ضرورت رخ دادن واقعه غدیر چه چیزی می باشد؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در آغاز بايد گفت: مكاني به عنوان "غدير" موضوعيت ندارد، آنچه كه موضوعيت دارد طرح رهبري و امامت امام علي (ع) ا ست كه در مكاني به عنوان غدير اتفاق افتاده است. بر اين اساس بايد گفت چه ضرورت هايي اقتضا مي نمود كه در اسلام حادثه غدير به وجود آمد ورسول خدا (ص) علي (ع) را به عنوان رهبر معرفي نمايد؟ ضرورت هاي متعدد اعتقادي، سياسي، ديني اقتضا مي نمود كه اين حماسه شكل گيرد. اين ضرورت ها را مي توان با محور هاي زير سامان داد:
1ـ پيامبر(ص)در راه تبليغ دين اسلام به مدت بيست و سه سال تلاش كرد و توانست حكومت اسلامى را تشكيل دهد تا در پرتو آن، احكام دين پياده شود. سرانجام در سال يازدهم هجرت ديده از جهان فرو بست. با رحلت حضرت هر چند وحى و نبوت پايان يافت، ولى وظايفى كه بر دوش حضرت بود (غير از اخذ و ابلاغ وحي) پايان نيافت، بنابر اين لازم بود پس از درگذشت حضرت فردى با ويژگى هاى لازم مسئوليت هايي را بر دوش گيرد، آن دو چيز بود: يك تفسير و تبيين معصومانه از دين يا مرجعيت دينى و ديگرى رهبرى سياسى جامعه اسلامي كه در پرتو آن، دين تقويت و احكامش اجرا شود. اين دو وظيفه، وظايف مهم امامت و رهبرى جامعه اسلامى است.
2ـ به مقتضاى رهنمود عقل مى گوييم: اگر فردى در پى اصلاح و هدايت مردم با زحمات فراوان و در طول ساليان دراز طرحى را براى جامعه بشري به اجرا بگذارد، طبيعى است كه بايستى براى بقا و استمرار آن چاره انديشى نمايد و به هيچ وجه روا نيست بنايى را كه با زحمات فراوان تأسيس نموده است، براى حفظ آن از خطرات آينده، هيچ نوع پيشگيرى به عمل نياورد و متولى را براى حفظش معرفى ننمايد. پيامبر اسلام(ص) طرحى را پايه گذارى كرد؛ بهترين دين را به مردم عرضه كرد، و آن را جاودانه معرفى نمود. با آوردن اين دين تحول عميقى در جهان بشريت ايجاد كرد و شالوده تمدنى بزرگ را پى ريزى نمود، نيز فرهنگ جزيره العرب را از جاهليت به مدنيت سوق داد؛ مردم پراكنده را متحد كرد و حكومت تشكيل داد. با توجه اين امور معقول نيست كه براى رهبرى آينده فكرى نكرده و چاره اى نيانديشيده باشد.
با مراجعه به تاريخ صدر اسلام، و با در نظر گرفتن اوضاع منطقه و وجود دشمناني چون حكومت روم و ايران و منافقان، و نوپايى جامعه دينى و عدم استحكام عقايد و اصول و احكام ديني، معقول نيست. اين آيين با ارزش را بدون رهبر به حال خود رها كند. حكمت، آگاهي و ژرف انديشى پيامبر(ص) ايجاب ميكرد كه در اين باره اقدام نمايد.
3ـ حال كه به حكم خِرَد لازم است كه پيامبر(ص) براى آينده چاره انديشى كند، در اين خصوص دو گونه متصور است: يكى اين كه فردى را براى جانشينى مشخص كند و راه آينده را با جانشين فردى ترسيم نمايد؛ ديگر اين كه اين كار را بر عهده مردم بگذارد. باتوجه به واقعيت هاى آن زمان و محتواى دين و عدم سابقه در تعيين رهبرى توسط مردم و ... گزينة دوم نادرست به نظر ميرسد و گزينه اوّل خرد پسند است.
4. ضروت شرعي ونقلي نيز اقتضا مي نمود كه جريان غدير،به وجود آيد، زيرا خدواند به رسول خدا دستور داد كه در آخر عمر خويش امامت علي (ع) را مطرح كند، زيرا ادامه رسالت، هدايت جامعه واجراي احكام الهي نياز به رهبر خردورز، مدير و شايسته داشت، بر اين اساس خداوند دستور داد:
"يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ "(1) ، اى پيامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است كاملا (به مردم) برسان و اگر نكنى، رسالت او را انجام ندادهاى و خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم نگاه مىدارد، و خداوند جمعيت كافران (لجوج) را هدايت نمىكند. نا گفته نماند مساله ي امامت علي (ع) تنها درروزغدير مطرح نشد، بلكه رسول اكرم در بسياري موارد -در طول دوران نبوت خود- به اين مسأله تأكيد كرده اند، به اين روايات توجه كنيد:
1ـ حديث يوم الدار:
بعد از گذشت حدود سه سال از بعثت پيامبر و دعوت مخفي حضرت، خدا پيامبرش را مأمور ساخت كه دعوت خويش را آشكار سازد كه آيه « و انذر عشيرتك الاقربين(2) خويشاوندان نزديك خود را انذار نما » در اين مورد نازل شد. پيامبر(ص) بزرگان بني هاشم را جمع كرد و فرمود: « من خير دنيا و آخرت را براي شما آورده ام. خداوند به من دستور داده است كه شما را به آن دعوت كنم. كدام يك از شما مرا در نشر اين آيين ياري ميكند تا برادر، وصي و جانشين من ميان شما باشد» ؟ حضرت سه بار اين سخن را تكرار كرد و هر سه بار تنها علي(ع) آمادگي خود را اعلان نمود.(3)
2ـ حديث منزلت:
پيامبر بزرگ اسلام منزلت و مقام اميرمؤمنان را نسبت به خود، منزلت و مقام هارون به موسي معرفي كرد و فرمود: « اي علي، تو نسبت به من همانند هارون براي موسي هستي،جز اين كه هارون پيامبر بود، ولي بعد از من پيامبري وجود ندارد».(4) بنابراين حضرت علي (ع) به غير از مقام نبوت همه مقام هاي هارون را مانند جانشيني داراست، زيرا قرآن ميگويد: هارون برادر،(5) وزير(6) و خليفه حضرت موسي بود.(7) بنابراين امام علي(ع) وصي، وزير و جانشين پيامبر است.
البته درجريان غدير مساله ي امامت علي (ع) به صورت جدي مطرح گرديد، زيرا اين امر هم طبق دستور خداوند بود وهم به جهت اينكه آخر عمر حضرت بود، بايد حضرت به اين امر اقدام مي نمود.
پينوشتها:
1. مائده(5)آيه67. رك ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، انتشارات اسلاميه، ج5، ص6.
2. شعرا (26) آيه 214.
3. ارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدى خراسانى ،تهران ناشر اسلاميه 1380 ش، چاپ اول، ج1، ص44.
4. ابن هشام سيره نبوي، تهران، انتشارات خوارزمي، ج 4، ص 163.
5. مريم (19) آيه 53.
6. طه (20) آيه 26.
7. اعراف (7) آيه 142.
موفق باشید.