پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با تشکر از پاسخگویی شما ، در ادامه تحقیقات دینی ام سوال دیگری برایم پیش آمده است آیا به طور کلی رفتاری که امروزه از طرف مامورین نیروی انتظامی در برخورد با بدحجابی می بینیم کاملا مطابق با سیره امامان و معصومین بزرگوار است ؟ من نمیتوانم قبول کنم که اگر امروز پیامبر بزرگوار اسلام (ص) و امام علی (ع) و حضرت زینب (س) و حضرت فاطمه زهرا (س) در بین ما بودند سر کوچه ها و خیابان ها می ایستادند و دختران بدحجاب را به زور دستگیر میکردند و در گوشه ماشین ون پرت میکردند و با خود می بردند و به زور از آنان تعهد میگرفتند !!! با توجه به حمایت اکثر علما از این برخورد ها و کلا برخورد با بدحجابی چگونه این قضیه را توجیه میکنید ؟ و چرا اکثر کسانی که توسط نیروی انتظامی دستگیر میشوند نه تنها اصلاح نمیشوند بلکه از حجاب بیشتر متنفر هم میشوند و حتی همان یک ذره اعتقاد خود نسبت به بقیه مسائل مثل نماز و روزه را هم از دست میدهند ؟ و بعد از این همه سال برخورد و بگیر و ببند اعتقادات جوانان بهتر که هیچ بدتر هم نشده است ؟! با تشکر فراوان

از مباني ديني و آيات و روايات استفاده مي شود، در زمان رسول خدا و حاكمان اسلامي رعايت حجاب براي همه حتي اقليت هاي مذهبي هم لازم بوده است، زيرا حجاب از ضروريات اسلام مي باشد. بر حاكم است به اين مسايل اهميت دهد:" علي (ع) مي فرمايد: بر امام نيست جز آن چه از امر پروردگار به عهده او واگذار شده است... و زنده كردن سنت‌ها "(1)
در جاي ديگر، يكي از وظايف مهم حاكم امر به معروف و نهي از منكر و اقامه حدود الهي بيان شده است: «لابدّ للأمّة من إمام... فيأمرهم وينهاهم ويقيم فيهم الحدود».(2) جامعه نيازبه حاكم دارد ....تا انان را امر به معروف ونهي از منكر كند وحدود الهي را اجرا نمايد. روشن است كه بي حجابي، از منكرات اسلام است كه بايد از آن نهي شود. حضرت رسول (ص) اين وظيفه را بهتر انجام مي داد . افزون بر اينكه در عصر حضرت رعايت پوشش و حجاب مورد توجه توده مَردم(اعم از مسلمان و غير مسلمان) بود . مانند اين عصر بي حجابي و بدحجابي رايج نبود. حتي اقليت هاي ديني نيز موظف بودند كه حجاب را رعايت نمايند. در سوره احزاب دستور كلي در باره حجاب آمده است: «اي پيامبر! به همسران و دختران خويش و بانوان با ايمان بگو كه روپوش خود را برگيرند تا به عفاف و حريت شناخته شوند و مورد آزار و تعرض هوسرانان قرار نگيرند. خداوند، آمرزنده و مهربان است.» (3)
پيامبر گرامي اسلام (ص) و معصومين (ع) علاوه بر تاكيداتي كه بر رعايت حجاب داشته اند، با ارائه دستور هايي، جامعه اسلامي را به سوي تهذيب و پاكي، رهنمون گشته اند مثلا روزي اسما - كه خواهر زن پيامبر بود-، با جامه بدن نما و نازكي به خانه پيامبر آمد. پيامبر، روي خود را از او برگرداند و فرمود: «اي اسما، زن به حد بلوغ رسيد، نبايد جايي از بدن و اندامش ديده شود، مگر صورت و دست ها» (4)چون رعايت حجاب و حفظ عفت عمومي جامعه حكم قطعي اسلامي است و قرآن به صراحت آن را بيان مي‌كند، همچنين مفاسدي در پي بي حجابي به وجود مي آيد، منطق و عقل حكم مي‌كند كه بايد با بي حجابي به صورت مناسب و مدبرانه و عاقلانه برخورد شود.
بايد توجه داشت الزام حجاب در كشور ايران، به خاطر قانون كشور است،‌ نه اين كه فرد بايد مسلمان باشد يا احكام اسلام را عمل كند، بلكه از اين جهت كه حجاب پديده‌اي اجتماعي است. ربطي به دين دار بودن يا نبودن ندارد. اگر حجاب تنها يك مسئله فردي بود، مسيحي يا يهودي ويا اقليت هاي مذهبي ديگر هيچ الزامي براي انجام آن نداشتند، همان گونه كه هيچ كس مسيحي يا يهودي را اجبار به روزه گرفتن يا نماز خواندن نمي‌كند، زيرا فقط يك مسئله فردي است، اما چون حجاب مسأله اجتماعي است، رعايت آن بر غير مسلمان نيز لازم است .
عدم اجباري حجاب موجب نمي گردد كه حجاب بيش تر رعايت شود، زيرا برخي پاينند قانون وارزش هاي جامعه نيستند .اگر آزادي به آن ها داده شد، به حرمت شكني مي پردازند .دستورات دين را در همه عرصه ها از جمله حجاب رعايت نمي كنند. البته ما هم باور داريم كه براي گسرش فرهنگ حجاب بايد كار هاي فرهنگي نيز صورت گيرد.ونهي ازمنكر و جلوگيري از بدحجابي بايد با اخلاق اسلامي و متانت انجام شود.
براي آگاهي بيش تر به كتاب مسأله حجاب از آيت الله شهيد مطهري مراجعه نماييد.
پي‌نوشت‌ها:
1. نهج البلاغه، خطبه 105.
2. مجلسي، بحار الأنوار، چ هشتم، بيروت، وفا، 1403 ق، ج 93، ص 41.
3. احزاب(33) آيه 59.
4. سنن ابي داود، ج2، ص383، بي تا، بي جا.
موفق باشید.

سلام، چهل روز صبح خواندن زیارت عاشورا بهتر است در چه تاریخی خوانده شود؟ مثلا از اول ربیع الاول تا دهم ربیع الثانی؟ حالا اگه شما بیشتر اطلاع دارید کمک کنید بهتر است در چه ماهی خوانده شود؟

پاسخ:
برادر گرامي فرقي نمي كند از كي شروع شود مهم اين است كه از تاريخي كه شروع مي كنيد تا چهل روز پشت سرهم بخوانيد.
شايد خواندن آن از روز عاشورا تا اربعين (20صفر) بهتر باشد.
موفق باشید.

دختری هستم 23 ساله دو سال پیش متوجه شدم که پرده بکارتم حلقوی بوده و با هیچ نزدیکی پاره نمی شود از این موضوع استفاده غیر اخلاقی کردم و در شهر دیگری نزدیک شهر خودمان با مردان بسیاری دوست شدم و با آنها نزدیکی کردم و بابت آن هیچ دستمزدی نمی گرفتم مدتی است که توبه کردم و خیال میکردم که گذشته ام را کسی نمیداند به تازگی با یکی از آشناها حرفم شد و او خیلی چیزهارا گفت حالا فهمیدم که خیلی ها از این موضوع خبر دارن به غیر از خانواده ام. من تو خونواده ی تعصبی و پاکی بزگ شدم نمیخوام اونا چیزی بدونند خیلی نا امید شدم نمیدونم برای جبران این اشتباهم چکار باید بکنم کمکم کنید من افسردگی شدید دارم و سالهاست که تحت درمانم نمی توانم تحمل کنم می ترسم کارم به خودکشی یا مسایل دیگه بکشه به دادم برسید من دیگه توبه کردم

شما به خاطر اينكه عده اي از افراد از گناه شما مطلع شده اند ناراحت شده ايد و ابراز پشيماني مي كنيد. اما بايد بدانيد كه خداوند از همه چيز آگاه است و اين نكته را نيز بايد توجه داشته باشيد كه همه چيز در پيشگاه خداوند روشن است و چيزي از ديد او مخفي نيست. أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى‏(1): آيا او ندانست كه خداوند (همه اعمالش را) مى‏بيند؟!
اگر از اين واهمه داريد كه عده اي گناه مخفيانه تان را فهميده اند بايد بدانيد كه يك روز همه اسرار فاش و بر ملا خواهد شد و در آن روز ديگر از چشم كسي، گناهان ما پوشيده نخواهد بود. يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ. فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ (2): در آن روز كه اسرار نهان (انسان) آشكار مي شود، و براى او هيچ نيرو و ياورى نيست!
هر چند ارتباطات شما در گذشته گناه بوده، اما گناه هر چه باشد قابل توبه است. كافي است كه در كنار اين پشماني فعلي، عزم جدي و حقيقي بر ترك آن داشته باشيد؛ زيرا عزم جدي بر ترك گناه است كه در كنار پشيماني موجب قبولي توبه و بخشش الهي مي شود. قرآن مي فرمايد:«يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَيهِ؛(3) اي قوم! از خدا آمرزش بخواهيد. سپس به سوي او توبه كنيد».
واقعيت آن است كه من بعد از خواندن نامه شما از اينكه اشرف مخلوقات عالم، سر سپرده شيطان شده و به راحتي تمامي هستي خود را بر باد فنا داده، بسيار تعجب كردم. در عين حال، هر چند دير، اما خوشبختانه شما به اين حقيقت دست يافته ايد كه گناهان جز تكه تكه شدن روح و خستگي آن و اضطراب و نگراني و از دست رفتن ارزش هاي انساني نتيجه اي در بر نداشته است. اين حالت (آگاهي و فهم و پشيماني ) حالت ارزشمندي است كه بايد قدر آن را بدانيد. كمي در رفتار خود تامل كنيد. از گذشته عبرت بگيريد. چگونه به راحتي خود را در اختيار افرادي شيطان صفت گذارديد. از اين به بعد بيشتر مراقب باشيد. فريب نخوريد. مطمئن باشيد حتي افرادي كه ارتباط نامشروع با جنس مخالف بر قرار مي كنند در هنگام انتخاب همسر، ‌كسي را به عنوان شريك زندگي انتخاب مي كنند كه اهل اين گونه مراودات نباشد. پس هستي خود را در معرض حراج براي اهل هوي و هوس نگذاريد.
به هر حال، هيچ گاه خودتان را مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. در پيشگاه خداوند عزيز و دوست داشتني هستيد و براي جبران گناهان ريز و درشت راه به روي همه بندگان باز است. برگرديد و گذشته هارا فراموش كنيد. حتي به ارتباطات گذشته فكر هم نكنيد. با نامحرمان به هيچ عنوان ارتباط نداشته باشيد. به خداوند توكل كنيد و به او اميدوار باشيد. عذاب ها و كيفرهايي كه در روايات براي ارتباط غير شرعي با نامحرم ذكر شده(4)، براي كساني است كه بر گناه خود اصرار داشته باشند و نخواهند توبه كنند. اما كساني كه از كارهاي زشت خود ناراحت و پشيمانند و به درگاه خداي مهربان توبه و استغفار مي كنند، خداوند گناه آنان را مي بخشد. آنان را مورد آمرزش قرار مي دهد.(5)
راهكار اساسي براي خروج از وضعيت روحي كه داريد،‌ازدواج است. بدانيد هيچ چيزي نمي تواند به نياز عاطفي و غريزه جنسي شما به طيبي و طاهري و گوارايي ازدواج، پاسخ دهد. از اين رو است كه وقتي انسان در كنار همسر قرار مي گيرد، به انس و آرامش مي رسد. اين آرامش نه يك امر مجازي و قرار دادي است، بلكه امري حقيقي و فطري است كه بر حسب خلقت ما طرح ريزي شده است. قرآن مي فرمايد: وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون (6)؛ از نشانه هاي او اين است كه براي شما از جنس خودتان جفتي آفريد تا در كنار او آرامش يابيد. ميان شما مودت و رحمت قرار داد و در اين كار نشانه هايي است براي كساني كه تفكر مي كنند.
بنابراين سعي كنيد هر چه زودتر ازدواج كنيد.
فكر اينكه دست به اقداماتي مثل خودكشي بزنيد را هم از خود دور كنيد چرا كه گناه را نبايد با گناه ديگر پاك كرد. اگر گناه كرده ايد در پي استغفار باشيد نه ارتكاب گناه بزرگتر.
نكته بسيار مهم:
مبادا از گناهان گذشته خود با احدي حتي خواستگار و همسران آينده تان صحبت كنيد! مطمئن باشيد پنهان كردن اين موضوع منافاتي با صداقت ندارد. بر اساس آيات و روايات آبروي انسان از همه چيز مهم تر است. كسي حق ندارد آبروي ديگران و بلكه آبروي خويش را از بين ببرد و از آن مهم تر نزد ديگران به گناه خويش اعتراف كند. حتي در ذهن خودتان نيز به اين مساله فكر نكنيد. مراقب باشيد بار ديگر در دام شيطان نيفتيد. توصيه مي كنيم گذشته را فراموش كنيد و در پي ساختن آينده خويش باشيد. براي جبران گذشته و گناهان سعي كنيد بعد از توبه واقعي، به كارهاي خير و عبادت و امور خداپسند بيشتر بپردازيد و كفه حسنات و اعمال خوبش را سنگين تر كنيد.
پى نوشت‏ها:
1. علق (96) آيه 14.
2. طارق (86) آيه 9 و 10.
3. هود (11) آيه52.
4. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 ه.ق، ج20، ص 196و 198.
5. زمر (39) آيه 53.
6. روم (30) آيه 21.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

پسری هستم 20 ساله حدود هفت ساله که شدیدا به دوستم که اوهم پسری همسن من هست علاقمند شدم کاملا عاشقشم ، شب و روز به فکرشم و هر لحظه از عمرم به فکر میکنم واین باعث شده که از اهل البیت(ع) و خدا دورباشم. چطور او رو از دل بیرون کنم و محبت خداروتو دلم بشیندونم؟؟ از اونجایی که میگن یک دل داری یه دل دار هم باید داشته باشی یا مثلا دل جای دو محبوب نیست من میخوام عاشق خدا باشم نه عاشق یه بنده معمولی خدا تو این رابطه خیلی ضربه خوردم بخاطره این عشق از درسو ورزشو زندگیو... عقب افتادم دارم دیوونه میشم همش به او فکر میکنم پیشه خودم میکم اگه اینقدر که به او ارادت دارم به خدا و اهل البیت(ع) ارادت داشتم الان شرایطم فوق العاده بود الان هم که دارم اینو مینویسم دلم پیش او هست و سخنان عقلم هست...

برادر گرامي! دوران نوجواني و جواني دوران عجيبي است كه همراه با هيجان هاي مختلف در انسان نمودار مي شود.
يكي از حالاتي كه گاهي اوقات در اوايل جواني بين افراد با شدت و ضعف مختلف ديده مي شود همين حالت علاقه مندي به رفيق است كه گاهي اوقات تا حد جنون آميز پيش مي رود.
مهمترين موضوعي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه قطعا اين حال و علاقه يكباره در شما ايجاد نشده و روند تدريجي داشته، پس براي از بين رفتن آن نبايد انتظار داشته باشيد كه يكباره و دفعي برايتان حاصل شود.
راه حل مسئله چيست؟
اول كار بايد بدانيد براي فرار از اين حالت بايد براي مدتي فشار روحي را تحمل كنيد.
دوم اينكه شايد بيشتر از يك سال طول بكشد تا به وضيعت متعادل برسيد.
نياز به دوست و محبت ديدن از او يكي از نياز هاي انسان است پس شما ابتدا بايد چند نفر دوست پيدا كنيد علت اينكه مي گوييم چند نفر اين است كه اگر يك دوست ديگر پيدا كنيد همان علاقه را صرف او مي كنيد و دوباره گرفتار آن شخص ديگر مي شويد. پس با انتخاب چند نفر براي دوستي، محبت دروني شما بين چند نفر تقسيم مي شود و حالت تعادل به خود مي گيرد.
سعي كنيد هميشه با چند نفر از دوستان باهم باشيد و از خلوت و تنهايي با يك نفر خصوصا با دوست فعلي تان، به شدت بپرهيزيد(قرار ملاقات ها حتما گروهي باشد).
سعي كنيد ارتباط خود را با ايشان(دوست فعلي) از نظر زماني محدود و كم كم تعداد ديدار ها را هم كم كنيد و بايد ارتباط تان با ايشان دو نفري نباشد، يعني حتما دوستان ديگرتان هم با شما باشند؛ قطعاً تحمل اين حالت برايتان مشكل خواهد بود اما بايد براي بيرون رفت از علاقۀ افراطي صبر پيشه كنيد و بر نفس خود غلبه كنيد.
سعي كنيد در طي روز ساعتي را در اتاقي تنها باشيد و تمام مطالبي كه به ذهن تان خطور مي كند بر روي كاغذ بياوريد حتي حرف هايي كه مي خواهيد به دوست خود بزنيد و بعد از چند روز نوشته ها را از بين ببريد، بايد از نظر دروني تخليه شويد كه اين كار كمك خوبي مي تواند برايتان باشد.
در كارهاي گروهي شركت فعال داشته باشيد ( شركت در گروه هاي جهادي دانشجويي مفيد است).
ورزش را بعنوان يكي از برانامه هاي اصلي خود بدانيد اگر بدون آن دوستتان باشد خيلي بهتر است.
حساسيت بيش از حد به اين قضيه نداشته باشيد كه خود حساسيت باعث دل مشغولي و فكر كردن در مورد اين ارتباط مي شود و كار را برايتان سخت تر مي كند.
اگر شرايط مهيا باشد به فكر ازدواج باشيد.
از دعا نيز غافل نباشيد.
اين مطالب را بكار ببريد و بعد از چند مدت ارزيابي خود را برايمان بنويسيد.
موفق باشید.

من شیعه ام ولی دوست ندارم نماز بخوانم و روزه بگیرم کلا سست عنصرم آیا به جهنم میروم ولی غسل میکنم و اصول دین را قبول دارم.

در اول بايد اشاره شود درباره سر نوشت افراد در آخرت به قطع نمي توان نظر داد، ولي بر اساس آموزه هاي ديني به طور كلي مي توان گفت كسي كه به اصول دين اعتقاد داشته باشد مسلمان محسوب مي شود، ولي اگر بدليل سستي و مانند آن به واجباتش عمل نكند گرفتار عذاب دوزخ خواهد شد.
زيرا نماز از واجبات الهي است. اگر كسي بدون عذر شرعي آن را به جا نياورد و يا از ترك آن توبه نكرده و با قضاي آن را تدارك ننمايد، غير از آموزه‌هاي وحياني، از نظر عقل و عدل الهي اهل دوزخ خواهد بود، زيرا عقل حكم مي‌كند مخالفت با امر مولا پيامدي ناگوار دارد و متمردين از امر الهي سزاوار كيفرند، عدل الهي نيز همين معنا را مي‌رساند. چون عدالت آن است كه به هر كس آنچه را شايسته است بدهد. تارك الصلوه به دليل معصيت سزاوار كيفر است.
هرچند اين كه هر گناهكاري ممكن است مشمول عفو و رحمت الهي بشود، مسئله ديگري است، ولي حكم اصلي و اولي هر مجرم از نظر عقل و عدل آن است كه نتيجه عملكرد خود را دريافت كند؛ نماز نخواندن و ترك وظايف ديني نظير روزه داري مخالفت عملي با دستورات كسي است كه بيش ترين حق را بر گردن انسان دارد و از هر كسي سزاوار تر به احترام و تمكين و خضوع است، كه اين امر به هيچ وجه قابل قبول نيست.
ترك نماز بدون عذر شرعي از مصاديق بارز تكبر در برابر خداوند است. اگر ابليس كارهاي خوب و عبادت‌هاي شش هزار ساله خود را در پي يك لحظه تكبر از دست داد، به گفته امير مومنان خوف آن مي‌رود انساني كه نسبت به حقوق همسايه، خانواده و مسايل از اين قبيل مراعات دارد، ولي از نماز و سجده در پيشگاه خدا امتناع مي‌كند، به سرنوشت ابليس گرفتار شود. تفصيل اين نكته را در منبع ذيل ملاحظه بفرماييد.(1)
نكته ديگر اين كه انجام عبادت، به ويژه نماز خواندن توفيق عبادت را مي‌طلبد. عبادت و ارتباط با خدا بر قرار نمودن مي‌طلبد كه از خدا خواسته شود توفيق عبادت دهد. شايد بر همين اساس معصومان(ع) و بزرگان دين از خدا مي‌خواستند كه به آنان توفيق عبادت دهد. در دعاي حضرت مهدي (عج) آمده است: "اللّهم ارزقنا توفيق الطاعه ..."(2) خدا يا به ما توفيق اطاعت بده. كه يكي از مصاديق بارز طاعت، عبادت است. چه اين كه ايمان اگر كامل باشد انسان مومن را به سوي انجام اعمال نيك وادار مي كند. چون رابط وثيق بين ايمان و عمل وجود دارد و بي توجهي كامل به انجام تكاليف ديني نشانه نقص در اصل باور و اعتقاد ديني است. چون نمي شود انسان اعتقاد كامل به دين داشته باشد، ولي در انجام اعمال ديني كاملا بي اعتنا باشد.
پي‌نوشت‌ها:
1. نهج البلاغه، نشر موسسه اميرالمومنين، قم، 1375 ش، خطبه 192.
2. شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان نشر دفتر فرهنگ اسلامي، تهران 1387 ش، ص621.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام. سؤالی که داشتم در مورد سرنوشت حضرت زینب سلام الله علیها بعد از واقعه اسارت و سخنرانیهای کوبنده ایشون هست. آیا اتفاقات و زندگی ایشون تا پایان عمر شریفشون پس از این تاریخ در تاریخ ثبت شده؟ هم چنین،منبع تحقیقی در این مورد هست که کار کرده باشه؟

پاسخ:
حقيقت امر اين است كه وضع زندگي حضرت زينب (س) بعد از اسارت چندان روشن نيست. شايد بتوان گفت كه حضرت بعد از حادثه كربلا حدود يك سال و شش ماه زندگي كرد.
دكتر سيد جعفر شهيدي، مي‌نويسد:
«پايان زندگاني شير زن كربلا روشن نيست. مسلّم است كه زينب(س) پس از بازگشت از شام، مدتي دراز زنده نبود، چنان كه مشهور است سال شصت و دوم از هجرت به جوار حق رفته است. در كجا؟ مدينه؟ دمشق؟ قاهره؟ هر يك از نويسندگان سيره براي درستي رأي خود، دليلي و يا دليل‌هايي آورده است... اين زيارتگاه‌ها (شام و مصر) از مصاديق بيوتي است كه نام خدا در آن ها به بزرگي ياد مي‌شود و دوستداران اهل بيت يا خلوص نيّت فراوان، مراتب ارادت خود را به كسي كه آن مزار به نام اوست، بيان مي‌دارند و با پيغمبر خود و خانواده او تجديد عهد مي‌كنند.»(1) جهت آگاهي بيشتر به مطالب زير توجه فرماييد:
در مورد ولادت حضرت زينب(ع) مورخان اقوال گوناگوني را ذكر كرده اند.
دو قول مشهور در مورد ولادت ايشان: 1. پنجم جمادي الاولي سال پنجم هجري.(2) 2. برخي نيز سال 6 هـ را سال ولادت ايشان مي دانند.(3) البته اقوال ديگري نيز ذكر شده است. اين بانوي بزرگوار در شهر «مدينه» تولد يافت. مدت زندگي ايشان با مادرش حضرت زهرا (ع) حدود پنج يا شش سال بوده است. «زندگي حضرت زينب با مادر در سوم جمادي الثاني سال 11 هـ به پايان رسيد».(4) شوهرِ «زينب» «عبدالله بن جعفر» پسر عموي بزرگوارش مي باشد. «او يكي از شخصيتهاي مشهور اسلام و از سخاوتمندان به نام و معروف مي باشد».(5)حضرت زينب (ع)داراي القاب و كنيه هاي زيادي است. «يكي از القاب آن حضرت كه در روايات آمده، «عقيله» يا «عقيله بني هاشم» است (6) از ديگر القاب آن حضرت مي توان «صديقه صغري» «عارفه» «عالمه» «فاضله» «كامله» و «عابده آل علي»(7) را نام برد. حضرت زينب (ع) تا زماني كه امير المؤمنين در مدينه بود با شوهرش عبدالله بن جعفر در مدينه زندگي كردند و زماني كه امير المؤمنين پايتخت حكومت اسلامي را به كوفه منتقل كردند به كوفه نقل مكان كردند. «حضرت زينب در كوفه به ارشاد و تعليم زنان كوفه اشتغال داشت».(8) حضرت علي (ع) در سال 40 هجري در كوفه به شهادت رسيد. بنابراين سن حضرت زينب (ع) در اين زمان تقريبا 35 سال بود. حدود 10 سال هم بعد از شهادت پدر بزرگوارش با برادرش امام حسن (ع)زيست نمود. «امام حسن(ع)» در سال 50 هجري به شهادت رسيد.(9)
بعد از شهادت امام حسن (ع)10 سال نيز با برادر ديگرش يعني امام حسين (ع) زندگي كرد. حضور ده ساله زينب (ع) در صحنه زندگي برادرش حسين (ع) پر حادثه ترين و رنج آورترين دوران زندگي ايشان است. حضرت زينب در طول زندگي با مصائب زيادي روبرو شد. اما حضور ايشان در كربلا و ديدن آن صحنه هاي دلخراش و از دست دادن برادران و فرزندان و فرزندان برادر از همه مصيبات دردآورتر و ناگوارتر بود. چرا كه در يك روز همه عزيزانش خصوصاً برادرش امام حسين (ع) را از دست داد. هنگام مصيبت جانگداز كربلا سن حضرت زينب (ع)55 ساله بود. اين بانوي بزرگوار «در شب يك شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجري درگذشت.»(10)هر چند اقوال ديگري نيز در مورد ماه وفات ايشان وجود دارد. اما قول مشهور همان 14 ماه رجب سال 62 هجري است.
درباره حضرت زينب به منابع زير مراجعه فرماييد:
- زينب پيام آور عاشورا، سيد عطاء الله مهاجراني
- زينب قهرمان كربلا، صادقي اردستاني
-رياحين الشريعه، ذبيح الله محلاتي ج 3- بخش زندگي حضرت زينب (س)-
- زندگاني حضرت زينب (س)، مصطفي اوليائي
- زندگاني حضرت زهرا و دختران آن، رسولي محلاتي، سيد هاشم

پي نوشت ها:
1. جعفر شهيدي زندگاني حضرت فاطمه(ع) تهران، دفتر فرهنگ اسلامي، ص 262.
2. علي محمد علي دخيل، زينب بنت الامام اميرالمؤمنين، بيروت، موسسه اهل البيت (ع)، 1399 هـ، ص 10.
3. بنت الشاطي،السيدة زينب عقيلة بني هاشم، ترجمه حبيب چايچيان، تهران، نشر اميركبير، چاپ 16، 1373، ص 16.
4. مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، بيروت، دار احياء التراث العربي، چ دوم، 1403ه‍ ق، 1983 م، ج43، ص215.
5. رسولي محلاتي، سيد هاشم، زندگاني حضرت زهرا و دختران آن حضرت، تهران، انتشارات علميه اسلاميه، چاپ اول، ص 273.
6. همان، ص 270.
7. علي محمد علي دخيل، پيشين، ص 11.
8. رسولي محلاتي، سيد هاشم، پيشين، ص 285، بعد از شهادت امام علي (ع)حضرت زينب - سلام الله عليها - مجددا به مدينه بازگشتند.
9. مفيد، ارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدي، تهران، انتشارات كتابفروشي اسلاميه، 1376 ش، ص 192.
10. بنت الشاطي، همان، ص 72.
موفق باشید.

سلام خسته نباشید پسر بچه یک سال و نیمه دارم میخواستم بدونم حد حجاب در خانه باید چقدر باشدمثلاایا میتوانم او را با خود به حمام ببرم؟لطفا تمامی موارد مورد نیاز را ذکر بفرمایید و اگر کتابی در این زمینه نیز هست را معرفی بفرمایید با تشکر از شما

براي تربيت فرزنداني عفيف لازم است، عفاف را در ايشان نهادينه ساخت. يكي از اصول مهمه در نهادينه سازي عفاف براي فرزندان، رعايت اصل مهم حيا در محيط خانواده است كه يكي از شاخه هاي آن،‌ پوشش اعضاي خانواده است. متاسفانه بعضي از افراد به بهانه محرم بودن با فرزندان، خواهران و برادران خود، حدود لازم را ناديده مي گيرند و در طرز لباس پوشيدن، دقت كافي مبذول نمي دارند.
آري؛‌مهم در نوع پوشش افراد خانه و از جمله والدين در خانه آن است كه پوشش انتخاب شده با حيا و نهادينه سازي آن براي فرزندان معارض نباشد. البته منظور اين نيست كه افراد در مقابل محارم خود دقيقا همان پوششي را داشته باشند كه در مواجهه با غير محارم خود دارند بلكه مراد رعايت حياي پوششي در محيط خانه است. چرا كه رعايت حيا در خانه با حكم شرعي پوشش نزد محارم دو امر جداست.
امام علي (ع)حيا را سبب عفت مي دانند: «سبب العفه الحيا» (1) هر قدر اين احساس شرم در انسان بيش تر باشد، عفت او نيز بيش تر خواهد بود. حضرت علي (ع)فرمود:«اعفكم احياكم؛ با عفت ترين شما، با حيا ترين شماست.»(2)
گر حيا نبود،بيفتد رسم عصمت از ميان ور حجابي در ميان است، از تقاضاي حياست.
بي توجهي به رعايت اصل مهم حيا در كليه شئون زندگي فردي،خانوادگي و احتماعي از سوي فرد و اعضاي خانواده و جامعه، لطمات غير قابل جبراني را وارد مي كند.
با توجه به اين نكته مي گوييم:
البته هنوز فرزندتان خردسال بوده و خردسالان غالبا قدرت تشخيص اين گونه مسائل را ندارند و تا زماني كه ايشان به رشد برسد و قوه تشخيص پيدا كند و رگه هايي از هيجان هاي جنسي در او ديده شود،‌ در محيط خانه كه خود و همسرتان حضور داريد، لازم نيست به خودتان سخت بگيريد. مي توانيد او را به حمام ببريد. البته بهتر است سعي كنيد در محيطي كه فرزندتان نيز حضور دارند، از پوششي انتخاب كنيد كه معارض با حياي خانواده نباشد. سخن در خصوص حمام بردن فرزندتان نيز همين است. يعني اگر پوشش شما در زمان استحمام فرزندتان به گونه اي نباشد كه به حياي حاكم در خانواده ضرر بزند.
براي اطلاع بيش تر، به كتاب هاي ذيل مراجعه فرماييد، از جمله:
1ـ والدين و مربيان مسئول؛ فرهاديان، رضا؛ قم: مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي (بوستان كتاب)، 1377.
2ـ كودك در مكتب اهل بيت، نوشته مرحوم محمد تقي فلسفي.
3ـ تربيت كودك در جهان امروز؛ بهشتي، احمد، قم: مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1377.
4ـ حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت(ع)؛ طبسي، محمد جواد، با مقدمه آيت الله معرفت، قم: مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1376.
5ـ راهنماي پدران و مادران و شيوه هاي برخورد با كودكان، سادات، محمد علي، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1372.
6- ريحانة بهشتي يا فرزند صالح،‌ميخبر،‌سيما،‌ انتشارات نورالزهراء
جهت دريافت راهنمايي هاي بيشتر با شماره (096400) تماس بگيريد و راهنمايي بگيريد.
پي نوشت ها:
1. آمدى، عبدالواحدبن محمد تميمى، غررالحكم ودررالكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، 1366 ه ش، ص 257.
2. همان، ص 256.
موفق باشید.

صفحه‌ها