پرسش وپاسخ

سلام من یه دختر 19 ساله هستم...3 ماهی هست که با یک پسری دوست شدم.پیشنهادی دوستی از طرف اون بود..اولش خیلی دوسم داشت..ولی بعدش همش بهم شک میکرد و فک میکرد که من با یه پسر دیگه هم دوستم ...الان هم بهم میگه تو با خیلی ها دوستی بهم میگه که بهش دروغ میگم...ولی من با هیچکسی جز اون نیستم...نمیدونم چرا اینطور فکر میکنه...اسمش بهرامه اوایل زیاد احساس بهش نداشتم ولی الان وابستش شدم خیلی وابستش شدم...من نماز میخوندم و کلی اعتقادات دینی داشتم که بهرام هیچکدومشو نداشت و منم به خاطر اینکه خیلی دوسش داشتم همشو ترک کردم...دیگه نماز نمیخونم ...نمیدونم ولی خیلی دوسش دارم اما اون دنبال یه بهونه ای که از من جدا بشه..من حاضرم برای موندن با اون هر کاری که اون میگه رو انجام بدم...ولی نمیدونم کاری که دارم میکنم درسته یانه؟؟؟ اون به من شک داره فکر میکنه که من دختر بدیم...من باید این شک رو برطرفکنم...اصلن نمیدونم موندن با اون درسته یا نه؟؟؟نمیدونم چیکار کنم؟گناهی دارم انجام میدم یا نه؟؟؟اگه کارم اشتباه و باید بهرام را فراموش کنم باید چیکار کنم که فراموشش کنم؟؟؟باید چیکار کنم که دیگه بهش احساسی نداشته باشم؟؟؟چیکار کنم که دوباره اعتقاداتم بر گرده نمازم رو بخونم؟؟؟؟خواهش میکنم کمکم کنید خیلی سردرگمم...میترسم دست به کاری بزنم که بعدا پشیمون بشم...لطفن کمکم کنین... من خیلی سعی کردم که فراموشش کنم ولی نمیتونم خودمو کنترل کنم و دوباره به اون پیامک میدم...خیلی سخته...

متاسفانه بی توجهی به دستورهای دینی و نادیده انگاشتن مسائل اخلاقی به مشکلات می انجامد. البته ما در نامه قبل نسبت به چنین حالتی به شما هشدار داده بودیم و متذکر شدیم مراقب باشید امكان دارد اين پسر از ابراز عشق شما سوء استفاده نمايد و به بهانه ازدواج در آينده اي نامعلوم ماه و سال ها به سو استفاده عاطفي از شما بپردازد و در نهایت وقتی شما را شیفته خود کرد از صداقت و راستی شما سوء استفاده کند و شما نیز که دلبسته به او شدید نمي توانيد به راحتي به درخواست هاي منطقي يا غير منطقي معشوقتان پاسخ منفي دهيد.
با کمال تاسف باید بگویم با این که درنامه های متعدد قبل با عبارات مختلف نسبت به این موضوع هشدار داده بودیم. لکن شما هر چند در ابتدای امر حاضر به چنین ارتباطی نبوده اید. اما ناخواسته به ایشان دلبسته شده اید تا به جایی که حاضرید برای ماندن با این فرد هرکاری که او بگوید انجام دهید و این علامت هشدار و چراغ خطر برای شماست.
در هر صورت از اين كه به ما اعتماد كرديد و مشكل خود را صادقانه با ما در ميان گذاشتيد خرسنديم. امیدواریم با توکل بر خدا و همت خود و مشورت صاحبان تجربه بتوانید مسیر گذشته را تغییر داده و زندگی سعادتمندانه ای داشته باشید. در اين جا لازم مى دانيم به عنوان مشاوری امين و دلسوز مطالبی را در ادامه و تکمیل مطالب قبل عرض كنيم:
دین اسلام برای روابط با نامحرم حدودی خاص وضع کرده است. از جمله آن احکام، چگونگی ارتباط با جنس مخالف است که اگر خارج از چهار چوب اسلامی باشد، حرام و دارای آثار و تبعات زیان باری هم برای دختر و هم برای پسر است. اما آسیب و صدمه ای که دختران در این روابط می بینند، محسوس تر و مخرب تر است. زیرا تحول عاطفی دختران متفاوت از پسران است. بر خلاف دختران ، پسران نسبت به جنبه غریزی تخیلات خود بیشتر می اندیشند، اما دختران در دوستی ها معمولاً به دنبال عشق آرمانی و رمانتیک هستند. آن ها عشق را آسمانی و پاک می دانند. خیانت در آن را گناهی بخشش ناپذیر می شمارند. لذا گاهی دختری به پسری علاقهمند شده و حتی خود را در اختیار وی قرار می دهد؛ پس از بیوفایی پسر و ترک وی، دختر به شدت دچار سرخوردگی می گردد. اعتماد چنین شخصی از جنس مخالف به خاطر بی وفایی هایی که در نتیجه آن ارتباط دیده، سلب خواهد شد. در نتیجه چنین شخصی در زندگی آینده، نمی تواند متعادل باشد.
پسران جوان نیز در جست و جوی لذت های جنسی خود با وعده های فریبنده و دروغین، دختر جوان را تسلیم خواسته های خود می کنند. پس از مدتی روابط نامشروع، با ترک دختر جوان موجب آسیب روانی او می شود. احساس افسردگی، پوچی و بی ارزشی می کند. علاوه بر آن که پسران بدون هیچ گونه محدودیتی، تجربه های متنوع این دوستی ها را پشت سر می گذارند. اما دختر، اگر یک نمونه چنین دوستی با جنس مخالف را تجربه کند، تا پایان عمر شأن و حرمت خویش را از دیدگاه خانواده و جامعه از دست می دهد. بهترین شاهد بر این سخن، حالات روحی و روانی شما در شرایط حاضر است.
لذا در معارف اسلامی، هر عاملی که موجب تحریک انگیزههای شهوانی در جامعه گردد و به آرامش روحی و روانی و عفت عمومی، صدمه وارد کند، مورد تأیید اسلام نیست.
با توجه در آن چه گذشت پاسخ سوال شما روشن می شود. راهکار اساسی برای برون رفت از شرایط حاضرو بازگشت به اعتقادات سابق و کسب رضایت الهی، پاسخ به ندای فطرت پاک و عقل سلیم تان که قطع این ارتباط خلاف شرع و گناه آلود(1)و تفکر و تدبر در آسیب های ادامه آن است. آسیب هایی که در بسیاری از موارد قابل جبران نیست. ادامه این ارتباط نیز گناهی دیگراست. هر چه زودتر باید این ارتباط را قطع کنید. آیا حقیقتا حاضرید برای این که با او بمانید شرافت و کرامت و عفاف و پاکدامنی خود را به حراج گذارید تا شیطان صفتان با بهره مندی از آن اسباب ذلت و خواری و سرافکندگی شما و خانوادۀ شما را فراهم کنند؟قطعا پاسخ شما که از هوش و درایت بالایی برخوردار هستید منفی است.
خواهر گرامی
اين خاطرخواهي تشديد يافته که به غلط و از راه غلط ایجاد شده شما را از بله گفتن به خواستگاران به مراتب بهتر محروم كرده و مي كند خواستگاراني كه ابراز عشق، ابتدا از سوي آنان صورت پذيرفته است و نه شما. ابراز عشق هایی که موجب عزت نفس و کمال و نیز حافظ حیثیت و احترام شماست. (2)بهترین راهکار برای ترک انتخاب گزینه های دیگر برای همسری است. لذا توصیه می کنیم. در اولین فرصت ازدواج کنید. از فرصت هایی که برای ازدواج دارید، استفاده کنید. اگر خواستگارانی دارید که از جهت ایمان، عقل و اخلاق، اصالت خانوادگی و سایر ویژگی ها و ملاک ها، خوب و پسندیده اند، به بهانه ای غیر منطقی جواب رد ندهید.
ناگفته نماند برای رهایی از این دلبستگی، باید مقدمه آن را از بین ببرد، یعنی هرگونه ارتباط با پسر، چه پیامکی و.... را قطع کنید، چون همان طور که ارتباط عامل افزایش میل به یکدیگر است، قطع ارتباط عاملی برای فراموشی است." از دل برود، هر آن که از دیده رود."اگر ارتباط نداشته باشید، به مرور زمان می توانید او را فراموش کنید.
تامل و تفکر در عواقب ارتباط، مثل این که ممکن است آبروی شما و یا خانواده تان در اثر ارتباط بریزد یا در زندگی آینده تان تاثیر گذار باشد یا موجب ایجاد بیماری و مرض باشد، می تواند شما را در فراموش کردن او کمک نماید.
اشتغال یک رشته از فعالیت های ذوقی، هنری، فکری و پر کردن اوقات فراغت با کارهای متنوع، برای اینکه بتوانید فکرتان را از او منصرف نمایید و نیز اهمیت دادن به فعالیت های ورزشی، که موجب خروج فشارهای ناشی از تراکم انرژی جوانی شما است، شما را در ترک دلبستگی کمک می کند.
خواهر گرامی،
عاقل از یک سوراخ دو بار آسیب نمی بیند. با هوشیاری خود نگذارید این تجربه تلخ به شکلی دیگر تکرار شود. ذهن خود را درگیر گذشته نکنید. به گفته این فرد توجه نکنید. چه بسا این گفته ها برای تحریک شما در راستای برآورده کردن خواسته های شیطانی او باشد.
نگران و نا امید نباشید. به خداوند توکل کنید و از او کمک بخواهید. دل نا آرام و پر تشویش و اضطراب و غصه دار را هیچ چیزی جز یاد خدا آرام نمی کند. پس دعا و توسل به اهل بیت علیهم السلام را فراموش نکنید. دختران آسیب دیده در ازدواج برای خاطر زدایی اشتباهات گذشته چه بسا نیازمند مشاوره با یک مشاور دلسوز و کارآشنا میباشند. توصیه میشود با مشاورین همین مرکز با شماره (09640) بدون کد، تماس بگیرید یا از طریق دیگری با مشاوری صحبت کنید.
موفق باشید.
پی نوشت ها:
1. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 ه.ق، ج20، ص 196و ص 198.
2. شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، تهران، ص15.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

منبع روایتی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) را می خواستم.

متن روایت چنین است: «ای انسان تو دائم در حال شدنی هر لحظه سنگی از بنای شدنت. پس نیکو بیندیش چه گفته ای و چه کرده ای. اگر دو روزت یکی باشد مانده ای، آب مانده مرداب و مرداب مرگ آب»

پاسخ:
این روایتی را که ذکر کردید در منابع روایی خودمان نیافتیم تنها به این روایت که در برخی از کتاب ها آمده است اشاره می کنیم :
مَنْ‏ سَاوَى‏ يَوْماه‏ فهو مَغْبونٌ ؛ (1) هر كه عمل دو روز او مساوى باشد، او مغبون است و زيانكار است. (چه، جاى آن كه عمل روز بعد، كم تر از روز قبل باشد.)

پی نوشت:
1. جعفر بن محمد (ع)، مصباح الشريعة، ترجمه و شرح عبد الرزاق گيلان‏، ناشر پيام حق‏، چاپ تهران‏،چاپ1377 ش‏، نوبت اول، ص 185.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

باسلام.بنده برای فرزند دار شدن قصد دارم انجام این عمل در شهر قم که کیلومترها از شهر خودم دور است انجام شود.که با حدیثی در حلیه المتقین مواجه شدم.((یا علی در سفر به مدت سه شبانه روز باهمسر خود نزدیکی نکن))حال نظر شما درباره قصد بنده و این نمونه از احادیث چیست؟

اولا شما اگر به صورت شرعی نذر نکرده اید و بر خود واجب ننموده اید، لازم نیست برای فرزند دار شدن به قم بیائید و اینجا با همسر خود همبستر شوید. شما علاوه بر مراجعه به پزشک متخصص و درمان لازم، به خدا هم توكل كنيد و نذر هم کنید و دعا نمایید و انشاء الله در همان شهر خودتان فرزند دار می شوید.
اما روایتی که گفته اید، به شرح زیر است:
يا علي، لا تجامع أهلك إذا خرجت إلى سفر مسيرة ثلاثة أيام ولياليهن، فإنه إن قضي بينكما ولد يكون عونا لكل ظالم عليك .(1)
ای علی هر گاه برای سفر خارج شدی تا سه شبانه روز در سفر با همسرت همبستری نکن که اگر فرزندی برایت حاصل شود ، هر ظالم به تویی را یاور خواهد بود.
این روایت و امثال آن چون در باب مکروه و مستحب وارد شده اند ، مورد دقت فقهی و سندی واقع نشده اند و در آنها مسامحه شده است و بر فرض صدور از امام ، ما وجه علمی آن را نمی دانیم.
چنین روایاتی دلالت بر نهی مولوی ندارد که مخالفت آن گناه داشته باشد. بلکه نهی ارشادی است و راهنمایی به آن است که در چنین حالاتی اگر نطفه ای بسته شود، چنین زمینه ای دارد.
بنا بر این همبستری با همسر در سفر حرام و ممنوع نیست و با رعایت آداب و با یاد و پناه بردن به خدا و با صدقه دادن می توان از این پیامد احتمالی هم ، امان یافت.
پی نوشت ها:
1. صدوق، فقیه، قم، انتشارات اسلامی، 1404 ق، ج 3، ص 553.

همیشه مسلمانان ، غرب را متهم به استفاده ابزاری از زنان برای تبلیغات و آمیزش می کنند ! نمی دانم پس چرا خدای اسلام « الله » در کتابش « قرآن » برای تبلیغ بهشت همواره از زنان و آمیزش استفاده کرده است ؟! با اصطلاحاتی همچون حوریان گرد سینه ، حوریان نار پستان ، حوریان جوان ، حوریان همیشه باکره، حوریان سیه چشم، حورالعین، ..

مطابق با وعده الهی، بهشت هم دارای جاذبه های روحانی و هم جسمانی است و انسان هایی که در سرای آخرت مستحق پاداش اند، هر کدام فراخور شأن خودشان وارد منازل بهشتی می شوند تا از درجات روحانی و جسمانی آن بهره مند شوند.
و اما این که می بینیم در بسیاری از آیات الهی برای ترغیب مردم به عبادت و اطاعت، از پاداش های جسمانی پر جاذبه و حتی گاهی با عبارت های صریح سخن به میان آمده است، شاید به این دلیل باشد که بیشتر مردم از دنیای دیگر انتظار دیدن همین دنیا، اما در شکل کامل شده و فنا ناپذیرش و در مقابل اطاعت خدای متعال، توقع پاداش را دارند آن هم پاداش هایی در قالب تصورات این جهان. این گونه عبادت ها چون تجارت تاجران است که در روایتی از مولای متقیان توصیف شده اند، اینان با عبادت شان تجارت کرده در ازای تحویل کالای عبادت، بهشتی را می طلبند که در تصورشان پر جاذبه و مشحون از لذایذ جسمانی است. هم چنان که توصیف آن در گونه های مختلف در قرآن ضمن آیات بسیار بیان شده است و البته عیبی هم بر ایشان نیست.
این افراد حتی ممکن است یک لحظه هم به بهشت روحانی و معنوی فکر نکنند و اگر از ترس عذاب الهی از لذت های مادی و جنسی و جسمی ممنوعه دست می کشند به این فکر هستند که بهتر از آن را در سرای دیگر به دست خواهند آورد. روی این حساب است که خدای متعال با بهترین الفاظ، هم به صورت کنایه و هم آشکار به این افراد بشارت و وعده های این چنینی داده است و اگر هم گاهی از توصیف های به ظاهر عریان استفاده شده است، صرفا برای جذب مشتری و ایجاد رغبت برای خرید متاعی است که در سرای دیگر کاملا در اختیار بوده و بر خلاف دنیا، رسیدن به آن هیچ گونه تبعات فساد و اختلاف بر انگیز ندارد.
البته مقصود خدای متعال از بیان چنین اوصافی از نعمت های بهشتی بیشتر به این دلیل است که می خواهد هشدار دهد نعمت های دنیا هم فانی اند و هم در بعضی از موارد ملازم با فساد به طور مثال در این دنیا انسان نسبت به داشتن متاع دلخواه خود از هر نوع و جنسی دچار محدودیت است و ممکن است هر آنچه در طلب اش باشد بدان دست نیازد و وسوسه و اقدام برای رسیدن به مواردی که خصوصا منع شرعی دارد، علاوه بر مجازات الهی، در همین دنیا هم عوارض ناخوشایندی خواهد داشت. به همین دلیل خدای متعال به انسان ها وعده داده است در این دنیا تقوای الهی را پیشه کار و عمل خود قرار دهند تا در آن دنیا به نعمت هایی برسند که قابل قیاس با نعمت های دنیا نیست و از جمله این نعمت ها همسران بهشتی اند و جاذبه چنین نعمت هایی به توصیف شان با بهترین تعبیر ها است.
علاوه بر این، ترس از نزدیکی به مسائل ممنوعه در این دنیا چنان در روح و جان مسلمانان رسوخ کرده که شاید حتی وعده های بی پرده بهشتی از مسایل جنسی و نیز توصیفات مربوط به همسران بهشتی، امری عجیب و مورد سوال قرار خواهد گرفت که چگونه است در این دنیا ذکر بعضی از مسایل به صورت آشکار نزد عرف و عقلا زشت و قبیح بوده، اما در سرای دیگر این مسایل همراه با توصیفات بی پرده جزء وعده های بهشتی برای بهشتیان است! پس این ترس و پرهیز است که جاذبه های این دنیا نزد ما نمود دیگری پیدا کرده و در قالب ناموسی پوشیده محدود شده است، اما همین جاذبه ها در بهشت جزء بهترین نعمت و لذت های جسمانی اند و نمی توان در مورد واژه ای توصیف کرد مگر توصیفی که مربوط به خود واژه است.مثلا زن مظهر دل بری و زیبایی است و توصیف این موجود لطیف به بهترین وجه در سرای دیگر و وعده دست یابی به آن آرزوی پرهیزکاران است.
در هر صورت یکی از پر جاذبه ترین نعمت های بهشت،همسران بهشتی اند که با عنوان حور العین و نیز همسرانی که در دنیا با آنان زندگی کرده اند، در شکلی زیبا تر معرفی شده اند و قرآن با بیان سحر انگیزش بهترین توصیفات را نسبت به این جاذبه ها ضمن پرهیز از هر گونه محلی برای سوء استفاده از الفاظ بیان کرده است. توصیفاتی چون حور العین در آیه شریفه " كَذلِكَ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ"(1) اين چنين ‏اند بهشتيان و آن ها را با "حور العين" تزويج مى ‏كنيم!
و "وَ كَواعِبَ أَتْراباً (2) و دختران زيباى دل ربا كه همه در خوبى و جوانى مانند يكديگرند و "فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً"(3) و هميشه آن زنان را با كره گردانيده‏ايم و ...بیان شده است.
مثلا واژه "حور العین" به معناى زنى است كه داراى چشمانى سياه چون چشم آهو باشد. و كلمه" عين" جمع كلمه" عيناء" يعنى درشت چشم است(4) و کجای این توصیف نا هنجار بوده و جای سوال دارد؟ این یک توصیف کاملا طبیعی و جذاب است.
اما جدای از کلمه حور العین، لزومی ندارد کلماتی چون "ابکار"، "کواعب" و "اتراب" به همان معانی که در بعضی از ترجمه های صریح و مطابق با فهم عرفی تداعی می شود،استعمال شود، بلکه می تواند در معنای اصلی خود که معانی کاملا پوشیده و محفوظ است به کار رود، چنان که در بعضی از روایات و تفاسیر بیان شده است.
نوشته اند:
جمله" كَواعِبَ أَتْراباً" به معناى كنيزانى شبيه به هم است، كه در خدمت اهل بهشت اند، و در روايت ابى الجارود از امام باقر (ع) در معناى جمله" إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفازاً" بیان شده كه امام فرمود: متقين كراماتى دارند، و در معناى" كَواعِبَ أَتْراباً" فرمود: يعنى دختر نورس(5)
و در تفسیر"فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً" نوشته اند:
ما آن ها را همگى بكر قرار داديم، و شايد اين وصف هميشه براى آن ها باقى باشد، چنان كه بسيارى از مفسران به آن تصريح كرده‏اند و در روايات نيز به آن اشاره شده، يعنى با آميزش، وضع آن ها دگرگون نمى‏شود.(6)
اگر قرار باشد وسوسه شبهه هم چنان در ذهن ما از بعضی تعبیرها باقی باشد، پس به تفاوت تفسیر ها و تعبیر ها دقت کنیم تا جای سوال و شبهه ای باقی نماند.
در پایان یک نکته دیگر می تواند مد نظر قرار گیرد که نوع واژگان در همه زبان ها دارای معنای اصلی اند،اما بعضی از آن ها به تدریج معنای اصطلاحی و حتی عرفی به خود گرفته در مکالمات و مفاهمات عامه کار می روند و چه بسا استعمال اصطلاحی و عرفی آن بر معنای اصلی سبقت می گیرد تا آن جا که معنای اصلی به کلی فراموش می شود، این گونه استعمال و بیان، استعمال و بیان کنایی و یا استعاره ای است که در استعمال عرفی از معنای اصلی اش جدا شده معنای دیگری به نحو شایع جایگزین آن می شود. زبان عربی نیز از این قاعده مستثنی نیست. به طور مثال بکارت به معنای تازه و بکر بودن است، اما این واژه در مفاهمه عرفی اهل همان زبان و زبان های دیگر معنای خاص به خود را پیدا کرده است که البته بی مناسبت با معنای اصلی نیست، و یا فرج در عربی به معنای شکاف است. اما این واژه از معنای اصلی اش دور شده و به معنای خاص در مورد زن به کار می رود.
پی نوشت ها:
1. سوره دخان، آیه 54 .
2. سوره نبأ،آیه 33 .
3. سوره واقعه، آیه 36.
4. طباطبایی محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی محمد باقر، قم، انتشارات اسلامی، سال 1374 ه ش، چاپ پنجم، ج 18، ص 229.
5. همان، ج‏20، ص 286.
6. مکارم شیرازی ناصر،تفسير نمونه، تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیه،سال 1374 ه ش، چاپ اول، ج‏23، ص 224.

صفحه‌ها