا حَرامٌ؛ دست از بذل اين اشياء بازگيريد كه صدقه بر ما اهل بيت روا نيست! ».
زنان كوفيان از مشاهده اين احوال زار زار مى گريستند، امّ كلثوم سر از محمل بيرون كرد، فرمود: اى اهل كوفه! مردان شما ما را مى كشند و زنان شما بر ما مى گريند، خدا در روز قيامت ما بين ما و شما حكم فرمايد.
هنوز اين سخن در دهان داشت كه صداى ضجّه و غوغا برخاست و سرهاى شهدايي را كه بر نيزه كرده بودند، آوردند، و از پيش روى سرها سر حسين عليه السّلام را حمل مى دادند و آن سرى بود تابنده و درخشنده ، شبيه ترين مردم به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم و سياهي محاسن شريفش مانند شَبَه مشكى بود و بن موها سفيد بود؛ و طلعتش چون ماه مى درخشيد و باد، محاسن شريفش را از راست و چپ جنبش مى داد، زينب را چون نگاه به سر مبارك افتاد، جبين خود را بر چوب مقدّم محمل زد! چنانچه خون از زير مقنعه اش فرو ريخت و از روى سوز دل با سر خطاب كرد و اشعارى فرمود كه: صدر آن اين بيت است:
شعر :
«يا هِلالاً لَمَّا اسْتَتَمَّ كَمالاً -غالَهُ خَسْفُهُ فَاَبْدى غُروب »
( شیخ عباس قمی ) گويد كه:
ذكر محامل و هودج در غير خبر مسلم جصّاص نيست، و اين خبر را گرچه علاّمه مجلسى نقل فرموده، لكن مآخذ نقل آن: منتخب طُريحى و كتاب نورالعين است كه حال هر دو كتاب بر اهل فن حديث مخفى نيست، و نسبت شكستن سر به جناب زينب عليهاالسّلام و اشعار معروفه نيز بعيد است از آن مخدره كه عقيله هاشميين و عالمه غير مُعَلّمه و رضيعه ثدى نبوّت و صاحب مقام رضا و تسليم است .
و آنچه از مقاتل معتبره معلوم مى شود حمل ايشان بر شتران بوده كه جهاز ايشان پَلاس و رو پوش نداشته؛ بلكه در ورود ايشان به كوفه موافق روايت حذام (يا حذلم) ابن ستير به حالتى بوده كه محصور ميان لشكريان بوده اند؛ چون خوف فتنه و شورش مردم كوفه بوده؛ چه: در كوفه شيعه بسيار بوده و زن هايى كه خارج شهر آمده بودند، گريبان چاك زده و موها پريشان كرده بودند و گريه و زارى مى نمودند. بنا براین چنین مطلبی در کتاب های معتبر نیامده و با مقام و منزلت حضرت زینب (س) تناسب ندارد.

حسين عليه السّلام به او نگاه كرده فرمود: خواهرم، شكيباييت را شيطان از دستت نربايد، حضرت زینب (س) بعد از سفارش امام حسین (ع) دیگر بی صبری نکرد.

سلام، حضرت زینب (سلام الله علیها) درچه صحنه ای از روز عاشورا صبرش را از دست داد؟

پاسخ:
در ابتدا باید گفت:
حضرت زینب (سلام الله علیها) بانويي صبور و با معنویت بود که هر چه سختی ها بر وی رو می آورد، از خود نا راحتی نشان نمی داد و راضی به رضای خداوند بود.
اما در شب عاشورا مسئله ايی پیش آمد که بر حضرت زینب (س) سخت گذشت و او سخت ناراحت كرد.
امام سجاد (علیه السلام) در اين مورد مي فرمايد:
من در آن شبى كه پدرم فرداى آن كشته شد، نشسته بودم و عمه‏ ام زينب نيز نزد من بود و از من پرستارى مي كرد، در آن هنگام پدرم به خيمه خويش رفت و جوين، غلام أبى ذر غفارى نيز نزد او سرگرم اصلاح شمشير آن حضرت بود. پدرم اين اشعار را -كه خبر از بى‏ وفايى و بى‏ اعتبارى دنيا می دهد- مي خواند:
و اين اشعار را دو بار يا سه بار از سر گرفت تا اينكه من آن را فهميدم و مقصود او را دانستم، پس گريه گلوى مرا گرفت، ولى خوددارى كرده خاموش شدم، و دانستم بلاء نازل گشته، و اما عمه‏ ام، پس او نيز شنيد آنچه را من شنيدم و او چون زن بود و زنان دل نازك و بى‏ تاب‏ تر مي باشند، نتوانست خوددارى كند و از جا جسته دامن كشان به نزد آن حضرت دويده گفت:
وا ثكلاه (اى عزاى و مصيبت من)! كاش مرگ من رسيده بود و زنده نبودم، امروز (به روزي ماند كه) مادرم فاطمه و پدرم على و برادرم حسن از دنيا رفته‏ اند! اى باز مانده گذشتگان، و اى دادرس بازماندگان! حسين عليه السّلام به او نگاه كرده فرمود:
خواهرم، شكيباييت را شيطان از دستت نربايد، (اين سخن را فرمود) و اشك چشمانش را گرفت و فرمود: اگر مرغ قطا را در آشيانه‏ اش به حال خود مى‏ گذاردند (آسوده) مى‏ خوابيد. (1)
حضرت زینب (س) بعد از سفارش امام حسین (ع) دیگر بی صبری نکرد.

پی نوشت ها:
1. ارشاد مفید، ترجمه هاشم رسولى محلاتى‏، ج2، ص96، اسلاميه‏ ،تهران؛ دمع السجوم، ترجمه ابوالحسن شعرانی، ص247-248، ذوی ا لقربی ،1378ش.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها