سلام.من دختری 16ساله هستم. مدتیه که به کلاسی درسی میرم .اونجا دبیر مرد هم تدریس میکنه. اولش به همشون بی اعتنا بودم.ولی تابستون گذشته یکیشون واسمون درباره خودش گفت.گفت وقتی تو سن مابوده افکارش مثل مابهم ریخته بوده گفت که درستون رو خوب بخونیدوخلاصه کلی درس زندگی دادمن اون موقع حال روحیم واقعا بد بود وحرفاشون ارومم میکرد.کم کم عاشقش شدم.دوماه بعد اون ازاون موسسه وکلا این شهر به شهر دیگه ای رفت ولی من ودوستم که اونم دوسش داره ایمیلشو گرفتیم وماهی یه باربهش ایمیل میدیم وابراز دلتنگی میکنیم اونم جواب میده وابراز دلتنگی میکنه.ولی از وقتی دوسش دارم عذاب وجدان گرفتم حس میکنم خدا باهام قهره بارها توبه کردم اما حس میکنم منو نمیبخشه.من دربارش فکر میکنم ولی من هرگز درموردش فکربدی به سرم نزده.اونقر عذاب وجدان دارم که حاضرم پارودلم بگذارموازش دل بکنم ولی خیلی بده که یهو بهش دیکه ایمیل ندم به نظرتون چه کارکنم؟وایا واقعا خدا از من بدش میاد؟کارمن تاحالا غلط بوده؟
همان طور كه مي دانيد نوجوانان در اين سنين دچار بسياري از نوسانات رواني و تلاطمات روحي مي گردند. بحران هاي مختلفي از جمله بحران هويت، بحران تحصيلي و كنكور، بحران جنسي و... آنان از هر سو فرا مي گيرد. اضطراب و ناآرامي از جمله چيزهايي است كه نوجوانان در اين سنين آن را تجربه مي نمايند. بي شك وقتي ما مضطربيم ناخواسته به دنبال آرامشگر دروني و بيروني مي گرديم و اين آرامشگرها در بسياري موارد كاذب و موقتي هستند. مثلاً بسياري از دختران هم سن و سال شما به افرادي همچون بازيگران و فوتباليست ها عاشق مي شوند. حال آن كه اين عشق كاذب و موقتي است و در اين گونه موارد توصيه مي شود به جاي عشق درماني به درمان تخصصي اضطراب و افسردگي از طريق مراجعه به روانشناس باليني پرداخت. مثلاً اگر شما به جاي اين ارتباطِ ايميلي با اين آقا، به ارتباط مشاوره اي و روان شناختي با يك روان شناس خانم بپردازيد به مراتب حال و روز شما بهتر خواهد شد و اين بهبودي به مراتب پايدارتر و لذت بخش تر است. احساس گناه و عذاب وجدان هم در برخي موارد چيزي جز يك نوع فكر وسواسي و افسرده وار نيست. عذاب وجدان امر مثبتي است، ولي اگر به افراط گرايد ريشه در اضطراب بالاي فرد دارد.
اين عذاب وجدان شما بيش از هر چيز حكايت از پاكي درون شما دارد و پاكي درون يعني اين كه شما صددرصد لياقت محبوب خداشدن را داريد. شما محبوب خداييد و نبايد با سوء ظن، به خداوند بنگريد.
البته اين رفتار شما چه از نظر شرعي و چه از نظر روان شناختي درست نيست و بايد به تدريج يا يكباره آن را حذف نماييد. حذف آن بايد با جايگزيني يك رفتار سالم (كه روان شناس به شما مي آموزد ) صورت پذيريد.
به راحتي مي توان به جاي ايميل درماني به ساير تكنيك هاي آرام بخش سالم و بي خطر دست يازيد. متوجه باشيد كه مرور زمان بسياري از مشكلات شما را حل خواهد كرد، ولي بهتر است اين زمان را به همراه يك مشاور امين مرور نماييد. به عنوان يك دختر زيرك و عاقل از خود بپرسيد كه آيا اين ارتباط ايميلي، اثر درماني بر من داشته است يا نه؟ اگر واقعاً اين چنين بود شما ديگر نيازي به هيچ آرامشگري از جمله ايميل به استاد نداشتيد، چرا كه شما بعد از اين مدت بايد بهبودي كامل يافته باشيد.
سعي كنيد از اين به بعد در حد امكان در مجاورت جنس مخالف قرار نگيريد، چرا كه جنس مخالف خودش بزرگترين استرس است. بي شك هرگونه رابطه با جنس مخالف (چه استاد، چه غير استاد) در كنار آرامشگري كاذب اوليه، بسيار بر سطح اضطراب شما مي افزايند و اضطراب بيشتر مساوي است با احساس گناه بيشتر.
مشاوره با يك خانم از همجنس خودتان بهترين و مشروع ترين آرامشگر شما خواهر مومن و پاك دامن مي باشد. هر چقدر در اين سمت گام برداريد به صورت روزافزون به خدا نزديك و نزديك تر مي گرديد.
موفق باشید.