پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام جوانی هستم21 ساله هیچ دختری من را محل نمیدهد وهمیشه ناموفق بودم . من کم شانسم دخترها از من بدشان میاید با این که خیلی زیبا هستم.. من دچار افسردگی شدم هیچ دختری من را محل نمیدهد وهمه آنان از من بدشان میاید. من از بس جواب رد شنیدم خسته شدم تو عمرم یک دختر من را محل هم نداده درحالی که خیلی زیبا هستم........ من کم شانسم وبدبخت. حتی در دانشگاه هم همکلاسیهایم به من توجه ندارند وبا من دوست نمیشوند من افسردگی گرفتم..................... کمکم کنید حتی خداوند هم از من بدش میاید ومن را منفور ساخته وعزیز نداشته من خسته شدم از بیمحلی دخترها

دوست گرامی، ریشه های مشکل شما را می‌توان در چند موضوع جستجو نمود که ما به تفکیک به هریک می پردازیم و راهکارهایی جهت مقابله با هریک ارائه می نماییم.
يكي از ریشه های عمده مشكل شما مربوط به برهم خوردن توازن منابع شناخت خود است. توضیح اینکه در روانشناسي بحثي به نام «منابع شناخت ‌خود» وجود دارد؛ منابع شناخت خود، هسته اصلي شخصيت هر فرد را تشكيل مي دهد كه شخص با توجه به اين منابع، شخصيت خود را در طول زمان شكل مي دهد و روابط میان فردی خود را مدیریت می نماید. در شناخت خود و رفتار بر اساس آن، از سه منبع استفاده می شود:
1- اظهار نظرهاي ديگران،(social feed back ) كه به آن پسخوراند و يا بازخورد اجتماعي نيز گفته مي‌شود، و به اين معني است كه فرد به خاطر تشويق ‌هاي ديگران و روبرو شدن با باز خورد مثبت از سوي جامعه (جو گيري اجتماعي) در تكرار عمل خويش اصرار مي‌ورزد و يا به خاطر نظر نامساعد ديگران و دريافت باز خورد منفي از سوي جامعه، اقدام به ترك عمل خود مي‌كند.
2- خود‌ مشاهده‌گري: منبع‌ديگر براي شناخت خود است، كه در آن افراد به بازشناسي توانايي ها و ناتواني ها و نقاط مثبت و منفي خود مي پردازند و با تكيه به نقاط مثبت به جبران نقاط منفي خود بپردازند و به خود باوری برسد.
3- مقايسه اجتماعي: سوّمين منبع براي شناختِ خود محسوب مي‌شود. یعنی شخص باید خود را هم با بالاتر از خود و هم با پایین تر ازخود مقایسه نمایدتا از این طریق به جایگاه واقعی خود پی ببرد و بتواند با واقع بینی به مدیریت توانایی های خود جهت گام برداشتن بسوی اهداف بپردازد.
روان درمانگران براي اصلاح مشكل فرد، زوج، و يا خانواده، به تنظیم این سه منبع شناخت خود می پردازند زيرا يكي از عوامل مهّمِ ايجاد مشكل هاي عاطفي و شناختي براي افراد وخانواده‌ها بهم خوردن تنظيم، توازن وتعادل اين سه عامل است، كه براي بازگشت سلامتي و بسامان شدن، تنظيم دوبارة آنها ضروري است. سهم نرمال و استانداردِ هر يك از سه منبع، در شناخت خود حدود33% مي‌باشد، كه اگر يكي از آنها كمتر و يا بيشتر شود آشفتگي و نابساماني آغاز مي‌شود؛ بعنوان مثال، آدم هايي كه خود مشاهده گري آنها غلبه دارد به وسواس هاي فكري وعملي دچار می شوند. پس براي اينكه شما طبق فرمودة آية قرآن «وَ نَفسٍ وَ ما سَوّاها» [3] بشويد و شخصيّت معتدل و متعادلي داشته باشيد، بايد اين سه منبع شناخت خود را باهم مساوي كنيد. و اما در رابطه با مشکل شما، باید عرض نمایم که منبع اول از منابع شناخت شما که دهن بینی اجتماعی(social feed back ) است بطور ناهمگوني رشد كرده و متورم شده است و دو از دو منبع دیگر پیش افتاده است.و در مقابل خود مشاهده گری شما بشدت تضعیف شده و در سطح بسیار پایینی قرار گرفته است، یکی از مشکلات شخصیتی این افراد رفتار ناجرات مندانه است که در روانشناسی به آن ویژگی شخصیتی non assertive اطلاق می شود. که تکنیکهایی جهت درمان آن ذکر خواهیم نمود. شما از اين مسئله نگرانيد كه ديگران به شما محل نميگذارند، اين فكر منفي را در خود تقويت كرده ايد وخودتان را برحسب بازخورد ديگران مي سنجيد. شما بايد از موقعيت و توانايي هاي خودتان آگاهي و شناخت كافي داشته باشيد و با كمك نكات مثبتي كه داريد سعي كنيد خودتان را بپذيريد و نكات مثبت خود را تقويت و نكات منفي خود را اصلاح كنيد. در اين شرايط است كه با داشتن نكات منفي و مثبت به پذيرش خود مي رسيد و خود را قبول مي كنيد كه در نتيجه آن، ديگران هم شما را قبول خواهند داشت و با ديده پذيرش به شما خواهند نگريست. اين در حالي است كه شما برعكس اين كار را انجام مي دهيد، يعني سعي مي كنيد با پذيرش از طرف ديگران به خود باوري برسيد.
كاري كه شما بايد انجام بدهيد اين است كه با خود مشاهده گري خودتان را بشناسيد و به نقاط مثبت و منفي خودتان بينش پيدا كنيد. من نكاتي را براي افزايش اعتماد به نفس و تقويت آن بيان مي كنم و اميدوارم با ممارست و تمرين اعتماد به نفس خود را ارتقاء دهيد،سعي كنيد تا به بيشرفت تحصيلي وموقعيت هاي عالي برسيد تا ديگران خواهان برقراري رابطه سالم اجتماعي باشما شوند. یکی از مشکلات عدیده ای که این گونه افراد با آن دست به گریبان هستند خود بازداری از بروز احساسات نهفتة شان است. این افراد همیشه خود را با توجه به نگاه دیگران تنظیم می کنند و برای همین اگر احساسی داشته باشند که فکر می کنند دیگران آن را نمی پسندند، آن را فرو می خورند و به درون خود می ریزند. مثلا اگر در جمعی یک نفر کار اشتباهی مرتکب شود، به جای بروز احساس خود مبنی بر اشتباه بودن رفتار فرد خاطی، این احساس را به درون خود منتقل می کنند. این گونه افراد با مشکلات و آشفتگی های زیادی در عرصه های فردی و اجتماعی روبرو می شوند و امکان دارد سرانجام کار آن ها به افسردگی حاد ختم شود.
مشكل دوم شما ناجراتمندي است، با توجه به مباحث پیش گفته، یکی از مشکلات شخصیتی افرادی که بالانس منابع شخصيتشان بهم خورده ودهن بيني اجتماعي يا همان فيدبك هاي اجتماعي در آنها رشدكرده، رفتارناجرات مندانه است كه درروانشناسي به آن ویژگی شخصیتی اطلاق می شود. این ویژگی شخصیتی خود منشاء اختلالات بسیاری است و باید اصلاح شود. براي اصلاح آن راهكارهاي مختلفی پيشنهاد شده است و به اندازه اي مهم است كه آموزش رفتار جرات مندانه يك از مهارتهاي اصلي زندگي قرار گرفته است. مهارت جرات مندي به فرد كمك مي كند كه بتواند به خود اطمينان داشته باشد، اعتماد به نفس خود را افزايش دهد، احترام ديگران را جلب كند، توانايي تصمييم گيري خود را بهبود بخشد، حقوق خود را حفظ كند، احساس هاي خود را ابراز كند، روابط خود را بهبود بخشد، اعتراض كند، نظر خود را به راحتي بيان دارد، به راحتي درخواست خود را مطرح كند، و به راحتي درخواستی را رد كند.
امّا روش تغيير ناجرات مندي به جرات ورزي و تقويت عزت نفس كه علت ضعيف شدن خود مشاهده گري و متورم شدن فيدبكهاي اجتماعي است: اين گونه افراد براي تغيير، ابتدا بايد به طور مفصل و هر روز مثلا چند دقيقه، كه رفته رفته، زيادتر هم مي‌شود، در ذهن خود موفقيت هايي را كه جرات ورزي در زندگي شان ببار خواهد آورد را مجسم كنند. تصور كنيد كه مثلا پدرشان و يا مادرشان و يا مثلا كسي كه طرز نگاه و تشويق او به آنها در زندگي خيلي مهم است با ديدن اين تحول عظيم در آنها چقدر خوشحال خواهد شد و چقدر به او افتخار خواهد كرد، و جايگاه اجتماعي شان چقدر از رتبه فعلي خود به درجات بسيار بالا تري صعود خواهد كرد. اين كار انگيزه شان را در به چنگ آوردن مهارت جرات ورزي، بالا خواهد برد. بايد به آسيب هايي كه از توجه بيش از حدشما به اين مسئله به وجود مي آيد توجه كنيد تا انگيزه لازم براي تغيير بيداكنيد.
مساله ديگري كه بايد به آن توجه داشته باشيد اين است كه، يكي از دلايل گرفتار شدن افراد در دام بي جراتي، رودربايستگي و انفعال، عدم آگاهي آنها ازحدود حقوق خود و ديگران است. لذا موقعيت هايي را كه در آنها ناجرات مندانه عمل مي‌كنند، شناسايي كنند و سپس با تحليل منطقي اين موقعيت ها، خود را براي مواجهه صحيح و جرات مندانه در موقعيت مشابه بعدي آماده كنند. اينگونه افراد بايد توجه داشته باشند كه محبت و احترام به ديگران و تذكر به آنها در مورد انجام وظايف‌شان بخوبي قابل جمع است. و پر رويي و پرخاشگري هيچ ربطي به جرات مندي و قاطعيت ندارد. اين باوري غلط است كه اگر بخواهيد وظايف خود را به نحو احسن انجام دهيد با ديگران تضاد پيدا خواهيد كرد، زيرا انجام وظيفه، افراد وظيفه شناس را خوشحال خواهد كرد و موجب ارتقاي شخصيتي شخص خواهد شد و افرادي را كه به فكر تنبلي و تجاوز به حقوق ديگران هستند را بر سر جاي خود خواهد نشاند.
قبل از اينكه مثلا در جمع همكلاسي ها حاضر شوند و يا در ميان جمع دوستان و يا فاميل شروع به صحبت كنند، خود را آرام سازند؛ مثلا با چند تنفس عميق برخودشان مسلط شوند و آنگاه سعي نمايند بيانات خود را بصورت آرام، مودبانه ولي قاطعانه مطرح كنند.
برخي از جملاتي را كه افراد جرات مند و قاطع بصورت آرام و مودبانه در برخورد با ديگران بكار مي برند را ياد بگيرند و در خلوت، جلوي آينه بايستند و با خود تمرين كنند تا بتوانند انها را در موقعيت هاي خاص به راحتي بكار ببرند.
تمرین «نه» گفتن را تمرين كنند كه در صورت لزوم و موقعيت هاي اجتماعي مختلف در جاهايي كه لازم است به راحتي نه بگويند. اگر امكان شركت در گروههاي آموزش مهارت جرات ورزي را داريد، در اين كارگاهها شركت فعال نماييد
مسئله مهم ديگر تاثير برقراري ارتباط خوب در جذب مخاطب مي باشد. شايد شما در برقراري ارتباط با ديگران عواملي را رعايت نمي كنيد كه باعث شده بقيه شما راطرد كنند. برای داشتن یک ارتباط خوب پیش از هر چیز به یک نفوذ و قدرت تاثیر گذاری نیاز داریم . افرادی که حتی در سلام و علیک و ارتباط اولیه انرژی کافی را هزینه نمی‌کنند و برای آن لحن مناسب انتخاب نمی کنند چنین طرز تلقی را به مخاطب خود می دهند که من خیلی اهمیت ندارم تو اگر نخواستی می توانی حتی پاسخ سوال من را هم ندهی.ا گر دقت کنید هر چه سلام خود را با صدای رساتر و واضح تر داشته باشیم پاسخ رساتر و مشخص تری را دریافت می کنیم. بنابراین برای قدم اول باید برای خویشتن احترام و اهمیت کافی قایل باشید تا با اعتماد به نفس بیشتری رفتار کنید.
