پرسش وپاسخ

1- آیا در موضوع ولایت فقیه (انتخاب ولی فقیه و انتخاب خبرگان رهبری و انتخاب اعضای شورای نگهبان) نوعی دور مشاهده نمی شود؟ چگونه می توان آن را توجیه نمود؟ خواهشمند است جواب به گونه ای باشد که بتوانم برای دیگران آن راتشریح نمایم.

پاسخ:
اشكال دور در واقع به تعیین ولی فقیه وارد شده است به اين شكل كه:
ولی فقیه شورای نگهبان را تعيين مي كند و شورای نگهبان مجلس خبرگان را تاييد مي كند؛ مجلس خبرگان نيز ولی فقیه را انتخاب مي نمايند درنتيجه ولي فقيه خود را انتخاب مي كند.
(ولی فقیه==>شورای نگهبان==>مجلس خبرگان=> ولی فقیه)
چنین اشکالی(دور) به نظریه ولایت فقیه و مجلس خبرگان وارد شده که البته این اشکال تنها در این نظام نیست، بلکه به همه نظام ها به نحوی وارد می شود. اشکال در علم سیاست به اشکال دور در حکومت مشهور است.
اما صرف نظر از جواب هایی که در علم سیاست به اشکال داده می شود، در خصوص نظریه ولایت فقیه می توان گفت که: بر اساس هر دو مبنا در باب رهبری و ولایت فقیه (مبنای نصب و انتخاب) شبهه دور وارد نیست.
در مبنای نصب الهی و نظریه کشف می گوییم:
اگر مشروعیت را به معنای شرعیت بگیریم، مشروعیت رهبری، به رأی خبرگان وابسته نیست، بلکه به نصب الهی است. رأی خبرگان، مشروعیتی به وی اعطا نمی‏ کند، بلکه جنبه کاشفیت از این نصب دارد. به اصطلاح، «تعیین مصداق» می‏ کند. با این توصیف، حلقه دور می ‏شکند؛ زیرا در شبهه دور، چنین فرض شده بود که خبرگان به رهبری مشروعیت می‏ دهند. بنابراین، نه تنها رهبری مشروعیت خویش را از مجلس خبرگان نمی‏ گیرد، بلکه خود، مشروعیت دهنده به همه اجزای نظام است.
اگر گفته شود که مبنای عمل، قانون اساسی است، از دیدگاه قانون اساسی، رهبر فردی قانونی - و به تبع آن، شرعی - است که از مجرای مجلس خبرگان اثبات شود. بنابراین، درست است که مشروعیت شرعی رهبر، به نصب الهی است، ولی خبرگان راه اثبات مصداق این نصب هستند. از این رو، مشروعیت رهبری - که در این‏جا مشروعیت به معنای قانونی بودن، فرض شده - به رأی خبرگان است. بنابراین، اگر در شبهه دور، مشروعیت به معنای قانونی بودن آن فرض شود، در این صورت می گوییم:
با این فرض نیز شبهه دور وارد نیست؛ زیرا مشروعیت قانونی رهبر بعدی، متوقف بر مجلس خبرگان است، نه رهبر فعلی. پیش از تشکیل مجلس خبرگان بعدی، رهبر تعیین شده و مشروعیت وی اثبات شده است. بنابراین، هیچ دوری وجود ندارد. رهبر فعلی را نیز مجلس خبرگانی تعیین کرده که وی هیچ رابطه انتصابی و انتخابی با اعضای آن یا فقهای شورای نگهبان، در زمان انتخاب نداشته است. بنا بر این، هیچ دوری وجود ندارد.
مجلس‏ خبرگان‏ دوره ‏اول رهبر فعلی و او فقهای شورای نگهبان و شورا خبرگان و خبرگان رهبر بعدی را معین می کند.
اما بنا بر نظریه انتخاب‏:
1. در این جا، نوعی مغالطه و خلط معنا صورت گرفته. «دور» منطقی آن است که وجود چیزی با یک یا چند واسطه، بر خودش متوقف باشد؛ مثلاً «الف» به وجود آورنده «ب» و «ب» به وجود آورنده «الف» باشد که در نتیجه «الف» به وجود آورنده «الف» خواهد بود. در علم حقوق گر چه چیزی به نام دور با تعریف معین نداریم، لیکن مسامحتا" اگر تعین «الف » ناشی از «ب » باشد و «ب » هم توسط «الف » تعین یابد، می توان دور نامید.
چه در دور منطقی و چه در دور حقوقی، نحوه وابستگی دو پدیده به یک دیگر، باید یکسان باشد؛ مثلاً اولی علت ایجادی دومی و دومی علت ایجادی اولی باشد، اما اگر به گونه های متفاوتی دو پدیده نسبت به یک دیگر وابستگی پیدا کنند، دور نیست، بلکه وابستگی متقابل است. چنین چیزی هم در نظام تکوین و علوم طبیعی پذیرفته شده و منطقی است و هم در همه نظام های حقوقی جهان به اشکال گوناگون وجود دارد. اکنون باید دید مطلب ادعا شده دقیقاً چه وضعیتی دارد؟ اگر نسبت شورای نگهبان و خبرگان همان نسبتی بود که خبرگان با رهبری دارد، ادعای چنین دوری قابل قبول بود؛ یعنی، به این شکل که تمام گزینه های زیر بدون استثنا درست باشد:
1- رهبر تعیین و نصب شورای نگهبان نماید؛
2- شورای نگهبان تعیین و نصب مجلس خبرگان کند؛
3- خبرگان تعیین و نصب رهبر کند؛ در حالی که واقعیت چنین نیست؛ زیرا:
اولاً، نسبت مجلس خبرگان و شورای نگهبان با نسبت دیگر اعضای مجموعه، متفاوت است.
دوم، عنصر چهارمی وجود دارد که نقش عمده را ایفا می کند و در دور ادعایی لحاظ نشده است و آن نقش مردم است؛ یعنی، شورای نگهبان به هیچ وجه تعیین کننده اعضای خبرگان نیست؛ بلکه اعضای خبرگان با میل خود برای نمایندگی، نامزد می شوند. کار شورای نگهبان، صرفاً نقش کارشناسی از نظر تشخیص صلاحیت های مصرح در قانون اساسی و اعلام آن به مردم است. هیچ گونه حق نصب ندارد. سپس مردم هستند که در میان افراد ذی صلاح به نامزدهای مورد نظر خود رأی می دهند.
2. در بطلان دوری که فرض شده، کافی است به این موضوع توجه شود که مجلس خبرگان طبق مصوبه خود، امر تشخیص صلاحیت را به اعضای فقهای شورای نگهبان سپرده است. چنانچه بخواهد، هر زمانی می تواند آن را به گروه دیگری بسپارد. این امر مطابق قانون اساسی است؛ زیرا در اصل یکصد و هشتم قانون اساسی این حق به مجلس خبرگان داده شده است. بنابراین انتخاب رهبری با مجلس خبرگان است. تعیین صلاحیت خبرگان با گروهی است که خود انتخاب می کنند، نه رهبری، هر چند فعلاً گروهی را که خبرگان انتخاب کرده، همان افرادی هستند که رهبری برای نظارت بر مصوبات مجلس شورای اسلامی انتخاب کرده است. اگر انتخاب گروه تعیین کننده صلاحیت خبرگان با رهبری بود، دور می شد، در حالی که چنین نیست.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام برادر من دچار استمناء است.یکی از وسایلی که باعث دیدن تصاویر مستهجن است کامپوتر است. آیا باید کامپیوتر را جمع کنم یا اینکه فقط به او درباره گناه حرف بزنم(قبلا به صورت غیر مستقیم به آن اشاره کردم ) حال چه کنم ؟ نمیدانم آیا باید کامپیوتر را جمع کنم ؟ آیا مثلا دی وی دی رام را از کار بیاندازم.چه کنم؟

پاسخ:
اگرچه شما در پرسش خود از سن و سال برادرتان سخنی به میان نیاورده اید و این که چگونه متوجه شده اید که او استمنا می کند. اما با این حال، نکاتی را خدمت تان عرض می کنیم.
متأسفانه بسیاری از نوجوانان و جوانانی که با پدیده بلوغ و مسائل مربوط با آن روبرو می شوند، اطلاعاتی درستی از وضعیت خود و فعل و انفعالاتی که در بدنشان رخ می دهد ندارند به همین دلیل، خواسته و ناخواسته برخی از آنها به بی راهه کشیده می شوند و دچار برخی از انحرافات جنسی مثل خودارضایی و استمناء می گردند. اگر شما در نقش برادر بزرگ او هستید، مسلماً بودن شما در کنار او و همراهی و کمک های خالصانه و بی دریغ تان مؤثر و نجات بخش خواهد بود.
شما می توانید علاوه بر کمک های غیر مستقیم و آشنایی برادرتان با آثار زیان بار گناه، مستقیماً هم وارد عمل شوید به همین جهت، برای کمک به برادرتان، توصیه می شود به گونه ای با او رفتار کنید که او شما را به عنوان یک دوست صمیمی و دلسوز بپذیرد وقتی این پل ارتباطی زده شده، آن وقت با او در یک محیط آرام و کاملاً صمیمانه گفتگو کنید و بدون این که او را ملامت و سرزنش نمایید و یا بخواهید انحرافش را به او گوشزد کنید، ابتدا پای صحبت ها و درد دل های او بنشینید؛ اصل نیاز و تمایلات جنسی او را تأیید کنید، علت انحراف او را ردیابی کنید و زمینه های پیدایش و موقعیت هایی را که او به این رفتار ناپسند روی می آورد را شناسایی کنید، منتها سعی کنید با دانش افزایی و دادن اطلاعات مفید، آن را مدیریت کنید و شرایط درمان و ترک آن را به وجود آورید. سعی کنید کاری کنید که او خود متوجه انحرافش گردد و در صدد ترک آن بر بیاید. تا او از صمیم دل و به اراده خود، قصد ترک آن را نداشته باشد، تلاش های شما بی نتیجه خواهد ماند.
دوستان او را شناسایی و کنترل کنید، اگر دوستان ناباب و منحرفی دارد، به گونه ای ارتباط برادرتان را با آنها قطع کنید. سعی کنید به جای آنها دوستان خوبی برای او پیدا کنید و زمینه ارتباط با آنها و شرکت در برخی محافل و مجالس دینی را برای او فراهم گردانید تا به تدریج الگوپذیری مثبت و مطلوب در او شکل بگیرد.
استفاده نادرست از رایانه و مشاهده تصاویر و فیلم های مستهجن و جنسی، هیچ گاه نوجوان و جوان را راحت و آسوده نخواهد کرد بلکه، تحریک کاذبی را در او به وجود می آورد و به صورت قهری باعث تشدید و افزایش میل جنسی می گردد، تصورات جنسی و تخیلات شهوانی که از مشاهده این گونه فیلم ها به وجود می آید، سبب روی آوردن به خودارضایی و تکرار آن می گردد. اگر برادرتان به تماشایی تصاویر تحریک کننده و فیلم های مستهجن می نشیند، یکی از بهترین روش ها برای کنترل غیر مستقیم و غیر حساسیت زای برادرتان این است که استفاده از رایانه، دی وی دی و اینترنت را برای برادرتان محدود کنید و در صورت امکان، به بهانه ای رایانه و وسایل پخش فیلم را با اتاق نشیمن که در دید همه افراد خانواده است منتقل نمایید تا فرصت سوء استفاده های ناپسند از بین برود.
اگر برادرتان اهل مطالعه هست كتاب هايي در زمينه استفاده درست از رایانه و مضرات و آسیب های استفاده نادرست از آن و همچنین آسیب ها و عواقب ناخوشایند خودارضایی را تهيه نمایید و در دسترس او قرار دهید تا حس کنجکاوی او بر انگیخته شود و با مطالعه آن کتاب ها غیر مستقیم به زشتی رفتارش و آسیب های آن آشنا گردد.
اگر در نهایت خودتان نتوانستید تأثیر گذار باشید در این صورت، بهتر است از یک روانشناس متخصص و متعهد کمک بگیرید و به هیچ وجه مسئله را کم اهمیت نپندارید چرا که آمار نشان می دهد که بسیاری از ناهنجاری ها و آسیب هایی که گریبانگیر نوجوانان می گردد از همین رفتارهای نادرست و هنجار شکنی های به ظاهر کوچک و غیر منطقی شروع شده است.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

ولی فقیه جایزالخطاست، پس چگونه مواضع کل کشور و موضوعات مهم را بنا به خواست خود تصمیم گیری کرده و فراتر از آن بر مردم ولایت دارد؟ آن هم از نوع ولایت امام معصوم؟

چگونه می توان انتظار داشت مجلس خبرگانی که عملا زیر نظر وی و با نظر مستقیم وی انتخاب می شوند جرأت و قدرت نظارت بر بالا دست خود را داشته باشند؟ چرا امام علی (علیه السلام) با رأی مردم پذیرفت که حکومت کند؟ و بر خلافای راشدین که برای مردم محبوبیت داشتند شورش نکرد؟

اگر فقیهی به درجه فقاهت نرسیده باشد و به دلیل شایستگی دیگری ولی فقیه شود، آیا مردم و فقهای بزرگتر باید از او پیروی کنند؟ با وجود ولی فقیه چه نیازی به ظهور است؟ انتخاب خلفای راشدین نوعی ولایت فقیه است اگر فرض را این بگذاریم که امام حاضر نبود؟ انحراف خلافای راشدین که یاران بسیار نزدیک پیامبر بوده اند و شاهد سنت و هم معاصر امام و داشتن رابطه با خود او نمی تواند اثبات بی فایده بودن ولایت فقیه را در عدم حضور امام بیان نماید؟

اگر امام زمان (عجل الله فرجه) ظهور کند، آیا غیر از این نیست که مانند یازده امام دیگر شهید گشته و باز جامعه بدون رهبر شده و همین وضع که مردم تصمیم گیری نهایی کردند پیش آید؟ بعد از وفات امام زمان چه باید کرد؟ اگر پیروی یکی از مراجع تقلید باشیم و حکمش خلاف ولی فقیه که سطح فقهی آن پایین تر از مرجع ماست شود باید از کدام پیروی کنیم؟ آیا ولی فقیه بر جان و ناموس و مال مردم نیز حاکم است و نیازی به جوابگویی ندارد؟

چرا امام علی (ع) با وجود امامت با غیر مسلمان در دادگاه حاضر شد و به او پاسخگو بود؟ و پیامبر(ص) نیز در نزدیکی پایان زندگیش اجازه اجرای حد روی خود را به مردم دادند؟

کار اصلی فقها چیست؟ در حالی که همه دستورات آنها طی هزار سال طوری است که می توان گفت ثابت است؟ امروز تصور عمومی بر این است که مردمی که توانایی کار دیگری ندارند برای آینده ای مطمئن و بی زحمت به روحانی شدن روی می آورند و آیا روحانیت یک شغل است ومثلا برای اقامه نماز باید پول گرفت؟ قیمت را چه کسی مشخص می کند؟ چرا انتخاب مرجع جامع الشرایط برای انسان انتخابی است و با نظر مستقیم ولی ولی فقیه نه؟

چرا حکومت اسلامی ما با طاغوت چین و روسیه که حتی خداوند را قبول ندارند و ناپاکتر از همه هستند رابطه دوستانه دارد و آیا سیاست ارجح بر دین است؟ تعیین ولی فقیه اگر کاملا آسمانی است، چرا امام خمینی مجلس خبرگان را تدارک دیده بود؟ با توجه به اینکه چیدمان مجلس خبرگان به طوری است که رهبری آنها را از طریق شورای نگهبان فیلتر می کند و آنها برگزیده رهبر بوده و روی وی عملا اراده ای ندارند می توان گفت امام این را برای دموکراتیک بودن ولایت فقیه قرار داده و بستن دهان استکبار خارجی و در اصل آن را آسمانی و غیر مربوط به انتخاب مردم می دانسته اند؟ (مانند نظر حاکم بر حکومت امروز که معتقد است ولی فقیه را باید کشف کرد! مطابق نظر آقای مصباح یزدی که مورد عنایت و احترام رهبری بوده و نتیجتا کشف خود را باور دارند) یا آن را وابسته به رأی مردم می دانند و اگر آسمانی است تکلیف کشورهایی که ایشان را قبول به ولایت ندارند چیست؟ رابطه با آنها به عنوان طاغوت چگونه است؟ اگر ولی فقیهی غیر ایرانی وجود داشت که در کشور خود حاکم بود و ما به او علاقه نداشته و پیروی نداشتیم حکم ما چگونه است؟

پاسخ:
سؤالات متعددي را مطرح نموديد كه پاسخگويي به همه آنها نياز به فرصت ديگر دارد. شما مي توانيد سوالات خود را در اتاق گفتگوي اين مركز(الفور، اتاق دين، جوان،پرسمان) در ميان بگذاريد. همچنين كتاب هاي كه معرفي خواهد شد، را مطالعه كنيد. دراين جا به سوال حق حاكميت امامان و ولي فقيه جواب داده مي شود:
ما شيعيان باور داريم كه امامت منصب الهي است كه بايد ازسوي خداوند واگذار شود، از اين رو پيامبر (صلی الله علیه و آله) - به دستور خداوند-، علي (علیه السلام) را - در جريان غدير- به امامت منصوب نمود. (1) امامان ديگر نيز ازسوي خداوند به اين امر منصوب شده اند. در زمان غيبت نيز امام زمان (عجل الله فرجه) رهبري جامعه را بر عهده دارد. اين مقام الهي از سوي خداوند به وي اعطا گرديده است. در روایت مشهور جابر بن عبد اله انصاری نام تک تک دوازده امام برده شده: جابر بن عبدالله انصاری می گوید زمانی که آیه شریفه " يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ" (2) نازل شد به رسول خدا (ص) عرض نمودم: یا رسول الله خدا و رسولش را شناختیم، اما اولوالامری که خداوند طاعتشان را قرین طاعت شما قرار داد، چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: "... آن ها جانشینان من و امامان مسلمین بعد از من هستند، اول آن ها علی بن ابیطالب است و سپس حسن و آن گاه حسین سپس علی بن حسین سپس محمد بن علی که در تورات به باقر معروف است - تو ای جابر او را درک می کنی پس هرگاه او را ملاقات نمودی سلام مرا به او برسان - سپس صادق جعفر بن محمد، سپس موسی بن جعفر سپس علی بن موسی، سپس محمد بن علی سپس علی بن محمد سپس حسن بن علی، سپس هم نام و هم کنبه من حجت خداوند در زمین و بقیه الله در بین بندگان فرزند حسن بن علی ... "(3)
همچنين ما باور داريم كه در زمان غيبت كبري، فقهاي واجد شرايط نايبان عام امام زمان (ع) هستند تا در زمان غيبت رهبري جامعه را بر عهده گيرند، بر اين اساس ولايت فقها نيز مشروعيت الهي دارد. بر اين امر روايات متعدد وجود دارد (4) كه در اين جا به چند روايت اشاره مي شود:
1. از امام صادق(ع) فرمود: "العلماءُ ورثهُ الانبیاء"(5) علما وارثان انبیا و پیامبران الهى هستند.
2. در روایت معتبرى، سکونى از امام صادق(ع) و ایشان از پیامبر اکرم (ص) روایت مى کند:"
الفُقَهاءُ اُمناءُ الرُّسُلِ مالَم یَدْخُلُوا فى الدُّنْیا" ؛(6) فقیهان تا زمانى که دنیا زده نشده اند، امین و مورد اعتماد پیامبران هستند.
3. شیخ صدوق، از امیرمؤمنان(ع)، از پیامبر(ص) نقل مى کند: سه بار فرمودند: اللّهم ارحَم خُلفایى، خدایا جانشینان مرا مورد رحمت خود قرار ده پرسیدند: جانشینان شما چه کسانى هستند؟ فرمودند: اَلَّذینَ یَأتُونَ بَعدى وَ یَروُونَ حَدیثى وَ سُنَّتى؛ کسانى که بعد از من مى آیند، حدیث مرا روایت مى کنند و سنّت مرا به مردم مى رسانند(7).
4. امام زمان (عج) نيز از فقها به عنوان حجت و نايب خود ياد كرد و فرمود:"و اَمّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فَارُجِعُوا فیها اِلى رُواهِ اَحادیثِنا فَأِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّهُ اللّهِ عَلَیْهِم..."(8)؛ امّا حوادث جدیدى که اتفاق مى افتد، درباره آن ها به راویان حدیث ما رجوع کنید، زیرا آن ها حجّت من بر شمایند و من حجت خدا بر آن ها هستیم.
بر اساس این مبنا، مردم در اصل و منشأ مشروعیت حاکمیت حاکم نقش ندارند. اکثر قریب به اتفاق فقهای شیعه همین عقیده را دارند. البته رأي مردم در اعمال ولايت و كار آمدي حكومت كار برد دارد، يعني اينكه با راي مردم وحمايت آنان از رهبر، رهبري مي تواند جامعه وحكومت را اداره و مشروعيت حاكميت وي به فعليت برسد. علي (ع) نيز بر اين امر اشاره نمود و فرمود :" لولاحضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر... لا لقیتُ حبلها علی غاربه"(9)؛ اگر حضور بیعت‏ کنندگان نبود و با وجود یاوران حجّت بر من تمام نمی‏ شد... رشته کار [حکومت] را از دست می ‏گذاشتم. هم چنین می ‏فرماید: "لا رأی لمن لا یطاع؛ کسی که فرمانش پیروی نمی‏ شود، رأیی ندارد."(10)
خلاصه اينكه ديدگاه ما با اهل سنت درباره مشرعيت امامت و خلافت تفاوت دارد، آنان تصور مي كنند امامت امر مردمي است كه مشروعيت آن ريشه در راي مردم دارد، و حال اينكه ما امامت را امر الهي مي دانيم و باور داريم كه اين امر مشروعيت الهي دارد. بر اين اساس صرف جايز الخطا بودن ولي فقيه موجب نمي شود كه فقيه عادل، مدير و كارشناس، حق حاكميت نداشته باشد، اگر چنين بود امام زمان (ع) آن را به نيابت خود منصوب نمي كرد، افزون بر آن ضريب اشتباه مجتهد جامع شرايط نسبت به انسان هاي دیگر كمتر مي باشد، لذا درعصر غيبت كه دسترسي به امام زمان نيست، ولي فقيه بهترين گزينه براي رهبري مي باشد، از همه مهم تر اينكه رهبري در عرصه هاي مختلف با كارشناسان مربوطه مشورت مي كند، اين امر خطاي وي را كاهش مي دهد. درضمن مجلس خبرگان را رهبر تعیین نمی کند، بلکه اعضای آن توسط مردم انتخاب می شوند. مجلس خبرگان رهبر را تعيين و عزل و برعملكرد وي نظارت مي كند.
درباره امام زمان (ع) به منابع زير مراجعه فرماييد:
- دادگستر جهان، ابراهیم امینی.
- نوید امن و امان، لطف اللّه صافی گلپایگانی.
- خورشید مغرب، محمد رضا حکیمی.
- قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، شهید مرتضی مطهری.
- مهدی انقلابی بزرگ، ناصر مکارم شیرازی.
- از ولادت تا ظهور، کاظم قزوینی، ترجمه فریدنی
- عصر ظهور، علی کورانی

درباره ولايت فقيه نيز اين منابع را ملاحظه نماييد:
- امام خميني، ولايت فقيه
- محمد هادي معرفت، ولایت فقیه
- آيت الله جوادي ، ولايت فقيه
- علی عطایی ،ولایت فقیه از دیدگاه فقها و مراجع
- احمد نراقی حدود ولایت حاکم اسلامی
- محمد تقي مصباح يزدي پرسشها وپاسخها (ولايت فقيه)

پی نوشت ها:
1. ناصر مكارم شيرازى ،تفسير نمونه، تهران ،دار الكتب الإسلامية1374 ش، ج5، ص3 .
2. نساء (4) آیه 59 .
3. شيخ طبرسى‏، الإحتجاج‏، نشر المرتضى، مشهد 1403 ق، ج 1، ص 69 .
4. محقّق نراقى، عوائد الایّام ،مرکز نشر وابسته به مکتب الإعلام الإسلامی، 1417 - 1375 م ، ص 532.
5. شیخ کلینی، کافی، تحقیق: علی أکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1365 ش، ج 1، ص 133.
6. کافی، ج 1، ص 147.
7. شیخ صدوق معانی الأخبار، تحقیق: تصحیح و تعلیق : علی أکبر الغفاری، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، 1379 - 1338 ش ،ص 375 .
8. شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعم، قم، مؤسسة نشر إسلامی وابسته به جماعة مدرسین، ص 485.
9. فيض الاسلام ، نهج البلاغه، تهران، چاپ آفتاب، ص43، خطبه .3
10. عبد الواحد تميمى آمدى، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم‏، قم، دفتر تبليغات‏، ص473.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام بنده در جمعی که یک دختر 12 ساله در آن حضور داشت درباره پیشنهاد یک مرد به خانومی درباره رابطه صحبت کردم آیا دچار گناه شدم البته این دختر کمتر از سن واقعی خود نشان می داد

پرسش گر گرامی اگر کلام تان مشتمل بر کلمات رکیک نبوده ،کار حرام و گناهی نکرده اید، ولی از نظر اخلاقی خوب نیست انسان نزد کودک که خوب وبد را می فهمد و صحبت ها در ذهنش می ماند چه دختر و چه پسر، از این گونه صحبت ها بکند، چرا که ممکن است در آینده، همین سخنان برای آن کودک ایجاد مشکل کند. و مواظب باشید دوباره از این صحبت ها در حضور هیچ کودکی یا نوجوانی نکنید، چرا که برخی از آن ها از این صحبت ها بسیار تاثیر می پذیرند و در زندگی آیندشان تآثیر منفی می گذارد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها