پرسش وپاسخ

با سلام و احترام؛ با توجه به آیاتی که در قرآن اشاره به دشمنی یهودیان کرده است و از طرفی اسلام مدعی است که هیچ تبعیض نژادی ای قائل نیست و اسلام متعلق به همه است؛ بنده می خواهم بدانم کلا موضع اسلام نسبت به یهودیان چیست؟

پاسخ:
بين اين دو مطلب تنافي نيست، زيرا اسلام براي همه انسان هاي خوب -اعم ازيهودي، مسيحي...- احترام قايل است، و در اين جهت بين انسان ها تفاوت قايل نيست، از اين رو است كه پيامبر (ص) با يهوديان -تازماني كه قصد توطئه نداشتند- برخورد مناسب داشت، اين امر نشان از آن دارد كه دراسلام انسان و كرامت انساني، مهم است حال هركس و هر طايفه باشد، از سوي ديگر اسلام، به انسان هاي ظالم و منافق ديدگاه ديگر دارد، يعني اسلام اين گروه افراد را، در رديف انسان هاي با تقوا و عادل قرار نمي دهد، و اين تقسيم بندي تبعيض نيست.
براين اساس از منظر قرآن يهوديان دوسته اند، برخي آنان انسان هاي خوب هستند. در قرآن مي خوانيم: اى بنى اسرائيل نعمت هايى را كه به شما ارزانى داشتيم به خاطر بياوريد و نيز به ياد بياوريد كه من شما را بر جهانيان برترى بخشيدم.(1) البته اين برترى نسبت به افراد همان محيط است(2). اين ديد اسلام نشان مي دهد كه اسلام با همه يهوديان ديد منفي ندارد.
در اين ميان برخي ازيهوديان انسان هاي كينه جو وظالم هستند. اينان همان هاي بودند كه تعدادي از پيامبران خودر را كشتند، همچنين اين يهوديان بودند كه عليه حكومت پيامبر (ص) توطئه و مسلمانان را اذيت مي كردند .امروزه نيز اين گروه از يهوديان هستند كه بدترين ظلم وجنايت رانسبت به مردم فلسطين و لبنان انجام مي دهند.
گوستا ولوبون فرانسوي بعد از بررسي صفات يهوديان مي‌نويسد: "يهوديان همچون انسان‌هايي هستند كه تازه از جنگل وارد شهر شده و هميشه از صفات انساني بي‌بهره بوده‌اند، چرا كه هميشه مانند پست‌ترين مردم روي زمين زندگي مي‌كنند"(3)"... خلاصه آنكه هيچ فرقي ميان يهود و حيوانات نمي‌توان گذاشت."(4)
در قرآن ازبرخي يهوديان به عنوان انسان‌هاي بي‌رحم،(5) انتقام‌جو، حليه‌گر و رباخوار(6) ياد شده است.

پي نوشت ها:
1.بقره، آيه 47.
2. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، تهران، داراالكتب الاسلاميه، 1374، ج 1، ص221.
3. محمد شيرازي دنيا بازيچة يهود، ناشر بينش آزادگان، 138، چاپ اول، ص 16.
4. همان.
5. بقره (2) آيه 74.
6. نساء (4) آيه 160 و 161.
موفق باشید.

سلام من یه دختر 16 ساله هستم -قبلا با یه پسر رابطه داشتم اما از وقتی که از اثار و گناهش باخبر شدم دیگه باهاش رابطه ای ندارم  اما هنوزم دوستش دارم  و .خواستم بدونم ایا  عاشق شدن گناهه 

پرسش گر گرامي اين كه به خاطر ترك گناه اين رابطه را قطع كرديد بسيار خوب است. چون ارتباط با نا محرم در اسلام حرام است و دوستي مشروع با نا محرم نداريم، و خداوند در قرآن كساني را كه دوست نامحرم پنهاني دارند را، مورد نكوهش قرار داده است. به مردان مي گويد: با دختراني كه روابط دوستي مخفيانه اي با ديگران داشته اند ازدواج نكنيد:«فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ ».(1)
يعني آنان را با اجازه خانواده هاي شان به همسري خود در آوريد و مهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد [به شرط آنكه] پاكدامن باشند و زناكار و دوستگيران پنهاني نباشند. اين حرمت ارتباط با نامحرم مخصوص مردان نيست بلكه حرمت ارتباط زن هم فهميده مي شود.
چيزي كه از نظر ما مهم است، اين رابطه ها و دوستي هاي گناه آلود است كه ممكن است كار را به گناهان بزرگ تر بكشاند مخصوصا اين كه شما مي دانيد اين دوستي ها ، به نوعي خيانت احساسي به همسر آينده تان است،و اصلا ارزش ندارد انسان آينده اش را تحت الشعاع اين دوستي هاي حرام قرار بدهد، اين دوستي ها عوارض بسيار بدي دارد كه حتي ممكن است تا سال ها دامن گير افراد بشود.
عاشق شدن گناه نيست، ولي اين كه انسان به صورت غير شرعي با معشوقش رابطه برقرار كند، جايز نيست. تنها راه ارتباط شرعي ازدواج است، يعني اگر هر دو تمايل به ارتباط داريد، بهتر است از او بخواهيد به خواستگاري شما بيايد و با هم عقد كنيد و مدتي در عقد باشيد تا مسئله كار و درس تان حل شود.
البته با توجه به سن پايين تان اين ازدواج كمي بعيد است، اگر شرايط ازدواج را نداريد بهتر است رابطه را قطع كنيد، چرا كه ادامه ارتباط بدون ازدواج مساوي با گناه بيش از پيش است.
خود ازدواج هم مي تواند مشكل داشته باشد. اگر بخواهيد با همان پسري كه از طريق كوچه و خيابان با او آشنا شده ايد ازدواج كنيد، هيچ ضمانتي وجود ندارد كه او چند دوست دختر ديگر در آستين نداشته باشد و سر بزنگاه ازشما جدا و به آنها نپيوندد و به اين ترتيب دختران زيادي را دچار داغ فراق و افسردگي و نابساماني خانوادگي نكند. بسياري از خانم هايي كه مرتكب اين رابطه ها هستند، بعد از ازدواج يا دچار عذاب وجدان هستند يا اضطراب از فاش شدن ارتباط دارند و يا فاش شدن اين ارتباط باعث خراب شدن زندگي شان مي شود.
پي نوشت:
1. نساء(4)آيه 25.
موفق باشید.

نقل است که وقتی حضرت زهرا (سلام الله علیها) از دنیا رفتند مردم سراسیمه به خانه زهرا (س) می‌آمدند و منتظر بیرون آمدن جنازه بودند که علی (علیه السلام) به ابوذر گفتند: برو و با صدای بلند اعلام کن که برگردند چرا که تشییع جنازه دختر رسول‌ خدا امشب صورت نمی‌گیرد و به تأخیر افتاده است و... .

سوال: به نظر من و خیلی از کسانی که اهل دقت اند این پاسخ بعید است از جانب امیرالمونین صادر شده باشد، زیرا نعوذبالله احتمال دروغ می رود و امام نه دروغ می گوید نه احتمالا توریه نه دروغ مصلحتی، پس چه جوری امیرالمؤمنین (منافقان و کافران به ظاهر مسلمانان را به اصطلاح سر کار گذاشت و) جنازه مادر سادات را شبانه دفن کرد؟

پاسخ:
در اين خصوص بايد گفت:
الف) اين مطلب در منابع معتبر نيامده است.
ب) ثانيا -برفرض صحت چنين مطلبي- مقصود از عدم برگذاري تشييع جنازه -درشب مورد نظر- تشييع جنازه رسمي است، يعني حضرت اعلام نمود كه تشييع جنازه كه سران حكومت و همه مردم شركت كنند، برگذار نمي شود.
شما مي دانيد كه خلفاء با حضرت زهرا (س) بد برخورد كردند، زيرا فدك را غصب و به خانه حضرت زهرا (ع) هجوم بردند(1)، لذا حضرت شديدا از خلفاء ناراضي بود، از اين رو حضرت اجازه عيادت به ابابكر و عمر را نداد. (2) طبق برخي گزارش ها ايشان وصيت نمود كه خلفاء در تشييع جنازه فاطمه زهرا (س) شركت نكنند و بروي نماز نخوانند. (3)
ج) از همه مهم تر اينكه شايد حضرت به خاطر مصلحت اين كار را انجام داد. همان طور كه درموارد دیگر نيز امام طبق مصلحت عمل مي نمود، مثلا امام در ابتدا با جريان حكميت مخالف بود،(4) اما به خاطر برخي مصالح اين امر را قبول كرد. همچنين امام با انتخاب ابوموسي -به عنوان حكم- مخالف بود و گزينه امام، مالك اشتر وابن عباس بود،(5) اما به خاطر برخي مصالح، مجبوربه پذيرفتن آن گرديد. بنابراين، اين گونه نيست كه علي (ع) در هيج موردي بر اساس مصلحت عمل نكند.
د) با توجه به مطالب گذشته امام علي (ع) درباره تشييع جنازه حضرت زهرا (س) -نعوذبالله- نه دروغ گفته و نه مخالفان را فريب داده است. لذا كاري را كه با عصمت ايشان منافات داشته باشد، مر تكب نگرديده است.

پي نوشت ها:
1. ابن قتيبه، الامامه والسياسه، بيروت، دار الكتب العلميه، 1418، چاپ اول، ص 16؛ طبري، تاريخ طبري، مصر، قاهره، مطبعه الاستقامه بالقاهره، 1358، ج2، ص 443.
2. أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة الدينوري، همان، ص16.
3. علامه مجلسى، بحار الأنوار، بيروت، لبنان، مؤسسة الوفاء، 1404 ه.ق، ج 43، ص183.
4. جعفرسبحاني فروغ ولايت، انتشارات صحيفه، ص 591؛محمد جرير طبري، تاريخ طبري، قاهره، مطبعه الاستقامه بالقاهره، 1358ه-1939 م، ج 4، ص5 به بعد؛ رك: ابو حنيفه دينورى‏، الأخبار الطوال‏، قم‏، ناشر رضى‏، 1368 ش‏، ص200.
5. جعفر شهيدي، علي از زبان علي (ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1378، چاپ نهم، ص 124.
موفق باشید.

سلام من و دوستم زمانی است که خیلی باهم دوستیم . او سال قبل رازی از زندگی اش را به من اعتماد کرد وگفت ولی من چندروز پیش به طور ناخودآگاه به کسی گفتم الآنم پشیمانم ولی او از من ناراحت است و اصلا به من محل نمی گزارد خواهشا راهی بگویید تا دوباره با او دوست شوم؟

مشخص است كه كار اشتباهي كرده ايد و نبايد از او توقع داشته باشيد كه سريعا شما را ببخشد، اما اگر دوستي با او برايتان مهم است و مي خواهيد كه اين دوستي اتان ادامه پيدا كند نبايد به كلي كنار بكشيد، بلكه بايد به او فرصت بدهيد تا فضاي ذهني او نسبت به اين كار اشتباه شما، معتدل تر شود، شما هم بايد درصدد دلجويي از ايشان برآييد، و تلاش كنيد كه او را راضي كنيد، البته منظور اين نيست كه خودتان را خيلي كوچك كنيد، بلكه از او معذرت خواهي كنيد و ارتباطتان را با او حفظ كنيد، او هم به تدريج آرام تر مي شود، و زمينه براي ادامه دوستي اتان فراهم مي شود. چند بار كه شما پيش قدم بشويد و با او صحبت كنيد بالاخره او كوتاه مي آيد و به تدريج روابطتان گرم تر مي شود.
از اين به بعد مواظب باشيد كه مطالب خصوصي هيچ كسي را به شخص ديگر نگوييد، چون موجب ريختن آبروي آن شخص مي شويد، كه كار بسيار ناپسندي است، و هم چنين موجب سلب اعتماد افراد از شما مي شود.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

آیا از گروه مسیحیان و یهودیان و یا حتی کافران هستند کسانیکه به بهشت داخل شوند؟ چگونه؟

پاسخ:
بر اساس معارف دين اسلام در مورد سعادت انسان ها بايد گفت كه حقانيت يك دين و مذهب، با اهل نجات بودن و بهشتي بودن افراد دو موضوع مستقل مي باشند، يعني همانطور كه لزوما پيروان اعتقادي يك دين آسماني اهل بهشت نيستند، پيروان ساير اديان نيز اهل جهنم نخواهند بود.
به بيان روشن تر ما در عين اين كه از ميان هفت ميليارد انسان روي كره زمين، تنها شيعه دوازده امامي را اهل حق و در نهايت سعادت و نجات مي‌‌‌دانيم، آن هم به شرطي كه رعايت تكاليف ديني را نموده باشند، امّا هرگز معتقد نيستيم غير از اينان، بقية انسان ها اهل جهنم و عذاب هستند.
خداوند متعال هيچ كس را بيش از حد توان خود تكليف نمي نمايد (1) و اين بدان معناست كه افرادي كه به دلائل مختلف امكان شناخت حقيقت را نداشته و به همين دليل از پيروي از اعتقاد صحيح محروم مانده اند. طبيعتا توان عمل به دستورات الهي را مطابق با خواست حقيقي خداوند نداشته اند و خداوند نيز به همان مقداري كه معذور بوده اند نسبت به آنها سهل و آسان خواهد گرفت.
در فرهنگ ديني افرادي كه بر خلاف جريان حقيقي دين حركت مي كنند يا نسبت به خطاي خود عالم و عامد هستند يا جاهل و غير عامد. عالمان و عامدان به جهت مخالفت عالمانه با حقيقت اهل عذاب خواهند بود، چون عمداً بر خلاف علم خود عمل كرده اند. اما افراد ديگر كه به خاطر جهل خود از پيروي از اعتقاد حقيقي محروم مانده اند نيز دو دسته اند: مقصر و قاصر.
مقصران افرادي هستند كه با وجود امكان رسيدن به حقيقت، از روي بي توجهي از آن سرباز زده اند، كه در اين صورت كوتاهي به خود آنها برمي گردد و مثل عالمان، جهنّمي اند. (البته بدون لحاظ رحمت الهي كه ممكن است شامل آنها هم بشود). امّا افراد قاصر كه ناخواسته از دسترسي به حقيقت محروم مانده اند و علي رغم تبعيت از آنچه حق مي پنداشتند در شناخت مصداق حق دچار خطا شدند كه اكثر مردم را تشكيل مي‌‌‌دهند، به طور حتم اهل نجاتند.
قرآن مجيد مي‌فرمايد: « وَ ما كُنَّا مُعَذِّبينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً ؛ هيچ طايفه اي را عذاب نمي كنيم. مگر حجت را بر آن ها تمام كرده باشيم».(2)
حتماً بر جاهلان قاصر اتمام حجّت نشده است، زيرا يا غافلند و اصلاً احتمال خلاف در گفتار و كردار خود را نمي دهند يا احتمال خلاف مي‌دهند، امّا راه و وسيله اي براي رسيدن به حق در اختيار ندارند و يا در پي كشف حقيقت رفته و تحقيق كرده اند، ولي نتوانسته اند بفهمند گفتار و كردارشان باطل بوده و خلاف واقع است، هر چند پايبندي آنها به اصول و دستورهاي ديني خودشان هم تا حدي لازم است.
شهيد مطهرى(ره) در اين باره مى‏ گويد: «اگر كسى در روايات دقت كند، مى‏ يابد كه ائمه(ع) تكيه‏ شان بر اين مطلب بوده كه هر چه بر سر انسان مى‏ آيد، از آن است كه حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و يا لااقل در شرايطى باشد كه مى‏ بايست تحقيق و جستجو كند، اما افرادى كه ذاتاً و به واسطه قصور فهم و يا به علل ديگر در شرايطى به سر مى‏ برند كه مصداق منكر و يا مقصر به شمار نمى‏ روند، آنان در رديف منكران و مخالفان نيستند.
ائمه اطهار بسيارى از مردم را از اين طبقه مى‏ دانند. اين گونه افراد داراى استضعاف و قصور هستند و اميد عفو الهى درباره آنان مى‏ رود».
وى از مرحوم علامه طباطبايى نقل مى‏ كند: «همان طورى كه ممكن است منشأ استضعاف، عدم امكان تغيير محيط باشد، ممكن است اين جهت باشد كه ذهن انسان متوجه حقيقت نشده باشد و به اين سبب از حقيقت محروم مانده باشد».(3)
در نتيجه پيروان بسياري از اديان ديگر و حتي انسان هايي كه پيرو ديني از اديان آسماني نيستند ممكن است در اين مجموعه محسوب شده و در صورت عمل به آنچه حقيقت و درست مي پنداشتند يا به مقتضاي عقلشان صحيح مي نمود، اهل نجات خواهند بود و فلسفه خلقت آنان هم مانند همه انسان هاي ديگر براي رسيدن به كمال و سعادت ابدي است كه براي آن ها هم رقم خواهد خورد.

پي نوشت ها:
1. بقره(2)آيه 286.
2. اسراء(17)آيه 15.
3. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، انتشارت صدرا، تهران 1374 ش، ج 1، ص 320 به بعد.
موفق باشید.

آیا اعمال روز شرف شمس از قبیل نماز حاجت قبل از نماز ظهر و روزه گرفتن و نوشتن ذکر ابجد آن روی کاغذ زرد سندیت دارد یا خیر؟

پاسخ:
در كتب روايت و دعا چيزي به نام اعمال روز شرف شمس نديده ايم. در اينترنت از اين مطالب بي پايه فراوان است كه بسياري از مواقع به معصومين هم نسبت داده مي شود، ولي اساسي ندارد. جز به مطالبي كه مستند به منابع معتبر بوده و در سايت هاي معتبر مي آيد، توجه نكنيد. اينها شايد نقشه دشمن در خرافي معرفي كردن جامعه باشد.
موفق باشید.

صفحه‌ها