1- خودتان را محدود نکنید: از آنجا که عکس العمل های مردم در مقابل هر یک از رفتارهای شما متفاوت است، بهتر است همانطور که صلاح می دانید عمل کنید و از عکس العمل منفی آنها ناراحت نشوید. برای شروع ارتباط اگر از طرف مقابلتان روی خوش ندیدید و احساس کردید که تمایلی به صحبت و ارتباط با شما ندارد بهتر است بدون آنکه ناراحت شوید یا واکنش غیر منطقی و بی ادبانه ای نشان دهید از خیرش بگذرید و به حرف ها و یا حرکات آزار دهنده اش اعتنا نکنید
2- راجع به عقیده ی آنها سوال کنید: قبل از هر رابطه ای کافی است موضوع مشترکی برای صحبت پیدا کنید و عقیده ی طرف مقابل را در مورد آن بپرسید تا بابی برای ادامه ی صحبت شود و خود به خود سخن به سمت یک رابطه ی خوب برود، مثلاً می توانید اظهار نظری در مورد هوا، روز و یا موقعیت های دیگر کنید.
3- از خودتان بگویید: برای برقراری ارتباط کافی است که در ابتدا خودتان را معرفی کنید و مختصری در مورد شغل، سن و سال، وضعیت تاهل و محل زندگی تان بگویید.
4- سر و وضع مرتبی داشته باشید: به خاطر داشته باشید که مردم همیشه به طرف افرادی جلب می شوند که ظاهری آراسته و تمیز دارند.
5- زیاده روی نکنید: اگر شخص مقابلتان از جنس مخالفتان است بهتر است بار اول در صحبت زیاده روی نکنید، چرا که ممکن است او و دیگران از رفتار و حرکات شما سوء تعبیر کنند
6- اظهار خوشحالی کنید: به طرف مقابل بگویید که آشنا شدن با یک فرد جدید چقدر برایتان ارزشمند است و اینکه از آشنایی با او چقدر خوشحال هستید؛ بعد وی را برای صرف چای یا عصرانه به خانه تان دعوت کنید تا طبق رسوم تعارفی کرده باشید
7- برقراری ارتباط چشمی گاهی برای شروع ارتباط ضروری است: این رفتار در هنگام گفتگو می‌تواند نشانه توجه، علاقه و درگیری باشد. در حین گفتگو اگر مستقیما به چشمان كسی كه با او حرف می‌زنید نگاه كنید، می‌توانید صمیمی بودن خود را به او انتقال دهید اما اگر هنگام گفتگو با اشخاص به جای دیگر خیره شوید نامطمئن بودن خود را القاء كرده‌اید و اگر بیش از اندازه به چشمان او نگاه كنید احتمالا احساس بدی پیدا می‌كند و به این نتیجه می‌رسد كه او را زیر حمله قرار داده‌اید. نگاه كردن بی‌وقفه به چشمان مخاطب نه درست است و نه ضرورت دارد. وقتی با دیگران حرف می‌زنید به حالتهای نگاه‌های خود دقت كنید و بكوشید كه به تدریج از نگاه‌های خود استفاده بهتری كنید.نگاه كردن آرام و پیوسته، و گاه برگرفتن این نگاه به گفتگو حالت مشخص‌تر و دوستانه‌تری می‌دهد. هنگام صحبت با دیگران دقت كنید تا بدانید كه وقتی تنه شما كمی به سمت مخاطب شما نزدیك می‌شود بر صمیمیت گفتگوی شما تا چه حد اضافه می‌شود.
8- از طرفتان تعریف کنید: اما دقت کنید که دروغ نگویید. مثلاً اگر می بینید که موهای طرفتان به طرز مسخره ای زشت است، از موهایش تعریف نکنید اما اگر مثلاً از کفش هایش یا هر چیز دیگری خوشتان آمده با لبخند عنوان کنید. یک تمجید بی ریا و خالصانه راه بسیار خوبی برای نزدیک شدن به طرف مقابل است. اما دقت کنید این تمجید درمورد مسئله ای خیلی شخصی نباشد که او را بترساند یا باعث شود که احساس ناراحتی کند.
9- حرف طرف مقابل را دنبال کنید. موافقت کنید، مخالفت کنید، و نظرتان را ابراز کنید. تلاش کنید که با بی توجهی از آن نگذرید
10- عبارات و جملات جالب و خنده دار می تواند حال و هوای مکالمه را عوض کند و موضوعات جدیدی را برای صحبت کردن پیش رویتان قرار دهد.
هشدارها
1- طرف مقابل را با سوال بمباران نکنید.
2- با لحنی صحبت کنید که طرف مقابل تصور نکند که مجبورید که حرفی بزنید. با آرامش و وقف های مناسب حرف بزنید.
3- سوال های خصوصی نپرسید.
4- ارتباط چشمی برقرار کنید.
5- درمورد ظاهر طرف مقابل یا کس دیگری اظهار نظر منفی نکنید چون ممکن است طرفتان با کسی که از او انتقاد می کنید، آشنا باشند.
6- هیچ وقت قسم نخورید، بی احترامی نکنید، توهین نکنید، بحث های جنسی و مذهبی یا ملیتی را به میان نکشید.
7- در برخورد با افراد هیچوقت مغرورانه رفتار نکنید که انگار همه چیز دان هستید.
8- بچگانه و خام رفتار نکنید، حرف نزنید و لباس نپوشید.
9- صحبت دو نفر دیگر را قطع نکنید. اجازه بدهید مکالمه آنها تمام شود و بعد حرفتان را بزنید.
10- همیشه الفاظ "خواهش می کنم"، "متشکرم" "لطف می کنید" و امثال این را در صحبت هایتان بگنجانید. مودب بودن نشانه هوش و کمال شماست به اطرافیانتان احترام بگذارید.
11- و اینکه سعی کنید از سبک ارتباطی جراتمندانه استفاد ه کنید.
12- خصوصیات کلامی و غیرکلامی افراد جرات مند.
o شنونده و پذیرا هستند.
o تن صدای محکم و استوار دارند.
o در هنگام صحبت با دیگران به چهره آنان نگاه می کنند.
o عدم استفاده از کلمات مطلق، مانند، باید، حتما، الزاما و...
o داشتن وضعیت بدنی راست، متعادل و راحت.
o حتی وقتی که موافق چیزی نیستند، نهایت احترام طرف مقابل را حفظ کرده و حقوق انسانی او را رعایت می کنند.
o دادن پاسخ های خود انگیخته با لحنی دوستانه، اما قاطع مسائل مهم را ذکر می کنند و از حاشیه روی افراطی پرهیز می کنند.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با توجه به اینکه معتقدیم نائب عام امام عصر(عجل الله فرجه)، ولی فقیه است:

1- با توجه به اینکه خبرگان رهبری نیز ممکن است در تصمیم گیری های خود دچار اشتباه شوند (همانگونه که در انتخاب مرحوم منتظری بعنوان جانشین اشتباه کردند) آیا مردم حق دارند اگر به نظر آنها رهبر اشتباه کرد به وی تذکر بدهند یا در روزنامه مقاله نوشته و یا سخنرانی کنند تا رهبر اشتباهش را تصحیح نماید؟

2 - آیا فردی را که خبرگان انتخاب می نمایند امام عصر موظف به هدایت اوست و آیا ممکن است از نظر امام عصر فرد دیگری ولی فقیه مردم باشد که خبرگان از او غافل شده اند و یا در کشور دیگری است ؟

3 - همانگونه که امام راحل ره در وصیتنامه خود ذکر کردند ایشان از قصور و تقصیرهای خود درخواست عفو نمودند یعنی پس ممکن است ولی فقیه نیز در وظایف محوله خود که مربوط به جامعه می شود کوتاهی یا اشتباه کند. آیا این امر با آنچه که به آن معتقدیم مبنی بر اینکه ولی فقیه را امام عصر عج هدایت می نماید منافات ندارد/

4 - به گفته حضرت آیت ا... جوادی آملی هر کس می تواند با طی مراتب تقوی به عصمت برسد و این امر منحصر به چهارده معصوم نیست. آیا باتوجه به اینکه ولی فقیه از نظر تقوا و شجاعت و ... لااقل از دیگر مراجع سر می باشد و از سوئی از هدایت امام عصر(عج) نیز برخوردار است معصوم است؟

پاسخ:
پاسخ به مجموعه پرسش هايتان در گرو توجه به چندین متغیر است که در ذیل به برخی از آن ها اشاره می‏ شود:
1- نظریه مشروعیت:
در مبنای مشروعیت ولایت فقیه دو دیدگاه اساسی وجود دارد: یکی نظریه نصب و دیگری انتخاب.
الف) نظریه نصب:
بنابر دیدگاه نصب - که اکثر فقها بر آن هستند - ولی فقیه از جانب خداوند به ولایت نصب شده است.
البته نصب ولی فقیه، نصب شخص خاصی نیست؛ بلکه نصب عنوان است؛ یعنی، هر کس که جمیع شرایط لازم رهبری مطابق با معیارها و استانداردهای شریعت را داشته باشد، از سوی حق‏تعالی برای ولایت و رهبری امت نصب گردیده است.(1)
براساس این نگرش ولی فقیه، رهبر جمیع امت اسلامی است. تا آن‏جا که مانعی در اعمال ولایت وجود نداشته باشد، دایره حکومت او گسترده است و حجت بر همه می باشد، زیرا انتخاب در اینجا نقش مشروعیت ندارد و تنها نقش مقبولیت دارد.
ب) نظریه انتخاب:
براساس این نگرش شارع فقط ویژگی‏ های لازم برای رهبری را اعلام فرموده و مردم راموظف ساخته که رهبرانی با شرایط تعیین شده در شریعت (مثل ولی فقیه را) انتخاب کنند؛ لیکن مشروعیت حکومت به انتخاب مردم است، نه به نصب شارع. در این صورت دایره رهبری ولی فقیه در حوزه‏ ای است که او را انتخاب کرده‏ اند و به دیگر کشورهای اسلامی سرایت نمی‏ کند.(2)
بنابراین اگر چند جامعه اسلامی هر یک رهبری برای خود برگزینند، هر یک فقط در حوزه انتخابیه خود نفوذ خواهند داشت.
2- حکم اولی و ثانوی:
متغیر اولی و ثانوی فقط در نظریه نصب راه دارد؛ یعنی، در حکومت اسلامی اساساً مرزبندی به شکل کنونی - که شیوه‏ای استعماری برای جداسازی ملت‏ها است - وجود ندارد.
البته به عنوان یک واقعیت در عصر کنونی نمی‏ توان آن را نادیده گرفت؛ لیکن به طور اساسی اسلام جمیع امت اسلامی را ملتی یک ‏پارچه و یک ‏دست می‏ داند که همه دارای سرنوشت، دین، فرهنگ، آیین، نظام سیاسی و رهبری واحدی می‏ باشند. هرگونه تفرقه و تشتت و جدایی امری عارضی و تحمیلی بر پیکر امت اسلامی است. با توجه به این نگرش پاسخ سؤال چنین می‏ شود که:
الف) به عنوان حکم اولی اسلامی رهبری ولی فقیه یکپارچه است و بر کل امت اسلامی سریان و جریان دارد.
ب) به عنوان حکم ثانوی؛ یعنی، در صورتی که امکان اتحاد و تصمیم‏ گیری‏ های مشترک وجود نداشته باشد، هریک در دایره کشور خود حکم می‏ رانند؛ لیکن اصل بر وحدت امت و نظام و رهبری است.
امتیاز این دیدگاه این است که جمیع امت را یکپارچه و دارای سیاست و نظام دفاعی واحد می‏ کند. در صورت عملی شدن، یک قدرت بزرگ جهانی از نیروهای مسلمانان پدید می‏ آورد.
بنابراین در صورت تشکیل امت اسلامی واحد و برداشته شدن مرزبندی ها، به مقتضی حکم اولی ولی فقیه بر سایر نقاط جغرافیایی که امت اسلامی حضور دارند، حکمرانی خواهد نمود. همچنین بر مجلس خبرگان رهبری - كه منتخب همه كشورها باشند- است تا از بین واجدین شرایط رهبری در سراسر کشورهای اسلامی رهبر را انتخاب نمایند. اما در عصر کنونی که نمی توان مرزهای جغرافیایی و نظام های سیاسی دیگر کشورهای اسلامی را نادیده گرفت، باید در هر کشوری ولی فقیهی جداگانه حکمرانی نماید.
پشتيباني هاي امام زمان به طور عام براي همه فقها است و كسي چنين ادعايي ندارد كه امام عصر به شخص ولي فقيه عنايت خاصه دارد و او را مشمول هدايت خاصه قرار مي دهد همان گونه كه پيش از به دست گرفتن حكومت توسط ولي فقيه، اين عنايات و هدايات شامل حال همه فقهای شيعه (که در برخی فتواها باهم اختلاف داشتند) مي شده است.

پی نوشت ها:
1. ولایت فقیه،امام خمینی، ص 43.
2. نظام سیاسی و دولت در اسلام، داوود فیرحی، ص 280 و 28 تهران سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها، بهار1382.

با توجه به اینکه معتقدیم نائب عام امام عصر(عجل الله فرجه)، ولی فقیه است:

1- با توجه به اینکه خبرگان رهبری نیز ممکن است در تصمیم گیری های خود دچار اشتباه شوند (همانگونه که در انتخاب مرحوم منتظری بعنوان جانشین اشتباه کردند) آیا مردم حق دارند اگر به نظر آنها رهبر اشتباه کرد به وی تذکر بدهند یا در روزنامه مقاله نوشته و یا سخنرانی کنند تا رهبر اشتباهش را تصحیح نماید؟

2 - آیا فردی را که خبرگان انتخاب می نمایند امام عصر موظف به هدایت اوست؟ آیا ممکن است از نظر امام عصر(عج) فرد دیگری ولی فقیه مردم باشد که خبرگان از او غافل شده اند و یا در کشور دیگری است؟ همانگونه که امام راحل (ره) در وصیتنامه خود ذکر کردند ایشان از قصور و تقصیرهای خود درخواست عفو نمودند یعنی پس ممکن است ولی فقیه نیز در وظایف محوله خود که مربوط به جامعه می شود کوتاهی یا اشتباه کند. آیا این امر با آنچه که به آن معتقدیم مبنی بر اینکه ولی فقیه را امام عصر (عج) هدایت می نماید منافات ندارد؟

3- به گفته حضرت آیت ا... جوادی آملی هر کس می تواند با طی مراتب تقوی به عصمت برسد و این امر منحصر به چهارده معصوم نیست. آیا باتوجه به اینکه ولی فقیه از نظر تقوا و شجاعت و ... لااقل از دیگر مراجع سر می باشد و از سوئی از هدایت امام عصر(عج) نیز برخوردار است معصوم است؟

پرسش1- با توجه به اینکه خبرگان رهبری نیز ممکن است در تصمیم گیری های خود دچار اشتباه شوند (همانگونه که در انتخاب مرحوم منتظری بعنوان جانشین اشتباه کردند) آیا مردم حق دارند اگر به نظر آنها رهبر اشتباه کرد به وی تذکر بدهند یا در روزنامه مقاله نوشته و یا سخنرانی کنند تا رهبر اشتباهش را تصحیح نماید؟
پاسخ:
وقتی ما سیستم ولایت فقیه بر اساس انتخاب افراد غیر معصوم را پذیرفتیم. طبیعی است که احتمال بروز اشتباه و خطا در این امر وجود دارد هرچند معتقدیم در سیستم های انتخاب بشری و بر مبنای انتخاب نخبگان یک رشته این شیوه بهترین گزینه در انتخاب ولی فقیه است؛ به همین جهت در قانون ساختارهای تصحیح اشتباه یا جلوگیری از خطرات احتمالی یا مضرات بیشتر تعبیه شده چنان که در مورد شخص آیه الله منتظری به همین شکل عمل شد.
به همین نسبت در مورد فرد ولی فقیه هم همین قاعده و امکان اشتباه و خطا امری کاملا ممکن و محتمل است هرچند تحقق خارجی این امر را در اندازه حداقل ممکن می دانیم. حال سخن در این است که در فرض بروز خطا و اشتباه از جانب ولی فقیه چه باید کرد؟
از آن جهت که تصمیمات رهبر در اداره جامعه برخاسته از نظرات کارشناسانه وی در امور گوناگون است، درک درستی یا نادرستی این تصمیمات نیز بر عهده کارشناسان فن خواهد بود؛ در واقع از آنجا که رهبر بر اساس مبانی دینی و فقهی و بر اساس جمع بندی مصالح کلان اجتماعی و سیاسی اقدام به تصمیم گیری و ارائه نظر می نماید، درک درستی یا نادرستی این تصمیم گیری ها نیز نیازمند تأمل کارشناسانه و بررسی نخبگان فن است همان گونه که تنها یک تیم پزشکی مجرب می تواند در مورد درستی عملکرد یک پزشک حاذق در جراحی یک بیمار یا در تجویز داروهای مختلف اظهار نظر نماید.
به همین جهت اظهارنظر توده جامعه در این زمینه قبل از بررسی و کارشناسی کارشناسان فن و نخبگان اگاه به مبانی ذکر شده بی مورد خواهد بود.
اما درعین حال لازم است که کارشناسان مربوطه به دقت نسبت به عملکرد رهبر و ولی فقیه تامل و دقت داشته باشند و احتمالا اشتباهات را تذکر دهند، چنان که این امر در خبرگان رهبری توسط کمیسیون ویژه ای به دقت انجام می پذیرد و صلاحیت رهبر در مورد ادامه رهبری بر اساس تصمیم گیری ها و اظهار نظرهای سال قبل مورد بررسی قرار می گیرد؛ البته روشن است که به دلیل حفظ جایگاه و شأن رهبری این قبیل بررسی ها رسانه ای نشده و نمود خارجی پیدا نمی کند.
بر اساس قانون مجلس خبرگان رهبری دارای 6 کمیسیون تخصصی "اصل 108 قانون اساسی به منظور بررسی و تدوین قوانین مربوط به خبرگان "، "امور مالی و اداری "، "اصول 107 و 109 قانون اساسی، "سیاسی - اجتماعی، "تحقیق موضوع اصل 111 قانون اساسی " و "بررسی راه‌های پاسداری و حراست از ولایت فقیه " است.
یکی از مهم‌ترین آنها کمیسیون تحقیق است که موضوع اصل 111 قانون اساسی را که می گوید "هر گاه رهبر از انجام وظایف قانونی خود ناتوان یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصول 5 و 109 گردد و یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده، از مقام خود برکنار خواهد شد "، بررسی می کند.
بر اساس آئین نامه داخلی مجلس خبرگان رهبری تحقیقات و مذاکرات کمیسیون تحقیق که خبرگان ملت به وسیله آن وظیفه نظارت بر رهبری را اجرا می کنند، محرمانه است و این کمیسیون باید اطلاعات لازم در رابطه با اصل 111 را در محدوده قوانین و موازین شرعی تحصیل و نسبت به صحت و سقم گزارشات مربوطه بررسی کند و سایر اعضای خبرگان نیز باید اطلاعات خود درباره اصل 111 را در اختیار این کمیسیون بگذارند.
کمیسیون پس از بررسی و تحقیق چنانچه مطالب مذکور را برای تشکیل اجلاس خبرگان کافی نداند، موضوع را با اعضای خبرگان که اطلاعات را در اختیار کمیسیون گذارده‌اند، در میان گذاشته و توضیحات خود را ارائه می کند و اگر آنها قانع نشدند و اگر اکثریت نمایندگان درخواست تشکیل جلسه فوق العاده شدند، اجلاسیه مجلس خبرگان برگزار می شود.(1)
به علاوه این گروه از کارشناسان همه نخبگان و کارشناسان جامعه نیز می توانند دیدگاه ها و نظرات خود را در مورد عملکرد رهبری به همین کمیسیون خاص منتقل کرده و یا از طریق رفتر ارتباطات مردمی به رهبر منتقل کرده و احیانا پاسخ دریافت نمایند؛ همچنین امکان دسترسی توده افراد جامعه به نمایندگان ولی فقیه در سراسر کشور و همچنین امکان ارتباط حضوری افراد نخبه و برجسته کشور حتی در موضوع انتقادها یا سوالاتی که در مورد عملکرد رهبری دارند ، فراهم است چنان که در مواردی این امر محقق شده است.
البته تأکید می کنیم که در غالب موارد نه به صلاح کشور و رهبری مقتدر یک جامعه است که این امور جنبه علنی و رسانه ای به خود بگیرد و نه به طور کلی طرح برخی سوالات و ابهامات در رسانه های عمومی و انتشار بیانیه و ... به نتیجه مطلوب و قابل قبول ختم می شود، بلکه مفاسد گوناگونی از جمله دستاویز شدن این امور برای دشمنان حکومت دینی را به دنبال دارد که به هیچ وجه قابل قبول نیست.
در عین حال در مواردی این انتقادات و سؤال ها بروز رسانه ای پیدا می کند. مانند ملاقات جمعی از اساتید حوزه علمیه قم بعد از جریانات پس از انتخابات 88 و پاسخ های مستدل و منطقی رهبری به سوالات آن ها یا انتقادات خاصی که در برخی دیدارها صورت می پذیرد مانند موردی که در دیدار نخبگان دانشگاهی رخ داد (2) و رهبری در همان جلسه خطاب به فردی که تاکید می کرد هیچ انتقادی از رهبری نمی شود فرمودند:
« ما كه نگفتیم از ما كسى انتقاد نكند؛ ما كه حرفى نداریم. من از انتقاد استقبال می‌كنم؛ از انتقاد استقبال می‌كنم. البته انتقاد هم می‌كنند. دیگر حالا جاى توضیحش نیست؛ انتقاد هم هست، فراوان هست، كم هم نیست؛ بنده هم می‌گیرم، دریافت می‌كنم و انتقادها را می‌فهمم. »(3)
در نهایت باید گفت انتقاد و نصیحت سازنده به رهبران جامعه حقیقتی است که در متون دینی مورد توجه قرار گرفته است. چنان که پیامبر در خطبه حجه الوداع فرمود: « سه چیز است که در آن درون قلب مسلمان دغلی وجود ندارد » و یکی از آن ها را النصیحه لأئمة المسلمین، یعنی خیرخواهی و نصیحت نسبت به پیشوایان مسلمانان دانست. (4) اما روشن است که شیوه این خیرخواهی و نصیحت گویی باید به بهترین شکل باشد که از عنوان نصیحت و خیرخواهی خارج نشده و به تضعیف جامعه اسلامی و رهبری آن منتهی نگردد.

پی نوشت ها:
1. http://khabarnamehiran.persianblog.ir/post/4811
2. رک : http://www.tebyan.net/Politics_Social/Politics/Domestic_Policy/Internati...
3. همان.
4. شيخ صدوق، الأمالي، يك جلد، انتشارات كتابخانه اسلاميه، 1362 ه. ش، ص 350 .
--------------------------------

پرسش2- آیا فردی را که خبرگان انتخاب می نمایند امام عصر موظف به هدایت اوست؟ آیا ممکن است از نظر امام عصر(عج) فرد دیگری ولی فقیه مردم باشد که خبرگان از او غافل شده اند و یا در کشور دیگری است؟ همانگونه که امام راحل (ره) در وصیتنامه خود ذکر کردند ایشان از قصور و تقصیرهای خود درخواست عفو نمودند یعنی پس ممکن است ولی فقیه نیز در وظایف محوله خود که مربوط به جامعه می شود کوتاهی یا اشتباه کند. آیا این امر با آنچه که به آن معتقدیم مبنی بر اینکه ولی فقیه را امام عصر (عج) هدایت می نماید منافات ندارد؟
پاسخ: هدایت امام زمان (عجل الله فرجه) به عنوان امام معصوم بر مردم، برای همه است ولی علمای دین و حاکم عادل در جامعه ممکن است مشمول توجهات خاصه آن حضرت قرار گیرند. چون فقهای واجد شرایط به طور عام از نائبان امام زمان(عج) هستند. اما این امر به شکل وظیفه و تکلیف برای امام نیست. زیرا فقها هم مکلف به انجام وظیفه درست و صحیح و تلاش برای انجام این مسئولیت هستند و هدایت قهری امام زمان با این تکلیف اختیاری منافات دارد.
در زمان غیبت کبرى همه فقهای واجد شرایط نائبان حضرت می‌باشد، چنان که در روایات متعددی به این مطلب اشاره شده است، حضرت در یکی از توقیعات خود از فقها به عنوان حجت‌های خود یاد کرد.
در این نامه حضرت ولی عصر (عج) به اسحاق بن یعقوب فرمود: " «وامّا الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانّهم حجتی علیکم و انا حجة اللَّه؛ در مورد رویدادهای زمان ( مسایل سیاسی و اجتماعی، فقهی و فرهنگی و غیر آن) به راویان‏ حدیث‏ ها (حدیث شناسان و آگاهان به احکام خدا و دستورهای الهی) رجوع کنید، زیرا آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان هستم".(1)
این جمله که آنان "حجت من" بر شما هستند و من "حجت خدا" بر فقها می‏ باشم، دلیل خوبی بر نیابت فقها و مراجع از امام می‌باشد. چه این که در روایت دیگر آمده: « مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً ...(2)
کسی که از شما احادیث ما را روایت می‌کند. در حلال و حرام ما صاحب نظر است. احکام ما را می‌داند، باید او را به عنوان حاکم بپذیرید. ما او را حاکم بر شما قرار دادیم، پس هر گاه به حکم ما حکم کرد و شما حکم او را نپذیرفتید، حکم خدا را سبك شمرده‌اید و ما را رد نموده‌اید. ردّ ما ردّ خداوند و در حد شرک به خدا است».
فقها نیز در طول تاریخ غیبت کبرى، پاسخگوی مسایل دین و معارف اسلام بوده، به مشکلات مردم رسیدگی می‌نمایند. نیابت برای تمام فقهای شیعه ثابت است. چنانچه یکی از آنان رهبری جامعه را به دست گیرد، بر او نیز صدق خواهد کرد؛ بنابراین ممکن است ولی فقیه به عنوان نایب عام حضرت مورد توجه ایشان بوده و از عنایات ویژه حضرت برخوردار باشد. ولی باید توجه داشت که این امر قابل اثبات و اظهار نظر قطعی نیست و بر فرض صحت اصل این امر، ولی فقیه به طوری تحت هدایت و رهنمود امام زمان نیست که اصلا از خطا و یا قصور و تقصیر منزه باشد.
طبق احادیث یاد شده، فقهای جامع الشرایط به نیابت عام از سوی حضرت حق در هر زمان، حاکم شرع و صاحب ولایت‌اند،
اما درباره ولایت و حاکم به معنی حکومت و در دست گرفتن امور جامعه چون به کارگیری این نوع ولایت در جامعه به صورت رسمی نمی‌تواند توسط تمام آنان انجام پذیرد و هرج و مرج و اختلاف گسترده ایجاد می شود، یک نفر جهت اِعمال ولایت توسط فقهای مجلس خبرگان معرفی می‌شود، تا به امور اداره جامعه بپردازد به چنین فردی ولی فقیه گفته می‌شود و امام زمان هم ممکن است همان فرد را مورد تأیید و توجه قرار دهد. چون مصلحت جامعه مسلمین در وحدت آنهات است که مورد نظر امام همین است.

پی‌نوشت‌:
1. صدوق، کمال الدین، نشر جامعه مدرسین قم، ج 2، ص 484.
2. کلینی، کافی، نشر دار الکتب الاسلامیه تهران 1380 ق، ج 1، ص 67.
---------------------------

پرسش3- به گفته حضرت آیت ا... جوادی آملی هر کس می تواند با طی مراتب تقوی به عصمت برسد و این امر منحصر به چهارده معصوم نیست. آیا باتوجه به اینکه ولی فقیه از نظر تقوا و شجاعت و ... لااقل از دیگر مراجع سر می باشد و از سوئی از هدایت امام عصر(عج) نیز برخوردار است معصوم است؟
پاسخ:
در ابتدا باید گفت: موهبت عصمت دارای مراتب است. درجه کامل عصمت یعنی عصمت مطلقه اختصاص به چهارده نفر دارد، ولی ممکن است مراتب پایین تر عصمت نصیب سایر افراد دیگر نیز بشود، زیرا گوهر اصلی انسان که نفس ناطقه‌ اوست، به گونه ای آفریده شده که اگر بخواهد، با تأمین برخی شرایط به آسانی می تواند به قله بلند عصمت برسد.
نفس انسان با حرکت جوهری و تکامل معنوی از قوه به فعلیت رسیده و می تواند از آفت‌های سهو، نیسان، غفلت، جهالت و هرگونه ناپاکی مصون باشد، چون محدوده ای نفوذ شیطان تنها محصور به مراحل وهم و خیال است که وابسته به نشئه طبیعت انسان است، اما مراتب عقل و قلب کاملا از قلمرو و نفوذ شیطان مصون است. سهو، نسیان، غفلت و جهل و هر ناپاکی دیگر در آن ساحت قدسی راه نمی‌یابد.
بنابراین چون شوون هستی انسان محدود به مراتب طبیعی، خیالی وهمی نیست، اگر کسی به مرتبه عقل خالص و قلب سلیم راه یافت، می تواند همچون فرشتگان از گزند لغزش های علمی و عملی مصون بماند.(1) بنابر این ستیغ عصمت که همانا عصمت مطلقه است از آن چهارده معصوم است. ولی مراتب نازله آن ممکن است نصیب برخی از علمای دین نظیر ولی فقیه ومراجع معظم تقلید و حتی افراد عادی نیز بشود. چون عصمت از گناه برای دیگران نیز دست یافتنی است.
در واقع خداوند کسی را از دست یافتن به مقام عصمت محروم نکرد که البته این مقام را اصطلاحا عصمت نمی گویند، بلکه عدالت کامله خوانده می شود. از این رو به مراجع بزرگ معصوم گفته نمی شود ولی عادل اطلاق می گردد.
گفتنی است که برتری ولی فقیه در موارد یاد شده در پرسش ممکن است گاهی وجود داشته باشد. ولی این برتری لزوما کلیت ندارد و لازم نیست که همواره چنین باشد. بلکه در جمع بندی ولی فقیه برتر از دیگران محسوب می شود نه در تک تک خصوصیات. چه این که به طور روشن باید گفت که ولی فقیه گرچه از مقام عدالت کامل برخوردار است و شرط احراز این مقام هم بستگی به عدالت دارد، ولی دارای مقام عصمت به مفهوم خاص که برای معصومین مطرح است نمی باشد؛ درباره هدایت ولی فقیه از سوی امام زمان نیز در سوال قبل توضیح لازم تقدیم شد.

پی‌نوشت‌:
1. جوادی آملی، وحی و نبوت در قرآن، نشر مرکز اسرا ،قم،1381 ش، ص 201.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها