پرسش وپاسخ

بعد از شب زفاف تا 10 روز نزدیکی نداشتیم اما بعداز این مدت در اولین نزدیکی اضطراب و ترس باعث شد همین که سرآلت تناسلی را در رحمم حس کردم نتوانستم تحمل کنم ومانع شدم دوباره خونریزی کردم و حالا از ترس نمی توانم نزدیکی بکنم لطفا راهنماییم کنید

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
احتمالا اين حالت يكي از اختلالات كنشي جنسي به نام واژينيسم است. وقتي خانم و آقا وارد زندگي مشترك مي شوند و مي خواهند رابطه زناشويي برقرار كنند، در برخي خانم ها عضلات ثلث خارجي واژن (مهبل) به طور كاملا غيرارادي منقبض و سفت مي شود و هنگام رابطه زناشويي درد شديدي احساس مي كنند و همين مساله باعث مي شود به ارتباط با همسر خود تن نداده، نتوانند عمل دخول را انجام دهند. متاسفانه گاهي اين مشكل به دليل ناآگاهي زوج جوان، به يك مشكل جدي تبديل مي شود و تا مدتي طولاني باقي مي ماند كه به راحتي قابل حل است.
در اين حالت ممكن است مرد همسرش را سرد مزاج پندارد؛ در حالي كه واژينيسم، سردمزاجي نيست، بلكه چه بسا زن، گرم مزاج هم باشد؛ اما اين حالت مانع از ايجاد رابطه اش مي شود. همسر شما بايد توجه داشته باشد كه شما از بروز اين حالت در خود، كاملا ناراضي و ناخشنود هستيد و معناي ناتواني شما بي توجهي به خواسته هاي او نيست.
بهترين كار درمان است. قطعا مشاوره حضوري با يك مشاور امور خانواده آن هم به صورت حضوري كمك بزرگي به شما خواهد كرد.
البته خوب است كه از وساطت مادرتان هم بهره بگيريد. مادرها تسلط خوبي بر دخترانشان دارند به گونه اي كه با دلداري و تشويق دخترشان وي را به انجام عمل جنسي يا برطرف كردن اين مشكل ترغيب مي كنند.
كناره گيري شما از عمل جنسي مي تواند ناشي از موارد ذيل باشد
1. ناآگاهي هر دو طرف از مسائل زناشويي و چگونگي رابطه زناشويي كه بايد به كمك يك متخصص سكس تراپي يا كارگاه هاي آموزشي كه در مراكز معتبر و مجاز انجام مي شود بياموزيد. در اين زمينه كتابهاي خوب و فراواني نوشته شده است مانند پاسخ به مسائل جنسي و زناشويي از دكتر هانا استون و ابراهام استون ترجمه آقاي دكتر طراز الله اخوان و نيز كتاب راهنماي خانواده، آشنايي با مسائل جنسي و زناشويي از آقاي علي اكبري كه زوج هاي جوان بايد با اين كتاب ها آشنا شوند.
2. اضطراب هاي دختر خانم كه گاهي ديگران با اطلاعات نادرست ايجاد مي كنند و رابطه زناشويي را درد آور جلوه مي دهند؛ حال آن كه بسيارند خانم هايي كه به راحتي با اين مساله كنار آمده اند و هيچ مشكلي هم برايشان پيش نيامده است. گاهي متاسفانه خانواده ها زوج را براي عروسي كردن در شب زفاف در فشار قرار مي دهند و باعث اضطراب مي شوند.
در موارد بسياري هم، رفتارهاي نسنجيده و بي تدبيري مرد، شتابزدگي و به ويژه، رفتارهاي خشن و به دور از عواطف او، سبب اين اضطراب و در نتيجه واژينيسم مي شود. دستورهاي آرام بخش اسلام براي شب زفاف به منظور پيشگيري از همين مشكلات است. گاهي اين ترس و اضطراب به سال ها پيش بر مي گردد؛ براي مثال ممكن است خاطره اي تلخ و ناخوشايند از دوران كودكي به جا مانده باشد و مثلا پدر و مادر در پي كنجكاوي هاي فرزند در اعضاي بدن خود، او را ترسانده باشند.
3. احساس گناه كه به طور معمول رهاورد سخت گيري هاي بيش از حد مذهبي در اين زمينه است كه باعث مي شود زن، رابطه با شوهر را معادل گناه بداند.
4. نقص عضو يا التهاب هاي داخلي يا خارجي واژن كه به جسم خانم مربوط مي شود و در هر صورت بايد تحت درمان قرار گيرد.
درمان:
براي درمان، تخصص هاي گوناگوني وجود دارد؛ چون ممكن است به ابعاد مختلف روحي و جسمي زن، ارتباط داشته باشد.
ابتدا به متخصص زنان و زايمان مراجعه كنيد تا با گفت و گو و راهنمايي هاي لازم به شما كمك كند. همانطور كه گفتيد يكي متخصص مربوطه به عمل جراحي توصيه كرده، اما شما مي توانيد به پزشكان ديگري هم مراجعه كنيد. زيرا گاهي پزشكان متخصص با تجويز ژل هاي بي حس كننده، وسايل مخصوص و داروهاي ضد انقباض تزريقي، كمك هاي خوبي به شما خواهند كرد. مگر اينكه واقعا مشكل شما ويژه باشد. كه با مراجعه به متخصصان خانواده درماني يا سكس تراپي قابل پي گيري است. روان درمانگر مي تواند با برطرف كرن نگراني ها، احساس گناه و آموزش شيوه هاي كسب آرامش، شما را راهنمايي كند.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

باسلام،میخواستم بدانم چراخداوندغریزه ی جنسی رادروجودانسان قرارداد؟بااینکه میدانست ممکن است انسان های زیادی به گناه کشیده شوند؟اصلاًچرابرای ارضاء آن ازدواج راقراردادوراه های آسان تری رابرای ارضاءآن قرارنداد؟اگرارضاءازراههای غیرشرعی برای سلامتی انسان مضراست.بااین وجودچراخداوندبدن انسان راازهمان ابتدامطابق باراه های غیرشرعی موجودنیافریدتا مضرنباشد؟آخرازدواج شرایط سختی داردوفردبایدازدوران بلوغ تازمان شرایط اقتصادی ازدواج صبرکندوباغول شهوت مبارزه نماید.اگرامکان داردراهکاربرای مبارزه باشهوت پیشنهادکنید. باتشکر

همه نيروها و نيازهايي كه از طرف خداوند به طور طبيعي در وجود انسان قرار داده به جا و مثبت و مطلوب است و فقدان هر كدام زندگي انسان را دچار اختلال و مشكلات فراواني مي سازد.
شهوت جنسي براي تداوم نسل انسان و قوام بخشيدن و استمرار حيات انسان لازم و ضروري است و بدون آن حيات بشري و اجتماع انساني بقا و دوامي ندارد. اين نيرو اگر در جا و محل مناسب خود و در حوزه دستورات دين و شرع به كار گرفته شود مفيد و آرام بخش و لذت آفرين است و اگر از كنترل خارج گردد و از به طور نامشروع و غلط استفاده شود موجب ناهنجاري هاي رواني و روحي فراوان فردي و اجتماعي و فرهنگي و عامل كيفر و عذاب اخروي است.
خداوند غريزة جنسي را وسيلة توليد مثل و بقاي نسل قرار داده است. دكتر كارل مي نويسد: "غدد جنسي نه تنها وظيفة حفظ نسل و نژاد را بر عهده دارند، بلكه در فعاليت هاي رواني و معنوي ما نيز مؤثرند".(1) با اين خواستة طبيعي سه برخورد مي توان كرد:
اسلام در اين زمينه راه ميانه را انتخاب كرده و آن ارضاي غريزة جنسي از راه فطري و طبيعي و به شكل قانوني است. استاد مطهري مي گويد: "همان طوري كه محدوديت و ممنوعيت، غريزه را سركوب و توليد عقده مي كند، رها كردن و تسليم شدن و در معرض تحريكات و تهييجات در آوردن، آن را ديوانه مي سازد و چون اين امكان وجود ندارد كه هر خواسته اي براي هر فردي برآورده شود، بلكه امكان ندارد همة خواسته هاي بي پايان يك فرد برآورده شود، غريزه بدتر سركوب مي شود و عقدة روحي به وجود مي آيد".(2)
ايشان در جاي ديگر مي گويد: "به عقيدة ما براي آرامش غريزه دو چيز لازم است: يكي ارضاي غريزه در حد حاجت طبيعي و ديگري، جلوگيري از تهييج و تحريك آن".(3)
مصالح اجتماعي انسان نياز دارد كه زندگي وي به صورت خانواده اي تشكيل شود و روابط مرد و زن تحت كنترل و ضوابط و معيارهاي خاصي انجام شود. از جمله مصالح آن است كه بايد با تشكيل خانواده نسل انسان حفظ شود و سپس بسياري از مسايل اجتماعي و حقوقي مانند مسايل ارث، انفاق و تربيت و برقرار ماندن روابط عاطفي ميان پدر و مادر و فرزندان و ديگر مسئوليت هايي كه پدر و مادر نسبت به فرزند دارند، بسته به تشكيل خانواده و حفظ نسل خواهد شد.
اگر بنا باشد هر انساني با هر فردي از جنس مخالفش كه بخواهد، بتواند آميزش جنسي داشته باشد، بنياد خانواده متزلزل شده و مصالح فراواني كه بر وجود آن مترتب مي شود، از بين برود. بنابراين براي حفظ مصالح مترتب بر خانواده و دفع مفاسد مترتب بر بي بند و باري جنسي، لازم است همة افراد به اين گونه محدوديت هاي معقول و منطقي گردن نهند.(4) پس با ازدواج هم غريزة جنسي به طور طبيعي ارضا مي شود و هم مصالح اجتماعي انسان رعايت مي گردد، نيز بنيان خانواده محفوظ مي ماند.
اما در جواب سوال دوم شما بايد گفت كه انحراف جنسي تنها از اين جهت كه مشكلات جسمي به همراه دارد، حرام اعلام نشده و چه بسا مشكلات جسمي هم به همراه نداشته باشد. انحرافات جنسي مشكلات عديده روحي و رواني براي انسان پديد مي آورد و موجب سلب توفيقات بسيار در حوزه معنويت و ارتقاء مقامات روحي از انسان مي شود. چه بسا اين گناهان به اين دليل حرام اعلام شده اند.
علاوه بر اينكه اگر خدا بدن و حتي روح انسان را هماهنگ با تمام اين گناهان قرار مي داد، ديگر مجالي براي آزمايش و ابتلا و تكامل انسان نبود. خداوند هر كاري را كه حرام كرده در نقطه مقابل آن براي ترك كننده اين امور هم اجر فراوان و بي مانندي قرار داده كه انسان با سر نهادن بر فرمان خدا مي تواند از نعمتها و ثوابهاي آن بهره مند گردد.
در انتها براي آشنايي با برخي راههاي كنترل شهوت مي توانيد به آدرس زير مراجعه كنيد: http://www.pasokhgoo.ir/node/18934
پي نوشت ها:
1. الكسيس كارل، انسان موجود ناشناخته، ترجمه عنايت الله شكيباپور، دنياي كتاب، تهران، 1368ش، ص 100.
2. مطهري، مرتضي، مسئلة حجاب، انتشارات صدرا، تهران، 1372ش، ص 104 ـ 103.
3. همان، ص 104.
4. مصباح يزدي، محمدتقي، اخلاق در قرآن، نشر موسسه امام خميني (ره)، قم، 1384ش، ج 2، ص 246 ـ 245، با تلخيص.
موفق باشید.

از کسی بدی دیدیم و زمانی که در قید حیات بوده به ما ظلم کرده. آیا نفرین و لعنت فرستادن به آن باعث می شود که در روز قیامت عذاب بیشتری بکشد و یا در سرنوشت آن فرد در جهان آخرت تغییری صورت گیرد؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا بايد گفت كه «لعن» در لغت به معناي طرد نمودن و دور ساختن از روى خشم است(۱) و در اصطلاح اگر از ناحيه خداوند متعال باشد -چنان كه از آيات قرآن كريم بر مي آيد(2) به معناي دور ساختن كسي از رحمت خويش در دنيا، و در آخرت، گرفتار نمودن به عذاب و عقوبت است و اگر از ناحيه بندگان باشد، به معناي نفرين و دعا به ضرر و بر ضد ديگران است‌.(3) «نفرين» به معناي دعاي بد براي مرگ، ناكامي و بدبختي كسي يا چيزي مي باشد.(4)
لعن و نفرين نيز مانند دعا در آموزه ها و منابع ديني ما به رسميت شناخته شده و همانگونه كه دعاي خير كردن و استغفار و احسان در حق ديگران باعث عفو الهي و ترفيع درجه شخص دعا شونده مي شود لعن و نفرين هم كه دعاي شر و بد مي باشند باعث تنزل درجه و تشديد شدن عذاب هاي الهي بر آن شخص مي شود چنانچه در روايتي امام صادق (ع) مي فرمايد: از نفرين مظلوم بترسيد كه نفرين مظلوم به آسمان مي رود.(5)
در نتيجه لعن و نفرين كه به معناي دعاي بد و طلب دوري از رحمت خداوند براي شخص لعن شونده است. اگر به حق باشد و شخص لعن و نفرين شونده مستحق لعن و نفرين باشد، مي تواند باعث محروميت و دوري از رحمت الهي و بيشتر شدن عذاب شخص لعن شونده مي شود.
اما ناگفته نماند كه بر اساس آموزه هاي ديني ما دعاي بد و نفرين به مسلمانان كردن مانند لعن كردن او امري مذموم بوده و از آن نهي شده است. زيرا ممكن است انسان در لعن و نفرين دچار افراط و تفريط شده و خود، ظالم و ستمكار شود؛ در روايتي حضرت امام باقر(ع) مي‌فرمايد:"كسي كه چيزي را لعنت مي‌كند اگر آن شي مستحق نباشد لعنت به خود گوينده بر مي‌گردد. پس از لعن مؤمن بپرهيزيد تا مبادا خود گرفتار شويد.(6)
همچنين در روايتي نقل شده است: يك فرد گاهي مورد ستم قرار مي گيرد، اما در نفرين بر ظالم تا حدي زياده روي مي كند كه پروردگار خود او را نيز از ستمكاران به شمار مي آورد.(7) به همين خاطر است كه به ما سفارش ويژه اي شده است كه هميشه عفو و بخشش بهتر از نفرين و انتقام گرفتن است. پيامبر اكرم (ص) از پروردگار متعال حكايت مى‏كند:... و از كسى كه بر تو ستم كرده در گذر، و آن كسى را كه تو را محروم كرده است عفو كن، و كسى را كه به تو بدى كرده است نيكى و خوبى كن. از همين نگاه است كه خداوند متعال مى‏فرمايد:" وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ"؛(8)آنها بايد عفو كنند و چشم بپوشند، آيا دوست نمى‏داريد خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است!
در نتيجه طبق آموزه هاي اسلام انسان مؤمن بايد تجليگاه صفات الهي باشد، و يكي از صفات خداي متعال بخشندگي و گذشت است پس شايسته شما عفو و بخشندگي است نه لعن و نفرين.
پي نوشت ها:
1. حسين بن محمد راغب اصفهانى، المفردات في غريب القرآن، دارالعلم ، چاپ اول، دمشق، ۱۴۱۲ ق، ص۷۴۱.
2. احزاب(33) آيه ۵۷ و آل عمران(3) آيه۸۷ و هود(11) آيه 18.
3. راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن، ص741.
4. حسن انوري، فرهنگ بزرگ سخن، انتشارات سخن، چاپ دوم، تهران، ۱۳۸۲ش، ج۸، ص۷۸۸۸.
5. علامه مجلسي، بحارالانوار، موسسة الوفاء، بيروت، 1409ق، ج 90، ص 359.
6-محمدمحمدي ري شهري‌، ميزان الحكمة‌، دار الحديث، قم، چاپ اول،۱۳۷۵، ج 5، ص 616.
7. مهدي نراقي، جامع السعادات، اسماعليان، قم، 1386ش، ج1، ص305.
8. نور(24) آيه 22.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

چرا در قضیه سیلی خوردن حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، امام علی(علیه السلام) هیچ واکنشی نشان ندادند و از حقوق حضرت زهرا (س) و خود دفاع نکردند؟ مگر دفاع از ناموس جزء اعتقادات اصلی دین ما نیست حتی اگر به قیمت جانمان تمام شود؟

پاسخ:
در اينكه امام علي (علیه السلام) شجاع و با غيرت ترين انسان مي باشد ترديد نكنيد، با اين حال علي(ع) در برابر اهانت به فاطمه زهرا(سلام الله علیها) سكوت نمود. بديهي است سكوت امام يا بدان جهت بوده است كه توان و قدرت دفاع را نداشت و يا در اين امر مصلحتي بوده است، و الا چگونه امكان دارد انساني مانند امام علي(ع) در برابر ظلم به همسرش سكوت كند؟ داده هاي تاريخي نشان از آن دارد كه حضرت قدرت دفاع را نداشت، چون حكومت به گونه اي با امام بر خورد كرد كه وي توان دفاع از خود و همسر خويش را از دست داد. ابن قتيبه دينوري مي نويسد: هنگامي كه عمر به منزل علي آمد گفت به خدا قسم كه جان عمر در دست او است يا بايد خانه را ترك كنيد يا اينكه آن را آتش زده و مي سوزانيم(1) در تاريخ طبري نيز آمده است: اتي عمر بن خطاب منزل علي فقال: لاحرقن عليكم اولتخرجن الي البيعه (2)
جهت آگاهي بيشتر قسمت از كتاب فروغ ولايت، آيت الله جعفر سبحاني را مي آوريم:
... ابن عبد ربه اندلسي مي نويسد: خليفه به عمر مأموريت داد كه متحصنان را از خانه بيرون كند و اگر مقاومت كردند، با آنان بجنگد. از اين رو، عمر آتشي آورد كه خانه را بسوزاند. در اين موقع با فاطمه روبه برو شد. دخت پيامبر به او گفت: فرزند خطّاب، آمده اي خانه ما را به آتش بكشي؟! وي گفت: آري، مگر اين كه همچون ديگران با خليفه بيعت كنيد مأمور خليفه آتشي بر افروخت و پس فشاري به در آورد و وارد خانه شد، ولي با مقاومت فاطمه رو به رو گرديد. برخي از مورخان شيعي نوشته اند كه متأسفانه عوامل حكومت با وضع دلخراش و دردناك حضرت علي(ع) را به مسجد بردند، كه چهل سال بعد، معاويه آن را به صورت طعن و انتقاد نقل مي كند معاويه خطاب به علي(ع) گفت: تا آن جا كه دستگاه خلافت تو را مهار كرده و همچون شتر سركش براي بيعت به طرف مسجد كشاندند يعني نه تنها در مورد حضرت فاطمه(س)، بلكه حتي نسبت به خودش هم قدرت دفاع از حضرت سلب شده بود.(3)
اين مسئله را در پاسخ حضرت علي(ع) به فاطمه(س) در همين موضوع ظلم به فاطمه (س) مطرح شده است. حضرت زهرا(س) بعد از بيان خطبه در مسجد نبي(ص) خطاب به علي(ع) عرض نمود: اي فرزند ابي طالب! آيا مانند كودكي كه در جنين است، پرده پوشيده اي و در خانه نشسته اي، مانند كسي كه به او تهمت زده شده است؟! شاه پرهاي بازها را در هم مي شكستي، اما اكنون از پر و بال هاي مرغان ناتوان فرو مانده اي! اينك فرزند ابي قحافه... آشكارا با من دشمني مي ورزد و به سختي در سخن من مي تازد؟! (4) علي(ع) در جواب فرمود: "... غم و اندوهتان را فرو نشان اي دختر برگزيده عالميان و يادگار پيامبر آخر الزمان! من كه در دينم هرگز سستي نورزيدم و از حدّ توانم دور نشده ام... آن چه را كه براي شما (در آخرت) مهيا و آماده شده، برتر از آن است كه از دست شما گرفتند. بنابراين مسأله را به خدا واگذاريد.(5)
درضمن ناگفته نماند كه سكوت امام دربار ظلم به زهرا(ع) به خاطر مصالح بود، يعني امام در برابر خلفا قيام نكرد، زيرا قيام امام با مصالح جهان اسلام همسويي نداشت. حضرت در خطبه «شقشقيه» مبني بر اين اينكه قيام كند يا سكوت نمايد به عنوان دوره د شوار و حساس و نيز انتخاب راه دوم چنين ياد مي‌كند: «من رداي خلافت را رها ساختم، و دامن خود را از آن در پيچيدم (و كنار رفتم)، در حالي كه در اين انديشه فرو رفته بودم كه آيا با دست تنها (بدون ياور) بپاخيزم (و حق خود و مردم را بگيرم) و يا در اين محيط پرخفقان و ظلمتي كه پديد آورده اند،‌ صبر كنم؟ محيطي كه پيران را فرسوده، جوانان را پير و مردان با ايمان را واپسين دم زندگي به رنج وا مي دارد. (عاقبت) ديدم بردباري و صبر، به عقل و خِرَد نزديك تر است، لذا شكيبايي ورزيدم،‌ ولي به كسي مي ماندم كه خار در چشم و استخوان در گلو دارد،‌ با چشم خود مي ديدم ميراثم را به غارت مي برند».(6)
اين سخنان را امام در شرايطي بيان نمود كه دين اسلام در خطر بود و جهان اسلام نياز به وحدت داشت. زيرا هم در حوزه اسلام عوامل تهديد كننده وجود داشت و هم دشمن خارجي جهان اسلام را تهديد مي نمود اين خطرها را مي توان بدين ترتيب دسته بندي كرد:
1ـ اگر حضرت با توسل به قدرت و قيام مسلحانه در صدد قبضة حكومت و خلافت بر مي آمد، بسياري از عزيزان كه خود را كه از جان و دل به امامت و رهبري او معتقد بودند،‌ از دست مي داد.‌
2ـ از آن جا كه بسياري از گروه ها و قبايلي كه در سال هاي آخر عمر پيامبر(ص) مسلمان شده بودند، ‌هنوز آموزش هاي لازم اسلامي را نديده بودند، پرچم «ارتداد» و بازگشت به بت پرستي را برافراشتند و عملاً با حكومت اسلامي مخالفت مي نمود كه خطر جدي بود.
3- علاوه بر خطر مرتدين،‌ مدعيان نبوت و پيامبران دروغين مانند «مسيلمه كذاب»، «طليحه» و «سجاح» نيز در صحنه ظاهر شده و هر كدام طرفداران و نيروهايي دور خود گرد آوردند و قصد حمله به مدينه را داشتند كه با همكاري و اتحاد مسلمانان پس از زحماتي نيروهاي آنان شكست خوردند.

پي نوشت ها:
1. ابن قتيبه، الامامه والسياسه، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418ش، چاپ اول، ص16.
2. طبري، تاريخ طبري، مصر، قاهره، مطبعه الاستقامه بالقاهره، 1358، ج2، ص443.
3. جعفر سبحاني، فروغ ولايت، قم، انتشارات صحيفه، 1368، ص182- 187.
4. عزالدين حسيني زنجاني، شرح خطبه حضرت زهرا(س)، قم موسسه بوستان كتاب دفتر تبليغات اسلامي، ج 2، ص611-612.
5. همان.
6. فيض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه شقشقيه.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها